761
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین
و صل الله علی محمد و اله الطاهرین
بعد از تعطیلات … بحث فقهی مقدماتی رو عرض می کنیم البته مقدماتی است ناراحت کننده ناله و گریه فریاد آورنده سوزنده و کشنده از اغاز وحی که … علیه السلام شد و حاتمش که بر خاتم پیغمبران محمد مصطفی صل الله علیه و آله الطاهرین که بر امر یا و ..الهی چه اولوالعزم و چه غیر اولوالعزم شد خادمانی و خائنانی نسبت به شریعت وجود داشتند خادمان شریعت در اقلیت بودند و خائنان از متعمدان و … نقطه اولی خدمت به شریعت خدا صاحبان وحی بودند چون دارای مقام عصمت علمی و عقلی و فکری و عملی و در همه ابعاد دعوت الی الهه بودند و بعدا اصحاب ممتازشون چه در زمانشون چه بعد از وفاتشون کسانی که نقش شریعت الله را انگونه که وحی تدوین کرده بود تا اون مقدار که امکان داشت تعبیر می کنند و دعوت می کردند اما از دسته اول که انبیا است گذشته و در دسته دوم که خلفای انبیا خلفای غیر معصوم انبیا گذشته دسته های بعدی و بعدی و بعدی دانسته و یا نادانسته خیانت هایی به شریعت الهی کرده اند دسته سوم با اختلاف درجاتی که در خیانت دارند بعد اصلی اونها و زاویه اولی خیانت نسبت به شریعت الله به عنوان شرع مدار خاخام کشیش آیت الله عظمی غیر عظمی سقت الاسلام سقت الاعنام همینها بودند که هم خائنینی درشون بود و هم خادمینی خادمانشون بسیار در اقلیت بودند ولکن خائنانشون در اکثریت و جو معمولی عمومی همگانی شریعت را خائینان تشکیل میدن اگر برای عقلا و صالحان کسانی که دارای عقل اند و تعقل می کنند کسانی که مصلحت خود و دیگران را ترجیح بر مصلحت شریعت نمی دهند کسانی که در راه نقش گرفتن شریعت الله فداکاری در کل ابعاد درونی و برونی و فردی و اجتماعی می کنند ایناند خلفای انبیا ولو اسطوره هایی احیانا در بعد نداشتن عصمت داشته باشیم ایا جهال بیشتر ضربه میزنند به شریعت بیشتر یا عالمان جهال نمی دانند چگونه ضربه بزنند اگر هم ضربه بزنند به زودی رسوا می شوند عالمان هستند عاقلان هستند فیلسوفان هستند فقیهان هستند اصولویون هستند ادبا هستند من جمله علما هستند که اگر در بعد خیانت به شریعت الله درک شریعت و به عنوان شریعت بیوفتند اینها بسیار زیادند قران مقدس که از محرفین تورات و محرفین انجیل و تحریف کننده … و انبیا بحث وجهه اصلی و نکته اولی خطابش علمای ادیان هستند کسانی که شریعت را در یافته اند اما بر خلاف شریعت به نص خودشون هوا و هوسشون رغبت مریدانشون و مردمان فتوا می دهند و نظر می دهند يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ و عن مواضعه …ذکروا به دکروا به در حقیقت چند دست به سوی شرایع مقدسه الهیه دراز است نفیا و اثباتا نفیا دراز است و اثباتا نفیا منفی است و اثباتا دست علمایی که نظر خیانت و یا سهل انگاری و خودخواهی به شریعت دارند دست جهال متهجر که از روی نادانی و جهالت دست اندازی سلبی یا ایجابی به شریعت می کنند دست تقدس از راه مقدس مابی از راه قداست بزرگترین خیانت را به شریعت می کنند این دستها که پاکتر است بسیار از دستهای خدمت کاران به شریعت که در اقلیت اند از نظر اصلی و از نظر عوام اجوا شرایع مقدسه الهیه را اجوا تاریک کرده جو شریعت تورات جو تحریف و تجلیف جو شریعت انجیل اینچنین جو شریعت قران این چنین تر که چرا این چنین تر عرض می کنم قرانی که شریعت قران و اصاف اسلام بر مبنای کتابی تحریف نشده و تحریف نشدنی اما ظلمی که به شریعت اسلام شده است به شریعت یهود نشده است به شریعت انجیل نشده است به شرایع دیگر نشده است اگر تورات تحریف شد کسانی که کم سواد بودند و یا کسانی که از یهودی ها اصولشون به حقیقت وحی تورات بسیار مشکل بود و ممکن نبود مشکل بود اصولشون به حقیقت بسیار مشکل بود و البته از باب افضل الاعمال افضلها در صورتی که این راه های صعب العبور را با تحریف تورات برای وصول به حقیقت وحی تورات می پیمودند بیشتر بود اما بدبختانه هم اصل شریعشتون محرف بود هم فرع شریعتشون اصل شریعت توراتیان تورات است محرف بود ا…. اصل شریعت انجیل یک انجیل بود و اون یک انجیل اصلا وجود نداره در میان چهار انجیلی که … کردند اخیرا و در میان صدو سیزده انجیلی که نوشته اند و نسبت به وحی مسیح علیه السلام دادن اصل شریعت تورات که تورات است و اصل شریعت انجیل که انجیل است محرف شده تا چه رسد فرعش تا چه رسد روایاتش اصل که تحریف شد اصل که کم و زیاد شد اصل که وحی بشری وحی هوا وحی عناد وحی جهالت وحی خودخواهی وحی تقدس مابی تغیرش داد فرع به طریق اولی و طریق بیشتر تغییر پذیر است اما شریعت قران شریعت قران که خاتمه الشرایع است به چند حساب اصل قران متن قران نص قران ظواهر مستقره قران دلالات بینه قران از دست تحریف عینی دور است نه تحریف معنوی تحریف عینی یعنی از باب مقدسه قران صور مرتبه قران ایات مرتبه قران در صورش ترتیب صور ترتیب آیات حتی اسما صور وحی است و محسوس است برای این هم دلیل عموم قران دارد و هم دلیل خصوص قران و هم ادله عقلی دیگر در .. بحث کردیم و اشاره می کنیم دلیل خصوصی قران ایات مقدساتی که صریح است در عدم تحریف به زیاد و یا نقصان و دلیل خصوصی قران خود ایات است افتاب امد دلیل آفتاب اگر یک موردی در اسمان مشکوک باشد که از خورشید است یا غیر خورشید شهود میخواد تا تصدیق بشه اما هنگامی که نور پهناور وسیع روشن خورشیدی خورشید برای کسانی که چشم دارند و چشمهاشون رو باز می کنند ببینید که شاهد نمی خواد ماه شهادت بده ستاره شهادت بده زمین یا خودش شاهد است قران قران خود شاهد است بر آسمانی دیدنش او لم یکفهم اما انذرنا علیک الکتاب یتلی علیهم قل لله شهید بینی وبینهم چطورخدا شهید است چطور خدا شهید است بین ما و انها در قران است در قرانش اولا و در نظیر قرانش ثانیا که نبی قران هم بر محور قران ادعای نبوتش صحیح است بسم الله الرحمن الرحیم یاسین و القران الحکیم انک لمن المرسلین علی صراط مستقیم رسالت رسول قران را ما از حکمت قران می فهمیم نه تنها از فصاحت بلاغت از معانی قران معانی بینه که به توصیفات آیات نور است قران است بیان است تبیان است و تمام روشنگرها را خداوند در الفاظ قران برای وصول مراجعی قران کرده است اما حدیث قران رو یه محرف هرگز تحریفی در قران وجود ندارد هرگز تحریفی وجود ندارد اما تخریب وجود دارد درست است که یهود و نصاری و اهل شریعت ابراهیم و شریعت نوح و سایر شرایع اصلی و فرعی نوعا دسترسی به کتاب اسمانی نداشتند بنابراین دسترسی شون به حق وحی بسیار مشکل بود بسیار مشکل و در بعضی اشکال نا شدنی بود معذور بودند اما سوال چرا خداوند وحی خود را در کتب اصلی و فرعا فرعی انبیا حفظ نکرد اگر مقصود وحی و حکمت از دیانت عن التحریف این است که قل فلله حجته البالغه فلوشاء لاعداکم اجمعین حکمت بالغه و ما تومن.. مگر تورات این طور نبود تورات برای مدتی از زمان انجیل همچنین صحف ابراهیم همچنین کتاب نوح همچنین کتاب های فرعی انبیا که بیانگر حقیقت وحی کتب اصلی انبیا بود همچنین ایا حکمت دیانت قران از تحریف ولو مادونش ولو کمترش نه در حد قران ولو در درصد کمتر ایا بر.. نبود حتما نبود چرا؟ برای اینکه چه لزوم دارد اگر بشر خطایی کند خداوند جبرا جلوی خطای او را می گیرد به اراده خودش جلوی خطای او ندارد کسانی که ظلم می کنند خلاف شرع عمل می کنند خلاف عدالت عمل می کنند دست جبار و علام و حکیم ربانیه لازم نیست مگر احیانا جلوگیری کند تا اینکه و سلاما علی ابراهیم اما بزرگتر از ابراهیم را که امام حسین علی السلام که در …چنین خطابی نشد که شمشیر … ندارد اما وضع عام و ضابطه کلیه عالم تکوین این است که خداوند ایجاب سلب در بعد امور تکلیفی اجبارا نمی کند چون عالم عالم تکلیفی است اما حکمتی هم در کار هست حکمت ملزمه ای در کار نبود همون طور که انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحفظون انا نحن نزلنا التورات … ولکن ..چرا برای اینکه به مقتضای فطرت انسانیه به مقتضای عقل عادی انسان و فطرت عالیه انسانیه که انسان خدا را قبول کرد به دنبالش قبول دارد که خداوند باید راهنمایی فرستاده باشد خداوند الرحم الراحمین را که در بعد همه گونه رحمت رحمت عمومی رحمانیه و رحمت خصوصی رحیمیه قبول داشت انسان و قبول هم داشت که انسان عقلش خطا می کند حتی حسش خطا می کند فکرش خطا می کند در زندگی فردی اش خطا می کند در راه های اجتماعی اش خطا می کند و خداوند که علم مطلق است و قدرت مطلقه است و رحمت مطلقه است می تواند و باید کتب علی … باید رحممت کاتبه ای که مشکوک نباشد نور یکه مشکوک نباشد راهی که بی راهه نباشد به وحی خداوند القا کند و اصحاب وحی مسلم است نزد اصحاب .. انسانیه که شریعت الله از طریق حق شریعتی که محروف نباشد بشر قوانینی دارد افکاری دارد نظراتی دارد ولکن چون علمش مطلق نیست عقلش مطلق نیست حتی فطرتش مطلقه نیست تضاداتی و اختلافاتی در رهبریهای عقلی و فکری و علمی بشر ایجاد میشه اما در شریعت الله اینگونه نباید باشد شریعت الله باید بی پرده راه حق را خداوند نشان بدهد شریعت نشانگر صددرصد به تمام معنا مگر کسی چشمش را به هم بگذارد دریچه عقل را ببندد دریچه فطرت را ببندد بنابراین کسی که تابع شریعت تورات است این مراتب را قبول کرده کتاب وحی همینطور اونهام در بعدی است در ابعادی کسی که تابع شریعتی ربانیه است هر شریعت ربانیه باشد این اعتقاد دارد که خداوند لازم است در مبنای رحمت خودش که بشر را هدایت کند مکلف را هدایت کند هدایتی که درش گمراهی نباشد ولکن وقتی اهل شریعت تورات به این تورات مراجعه کردند و دیدند خلافات زیاد دارد و احیانا نمی توانند مخصوصا مردم عادی غیر متعهد نمی توانند حق را از باطل مخصوصا در بعد احکام فرعی تشخیص بدهند مجبورند از دیگر یا بقاء شریعت محرف تورات خلاف عقل است خلاف فطرت است خلاف کتب … یا خدا را متهم کند خداوند شریعتی برای ما نازل نفرموده است بعد از تورات که .. تورات باشد چون کتب فرعی انبیا هیمنه داشته اگر تورات بر موسی نازل شده است بار خمسه حفاظ و محافظت شریعت کتاب سلیمان کتاب داوود ثم ارسلنا .. پیاپی دیگر و پشت بندی دیگر وحهای فرعی پروردگار که هیمنه داشته باشد بر تورات آنجا صحیح است انجا غلط است آنجا اصل است ولکن وقتی که تمام این کتب مبتلای به تحریف شد دست برده است دست اندازی شده است به تمام این کتب شد تا فطرت بین عیسی و رسول الله صلوات الله گذشت که فصل سختی بود در زمانی که رسول الله تشریف اورند و دعوت قرانی رو وارد کردند به حجت قرانیه تمام شد در این زمان بحث می کنیم و زمان های دیگر علی یوم القیامه از نقطه ای که به حجت بینه قرانیه محمدیه شریعت اخیر ثابت گردید از اهل ملت تورات و اهل ملت … شما در چه حالید شما مومنید به .. کدوم شریعت یا شریعت الله هست و شما دنبالش نرفتید که قران است که اگر به قران مراجعه کنید می بیند که قران تناقض ندارد تفاوت ندارد یک کلمه یک خط یک نقطه یک اعراف پس و پیش ندارد یا اگر به شریعت قران مراجعه نکردید و نمی کنید بنابراین خدا را متهم کردید از نظر بشری اگر اجماعا بشریت از نقطه اولی ادم تا نقطه اخیر قیامت کتابی سالم خداوند به وحی خالصش نفرستد که مصون از تحریف بماند و بماند بنابراین خدشه در رحمت الهیه است خدشه است در حجت الهیه بنابراین سرجمع یهود و نصاری را دو دلیل و دو قران بینه است و دو بال پرواز است به سوی شریعت قران یک بال منفی و یک بال مثبت بال منفی نفی تورات و نفی انجیل چون حجت بالغه الهی نیست بال مثبت پیجویی و دقت کردن و راهیابی به شریعتی است که خداوند باید نازل کرده باشد قران باشد غیر قران بالاخره یهود و نصاری بعد از جریان سلب گه اگاه شدند از شریعت تورات مطلوب است شریعت مطلوب است حجت الهیه باید باشد باید پی چویی کنند و بعدا پی جویی کنند از شریعت بعدی که این شریعت بعدی باید مهیمن باشد بر شرایع قبلی باید وحیش غالب باشد تا حجت غالب الهیه گم نشود و اگر در زمان ششصد سال فطرت بین الرسولین عظیمن اخیرین پس رسول فطرت رسل فطرت رسالت نبود اصل تورات نزول بود اصل انجیل همچنین ولو دستیابی مشکل و تفسیر عقاید ما عرض کردیم در میان کل شرایع شریعت خاتمه محمدیه قرانیه صلوات الله و سلام علیه شریعتی است که غنی تر ثابت تر غالب تر داراتر شریعتی است که در محور وحی اصلی قران می تواند خلود داشته باشد الی یوم القیامت برهانا و دلالتا و تبیینا و هدایت الی الصراط المستقیم بنابراین قران حجت است بر خاصه کسانی که خدا را قبول دارند و رحم خدا را لازم می دانند حالا سوال ایا گناه علمای ادیان قبل از اسلام بیشتر است و هر دو اش یا گناه علمای اسلام مردم ایا مردم یهودی و نصرانی گناه کارترند که به تورات عمل نکنند و یا مسمان نشوند گناه کارترند که تورات محرف بینشون هست و دسترسی به اصل وحی بسیار مشکل است ولو بسیار ناشدنی یا چه اسلام چه شریعت وحی قرانی در میانشون وجود دارد ایا کسانی که دسترسی به اب ندارد یا دسترسی به اب مشکل است مقصرتر است یا کسانی که لب اقیانوس مواج آب شیرین هستند و با تقدس و با جهالت و با چه و با چه به زودی می میرند کدام گناه کارترند کدام مقصرترند اولی بین قصور و تقصیر که اونها مقصرند این راجع به عوام تفسیر بالاتر خیانت بیشتر خیانت زیادتر به نماز ایا علمای یهود و نصاری خاین ترند به شریعت تورات و انجیل یا علمای اسلام علمای یهود و نصاری که تحریف کردند عرض نمی کنیم اونایی که دنبال تحریفاتو گرفتند و دنباله تحریفات علمای اولی خاخام های یهود و کشیش های نصاری جهالتا یا تجاهلنا یا عمدا یا عنادا یا قصورا یا تقصیرا یا بین القصور و التقصیر دنبال همین طور محرف را گرفتند و مردم تورات هم توجه دادند دنبال همین را گرفتند و … اونها گناه کارترند یا علمای اسلام که وحی خالص ابدی مغین نور برهان بین حجت بالغه و حکت بالغه درشون هست و کنار گذاشتند بر حسب احسان ما ده جور حجت در بین لفظ حجت ده جور حجت در بین علمای اسلام هستند فقها علمای اسلام فلاسفه اسلام عرفای اسلامی اصولیون فقها کلامیون سیاسون ووو اقسام مختلف علوم اسلامی که وجود دارند محور و متکع و مرجعشون از ده نوع خارج نیست فقط یک نوعش … محور قران باشد محور نص قران باشد و ظاهر مستقر قران باشد و دیگر محور دیگری که متضاد با قران باشد نباشد اگر بر محور قران حدیث را قبول کردیم اگر بر محور قران اجماع را رد کردیم بر محور قران اسباق را رد کردیم بر محور قران شهرت را در کردیم بر محور قران ضرورت اختتامی رو رد کردیم ضرورت شیعه و ضرورت سنی را رد کردیم ده محور ما … محاوری که … است محور ضروری محور عرفان محور اجماع محور شهرت محور کثرت روایت محور کثرت روایت محور … روایت محور تواتر روایت این محاور همش هست اما محاور قرانی وجود ندارد محورهای قرانی و مبداهای قرانی چرا وجود نداره محور قرانی الفاظ الفاظ … محور قرانی ترجمه کم است حتی در میان علمای اسلامی محور قرانی تفسیر فلانی می گوید مجمع البیان می گوید فیض کاشانی می گوید چه می گوید که می گوید اون محوری که باید گشت و پیدا نکرد یا پیدا کرد در اقلیت است که مورد هجوم است مورد فحش است مورد اتهام است مورد افترا هست طرد است پس حرم ذلک علی المومنین میگیم حرم خائین تریم علمای ادیان همون علمای اسلام هستند که در چند محور محاور غیر قرانی را غیر قرانی را محور قرار دادند یک محور حدیث است سندش صحیح است شهرت دارد عمل بهش شده است کاری به قران ندارد یا قصورا یا تقصیرا شهرت است اجماع منقول است اجماع محصل است اتباق است … اتباق است یعنی علما یک اصل تماما اتباق کردند اتباق است روایات است کاری به استحسان و … نداریم ما خود … اما … ضرورت است ضرورت مذهبی ضرورت اسلامی ضرورت مذهبی را بر همه چیز مقدم داشتن ایات را مطابق مشرع مذهب معنا کردن سنی و شیعه ضرورت اسلامی همه مسلمین شیعه و سنی و کل فرق این گونه می گویند ایا می تواند حتی ضرورت اسلامی که روشن ترین بیان و روشن ترین برهان است بر حقانیت حکمی از احکام باید و روایت اسلام می تواند حجت باشد خیر فقه نه عرف نه حتما باید ما ضرورت های اسلامی در میان فقها پیدا می کنیم و در میان غیر فقها که مخالف نص قران است مخالف ظاهر مستقر قران است بنابراین در ضروریات هم ما … در ضرورت های اسلامی هم تش.. چند عامل است که قران رو میزاره کنار از اغاز نزول وحی قران … یک جهالت جهالت مردم دو تظاهر سه تقدس تقدس چهار دلالت پنج عناد عناد عمدا بعضی وقتا قصورا تقدس تقدس روی تقدس است که مشرکین مشرک بودند و قال الذین اشرکو لو شاء الله ما اشرک… اون قدر به خدا علاقه مندند من بت پرست من نوعی بت پرست اون قدر خدا رو تقدیس می کنم که بزرگتر از ان است که من … بزرگتر از ان است که من ناچیز اون خدای همه رو تشریحم بکنم بنابراین مخلوقات مقدسی ولذا موحد در اشراکه یعنی خدا را اصلا نه سجده نه رکوع نه ذکر ته تقدیس نه حمد نه شکر این تقدس در میان مشرکین تقدس در میان مسلمین تقدس در میان کسانی هستند از مسلمانها که نماز نمی خوانند و روی عرفان خاص تکیه دارند اهانت است به خدا ایا یک بشر عادی که رئیس اداره کل فلان است بدون مقدمات اهانت نیست با لباس فلان زبان فلان وقت فلان چنین فلان خدا که عالم خفیات است ما هر چه ظاهر و باطن این باطنی که در نماز در فکر همه چیز هستم جز در فکر حق و و و و خوب این فکر هستا من اگه نماز نخونم این اهانته اهانت است کفر است به ذات مقدس الوهیت خلاف تقدیس است تجلیس است نماز خوندن اگر ما به قران در فلسفه در عرفان در لغت در ادبیات در فقه در اصول در علوم … این .. برای اینکه خدا همینطور که … خدا را نمی شود فهمید کتابش نمی شود فهمید سوال پس … انما یاتی القران و اون معنای غلط فقط پیغمبر است و ایمه و امام زمان بقیه محروم اند از ..قران با این فکر مقدس مابی با این فقه تقدس مابی جنایتی که مشرکین نکردند می کنند جنایتی که یهود و نصاری نکردند می کنند اگر ابش تلخ قاطی کنند و بگن این اب تلخ است یک جنایته اب شیرین مواج مصفای عادی قران می گوید نمی شود فهمید این محفوظ است به نبی مخصوص است به ایمه کس دیگر نمی تونه بفهمه اگر بخواهی بفهمی تحویل بر قران و تفسیر به رای کرده ای می ترسونن یک غول بی شاخ و دمی درست کردند که قران در میان ملت اسلام نباشد در کل قرون اسلامی فلذا در فقه اسلامی در اخلاق در همه چیز اسلامی خبری از قران وجود ندارد اگرم احیانا خبری باشد برای برای تبرک روضه بخونید ولو برای تیمم ایه بخونید ایه روی حدیث فلان بن فلان عن فلان عن فلانن قول می کنند هشت احتمال ده احتمال بالا و پایین هفته ها وقت طلبه ها رو میگیرند فکر کنند حال اینکه حدیث گیرها دارد صادر است غیرصادر است تقیه هست تقیه نیست منسوخ است نیست وارد است غیروارد است تمام متکع فقهای ما فلاسفه ما اصولیین ما علمای اصلی ما تمام تمام در طول تاریخ چنین بوده در طول تاریخ نوع علمای اسلام بدترین جنایت را به مهمترین وحی کرده اند خداوند این ناچیزرا نجات داده در پنجاه و شش سال پیش که به دست مرحوم استاد اعظم ایت الله عظمی … از اون موقع قرانی شدم البته قبول ندارم که هر چی ایشون فرموده درسته ولکن اون موقع ما وارد در قران کرد قبل از طلبه شدن در سن در جلسات شرکت می کردم در ایه ..یک سال ایه … یک سال بحث بحث بحث این سوال و طلبه کرد برای اینکه در قران وارد می شود در تهران یکسال در نجف ده سال باز در تهران و در قم و شهرهای دیگر در تمام جاها انچه نقش داشت در افکار در فتاوا در نظرات در نوشته ها در مطالب نمی گم صددرصد نقش درصدی قرانی غلبه داشت بر تمام نقشها و اگر نقش ضرورت بعضی وقتا فتوا را مانند فتاوا می کرد چاره ای نبود ضرورت اسلامی مثلا ضرورت اسلامی است که نمازهای یومیه … فکر نمی کردیم واقعا خلاف این است نه خیر نماز حتما اصل اثباته به دلیل کتاب و سنت اصل نماز برای مراجعه به شیعه می کنم به وسایل شیعه از نظر کتاب سنت اصلا ..ما نداریم مگر برای ..مگر برای تعلیم مگر برای … وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغجاهلِينَ فردا بحث میشه از ضروریات اصلیه اسلامیه منهای قران و سنت ضرورت اسلامیه اثباتی واقعی بین کل فرق ولی منهای قران و سنت ولو عمل کرد ما فقط به یک ضرورت می توانیم ضرورت قرانی آزاد ضرورت قرانی آزاد از روایاتی که برخلاف می خواد معنا کنه از اجماع و خلاف میخواد معنا کنه از قال فلان قال فلان ضرورت آزاد قرانی حرمش به حرم است فرض فرض است کتب کتب است امر امره نهی نهیه ضرورت نصی یا ضرورت ظهور وقتی به روایات مراجعه می کنمی روایت کم .. یه روایت وجود دارد که اغاز نماز .. خوندن مغرب و عشا بود که رسول الله در معراج امامت کردند و ملائکه مامور شدند حضرت بلند خواند نماز مغرب و عشا رو که ملایکه بشنوند تا … دو دو حکمت تکمیله ای نماز مغرب و عشا و نماز صبح را حتی حمد و سوره رو بلند خوندن و واجب است بلند خوندن کسانی که در مساجد نور نبود چراغ نبود روشنی نبود مردا به مساجد می رفتن نماز می خوندن وقتی من نماز می خونم اگه یواش بخونم میان و با من تصادف می کنن برای اینکه تصادف نکنن بلند می خونم اگر حکمت در یک میلیارد هم یکی نباشد رمضان من من نوعی در ماه رمضان به حکمت رمضان شما ظهر نیا ظهر بیایید حکمت رمضان روزه است روزه … اصولا علت صددرصده حکمت یه درصده اما اگر حکمت یک درصدم نبود و نبود و نبود و نبود باز حکم هست … علت استثنا ندارد حکمت استثنا دارد مادامی که حکمت اکثریت باشه اکثریت یا … و لکن شما تنها دارید نماز می خونید و چراغ روشنه تو تاریکی نماز نمیخونی تصادفی هم نیست اگرم تنهایید تو اتاقتونه چرا بلند خوندی وَاذْكُرْ رَبَّكَ روایتشو بخون روایتش این است سوال می کنند از امام علیه السلام که ایا ما نمازها رو بلند می خونیم … بلند بخونیم یواش بخونیم این روایات عرض می شود که پنج شش روایت داریم که ذکر خداوند اصولا باید یواش باشه وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وقتی که نماز رو و نماز عصر غدو ایا ذکر رب در صبح ها و در عصرها باید نماز است یا مصداق اداش نمازه پس نماز صبح را تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ.
این بحث تتمه دارد
اللهم اشرح صدورنا به نور علم والایمان و معارف القران العظیم و وفقنا لما تحبه و ترضاه و جنبا اما لاتحب و لا ترضاه
السلام علیکم
42