بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین صلی الله علی محمد وعلی آله الطاهرین
خیلی از مطالب است که بر حسب غلبه ی جو تقلیدا و اجتهادا و یا هردو یک فکرضروری ثابتی است برای انسان ایجاد میکنه مادامی که گرفتار آنگونه تقلیدها و اجتهادهاست. اما اگر از اصالت اونگونه تقلید ها و آنگونه اجتهاد ها که بر محور کتاب نیست اصالتا انسان آزاد بشد صلب کنه این ها رو و بعدا بعد از این لا اله به الا الله برسد و به اصل دلیل مراجعه کند مطلب جور دیگری میشه خب ما نمونه زیاد داریم نمونه ای که مورد بحث ماست اینه فی صلات جماعه هل یتحمل الامام عن الماموم القرائتین الحمد والسوره التی بعضها بسوره طریقه الا صلاه الجهریه المسئوله ان لا فیه روایات و اقوال و تهاوته متناقبه کثیرا حتی قال شهید فی ذکری ان لا اجد ای مسئله اختلفت فیه اقوال من هذه المسئله خیلی عجیبه این همه در مسائل فقهی اختلاف است بین شیعه و سنی بین شیعه و خودش بین سنی و سنی من مسئله ی درست هم بود یعنی البته غیر اونم هست اما ولی هروقت یکی از اون مسائل یکی ازمسائلی که واقعا در بالاترین قله ی اختلافات به حد تناقض و تضاد است این مسئله است روایتا و اقوالا خب ما ریشه رو باید پیدا کنیم اول اگر ما محک را و ریشه ی اصلی دلیل را بدست اوردیم بعدا دیگه عرض میکنیم در این محک روایات را تا چه رسد اقوال را قدم اول تجب فی الصلاه عن قرائه بصوره طریقه کتاب و سنته و ضروره بین کاف مسلمی است نماز تکبیر است قرائت است بعدها آیاتی از سوره ای است بعد بعد بعد افعالی است و اقوالی است و قبل هم نیتی شک نداریم که این به عنوان یک ضابطه ثم فی صلاه جماعت هل یتحمل الامام عن المامومین کل صلات تبع لا القران مسره مکه الکرمه فی غافل کان ما شرب عقلی فی الله حدد حجاج ما کان یتعوا ما کان یسعی ما کان یزر ما کان کذی ما کان کذی قالوا شر قال لتا تلوس لصاحب غافله ما ذلک مالشی جنازه اوردن پول دادم دیگه چهار هزار تومان اونم مال سی سال پیش من پول دادم خب کما این که طیاره رو درست میکنه غذا رو درست میکنه طواف اون بکنه سعر هم اون بکنه رمی هم اون بکنه بهش گفتم پس اونکار هم باید اون بکنه وقتی که حلال شد حالا در باب نماز جماعت این طور نیست که مثل جسد انسان بایسته و تمام با امام شکی ندارم بحث نیست القد ثانی هنا بعض الاستثنائات فی صلات جماعت یعنی فی بعضها الامام یتحمل عن الاماموم فی بعضها عن جماعت یتحمل شاید این لغت جدید باشه براتون فی بعض الواجبات ثلاتیه الامام یتحمل عن الاماموم الا یتاحال احیانا عن جماعته تحمل عن الاماموم علیک سلام جماعت حالا جماعت نماز جماعته من در نماز جماعت زودتر از امام رکوع رفته ام اشتباه است زودتر از امام سجده رفته ام اشتباه است در این جا من واجب است اگه میخوام جماعت رو ادامه بدم واجب است برگردم مقتدا کنم امام رو رکوع دومرتبه شد باشه سجود سه مرتبه شد باشه با این که رکوع دو مرتبه شد اذا فی رکن است و سجود سه مرتبه شد اذا فی رکن است و این عرض میشود که مخصوصا در رکوع در رکوع سهوا هم اگر کسی رکوع اضافه کند نماز باطل است دوباره بخواند در جماعت نه یختفر فی الجماعت زیاده رکن احیانا لماذا اکراما لاصل الجماعت علیک سلام برا این که بالا پایین نشه این جور نباشه که یک نفر دونفر چند نفر امام رکوع شون سجود بشه امام سجود این قیام باشه نه جماعت رو میخواد در نظر بگیره وحدت السوره کوحدت السیره کوحدت الافعال و الاقوار خب پس از مسلمات در باب فقه جماعت این است که خود جماعت عظمت تحمل میکند از ماموم آنچه را که در غیر ماموم بودن نماز را باطل میکنه اضافه رکوع اضافه سجود اضافه قیام اضافه قعود اضافه در این افعال که البته به شرط اینکه ماموم سهوا جهرا هم تازه حرف داریم سهوا جلوتر افتاده خیال کرده امام رفت رکوع رفت رکوع فرض کنید میشد اون نباید بمانه اگر بخواد در جماعت بماند واجب است برگردد و مطابعت کند امام رو این یکم قبول داریم همه قبول داریم مورد دوم عبارت اینکه امام تحمل میکند از ماموم خب پیکر نماز چیه پیکره نماز نیت است و قول است و فعل است و ایناست دیگه قول است و اقوال است افعال است و این هیئاتی که دارد ایا اصل اولیه در باب صلات که عمود الدین و عمادالیقین است این است که بعض اینها را انجام نده عیب نداره همه رو انجام بده کن اقوال الصلات و افعال صلاتیه هیئات صلاتیه بصوره فریقه مفروضه علی المصلین فرضا براش بحث میکنیم خب استثناء یه جاش قبول داشت اسثنا خورده آیه دلالت دارد و ائمه هم به آیه استدلال میکنند داریم کم کم نزدیک میشیم به حرف روز چهار شنبه و اون اینست که اذا کانت الصلات جهریته و یسمع کلام الامام و تسمع قراء الامام اذا تسمع قرائه الامام فی صلاه جهریه علیک انتم صد و تستمع
آیه دلالت دارد و اذا قرا القران وستمعوا لهو و انصتوا لعلکم ترحمون قران هم مخصوص به صلات اونم صلاه جهریه ی در جماعت و این حرفا نیست بله مورد اینه اول الموارد فی قمه الوجوب للاستماع و الانصاف اماما قران والسلام معلومه ازنظر مکان از نظر وزن از نظر حالت بالاترین مراحله اگر در بالاترین مراحل آیه نازل شد آیا آیه مختص اون مورد نزول میشه؟خب نه اذا قرا القران مگه نفرمود اذا قرئت الحمد یا قرائت الصلات فی الجماعت جهریه و انت تسمع اینا را که ندارد که اذا قرا القران سنی ها گاهی وقت ها حرف های بدی نمیزنند شیخ محمد ابدح ایشون از جمله کسانی بود که من می گشتم حرفای اشخاص رو راجب و اینا میگه بابا خدا گفته قرآن شما بگی الصلاه جهریه جماعت اذا سمعت اینا رو از کجا میارید شما؟ از فلانی میگه خونه ات کجاست؟ میگه خاورمیانه است آقا میخوام بیام خونه ات خاورمیانه ام. بابا قربار امین حداقل حد جا رو بگو اگه نمیخوای گمراه کنی. قرآن که کتاب بیان است و تبیان لکل شی است خب میاد میگه اذا قرا القران فاستمعوا القرآن موضوع قرآنه حال نمیخوایم بحث کنیم چون قبلا اشاره شده حالا اذا قرا القرآن فاستمعوا لهو و انصتوا لعلکم ترحمون اذا لم تستمعوا او لم تبصرون او لم تستمعوا و لم تبستوا ان لم ترجمون مقابل ترحمون ترجمونه سوم که ندارد که نسبت به ماها سوم داره اگر نسبت به فلانی چنین کاری کنی میزنتت خب یه کاری کن نبینه این حرف ولی خدا که عالم است و قادر است باب من کل شی محیط یا مورد رحمت است طرف یا نیست اگه نیست یعنی خدا یادش رفته نه دیگه خدا یا رحمته یا زحمته دیگه بینهما نیست خب پس این مورد استنثا پس دومورد فعلا استثنا مورد اول جماعت ماموم را معذور میکند برا اینکه سیلی به چهره ی جماعت نخوره و این اگر زودتر رفت به رکوع چه یا چه عرض میشود که این ملحق میشود به جماعت دومش اذا قرا القران عذره هر دو عذره مگه نیست آقایون از واجب کی صرف نظر میشه عذر باشه یک عذر اجتماعی است و عذر فردی است قرا عذرا اثنا یعذران الماموم فی حالته جماعه الجهریه التی تسمع عذرا انسا عذرا جماعیه جمهری و عذر شخصی و العذر الجماعی عذر الجماع جماعت نباید به هم بخوره حتی اگه نماز تموم شد بایست اگه نمازت قصد بود بایست با جمعیت بایست این عذر اجتماعی است عذر فردی چیست؟ عذر فردی این است که وقی من میشنوم تو قرآن دارن میخونن و صداش به گوش من میرسد من معذورم از این که بخوانم لان استماع القران واجب و قرات القران مواجب بر حسب آیات الاستماع اذا القرآن والانسانه واجبات اثنان مع لسق بعض و طبق بعض ولکن القرا مواجب الا قدر ما قدر خاص حتی لا یبقی لا قران ما تیسر منه فیقرئوا ما تیسر منه بدله فیقرئوا ما تیسر منه بدله از نماز شبه که نماز شب مستحبه خب حالا در نماز جماعت جهریه که شما صوت امام را میشنوید که بشنوید قرائت رو نه همهمه رو آقایون همهمه هم میگن اما تسمع قرائه الامام او همهمه الامام او لا قرا و لا همهمه اگر قرائت امام را شنیدید مشمول آیه است اذا قرا القران قرا القران یعنی من بشنوم قران را و الا اگه صحبت شنیدن نیست پس کسی هم که در آمریکا داره آیه میخونه و من نمیشنوم گوش بدم من میشه گوش بدم اذا قرا القران میگه اگر کسی شما رو صدا کرد جواب بده خب صدا کرده صداش به من نرسیده تو خونه اش داد زده ما تو مسجد نمیشه که اذا قرا القران یعنی اذا قرا قران بحیث یمکن ان تسمع اذا تستمتع این طوریه دیگه و الا غیر این که معنا ندارد اذا قرا القران فاستمعوا لهو و انصتوا لعلکم ترحمون اینجا عذر فردی است من شما شما شما که میشنویم معذوریم از خواندن حمد و سوره اما شما ها که در صف های بعدی هستید یا کسان دیگر که کرند یا گوششون سنگین است اونا چی؟ اونا معذور نیستند اونا چرا نخوانند؟ ما در خطبه ی اولی داریم بحث میکنیم اونا باید بخوانند الذین اذا سمعوا القرائه فلا یستمعوا لان یعدلون یا اینکه یا کوره یا کره یا فرض کنید که این امام داشت حمد را میخوانه بعضی امام ها یواش میخوانند البته اون ابنای جهر میخواند ابنای جهر انهایی که در صف اولند شما عرض میشود که نمیشنوید همهمه باشد نمیشنوید دلیلش چیه معذور نیست. وقتی معذور نیست چرا نخواند؟ چرا واجب قرائت صلاه در حمد و سوره سکوت کند؟ یا لزوما یا تکوینا یا رجهانا که همه اقوال دارد یا لزوما که نباید بخوانیم یا رجهانا بهتر از این است که نخوانیم یا یا یا چرا باید سکوت کند وجوب قرائت من دون عذره ما این سوال رو قصر هم داشتیم؟ و در همه جا داریم در واجبات عادیه تا چه رسد واجباتی که در قله ی وجوب هستند اگر واجبی سکوت کرد یا جوازا یا حتما در چه صورته حتما در جایی است که اهمی در کار است و جوازا در جایی است که هرج است عتاب است خب من صدای امام رو نمیشنوم بنده خودم حمد رو نخوانم چرا نخوانم؟ چرا باید الامام انما یتحمل ما هملتهو ان من الاستماع و انصاد ما جعل الله لرجل من قلبید فی جوفی من که نمیتونم همه ی سماع رو اسماع کنم و هم بخونم اونم استماع با اسماع اخه یه مرتبه استماعه اسماک نیست میشنوم و حرف میزنم این قاطی میشه شلم شوربا میشه نه درست شنیدم نه درست حرف زدم اما یه وقت هست من استماع میکنم و بالاتر از استماع انساط انساط هم فقط انساط زبان نیست انساط الفکر فکر هم باید منسط باشد یعنی تنسط فکرک عن کل فکرک و تنسط لسانک عن کل مقاله و تنسط سمعک عن کل ما یسمع الا القران توحید فی الاستماع این طوریه این در جای خودش بحث است سوال ملاحظه میفرمائید و اذا قرا القران فاستمعوا لهو استمعوا بالاذن بعدی بالقبل بعدی و انصتوا اونی که یکی از موانع استماع درست است این است که شما استماع میکنی حرفم میزنی استماع میکنی فکرتون جای دیگه است الحمدالله رب العالمین داری گوش میدیدا ولی فکر توی تمرینات بیفایده است حقشه اون که نگفته که با شما موافقم در این مطلب پس در اینجا که معذور است استماع کند و انساط کند پس حرام است بخواند چه بلند بخواند چه یواش بخونه بعضی روایات میگه یواش بخونه عیب نداره یعنی چی چه یواش بخواند چه بلند بخواند در هر صورت انساط نیست وقتی که بخواند انساط نیست چه یواش بخواند تو دلش فی نفسه و چه بلند بخواند امساک نیست بله نمیگن بخونه حتما میگن اگر بخوانه خوبه رجهان دارد بد نیست همونجا نه وقتی میشنوئه از قضا روایت داره من آقایون رو کاری ندارم روایت داره روات عرض کردم روایات در اینجا آنقدر متناقض است که منتها عجیبه از جمله پس چه کنم یابن رسول الله تو دلت بخون ا این که خلاف آیه است که این خلاف انصتوا است اذا قرا القران فاستمعوا لهو و انصتوا لعلکم ترحمون این که ولو استماع کند انساط که نیست بر خلاف استماع است و بر خلاف انساط است بنابر این نمیشود اینو ما قبول کنیم حالا این یک ضابطه ی کلی است رابطتن کلیه فقهیه ان الواجبات و لاسی مل واجبات التی هی فی القمه فی قمم الواجبات لا تترک اجزا ها او بعض اجزائها او بعض شروطها الا لضروره الا لعذر و هنا عذره عذران اثنان عذر اول جماعته باید مطابعت بشه عذر دوم استماعه اما اگه استماع نبود البته رو استماع باید یه موقعی بیشتر صحبت کنیم اگر نمیشد اصلا صدا نمیرسه اصلا از بیخ نمیرسه یا صدایی است که معلوم نیست چیه میدونیم حمد میخونه ولی من حمد نمیشنوم خب در اینجام فاستمعوا لهو وانصتوا معنا ندارد مثل این که های های های میکنه کسی میگه تو دلش حمد میخونه ولی های های میکنه گوش بده گوش بده مسخره است پس در این مثلث یک ضلعش هست که قرائت قران حرام میشه چه بلند بخوانم چه یواش بخوانم د رهر صورت قرائت حمد و قرائت آیات یا سوره بعد از حمد بر من حرام میشه درست بعد چی اذا کنت فی الاخفاتی فی الرکعه الاولی و الثانیه فی الاخواتی احیانا تتمکن ان تستمع بغل امام ایستادی امام هم الحمدالله رب العالمین میشنوید شما الان یا نه؟ وجب الاسماع استماع الانسان لا یجب آقایون میگن نه میگن در جهریه فقط آخه ما خیلی حرف داریم آقا در اخواتیه اگر اخفاتیه عالیه بود و شما بغل امام ایستاده بودید و میشنیدید ایا اذا قرا القران هست یا نه؟ خب بله ایا امکان استماع دارد یا نه؟ بله اگر بخواید نشنوید که مقدار خودتون جان واجب است که شما نخوانید واجب است شما گوش بدهید و اما در جهریه ای که صدا به شما نمیرسد و یا در اخفاتیه که طبعا صدا به شما نمیرسد در این جا شما معذورید چرا سکوت کنم؟ من یه روایت براتون بخونم که مقداری حالتون جا بیاد عرض میشود که وسائل الشیعه جلد پنجم صفحه ی چهارصد و بیست و پنج اربعیه خمس عشری وسائل الشیعه الباب الثانی و الصلاتم محمد بن علی بن حسین باسناده عن بکر بن محمد بن ازدی عن ابی عبدالله علیه السلام قال انهو قال انی اکره للمرئه ان یصلی خلف الامام صلات لا یجهر فیها بالقرائه یقوم کانهو حمار روایته من که نمیگم روایته انی اکرا آقایون مکروه معنا میکنند به اون معنی نه خیر خیلی بدم میاد نه کم بدم میاد خیلی چون کل ذلک کان سیئهوا عن ربک مکروهات در سوره ی اسرا چیه؟ زنا آدم کشی شرک چه خوبا هم داریم کل ذلک کان سیئهوا عند ربک مکروها پس مکروه در لغت قران از نظر شرعی قربت مقدس است و ازنظر تکوینی هم استحاله ی مقدس است خب این جا هم امام میفرماید انی اکر انه قادر انی اکره للمرئه ان یصلی خلف الامام صلات لا یجهر فیها بالقرائه بله بله بله بله بله لا جربه البته این لا جربه دو بعد داره یک بار خصوص صلات اخفاتیه است بسم الله لا یجر یک بعد صلات جهریه ای است که ولو یجهر من نمیشنوم حالا دومی رو کاری نداریم اولی دوباره میخونم انی اکره للمرئه ان یصلی خلف الامام صلات لا یجئر فیها بالقرائه فیقوم کانهو حمار همینطور واسته هیچی هم نمیشنوه. هیچی کماله قال قلت البته با اولش ما خیلی رفیقیم بعدش هم قال قلت جعلت فداک ویسعر ماذا ها یسبح این چرا دیگه چرا یسبح معلوم شد که اگه هیچی نگی حماره از نظر علمی حماره از نظر ادبی حماره در حضور حق ایستادی هیچی نمیگه بابا در حضور حق ایستادن ایاک نعبد و ایاک نستعین دارد یا بگویند و بشنوی که تو هم در دلت این معنا وارد میشه یا خودت بگی اما اگر نه امام را میشنوی اخفاتیه است یا ونه خودت میگی خب این چی شد؟ این حماره میگه نه برا این که حمار بودن خارج شی یسبح خب چرا یسبح ما حرف اول رو قبول کردیم دوم رو نه بعضی خیال میکردن که اگر گره باید یه مقداریش درست بشه بقیه اش درست شد راست یا دروغ یه واعظی هزار کلمه حرف میزنه ششتصد تاش دروغه چهارصدتاش هم درسته حالا چهارصدتاش هم غلطه نه اینجا این روایت که آمده این روایت قسمت اولش واقعا موافق موازینه که این حمار است این آدمی که ایستاده خب تو چرا ترک میکنی قرائت رو امام چرا از تو تحمل کند امام در صورتی از تو تحمل میکند قرائت را که نتوانی قرائت بخوانی، اما این جا که میتوانی قرائت بکنی یا باید حمار بشوی هیچی نخوانی یا باید نیمه حمار بشد حمد نخونه عرض میشود که تسبیحات بخونه اما الانسان حمار قد نص حمار این آخر عبارت کرده نیمه حمار که بابا تو که معذور که نیستی حالا که معذور نیستی امام از تو تحمل نمیکند قرائت رو تو باید بخوانی خب عرض میشود که روی اساس از قضا هیمجا اساسا همینطوره بعضی وقتا حالته هرجه بلندگو مرتب قرآن میخوانه و شما میخوای نماز بخونی اگر میتونی جایی بری بدون هرج نمازتون رو بخونید که نشنوید صوت بلندگو رو بسم الله اگر نمیتونید در واقع بین اهم مهمه اهم چیه؟ صلات اهم صلات ولذا همین نه نخونید برید یه جای دیگه تا اونجایی که امکان دارد وقتی قرائت اصلا
یکی از علل این که قرا القران فاستمعوا لهو و انصتوا در باب جماعت همینه که چند تا نشه نماز ورکعوا مع الراکعین یا این که اگر میخواهید جدا بخونید برید خب جدا با هم بکنید نه این که این شخص بلند بخونه ایاک نعبد بگه و شما هم داری در حال سجده عرض میشود که داری ذکر میگی در حال رکوع بنابراین هاتف مسئله تتخلنا کذا نو لا یعضل الماموم عن واجبات فی الصلات الا عذرا جماهیریه و تابعه الامام او عذرا شخصیا عدم القرائه حین الصلات جهریه التی تسمع که انسان بشنود این عرض میشود که صوت امام رو حتی اگر شما اقتدا میکنی به کسی که صورتا مقتدی هستی من در مسجدالحرام نماز میخوندم صوره مقتدی بودم ما در نماز مسجدالحرام شرکت میکردیم صوره مقتدی بودم چه کنیم؟ در حالیکه ما اقتدا کنیم باید بشنویم در حالی هم که اقتدا نکنیم چه چه فرق میکنه مگر امیرالمونین که امام بودن وابن الکباع این آیه رو خوند و لان اشرکت علی یتحمل عملک و الی اخر سه مرتبه امیر المومنین سکوت کرد امیرالمونین امام بودند و اون شخص ماموم ولی یه راه دیگه هم داره و اون راه اینه که مخصوصا در حال نمازی که شما با امامی میخونید که تقیه میکنه رو حساب تقیه اش شما نماز میخونی چیکار کنیم؟ کاری که من بنده میکردم حالا هم قبول دارم اینه که امام گفت الحمدالله رب العالمین منم بعدش بلافاصله میکنم الحمدالله رب العالمین یه جوره بعضی وقتها نمیرسی اگر نرسید با الحمدالله امام الحمدالله بگید با سایر ایات همون آیات رو بخونید اینجا نه مخالف لما سمعوا است نه مخالف با انصتوا چرا؟ برا این که تعجیلم میشه اگر کسی دارد قران میخواند و شما در دلتان همان آیاتی را میخوانید که او میخوانه این تاکید میشه یا نه اون استماع و انساطی واجب است که اگر نشود قرآن شنیده نمیشه واما منظور از این وجوب استماع و انساط این است که قرآن شنیده بشه اگر من قران را در دلم بخوانم این آیات را در دل خودم نقش ببندم یا به زبان خودم به صورت اخفاتیه بیاورم مخصوصا در چنین موردی این تایید میکند استماع رو نه بله رو این حساب بعضی وقتها اینجوره دوم اما در صلاتی که شما اقتدا میکنید وضع همونست که ملاحظه فرمودید بنابراین البته فتاوا مختلفه ها کمتر کسی هست که اینجور که عرض میکنم فتوا داده باشه ولی هستند اگر هم نبودند ما عرضی نداشتیم شما منتظر نیستید کسی فتوا بده ما دنبال دلیل میگردیم و ما علینا ان نعبد هذه الروایات و هذه الاقوال علی الذات التقیه مسلما فی حقل الصلات عرض کنیم روایت رو بعضی روایات قشنگ میاد میگه فقط شما در جهریه ی امام فقط در جهریه ی امام باید گوش بدی این فقطش در باب صلاته فلذا در غیر صلات هم کسی بلند بخوانه قرآن رو گوش دادی دیگه اون روایاتی را که علت نیست ذکر کرده که در جهریه امام شما باید که گوش دهید لان الله تعالی قال اذا قرائ القرآن فاستمعوا لهو وانصتوا لعلکم ترحمون ایا این لان در اخفاتیه هم میاد؟ لان در اخفاتیه یا در جهریه که شما گوش نمیدی گوش عرض میشود که به گوش نمیرسه میاد؟نه پس الا معصوم از قرآن ذکر کرده و ما این علت را تبعیت میکنیم و روی حساب این علت عرض میشود که فقط یک عذر شخصی هست که عرض میشود که سماع استماع قران شریفه اما در جایی که صلات اخفاتیه است و یا ما نمیشنویم حتی این روایات در پرتو این آیه مبارکه معارضه و متارده میکند با روایات متقره و یا با روایات صریحه ای که میگوید نه خیر خواستی بخون نخواستی نخون بخونی بهتره بعضی میگه نخونی بهتره بعد میگه خواستی بخونی بهتره نخوانی بهتره اینا همینطورن از این مسئله گذشتیم البته ما وعده ای که به برادران دادیم که نماز جمعه شروع کنیم نمیرسیم ظاهرا چون فردا هم که تعطیل است و خدمت برادران نیستیم و دوشنبه هم تا چهارشنبه که سه روز بیشتر نیست تتمه هایی از دروس داریم که بازهم مورد بحث است باید بحث کنیم یکی از دروس این اقض ما فا کما فا که یک قاعده است و اینو ما استفاده از قرآن شریف میکنیم دیگه وذکر ربک اذا نصیط این وذکر ربک اذا نسیط محور اقضمافات کما فات است لزومی ندارد ما بچسبیم به اقضمافات کمافات و هی فکر کنیم بالا بریم پایین بیایم انقورت و نه خیر اصلش در سوره ی مبارکه ی طاها وذکر ربک اذا نسیط این مثالش هم خیلی واضحه شما سر ظهر بدهکار بودی صد تومن بزاری یادتون رفت یک وعده رو یادتون رفت تاخیر این جا جایز نیست اذا نسیط شما به عنوان حکم رب این رو لازم داری بدونی شما لازم بود که پارسال حج را انجام بدید انجام ندادی منتها نسیان دو نسیانه یه نسیان تناسی است نسیان عمدی است یک نسیان اتوماتیکی است چون نسیان هر دو رو میگیره اون روز چند شنبه عرض کردیم نسیان یک قسمت از نسیان ها نسیان هایی است که مورد تکلیف است صلبش به این قسمت میرسه نسیان هایی که نیست حالا روی ایه مقداری بحث میکنیم ولی مسئلا که اقایون عنوان فرمودن آیا نماز های فوت شده کلا واجب است قضا بشه یانه ؟ حالا عرض میکنیم صحبت میکنیم اذا نسیم وذکر همون وذکر ربک همون حالا این صحبت میکنیم حالا یه مسئله ی اولی المسئله الاولی فی باب القضا اولا هل تجب قضاء الصلوات المتروکه اولی یه بحثی است الجواب نعم بنفس الادله در این که بگد نماز پنج گانه بر شما واجب است این در صورتیه که در وقت بخوانید بسم الله اگر هم در وقت نخوانید وذکر نفسک وذکر ربک اذا بصیر بله اونم یه آیه است وذکر ربک سد یه ایه است دوتا آیه است اقم الصلات لذکری در سوره ی طاهاست وذکر اذا ربک اذا نصیط در جای دیگریه من به عکس گفتم مثل اینکه
قبل از این که خب حالا این مسئله را ما عنوان کنیم اگر بنده نوعی قبل از اذان صبح خواب بودیم و تا طلوع آفتاب خواب استمرار پیدا کرد اذا استمر النوم قیل الصلات لصوره تحمل علی کل اقم الصلات ثم تقی اینجا آیا نماز قضا بر من واجب است یا نه؟ مگه در حال خواب بر من واجب بود طلبه سوال میکرد من در حال خواب مبتلای به یه کار بدی شدم حالا چطوره؟ گفتم نه بد نیستی فقط یه خورد بد تیم کردی والا در حال خواب که عرض میشود که مطلبی نیست در حال خواب در حال اغما در حال جنون انسان مکلف نیست منتهی بعضی وقتها هستش که خواب، جنون، اغما ارادیه انسان خود خویشتن را مجنون کرده خود خویشتن رو مغما کرده خود خویشتن را به خواب برده به خوابی رفته است که از اون خواب دیر بلند میشه و وقت نماز از بین میره این یه مطلبه یه وقت نه خیر من خودم هیچ اصلا مدخلیتی ندارم در این اغما بیست و چهار ساعت مغمی علیه بودم پنج نماز ترک شد بعد این پنج نماز رو من قضا کنم؟ چی چی رو قضا کنم؟ چیزی که اصلش نبوده آخه قضا فرع اعدا اگر قضا واجب بوده است و ترک شد اون وقت قضا به جای عدا این جا اصل نیست یعنی در زمانی که بدون اختیار خودش در حال بیهوشی بوده بدون اختیار خودش مجنون بوده بدون اختیار خودش عرض میشود که خواب بوده خوابی که این هر چی هم حساب کرده من بیدارشم بالاخره جوری خسته بوده که نمیشده و خسته شدنش هم باز روی تقصیر نبوده با تمام این تشکیلات که هیچ خودش مقصره در این که خوابش برده یا اغمائش برده یا جنونش برده مقصر نیست. و صلواتی از اون ترک شده ایا این صلوات رو باید قضا کنه؟ چرا؟ آقایون به روایتی هم تمسک میکنند اما این روایت دلالت نداره فقهی که شبیه این کتاب نیست و شبیه به سنت هم باکمال معذرت میخواستم بگم و معذرت نمیکنم این که خدا معذرت نیست وقتی به روایات مراجعه میکنیم جملته روایت اینو میگه میگه وقتی خداوند انسان رو مبتلای به چیزی کرد که انسان علیک سلام در اون حال معذور بود فالله اولی بالعذر خداوند اولی بالعذر است یعنی خدا انسان رو اینکارو کرد معذور کرد اگر دیوانه شد عذرا نه عمدا حالت بیهوشی به دست آمد عذرا خوابید عذرا استمرار خواب عذرا هیچ اختیاری در کار نبود اگر نمازی ترک شد و روزه ای ترک شد روزه حالا بیست چهار ساعت اغمائه بیست چهارساعت دیوانه است بیست چهار ساعت خوابیده این خوابی که این اغمائی که این جنونی که به اختیار او نیست اون روزه ای که نگرفته است در حالی که مکلف نبوده است نگرفته بعد عند این نمیاد نمازی که ترک شده است در حالی که معذور بوده است ترک شده بعدا چرا بیاد؟ آقایون در موارد خاصه میفرمایند مثلا در مورد نوع نوعا نمیفرمایند در مورد اغما و جنون میفرمایند ما به هر دوش عرض داریم ما میگیم لا کل اغمائن و لا کل جنون عذرا فی ترک القضا احیانا اغما حسب اختیاره احیانا جنون حسب اختیارک دائما صرک حسب اختیاره حسب اختیاره سکران کسی که مست میکنه خب این عرقو میخوره مست میکنه وقتی که مست کرد دیگه این حرام است اصلا نماز بخونه، حرامه نه این که نمیتونه. لاتقربوا صلات وانتم سکاری حتی تعلموا ما تقولون الی آخر این آدمی که حرام بوده است نماز را در وقتش بخوانه آیا قضا حرام بکنه؟ نه فعل حرام شد تقصیر خودش بود خودش خود را مست کرد و تکلیف نمیگیم در حال مستی هست این تکلیف همیشه است منتهی در حال مستی خود خویشتن را از دور وجوب خارج کرد بلکه از دور لیاقت و صلاحیت خواندن نماز از بین برد. پس در اونجایی که الا مضطرتمه اضطراره و اختیاری در کار نیست بسم الله اما اونجایی که اضطرار هست مثلا فی اول الوقت کانوا یصلی عن تقراء ولکن ترک ترک لهنیئته لساعه بعض ثم ما هل یقضی علیه عنهم اولی نعم یا اینکه نه خیر نمرد این بعدا متوجه شد که بله اینو یادش رفته نخونده سمت سمتت تکذیب اولا سمتت تکذیب اولا و ما سقط بعد ذلک ین تقل التکلیف الی القضا روایاتی که آقایون نقل میفرمایند ملاحظه کنید حدائق جلد یازدهم عرض میشود که صحیفه تاسعه و لا واثقه اسلام کلینی و شیخ عن هو صحیح ابوالحسن عن ضراره و بکیر و فضیل و محمد بن مسلم الفضلاء الصلات و برید ال اربعه عن ابی جعفر الباقر علیه سلام بابی عبدالله علیه سلام انهما قال فی رجل یکون فی بعد هذه اهوا این روایتی که من حالا خوندم مقداریش رو و بعد هم هست راجب کسانی است که یا مسلمان نبودند یا به مذهب شیعه نبوده اند. اون بحث عقب بود بزارید باشه.روایاتی که مربوط به بحث فعلی ماست بله روا روا شیخ عن صحیح عن ضراره عن ابی جعفر الباقر علیه سلام قال سالتهو عن رجل صلی رکعتین بغیر طهورا او نصیا صلاه لم یصلها نسی صلات لم یصلها او نام عنها قال یقضیها اذا ذکرها فی ای ساعت ذکرها من لیل او نهار یکی از جملاتی که مورد استشهاد آقایونه عن رجل صلی رکعتین بغیر طهور این یکی این بحث دیگری است او نصیا صلات لم یصلها ظهر شد تا عصر یادش رفت نماز بخونه نخوند مکلف بود یا نه؟ بله یه نوع یادرفتنه که روی تساهله که همینطوره یه وقت نه ازبیخ یادش رفته از بیخ یادش رفت ما نداریم چطور شما ناهار یادتون نمیره؟ میخواهید یه لباس پوشیدن یادتون نمیره است؟ پس این آدمی که از بیخ یادش رفت نماز رو بخونه این مقصر است. این از بیخ مقصره پس نسی در اینجا به حساب تفسیر بود. او نصیا صلات لم یصلها او نامنعها نامنع صلات نا منع الصلات هم باید بگیم که اون نوعی که صد در صد اون نوعی که در اختیارش بوده و اما بخواد بخوره نیست این اصلا بحث مون نیست بحث مون این است که اصلا بحث مون این نیست بحث مون نسیان صلاته باید بخونیم دیگه بعد که یادش اومد بخونه. خارج وقت که یادش اومد اقض ما
و میگیره عرض میشود که واقم الصلات و ذکری هم میگیره تمام ادله کتاب و سنت رو میگیره ببینید اینجا یکی نسی صلات لم یصلها او نا منعها روایت بر حسب ظاهر مطلقه است که این نسی هر جور باشد نسیان نام هر جور باشد نوع قال یقضیها اذا ذکرها فی ای ساعه ذکرها من لیل نهار ولی باید تفسیر قائل شد مخصوصا در عرض میشود که نوع در نسی اینو نمیشود باور کرد که نسیان نسیان عن قصوره باشه که هفت هشت ساعت تا غروب میگذره این نماز ظهر و عصرش رو یادش رفته این بله اگه باشه اگه باشه اما راجب نماز مثلا آدمی است که شب همینطور بیدار میمونه بیدار بیدار بیدار بیدار بیدار چنده بعد نصفه شب میخوابه خب این معلوم است که این برای نماز صبح بیدار نمیشه یا احتمال دارد که برای نماز صبح بیدار نشه بنابراین این وضعی که به خود گرفته در این خوابیدن این وضع جوری است که حفظ وقت نماز صبح در این وضع نمیشه. حفظ درکجاست؟ در جایی که به طور معمولی بخوابد که معمولا میتواند بیدار بشه.و سفارش هم به کار میدارم میکنم مثلا به طور معمولی بخوابد که به طور معمول برا نماز بیدار بشه که اگر بیدار نشد تا آفتاب طلوع کرد در اینجا معذوره چرا؟ برا این که خودش هیچ مدخلیت در خواب نداره. اما اگر خودش مدخلیت در خواب بودن یا در مقدار خواب بودن داشت در هیچ صورت نیست عرض میشود وقتی که یادش اومد باید نماز رو بخواند. روی الصحیح عن عبدالله به نسکان رفعهو علی ابی عبدالله علیه السلام قال من نام قبل ان یصلی عتمه فلم یستیقذ حتی یمضی الصلین و یقن صلاتهوا و لیستغفرالله الی غیر ذلک من الاخبار اینم که موردش معلومه من نام قبل ان یصلی عتمه یعنی در وقت نماز عشاء بوده عتمه نماز عشاء این آدم بیدار بوده است در وقت نماز عشا و قبل از اینکه نماز عشا رو بخوانه خوابید فلم یستیقذ حتی یقضی من سلی تا قسم المیل بیدار نشد فلیقض صلاتهوا واجبه چرا؟ برا این که این طرد کرده است آنرا که واجب بوده اونم نه سهوا نه نسیانا نه گفته حالا بعد میخونم همینطور خوابش برد تا نصفه شب که وقت گذشت، اینم یکی و هم چنین صحیفه عماده عثمان انهو سال ابی عبدالله علیه السلام ان رجل فاتحوا شی من الصلوات فذکر عند طلوع الشمس او عند غروبها حال فلیصلح حین یذکر اینا بعد تایید کرد ان رجل فاتحوا شی من الصلوات اذا فاتهوا عمدا او تناسیا مقصرا فی ذلک الفوت نعم ولکن اذا فاتتهم الصلات فی غیر ما عمدا در حال جنون بوده در حال اغما بوده در حال خوابی که مقصر نبوده و مکلف نبوده بنابراین این طور باید گفت اذا فاتهوا فوت للتکلیف فوت للواجب او تفویط للواجب و علیه ان یقول ولکن اذا فاتهوا و لم یکن تفریط الواجب واجب نبوده مکلف نبوده جنون داشته چه داشته اینجا نه پس اینو باید تایید کرد ان رجل فاتهوا شی من الصلوات فذکر عند طلوع الشمس و عند قلوبها قال فلیصلی هیلیتکم و صحیح المعاویه آها اون چیز دیگه است برا این که مال مسلم که نباید هدر بره ولی خدا که مالش از بین نمیره قیاس نمیشه کرد مال مسلم خب که شکسته به عهده کیه؟ هیچکس که نمیشه خب به عهده کسی که شکسته نمیگیم چون مقصره اگر چنانچه مقصرا شکسته بود هم کتک داشت عقوبت داشتهم باید چی ضیار رو بده اما اینجا کتک نداره فقط پاش خورده شکسته مگر اینکه کسی امین باشه ما علی المحسنین بالسر و صحیح معاویه من عمار قال سمعت اباعبدالله علیه سلام یقول خمس صلوات لا تترک علی یحال الی ان قال فی تعداد خمس المذکوره واذا نسیت فصلی الا ذکر این اذا نسیت فصل اذا ذکر معلوم است درسته برا اینکه نسیان کل وقت نمیشه اما اذا ننت علیه اینا در نسیان میگویند در جنون میگویند در اغما میگویند خب در سکر البته نمیگویند ولیکن در نوم اینها عرض میشود که برخلاف این حرف میزنند. که اگر کسی خوابید و در حال خواب وقت نماز گذشت بعدا باید قضا کنه باید قضا کند در نومی که تساهلا باشد اما در نومی که هم ابتداش تکلیف ساقطه هم در خود نوم تکلیف ساقطه در این جا به چه حسابه؟ البته باز روایت دیگر به این مطلب دلالت داره بله روایت دیگری این مطلب رو میگه امام علیه السلام استدلال میفرماید میفرماید علت این که این قضا نباید بکنه شخص مجنون یا شخص قوم علیه لان الله ازره والذی اعذر الله تعالی فی اطلح هو اعدل منه خب آخه این مقصر نبوده صحبت بوت شکستن نبوده که بگیم پودر شد این آدم مقصر نبوده که دیوانه بوده یا شده مقصر نبود در حال اغما ولی در حال سکر مقصر بوده یا مقصر نبوده است در حال نوم نومی که درش هیچ تقصیری نیست اینی که مقصر نبوده است خب چرا بیخ ریش بگیرن بگن تو نمازت قضا بوده اون وقت من مکلف نبودم بله اگر سکری بود مکلف بود اگر نائم بود نومی که عن تقصیر این بود این آدم مکلف بود اونم اگه اینا نبود مکلف البته نبود بنابراین اینجا یه حرفیه بعضی از آقایون طلاب میفرمایند که خب ما باید مطالعه کنیم مطالعه مطالعه تا نصفه شب نیمه شب بعد شب همینطور بعد همینطور خودمون می افتیم خوابمون میبره نماز صبح عقب بیفته چی؟ میگیم جنابعالی مقصری باید نماز رو قضا کنی چرا؟ برا این که شما یه چیزی که یا مستحب است یا اگر واجب است کمتر از صلاته اینو مقدم انداختین بعدا نمازتان از بین رفت بهترین وقت این است که شما نیمه شب