بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین
هر اندازه انکار یک مطلبی عمیق تر و قریق تر باشد و طرفدارانش در طول تاریخ اسلامی و عرض جغرافیاییش بیشتر باشند برای ردش انسان باید تعمل و دقت بیشتری مصرف کند. از امهات اختلافاتی که ما با سایر فقهای اسلامی داریم همین قضیه ازدواج غیر زانی با زانیه و ازدواج غیر زانیه با زانیست .
مطالبی را درباره این آیه عرض کردیم حضور بردران فعلن تکملش اعوذ بالله من الشیطان الرجیم الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ ۚ وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ چند مقارنه است در اینجا ، البته اگر ایمان به قول مطلق ذکر بشود در برابر کفره اینطور نیست . ایمان خلاف ایمان کفره ، اما اگر ایمان در برابر زنا ذکر شود زنا که کفر نیست.
اما عمل منکریست مانند کفر افضا در اینجا چند مقارنه و برابری در کارست ، یک نکاح در برابر زنا الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً و الی اخر پس معلوم میشد که نکاح غیر زناست و زنا هم غیر نکاح است که قبلن عرض کردیم .
خب الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً خب الزانی اینجا کیه ،الزانی مشرک باشد مومن باشد هر مذهبی از مذاهب فرق نمیکنه الزانی هر مذهبی از مذاهب داشهت باشد این لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً میخواد زانی مشرک باشد مومن باشد شیعه باشد سنی باشد به حساب زنا اگر میخواد ازدواج کند یا با زانیه است مانند او مشرکه و غیر مشرکه و هرچی چون غیر دیگه که نداره که
یا با مشرکه مشرکه چه زانیه باشد چه غیر زانیه باشد اگر مشرکه ی زانیه باشد که خب بالاتر هست . خب این یه مقارنه که بین نکاح و زناست بعد ، وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ مومنین در مقابل که هست و در مقابل چه مومنین در مقابل زانی و زانیه است و در مقابل مشرکه است تبعن
نه تنها مومنین در مقابل مشرکه و مشرک است این معلوم و لاکن مومنین در مقابل زانی و زانیه هست . زانی و زانیه اگر هم مسلمان باشند اعتقاد اسلامی داشته باشند و چه باشند و چه باشند به صرف اینکه زنا کرده است این مرد و یا این زن و توبه نکرده است در هر سه بعدش که این بعد اولی و غیرشه این مومن در این تعبیر نیست چون ایمان دارای درجاتیست کمااینکه کفر دارای درکاتیست.
کسی که مومن باشد این زناکار نخواهد بود پس این هم مقارنه دوم وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ خب مطلب دیگر آیا المومنین فقط مذکرهارو میگه فقط نخیر هم مونث ها هم مذکرها به چند جهت . یه جهت اینکه اگر المومنین که جمع مذکرست بدون هیچ قرینه تخصیصیه ذکر شود مراد کل کسانی که دارای ایمان هستند میشود چه مذکر چه مونث چرا چون حکم مال ایمانه حکم مال ایمان است .
مال شخص نیست که اگر مذکر بود فقط مذکر مونث بود فقط معنث نخیر این حکم فقط مربوط به ایمانست پس این وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ کسی که دارای ایمانست چه مذکر ابشد و چه معنث باشد این یک دو خب در خود آیه هردو رو ذکر فرموده الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً این مال مردش وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ ۚ مال زنش وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ پس مومنین هم زنه زانیه رو میگیره هم مرد زانی رو میگیره هم زنه مشرکه رو میگیره هم مرد مشرک رو همه رو میگیره دیگه مطلب بینه خب
در مقابل عرض کردم علی المومنین ضدش کیه ضد مومنین دو بعد دارد یک بعد ضد مومنین عقیدتی که مشرکو مشرکه است یک بعد ضد مومن از نظر عملی که زانی و زانیه است .
بله، بعله فاسقه منتها به فاسق گاه مومن میگویند و گاه نمیگویند اینجا به فاسق مومن نمیگن کسی که زانیست این داخل مومن نیست برای اینکه مومنین مقابل قرار گرفته است ببینید حکم اینست ببینید شخص زانی فقط با زانی و مشرکه شخص زانیه ازدواج نمیکند مگر زانی یا مشرک خب
در بعضی مراحل اینطوره ولی منتها این کذب اونه این دنبال اونه . نخیر چون تعبیرات فرق میکنه در بعضی موارد لفظ مومن میاد حتا شامل منافقم میشه مثلن يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ منافقو نمیگیره . صحبکم الله بالخیر
منافق واجب نیست وضو بگیره ؟
منافق که مسلمان نیست
عجب ،صبر کنید چون ایمان مراحلی داره ایمان زبانی ایمان قلبی ایمان همش ایمانه ، همین نه مومنه ببینید ایمان یعنی چه امن به یعنی خودرا در پناه او قرار داد خودرا در پناه او قرار دادن یا لفظی است یا و عقیدتی است یا عملی است سه بعدیه همش ایمانه قراین ما تابع قراین هستیم در آیاتی که خداوند تکلیف برای مومنین ذکر میفرماید تکلیف منافق تکلیف نداره ، کافرم تکلیف داره نه کافرم داره منتها لفظ مومن شاملش نمیشه ببینید سه مرحله ایست
کل مکلفین و کسانی که زیر بار اسلام رفتندن ولو لفظن بالاترش و عقیدتن بالاترش و عملن افضا در مقابل کفار لفظ المومنین در بعضی از اطلاقات شامل کل کسانیست که 0800 که نیست که .
اونجا قرینه است صبحکم الله بالخیر ایونجا قرینه است ما بدون قرینه داریم بحث میکنیم اگر چنانچه لفظ مومن مطلق ذکر شد مخصوصن در تکالیف عامه مکلفین مثه وضو و نماز این حرفا اگر مومن مطلق ذکر شد چرا مقیدش کنیم به ایمان قطعی فقط ایمان لفظی فقط لفظی قلبی فقط لفظیو قلبیو عرض می شود که عملی همش ایمانه
منتها شما ایمانارو قاطی نباید بکنید چون ایمان امن به یعنی امن نفسهو به سوال، آیا شخص منافق با گفتن شهادتین خوئد را از کشته شدن و از چه و از چه نجات داد یا نه بله داخل در گروه مسلمانها در حوزه اسلامی شد یا نه بله پس امن لفظین بعد بالاترش امن حقیقین بعد بالاترش امن عملین
بله ، چرا ؟برا اینکه یه نفر شیعه مرتضی علی که ادم کشته اونم باید کشتش جاهد که دلیل نمیشه جاهل هم کفار منافقین از کفار بدترن اما لفظ المومن به حساب بعد اول که ایمان لفظیست شامل اونها میشه حاال ما تابع قرائنیم در اینجا وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ مومنین کین ،زانی نخیر زانیه نخیر مشرک نه مشرکه نه ، اینها هرچهار یا هردو در مقابل مومنین هستند
پس اگر کسی مرد زانی نیست با زانیه و مشرکه حرام است اگر زن زانیه نیست با عرض می شود که مردی که زانیست یا مشرک حرام ، این مرحله اولا و اگر …
شما جاهایی رو مثال میزنید که قرینه دارد . وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ صبر کنید صبر کنید وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ پس ایمان بوده در قلب وارد داشته ببینید .
عزیزم دقت نمیکنید چرا شما عجله میکنید خود آیه دلیلست بر نقض این حرف چرا و قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ منافق نبودن ها اینا لفظن ایمان اوردن به قلب وارد نشده منافق نبودن . قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا چرا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ ۖ چون ایمان هنوز از زبان به قلب نیامده ایمانه ها والا میگفتش که … آخه آیه میفرماید که …
قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ بله اینجا چی میخواد بگه میخواد بگه شما توقف نکنید در جریان لفظ باید به قلبم وارد بشه ولذا در بعضی موارد لفظ گفته به قلبم وارد عمل نکرده اینم باز مومن نیست پس ایمان دارای درجاتست و کفرم دارای درکاته و هر درجه و درکه ای رو ما باید از خود قرینه خود همین آیه دلیلست بر اینکه شخصی که لفظن ایمان اورد لفظن ایمان آورد اما به قلب وارد نشده باز در اطلاق کلی مومن مومنه اما اطلاق صحیحه لفظ مومن رو به او ننمیکنیم که درجا نزنه اونجا
قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا یعنی ایمانی که ما میخوایم نشده ،ولذا يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ معنی کنیم يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا یعنی چه ترتیل آهسته داره نه میخواد بگه درجه بالاتر بره شما هر درجه لفظی ایمان به قلبی برسید از قلبی به عملی برسید در تمام مراحل تعالی وتساعد پیدا کنید .
حالا در اینجا وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ دارای چند بعده ،بعد اول اینست که تعکید و تایید میکند اونچه را که از لا ینکح و لاینکحها استفاده میشه ،که بابا لا ینکح و لا ینکحهها این اخبارست اما در عمق انشاع است یعنی حرام است مرد زانی ازدواج کند مگر با زن زانیه و مشرکه ، و حرام است زن زانیه ازدواج کند مگر با مرد زانی و مشرک
تعکید و تایید این مطلب وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ مگر اینکه آقا بیاد بگد که حرم که این امرو نهی نیست که حرم دیگه ،خدا داره میگه کی حرمت خدا خدا حرام کرده خدا حرام کرده است چون امرو نهی نیست خب بالاتر امرو نهی است خداوند حرام کرده است این را کدوم را ، این لا ینکح رو ینکحوش کنید ببینید لا ینکح که حرمته این لَا يَنْكِحُ رو ینکح کنید اگر زانی نکاح کند با مطهره با غیر زانی و اگر زانیه نکاح کند با مطهر یا اگر عرض می شود که مشرک نکاح کند با مومنه، و مومنه نکاح کند با مشرک حرم ذلک تمام اینها حرامه پس یک قسمت حلال است یک قسمت حرام است
پس دو جاده برا ما اینجا مقرر کرده جاده سلبست و جاده ایجاب جاده سلب نص کل آیه است و جاده ایجاد مرحله بعدیست جاده صلب الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ این چهار پنج مرحله همه حرام حرام حرام و حرم ذلک الی المومنین مومنین کسانی است که زانی نیست زانیه نیست مشرک نیست مشرکه نیست . اون کسانی که این عیبهارو ندارند عیب زنا از نظر بعد فرعی و عیب چه از نظر بعد عقیدتی اینه که این عیبهارا ندارن نمیتونن با معیوبها ازدواج کنند.
مومن مشرکه بگیره ،مومنه مشرک بگیره ، غیر زانی زانیه بگیره هرچی میخواد باشه زانیه غیر زانیه که عفیفه است زانی بگیره یا مشرک بگیره تمام این مراحل محرمه منتها این که این بخش رو اول عرض کنیم تاینکه بعد بخش تتمه بحث ایا این آیه درش تقییدی نیست در کار ممکنست که آیه باشد عام باشد مطلق باشد حتا نص باشد که دارای افراده و در بعضی افراد یک تغییری و یک تخصیصی وارد شده باشه
آیا تقلیل تخصیص دارد یا ندارد خب بله دارد در خود قرآن ، خود قرآن یا بعنوان تقیید یا تخصیص اگر زمان عمل نگذشته باشد یا بعنوان نسخ توسعتن یا تصدیقن یا اضالتن اگر زمان عمل گذشته باشد ما داریم از جمله همینجاست که بحث خواهیم کرد که آیا زن زانیه میتواند با مرد بت پرست ازدواج کند نه ،طبق آیاتی که خواهیم آورد.
ایا مرد زانی مسلمان میتواند با زن مشرکه ولو عفیفه با زن مشرکه نه اهل کتاب ازدواج کند نخیر ، چند مورد خارج میشد اگر که زمان اون آیاتی که آیات سوره بقره و آیات سوره های دیگر که عرض می کنیم اگر زمان اون آیات همزمان با این آیات باشد که نیست چون مکه مدینه فاصله داره اگر هم زمان این آیات باشد قبل از زمان عمل این می شود تقلید ، تقلید الزانی و زانیه و چه و چه در بعضی موارد و اگر که همزمان نباشد میشود نص
منتها نص دارای سه مرحلست دیگه اینجا مرحله تضییق است گاه ناسخ توسعه میده میگه اونچچه گفتیم بیشترش ،گاه ناسخ به کلی حکم قبل رو از بین میبرد در قرآن نداریم گاه ناسخ تضییغ میکند در اینجا مرحله سومه نصه قرآن شریف تضییغ کرده در بعضی موارد
ما که نمیخوایم همه نسخ هارو بحث کنیم سه جور نسخه ، بله
از وجوب ،استحباب ندارد . ببینید ما حکم مقابل در مقابلش . خب آیا در اینجا ببینید در سوره مبارکه ممتهنه لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ ۖ عرض می شود که تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ زنهایی که زنهای مشرکه ای که از مکه آمده بودند فرمودند وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ اما زنان مومنه إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ مومناتی که سوره هجرات مومناتی که مهاجرات هستند اینهارو عرض می شود که فَامْتَحِنُوهُنَّ این زنهارو امتحان کنید .
خب حالا که امتحان کردیم اگر واقعن مومنه در آمدن لَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ زنهای مومنه رو به کفار نه به مشرکین کفار حساب داره در اینجا
بله ،بله ، عرض می شود که بعله آیه چندمه ؟ آیه دهم ، بعله آیه دهمه چی ؟سوره ممتحنه ممتحنه دیگه
ببینید متشکرم ، بعله سوره مبارکه ممتحنه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ ۖ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ از جاهای که رجع متعدی استمال شده اینجاست هم لازم در قرآن استعمال شده و هم متعدی فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ ۖ فرمود الی الکفار الی المشرکین نگفت
چرا ؟ حساب داره . درسته در مکه مکرمه در مکه مکرمه مشرک بودن همه اهل کتاب در کار نبود و اگرم بود نقش بسیار کمی داشت ولی در اینجا فرموده است که فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ نفرمود الی المشرکین میخواد بگد که موضوع حکم حرمت ارجاع مومنات موضوع حکم کفارن نه المشرکین المشرک اخص است از کافر و این حکم باطلست
کافر اعمست از مشرک چون کافر ممکنه مشرک باشد یهودی باشد .
اینا مشرک بودن دیگه قبلنم مشرک بودن. قبلنم مشرک بودن قبل دعوت اسلامم مشرک بودن یعنی به دین مسیحو موسا ایمان نیاورده بودن مشرک بودن اینایی که در مکه بودن مطلقا مشرک بودن موحد کم بود توشون بحث موحدین که نیستش که راجبه موحدین که بحث نیستش که راجبه غیر موحدین بحثه غیر موحدین که العان در مکه هستند بعد از هجرت رسول الله صلوات الله علیه غیر موحدین کلن اینا کین مشرکن این غیر موحدین که کلن مشرک هستند در اینجا میفرماید که فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ الی المشرکین نفرمود چرا ؟
کافر اعمست از مشرک ، کافر اعمست از مشرک چرا ؟ چون مشرک بت پرسته ولی کافر اگر خدا پرست هم باشد یهودی و نسرانی که کفر بلاسلام کافره پس بینهما عمومن و خصوصن مطلق ، کل مشرک یعنی کافر و لیس کل کافر مشرکه چون یهود و نسارا مشرک نیستند و کافر هستند .
حالا چون موضوع در اینجا کفارست از اینجا چه استفاده میکنیم ،استفاده میکنیم که زن مومنه حق ندار که با کافر ازدواج داشته باشد چه مشرک و چه یهودی مسیحی و چه اهل کتاب ولی به عکس میشه به عکس میتواند مرد مومن و مسلمان با زن کتابیه ازدواج کند با زن مشرکه نه ، اضافه بر این آیات آیات سوره بقره رو خواهیم بحث کرد
خب فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ ۖ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ از هردو طرف حرمته نه کفار حلالند برای زنان مومنه و نه زنان مومنه حلالند از برای کفار آیه هم آیه مدنیست و عرض می شود که بحث مدنی غیر از بحث مکیست و اگر فاصله هست فاصله بین مکه و مدینه فاصله عمل است قطعن
خب این یک قسمت ،حالا ما از اینجا استفاده میکنیم که به طور کلی زنه مومنه زن مومنه کیه اینجا مراد از زن معمنه مسلمانست دیگه . خب ولو زناکارم باشه اینجا مقابل نداره که در آیه ینجا که مقابل نداره که 2121 که اینا مشرکن یا اینکه مسلماننند حالا به منافق کاری نداریم اگر مسلمانست ولو عرق خورست شرابخورست زناکارست چه هست چه هست اما معتقدستو مسلمان است به منافق کاری نداریم حتا بالاتر از لما يُخرِجوكُم فی قُلوبِكُمه در اینجا چه زانیه باشد و چه زانیه نباشد
پس زن مسلمان اگر زانیه باشد طبق این آیه بر مرد غیر مسلمان که کارست چه مشرک و چه غیر مشرک حرام است این یک نسخ نسخ اول چون در آیه نور چه فرمود در آیه نور فرمود که الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ ۚ زن زانیه مسلمان زن زنا کرده مسلمان رو حق ندارد ازدواج کند باهاش مگر مرد زناکار یا مرد مشرک
ولی این آیه چی فرمود لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ و این آیه بعد از اونه و ناظر به اونه تقلیل میکنه تقلیل میکند عامه آیه مبارکه سوره نور را این یک بعد
بعد دوم آیا مرد مسلمان میتواند با زن کافره غیر مشرکه ازدواج کند بله آیه ماعده چون ماده اخرو مانزلت هست دیگه چون آخرو مانزلت هست ناسختن غیر منسوخه آیه مائده وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ محصنات، شرط احسانه اگر زن یهودیه یا نسرانیه ای باشد که زانیه نباشد شما میتوانید با او ازدواج کنید چه دائم چه منقطع آقایون میگن منقطع خب دائم که فرد اصلیشه فرد اصلی و نصیش عبارتست از دائم درسته پس یکی از کفار خارج شد درسته
اما آیا میتواند مرد مسلمان با زن مشرکه ازدواج کند آیات بقره آیات بقره وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّىٰ يُؤْمِنُوا ۚ وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ ۚ ببینید وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّىٰ يُؤْمِنُوا ۚ وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ ۗ در قرآن آیه دیویستو بیستو یک سوره بقره وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ ۚ مادامیکه این مومن نشد منتها مومن شدنش دو بعد داره یک بعدشو آیه مائده معنا میکنه وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ ۚ یومن چیه یعنی از شرک خارج شعن نزول ولو کتابی باشن یا نخیر حتی یومننه یعنی مسلمان شوند
دو احتماله احتمال اول رو آیه مائده تایید میکند بله وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ ، مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مسلمان نیست اما مشرکم نیست درسته وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ ۚ پس مادامیکه زن مشرکه است حق ازدواج با او ما نداریم این هم نص دوم نسبت به آیه نور
وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ ۗ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّىٰ يُؤْمِنُوا ۚ خب ما مشرکین رو انکاح نمیکنیم یعنی به مرد بت پرست زن مسلمان نمیدیم ولی به مرد کتابی میدیم اینجا نمیادش ، اینجا ولا تنکحو نفرمود ولا تنکح الکفار اگر فرموده بود ولا تنکح الکفار ما زن مسلمان را هرچه باشه زناکار غیر زناکار ما به مرد کافر که مشرک باشد چه غیر مشرک نمیدادیم درسته
اما اینجا فرمود که وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ بقیش چه بقیش میماند نص اون آیه که لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ چی شد اینجا معناش چی بود کفار درست شد مگه معنا اینجا کفار نبود یعنی مرد کافر بر زن مسلمه عرض می شود که مرد مسلم زن کافره مرد مسلمه زن کافره را نمیتواند بگیرد کلن در اون آیات چه مشرکه باشد و چه غیر مشرکه ولاکن آیه مائده تقلیل کرد آیه مائده الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ رو این عرض می شود که تجویز کرد .
در اینجا وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّىٰ يُؤْمِنُوا ۚ درسته خاصه به مرد بت پرست ما نمیتوانیم زن مسلمان را ازدواج بدهیم . اما ایا به مرد کتابی میتوانیم نه به مرد کتابیم نمیتوانیم چرا لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ در اینجا مشرک در کار نبود این کافره
این رو بخونیم ما دقت کنیم نه بالا میریم نه پایین خود آیه آیه هرچی میگه ما طبق نص آیه لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ ، فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْمشرکین نفرمود فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ این کفار چه بودن چه نبودن اهل کتاب کسی که کافرست یعنی مسلمان نیست کسی که مسلمان نیست حق ندارید زن مسلمان به او بدهید اگرم زن او بوده حق ندارید به او ارجاع بدین چه ابتداعن و چه استمرارن
خب بنابراین این البته مختصر بحث راجبه اینکه این آیه مبارکه دو نسخ تقییدی بهش خورده
خب دلیل آیه مائده دیگه . یومن چیه معنیش یومن در مقابل اشراکه ببینید . نخیر نشد اینجا دو جواب داریم اولن خود آیه حالا اولن آیه مائده آیه مائده مگه نص در حلیت نبود ، بله خب اون یکی اون که خیلی عالی اما در خود آیه وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ یومن ایمان در مقابل چیه شرک وسطش چیه
کی گفت کامل، میفهمم عجب حرفیه میگه وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ یومن دو بعد داره ایمان یک ایمان اسلامیست یک ایمان غیر اسلامیست مگه ایمان غیر اسلامی شرکه ،این در مقابل شرکه آخه وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ یعنی مشرکه مادامیکه مشرکه است نه از اشراک که اومد بیرون دو پله دارد توحید یک توحید کتابیست یک توحید آیه سلامیست هردو رو میگیرد اینجا چرا نمیگیره
به علت اینکه در این ایمان درمقابل چیه شرک در مقابل کفر که نیست اگر ایمان در مقابل کفر بود هردو رو میگیره . ولی ایمان در مقابل شرکه چون ایمان در مقابل شرکه بنابراین اگر پله اول آمد این زن مشرکه بت پرست شد یهودیه خب میگیریمش این دلیل ولاکن دلیل اقوا آیات مائده است که وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ الا آخر .من خسته شدم.