پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه پانصد و پنجاه و هشتم درس خارج فقه

نکاح

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

در بعد و بحث اینکه در باب نکاح لفظی لازمست یا لفظی لازم نیست ما روز سه شنبه و چارشنبه بحث کردیم، به یه مسئله ای سوال کردیم که خاهش کردیم برادران فکر کنن جوابش رو و دیروز هم جواب مسئله رو بنده ندادم . مسئله این بود چنانچه بر حسب روایتی واردست که زنی در بیابان تشنگی او رو کلافه کرده بود و از خیمه ای در حجاز عبور کرد که در اون خیمه مردی بود و آب داشت ، اون مرد گفت به من آب بده گفت من آب مجانی نمیدم روایت اینطوره ، اگر حاضری چنی منم حاضرم چنان چنین و چنان شد ،‌چنینو چنان که تمام شد در این آخر مرحله خدمت امیرو مومنین صلوات الله علیه رسیدن که این زناست حد بخورن هردو یا زنا نیست فرمود این نکاحه ،‌حالا این روایتو سندشو قبول کنیم نکنیم متنو قبول کنیم نکنیم روایت اینه فعلن مسئله روی این بود

به سند کاری نداریم نه به متن و نه به سند روایتم نصه فعلن اگر نیست ، یخورده گوش کنید ،‌اگرم این روایت نباشه اصلن نه سند نه مند هیچی نداشته باشه ما مطلبو بحث میکنیم اگر یک زنی که زانیه نیست و مردی هم زانی نیست و فرض کنید هردو لالند و فرض کنید با هم میخوان عمل جنسی انجام بدهند قبل از انجام عمل جنسی بدون نیت زنا این مرد میگه من این قالیچه رو به شما میدم در مقابل این با اشاره ،‌در مقابل اینکه پن شب یا دو شب یا هرچی با من باشید اونم میگه بعله نکاح هست یا زنا ،اینکه همه میگن نکاح  هست که ، در باب کسی که لال استو کرست که میگن لفظ که لازم نیستش که حالا در باب کسی که لال نیست بحث میکنیم

و ما نمیخوایم مردمو لال کنیم میخوایم بگیم که لفظ شرط نیست مسعله این بود که آخرین مرحله ای که انسان به طور باز و منففتح فکر میکند که بگد جایز است بگد در صورتی این نکاح معاتاتی نکاح هست که یا با نوشته و یا با اشاره یا به چه که هردو قصد ازدواج دارند.

یا ازدواج دائم یا ازدواج موقت ، اما اگر قصد ازدواج نه دائم دارند و نه موقت کسی بیاد بگد که این نوشته این اشاره این جریان دلیل بر نکاح نیست و بجای عقد نکاح و صیغه نکاح رو نمیگیره چون نظر اینها ازدواج شرعی و حلال نبوده ، میگیم اینجا سه جوره ، با پشت سر گذاشتن اینکه لفظ شرطست که شرط نیست فقط دو مطلبست یک مطلب اینست که طرفین میخوایند با هم زندگی زناشویی داشته باشند یا موقت یا دائم ، تصمیم دارند منتها این مرحله اصلیست تصمیم دارد که این زن با اون مرد و اون مرد با این زن زندگی زناشویی و جنسی و چه زناشویی همسری داشته باشند یا موقت در نکاح منقطع یا دائم در نکاح دائم ولاکن مبرض میخواد

چجور به هم بفهمونن ،‌یا بگویند انکحتو زوجتو قبلتو یا نه اینهارو نگن الفاظ عادی بگن یا نه سوم بنویسند یا نه کفش رو کفش بزارن یا هرچه مبرض میخواد . مبرض میخواد یا لفظ یا اشاره یا نوشته یا هرچه نشان بدهد این مرد به اون زن که من تو رو میخواهم و اون زن به این مرد که من تو رو قبول دارم با این مبلغ معین دو مطلب بیشتر نیست

نمیشه گفت فقط لفظ استو معنا نیست اگه لفظ باشه که معنا فایده، اگه کسی گفت که انکحتو نفسی ایاک اون گفت قبلتو ولی لفظ بودو در دل خبری نیست که این نکاح نیستش که اگر هم در دل خبرست که صددرصد این مرد اون زن را میخواهد و اون مرد این زن رو میخواهد از العان او خودشو برای این میزنه این خودشو برای او انشاعه قلبی شده اما از کجا بدانند، دیگه مظهری میخواد اگر این را که میدانند و تصمیم دارند و انشاع هرچی باشد انجام یافته است در قلب در تصمیم این یه مظهری میخواد

عقد کدامه ، عقد دو بعد داره، یک بعد درونی و یک بعد برونی ، عقد اصلی بعد درونیست ، یعنی ارتباط زناشویی این مرد با اون زن در فلان مدت یا بلامدت با فلان مهر این هست وجود دارد اما اینی که وجود دارد که عقد اصلی اینه باید یک چیزی نشون بدهد که چنین چیزی هست

یا لفظ است یا کتابت است یا عملون ماعه قبل از عمل جنسی یا چه یا چه درسته،‌این دو باید باشد منتها اولی اصلیست که عقد اصلیست دومی مظهره اگر چنانچه شما رضی هستید که فلان کس غذای شمارو بخوره اما خودش نمیدونه بیاد بخوره ، اون حاضره بخوره شمام حاضری غذای شمارو بخوره اما نمیدونی اونم نمیدونه حالا بخوره نمیشه لَا يَحِلُ‌ مَالُ‌ امْرِئٍ‌ مُسْلِمٍ إِلَّا بِطِيبَةِ نَفْسه طیبته نفس از کجا ظاهر میشه بزارید جلوش یا بنویسید یا بگید یا وقتی خورد هیچی نگید

لفظ نمیخواد که اقا این غذای مرا بخورید چند لغمه در چند دقیقه بعدن اینا نمیخواد بگه اینارو فقط این نیت قلبیست و رضای قلبیست که او نرااضیست بخوراند و شما راضین بخورید این مال رو منتها این مظهری میخواد عقدم چیز جدیدی نیست مثه بیعست مثه مضارعست مثه چه هست این مظهر میخواد حال این مظهری که میخواد بحث مون سر اینه با صرفظر اینکه لفظ شرطست که قبول نداریم اگر چنانچه الفاظ اینه یا الفاظ یا کتابت که اون مرد میگد به این زن شما مانعی دارید نه ، مردم که مانعی نداره از محارم که نیستی عرض می شود که اهل زنام که این نیست و موانع دیگر در کار نیست راضیم هست

اون جهاتی که در جواز ازدواج شرطست همه موجودست این مرحله قبلی ،‌مرحله اخیر هم که رضاست مرحله بعد از رضام هردو هم دیگر را میخواهند و هردو همدیگر رو میپذیرند و هردو برای همدیگر حاضرن که همسری یا موقت یا دائم داشته باشند اینام هست و کاری به زنا و نکاحم فعلن نداریم ها اون روز یه مقداری بحث کردیم کاری به زنا و نکاح نیست

خب ، اگر چنانچه این مرد گفتش که یا گفت یا نوشت یا چه گفت این ده هزارتومن ده روزه ، یا تا آخر عمر و جریان انجام شد این حالا زناست ،‌اینجا سه جوره ،‌یه مرتبه نیات زنا دارند یه مرتبه نیت نکاح دارند یه مرتبه هیچکدوم اینکه میخواستم عرض کنم

یه مرتبه با تمام این عدم موانع هیچ مانعی در کار نیست با تمام این عدم موانع نیت زنا دارد این نیت میکند این مرد با این زن زنا کند در حالی که این زن مانعی ندارد و راضی هست مبلغ معینه زمانم معینه شرایط هست زنا دارد ، بیخود نیت زنا داره این زنا نیستش که این که زنا نیستش که حالا که گیرم داشته باشه اگه نیت زنا داشته باشه نیت بیخوده مثه یه کسی یه خانومی رو ازدواج کنه بعد بگه به نیت زنا انکحتو که نفسی علا مبلغو فلان غلط کردی زنا چیه چرا مگه نیت خراب میکنه درست گوش کنی نیت که خراب نمیکنه که نیت که واقعیتو از بین نمیبرد که

واقعیت مطلب اینست که هیچ مانعی در کار نیست ببینید یک شرایط سلبی ما داریم یک شرایط ایجابی شرایط سلبی مانع نبودن ،‌هیچ مانعی در کار نبود حامله نیست در عده نیست راضی هست از محارم نیست چه هست چه نیست این سلبیست ،‌ چرا ایجابی مهر هست ،  یا دوام هست حالا لفظو نمیخوایم که خب در اینجا این عمل اگر انجام بشه این شرعن جایز است یا حرامه

این حرامه چرا حرامه چی شده حرامست لفظ نیست خب لفظ نمیخوایم ما نیت نکاح باید بکنین نیت نکاح چیه نیت زنام بکنید درسته اگه این ادم اگه به جای چهارده مرتبه صدو چهل مرتبه صیغه خوند و همه شرایطم هست شرایط سلبی ایجابی نیت زنا داره زنا میشه این این زنا نمیشه این ،‌ ‌کمااینکه اینکه حرام اگر کسی با یک زنی زنا میکنه و صدو چهل مرتبه مثلن با خواهرزاده با برادر زادش با محارم با که با که راضی نیست صدو چهل مرتبه هرچی هی چند روز همینطور هی میخونه میخونه و نیت حلال داره حلال میکنه حرام که حلال نمیشه گوش کنید چه عرض میکنم

چون حرف جدیدیه  یخورده گوش کنید حرام با نیت حلال نمیشه ،‌حلالم با نیت حرام نمیشه . اونچه را که شرطست از نظر درونی و برونی اگر موجود نیست هرچی نیت حلال کنید حلال نمیشه ، در حال حیضه حلال نمیشه نفاسه حلال نمیشه احرامه حلال نمیشه محارمه حلال نمیشه راضی نیست حلال نمیشه مهر نمیخوید بدید حلال نمیشه مدت معین کردی نمیشود شما با نیت چیزی که شرایط شرعی ندارد حلال کنید و اونی که شرایط شرعیش بین دو طرف موجودست شرایط درونی رضا شرایط برونی مهر و چه و چه موجودست شما نیت حرام کنید غلطه اصلن نیت زنا یعنی چه

پس زنا با نیت که زنا نمیشد، عمل متخلف است ، و نکاح که زنا نیست این نکاحم با نیت که نکاح نمیشد، اگر این عمل جهات ضروری برونیش درست است بنابراین این مرحله اولا رو میزاریم کنار بالاتر از این ، یه مردیست که زنا نمیخواد بکنه زنیم نمیخواد زنا بده ،‌دوتایی مثه اون عربو آبو این حرفا اینا این زن مانعی نداشت مردم مانعی نداشت مقداری آب میده این بخوره سیر شه که نمیره اونم حاضرست که اونجوری خب این کارش اشکال داره ،‌باید نکاح کنه حتمن نیت زنام بکنه زنا نمیشه نیت نکاح نیت میخواد اصن مگه مگه نمازه که نیت کنیم قربتن الی الله دو رکت نماز صبح

اگه عبادته که نیت نکنه نمیشه، شما که نشستی چلو کباب میخوری باید نیت کنی تا چلو کباب بشه اگه نیت نکنید آبگوشته نکاح فرض کنید ،‌این نیت که نیست اینجا اصلن

چی چی انشاع،‌مام انشا کردیم پیوند خاص رو قصد کردیم،‌قصد کرد صبر کنید قصد کرد توجه کنید قصد هیچی نداره، من که نگفتم

گفتم عنوان نکاح و زنارو قصد نداره اما قصد عمل زناشویی داره یا نه اینو ما داریم میگیم صبر کنید این عمل زناشویی که یک بعدش نکاح است و حلال و یک بعدش زناست و حرام اصن قافل از هردوست کاری به اینا نداره اصلن ما اینو داریم میگیم فرض اینجاست اصن اون عربه که اینکارو کرد که اصلن نیت ازدواج نبود مثلن ،‌ببینید آیا اصلن قضیه ازدواج این نیتیه نیت نیست اصلن باید نیت کند که بعله به نیت اینکه ایشون را همسر خودش که موصوم آقایی که میخوند جملات رو به نکاح دائمه و چی چیه همیشگی نه این نیت نمیخواد که عبادت نیست که نیت بخواد که

صبحکم الله و الخیر ولی عبادته شما چرا دورید از اینجا بشینید همینجا گوش کنید درست فکر کنید صحبت کنید صبر کنید فکر کنید صحبت کنید. این عمل عبادت نیست . این عمل آقاجون بنده میرم جنس میخرم صدتومن قیمتشو میدم اونجنسم میگیرم نه نیت بیع دارم نه نیت اجاره دارم ولیکن عمل من چیه تموم شد دیگه نیت میخواد چیکار دیگه، مثه اون یارویی که میگفت من نیتم نمیاد رفته بود خدمت آقا سید اسماعیل حسینی اقا من هرچی میخوام نیت کنم نماز کنم نیتم نمیاد فرمود تو حرام است نیت کنید زرنگ بود ایشون خوشحال شد رفت، به هرچی میخواد نیت نکنه نمیشه نیت خودش میاد  رفت خدمت آقا گفت آقا نیت خودش میاد فرمود نیت همینه چیز دیگه ای نیستش که ،‌ حالا ما یه نیت قصدو قربت داریم یه نیت عمل نیت عمل که بدون نیت عمل نمیشه که ، بعد اگه کسی دستش همینطوری بگرده نیت نمیخواد اما کسی که دستشو همچی کنه نیت نمیخواد منتها نیت دوبعده .

یک نیت صرفول قصد است یه نیت قصد قربته ما در نکاح  قصد قربت نمیخوایم ، قصد عمرم نیمخوایم، قصد یا قصد عمل است ، یا قصد عنوان عمل است یا قصد قربتست ، در نکاح که قصد قربت نمیخوایم قصد عملم که هست قصد زناشویی هست آیا قصد عنوان عملم شرطه بحث جدیده ها درست فکر کنید ما در این سه قصد این مردی که انقدر پول میدد به این زن و این زن حاضرست این جریان انجام بشه و هیچ مانعی در کار نیست و شرایط ایجابی هست شرایط سلبیم هست صیغه و الفاظیم مثلن در کار نیست اینجا باید قصد نکاح بکند تا حلال بشه کی گفت قصد نکاح باید بکنه

در نکاح صحیح قصد زنا بکند زنا نمیشه در زنام قصد نکاح بکند حلال نمیشه حال که هیچکدوم نداره اصلن فکر این حرفا نیست یه دهاتیست تو یه بیابونیست اینارو نمیفهمه اصلن ولی اعمال انجام شد نظیرشو ما داریم در قضیه عرض می شود که تواحه نسا از امام باقر علیه سلام سوال کردن که خب این سنیا که طواف نسا نمیکنند پس زناشون حرامست دیگه ،‌پس بچه هاشون ولدو زناست فرمود نه خدا لطف کرده بهاینها ، خدا به اینها لطف کرده که ولدزنا نباشن چرا برای اینکه اینها یک طواف بداعدارند ،‌طواف وداع را بعنوان طواف وداع انجام میدن خدا بعنوان طواف نسا قبول میکنه

ببینید ،‌ مثال میزد طواف بداع رو که واجب میدونن اینها خیلیم واجب میدونن طواف وداع رو بعنوان طواف وداع واجب میدونن ولی خدا بجای طواف نسا میاره ولذا ولد زنا نیستند این مثال بود عرض کردم حالا در اینجا اگر چنین چیزی اتفاق افتاد ما ایرو داریم میگیم نه این که اتفاق بیوفته نه میخوایم بگیم الفاظی که آقایون گفتند 1529 شرط نی اصلن ، جهات سلبی دارد جهات ایجابی که اگر شد کافیه اگر نهنیت زناست نه نیت نکاحه البته روز چارشنبه عرض کردیم که نکاح مگه چیه ،‌نکاح یعنی زناشویی حلال مگه این حلال نیست اگه حلاله که نیت نمیخواد دیگه

مگه شما میخوان مال خودتونو 1548 من نیت میکن که سر سفره خودم آبگوشت خودمو میخورم یا فرض کنید که یه غذای حرام مال مردم من نیت میکنم حرام بخورم نیت نکنه حرام نیست اخه حلالو حرام که نیت درستش نمیکنه که نیت حلالو حرام نمیکنه حرامو حلال نمیکنه برای عبادتم اینچنین

حالا در اینجا که شما این کارو دارید انجام میدید که این آب رو عرض می شود که داد به این زن خوردو بعدم اون بعکس شد قضیه و هیچ عیبی هم نداشت اشکال نداشت خب این چرا زنا باشد ، ما روایت امیرول مومنین رو میگیم حتمن یا وارد شده اگرم وارد نشه درسته ، چرا

برا اینکه هیچ اشکالی از اشکالات در باب نکاح وجود ندارد و نیتم لزومی نداره کرده باشن طرفین ، این مقداری که عرض کردم که سه بعدیه  یا نیت نکاح یا نیت صفاح یا هیچکدوم ، اگر هیچگدوم باشه چه اشکال دارد ، نیت صفاحم بکنه صفاح نمیشه نیت نکاح بکنه اضافه نمیاد

اظهارو ول کنید اظهارو چیکار دارید. 

قلبن ، قلبن منعقده ببینید …

ما میگیم نیت نمیخواد دیگه چی فرمودین شما …

آها، قلبن ،  انعقاد قلب چند جوره یکی قلبن اراده دارد این زن با اون مرد و اون مرد با این زن همسر باشند ، همسر مطلق دارم میگم نه نکاح ، همسر باشند که جریان جنسی حلال باشد حالا این نیتم میکند که نکاح باید باشد ، یا صفاح باید باشد اینارو نمیخواد دیگه اینارو ما داریم میگیم نمیخواد نیت موضوع نمیخواد

ببینید نه نیت قربت میخواد ، نه نیت موضوع میخواد ، مثلن فرض کنید یه کسی یه دو رکت نماز یه روزی بعهدشه حالا باید حتمن روزو پیدا کنه نه خدا اونی که به گردن منه میخونم دگیه حالا در اینجا در اینجا این کار ببینید اخه حرام دلیل میخواد حلال که دلیل نمیخواد که ببینید حرام دلیل میخواد این کجاش حرامه صیغه نداره لازم نیست . نیت نکاح نداره نیت نکاح لازم نیست قصد قربت قصد قربت لازم نیست فقط نیت اصل اجتماع جنسی رو دارد منتها اصله اجتماع جنسی بر مبانی درونی و برونی حلال، هیچ گیریم در کار نیست.

منتها سوال میشه ،‌که خب پس بنابراین این مردایی که مثلن میرن معذرت میخوام فاحشه خونه و یک پول معینی میدن اینا میشه حرامه چرا ، برا اینکه الزَّانِی لَا یَنکِحُ إلَّا زَانِیَةً   این زنی که زانیست که اصن حرامه نکاحش حرامه همش حرامه ، اگر با این زن زانیه زنا کند دوبله حرامه ، اگر نکاح کند دوبله حرامه این حرامه دیگه

بعله اگر زنو مرد هردو زانیو زانیه باشند نکاح اونها حلاله ، و اگر هردو پاک باشن که این زنای در کار نیست . بنابراین این طور نیستش که پس بنابراین زنا آزاد خواهد شد نخیر مگه لفظ است جلوی زنارو میگیره، مگه اونچه جلوی زنارو میگیرد لفظ است یا نیت نکاح است که جلوی زنارو  …

خب اونه اون باشه اما نکاح نمیفهمه یه ادمیست که این مدتهای زیادی در یه جایی بوده که هیچکس نبوده که بهش بفهمونه چیزی نکاحم سرش نمیشه نکاح و زناو فلان این خیال میکنه یه الاغ نرو ماده مثلن باهم ولاکن حالا اینکه شد این نه نکاح میفهمه نه صفاح میفهمه هیچی نمیفهمه ما اونجارو داریم حرف میزنیم

اونجا ایا اگر شرایط بود و قلب هم در قلب هم ارتباط بود …

نه بله اصن نکاح نمیدونه چیه نکاح چیه این خیال میکنه هرکس با هرکس هرجور شد شد ، این ادمی که ، بله ، احسن، بسم الله ، چه اقای شیخ انصاری چقدر گیر کرده هنوزم خودش گیره در برزخم گیره الان بیع که این بیع چیه ، هی میاد این خراب میکنه قبلیرو دیگری خراب میکنه هرکسم خراب کرد اون ملاتره ها ،‌ببینید هرکس ملای قبلی رو خراب کرد این ملاتره ، این ملاتر تا کجا خواهد رسید تا امام زمان امام زمان همرو میگه برید کنار تو بیکاری وقت مصرف کردی بیخودی

خب، عرض می شود که این مال این ، بعد بحثی که ما داریم ما در باب نکاح آیه محوری داریم البته نکاح در قرآن شریف بسیار زیاد ذکر شده ، من در تفسیر یادداشت کردم عرض می شود که بعله، آیه چندم بود آیه بیستو هشت بله، بیستو سه بود ، سیو سه بود، اینم آیه سیو سه ، عرض می شود که آخه یعنی بحثارو قاطی نمیکنیم.

آخه ما دو روز قبلم صحبت کردیم ما دو روز قبلم صحبت کردیم و شما تشریف نداشتید اون صحبتها بعد تکرار باید بکنیم که اون مبانی که شرایط سلبی و ایجابی باید باشه، اگر شرایط سلبی و ایجابی باشد اخه گیر کار فقط لفظه دیگه ، گیر کار فقط لفظه که ما لفظو قبول نداریم لفظ لزوم نداره حالا این من در سوره نور آقایون ملاحظه خواهید فرمود در جلد یعنی جزعه هیجده و نوزده ، در صفحه صدو سیو سه نوشتم يأتي النكاح في سائر القرآن  این سائرم عربیش یه معنا میده فارسیش یه معنا ، فارسی خیال میکنه سایر یعنی بقیه نخیر فی سائر از سیره یعنی در تمام قرآن بعضی میگن که شما عربیتون مشکل میگم عربی عربیه مشکل نیست عربیه دیگه ساعر در لغت عربی یعنی همگانی همه جایی

ولیکن در فارسی میگد سایر مردم یعنی بقیه مردم نه ، يأتي النكاح في سائر القرآن یعنی همه قران فی ثلاث و اشرین موضعن، لفظ نکاح ، بمختلف سیغه امرن و نهین انشاعن و اخبارن تعنی مطلقن نکاح ، عقدا لزواج الی  بقرینه تظل علی معنا الوصل که اینو قبلن عرض کردیم روز اول

خب ، حالا این نکاح که در مقابل صفاحه چند بعدیست ، سه بعدیست دیگه ، این نکاح اگر خود زناشوییست جریان جنسیست خب سه بعد داره اینکه معلومه یا عقد دائم و یا عقد منقطع یا ملک یمین با او شرایطش ، که یک زنی رو در جنگ اسیر کرده اون زنم قبول داره زن این اقا باشه لفظم نمیخواد ایشون هم کنیز این اقاست و هم زن این اقاست به اون شرایط که عرض کردیم لفظ داره اونجا که لفظی ندارد که فقط صرف اسیر کردنه

آیا اسیری میکند تا اسیر کرد انکحتو نفسی ایاک اونم میگد ما قبلتو فایده نداره دیگه میگد قبلتو این فقط عملست که این عمل اسیر کردن دارای این چند بعده ،‌یک مملوک کسی میشود که او رو اسیر کرده دوم این زن زن او میشه به شرط اینکه قبول کند اگر زن قبول نکند حالا ایجاب اسیر کردنه قبول کردن زیر بار رفتن این زنست که این هم مملوکه این باشد و هم عرض می شود که زنه این باشه

پس بنابراین نکاح سه بعد داره، نکاح ازواجکم هر سه بعدو میگیره ، من کوهات هرسه بعدو میگیره بعولتهن هرسه بعدو میگیره چه فرق میکند ،‌اینطور نیستش که افراط تفریطه سنی ها میگن نکاح  منقطع نکاح نیست وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ إِلَّا عَلى‌ أَزْواجِهِمْ آیه چه استدلال کرده، از جمله فقیهایی که صفیحه بودست و استدلال کرده میگه صفاحت استدلال کرده به این ایه استدلال کرده که بعله إِلَّا عَلى‌ أَزْواجِهِمْ  زن منقطعه که این زن ادم نی ،‌میگیم بنابراین اسلام که تجویز کرد منقطع رو صفاح رو تجویز کرد خانم آقایون شیخ عرض می شود که اسلام تجویز کرد فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً اینو که قبول دارین همتون تجویز کرد نکاح منقطع رو صفاح رو تجویز کرد که شما ملاتر از خدا شدین میگین که عرض می شود که وَ اَلَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حٰافِظُونَ إِلاّٰ عَلىٰ أَزْوٰاجِهِمْ أَوْ مٰا مَلَكَتْ میگه ازواجهم دائماته ملکه ملک یمینه ولیکن عقد منقطع نیست عقد منقطع که مرتبه دومه

حالا این در بحث عقد منقطع ما مفصل باید صحبت کنیم پس این سه بعد هست .

همه چیز شرطه ،‌ خب ببینید در اینجا البته مطالبی که هست من نمیخونم خودتون مطالعه میکنین بحثی که ما داریم میکنیم بحث محوری در این آیه سیو دو و سیو سه سوره نوره ، وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ ۚ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّىٰ يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ این بحث محوریه در کل ازدواج دادن ازدواج کردن عرض می شود که اماع باشن حرایر باشند هرکه باشن محوری این آیست ‌کمااینکه در عقدهام آقایون همین ایه رو میخونن معمولن

ما سوالاتی در این ایه داریم که بر مبنای اونچه را که تفسیر هست به طور مفصل و به طور مختصر در تبصرت الفقها هست و به طور تبلور بالاتر حالا داریم بحث میکنیم این سوالات رو بر این سه محور من عرض میکنم و انکحو کی مخاطبه ،‌ وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ  ایاما جمع ایمه ، ایم یعنی اذب اینم سوالت داریم البته حالا این اضبهارو که ما به نکاح دهیم این مخاطبین کیا هستن

مخاطبین ایا پدرانو مادران ایاما هستند که هم پدران ولایت دارن هم مادران ولایت دارن یا ولایت اگه ندارن واجبست برشون به نکاح بدهند دختران و پسران خودشون رو یا اینکه نخیر حکام شرع در اینجا مراد هستند، مخاطب معلومست که خود ایاما نیستن این یک

دوم مراد از انکحو فقط نکاح دائم است یا نکاح منقطع را هم شاملست ، یا ملک یمین رو هم شاملست ، اگر یک مردی دارای کنیز است یا نیست ایا اگر نشد نکاح دائم و نشد نکاح منقطع و این پسر اضبش نیازمند به ازدواج بود در اینجا انکحو بعد سوم انکاح را که یک کنیزی رو مثلن براش بخره که خرجش خیلی کمتر از نکاح دائم منقطعه کارم میکنه اینو میگیره یا انکحو اینجارو نمیگیره این دو

سوم ، انکحو به ازدواج دادنست یا نه ، انکحو به عمل واداشتنست ،‌این قبلن عرض کردیم عمل واداشتن که نکاح نیست اون نکاحول بهاعمه نکاحول بهاعم یه بعدیست و نکاحو النسان دو بعدیست نکاحول بهاعم عمل جنسی معاذالله با بهاعم کردنست این دیگه عقدو مقدو اینها نداره طلاقم نداره ولاکن درباب ولذا در بعاهم نکاحو صافح نیست میگیم خروسه عرض می شود که رو بچش میره اون دیگه نکاحو صفاح نیست در اونجا همش نکاحه این عمل جنسیست ولاکن در مکلف نکاح در مقابل عرض می شود که صفاحه آیا سوال سوم ، انکحو فقط پیوند دادن زناشوییست در بعد اول یا دوم یا سوم ،‌یا نه دومیم هست دومی کاری نداریم ما

این مطلب سوم الایاما الایاما که جمع ایمست ایم یعنی اضب ، ایا اگر که پسر شما اذب نیست در دختر که تصور نداره اگر پسر شما اذب نیست اما موذبست با یک زن اگه یک زن باشه و زن دیگر برش نگیرید پدر صاب بچه در  میاد این جزو ایاما هست یا نیتس دوم حالا ایاما که اذبها هستند که دخترست زنست شوهر ندارد و مردست زن ندارد کسی که اصن ازدواج نکرده اصلن یا نه ازدواج کرد 2839 نداره این مرد ازدواج کرده زن نداره الان اینم ایمه اذبه یا نه میگن این اذب نیست چون این قبلن جریان شده

یا دختری که ازدواج کرده بعد طلاق گرفته یا شوهرش مرده یا چه و الان شوهر نداره این جزو ایاما هست یا نیست اینم یک سوال بعد منکم ، منکم مخاطبین کیا هستند ، مخاطبین کل مکلفینن ، یا مخاطبین فقط مسلمانها هستند یا مخاطبین مسلمانهای غیر عبدو امه هستند مسلمانهایی که این حرائیر هستند عرض می شود که ولذا خطاب به انکحوست انکحو اونکه ولایت دارد شما که ولایت دارید یا به عقد یا نه ولایت به این معنا که شما برسید به کارشون این منکم عبارت میشه از مسلمونهایی که اینا حرایر هستند چه زن باشد چه مرد باشد

و این دلیل داره چون وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ ۚ  معلوم است که ایاما منکم عبارتست از حرایر سوال دیگر وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ ۚ  دو سوال در اینجا هست ،‌یک مردا از صالحین چیست شما انکاح بدهید به نکاح بدهید صالحین از عبادعما صالح یعنی چه یعنی با تقوا باشند اگه بی تقوا باشن نه خب با تقوا باشه که خطرش کمتره که اگر با تقوا باشد که کمتر عرض می شود که نگاه میکنه کمتر چنینو چنان میکنه بی تقوا باشد این خب اینم یه احتماله دیگه مراد از صالحین چیه مراد از صالحین اصل مسلمان بودنست یا نه مسلمان با تقوا بودنست یا نه مسلمان هست با تقوام هست اما اگر ازدواج بدی این خودش نون خودشو نداره بخوره اگر زن بهش بدین دوتایی گرسنه میشن ، این صالحه بازم صلاحه

خب سوالاتو عرض میکنم تفسیرشو در تفسیر مراجعه بفرمایید ولیکن باز تبلور داره مطلب عرض میکنیم وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ ۚ  برگردیم ، و انکحو این انکحو مگر امر نیست مگر امر وجوب نیست ،‌پس واجبست بر پدران و مادران یا بر حکام شرع یا بر هر کس مخاطبست واجبست اضبهارا زن است شوهر بده و مردست زن بده ، ایا نکاح از واجباست کسانی که نکاح نکرده اند یا نکاح نداده اند فرزندانشونو اینا فعل حرام کردن مثلن ، چیه جریان

خب این اعتراض به ما میشه چون شما که میگید امر وجوبست مگر با قرینه خب اینجا امرست قرینه هم در کار نیست. وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ  خب ، دنباله، إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ  این پدرو مادر این دخترو شوهر نمیدن جهاز نداره جهاز رسم شد در عربا جهاز به گردن شوهره ولی در عجم ها اگر خواستید زن بگیرید عرض می شود که یعنی خواست کسی دخترشو شوهر بده از عربها به عجم بده مشکله برا اینکه جهاز میخواد ولاکن اگر شما به بلاد عربی برید جهازم به گردن مرده ، یعنی یه چمدون دستش میگیره یا نمیگیره میاد خونه شوهر مثلن

حالا در عرف ما که اگر دختر جهاز نداشهت باشه نمیان دنبالش من سراغ دارم یه دختری ازدواج کرده چند سالم بوده ولی چون جهاز نداشته طلاقش دادن هیچیم عیب نداشته حالا ان یکونو فقرا دختری که جهاز ندارد یا پسری که قدرت مالی ندارد إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ  خطاب به کیه ، خطاب به عرض می شود که کسانی که مکلف هستند که اینهارو به نکاح یا دختر را عرض می شود که شوهر بده یا پسر رو زن بده إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ آیا به طور مطلق این پدری که نون خودشو زنشو نمیتونه در بیاره به زحمتو بدبختی گاهی گرسنه گاهی چه چنتا پسر داره چنتا دختر حالا با اینکه این دخترا جهاز که هیچی ندارن زندگی خودشون نخیر ندارند اینو بره شوهر بده خب نمیشه

إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ     اگر دختر فقیر است یا این پسر فقیرست يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ  میشود اینطور فکر کرد که به طور کلی خب این پسر رو زن بده شمام یه اتاق تو خونت بیشتر نداری یا یانکه وضعیت جوری نیست که اونجا زندگی کنه باید بره تو خیابون زندگی کنه به طور کلی اینطورست که إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ  یا نخیر حساب داره اینجا اولن ثانین إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ  فقط فقر مالیست ،‌یا فقرهای دیگریم در کار هست

بعدش وَلْيَسْتَعْفِفِ مطلب مقابل شد ، وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا  کیا ؟‌ الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ ۚ  که مورد سفارشند که انکحو و اگر شما میترسید فقر يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ اون وقت حالا خطاب به اینها داره میشه اینکه شماهام حساب یطرفی نکنید که حتمن راجحست یا واجبست که این دخترو شوهر بدن یا این پسرو زن بدن با اینکه فقیر هستند میگه نخیر وَلْيَسْتَعْفِفِ  واجبست خودداری کنند الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا استعفا  یعنی چی، ایا استفعاف خودداری از اصل نکاح است یا خودداری از حد نکاح است ،‌ممکنست زن دائم نتونه بگیره منقطع میتونه بگیره خب استعفاف چیه، انتقال از دائم به منقطع است و مراحل دیگه، مرحله سوم اگر زنی گرفت خودش فقیره به حساب يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ حساب کرد که خب خدا غنی میکنه از قضا یکی از مطالبی که در روایت تکراره کسی خدمت رسول الله رسید عرض کرد که من فقیرم برو زن بگیر

باز رفت و گفت برو زن بگیر باز رفت فرمود برو زن بگیر ، خب تعجب کرد اخه من فقیرم فقرو که زن گرفتن رفت زن گرفتو وضعش خوب شد ولی بعضیا به عکس ، کسی رفت خدمت امام  باقر علیه سلام عرض کرد که خب من زن گرفتم ولی دوتایی گرسنه ایم اول یکی تنها گرسنه بود الان دوتایی گرسنه ایم فرمود نمیتونی زندگی اداره کنی عرض کرد نه فرمود اون زنم نمیتونه گفت نه فرمود وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ استعفا از میان اکراه

یعنی از اول که مطلبیست حالا که در میان راه گیر کردی حالا طلاق اشکال ندارد استعفاف یعنی خودداری کن از استمرار نکاح اینم میگیره یا نمیگیره وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا  این لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا   چند مرحله دارد که بعد باید عرض کنیم حَتَّىٰ يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ