جلسه دویست و شصت و ششم درس خارج فقه

نماز (نماز جمعه)

بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَانِ اَلرَّحِيم

الْحَمْدُ اللَّهُ رَبُّ العالَمِينَ وَ صَلَّي اللَّهُ عَليَّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍ آلِهِ اَلطَّاهِرِين

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيَّ مُحَمَّدٌ وَ آلُ مُحَمَّد

(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ) [جمعه: آیه ۹]

ما یک مثلثی در هندسه شروط برای موضوعات احکام و یا احکام تصور می کنیم. شروط اولی شروطی ست که، قرآن شریف تنصیص می کند نصاً و یا ظاهراً در قرآن شریف

(صحبت حضار)

عَلَيْكُمُ اَلسَّلاَمُ

شروطی صلباً و یا ایجاباً، از برای موضوعاتی از احکام و یا از برای احکامی ذکر شده است که طبعاً ما باید تبعیت کنیم.

قسمت دوم، شروطی ست که در سنت ثابته اسلامیه وارد شده است، و بر خلاف نصوص و یا ظواهر کتاب نیست، طبعاً قبول داریم.

قسمت سوم شروط و قیودی ست که اجماعات و یا شهرت ها یا بالاتر از اجماعات و شهرت ها، ضرورت های بین فرق مسلمین و یا اتباقات این شروط را آورده اند، اما نه کتاب خبری از اون شروط هست و نه در سنت، طبعاً قبول نمی کنیم.

به حساب های متعدده ای از جمله: (قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ) [انعام: آیه ۱۴۹]. حجت پروردگار عالم، حجت رسا ست. ما چند جور حجت داریم. یک حجتی است که حجت اولاً رسا نیست، باید روش گذاشت، باید بالا پایین کرد تا بشه حجت بشه، به قول معروف توجیه کنه مثلاً.

ولی حجت خدا اینطور نیست. (فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ) [انعام: آیه ۱۴۹] حجت خداوند حجت رساست. حجت در دو بعد اصول عقیدتی و فروع احکامی کتاباً در اصل، و سنتاً در فرع، این رساست.

البته معنی رسا این نیستش که ما نشستیم در خانه و فکرم نمی کنیم برسه، نخیر. رسا اینو نمیگن. اگر ما برویم دنبال به دست آوردن احکام خدا از مجرای صحیحش که کتاب الله است، و بعضاً سنت رسول الله است. حجت بالغه الهی که در کتاب و احسن البیان است و در سنت به بیان بعد از کتاب است، بهش می رسیم.

چون اگر ما جدیه صحیحه خود را از راه درست بکنیم و دست نیابیم به باید و یا نبایدی در حکمی از احکام خدا از کتاب و یا سنت می فهمیم نه باید دارد، نه نباید. چون اگر باید بود، از کتاب رساله می فهمیدیم. اگرم نباید بود که حرمت بود، ما از کتاب و بعدش سنت می فهمیدیم.

اما اگر خداوند در کتاب نه صریحاً، نه ظاهراً، نه اشارتاً، و در سنت قطعی مقبوله هم نه صریحاً، نه ظاهراً، نه اشارتاً، و لمحتاً شرطی را صلباً و یا ایجاباً بیان نکرده اند

و بالاتر حکم قطعی را صلباً و یا ایجاباً بیان نکرده اند، ما خیلی سر راست میگیم این نه واجب است، و نه حرام است. اگر حکمه. اگر شرط است، این شرط اگه صلبش در کتاب و سنت نیست، شرط صلبی ندارد. اگر ایجابش در کتاب و سنت نیست، باز شرط ایجابی ندارد. این مقدمه رو برای این عرض کردم.

(صحبت حضار)

خوب اگر ما بخوایم تقلید کنیم از علما مطلب دیگری ست، اما اگر ما قدرت استنباط داشته باشیم و بدونیم که در کتاب نیست و بالاتر برخلاف کتاب و سنته باید

(صحبت حضار)

آخه اونی که از معصوم اخذ کردند. دو معصوم داریم ما الان یکی کتاب الله است که دست نخورده، یکی روایات است که دست خورده. اونی که دست نخورده است کتاب اللهِ خوب نداره این حرفی رو که آقایون می زنن. اونی که مثال می زنیم.

اونی هم که دست خورده است که، روایاته. خوب (مَاذَاتِ كِتَابِ اَللَّهِ فَقَذُوا وَ مَا خَالِقَ كِتَابَ اَللَّهِ فَكَرِّمُوا). اگر نه موافق است، و نه مخالف است، اما سنت قطعیه است، از باب عطی الرسول قبول می کنیم.

اما اگر هیچکدام نیست، دیگه ماییم و علما با احترامی که به شما قائل هستیم بیشتر رو کتاب و سنت ما احترام قائلیم و تقلید از شما نمی کنیم.

این مقدمه را برای این عرض کردم.

ببینید در باب وجوب نماز جمعه از نظر اصل وجوبش کلاً، و از نظر استمرار وجوب نسبتاً. سوم از نظر شرایط وجوبش مطالبی بین فقهای ما شیعتاً و سنتاً هست.

حالا

ما اولاً نسبت به آیاتی که در سوره مبارکه جمعه، نسبت به نماز جمعه ست بحث می کنیم و دقت می کنیم، و دقتمون هدر نمیره. مثل تأمل های کجا، و کجا نیست که بعد معلوم شود آقا اشتباه فرموده. مثلاً نمیدونسته اشتباه کرده. نخیر

قرآن شریف که امر می کند به دقت و تفکر، اگر از ما، از راهش وارد شیم ادای لغت صحیح، عدد صحیح از قرآن تَفسِروا بَعضُوا بَعْضاً وارد شویم، این قرآنی که بیان لاِلنَّاسِ و (تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ) [نحل: آیه ۸۹] حکمی را که خداوند می خواسته بفرمایه حکم شما هستش. کُتِبَ، بسم الله. امر است؟ نهی است؟ و از این قبیل به طور بین ما حکم خدا رو عرض می شود که فهمیدیم ولو در بعضی موارد خوب باید دقت کنیم.

اینجور نیست که خداوند

(صحبت حضار)

عَلِیکِ السَّلَام

کتابشو جوری روزنامه وار فرستاده است که ما هیچ محتاج به دقت نباشیم، اینکه تنبل بارآوردنه. یکی از بدی های استاد اینه، که هرچه باید گفت و شاید گفت بگوید و مجال تفکر و برای شاگرد نذارد که چی شد.

قرآن شریف که استاد علم است، و تربیت است، و معرفت است، و تعقل است، و تفکر. باید اصول و ریشه های مطالب را بیان کنه. و کما اینکه در بعضی از روایات از معصومین (عَلِیهِ السَّلَام) هست که (أَنَّما عَلَینا عَنْ نُلْقَى عَلَيْكُمْ أُصُولِهٰا وَ عَلَيْكُمْ تَفَرَّقوا). نمیخوان تنبل بار بیارن بر عهده ما معصومین است که قواعد و ضوابط احکام رو بیان کنیم.

شما تفریق کنید بر محور قواعد، این قاعده رو با اون قاعده رو، با اون قاعده رو با هم بسنجید، جور کنید. یُفَسِرُوا بَعضُوا بَعْضاً (7:18) باید جزئیات مطلبی نیست عمده ضوابط احکامه.

و لذا این توفیقی است که خداوند عنایت فرمود به بنده، که اصول استنباط و نوشتم، بخش سومش صد و دو ضابطه فقهی ست. حالا چند روز دیگه از چاپ در میادش.

بخش اولش، اصول لفظی و اصول عملی ست؛ پنجاه، شصت صفحه است بر محور قرآن. ولی بخش سوم که به یک حساب عمده تر است، صد و دو قاعده فقهی از قرآن. و بازم داره، ولی صد و دو قاعده اصلی فقهی ست که هر قاعده، یک قاعده مادر داره.

آیه اصلی و آیات دیگر که تفهیم می کند و توضیح می دهد، عرض می شود که اونچه بر ما واضح نیست. حالا راجع به نماز جمعه که مورد بحث است قرآن یک سوره به نام سوره جمعه دارد، و چند آیه که آیات اواخر سوره جمعه ست راجع به نماز جمعه دارد.

آنچه را که خداوند باید بیان بفرماید، بیان کرده است از نظر اصل جریان نماز جمعه، اصل وجوبش، شرط وجوبش، شرط ایجابی، شرط سلبی. بله بعضی مطالب در سنت قطعیه است. بِسْمِ اللَّهِ.

مثلاً کسی که علی بعد فرسخین است، که امروز البته فرسخین نیست. امروز دویست و پنجاه کیلومتر میشه، و دویست و پنجاه چه عرض کنم که اشاره کردیم. کسی که ربع مسافت سفر را، علی رأس ربع مسافت سفر است این مستثنا ست، حسابشو بستیم.

کسی که مریض است، کسی که مجنون است، کسی که صغیر است، مرأ است، احماست، پیر است، شل که در روایات داریم که مستفیضاً نزدیک به تواتر داریم که نُه دسته اینها مسنثنان.

ما این نُه دسته مستثنا را دیروز از جمله سوالاتی که عرض کردم این بود، این نُه دسته مستثنی چه حساب دارد؟ آیا مخالفت دارد با قرآن که شرط نکرده؟ یا موافقت دارد؟

من عرض می کنم که موافقت دارد، منتها شرط هایی را در جاهایی دیگر قرآن کرده است که حالا تفهیم خواهیم کرد.

حالا

ما از نقطه اول شروع می کنیم. این نماز جمعه که واجب است، آیا واجب است فقط در زمان حضور معصومین (عَلِیهِ السَّلَامُ)؟ واجب تعیینی است در اون زمان؟

یا به نظر بعضی از فقهای (رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیهِم) که اسم نمی برم، تخییری بوده؟ اسم نمی برم، چون موج میندازه. اونوقت هم در زمان پیغمبر هم واجب تخییری بوده یا نه بر حسب آنچه همه علمای دیگر فرمودند واجب تعیینی بوده است در زمان رسول الله و ائمه (عَلِیهُمُ السَّلَام)

ولکن بعد از اینکه تأمه حاصل شد این افکاری ست. یا حرمت است، یا وجوب تخییری ست، یا وجوب (عَلِيُّ شَرْطِ الاِقامَه) است، یا وجوب (عَلی شَرَطَ الاِذنِ الْعَامِ) است. چون اِذن خاص که در زمان غیبت نیست، اِذن خاص در زمان حضوره.

وجوب (عَلی شَرَطَ الاِذنِ الْعَامِ) است و (مُمْتَرِقٌ عَلَيْهِ اِذْنِ اَلْعَامِّ) عبارت است از؛ عالم، عادل، خطیب، چه، چه، چه، چه. حالا ببینید شرایطی را برادران بزرگوار فقیه در طول تاریخ فقه کرده اند که این شرایط رو ما نه در کتاب می بینیم، نه در سنت.

نه در کتاب است. مقدمه ای که عرض کردم برای اینجاست. نه در قرآن است، و نه در روایات. سنت که نمیگم، روایات. چون روایت اهم از سنته، حتی در روایات صحیفه هم نیست. از جمله، شرط وجوب نماز جمعه حضور معصوم است، نداریم روایات. آیه که معلومه.

اگرم روایاتی داریم که لفظ امام دارد از خود این روایات استفاده می شود که مراد امام الجمعه است، نه امام معصوم. و اِلّا اگر لفظ امام ازش استفاده می کنیم که امام معصوم ،پس آقای خمینی امام معصومه.

حتی اگه لفظ امام که میگیم الان بیشتر استناد به آقای خمینی مگه نیست؟ امام الجمعه، آخه امام الشنبه داریم! امام جماعته دیگه. عرض می شود که امام الرعیة و چه.

(صحبت حضار)

حالا کاری به اشخاص که نداریم، که داریم بحث می کنیم ببینیم چی میشه. و اینا در تقیه بودن و چون نماز جمعه رو باید کسی که ریاست بر بلد داره و چنین است و چنان، تقیه می کردن می رفتن نماز جمعه شرکت می کردن، قهر می کردن اصلاً. حالا میرسیم به اونجا ما فعلاً در اصل قضیه هستیم.

ببینید. شرایط و آقایون کردن. هفت، هشت تا شرط است که یا اصلاً در روایات اشاره هم ندارد، یا اگر هست اشاره به نظر مستدلین دارد، وقتی ما نظر می کنیم اون اشاره هم نیست.

حالا قسمت دومش. مثلاً کسانی که شرط می کنند در وجوب اصل نماز جمعه یا وجوب تعیینیش، یا وجوب اصل که حتی وجوب تکوینی است که جواز باشد، که باید در زمان معصوم باشد. به روایاتی استناد می کند که عرض می شود که امام باید جلو بایستد و نماز و بخوانه

(إِذَا كَانُوا خَمسَتً اِذا کَانُو سَبعَتً فِی قَرِیَةٍ) عرض می شود که یکی شون باید امام بشد و امام نماز را بخواند. ما به اینا بعداً خواهیم عرض کرد که لفظ امام اینجا امام جماعت است به نص خود احادیث خواهیم گفت.

خوب باید بگه چی. اما، بعضی از شرایط است که این اشاره را هم نداره اصلاً، اصلاً نداره. مثلاً

(صحبت حضار)

عَلِیکِ السَّلَام

شرط است در وجوب نماز جمعه که اذان برای نماز جمعه بگویند، برای. اذانی را که ظهر جمعه می گویند به نیت جمعه باشد، ما نداریم همچین چیزی، نه در کتاب داریم، نه در سنت.

صاحب رسالة الکرامه هی نقل می کند، هی نقل می کند، هی نقل می کند که گروه بسیاری از فقها این شرط و کردن که به نیت نماز جمعه باشه.

دیگر. دیگر و باید جلوتر بگم. اینکه شرط است که ندا شود برای نماز جمعه، (اِلَي صَلاَةُ اَلْجُمْعَهِ) اینکه اصلاً خیلی عجیبه. ما همچین ندایی برای هیچ نمازی نداریم، فقط برای صلاة عیدین و نماز امواتت داریم، عرض می شود که الصلاة، الصلاة برای صلاة عیدین، و صلاة امومات ضرورت.

و ضرورت اسلامیه از برای کل صلوات اِلّا این سه نماز، ما دیگه ندایی جز اَذان نداریم.

اَذان هم که ندا هست به حساب (هِيَ إِلَى صَلاَةُ ثَلاَثِهِ هِيَ إِلَى صَلاَةٌ هِيَ إِلَى فَلاَحَ هِيَ إِلَى خَيْرالَعَمَلٌ) به حساب ندا است، که اصل ندا در اذان است و فرع ندا در اقامه است، که اصل ندا برای عموم است، و فرع ندا برای کسانی که عرض می شود که حاضر هستند. پس از سر شروع می کنیم.

(صحبت حضار)

می خوایم بحث کنیم حالا. شما که نبودید، ولی امروز عرض می کنیم. چشم.

ما عرض می کنیم که شرایطی که آقایون فرمودن یا اصلاً در کتاب سنت نیست، یا اشاره ای هست که مقبول نیست. حالا اصلاً نیست رو که ما مقدم میدونیم، یک که باید ندایی برای نماز جمعه باشد که غیر اذان. با ندای غیر اذان بر هیچ نمازی نداریم.

قرآن می فرماید که (وَ اِذا نَادَيْتُ إِلَى الصَلاَةً تَسْعَوْا هَا حَذْواً وَ لِهَذَا) (نَادَيْتُ إِلَى صَلاَةً) عبارت است از اذان، که ندا إِلَى الصَلاَةِ. فقط اون سه نماز است که به سنت قطعی مستثناست.

دوم که بگن ندا اذانه، اگر اذان گفتن به نیت نماز جمعه، نماز جمعه واجبه. اما اگر تمام شهر قم اذان گفتن و به نیت نماز جمعه نبود، پس نماز جمعه واجب نیست.

سوم، کافی نیست که به نیت نماز جمعه اذان بگوید، همه اقوال و داره در کلام اون نقل می کنه. کافی نیست بلکه کسانی که صدای اذان برای نماز جمعه را شنیدن بر اونا واجبه، برای غیر واجب نیست. خوب اینم نداریم اصلاً، نه در کتاب داریم و نه در سنت داریم. این شرط

چهارم، چهارم که آقای خویی فرمودن، دیگران گفتن یا نه کاری نداریم. چهارم این ست که، اسم بردم برای اینکه ایشون گفتن، دیگران ندیدم گفته باشن. اینم بحث کردیم پریروزا.

که یکی از شرایط وجوب نماز جمعه، که وجوب تعیینی است، این ست که (اِذا اُقِيمَتِ وَجَبَ اَلْحُضُورُ اَلتَّعْيِينَن اِلَيُّ اَحْوَدْ (15:59) مُطلَق). (اِذا اُقِيمَتِم) می خوان از آیه در بیارن، که بحث کردیم آیه اصلاً این حرفارو نداره.

نه در کتاب داریم، و نه در سنت. در سنت که هیچ. در روایات ولو در عدد روایات ما نداریم که اگر نماز جمعه اقامه شد، واجب است شما شرکت کنید. اگر اقامه نشد، واجب نیست.

یعنی نه بر کسی واجب است به عنوان امام جمعه، نماز جمعه بخواند. و نه اگر اقامه نشد واجب است بر دیگران اقامه کنند. این هم حرفی ست، این هم نه در کتاب هست، نه در سنت هست

علاوه اینکه در کتاب لَمحِه ای ممکن است به نظر بعضی برادران فقیه باشد، چنان که آقای خویی فرمودند ولی جواب دارد. اینم عرض می شود که یکی شرط. (اِذا اُقِيمَتِ وَجَبَ الْحُضُورُ تَعوِيناً اَلَيَّ اَلاَحْوَدُ). اینم به این شکل.

بعد نُه دسته هم مستثنان. ها ببخشید و این شرط. و شرط دیگر اینکه یکی از شرایط وجوب تعیینی نماز جمعه یا جواز نماز جمعه که وجوب تعیین می شد، حضور در محضر معصوم است. حضور معصوم است. اگر حضور معصوم نباشه، نه. این هم روایتی ما نداریم.

منتها اینو به دو وجه منتهی می کنم. وجه اول که قبلاً عرض کردم، وجه دوم که حضور معصوم شرط نیست. آقایون اگر حضور معصوم شرط است یک دونه روایت نگفته.

ببینید در رویات مستفیضه و یا متواتره ای این تعبیر دارد که، صلاة جمعه واجب است. بِسْمِ اَللَّهِ.

اِلّا، ده تا نداره. هفت تا داره، پنج تا داره. نُه نفر. نُه نفر کیه؟ در میان نُه نفر مجنون هست، صغیر هست که سوالات دیروز بنده بود. با اینکه مجنون و صغیر که مکلف نیستن، اما مجنون و صغیر که مکلف نیستند اینها هم استثنا شده ان. چرا شو من از آقایون خواستم که نفرمودن اگه هست بفرمایید.

چرا مجنون و صغیر استثنا شده؟ برای اینکه از اول مستثنا ست. اگه دلیلی دارین بفرمایین.

بنده اینطور خیال می کنم. به قدری نماز جمعه وجوبش غلیظ است که حتی کسی هم که مکلف نیست خیال می شد در جبر اسلامی که بر او هم واجبه. بنابراین استثنا شد. استثنا منقطع هم نیستا، استثنا متصله.

(اَجَبَ الْجُمُعَةِ عَليَّ اِلاّ، عَليَّ الْمَجْنُونُ وَ الصَّغِيرِ وَ اَلْمَرْأَةِ وَ الْمُسَافِرِ وَ الْكَبِيرِ وَ مَنْ كَانَ عَلِيٌ رَأْسَ اَلْفَرْسَخَيْنِ وَ اَلاَعْمَا وَ اَلْمَرِيضِ) و چه. اونای دیگه بحث شو می کنیم.

اما سوال اولی که ما داشتیم، چطور مجنون و صغیری که اصولاً مکلف نیستن به عنوان معذورین از حذور نماز جمعه ذکر شدن، این بر چه دلیل، بر چه دلالت می کند؟

بر این دلالت می کند که این بین، که اونقدر وجوب نماز جمعه قوی است و غلیظ است که مسلمون ها می شد گمون کنند، و احیاناً گمان می کردند حتماً که حتی بر غیر مکلفینم واجبه. یعنی دارالمجانین و باز کنید مجنونارو بیارید. بچه ها رم بیارید، بچه شیر خوره، قنداقی بیاریم، عه، عه کنه.

(صحبت حضار)

بله؟ بر چی؟ چه دلیلی به وجود داره؟ می خوایم بحث کنیم.

حالا

اگر چنانچه از شرایط وجوب نماز جمعه این بود که در زمان معصوم باشیم، این موجب بود که ذکر کنن یا مجنون و صغیر و به نظر آقایون؟ بابا کسانی که میخوان استثنا کنن، آیا کسی که خودش به طبیعت الحال مستثنا ست و مکلف نیست، اینو واجب تر ست ذکر کنن یا نه اونی که شرط از شرایط اصلی است که حضور معصومه.

حضور معصوم در یک روایت ندارد، در یک اشاره ندارد. یک لمحه، و یک اشاره اصلاً حضور معصوم در کار نیست. اما در نوع تقریباً نود و چند درصد این دویست روایتی که نقل شده است از رسول الله و معصومین (عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَم) راجع به نماز جمعه و وجوب نماز جمعه، اونجایی که مستثناها رو ذکر کردند، مجنون و صغیر را ذکر کردند با اون هفتای دیگر

اما (مَنْ كَانَ فِي تَقَيبٍ بِالْعِصْمَتِ مَنْ لَكُمْ فِي تَقَبٍ بِالْمَعْصُومِينَ) اصلاً وجود نداره. آیا این از نظر سنت به حساب صلبی دلیل قطعی نیست بر اینکه حضور معصوم شرط وجوب و یا جواز نماز جمعه نیست؟

حالا برمی گردیم. دسته های مطالب رو جمع می کنیم، محور اولی کتاب الله است حالا ما رو آیه فکر می کنیم. و این حرفی که عده زیادی یاد گرفته اند بگند، اصلاً عادت شده یه سری از مسلمون ها که قرآن را نمی شود فهمید، مگر روایت بیاد.

خوب اینکه تناقضه که، صد ها مرتبه این حرف زده شده تناقضه. چرا؟ برا اینکه ما از نظر اسلامی عقیده داریم که قرآن از نظر لفظی، و از نظر بیانی اَفْصَحْ وَ اَبْلَغْ کل بیانات الهی ست، و غیر الهی ست. حتی الهی، از تورات و از انجیل اصلی هم اَبْلَغْ و اَفْصَحْ است. معنی اَفْصَحْ بودن چیه؟ یعنی اینکه واضح تر بیان کرده مطلب رو.

هر قدر مطلب عمیق باید باشه، واضح تر. یعنی اونی که خواسته خدا بیان کنه، اون و واضح به واضح ترین تأویل بیان کرده. آیا واضح ترین تأویل که مسلم الصدور هم هست، و از نظر اعجاز در بعد لفظی و ادبی در بالاترین قله است این محتاج است که حدیثی که معلوم نیست پدرش کیه، مادرش کیه، معناش کنه.

یا فرض کنیم که خود رسول الله (صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ) تشریف بیارن. قرآن می گد (حُرِمَ اَلذَّالِكُ عَلَيَّ اَلْمُؤمِنِينَ). یا رسول الله حُرِّمَ یعنی چی؟ یعنی وجب یا حُرِّمَ؟ این مسخره ست که، هم پیغمبر و مسخره کردید، هم قرآن رو.

پیغمبر که نمیشه بیاد بگه حُرِّمَ ینی وجب، ولی قرآن می گد (حَرَّمَ اَلذَّالِكُ عَلَيَّ اَلْمُؤمِنِينَ. نِكَاحَ زَانِيهِ غَيْرُ طَائِبِهِ) این عرض می شود که حرام است. اینی که ما یاد گرفتیم و همینطور صدرین چنین کردند، و ما نیز این چنین می کنیم به قول اون آقایون بزرگوار، نخیر ما نیز چنین نمی کنیم.

ما نظرمون رو، دقت مون رو، فکرمون رو. ولو خیلی کم، خیلی ساده، وقتی به آیات قرآن توجه کنیم می بینیم سهل ممتنع است. سهل است و ممتنع، سهل است حداقل از نظر نص ظاهر.

از نظر نص ظاهر اَظهر تعبیراتی ست که به امکان، البته از نظر عمق هرچه فکر کنید هست. ولی ما فقط ظاهر و میخوایم. حالا باطن و باطن، باطن و باطن، باطن و که البته (22:40) سلبی اونا پیش کش.

کسی جدیت رفته بود راش نمی داد، می گفت خونه کد خدا کجاست؟ گفت خود کد خدا نمیذارد اصلاً تو ده وارد شی. حالا می خوایم تو این بلد معرفتی قرآن وارد شیم.

بابا حُرُّمَ، خوب حُرِّمَ. کُتِبَ، کُتِبَ. و همچنین امر است، که امر است. نهی است، که نهی است. قرآن چیزی را که می خواد بیان کند، یه وقت چیزی نمی خواد بیان کنه.

مثلاً (عَلَيُّ اَللَّهُ اَلذِّكْرُ) نخواسته بگه شرایط چیه بِسْمِ اَللَّهِ؛ از آیات دیگر می فرماید. تجارتاً (23:10) یه جا نه خواسته بیان کند و قرآن در اصل مگر (بَيَانٌ لِلنَّاسِ) نیست؟ در مقابل فرمایش مرحوم آخوند که یکی از مقدمات حکمت احراض این است که در مقام بیانه.

ما میگیم احراض در قرآن کلاً چطوریه؟ (هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ) [آل عمران: آیه ۱۳۸]. همه قرآن برای ما بیانه، منتها بیانات فرق می کنه. بیان اطلاقه، بیان تبعیده، بیان تخصیصه، بیان چه، این ها همه بیانه.

خوب وقتی قرآن شریف مطلبی را فرمود و غیبی نزد با حال اینکه اگر قیدی داشت و قیدی می زد، اضافه ای هم نمی شد. بعضی وقتا کمم می شد مثلاً، در اینجا معلوم است که قید اصلاً معنا ندارد، این نص است. در عدم قید نص است، در عدم تخصیص و (مَا اِلَيُّ ذَالِكَ)

حالا، قرآن شریف می فرماید (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا) [نساء: آیه ۱۳۶] این (يَا أَيُّهَا) سه مرحله است. (يَا، أَيُّ، هَا) یعنی های، های، های، سه مرتبه هشدار میده. سه مرتبه هشدار می دهد پروردگار عالم به (الَّذِينَ آمَنُوا). بعد از چی؟ بعد از اینکه (يُصْبِحُ لاَللَّهِ) این مقدماته، همش مقدماته.

از آیه اول سوره جمعه تا قبل از این جمله (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ) [جمعه: آیه ۹] همش مقدماته. مقدمات بیان این فریضه، هامه اتمه اسلامی است که متأسفانه ما ترک کردیم.

حالا اَلْحَمْدُاللَّهُ شروع شده. و اونقدر ما مبتلا به ترک بودیم که مرحوم سید صاحب نسخه (رِضْوَانُ اَللَّهِ تَعَالَي عَلَيْهِ) طباطبایی، اصلاً در رابطه با نسخه نماز جمعه رو نیاورده.

نماز عیدین آورده، نماز جعفر آورده، نماز معفر آورده، نماز اُمُ لکلثوم آورده، نمازِ، نماز جمعه نیاورده. ما گله می کنیم از سید. سید بزرگوار خوب نماز جمعه رو کسانی که مقلد شما هستند خوب بفهمند واجب است، حرام است، وجوب تعیینی است، تخییری است، خوب چرا نفرمودید شما؟ چرا نفرمودن؟

از جمله باب امر به معروف و نهی از منکر و. بابا امر به معروف و نهی از منکر که از شئون حکومتی نیست، از شئون شخصیه و وظایف دائمی مسلمون هاست، چرا در رساله شما نیاوردید؟ حالا خدا رحمت کند آقای خمینی همه را آوردن عرض می شود در تحلیل جایی

حالا

در قرآن شریف می فرماید که (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ) [جمعه: آیه ۹] پنج، شش تأکیده، امر که تأکیدم نمیخواد، خوب امر وجوب. اینکه بدیهی ست که ما لزومی نداره بشنیم بحث کنیم چند ساعت که آیا امر دلیل بر وجوب است یا نه. خب این بین ست

امر یعنی برو، تو برو خوابیده اگر نخواستی نرو؟ تو برو خوابیده اگر نخواستی ام نرو. یا که نه. نه یعنی نه، نه یعنی صد در صد نه دیگه. اگه من گفتم پول ندارم خوب ینی ندارم دیگه، پول ندارم اما ده دلار دارم، یا صد هزار تومن دارم. ظاهر مطلب یعنی نص مطلب امر می گه برو.

یعنی این امر، اگه امر تکوین باشد، تکوینی است. یعنی من اگر اراده کنم بروم چکار می کنم؟ میرم یا وامیستم؟ یا هم میرم، هم وامیستم. خوب میرم دیگه. پس این اراده تکوینی به لسان تشریح میاد، یا تشریح شرعی، یا تشریح عرفی، میگه برو. نرو.

برو یعنی خوب صد در صد برو. مگر دلیل قاطعی باشد بر اینکه اگر نخواستی نرو. میشه استحقاقی. یا بعضی وقتا برو، بعضی وقتا نرو. نمی خوایم بحث و شروع کنیم.

حالا

قرآن شریف که امر می کنه. ولی امر اضافه داره. تأکید، تأکید، تأکید، تأکید، این ورش، اون ورش، این ورش، به قدری قویاً بیان کرده است وجوب نماز جمعه رو که ما چنین واجبی در قرآن غیر از اصول عقاید، باید بگردید پیدا کنید. الان من یادم نیست. حالا (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا). موضوع چیه؟

(الَّذِينَ آمَنُوا). ایمان شرطه. آیا مؤنث بودن مانعه؟ یعنی چی؟ حُرِّیَت شرطه؟ باز یعنی چه؟ جوان باید باشه؟ حضور معصوم باید باشه؟ بابا مگه ش شریعت مقدس اسلامی حضور معصوم میخواد.

یعنی شریعت مال زمان چهارده معصومه؟ این واضحه که، ما این مطلبی که روایت نقل می کنیم. از جُلّ آیات استفاده می کنیم. که (حَلاَلَ مُحَمَّدٍ حَلاَلٌ اِلَيَّ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ حَرَامٌ عَلَيْهِ حَرَامٌ) مگر اینطور نیست؟

واجبات اسلامی و امر و نهی اسلامی، مربوط به کل زمان ها مگه نیست؟ استقراره. اِلّا، اِلّا اونیکه تخصیص کنه. مثل واجبات و یا محرماتی که بر شخص رسول الله. نماز جمعه بر شخص رسول الله واجبه به دلیل قرآن.

و بعد از اینکه پیغمبر زن ها را گرفتند و آخر مرحله شد (لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ) [احزاب: آیه ۵۲]. وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ) [احزاب: آیه ۵۲]. (وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ) [احزاب: آیه ۵۲]

میگه حرامه دیگه زن بگیری، ولو همه زنهات بمیرن، ولو همه رو طلاق بدی، خوب این برای پیغمبر نیست. یک احکامی ست که صلباً، بطاً، یا ایجاباً، بطاً، این مربوطه به رسول الله است، خوب دلیل می خواد. و اما اصل مطلب چیست.

اصل مطلب  این ست که (الَّذِينَ آمَنُوا) امر و نهی، و چه، و چه، مربوط است به کل مسلمین در کل زمان و عرض مکان، استثنا دیگه ندارد. وقتی خدواند امر کرد که (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ) [جمعه: آیه ۹] میگیم بله. خدا امر کرده ولی اجازه می خواد، پیغمبر باید اجازه بده.

خوب پیغمبر خودش مجازه، خودش مأموره. خدا اگه فرمود که (وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ) [بقرة: آیه ۴۳] باید بگیم بله، پیغمبر اگه اجازه داد نماز می خونیم، نداد نمی خونیم.

اجازه چیه؟ وقتی خداوند امر کرد، مثل اینکه مرجع بزرگوار تقلید امر کرد، بگیم نه اون شاگردشم باید بگه، اگه نگه فایده نداره. خوب یعنی چه اصلاً؟ چطور شده این طور شده؟

وقتی خداوند امر می کند با این تأکیدات و با این تشدیدات که (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ) [جمعه: آیه ۹] (فَاسْعَوْا) این دو گونه است. هم امره، هم سعیه. نه این که امر واجب.

بعضی اوقات امر کرده ولی سعی واجب نیست، امروا یه دونه (فَاسْعَوْا) این دوتاست. (فَاسْعَوْا) امر است، و سعی است. (وَذَرُوا الْبَيْعَ) [جمعه: آیه ۹]، سلبم کرده، برای اینکه اون مانعه

اونجایی که امر کنند به چیزی، نهی از خاص و عام می کند اما در اینجا نهی هم خدا فرموده (وَذَرُوا الْبَيْعَ) [جمعه: آیه ۹] سه تا.

(ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ) [جمعه: آیه ۹]. (فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ) [جمعه: آیه ۱۰]. (وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً) [جمعه: آیه ۱۱]. گله می کنه.

(وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا) [جمعه: آیه ۱۱]. این چه مسلمون هایی هستن که وقتی که لهو، و طبل، و فلان، و اینا میزنن میرن (وَتَرَكُوكَ قَائِمًا) [جمعه: آیه ۱۱].

بعد، (قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ) [جمعه: آیه ۱۱]. این پنجمی. پنج تأکید است نسبت به امر انجام نماز جمعه.

اینو باید انسان حمل بر استحباب کند، یا وجوب تخییری. وجوب تخییری هم که وجوب نیستش که، وجوب تخییر بین ظهر و جمعه. اون آقایون بزرگواری که می فرمود در نجف که ما تو راه بحث می کردیم تا مقام حضرت که زیارت کنیم، گفتم آقا از شما تعجبه شما نا سلامتی فقیهی هستید، وجوب تخییریه.

در زمان پیغمبرم وجوب تخییری هستش، بر خلاف نصوص کتاب، و نصوص سنت. حالا کاری به اجماع امت اسلامیه ما عرض می شود که نداریم. خدا رحمتش کنه.

حالا

(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ) [جمعه: آیه ۹]، دونه، دونه. (الَّذِينَ آمَنُوا) که قید داره. قید یا در کتاب باید باشه، یا در سنت قطعیه که مخالف با کتاب نیست. میرسیم بهش.

حالا

(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ) [جمعه: آیه ۹]، (إِذَا نُودِيَ) چیه؟ (إِذَا نُودِيَ) سه تا احتمال دادن آقایون. یک (إِذَا نُودِيَ) یعنی (لِلصَّلَاةِ، الْجُمُعَةِ) (لِلصَّلَاةِ، الْجُمُعَةِ). این درست نیست. ما همچین ندایی برای نماز جمعه نداریم، برای هیچ نماز نداریم.

ندا برای نماز، اذان است به دلیل قولی که حالا. (وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا) [مائده: آیه ۵۸] الی آخر. این که رد شد.

دو، اَذان است به شرطی که به نیت نماز جمعه گفته بشه. یعنی چه؟ اگر اذان به نیت نماز جمعه گفته نشه، نماز جمعه واجب نیست. خود گفتن اَذان به اختیار ماست، نیتش به اختیار ما. نه گفتن اَذان واجب، نه نیتش واجب.

بنابراین اگر کسی اَذان نگفت، یا اَذان گفت به نیت نماز جمعه نبود، نماز جمعه واجب نباشه. یعنی اونیکه خداوند واجب کرده، منتظر است که بشر انجام بده یا نه. اگر بشر انجام داد، واجب میشه. اگر بشر انجام نداد، واجب نمی شه.

وانگهی

حالا سوم، سوم که آقای خوئی می گفتن و ما جوابشو دادیم، و دیروزم عرض کردم. عرض می شود که بحث (31:59) بود ظاهراً. ایشون گفتن که (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ) [جمعه: آیه ۹] یعنی (اِذا اُقِيمَتْ) بهشون گفتم که (إِذَا نُودِيَ) کی اِذا الِاقامَةِ است؟

(نُودِيَ لِلصَّلَاةِ) غیر از اقامت صلاته، اگر قرار بود بگه (اِذا اُقِيمَتْ) اگر اقامه شد نماز، تازه غلطه. اگر اقامه شد نماز جمعه برند نماز جمعه بخونن، اونوقت (فَاسْعَوْا) [جمعه: آیه ۹] از دو فرسخی بیاین خوب به کجا می رسه اصلاً؟ به تأویلم نمی رسیم. اولاً.

ثانیاً، (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ) [جمعه: آیه ۹] نفرمود که (اِذا اُقِيمَتْ) (لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ).

(صحبت حضار)

اعلام نداریم اذانه فقط. اعلان نداریم اذانه. حالا بحث می کنیم که آیا وقت جمعه چقدر است.

ببینید این سوم. به این آیه ببینید در روایت هیچ نداریم. اصلاً در روایت اشاره ای نداریم که شرط وجوب حضور نماز جمعه این ست که اقامه شود، اگر اقامه نشود نه. اینو نداریم.

به آیه خواستن تمسک کنن که فتوا دادن آقای خوئی، ما به ایشون عرض کردیم و عرض می کنیم بازم که (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ) [جمعه: آیه ۹] آخه از لفظ آیه چی در میارید؟ وقتی که ندا در داده شد برای نماز جمعه نماز، نماز جمعه چیه؟

(لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ) خطبتان و رکعتانه. خود خطبتان و رکعتان و نگفتن کی شروع کرده، گفتن (نُودِيَ) الی، اگر من ندا کردم یا زید خودم زیدم؟ یا زید خودم زید شدم؟ نشد که. ای پولدار. پولدار شدم؟ من ندا کردم.

(إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ) [جمعه: آیه ۹] یعنی اگر اعلام شد از برای نماز (مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ). پس اعلام غیر از نمازه. چرا شما می فرمایید (اِذا اُقِيمَتْ)؟ (اِذا اُقِيمَتْ) که نمیشه اصلاً. (إِذَا نُودِيَ). اینم برد کنار.

سوم. (إِذَا نُودِيَ) صرف الاذانه. خوب حالا اگر صرف الاذانه، این نیت می خواد که اگر کسی اذان گفت روز جمعه، اگر نیت کرد که این اذان برای نماز جمعه است به ما نماز جمعه واجبه.

اگر نیت نکرد که برای نماز جمعه ست، نماز جمعه واجب نیست. اینم غلطه. چرا؟ برای اینکه نفرمود (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ، الْجُمُعَةِ). اینو که نفرمود. این مختصر تر نیست؟ مگه قرآن مبناش بر اختصار نیست؟

پس چرا مختصر و که مطابق مراد شماست رها کرده، مختصرش میگه (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ) [جمعه: آیه ۹]. نفرموده (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ، الْجُمُعَةِ). اگه فرموده بود (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ، الْجُمُعَةِ) بازم حرف داشتیم ما، اما اینو که نفرموده است،

(إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ) [جمعه: آیه ۹]. پس (نُودِيَ) صرف الاذان است. این اذانی که واقع می شود در ظهر جمعه، این مراد است از (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ) [جمعه: آیه ۹]. خوب تموم شد. پس اون (لِلصَّلَاةِ) اینجا حساب داره.

یه مطلب هست بین فقها که آیا اصل در روز جمعه نماز جمعه است یا نماز ظهره؟ یا بَيْنَهُمَا ست. عده ای گمان می کنن که اصل نماز ظهره، نماز جمعه بدله. نخیر، قضیه اصله. بر حسب آیه و بر حسب پونزده روایت یا بیشتر، آیه که (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ) [جمعه: آیه ۹] اذان که گفتن (فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ) [جمعه: آیه ۹] چیزی دیگه غیر از (فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ) [جمعه: آیه ۹] که گفتن، که همان خطبتین و رکعتین باشه، و بر حسب پونزده روایت وارد است که اصلاً رو جمعه جز قبل از نماز عصر، جز نماز جمعه نداریم.

منتها اگر شرایط بود، خطبتین و رکعتین. اگر شرایط نبود (صَلاَةَ اَلْجَمْعِهِ اَرْبَعَ اَلرَّكَاتَهِ). پونزده روایت بر حسب شیعه. که البته از لحاظ اون آیه ست. که اصلاً شما روز جمعه که نماز ظهرم می خواید بخونید، اگه شرایط جمعه نیست و اگر معذورید، اصلاً نیت کنید چهار رکعت نماز جمعه می خوانم. جمعه ست اصلاً.

یعنی اصلاً روز جمعه ما نماز به نام نماز ظهر نداریم، بلکه نماز، نماز جمعه ست اگر شرایط بود، طبق نصوصی که ما داریم و از آیه استفاده می کنیم. اگر شرایط بود خطبتان و رکعتان، و اگر شرایط نبود همان نماز جمعه چهار رکعته.

و لذا قرآن اینطور می فرماید که (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ) [جمعه: آیه ۹]. نفرموده (صَّلَاةِ الْجُمُعَةِ اِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ). نمازی که روز جمعه باید خونده بشه، البته عصرو نمی دونیم. روایت است که عصر جمعه چهار رکعته که با نماز جمعه می خونیم.

اون ظهر است که همیشه مورد بحثه. برای (لِلصَّلَاةِ) اون صلاتی که معروفه و می خوانیم. (مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ) [جمعه: آیه ۹]. پس (نُودِيَ) اذانه. نیتم نمی خواد.

سوال.

اگه اذان نگفتن، دنگشون گرفت در قم اصلاً روز جمعه اذان نگفتن. حالا نماز جمعه واجب نیست؟ جواب. آقا اصلاً این ندا و اذان اصالت دارد؟ یعنی اذان واجب می کند نماز رو، که اگر اذان نباشد نماز واجب نیست؟ این که غلط است که، اذان ایذان است.

یعنی اطلاع دادن به حلول وقته منتها چون در سابق حالا هم تقریب است، منتها سابق بیشتر بود. در سابق وقت و نمیشناختن مگر با شاخص. اشخاصی هم که با شاخص می خواستن بشناسن، اشخاص مخصوصی بودن که می رفتن اذان می گفتن.

حالا میگن اذان گفتن؟ یعنی وقت حاصل شد. پس اذان یه عماله وقت است، خود اذان موضوعیت از نظر وجوب نمی تواند داشته باشد، و ندارد. پس (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ) [جمعه: آیه ۹] یعنی (إِذَا اُذِّنَ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ) اذا اذّن یعنی (اِذا دَخَلْتُ وَقْتَ اِذا ظَاهِرَةُ شَمْسٍ).

(اِذا ظَاهِرَةُ شَمْسٍ) و لذا ما به همینجام استدلال می کنیم، وقتی زیادی نداریم اینجا باید عرض کنم به همین استدلال می کنیم بعد توضیح میدم. که خطبتین در صلاة جمعه، مع الرکعتینه، و لفظ نماز جمعه بر هر چهار تاست. دو خطب و دو رکعت.

که اگر خطبتین را قبل از ظهر بخوانیم، مثل این ست که شما دو رکعت نماز ظهر و قبل از ظهر خواندید. نماز ظهر و قبل از ظهر نمیشه شروع کرد که. بنابراین خواندن خطبتین قبل از ظهر این باطل است.

من پیغامم دادم به اون آقایونی که میخونند قبل از اینکه وقت ظهر برسه که الان که ما بین شیعه و سنی می خوایم وحدت ایجاد کنیم، و خوبم هست. چطور است که اول بین شیعه وحدت ایجاد کنیم. این شیعه هایی که میرند نماز جمعه، خوب نماز جمعه با این شکوه و عظمت که میرند، همشون که مقلد کسی نیستن که خطبتین قبل از ظهر جایز بوده.

عده زیادی شون مقلد کسانی هستند که میگن خطبتین اول ظهره. آیا این کسانی که مقلدون زیاد هستن که این رأی و قبول ندارن از نظر تقلیدی و اجتهادی، یا اجتهاد یا تقلید، اینا برن نماز جمعه یا نرن؟

اگر نرن که خوب معلوم است که چی میشه. عرض می شود که (38:41). اگر برند و نماز جمعه را نخوانن که بدتر. اگر برن و نماز جمعه را بخوانن که خطبتین قبل از ظهر است، که بدعت است. پس شما بین شیعه وحدت ایجاد کنید.

چه ضرورتی دارد که شما قبل از ظهر خطبتین می خوانید؟ چه کسالتی هست که قبل از ظهر خطبتین خوانده بشه؟ مگر وقت تنگ است؟ کسانی که میرند دو، سه ساعت اونجا می شینن تو آفتاب، تو بارون، واقعاً مجاهدت می کنن برای اقامه این شریعه بزرگ الهیه، شما چرا قبل از ظهر خطبتین می خوانید؟ خوب اول ظهر بخوانید.

حالا

(صحبت حضار)

بله؟ که چی؟ چی ضرورت نداره؟ ضرورت نداره، خوب استحباب داره. چرا گفتیم؟ برای اینکه، برای اینکه الان که ما میگیم آیا اذان گفتن. مگه نمیگیم ضرورت داره. اذان گفتن یا نه؟ عادت کردیم. اونوقت بیشتره.

(صحبت حضار)

می فهمم. ولی شرط وجوب نیست. اینو می خوام عرض کنم. ماهم همین و می خوایم بگیم چیز دیگه نمی خوایم بگیم.

(إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ) [جمعه: آیه ۹] یعنی چه؟ یعنی (اِذاً ظَاهِرَةَ اَلشَّمْسِ فَاسْعَوْا لِذِكْرُللِهِ). حالا این مال (إِذَا نُودِيَ). اینو آقایون ملاحظه بفرمایید در تفسیر من اونجا مفصل تر هم نوشتم. در جلد بیست و هشتم. (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا) [جمعه: آیه ۹]. کی؟

آیا اگر نماز جمعه ای بود، ما که مأموم هستیم (فَاسْعَوْا)؟ نه. برای اینکه (نُودِيَ لِلصَّلَاةِ) که گفته، اقامه که نگفت که، اذان بود. یعنی وقت بود، یعنی وقتی که ظهر وارد شد (الَّذِينَ آمَنُوا) [جمعه: آیه ۹] باید سعی کنند (إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ) [جمعه: آیه ۹].

مگر (الَّذِينَ آمَنُوا) فقط مأمومینن؟ امام جمعه ها (الَّذِينَ آمَنُوا) نیستن، کافرن؟ امام جمعه ها که در رأس (الَّذِينَ آمَنُوا) هستن، پس (الَّذِينَ آمَنُوا) به رُمَتَهُم و جُملَتَهُم مأمورن منتها، امام برای امامت، خطبتین و رکعتین. مأمومینم برای مأمومیت.

اگر امر شد به نماز جماعت این دو، کما اینکه بحثم، بحثشم قبلاً می کردیم. اگر امر به نماز جماعت شد، یعنی اگر جماعتی بود شما واجب است حاضر شید یا نه؟ کسانی که شایستگی امامت دارند خود را حاضر به امامت کنند، و کسانی که باید مأموم باشند مأموم.

بر ائمه و مأمومین واجب است که جماعت رو درست کنن، چون جماعت مرکب از افراده. بعضی از افراد محور اولی هستن، که امامه. و بعضی دیگر محور بعدی هستن که مأمومه.

در باب نماز جمعه هم همینطوره. کسی که شایستگی خطبه جمعه دارد هست. دیگرانم هستن به اندازه کفایت و بعضاً هم نیستن. در اینجا میگیم که خوب نماز جمعه که نیست، امام میگه حالا که نیست نماز نداریم، نخیر. مگر شما (الَّذِينَ آمَنُوا) نیستید؟ (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ) [جمعه: آیه ۹].

(نُودِيَ) شد اذان گفتن. (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ) [جمعه: آیه ۹]. نه بعد (لِلصَّلَاةِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ). (لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ). منتها این (لِلصَّلَاةِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ) اگر این مبتنی دارد، (فَاسْعَوْا) [جمعه: آیه ۹] میاد، مبتنی ندارد که خوب پس اون هیچی.

وقتی میگه (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ) [جمعه: آیه ۹] ائمه و مأمومین باید جمع شوند و تشکیل نماز جمعه را بدهند، با شرایط دیگری که بعداً بحث خواهیم کرد.

اما شرط اصلی این نیستش که (اِذا اُقِيمَ) یا زمان عرض می شود که حضور معصوم باشد. و بالاتر از اون، اگر این امام خود را شایسته برای نماز جمعه می داند، این کافی ست بشیند بیان دنبالش، نه.

عده ای که او را قبول دارن، به عدالت و قدرت بر خطبه جمعه بهتره خبر کنیم. می خوایم نماز جمعه بخونیم. من یادمه در یکی از قره های قم رفته بودم که اسمش یادم رفت، اسمش چیه آقای. اونجا رفته بودم روز جمعه، خوب نمازجمعه هم نبود.

اون باغی که رفته بودیم یه عده ای بودیم چهار، پنج نفر، شیش، هفت نفر، نه نفر، شاید. گفتم خوب من نماز جمعه رو لازم می دونم و اگر از من کسی که سراغ ندارید ما نماز جمعه را می خوانیم. نماز جمعه را خواندیم.

یعنی اگر نماز جمعه رو نمی خواندم نماز ظهر و می خوندم، باطل می شد. چرا؟ برای اینکه وقت اول ظهر را امر به صلاة جمعه گرفته. چه خودتون اگه بتونید امام باشید، چه اگر نتونید، باید شرکت کنید در نماز جمعه ای که صحیح است. حتی در نماز جمعه سنی باید شرکت کنید.

راجع به شیعه ما بحث داریم. بعضی از شیعه ها بدتر از سنی ها هستن. ولی در نماز جمعه برای اینکه وحدت مسلمین مترقاً باشد، کامل باشد، این باید که چیز کرد.

بنابراین

الائمة و المأمومین. ائمه و مأمومین باید درست کنند. مأمومین باید امام درست کنند، ائمه به سایرین باید بگد، مأمومین به سایرین. تا اینکه تکمیل شود عدد نماز جمعه.

وقتی تکمیل شد عدد که حداقلش که جواز است پنج تاست، با امام. و حداقل وجوبش هفت تاس با امام، در بیشتر چی خوب در بیشتر هم همینطور در بیشتر از کسانی که شایستگی امامت دارند درون مرکزی که شعاع دایرش دو فرسخ یا بیشتر است، باید تمام کسانی که معذور نیستن دعوت کنید برای حضور نمازجمعه. که این دعوت دوبله ست.

هم دعوت خودتون، هم دعوت دیگران. اضافه بر این (فَاسْعَوْا) [جمعه: آیه ۹] این (فَاسْعَوْا) [جمعه: آیه ۹] حساب داره، نمی خواد بگد که (اُحضُرُوا صَّلَاةِ الْجُمُعَةِ) نه (فَاسْعَوْا).

جدیت کنید و این جدیت یک جدیت فعلی ست، و یک جدیت شأنی. جدیت فعلی این ست که وقتی اذان گفت فوری به هرجور شده خودتو برسونی. البته مادون اضطرار، و مادون عرض می شود که حرج و این حرفا. این فعلی.

اما شأنیش، در روایات داریم بعداً خواهیم گفت که وقتی که پنجشنبه می شد، امیرالمؤمنین (صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ) مردم رو آگاه می کرد که آماده باشید، آماده بشید برای فردا. امروز مسهل نخورید، امروز چیکار نکنید. روایته داریم ما.

یعنی شما قبل از جمعه کاری کنید که آماده باشید برای جمعه. آمادگی خود را برطرف نکنید که مهسل بخورید، اسهال بگیرید نتونید بیاید، مثلاً. یا دوا بخورید که نتونید بیاید. مگر حد ضرورت.

پس قبل از جمعه باید انسان به حدی که حرج نیست، و عذر نیست، و خطر نیست، و ضرر نیست، خود را آماده کنه. همونجور که برای حج. برای حج، حج واجب ما، ماه هایی داریم. اما اول میگن اگه شما بدنتون سالمه، مالم دارید. می تونید کاری کنید که مریض بشید و مال از بین بره؟ نه.

اگر کاری کنید که مریض بشید، دو حرام کردید. اگر کاری کنید مالتون از بین بره، دو حرام کردید. حرام اول، چرا خودتو مریض کردی؟ حرام دوم، مریض شدی که نتوانی حج بری.

شما این واجب در زمان خودش واجب است، از قبل باید حالت حج رو پیدا بکنی. چیزی که خداوند واجب کرده در زمان خودش از قبل باید تهیه و حاضر بشه. مثلاً الان من آب دارم، اما سر ظهر تا غروب آب ندارم. بعد ببرم این آبه رو بریزم دور مثلاً

یک مسئله غیر ضروری می کنم که در وقت ظهر نه بتوانم وضو بگیریم، و نه غسل، که این حرام است. البته این بحثی در جای خودشه، و تتمه بحث ایشالله برای فردا.

الْهَمِّ شَرَحَ صُدُورَنا بِهِ نُورَ عِلْمٍ وَ ايمان وَ مَعارِفِ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ وَ وَحَّدْتَنا (45:56) اَسَلامُ عَلَيْكُم.