پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه ششصد و سیزدهم درس خارج فقه

حجاب

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اللهم صل علی محمد و آل محمد

اصولا در مطالبی که مورد اختلاف نظر از فقه عه یا امکان دارد درست نباشد و لو همه در او اتفاق دارند اون همه ای که ما اختلاف داریم دو قدم باید بپیماییم برای به دست آوردن مرادات الهی . قدم اول تفکر مجرد است و قدم دوم شور و شور هم چند جوره.

یک شوری است که چند نفرهم تراز مینشینن و باهم بحث می کنن و اگر این شور بر مبنای به دست آوردن حق و حقیقت باشد و نظر خاصی در کار نباشد این تبلور آرا میشه گاه اتفاق میکنن مطالب احیانا عوض میشه تبلور پیدا میکنه اثر میکنه. اون فاصله هایی که بین افکار افراد هست که تنها فکر کرده اند اون فاصله ها کم میشه کمرنگ میشه یا به طور کلی از بین میره و وحدت آرا پیدا میکنن مخصوصا وحدت آرا اکثریت دارد در اونجاهایی که بر مبنای صحیح روی آیات مقدسات قرآن فکر شده روایت این طور نیست روایات تناقضات دارد تضادات دارد تفکیات دارد نقل ها دارد چه دارد حالت گوناگون دارد نظرات گوناگون در اونجا کمتر ممکن است به هم برسد وحدت پیدا کند.

اما قرآن که کتاب بیان لناس و تبیان لکل شی است و چه است و چه است چنانکه مشهود است از برای کسانی که در این کتاب شریف فکر میکنند اگر اختلاف نظری و نظراتی در مطالبی باشد اگر سریع دقت کنن و فکر کنن درصد نرسیدن به حق بسیار کمرنگ است بسیار کم. راجع به آیه مورد بحث و امهات نسائکم ما چند دلیل عرض کردیم که به دو بخش تقسیم میکنیم بخش اول احتمال است و بخش دوم یقین.

بخش اول که احتمال است قرآن رو باز کنید آقایان در آیه بیست و سه ولو حفظ باشید در محرمات در باب ازدواج نه محرمات محرمیت .ما یک محرمیت داریم و یک محرمیت و بینهما عموما کسوسا من وحی. آیه بیست و سوم سوره ی نساء و امهات نسائکم که ادعا میشود و ما هم گمان میکردیم تا چند وقت پیش که امهات نسائکم مطلقه البته تعبیرش میشه که اطلاق امهات نسائکم اطلاق امهات نیست امهات نسائکمه . آیا امهات نسائکم قید دارد یا قید ندارد در این بحثه . امهات نسائکم و ربائبکم اللاتی فی حجورکم من نسائکم.

با عرایضی که که دو روز قبل عرض کردیم من نسائکم در اینجا صلاحیت دارد از نظر ادبی از نظر فصاحت از نظر بلاغت از نظر روشن تر بیان کردن از نظر اختصار غیر مخل از نظر تفسیر غیر ممل از هر نظری از نظرات بیانی حداقل احتمال دارد که من نسائکم دو متعلق داشته باشد و من دو بعد داشته باشد یک بعد من تبیین است از برای امهات نسائکم و یک بعد تبعید است از برای ربائبکم و ربائبکم اللاتی فی حجورکم این احتمال. وقتی احتمال بود حالا این پله اول وقتی احتمال بود آیا مقتضای فصاحت بیان و افصحیت بیان و ابلغیت بیان این نیست که جوری امهات نسائکم ذکر شود که احتمال اصلا بر خلافش داده نشه . اگر امهات نسائکم مطلق است آیا در دوران امر بین جهتین جوری این مطلق ذکر شود که احتمال تقلید اصلا نیست یا جوری ذکر شود که احتمال تقلید هست؟ کدام است آیا؟

معلومه باید جوری ذکر شود که احتمال تقلید نباشد . اینجوری که اینجا ذکر شده احتمال تقلید هست و بالاتر از احتمال یقین به تقلید هم هست. سوالاتی که برادران دیروز فرمودند چند نفر از برادران فرمودید من فکر کردم روش یکی از نتایج شور، شور بحثی است چه درسی باشد چه شور همجنانی باشد این است که شخصی که نظری می دهد هرقدر فکر کرده است و هر قدر دقت کرده است خب معصوم که نیست. هرقدر صحیح خواسته فکر کنه هرقدر صحیح دقت کرده است معصوم نیست. احیانا با شور مطلب عوض میشه ما تشکر میکنیم اگر چنین بشه. نه اینجور است که با شور مطلب من قوی تر بشه من کیم اصلا. حق در محور است حق باید روشن بشه ولو من و من ها از بین بروه هرچه بشود.

اگر منظور این است که در شور صالحی که می شود بر حسب روایت امام صادق علیه السلام که از رسول الله صلوات الله علیه نقل میفرمایند که از احادیث قدسیه است که قال الله تعالی تذاکر العلم بین عبادی مما تحیا علیه القلوب المیته اذا هم انتهوا فیه الی امری. من تو من بالا نشستم تو پایین نشستی من ریشم بلندتره سفیده شما نه. نه اینا بره کنار اگر اینها به طور کلی بره کنار و من ها بروند کنار مگر در بعد طریقیت من منم و من من نیستم من منم به عنوان عقل فاهم میخوام بفهمم مراد حق چیست من نیستم من نمیذارم یعنی چه زیاد گفته ام خب یعنی چی دلم میخواد یعنی چی.

تذاکر العلم بین عبادی مما تحیا علیه قلوب المیته اذاهم انتهوا فیه الی امری آنچه را که خداوند لطف فرموده است به همه ی ماها انشالله با کم و زیادش اینست که میخواد حق معلوم بشه گفته ان نگفته ان؟ بدشون بیاد خوششون بیاد، سابقه دارد ندارد اونی که مطرح و محور هست اینست که اولا با تشاور ثانیا با فکر مراد الهی معلوم بشه و اینکه بعضی از برادران میفرماین که آیا قرآن انقدر گنگ هست که همه نفهمیدن بعدش فهمیدن نه میگیم ما گنگیم اگر ما حجب را پرده ها را گفته ها را گفتن ها را خیال ها را افکار را که برما احاطه کرده است بذاریم کنار خوب میفهمیم عمده اینه که قرآن محور نبوده است در حوزه های ما.

اگر کل فقهای شیعه و سنی تو کتاب دارن کل کلی عرض نمیکنم اگر کل فقهای شیعه و سنی که کتاب دارن نظر دارن به ما رسیده در باب محرمات رضائیه میفرمایند از دو بیشتر است تا چاهارده تا این خب قرآن محور نموده اونقدر محور نموده که یک حدیث مطلق را به عنوان ناطق آیه آوردد یحرم من الرضا ما یحرم من النظر که مطلقه اینو به عنوان ناطق نص آیه که به امهاتکم اللاتی ارضعنکم و اخواتکم من الرضاعه چیکار کنیم حالا؟ کلام خدا را احترام کنیم یا خطاهای آیین رو. اگر چنانچه صد نفر آدم ایستادن نود نفر چشمشون رو بستن یه نفر چشمش بازه این نود نفر شب بوده حالا صبح شده حالا ظهر شده همه چشمشون بسته میگن تاریکه یه نفربچه هم هست دو سالگیه میگه روشنه اینو قبول داریم یا اونها رو بستن چشماشونو خورشید گناه ندارد خورشید روشنه.

کتاب الله شمس است و اشمس من الشمس است بر حسب حدیث باقر العلوم صلوات الله علیه القرآن یجری تجری الشمس مثل مثاله گاهی موثق اعلی است گاهی موثق به اعلی است در اینجا قرآن شمس تر از شمسه. شمس مکور می شود قرآن مکور نمی شه شمس غروب میکند قرآن غروب نمی کند شمس پشت افق می رود قرآن در برابر کل آفاق سفید و عقلی و علمی وجود دارد غیبت ندارد. القرآن یجری تجری الشمس همونطور که مثال ازین جهت همان که خورشید در اثر ترقی علم و در اثر نیاز به روشنایی و نیاز به حرارت آسمانی خورشید کهنه نمی شود قرآن هم کهنه نمیشه بلکه هر قدر علم بالاتر رود در بعد فیزیک در بعد استفاده های از اجرام زمین و آسمان بهتر می توانند از نور خورشید و از حرارت خورشید و از گردش های خورشید استفاده کنن قرآن هم اینگونه است.

در بعد مثال اقوا که هرقدر عقل و علم و فکر و دقت و شور زیادتر شود بر مبنای قرآن، مطلب روشن تر میشه اما متاسفانه ما نوعا کوریم خود را به کوری زدیم یا قصورا یا تبصیرا. فقیه هستیم فیلسوف هستیم عارف هستیم ادیب هستیم منطقی هستیم هر چه هستیم ما نظر مستقیم قوی به قرآن نمیکنیم اگر هم بکنیم و خدا توفیق بده خب یه درصد دو درصد میاد تا اینکه برای ما حالا روشن شد قبل از مرگ درست شد دیگران خب بیان لناس نداره مخصوصا شرعمداران شرعمدارانی که مدار دعوتشون و مدار تفهمشون در بعد اول یا آخر کتاب الله است و در حاشیه اش سنت رسول الله است تا چه رسد روایات این دیگران گفتند که برا ما مطرح نیست. لطف خاصی که سوالات برادران دیروز برای ما داشت و همیشه دارد اینه از چند حال خارج نیست. یا سوالاتو انسان توجه نمیکنه جواب نمیده غلط است درسم باید بگیره آدم باید درس بخونه غلطه اگر کسی مدرس است باید گوش بدهد به حرفای کسانی که نشسته ان کسانی که نشسته ان احیانا در بعضی مطالب بهتر خب میفهمن در بعضی مطالب مانند گوینده میفهمن اما اگر شور بشه خب بهتر فهمیده میشه این بعد اول که غلطه.

بعد دوم اینست که اصلا بحث باید سوال انگیز باشد برادران نظر شما چیست بفرمایید نظر دادید اشکال کردید انقلت فرمودید اگر اونموقع فرصتش نبود وقتش نبود یا نمیتونستم بفهمم مثلا باشه بعدا فکر میکنیم بعدا که فکر کردیم چون این تحریز میکند یا تفکر دیگه سوالی که میشود مخصوصا اگر کسی که پایین تر نشسته نسبت به کسی بالاتر نشسته کاری به استاد و شاگرد نداریم سوالی که میشود مخصوصا در مسئله انقدر مهم و انقدر عظیم که خیلی پیامد دارد اونقدر پیامد داره که یکی از برادران که تازه داماد شده بره مادرزنش که ما محرم نیستیم مادامی که با زن عروسی نکرده مشکله که خیلی مشکله.

خب این سوالات که شد چند حالت داره یا این سوالات مرو به شک می اندازد ننداخت یا آدمو برمیگردونه خب بر نگردوند یا با همون حالت نگه میداره نخیر نگه نداشت بلکه قوی تر کرد منو. من زیاد فکر کردم اول به سوال این برادر جواب میدم بعد برادران دیگر کلا همه یکی هست.

ببینید در اینجا که حالا اضافه بر حرف هایی که قبلا زدم اول اعتماد بعد یقین بعد یقین بعد یقین بعد یقین به طور اشاره عرض میکنم در آیه نور که محارم ذکر شده است خب مادرزن ذکر نشده خب دخترزن هم ذکر نشده چون قید دارن  دراونجا محارم بی قید ذکر شده این یک. دوم در مطلقاتی که محرمات النکاح ذکر شده که همین آیه بیست و دومه بیست و سومه سوره نسا هست سه بخش است این آیه. بخش اول محرمات النکاح به طور مطلق بخش سوم محرمات النکاح به قول مطلق بخش دوم محرمات النکاح مقید. اینم قبلا عرض کردم که سوال لازم نیست.

بخش دوم که محرمات النکاح مقید است که نگید شما این اطلاق نه ما نظر به خود امهات نسائکم میکنیم آیا امهات نسائکم قید دارد یا نه اینو داریم میگیم و ربائبکم اللاتی فی حجورکم این قید است و ربائبکم اللاتی فی حجورکم من نسائکم اللاتی دخلتم بهن آیا این من به امهات هم میخورد یا نه؟ پس امهات در اینجا میگیم باید قید داشته باشه یا مطلق بشه امهات کجا ذکر شد؟ امهات در ضمن در وسط محرمات النکاحی ذکر شد که محرم بودن اونها مقید است غیر غیر موجود. محرم بودن اونها مقید است یا در خودش قید است یا قید بعدا ذکر شده قیدی که بعدا ذکر شده و ربائبکم و ربائبکم اللاتی فی حجورکم یک قید من نسائکم اللاتی دخلتم بهن دو قید ولی در امهات اگر این قید مثلا قید دوم نباشد خب چرا امهات اینجا ذکر شد؟ ببینید خب قبلا فرمود که و امهاتکم اللاتی ارضعنکم قیده. هرکسی خود را مادر انسان بداند البته مادر چند جوره دیگه اینو باید خیلی بیشتر بحث کنیم تکرار هم بشه مطلبی نیست چون خیلی هم مهمه مثل استخوان دردی که باید شش ماهه روغن بریز تا درست بشه.

عرض میشود که و امهاتکم اللاتی ارضعنکم امهات چند قسم است در عرف جاهلی در عرف عربی در عرف مردمی. در عرف مردمی اگر یک زنی یک دختری را از سر گذر برداشت و بزرگ کرد و بزرگ کرد و بزرگ کرد بعد شوهرش داد میگه من مادرزنم؟ اینطور که نیست اینا مادرن. همینقدر که در زیر پوشش پرورش این زن قرار گرفت این دختر یا این پسر میگه من مادرم خب نیست. پس قرآن باید نفی اثبات کنه اون مادری که مادر است ان امهاتم الا الله در بعد دوم مادری که ارضعنکم در بعد سوم و ازواجه امهاتهم باهم فرق دارد. ازواجه امهاتهم محرمیت نیست امهات نسائکم لا ببخشید امهاتکم اللاتی ارضعنکم خب این محرمیت ولی ارث نیست محرمیت هست ولی ارث نیست.

داریم عرض میکنیم ملاحظه نکنید بزارید من حرفمو بزنم. خب پس این و امهاتکم اللاتی ارضعنکم مادری که شما فرزند مادری که زاییده مادری که تربیت کرده مادری که بزرگ کرده مادری که مادری که شیر داده قید. امهاتکم صبر کنید و امهاتکم من حرف شما رو و بقیه همه رو دقت کردم حتی شب تا صبح فکر کردم به دفعات فکر کردم و امهاتکم اللاتی ارضعنکم این امهاتکم اگر اللاتی ارضعنکم نبود امهاتکم همه رو میگه قاعدتا اینطوری میشه مگر قید بدن. خب ولی این امهات اون زنی که نزاییده است زن پیغمبر نیست و چه نیست و چه نیست اما به شما شیر داده است این شیر دهندگی قید زد به این عموم یا مطلق امهاتکم. پس امهاتکم اللاتی ارضعنکم  قیده و اخواتکم من الرضاعه.

حالا یه کسی یه بچه ای دارد دختری دارد خودش یک دختری دارد این دختر حالا متولد شده ولکن یک دختر از بیست سال پیش از کوچه برداشت بزرگ کرد کدوم دخترترند از نظر عادی و عرفی از نظر تربیتی؟ دومی که از بیرون آورده میگه نخیر و اخواتکم من الرضاعه. اخوات اصلی که قبلا بحث شد امهات اصلی اخوات اصلی بنات الاصل بنات العرف امات خانات که مطلق بودند قید نداشتن قبلا ذکر شد، اما اونهایی که در پله ی دومه ام بودن و اخت بودن هستن داره فکر میکنه ولکن این پله ی دوم ام بودن و اخت بودن قیودی دارد که غلط است و قیودی دارد که صحیح است اون قیودی که صحیح است و حالت حرمت ازدواج میگرفت که اگر حرمت ازدواج صد درصد آورد محرمیت هم میاره تلازم است بین حرمت ازدواج صد درصد و محرمیت صد درصد. نه وقتی نه ها خواهر زن مادامی که این زن زنه شماست خواهر زن بر شما حرامه یعنی مطلق نیست. این زن اگه طلاق بگیره مطلق رو داره میگه اونی که محرمیت مطلقه دارد محرمیت مطلقه دارد اونی که محرمیت مطلقه دارد با تمام شرایط محرمیت مطلقه.

در اینجا در آیه نساء محرمیت داره بحث میشه یک محرمیت مطلقه است که قبلا ذکر شد امهاتکم چه چه بعد شروع کرد به محرمیت مقیده. محرمیت مقیده و امهاتکم اللاتی ارضعنکم و اخواتکم من الرضاعه خب دوتا ذکر شد و امهات نسائکم مطلقه. اگر امهات نسائکم چه نسائی چه دخلتم بهن باشد چه نسائکم لم تسکونوا بهن باشد خب چرا اینجا اومد اگر کسانی رو بخوان ردیف کنند و روی هر کدام یه حکمی کنن بقال ها اونور عطارها اونور وزیرها اونور مدیرکل ها اونور گداها اونور دزدها اونور قاطی نباید کرد دیگه. نمیشه دزدا رو جزو مراجع تقلید گذاشت و حکم کرد نمیشه آخه نمیشه مرجع تقلید رو جزو معاذالله جانیا گذاشت و حکم داد اینا باید جدا بشن هر دیوانه ای میفهمد تا چه رسه عاقل.

کلام الله که ابین البیان است و اطقن البیان است چطور شد امهات نسائکم در عین اطلاقش چه نسائی که دخلتم بهن و چه نسائی که لم تسکونوا بهن اومده در عمق و در وسط مقینات ذکر شده قبلا دو مقید بعدا چند مقید. سوال اینه برادران ما نظیر این رو در چیز داریم در محرمات رضاعیه. ما چی میگفتیم در محرمات رضاعیه و امهاتکم اللاتی ارضعنکم و اخواتکم من الرضاعه ما گفتیم آیه نصه به چند حساب نصه. اگر کسانی بگن که آیه به عنوان اختصار بر دیگران اثر میدهد به چند جهت غلطه آخرش اینجانب عرض میکنم. اخصر ازین و اشمر ازین بود بله که و امهاتکم اللاتی ارضعنکم و اخواتکم من الرضاعه نخیر و هن من الرضاعه همه رو میگرفت بجای و امهاتکم اللاتی ارضعنکم و اخواتکم من الرضاعه که دوتا رو گفته اگر به عنوان اختصار است اگر بعنوان چیه خب اخطر ازین و اشمل دو نفی داره یکی اخطر است دوم اشمل است که اینقد دعوا میشه و هن بعد از امهاتکم بناتکم و هن همشون خب همه رو میگیره خب این چه بیان غلطی است تا چه رسد بیانی که افصح البیانه این چه بیان غلطیست و بیانیست که اصلا قابل قبول ازبرای اشخاص عادی نیست که این عبارت مفصل میفرماید که چندین برابر هن من الضعف پس آیه نص است در انحصار حرمت رضائی به مادر رضائی و خواهر رضائی.

بیان این برادرم نظیرش اینجاست که ایشون فرمودن که اینجا که فرمود که و امهات نسائکم میفرمود و امهات نسائکم اللاتی دخلتم بهن و ربائبکم منهم اینطور نفرمودین بله درست دقت کنین سوال بسیار خوبیه همه سوالات خوبه البته و امهات نسائکم اللاتی دخلتم بهن و ربائبکم اللاتی فی حجورکم بعد چی من نسائکم باشه یا نباشه؟ اگه نباشه که چی نمیشه چرا؟ برای اینکه در اینجا ملاحظه کنین یه مثال ادبی.

قام عبدلله و قال قال به کی برمیگرده آقایون به عبد یا الله؟ به عبد که برنمیگرده به عبد برنمیگرده چون الله مهمه دیگه بله. چون مضاف محور رجی امیر بوده است نه مضاف الیه قام عبدالله و قال و اکل و چه و چه. این ضمیر غایب مقتدر عرض شود که عبد عبد ببخشید عبدالله قام عبدالله قام عبدالله قام قام به الله میخورد یا به عبد؟ عبدالله قال قال ای که مال قال به عبد میخورد یا به الله؟ خب به عبد میخوره دیگه. حالا در اینجا ببینید و امهات نسائکم دقت کنین و امهات نسائکم بله و ربائبکم مهن هن به کی برمیگرده آقا؟ به نساء برمیگرده یا به امهات به امهات امهات دیگه بله مضافه دیگه پس خرابش اگر میفرماید که شما هرکاریش بکنید من رو کاغذ آوردم شما هرکار کنید آیه رو هرچی بالا بیارید هرچی پایین بیارید یا خراب میشه یا مفصلت رمیشه یا دلالت نمیکنه یا نفی میشه. یکی از خصوصیات قرآن همینه غیر از بیان دیگری.

من این سوال رو دارم جواب میدم ببینید و امهات نسائکم اون سوال دیگری و امهات نسائکم و ربائبکم منهن دو مرجع داره نشد نشد به اون میرسیم حالا به اونم میرسیم چشم پس اینجاش حالا حالا فعلا توجه کنید فعلا اینجاییم ببینید و امهات نسائکم بله میفرمایید که و امهات نسائکم اللاتی دخلتم بهن بله میفهمم و امهات نسائکم اللاتی دخلتم بهن. هن مرجعش چی میتونه باشه؟ نسائکم نمیتونه باشه امهات باید باشه چرا؟ چون مضافه مضاف مرجعشه نه مضاف الیه تو قاعده عربی همینه دیگه.

مثالی که میزنم همینه عبدالله قام .قام عبد یا الله؟ عبدالله قال . قال عبد یا الله ؟ خب چی چی میگه چرا خب باشه خب باشه نه ببینید ما خودمون رو از فتاوا خالی کنیم صبر کنین شما. شما یه فتاوایی رو مسلم میگید که مادرزن نمیشه کاریش کرد نه اینو بذارین کنار البته با همه میشه کاری کرد شما تمام این خصوصیات فتوایی رو عرض میشود که تقلیدی رو بذارید کنار اونوقت بیاید بحث کنید. ما نشستیم میگیم مشرکه ولی لغت عربی بلده اصن نمیدونه حلال چیه حرام چیه میخواد بدونه اینجا چیه. و امهات نسائکم بعد چی اللاتی دخلتم بهن. هن در لغت عربی و ادبی به مضاف برمیگرده یا مضاف الیه؟ به مضاف به مضاف یعنی مادر زن هایی که با او مردا کاری کردید با اون زنا ببخشید مادر زن هایی که با اون زنا کاری کردید.

اگر چنانچه یک زنی هست مادر داره اگر با مادرش کاریش شد اونوقت چی میشه؟ این مادر حرام میشه کاری نمیشد حرام نمیشد این میشه دیگه ما خودمونو خالی کنیم از کل فتاوا و نظرات آنچه را که بر مبنای خود شرع ما عرض میشود که تثبیت کردیم از نظر ادبی اینه و امهات نسائکم اللاتی دخلتم بهن این اللاتی دخلتم بهن هن برمیگرده به امهات به نساء چیکار داری؟ پس کاری نکرد یعنی مادر زن ببین مادر زن صب کن میگه شما زن صب کن یکی زن داره زن داره مادر زنی هست اگر مادر زنی بهش دخول شد این مادر زن حرام میشه دخول نشد حرام نمیشه. خب چی حالا به کجا خراب کجا خراب میشه؟ خراب این است که ما در نظرمون یه نظراتی فتاوایی چیزی هست که فلان حرام کند. ما از اول به این نگاه میکنیم و امهات نسائکم اگر میخوایم مختصر کنیم به کی به مادر بله به این مادر مثل ارضا اگر کسی زنیو ارضا کرد حرام میشه مگه نمیشه؟

نشد ببین شما هرچی اینطوری کنی فایده نداره نشده فایده مادر نشد مادر زنی که به آن دخول شده آن کجاست آن در کل جهات ادبی بلا استثنا ضمیر بعد از این مضاف و مضاف الیه داریم ضمیر مضاف الیه بر نمیگرده یعنی به مضاف برمیگرده مگر اینکه ما زورزوری به مضاف الیه بچسبونیم. نمیشه پس اینطور شد پس اینطور شد اگه مجموعه و امهات نسائکم اللاتی دخلتم بهن هم به مادر هم به زن هم به زن کار شده این شد حالا ببینید ببینید چیشد مادره یا دختر؟ آقاجان مجموع مضافه امهات نساء کیه؟ امهات نسا مادرزنه زن که نیست. امهات نساء محور بحث است امهات نساء حرام است به زن کاری نداره زن که زنته زن که زن خود انسانه مادر زن حرام است که اگر با این مادر زن دخول بشه چطور یعنی اگر کسی زنی گرفت مادرشم گرفت بعد به مادر دخول کرد اونوقت چی میشه اونوقت مادر حرام میشه مثلا این قریب به نظر است چرا چون نظر ما از نظر فتوا و از نظر اجتهاد از نظر تقلید اینجوریه یه مطلب.

مطلبی رو عرض کنم حضورتون ببینید اصولا یکی از جریان اصلی دلالت قرآنی اینه قرآن از نظر الفاظ آیات یک از نظر ترکیب آیات دو از نظر ترکیب صوت سه از نظر اعراب که ما اون رو عرض میکنیم چاهار و و و و به قدری دقیق و حساب شده بر مبنای وحی ترکیب شده است که یک کلمه باید بیاد جای دیگه خراب میشه اصن خراب میشه.

من نظرم هست که مرحوم علامه بزرگوار طباطبائی رضوان الله علیه ایشون در برخی مطالب فرمودن در تفسیر هم آوردن اونوقت نشد که در تفسیر عرض حالا عرض و ما کوچیک ایشون فرمودن در آیه تطهیر قرآن جابجا نشده آیاتش فقط اینجا رو باید گفتش که جابجا شده انما یرید الله یذهب انکم انکم با بیست و سه ضمیر جمع مونث چه ربط داره. پس میگه جای دیگر بوده خداوند اینجا آورده البته عمق حرف ایشون اینه کلا اینجا آورده برای اینکه خراب نشه یعنی چی؟ مسئله قریب بعکسه هرجا ببری جرمه. انما یریدالله لیذهب انکم رجس هر جای قرآن ببرید جا پیدا نمی کنید اصلا نیست. شما تمام قرآن رو بگردید از اول قرآن تا آخر قرآن این انما یرید الله هیچ جا ندارد اصلا هرجا میذاری خراب میشه اما اینجا درسته چطور؟

خداوند در آیه تطهیر خواسته است دو بخش از بیت نبی را تطهیر کند. یک بخش تطهیر احکامی یک بخش تطهیر تکویری بر مبنای احکامی. تطهیر اول یا نساءالنبی لستن کاحد الی آخر بیست و سه ضمیر جمع مونث که شما زنای خاصی هستید شما گناهتون دوبلس ثوابتون دوبلس ان التقیتن فلا تخصعن بالقول دیگران ممکنه و همچنین و همچنین من یات منکن بفاحشه مبینه یضاعف لها العذاب ضعفین وکان ذلک علی الله یسیرا و من یقنت منکن لله و رسوله و تعمل صالحا الی آخر این دوبلس چرا؟ چون اگر ثوابی کند زن پیغمبر یک برای خود یک وجه بیت نبی را روشن کرده است. چون در بیت نبی نگا میکند اگر در بیت نبی کسی خرابکار باشد زنش باشد دخترش باشد پسرش باشد مردم چه خواهند گفت؟ میگن پسرش که نتونست درست کنه ما چی مگه همینطور نیست؟ حالا غلط بگن راس بگن ولی واقعا مطلب اینطوریست دیگه حالا این زنان پیغمبر درست زنان پیغمبر در واجبات دوبله تکلیف دارند عملا. در محرمات مضاعف تکلیف دارن ترکا درست این بیت ظاهره بیت نساء اینست بعد بیت نبوت نبی

 چون نبی دارای دو بیته یک بیت هست که محمدا محمد صلوات علیه بیت محمد زنان پیغمبر یک بیت هست که بیتوته میکند در اون بیت روح قدسی نبوت محمدیه صلوات علیه که شامل چهارده نفره. اون زنان که هرچند نفر بوده اند به حساب نفراتشون لتسن چه چه چه و قرن فی بیوتکن و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی و اقمن الصلاه و آتین الزکاه تا اینجا همه زنان پیغمبرن بله بعد انما یریدالله لیذهب عنکم عوض شد مخاطب چرا؟ چون دو بیتو قرآن میخواد تطهیر کنه یک بیت تطهیر در بعد مسئولیت که بر عهده این زنان است سلبا و ایجابا. ایجابا در واجبات که دوبله ثواب دارد و سلبا در محرمات که دوبله عذاب دارد بعدا میخواد تبیین کند اول تکلیفه بعد تبیین میکند که بله این بیت ظاهر پیغمبر که وظیفه بالاتری دارد در بعد ترک محرمات و فعل واجبات در عمق قید بودن نورانیت محمدیه صلوات الله علیه اینهم انماست انما یریدالله لیذهب عنکم خب مطلبی پیدا نکرد مطلب در یک بعد جداست در بعد دیگر متصله. در بعد متصل خداوند میخواد دو بیت نبی را تطهیر کند بیت اول بیت ظاهر نساء بیت دوم بیت رسالت ختمیت صلوات الله علیه.

ولکن اونی که از هم جداست در بیت اول مطلب تمام شد چنین کنید چنین کنید در بیت دوم انما یریدالله لیذهب عنکم کم مثل یوسف اعرض عن هذا واتقوا سیاق ینی چی؟ اصلا سیاق و این حرفا معنا ندارد که یوسف اعرض عن هذا واستغفری یعنی یوسفم مونث شد یوسف اعرض واستغفری اعرض مذکره یوسفه واستغفری مونث زلیخاست نمیشه قاطی کرد در اینجا بیست و سه ضمیر جمع مونث قبلا ذکر شده است بسم الله براتون بعدا انما خود انما داریم یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا این پس این آیه جاش عوض نشده. علامه بزرگوار طباطبائی اصولا در کل قرآن چنینه شما هر جمله ای را از هرجا برداری کوچیک کنی بزرگ کنی درجاش یا به وضع موجودش جای دیگر بذاری آیه قبلی آیه بعدی سوره قبلی سوره بعدی خراب کردی.

این مثل یک ساختمانیست که یک مهندس درجه اولش ساخته آدم وارد میشه میگه کاشکی این در اینجا بود بردار اون درو بذار اینجا چی میشه چی میشه مردم میخندن چون آگاهن ولی کسی که آگاهی مطلق دارد مانند رسول الله صلوات الله علیه و ائمه علیه السلام اینها یک کلمه بالا و پایین در قرآن اصلا نفرمودن و نمیشد بفرمایند. قرآن اونطوری که کما انزل و کما رتب در اینجا شما از حالا تا فردا و پس فردا و تا آخر ماه و تا بیشتر و بیشتر و بیشتر من و شما فکر میکنیم شما این و امهات نسائکم رو هر کاریش بکنید بالا ببرید پایین بیارید قید بزنید معنای مراد رو نمیرسونن و اگر معنایی رسوند معنای خلاف مراده حالا در اینجا ضرب و تقسیم میکنیم با سین و امهات نسائکم اللاتی دخلتم بهن یا ال مدخل بهن هن به امهات برمیگرده به نساء چرا برگرده. بعد در ربائبکم این باز مطرح بحث دوم هست که اشاره کردم بله خب یکیه عزیزم بله یکی

حالا مطلب دوم مطلب دوم اینکه عرض میشود بله و ربائبکم نه دیگه این مطلبی که حالا عرض کنم چند دقیقه وقت داریم. ربیبه چیه؟ ربیبه دختر زنه کی گفت از آیه میفهمیم ربیبه ربائبکم ینی دختری که در تحت تربیت شما بوده است غیر ازینه این دختری که در تحت تربیت شما بوده است چند جور است در عاقلیت در جاهلیت در اسلام در کفر حتی در اسلام. در اسلام مردی دختری را از شیرخوارگی بزرگ میکند که دختر نداریم بچه نداریم بزرگ میکند این پدر و مادر این دختر ماست شناسناممون میشه اشتباهه ها ولی خب دختر ماست دیگه دیگه ربیبست دیگه ما ربیبه درست داریم ربیبه غلط داریم. خداوند ربیبه درست داره بیان میکنه.

اگر میفرمود که و ربائبکم انت دیگه قید نمیکرد و ربائبکم اگر قید نمیکرد این چی میشد؟ تمام دخترهایی را که شما تربیت کرده اید و بزرگ کردید هرکی میخواد باشه این محرم النکاحه. دختر همسایه دختری که با شما هستن از نظر مذهبی از نظر چه ارتباط نداره این بزرگ میشه شما نمیتونید او رو باهاش ازدواج کنید. این غلطه دیگه پس ربیبه به قول مطلق این نمیشه گفتش که حلال است کلا و نمیشود گفت حرام است کلا چونکه قید زده و ربائبکم اللاتی فی حجورکم ینی چی در دامن ما یه دختری که زن انسان دارد و این شصت سالشه پنجاه سالشه بیست سالشه میشه دامن شم؟ا دامن شوهرشه کاری به شما نداره که این فی حجورکم چیه؟ و ربائبکم اللاتی ه چیزی ه همین دامنه یا ه تربیته ؟ ه زیر پوشش تربیتی شماست اگر این نباشد که وضع جور دیگر است و ادله برخلاف اون است. ربائب ینی چی؟

دختر ربائب ینی ربائبکم ینی چی دختر زنه نه. ربائبکم ینی دخترانی را که شما تربیت کردید دختر شما ینی نیست دختر شما رو خودتون تربیت میکنین دختری که دختر شما نیست و تربیت میکنید خیر. اللاتی فی حجورکم نه اون مدرسه شبانه روزیست شما تو خونتون تربیت با فاصله نخیر فی حجورکم تنگاتنگ میشود تحت پوشش تربیت شما باشن من نسائکم قید سوم. اگر ربیبه است من نساء نیست دختر خواهر است دختر برادر است دختر همسایه است دختر کیه؟ ولی من تربیت کردم این چی میشه خب بعضی وقتا حلاله بعضی وقتا حرامه دیگه.

اگه دختر خواهر باشد دختر برادر باشد دختر چه باشد حرامه. اگه دختر همسایه باشد ولو پنجاه سال بیست سال بیشتر کمتر اینا بزرگ کردن این که حرام نمیشه پس من نسائکم ببینید. بله این معنا ندارد اصن اصن معنا نداره خب این معنا ندارد اصن این معنا ندارد ببینید اگر یک زنی فقط یک دختر رو شیر داده خودش دختر نداره یا دختر داره زنی که دختر دختره و یک دخترو شیر داده دختر رضائیه زن یعنی چه یعنی اینکه حرمت رضائی حرمتش چیه حرمته نکاحه. نکاح این زن با دختری که شیر داده حرامه هم برای خودش دختر رضائی هم برای شوهر.

عرض کردم از اول این پنبه میذاریم که فقط دوتا در باب رضا حرام است که امهاتکم اللاتی ارضعنکم و اخواتکم من الرضاعه. حالا این سوالاتی که اینجا پیش میاد با بقیه مطالبی که از اول مونده ببینید من نسائکم این ربائبکم من نسائکم باید بشه بله اگر میفرمود که ربائبکم اللاتی فی حجورکم منهن غلط میشد. هرچی میگفت غلط میشد. من نسائکم خب چه نسائی آیا اگر انسان زنی دارد و این زن دختری دارد از دیگری که این ربیبه ی منه و ربیبه ی این زنه هم تحت پوشش تربیتی من هم تحت پوشش تربیتی این زن کافیه؟ نه اللاتی دخلتم بهن برا اینکه مطلب روشن تر بشه فان لم تکونوا دخلتم بهن فلا جناح علیکم الی آخر اونوقت یه نمونه رو عرض میکنم من که همین یه نمونه نغز هست ازبرای کل این فتوا.

اگر یک عرض میشود که زنی رو انسان گرفت عمل جنسی هم امشب انجام شد دیگه ام هیچی ام نشد بعد طلاق داد بعد این زن شوهر کرد چهل ساله شوهر داره ازین چهل سال شوهر دختران سی و پنج شش ساله و این حرفا داره. هیچوقتم که غیر ممکن است که اون دخترا بیان تحت پوشش تربیتی ایشون باشن معنا نداره اصلا مگه روی این فتوا که بله چون این ربیبه است بنابراین میشه او رو ببینه میشه او رو ببوسه میشه چه کنه اینو کاری نداریم فتاوا رو کاری نداریم. آیا این زنی که شما طلاق دادی در عنفوان جوانی و بعد رفت شوهر کرد حالا پنجاه شصت ساله شوهر کرده و دختری که پنجاه ساله داره این دختره چهل پنجاه ساله ربائبکمه؟ چقد دروغه اصلا.

آخه ربائبکم این باید که تحت پوشش تربیتی شما یه لحظه هم بشه ولی خب نیست نمیشه اصلا اونم خارجشه بله اونم کاری نداریم نه ربائبکم اصلا خود ما پله اول ربائبکم ربیبه شما ینی شما مردی که دختری زیر پوشش تربیتی شما بوده است یا میشود باشد یا هست این هیچکدوم نیست این نه ربائبکم غیر خارجه فی حجورکم غیر خارجه. ببینید حجورکم غیر خارجه ربائبکم دیگه نیست پس چی باشه؟ نه حجور نه ببینید. اصل ربائب ببینید دختری که تحت پوشش تربیتی شما اصلا نیست این ربائبه اصلا نیست نمیشه باشه. اینکه ربائب نیست آقایون میگن هست اون مثالی که عرض کردم اون دختری که اصلا با شما رابطه ندارد شوهرش بفهمه میاد دعوا میکنه کشت کشت و کشتار میکنه چرا به دختر من نگاه میکنه ازین حرفا خودش فتاواس این دختر اصلا ندیده این آدمو این دختری که این رفته است جای دیگر شوهری کرده است اصلا ندیده این رو . این تحت پوشش ربائبه این؟ ربائبکم آخه. در پله اول زوره معنی ربائب همینه خب اونو غیر غائب مینویسن اونم بعد میگم. حالا پله اول ما هنوز در خم یه کوچه ایم تربیت چی؟

خب خب خب نه نه نه کم یکی ربائب یکی ربائب یکی دخلتم. یکی نیست سه چیزه یکیش قید غالبه فی حجورکم قید غالبه بسم الله چون دختر بزرگ که در حیض نیستش که مگر سی جز رو معنا کنیم که معنا میکنیم اصلا میگن فلانی در دامن فلانی تربیت شده دامن این دامن که نیست یعنی زیر پوشش تربیتی اصلا این دوتا لغت یک معناست. ربائبکم فی حجورکم فی حجورکم ربائبکم یک معناست یعنی کسی که زیر پوشش تربیتی شما تربیت شده است و بزرگ شده است و درحال بزرگ اینچنین این اینو بعدا خواهیم عرض کرد بله توضیح بیشتر خب توضیح بیشتر اشکال نداره که توضیح بیشتر که من اشکال نکنن و شما هم قبول کنید که خب این گفتن اضافه این زیادیست گفتنی که توضیح بیشتر می دهد. حالا ما پله اولو داریم عرض میکنیم و ربائبکم اون مطلب دیگری شد ما پله اولو داریم چرا آقایون به قول مطلق میگن ببینین آقایون بله آخه

حالا عرض میکنم ببینید اونجایی که اصلا صدق نمیکنه داریم بحث میکنیم اگر قبلا شوهر کرده است و دختری آورده یا قبلا زنا دارد دختری آورده دو سه حالا شوهر دارد عرض میشود که از زنام معاذالله دختری آورده سه این شوهر طلاقش داد بعد رفت زنا داد دختری آورد یا شوهر کرد دختری آورد این شش مورد در این شش مورد که یک قسمتش از راه حرام است که بالاخره دخترشه دختر انسان از راه حرام دخترشه چه مرد باشه چه زن باشه این دخترشه. دختر این زن دختر این زن که ربیبه این زن است باید ربیبه مرد هم باشد اگر امکان ربیبه مرد بودن در کار اصلا نباشد که رفته شوهر کرده است و جای دیگر است و پدر دارد و مادر دارد اصلا ربطی به این نداره و اصن نگاه کردن به اینجا ناجوره این کجا ربیبست؟ این شیره گذاشتند چیه که چنین چیزی خدا هم نیافرید این تشبیهات ارزون حساب داره میخوام عرض کنیم آنچه ضرورت دارد در فقه اسلامی  و در اسلامی در اونهام باید تجدیدنظر کرد ما فقط داریم تجدیدنظر میکنیم خدا هست هرچی تجدید نظر کنیم خدا بیشتر هست. اما مطالبی که آقایون فرمودن ولو به حب ضرورت دیدست در اونها باید تجدید نظر کرد. خب روی این مطالبو فکر کنید تا انشاالله فردا.

اللهم اشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا بما تحبوا و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا

اللهم صل علی محمد و آل محمد