پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه ششصد و نود و ششم درس خارج فقه

ارث

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صل علی محمد و علی آله الطاهرین

بحث در احکام ارث و سایر احکام باید بر مبنای محور اول باشد که قرآن شریف است آیات مهمه ارث درصد اکثرش در سوره نساء است از آیه هفت شروع میشه


لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا 

وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا

وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا  قَوْلًا سَدِيدًا 

إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا 

 مراتب ده  گانه احتمالیه ماترک رو دیروز عرض کردیم و عرض کردیم که

اسلام ارث جاهلی را به طور کلی از بین برده و ارث جاهلی دو بعد دارد یک جاهلیت عتیقه و یک جاهلیت متعربه جدیده جاهلیت عتیقه که جاهلیت عرب باشد ارث را در میان اقویا  یعنی رجال چه اقرب باشد چه اسعد باشد چه قریب باشد در میان رجال تقسیم میشد  اما پسران دون تکلیف که

قوت نداشتند و همچنین بونساها دخترها بزرگ ها کوچک هاشون اونجا ممنوع از ارث بودن ارث در انحصار اقویا از رجال بود چه از اقربین باشند چه از متوسطین باشند و چه از ببضین باشند اسلام این نحوه ارث را به طور کلی از بین برد و اولین آیه ای که در این زمینه است

للرجال النصیب مما ترک الوالدان والاقربون و للنسا نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون مما قل منه او کثر

این اولین خط قرمزی ست که بر ارث جاهلی عربی قدیم کشیده شد  اما ارثی را که احیانا گفته می شود که البته کمونیست ها بیشتر این حرفو میزنند و نظیر اینها به چه حساب مالی که اندوخته شده است و بعد از مرگ صاحب مال به چه حساب مربوط به کسانش فرزندانش  پدر مادر زن شوه اینها باشد  بلکه باید در اختیار دولت قرار بگیره و دولت تقسیم کند بین فقرا اینو میگم که اصولا ارث خواری مفت خواری ست چون ارث خواری مفت خواری ست  کسی که این مال از کسش بهش ارث می رسد این که کاری که راجع به این مال   نکرده  بلکه احیاناً مخالف بوده است  با مقرب عناد بین مقرب و وارث وجود داشته و مورث علاقه ندارد اصلا این مال به چنین وارثی برسد  بنابراین این مفت خواری ست چه دوست باشد چه دشمن باشد وارث  روی این مالی که  ماترک است کاری نکرده بنابراین چرا به او برسه میگیم  اولاً یک مفت خواری خصوصی داریم یک مفت  خواری عمومی مفت خواری خصوصی به تعبیر شما این است که این وارث کاری به اون مال نکرده و این مال به طور اتوماتیک به وارث میرسه و شما منتقل می‌شد از مفت خواری  خصوصی به مفت خواری عمومی  آیا دولت مفت کاری نکرده است که کاری روی این مال نکرده است بگیره اولا ثانیا وظیفه ای که انسان در حال زندگی دارد کسانی هستند با درجات گوناگون که نفاسه انسان هستند زن انسان پدر فقیر انسان مادر فقیر انسان فرزند فقیر انسان و اینها در ضمن حیات و زندگی و بعد از مرگ هم  چنانچه عرض کردیم دیروز استمرار حالت حیاته کسانی که در حال زندگی  باید و یا علاقه دارند یا باید یا علاقه دارد فرق است  بین باید و علاقه دارد ممکن است علاقه دارد و نباید ممکن است باید و علاقه ندارد ممکن است هم باید و هم علاقه دارد ممکن است نباید و علاقه ندارد اونی که علاقه ندارد  مالی به او بدهد و شرعا  نباید بدهد که هیچ اون کس که علاقه دارد مالی را انفاق کند و شرعاً باید انفاق کند پدر است مادر است فرزند است کیست اونی که علاقه ندارد و مجبور کرده است شارع که نفقه به او بدهد مثلا کسی که نمیخواد نفقه زنش رو بده کسی که نمیخواد نفقه به  پدر مادر و فرزند بده در اینجا علاقه ندارد اما باید بنابراین باید یا باید عطوفتی ست یا باید شرعی است اگر باید شرعی ست و باید عطوفتی  نیست باید بدهد و اگر باید هر دوانه  است باید بده پس اون مالی را  که باید از نظر عطوفت برادر از نظر عطوفت  نسب یا سبب  باید بدهد و شرعا  مقرر کرده است بدهد این   باید در یک گروه در شاد دریک بعدش یا در دو بعدش استمرار دارد در حال ممات بنابراین این چه  مفت کاریه  وانگهی اگر کسی با دست خودش مالی را به شما تعارف کند  شما که نخواستی از او با دست خودش حق دارد مال خود را مصرف کند یکی از مصادق حلال این است که هدیه دهد به کسی که مورد شایسته است چه مفت خواریه مفتخواری اونجایی که انسان تنبلی کند و مال مردم را بخورد امام مالی را که به او هدیه میدهند مخصوصاً در زمینه ای که واجب است بدهند که نفقه است در صورتی که راجح است بدهند که  نفقه راجحه  ست مثل نفقه خواهر برادر و این کسانی که در بعد اول هستند این اشکال ندارد در هر صورت این آیه مبارکه طرد میکند و قلم قرمز می کشد روی خیال این ارث جاهلی چه ایجابا  و چه سلبا ایجابا ارث جاهلی اصیل که مخصوص اقویا از رجال است سلبا  سلب ارث جاهلی کمونیستی و مانندش   که اصلاً ارث نیست نخیر عرض میشود که

للرجال نصیب مما ترک والدان و الاقربون

عطف به ماترک شامل سه بعده یک بعدش خون بهاس و در خون بها ما دلیل نصب داریم در قرآن اگر در خون بها گیر باشد که این ماترک که ما ترک نیست میگیم  چه ماترک باشد چه ماترک نباشد وضعیت اون مسلمه الی اهله  در قتل ثابت می‌کند که دیه به اهل شخص مقتول راجع می شود حالا چه لفظ ما ترک صدق کند و چه لفظ ما ترک صدق نکند ولی صدق میکند حالا

للرجال نصیب مما ترک

 سوالی که دیروز عرض کردم و جوابش را دادم جوابش مفصل تره  خوب اگر اسلام میخواهد نقض و کند ارث جاهلین چرا نفرمود للذکور نصیبین  فرمود للرجال نصیبین و حال آنکه قدیمها میگفتن رجال میبره پس بنابراین امثال بچه هایی که پسر هایی که دون تکلیف ند این ها به ارث می برند جواب از سه بعده یک بعد بعد سیاست احکامی گام به گام این  قدم اول است که به حال  که شما نصیب می‌دهید نسا  هم نصیب دارند قدم دوم بیشتر از رجال تمام مرد دوم و بیشتر از نسا تمام نساها این دوم و سوم رو بعدا  بیان می کند این جواب جواب دوم از نظر تقلید آیا رجال صدق می  کند فقط کسانی که فقط فوق  تکلیفند و لکن از لحاظ تکالیف چطوره مثلا

یا ایها الذین آمنوا

شامل مومنات می شود یانه

بله تز لحاظ تقلید است که صیغه موثق قرار میگیرد

از باب تقلید از  نظر بعد قدرت شخصی از باب تقلید در بعد اکثریت از باب تقلید در هر بعدی از ابعاد این استعمال استعمال واعظ  این یک دوم  کی گفته است که رجل در لغت یعنی کسی که بزرگ است نخیر کی گفته س نسا عرض می شود بونساهایی ند که بزرگ شده اند نخیر

 خود قرآن جوابگوی این مطلب ملاحظه کنید در آیات بعدی این جواب سوم

و لکن لما ترک ازواجکم

یکم ولد

 عرضه شبکه که قبلش

اوصیکم الله در آیه یازدهم

اوصیکم الله فی اولادکم بذکر مثل حضر الانسان

ببینید رجل نیست که عرض کردم که سیاست تقیه در بیان احکام

لذکر مثل ما حضر الانسان

بعد

فان کن نسائا

ببینید

فان کن نسائا

نساء شامل کوچک و بزرگ است دختر کوچک دختر بزرگ زن

فان کن نسائا

فلهن خلص ما ترک و ان  کان واحده فلهن  یسئل علیک

خب این سه جواب حالا

للرجال نصیب مما ترک والدان و الاقربون

این لفظ رو تکرار نمی کنم که اقربون را کلا مفسرین و فقها و نویسندگان آیات احکام تا اونجا که یادم هست گفته اند که اقربون اقربون نسبی هستند نخیر اقربون نسبی و اقربون سببی اقربون رضاعی نیستند چون رضاع و شیر خوارگی قرب آور به طور مطلق نیست قرب آور به طور مطلق اقربون سببی و نسبی ند

للرجال نصیب مما ترک والدان و الاقربون و للنسا نصیب مما ترک والدان و الاقربون مما قل منه او کثر

احیانا درد جاهلی می گفتند اگر نصیب قلیل باشد به بعضی از رجال میرسه  حتی رجال ها به کل رجال نمیرسه به بعضی از رجال که قدرتشون بیشتره میرسه  اگر بیشتر باشد خوب به همه رجال  میرسه

مما قل منه او کثر نصیبا مفروضا

این نصیبی که در اینجاست نصیب مفروض است حالا راجع به آیه  بعدی هست که آیا آیه ای که ما بحث کردیم ناسخ است نسبت به اویا آیات بعدی هم ناسخ است  نسبت به او تناسخی  در بین آیات وجود دارد یا نه و این از کجا آمد از اینجا که  بر خلاف این آیه هشتم

اذا حضر قسمه اولی القربا و الیتامی و المساکین ترزقوهم منه و قولا من قولا معروفا

برخلاف این آیه هم عمل است و هم اطلاق فتوا  اطلاق فتوای بین شیعه و سنی حتی در زمان پیغمبر اکرم عرض می شود که بدون توجه به قرآن و نص رسول الله که از  آیاتی که به این آیه عمل نشده است هنوز این آیه است  برای اینکه به این آیه عمل نشود توضیحاتی و حرف هایی است که عرض میکنیم و ضرب و تقسیم میکنیم و حل می کنیم حالا آیه

و اذا حضر القسمه

 ارث دارای چند بعد است که دیروز عرض کردیم یک بعدش  حد معین ندارد اینی که حد معین ندارد  در دو قسم است یک قسمت   که قسمت الثلث اگر بخواد و ملیت ها ما جمع شدند.

تمام ثلثه نصفه ثلثه ثلثه ثلثه این معینه و همچنین یک بعد دوم 

و اذا حضر القسمه اولی القربا و

وقتی که در قسمت حضر اولی القربا و  الیتامی و  المساکین جمع شدند ترزقوهم منه چقدر نداره

و اذا حضر القسمه اولی القربا و الیتامی و المساکین ترزقوهم منه

بعد  رزق بدهید به اونها

فاعطوا آتوا ترزقوا درحالیکه رازق خداست این تعبیر به چه حسابیه رزق بدهید به اینها از این چیزی که دارید این چند جهت داره یک جهات اینکه آیا رازقیت الله در بعد ارث رازقیت مهم هست یا نه چون رازقیت الله نسبت به مال آنست که یا در بعد تبیان است که عرق جبین است و کار است و زحمت بکشید رازق خداست حالا که رازق خداست در بعد زحمت و کوشش هرچند زحمتمون بیشتربشه اما اگر زحمتی نیست کوششی نیست پدر مرد  و مادر مرد  دپسر هم مرد این ارثی که به شما رسید به دستور خداست پس این حکم در  بعد دوم ثالث مطلق مطلق است بدون هیچ زحمتی بدون هیچ کاری خدا رازقیت در بعد مطلق و مطلق و بدون زحمت بر شما ایجاد کرده و به شما داده شما هم از این ارثی که در بعد دوم رازقیت مطلق الهی است به این ها نصیب بدهید کما اینکه شما کاری نکردید چیزی خدا بهتون داد اون ها هم که اولی القربا و الیتامی و المساکین

کار نکرده چیزی اونها بدهید پس فرق دوم عرض میشود که وآنگهی نصیبی که به انسان داده می شود

 درسته حالات رزق اوهام چند سوال است که بحث اول بحث دلالی آیه دو چیز واجب است در اینجا اولا

و اذا حضر القسمه

 وقتی که حاضر در قسمت شدند این سه بعد سوال آیا در حضور قسمت  وقتی که ورثه هستند و میخوان مال ارث تقسیم کنند اعلام کنند  به طور سری و یواشکی  کسی نداند تقسیم کنند یا بین الامرین ه نه سر سر که هیچکس نفهمه نه علنی علنی که اعلام کنند بلکه معمولا کسی که فوت کرده اشخاصی  اولی القربا یی یتامایی مساکینی کسانی که احتیاج دارند کسانی که غریبه ند میاین رفت و آمد می کنن معمولا کسانی که رفت و آمد می کنن میدانند که کی تقسیم می شود این بعد دوم و ظاهرا  بعد اول و دوم غلط است و بعد  سوم صحیح است بعد اول از نظر ضرب و تقسیم اگر کسی مرد نباید اعلام کنید اولا ثانیا اگر کسی مرد و شما اعلام کردید ای یتیمان ای مسکینان ای غربا ای چه شهر خالی میشه هرکس که یتیم است هرکس که مسکین است هرکس که غریب است هرکس که احتیاج دارد میاد و چیزی برای ورثه نمیمونه اگرم چیزی بخواد بمونه جاروجنجال و غوغا و صدا و  چه این قابل عمل نیست اولا و ثانیا ترزقوهم نفرمود اعلم بینهم ثانی بعد ثانی این است که اصلا به طور مخفی و سری که هیچکدام ازاین اقربا نفهمند اگر شما یه وقتی میخواید معین کنید بین خودتون معین کنید ورثه بین خودتون در گوشی بگید که فلان ساعت فلان روز که کسی  نفهمد حس پس ترزقوهم چی اذا حضر چی پس اذا حضر دو بعد دارد یک بعد سوم ندارد اذا حضر درصورتی که بعد دارد که معمولا حاضر باشند مطلع باشند کم و زیاد دارن  تقسیم می کنند اما اگر به طور سری باشد اذا حضر معنا ندارد و اگر به طور اعلان عام باشد که که اون مشکلات پیش میاد که قابل عرض می شود که عمل نیست بنابراین به طور معمول کسانی که ذوی القربی و الیتامی و المساکین هستند که معمولا برای عرض می شود که

سر سلامتی میان و میرن برای فاتحه میان برای چه میان اینا که مطلعند طبعا مطلع خواهند شد چوری نباشد که اینا میان و میرن شما سر داشته باشید بین خودتون و اینها نفهمند نخیر اینایی که دارن میان بدون اعلام به طبیعت حال بفهمند و اینها اعداد  معدودی هستند همه ذو القربا نخواهند آمد همه یتامی نخواهند آمد همه مساکین نخواهند آمد بلکه ذوی القربی و مساکینی که غریبه ند نزدیکند محتاجند ضرورت دارند اینها معمولا رفت و آمد دارند یا رفت آمد برای سر سلامتی یا صد ثواب پنجاه تومن یا یکی از این به من بدهید اذا حضر در حالیکه سری نباشد اکر سری باشد که اذا حضر معنی ندارد برخلاف آیه ست آیه میگه اذا حضر آیه میگه اذا حضر  دز صورتی است که محاله محاله رو داره بیان میکنه محال در محال رو بیان میکنه وقتی زید مد طعام بدهید زید نخواهد آمد پس اذا حضر تکلیف بیان میکنه که حضوری معمولا هست و در ضمن حضور ترزقوهم منه هست

اولی القربا و الیتامی و المساکین نصیب دارند اونیکه امر است به ورثه که به این سه دسته بدهید اذا حضر رو ربط میده این سه دسته نصیب دارند وقتی این سه دسته نصیب دارند چطور می شود که نصیب رو محروم کرد چطور می شود کاری شما انجام بدید با سر بودن با مخفی بودن کاری انجام بدید  که از نصیب محروم شوند مثلا پولی برای مرجع تقلید اومده  و این پول برای طلاب هست البته اعلام علما امر  نمیکنه چون طلاب نمیتونه بده ولکن این مال مال دسته  خاصی ست که  نصیب دارند و نصیب شون از باب عرض می شود که

ان کانت ترزقوهم منه باید بدید بنابراین نه بعد اول است که اعلام  کلی ست و نه بعد دوم که سر است و سر است  کسی نفهمه ممکنه این چندتا ورثه جمع بشن بگن نصفه شب فلان وقت هیچکس نمیاد احدی نمیاد اگر بناست بر زمینه حضور واجب باشد فقط ما اصلا زمینه حضور درست نمیکنیم که عادی بشه که مجبور بشیم چیزی بدیم نخیر  مثل  اون  قضیه اصحاب ذمه که اصحاب ذمه که گفتند  وقتی ما  این  باغ رو میدیم  که احدی از  مساکین نباشد که اتش گرفت اینجا زمینه حضور ما از بین می بریم به طور سری  ورثه ای که فقط وارث در فلان ساعت که احدی نیست غیر از ورثه تقسیم می کنیم بنابراین  زمینه حذفی این سه دسته را از بین بردن میشود که وقتی که حاضر شدند وقتی که خواهند دانست بدون اعلام هفته گذشت چهله گذشت چه گذشت وقتی که قسمت می کنند اون وقت ترزقوهم منه میان و عرض می شود که همون قول معروف سوال دیگر اذا حضر القسمه زمینه قسمته اگه  وارث یک بود چه اگه وارث یکی بود بیشتر مال میرسه یا وارث بیشتر بود وارث یکی بود دیگه چطور مفضول بر فاضل مقدم میشه سواله دیگه  چطور اگر وارث متعدد بود دو تا یا بیشتر در حضور قسمت لازم است که ترزقوهم منه باشه اما اگر وارث یکی باشد مال بیشتر است به  طریق اولا مال داده شود پس آیه شامل این مورد نمیشه سوال حضر القسمه قسمت چیست آیا قسمت ماترک فقط قسمت بین ورثه است یا قسمت  دیگه هم داریم بله آیا قسمت کردن مال الارث فقط بین ورثه است یا بعد دوم و سوم داره داره وصیت بله زمانی که میخواد مال تقسیم کنه بین خودش و  وصیت و بین و ظاهرا بین نداشتن نمونه ندارد اصلا  وصیت نداشتن هم نمونه ش کمه معمولا قسمت هست  بین وارث و دین و عرض می شود که وصیت این یک دلیل دلیل دوم فرض  کنید این آدم که به مورث است نه وصیت دارد نه دین فرض محال که نیست که فرض کنید یه آدمیست که نه بدهکار است اصلا نه عرض می شود که وصیت کرده و وارث هم یک نفره

و اذا حضر القسمه اولی القربا و الیتامی و المساکین

شامل این نیست میگم به طریق اولی هست چرا

و لا تقول لهما اف

 چیکار میکنه البته کمرنگ این خیلی کمرنگ خیلی کمرنگ است شامل پررنگ و کمرنگ شامل بود

و لا تقول لهما اف آیا لاترزقوهم منه  شامل نیست اگر شما مال کمی دارید باید  انفاق کنید اگه مال  زیاد دارید انفاق نکنید بنابراین اگر قسمت تحقق ندارد اصلا گفتن قسمت برای چیه گفتن قسمت برای اینه که هر کسی مالش به او برسد هر کسی که از ورثه مالش رفت تهش برسید اینجا زمان است که اولی القربا و الیتامی و المساکین خب این قسمت عنوان مشیر است عنوان اصلی نیست عنوان مشیر داریم یه عنوان اصلی مثلاً نظیر عرض می شود که

انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا و الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه وهم راکعون

 عنوان مشیر یا عنوان ثابته عنوان مشیره

الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم الراکعون

 اشاره دارد به یک فرد که علی علیه السلام بود بیست وپنج مرتبه عمر اینکارو کرد در حال صلات و رکوع آیه نازل شد این آیه نازل شد درحالیکه امیرالمومنین در حال صلات بود درحال رکوع بود و در حال صلات و رکوع عرض می شود که زکات داد این اولا و ثانیا ثانیا  اگر ولایت  بعد از الله ماله این اشخاص است این اصلاً زیاد است خوب تمام اهل شهر زکات را در حالی که این قسمت از آیه  که آیا

الذین یقیمون الصلاه

این همه یقیمون صلات است یا نه فرد یا افراد خاص مراد است این  عنوان مشیر است

و اذا حضر القسمه  عنوان مشیره وقتیکه در حاضر شدند در قسمت عرض می شود که

اولی القربا و الیتامی و المساکین ترزقوهم منه

این مراد از این مالی که به وارث میرسد نه فقط وارث استفاده کند بلکه دیگران که ارث نمی برند و چشمداشت دارند آنها هم استفاده کنند بنابراین برگشتیم

ترزقوهم منه و قولوا لهم قولا معروفا

 سوال این ترزقوهم منه چقدر  خوب در عطیه ای انسان اعطا می کند زکات یا خمس یا صدقه یا کفاره یا چه باید وحد معینی در کار باشد سوال حد مایع در کار نیست جواب کی گفته در زکات حد معینی است در خمس هست در  صدقات هست در صدقات نیست در صدقه در هدیه در حله  در قرض دادن تمام اینها  به مقدار ممکن بنابراین این حرف درست نیست که عطایا باید مقدار معینی باشه بله میراث در بعد اول و اصلی مقدار معینی دارد ثلث است ربع است خمس است تمام است در بعد اول که در اینجا من الله است و لکن در بعد دوم و سوم و چهارم نداره بعد دوم چقدره هر قدره  بعد سوم ثلث  چقدره هر قدره بعد چهارم عرضه می شود که

اذا حضر القسمه اولی القربا و الیتامی و المساکین

 چقدر هر قدر میتونی وانگهی این که میگه

ترزقوهم منه

این اون مقداری که امکان هست اگر صد هزار تومان به شما بدید اگر صد میلیون داد یه میلیون بدید پس این حد معینی نیست نه کسر معینی است نه  درصد معینی ست از نظر درصدی  ما این است از نظر درصدی و مقدار معین از به مقداری که میتونی بدین  خوب سوال

و قولوا لهم قولا معروفا به چه حسابه

 خوب واجب  است که ما از این مال الارث چیزی را به اولی القربا و الیتامی و المساکین بدیم و ولیعصر ها اینجا حتماً حرف هایی که میزنیم قول معروف است جواب  چون اصولا ای کسانی که حق شرعی ندارند نیاز در حقیقت متقاضی هستند دیگه حالت سرافکندگی داره حالت گلایه دارت دیگه  در موقعی که دارن تقسیم می کنند میان میشینه نگاه میکنه این فرش مال تو این طلا مال تو این  زمرد مال او پس این حالت پراکندگی دارد حالت سرافکندگی با  قول معروف باید جبران کرد جبران قولا معروفا در سه بعده یک بعد مقدار زیادی یک میلیون دو میلیون به کی به این فقیر به این مسکین تراکم دست این برای جبران سرافکندگی باشه چرا که شما کمی در اینجا

قول لهم قولا معروفا

چون کم است یا در جایی که اصلا  نمیتونید بدید بیشتر دارند یا ندارند در اینجا هیچی نمیدی آقا معذرت میخوام ما اگه چیزی به شما ندادیم برای این که قابل نیست برای اینکه ما از شما باید بگیریم اصلا چون ارزش ندارد پس قولا معروفا هست پس هم  ارزقوهم هست هم قولا معروفا پس ارزقوهم زیاد ارزقوهم کم قولا معروفا داره اگر ارزقوهم نیست چون تکلیف معینه ارزقوهم در صورتی است که استطاعت داشته باشه برای اینکه اگر قدرت نداشته باش چیزی بده خودش  داشته باشد به دیگری بدهد یا فرض کنید به دیگری بده در اینجا ارزقوهم معنا ندارد پس ارزقوهم در اینجا معنا ندارد قولا معروفا است  در دو بعد در اینجا که ارزقوهم  زمینه ندارد در اینجا قولا معروفا شکل میگیره پس ارزقوهم و قولا معروفا هر دو هست  اما اگر دارد و نمی دهد بد هم میگه میگه برو گمشو این مال ماست خدا برای ما معین کرده  تو چیکاره ای تو طبقه دومی سومی مسکینی تیمی هر کی هستی قوز بالا قوز می کند و بدتر میکند یا قولی که که نه معروف است نه غیر معروف چون قول سه جوره یا  قول معروف یا غول منکر است یا  قول عادیست  ما وظیفه داریم قولا معروفا  بگیم که جبران انکسار است و اما اگر قول معروف نبود یا قول معروف یا قول صحیح یا قول  متوسط در اینجا واجب قول معروف است در صورتی که ارزقوهم باشد چه در صورتی که ارزقوهم نباشد اگر قول معروف نباشد هیچی نگید حرام است صیحه بگید حرامتره چیزی بگید که نه معروف است نه غیرمعروف حرام است  نمونه اش را داریم در قرآن شریف مثلاً در باب عده رسیدگی در سوره بقره

و بالعورتهن احق بربک ان ذلک ان اراد

اصلاحات

فقها که فتوا میدهند میگن چه اراده اصلاح باشد  بر رجوع چه اراده اثبات باشد چه  اراده نباشد به زور محقق نمیشه فقها نخیر اگر اراده اصلاح دارند چون طلاق به حساب فساد ه فساد ایجاد شده است که طلاق شده است چون فساد ایجاد شده ست کمرعقل  رو بریده و طلاق رجوع حاصل شده حالا این طلاق رجوع حاصل شده

و بالعورتهن احق بربک ان ذلک ان اراد اصلاحات

اگر اراده دارند که بر اصلاح کنند ولکن  اگر اراده اصلاح ندارند چه نه اگر اراده اصلاح و اثبات ندارند چه نه بنابراین اگر اداره اصلاح ندارد و رجوع میکند در زمان عده این نکاح در عده ست و عرض می شود که  حرام فوق الحرام یعنی به زنش رجوع  نکرده و زناست برای این که شرط رجوع زوجیت صحیح  در اینجا همینطوره

قولوا لهم قولا معروفا در این مربع فقط یک ضلع است که معمول هست و بقیه اضلاع  مورد عرض می‌شود که امر نیست خب  بحث  دیگر که به فردا منتقل خواهد شد چون من خسته شدم این است که این اولی القربا کیا هستند اولی القربا اقربین اند اقربین که ارث نمیبرند اولی القربا اقربین اند دیگه اقرب مذکره و قربا مونث اند

اولی القربا یعنی صاحبان قرابت نزدیکتر اگر صاحبان قرابت نزدیکتر حاضر میشن که اینها باید حاضر بشن اینها خودشون از اصحاب ارثند

اولی القربا طبقه بعد  یعنی اولی القربا  طبقه اول که ارث بر هستند یا اولی القربا طبقه  دوم که ارث بر هستند طبقه سوم اولی القربا طبقه سوم که ارث بر هستند طبقه چهارم اولی القربا و الیتامی و المساکین اولی القربا وضع  عمومیت چیست الیتامی چیست المساکین چیست  بعضیا سه بعدی اند بعضی ها دو بعدی اند و عرض می شود که تتمه بحث انشاالله برای فردا بحث نص که آیا این سوال شده ممکن است این طوری بشود که آیه قبلی

للرجال نصیب مما ترک والدان و الاقربون

 آیه بعدی را نقض کرده این یک حرف عرض دوم این جوابش معلومه که قبل بعد رو نقض نمیکنه آیات بعدی که ثم رزق  معین  می کند اون آیات بعدی اینو نقض  کرده این مقداری قابل بحث هست که جوابش روشنه  این به جهت فکر کنید که  آیا

اذا حضر القسمه منسوخ واقع شده است در اصلاح قبلی یا اصلاح بعدی اصلا  میشه نقض در اینجا باشد یا نمیشه نقض در اینجا باشه  

اللهم اشرح صدورنا

بالنور العلم و الایمان و معارف قرآن العظیم و وفقنا لما تحب و ترضی و جنبنا عما لا تحبه و لا ترضی و سلام علیکم.