پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه پانصد و بیست و نهم درس خارج فقه

وکالت

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اللهم صلی علی محمد و آل محمد

در باب وکالت صفحه 61 جلد دوم علامه بزرگوار رضوان الله علیه میفرمایند که {00:25}ما نوشتیم به طبیعت حالا. ما روز چهارشنبه بحث کردیم منافات ندارد که عفوالعقود واجب میکند که انسان وفادار نسبت به قرارداد باشه منتها اگر قرارداد، قرارداد لزومیست باید همیشه به این قرارداد ایفاء کنه بیع هست، اجاره هست، نکاح هست، چه هست و اگر قرارداد جائزه، جائزه من الطرفین داریم بحث میکنیم مثل وکالت مادامی که این وکالت فسخ نشده است باید موکل به توکیل خود و وکیل هم به وکالت خودش عمل کنه نمیشود بنده شما رو وکیل کردم تا 6 ماه در فلان جریان به جای من کاری رو انجام بدی و عزل تون هم نکردم مع ذالک اون کاری که شما گفتی باید بکنی من انجام دادم یا کار شما رو از شما بگیرم به دیگری بدم و شما رو از وکالت عزل بکنم، این نمیشه ، معنای عفوالعقود این هست که همونطوری که در عقد لازم اینجوره در عقد جائز هم مادامی که این عقد جائز بقاء دارد و از بین نرفته است باید پابرجا انسان باشد چه موکل چه وکیل در خصوصیات و نتایج این عقد. خب ما یک مطلب اضافه ای اینجا داریم و این هست که درست هست که عقد وکالت عقد جائز من الطرفین هست اما ایا نمیشود که عهد الطرفین الزامی کند جریان رو؟ چرا نمیشه؟ ایا الزام کردن موکل خود را که من 6 ماهه به شما وکالت دادم و تا 6 ماه حق عزل شما رو از خود سلب کردم، حق داره یا نداره؟  ایا این شرع خلاف کتاب الله هست؟ خلاف سنت هست؟ خلاف عقل هست؟ خلاف چه هست؟ {02:40}المونون عند شروطهم از نظر حدیثی، عفوالعقود از نظر قرانی این مطلب رو تصریح میکنه اگر حدیثی هستی المونون عند شروطهم، بنده به شما وکالت میدهم، وکالت به طبیعت الحال جائز من الطرفین اما من شرط میکنم با شما وکیل که من هیچگاه در ضمن این مدت وکالت شما رو عزل نکنم، پس المونون عند شروطهم میگوید که شما باید سفت بایستید و اون رو عزل نکنید به عکس هم اگر چنانچه موکل این الزام رو بر خود نکرد اما وکیل این الزام رو بر خودش کرد و این وکیل تا سر 6 ماه حق ندارد از وکالت خود را منعدل کند که اگر خود را از وکالت در ضمن 6 ماه منعدل کرد {03:35}حاصل نمیشود چون الزام کرده، اینم شرطه دیگه یا هر دو …..

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

6 ماه معینه

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

خب حساب ها باید در اصل وکالت {03:48}بشه اصلا، در اصل وکالت، اگر در اصل وکالت …. نکرده که اصل وکالت باطله،  همه حساب ها رو کرده، حالا که همه حساب ها رو کرده اینجا چهار جوره دیگه، یا به طبیعت الحال است که لازمه من الطرفینه یا لازم من {04:09}یا لازمه من الطرفینه، بله؟ وکالت بلاعزل اینطوریه دیگه، وکالت بلاعزل اینطوره، بنده شما را 6 ماهه وکیل میکنم به شرط این که شما رو عزل نکنم شما هم میپذیرید که عزل نمیشود و نمیپذیرید، اگر بپذیرید که عزل نشوید وکالت درسته اگر نپذیرید که عزل نشوید وکالت از بیخ درست نیست، وکالت بلاعزل هم که حرفش هست همینه، یعنی ما طرفین موکل و وکیل شرط روی عقد وکالت که هم عفوالعقود رو میگیره و هم المومنون من شروطهم، بنده شما رو وکیل میکنم با توجه به اینکه 6 ماه چه هست و چه نیست، اگر چنانچه شما رو وکیل کردم با این توجهات و وکالت غرر نبود بنابراین من به شما نمیتونم عزل کنم چه در زمان حیاتم و در موت {05:07}که قبلا بحث کردیم که به وسیله ی موت موکل یا وکیل وکالت از بین نمیره اگر موکل مُرد وکالت باقیست اگر وکیل مُرد وکالت وکیل هم به عنوان حقی از حقوق جزو ماترک هست و منتقل میشه به ورثه که قبلا عرض کردیم حالا در اینجا صحبت این هست که حالا که جائز من الطرفینه نمیشه این رو لازمش کرد؟ چرا، اگه لازم باشه نمیشه جائزش کرد، عقد بیع، در عقد بیع که من عبا رو به شما فروختم یک شرطی میکنم، خب اگر این شرط تحقق پیدا نکرد در تعدد مسیر اختیار فسخ هست یا نه؟ اختیار فسخ یعنی جواز، جواز هم یعنی {05:52}پس این هم میشه لزوم اورد، هم میشه در لازم جواز اورد، هم میشه در طرفین جواز اورد، هم در طرفین لزوم اورد، هم میشه در عهد الطرفین لزوم اورد در عقد جائز، هم میشه در عقد طرفین لزوم اورد، عقد عرض میشود که بلاعزل همینه، که در طرفین انسان لزوم میاره، بنده که موکلم حق ندارم شما رو عزل کنم و شما هم حق نداری {06:20}کنی پس جایی که لزوم امد روی عقد وکالت که به طبعه عرض میشود که جائزه چه اشکالی داره؟ کتابا و سنتا

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

نه دیگه {06:33}لازم نیست

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

خب باید معین کنه

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

درست شد

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

عاقلانه باشه طوری نیستش که

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

نه، اگر غرر نباشه عرض میکنیم

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

بله مدت باید مشخص بشه دیگه، مدت باید مشخص بشه، ببینید باید این 6 ماهی که شما وکیلید در ضمن این مطلب باید باشه که اگر گرفتاری من برطرف شد اونوقت من به شما اعلام میکنم که شما وکیل نیستید اگر غرری بود که موارد فرق میکنه، اگه غرری بود که درست نیست، اگه غرری نبود ما داریم بحث میکنیم، اگه غرری نبود مطلبیه چون در اصل مدتی که برای وکیل معین میشه، خب اگه مدت معین نشه خب غرریه دیگه، بله بعضی وقت ها غرریه، این فعل خاصی فقط هست که در یک زمان خاص انجام میشه. پس ما اعتراضی که به علامه بزرگوار داریم اینه {07:38}کلا، نخیر، طبیعتا اینطوره، به طبیعت حال هاااا …. مقداری از زمان …. غلطه، …. مقداری از زمان …. اگه زمانه که عمل نداره …. . عرض میشود که باید {08:10}میفرماید خودش ….. حق ….  غرر نباشه …. خب و مهم تر از این عفوالعقوده مگر در عفوالعقود، اینجا نمیگه عفوالعقود {08:36}من عقد وکالت کردم و عقد وکالت را به طور الزامی یا طرفینی هم موکل و هم وکیل پس اگر یا موکل یا وکیل این لزوم رو از بین ببرد برخلاف عقد وکالته، چون عقد وکالت به طبیعت الحال لازمه ولاکن قید التزام بکند این لازم خواهد بود. خب بله، {09:02}در اون جایی که جائزه دیگه در اونجائی که شرط لزوم نکردی که به طبیعت الحال عقد وکالت جائزه، علامه میفرماید که {09:13}بنده شما رو وکیل کردم 6 ماهه و شرط … که نشده اگر من شما رو عزل کردم باید اعلام کنم به شما، اگر من شما رو عزل کردم به خیال خودم و به شما اعلام نکردم و شما در این زمان کاری را به حساب کار انجام داده {09:38}نکاح هست، عقد هست، بیع هست، شراع هست، هر چه هست …. چرا؟ برای اینکه تقصیر من هست که اطلاع ندادم، اینکه اطلاع به شما ندادم تقصیر منه ولاکن نوشتیم که{09:50}اونجا که جاهل باشه به عزل که فایده ندارد …. حالا یک مطلب هست، سوال، گاه منی که وکیل رو عزل میکنم طبق مصلحته دیگه، میتوانم به وکیل بگم که معذور گاه نمیتونم به وکیل بگم، اگر بتوانم به وکیل بگویم و نگفتم در این صورت عزل من موثر نیست به این معنا که اگر در زمان جهل وکیل کاری رو بر طبق {10:34}انجام داد کارش درسته، چرا؟ برای اینکه تقصیر منه دیگه، اما اگه نتونست، بنده این شخص رو وکیل کردم میرم امریکا منم وسیله ندارم هرجا، وسیله ندارم به این اطلاع بدم، بنده به این وکالت میدم که بابا این همشیره من رو به ازدواج فلانی در بیار، حالا رای برگشته و صلاح نمیدونم و نمیتونم به این اطلاع بدم اینم بناست امروز این کار رو بکنه مثلا وقت میعن کردیم همین امروز باید این کار رو بکنه خب من که نمیتوانم به این اطلاع بدم ایا اگر عقد رو انجام داد درست هست؟ یا درست نیست؟ {11:12}چرا شما میگید درست نیست، چرا؟ برای اینکه اقا بنده ای که به این اقا وکالت دادم او را از وکالت عزل کردم پس او الان وکیل منه باز؟ اقا من وکیلش کردم حالا که من وکیلش کردم همین خود من رو عزل کرد حالا هم وکیله؟ خب نه، چون حالا وکیل نیست بنابراین ایشون عقدی که امضاء کرده هست این درست نیست ولاکن که عقد اشکال داره، اشکالش چیه؟ در جایی که نمیتونم چیه؟ در جایی که میتوانم من او رو عزل کردم و عزل نکردم و اون از طرف من یک کاری رو انجام داد در اینجا وکیل نیست باز هم یا وکیل هست؟ اینجا فرق داره دیگه اینجا وکیل هست برای اینکه من عزلش نکردم چون عزل کردن دو بعد داره، یک، او را از وکالت انداختن، دو، به او اطلاع دادن و الا اون رو پیش خودم عزل کنم کار پیش خود نبوده که، وکالت دادن با او کاری با او بوده هست و منفصل کردنش دو بعد داره همونجوری که متصل کردنش دو بعده، من به وکیل که وکالت دادم منفصل کردن هم دارای دو بعده، یک بعد رو که من انجام دادم که عزل، بعد دیگه اینه که به او اطلاع بدم، ایا من میتونم کسی رو وکیل کنم بدون اطلاع او؟ نمیشه، وکیلی {12:30}نمیشه همینطورم هم هست، عزل هم دارای دو بعد، یک بعد اینکه من خودم او را فی نفسه … او رو و … او رو هم من بهش اطلاع دادم که …. حاصل بشه، این در صورت امکان اما در صورت عدم امکان چی؟ حرف در صورت عدم امکانه، در جایی که بنده اون رو وکیل کردم از اینده هم خبری نداشتم الان وضع جوریست که ادامه ی وکالت او برای من ضرر هست یا مصلحت من نیست قدرت بر اطلاع دادن او هم ندارم در اینجا این دو بعد انجام شده؟ نه، یک بُعد منظور رو عرض کردم، بعد دوم به اون اطلاع ندادم ولی خب نمیتونم، حالا که نمیتونم اطلاع بدم همون کسی که او را وکیل کرد که دارای دو بعد بود همون کس او را عزل کرد و دارای یک بعده چون قدرت بر اطلاع او ندارد {13:28}در حالی که باز اشکال داره، چرا؟ برای اینکه عملی رو من به وکیل گفتم انجام بده، وکیل هم وقتی مصرف کرد و مقدماتی ماخراتی این کار رو انجام داد و چون من به او اطلاع ندادم {13:44}یا نتوانستم اطلاع بدم، چون نتوانستم اطلاع بدم عمل اون باطله …. این ضرره بهش، این عمل که من اون رو منفصل کنم چه عمدا به اون نگویم، قدرت هم دارم، چه قدرت ندارم به او بگویک در هر دو صورت، خب این چه تقصیری داره؟ درسته من قاصرم، ممکنه من خوابیدم پام خورد به کوزه مردم شکست، پولش رو باید بدم یا نه؟ خب ارزش داره، حالا عمل این وکیل که ارزش داره {14:14}انجام بده که در مقابلش مزد باید بگیره، یک وکالتی رو ترتیب داده وقتی رو معین کرده کسان دیگه رو جواب داده چه فلان، مثل وکلای دادگستری وقت رو معین کرده برای این وکالت کاری هم انجام داده مقدمات رو انجام داده، اگر شما من رو عزل کردید و به من اطلاع ندادید عمدا که معلومه، اگر اطلاع ندادید چون نتوانستید تقصیر منه چیه؟ شما قصور دارید

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

نه اون که هیچی

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

بله بحث در همینه اصلا

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

این موضوع خاص شد

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

نه این موضوع خاص شد ببینید، اگر بنده یک دختری رو به کسی عقد دادم خیال کردم درسته، بعد معلوم شد که این عقد اصلا {15:24}نداشته یعنی مجوز نداشته عقد صحیحه یا باطله؟ مثه همونه چه فرقی داره چه خود موکل انجام بده

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

بله دیگه به خودیه خود منفصل میشه یعنی محتاج به فسخ نیست اصلا در اینجا، محتاج به {15:35}نیست

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

بله دیگه

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

کی ضرر رو بهش زد؟

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

خود این وکالت به این ضرر زد، خود این وکالت، ببینید این وکالت که به او داد به او ضرر زد در این بُعد، چرا این ضرر بخوره همینطوری برای چی؟ {15:55}

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

بله؟

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

نده خب تقصیر من چیه اخه؟ اقا من خارجم احتمال ندادم پام بخوره به کوزه شما بشکنه ولی خورد شکست حالا شما پولش رو نباید بگیری از من؟ من پول نباید بدم؟ این مثاله البته. خب {16:12}قبلا بحث کردیم قبول نداریم، موکل مرد، قبلا گفتیم دیگه، اگر موکل قید کرد که اگر من مردم وکالت از بین بره بسم الله، اگه مطلق بود چرا به موت موکل؟ {16:30}مادامی که تو زنده هستی وکیل، اما اگر مُردی نه وکیل …. بسم الله چون سه  … گفتیم در اینجا

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

موارد فرق میکنه، سه جوره در اینجا بله موارد فرق میکنه یک مرتبه هست که اصلا مبنا بر این هست که مادامی که موکل وکیل زنده ان اینو که بحثی نداریم، ایشون کلا داره میگه، یک مرتبه نخیر مبنا بر این هست که زنده و چه مرده اینجا چی میگیم؟ مبنا بر این هست که این موکل و وکیل چه زنده و چه مرده وکالت مستقر هست تا 6 ماه، موکل بمیرد، یا هر دو بمیرند، بالاخره این یک حقیست که منتقل میشه به ورثه موکل یا ورثه وکیل مثل خانه ایست که بنده اجاره دادم 6 ماهه {17:20}حالا اجاره از بین میره؟ نه، این مورد دوم. عرض میشود که مورد سوم این هست که تصریح کنه اقا من مادامی که زنده ام تو وکیلی مردم نه یا به عکس من چه زنده باشم چه مرده شما 6 ماهه وکیل منی، شما هم چه زنده و چه مرده این حق مال شماست که اگر مردید جزو ماترک هست و منتقل به ورثه میشه. پس سه جور ما داریم، چرا هر سه رو علامه بزرگوار {17:42}نه این درست نیست یا اینکه فرض کنید شک دارید، مبنای {17:54}در کار نیست، بنده وکالت به او دادم معلوم نیستش که بعد از موت هم هست یا نه، موکل هم بعد از موت هست یا نه چون معلوم نیست اونی که مُسلم هست چیه؟ مادام الحیات بعد از موت دلیل میخواد دیگه، چون بعد از موت رو شامل بشه، یا تصریح باید شامل بشه یا مبنا باید اینطور بشه ولاکن اگه تصریح نباشد، مبنا هم نباشد در اینجا طبعا این بعد از موته دیگه بعد میگه {18:20}این رو هم قبول نداریم، ببینید بنده به کسی وکالت میدهم 6 ماهه 1 روز غش کرد بعدا خوب کرد وکالت از بین رفت؟ {18:32}بله اگر از اول که وکیل کردم من شما رو وکیل میکنم که در ضمن 6 ماه غش نکنی اگه این قید رو کردم خب بله این قید رو که نکردم که، چرا علامه بزرگوار بِل اغما، بله، بل اغما {18:50} نیست بل اغما در حالیکه این بیهوش هست در اون حال عمل وکالت از او غلطه، اگر هم عملی بکنه، در باب سفاحت، اگه یک ادمی رو وکیل کردم عاقل و خیلی فهمیده فلان، 1 روز سفح شد، 1 ماه سفیح شد، در این مدتی که سفیح هست ایا وکیل نیست منعدل شد یعنی یا نه؟ این وکالت مادامی که عاقل هست ، هست چه در ضمن سفاحت بیاد، جنون بیاد یا نیاد در کل هست، در طول مدت هست منتها اینجا عمل وکالت ازش درست نیست فرق میکنه، یک مرتبه خود وکالت از بین میره که بعد که اغماش از بین رفت باز وکالت از بین رفته هست، علامه اینو میگه و ما قبول نداریم در اینجا باید حساب کرد که وقتی که شما وکیل میکنی طرفتو ایا مبنا بر اینه یا قید میکنی که اصلا دیوانه نشود، سفیح نشود، غش نکند، این رو قید میکنی لفظا، یا مبنا بر اینه حرفی نداریم اما اگه نه قید کردیم و نه مبنا برا اینه فلانی وکیل درجه اول هست این وکیل درجه اول خیلی خوب اقا 1 ماه در حال جنون هست مثلا {20:00}این کلا از وکالت افتاد؟ …. شما عزلش کن اگر شما در باب جنون عزلش کنی مطلبیه چون وکالت توکیل خودشه عمل جائزیه ولی شما عزل نکرده اتوماتیکی منفصل بشه مثل طلاق هاااا، بعضی زن ها رو باید طلاق داد برای اینکه منطلقه هستند، این طلاق نداده جدا میشه که موارد زیاد داره در اینجا هم ایا انفصال هست یا فصله؟ علامه میگوید انفصال هست یعنی به وسیله جنون به وسیله اغما  {20:32}یعنی کلا یعنی به طور کلی چیز از بین میره وکالت میگیم نخیر اینطور نیست اگر جنون دوام داشته باشه تا اخر حرفی نیست، اغما هم دوام داشته باشه تا اخر حرفی نیست ولی بنا نیست اگر جنون دوام داشت اغما هم دوام داشته باشه، کسی که غش میکنه دیگه تا اخر عمر، 50 سال که غش نمیکنه، بنابراین این فرمایش هم قابل قبول نیست. ما میگیم {20:55}در اون حال بطلان …. درحال تصرف …. فقط همین، تصرف وکالی در حال جنون و اغما

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

مراحل داره، سفاحت {21:15}یک نوع بیهوشی مطلقه یک نوع بیهوشی عرض میشود که غیر مطلق …. مادامی که تو عاقلید و حالت عالی بود و چی بعد وکالت کلا از بین میره ولووو بعدا خیلی عاقل میشه، اگه این حرف رو زد قبول {21:40}اولی رو قبول داریم دومی رو قبول نداریم، اولی این هست که بنده وکالت دادم به فلانی که این خانه رو تعمیر کنه معاذالله بمب خدا امد زد داغون کرد {22:00}این ساختمانه، وقتی این …. تلف شد خب دیگه وکالت در چیه؟ وکالت در هیچه، در عرض میشود که …. میشه این رو قبول نداریم ولاکن و فعل موکل چرا؟ اقا موکل به شما وکالت داده است فلان کار رو انجام بده و شما هم اون کار رو قبول کردی بعد بدون اطلاع شما رفت اون کاری که شما انجام بدی خودش انجام داد حق نداره اصلا {22:28}مثل وقفه منتها وقف کلیت داره زمان داره این …. اگر چنانچه کسی مالی رو وقف کرد حق دارد به عنوان مالک تصرف کنه بره؟ نه، اگر کسی به شما برای اب حوض کشیدن خونتون اجاره کردید که در فاصله ی امروز اب حوض رو بکش بعد اومد دید شما اب حوض کشیدید شما مزد رو باید بدید شما قرارداد کردی اب حوض رو بکشه تا شما مزد رو بهش بدی شما بیخود کردی اب حوض رو کشیدی این عمل {23:00}شما از خودتون منفصل کردید حق این عمل رو، جائز نیست مگر، مگر در صورتی که شما رو عزل کنه اگر شما رو عزل کنی منتها عزلی که ضرری نباشه یا اینکه ایشون وکالت داره مشغول یک کاریه بین کار ول کنه، خب بین کار ول کنی به ضرر این بدبخته، این کار اگه دوام پیدا کنه خب {23:20}نکنه که فایده نداره، عزل وکالت همچنان که قبلا عرض کردیم در صورتیست که ضرری برای وکیل مخصوصا در کار نباشه {23:30}

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

نشد

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

نشد، حق انجام دادن نداره اخه {23:40}

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

هاااا با انجامش عرض میشود که وکالت باطل میشه درسته؟ ولاکن حق داره این وکیل مزد بگیره یا نه؟

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

خب کاری که، ببینید نشد طرف گفت این کار رو شما انجام بدی معین کرده که این کار رو انجام بده درسته؟ خب این رفت انجام بده، طرف یا نگذاشت یا خودش رفت انجام داد یا جه، خب اینجا چرا حق از بین بره ؟ من که گناه که نکردم

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

نه

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

نذاشته انجام بده

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

نذاشته انجام بده

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

نشد، اگر شما یک عمله ای رو گرفتی که این بیاد کار بکنه بعد محکم بستش تا کار رو انجام نده وقت هم گذشت اینجا مزد داره

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

نه ببینید نشد ببینید این وقت مصرف شد و اینقد مونده، یا شما انجام دادی یا نذاشتی، اگر شما انجام دادی یا نذاشتی چه فرقی میکند با این که شما نذاشتی انجام بده منتها اگر شما نذاشتی زمینه هست نمیده اگر شما انجام دادی زمینه رو از بین بردی، چرا از بین بردی؟

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

خب؟

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

درسته

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

ببینید

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

نشد، نشد، شما که عزلش کردین عزلش کردین یا نه؟

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

کِی؟

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

ببینید نشد، من این شخص رو وکیل کردم برای یک کاری، عزلش هم نکردم، بله؟ اومد کار رو انجام بده من سر همون وقتی که وکیل کردم او را این کار رو خودم انجام دادم، من حق داشتم انجام بدم؟ نه، برای کار اون ارزش هست؟ نه، این کار مزد دارد اگه دیگری انجام میداد؟ بله، خب {25:30}انجام بدم من وقتی خود را به اجاره شما قرار دادم در وکالت ببیند من وکیل شما شدم 10 هزارتومن میگیرم درسته؟ ایا این عمل رو اگر من توانستم انجام بدهم و ندادم چجوره؟ اگر توانستم انجام بدم و دادم چجوره؟ بله؟ من یک وقت توانستم انجام بدم ولاکن نگذاشته که انجام بدم نه انجام ندادم، شما نگذاشتی این کار رو انجام بدم تقصیر از کیه؟ شما اصلاح کردید بر من این منفعتی که من الان میتوانم انجام بدم بنابراین شما چرا مال الجاره رو بخوری {26:00}از بین رفته خب شما از بین بردی، شما مورد مال اجاره رو از بین بردی تقصیر من چیه؟ مثه این میمونه که به یک حمالی گفتم این بار رو بردار ببر اونجا مخصوصا در جائی که کسای دیگه هم هستن {26:10} ول کرد چون بار شما مثلا چیزش بیشتره یا شما خودتون کول کردید رفتید، باید مزد این کول کردن رو باید به این حمال بدید چون اجاره اش کردید شما چرا اجاره از بین بره؟ بله مورد از بین رفته، مورد از بین رفته، بله یک موقع من خونه رو به شما اجاره دادم و این خونه {26:28} خراب شد، مورد اجاره از بین رفت منفعت هم از بین رفت جای دیگر رو اجاره میکنی این مطلب دیگریه ولووو اینجا رو نمیشه تشبیه اونجا کرد {26:40}وکالت، …. هم همینطوره مثلا فرض کنید که در بعضی از جاها هست که این کار رو خودت باید انجام بدی هر جور شده خودت باید انجام بدی میشه وکیل کرد؟ اقا شما وکیلید نماز برای {26:58} بخونید میشه؟ خب نمیشه، چون نظر شارع متعلق هست به اینکه خود شما انجام بدی رکعت تواف هم همینه که متاسفانه خیلی … ایا دو رکعت نماز تواف بعد از تواف واجب این به عهده ی منه یا به عهده ی دیگریه؟ به عهده ی اخوند قافله هست، به عهده ی منه دیگه اصلا وکالت دادن مشروع نیست حرامه اصلا، مادامی که من خودم قدرت دارم انجام بدم هر جور ولوو کلمات رو غلط بخونم ولوو با اشاره، مادامی که خودم وقت هست و قدرت دارم انجام بدم از من میخوان ولوو دست و پا شکسته، ولوو اشکال داشته باشه من تقصیر کردم یاد نگرفتم، بنابراین این کاری که ما سال اول و دومی که در مکه بودیم، این کار رو انجام دادیم و خیلی از پول ها برمیگشت ولی {27:40} اخوندها ولی بابا اولا، البته اقای خمینی هم داشتن در رساله ولی خب اینها توجه نداشتن بعد {27:48} گفتم اولا این وکالت دادن مورد ندارد، مورد وکالت کاریست که باید شما انجام بدی، اگر هم شما بدی هم شما {27:58}درسته کار او غلطه بدعته، اگر شما انجام ندید حرام دوبله هستید هم شما ترک کردی نکردی تواف رو و هم اون کسی که انجام میده بابت شما نخواهد بود. بله ما در باب حج نثر داریم، در باب خود حج، در باب خود حج نثر داریم ادمی که زنده است اما قادر نیست تا اخر عمر مثلا {28:20}قادر نیست … انجام بده ایشون وکیل میگیره، اما در باب فرائض دیگر کاری که بر خود من واجب است بنده بیام وکیل بگیرم، …. البته نیاز به گفتن نیست بله {28:36}

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

{28:45}

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

معلومه دیگه … کاری که من بتونم انجام بدم رکعت تواف رو بابا این کسی که اومده تمام نمازها رو میتونسته بخونه فقط دو رکعت تواف رو نمیتونه؟ تمام نماز ها رو میتونه، اگر ایشون مقصر هست در یاد نگرفتن قرائت باید درست کنه بله؟ اگه مقصر نیست واقعا اصلا زبونش نمیره خب قبوله دیگه مثل لال، بگن شخص لال به جای این کسی رو بیارن این عرض میشود که نماز بخونه میشه؟ این نماز لالی برای اون واجب هست وکیل گرفتن در اینجا نداره

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

{29:20}روزه بگیره  راه برن بخورن …. روزه بگیره

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

این رو گفتیم که این قاعده ی کلی{29:35}اونجا رو قبول داریم که ما اونجائی که …. چیه؟ ایا نماز واجب را … من انجام بدم یا نه؟ مطلب دیگه اگر خداوند چیزی رو بر ما واجب کرد چون سه جور ما داریم، سه جور واجب داریم، یکی اینکه بر من چیزی واجب کرده و اجازه داده است که دیگری را هم در حالی که نمیتوانه {30:00}این مطلبیست … و گفته هست دیگری نه …..، سومی رو بحث کردیم، اگه چیزی رو واجب کرده نگفته دیگری هم و نگفت دیگری نه قاعده اش چیه اقایون؟ اگه … واجب شد به شما و دیگری واجب شد یا به شما واجب شد؟ مثل اجاره

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

اصلا{30:18}نمیخواد، اگر خانه به شما اجاره دادم و نگفتم به دیگری اجاره بده میتونی اجاره بدی به کسی؟ همینه دیگه چون به شما اجاره داده خداوند که به من تکلیف کرد به من که این کار رو انجام بده یعنی به من و دیگری یا به من فقط؟ به من، اینکه من میخوام دیگری رو وکیل کنم این دلیل میخواد صرف عدم دلیل دلیل عدمه، ما دلیل بر اینکه حرام است دیگری رو وکیل کنیم نمیخوایم در جوازش ما دلیل میخوام جوازیَ، ما حد پائین رو داریم میگیم، جواز اینکه جائز است شما دیگری را در رکعتین تواف وکیل بگیری {30:52}تمام نصوص اسلامی در باب …. هیچکدومش ولوو نثر ضعیف این رو اشاره میکرد در زمان رسول الله و در زمان {31:02} علیه السلام اصلا ما هیچگونه روایت ضعیف نداریم که کسی به جای کسی نماز تواف بخواند

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

اون که چیز دیگه ای شد {31:15} در حج مطلب دیگریه نثر داریم در اینجا نه ، ما خصوصیات رو میگیم مثلا فرض کنید که بنده فرض کنید که نمیتونم برم وقوف در عرفات {31:29}کنم میتونم وکیل بگیرم؟ نه، شما بجای من بری بله؟

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

اگه نباشد که، اگه نباشد که …

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

اگه نباشد که هیچی واجب نیست

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

اون مطلب دیگریه

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

بله اون رو عرض میکنیم، در باب {31:55}مفصلا عرض کردیم حالا هم اشارتا عرض میکنیم. حالا بنده عرض میشود که وقت نماز تواف رو که میتونستم بخونم خوابم برد وقت گذشت جوری گذشت که من اگه بخوام نماز تواف بخونم {32:10} بخوام نماز تواف بخونم حج از بین میره وقوف عرفات از بین میره چیکار باید بکنیم؟ اینجا دو حالت داره، یا اینکه من بعدا قضای این رو انجام بدم اکتفاء کنم یا نه هم قضا رو انجام بدم هم الان کسی رو که حج میخواد بیاد {32:28}کنم انجام بده خب این مطلب دیگه ای شد، اینکه میگیم یا این یا اون به حساب طرفین در عدله است اما ما بحث در کجا داریم میکنیم؟ در جایی که بنده در مسجد الحرام هستم {32:28}مسجد الحرام هستن هی میومدن به منمراجعه میکردن …. خودت بخون، خودت بخون حرام است شما وکیل بگیری نماز تواف که بر شما واجب شده است به دو دلیل دیگری نمیتواند، یک، اینکه به شما واجب شده به دیگری واجب نیست که، دو، هیچ اشاره ای در هیچ نثری نه کتابا و نه سنتا اصلا نداریم که کس دیگه ای هم میتونه و قاعده ی امری که به خود انسان شده چیه؟ اینه که خودش انجام بده

 کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

گفتم بهتون که

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

{33:13}یعنی چه؟ یعنی غش کرده اینکه استثناست که غش کرده یعنی اگه غش کرده که حرفی نداریم اگه غش کرده اون رو که بحث نمیکنیم که بحث در اصل 33:25}داریم میکنیم، میتواند …. خیلی قرص نیست شما برو انجام بده چه من انجام بدم چه ندم در هر صورت اون وکالت باطله اون پول رو بگیره حرامه …. حرف دیگر {33:40}این رو هم قبول نداریم وکیلی که معضون هست که کارهای موکل رو انجام بده نباید کارهای دیگه رو انجام بده …. اگه گفته وقت بازار بزرگ قم باید این معامله رو بکنی این رفت بازار …. که چی؟ …. چه فرقی میکنه؟ وقتی که موکل تخصیص داد گفت اقا این معامله رو در فلان بازار باید انجام بدی در فلان شارع در فلان جا این رو اگه تعدی کنه حرامه دیگه چرا ایشون میگن {34:20}برا چی؟ اگر مصلحت این ادم این هست که بابا در این بازار کسانی هستند که مصلحت چنینه، حالا اینها نیست اصلا حد وکالت اینه که اقا این وکالت شما بایستی فقط در این بازار معامله کنی میتونی بسم الله نمیتونی نه ما میگیم 34:38}یعنی اقرار …. تصرف دو جوره، یک مرتبه میگه که اقا شما هر جور تصرفی در این خانه، در این مال، در این فرش میتونی بکنی اینکه اگر که مصلحت در کار باشه و غرر نباشه 35:02}انجام میده اما اگر چنانچه غرر در کار باشه نه در اقرار هم نه اگر میگه اقا شما هر کار خواستی بکن، بله  … اقا 1 میلیون تومن به مش حسن بدهکاره حق داره این، این خودش اقرار کنه مطلبیه ولی وکالت در اقرار، وکالت در اقرار که اصلا اقرار نیست  و لذا این جا میگوید 35:25}ثانیا اقرار علیه رو من باید خودم بکنم اگر اون ادم، اگر فلانی اقرار کرد علیه من قبول دارم بحثش گذشت این قابل قبول نیست چون اقرار نیست {35:45}خب بسه دیگه.

.

.

.

وسلام علیکم