جلسه پانصد و نود و دوم درس خارج فقه

محرمات نکاح

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اللهم صل علی محمد و آل محمد        

برای اثبات صد درصد یک مطلبی که مخصوصا مورد اختلاف و تضاد آرا است، ما دو راه متواصل داریم. راه اول، سلب آنچه را که غیر این احتمال مورد نظر است و راه دوم، اثبات این احتمال. اگر ما میخوایم بگیم که احتمال فقط همین است، خب احتمال دیگر هم هست. این احتمال فقط همین است، دو جور دلیل میتونه داشته باشه، یک جور دلیل، نص مورد قبولی که دلالت بر این احتمال می‌کند و مرحله دیگر سلب کل احتمالات دیگری که در این باب هست که مدغم می‌کند اثبات محتمل را. حالا ما در این مسئله که شاید فرید در نوعش باشه، یا اگر نظیر دارد کم است، مُحَرّمات رضاعیه، ما کلمه کلمه و اشاره اشاره راجع به آیات دقت می‌کنیم که در تبصره الفقهاء هم آقایون مراجعه خواهید فرمود.

 ببینید، در اینجا اینو می‌فرماید که ﴿وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ﴾ [النساء: 23] احتمالاتی هست. یک احتمال این است که خود مادر‌ها، منتها ﴿إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ﴾ [المجادلة: 2] دو جور است. گاه مادری که فرزند از او متولد شده به او شیر داده، گاه شیر نداده. پس دو جور ما داریم. در اینکه وَلَدْنَهُمْ، در هر دو صورت وَلَدْنَهُم است، ولکن در یک صورت به این فرزند، وَلَد، شیر داده و در فرض دیگر به او شیر نداده. بنابراین این احتمال در اینجا سلب میشه که اصلا ما مُحَرّمات رضاعیه نداریم. اصلا محرمات رضاعیه نداریم مگر در یک بُعد خاص، غیر از آنچه را که شما استفاده می‌کنید. وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ، اگر مادری که شما را به‌وجود آورده است، به شما شیر داده است، او حرامه. اگر شیر نداده است، حرام نیست. {صحبت حضار} کسی بگوید که این تبیین می‌کند قبل را. قبل دارد که ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ﴾ [النساء: 23] {01:29}  این جوابهاشه بله. احتمال، ولی احتمال را باید کُشتش که دیگه احتمال داده نشه اصلا. که در اینجا فرمود که حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ، چه أُمَّهَاتُکم ای که به شما شیر دادن، چه به شما شیر ندادند. بعد بَنَاتُكُمْ، چه از زن شما شیر خورده، چه نخورده. أَخَوَاتُكُمْ، چه با شما هم‌شیر بوده است، چه نبوده، شیر بز بهش دادن یا شیر زن دیگه، شیر مادر شما. ﴿عَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ﴾ [النساء: 23]، همه اینها، مگه هر دو رو نمی‌گیره؟ بله؟ پس، وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ که تحریم می‌کند، آیا تحریم مادرهایی است که مادر واقعی انسان هستند و شیر داده‌اند که اگر شیر نداده باشند حرام نیست؟ پس چرا از اول گفت حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ مطلق؟ این چه طرز صحبت کردنه؟ اول می‌فرماید که حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ به قول مطلق، قید نکند که اُمَهات در صورتی حرام است با اونها ازدواج کنید که شیر داده باشند به شما. اگر شیر به شما نداده باشند، حرام نیست. اگر اینه؟ خب از اول می فرمود که حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ و به أَخَوَاتُكُمْ که می رسه أَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ، خب این قید رو از اول میزد دیگه. اینکه این قید رو نزد، این نه‌تنها خلاف فصاحته، خلاف حرف صحیح عادیه اصلا. کسانی که عقل ندارند، اینجور حرف نمی‌زنند. بنابراین این احتمال رفت کنار. چون اینجا بین افراط و تفریطه در حقیقت. در مُحَرّمات رضاعیه از نظر احتمال، بین افراط و تفریطه و مرحله وسطی است که ما مرحله وسطی را می‌پیماییم. مرحله تفریط که اصلا ما مُحَرّمات رضاعیه نداریم. یه زنی به یه بچه‌ای شیر داده، این بچه پسر، بر اون زن حرام باشه ازدواجش. نخیر، أُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ، خود اون مادرهای واقعی اگر شیر {05:22} وأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ، خب این هم که البته مطلبش معلومه، به دنبال،أُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ است.

 حالا مطلب دیگر، آیا در اینجا محور در تحریم در باب اُمَهاتکم یا اَخواتُکم در باب رضاع بودن، محور امهات و اخوات‌اند یا کسی دیگه هم در کاره. آقایون مطرح کردند و اجماع هم دارند که وحدت فحل شرطه. اگر یک زنی عرض می شود که شیر میده به بچه‌ای، ولکن این شیر مال این شوهر نیست. این زن فرض کنید که شوهر داشته و آبستن بوده و بعدا طلاق داده شده یا فرض کنید که موتی برای این شوهر حاصل شه، بعد این زن دارای شیره، شیر مال کیه؟ شیر از اون شوهره. اما اگر شیر از اون شوهر نباشد، بلکه شیر از خودش باشه. یا شیر از شوهر دیگری باشد در زمان حلال، در این صورت میگن که نخیر، در اینجا این بچه‌ای را که،  مثلا این دختری که یا پسری، این دختری را که این زن شیر می‌دهد و این شیر از این شوهر موجود نیست، این دختر، دختر رضاعی شوهر موجود، نیست. و قص علی ذلک. میگن وحدت فحل شرط است در نشر حُرمت. در صورتی که امهاتکم، اخواتکم، بقیه رو هم میارن، اخواتکم، عماتکم، خالاتکم، بَنَاتُ الْأَخِ، بَنَاتُ الْأُخْتِ، مِنَ الرَّضَاعَةِ رو میارن دیگه. میگوید این مِنَ الرَّضَاعَةِ در صورتی نشر حرمت می‌کند که این شیر از یک فحل باشد. اگر از دو فحل باشد، نشر حرمت نیست. این معنا ندارد. این حرف در صورتی معنا دارد که شما بیاید بگید که دختر رضاعی هم مادرِ این. این دختری که از عیال شما شیر خورده استف اگر این شیر مربوط به شما باشد، اونوقت این دختر بر شما حرام می‌شود. پس از  بیخ باطله. آیه شریفه اونی که موجب تحریم دانسته است، ﴿وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ﴾ [النساء: 23]، دیگه وحدت فحل، کثرث فحل عرض می شود که این وحدت شرط است و کثرت فحل مانع است از اینکه نشر حرمت بشه، این هم زمینه ای اصلا ندارد و روایات اصلا با آیات تناسب نداره. همانطور که اضافه کردن امهات رضاعیه و اخوات، بر امهات رضاعیه و اخوات رضاعیه چیزهای دیگر رو، از مشابه نَسَبیات یا نظرات مخالف آیه است، همینطور هم اینجا.

أُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ، این چند بُعد داره. أَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ عرض می شود که این چند بُعد داره، مخصوصا اخوات. اخواتکم من الرضاعه چند بعد داره. البته یک احتمال در اینجا هست که عرض کنم، أُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ، اگر زنی به شما شیر داد و شیر دادن او موجب شد که صِدق عمومت شد بر این مادر، در اینجا {08:42} بدون فاصله، یا با فاصله، صدق ام. صدق ام در بُعد شیر دادن کی می‌کند؟ موقعی که چیزی از این شیر خوردن اضافه کند بر این فرزند. شَدَّ اَلْعَظْمَ، کثره اَللَّحْمَ، روایت داره که قبول هم هست. روایت داره که در صورتی این شیر خارجی تحریم می‌کند و نه شهرت می‌آورد که یا از نظر عدد چهارده رَضعه، یا عرض می شود که یک شبانه روز مثلا، یا شَدَّ اَلْعَظْمَ و نبتُ اللَّحْمَ باشه. البته اونها مقدمه است. اگر چهارده رضعه یا شبانه روز باشه، اونها مقدمه است. مثل قضیه باب سَفَر ها. قضیه باب سفر، اون هشت فرسنگی که فرمودند، این اماره مسجد {09:35} الان خیلی بیشتره. یکیش اصل است، دیگری اماره. در اینجا هم شَدَّ اَلْعَظْمَ وأَنْبَاتَ اَللَّحْم، اصل است و چیزی که می‌تواند این اصل را درست کند معمولا، اینکه رضعاته. یا یک شبانه روز بیست و چهار ساعت، یا چهارده رضعت مثلا. حالا، اصل که در باب خودش خواهیم آمد. اصل این است که مقداری جون بگیره این بچه. گوشتش بروید مقداری و استخوانش بیشتر  بشود مقداری به هر جوری که امکان دارد انسان عرض می شود که بفهمه، در اینجا صِدق اُم می‌کنه دیگه. چرا؟ برای اینکه خب، اولین قدم در صِدق اُم چیست؟ اُمی که ولَدنَهم نیست. زنی که این بچه را نزاییده است، آخه بچه رو که بزاید تمام بچه {10:23}اما بچه رو نزاییده، اما قسمتی از بچه از شیر اوست. پس این نائب مناب اون اُم اول در این بُعد میشه و اما اگر چنانچه نخیر، این شیر بهش داده، ولی شیر از نظر تعداد و از نظر مقدار و این حرفها جوری نبوده است که انبات لحم و شد عظم بکند، خب این مادر ملحق نخواهد بود. مادر ملحق چیزی از این بچه جسما یا لحما یا عظما از این مادر باشد. از این مادر بودن یا این است که در رَحِم او باشد، از نطفه این مادر باشه، یا اینکه اگر بیرون هست، نائب مناب این است که این شد عظم و انبات لحم و این حرفها، شده باشد. اما این سوال، شما میگید که باید پشت سر هم باشه. اگر سی مرتبه هم این زن شیر دهد به این بچه، اگر در بین یک چند قطره آب سیب بخوره {صحبت حضار} اگر گفتن فلانی به شما آب داد، یعنی دهنت رو کرد تو جوب، آب خوردی؟ یا نه با کاسه آب میده خب. {11:38} بلاواسطه باشد که. ﴿أُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ﴾ [النساء: 23]، آیا این بچه رو چه که شیر داد؟ این زن. {صحبت حضار} اگر ما گفتیم که شیر بز به بچه میدیم، یعنی پستون بز رو میذاریم تو دهنش؟ شیر بز به بچه بدیم. {صحبت حضار} ارضاع غیر از شیر دادن چیز دیگه است؟ ارضاع، شیر دادنه. ارضاع بنفسک که ندارد به نفسها، شیر دادن، لغت ارضاع در ترجمه فارسی، این زن به این بچه شیر بدهد. منتها اونی که مسلم است، از شیر خودش بدهد نه از شیر دیگری، نه از شیر بز. از شیر خود دادن یک معمول دارد که پِستان بگذارد. یک جای معمول دارد که از پستان می‌دوشد، به او می‌ده. مگر شَدَّ اَلْعَظْمَ و أَنْبَات اَللَّحْمَ در هر دو نیست آقایون؟ هست. مگر ارضاع در هردو نیست؟ چرا. منتها یکی بیشتره، یکی کمتر. فرض کنید یک زنی است که از پستان نمیتونه شیر بده، خیلی هم شیر داره، داره میترکه، اگر این بچه‌هایی که شیر داد، این زن مرضعه نیست؟ مرضعه میشه گفت مرضعه؟شیر میده دیگه. منتها شیر دادن دو جوره. یک، شیر دادن با پستان خودش هست بی واسطه. یک، شیر دادن توی استکان ریختن و عرض می شود که درآوردن اون بچه دادن. خب این شیر دادنه. شما که دارید قید می‌ زنید که از پستان باشه، از کجا میارید؟ {صحبت حضار}  نخیر ما اصلا اینو نمیگیم، أَرْضَعْنَكُمْ رو داریم میگیم. من به شما آب دادم، ممکنه با مشتم بدم که درست هم نیست خیلی، ممکنه با کاسه بدهم. ممکنه روی یک چیزی بزارم، از دور بدم، من به شما آب دادم. بالاخره من به شما آب دادم. {صحبت حضار}  شیر رو این زن میدوشه، می‌دهد به دست مادر خودش که بهش بده، خب، این شیر مال کیه؟ {صحبت حضار}  آها عُمده این است که برای اینکه روایت هم همینطوره، کل روایاتی که در باب حد شیرخوارگی است میگوید انبات اللحم و شد العظم. این دو تای اول رو که توش نخوابیده. همونطور که اشاره فرمودید، اولی رو خودش داده، دومی شیر را بدوشد با دست خودش. با دست خودش که مطرح نیست. شیر را بدوشد با دست دیگری بده. همه اش ارضاعه دیگه. {صحبت حضار}  این مرحله اولی.

 مرحله دوم این است که کسی بیاد بگد ارضعنکم، خودش شیر بدهد. خودش شیر بدهد، چند تا خود در اینجا هست. یک، خودی که شیر از او باشه، خب معلومه. ارضعنکم یعنی شیر از خود این زن باشه. دوم، شیر از خود این زن است، خودش با پستان بده، اینو از کجا در میارید؟ سوم البته خفیفه که ایشون اشاره کردند، سوم، شیر از خودشه، ولی شیر از خود را، دیگری می‌دهد. این خیلی رنگ نداره در ارضعنکم. شما اکتفا به دومی بکنید فعلا تا سومی پیشکشتون. {صحبت حضار} دیگه حالا، اونی که صِدق ارضاع میکند. اگر با زور بگیرند، این ارتضاع است یا نه؟ فرض کنید که این زن نمی‌خواهد شیر بده، دهن بچه رو گذاشتن رو پستان این زن، مکید مکید مکید، سه چهار شبانه روز، اینجا ارضعنکم به اختیار نیست، ارضعنکم به اضطرار هست یا نه؟ {صحبت حضار}  ما اونی که مقصودمونه اینه که این نقطه اوله، آقایون توجه کنید. عرض می شود که {15:20} نقطه اولی، آقایون قید می زنند که با پستان خودش مرضعه باید شیر بدهد، اینو از کجا آوردید؟ نخیر. با پستان خودش شیر نمیده، با پستان، فشار میده توی این ظرف و از ظرف به بچه میده، این ارضعنکم نیست؟ خودش هم داده با دست خودش، منتها از شیر خودش. بله؟ این ارضعنکم هست. این یکسری راا قبول نداریم، البته خیلی حرف‌ها رو قبول نداریم. یکی از قید های دیگر که قبول نداریم، اینه که میگن فاصله نباشه. اگر چنانچه فرض کنید که یه چند قطره شیر حالا مثال جدید می‌زنیم که خوب نقض بشه، در بین سی چهل مرتبه، فرض کنید چند ماه حالا، این چند ماه به این بچه شیر داده، منتها روز اول که شیر داد، شب اش یک چند قطره از شیر زن دیگری خورد یا چند قطره آب سیب خورد، این نقض کرد؟ اگر در فَطَرات چهارده رضعه، در این فطرات چهارده رضعه یا یوم و لیله، اگر در این بین، یک مختصری شیر کسی دیگر را یا شیر حیوانی را یا غذایی رو خورد، یک مختصری، دیگه ارضعنکم نیست؟ انبات لحم ولو اون دو قطره آب سیبه؟ انبات لحم و شد عظم مال اون دو قطره شیر دیگریه؟ خب اینو از کجا میارید؟ ما هستیم و دلیل. دلیل میگوید ارضعنکم. صِدق کند که به وسیله شیر دادن، حالت دوم مادر بودن، بر او حاصل شده. حالت دوم مادر بودن این است که بجای اینکه بچه از شکمش بیاد بیرون، نخیر، بچه مال دیگری است، ولکن به این بچه شد عظم و انبات لحم میخوره.

 موارد دیگری هم که خیلی عجیب است، بارها شاره کردیم، صدها بار هم اشاره کنیم، عرض می شود که کمه. حالا ما راجع به فراز، فراز این بحث که با کمال دقت و با کمال صعه صدر، بحث کنیم. مرحله اولی ﴿وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ﴾ [النساء: 23] خب، یک زنی به این بچه شیر داد، این بچه چی میشه آقایون؟ سه بُعد داره اینجا. یک، حُرمت ازدواج. دو، مَحرَمیّت. سه، سایر خصوصیات مادر بودن، توارث. آیا توارث هست؟ {صحبت حضار} پس این سه بُعده. بُعد اول که محور آیه است اصلا. محور این آیات، حرمت ازدواج است، محرمیت که نیست. ممکن است کسی حرمت ازدواج دارد، اما مَحرَم نیست. مگه نمیشه؟ حتی {18:02}  کسی حرمت ازدواج دارد، اما محرم اصلا نیست. این رو خب ما داریم. بله؟ پس ملازمت نیست بین اینکه اگر کسی حرمت ازدواج دارد، حتما باید محرم باشد. مگر زنان پیغمبر حرمت ازدواج نداشتند؟ خب محرم هم نیستند. بلکه نامحرم بودن اون بیشتره. ببینید، زنان پیغمبر علی طول الخط تا زنده اید و زنده‌اند، حرمت ازدواج دارند ذاتا به حساب زن پیغمبر بودن. نه اینکه ممکنه برطرف بشه، نخیر. چون بعضی ها خیال می کنند که {18:33}  زنان پیغمبر، اینها حرمت ازدواج دارند. اما در باب مَحرَمیّت، نامحرم تر اند از زنان {18:43} ، ﴿وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ﴾ [الأحزاب: 53] پس شما از اینجا می‌خواید که از حرمت، از عرض می شود که جریان رضاع و ارضاع و شیر دادن، میخواید دومی رو هم درست کنید محرمیته {18:598} چون محرمیت از سه زاویه است. چه دلیل دارید برای اینکه به دنبال حرمت ازدواج با زنی که به انسان شیر داده، مادر رضاعی، یا خواهر رضاعی، به دنبال حرمت ازدواج، محرمیت هم در کار هست. اول ما در تبصره الفقها بحث کردیم که محرمیت نیست، بعدا به ادله ای استناد کردیم که هست، در هر دوش رو آقایون ملاحظه کنید، من هم ملاحظه می‌کنم ببینم چی میشه، محرمیت میشه باشه اینجا یا نه. چون در جای دیگر قرآن ما نداریم که. مثلا فرض کنید در آیه نور، در آیه احزاب. در آیه نور، ﴿وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ﴾ [النور: 31] کذا کذا، رضاعی در کار نیست. یعنی چه؟ یعنی زن، نسبت به فرزند رضاعیش اِبداء زینت کنه اشکال نداره؟ خب و همچنین در آیات احزاب هم نیست. نه در آیات نور است، نه در آیات احزاب است، پس چه کنیم؟ این رو از کجا استفاده کنیم؟ باید این رو ما روش فکر کنیم. {صحبت حضار} خب باشه ما هممون از همدیگه هستیم. بنابراین همه به همدیگه حرامیم؟ خب باشه دلیل نمیشه، مگر شما دلیل دارید که اگر کسی شد عظمش و عرض می شود که انبات لحمش مقداری از کسی شد حرام است ازدواجش؟ این دلیل نمیشه. {صحبت حضار}  آخه دلیل میخواد. ببینید، وقتی که عمومت صد درصد نیست، ولدنهم نیست، بنابراین  {20:37}  نخواهد بود دیگه. یه حکمه، اون یه حکم هم، نص آیه است که حرمته. {صحبت حضار} فرض کنید ازواج پیغمبر نبود، فرض کنید نبود، حالا فرض کنید آیات ازواج پیغمبر نبود، بازم چرا داره، چرا؟ برای اینکه {صحبت حضار}  مادر رضاعی اینجا مگه تنظیر نیست اُمَهاتُهُم؟ تنظیره دیگه، تنظیر در کل جهات عمومته؟ یا در دو جهته؟ یا در یک جهته؟ یک جهته. چرا؟ فرض کنید نساء النبی رو نداریم. یک جهته، چرا؟ برای اینکه حُرّمتِ اینجا. {صحبت حضار}  ببینید حُرّمت فقط حرمت ازدواجه. نمی‌تونید شما بگید که بله، چون حُرّمت، حُرّمت ازدواج است، ولی در هفت مورد حرمت ازدواج جریان نَسَبی، محرم انسان هست، در اینجا هم هست. {21:38}  اگر در اصل {صحبت حضار}  ولکن حُرّمت اصل با حُرّمت تنظیری فرق داره. حُرّمت تنظیری صد درصد که نیستش که، درصده. آیا این درصد یکیه که همه قبول داریم که حُرمت ازدواجه یا بیشتره {صحبت حضار}  اینجا دلیل نداریم. ببینید، صِرفِ اینکه حُرمت ازدواج بین این زن و این بچه شیرخواره است، این مستلزم پله دوم که مَحرَمیّت باشد، نیست. در آیات نور هم که لا یبدین زینتهن و در آیات احزاب هم که عرض می شود که راجع به عمات و خالات پیغمبر صلوات الله علیه دارد که کمتر ذکر شده، در هر دو رشته آیاتف ما این مادر رضاعی، یعنی محرمیت، مَحرَم بودن مادر رضاعیه و خواهر رضاعیه رو اصلا نداریم. این رو باید بعد بحث کنیم. آقایون فکر کنید باید بحث کنیم. من فکر کردم ولی حالا مطرح می کنیم که آقایون روش فکر بفرمایید. این مال مادر.

 اما اخواتکم، سوال، ﴿أَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ﴾ [النساء: 23]، الرَّضَاعَةِ چی؟ {صحبت حضار}  أَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ، این الرَّضَاعَةِ، کدوم الرَّضَاعَةِ؟ دو احتمال. اگر ما احتمالاتی داده میشه و برخلاف اون مقصودی است که میخوایم اثبات کنیم، رد نکنیم که صد درصد که نیست. باید صد درصد کنیم دلالت رو تا اینکه دلمون گرم بشه، تا ﴿لَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ﴾ [الإسراء: 36]در اینجا صدق کنه. حالا، وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ. الرَّضَاعَةِ کدومه؟ الرَّضَاعَةِ همون شیری است که زن به این پسر داده است؟ یا ولو شیر دیگر باشد، دو احتماله دیگه. اگر همون شیری است که زن به این پسر داده است، پس زنی به یک پسری شیر داده و یک دختری هم از همون شیر خورده، چه دختر خود زن باشد، چه دختر خود زن نباشه، ولی از همون شیر خورده، در اینجا پس یک مورد خواهد داشت اُختِ رضاعیه. ما سه مورد بحث می‌کنیم. سه مورد چیه؟ اگر یک پسر و یک دختر، هر دو از شیر این زن، این شیر این زن خورده‌اند، نه شیرهای بعدی. الان این زن داره شیر میده به یک یک دختری یا پسری شیر میده، یا این دختر، دختر خودش نیست، پسر، پسرِ خودشه. {24:15}  اینجا اُمهاتکم نیستش که، پسر که این پسر واقعیه. یا بعکسه، دختر، دختر خود این زن است، اما پسر، پسر این زن نیست. در اینجا اگر پسر از این زن شیر خورد، اخواتکم من الرضاعه باید باشه دیگه. خب کدومه رضاعه؟ یعنی این زن، وقتی شیر داد به دختر خودش، همون شیر را هم به این پسر داد. پس این پسر با اون دختر، ازدواجشون حرام میشه.

 اما اگر این نشد چی؟ فرض کنید که این زن، یک دختری داره که بهش شیر نداده، به این دختر شیر نداده. ولکن به یک پسر اجنبی شیر داده، آیا این دختر، خواهر این پسر است مِنَ الرَّضَاعَةِ؟ خب نه. نه دیگه چونکه شیر نخورده. در احتمال اول، درست دقت کنید آقایون، ﴿أَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ﴾ [النساء: 23] یعنی همون شیری که زن به این پسر داده است، یک دختری هم که از این شیر خورد، این دختر خواهر این پسر می‌شود، مِنَ الرَّضَاعَةِ. اما اگر پسر شیر نخورده اصلا، چکار کنیم در اینجا؟ پسر اصلا شیر، الرَّضَاعَة ای در کار نیست. اگر الرَّضَاعَة ای در کار نیست، بنابراین اگر یک دختر اجنبی از این زن شیر خورد و این رضاعت مخصوص این دختر بود و پسر شیر نخورده، پس اَخَواتُکُم مِن الرضاعه نیست. چون الرَّضَاعَةِ یک بُعدی نیست، دو بُعده. الرضاعه فقط این دختر شیر خورده، به پسر که نداده. این هم عرض می شود که یک مطلب.

خب، وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ. حالا فرض کنید که یک پسر و یک دختر، هر دو از شیر این زن می‌خورند، هیچ کدوم هم، پسر و دختر این زن نیستند. آیا اینجا أَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ است یا نه؟ بله هست. چرا؟ برای اینکه یک رضاعه بیشتر نیست. یک رضاعه است که شیر دادنه، از این یک شیر دادن، یک دختر اجنبیه و پسر اجنبی شیر خوردند، پس این دوتا با هم خواهر و برادر شیرخوارگی هستند. این خواهر به این برادر، ازدواجش حرام و این برادر ازدواجش با این زنی که بهش شیر داده حرام خواهد بود. ببینید، قسمتی از أَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ صد درصده، هر کاری که بکنیم. و قسمتی این صد درصد نیست.

 در اینجا احتمال دوم، أَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ یعنی لزومی ندارد که از همون شیر خورده باشد این دختر، یا این پسر از همون شیر. نه، از شیر این زن بالاخره خورده. اگر از شیر این زن بالاخره خورده، در اینجا در هر سه بُعد اُختیّت رضاعی حاصل میشه. یک بُعدش که مورد بحث نیست که اگر پسر و دختری، هر دو فرزندان این زن اند. خب که هیچی. اما اگر یکی از این دو فرزند این زن است، پسر، دختر. اگر دختر فرزند این زن است، پسر نه، در هر دو بُعد أَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ صِدق میکنه. اون رضاعه هم لزومی نداره باشه. برای اینکه الرَّضَاعَةِ {27:27} ﴿وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ﴾ [النساء: 23] ولی این مطلب خیلی سفت نیست، خیلی محکم نیست، چرا؟ برای اینکه آیا الرَّضَاعَةِ در اینجا نص است یا ظاهر کالنص است نسبت به کل الرَّضَاعَةِ یا نه؟ اما رضاعه ای که قبلا ذکر شده، وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ بعد هم بلافاصله، زید آمد و او. او به همین زید بر میگرده دیگه. یا اینکه مردی آمد و الرَجُل، جاء رجل والرجل، {27:58 } به همونه دیگه. الف لام جنس نیست. استغراق هم نیست. بلکه این الف لام، یعنی همون مرد. در اینجا هم وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ و أَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَة. پس اگر بخوایم ما دقت کنیم، نه تنها آنچه را که آقایون می‌فرمایند نیست. بلکه آنچه را هم که ما عرض می‌کنیم، میشه نباشه. این رو باید روش فکر کنیم و دقت کنیم که از آیه ما چقدر دربیاریم. {صحبت حضار} چون قبلا رضاعه ذکر شده، قدر متیقن این است که أَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ عرض می شود که همون باشه.

 اینها رو ما چرا عرض میکنیم؟ برای دو جهت، یک جهت اینکه ما بیشتر دقت کنیم چون پایه گذاری کنیم در دلالت، دوم این است که خب وقتی که در اینها گیره، شما میایید، عمات و خالات و عرض می شود که، عرض می شود، دختر برادر و دختر خواهر و پله اول و پله دوم و تا هم فیها خالدون همه چی رو میذارید داخل فقه.

من امروز خسته ام دیگه صحبت نمی کنم. اللهم الشرح صدورنا بنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا لما تحبه و ترضی و جنبنا ان ما لا تحبه و لا ترضی و السلام علیکم

اللهم صل علی محمد و آل محمد