بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اللهم صل علی محمد و آل محمد
احکام ربانیه، مخصوصاً احکام الزامی، چه الزام ایجابی باشد که وجوب است و چه الزام سلبی باشد که حرمت است، عمدتاً منسوخ نیست. نه ناسخیت دارد و نه منسوخیت، با این بیان که عرض می کنیم.
اگر امری از امور، واجب است و یا امری از امور محرم است، (علیکم السلام) اگر مصلحت بطیه دارد، مصلحت الزامیه دارد، از نظر ارتقاء روح انسان یا از نظر صحت جسم انسان، از نظر فردی و یا از نظر اجتماعی، این حتما واجب است. در تمام دوران های وحی و تکلیف واجب است و محرمش نیز در تمام دوران های تکلیف محرم است.
بله، شکل واجبات و شکل محرمات، احیاناً گوناگون است. اما اصل واجبات این گونه و اصل محرمات این گونه محفوظ است ولاسیما اصول عقائد.
در اصول عقائد هیچ اختلافی و هیچ تفاوتی بین کتب وحی و رسالت ها وجود ندارد. بله، ارتقاءهایی و تکامل هایی به معنای خلود، تا آخر زمان تکلیف، مربوط است به شریعت قرآن و اما شرایع دیگر، اگر کمبودی در معرفت توحیدی و معرفت نبوت و معاد درش هست، کمبود به حساب کمبود زمان است.
ولکن مجال، وسیع است و مجال، بسیار بسیار باز است از برای ترقی فکری در ابعاد سه گانه اصول عقائد.
ابعاد سه گانه اصول عقائد، مجال فکری، مجال عقلی و مجال های فطری، مجال های علمی و مجال های دقت، بسیار دارد. اما فروع احکامی، فروع احکامیه بر مبنای تعقل نیست. مگر احکامی که جعل شده است و بر خلاف عقل است، بر خلاف حس است، بر خلاف علم است.
این مقدمه رو برای این جهت عرض می کنم که اصولاً بارها هم عرض شده است که تناسخ در ادیان، تناسخ کلی نیست. در اصول عقائد اصلاً تناسخ وجود ندارد. در فروع احکام، احکام واجبه اصلیه و احکام محرمه اصلیه، اصلاً درش تناسخ وجود ندارد. در محللات تناسخ وجود ندارد، مگر از باب امتحان ﴿وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ﴾ [الأنعام: آیه ۱۴۶] از باب امتحان.
بنابراین محدود کردن طیبات از برای (الَّذِينَ هَادُوا) محدود کردن اصلی و قطعی نبوده، بلکه از باب امتحان بوده. ایجاب بعضی از واجبات که از اصلاً واجب نیست و تحریم بعضی از محرمات که اساساً حرام نیست، این از باب ابتلاء و امتحان بوده است که در ابعادی از زمان ها اتفاق افتاده.
ولکن شریعت اسلام که شریعت کل مکلفین است الی یوم الدین، چون شریعت أخیره است، درش نسخی هرگز وجود ندارد. از جمله، نجاسات است. نجاسات اصلیه و محرمات اصلیه، مانند واجبات اصلیه، هم چنین طهارات اصلیه، هرگز درش تناسخی وجود نداره.
ما راجع به خمر می خوایم بحث کنیم. البته بحث روایتیش بعد خواهد آمد. راجع به طهارت یا نجاست اهل کتاب، دیروز و پریروز بحث کردیم. پریروز بحثی، بحث کردیم که اهل کتاب قطعاً به دلیل آیه مائده طاهرند ذاتاً و عیناً و روایات هم البته نظر می کنیم، اما اگر هم به روایات نظر نکنیم، مطلبی نیست. چون روایات، اونی که موافق است قبول و اون که مخالف است، یا باید توجیه کرد، یا باید رد کرد. ولی بحث روایتی خواهد آمد.
دیگر نجاساتی که معروف و مشهور است، اجماع نیست، اطباق نیست، ضرورت نیست، بلکه شهرت دارد و احیاناً اجماعات منقوله، یا احیاناً اجماعات محصله دارد، نجاست خمر است. نجاست خمر، هیچ دلیلی از کتب آسمانی ندارد. نه تورات و نه قرآن و نه انجیل.
مثلاً در کتاب بشارات عهدین، در صفحه صد و هشتاد و یک، عنوان بحث، قرآن و عهدین در تحریم نوشابه های الکلی هماهنگی دارند در تحریم، در تنجیس نه. اصلاً در میان هجده آیه، که چهارده آیه در عهد عتیق است، تورات و کتب انبیاء بعد از تورات تا انجیل، و چهار آیه در انجیل است، تحریم شرب خمر، احیاناً شدیدتر و غلیظ تر است از تحریم نصوص قرآن.
خب، اما به نجاست هرگز اشاره ای ندارد. ما اشاره به این آیات می کنیم.
مثلاً در سفر لاویان، فصل ده، آیه هشت و نه، و خداوند هارون را متکلم شده گفت که تو و پسرانت به همراهت، هنگام در آمدن شما به خیمه مجتمع، شراب و مسکرات را نخورید، مبادا که بمیرید. این مردن، نوعاً مردن عقلی و مردن معرفتی ست. مردن جسمانی نیست.
بله، شراب و مسکرات، ضرر بهداشتی از برای انسان دارد، اما کشنده فوری نیست گر چه کشنده تدریجی باشد. مرگ را زودرس می کند. اما در اینجا که مُسکرات و شراب را نخورید مبادا که بمیرید، این مُردن، مُردن عقل است، مُردن روح است، مُردن انسانیت است که کار حیوان وحشی ازش سر می زنه.
آیه دیگر در کتاب اشعیا، فصل پنجم، آیه یازده و دوازده، می فرماید وای بر کسانی که سحرگاه برمی خیزند تا آنکه پیروی مسکرات نموده، تا شام درنگ می نمایند که شراب ایشان را گرم نماید و در مجالس خود بر بط و سنتور و دف و نای و شراب موجود، اما صنایع خداوند را نمی نگرند و اعمال دست های او را ملاحظه نمی نمایند. اشعیا، خاتم النبیین بنی اسرائیل است در بُعد وحی فرعی قبل از مسیح علیه السلام. چون مسیح علیه السلام هم از بنی اسرائیل است.
اما انبیاء بنی اسرائیل سه دسته اند. یک دسته فرد آغازین انبیاء بنی اسرائیل است، که موسی ست. فرد آغازینی که نبوتش، نبوت ولایت عزم است. اما خود یعقوب ولی عزم نبوده. اما یوسف از اولیاء عزم نبوده. اما انبیاء و رسل دیگر که از فرزندان اسرائیل یعنی یعقوب اند، از اولیاء عزم نبودند.
اولین ولی عزم، از بنی اسرائیل که سومین پیمبر اولوالعزم است، موسی علیه السلام است. این فرد اول. و افراد دیگر از انبیاء بنی اسرائیل که هزاران پیامبر بنی اسرائیل هستند، چه دارای کتاب باشند و چه دارای کتاب نباشند، از اولوالعزم نیستند.
آخرین این دسته دوم، عبارت است از اشعیا، که خاتم انبیاء بنی اسرائیل است، ولیکن از اولوالعزم نیست. بعداً مسیح علیه السلام، ولی عزم چهارم و کتاب اشعیا خیلی خیلی کم دست خورده. از کتب انبیاء فرع که خیلی کم تحریف درش پیداست، کتاب اشعیاست و ما در بشارات عهدین و در رسول الاسلام و در تفسیر الفرقان، زیاد استدلال به آیات و بشارات وحی از این کتاب کرده ایم.
و در آیه بیست و دوم از همین فصل که فصل پنجم کتاب اشعیا باشد، وای بر کسانی که به نوشیدن شراب، پهلوان و در مضج مسکرات، نیرومندند.
و باز در اشعیا، فصل بیست و هست، آیه سه. آیه یک و سه و هفت فرماید وای بر تاج غرور می پرستان. تاج غرور می پرستان پایمال خواهد شد. اما ایشان نیز از شراب ضال و از مسکرات، گمراه شدند و از شراب سرگردان گردیده و آواره گشته اند. در رویا خاطئ و در فتوا ساری اند. هم خوابشون غلط است، هم بیداریشون. چون مست اند.
و در کتاب ناحوم که نیز از انبیاء بنی اسرائیل است، فصل یک، آیه ده تا دوازده، زیرا حینی که مثل خارها به هم پیچیده اند و مانند مست شدگان به شراب، به شراب خودشان مست اند، سوخته می گردند. سوخته می گردند عقلشون، انسانیتشون، معرفتشون و سازمان انسانیشون به وسیله مستی سوخته می گردد. مثل کاه بن بسیار خشک.
(صحبت حضار) استاد این کنایه از جهنم نیست؟
این مربوط به دنیاست. می گردند این مربوط به این دنیاست. جهنمش که البته معلومه. جهنم خشک و سوخته.
(صحبت حضار) آخه در قرآن هم داریم که فعلی رو به کار می بره که هنوز انجام نشده. اینطوری شدند. هنوز نشده.
بله، ولی در اینجا دارد که مانند مست شدگان به شراب خودشان سوخته می گردند. این سوخته می گردند، سوخته گشتن در دنیاست که سوختن عقل است و سوخته شدن بعد از مرگ است که عذابه. هر دوست.
مُشیر شریری که تدبیر زشت به خداوند می نماید، از تو بیرون می آید، یعنی شیطنت. مُشیر شریر که شیطان و نفس اماره به سوء است، مادامی که در کنترل عقل است و در کنترل عقل است، هر قدر عقل بیشتر کنترل کنه، انسان راحت تره.
ولکن وقتی که عقل انسان ضعیف شد و کمرنگ شد و بی رنگ شد به وسیله مستی، این مُشیر شریر آزاد می شود، چنان که در درون آزاد است، در برون نیز.
خداوند چنین می فرماید، اگر چه ایشان سالم و بسیار باشند، با این وصف منقطع و نابود می گردند. شراب خور اگر هم بدنش سالم باشد، وضع ظاهرش سالم باشد، با این وصف منقطع می گردند. انقطاع در دنیا، انقطاع از عقل است که مانند حیوان وحشی می شوند و انقطاع در آخرت که معلومه.
و هم چنین در کتاب هوشع پیغمبر، فصل چهارم، آیه یازده، می فرماید، زنا و شراب و شیره انگور، دل را می گیرند. البته مراد از شیره انگور، امکان دارد بعضی خیال کنند که آب انگور ثلثان نشده است ولو مست کننده نباشد، این قابل قبول نیست. نخیر. شیره انگوری که مستی می آورد ولکن نه به اندازه خمر. چون خمر دارای دو بُعد است.
یک خمر رسمی ست که مقدار کمش هم مستی میاره و یک خمر غیر رسمی ست. نمونه خمر غیر رسمی حدود شاید پنجاه سال پیش یا بیشتر که ما در کاشمر ماه رمضان بودیم، جلسه قرآنی بود که اضافه بر منابع، در اون جلسه قرآنی سوال کردند که در کاشمر، یازده جور انگور وجود داره و بعضی ها عرض می شود که آبگوشت می خورن مفصل و انگور می خورن و می خوابن تو آفتاب و مست می شوند. این چطوره؟ گفتم حرام است. برای اینکه هر چی مست کننده باشه حرامه. یا مست کننده، زود مست کننده باشد، یا مست کننده دیر. بنابراین این شیره انگور مراد اونه.
و در آیه هجده از فصل چهارم کتاب هوشیع فرماید، شراب ایشان تغییر یافته، پیوسته به زناکاری مشغول اند. سرورانش بی حیا گشته، عشق بازی می نمایند.
و در کتاب امثال سلیمان که به نام سرود سرودهای سلیمان معروف است، فصل بیست، آیه یک، فرماید، شراب، مستهزء و مسکرات غوغاآورنده است و هر کس به او فریفته شود، حکیم نمی شود.
و در آیه دو از همین فصل می فرماید، ساکت کردن غوغا عزت انسان است، اما هر ابلهی آن را برمی انگیزد.
و هم چنین در همین امثال سلیمان، فصل بیست و سه، آیه بیست و دو الی سی و پنج، وای چراست؟ و آه چراست؟ و منازعات کراست؟ و غمگینی کراست؟ و جراحت های بی سبب کراست؟ و قرمزی چشمان کراست؟ مر کسانی راست که متوقف اند بر شراب، خمر و عازم شده مسکرات، و عازم شده، مسکرات ممضوج را جستجو نمایند.
و همچنین تا هجده آیه. چهارده آیه، نص تورات است، در حرمت شراب که بعضی هاش خیلی غلیظه من نخوندم براتون.
مثلاً فرض کنید که در کتاب امثال سلیمان، این معلوم بله، در کتاب امثال سلیمان آیه سی و یک هنگامی که شراب سرخ فام است و انگشت را در جام نمایان ساخته و به راستی حرکت می نماید به آن منگر. چه عاقبت مثل مار می گردد و مثل شاه مار نیش می زند. چشمان تو به زبان بیگانه نگران خواهد شد و دل تو در پی کژی ها خواهد بود و مثل خواهنده در میان دریا خوابنده در میان دریا و نائم بر سر کشتی دار خواهی بود و بگویی که امروز مرا زدند و الم نکشیدم. مرا کوفتند، دریافت نکردم. بیدار کی خواهم شد تا آنکه بار دیگر آن را جستجو نمایم؟
در بعضی از آیات که من تفسیرش رو نمیخونم، دارد که اگر جوانی شراب خورد و ثابت شد شراب خورده، او را در خیمه اجتماع احضار کنید و سنگباران کنید. خب در قرآن سنگباران برای شراب نداره. بنابراین سر جمع دو مطلب از هجده آیه که چهارده آیه در تورات و کتب انبیای بنی اسرائیل قبل از مسیح است و چهار آیه هم در نص انجیل است که مراجعه خواهید فرمود که تحریم شرابه و تحریمش أغلظ است از تحریم قرآن.
و اما نجاستی است؟ نیست. خب، آیا تحریم شراب، اگر ملازم با نجاست است، تحریم غلیظ ترش ملازم است با نجاست بالاتر.
نه اصل نجاست راجع به شراب و نه نجاست عمیق تر را در تورات و انجیل اصلاً اشاره ای نکرده. بنابراین بر مبنای شریعت تورات و انجیل، شراب پاک است و نجس نیست.
حالا، آیاتی از قرآن راجع به حرمت شراب داریم. یک دسته از آیات به طور کلی که ۴۸ آیه مکیه و مدنیه تحریم اثم. اثم عبارت است از کاری که عاقبتش وخیم است، انسان را از واجبات دور می کند، انسان را به محرمات نزدیک می کند. وقتی که عقل انسان رفت، عقل انسان ضعیف شد، شهوت و نفس اماره انسان ضعیف شد، نه تنها از واجبات دور می شود، بلکه به ترک واجبات مبتلاست و نه تنها به محرمات نزدیک می شود، بلکه به فعل محرمات مبتلاست.
بنابراین از مصادیق واجب بسیار واضح اثم، مستی ست. چنانکه قرآن در سوره مبارکه بقره می فرماید، ﴿يَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ﴾ [بقرة: آیه ۲۱۹].
این چهل و هشت آیه که اثم را حرام کرده، ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ [الأعراف: آیه ۳۳] اثم که جزو فواحش است و جزو محرمات بزرگ است، اگر اثم کبیر باشد، از محرمات عرض می شود که کبیره است. این یک بُعد.
بَعد در سوره مبارکه نساء و سوره مبارکه نحل و سوره مبارکه بقره و سوره مبارکه مائده، چهار آیه است نص در حرمت شرب خمر که بحثش مربوط به مأکولات و مشروباته، ما در مورد نجاست داریم بحث می کنیم.
این پنج بخش قرآن که یک بخشش ۴۸ آیه راجع به حرمت اثم است و نه نجاست و آیه نحل که ﴿وَمِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾ [نحل: آیه ۶۷] این رو عرض خواهیم کرد. (سَكَرًا) اما نجس است نه، (سَكَرًا).
و هم چنین آیه سوره نساء ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا﴾ [نساء: آیه ۴۳] صحبت حرمت است. حرمت سُکر جوری است که أهم واجبات فرعیه که صلاه است، در حالت سُکر عرض می شود که حرام می شود.
و آیه سوم، سوره بقره است که ﴿يَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ﴾ [بقرة: آیه ۲۱۹].
و آیه چهارم که عُمر در آیه اول و دوم و سوم، شراب را به طور مستمر می خورد، البته تفسیرش در جای دیگه خواهد آمد. ولکن وقتی که آیه مائده آمد، ﴿فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ﴾ [مائدة: آیه ۹۱] قال انتهینا، انتهینا با غصه و ناراحتی. إنتهینا، إنتهینا.
حالا، ما بحثمون امروز در آیه مائده است. آقایون قرآن رو باز کنید، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ، إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ﴾ [مائدة: آیات ۹۰ و ۹۱]
گاه اوقات که مراجعه فقهای سنتی به قرآن می شود، مراجعه بسیار بسیار سطحی ست.
(صحبت حضار) آیه چندم؟
آیه نود و یک، نود و نود و یک.
مراجعه بسیار سطحی است و نتیجه می شود که بر خلاف نص مستقر آیه، فتوا داده می شود و از این قبیل آیات ما عرض می شود که زیاد داریم متعدده. از جمله همین آیه.
تا به لفظ رجس رسیدن، میگن رجس نجاست است، نجاست هم نجاست جسمی ست، پس خمر جسماً نجسه و حال آنکه قضیه کاملاً به عکس است، بر حسب تحقیق و دقتی که بدون پیش فرض و بدون خواسته، ما در آیه می کنیم.
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ) خب این خمر ممنوع است. ممنوع است در ابعاد عشره که در حدیث است و درست هم هست. حالا بحثی اونجا نداریم. خمر، میسر. میسر، یعنی حرام را به آسانی انجام دادن، واجب را به آسانی ترک کردن از جمله قماره. قمار مال مردم را به آسانی گرفتن، مال خود را به آسانی باختن. هر عملی که واجب را، ترک واجب را آسان کند و فعل حرام را آسان کند، این میسر است که از ابعاد و نمونه های بیّنش قماره.
خب، میسر پس عمله. آیا این عمل نجس است؟ عمل قمار نجس است؟ آیا آلات قمار نجس است؟ عامل که مسلمان است نجس است مثلاً یا غیر مسلمان؟ آلات قمار، فعل قمار، عامل، نجاست جسمانی دارند؟ (وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ). انصاب ما {23:17} علی النصب است.
مشرکین حیواناتی رو چهارپایانی رو، روی بت میذاشتن و به برکت بت می کشتن. کشتن به برکت بت، این رجس است. آیا کشتن نجس است؟ کشنده نجس است؟ کشته شده قبل کشتن نجس است؟ یا بعد از این که کشتن که ﴿مَيْتَةً﴾ شد، به حساب آیه انعام عرض می شود که رجسه.
(وَالْأَزْلَامُ) ازلام عبارت است که توأم می کنند کشتن حرام را با قمار. یعنی، حیوانی رو میذارن و تیر می اندازند. هر کس تیرش به حیوان خورد، به اون بخشی که خورد مال اوست. هر کس نخورد کلاه سرش رفته. این هم قمار است و هم ذبح غیر شرعی ست.
پس ازلام عبارت از حیوان نیست. تیراندازی قمار است که هرکس بختش گرفت، از او سهم می برد، هر کس نه، نه. اما این حیوان که با ازلام عرض می شود تقسیم میشه، دو بُعد دارد، یا با ازلام کشته می شود یا این که حتی، یا اینکه اذا ذکیتم، (إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ) [مائده: آیه ۳] عرض می شود که در آیه مائده، در موارد میته، عرض می شود که نمونه هایی رو ذکر کرده ﴿وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ﴾ [مائده: آیه ۳] یعنی تمام اینها.
تمام اینها دو بُعد دارن. اونی که شاخ خورده، اونی که از بالا افتاده، اونی که حیوان خورده، اونی که چه کرده، اینها دو بعد دارن. اگر مردند به این وسایل میته اند، اگر به این وسایل نمردند، (إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ).
اگه داره میمیره جلوش رسیدید، با این که کتک خورده، اگه نرسی میمیره، یا افتاده یا چه شده، یا حیوان گازش گرفته، اگر نرسی میمیره ولی اگر برسید و تا جان دارد، سر ببرید و شرایط شرعی رو انجام بدید، این حلاله. بنابراین بحث سر میته به عنوان عرض می شود که ازلام و انصاب نیست.
خب، بله، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ﴾ [مائدة: آیه ۹۰]. رجس چیه؟ ما در قرآن شریف ده آیه رجس داریم و در این ده آیه رجس، یکیش با قرینه قطعی، نجاست ظاهری است. ملاحظه بفرمایید.
بله، رجس در ده جای قرآن ذکر شده که از جمله همین آیه مورد بحثه و در ده جا، فقط آیه انعام است که رجس به معنی نجاسته و إلّا رجس در لغت الصوت الآل المزعج الشدید. آنچه مزعجه. اونچه که ازعاج آور است و ناراحتی آور است، اون رجسه.
آیا دست به نجس العین زدن، ناراحتی آور است؟ نخیر. اما شراب خوردن ناراحتی آور است. ازلام و انصاب و نفاق و کفر و این ها ناراحتی آور است. بنابراین اصل لغت رجس به عنوان خود لغت رجس، شامل نجاست نیست که فقط تجنب ازش مثلاً لازمه اگر دست کنیم باید آب بکشیم.
حالا، این در سوره انعام
(صحبت حضار) همین آیه؟
بله، عرض می شود که ﴿قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ﴾ [الأنعام: آِیه ۱۴۵].
خب، این آیه مبارکه کما اینکه قبلاً ما بحث کردیم، سوره انعام آیه صد و چهل و پنج، (إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ﴾ (فَإِنَّهُ) رو برگردونیم به همه، به میته و دم مسفوح و لحم خنزیر. به حساب أو. چون (خيّر أبح قسم بأو و أبهم و اشكك و إضراب بها أيضا نمى) اینجا تقسیمه.
حالا، این جا دو مطلبه، یک مطلب حرمته. یک مطلب نجاسته.
اگر مراد از نجاست، حرمت بود، حرمت خوردن بود، رجس، بعد از تحریم، این تکراره. پس ظاهر آیه این است که رجس به جسم می خوره. یعنی جسم میته. جسم دماً مسفوحاً. جسم لحماً عرض می شود که لحم خنزیر، جسمش هم نجسه کما اینکه حرامه. ممکن است چیزی حرام باشه، نجس نباشه. ولی چیزی که نجس است، حتما حرامه. اینجا دو بُعده، هم حرمت دارد به حساب خودش و هم نجاست دارد.
پس به دو حساب حرمت دارد. رو این جهت ما می گیم رجس در این جا با این قرینه ظاهره واضحه، رجس اضافه بر حرمت این اشیاء نجاست جسمانیشه. ولکن بقیه آیات چی؟
مثلاً سوره انعام آیه ۱۲۵ ﴿كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ﴾ [الأنعام: آیه ۱۲۵] این نجاستی که خداوند بر مبنای عدم ایمان، بر (الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ﴾ می داند، این نجاست چیه؟ خونه؟ بوله؟ منیه؟ خدا دستور می دهد که مردم بول بدهند به این ها؟ یا منی کنن؟ یا غائط کنن؟ یا میته؟ نخیر. رجس همون رجس به معنی ظلمته. یعنی کسی که با عناد ایمان نمی آورد، این ﴿ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ﴾ [نور: آیه ۴۰] می شود و کسی که روی حُب ایمان میارد، ﴿نُورٌ عَلَى نُورٍ﴾ [نور: آیه ۳۵].
اگر قدم در راه ایمان بگذارد، خداوند ایمانش رو زیاد می کند و اگر قدم در راه کفر و عناد بگذارد، خدا کفر او را و ظلمت او را و این ظلمت مربوط به جسم نیست، مربوط به روح است.
و هم چنین آیه هفتاد و یک سوره اعراف.
(صحبت حضار) با توجه به این آیه که رجس یک حالت معنوی دارد نه حالت نجاست
تأیید دارید میکنید، بله منم همینو عرض می کنم، میگم تمام آیات رجس عرض می شود که رجس معنوی ست، رجس جسمانی نیست.
آیه هفتاد و یک سوره اعراف ﴿قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ﴾ [الأعراف: آیه ۷۱] رجس و غضبی که بر یهودی های متخلف وارد شد، نجاسات نبود. رجس معنوی بود.
و همچنین سوره توبه آیه ۹۵ ﴿فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ﴾ [توبة: آیه ۹۵] قبلاً بحث منافقینه. مذمت افکار و اعمال، مال منافقین، ﴿فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ) (أَعْرِضُوا) یعنی دست بهشون نزنیم؟ نخیر. (أَعْرِضُوا عَنْهُمْ) یعنی با منافقین مصاحبت نکنید. مصاحبت کافر، برای شخصی که زود تأثر پذیر است، کفر آور است و مصاحبت منافق، نفاق آور است.
﴿فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ﴾ منافق بالضرورة الاسلامیه، بلا اختلاف، جسمش نجس نیست.
و همچنین سوره یونس آیه صد ﴿وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ﴾ [يونس: آیه ۱۰۰] کسانی که عقل دارند و عقل را مصرف نمی کنند و بر خلاف عقل کار می کنند، که کافر می شوند که فاسق علیه می شوند کذلک، ﴿وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ﴾.
و هم چنین سوره
کذلک نیست ﴿وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ﴾
بله؟
﴿وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ﴾
سوره حج آیه سی ﴿فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ﴾ [حج: آیه ۳۰] اوثان رجسه. آیا بت ها بول اند؟ غائط اند؟ خون اند؟ اوثان رجس است، یعنی عبادت اوثان رجس است. اوثان به حساب معبود بودن رجس است. اما شما لات و عزی رو بیارید و بشکنید این طاهره. این عمل شما طاهره. پس عبادت اون ها و معبود بودن اون ها رجس است.
و هم چنین آیه سی و سه سوره احزاب ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا) [الأحزاب: آیه ۳۳] یعنی اهل بیت بول و غائط ندارن؟ خون ندارن؟ منی ندارن؟ این نیستش که.
و هم چنین آیه صد و بیست و پنج سوره توبه ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ﴾ [توبة: آیه ۱۲۵] بنابراین رجس در قرآن شریف، کلاً، لغتاً و استعمالاً نجاست ظاهری نیست. این یک.
و اما در آیه انعام که نجاست ظاهری است، به دلیل خود آیه است.
حالا ما ده بُعد از برای این آیه ما داریم که این ده بُعد به حساب منع حتمی و بطی استعمال خمر است و میسر است و انصاب است و ازلام. ده بُعد.
﴿إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ﴾ [مائدة: آیه ۹۰] یک. ﴿مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ﴾ [مائدة: آیه ۹۰] دو. ﴿فَاجْتَنِبُوهُ﴾ [مائدة: آیه ۹۰] سه. ﴿لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ [مائدة: آیه ۹۰] چهار. ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ﴾ [مائدة: آیه ۹۱] پنج. ﴿وَالْبَغْضَاءَ﴾ [مائدة: آیه ۹۱] شش، ﴿فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ﴾ [مائدة: آیه ۹۱] هفت. (وَعَنِ الصَّلَاةِ) [مائدة: آیه ۹۱] هشت. ﴿فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ﴾ [مائدة: آیه ۹۱] نه، یکیش نظرم رفت.
باز اشاره می کنیم. ببینید، (رِجْسٌ﴾ یک. ﴿مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ﴾ دو. ﴿فَاجْتَنِبُوهُ﴾ سه. ﴿لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ چهار. ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ﴾ پنج. ﴿وَالْبَغْضَاءَ﴾ شش. (وَيَصُدَّكُمْ) هفت. (عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ﴾ هشت. (عَنِ الصَّلَاةِ) نه. ﴿فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ﴾.
ببینید، تمام این ده تا، مربوط است به اثر داخلی خمر. خمر و میسر و انصاب و ازلام، اثر نجاست ظاهری این ها نیست. اگر این آثار حتی یکیش، اثر نجاست ظاهری باشد، باید دائماً، کسی که بول می کند، غائط می کند، خون می ریزه ازش، منی و فلان، اگر دست می زنید، بنابراین باید که عداوت و بغضاء و عمل شیطان و محرمه. تمام این ده مورد محرماته. آیا نجس بودن و نجس شدن از محرمات است؟ بنابراین کل انبیا محرمات انجام میدن. بول می کند، بول نکنه؟ بول می کنند، غائط می کنند، عرض می شود که عمل جنسی انجام می دهند، چه می کنند.
بنابراین این ده مورد و این ده علت که از برای منع و تحریم عرض می شود که شرب خمر است، یکیش حتی ولو به طور خیلی کمرنگ، دلالت بر نجاست ظاهری ندارد. این اولاً.
(صحبت حضار) دو تاش که (وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ﴾ دو تاش که میشه یکی
(وَعَنِ الصَّلَاةِ)، (عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ﴾ کلاً، (عَنِ الصَّلَاةِ) جزئاً. دو تاست.
ببینید، رجس، خب، رجس چیه؟ رجس، اولاً لغتاً نجاست جسمانی نیست، مگر با قرینه و قرینه این جا نیست، قرینه ضده. ﴿مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ﴾. عمل شیطان چه رجسی ست؟ عمل شیطان، رجس معنوی ست یا رجس ظاهری ست؟ آیا اگر نجاست ظاهری عمل شیطان باشد، پس کل معصومین شیطان درشون عمل می کند.
بول را شیطان ساخته؟ غائط را، منی را، خون را، میته را، چه را؟ این ها. بله، عمل شیطان. یعنی عمل کردنی که نجاست خواری، میته خواری، ازلام خواری، انصاب خواری، دم خواری، این اعمال، عمل شیطانه، عصیانه.
ولکن خود این ها ﴿مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ﴾ است؟ اگر خود این ها ﴿مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ﴾ است، پس شیطان در کل معصومین دخالت داره و شیطان خالقی ست مثل خدا. خداوند خالق طاهر هاست و شیطان خالق نجس هاست، چنان که ثنویه میگن. ثنویه میگن که ما دو خدا داریم، یک خدای خیر، یک خدای شر. خدای خیر، خیرات و نور و برکت و نعمت. خدای شر، شیطنت و فقر و گرسنگی و موت. آیا اینطوره؟ این بُعد دوم.
﴿فَاجْتَنِبُوهُ﴾ آیا خمر خوردنش، فروختنش، درست کردنش واجب الاجتناب است کلاً؟ یا دست زدنش؟ مگر دست زدن به نجس واجب الاجتناب است؟ حرامه مگه؟ همچین چیزی نیستش که. بلکه بعد از دست زدن به نجس، واجب است. اگر دست بزنید، نمی تونید بشویید. غائط رو اگه دست بزنید نمی تونید بشویید. خون رو و هم چنین. بنابراین ﴿فَاجْتَنِبُوهُ﴾ بُعد دوم است که این نجاست ظاهری نیست.
﴿لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ اگر اجتناب از خمر و میسر و انصاب و ازلام کنید، شما رستگار میشید. بنابراین اگر رستگاری در انحصار اجتناب از نجس ظاهریست یا شامل اجتناب نجاست ظاهری و نجاست باطنی است، بنابراین کسانی که با نجاست ظاهری عرض می شود که دست میزنن و میشورن چه میکنن، اینها مُفلح نیستن. پس هیچ کس از انبیا و معصومین، مُفلح نیست. چون همه محشورند با بودن این بودن نجاست ها و تطهیر نجاست ها.
﴿إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ) منحصراً اراده شیطان این است که (أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ﴾ بول شستن، عداوت آور است؟ غائط شستن، عداوت آور است؟ (وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ).
تمام ده تا، صددرصد، بدون استثناء، دلیل قاطع است بر اینکه رجس، اضافه بر استعمال عموم قرآنی و اضافه بر معنای لغوی، رجس نجاست ظاهری هرگز نیست. خب، مراحل بعدیش بماند.
مرحله بعد. خب، شک کنیم حالا. فرض کنید شک کنیم. ما که شک نمی کنیم. شک کنیم که آیا رجس نجاست ظاهری ست یا نه؟ پس شک در ناسخیت می کنیم. چون شریعت تورات و شریعت انجیل، چهارده آیه تورات و کتاب های توراتی و چهار آیه انجیل تنجیس نکرده است، تحریم کرده. پس طاهره.
پس در شریعت تورات و شریعت انجیل که طاهر است خمر، آیا شریعت قرآن نسخ کرده یا نه؟ ناسخیت با چه خواهد بود؟ با همین آیه مائده. فوقش یه چیزی رو شما شک کنید که آیا رجس، نجاست ظاهری ست یا نجاست باطنی ست؟ آیا ناسخ می تونه مشکوک باشه؟ نه منسوخ می تونه مشکوک باشه، نه ناسخ. هم منسوخ باید نسخ باشد، هم ناسخ. چیزی رو که میخوان نسخ کنن، باید وجوبش، حرمتش، بیّن باشد تا نسخ کنند و إلّا غیر بین که نسخ نمیشه. ناسخ هم چیزی که ناسخ وجوب است، ناسخ حرمت است، ناسخ طهارت است و ناسخ، مثل این آیه.
اگر این آیه ناسخ طهارت خمر است که بر مبنای تورات و انجیل طاهر است، این آیه باید نسخ باشه. و حال آنکه بر مبانی که عرض کردیم، نص است در اینکه نجس هرگز نیست و هیچ آیه ای از آیات پنجگانه قرآن، چه چهل و هشت آیه اثم، چه آیه نحل، چه آیه نساء، چه آیه بقره و چه آیه آخر این که همه چیز را راجع به خمر فرموده است، اصلاً اشاره ای به نجاست ظاهری خمر عرض می شود درش وجود ندارد.
(صحبت حضار) حاج آقا اونجا که شک کنیم از لحاظ علمی میشه گفت (کُلُّ شیء طَاهِر)
اصلاً به اونجا نمی رسه. برای اینکه شک در نسخ، کل شیء نمی خواد بیاره. شک در نسخه. شک در نسخ، اون است که خب نسخ باید ثابت بشه که ثابت نیست.
خب، بنابراین خمر طاهر است.
به مقدس اردبیلی عرض کردیم که شما خمر رو طاهر. چون در عرض می شود که در جامع البیان ایشون میگن خمر طاهر است. ما هم که نجف رفته بودیم، خب چون به تفسیر قرآن زیاد علاقه داشتیم و تفسیر قرآن داشتیم و فقهمون هم قرآنی بود، اون جا دلشون می خواست هو کنن مثل این جا که هو دارن می کنن مرتب. یا وهابی هستیم، یا سنی هستیم، یا فلان. من مجبور بودم که اگر فتوایی رو بر خلاف فتاوا نقل می کنم، از مقدسین فقها نقل کنم. از جمله همین. گفتیم خمر طاهر است، به دلیل کتاب نصاً و به دلیل سنت بر حسب روایتی که خواهیم خوند که بیست روایت، نص است در طهارت خمر و کمتر از بیست روایت ظاهر است در نجاست که حمل همیشه.
گفتیم به مقدس اردبیلی در کتاب عرض می شود که آیات الاحکامش میگوید خمر طاهره است. از مقدس اردبیلی سوال کردن که شما خمر رو طاهر میدونید، خب مردم می خورند. گفت خب مال مردم هم طاهره. مال دزدی هم طاهره. مال یتیم هم طاهره. مگه هر طاهری قابل خوردنه؟ عرض می شود که در ماه رمضان مال طاهر شما، روز رمضان بر شما حرام است و کفاره میاره. این دلیل نمیشه.
(صحبت حضار)
خب، بُعد دوم که واضح تره و عجیب است از عرض می شود که فتاوا که آب انگور و آب خرما، شیره انگور و شیره خرما رو آقایون کلاً می فرمایند قبل از این که ثلثان بشود و قطعاً مسکر نیست، اگر که مسکر باشد که مسکره. اگر مسکر باشد که خمره. اگر خمر نباشد، در هیچ بُعدی از ابعاد خمر نباشد، نه خمر بالفعل باشد، نه خمر بالشأن.
خب، این آقایون نوعاً می فرمایند که، یا میگن حرام و نجس است، یا میگن حرام غیر نجس است. ولی قول سوم رو از قرآن استفاده می کنیم.
آیه شصت و هشت سوره نحل ﴿وَمِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ) بحث فرداست ﴿وَمِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾ [نحل: آیه ۶۷].
روایات هم داریم، ولی خود روایات اگر آیه هم نبود، خود روایات نمیشه بهش استدلال کرد در حرمت عصیر عنبی، تا چه رسد به نجاست. و اگر هم روایات تواتر داشته باشد، در حرمت و نجاست عصیر عنبی و عصیر تمری، نص هم باشد، چون بر خلاف نص آیه سوره نحل است، قابل قبول نیست.
اللهم الشرح صدورنا بنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا لما تحبه و ترضی و جنبنا ان ما لا تحبه و لا ترضی
والسلام علیکم
اللهم صل علی محمد و آل محمد