بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
ٱللَّهُم صل علی محمَّد و آل محمَّد
آخرین بحثی که در ذباحه بود …. این بود که إِلاَّ ما ذَکَّيْتُمْ در انحصار زمینهایست که حیوان صدمهای دیده و اون صدمهای که دیده ذبح نیست. حالا این صدمهای که دیده ذبح شرعی نیست یا از لحاظ فیزیکیِ ذبح است یا از نظر معنویِ ذبح است که بسم الله و توجیه به قبله است. بفرمایید. منتها قرآن از نظر خطای فیزیکی ذبح مواردی رو ذکر فرموده.
میته که موت حفصه امصه است، لَحْمُ الْخِنْزير که مستثنی است به طور کلی از کل بهیمهالانعام، وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَکَلَ السَّبُع این قتل است و ذبح است که از نظر فیزیکی خطاست یا شاخ به شاخ شود با حیوان یا هرچه. ولکن این مصادیقی که ذکر شده است کل مصادیق نیست بلکه مصادیقیست که در مثلث مصادیق قتل حیوان، ذبح حیوان زودتر حیوان را میکشد. این رو عرض کردیم.
حالا اگر چنانچه کسی ذبح کرد حیوان را، ذبح توجیه به قبله و فری اوداج ولی عمدا بسم الله نگفت در اینجا قبل از اینکه حیوان بمیرد میشود بسم الله رو گفت در ازهاق تتمه روح حیوان یا نه؟ قطعا باید بشود گفت. بسم الله که در آغاز ذبح گفته نشده است این بسم الله چند جوره. یه مرتبه یک شخص بسم الله میگوید، شخص دیگر توجه به قبله میدهد، شخص دیگر فری بعضی از اوداج میکند، شخص دیگر فری بقیه اوداج میکند صرف ذَکَّيْتُمْ که صدق کند این حیوان حلال میشه. یعنی بیرون رفتن تتمه جان حیوان مربوط به انسان باشد یا از نظر فیزیکی که ذبح باشد و فری اوداج باشد یا از نظر معنوی که بسم الله و توجیه به قبله باشد.
مطلبی که روز آخر بحث شد و اشاره به روایاتش کردیم و روایاتشو نخوندیم و آقایون مراجعه فرمودند این بود که آیا حیوان که باید تذکیه بشود حیات مستقره قبل از تذکیه لازم است یا نه؟ عرض کردیم معنا ندارد روایت این باشه، این حیات غیرمستقره است ولیکن نَطيحَة، ما أَکَلَ السَّبُع، چه و چه اگر رهاش کنید میمیرد بنابراین حیات مستقره قبل از ذبح لازم نیست بلکه لازم است حیات غیرمستقره باشه تا اینکه تذکیه نمرده.
مطلب دوم این است که آیا بعد از ذبح حیاه الما لازم است یا نه؟ نه حیات مستقره. بعد از ذبح که حیات مستقره معنا نداره. وقتی که ذبح کردند، تذکیه کردند، فری اوداج اربعه کردند، این تصمیم گرفتن جان این حیوان به وسیله این انسان شد دیگه حیات مستقره معنا ندارد بلکه حیاه الما لازم است یا حیاه الما لازم نیست. هم میشود گفت لازم است هم میشود گفت لازم نیست. اما لازم نیست که صدق تذکیه کافیست که جان این حیوان گرفته شده استنادی به شما داشته باشد نه استناد صد در صد ولو استناد درصد. چون درصد ولو بیشتر عرض میشود که استنادش مربوط به نطح باشد و عرض میشود که افتراس سبع باشد و چه باشد چه نباشد.
بنابراین اگر چنانچه بعد از ذبح حیاتی غیرمستقره هم نداشته باشد اشکال نداره. اما اشکالی که این داره چیه؟ نکته، ما از کجا بفهمیم که تتمه حیات این حیوان را در …. گرفته؟ شاید مقارن با ذبح شما مرده اصلا. شما ذبح کردید مقارن ذبح شما مرده این اولا. ثانیا آیا حیوانی که ذبح میکنید، حیوانی که صدمه ندیده چنانچه ذبح میکنید به موجب ذبح کردن میمیره؟ نخیر باید جون بکنه پس جان کندن شرطه. منتها علامت جان کندن بر حسب روایات عین تطرف چشم حرکت، مال دنیا …. زیاد میکنه و رجل عرض میشود که یتحرک یا خونی که از این حیوان میاد خون کدر نباشد. چون اگر این حیوان مرده باشد به حفصه امصه یا به وسیله مرده باشد و ذبح شما تاثیر در موت حیوان نکند این خون خون عادی نیست دماً حریت، خون کدره یا خون کبوده. بنابراین اگر حیات دارد که عین تطرف و ذنب یتحرک و چه اینها به عنوان شرط اصلی نیست بلکه به عنوان علامت است. علامت اینکه مردن این حیوان به وسیله ذبح شما بوده است ولو بعض الما نه کلا ولو بعضا. خب این بحث رو ما گذشتیم.
بحث دیگر راجع به صید ماهی. در صید ماهی و صید دریایی کلا، یک بحث در صید کلی دریاییست چه ماهی باشد و چه غیر ماهی و چند بحث در صید ماهیست. حالا به عنوان سوال مطرح میکنیم و در محور آیات و روایات بحث میکنیم.
آیا صید دریایی چه ماهی باشد فلسدار یا بیفلس یا غیر ماهی باشد یعنی حیوانات دریایی قورباغه باشد، خرچنگ باشد، روبیان باشد، چه باشد چه باشد چه باشد کل این حال وجه کلی حلال است؟ به استناد این آیه که أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر بله؟ ما دو آیه در قرآن شریف داریم راجع به تحلیل صید البحر. یک آیه آیه 96 سوره مائده. (سوال) حالا باید بحث کنیم. أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعامُهُ مَتاعاً لَكُمْ وَ لِلسَّيَّارَةِ وَ حُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ ما دُمْتُمْ حُرُماً الی آخر حالا آیا به عنوان ضابطه تحتی نه در ضابطه فوقی چون ضابطه فوقی درش … کرده. ضابطه فوقی هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا ضابطه فوقی. ضابطه فوقی کل ما فی الارض را، جو الارض را، سطح الارض را، تحت الارض را حلال کرده است الا اونکه استثناء شده.
حالا اینجا ضابطه ثانیه است ضابطه اولی نیست. ضابطه ثانیه أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر خب این شرط داره. اینکه أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر آیا بیشرط حلال است؟ که همون حلیت ضابطه فوقیست که هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا یا نخیر شرط داره؟ این بحثه دیگه.
حالا آیا ما میتوانیم به عنوان ضابطه کلی از آیه أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر تمام صیدهای دریایی رو حساب کنیم که حلاله؟ هم صیدش حلاله و هم طَعامُهُ مَتاعاً لَكُمْ . ولو قورباغه باشه، ولو نهنگ باشه، خرچنگ باشه، عرض میشود که کوسه ماهی باشه، سگ دریایی باشه، خوک دریایی باشه، چه دریایی باشه. آیا تمام اینها به عنوان ضابطه حلال میشود یا به عنوان ضابطه حلال نمیشود؟ این یک بحث.
بحث دوم، بحوث رو عنوان میکنیم بعد بحث میکنیم. بحث دوم راجع به ماهی که سمک باشد یا حوت باشد. حوت ماهی بزرگه، سمک ماهی کوچیکه. گرچه لفظ حوت اختصاص دارد به ماهی بزرگ و سمک اکثرا ماهی کوچک رو میگیره و به عنوان اطلاق عام ماهی بزرگ رو هم شامله. کما اینکه لفظ عرض کنم که الجار و المجرور اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتمعا در حقیقت. سمک عرض میشود که ماهی بزرگ رو هم میگیره شامله ولکن حوت ماهی کوچک رو نمیگیره و ماهی بزرگه. حوت است که جناب یونس رو بلعید و چه شد.
حالا آیا در ماهی دریا که حلال است شرایطی وجود دارد یا شرایطی وجود ندارد؟ اگر شرایطی وجود ندارد چه مرده از دریا بیرون کنیم چه زنده بیرون کنیم چه شما صید کنید چه خودش بپره از دریا بیرون چه فلس داشته باشه چه نداشته باشه چه مشکوک چه …. حلاله. این در صورتیه که ماهی که یک قسمت از صید دریاست و قسمت اهم از اهم از صید دریاست و اعظم از صید دریاست این حلال باشه یا نخیر ماهی شرایط دارد حلیتش. شرط اول که آقایون گفتن نوعا. شرط اول این است که شما صید کنید. اگر از دریا بپرد بیرون و شما صید نکنید مختنق شما نباشد ولو ببینید حلال نیست.
دو: نخیر چه شما صید کنید چه از دریا بپرد تو خشکی یعنی شما ببینید که این ماهی زنده پرید بیرون.
سوم: اینکه نخیر هیچکدوم شرط نیس بلکه همونقدر که ماهی زنده بیرون پرید احراز شد که زنده از دریا بیرون پرید ولو موج دریا اون رو پرت کرد بیرون شما ببینید، نبینید، فقط بدانید این حلاله.
آیا شرط هست که این ماهی فلس داشته باشد یا بیفلس هم حلاله؟ اینجا دو بحثه. یک بحث داریم که آیا احراز فلس داشتن است که حلال میکند؟ اگر ماهی را ندانیم که فلس دارد یا فلس ندارد حلال است؟ یا نخیر باید احراز کنید که فلس دارد؟ اگر احراز نکنید که فلس دارد حلال نیست. یکی شرطه یکی مانع.
اگر شرط باشد که ماهی در صورت فلس داشتن حلاله و در دو صورت دیگر حرامه. یکی قطعه فلس نداره یکی شک دارید فلس داره یا نداره. اگر شک دارید فلس داره یا نداره پس احراز شرط نکردید اگر فلس داشتن شرط باشه این یک بعد.
بعد دیگر این است که نخیر مانعه. فلس نداشتن مانعه. روایت هم که دارد میگد میگد فلس، این ماهی که فلس ندارد حرامه نمیگد فلس داری شرطه. یک دونه روایت ولو ضعیف شیعه و سنی نداریم که شرط از شرایط حلیت ماهی این است که فلس داشته باشه عیب نداره ولو اون روایت که معارضم معارضم دارد این است که فلس، ماهی که فلس ندارد حرامه. اگر احراز کنید که فلس دارد حرامه. اگر فلس دارد حلاله اگر مشکوکه حلاله. مثل قضیه لباس مشکوک این هم عرض میشود که.
بحث دیگر آیا این ماهی که در صورت حلیت، در صورت حلیت در این بحوث که عرض کردیم شرط است که در خارج آب بمیره یا در داخل آب هم بمیرد اشکال ندارد؟ البته قرآن دارد صید، مادامی که تو دریاست که صدق تمام صید بهش نمیکنه باید بیرون باشه. و نص هم دارید که داریم که لانَّهُ مَاتَ فِيمَا فِيهِ حَيَاتُه اگر در آب بمیرد چون در آنچه رمز زندگی اوست مرده، اینم بحث دارهها بعضی آقایون نفرمودن، بحث فقهی داریم. لانَّهُ مَاتَ فِيمَا فِيهِ حَيَاتُه مرده است در اونجا که رمز زندگیست. این مرض داشته دیگه، مرض نداشت نمیمیرد که. ماهیای که در دریا بمیرد یا زدن کشتنش یا عمرش آخر رسیده یا اینکه مریضه. اگر ماهی به حساب مرض مرده چه تو آب باشه چه بیرون آب این میمیره حرامه. اما اگر ماهی رو زدن کشتن در آب مرده یا بیرون آب این مَاتَ فِيمَا فِيهِ حَيَاتُه نیست. اگر ماهی آخر عمرش هست مرده بالاخره ماهی آخر داره عمرش دیگه اگر ماهی آخر عمرش هست مرده است چه در آب بمیرد چه در بیرون بمیرد این چیه قصش؟ حلال است یا حرام؟ خب حلال است برای اینکه مَاتَ فِيمَا فِيهِ حَيَاتُه فقط یک بعد از این مثلث را شامل است ولی بحث داریم روش.
(سوال) بله الان بحث میکنیم حالا بحث میکنیم دیگه، نمیخوایم فتوا بدیم که، فعلا داریم بحث میکنیم ببینیم احتمال دارن. (سوال) بله بله مثلا …. انداختیم، ماشه انداختیم، نه ماهی رو تو آب گرفتیم و تو آب کشتیمش حلاله یا حرامه؟ (سوال) نه بیرون که نمیفته آقایون میگن حرامه آقایون میگن حرامه. نه خارج آب یعنی در خشکی مَاتَ فِيمَا فِيهِ حَيَاتُه اگر فی آب فی حیاتهه… بله؟ دلیل ندارند نگرفته هنوز که. صیده آخه صید خالی رو کافی نمیدونن آقایون. آقایون میگویند که در خارج آب باید بمیرد یعنی اینکه ( ما به حرف آقایون کاری نداریم ) پس به آقایون کاری ندارید پس به خانما کاری دارید؟ حالا شوخی.
حالا بحث رو از اول شروع میکنیم. سوال: آیا أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر این صَيْدُ الْبَحْر تماما حلال است یا بعضا حلاله؟ قبل از اینکه بدانید تماما حلال است یا بعضا حلال است این سوال پیش میاد صید چیه؟ صید دارای چند بعده. یک صید به معنای فاعله یعنی شما صید کنید، صید کردن شما که مصدر به معنی فاعل. یک صید به معنی مصیده، حیوانی را که صید میکنید. سوم به عنوان مجموعه، عملی را که میکنید صید است و حیوانی که عمل صید رو اون قرار میگیره این هم صیده.
حالا مراد از أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر عمله؟ یعنی عمل شما حلاله؟ خب صید کردن بعضی چیزا حلاله ولی خوردنش حرامه. مثلا صید کردن گرگ حلاله یا حرامه؟ حلاله. صید کردن روباه حلاله؟ خب حلاله….. صید کردن حیوانی حلال باشه دلیل بر حلیت خوردن اون نیست. کما اینکه حلیت خوردن حیوانی دلیل بر حلیت صیدش نیست.
صید خشکی، در صید خشکی که اگر صید لهو باشد، صید حاجت نباشد حلاله یا نه؟ حرام است. ولکن آهویی را که صید کردید و مورد احتیاجتون نبوده و با جان آهو بازی کردید و صید کردید این حلاله خوردنش یا نه؟ بله. پس بین حلیت صید و حلیت خوردن عموم و خصوص من وجهن.
بنابراین سوال: أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر چی میخواد بفرماید؟ اگر أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر میخواد بگد که این عمل شما حلال است که حیوان را از دریا بگیرید به هر جوری بگیرید؟ بنابراین دلیل نمیشه که خوردنش حلال باشه. یا مراد از صید اون حیوانیست که در دریاست؟ اون حیوان حلاله؟ حلال بودن اون حیوان دلیل نمیشود بر اینکه هر جور گرفتنش حلال باشه. یا نخیر أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر هر دو مانع است، واقعا هر دو مانع است. أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ به دلیل اینکه تمام موارد است طعامین تایید نداره. أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر صید هم عمل صید کردن شماست صید است و هم حیوانی که صید میکنید میگن صید آورده داره میفروشه. ما در محلات بودیم مهمان بودیم گفتن امروز گوشت صید داریم. صید آوردیم صید کباب کردن یعنی بز کوهی میپختن یعنی کچه کوهی. این صیده اصلا، چرا میگید صید میشود؟ چون صید میشود از اسمایش صیده. بز کوهیه چیه عرض میشود که کوهیه این صیده. بنابراین لفظ صید هم بر عمل صید اطلاق میشود هم بر حیوانی که مورد صید است.
سوم: عمل صید انجام نداده است ولی حیوانی که مورد صید است خودش را در اختیار اون گذاشت صیده یعنی؟ ماهی، ماهی رو من صید نکردم خودش پرید یا موج پروند بیرون و جلوی چشم من یا دور از چشم من مرد و میدانم که در خشکی مرد این صید است یا نیست؟ به حساب اول صید نیست، به حساب دومم صید نیست، به حساب سوم صیده. به حساب اول صید نیست چون به عمل من بیرون نیومده. به حساب دوم صید نیست چون مصید من نیست طبعا. به حساب سوم صید است چون حیوانیست که مورد صید است، حیوانیست که مورد صید است اما حیوانی که مورد صید است به شرط اینکه از آب بیرون بیفتد حیاً و خارج آب این حلاله. بنابراین أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر هر سه مورد یا چهار مورد رو شامله. البته محوریش سه مورده.
یک: أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر یعنی صید کردن از حیوانات دریایی.
أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر یعنی مصید دریایی که شما صید کردید.
أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر یعنی شما صید نکردید، اون حیوان، این ماهی هم بالفعل مصید دریایی شما نیست ولی خود را پرت کرده بیرون. این ماهی که خود را پرت کرده بیرون و قطعا زنده بوده است و از دریا پرت کرده بیرون این هم صید البحره. از لحاظ لغوی شامله. ولی هیچکس نمیدونه تا زمانی که معنای اول مراده. معنای دوم مراده؟ معنای سوم؟ نخیر هر سه معنا مراده چون لفظ گنجایش دارد به هر سه معنا را دارد و مانعی از دلالت در این سه معنا نیست.
(سوال) صیده. استثناء به صید میکند دیگه. عزیزم صدق صید میکنه. آهویی، آهو صیده یا نه؟ آهو مصیده آهو مصیده منتها صبر کنید مصید بودن یا مصید بودن بالفعله صید کردید یا نخیر به ….تو دام افتاد صید نشد. اومده در ره پاش گیر کرده تو دام، این صیده باز. اینجا ببینید پس دو بعده یا صید است که عمل شماست یا صید است که مصید شماست بالفعل یا صید است که نه عمل شماست نه مصید شماست اما حیوانیست که مورد صیده، حیوانی که مورد صید است و شما صید نکردید خودش به خودش چنگ و چال انداخته صید است یا نه؟ خب صیده آهو صیده، بز کوهی صیده، ماهی صیده همه اینا صیدن.
پس أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر چهار حرف حسابه ولو مصادیق اجلا و غیر اجلا داریم. مصداق جلی، مصداق خفی، مصداق اجلا، مصداق اخفی داریم ولکن تمام مصادیق عرض میشود که مراده. وانگهی اینکه عرض میشود که آیه دیگر دارد که تَأكُلُواْ مِنهُ لَحماً طَرِيّا اکل میکنید لحم طریا این اکل لحم طری، اکل …. اکل با صیده، اکل بدون صیده، اکل خودشو پرت کرده بیرونه تمام اینها اکله. ولکن آیه محوری در این بحث همین آیه 96 سوره مائده است أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر . ورای از تایید، تایید نمیخواد.
برای اینکه ما رو آه و فهم کند خدا هست وَ طَعامُهُ. ببینید وَ طَعامُهُ خوردن است. خب چون ممکن است کسی خیال کند که صید البحر این عمل صید حلاله اما خوردنش حلال نیست نخیر وَ طَعامُهُ. این داره ما رو آه و فهم میکنه. أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعامُهُ و خوردنش، مَتاعاً لَكُمْ وَ لِلسَّيَّارَةِ برای شما که صید میکنید، برای کسانی که عبور میکنند، کسانی که همسایه مرزند، کسانی که این ماهیها براشون میاد دو دستهان. دو دسته اولیه هست، سوم هست که …. شده که عرض میشود که …… سوال میکنند. یه دسته که صید میکند خب … حلال. یه دسته که صید میکند و میفروشد یا تحویل میدهد به کسی که سیر میکند. یه دفعه است نخیر سومی در کار نیست میگوید نخیر نه خودش میخورد نه سیارست دیگری ولکن أُحِلَّ لَكُمْ شامل همشونه.
کسی نمیگوید که مَتاعاً لَكُمْ وَ لِلسَّيَّارَةِ این حلیت در انحصار دو دسته است از سه دسته. صیدکننده، کسی که صید نکرده و عبور کرده، اما کسی که نه صید کرده نه عبور کرده، در قم نشسته و میرد ماهی میخره عرض میشود که این حل مال لَكُمْ . لَكُمْ کل مومنینه. لَكُمْ چه صید کننده باشید چه سیاره باشید چه غیر سیاره، ولی اینجا عرض میشود که طَعامُهُ مَتاعاً لَكُمْ وَ لِلسَّيَّارَةِ اونی که دم دست حلاله کیه؟ اونی که دم دست حلاله بخوره کسی که صیدکننده است در مرحله اولی و اون کسی که صید میکند و عرض میشود که از صیاد میخره ولو کسانی که از راههای در راههای دور هستند و ماهی براشون میره اونها هم جزو لَكُمْ هستند.
حالا (سوال) ….توشون بحثه. خب حالا همون بحثه. حالا فرض فقط برای مومنین حلال میشه کفار براشون حرامه؟
خب أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر حالا این یک. بحث عمومیت، آیا آیه شریفه عمومیت دارد نسبت به کل صید بحر؟ مثلا خوک دریایی رو صید کنن صیده یا نه؟ خب صیده. سگ دریایی، آدم دریایی، آدم دریایی نمیدونم چی است میخورن. حیوانات دریایی رو که حلال بود اینها صید کنند صیده یا نه؟ پس أُحِلَّ لَكُمْ ولو شواهد میگیم نخیر….
یک عده اند استثناء. اون … دم دست خب استثناست ولو اینکه خبائث محرمه، مفترس محرمه و بعضیا که نه خبائث است و نه از طریق …. محرمه. قورباغه نه از خبائثه، بله برای مومن خبیثه چون مومنه. میاد میگیرد این قورباغه رو میخوره خوشمزست. عرض میشود که یا فرض کنید که خرچنگ، خرچنگ که براش میمیرند از …. جزو خبائث نیست اصن خبائث حساب دارتش. خبیث یعنی چه؟ انسان بما هو انسان نه انسان بما هو حیوان که هرچی …. برمیداره میخوره. نه انسان بما هو مقدس که از نظر فتوا و رای اجتهاد …نخیر ، انسان بما هو انسان خالی از خالی از افراط و تفریط. انسان بما هو انسان خالی از افراط و خالی از تفریط. خالی از افراط که گوشت سگم میخورن. (سوال) طبیعی میشه بله. ولیکن ببینید انسان میشه استثناء کرد. میشه انسان خودش تحریف کند مسالهای؟ مثلا انسان در (سوال) حلاله. اصلا اینطوری نیست. انسان بما هو…. بله…. بیضه گوسفند رو منهای فتاوا، منهای اشارهها، منهای چی بیضه گوسفند عین دنبه، خب من نخوردم البته، عین، و نخواهم خورد، عین دنبه خوشمزست. بیضه گوسفند چیه؟….. یا نخیر؟ عین گوسفند خوشمزست. خبائث نیست چرا خبائثه؟ خبائث اینه که انسان ، اخه انسان میتونه خودش ….کنه مثلا مثلا شما کولهبارهایی از فتاوا و از نظرات و از روایات بیارید بیاید سراغ آیه. خب خراب میشه. اما این کولهبار رو بزارید کنار صاف بیاید اینو بخونید نه مساله افراطی به دست میاد نه مساله تفریطی. افراط و تفریط بر اثر کولهبارهاییست که ما از نظر درونی برونی داریم.
فرض کنید که خون گوسفند که در جاهایی به قول آقایون حرام است قرار گرفته، خب آقایون فتاواشون مختلفه. میگن دم مسفوح که از خون گوسفند میریزه حرامه اما اون خون اگر وارونه یک جا جمع بشه حرام نیست. … …. عرض میشود که….. یا جا نمیشد ولی خونی باشد که در …. باشد، خونی باشد که در اون اجزاء چهاردهگانه که حلال است خون در آنها هم حرام است خب چرا؟ اگر خون به عنوان خبائث است خدا استثناء کرده. ببینید درست است که خدا طیبات رو حلال کرده ولی بعضیارو حق دارد استثناء کند یا نه؟ درست است خدا خبائث رو حرام کرده حق داره بعضیا استثناء کند یا نه؟ فرض کنید خون از خبائثه واقعا ولیکن استثناء کرده است از خون که از خبائث است اونی که متخلفه است. اونی که متخلفه، حالا شما دلت نمیخواد نخور. اونی که دلش میخواد خب بخوره دیگه. بنابراین بین طیبات و خبائث عموم و خصوص من وجه هست از نظر طبع بشری که این بحث مفصلی دارد که کردیم و بازم خواهیم کرد در محصولات…..
حالا (سوال) نه حرف اونها درسته نه حرف ما. نه افراط درسته نه تفریط. باید حساب کرد واقعا کلاه رو باید قاضی کرد آیا خوردن کرم خوردن کرم انسان بما هو انسان آیا میتونه کرم بخوره؟ خرخاکی بخوره، خر…. بخوره، مگس بخوره، شپش بخوره، موش بخوره، سوسک بخوره؟ سوسک رو سرخ میکنن میخورن. اینکه از انسانیت دور رفتن نه به حکم ما به حکم کفار عادی هم. مگر کفار عادی، مگر مسیحیای عادی، مگر یهودیای عادی این کثافتا رو میخورن؟ بنابراین اونی که طبع بشری بما هو بشر ازش تنفر دارد و خدا هم تحلیل نکرده است حرام است و اونی که طبع بشری بما هو بشر ازش تنفر نداره و خدا تحریم نکرده است این عرض میشود که حلاله…..
حالا عرض میشود که أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر آیا انسانها از بحر چه صید میکنند برای خوردن؟ در تاریخ صید، تاریخ رو باید خوند که دریاییشو صید کنند بخورن بعد خوک بخورن، سگ دریایی رو صید کنند بخورن، حیوانات وحشی دریایی رو صید کنند بخورن؟ نه این همه ماهیه. چرا خودشونو زحمت میدن به حیوان وحشی؟ این اول.
ثانیا حیوانات دریایی یا وحشیان یا از انعامن چنانچه عرض کردیم انعام أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَام انعام دریایی و هوایی و زمینی شما باید در حین کلام بحث….
(سوال شیر دریایی رو میخورن) بله؟ میخورن؟ خب بخورن. حالا میریم جواب دوم. جواب اول جواب این است که أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر یعنی اونی که معمولا صید میشود، اونکه صید نمیشود شامل نیست. اما جواب دوم فرض کنید شیر دریایی رو میخورن. شیر دریایی رو شیر دریایی بخورن… فرض کنید، شیر دریایی رو فرض کنید بخورن ولکن آیا شیر دریایی مفترس هست یا نه؟ پس از انعام نیست.
بنابراین دو استثناء میخورد یا سه استثناء. استثناء اول این است که به عنوان …. أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر این کُمی که انسانها هستند و انسانهای معتدل هستند و انسانهای افراطی اسلامی، انسانهای تفریطیه غیر اسلامیه هرچی میخوان بخورن أُحِلَّ لَكُمْ این کُم معتدل چه صید میکردند؟ آیا سگ صید سگ دریایی صید میکردند؟ خوک دریایی صید میکردند؟ نه این اول.
ثانیا فرض کنید بقایایی از حیوانهای دریایی غیر ماهی هست مفترسند و صید هم میکنند، فرض کنید شیر دریایی اولا اول بیّه اولا شیر دریایی را انسانهای معتدل بما هو انسان که نه حد افراط دارن نه حد تفریط صید نمیکنند اولا. ثانیا استثناء خورده أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَام استثناء کرده دیگه. بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ الی آخر خب به دلیل از اینجا قبلا عرض کردم به دلیل استثناء خوک، خوک از بهیمهالانعامه، به دلیل استثناء صید، صید از بهیمهالانعامه، صید هوایی، دریایی، زمینی، خوک زمینی دریایی، سگ دریایی زمینی تمام اینها اینها بهیمهالانعام به استثناء اونی که چیه؟ اونی که مختلفه. بنابراین سگ دریایی، خوک دریایی، خرس دریایی، عرض میشود که کوسه ماهی دریایی که آقا حلال فرمودند، کوسه ماهی دریایی که چنانچه بیاد کسی، آقایون که کوسه ماهی که پیدا کردم نوشته بود توی …. گفته بود که کوسه ماهی چون اهل خبره گفتهاند که این فلس داره فلس…… خواسته ادای آقای چیز دربیاره ولکن خب کوسه ماهی درنده است بدبخت. این …. درنده شده درنده است. کوسه ماهی که درنده است از بهیمهالانعام نیست. نهنگ درنده است عرض میشود که خوک دریایی درنده است خوکی خوک که لَحْمُ الْخِنْزير حرامش کرده. سگ دریایی درنده است، عرض میشود که خرس دریایی درنده است، این گرگ دریایی درنده است. بنابراین این بعد دوم.
بعد سوم، بعد سوم سوال: آیا مثلا خرچنگ و قورباغه اینا درندهاند؟ درنده نیستن که. از انعام نیستن ….. از انعام نیستن. انعام حیواناتن اینا جزء حشراتن حیوانات نیستن این اولا. ثانیا نص داریم. نص قطعی سنت راجع به قسمتی از اونهایی که حرام است و …. اونها. قسمتی که حرام است مثل … نص داریم. عرض میشود قورباغه مثل خرچنگ نص داریم، مثل کرم، حشرات کل کل حشرات، کل حشرات الا ملخ که جزء حشرات نیست ملخ دریایی و ملخ عرض میشود که هوایی.
(سوال) بله؟ نص ماهی خیلی داریم اینجا نص داریم. اینجا نص داریم و اضافه بر نص صید الهوه. روبیان اولا صید لهو است ثانیا استثناء نشده است ثالثا نص داریم بر اینکه روبیان حلاله.
(سوال) نخیر نخیر اون ملخ دریاییه. میگو رو در لغت فارسی میگوئه در لغت عربی هم روبیان میگن هم قریدس میگن در لبنان میگن قریدس در لغت عمومی خلیجی عربی میگن روبیان این به طور کلی عرض میشود که حلاله.
(سوال) نه فرض کنید. نه فرض کنید این از خبائث نیست. حالا این بحث نمیدونم از کجا جاش میاد این عنوان کلی عرض کردم.
حالا پس أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر حالا (سوال) نص متناقض داره باشه حق داری نص متناقض داره. و ما نص متناقض رو عرض بر عرض میشود که عموم مطلق میکنیم و حلیت کل میشه. هم روایت داریم ماهی بیفلس حرامه، هم با فلس شرط است فلس داشته باشه، هم روایت داریم ماهی بیفلس حلاله. هم حلیت داریم هم حرمت داریم و روایت متعارض رو هم درش بحث میکنیم حالا بحث میکنیم.
حالا ماهی (ماهی) کتاب میگد أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر آیا ماهی بیفلس صید البحر است یا صید البحر نیست؟ صید البره یا صید البحر؟ (سوال) ببینید عموم، عموم و اطلاق آیه و نص آیه و ظاهر آیه مرجع است یا نه؟ اگر باید عرض کنیم حدیث در کتاب، عرض کنیم حدیث را در نص کتاب یا بر ظاهر کتابها، ظاهر کتاب. عموم ظاهره، اطلاق ظاهره. أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر ظاهر عموم هست یا نه؟ از جمله صید لحو ماهی بیفلس هست یا نه؟ روبیان هست یا نه؟ چه هست یا نه؟ بله. بنابراین روایات متعارض را هم عرض بر کتاب میکنیم و کتاب تفسیر میکند این روایت که شخص نمیداند فرضه چون این مورد رو باید بحث کنیم حالا که شما اشاره.
حالا این چند بحثی که ما در ماهی داریم یک بحث داریم که آیا شرط است در ماهی حالا غیر ماهی بحثه، آیا شرط است در ماهی که شما صید کنید؟ یا اگر شما صید نکردید شما ببینید زنده بیرون آب است؟ یا نخیر بدانید که ماهی زنده بیرون آب است کافیست؟ حرف دوم درسته. شما بدانید به طور عادی که ماهی زنده بیرون آب است کافیست به دو دلیل. دلیل کتاب و دلیل سنت. دلیل کتاب عموم آیه أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر مگر صید از نظر عموم لغوی دلالت بر سه بعد نمیکرد؟ هم صید کردن، هم صید شده فعلی، هم صیدی که شما صید نکردید خود را به صید انداخته است بعد سوم. بعد سوم که ماهی که صید است ماهی که خودش نمیاد سراغ شما ماهی دریا که یا آب که صید است این ماهی رو موج انداخت بیرون به جای شما موج صید کرد یا خودش بازی میکرد پرت کرد بیرون و بیرون هم عرض میشود مردنتشون موت خارج از ماء دارد که شرطه. وقتی که خارج آب افتاد در اینجا صید البحر هست یا نه؟ بله وقتی صید البحره نگاه کردن مسلمون چه شرطی داره؟ صید کردن مسلمون شرطش چیه؟ اگرم در روایات داریم که نگاه کردن مسلمان شرط است، صید کردن مسلمان شرط است به عنوان این است که بداند زنده از آب بیرون آمده است به این عنوانه باید گفت نخیر …. از کجا میارید؟
روایت خواهیم خوند عرض میشود در تذکره الفقها اومده روایتش. روایات هستش که اگر میخواد که حرف…. نظر بده روایت ایت هست که اگر مسلمانی ببیند خارج آب زنده است، اگر مسلمانی خودش صید کرده است اگر مسلمانی، میگیم این اگرها دو بعد داره یا بعد تحلیلی که این اگرها باید که مطمئن باشد مسلمان مرده از آب بیرون نیفتاده. اگر بگیم نخیر چه مرده از آب بیرون افتاده چه زنده از آب بیرون افتاده چه هر چه مسلمان باید ببینه. میگیم این معارض داره دو معارض. یک معارض روایت. روایت از رسول الله صلوات الله علیه از پیامبر علیه السلام روایت معارض دارد که ماهی را که در خارج آب زنده است خوردنش حلال است چه ببینید از آب بیرون اومده چه نبینید چه صید کردید چه نکردید چه در حال صید دیدید چه ندیدید. این روایت معارض دوم دارد. اولا ثانیا عرض در کتاب میکنیم در عرض در کتاب عموم أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر عرض میشود که نیست (سوال) اون صیده صیده حلاله. این بحث اول.
بحث دوم فلس داشتنه (سوال) وقتی از آب افتاده بیرون زنده باشه مرده باشه فرق نداره. چه شما شما که ماهی رو از آب بگیرید ( ما نکشتیم آب انداخته بیرون) همون میشه خب. مگه باید بکشید؟ کشتن شرط نیستش که. اصن خروج او من الماء حیاً شرط هست. (سوال) د نه د بعد سوم صید چی میگفت؟ میگفت که حیوان صید…. خودش صیده البحره . صیدالبحر به نص آیه 96 سوره مائده صیده أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر در صید بحر مگه ذبح شرطه؟ مگه نحر شرطه؟ نه ذبح شرطه نه نحر شرطه. زنده هم میتونید بخورید. حتی کل آقایون کل فقها کل فقها میگن زنده میتانید بخورید، ماهیای ریزی که کسایی که یرقان دارن میخورنا، ماهیای ریز رو زنده بخورن حلاله. ( اگه تو آب بمیره چی؟) بله؟ اون یه بحث دیگست یه بحث دیگست. تو جلسه بعدی. ما بحثهای خیلی مهم داریم خیلی جالبم هست که فردا داریم.
حالا این هم عنوان موضوع بحث (سوال) نه ماهیای ریز رو برای یرقان میخورن برای دوا. برای دواست. ماهیای ریز رو کسی که درد یرقان گرفته بهترین علاجش خوردن ماهی ریزه. ماهیای ریز رو میخوره توش یه مقداری …. داره میگیره و خوب میشه من این کارو کردم دیگران هم این کارو کردن. حالا، ولی خوب شدم اگر خوب نشده بودم نمیتونستم با شما صحبت کنم.
حالا آیا شرط است فلس داشته باشه؟ گفتیم سه بعد داره . یکی هر سه قائله که قانون سومشو شرط …
قانون اول شرط است فلس داشته باشد قانون … که اگر شک داریم فلس داشته یا نه میگیم نه
دو مانع است بیفلس بودن. اگر قطعا بیفلس بود حرام است. اما اگر نمیدونیم فلس داشته یا نداشته مثل نظر آقای خمینی که میگوید که این ماهی اوزون برون رو متخصصین اومدن گفتن که این فلس داشته در اثر دعوا و جنجال فلسش از بین رفته. حالا فرض کنید اگر شک داریم فلس داشته یا نداشته در یک بعد حرام میشه در یک بعد حلال. در بعد اشتراط فلس داشتن نمیدونیم فلس داره حرامه بر فتوای ایشونا. در بعد اشتراط فلس داشتن نمیدونیم فلس داشته یا نه حرامه. در بعد مانعیت فلس نداشتن حلاله برای اینکه مانع باید احراز بشه همینطور که شرط باید احراز بشه مانع هم باید احراز شه. چون که عرض میشود که غیرمذکی بودن جلد حیوان مانع از صلاته. جلدایی که از خارج میان نمیدونیم مذکی بوده یا غیر مذکی بنابراین حرمتی نداره حلاله.
بعد سوم این است که اصلا از بیخ فلس داشتن شرط نیست فلس نداشتن مانع نیست و بعد سوم مقارنه. به چه دلیل؟ به دلیل اطلاق به عموم آیه أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر مگر صید البحر همش فلسداره؟ فلسندار زیاد داره فلسندار گرونترم هست. فلسندارش عرض میشود که گرونتره هم تخمش گرونتره هم خودش گرونتره حالا به اینا کاری نداریم. بنابراین این أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْر شما صید بحر که میکنید حلال است وجهشم عام.
روایت هم دو دسته. روایت دو دسته است. یک دسته شرط میکند که بیفلس نباشد. یک دسته الزام میکند قید فلس رو مناقض. دو تا روایت متناظر داریم از شیعه از سنی و این دو روایت عرض بر کتاب میکنیم عموم کتاب و اطلاق کتاب دلیل است بر حلیت ماهی (سوال) نه نه این بود روایت دارد که اگر بیفلس است مانع نیست روایت نصه میخونیم. نص است روایت که فلس مانع نیست فلس نداشتن بیفلس بودن فلس نداشتن حرام نمیکند نصه.
روایت دیگر داریم که فلس نداشتن حرام میکند. درست مقابل همه. این دوتا که مقابل هم هستن عرض بر کتاب میکنیم و ….
سوال: در تورات سفر لاویان دارد که ماهی بیفلس حرامه چون در تورات دارد که ماهی بیفلس حرام است دیگه وقت گذشته تقریبا، چون در تورات دارد که ماهی بیفلس حرام است و در قرآن نفرموده است حلال است یا حرام است پس قرآن نص نکرده است عرض میشود که او را این حرمت ماهی …. بر همون استجراء یا استمرار حرمت ماهی بیفلس است بر بعد تورات. این سوال بله؟ چون که ما تکرار کردیم در این مسائل که اگر حکمی در تورات خارج شد يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيل (سوال) جوابش همینه که در تذکره الفقهاء میفرماید که تورات اگر واقعا همون تورات موسی باشه بله ولی تورات قابل اعتماد نیست.
اللهم الشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا بما تحبوا و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا. والسلام علیکم و رحمه الله اَللّهمَ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ محمد