جلسه ششصد و هشتاد و هفتم درس خارج فقه

خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها

696

استاد: راجب تدرج بیان حرمت شرب خمر دیروز مفصلاً بحث کردیم حالا راجب یکی دیگر از آیات آیات چهل و نه گانه حرمت اثم را روش بحثی کردیم در آیه سوره اعراف اما آیه نحل آیه شصت و هفتم سوره نحل تتمه ای از بحث درش مونده چون سوالاتی که کأنّ میخواهد آیه را از دلالت بر حرمت شرب خمر بیندازد یا سکر را مسکر قلمداد نکند سوالاتی که شده است یا امکان دارد بشود ما با تدبر و دقت کامل در آیه میتوانیم جواب تمام سوالات شده و یا ممکن است بشود بدهیم حالا اضافه بر سوالات دیروز که جواب دادیم سوالات دیگری آیه شصت و هفت سوره مبارکه نحل و من ثمرات النخیل و الأعناب تتخذون منه سکراً و رزقاً حسناً ان فی ذلک لأیه لقوم یعقلون
طلبه: مشخص نیست
استاد: بله لأیةً، لأیةً لقوم یعقلون از جمله سوالات این است که آیا این تتخذون منه سکراً و رزقاً حسناً مخاطب مومنین اند یا کل خب میشود مخاطب مومنین اند دیگه چون مخاطب مومنین اند بنابراین تتخذون منه سکراً و رزقاً حسناً هردو اتخاذ اتخاذ ایمانی خواهد بود همانطوری که اتخاذ رزقاً حسناً از ثمرات النخیل اتخاذ ایمانی است چون مخاطب مومنین اند اتخاذ سکراً هم ولو مسکر باشد اتخاذ ایمانی و چون اتخاذ مسکر اتخاذ ایمانی است بنابراین آیه نه تنها دلیل بر حرمت مسکر  نیست بلکه دلیل بر حلیت مسکر است این یک سوال سوال دیگر سوال دیگر این است که خداوند مگر در مقام امتنان نیست همونطوری که در آیه قبلی و الله انزل من السماء ماءاً و ان لکم فی الانعام لعبره نسقیکم مما فی بطونه من بین فرث و دم لبناً خالصاً سائغاً للشاربین مگر در آیات قبلی و مخصوصاً در دو آیه قبل از این آیه ثمرات النخیل خداوند در مقام امتنان نیست خب اینجا هم در مقام امتنانه همانطور که خداوند منت میگذارد و خورندگان شیر که این شیر را از بین فرث و دم ما خلاص کرده ایم همونطور هم خداوند منت میگذارد بر مکلفین که از ثمرات نخیل ما سکر و رزقاً حسناً که بیرون می آوریم (مشخص نیست) کردیم بنابراین همونطوری که اتخاذ رزقاً حسناً از ثمرات نخیل مورد منت است اتخاذ سکر هم مورد منت باشد این سوال دوم خب اما سوال اول سوال اول دو جواب دارد یک جواب موضعی و یک جواب کلی سوال اول این است که عرض میشود که و من ثمرات النخیل تتخذون منه سکراً و رزقاً حسناً تتخذون مخاطب کیه مخاطب مومنین اند چون مخاطب مومنین اند بنابراین اتخاذ اینها اتخاذ ایمانی است چنانکه در رزقاً حسناً اتخاذ ایمانی است در سکراً هم اتخاذ ایمانی است جواب اول این است که در این آیه و آیات قبل و قبل تر و قبل از قبل یاأیهاالذین آمنوا نداریم اصلا نداریم اصلاً نداریم که خطاب به مومنینه خطابات قرآن اگر خطاب به یا أیها الذین آمنوا أسلموا چه چه باشد خب مطلبی است که خواهیم گفت اما اگر خطاب معتبر قرآنی خطاب به مطلق مکلفین است چه مکلفینی که مومن اند یهودی اند نصرانی اند مشرک اند ملحد اند هرچه هستند هرکس موحد است چون خطابات قرآن و تکالیف فرعی قرآن شامل همه مکلفین هست برحسب دلیل عقلی و برحسب دلیل نقلی ما تکرار نمیکنیم دلیل عقلی و دلیل نقلی را اما دلیل نقلی نصوصی آیاتی از قرآن شریف است که کل مکلفین مورد خطاب اند ولو مسلمان نباشند ولو خطاب های عبادتی منتها تمام مکلفین که مورد خطاب عبادی الصلاه هستند مقدمات داره مومن شود موحد شود تا نماز بخواند مومن و موحد وجوبی دارد غسل کند تا نماز بخواند قالوا ما سلککم فی صغر قالوا لم یک من المصلین و لم نک نطعم المسکین و کنا نخوض مع الخاضعین و کنا نکذب بیوم الدین این چهارتا کنّا سه تا اصلی است آخره و سه تا فرعی است که تارک الصلاه بوده (مشخص نیست) بنابراین کسانی که مکذب بیوم الدین بودند و کسانی که کافر بودند نه تنها برای تکذیب بیوم الدین و کفر داخل صغر میشند برای ترک صلاه هم ترک صوم هم بنابراین در صلاه و در زکاه هم که از فروع شرعیه است همه مکلفین مکلف اند خب در اینجا اینجوره که آیات قبلی تالله لقد ارسلنا إلی أمم من قبلک و ما انزلنا علیک الکتاب الا لتبیین لهم لهم کی این تبین معنیش این است که (مشخص نیست) که اگر پیغمبر قرآن را بیان کند میشود عمل کرد و اگر پیغمبر بیان نکند نمیشود نه خیر مطلب این نیست ما انزلنا علیک الکتاب بعد از تالله لقد ارسلنا إلی امم من قبلکه فزین لهم الشیطان أعمالهم فهو ولیهم الیوم و لهم عذاب الیم و ما انزلنا علیک الکتاب الا لتبین لهم  اختلفوا فیه لهم کیست یهود و نصری یهود و نصری که اختلاف کرده اند در وحی توارت و در وحی انجیل و تحریف کرده اند و تحریف شد تورات و انجیل قرآن برحسب آیاتی یک محور از محورهای دعوتی رسالتی این است که بیان کند حقی که در تورات است و اسراف شده باطلی که در تورات است و تحریف شده حق و باطلی که مخلوط شده است بنابراین در اینجا فقط مومنین مورد خطاب قرآن نیستند و مورد نزول قرآن نیستند بلکه کل مکلفین اند و ما انزلنا علیک الکتاب الا لتبین لهم اختلفوا فیه و هدیً و رحمه لقوم یومنون قوم یومن هستند ولکن از اختلفوا فیه اینکه غیرمومنین هستند و انزلنا من السماء ماءً و ان لکم فی الأنعام پس قوم کی هستند قوم کل مکلفین اند این اولاً  بنابراین در آیه ومن ثمرات النخیل و الأعناب تتخذون منه سکراً و رزقاً حسناً تتخذون خطاب به خاص مومنین نیست بلکه کل مکلفین آیا کل مکلفین استفاده مسکر میکردند از ثمراث النخیل و الأعناب یا نمیکردند خب میکردند دیگه حتی مومنین هم در وهله ای میکردند (مشخص نیست) و در چند سالی میکردند و در عهد مکی میکردند و در عهد مدنی میکردند بنابراین این کم خاص به مومنین نیست این جواب اول جواب دوم اگر هم به خاص مومنین باشد کما اینکه در سوره نساء یا أیها الذین آمنوا لا تقربوا الصلاه و انتم سکری حتی تعلموا ما تقولون خب خطاب به مومنینه اما آیا خطاب به مومنین به کسانی است که عادل اند یا کل مومنین المومنون عدول مومنین را میگیرد یا کل من آمن بالله و رسوله و بالآخر خب کل من آن بالله و رسوله و بالآخر را بگیرد عدول رو میگیرد فساق رو میگیرد افسق ها رو میگیرد زانی هارو میگیرد شارب خمرها رو میگیرد سارق هارو میگیرد قاتل ها رو میگیرد (مشخص نیست) همه رو میگیره بنابراین مقتضای بله
طلبه : مشخص نیست
استاد: (مشخص نیست) خب این در آیه نساء یا أیها الذین آمنوا لاتقربوا الصلاه و انتم سکری این سکری بودن که معلومه یعنی مست خب ما استفاده میکنیم از این آیه که حرمت سکر از حرمت های بسیار بسیار مغلظ است برای اینکه جلوی مهمترین واجبات رو گرفته کاری که جلوی مهمترین واجب را بگیره و مهمترین واجبات رو حرام کند پس از مهمترین محرماته طرف میاد میگوید نه خیر یاأیها الذین آمنوا خطاب به مومنین است خطاب به مومنین مقتضی این است که این عمل عمل ایمانی باشد سکر عمل ایمانی است صلاه عمل ایمانی اما سکر که عمل ایمانی یا خلاف ایمان نیست منافی با صلاته میگیم اولاً و ثانیاً و ثالثاً و رابعاً(مشخص نیست) اولاً کافیه اولاً خطاب به مومنین کردن زنا نکنید زنا حلاله مگه مومن هر مومنی عادل است عدول از مومنین درصدشون بسیار کمه پنج درصده دو درصده یگ درصده پس خطاب به الذین آمنوا نیست خطاب به الذین آمنوا در تمام مراحل ایمان کافر باشند افسق باشند عادل باشند اعدل باشند شامل تمامه شامل معصومین هست أیها الذین آمنوا شامل معصومین هم هست از معصومین یا افسق فساق رو یا أیها الذین آمنوا شامله بنابراین این جواب دوم حالا در اینجا اولاً میگیم که و من ثمرات النخیل و الأعناب تتخذون منه سکراً و رزقاً حسناً تتخذون خطاب به کل مکلفینه ثانیاً اگرهم الذین آمنوا بود الذین آمنوا مراتب دارد ثالثاً ثالثاً اگر خطاب به فسوق الذین آمنوا هم بود ولکن خطابات فرعیه قرآن مانند خطابات اصلی قرآن شامل کل مکلفینه با القاء خصوصیات الذین آمنوا و چرا الذین آمنوا میاد برای اینکه الذین آمنوا هستند که به این خطاب گوش میدهند مثلاً در باب وضو یا أیها الذین آمنوا إذا قمتم الی الصلاه فاغسلوا وجوهکم چون قمتم الی الصلاه الذین آمنوا هستند نه اینکه قیام الی الصلاه فقط واجب است بر کسی است ایمان آورده اینکه کسی که ایمان نیاورده مشرکه ملحده یهودی و نصرانی نماز برش واجب نیست این تکالیف اسلام برشون واجب نیست واجب است ولکن چون الذین آمنوا هستند که گوش شنوا دارند که نماز میخوانند که برای نماز خواندن غسل میکنند و عرض میشود که تیمم میکنند و وضو میگیرند و چه خب این جواب از سوال اول سوال دوم این اشکال دوم اشکال دوم این است که چون آیات قبلی منت گذاشته است بر مومنین و این آیه هم به حساب منته که و ان لکم فی الانعام لعبره منته فمن ثمرات النخیل از منت های خداوند این است که از ثمرات نخیل و اعناب تتخذون منه سکرا و رزقاً حسناً هم سکر مورد منت است هم رزق حسن مورد منت است و اگر کسی بگوید البته نگفتند ما تقویت میکنیم وقتی ایجاب شد (مشخص نیست) و اینکه رزقاً حسناً بحث نکردند از باب ذکر عام بعد از خاص است مثلاً مگر ما ذکر عام بعد از خاص نداریم بنابراین رزقاً حسناً کل چیزهایی که از ثمرات النخیل و الأعناب میگیرند و سکراً که ماده سکر است مخصوصه پس خاص قبلاً ذکر کرده و عام را بعداً ذکر کرده بنابراین مخصوصاً سکر مورد منت الهی است و عموماً رزقاً حسناً مورد منت الهی است منتهی سکر فرد خاصه جواب جواب این است که اولاً ذکر عام بعد از خاص داریم اگر عطف کردن چیزی بر چیزی این دو چیز با هم فرق دارند بله (مشخص نیست) معطوف و معطوف علیه در جهتی یا جهاتی اشتراک دارند و در جهتی یا جهاتی فرق دارند و قاعده اصل اینه در اینجام تتخذون منه سکرا و رزقاً حسناً باید رزق حسن غیر سکر باشد سکر غیر رزق حسن باشد حداقل در عرف اما مانند هم اند چون هردو متخذ از ثمرات النخیل و الأعناب هستند بنابراین اصل هم اصل دارد و هم تخلف دارد اصل دارند که متخذشون یعنی اون ماده اتخاذ ثمرات نخیل و الأعناب است منتهی گاه سکر میگیرند و گاه رزق حسن اختلافشون این است که رزق حسن حب دارد سکر نیست و سکر قبح دارد و از خبائث است که مسکر است بنابراین اینکه میگین(مشخص نیست)  عام بعد از خاص است این دلیل میخواد و اینجا ما دلیل نداریم بلکه دلیل بعکسه چرا دلیل عکسه آیا امکان دارد شرع مقدس راجع به سکر راجع به مسکر و راجع به اخذ مسکر و خوردن مسکر و مست شدن منت بگذارد بر سر مکلفین تناقضه اولا لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم منت گذاشته رسول فرستاده خب آیا میشود منت بگذارد رسول بفرستد و پایگاه رسالت ها فرودگاه وحی چیه عقله پس منت بر رسالت گذاشتن مربوط است به بودن عقل تا زمینه رسالت باشه حالا هم منت بگذارد که رسول فرستاده که عقل هارا تقویت کند و عقل هارا تکمیل کند و اعقل کند انسان و هم منت بگذارد که من ثمرات النخیل و الأعناب تتخذون منه سکراً دو منت متناقضه مثل اینکه منت بگذارد که کسی رو ناز میکنه و منت بذار تو سرش بزنه هم تو سرش بزنه منت بذاره هم ناز کنه مگه میشه این تناقض در منته این اولاً ثانیاً چطور میشود که خداوند نسبت به عمل شیطان منت بگذارد چیزی که عمل شیطان است بر حسب آیه مائده انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوه و البعضاء فی الخمر و المیسر و یصدکم عن الذکر الله و عن الصلاه فهل انتم منتهون این حقیقتی است دیگه (مشخص نیست) آیا خمر در سال اخیر مدینه و در نزول آیه مائده عمل شیطان شد قبلاً عمل رحمان بود حالا عمل شیطان شد نه خیر این بَیِّن است که خمر که عقل را زائل میکند و انسان را به هر شر فسادی وا میدارد و موجب ترک واجبات میشود این کلاً صدراً و ذیلاً در عمل شیطانه آیا خداوند امکان دارد عمل شیطان را که انسان بکند منت بگذارد امکان ندارد بنابراین هم تناقض در این حرف امتنان و هم منت گذاشتن بر عمل شیطانه اینم جواب این مطلب مطلب دیگری این است که اون قضیه خیلی (مشخص نیست)
طلبه: مشخص نیست
استاد: تناقض نیستش که چون تناقض نیست بنابراین منت نیست اگر منت باشه تناقضه اگر منت باشد تناقض در ابعاد مختلفه مطلب دیگر آقایون فقهاء چه شیعه و چه سنی تا اونجایی که ما فتاواشون را داریم در مسئله عصیر عنبی نه عصیر عرض میشود که خمری در عصیر خمری اختلاف کمه در عصیر خمری چه است که اگر عرض میشود که خرما را بجوشانند ثلثان بشود یا ثلثان نشه مادامی که مست کننده نباشد هیچ کس از فقهای اسلام قائل به حرمت نیست بعضی ها قائل به حرمت هستند ولکن اینی که ثلثان هست اختلاف هست عرض میشود که عصیر عنبی است عصیر عنبی که آب انگور است که جوشانده شود و شبیه شود بر غلیان قبل از ذهاب ثلثین اگر ذهاب ثلثین شد که مطلبی نیست خوردنش هم حلاله و اما قبل ذهاب ثلثین دو حال دارد یا مسکر خواهد بود شراب میشه یا مسکر نخواهد بود اگر مسکر باشد که به دلیل آیات حرمت خمر و حرمت  اسکار حرامه بحث سر مسکر اگر مسکر نباشد اگر عصیر عنبی ذهاب ثلثینش نشده دو سومش نرفته و قطعاً مسکر نیست مثل خوشاب قطعاً مسکر نیست اینجا دو قول است البته قول ما قول سوم است که عرض میکنیم دو قول است یه قول این است که هم نجس است و هم حرامه مانند خمر که هم نجس است و هم حرامه قول دوم این است که نجس نیست اما حرامه آیه مبارکه نص است در اینکه نه نجس است و نه حرامه روایات هرچه باشد از هرکه باشد هر چه سند قوی باشد اسناد هرچه قوی باشد مطلب (مشخص نیست) است چون برخلاف نص قران است حالا به آیه درست دقت کنید و من ثمرات النخیل و الأعناب تتخذون من تبیین دیگه  حالا جمله جمله آیه
طلبه: نجس هست
استاد: حالا همین بحثمونه بله
طلبه: مشخص نیست
استاد: بله هرچی باشد چون خط قرمز ببین آیا تتخذون انحصار دارد در چیزی یا کل متخذات رو شامل میشه
طلبه: مشخص نیست
استاد: صبر کن صبر کن تتخذون خطاب به مکلفین دیگه آیا کل مکلفین کل اتخاذات را از ثمرات النخیل و الأعناب دارند یا ندارند دارند دیگه (مشخص نیست) آخر اول میگم ببینید این و من ثمرات نخیل و الأعناب تتخذون مخاطب تتخذون کیا هستند مخاطب کسانی که از ثمرات نخیل و از ثمرات اعناب اتخاذ میکنند چیزهایی را آیا اتخاذ از چیزهایی مومنین کافرین مشرکین ملحدین و همه و همه اتخاشون انحصاری است یا اتخاش استقراری
طلبه: موضوعشون (مشخص نیست)
استاد: همین موضوع (مشخص نیست)
طلبه: مشخص نیست
استاد: بله ببینید از ثمرات نخیل و الأعناب که تتخذون مثل ای مردم که شما چنین و چنان میکنید شما (مشخص نیست) اتخاذ خاصه یا هر استفاده ای از آب هرمردمی در هرزمان و هرمکان میکنند
طلبه: مشخص نیست
استاد: شامله
طلبه: مشخص نیست
استاد: استفاده میکنند استفاده میکنند عرض میشود که شراب میگیرند خوشاب میگیرند آب انگور میگیرند می جوشونند قبل از ذهاب ثلثین میخورند بعد از ذهاب ثلثین میخورند خمر میخورند همه اینها هست یا نه اتخاذ داره یا نه کل استفاده نمیگیم استفاده تو حموم رفتن و آّب انگور به سر ریختن نیست قبوله ولی استفاده هایی که میکنند این استفاده خدا دو بخش کرده سه بخش نیست چهار بخش نیست و من ثمرات النخیل و الأعناب تتخذون که مخاطب کل متخذین است متخذین متخذشون چیه آب انگور و آب خرما از آب انگور و خرما دو چیز شما میگیرید بیشتر از یه چیزی یا نه اگر بیشتر باشه دروغه تتخذونه چون تتخذون اطلاق دارد اطلاق استغراقی و عام استغراقی است که اتخاذ کل کسانی که برخورد دارند با آب انگور و عرض میشود که آب خرما اتخاذ شده حالا این تتخذون دو بخشه تتخذون رزقاً تتخذون سکراً و رزقاً حسناً سکر متخذ رزق حسن پس غیر سکر و رزق حسن نیست رزق حسن سکر نیست سکر رزق حسن نیست
طلبه: مشخص نیست
استاد: نه خیر نه خیر
طلبه: مشخص نیست
استاد: نه اتخاذ عزیز عزیزم (مشخص نیست) حرامه اونکه آیه خبائث اونکه آیه خبائث اون رو آیه خبائث رد میکنه
طلبه: مشخص نیست
استاد: صبر کنید اونی که آیه خبائث نفی میکند سکر را که هم آیه سکر و هم رزق حسن رزقاً حسناً رو چی نفی میکنه اونی که رزق حسن نیست سکر نیست سکر است رزق حسن نیست سکراً این بود که پس اگر مسکر رزق حسن است چرا مسکر جزء رزق حسن نیامد مگر اینکه بگیم متخذ عرض میشود از عصیر عنبی و عصیر تمری این متخذ فرد اعلا دارد فرد ادنی فرد اعلی رزقاً حسناً مسکر است و فرد ادنی خوشاب است و آب انگور این قابل قبوله اصلاً که مسکر فرد اعلی باشد پس جزء افراد رزق حسن نیست جزء افراد رزقاً حسناً نبود بنابراین اونی که رزق سیء است و خبیث است سکر است مسکر و اگر سکر و مسکر نباشد دیگه سوم نداره دوم دوم رزق حسن است سکراً و رزقاً حسناً مثل اینکه از یک دارو سازی سوال کنید که این دارو را از چه درست کردی میگه از این و این سومی نداره اگر سومی هست دروغ گفته در اینجا تتخذون گزارش متخذ بوده است متخذ دوبخش کرده نه سه بخش (مشخص نیست)  اگر سه بخش بود باید میگفت تتخذون منه سکراً و رزقاً حسناً و سوم که آب انگور قلیان کرده ثلثان نشده که نه سکر است نه رزق حسن است رزق حسن نیست که رزق حسن حلاله سکر نیست که مسکر نیست و چون تقسیم تقسیم دوگانه است برمبنای تتخذون استغراق استفاده های از آب انگور و آب خرما هست اولاً ثانیاً خب این اگر اب انگور ثلثان نشده که مسکر نیست قطعاً اونجا مسکره بحث نمیکنیم آب انگور ثلثان نشده که مسکر نیست قطعا اگر رزق حسن است رزق حسن پوشاکیه یا نکاحه یا مکانه یا نشستنه یا خوردنه آب انگور ثلثان نشده ای که مسکر نیست رزق حسن در چه بُعد از استفاده است (مشخص نیست) پس خوردن که حلاله باید نجس بشه پس هم طاهر است و هم خوردنش حلاله بنابراین دو قول اول میره کنار کسانی که میگن نجس است و حرام است میره کنار کسانی که میگن طاهر است و حرام میره کنار چون اگر حرام باشد که رزق حسن نیست
طلبه: مشخص نیست
استاد: چون بدون متخذ میشه عزیزم
طلبه: حاج آقا
استاد: نه خیر نه خیر شما یا اتخاذ سکر میکنید یا رزق حسن اتخاذ گندیده نمیکنید این گندیده نیست گندیده شدن اتخاذ شما نیست (مشخص نیست) در اتخاذ وقتی که انگور آبش رو میگیرن و خرما رو آبش میگیرن آب انگور تازه آب خرما تازه
طلبه: مشخص نیست یه مصادیقی داشته باشه یعنی نه سکر باشه و نه رزق حسن باشه
استاد: بله
طلبه: مشخص نیست
استاد: نداریم نداریم به دلیل
طلبه: مشخص نیست
استاد: به دلیل به دلیل اینکه تقسیم استغراق تقسیم دوگانه متخذ نصه ما نص بیشتر نداریم اگر خدا بخواد اگر خدا بخواد بفرماید که غیر از مسکر از متخذات عرض میشود که نخیل و الاعناب حلال است کی باید بگه غیر خدا کی باید بگه غیر از این عبارت که زیباترین عبارته و هرچه دقت کنید (مشخص نیست) کی باید بگه
طلبه: مشخص نیست
استاد: پس از دو ناحیه یگ ناحیه تقسیم دوگانه یگ ناحیه تتخذون این اتخاذ که میکنند اتخاذ یا سکر است یا رزق حسنه متخذ بین دو حال است اگر مرحله سوم داشت این غلط بود تعبیر ولکن چون متخذ مثلاً شما

که در قم هستید یا به حوزه میروی یا به خانه میروی سوم نداره یا به حوزه یا به خانه اگر سوم داره یا به بازاره ولکن شما که در حوزه هستید در قم بودن در قم بودن در این ظرف بودن اگر دوگانه دوگانه هست سه گانه هست تا اینجا و من ثمرات النخیل و الأعناب تتخذون اتخاذ در انحصار مسکر و عرض میشود که آب انگور ثلثان نشده است آب انگور ثلثان نشده است نه خیر اتخاذ در مثال مسکر و اب انگور ثلثان شده نیست بلکه آب انگور ثلثان شده ثلثان نشده مسکر منتها آب انگور ثلثان نشده یا مسکر است یا غیرمسکر همش رو تقسیم دوگانه کرده بنابراین روایاتی که در این باب هست از شیعه از سنی یا کم یا دلالت ندارد که از این هفتا است کما اینکه عرض خواهیم کرد یا اگر دلالت دارد (مشخص نیست) اونی که دلالت نداره مثلاً روایت این هست که خداوند انگور رو برای آدم خلق کرد بهش فرمود که ای آدم این دو تقسیم میشود دو ثلثلش مال شیطان یک ثلثش مال تو (مشخص نیست) این معنی این است که آب انگوری که ثلثان شده است حلاله که یک ثلث مال حلاله دو ثلثش مال شیطانه نه خیر دوتا انگور هست پس خود انگور اگه میخواد بخوره باید سه قسمت کنه از بخش اصلی دو برای شیطان اینطور دلالت داره کجا دلالت داره آب انگور بحثه خود انگور بحثه خود انگور مورد بحث است روایات متعددی که از شیعه سنی وارده شده است مورد بازخواست است این روایات اینکه خود انگور بحثه که این انگور دو ثلثلش مال شیطان است یگ ثلثش مال تو حال تو همه رو میخوای بخوری یا یک ثلث رو یک ثلث رو بنابراین رزق حسن بود دو مال شیطان یک مال شما یا اینکه انگور تجزیه کنید و روایت دیگری دارد که اگر ثلثان نشود حلال نیست خود این روایات حلال نیست چون برخلاف نص آیه است
طلبه: مشخص نیست
استاد: (مشخص نیست) حرام بود
طلبه: مشخص نیست حرام است نجس نیست شما
استاد: شما نبودی
طلبه: مشخص نیست
استاد: سکر حرامه غیرسکر حلاله عصیر عنبی ثلثان نشده ای که سکر نیست اقایون میگن که یا حرام است و نجس یا حرام است ما طبق نص آیه میگیم که حلال است حلال است برای سکر نیست مطلبی دیگر که دنبال این مطلبه و من ثمرات النخیل و الأعناب تتخذون منه سکرا و رزقاً حسناً ان فی ذلک لأیه لقوم یعقلون آیه سه بُعده یک بعد معرفتیست دو بعد راجب تذکر سکر و رزق حسن (مشخص نیست) خداوند که رزق حسن و رزق سیئ را از یگ چیز بیرون میدهد یگ چیز خدا خلق کرده که آب انگور است آب عرض میشود که خرما انگور یگ چیز است خرما از این یگ چیز انگور دو چیز درمیاد دو چیز خبیثه سکره حرامه و یگ چیز طیب است و حلاله و رزق حسن این خودش دلیل بر این است که خالق قادر است اینطور نیست که علت غیرشاعره و علت غیرعالمه باشد این بُعد اول دو بُعد دیگر نسبت به فقراء کسانی که عقل را به کار میبندند میفهمند که این تقسیم ثنائی تقسیم درستی است چرا برای اینکه سکر که مدیر عقله کسی که عقل را به کار ببندند و میفهمد عقل را به کار بستن کمال انسان است و ترقی انسان است بنابراین خودشون میفهمند سکر نباید بخورند چون سکر بخورند برخلاف عقله کسی که عقل را کسی که مال را مال را به کار میبندد لباس خوب خانه خوب چه کارهای خوب ایا این حاضر است (مشخص نیست) کسی که عقل را به کار میبندد و میفهمد به کار بستن عقل در بعد علمی در بعد معرفتی در بعد اقتصادی در ابعاد دیگر زندگی ساز نافع است آیا این متنبه است نباید سکر بخوره بله این تنبه برای کسانی است که در جامعه دوم بعد دوم فقهاء و دنباله فقهاء و مقلدینی که تحریم کرده اند اب انگور ثلثان نشده اب خرما ثلثان نشده مسکر نیست با اینکه رزق حسن است عاقل عقل به کار بینداز عقل را که به کار بندازی چرا آب انگور ثلثان نشده ای که قلیان پیدا کرده ثلثان نشده و مسکر نیست این خوشمزه است خوش طعم است (مشخص نیست) چون خمر نیست و مجار دعوت شیطان نیست ایا مقتضای عقل است که اینجا حرامه هم مقتضای عقل نیست هم خلاف کتاب است و هم خلاف روایاتی است که تحلیل کرده یگ روایت است که اقلیت داره تحلیل کرده و یگ روایات تحریم کرده که روایات تحریم خلاف عقل است تحریم خلاف عقل است پس روایات تحریم خلاف عقل است و کسانی که تنفر میکنند از اب انگور ثلثان نشده که مسکر نیست خلاف عقله از رزقاً حسناً انسان تجنب کند خلاف عقل نیست وانگهی کسانی که انگور زیاد دارند آیا خود انگور را در حال انگور بودن میتوانند بخورند و مصرف کنند نه خیر انگور باید آب بگیرند آب بگیرند شیره کنند اینا که متخلف اند شراب کنند (مشخص نیست) شیره کنند یا آب انگور بجوشانند نه ثلثان کنند بجوشانند نصفش یا کمتر از عرض میشود ثلثینش برود این اب انگور بمانه در دهات این کار میکنند اما اونی که مقلد اند و مقید به این حرف اند اب انگورشون تلف میشه یا مجبورند شیره کنند یا اونایی که متخلف اند عرق کنند اب انگور رو جوری بجوشانند که مقداریش بره و مقدار زیادترش بمانه که این ماندن در اثر جوشاندن خواهد بود اگر اب انگور را نجوشانند که نمونه خراب میشه میمونه توی یخچال مثلاً بیارن بذارن بنابراین ان فی ذلک لأیه لقوم یعقلون این در ابعاد ثلاثه این مربوط به آیه سوره نحل
طلبه: مشخص نیست
استاد: سه بعدی قضیه
طلبه: مشخص نیست
استاد: قضیه سه بُعدی یا محرز است که مسکره یا مشکوک است که مسکره یا محرز است که مسکر نیست ما در دو بعد بحث کردیم که بعد سوم فرمایش ایشان است اگر محرز است مسکر است سکر خمر است حرام است اگر محرز است که مسکر نیست که مورد بحث ما همین اینه محرز است اقایون چون بحث میکنند اینجا محرز است که مسکر نیست اصلاً مسکر نیست اصلاً ولکن ثلثان نشده اینکه محرز است مسکر نیست ثلثان نشده اقایون بعضیها میان میگن حرامه بعضی ها میگن حرام نیست و اما مورد شما که ما نمیدونیم که مسکر است یا مسکر نیست اینکه مشکوک است که خمر است یا خمر نیست خب این حرامه کلَّ ما فی حرام و حلال فهو لک حلال حتی تعرف انه حرام بعینه حدیثاً آیتً و لا تقفُ ما لیس لک به علم مگر از باب احتیاط بنابراین اگر مشکوک باشد که این مسکر است یا مسکر نیست (مشخص نیست) حالا یگ بحثی ادامه این خمر سه بُعد دارد یگ بعد که اسکار آور نیست یه قطره دو قطره بخورد که این حرام است یا نه به چه دلیل حرام است دلیل دوم یعنی بُعد دوم خمری که مست میکند آیا خمری که با حالت عادی مست میکند فقط حرامه یا چیزی با حالت عادی مست نمیکند خمر هم نیست اما جوری است که مست میکند من یادمه حدود تقریباً چهل و چند سال پیش در کاشمر خراسان منبر میرفتیم و جلسه تأخیر هم داشتیم از من سوال کردن که در کاشمر چون یازده دوازده جور انگور هست شربخانه خراسان تا اینجا بعضی از داهاتیها انگورهای مختلف میخورند و آبگوشت چرب میخورند زیر آفتاب میخوابند مست میشوند این چه طوره حکمش گفتم حرامه گفتن آخه اینکه مسکر نیست اسکار دو جور اسکار داریم یه جور اسکار بالفعل است که واقعاً مسکر است (مشخص نیست) اگر انسان کاری بکند که در اثر اون کار یا خوردن یا هرکاری پریشان بشود و عقلش مست بشود اینکار حرامه حالا آیا ما دلیل بر این مطلب سوم داریم که اگر انسان کاری کند خوارکی که به تنهایی مست نمیکنه ولی زیادش مست میکنه به ضمیمه حالاتی هوایی و غذاهای مختلفی آدم بخورد مست میکنه آیا این مست کردن حرامه البته نجس نیست ولی این مست کردن حرام است یا حرام نیست این بحثی است برای شنبه خواهد بود و تتمه بحث راجب آیه بقره و عرض میشود که آیه مائده که در آیه مائده ما مخصوصاً
طلبه: مشخص نیست
استاد: عرف میفهمد که شما
طلبه: مشخص نیست
استاد: خب ما شنبه رو میایم خدمتتون یکشنبه تعطیله ولیکن ما در نظر داریم تعطیل بین التعطیلین تعطیل میکردند اما در این جور جاها تعطیل بین التعطیلین تعطیله ما این کار نمیکنیم حد متوسطش این است که ما روز شنبه رو خدمتتون خواهیم آمد ان شاء الله


تایپیست: این صوت سی و شش دقیقه بود.