پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه پانصد و نود و ششم درس خارج فقه

محرمات نکاح

 بسم الله الرحمن الرحیم

 الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله طاهرین

علامه بزرگوار در تبصره سوره تصریح دارند که طبق شهرت و یا تقریباً اجماع کل علمای شیعه و سنی هم در ضمن لولنا لأمرأة لم یحرم نکاحها، صفحه ۱۱۹ باب نکاح تذکرةالفقها این عنوان مطلب ماست، حالا ما برخلاف آنچه که معمول است در مسائلی که مورد بحث و افتاء و نظر است، اول کتاب اول را باز میکنیم که کتاب الله است برخلاف آنچه معمول است که اگر فقیهی ازش سوال می کنند فلان مسئله، عروه الوثقی باز میشه  یا وسائل الشیعه باز میشه یا جواهر باز میشه یا موائر باز میشه. ما در نقطه اولی کتاب الله را باز می کنیم تا نصفه آخر هم همینطوره و اگر ضرورت قطعی هم در میان فتاوای شیعه و سنی بر خلاف ظاهر مستقر قرآن باشد قبول نمی کنیم چه برسد ظاهر نص اینجا نص اولاً راجع به سوره نور که خصوصیاتی در بین کل صور قران دارد و بیشتر اخلاقیات است و حدود است و تعزیرات است و اجتماعیات است و آداب است و و حجاب است از این قبیل ها، در هیچ سوره ای در قرآن شریف اینجور مطالب که به هم مجموع باشد و در این جهت باشد ما نمی بینیم. و چند جهت هم دارد: یک جهت این است که این سوره به همین ترتیب که ملاحظه میکنید نازل شده به دلیل خود آیه، بسم الله الرحمن الرحیم، سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ. این آیه دلیل است یعنی این مجموعه ای که بعد از بسم الله تا بسم الله بعدی سوره بعدی است که سوره فرقان است این مجموعه آیات یکجا و به همین ترتیب نازل شده است، خوب در اینجا در آیه دوم راجع به حد است، الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ، الزانی لاینکح روی الزانی صحبت کنیم قبلاً اشاراتی داشتیم، خب کافی نبود. الزانی که اسم فاعل است مراد چیه؟ مراد کسی که الان مشغول زنا است یا زنا کرده است و توبه کرده است، مقابل یا زنا کرده است و توبه نکرده است  یا زنا کرده است، انسان میداند و توبه ندیده است یا زنا کرده است و انسان دیده است بدون شهادت یا زنا کرده است و انسان شهادت میده. همه اینها زانی دیگه. بله؟ همه اینها جزو علمه، علم دارد زنا داده و مشهور به زناست جزو علمه یا انسان شنیده است که این زن زنا داده است یا دیده است و شهودی در کار نیست یا دیده است و ندیده است شهود اربعه در کار هست یکی از شهود خودمونیم یا نه  و سه تای دیگر شهود چهارگانه دیده‌اند و شهادت می دهند نزد شما حاکم شرعی با موازینی که در باب شهادت هست اینا همش از زانیه دیگه، مراحل فرق میکنه دیگه یا نه. آیا میشود گفت که اگر انسان علم دارد که فلان مرد زنا کرده است و فلان زن زنا داده است علم قطعی که او را در برش بگیره، آیا این می تواند میزان باشد برای حد؟ نه، فقط این میزان است که شما می دانید فقط شما می دانید که این زن زنا کرده است، این مرد زنا کرده است، و شما نهی اش کنید و  شما فاسدش بدانید و شما به شهادت قبولش نکنید و شما حرفش را نپذیرید در این بعد شخصی بله  ولکن در بعد بعدی که حد به این زن یا مرد میرسد نخیر چون زانی بودن دارای مراحلیه  کما اینکه عبادت هم دارای مراحلیه، همانطور که عبادت دارای مراحل ایست مرحله فردی است، مرحله اجتماعی است، مرحله دانستنی است، مرحله دیدنی است، مرحله شهود است، همین طور هم تخلفات دارای مراحل است، قاطی نمیتونیم بکنیم، نمیتونیم بگیم که اگر در آیه ی اول فرمود الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا دربعد آخر است الزانی کی گفت که در بعد آخر است، اینها با هم فرق دارند الزانی لاینکح در بعد تماس اول ارتباطی است که نکاحه. یک زن، یک مرد. اما الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي در بعد اجتماعه، فلذا عرض می شود که وَ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانِينَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ و جایی دیگه الکاذبون. اینا فاسق اند، اینا کاذب اند، آقا با چشم خودش دیده این آقای حاکم شهر با دو حاکم شرع دیگر سه نفر عادل، حاکم شرع، فقیه، عالم سه نفری با چشم شون دیدن. اگر این ها گزارش بدهند نزد یک حاکم شرعی که این زنا داده است و این مرد زنا کرده، طرف میخوابونن و هشتاد تا ضربه تازیانه میزنن. بوده آقا واقعاً  هم بوده ولی صحبت واقع نیست قضیه حد ربطی به واقع نداره یک واقع اصل وقوع زناست زنایی که جوری واقع شود که بتوانند چهار نفر مرد عادل که رهگذرند ببینند نه  از دیوار مردم برند بالا، در را بشکنند، برند تو و زیر لحاف را نگاه کنند اون زنایی که در بعد همگانی است گذر خوان است، بازار کجاست، توی خیابون است، توی یکجایی که مردم عبور میکنند، جایی که مردم عبور می کند جوری که چهار نفر شاهد عادل در یک زمان در یک کیفیت و خصوصیت مشاهده کنند و واجب است تلقی کنند، تلقی شاهد واجب است. چرا؟ برای حفظ عفاف. آیه اول در بعد چیه؟ اجتماع، الزانی، کدوم الزانیة و الزانی؟ اون الزانی که چهار نفر عادل بتوانند ببینند، اگر ما هیچ قرینه نداریم فرمودند زناکار، زنا کرده. اگر گفتند زناکرده و قرینه ای نداریم که کدوم زنا کرده است زناکرده ای که شما دیدید فقط و نمیخواسته کسی ببینه یا  زنا کرده ای که سر چهارراه وایساده فرق داره باهم زنا کرده ی اول حکمی دارد و زنای کرده بعدی حکمی دیگر. فتوا هم همین طوره مگه همه فتوا ها یه حکمی داره، مگه تمام عدالت ها یک جوره، عدالت ها دارای مراتبی است فکرها دارای مراتبی است ایمان ها دارای درجات است قاطی نمیشه کرد. اگر یک کافری که مکذب به آیات الله است عذاب جهنم براش هست نمی‌شود گفتش که یه کافری که مکذب نیست یهودیه نصرانیه عقلش نرسیده متوجه نشده نمیشه قاطی نمیشه کرد باید موضوع را مشخص کرد و حکم مربوط به هر موضوعی اختصاص به خود اون موضوع دارد یا کسی که مطلب در او بالاتر است که به صورت مضاعف است. پس در اینجا آقایون اصرار دارند که قاطی کند اون رو به این بزند این را به اون. الزانیه اول الزانیة و الزانی در کدام بعد است که فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانِينَ جَلْدَةً وَ لا.. در اینجا ببینید پدر صاحب بچه را درآورده هشتاد ضربه بزنید لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً بدون شاهد قبول نکنید وَ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ. در جایی دیگه  عرض می شود الکاذبون. هم فاسق اند، هم کاذب اند، آقا من خودم دیدم. خودش دیده راست است در بعد خودش که اگر بخوایم استناد کنیم به او نمیشه. اما خودش دیده در بعد اینکه او را شلاق بزنند عرض می شود که نه  در اینجا شما کاذب اید  پس در یک بعد صادقه در بعد اصل تحقق صادق جریمه صادق ولی اینجا به درد نمیخوره اگر کسی صادق باشد و بگوید که من دیدم فلان با فلان زنا کرد اصل تحقق جریمه مطلب است جریمه جوری تحقق پیدا کند که چهار نفر شاهد عادل بتواند برند ببینند این با اون فرق کرد. زمینه اولیه الزانیة و الزانی با زمینه دوم، این ها باهم فرق دارند چرا قاطی میکنید؟ آقایون  علم هم قاطی می کند این میشه چی؟ نشر میده. ما با ظواهر امر در احکام شرعی طرفیم، با ظواهر امر با جریاناتی که مناسب ست با تحقق، علم، تخمین هم هست نه علم، حالا علم پیدا کردیم که چنین شده است خب، اینجا حد نیستش که میشه نهی از منکر اگه توبه نکرده. اونجا که نهی از منکر است فقط، موجب این است که در بعد آیه دوم، الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلَّا زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً تا آخر با این اگر شما زانی میشید ازدواج نکنید، یعنی توبه کنید. یا به عکس اگر زن مومنه اس با زن غیر زانیه است با مرد زانی ازدواج نکنه تا توبه نکرده. پس شما احکام رو با هم نمیتونید قاطی کنید. حالا در مقابل زانی اصلی زانی دارای سه مرحله است یا چهار مرحله، مرحله اولی، مشهور به  زنا. دو، دیده اینکه این داره زنا میکنه. سه، چهار شاهد، چهاربار قبل از همه مشهور به زنا. این رو شما دارید اینطور میگید خدا که اینطور نمی فرمایند، میفرماید: اگر چهار شاهد نیاوردند ۸۰ تازیانه اگه سه تا آوردن مانعی نداره؟ خدا میگه چهارتا آخه. اگه سه تا کافی بود سه تا میگفت اگه یکی بود یکی میگفت. ببینید اگر گفتند قیمت این نان چهار تومنه اگه ۳ تومن هم بود، اشکالی نداره بله پنج تومنی بود اشکالی نداره ولی قیمت نان چهار تومنه ۳ تومن معنا نداره اگر خداوند فرمود کسانی که چهار شاهد نیاوردند افتراء است. ببینید، رمیه افتراء با چشم خودش سه نفر شاهد عادل قاضی و لکن اگر برود نزد حاکم شرعی این افتراء است، مجازات هشتاد تازیانه وجود داره. حالا ما چهار مرحله الزانی و الزانیة داریم: یک، می‌گویند زناکار است. دو، یقین دارد زناکار است. سه، دیده است زناکار است. چهار، چهار شاهد. این چهار مرحله در بعد زنا هست، هر کدوم حجیته. اون مرحله آخر که چهار نفر شاهد، عادل هر کدوم با شرایط ببینند و شهادت بدهند فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ. اما اونجایی که شما می گویید که معاذالله زنا دارد انجام میشه، اینجا فقط نهی از منکر است عملاً و لفظاً. اگر لفظاً اثر کرد، اگر نکرد، از هم جدا کردن و حتی کتک زدن و حتی کشتن و این ها در کار نیست اینا حرف های درستی اینا حرف های جاهلی است بر خلاف نص قرآن و سنته و متاسفانه در بعضی از فتاوی مشاهده میشه که …خوب داریم نفی می کنیم دیگه، اگر کسی دید با زنش کسی مشغوله بره اونو بکشه یا زنش رو بکشه، این حرفا درسته؟ این بحث رو… بله خوب مفسد فی الارضه، هر جور کرد. حالا فقط رو کاری نداریم. عرض می شود که در افعال سه‌گانه‌ای که قرآن میگه. حالا داریم بحث میکنیم. پس این چهار مرحله هر کدامش حکمی داره. اونجایی که مشهور به زنا است و علم آور نیست، نمیتونه حکم به زنا بکنه. این زن عفیفه است، اگر ازدواج پیش بیاد، حق ازدواج دارد. ولو عفت دارای مراحلی است که عرض می کنیم. مرحله دوم، اگر علم دارد، بسم الله، نمیتونه ازدواج بکنه. مرحله ی سوم که دیده است خب نهی از منکر است. مرحله چهارم که البته این حد دارد و چهار شاهد عادل باید شهادت بدهند. عفاف هم همینطوره. اگر کسی مشهور به عفاف است چه مرد باشد چه زن، مشهور است به عفاف جنسی. اما اگر کسی مردد است، این اشاره میاد، ابرو میاد، زن باشد، مرد باشد، نمیدونیم کاری کرده، نکرده این مردده، این مشتبه. وقتی مشتبه ما حق نداریم که حکم کنیم این زانیست مردش یا زنش زانیه است و اینم نمیاد که الزانی لاینکح، حمل به موضوع میاد چون زنا در اینجا ثابت نیست عرض میشود که مرحله سوم عفاف، این می شود که ظاهر ایشون چه زن باشد چه مرد باشد ارتباط جنسی نداره. مرحله چهارم، قطعیه عفاف. مثل عفافی که قرآن شریف برای مریم سلام الله علیها گفته، وَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيها در یک آیه و فیه در آیه دیگر مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها، اینها مراحل چهارگانه ی عفافه. هر مرحله عفاف در برابر یک  مرحله از مراحل چهارگانه زنا است اینو برای چی عرض کردم؟ برای اینکه راجع به نکاح زانی با غیر زانیه یا نکاح مومنه با زانی ما دو جور در قرآن شریف آیه داریم در بعد همین مسئله، یک جور همین آیه الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ که مرکز اصلی و محوری بحث ماست در این مسئله که از باب اصول موضوعه کسی که زنا کرده است یا زن یا مرد و طبعاً توبه هم نکرده اگر کرده بود زانی نیستش دیگه، التّائبُ مِن الذَّنبِ كَمَـنْ لا ذَنْبَ لَهُ. زانی که از مشرک بدتر نیست. اگر شخصی زنا کرده است و توبه نکرده است چه مرد باشد و چه زن، عرض می شود که لا يَنْكِحُ إِلَّا زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ تا آخر، اگر شما ببینید فلان زن زنا داده است و شما زناکار نیستید یا زن عفیفه ای ببیند آن مرد زنا کرده است یا بداند صددرصد، اگر ببیند و قطعاً بداند. اما اگر امرش مشتبه ، اگر این زن و این مرد پالونش کجه اما نه  میداند صد در صد و نه دیده است صد در صد که جریان زنایی انجام شده است. خوب در اینجا سکه این مرد با اون زنی که چشم و ابرو میاد ولی نمیدونه سرش خرابه یا نه این زن رو زانی حساب کنه؟ خوب عفیفه حساب کنه؟ این بین عفیفه و زانیست. عفیفه اصلی این است که میداند انسان با عفته یا مشهور است با عفته یا ظاهر کارش عفته، هیچکدوم نیست نه میداند با عفته، نه ظاهر کارش عفته، چون یه اداهایی در می آورد که خلافه عفته. اینکه نمیداند زناکار است اما بین این دو مشتبه است اینجا مشمول آیه است؟ کسی ندیده و لکن آیه مائده چه می فرماید. خوب با خیلی ها که انسان صحبت می کند می گویند این آیه نفی شده، الزانی لا ینکح نفی شده، چرا؟ عادت کرده‌اند به اون روایاتی که لاینبغی حمل کرده اند به نص در کراهت است میگن لا ظاهر در حرمته، بدون توجه به قرآن و حتی بدون توجه به روایت. این لا را که میگن ظاهر در حرمت است حمل می کنند بر لا ینبغی است که میگن نص در کراهت. این چه اشکال داره؟ بعدا تصمیم می گیریم. اولاً ینبغی و لا ینبغی این کراهت استحباب نیست و ما ینبغی….مکروهه؟ این ینبغی و لا ینبغی … محال است در بعد تکوین و محال است در بعد تشریع.  محال در بعد تشریع حرمت داره. محال در بعد تکوین این است که غیر ممکن است که خداوند… حتی در کل قرآن وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ، یعنی مکروهه؟ سزاوار هم اگر….  و لا ینبغی یعنی از حرام بالاتره. مکروه از حرام بالاتره،  ینبغی از واجب بالاتره این بر حسب منطق لغوی قرآن شریف در کل مباحثی که گفته نشده. این اشکال اول که شما میگید لا ینبغی نص است در کراهت و ما اون ظاهر را حمل می کنیم بر نص پس بنابراین مکروه است، این اشکال اول. اشکال دوم …..شما نمیتونید لا ینبغی را حذف کنید برای اینکه امام معصوم در روایت دارد لا ینبغی ذلک …. آقا به لفظ حرمت… پس امام هم به قس قرآن لا ینبغی را حرام و غلیظ می داند نه اینکه مکروه. خوب حالا یک سوال، راجب سوره ی مائده عرض میشود که وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ، این محصنات من المومنات  و محصنات من الذین أتوا الکتاب کین؟ خب احصان دارای چند مرحله اس. یک اینکه انسان بداند صد در صد، مطلقاً مثل مریم سلام الله علیها که اینو کاریش نداریم. فقط اینو میخواست بگه دیگه؟ نه، انسان قطعاً نمی داند که محصنه است. ظاهر مطلب این است که این زن محصنه. ظاهر مطلب اینه که این زن انحراف ندارد یا اون مرد انحراف ندارد پس محصنات شامل این هم میشه. محصنه هم که در مقابلش شامل اینجور مرد هم میشه تا این مرحله دوم مطلبی نیست. سوم، سوم اگر یک زنی یقین نداریم که زنا داده معاذ الله یا مردی زنا کرده ولی ظاهر حال اینه، مشکوکه یا نه یک معنا هست به یک معنا نیست. به اون معنا اول و دوم که ما می‌دانیم که این زن پاک است نمانند مریم سلام الله علیها… حالا همینو می خوام بحث کنیم. ببینید این چند مرحله‌ای که حالت احصان دارد، اون قسمتش که قطع یقینه کاری نداریم در بعد دوم مطمئنیم که این زن از خانواده ی نجبیه، راه رفتنش، جلساتش و… انحرافی نداره. اینم از محصنات. سوم، نخیر این زن با مردا حرف میزنه، قهقه میخنده، دستم میده مثلاً فرض کنید که معانقه هم میکنه و این حرفا ولی خود مطلب رو ما ندیدم اگر ما خود مطلب را ندیدیم  و برای ما ثابت نیست علماً و شهوداً و چه. آیا این جزو محصنات است یا جزوه زانیات است؟ ما در جواب اون برادرانی که فقهایی که میگن آیه ی سوره ی نور منسوخ است، میگیم به چی منسوخ است میگن أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ خیلی خنده داره واقعاً . أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ  مطلق است اولاً، ثانیاً، مطلق در مقابل کل اون زنایی که حرام است. اگر بخواهیم از خود قرآن آیه بیاریم این سوره مائده برای اینکه  و المحصنات من المومنات آیا این زنی که نه  زناش ثابته ، نه  احصانش ثابته، نه عفیفه بودنش ثابته نه زانیه بودنش ثابته بین الأمره در اینجا داخل زانیه اس؟ نه، داخل محصنه اس؟ نه، چون داخل زانیه نیست آیه نور تغییر نکرده، چون محصنه هم نیست آیه مائده تغییر نکرده. این زن جزو محصنات نیستش که نمیگیم  زانیه اس . این نه زانیه اس نه محصنه اس کسی که زانیه نیست آیه نور او را نمیگیره و حرام ولکن چون محصنه هم نیست آیه مائده او را نمیگیره،آیه مائده میگه المحصنات من المومنات یعنی اونی که زنی که عفیفه هست و حکم عفت و حکم احصان روش هست. اما اگه نه حکم عفت روش هست نه حکم زنا درست است خارج از آیه نور هست اما داخل آیه مائده هست یا نه. الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ خوب اینکه  تحلیل کرده است محصنات رو، این زن محصنه هست؟ نه. ببینید مثال می خوام بزنم به خود آیه توجه کنید و الذین یرمون المحصنات، اگر کسی دید یک زنی زنا داده یه نفر دیدن اگر سه نفر دیدند این زن زنا داده و این سه نفر عادل رفتند  نزد حاکم شهر شهادت دادند این رمی محصناته. پس بنابراین حتی اینجا هم میگن محصنات مثال دارم میزنم در بعد حد جاری کردن زن یا مردی که با چهار شاهد انحرافش ثابت نیست در نظر قرآن محصنه است. … عجیبه، عجیبه، ببینید، قرآن را دارم عرض میکنم مثال دارم میزنم مثال بالا مثالی که مورد بحث است را عرض نمی کنم. و الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ،اگر شما ۴ شاهد بر زنا نیاوردید اون مورد محصنه است، یعنی سه نفر شاهد عادل نمونه دارم عرض می کنم. اگر سه نفر شاهد، عادل، حاکم شرع…محصنه در این بعده. من دارم به عنوان مثال عرض می کنم چون محصنه به اینم اطلاق شده حتی بله بله، اطلاق محصنه به زنی یا مردی که سه نفر شاهد عادل دیدن، شهادت دادن اما خدا میگه محصنه در بعد حد هستند. حالا پس نفس احصان استعمال شده است بر زن یا مرد که سه شاهد عادل دیدند که در نظر قرآن محصنه هست یعنی عفیفه گفت. اگر چنانچه یه زنی پالونش کجه چنین و چنان و این حرف ها، یقین نداریم زنا کرده، محصنه نیست؟ محصنه نه به معنای ایجابی که میدانم پاکدامنه نخیر نمیدانم پاکدامنه.  ولی محصنه مراحل داره. محصنه چیه؟ محصنه، محفوظه من الزنا، محفوظه من الزنا، چهار بعده: یک، زنی که شوهر ندارد، شوهر نکرده، اما خود را حفظ کرده است از زنا، چون عفاف دارد. دو، زنی که آن چنانم نیست، اگر شوهر نکنه ممکنه کج بره ولی شوهر کرده، شوهر کرده نذاشته. سه، زنی که کارش خرابه خیلی هم کارش خرابه حتی سه نفر شاهد عادل دیده اما در بعد حد محصنه هست اینم مراحل داره. این محصنه بودن در مراحل گوناگون عرض می شود که فرق داره. من این مثال هایی که عرض کردم… اونی که من می خوام عرض کنمف توجه بفرمایید، حالا این زنیکه پالانش کج نیست یعنی مراعات اجنبی یا غیر اجنبی، با هم غذا خوردن، با هم صحبت کردن، با هم دست دادن، با هم عشوه کردن، ولی اصل مطلب را نمی کنند. خوب اینم محصنه است در بعد ازدواج. برای اینکه در بعد ازدواج اونچه که حرامه، چیه؟ الزانیه. اما المحصنات دوبعد دارد یعنی نمیتونیم استدلال کنیم، برای احراز احصان. ما نمیدونیم این محصنات ناسخ این آیه الزانی هست یا نه چون نمیدونیم کدوم احصان را میگه. میدانیم احصان هم دارای مراتبی است و غیر احصان هم دارای مراتبی است یه مرتبه اش را عرض کردیم برای آقایان. که سه نفر شاهد عادل شهادت میدن احصان دارد در بعد حد. احصان در بعد ازدواج، احصان در بعد حد، احصان در بعد نهی از منکر، احصان در بعد، عدالت مراتب داره، عدالت امام جماعت، عدالت شاهد، عدالت طلاق، عدالت مرجع تقلید، عدالت قاضی.  این عدالت هم مراتب دارد، کسی که امام جماعته میشه قاضیش کرد؟ میشه شاهد طلاقش کرد؟ ساده ترین حالت عدالت عدالت امام جماعته اولاً، ثانیاً قضیه احصان هم همینطوره. ظاهر حال مسلمین چیه آقایون؟ ظاهر حال اسلامی چیه؟ ظاهر حال شبهه اش گریه کردنه. ظاهر حال مسلمان عدالت است. ظاهر حال مسلمان کسی که وایمیسه برای نماز، عدالت است، این ظاهر حاله، ظاهر حال را کی نقل میکنه؟ ظاهر حال را نقل میکند که شما ببینید و بدانید. شخص مسلمان به عنوان اسلام ظاهر حالش اینه که زنا نمیکند یا زن زنا نمیدهد. پس ظاهر حال احصان است.  در دو بعد احصان است یکی مادامی که ثابت نشده است، نه ثابت در بعد حد، ثابت که شما بدانید. ثانیاً، و المحصنات من المومنات در بعد ظاهر شرع است اگه در بعد ظاهر شرعه در غیر محفوظه الزنا مرد باشد یا زن باشه. اگر مردی زنا کرده بعد هم میاد نماز جماعت و روزه میگیره نمیدونیم توبه کرده یا نه ظاهر حال چیه آقایون؟  استصحاب میکنیم؟ در ظاهر استصحاب جایی نداره، استصحاب اصل است و ظاهر دلیل است. اگر بین ظاهر و دلیل، فرض کنید یه مردی یا زنی است که نجسی و پاکی سرش میشه،  یکی شی پاک بود افتاد دست این میگیم چون لا ابالی میگیم  پس نجسه، نخیر ظاهر حال مقدم است حالا ظاهر حال مسلمانی که معاذالله زنا کرده است چه زن چه مرد و نمیدانیم توبه کرده است یا نه؟ باید احراز کنیم توبه کرده؟ ظاهر حال توبه کرده. مقتضای ایمان اینه که اگر کسی کار بدی کرد توبه کند. البته این توبه کردن  در مراحل  مختلفه. مثلاً يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً ألا الذین تابوا…  بعضی وقت ها توبه باید محرز بشه بعضی وقتا عفاف محرز بشه، زنا محرز بشه  بعضی در بعد شخصی محرز بشه در بعد أربعه الشهدا محرز بشه. این موارد استثناییه اما به عنوان اصل کلی داریم عرض میکنیم. به عنوان اصل شما انسانی که یقین ندارید زنا کرده یا یقین دارید زنا کرده یقین نداری توبه کرده. نمیدونی توبه کرده یا نه. اگر ظاهر حال به عکس شد، ظاهر حال عوض شد، ظاهر حال میره کنار. اصل توبه است مادامی که ثابت نشده توبه، حکم الزانی و الزانیه را در اینجا دارد.