جلسه چهارصد و نودم درس خارج فقه

عقود (عبادات استیجاری)

499

بسم‌ الله ‌الرّحمن ‌الرّحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
ٱللَّهُم صل علی محمَّد و آل محمَّد

… در موارد خود وارد است و عمل نائب به حساب …. برحسب نص و ما قبول می­کنیم در دو بعد. یک بعد مسلّم بودن نصوص و بعد دیگر این است که مانند حج و مانند جهاد در موارد عذر یا … است و ترک نباید بشود و یک سیاست اسلامی است که اگر به وسیله من نشد که نمی­توانم به وسیله شما که می­توانید با کمکی که و استطاعتی که من دارم این جریان حج و یا جهاد را انجام بدهید این نفع اسلامی دارد هم فردی و اجتماع و هم اجتماعی. بنابراین پول دادن در چنین زمینه­هایی چه عنوان اجاره باشد، به عنوان هبه باشد و یا به عنوان­های دیگر باشد این اشکال ندارد.

و در باب صلات و صوم احیا که مطللب روشنه. بحثمون در باب صلات و صوم استیجاری برای اموات. احتمالاتی رو به حضور برادران عرض می­کنیم و بعد … می­کنیم.

از بالا احتمال اول این است که کسی که نمازهایی رو نخونده و یا روزه­هایی رو نگرفته است وصیتم یا کرده یا نکرده، بعدا از مال او کسانی رو ما استیجار کنیم که این نمازها و روزه­های … رو انجام بدن و این­ها درست منتقل می­شود به میت یعنی قبل از این جریان میت بلاصلات و بلاصوم بوده است و در برزخ معذب بوده اما الان که این صلات و صوم استیجاری براش انجام شد اون عذاب به طور کلی برطرف میشه. این معنیش چیه؟ معنیش این است که انسان در عملش سه بعدی است. قرآن میگه دو بعدی است. حالا بعدا صحبت می­کنیم. این احتمال رو میدیم حالا. این احتمال اول. آیاتی می­بینیم که انسان از نظر نتیجه عمل دو بعدی است سه بعدی نیست. اگرم بعد  سومم دارد …. خب این یک احتمال که کانه این آدم خودش نماز رو خونده و روزه رو گرفته. حالا خودش که عمدا این کار رو نکرده بعدا …. اجاره درست این نماز منتقل می­شود به او یعنی شخصی که به عنوان اجیر نماز انجام می­دهد و روزه می­گیرد خودش بهره­ای ندارد یا اگرم خودش بهره­ای دارد بالاخره عین همون نماز خوندن و روزه گرفتنی که بر او واجب بود به او بعد از مرگش منتقل میشه. این یه مطلب.

احتمال دوم این است که نخیر تخفیف عذاب است. این آدمی که عمدا ترک صلات واجب و صوم واجب کرده است اگر بعدا استیجار کنند براش این عذابی که فلان مقدار است کمتر خواهد شد چرا؟ برای اینکه کل اجر این صلات و صوم به او منتقل نمی­شود بلکه بعض این واجب به او منتقل می­شود. این دو.

سوم اینکه اصلا اجر واجب به عنوان واجب هیچ انتقال ندارد هیچ. احتمالات رو عرض می­کنیم به اینکه این مطلب چجوری میشه. این کسی که نماز استیجاری و یا روزه استیجاری رو انجام می­دهد اصلا از جهت وجوب چیزی منتقل به این میت نمی­گردد. نه کلا که کلا عذاب نباشد نه بعضا که بعضا عذاب باشد و بعضا عذاب نباشد. اصلا هیچ منتقل نمی­شود بلکه چیه؟ بلکه یه مقداری با او ملایمت می­کنند. یه مقداری با او در عالم برزخ ملایمت میشه. (سوال) نه ما داریم واجبات رو می­گیم. ما چون در واجبات داریم بحث می­کنیم نه در مستحبات. مستحبات باید … بحث بکنیم در واجبات داریم بحث می­کنیم. در واجبات در حیات ممات دیگه چیزی منتقل نمیشه فقط در حج و جهاد است که دلیل داریم. اینو گفتم قبلا.

حالا این احتمال سوم که اصلا از این صلات و صومی که واجب بوده است و ساقط شده است عمدا از میت کسی دیگه استیجار کردیم و انجام داد نه کلا نه بعضا به شخص میت نمی­رسه بلکه تخفیفی از عذابه. تخفیفه.

(سوال) داریم احتمال میدیم اول، به دلیل می­رسیم.

چهارم: چهارم اینکه این سه تا هیچکدوم نیست. شما درست دقت کنید. این سه تا هیچکدوم نیست بلکه رفع الدرجه است. اگر فرض کنید کار خوبی کرده این نماز و روزه­ای که این … انجام میده رفع الدرجه­ای در این آدم نه در نمازهایی که نخونده … نه در روزه­هایی که نگرفته … نه کلا نه بعضا نه تخفیفا نخیر بلکه درجه را بالا می­برد. خب این مال کسیه که درجه هم داشته باشه. اگر کسی اصن درجه­ای ندارد، فقط مسلمان مرده است محرمات رو انجام داده و واجبات رو ترک کرده این دیگه درجه ندارد. فقط نسبت به اصل ایمانش ایمان درجه­ای است یه مقداری درجه ایمان مثلا بالا رود. این چهار.

خب اینا دلیل می­خواد. ما چه اول را بگوییم که مشکل­تر است چه دوم را که کمتر چه سوم را کمتر است چه چهارم را که از همه کمتر است دلیل نمی­خواد اینا؟ باید دلیل داشته باشیم. ما دلیل قاطع از کتاب و یا سنت و یا هر دو باید داشته باشیم که انسان که می­میرد عملش منقطع نمی­شود بلکه بالاتر، دیگران اگر از برای او عمل واجبی را انجام دهند یا محرمی رو ترک کنند به او می­رسد.

 این در بعد واجب بود در بعد محرم شما چی می­گید؟ اگر کسی عرق خورده است، زنا کرده است، دزدی کرده است، چه کرده است چه کرده است آیا می­شود در بعد این منکر یکی از این چهار کار رو کرد؟ اول، دوم، سوم، چهارم؟ که یک آدمی است هم به حساب خودش عرق نخورد هم به حساب اون مرحوم کل حسین که اونم عرق خوردنش بره کنار. هم به حساب خودش زنا نکند هم استیجار کند به حساب او. نمی­شود اصن نشدنیه. نمیشه …. مگر کسی که دو تا زنا در کاره. یکیشو برای خودش انجام نده یکیشم برای دیگه. اینم برای خودشه. در باب محرمات نمیشه این حرف. توجه کنید در باب محرمات این حرف اصن نمیاد. در باب واجبات مطلبی است … حرف می­زنیم ولی در باب محرمات این شخصی که محرم را ترک می­کند دیگه نیابت­بردار نیست. نیابت­بردار واجب از دیگری است یعنی این شخص واجب خود را انجام می­دهد و نماز دیگری را هم، روزه خود را انجام می­دهد اگر بتواند و روزه دیگری را هم. در محرم اینطور نیست. در محرم آنچه را کسی حرام را انجام داده خب این نایب بیاد چیکار کنه؟ ما پول بدیم به این نائب که حرام را ترک کند حرام کیو ترک کند؟ حرام او رو ترک کنه که ترک نشد، حرام خودشو ترک کنه که باید بکنه، حرام خودشو ترک کند و بعدا حرام او رو دوبله نیستش که. این حرام یه حرامه این یه زنا. این زنا باید این آدم ترک کند. به حساب او یعنی چی؟ یعنی به حساب خودش نیست؟ این معنا نداره اصن. پس در باب محرمات … نمیاد. فقط در باب واجباته.

(سوال) همینو می­خوام استدلال کنم …….

خب ببینید ما این چهار احتمال رو دادیم دیگه. حالا این کسی که استیجار می­شود از برای صلات یا صوم می­خواد یا در بعد اول یا دوم یا سوم یا چهارم نتیجه­ای به او برسه و ما مثال رو جایی میاریم که وصیتم نکرده وصیت نکرده حتی دلشم نمی­خواد. آخه آقایون اینجارم میگن. کسی که مرده وصیت نکرده نماز و روزه انجام بدید، دلشم فرض کنید نمی­خواد. ما اینجا رو مثال می­زنیم که بقیه روشن بشه.

…………. وصیت نکرده است، نماز نخونده است، روزه نگرفته است و نمی­­خواسته است، حالا می­خواد کاری نداریم، برای این از مالش برداریم و نماز و روزه انجام بشه. این آثارهمه؟

قرآن می­فرماید در سوره یاسین وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا یعنی خودش وَ آثارَهُمْ این یه گذشته دنباله داره. چی جا گذاشته؟ عمل گذاشته؟ آثارَهُمْ کجاست؟ آثارَهُمْ ماله مال که عمل نیستش که. مال می­تونم زهر مار بخرم بخورم بمیرم، عرق بخرم، می­تونم خرما بخرم تو مسجد بدم. این مال که عمل نیستش که. این آثارَهُمْ ماترک این شخص است که فعل اوست و فعل دو بعد دارد. یک بعد فعل خود نماز خواندن، خود روزه گرفتن، خود انفاق کردن، خود درس دادن، خود درس خوندن، خود کمک کردن، خود … کردن. این ….

آثارَهُمْ چیه؟ آثارَهُمْ یعنی من کاری کردم که با رفتن من اون کار ادامه پیدا کرد آدمی باهاش ساختم، کتاب نوشتم، یک مسجد وقفی درست کردم، کتابی نوشتم مردم رو هدایت کردم. مادامیکه که من هستم که من خود هدایت کردم گروهی را ما قَدَّمُوا است بعد آثارَهُمْ بعدا هر کس میاد و از این کتاب هدایت بشود من هم بخشی دارم چرا؟ این دنباله کار منه. پس یا خود عمل که ما قَدَّمُوا است یا آثارَهُمْ.

 به عبارت اخری عمل من دو جور عمله. یه عملیست که انجام انجام میشه و تموم میشه. پول رو دادم به فقیر تموم شد رفت این ما قَدَّمُوا است. ولی یک کاری است که دوام دارد. بنده قرار می­دهم که مرتب به طلاب علوم قرآن از مال من هستم بدهید و نیستم هم بدهید. این دنباله کار منه وَ آثارَهُمْ. از علم من، اخلاق من، معرفت من، هدایت من، دعوت من، کمک من، آنچه هستم. من نظر به فعل بالفعل که انجام شد و تمام شد ندارم من می­خوام خیراتی که انجام می­دهم این از آثار باقیه باشد نه …. خودم این کار رو کردم برای این کار برای این کار. آرامگاه ساختم حالا که نیستم مسجد ساختم، حسینیه ساختم، کتاب چاپ کردم، چه کردم. کارهایی کردم به این منظور که حالایی­ها و آیندگان تا این­ها هستند و اون­ها هستند اگه استفاده کنند اینا آثارَهُمه دیگه. دیگه … نداره که. این­ مال آثارَهُمه.

(سوال) ……. بله اگر فرزند خیّری من درست کردم من الان خودم خیّرم دیگه … (سوال) حالا می­رسیم اونو حالا می­رسیم اونو. اگر بنده آدم شروری باشم فرزند خیّری درست می­کنم؟

(نظر) خب پس آثار منم هست پس آثار منه. ببینید آثارَهُمْ یعنی اگر این فرزند را من تربیت اسلامی کرده­ام و در اثر تربیت اسلامی او پس عمل او دنباله عمل من است و آثارَهُمه. ولی واجبات رو کاری نداره­ها واجبات رو کاری نداره. چون اگر بنده این فرزند را زکات­بده تربیت کردم اما خودم زکات ندادم زکات دادن­های او به حساب خود اوست به حساب من نیستش که. بله؟ رو این حساب … حساب اینطور … نیست که انسان. عمل خودش در صورتی که مطابق شرع باشد قَدَّمُوا میشه.

 دوم  وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ. حالا اینجا مورد بحث ماست. این مالی که من گذاشتم این از آثار دامنه­دار اعمال من است؟ چون صحبت عمله ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ مما عملوا، مما قدموا نیست آثار …. آنچه را که من فرستادم یعنی عمل کردم و رفت. آنچه را بعد از فرستادن اما بازم فرستاده می­شود تداوم دارد بعد از مرگ منم هست. من حساب کردم و رو حساب این کتاب رو نوشتم، این افراد رو هدایت کردم، توجه به طرف قرآن دادم الی یوم القیامه هر کسی که از شماها به مدینه علم قرآن راه پیدا کند برای اون کسی که شما و شما و شما این اساس و بنیاد رو درست کرده این اثر دارد.

مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً وَ مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَيِّئَةً

آیات داریم و روایات. آیات اینچنینه که وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ این آیه­اش، روایتم متواترم مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً فله مثل أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ و لا ینفس اولئک لاجورهم شیء وَ مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَيِّئَةً كَانَ عَلَيْهِ  وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ و لا ینفس اولئک من … شیء

هر کس در این راه صحیح که شما من درس کردم و دعوت کردم این راه رو موجوده … من بمیرم. من بمیرم این راه موجوده من چه زنده باشم چه بمیرم این راه رو که من درست کردم هرکس قدم در این راهی که من باز کردم به حساب خدا برود من به اندازه اجر او اجر دارم و او هم اجر دارد. این قدر الهی است و قائده اجر هم هست … حالا فرض الهی که اصلش فرضه. اما نسبت به مالی که من گذارده­ام و اصن در این فکر نبودم که این مال رو وردارم نماز و روزه، نه اصن در فکر بودم که یکی از کسانی که از ما فوت کرد خب این عابده بود متعبده بود چه بود چه بود ولی بعضی چیزا رو که نمی­تونست انجام بده نداده بود یا چی یا هر چه. دیگران که باز از خویشاوندان ماست و متاسفانه ملحد است گفت فایدش چیه رفت خاک شد این کارا چیه براش می­کنید؟ گفتم تو الان خاکی و تو الان متوجه نیستی و نمی­فهمی به تو ربطی نداره. اینجوری هستا.

حالا اگر یه نفر … مرد این مادامیکه که زنده بود عرق و شراب و رقص و تار و سنتور و منتور و زنا ولو مسلمانم بود مال رو در راه گناه مصرف می­کرده در راه ترک واجب و در راه گناه. مال برای اون بوده اصن، این مال برای اون بوده. هرچی در میاورد برای اون بوده برای شهوترانی، حرام. وقتی مرد بله خب برای آقا یه پنجاه سال نماز بگیریم و پنجاه سال روزه. این ما قَدَّمُوا دارد؟ ما قَدَّمُوا که همش منکراته. ترک واجب و … فعل حرام. آثارَهُمْ دارد؟ این مال آثار اونه این مال حلاله این مال عوض خیره این مال که در راه شر مصرف میشه.

به چه حساب در بعد اول یا دوم یا سوم یا چهارم اون … بشه. ببینید همانطوری وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى است مقابلشم همونطوره دیگه. اگر هیچ کسی گناه کسی را بر عهده او نمی­گذارند این به عهده او نمی­گذارند.

پس این مراحل …….. بله یه مطلب هست به این مطلب تمسک می­کنند احیانا. میگن خب آیا دعای مومنین مستجابه یا نه؟ مومن من دعا کنم به حال شما، شما مرا دعا کنید به حال من. کسی رو که من دعا می­کنم زنده باشد، مرده باشد آیا این دعا اشکال دارد؟ وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ تا … می­کنند إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ اینکه به ما امر کرده است بخواهید از من و مرا بخوانید حتی در روایات دارد آیاتم در … که اگر انسان چیزی رو می­خواد اول برای غیر بخواد بعد برای خودش. زهرا سلام الله علیها دعا می­کرد برای دیگران. عرض شد چطور؟ فرمود الجارُ ثُمَّ الدّارُ. اول برای دیگری با زبان غیر او که …… من دعا می­کنم بعد برای خودم. این مقدمه­ایست از برای …. کسی ………….. پنجم بگوید …. اول و دوم و سوم و چهارم که مطلبی نیست کتابا و سنتا درست نیست عقلا درست نیست شرعا درست نیست اصلا درست نیست.

محور پنجم که خب اگر کسی دعا کند در باب یک مومنی خب خداوند استجابه می­کنه. میگیم خب مگر دعا فوق الالهی است؟ دعوا هم داره. مثلا اگر کسی زنا کرده شهود شهادت دادند و بناست آدم رو صد تازیانه بزنند اگه همه ما مسلمان­های عالم دعا کنند خب چی مثلا؟ این باید بخوره تِلْكَ حُدُودُ اللهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللهِ فَأُولئِكَ چه. دعایی نیست. دعا واجب رو از وجوب نمیندازه، حرام رو از حرمت نمیندازه، … عقوبت رو از بین نمی­برد چه عقوبت برای ترک واجب چه از برای فعل حرام. دعا که … نیست. مگر دعا نقض شریعت می­کند؟ مگر دعا نقض تکلیف می­کند؟ مگر دعا نقض تشریع می­کند؟ مگر دعا نقض قانون می­کند؟ نخیر نخیر دعا ترفیع درجه است فلان کس که درجه­ش پنج است خدا یه درجه میده ………………

اگر کسی ناپاک ناپاک ناپاک مرده است این درجه­ای ندارد که دعا کنند درجه بیشتر بشه. بله اگر کسی اعمال صالحه دارد اعمال طالحه هم دارد اگر مرد کسانی براش دعا کنند خداوند ترفیعی به این میده. اما خدا بیاد اون عرقی را که این قورت و قورت خورده است در طول عمرش و اگر نمی­خورد زندگی نمی­تونست بکنه این عرق­ها اینو منها کنه پاک کنه. نمازهایی که نخونده خدا با پاک­کن پاک کنه. دعا این کارا نیستش که. دعا بناست که حاجات مشروعه ما را برآورده کند. حاجات غیرمشروعه چی؟ این از حاجات غیرمشروعه است که انسان بیاد از خداوند با عز و لابه و گریه و چه و این حرف­ها خدایا ابولهب را جهنم نبر. خب این معلومه. نه خدا فلان کس که بناست پنجاه سال جهنم بره این یه سال ازش کم کنه. این دخالته.

(سوال) ما مومن رو میگیم ما مومن رو میگیم. مومن، مومن آیا جهنم نخواهد رفت؟ در برزخ عذاب نداره؟ مومن، ما مومن رو داریم میگیم. مومن هیچ مومنی آیا عذاب نخواهد داشت هیچ یا خواهد داشت؟ (نظر) استغفار چیکار می­کنه؟ نه ببین استغفار یعنی چه؟ یعنی خداوند عذابی را که بر اثر گناهانی که این …. انجام داده است مقرر کرده خدا بعض از این عذاب برداره؟ دعا این کارا رو نمی­کنه که.

(سوال) اون چیز دیگه شد اون چیز دیگه­ شد ببینید ما یک عفو داریم، توبه داریم، عفو داریم، نحو السیئات داریم این­ها مطلب دیگریه. ما بحث دعا رو داریم میگیم. ببینید یه مرتبه است (سوال) خب حالا … حالا عرض می­کنیم ببینید (سوال) حالا خود استغفار. اگر ما استغفار کنیم برای کسی که زنده است و اهل ایمان است خب مطلبی نیست یعنی خداوند به او کمک کنه که در اثر این کمک گناهان را بیشتر ترک کند واجبات رو بیشتر انجام بده اینه نه اینکه ما استغفار کنیم و خداوند هم توفیق بده مع ذلک چشم­پوشی کنه گناهان رو انجام بده. اینطور نیستش که. یعنی این قضیه … که نیست بگیم ما مطلب رو …… که کجا غلط است اونجا رو پیدا کنیم کجا صحیح است اونجا رو پیدا کنیم. ما الان به این صحیح بگیم غلط بگیم نیست چون تا اینجا هرچه رفتیم جلو برحسب مبانی کتاب و سنت و عقل و چه و چه نتونستیم پیدا کنیم راه درونی که اگر بناست صلات و صوم استیجاری باشد نه در بعد اول نه دوم نه سوم نه چهارم و نه پنجم که درجات دارد بالا.

بله درجات برود بالا برای کسی که اهلیت داره شرطه­ها. کسی که اهلیتی دارد حسناتش بیشتر از سیئات اوست اهلیت دارد او قابل غفران است، قابل تخفیف هست، قابل چه هست قابل چه هست بسم الله. اما کسی که مستحق عذاب است پنجاه سال سر به سجده هم نگذاشته و روزه هم نگرفته و گناهانم انجام داده ولی مسلمان مرده خب اینکه از حجر بدتر است که. برای او ما نماز بخونیم که چطور بشه؟ استیجار کنیم روزه و نماز رو برای این آدم چطور بشه؟ در اینجا اگر ما نصی هم از کتاب بیاریم اگر نصی هم از روایت داشته باشیم قابل قبول نیست ولاسیما این مسئله­ای که …. بلوا است. البته نکته­ای من دارم که عرض نمی­کنم حالا شما فکر کنید این راهی داره اصلا؟ ما راه­هایی که امکان دارد نمی­خوایم به زور … بگیریم­ها می­خوایم فکر کنیم ببینیم آیا این راه یک روزنه­ای هست برای اینکه ما فلان مقدار پول بدیم به فلان شخص نماز بخونه این مقابل داشته باشه. ما داریم می­گردیم مقابل داشته باشه یا نه. اینو داریم می­گردیم.

خب روایاتی که آقایون جدیت کردند و پیدا کردند سه چهار تاست. این سه چهار تا دو تاش یکیه یکیشم دلالت نداره حالا می­خونیم روایتا رو.

اینجا مرحوم آقای خویی رضوان الله علیه در تقریراتشون که همون درس رو می­گفتند … تالیف نیست چون عبارت تالیف اینجور نیست. همون عبارت رو در درسشون می­گفتند ضبط می­شده و ضبط که می­شده … همونجور درس می­گفته می­شنیده و می­نوشته. یه روز من برای آقای خویی المقارنات بردم که خب خیلی …….. گفتم به پسرم که ده تا از مقارنات ………..

بعد شروع کرد تعریف ­کرد از فلانی که ایشون چه ….. خوبی است که این ….. داره گفتم بله ایشون ….. از ضبط صوت کمتره چون اگر خودش بخواد ضبط کنه نمی­تونه. ضبط صوت ضبط کرده این … برداشته نوشته شما چرا اینقدر تجلیل می­کنید؟ کتاب مقارنات که آقای خمینی داد که …….. اینو میذاشت تو کتابخونه. حالا کاری نداریم.

در اینجا در جواز نیابت صفحه 237 المسنده عروه الوثقی کتاب صلاه نوشته­اند که خب …………

نوشته است ینبق البحث  فی المساله کما عشرنا (سوال) بله؟ یک … نوشته یعنی چند تا …. . ینبق البحث  فی المساله کما عشرنا الیه عانفا عن جواز نیابه و مشروعیتها فی حد نفسها بحیث یتردت الیها تسروق عینه منوبعا … نائب تسروق … خیلی جالبه این. مثل اینکه بگیم که نماز نخونه کانه نماز خوانده است این بعد اول میشه­ها دوم و سوم و چهارم نیست، بعد اول.

(سوال) یعنی این … نماز رو نخونده حالا خونده حساب میشه … خالی میشه … از این بار سنگین بیاد بیرون….

…. علی ذلک لیتنا علی ذلک صحه ……. لاشک فی ان مقتضی القائده عدم جواز …… چون قاعده این است که انسان خودش واجب رو انجام بده اما دیگری به جای او انجام بده چه حیا چه میتا قاعده این است که نه.

فان اطلاق الخطاب یبسط المباشره فی مقام الا… و عدم سقوطه بفعل الخیر …. وانه انما یدعوا من خوف … الی العمل دون غیره

 اقم الصلاه به زید خورده نه اینکه به عمر خورده به جای زید انجام بده. عمرم خودش اقم داده زیدم اقم داره بعدشم اقم داره همه دارن.

دون غیره الاجنبی عن الخطاب. خطاب به من مال من شما اجنبی از خطاب منید شما خودت خطاب دارید هرکس خودش خطاب داره.

فلا یکون عمل لزید مثلا موجب لتسریق قیمه عمر عن التکلیف المتعلق بکیف و هو اشبه شیئا بشرف زیدا بدعا لیشری عمر للمرض … الّا انه قد … فی المقام روایات الخاصه صلت علی الجواز …… و ان کان علی خلاف القاعده

خب ایشون اگر به قرآن مراجعه فرموده بودند می­گفتند و علی خلاف آیه. میگه علی خلاف آیه روایت چیکار می­تونه بکنه؟ وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ ولی خب قرآن مطلبی …

الّا انه قد … فی المقام روایات الخاصه صلت علی الجواز و ان کان علی خلاف القاعده و لا مانع من الاستدام باصله فی الامور الاعتباریه. اعتباری چیه؟ یعنی اجاره امر اعتباری واقعی نیست؟ امر اعتباری نیستش که. کسی که نماز نخونده کسی رو اجاره کنند که ……. بشه و عرض می­شود که رفع این گناه بشه اعتباری داریم؟ اعتباری …. (نظر) خب اینکه مرده اعتباری برای چیه؟ مرده (نظر) حالا که مرده عزیزم حالا که مرده حالا که مرده است اونو دارن چوب می­زنند، من که اینجا نماز خوندم چوب دیگه نزنن یعنی رفع اون عقاب از اون بشه. این اعتباریه؟ تکلیف اعتباری، بله اگه بگیم اعتباریه تکلیفی که اعتباریست خب اعتبارش کیه؟ خدا پس باید خداوند که اعتبار …… اعتبار هم کند که اگر من اجارتا از او انجام دادم به جای او حساب بشه. خب این دلیل می­خواد. اعتباری یا غیره، خود تکلیف واقعیت دارد و جزا در تکالیف هم به مقداری که مقتضای اصل … است این واقعیت دارد.

و لا مانع من الاستدام باصله فی الامور الاعتباریه مما یکون امرها سعتا وضیق بیدی معتدرها

خب اجاره به دست منه من اجاره می­کنم شما را که چنین کنید. اعتبار اجاره کنم میگیم بله اعتبار اجاره به دست شماست ولی تشریع به دست شما نیست. شما منفعتی که شرع نگفته است نمی­تونید در باب اجاره در نظر بگیرید. منفعت این است که ثواب این نماز برسد به روح اون میت یا اول یا دوم یا سوم یا چهارم دلیلی نداریم دلیل به عکسه.

(سوال) مطلبه دیگه­ای شد مطلب دیگه­ای شد خدا گفته. اون مطلب دیگه­ای شد خدا … این کار رو می­کنیم چیکار دارید به عبادت من آنجایی است که مطلب (سوال) عرض کردم اون جای دیگر است ما بحثمون جای دیگر است. اون آیاتم ما می­خونیم بحث می­کنیم ولی جاش اینجا نیست. اینجا مطلب صحبت توبه نیست. این آدم بی­توبه مرده توبه نکرده مرده (نظر) عرض کردم اون آیات به اینجا ربطی نداره ما  فعلا ….. داریم بحث می­کنیم.

فله الاجتداه بفعل احد له تعلم التکلیف ….. و حکمه بتفریق ……….. و علیه و فی کل مورد قامت … علیه …  و اطلاق المستدع هو اصاله الاطلاق

قاعده این است که عجب اصاله الاطلاقی. و اطلاق المستدع هو اصاله الاطلاق چه چیز می­خواد بگه؟ اصاله الاطلاق المقتضی بالسقوط می­خواد بگد؟ که ایشون نمی­تونه بگد. المقتضی لعدم سقوط درسته ولکن عروه گفته اصاله الاطلاق مقتضای سقوطه چرا؟ می­گوید که و اوفوا بالعقود این اطلاق داره و عموم داره. این اطلاق و عموم اجاره عبادات استیجاری رو می­گیره. اینجا خودشون جواب عرض می­شود که عروه رو داده. موردی که اطلاق …. داشته باشه میگه اطلاق ….. .

و الات المستدع هو اصاله الاطلاق المقتضی لعدم سقوط و ….. کما ارس. فقد قامت سبیل علی ذلک فی نیابه علی الاموات ایقام الصلاه و الصوم و الحج و غیرها میثاق العبادات و هی عده ………

ببینید اینجا این …… حجه قبول داریم. اون عللی که از نظر قطعیت نفس و اینکه عبادت سیاسی است که جامعه اسلامی رو ……….

دو: مستحبات. در مستحبات مطلبی نیست که انسان بیاد کار مستحب رو انجام بده طواف مستحبی رو، حج مستحبی رو، عمره مستحبی رو، دعا مستحب و اهدا کند به روح میت. اگر میت قابلیت داشته باشد اهدا کند به روح میت به حساب آیاتی که به ما دستور داده است که دعا کنیم و دعای مومن احیانا مستجابه این دعا هم مستجاب میشه. ما در مستحبات که عرض نمی­کنیم در واجبات صحبت داریم میشه. در واجبات مخصوصی داریم صحبت می­کنیم.

حالا روایتی که ایشون نقل کرده. اینجا چهار روایت شیعی نقل کرده. عدد چهارتاست خدا رحمت کنه استاد بزرگوار ما آقای بروجردی ایشون ­گفتند به عدد نگاه نکنید به …. نگاه کنید به متن روایت. احیانا ده پونزده تا روایته …… یک امامه راوی از یک امام مثلا مامون باشه این یه روایته. ولو اشخاص مختلف کافی و من لایحضر و تهذیب و استبصال و کجا و کجا و کجا نقل کردند. اگر از من یک نفر هزار نفر نقل کنند که من از آقای بروجردی یه مطلب رو نقل می­کنم این یه روایته یا هزارتا روایته؟ یه روایته. ممکن است دو روایت دو روایت باشه ممکن است صد روایت یه روایت باشه. این نکته­ایست که آقای بروجردی فرمودند و حرف بسیار خوبی بود.

حالا در اینجا از امام صادق علیه السلام سه روایت نقل شده یکی هم از امام باقر علیه السلام. (سوال) ما به ثبوت کاری نداریم به تعدد کار داریم به ثبوت کاری نداریم، تعدد. آیا چند نفر از رسول یا از امام نقل کردند اینو بحث داریم. اینجا … چند روایته یه روایته. اینجا سه روایت از این چهارتا از امام صادق علیه السلام نقل است و یکی هم از امام باقر علیه السلام و دلالتم نداره حالا یکی.

یک: … ابن عمار قال قلت لابی عبدالله علیه السلام ای شیئا یلحق الرجل بعد الموته انسان که مرد چی به او ملحق خواهد شد؟ … اعمال خودشه یا بازم هست؟

قال یلحقه الحجا اینو که بحث نداریم که. یلحقه الحجا با شرایطی که در باب ضیافت حج است حیا هم حتی هست …… و چیزهایی که این مورد بحث نیست.

والصدقه عنه خب خوبه صدقه مگه صدقه واجبه. اگر ما صدقه­ای بدیم برای پدر و مادرمون اونم بهره­ای می­بره بسم الله باز واجب نیست.

والصوم عنه کدام صوم؟ … صوم واجب؟ بله؟ آخه … یک چیزی که بر خلاف دلیل است و بر خلاف ثابته است ما اضافه می­کنیم و بر خلاف قرآن است. شما می­خواید که با یه مطلقی تهش بگیرید اینجا رو. اگر یکی چیزی به حساب نص، به حساب نص صریح قاعده است خروج از قاعده هم نص می­خواد. خود قاعده نص دارد؟ خروج از قاعده هم نص لازم دارد. آیا این والصوم عنه نص است در صوم واجب متروک که استیجار شود؟ واجب در کار نیست. استیجار در کار نیست اینا اصلا در کار نیست. می­خواید به مطلق تمسک کنید؟ این اطلاق اولا ندارد اگر هم داشته باشد مطلق … النص نیست که. بلکه به عکسه مطلق که … نص نیست. اگر ما نص داریم که واجبات متروکه قابل … به میت نیست که نص کتاب داریم و نص دلیل عقل داریم آیا مطلق نص رو میذارد کنار یا نص مطلق رو میذارد کنار؟ مطلق نمی­تواند نص رو بذارد کنار.

(سوال) اینو من نگفتم … گفتم وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ توجه کنید من بعدا میشینم حضور برادران ….. می­کنم. حالا اینی که ما از روایت می­فهمیم چیه. ببینید قال یلحقه الحجا ….. چه روایت … بحث کنیم. و الصدقه صدقه یه صدقه واجب … صدقه مستحبه زکاته … والصوم عنها . والصوم عنه یک لفظ مطلق است اینجا (سوال) این صدقات یعنی زکرات یعنی واجبات ولی مطلق صدقه مطلق صدقه هیچ ظهوری در واجب ندارد. (سوال) در اونجا …….. و ان تصدقوا خیر لکم توجه کنید اینجا لفظ صدقه این خودش … که ندارد باید امر بهش بشه. حالا در اینجا لفظ صدقه این است صدقه الواجب ان نفی ترکها …….. و صدقه ان مثلا … زکات نداده من به جای اون زکات بدم میشه؟ بله اگر از مال او بدم مطلبی است اینجا حساب داره­ها از مال او بدم چرا؟ …. باید در زمان حیات بدم ندادم باید بدم دیگه ندادم. بعد از من از مال من اون … دادند پس من مدیون نیستم از نظر بشری از نظر الهی چوب داره ولی از نظر بشری چوب نداره. اینجاست که الهی تحقق بشه بشری تحقق میشه …….

(سوال) همونه که مثال داریم می­زنیم همونه ببینید (نظر) باشه … مال تو … اگر کسی زنده است بدهکاره بدهی رو نداده من به جای او بدم آیا میشه یا نه؟ …. میشه یا نه؟ پس در باب مال ما بحث نمی­کنیم در باب اعمال و عبادت بحث می­کنیم. در باب مال چون غلطه (سوال) … غرض از دادن مال دو چیزه ……. یکیش این است که مال مردم داده است. دو این است که خدا هم قبول کنه یعنی به حساب الهی ندادم ولی من در واجبات مالی در غیر خمس و زکات البته، در واجبات مالی قصد قربت نمی­خواد من بدهکار هستم یا چه هستم قصد قربت نمی­خواد. حتی در جایی که قصد غربت می­خواد در خمس و در زکات قصد قربت می­خواد من که نیستم. حالا اگه تو خمس … خمس ندادم زکات ندادم از مال من یا مال خودش داد پس یک بخش مهمش برطرف میشه شد دیگه. بخش دوم که چرا چون ندادی خب باقیه. چرا چون ندادی نمیشه کاریش کرد. پس این دو بخش ….