بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
ٱللَّهُم صل علی محمَّد و آل محمَّد
بر حسب به نص اطلاقی و یا نص قرآنی تکلیف ما در پاسخگویی به سوالات دیروز روشن است. سوالات دیروز راجع به صید ماهی بود در چند بعد. یک بعد اینکه اگر ماهی بدون فلس باشد و قطعا بدون فلس باشد حلال است یا نه؟
بعد دوم اینکه اگر ماهی را مسلمان صید نکرد بلکه آب پرت کرد ماهی رو بیرون یا ماهی خودش خودشو پرت کرد بیرون و در بیرون قرار گرفت حلال است یا نه؟
و ابعاد دیگری که در سوال مطرح بود جوابگوی این سوالات چند عام است. عام فوق الفوقی که هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً به جای خود و دو عام دیگر که مانند نص است، مخصوصا یکی از این دو عام. این دو عام أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر وَ طَعامُهُ مَتاعاً لَكُمْ وَ لِلسَّيَّارَة اگر صدق صید بحر میکند ماهی بیفلس یک و ماهی که خود را افکنده است بیرون بدون اینکه صید کرده باشید چنانکه صدق میکند بنابراین أُحِلَّ.
و اما عامی که نص است و نباید گفت چند نص است عبارت است از قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا و سه آیه دیگر. این چهار آیهای که استثنائاتی از بهیمهالانعام کرده، استثناء عینی و استثناء جزئی و استثناء دیگری کرده در میان استثناء از حلیت بهیمهالانعام ماهی بیفلس نمیابیم، ماهیای که خود را افکنده است بیرون آب نمیابیم، ماهیای که کشتینش در آب و در آب کشته شده است نمیابیم. بنابراین مخصوصا به عام سوم که نص است قُلْ ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً یا سه آیه دیگر مخصوصا آیه مائده که آخر ما نظرت است در میان محرمات این چیزهایی که محرم میدانند آقایون طبق شعرات و یا اجماعات و یا روایاتی، ما نمیابیم. اضافه بر اینکه بعد از مبنای قرآنی به روایات هم توجه کنیم اگر آیات عام باشد، نص نباشد، ظاهر باشد و یا ظاهرم نباشد بلکه عام باشد و مطلق باشد مبنای صحیح فقهی این است که روایات متعارضه بر کتاب عرض شه. اگر مطابق یا نص یا ظاهر کم نص یا ظاهر مطلق یا ظاهر عام و یا حتی ظاهر مهمل کتاب بود، اون مطابق رو میگیریم و اونکه مطابق نیست قابل قبول نیست.
حالا راجع به اینکه اخراجهُ من الماء حیاً لازم است یا خروج او کافیست؟ (سوال) بله. اخراجهُ من الماء حیاً کافیست یا لازم است یا خروج او کافیست؟ در صفحه 240 {و ذكاة السمك اخراجه من الماء حیاً ولو ما اتما بعد اخذه لم یحل}خب این حرفیست که علامه حلی میفرمایند و مشروح فقها هم چنینه که باید احراز من الماء حیاً بشه. خروج من الماء حیاً اعم است. اگر خارج شد از آب به خودی خود چه شما ببینید و شما شما ندیدید یا خودش جستن کرد و از آب خارج شد یا موج او رو از آب پرت کرد بیرون و به اخراج شما و صید شما نبود میگویند این میته است و حرام است به نص.
و حال اینکه اینجا ما اولا سه عموم آیه داریم مخصوصا عموم نص اخیر که قُلْ ما أُوحِيَ إِلَيَّ و سایر آیات که استثناء نکرده یعنی باید تکرار کنیم که (سوال) حالا همینو میخواستم عرض کنم. اینو من تکرار کردم روایت هم تکرار میکنه و قابل تکرارم هست که آیا صید بحر از انعامه یا نه؟ بله. انعام فقط چهارپایان بری نیستند بلکه انعام چنانکه تفسیرا عرض شد و اشاره میشه انعام کل حیوانات دریایی و زمینی و هوایی هستند که مهاجم و مفترس نیستند. و از جمله ادلهاش أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهيمَةُ الْأَنْعامِ إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْد . پس صید هم از انعامه یعنی آهو هم از انعامه حیوانات زمینی، حیوانات دریایی حالا دریایی که معلومه، حیوانات پرندگان هوایی و حیوانات زمینی هم این از انعامن این یک دلیل.
و دلیل دیگر لَحم خنزیر رو خدا استثناء میکند از چی؟ در این چهار آیه که تحلیل میکنند بهیمهالانعام رو لحم خنزیر رو استثناء میکنه. پس خنزیر هم از بهیمهالانعام است چون مفترس نیست، مهاجم نیست اما لَحمُ الْخِنزير حرامه نه به عنوان مهاجم بودن به عنوانهای دیگری که حالا بحث میکنیم. بنابراین این مطلب محرز و مسلم است از نظر نصوص قرآن شریف لغتاً و دلالتاً از لحاظ قرائنی که در کار هست این است که حیوانات دو بخشن. حیوانات دریایی و زمینی و هوایی دو بخشن. یک دسته مهاجمن، مفترسن، شیر است، ببر است، خرس است، گراز است مراز است چه. یک دسته مهاجم نیستند اونهایی که مهاجم نیستند کلا حلالند الا، إِلاَّ الْمَيْتَةُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ، ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ این حرف دیگه. استثناء حرفه دیگه.
بنابراین ماهیان دریا و کل حیوانات دریا الا اونایی که مهاجمن سگ دریایی مهاجم است، خوک دریایی خوک است حرام است مگر چی؟ خوک است حرام است چون مهاجم مثل مهاجم است، سگ دریایی مهاجم است، اگه گرگ داشته باشه دریا مهاجم است، عرض میشود که نهنگ دریا مهاجم است، کوسه ماهی مهاجم است اینا مهاجمن و هجوم میکنه کسی غرق شده میدرنش و پارش میکنن. بنابراین اون حیواناتی که در دریا مهاجم نیستند (سوال) بله؟ نخیر، نخیر، نخیر خنزیر مهاجم نیست. گرازه بله بله. خب نخیر. خنزیر ندیدید شما زیارت کنید خنزیرو میبینید مهاجم نیست. خنزیر مثل گوسفند نگهش میدارن. بنابراین حیوانات (سوال) مهاجم است مهاجم است. میترسه مهاجم است مارم میترسه مهاجم است. عرض کردم من اینو بارها جواب دادم که بعضیا مهاجم نیستند به حساب خباثت یا به حساب نفی حرامه. نفی کردن یا … بودن بحث بعدی رو.
حالا به طور کلی بنابراین آنچه مورد است از نصوص کتاب لغتاً و دلالتاً از لحاظ قرائن خفیه این است که کل حیوانات، حشرات نه حشرات حیوانات نیستند مورچه رو میگن شبیه خوک. حشرات، کل حیوانات چهارپا باشند، دوپا باشند، بیپا باشند، هوایی باشند، زمینی باشند، دریایی باشند وقتی مهاجم نباشند اینها حلالند. حالا در حیوانات دریایی بحث ماهی رو ما داریم. ماهی بافلس مهاجم نیست، ماهی بیفلس مهاجمه؟ (سوال) …. بارها ماهی صید ما دیدیم که این ماهی خب …. عرض میشود که بله مهاجم رو باید باید بحث داریم حالا. حالا اونی که کارش هجوم است، کارش سبعیت نسبت به حیوان نسبت به انسان، به انسان هجوم میکند چون هجوم میکند انعام نیست. گرگ از انعام نیست، عرض میشود که پلنگ از انعام نیست، شیر از انعام نیست، خرس از انعام نیست، گراز از انعام نیست ولکن خرگوش از انعامه چون خرگوش مهاجم نیست. اونی که احیانا نوک میزنه حیوانی رو میخوره نمیگن مهاجم مثل مرغه مثل خروسه مثل جوجست مثل کبکه مثل کلاغه مثل چی. حالا (سوال) بله عرض کردم خصوصیات رو بگذارید ما بحث عموم داریم میکنیم. بنابراین ماهیای که فلس ندارد مانند ماهیای که فلس دارد از انعام هست یا نه؟ بله ماهیست. إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ، يُتْلى عَلَيْكُمْ هست یا نه؟ میته هست یا نه؟ ذکات ماهی و تذکیه ماهی خروج او یا اخراج او من الماء حیاً است. بنابراین ما در این چند مساله که دیروز مطرح کردیم…. و مساله مهم آخر خواهد آمد.
مساله اول: آیا خروج او من الماء حیاً کافیست؟ با توجه به روایات. روایات نمیخواد روایات نمیخواد برای اینکه از عموم کتاب و از نص قرآن استفاده میکنیم که اینها شرط نیست اصلا، فلس داشتن، اخراج اینها شرط نیستند. ولکن روایت در متن علامه میفرماید که و ذکات السمک اخراجه من الماء حیاً ولو ما اتما بعد اخذه لم یحل ما عرض کردیم بله این یا مطلق الخروج عن الماء حیاً اونما ما اتما حفصه امصه.
روایت کما عن … عربی کما عن ابی عبدالله علیه السلام فی حدیث عن … قال له والسمک میته (سوال) من چی خوندم؟…. بله…. ان زیدا زندیقا قال له: والسمک میته قال ان (سوال) بله؟ زندیقا دیگه السمک میتة ، قال ان السمک ذکاته اخراجه من الماء حیاً ببینید ان السمک ذکاته اخراجه من الماء ، ثم یترک حتى یموت من ذات نفسه ، وذلک انه لیس له دم وکذلک الجراد. خب اگر به این حدیث تنها بخوایم توجه کنیم دلالت داره یا نه؟ اولا ترس نداره که السمک ذکاته اخراجه من الماء خب آیا اخراج به عنوان اخراجه یا به عنوان بیرون شدن از آبه؟ کسی ادعا کند که …. در حدیث داریم که باید احراز بشه خروج کافی نیست ولکن ثم یترک حتى یموت من ذات نفسه ، وذلک انه لیس له دم چون خون ندارد من ذات نفسه بمیرد پس موت من ذات نفسه خارج الماء شرط است اما موت من ذات نفسه خارج الماء در اخراج باشد این نص نیست ظهورم چندان نداره. حرفی در این مطلب نیست هرچند هستش هرچند نصه اما در مقابل ما باز حدیث داریم. (سوال) بله؟ مگه شما دیروز نبودی … صید سه بعد داره که بعدا باید عرض کنیم.
خب عرض میشود که ما اینجا یادداشت کردیم سباع اتتهه انت عن خرج به نفسه احل لکم صید البحر صفحه 241 احل لکم صید البحر حشمل الی مات سته ما خرج من لانه صید به نفسه. ببینید صید سه بعدیه. صید صید کردن، صید حیوان صید شده، صید حیوانی که صید است ولو صید نشده صید است. ….
روایت مقابل ببینید از نظر عدد روایت یک روایت داشتیم که اخراج اما روایتی که خروج بوده است اولا سندش صحیحه و تعداد تعدد داره. و هوالحسنه الصحیح عن ابی عبدالله عليه السَّلام عن عليّاً علیه السّلام قال: إِنَّ السَّمك و الْجَراد إِذَا خَرج من اَلْماء ببینید خرج اخراج نیست إِنَّ اَلْجَراد و اَلسَّمك إِذا خَرج مِن اَلْماء فَهُو ذَكيٌّ عرض میشود که فَهو ذَكيٌّ و اَلْأَرضُ لِلجَرادِ مَصيدةٌ، و اَلسَّمك قد يَكونُ أَيْضاً یعنی ارض برای سمک احیانا مصیده است احیانا …. ، احیانا قایقه، احیانا …. ، احیانا ماشینه، احیانا چیه. یعنی غیر دریا، غیر آب از برای سمک ذکاته و این ذکات بودن غیرآب برای سمک به شرط موت در پی آب نیست. حدیث قبلی دارد به شرط موت بر روی آب …
خب حدیث دیگر و عَن زُرارةَ قُلْتُ اَلسَّمكُ يَثِبُ مِن الْماء میپرد از آب بیرون فَيَقَعُ عَلَى اَلشَّطِّ فَيَضطَرِبُ حَتَّى يَمُوتَ فَقال كُلْهَا تهذیب جلد دو صفحه 42
و روایت رویته یضطرب خارج الماء مفصله بالعلم فکون حیا خارج الماء. و ما فی … أبي حفص، عن أبي عبد الله عليه السلام قال إن عليا عليه السلام كان يقول في صيد السمك إذا أدركها الرجل و هي تضطرب و تضرب بيدها و يتحرك ذَنَبِها ذَنْبها ذَنْبم درسته و تطرف بعينها فهي ذكاتها چون ذکات باید که معلوم باشه یعنی ماهیای که پریده بیرون نمیدونیم با پرش مرده یعنی در آب مرده و آب پرت کرده بیرون بله؟ در آب مرده است پرت کرده بیرون یا نمیدونیم که آب پرت نکرده بیرون بلکه پریده بیرون و دلیل پریدنش بیرون در حال حیات این است که حرکت میکنه. بنابراین ذکات باید که محرز باشه این معلومه.
خب عرض میشود که این یک بحث که در این سوال که آیا اخراجه من الماء حیاً شرط است و موت او خارج الماء؟ نخیر. خروج من الماء شرط است و موت او خارج الماء شرط نیست. بر فرض زنده باشد شما زنده بخورید گر چه ظلمه. یک … ماهی رو سرخ کنن در حالی که زندست یه آدم عاقل این کارو نمیکنه ولکن مثل ماهیان ریز، مثل ماهیان ریز برای کسالت یرقان میخورند و کسالت یرقان برطرف میکند این ظلم نیست برای اینکه در حق انسان است اما اگر همین ماهی ریز یا ماهی درشت رو در حالی که زنده است سرخ کنند این ظلمه (سوال) ظلمه بله بله بله … برای ماهی ظلم کشته ولی در صورتی که ماهی ریز یا ماهی درشت رو بگیرن و سرخ کنند و برای مریضان نیست اینجا ظلمه اما حرام نیست. ظلمه اما حرام نیست. بعضیا رو ظلمه و حرام میکنه مثل گوسفند رو به جای اینکه ذبح کنند پاشو ببرن، سرشو ببرن بکشن این هم ظلمه و هم حرامه چون دیرتر میمیره این یک مطلب.
مساله دوم این است که مساله اهمیست راجع به عرض میشود که فلسه. در صفحه 244 علامه دارد{و لا یاکل منه الا سمک له فلس}ما نوشتیم بر یرحم فقد سمکه لیس علیها فلس ما دو اشکال داریم یکی اینکه شما میگید لا یاکل الا سمک له فلس شرط رو … میکنیم. ماهیای که فلس دارد و میدانید فلس دارد حلال است دو ماهی دیگر حرامه. دو ماهی دیگر یکی فلس ندارد قطعا، یکی مشکوکه. آیا این ماهی فلس داشته در اثر شیطنت فلس از بین رفته؟ یا نخیر فلس نداشته؟ خب شما که الان به ظاهر دیگران شرط میکنید که شرط این است که فلس داشته باشد بنابراین اگر مشکوک باشد که فلس در هیچ جا ندارد این شرط محرز نیست و حرامه ولو اینکه آیه که معلومه حتی روایاتی هم که اشتر.. عرض میشود که قیدی میزند قید مانعه، قید شرط نیست میگوید که اونی که فلس ندارد حرام است.
عرض میشود که در …. و مما یذل علی ممنوعیت عدم فتح نه اشتراک الفتح خبر حنان بن سدير قال: سأل العلاء بن كامل أبا عبد الله عليه السلام و أنا حاضر عنده عن الجري جری یه نوع ماهی فقال: وجدنا في كتاب عليّ (عليه السلام) أشياءَ من السمك محرّمةً، فلا تقربْها ، ثمَّ قال أبو عبد الله عليه السلام، ما لم يكن له قشر من السمك فلا تقربنه این روایت در عین سند است مانع رو حسابه نه شرط. چطور آقایون فرق بین مانع و شرط رو توجه نمیکنند؟ مانع رو حسابه. (سوال) حرامه نه حرامه حرمت نهیه یا اگرم حالا به اونجا نمیرسه اصلا. فلا تقربْها نزدیک نشو فلا تقربْها زنا نکن میگه با ماهی زنا نکن… ما لم يكن له قشر من السمك در این ارتباطه ما لم يكن له قشر من السمك فلا تقربنه نمیگوید شرط این است قشر داشته باشه آقا، میگوید اون که قشر نداشته باشد نخور. دو فرض میمونه یکی قشر داره یکی مشکوک است که قشر دارد یا ندارد. اگر مشکوک است که قشر دارد یا ندارد مانع احراز شد؟ باید مانع احراز شه. میگن با عرض میشود که لباس فلان نماز نخون با غیر مع الشرعی نماز نخون اگر معلوم نکرد محصول ….. این مانع محرز نیست. دامانی که محرز نیست شما میگید که نماز نخون این یک.
کافی جلد شش صفحه 202 و … فی حدیث محرمات و کل سمک لا یکون له فلس … صفحه 269 انه لات اصن آقایون مثل اینکه روایت رو ترجیح میدن ما اینجا در بعضی روایات صید میکنند، دقت میکنند، احتمال میدن محتمال میدن فلان ولی اینجا فقط به شهرت اکتفا کردند که باید فلس داشته باشه و لذا آقای خمینی البته ایشونم من الیتقاری بنده جلو اومدم. آقای خمینی ازشون سوال شد این ماهیهای اوزون برون آیا حلال است یا نه؟ چون شرط میداند فلس داشتن را. میگفت که چون اهل خبره اطلاع دادند که این ماهی فلس داشته و در اثر دعوا از بین رفته. ما به ایشون میگیم اولا و ثانیا. اولا اهل خبره همیشه یقین میارد؟ ثانیا آخه اهل خبره خبیر نیستند برای اینکه ماهی به این بزرگی چقدر دعوا میکنه که یک فلس در بدنش نمیمونه و زیر گوش و بینیشم نیست. نشون دادن و گفتن این گوشو اولا. و ثانیا اگر مشکوک باشد که این ماهی فلس دارد یا نه که مانع نیستش که چون مانع فلس نداشتنه. و ثالثا روایت رو خواهیم خوند و یا جزء عمومات آیات که اصلا فلس نداشتن مانع نیست تا چه رسد فلس داشتن شرط باشه. (سوال) یه مطلب دیگست …
و اما صحیحه زراره: سَأَلْتُ ابا جعفر بن باقر عَلیه السلام عَنِ الجِرِّيثِ یه نوع ماهیه جریث شاید همون ماهی اوزون برون باشه یا ازون … عَنِ الْجِرِّيثِ فَقَالَ وَ مَا الْجِرِّيثُ فَنَعَتُّهُ لَهُ فَقَالَ قُل لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ این تقیه است؟ به قرآن داره استدلال میکنه این تقیه است؟ اصن به قرآن استدلال کردنا تقیه نیستش که. فَقَالَ قُل لا أَجِدُ فِي ما أُوحيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ يَطعَمُهُ ثُمَّ قَالَ لَم يُحَرِّمِ اللَّهُ شَيئاً مِن الحَيَوانِ فِي الْقُرآنِ إِلَّا الخِنزيرَ بِعَيْنهِ وَ يُكرَهُ كُلُّ شَيءٍ مِنَ البَحرِ لَيسَ لَهُ قِشرٌ این یُکره به اون معنی که فقهاء میکنند معنی میکنیم فعلا …… وَ يُكرَهُ كُلُّ شَيءٍ مِنَ البَحرِ لَيسَ لَهُ قِشْرٌ قشر ندارد مکروه است مکروه مرزی. مثلا مثل مِثالُ الوَرَقِ ، ورقه فرض کنید رفع اشکال دارد وَ لَيسَ بِحَرامٍ إِنَّما هُو مَكرُوهٌ. لَيسَ بِحَرامٍ کل مراحل حرمت رو نفی میکنه حرمت عالی، حرمت مقلده نفی میکنه ولکن ما چی میگیم؟ ما میگیم نخیر مکروه براثر نص قرآن، نص لغوی و دلالی قرآن مکروه اغلب حرمتا هست. اگر مکروه اغلب حرمتا است چطور میگید مکروه هست و حرام نیست؟ مکروه هست یه عبارت مقلده است. بنابراین باید گفتش که این روایت به حساب قرینه مثلا مکروه در … شرطه و روایت ازین فروختید و اگر دلت بخواد به حساب قرینه لَيسَ بِحَرامٍ میفهمیم مراد از مکروه، مکروه بر مبنای لغویست. (سوال: الان این مصداق ضرره یا مصداق اولی؟) ضرر.
خب عرض میشود که این، اینها روایت میگد دلالت بر اینکه قشری در سمک لازم نیست. اما تورات اینو جواب داده. اما تورات که در سفر لاویان دارد که ماهی از جمله محرمات ماهیست که قشر ندارد، میگیم این قابل قبول نیست. بله آنچه را که قرآن از تورات نقل کند، سوال میشود از قرآن از شریعت انجیل نقل کند و نقض و نقض نکند استمرار میگوید استصحاب است استصحاب نیست که. شما…. استصحاب…. استصحاب غلط است اولا. اینجا جای استصحاب نداریم . استصحاب در موضوعی اونم در موارد خاصه. آنچه را که قرآن نقل کند مثل يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيل تماثیل رو نقل کرده. قرآن تماثیل رو نقل کرده و نقض نکرده پس تمثال و مجسمه حیوان و انسان حلال است درست کردنش، حلال است نگه داشتنش مگر اینکه عبادت کنه انسان. ببینید عبادت هم نمیتوند قرآن نقض کنه چون نص قرآن دو نسخه است. یک نصی است که مال خود قرآن است در شرایط صادقین، یک نصی است که قرآن از شرایط صادقه نقل میکنه و نقض نمیکنه. حالا اونم ازین قبیله. قرآن نقل نکرده است عرض میشود که قرآن نقل نکرده است حرمت ما لیس له فلس را از تورات تا سکوت کند و بگیم حرامه بلکه قرآن قُل ما أُوحيَ إِلَيَّ و آیات دیگر جزو محرمات بهیمهالانعام نیاورده است ماهی که …. پس این بعد دومم.
بعد سوم، بعد سوم که اهم از دو بعدی میاد که آیا این ماهی که ذبح لازم ندارد دیگه، نه نحر لازم دارد، نه ذبح لازم دارد آیا تذکیه میخواهد یا تذکیه نمیخواهد؟ در قرآن که نداریم ماهیا تذکیه میخوان. در قرآن راجع به منحور نحر داریم فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا یا عرض میشود که فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا اشاره به نحره. و ذبح داریم که تذکیه مصداق عرض میشود که افضلشه و مصداق اشملشه. اما راجع به ماهی نه ذبح داریم نه نحر داریم نه تذکیه داریم. پس از کجای قرآن بفهمیم که ماهی باید اخراج یا خروج از ماء بشه و در خارج ماء بمیرد یا نه؟ از صید. صید چند بعد داره چون دیروز عرض کردم یا به معنی مصدری صید یعنی صید کردن. دو صید یعنی حیوانی که صید است، حیوانی که مصید است. سه حیوانی که صید است خود را در اختیار شما انداخته. چهار دیگه نداریم. ماهی که تو دریاست صید به هیچ معنایی از معانی ثلاثه نیست نه صیدش کردید، نه مصید است بالفعل، نه خود را در اختیار شما انداخته است. چون از سه بعد و از مثلث صید خارج است بنابراین صید نیست. أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر چی میگه؟ یعنی ماهی را از دریا گرفتن و با گرفتن چی میشه؟ خب شما می… لانه مات فیما فی حیاه چون در آب که هست زنده است و اگر او را از آب گرفتید به هر جور گرفتید که آب به ماهی نرسد این ماهی میمیره حالا موتش شرطه؟ نه صید شرطه. مگر صید ماهی که بله صید حیوانات چهارپا، حیوانات بری، حیوانات هوایی ذبح میخواد عرض میشود که یا صید …. سلبه یا صید …. حیوان هوایی. ولکن در صید دریایی شرط نیست. در صید ما بحث صید کردیم در صید شرط است که سلب بشه چه بشه چه بشه …. داره ولکن در صید شرطی وجود ندارد فقط شرط صید این است که صدق صید در این حیوان بکند.
آیا حیوان ماهی را که گرفتید و از آب دور کردید مثلا، آیا صید کردید یا نه؟ بله پس این حیوان حلاله. میگه شرطه که در خارج آب بمیرد؟ یا ماهی که خود را در اختیار شما انداخت یا موج او را در اختیار شما انداخت که مصداق سوم صید است این کافیست که صید بشه؟ بعد اول صید کردن شماست، بعد دوم مصید بودن بالفعل حیوان که صید به صید شما صید شده، بعد سوم نه شما صید کردید نه حیوان مصیده بلکه این حیوان خود را در اختیار شما انداخته. این حیوان که خود را در اختیار شما انداخته روی آب نمیتواند شنا کند این حیوان صیده. در هر سه بعد حلاله بنابراین موته خارج الماء از کجا اومد؟ اخراج من الماء از کجا اومد؟ بله در حدیث مستفیذ مثقم علت ذکر شده که وقتی سوال میشَد از معصوم علیه السلام چرا این ماهی ذکات ندارد؟ چرا در خارج آب که قرار گرفت ذکاتش خروج من الماء حیاً است؟ دارد که و چرا وقتی که خارج آب مرد این حلال میشه؟ قبل از مردنم حلاله دارد برای اینکه لانه مات فیما فیه حیات رو این روایت باید دقت کرد و بحث آخر ما بحث مهم ماهه. مات فیما فیه حیات.
ماهی یا در آب میمیرد بدون هیچ صدمهای مگه نمیشه آخر عمرش برسه؟ ماهی یا آخر عمرشه یا صدمه میبینه یا شبکه یا…. ماهیای که نه صدمهای دیده است که او رو بکشه نه آخر عمرشه بلکه مرد پس ماهی به مرض مرد. انسانی که بمیرد و آخر عمرش نیست به مرض مرده یا صدمه مرده بله؟ چون یا آخر عمره که عرض میشود که اجل حتمیست و اجل معلقه. ماهیای که به اجل حتمی بمیرد این مات فیما فیه حیات نیست برای اینکه آب رمز حیاته. آب که رمز حیات است حتی رمز حیات است برای ماهی که عمرش تموم شده؟ نخیر. حتی رمز حیات است برای ماهی که تو آب کشتیمش؟ نخیر. حتی رمز حیات است برای ماهی که تو آب خفش کردیم؟ نخیر. آب رمز حیات است برای اون ماهیای که به طبیعت الحال در آب نباید بمیرد نه در اینکه یا عمرش سر برسه یا در آب خفش کنید یا در آب بکشیدش.
بنابراین این ماهیایی که با بمبهایی که در آب منفجر میکنند یا آلتهای صید که میگیرن صدمه میمیرند اگر قطع دارید که این ماهی با بمب در آب مرد یا با صدمهای که در آب خورد مرد یا با ضربهای که به مغز ماهی زدید چنانچه میزنند با ضربهای که به مغز ماهی زدید در آب مرد این حلاله یا حرامه؟ حلاله حلاله. یا صیدم نکردید فرض کنید سنگی اومد خورد تو سرش (سوال) مصداقشه …. اگر سنگی اومد خورد تو سر ماهی، سنگ آسمانی آمد به جای اینکه سر حیوان زمینی بخورد به سر اون ماهی درشت دریایی خورد. سنگ آمد به سرش خورد سرش خورد کرد توی آب مرد این حلاله یا حرام است؟ حرام نیست طبق نصوص حرام نیست. نصوص سر حرام نمیدونه و نصوص النص فرمود مات فیما فیه حیات مرده است در آنچه رمز زندگیست. این در مورد …. نیست. حرمت الخمر به اسکارها پس هرچه مسکر است حرام است، هرچه مسکر نیست حرام نیست.
حالا چرا ماهی در آب که بمیرد حرام است؟ مطلقاست یا علت داره؟ اگر مطلقا بود حرفی نبود. اگر ماهی در آب مرد چه بکشنش چه عمرش به سر آمده باشد چه خفش کنند در هر صورت این حرامه اما لاَنهُ داره. ماهیای که در آب بمیرد و نه در خشکی لانه مات فیما فیه حیات مرده است در آنچه رمز زندگیست در زندگی. سر سفره انسان گرسنگی میخورد؟ نخیر. در هوای خوب انسان مسموم میشود؟ نخیر. پس اگر در هوای خوب و غذای خوب و زندگی خوب مرد مرگش رسیده یا کشتنش؟ دو مطلب هست. یه مطلب به طور عادی به خودی خود ماهی میمیرد. یه مطلب نخیر میکشنش یا اینکه عمرش به نهایت میرسه. اگر عمرش به نهایت رسید در آب یا کشتنش در آب یا خفه کردند در آب این مات فیما فیه حیات نیست. اینجا علت علت دیگره نه اینکه علت این باشد که مریض شده و مرده.
پس سه فرض هستش. یه فرض این است که ماهی در آب بمیرد چون مرض پیدا کرده است. آب که رمز زندگی اوست مرض او را از بین نمیبرد در این صورت خب مرده و میته است. اما اگر ماهی در آب که رمز زندگی اوست یک رمز دیگر ضد زندگی متوجه ماهی شد و اونو کشت. کشتنش، خفش کردند یا عمرش عرض میشود به انتها رسیده نمیتونیم بفهمیم ولکن خفه کردن میتونیم بفهمیم. ما چه میدونیم ماهی عمرش به آخر رسیده اینو نمیدونیم. از بررسی احتمال عرض کردم ولکن ماهی رو گرفتید تو آب خفش کردید تو آب، تو آب خفش کردید، ماهی رو بمب منفجر کردید در آب مرد، سنگ زدید مرد تا اینجا مات فیما فیه حیات نیست.
روایت هم … بین ماهیای که در آب بمیرد یا بکشنش، ماهی در آب جانش در ره یا اگرم در بیرون جانش در ره در انهما عموما و خصوصا منقطع ممکن است ماهی در آب روحش جدا بشه اگه روحش جدا بشه به بالا نمیپره. ماهی در آب روحش جدا بشه و حلال باشه یا حرام باشه. ماهی در بیرون آب روحش جدا بشه و حلال باشه یا حرام باشه مثلا ماهی که داره میمیره یک ثانیه دیگه میمیره، چند ثانیه دیگه میمیره، میمیره تو آب باشه میمیره بیرون باشه میمیره میگیما ترسی نداریم. ماهیای که زدنش جوری زدنش که این تو آب باشه تو عرض میشود هر جا باشه میمیره، اگر این ماهی رو بیرون آوردند و مرد چه در آب بمیرد چه در بیرون بمیرد این حلاله. اما ماهی رو هیچ کاریش نکردند نه بمب منفجر کردند، نه زدنش، نه مسمومش کردن، نه کاری کردند این ماهی به خودی خود داره میمیره آخرای عمرشم نیست، ماهی آخرای عمرشم نیست نه زدنش، نه خفش کردند، نه بمب انداختن این ماهی به خودی خود داره میمیره این ماهی که به خودی خود داره میمیره و شما میدانید اگر بیاید بیرون آب بمیره این ماهی چیه؟ حرامه حرامه برای اینکه در اونی که رمز حیاتش است نمرده که مرده….. مرده. (سوال) چرا بحث کردیم ما اینو، بحث کردیم خیلی زیاد. این بحثهای قبلیه اخراج و خروج و قشر و مشر و این حرفا گذشت. اینکه این لاَنّهُ آخه لاَنّهُ علت میگه، لاَنّهُ مات فیما فیه حیات. چرا این ماهی حرام است؟ چرا این ماهی که در بیرون عرض میشود که در توی آب چرا ماهی که در توی آب مرده است این حرام است؟ لاَنّهُ مات فیما فیه حیات. از فیما فیه حیات میفهمیم که این ماهی در رمز حیات و در آب که اصل زندگی و تنفس اوست در آب مرده خود به خود مرده چرا مرده؟ پس مرده مرض داشته مرده مرض داشته مرده. اگر مرض نداشت که در آب چرا بمیره؟ بلکه ….. به علت مرض نمرده ولی …. مرده. توی آب بزننش به علت مرض نمرده برای زدن مرده یا آخر عمرشو ما نمیدونیم به علت مرض نمرده آخر عمرش مرده.
بنابراین ما دو بعد داریم که در دو بعد قطعا فتوا میدیم به حلیت ماهی. ماهی در شبکه مرده، در دام مرده، ماهی رو منفجر کردند مرده، ماهی رو چی کردن مرده، در آب مرده یا در بیرون مرده با هم عرض میشود فرق نمیکنه. بنابراین بین ماهی مرده در داخل و خارج آب عموم و خصوص من مات…. علی ذالک البته تفاسیری شد موقع تفاسیر عرض شود از … نگفتن. مثلا اگر خروجه من الماء حیاً ذکاته باشه فقط فقط، بیرون شدن ماهی از آب ذکات او باشه، بعد از اینکه حیوان مذکی شد غیرمذکی میشه؟ بله؟ حیوان که مذکی شد بعد غیرمذکی میشه؟ گوسفند یا کبوتری را که کشتند به وجه شرعی میشه غیرمذکی بشه؟ نخیر. غیرمذکی میشه مذکی بشه؟ نمیشه. مذکی میشه غیرمذکی بشه؟ نمیشه هیچکدوم. بنابراین مثال حالا یک ماهی رو از آب بیرون آوردیم پس مذکی شد همین که از آب بیرون آوردیم … کردیمش تو آب، تو آب خفش کردیم حلاله یا حرامه؟ آقایون میگن حرامه برای اینکه تو آب مرده. آقا این مذکی مگه نشد؟ شما بهش شرط نمیزارید مردن خارج از آب رو؟ این ماهی که از آب بیرون آوردیم بالفعل که نمیمیره بالفعل که نمیمیره این ماهی که از آب بیرون آوردیم و شما شرط میدانید مردن خارج از آب رو اجماعا، اجماع من الشیعه و السنه بر اثر ادله بنابراین این ما مذکی این ماهی مذکی شد حالا که ماهی مذکی شد این ماهی رو برمیگردونیم تو آب و تو آب خفش میکنیم، تو آب میکشیمش این بنابراین باید برحسب شما میته باشه برای اینکه در آب مرده پس صرف در آب مردن میته نمیکند و صرف در بیرون مردن تذکیه نیست بلکه اون مردنی که به حساب مرض باشد یا به حساب مرض مرده یا به حساب غیرالمرض مرده. اگر به حساب مرض مرده تو آب باشد… (سوال) آخه آقایون میگن وقتی تو آب کردی حرامه اگر تو آب مرد میگن حرام نباشن حرف آقایونو دارم عرض میکنم. ما نقض میکنیم (سوال) بله.
مثلا حالا جای دیگه اگر ماهی که بحثه، اگر یک ماهیه یه دونه ماهی درشت رو، ماهی درشت رو صید کردیم این ماهی درشت که صید کردیم خودش صید کردیم این شما صید نکردید بچش نهها، تخمش نه چون بعضی ماهیها بچه دارن بعضیا تخم دارن نه بچه نه تخم، ما نه بچه رو میگیم نه تخم، ضلع سوم میگیم ماهیای خورده است مخصوصا ماهیای بزرگ ماهیای خورده است و این ماهی که خورده است در آب مرده است. ماهی که میخورد چه تو شکم ماهی باشد ماهی، چه تو دهنش میمیره دیگه. شکم ماهی که آب نیستش که، اگرم آب باشه آب کافی نیست. این ماهیای که خورده است و این ماهی مرده است در آب شما چی میگید؟ میگید این ماهی حلال است یا حرام؟ آقایون اختلاف دارن. اکثرا میگن حلاله اقلا میگن حرامه یه عده میگن حلاله یه عده میگن حرامه… شماهایی که میگید حلال است این ماهی که در آب نمرده حلال باشه که، این ماهی که ببخشید در خشکی نمرده در بیرون آب نمرده که، داخل آب مرده و اونم داخل شکم ماهی.
سوال این است که داخل آب یعنی داخل مماس، اگر داخل مماس که آب باشد و بمیرد این حرامه ولی اگر در شکم ماهی جاری شود که این وضع نمیتواند حرام باشد این حلاله و روایت هم دو دستهاند. یه عده دارد میگوید حلاله یه عده دارد میگوید حرامه. اون دسته روایت دارد میگوید حلاله مصدقه چرا؟ برای اینکه داخل مماس آب که نمرده است مات ما فیه حیات نیست. اگر این ماهی رو نخورده بود ماهی بزرگتر، میمیرد؟ نه خوردتش مرده، زدش مرده، خفش کرده مرده، زخمیش کرده مرده، منفجر کرده مرده یکی از این کارا رو کرده (سوال) نخیر اون …. اگر این ماهی ریز را نمیخورد ماهی درشت، نمیمرد. (سوال) نشد….. چون ریز …. این ماهیه ریزی رو که ماهی درشت خورده اگر نمیخورد نمیمیرد حالا که خورد مرد. بنابراین مات فیما فیه حیات نیست. بنابراین وضع ما در حکم ماهی خیلی وضع دیگری خواهد بود. نه فلس داشتن شرط است، نه عرض میشود که اخراجه من الماء حیاً شرط است، نه موت در ماء مانع است. فلس داشتنم اگر شرط باشد مانعه، شرط نیست.
بنابراین (سوال) حالا بحث میکنیم. ببینید موارد یقینی که اگر ماهی در آب به حساب مرض نمرده اگر مطمئنی به حساب مرض مرده بسم الله، اگر مطمئنی به حساب غیر مرض مرده حلاله. اگر شکیک، شکیک که این ماهی که در آب مثلا مرده به حساب مرض مرده یا به حساب فلان مرده این چیه حلاله یا حرام؟ حلال است طبق حرمت حلاله برای اینکه مات ما فی حیاته باید محرز بشه این شرطهها نه مانع. موت اگر مرد در آب به حساب مرض نه به حساب آب در این صورت حرامه. بنابراین دو فرض حلال میشه یک فرض میته. میدانیم در آب مرده و کشتیم یا نمیدانیم در اثر صدمهای این ماهی مرده یا در اثر مرض مرده یا کار اوناست یا حلاله. پس یک مورد حرام کرده ماهیای که میدانیم خودش مرده موت دریا مثل این ماهیهای مرده دریا صیدی هم نیست و صدمهای هم نیست و در کار نیست.
بنابراین در این مثلث موت ماهی در آب فقط در یک ضلعش ما میدونیم که این عرض میشود که حرامه. اما ماهی که شک انداختید کنار. ماهی که شک انداختید کنار، شک دارید این ماهی در آب مرده تا حرام باشه یا در بیرون مرده تا حلال باشه اینا مشکوکه دیگه. چون شک دارید محرز نیست که مات فیما فیه حیات محرز نیست که این ماهی در آب مرده….. حساب کرد ما حساب میکنیم این ماهی مرده در آب زنده. بعد نمیدونیم مرد از آب بیرون افتاد یا زنده بود. استصحاب حیات میکنیم تا به این استصحاب زندست. استصحاب لازم نداریم بلکه ما با دلیل استصحاب حیات میکنیم. دلیل میگوید که اگر مرد در آنچه رمز حیاتش هست و مرگش به حساب مرض نیست در این صورت حرامه روایت کردیم؟ نخیر. این مثل جلد عرض میشود که پوست حیوانات که از خارج میارن به خلاف گوشته. پوست حیوانات که از خارج میارن که مفصل بحث کردیم اگر محرز شد که غیرمذکی است نجس است و نماز نمیشه خوند اما اگر محرز نشد مشکوکه هم پاک است و هم نماز میشود خوند.
(سوال) من که مقایسه نخواستم بکنم طبق دلیل داریم بحث میکنیم برای اینکه دلیل میگوید صید، یعنی صیده. صید در … این صیده. صید کدومش حرامه؟ اونی که در آب بمیرد به حساب مرض اینو ببینید فی مات ما فیه حیات دیگه (سوال) …. نشد به عکسه، به عکسه، به عکسه نخیر اینجا مانعه اینجا مات ما لانه مات فیما فیه حیات اینه ببینید لاَنّهُ. این لاَنّهُ رو بگیرید برید …. چون این ماهی که در آب مرده است میگه چرا ماهی در آب مرده حرامه؟ میگوید لانه مات فیما فیه حیات این باید محرز شه این به عکس ذبح تذکیه است. تذکیه باید محرز شه ولی این اعم است از اینکه تذکیش محرز باشه یا نفی بشه برای چی؟ برای اینکه مانع در کار است نه شرط. اگر مرد در آنچه رمز زندگیست یعنی به مرض مرد نه به حساب دیگه شما میدونید به حساب دیگه مرده؟ بله جایی هست که احتمال ضعیفه نه بمبیست، نه صیدیست، نه ممبیست، نه چیزیست و این ماهی مرده است این معلوم است؟ حرام است. (سوال) بله اگر صید کنید مثلا صدتا ماهی صید کردم یکیش رو یقین داریم نه احتمال داریم، یقین داریم که این یه دونه ماهی مرده میته است در اینجا مرض موت