بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اللهم صل علی محمد و آل محمد
اصولا متعلق عقود و ایقاعات که اصالت دارند در زندگی و همیشگی هستند و متعلق نذرها و قسم ها و عهدها، حتما باید رجحان شرعی داشته باشند. البته در بعدی ما رجحان شرعی داریم و در بعدی رجحان عادی. بالاخره باید رجحان داشته باشد که شرع این رجحان رو تصدیق کنه. اما اگر شرع رجحان رو تصدیق نکند، بلکه این رجحان را در اختصاص موارد خاصه ای قرار بدهد، تبعا عمل انسان چه با نذر، چه بی نذر با عهد و قسم یا بدون عهد و قسم بدعت خواهد بود. مثل سعی صفا و مروه در غیر حج عمره، رمی جمرات در غیر اوقاتش، وقوف عرفات در غیر روز عرفه، وقوف مشعر در غیر شب دهم و از این قبیل، طواف دور غیر خانه خدا. تمام اینها بدعت است و حرام است. مطلقاتی که ما در قرآن شریف و یا عموماتی که داریم راجع به معاملات ﴿َأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ﴾ [البقرة: 275] نسبت به بیع و ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ﴾ [المائدة: 1] نسبت به کل عقود، البته شرائطی قرآن ذکر کرده است، اگر برخلاف این شرائط باشد تبعا درست نیست. ﴿تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ﴾ [النساء: 29] باید باشد ﴿وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا﴾ [النساء: 5] سفاهت نباشد، غرر نباشد، مورد اجاره معلوم باشد، معلوم نباشد غرره. زمانش معلوم باشد. قدرتش معلوم باشد. تا چه رسد که اگر مورد اجاره اصلاً اجرت نداشته باشد یا فرض کنید مورد نداشته باشد. هم باید که مورد اجاره، عین مورد اجاره و منفعتی که در مقابلش هست، باشد و هم عین و منفعت معلوم باشد. این یک مقدمه مختصره ای بود راجع به بحثی که ما دو روزه داریم، ببینیم چه باید کرد، فکر کنید روش.
در عبادات صلاه و صیام که از برای اموات انجام می شود، در این عبادات که مشهور علما هم فتوا داده اند و بسیار کم اند فقیهانی که فتوا داده اند به حرمتش و عدم جوازش، آیا ما چون نوعا فرموده اند بپذیریم؟ یا باید دلیل داشته باشیم؟ احتمالاتی را دیروز عرض کردم، ببینیم روی این احتمالات دلیلی نسبت به 3:28 داریم اصلا؟ یا اصلا داریم یا نداریم؟ کسی رو که شما اجیر می کنید از برای عبادتی، عبادات واجبه صلاه و صیام. در حج که مفروغ عنه اون بحث دیگری است. راجع به صلاه و صیام که البته صلاه و صیام واجب، اگر کسی عمداً ترک کرده است و توانسته است انجام بدهد و انجام نداده است، این توانسته است حساب داره. توانسته است انجام بدهد و انجام نداده است بعدا ما برای او کسی رو اجاره کنیم که همون نمازهای باعثه و صیام های باعثه رو این به جای او با پولی که ما به او می دهیم انجام بده. حالا بی پولش هم بحث داریم ما. حالا با پول، یه مورد بحث عبادت استیجاری است. با اجرتی که به او می دهیم، این عبادات رو به عنوان وجوب انجام بده. خب این چند احتمال دارد. تقبل این اجاره چند احتمال داره. چون در باب اجاره، موجر داریم، مستاجر داریم و اون پولی که از برای اجاره داده میشه داریم و منفعتی که حاصل می شه. چهار مرحله است. موجر و مستاجر و پولی که برای اجاره داده میشه و نفعی که در مقابل، استفاده می شه. این چهار مرحله رو باید حتما ما داشته باشیم. خب آیا در اینجا که ما کسی رو اجاره می کنیم از برای عبادت، منفعتی قائد می شود از برای کسی که برای او اجاره کردیم عبادت رو؟ کسی که مدتها نماز و روزه رو عمدا نخوانده است و توانسته است انجام بده و انجام نداده است، ما با پول او مثلاً، با پول او برداریم کسی رو استیجار کنیم و این نماز بخوانه، نماز به نیت مشد علی فلان، آیا این نماز میرد سراغ او؟ و وجوب را، واجب را از گردن او میندازه؟ این واجبی رو که ترک کرده است و مستحق عذابه اگه باشه 5:45 باشه مطلبی ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ﴾ [النساء: 31] بحث دیگری است. اگر انسان واجبات مهم رو انجام بده، واجبات کوچیک رو خداوند میبخشه، این دیگه اجاره نمیخواد. اگر محرمات مهم را ترک کند، طبق این نص و مانند این، محرمات کوچیک رو خداوند میبخشه إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ چه سلبی، چه ایجابی. كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ سلبی، محرمات کبیره. كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ ایجابی، واجبات کبیره. راجع به واجبات کبیره هم از جمله نماز داریم ﴿إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ﴾ [هود: 114] موردش نمازه. نماز از بزرگترین حسناتی است که اگر کسی نماز واجب را انجام بدهد، اگر واجبات کوچکی در بین افتاد، خداوند می بخشه. در اون واجباتی که انسان ترک کرده است و اون محرماتی که انجام داده است و یا با توبه برطرف شود یا با شفاعت برطرف شود یا نه توبه بخواد نه شفاعت، بلکه إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ اتوماتیکی خداوند اون کوچیک ها رو می بخشه، ضروریه که اجاره ای نباشه. چون تحصیل حاصل میشه دیگه. اینکه خدا بخشید باز اجاره کنیم، دعا کنیم خدا ببخشه؟ این تحصیل حاصله. اینها رو کار نداریم. بحث در کجاست؟ بحث در واجبات متروکه و محرمات، محرمات چی؟ در محرمات که استیجاره معنی نداره، دیروز عرض کردم. ما کسی را استیجار کنیم که عرق خوردن را ترک کند که آقای مرحوم که عرق خورده است برطرف شه؟ این معنا ندارد این بر خودش حرامه. در واجبات داریم بحث می کنیم. در واجبات که فعلاً در نماز و روزه بحث می کنیم.
کسی که نماز و روزه رو مدتی نخوانده است عمدا و می توانسته، حالا برای او ما استیجار کنیم. اینکه ما استیجار کنیم، باید نفعی برسد به این میت یا نه؟ این دلیل میخواد یا نه؟ این هم از نظر بحث کلامی و هم از نظر بحث فقهی. بحث کلامی و فقهی در اینجا باهم توأم اند. بحث فقهی: آیا جایز است چنین کاری را بکنیم؟ کلامی: جواز چنین کاری در صورتی است که این ثواب این نماز واجبی را که اجیر خونده است، منتقل شود به میت تارک که دیگر مسئولیتی نداشته باشد. این بحث کلامی و فقهی باهم توأم اند. آیا فقها و کلاما و توأما دلیلی بر این جریان داریم؟ این رو گفتیم چهار، پنج احتمال است. یک احتمال این است که این شخص که نماز را استیجارا می خواند، عین ثواب نماز که مثبت وجوب است، به این شخص میت می رسه، این میت نماز نخوانده، نماز خوان تلقی می گردد و در برزخ عذاب ترک نماز ندارد. و همچنین راجع به روزه. کلا اینجوره آیا؟ این یک. احتمال دوم این است که نخیر، قسمتی سراغ او میره. اون کسی که واجبی رو، نیمی انجام داده و نیمی انجام نداده، نماز که قابل تجزء که نیست. ولی از نظر این وجوبی که نماز دارد، این واجبی که ترک کرده، این شخص اجیرکه نماز را به اجاره می خواند، بخشی از ثواب این نماز واجب سراغ او برود مثلا. این دوم. سوم اینکه نخیر نه اول و نه دوم بلکه سوم. سوم این است که مقداری از سیئات دیگر او بکاهد.این سوم. چهارم اینه که ترفیع درجه از برای او باشد. پنجم هیچ کدام این ها نباشه. به این کسی که شما پول دادید و این نماز یا صوم استیجاری می خواند، این کس دعا کنه خدایا این مرده را یه مقداری عذابش رو تخفیف بده. یه مقداری به او رحمت بده. آیا می شود این پنجمی آخری که ﴿قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا﴾ [الفرقان: 77] آیا دعای ما، استدعای ما از خداوند متعال، کسی را که مستحق جهنم است از جهنم میاره بیرون؟ کسی را که مستحق فلان مقدار عذاب است اون استحقاق عذاب رو به طور کلی از بین میبرد یا کم میکند؟ خب این مطالبی است ﴿10:22﴾ {..: آیه ..} قانونه. نه زیاد میشه که خلاف عدله و نه کم میشه که زیر عدله. مگر توبه ای، استغفاری در جای خودش. توبه ای، استغفاری، شفاعتی، تکفیری ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ﴾ [النساء: 31] از این باب. و اما بنده به جای توبه او، به جای شفاعت، به جای توبه، به جای استغفار، به جای جبران، بنده از خدا تقاضا کنم که این آدمی که بناست یک سال در جهنم باشه، هیچ نره. یه روز بره مثلا. …. میخوام همین رو صحبت کنم. بنده نماز آیات شما را بخوانم، مثال دارم میزنم، اگر شما نماز آیات باید بخوانید، من رو استیجار کنید بخوانم، این نماز آیات خوندن من حسنه است؟ نخیر، سیئه است، بدعته. بر من که واجب نیست، بر شما واجبه. به من چه ربطی داره؟ حسنه بودن باید ثابت بشه. ببینید، این نماز ظهر را که ما میخوانیم چهار رکعت، من مال خودم رو من خوندم، من خودم نماز ظهر چهار رکعت بر من واجب بود، خوندم. بعد به جای مشد علی مرحوم بخوانم. یعنی چی به جای اون؟ باید خدا بپذیره. زور زوری که نیستش که. همونطوری که من نماز خود را برای خود خوندم، خدا می پذیرد که به من دستور داده، آیا این دستور هم داده است که من به جای دیگری نماز بخونم، به جای اون حساب باشه؟ چه زنده باشد که مسلم نه و چه مرده باشه که ما داریم بحث می کنیم. مگر هر نمازی حسنه است؟ صلاه تراویح حسنه است؟ به سنی ها میگیم که صلاه تراویح چیه؟ میگن که عمر گفت که بدعه حسنه. اگر بدعه هست، حسنه نیست. اگر حسنه است که بدعت نیستش که. مگر هر نمازی، صوم وصال چطوره؟ دوبله هم هست. ما بیست و چهار ساعت روزه بگیریم، دوبله است بهتره؟ نماز صبحی رو دو رکعت میخونیم، حالا پنج رکعت بخونیم مثلا. این حرفا نیست. چون عبادات، دین توقیفی است. با اونجوری که خداوند دستور فرموده است، شکل عبادت، باطنش رو، ظاهرش رو، وقتش رو، اون طوری که دستور فرموده است، اون طور انجام بده. به ماها دستور فرموده است که واجبات خود را انجام بدیم. در بعضی از واجبات با شرایط خاصی مانند حج، فرموده است: واجب است استیجار کنید، حیا. واجب است استیجار کنید، میتا. این با خودشه. از نظر قضیه کلامیش و از نظر فقهش، هر دو مربوطه به خودشه. آیا ما در کتاب و سنت، دلیل داریم که نماز استیجاری واجب؟ قائل. صوم استیجاری واجب؟ قائل. این اصلا جایز است؟ خب جواز این، مربوط است به دو جریان. یک: اصل جواز. دو: اصل جواز مربوط است به اینکه یک نفعی عائد اون شخص میت بشود. هر دوش از کجاست؟ جواز از کجا؟ تا اینکه بر مبنای جواز، نفعی عاید اون میت بشود.
از نظر قرآن ما بحث کنیم؟ قرآن اشاره مثبت نمیکند. از نظر روایات بحث کنیم؟ یکیش رو دیروز خوندم. یکی دو سه تا دیگه هم هست، امروز میخوانم. از نظر قرآن که کلا راجع به اعمالی که خود انسان ها کرده اند، خودهاشون اجر این اعمال را یا وزر این اعمال را دارند. در باب وزر که ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى﴾ [فاطر: 18] و در باب اعمال خیر صد ها آیات … این خیلی بینه، سوره نجم ﴿وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى﴾ [النجم: 39] آیا نمازی که شما خوندید، به مال من یا هرچی، نمازی که شما خوندید سعی من است؟ من که سعی نکردم. من در عالم تکلیف معاذالله ترک واجبی کردم، این سعی من نیست. فقط شما میتونید دعا کنید، دعا نماز نمیخواد. بله، برای دعا کردن صلاه رکعتین مستحبه. آدابی دارد اگر کسی بخواد برای کسی دعا کند، شرایط دارد. یک: اون کسی را که برای او دعا میکنی، زمینه استجابت دعا در او باشه. مشرک نه، ابولهب نه، کی نه، کی نه، کسی که یه خورده هُلش بدی درست میشه. اگر کسی فرض کنید یه تومن داره جنس صد تومنی میخواد بخره، خب این نمیشه. یه کسی نود و هشت تومن داره، خب میشه این دو تومن رو به وسیله ای گذاشت. اگر کسی حسناتش رجحان بر سیئات دارد و سیئات تکفیر نشده است، جبران نشده است، توبه نشده است، چه نشده است، اینها قابل شفاعت هست در بُعدی، قابل عرض می شود که دعا هست در بُعدی. پس یک زمینه از برای کسی که ما کار رو انجام میدیم اینه که زمینه در او باشه نه کسی که هشتاد سال نماز نخونده، روزه نگرفته، عرق خورده، زنا کرده، چه کرده، حالا میخوایم براش نماز بخونیم. اولا زمینه باید باشه. بعد از بودن زمینه، خب با دعا، دعا چی میخواد؟ دعا نماز واجب خوندن بر من که واجب نیست. دعا بدعت کردن است این خودش بدعته. تا اینجا که اینطوره. دعا این است که شما دو رکعت نماز بخوانید و خداوندا این شخص نمازهایی نخوانده است، روزه هایی نگرفته است. خداوند تخفیف میده. … مصلحت است، خدا تخفیف میده. این نیست خب نمیده. اما تخفیف به این معنا که کانه ایشون نمازهاشو خونده، دعاهای من همون کار رو بکنه. کانه همه روزه ها رو گرفته و دعای من این کار رو میکنه. دعایی که دعا صد در صد که نیست، دعا درصد است. اثر شفاعت درصد است، اثر دعا درصد است، اثر توبه و همچنین این درصده. خب، بنابراین در اینجا هم شخص در این ظرف و زمینه لازم است که قابل پذیرش میشه و هم من که دعا میکنم دعای من شایسته باشه. و شایستگی دعا به چیه؟ شایستگی دعا به این است که اونی که مشروع است، بنده دو رکعت نماز میخونم، بعد هم دعا میکنم این زنده را، اون مرده را، خداوند تخفیف بده یا ترفیع درجه بده. خدا خواست میده، نخواست نمیده. وعده هم داده است که احیانا بده اگر شرایط وجود داشته باشه. 16:25 حالا بحث میشه. حالا بحث میشه. خب، ببینید، بنابراین اگر بخواهیم ثوابی برسد به کسی که ترفیع درجه است، یا مقداری از عذاب او کم بشد و به اون فرصتی مثلا، ی مقداری کم بشه، اگر زمینه باشد و من دعا کنم. ولی در دعا کردن، نماز ظهر بخون شما، نماز ظهر رو خوندم. نماز ظهر رو برا اون بخون، این محتاج به دلیله. بعد اول، دوم، سوم، چهارم، ما به پنجم میرسیم. اول دلیل نیست. دوم نیست. سوم نیست. چهارم نیست. به پنجم می رسیم. پنجم، بله شما یه پولی که بدید به یه نفری و برای ایشان نماز بخواند و روزه بگیره و دعا کند خدایا ثواب اینها را به او برسون، خدا دعای شما را قبول میکنه. می گوییم دعای شما رو خدا قبول می کند، مربوط می شود به این بدعت؟ نماز چهار رکعتی رو، نماز دو رکعتی رو، سه رکعتی رو، به عنوان استیجار که واجب کرده است بر شما بخوانید و اهدای ثواب به او، این در دو بعد گیره، بلکه در سه بعد گیر است. اولا اون زمینه اش هست یا نه؟ ثانیا انتقال به او هست یا نه؟ ثالثا این اجاره درست هست یا نه؟ در ابعادی گیره. اگر صرف دعاست که مرحله پنجم باشد، مرحله پنجم محتاج به استیجار، بله بنده به شما هزار تومان میدهم آقا بشینید شما یه مقداری نماز بخوانید، یه مقداری قلبتون رو آماده کنید و دعا کنید برای فلان زنده و فلان میت. این محتاج به نماز استیجاری و صوم استیجاری نیست. ما از نظر کتاب که دقت کنیم، نمیخواد آیات زیاد بخونیم. چون قرآن که روایت نیست که ما اگر یه دونه بخونیم بگیم شاید صادر نشده. یکی دو تا آیه کافیه وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى، یک. دوم ﴿وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ﴾ [يس: 12] این ما قَدَّمُوا که آثارهمه. این نماز واجبی که من نخوندم، خوندم؟ نه. آثارهمه؟ آثارهم اون سنت حسنه ای است که گذاشتم. اگر من سنت حسنه ای گذاشتم و خود عمل کرده ام. و الا اگر من مردم را دعوت الی الله کنم و خود منحرف باشم، این سنت حسنه نیستش که این نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ، ما قَدَّمُوا دو بعده. یک بعد ما قَدَّمُوا این است که کاری که من انجام می دهم، بعد از انجام دادن تموم شد، ما قَدَّمُوا. بعد دوم کاری که من انجام میدهم، بعد از انجام دادن، استمرار دارد. پس هر دوش کاری من کرده ام. کسی که نمازهای واجب رو نخوانده است، مقداری روزه های واجب رو نگرفته است مقداری، خب این کاری نکرده است. این نه ما قَدَّمُوا هست و نه آثارَهُمْ. اگر بگید از پول او بر می دارند. مگر پول او، عمل او، بگید عمل او. پول او، تبلور عمل اوست. تبلور تجارت اوست. تجارتش چه کار به نماز داره؟ اصلا کسی که دلش نمی خواسته این پول مصرف در راه خدا هیچ هم بشه، اصلا نمی خواسته، وصیت هم نکرده. شما دارید فتوا می دهید و عمل می کنید که ما از پول او برداریم و کسی را استیجار کنیم از برای نماز قضا و روزه قضا. این نه ما قَدَّمُوا است، نه آثارهمه، نه ما سعی است، نه عرض می شود که ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾ [الأنعام: 160] این خودش حسنه ای رو انجام نداده و اگر وصیت هم کرده بود که با مال من نمازهای 20:05 و روزه های … بخوانید، اون رو هم ما بحث داریم، چون وصیت بیخود کرده. مگه هر وصیتی درسته؟ مگر کسانی که وصیت کردن که برای سگ های مشهد مقدس، یک چیز معینی داده بشه وصیت درسته؟ یه وقف کردن. کسانی که وقف، این وقف 20:21 خودش. خود این وقف … کسانی که نون ندارن بخورن شما وقف می کنید که برای سگ های مشهد مقدس فلان زمین و فلان باغ، این وقف 20:29 اگر کسی وصیت کند که من هرچه مال دارم بدید به کجا و بچه هاش گرسنه اند، این عرض می شود وصیت غلطه. همچنین انسان وصیت کند چیزی را که شرع اجازه نداده و ما در شرع چنین مطلبی را نداریم. وصیت کند که شما به جای هر یک شبانه روز نماز من، صد شبانه روز نماز، عرض می شود استیجار کنید. این وصیت باید زمینه و مورد داشته باشه. و اون آخرین مرحله که دعاست، دعا هم محتاج به نمازه. فقط دلیل منحصر شده به چندتا روایت. اگر این چند تا روایت مطمئن الصدور بود، بر خلاف قرآن، چون قرآن روی این آیات و مبانی که ما می فهمیم و می خوانیم اگر عمل خود انسان نیست که عمل واجب رو ترک کرده است، دیگری برای من عمل واجب رو انجام بدهد اون هم بعدا قطاع العمل، این چه اثری بر من خواهد داشت؟ نه اول، نه دوم، نه سوم، نه چهارم، پنجمش هم نیست ولی در پنجمش هم که صرف دعاست، دعا کردن، خوندن نماز و این حرف ها نیست. ما روایاتی را از مرحوم آقای خویی رضوان الله علیه که زحمت کشیدند و جمع کردند از کل فقه، این چهار روایته که دوتاش یکیه. دو تای دیگش هم که دیروز، حالا عرض می کنیم. من دیروز روایت اول رو خوندم. روایت اول و دوم هر دو راوی و مروی عنه یکی اند و مطلب هم یکی است. پس دو روایت نیست یک روایته. به حساب دو نیفته. روایت دوم اینه، صحیح اول که صحیح معاویه بن عمار قال قُلت لِابی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: أَيُّ شَيْءٍ يَلْحَقُ اَلرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِهِ قرآن و آثارهم میگه دیگه در اینجا. قال يَلْحَقُهُ اَلْحَجُّ عَنْهُ. قبول داریم. ما این ثابت است که حج با شرایطی. وَ اَلصَّدَقَةُ، صدقه چی؟ صدقه دلیل وجوب داشت، میگیم مثل انما الصدقات، واجب. ولی صدقه، انسان یه پولی به یک فقیری بده بابت فلان کس که مرده .. اونم با شرط اینکه زمینه، و الا برای ابولهب ما صدقه بدیم. کار زشتیه. زمینه داشته باشد که این زمینه یا با استغفار یا با شفاعت یا با دعا یا با چه یا با چه، یک مقداری تخفیف بشه یا ترفیع درجه بشه. واَلصَّوْمُ عَنْه. کدوم صوم؟ اولا اگه اینجا نصه که صوم واجب را استیجار بکنیم برای او، ما نمیتونیم قبول کنیم به چند جهت. یک: برخلاف اونی که از کتاب استفاده کردیم و دوم: صوم در اینجا مطلق است: صوم مستحب، صوم واجب. اگر روزه ای برای شخص بگیرید، این واجب رو بگیره، اون مستحب رو بگیره. خب واجب استثناء میشه. به چه دلیل؟ به دلیل آیاتی که سعی خود انسان برای خود انسان است. فوقش وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ این از آثاره. صحیحه دوم، و صحیحه الاخری قال قُلت لِابی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: ما يَلْحَقُ اَلرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِهِ عین همین، فقال: سُنّه سَنّها. این شکی ندارد. آیات در قرآن بسیار است که کسانی که مضل اند، گمراه شدگان دو وزر دارند، گمراه کنندگان دو وزر دارند، یک وزر اینه که خودشون گمراه اند. وزر دیگر گمراه کردنشون 23:52 و در مقابل، چون آیات زیاده، محتاج به اینکه ما نصوص آیات رو بخوانیم نیست. اگر کسی، کسی را هدایت کرد، این دارای دو اجر است: یکی خودش در راه خداست، دیگر، دیگری را هدایت کرده. این دیگری رو هدایت کردن، کار این هست یا نه؟ خب بله. اگر اون بعضی هم دیگری رو هدایت کرد از این نشأت گرفته است یا نه؟ بله. کاری که از من نشأت گرفته چه با واسطه، چه بی واسطه، چه خیر، چه شر، به من برمیگرده. اما آیا اگر نمازی را که بعد از مرگ من، روزه ای را که بعد از مرگ من، کسی میخواند از مال من یا غیر، از من نشات گرفته؟ از من این مال نشات گرفته است و این مال رو برای زندگی خودم به دست آوردم و این مال اگر هم وصیت کنم چنانچه عرض کردم، وصیت کنم که این مال از برای نماز و روزه، خود این وصیت حساب داره. … ما يَلْحَقُ اَلرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِهِ؟ آیا بعد از موت منقطع میشه؟ چنانکه ینقطع عن الرجل بعد موته الا صلاه مثلا صدقه جاریه ولدیدعو له و چه. هیچ جا صلا و صوم استیجاری ما نداریم. حالا ببنید ما يَلْحَقُ اَلرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِهِ فقال: سُنّه سَنّها. کار خودشو میکنه الا ان قال والولد طیب یدعوا لوالدیه. یه بحثی داریم در مورد طیب. به من طیب درسته یا نه خودش طیبه؟ وگرنه که ولد ابولهب خودش طیبه و ابولهب میخواسته خراب درست کنه، ولی اون فایده داره؟ نه. والولد طیب یدعوا لوالدیه بعد موتهما و یحج این ولد طیب، و یتصدق و یعتق عنهما و یصلی و یصوم عنهما، فقلت اشرکهما فی حج فیه این نص است بر اینکه حج مستحبه. حتی حجی هم که بشه نیابت گرفت، در واجب، میگه حج مستحبه. چرا؟ برای اینکه حج واجب که برای دو نفر که نمیشه انجام داد. اگر من یک حجی رو نائب بشم، از دو نفر که حج شون ترک شده خب این باطله. چه زنده چه مرده. 26:04 ربط به یحج داره. این یحج هم داشت قبلا و یحج و یتصدق و یعتق. منتها گیر میکنه. در تصدق گیر نمیکنه. در تصدق عنها، در یعتق عنهما. ببینید یحج، ببینید یحج، یتصدق، یعتق، یصلی، یصوم، این کمتر از یک هست؟ در حج گیر دارد که معمولا حج برای یه نفر باید باشد دیگه. این چطور می شود که این حج بر دو نفر است؟ فقلت اشرکهما فی حج فیه. در بقیه سوال نکرده، بقیه هم 26:56 نشده. پس معلوم است که حج در میان حج مستحبی بوده قطعاً. حالا بقیه دیگه اعم از واجب و مستحب. اگر بگید اعم از واجب و مستحبه یا اطلاق دارد، واجبش در مقابل اون ادله چیه؟ ایشون میگه و فی السند محمد بن اسماعیل در سند هم گیر داره. سوم: صحیحه عمر بن یزید. باز مروی عنه امام صادق علیه السلام است. پس سه روایت میشه یه روایت. قال قُلت لِابی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حالا ما به تعداد کاری نداریم زیاد هم باشه پنجاه تا هم حالا، وقتی با کتاب جور نباشد و مخالف باشد. صحیحه عمر بن یزید قال قلت لابی عبدالله علیه السلام نصلی عن المیت سوالنا حتی انه لیکون فی ضیق فیوسع الله علیه ذلک الضیق ثم یوتی فیقال له: خفف عنک یا خفف عنک هذا الضیق صلاه فلان اخیک عنک (حر عاملی/ تفصیل وسائل الشیعه / جلد 2 / ص 443) . خب، نصلی علی المیت، عن المیت. ببینید، نصلی عن المیت، صلاه میت رو نمیگه تبعا معلومه. ولکن صلاه عن المیته. صلاه بر میت که واجبه حرفی توش نیست. این نصلی عن المیت، توش دارد نماز واجب یا مستحب؟ نه. توش بحث ایجاب دارد اصلا؟ نه. خب نداره نصلی عن المیت، قال له. بنده دو رکعت نماز مستحبی برای فلان میت میخوانم. اولا زمینه اش مساعد باشه و این نماز مستحبی که می خوانم، ثوابی از برای او خواهد بود. حتی انه لیکون فی ضیق فیوسع الله علیه. البته دعای مومن اثر داره اگر اونجا ضیقی هست، خداوند این ضیق رو اونجا داره برطرف میکنه و وسعی حاصل بیشه. فیوسع الله علیه ذلک الضیق ثم یوتی فیقال له. معلوم می شود این آدمی که مرده، اینقدر کرامت دارد عندالله که همونجا متوجه میشه چنین جریانی شده. فیقال له: خفف عنک هذا الضیق یا خفف عنک هذا الضیق بصلاه فلان من به اولاد خوندم غلطه بصلاه فلان به اولا نوشته غلطه. به اولا 29:14 بصلاه فلان اخیک عنک. خب این 29:22 در صلاته؟ صلاه مطلقه و شما لفظ عرض می شود که عنوان وجوب براش بیارید اونم وجوب برو بیارید در صلاه استیجاری و این حرف ها.
آخرین دلیل و آخرین صحیحه، صحیحه ای از علی بن جعفر فقد رواها صاحب الوسائل بطریق المعتبر فلان فلان یه مقداری گیر داره، قال سئلت از دو امام نقل شده، سه روایت قبلی که دلالت نداشت از امام صادق علیه السلام و روایت آخری از امام باقر علیه السلام نقل شده قال سئلت ابی جعفر محمد بن علی علیه السلام عن الرجل هل یصلح له ان یصلی او یصوم ان بعض موتاه؟ قال نعم فالیصل علی ما احب و یجعل تلک للمیت فهو للمیت اذا جل له ذلک (حر عاملی/ تفصیل وسائل الشیعه / جلد 8 / ص 277) این زیادی بر اونها نداره. زیاده نداره. این یه مطلقه. آیا ما با این مطلقات میتوانیم یه مطلبی را که خلاقش از کتاب استفاده میشه ما ثابت کنیم؟ بله یک حرف هست. اگر صرف نظر از دلیل کتاب بشه و سنت همین روایت باشه و انسان احتمال بده دو اگر. احتمال بدهد که خب از ترس خدا که دور نیست که اگر ما رو استیجار کردن برای صلاه و صوم 30:50 از میت، یه ترشحی به او برسه. احتمال که میدیم. احتمال میدیم که یک فایده ای با صرف نظر از روایت ها. احتمال میدیم که یک فایده ای به اون برسه. آیا برای احتمال منفعت در اینجا میشه پول داد یا نه؟ خب بله. اگر من میرم خیابون، ممکنه است که خطری به من متوجه بشه ممکنه، کسی رو با خودت ببرم پاسداری، چنین، چنین که مدافع باشه، آیا پول رو به اون بدم اشکال داره؟ چون اینجا احتمال منجزه. حالا این مال حی. اگر کسی میت است، مرده و در اینجا دست به جایی نداره، اگر من احتمال بدهم کار کسی با دادن این پول، به او ثوابی می رساند، با این احتمال چه عیبی دارد من این کار رو بکنم؟ خب، بنابراین من استیجار، این آخرین مرحله است، آخرین مرحله است که دیگه بعد از این ما مسئله ای نداریم. قبلیاش هم که دیوار ها خراب شد. که با احتمال به اینکه اگر صلات و صومعه استیجاری انجام بشود خب نصی هم نداریم. نصی هم که قابل قبول باشد، نفی و اثبات فرض کنید نداریم. با صرف نظر از دلیلی کتاب که نفی می کنه، که بله ما صلاه و صوم رو استیجار کنیم و خب احتمال است که نفع و مائی به اون میت برسه و از عذابش مقداری تخفیف بشه. با این احتمال پول دادن اجارش چطوره؟ عرض می کنیم این درسته. این صحیح است که با پول دادن، نفع و مائی به اون طرف برسه اما چند تا گیره. یک: دلیل کتاب، دلیل کتاب رو 32:29. دوم: این احتمال منحصر در این که شما، نماز و روزه استیجاری بگیرید نیستش که دعا، پول بدید دعا کنند، بی پول خودتون دعا کنید. برای اینکه اونی هم که صلاه استیجاری می خواند، اگر ارسال نکند ثواب این نماز و روزه را و دعا نکن که اللهم تقبل منی له چنین چیزی نخواهد بود که. ارسال باید بشه. خب، اگر صرف ارسال است، اگر در صورتی انسان احتمال بدهد، چنین جریانی باشد، پس من پول بدهم، خب، اگر احتمال دارد که شما پول هم ندهید و این احتمال رو انجام بدید، اگر پول هم ندهید و یک کلام بگید انجام بدید، پول دادن در اینجا چی خواهد بود؟ این سفاهت خواهد بود و بیخودی پول خواهد داد. چون بدیل داره. اگر در باب ارسال ثواب و تخفیف از عذاب میتی که ترک نماز واجب و صوم واجب کرده است، اگر شما روی احتمال استیجاری کنید، دو گیر دارد. گیر مهم کتاب الله بر حسب آیات. گیر دوم، این بدیل دارد، بدیل خود دعاست. تا اینجا که بنده دارم با شما صحبت می کنم، بنابراین خودم نمیتوانم واسطه در صلات و صوم استیجاری بشم از این آن ولی بعد جور دیگر میشه. بعد باید تفتیش کنیم و تحقیق کنیم ببینیم آیا می توانیم دلیلی از کتاب و سنت پیدا کنیم از برای این جریان که مثل حج باشه مثلا؟ الله الشرح صدورنا بنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا لما تحبوه و ترضی و جنبنا ان ما لا تحبوه و لا ترضی والسلام علیکم اللهم صلی علی محمد و آل محمد