جلسه سیصد و پنجاه و سوم درس خارج فقه

حج

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اللهم صل علی محمد و آل محمد

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

﴿ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ﴾ [الحج: 29] رسم بحوث اسلامی ماست فقها و در غیر فقه، اول زیربنا و محور را از نص و یا ظاهر آیات مقدسه قرآن بدست میاریم، بعد روایات و آراء و احتمالات دیگر رو،  نظر میکنیم یا نمی کنیم. ما نظر می کنیم. چند بحث است در مطاف. یک بحث مطاف، هندسه مطاف است. بحث دوم هندسه طائف است. هندسه طائف این است که از طرف رو به رو، از پشت، از راست، از چپ، دور بیت طواف کنند؟ این یه بحثی است که بعدا صحبت می کنیم. بحث مطاف این است که مساحت مطاف، از کجا تا کجاست؟ چه طواف واجب باشد و چه طواف مستحب باشد. چند احتمال هست در اینجا. آیه چی می فرمایند؟ آیه می فرماید که ﴿وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ﴾ [الحج: 29] باید دور خانه خداوند، طوافهایی انجام بدهند. یک، دو، سه: عمره، زیارت، نساء، سه طوافه که ما استدلال کردیم به اقل جمع مقصود از آیه که سه طوافه. حالا، اگر کسی دور حرم حضرت معصومه بگردد، دور این حرم گشته است، بی فاصله. با فاصله یک خیابون، ولی نیت کند، باز دور حرم با یک فاصله گشته است. با دو خیابون و سه خیابون، با خیابان دور شهر، اگر در خیابان دور شهر بگردد به عنوان گشتن، لفظ طواف نمیاریم. چون طواف در غیر بیت حرامه. اگر دور شهر بگردد و اینکه دور حرم معصومه سلام الله علیها بگردد،  این گشته است یا نگشته است؟ خب، گشته است. منتها از فاصله دور تر گشته. گشتن، گشتن است. چه از فاصله نزدیک، مماس یا غیر مماس و چه از فاصله متوسط و یا از فاصله دور، این گشتن است. حالا، هر قدر مطاف عظمتش بیشتر باشد، تبعا وسعت طواف بیشتر میشه. یه جایی مطاف عظمتی ندارد، موقعیتی ندارد، دور اون گشتن هم موقعیت مهمی ندارد. یه مقدار اونطرف تر بریم دیگه هیچی. یه دفعه است، مطاف بسیار اهمیت دارد. مطاف منحصر بفرد است، در اسلامیات، در حج، در عمره اولا و مطاف است از برای کل طائفین، انبیاء و مرسلین، تا چه رسد مومنین و همچنین. این مطاف کلی است. این بیت عطیف که قبله است از برای مسلمانها﴿فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ﴾ [البقرة: 115] ، ﴿فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه﴾ [البقرة: 144] صدق شطر میکنه یانه؟ ما که از ده هزار کیلومتر به جانب مسجد الحرام توجه میکنیم، نماز می خونیم، طرف قبله نماز خونده ایم یا نه؟ بگید عرفا صدق نمیکنه؟ یعنی چی؟ عظمت کعبه مکرمه و مسجد الحرام از طرفی و وحدتی که مسلمین در اتجاء، در کل کره زمین و در کل جهان باید داشته باشند، از جهت دیگر این هندسه رو وسیع می کند، این مساحت قبله رو وسیع می کند. اگر در کرات بالا و زیر زمین هم انسان، بخواد نماز بخونه، این شطر المسجد الحرامه، شطر المسجد الحرام، خود کره زمین است که شطر کره زمین که شطر المسجد الحرام است، این توجه کردنه. حالا، از نظر قبله بودن که این وسعت عظیم را دارد و با هیچ جهت منافات ندارد، از نظر مطاف محدودتر. چون قبله، غیر از طوافه. اگر ما دور کره زمین بگردیم، با فاصله ده هزار کیلومتر مثلا، کربلا باشد یا نجف باشد، این طواف صدق نمی کند. حساب دیگریه. اما اگر ما در مسجد الحرام، پشت مقام ابراهیم بگردیم که این مسجد الحرام است، این مقام ابراهیم است، این بیت. این بیت، چه اینجا بگردید، چه اونجا بگردید، تا آخر مسجد الحرام جدید، چون مسجد الحرام کوچکتر بوده، بعد وسیعش کردن، 118 هزار متر این مساحت مسجد الحرام است، در سه طبقه. خب حالا این ﴿وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ﴾ [الحج: 29]  یعنی فقط در این سیزده ذراع که شیش متر و خورده ای است، این وَلْيَطَّوَّفُوا درش صدق میکند؟ اون هم بیت عتیق. شما اگر دور صحن حضرت معصومه بگردید، بعنوان گشتن دور حرم، با فاصله فرض کنید چهل پنجاه متر، گشتید. اما دور بیت که مطاف کل طائفین است و قبله کل مستقبیلن در کل صلاه و غیر صلاه است، این نخیر فقط سه متر، سه متر و نیم. اونی که معین کردن. روایت هم معین نکرده ها. وقتی که متر می کنیم، بین مقام ابراهیم تا دیوار بیت، سیزده ذراع است که سیزده ذراع، میشه شش متر و فرض کنید که خورده ای. آیا صدق ﴿وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ﴾ [الحج: 29] فقط این شش متر و خورده ای است در دور بیت؟ بیشترش نیست؟

 ما با خیالات وافکار اجتهاداتی و یا تقلیدی که در این باب هست، ما کاری اصلا نداریم. ما بطور آزاد میخوایم اینجا حساب کنیم بر محور آیه.  پس یک احتمال اینه. احتمالات رو عرض میکنم. حالا، آیه اطلاق داره، همه رو می گیره. آیه تحت الارضی، سطح الارضی، فوق الارضی، تمام مسجد الحرام، همه رو میگیره. اما احتمالاتی که، چون سه قول در این باب هست یا چهار قول هست و بعضی اقوال هنوز نیومده که احتمالش هست. احتمال اول این است که دور بیت باشد، در حد مسافتی عرض می شود که مقام ابراهیم. در دور بیت ها. یعنی این مقام ابراهیمه، شما که دارید می گردید دور بیت اینطوری، به مقام ابراهیم رسید همین حد، ولی در غیر مقام، همین حد رو حفظ کنید. همونطوری که در مقام، به حساب مقام، شما سه متر و خورده ای، عرض می شود شش متر و خورده ای حفظ میکنید، در غیر مقام هم باید حساب شش و خورده ای بکنید. این احتمال که اکثر فقها اینطور فتوا میدن. احتمال دوم اینکه نخیر، ما فقط به لحاظ اینکه مقام پشتش جای نماز طواف است و کسایی که نماز طواف می خونن اگر طائفین بخواد همونجا طواف کنند، بنابراین نماز اونا ناجور میشه و بعد به هم می خورد وضع طواف و نماز، معارضه می شود بین طواف عده ای و نماز طواف عده ای، ما فقط ما این مقام ابراهیم رو استثناء کنیم. این احتمال دوم که ما وقتی دور بیت، محاذی مقام ابراهیم میگردیم، این ور مقام ابراهیم که طرف بیته. اما اونطرف که نماز می خوانند و مصلی است ﴿وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى﴾ [البقرة: 125]  اونجا رو نه. اما بقیه بیت چطور؟ الان بعضی از فقها این حرف دوم رو می زنن. البته اینکه حقه. بعضی حتی، آقای گلپایگانی میگن. من یادمه اینطور گفتم که وقتی این مقام ابراهیم رو ملاحظه این عرض می شود که سیزده ذراع کردید، بقه ملاحظه این سیزده ذراع نیست. این هم یک احتمال.

 احتمال دیگر این است که نخیر، چه در محاذات مقام بگردید و چه در غیر محاذات مقام بگردید، اصلا مقام مطرح نیست. بعدی از برای مقام در کار نیست. نه برای خود مقام و نه به طریق اولی برای غیر مقام. اصلا مطرح نیست. حالا مطرح نیست دو جوره. یه مرتبه مطرح نیستف نه وجوبا، نه رجحانا. این مطلب بعدیه. یه مرتبه نه، مطرح نیست رجحانا. یعنی اگر شما خواستید دور بیت بگردید، به مقام که رسیدید، اونور مقام نرید. برای اینکه مزاحم با مصلینه. اما وجوب نیست ها. اگر رفتید اونجا حرمت نداره. رجحان نداره. لا احب که در روایت زراره است. اما اگر بقیه رو {09:19} بقیه دیگه هیچ مرجوحیتی هم اصلا عرض می شود که ندارند، این یک جور. چهارم اینکه نخیر. اصلا مرجوح نیست به وجه عام. شما اگر اونجایی که پشت مقام ابراهیم مصلین نماز می خونن، اگر اونجا هم بروید، بگردید، اصلا مرجوحیتی باز ندارد. احتمالات رو داریم عرض می کنیم، این چهار. حالا پشت اون بگردید، تا یه حد معینی بگردید که نزدیک به بیت باشد، این یه مطلب. مطلب دیگه نخیر، تا آخر مسجد الحرام. تا آخر مسجد الحرام که چند برابر مسجد الحرام قبلی است اگر شما طواف، کنید اشکال ندارد. سوال، خب وقتی که آیه نازل شد مسجد الحرام که اینقدر که نبود خیلی کوچک بود، شاید دیوار هم اونوقت نداشت مثلا،  بعدا که دیوار گذاشتن، برای مسجد الحرام دیوار که گذاشتن، خیلی خیلی کوچکتر بود از این، بسیار بسیار کوچکتر بود. آیا اون مناط است؟ بعضی از فقها اینطور می فرمایند. میگن منات طواف و منات نماز طواف، همون مسجد الحرامه در زمان نزول وحی است. بعدا …، کما اینکه در مکه هم همینطور میگن. مثلا احرام حج رو از مکه انسان می کند. آقایون مثل آقای خمینی رضوانه الله علیه و بعضی دیگران، می فرمودند و می فرمایند که مکه زمان وحی مناطه که اگه گفتن که در مکه شما احرام حج رو محرم به حج بشید، اون مکه زمان قبله. ما عرض می کنیم نخیر. ما صدقت مکه. روایت مگفت مکه حالا. گفت مکه. کما اینکه اگر مسجدی ساختند بنام مسجد امام حسن مجتبی که امام حسن عسگری که الان هست، نزدیک پل، این مسجد رو توسعه هم بدن مسجد امام حسن و امام حسین نیست. مسجد امام حسنه. همونه. اضافه کردن، اضافه به مسجد امام حسن عسگری کردن و اون مسجد امام حسن است. یک مسجد است و همون حکم رو دارد. مکه مکرمه هرقدر هم وسعت پیدا کند، صدها کیلومتر هم وسعت پیدا کند، محل جواز عرض می شود که احرام به حج، هست. البته این بحث مبنایی است که بعد خواهیم صحبت کرد. حالا در اینجا، یکی از احتمالات مطاف، این است که کل مسجد الحرام در زمان نزول وحی، که خیلی کوچکتر بود. بعدش نخیر، المسجد الحرام. وَلْيَطَّوَّفُوا در کجا؟ در مسجد الحرام. در مسجد الحرام شما دور بیت بگردید، اگر اون نزدیک دیوارهای آخر مسجد الحرام هم شما دور بیت بگردید، دور بیت گشتید. بله، اگر بیرون مسجد الحرام، بیرون دیوارهای مسجد الحرام بگردید، اونجا یه حرفی رو مثلا آدم بزنه. اما  مسلم مسلم، مثل اینکه داخل ساختمان مسجد الحرام، نزدیک دیوارها شما بگردید که این مطلبی نیست، این ﴿وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ﴾ [الحج: 29] هست.

احتمال دیگر اینکه خب این هست قبول. وسعت مساحت مطاف، تا آخر مسجد الحرام است. چه اونی که حالا هست، چه اونی که بعدا خواهد شد. اما آیا طبقه زمینی باید باشه؟ که در طبقه بالا نمیشه؟ شیعه ها نمیرن طبقه بالا؟ طبقه زیر زمین هم نمیرن. از من سوال کردن گفتم اشکال نداره. طبقه بالایی، اگر بگردید شما، مخصوصا اگر نزدیک هم باشه، حالا دور که هیچی، در طبقه بالای مسجد الحرام اگر طواف کنید دور بیت که طوافتون وسیعتر است و تبعا خیلیم وسیعتره، اون مثلا طواف بالبیت العتیق نیست؟ نیست به یک معناست. هست به یک معناست. نیست به این معنا که مراد همین سنگها باشه. اگر این سنگها باشه، پس بنابراین نماز عرض می شود که خیلی از مسلمانهای عالم باطله. چرا؟ برای اینکه ﴿فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ﴾ [البقرة: 149] این مسجد الحرامه؟ اینجا مسجد الحرام، شطرش، من اینجا هستم، من که شطر اونجا هستم و شطر اینجا نیستم که. پس مسجد الحرام و کعبه، همون ساختمون موجود نیست. و لذا عرض می شود که ﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ﴾ [البقرة: 127] بیت خود همون زمین است، با کل فضایی که تا اعمق اعماق آسمان هست از بالا و کل فضایی که در اعمق اعماق زمین الی اونطرف زمین تا آخر، یعنی طرفین کون دوخته است در حقیقت. یک استوانه نوری است که در بعد وسطی یا اوساطی استوانه نور، این ارض بیت است و ساختمان بیت است و زیر بیت است و این حرفها. ولکن این استوانه نور، تا آسمان چهارم و هفتم و هر جا که هست می رود و بر حسب آیاتی که بیت رو معرفی میکند، بیت این سنگ و گل و عرض می شود که گچ و این حرفها نیست. بلکه اینها وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ، خود زمین بیته، خود این جو، بیته. منتها قواعدی عرض می شود که جرزهایی و ساختمانهایی میذاره.

پس روی این حسابی که ما بیت را میفهمیم. بیت عبارت است از مثلا جمرات شیطان. یا همون سنگهایی که قبلا گذاشتن، اگه اونا رو ور دارن سنگ دیگه بذارن، جمرات نیست؟ بعضی ها خیال میکنن که هموناست. بعضی خیال میکنند اگر اونا نیست، همینکه زمینه. بنده طبقه بالا رفتم رمی کردم. بعضی میگفتن آقا چرا؟ گفتم خب اشکال نداره. چون شیطان هم بالاست، هم پایینه. شما خیال میکنید پایینه، بالا نمیره؟ نخیر، بالا هم بیشتر میه. این رمی جمرات در این نقطه خاص، شیطان چنین کرد. ما بالا رمز، باید رمی کنیم. حالا رمی سنگ کنید، رمی فضا کنید، رمی گل کنید. بیان یه گاو بذارن اونجا. شاه رو، من شاه رو گذاشته بودم اونجا، در سال اولی که در مکه بودم، گفتم شما یه عکس فلزی شاه بیارید بذارید به جمره عقبه. توی این حج نوشتم من. عرض می شود که این عکس فلزی شاه رو آوردن گذاشتن اونجا برای عقبه، هر چی میزدن می خورد به اون. گفتم رمی واقعی اینه که خود شیطان رو گذاشتید اینجا دارید رمی اش می کنید. حالا، در وضعیت ﴿وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ﴾ [الحج: 29]  ما که داریم طواف می کنیم، طواف ارضی باشد، تحت الارضی باشد، فوق الارضی باشد، فرض کنید با هلی کوپتر باشد، با این چیزایی که میگیرن سرشون راه میرن باشد، به هرچی میخواد باشد. ما از آیه مطلقترین مطلقات رو در این بعد، قشنگ می فهمیم. بنابراین این تقیید کردنها برای چیست؟ فقط ما در یک بعد، تغییر متناقض داریم، روایتی. بقیه هیچی نداریم. هیچی نداریم. این ور مقام باشد؛ اون ور مقام باشد، عرض می شود که بالا باشد، پایین باشد، سقف الارضی باشد، تحت الارضی باشد، فوق؛ اینها رو نداریم، اصلا نداریم. اگر هم داشتیم، اینطور نبود که قبول کنیم همینطوری. نص اطلاق آیه ﴿وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ﴾ [الحج: 29]. خب، ما اینجا دوتا روایت داریم. یک روایتی که بر خلاف اطلاق آیه است، خودش هم متناقضه. عجیب و غریب هم هست. مضمره است. حالا مضمره هم نباشه، صحیح باشد، این خودش قابل قبول نیست اصلا. قبل از اینکه به آیه برسیم و قبل از اینکه به صحیحه زراره برسیم، اصلا خود این روایت قابل قبول نیست. آقایون بهش فتوا دادن. روایت مقابلش صحیحه زراره هست که فرمود: لا اری به بعثا و لا احب، خیلی معقوله، درسته. این جور است با آیه و جور است با هندسه طواف، در پشت مقام و عرض می شود که داخل مقام. این رو قبول میکنیم. آقای خویی فتوا دادند، دیگران فتوا ندادند. اگه هیچکس هم فتوا نمیداد، ما فتوا میدادیم کما اینکه قبل از آقای خویی هم ما فتوا دادیم. این درسته، این طبق نص اطلاق آیه است و طبق صحیحه زراره است. حالا من روایت رو براتون میخونم. اون روایتی که آقایون بهش فتوا دادن متاسفانه و همگی اینجور فرمودند که اشکالات بسیار بسیار زیاد دارد در چند بعد، اینه: مضمره مرویه فی الکافی، جلد چهارم، صفحه 413 و تهذیب، جلد اول، صفحه 477، عن حریز عن ابن مسلم، البته ما در مضمره بودن ایراد نمی کنیم. چون محمد بن مسلم اگر گفتش که عرض می شود که قال و نگفت کی، معلوم است محمد بن مسلم نمی رفت از کسی مثل خودش روایت کنه. از امام باقر یا از امام صادق روایت نقل میکنه و طبیعی بوده که قال، مثلا قال العالم. چون  قال العالم میگفتن. امام کاظم علیه السلام رو جرات نمی کردن که بگن قال العالم. مگه حاشیه عروه و حاشیه توضیح المسائل آقای خمینی، در زمان شاه اسمش رو نمی ذاشتن. اونجا که خالی بود یعنی آقای خمینی. این تقیه بود دیگه. کما اینکه حرفهای ما تقیه است. اگر بدونن شما کجا درس میدید، نه،  شما مرفوضید به طور کلی. چون با قرآن تماس دارید. حالا در تمام ادوار اینطور بوده. این مضمره رو به حساب مضمره بودن که ما بحثی نداریم که بلکه خود متن رو ملاحظه کنید. این متن اصلا قابل قبول در چند جهت عرض می شود که نیست. عن حریز، عن محمد بن مسلم، قال سألته عن حدّ الطّواف بالبیت الّذی من خرج عنه لم یکن طائفاً بالبیت، هندسش رو معین کنید ک اگر اونطرف تر بره، این طائف بالبیت نیست.  قال کان الناس علی عهد رسول اللَّه صلی الله، البته تفسیرش رو من نوشتم در مناسک مراجعه کنید، ولی مقداری که در این مختصر فقه لازمه، قال کان الناس علی عهد رسول اللَّه صلی الله علیه و آله  سلم یطوفون بالبیت و المقام این حرف عجیبی است. در زمان رسول الله صلوات الله علیه، مردم طواف میکردن، بالبیت والمقام، و أنتم الیوم تطوفون ما بین المقام و البیت. پس این چی میخواد برسونه؟ میخواد برسوند که در زمان رسول الله مقام متصل بود به بیت، الان مقام منفصل از بیته. حالا بعدا بیان میکنیم. وقتی که مقام متصل به بیت بود، پس ما طواف میکردیم مقام جزو مطاف ما بود، چون متصل بود. مثل حجر اسماعیل. حجر اسماعیل که این بیت است، اینجا یک دایره ای است، حجر اسماعیله. اونوقت که ما طواف میکنیم، داخل حجر بریم، خرابه. باید که از پشت حجر، پشت دیوار حجر، ما طواف کنیم که خود حجر، مطافه. روایت اینطور میگه که در زمان رسول الله مردم طواف می کردن بالبیت و المقام. در بعضی روایت دارد که عمر این مقام رو ورداشت گذاشت سر اینجا. عمری معلوم میشد، مقام عمریه.  عمر این مقام رو ورداشت گذاشت اینجا، حالا که عمر اینجا گذاشت، حکم عوض میشه؟ اگر بناست که در این مساحت معین صحیح باشد طواف، حالا مقام چه اینجا باشد، چه اونجا باشد، مطلبی نیستش که. حالا، ملاحظه کنید، راجع به این قال کان الناس علی عهد رسول اللَّه صلی الله علیه و آله سلم یطوفون بالبیت و المقام و أنتم الیوم تطوفون ما بین المقام و بین البیت فکان الحدّ موضع المقام الیوم، فکان الحدّ موضع المقام الیوم،مقام رو کجا گذاشتند؟ اینجا. قبلا اینجا بود. قبلا این مقام، به بیت چسبیده بود، مردم طواف می کردند، در یه حد خاصی طواف می کردند.  بعد مقام رو که آوردن گذاشتن در جای فعلی، باید از همونجا طواف کنند و نگذرند. و أنتم الیوم تطوفون ما بین المقام و بین البیت فکان الحدّ موضع المقام الیوم فمن جازه فلیس بطائف. چه ربطی داشت؟ مثل یارو شیعه به سنی گفت من دلیل زیاد دارم برای اینکه مرتضی علی عرض می شود که خلیفه اوله. گفت دلیل چیه؟ گفت مگر دو دوتا چهارتا نیست؟ گفت چرا. گفت مگر چهار چهارتا شونزده تا نیست؟ گفت چرا. فثبت خلافت علی ابن ابی طالب. اینجا هم اینطوره. میگوید که، تکرار میکنیم. این غلط رو تکرار میکنیم، تا معلوم بشه غلطه که آقایونی که فتوا دادن، توجه کنن که چی گفتن. اول حدیث اینه، سألته عن حدّ الطّواف بالبیت الّذی من خرج عنه لم یکن طائفاً بالبیت. بابا اگر حدی معین کرده که ازش طواف کنید، معنیش این است که از اینجا طواف صحیحه. نه اینکه بعدش طواف نیست. خیلی عجیبه ها. بابا اگر شرط صحت طواف این است که در این چند متری طواف کنید، این شرط صحت طوافه. نه اینکه اگر شما از این شرط گذشتی طواف نیست. طواف هست. بگید باطله. این میگه نخیر، اصلا طواف نیست، طواف نیست. سألته عن حدّ الطّواف بالبیت الّذی من خرج عنه لم یکن طائفاً بالبیت. ببگید لم یصح طوافه. این رو بگو. که سوال هم غلطه. لم یکن طائفاً بالبیت قال کان الناس علی عهد رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم یطوفون بالبیت و المقام و أنتم الیوم تطوفون ما بین المقام و بین البیت. ما اینجا باید سوال کنیم، در زمان رسول الله، سوال زیاده، البته تفسیرش رو من در چیز نوشتم در حج. میگم مگر در زمان رسول الله، این مقام وصل به بیته. ها؟ خب، حالا اینو معنی کنیم ﴿وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى﴾ [البقرة: 125] کجا نماز بخونیم؟ من مگه ابتداییه نیست؟ باید از اینجا نماز بخونیم. یعنی یک متری. مقام یه متر بیشتر نیست. پس بنابراین ما نماز رو همونطور که طواف پشت مقام میکردیم، چون چسبیده به بیت بود، در هر فاصله ای پس وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ، خدا که تابع که عمر نیست که عمر عرض میشه ورداشته گذاشته اینجا. وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى، از مقام ابراهیم، الی نگفته. الی تا آخر مسجدالحرامه. من مبتدأ نماز طواف من مقام ابراهیمه. مقام ابراهیم، در وقتی که وحی نازل شد، کجا بود؟ شما میگید چسبیده به بیت بود دیگه. خب، پس بنابراین نماز طواف چرا رفت عقبتر؟ حالا باید یه متری بیت. یعنی در اونجایی که یک سیل طائفین است و همینطور آدمی که خودش راه میره، میره زیر لگد، تو وایسی نماز بخونی. اینطوری میشه دیگه. عجب العجاب. حالا، کان الناس علی عهد رسول اللَّه یطوفون بالبیت و المقام و أنتم الیوم تطوفون ما بین المقام و بین البیت فکان الحدّ موضع المقام الیوم فمن جازه فلیس بطائف و الحدّ قبل الیوم و الیوم واحد قدر ما بین المقام و بین البیت من نواحی البیت کلها. تمام نواحی بیت. نه اینکه فقط اینجایی که مقام است، ملاحظه مقام رو کنیم، بقیه اش هر جا خواستیم. نخیر، من نواحی البیت کلها فمن طاف متباعدا من نواحیه، این رو توجه کنید، فمن طاف متباعدا من نواحیه أبعد من مقدار ذلک کان طائفاً لغیر البیت بمنزله من طاف بالمسجد لانه طاف فی غیر حد و لا طواف له. باز عبارت رو توجه کنید، فمن طاف متباعدا من نواحیه. خب، کجا رو گفته اشکال داره؟ اگر کسی متباعدا من نواحیه أبعد من ذلک، باشه یعنی در کل نواحی. در مقابل کل نواحی چیه؟ بعض نواحی. یعنی اگر در بعضی نواحی، ابعد نباشه، در بعضی ابعد باشه، صحیح. آقایون غیر این رو میگن. آقایون میگن در کل نواحی ابعد باشه. این میگه چی؟ میگد فمن طاف متباعدا من نواحیه، نواحیه، این جمع مضافه. جمع مضاف استغراقه. یعنی اگر از کل این دور بیت، ابعد من ذلک المقدار، طواف کنید، یعنی از مقام دورتر که این مقام اینجاست، شما در کل بیت، از مقام دورت طواف کنید، باطله و طواف نکردید. میگیم نه، ما در کل نمی کنیم. ما در اینجا اقرب طواف میکنیم، در بقیه ابعد. اینجا رو که نمی گید باطله که؟ پس آقایون چی میخوان بگن؟ آقایون به این حدیث متناقض هم تمسک کنن، باز این رو دلالت ندارد که اگر ما تبعیض کنیم طواف رو، در مقام جلوی مقام، و در بعد مقام {25:38} اینجا می گد فمن طاف فتباعد من نواحیه أبعد من مقدار ذلک کان طائفاً لغیر البیت. صبحکم الله بالخیر، بگسد باطله. چرا میگید طائفاً لغیر البیت ؟ اگر کسی از دور بیتف ابعد از مقام طواف کند، طواف بغیر بیت کرده؟ طواف به کجا کرده؟ عجیبه ها، این خیلی عجیبه، یعنی مخ آدم درد میگیره اصلا. بابا اگر میخواید بگید باطله، خب آدمی بگو باطله. تو میگی فمن طاف فتباعد من نواحیه أبعد من مقدار ذلک کان طائفاً لغیر البیت. شما اگر بجای شش متر، شش متر و نیم، هفت متر طواف کنید، طواف به بیت نکردید. پس به کی طواف کردیم ما؟ بگید باطله. بمنزله من طاف بالمسجد. بابا کسی که دور مسجد طواف کند، به بیت طواف نکرده. چون جدار مسجد فاصله است. اما کسی که داخل طواف کنه، چرا بمنزله من طاف بالمسجد لانه طاف فی غیر حد و لا طواف له. بنده نوشتم اقول و فیها مخالفات لقرآن  فی نفسها فکیف یستدل بها و کیف تناسب صلاه امطار و نصف بین البیت و المقام ملایین المسلمین الذین یجب علیه الطواف فی مستقبلنا. این بحث های است که ما بعدا باید بکنیم. در مقابلش، در مقابلش چیه؟ حالا قبل از آیه و آیه، در مقابلش این است که تناقضه. از تناقض میذاریم کنار. مقابل دوم، این صحیحه است که می خونیم الان. مقابل سوم که مقابل اول و دوم و سوم است، آیه است. نوشتیم و فی الصحیح انه سئل الصادق علیه السلام عن الطواف خلف المقام. بابا این مقامه؟ ما پشت این میخوایم طواف کنیم. فقال ما  حب ذلک. یعنی دوست ندارم این رو. خب حالا این یعنی باطله؟ حرامه، طواف نیست. ما حب ذلک و ما اری به بعثا. اشکال هم نمیدونم. فلا تفعله الا ان لا تجد منه بدا. لا تفعله تحریم نیست. لا تفعله همون لائه و مطلبش هم معلومه. فلا تفعله الا ان لا تجد منه بدا، من لا یحضره الفقیه، کتاب الحج، عرض می شود باب هفتاد و دو، حدیث یک. ما فقط این دو حدیث را در باب حد هندسه طواف و مساحت طواف داریم. حالا حدیث اول  روکه توجه کردیم مقداری، حدیث دوم می گوید که من دوست ندارم، چی چی دوست ندارم؟ دوست ندارم عن الطواف خلف المقام. خب ببینم، این بیت، این مقام، آیا اگر من به مقام رسیدم، این طرف مقام رو طواف کردم، ولی اون طرف، دور تا دور. اونطرف خلف المقام طواف کردم من؟ اون طرف مقام نیستش که بابا زید اینجا ایستاده، میگه پشت زید نرو، میگیم چشم، پشت زید نمیرم. اما اون طرفتر که زیدی وجود نداشت که پشت زید باشه یا نباشه، اینجا. سئل الصادق علیه السلام عن الطواف خلف المقام، اون {28:37} اینجاست. عن الطواف خلف المقام. بابا این مقام، من اگر خلف مقام اینجا، اگر اینجا من طواف کنم، نخیر. این لا احب و خوب نیست و اگر راهی داشته باشی اینجا نه. خب خلف المقام اینجاست. اینجا بگید مرجوح. اونجا چطور؟ اونجا مقام نیستش که. اونجا که مقام نیستش که. به اندازه مقام که اونجا دو متر است و دایره دور بیت حدود صد متر شاید بیشتره، شما برای خاطر دو متر، نود و هشت متر هم اضافه میکنید؟ تازه ما دو مترش رو روایت نمیگد که این باطله. شما برای خاطر دو متر مقام که خلف المقام مرجوحه، اونجا هم که خلف مقام نیست و خلف هیچی نیست، اونجا رو هم شما ممنوع میکنید که حرف درستی نیست.

خب اما چرا لا احب؟ حسابی، ببینید، کل مسجد الحرام مطاف. اما کل مسجد الحرام نماز طواف میشه خوند؟ نمیشه. این کعبه مبارکه، این کعبه مبارکه، شما این هم حجر الاسود، حالا، وقتی می خواید دور بیت طواف کنید، دور بیت صدق می کند تا آخر مسجد الحرام. حالا که صدق می کند، شما اگر می خواید که دور، دورش سیر کنید که مقام هم مشمولش بشه. یعنی مقام که اینجا قرار دارد، شما اینجا هم طواف کنید. فرق است بین مطاف و مصلی. مطاف عمومیت دارد، مصلی خاصه. ﴿وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى﴾ [البقرة: 125] اینجاست در سه زاویه، اینجا، اینجا، اینجا. فرض کنید تا آخر مسجد الحرام. ولکن، حدود تقریبا یک دهم ضلعه. یک دهم اضلاع مربعه که یک چهلم میشه. حدود یک چهلم فرض کنید تا آخر مسجد الحرام، یک چهلم مال نماز طوافه. درسته؟ سی و نه چهلم، این آزاد هست از برای طوافات. حالا، از نظر خارجی حساب کنید، طواف رو شما در تمام مسجد الحرام میتونید بکنید، اینور مقام، اونور مقام، فلان. ولکن اگر وقتی به مقام رسیدید، خواستید مقام رو هم داخل طواف قرار بدید، این مزاحمت با مصلین هست یا نه؟یه جای مخصوص و معینی است که نماز طواف رو اونجا میبخونن. خدا که نمی خواد مزاحمت بین طائفین که مثل سیل میرن. اگر شما رفتین طواف، میدونید که مثل سیل، اصلا پای آدم رو زمین بند نیست. این طوافی که مثل سیل میرن، کسانی که طواف میکنن بعضی وقتها زیر دست و پا میرن له میشن میمیرن حتی، اینجور میشه نماز خوند؟ پس برای مراعات مصلین، لا احب که شما خود مقام رو هم مطاف قرار بدید. الا ان لا تجد بدا، مطلب دیگریه. ولی این چکار دارد به جاهای دیگر مسجد الحرام؟ پس اگر لا احب دارد، اولا فقط راجع به خصوص مقام است که مکان نماز طواف است، وانگهی اگر اینجا استثناء نکنند بعنوان مرجوحیت، خب اینجا بین طائفین و مصلین، تعارض بدنی خواهد شد. طائفین باید مراعات مصلین رو بکنند، مصلین هم مراعات طائفین. کسانی که نماز طواف می خونن در بین پشت مقام ابراهیم حق ندارند نماز بخونند. باطل است. ولی کسانی که طواف میکنند، طواف در هر جا میتونن بکنند، ولی در اونجایی که مزاحم مصلینه، نه اینکه باطله طوافشون، خب کار بدی کردند. اگر نمیذارن مصلین نماز بخونن، مصلین پرت میشن، کار حرامی شده، ولی باطل نمیشه طواف. پس اینکه لا اجد به بعثا، میخواد بگوید که اصل اشکال ندارد، ولکن لا احب به این معناست. {صحبت حضار} نه آخه نماز فقط پشت مقامه اونی که احقه کیه؟ مصلی است. چون فقط پشت مقامه. اگر تعارض شد بین طواف و نماز، واجب است که، واجب دوم البته، واجب در بعد دوم است که طائف جایی دیگه طواف کنه. اینجا طواف کنه، طواف صحیحه باطل نیست. اما یک کار حرامی کرده. یعنی مزاحم شده با مصلی. چون مصلی جای دیگه ای نداره که {صحبت حضار}  اگر جمعیت زیادتر باشد خب دورتر طواف میشه دیگه {صحبت حضار}  وجوب نداره در هیچ بعدی وجوب نداره. ببینید در بعد صحت طواف، هیچ جا وجوب نداره. ولی در بعد رجحان البته، یا در بعد حرمت به حساب  دوم که اصل اینکه من طواف کنم تو اینجا مثلا مقامه، دارن نماز میخونن من هم طواف کنم مطلبی نیست. ولی اگر پام بخوره به کسی و مزاحم نماز بشم، در این بعد حرامه، ولی باطل نیست. عرض می شود که {صحبت حضار} ولیکن اونی که اصل مطلبه چیه و همه هم قبول دارن؟ یه مقداری پشت مقام. یعنی فرض کنید که تا اینجا مسجد الحرامه، اینجا مقامه ابراهیمه، این مقدار مقام ابراهیم نماز میخونن. در یه سه ضلعه. اینور و اینور و اینور، نماز میخونن. خب بقیه اش مطافه دیگه. هم اونطرف مطافه، هم این طرف مطافه. {صحبت حضار}  به نظر ما میشه نماز خوند، بله، این نظره. ولکن اونی که ضرورت دارد برای نماز همون پشت مقام تا مقداری و نماز مرتب که نیستش که، طواف مرتبه. ما اینجور اینجا نوشتیم که {صحبت حضار} اگر گفت واجب است شما از پشت مقام نماز بخونید. این حرام است طواف؟ چرا؟{صحبت حضار}  گفت منحصر است اینجا برای طواف؟ یا نه اینجا نماز بخونیم؟ برای نماز اگه گفته بود منحصر است، میگفتیم باطله. ولی فرمود ﴿وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى﴾ [البقرة: 125] چشم. کار دیگه نگنیم؟ اگه اونجا بشینی چطوره؟ حرامه؟ بشینید مسئله بگید اشکال داره؟ مطلبی نیستش که.

 حالا البته در واتخذوا، ما بحث داریم. بحث مفصلی داریم که اونم خیلی بحث مهمی است. بنده اینجا نوشتم که اجل و لان الاسلام بکل قراراته لزام و سیما جماعیه هو الاخص فی معتبر الحج تحسبا دقیق عنیقا رفیقا لسلامت التدقیق فی کل جلیل و دقیق لذلک فلیکن المطاف والمصلی بحیث لا یحصل صدام و وهتدام بین الطائفین و المصلین فلیراء المصلون کتل الطائفین، نماز طواف میخواد بخونه، باید مراعات طائفین رو بکنه. یعنی در جای مخصوص باید نماز بخونه، جای دیگه نمیشه. کما علی الطائفین رعایت کتل المصلین. کتل، جمعیتها.  طائف باید رعایت مکان صلاه رو بکنه. منتهی این دوتا روایت فرق میکنه. طائف که باید رعایت کنه، این حرمت دوم براش اینجاد میشه، نه اینکه طواف باطل بشه. ولی مصلی اگر در غیر مقام ابراهیم، در غیر پشت مقام نماز بخونه، نمازش باطله اصلا. ما تقدم الاولین لضیق المکان علی الآخرین. یعنی مصلون مقدمند بر طائفین. درسته طائف هر جا میتونه طواف کنه، ولی این خاصه برای مصلین ولو ان المطاف {35:52}  المسجدالحرام کله فی واجب الطواف فالیقر لکل من الطواف و صلاته موعد الکاف باستثناء المقام الی البیت فانه مطاف علی{36:03} رعایت الطائفین دون المقام. بحث های دیگری راجع به مطاف ما داریم که اونروز مقداریش رو عرض کردم و حالا یه چند دقیقه ای که فرصت داریم عرض میکنیم. مقادیری که وقت داریم.

خب بحث دیگرمون در عرض می شود که هندسه طائفه. این هندسه مطاف. البته دنباله هم داره هندسه مطاف مطلبی  که استبعاداتی است که اگر مطاف منحصر به شش متر در مقام ابراهیم یا در کل باشه، ما در حجر اسماعیل که اینجا خواهد بود، سه متر بیشتر نخواهیم داشت. در این سه متر پیغمبر با شتر طواف میکرد؟ پیغمبر در سه متری با شتر طواف میکرد؟ شتر هم مهندس بود؟ میفهمید که یه ذره اونطرف تر نره؟ تفاسیر البته در مناسک هم مراجعه کنید. با شتر و با الاغ و با ملاغ و اینها میشه طواف کرد، فقط در سه متر پشت عرض می شود که حجر اسماعیله؟ که هم اونی که سواره باید مهندس باشه و هم جناب شتر مهندس باشن. دوتا مهندس اونجا طواف کنن که یه وقت یه میلی متر اینور و اونور نره. وانگهی، شما اگر جمعیت طائفین رو در نظر بگیرین، اضافه بر طواف واجب، مستحب رو، یا نه فقط واجب. اگر طواف واجب رو فقط در نظر بگیرید، وقتی که اسلام جهانی می شود در زمان مهدی صلوات الله علیه، در زمان حضرت مهدی صلوات الله علیه، اسلام که جهانی میشود، کل مستطیعین عالم که مسلمونها درصدشون رسیده به نود درصد و بیشتر که غیر مسلمانها کم خواهد بود و اینها استطاعاتشون بیشتر از زمان ماست. چون تخرج له الارض {37:44}  پس در هر سالی، میلیونها از مسلمونها باید بروند به حج. آیا این میلیونها مسلمونها که در مکان خاص و در زمان خاص، در وقت خاص، وقتی به حجر اسماعیل می رسند، در سه متر میلیونها مسلمان طواف کنند؟ این خنده داره. هم گریه آوره است و هم خنده داره و این فتوا را شما نشستید تو زیر زمین و طبق این حدیث متناقض دارید فتوا رو میدید. خب این مال مطلب اول که تفاسیرش رو بعد مراجعه کنید.

 مطلب دوم هندسه طائفه. این شخصی که طواف میکند، باید که بیت را اجعل البیت علی یسارک. خب این نص نداره.  هیچ نصی نداریم که بیت رو بر یسار قرار بده. اگر هم نصی داشتیم، چنانکه که همونطور که عرض کردم شما که میخواید تو خیابون چهار مردان بریدف از طرف راست خیابون برید که طرف راستتون بطرف خیابون دکانها باشه. یعنی اینطوری هیچوقت نشید، اینطور نشید. هندسه رو مراعات کنید قشنگ یه میلی متر اینور و اونور نشید. مگه برای مهندسین که رو یه میلی متر هم حساب  میکنند طواف رو گفتند؟ اگر هم اجعل البیت یسارکه. اجعل البیت علی یسارک ما نداریم. وانگهی اون کسی که تشریع کرده است طواف رو، می داند که جمعیت به قدری خواهد شد که اصلا انسان با پای خودش نمی تونه طواف کنه. با پای خودش انسان، نمی تونه طواف کنه. کسانی که رفتن متوجهند. در وقتی که طواف عمره است مخصوصا، طواف زیارت کمتر. یا طواف زیارت هم بعضی وقتها. وقتی که طواف واجب می خوان انجام بدن، مستحبی ها نمی رسن اصلا. این طواف واجب وقتی شما تا اول حجر الاسود میرید، دیگه پاتون رو زمین نیست. میکشن، می برن، اینور میکنن، اونور میکنن، زیر دست و پا میرید بعضی وقتها. خب، در این وضعی که شارع مقدس می داند، بگد نخیر، باید بیت یسار باشه، یه میلمتر هم اینور و اونور نشه. میشه آجر بگیرن کما اینکه بعضی ها هم می گیرن. این آقا رو همچین شانه هاش رو گرفته محکم، اونوقت تازه به حجر اسماعیل که می رسه چه کنه؟ به حجر اسماعیل که می رسه، خب اینجا طرف یساره، اینجا که میره، این دیگه بیت یسار نمیشه. یسار خود مسجد میشه. اینطور میکنن که همه میخندن. مخصوصا سنی ها. این رو باید که این طوری کنید. یعنی یه جوری که شما روتون طرف حجر میشه. بابا خود حجر مطافه. خود حجر مطافه، روتون طرف حجر میشه، شما با این احتیاط، عرض می شود احتیاط رو به طور کلی به هم میزنید. بنابراین این هندسه ها و این دقت های هندسی که آقایون در طواف میکنن، از جهات مختلف اصلا اشکالات قابل قبولی نیست. وانگهی آقایون فتوا میدن که شما با پای خودت باید طواف کنی و قصد و نیت، با پای خودت. سوال، کسی که نمیتونه با پای خودش طواف کنه، سوار این سواری ها میشه یا نه؟ این چطوره؟ با پای دیگران طواف کرده، اشکال داره این؟ {صحبت حضار} نخیر میتونه خسته میشه. میتونه اصلا خسته هم نمیشه. {صحبت حضار}  تمامشون میگن می شیه این اولا. ثانیا بما فرمودند﴿وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ﴾ [الحج: 29] وَلْيَطَّوَّفُوا چی میخواد؟ نیت میخواد و عمل. چیز دیگه هم میخواد؟ من نیت دارم به حجر الاسود که رسیدم، دور خانه خدا گردش برای من حاصل شه. حالا کسی من رو هل بده، خودم برم، ببینید، اگر من نیت طواف ندارم، نیت گشتن ندارم، اگر خیلی هم هندسی برم، هفتصد دور هم بگردم، طواف نکردم. نیت . {41:09}  اما اگر نیت کنم واستم سر جام. این هم فایده نداره. اما اگر نیت کنم، ولکن این سیر هفتگانه دور بیت بشیم، این سیر هفت گانه دور بیت، بیشتر قریب به اتفاقش جوری است که من با پای خود نیستم، و لو مقداریش. اینی که مسلم است، من پای خود می ایستم ولو مقداری، من چکار میکنم؟ اگر من نیت طواف هندسی کردم، نیت کردم که تمامش با پای خودم باشه. نیت غلط کردم. نمیتونم اینکار رو بکنم، نمی تونم. شما نیت کنید کاری که اصلا نمی توانید بکنید، خب این نمیشه. پس بنابراین این یک غلطه. باید نیت کنیم که من دورخانه هفت بار طبق شرایط، گردش برایم حاصل بشود. چه خودم با پای خود، چه دیگران هولم بدن، چه سوار شتر باشم، چه سوار موتور. حالا موتور که نمیشه. سوار هر چی میخوام باشم، من دور بیت بگردم، بنابراین اونی که نص میگه وَلْيَطَّوَّفُوا است. {صحبت حضار} یه مرتبه هست که بنده نیت میکنم با اختیار خودم و با پای خودم، این همونه که اول عرض کردم، این باطله. چون نمی شود همچین چیزی. این غلطه اصلا و شارع هم چنین چیزی رو نمیتونه معین کنه. اگر شارع معین کرد که شما نیت کنید با اختیار خودت و با پای خودت، همه رو بری، این غلط است. این اولا.  ثانیا، اختیار دو جوره. یه مرتبه اختیار این است که من با پای خودم میرم با اختیار خودم میرم. یه مرتبه نه با اختیار خودم در این گرداب طواف قرار میگیرم که طواف کنم. پس اگر هم من رو هول بدهند، من با اختیار خودم وارد شدم. کسی که تو گرداب وارد نیشه و میخواد شنا کنه، تو گرداب وارد میخواد، میخواد شنا کنه، میدونه شاش منحرف میشه، اون انحرافش هم به اختیار خودشه. چون میدونه این گرداب منحرف میکنه. حالا در گرداب طواف که من وارد میشم، می دانم صد در صد زیر پام بلند میشه، اینور میشم، انور میشم، بعد {43:00}اینی که میدانم، نیت ضدش کردم؟ بنا براین این غلطه اصلا. پس من، نیت اینه که من باید این دور بگردم با پای خود، با پای دیگران، با هول، با مول، با هر چی که میخواد باشه. تتمه مطلب فردا شب.

اللهم الشرح صدورنا بنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا لما تحبوه و ترضی و جنبنا ان ما لا تحبوه و لا ترضی السلام علیکم و رحمت الله