پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه صد و هفدهم درس خارج فقه

تیمم

بسم الله الرحمن الرحیم.

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اللهم صل علی محمد وآل محمد

چنانکه عرض شد از (وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا) [مائده: آیه ۶] با دو آیه دیگر که اطلاق است در کمیت و کیفیت طهارت، حداقل ظهور در اطلاق دارد، این (اغتسلوا و اطهرّوا) در اطهروا در اینجا و اغتسلوا در آیه نساء و یطهرن در آیه حیض، این سه اطلاق کالنص دارند که، در طهارت غسلی کیفیتی اصلاً شرط نیست، ولی کمیت معلومه.

چون (فَاطَّهَّرُوا) یعنی کلاً، یا اینکه اغتسلوا یعنی کلاً، یطهرن یعنی کلاً، چون جای خاصی را مانند اعضای غَسل وضو و اعضای مسح وضو نفرموده است، بنابراین شمول کلی دارد. از نظر ماده و مساحت کلیت دارد که در غسل کل بدن حتی موهای بدن، روی مو زیر مو باید که شسته بشه، برخلاف وضویی که جور دیگر بود، وجوه داره وجوه وجه ظاهره.

ولکن (فَاطَّهَّرُوا) یعنی خود را بشویید واغتسلوا خود را بشویید، یطهرنَّ خود را بشویند، که بعد یعد از (يَطْهُرْنَ) است. (يَطْهُرْنَ) شستن نجاست حیضی ست و یطهرن شستن کل است.

و عرض کردیم روایات سه دسته است، اون دسته از روایات که مطابق با اطلاق آیه است قابل قبول است. خب، حالا بعدش (وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا) [مائده: آیه ۶].

در این مربع دو ضلع مربوط به حدث اصغر و اکبر است و دو ضلع مربوط به عذر است. عرض می شود که (وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى) [مائده: آیه ۶] عذر اول. (أَوْ عَلَى سَفَرٍ) [مائده: آیه ۶] عذر دوم. البته کسی که مریض است یا مسافر است و معذور است از طهارت مائی کسی ست که محدثه دیگه.

بعد موارد حدث رو بیان کرده (أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ) [مائده: آیه ۶] که حدث اصغر است (أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ) [مائده: آیه ۶] که حدث اکبر است.

(علیک السلام)

در اینجا سوالاتی هست. از جمله آیا (إِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى) [مائده: آیه ۶] هر مرضیست؟ و (أَوْ عَلَى سَفَرٍ) [مائده: آیه ۶] هر سفری ست؟ تبعاً نه.

به مناسبت حکم وضو اون مرضی که طهارت مائی براش ضرر دارد. یا حرجی ست یا عسر است که براش ضرر دارد. یا ضرر به الفعل دارد به الفعل مریض است، یا می ترسد عقلایی مریض شود که بعداً بحث می کنیم.

(أَوْ عَلَى سَفَرٍ) [مائده: آیه ۶] (إِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى) [مائده: آیه ۶] با (أَوْ عَلَى سَفَرٍ) [مائده: آیه ۶] این است که (عَلَى سَفَرٍ) [مائده: آیه ۶] برای عدم وجود ماء است در سفر که  سابقاً اینطور بود.

(إِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى) [مائده: آیه ۶] چه آب باشد چه نباشد. اگرم آب باشد ولکن مرضی ست که براش وضو ضرر دارد یا غسل ضرر دارد در این صورت عرض می شود که حرام است وضو یا غسل.

سوال این است که، آیا فقط این دو مورد مستثناست؟ (إِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى) [مائده: آیه ۶] که خودیست و (عَلَى سَفَرٍ) غیریست. خودی به معنی اینکه در درون انسان یک اشکالی دارد که از نظر اشکال درونی و بیماری نمی تواند طهارت مائی رو انجام بده.

(أَوْ عَلَى سَفَرٍ) [مائده: آیه ۶] این اشکال برونی ست. انسان سالمه اشکالیم نداره اصلاً، ولکن در خارج آبی که در دست و او باشد در طول مدت صلاه وجود ندارد.

سوال این است که حالا اگر انسان نه مریض است و نه مسافر است ولکن استعمال آب براش ضرر داره، مریضم نیست ولی می ترسد سرما بخوره یا اینکه فرض کنید که در سفر نیست، در حذر است و در حذر آب نیست. چون (أَوْ عَلَى سَفَرٍ) [مائده: آیه ۶] نماینده نبودن آبه دیگه. (إِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى) [مائده: آیه ۶] نماینده مرضه.

حالا آیا این مستثنا منه مطلق است که استثنا نص است در اینکه مستثنی منه داخل حکمه و غیر مستثنی منه داخل حکم نیست؟ مثلاً (جاءنی إلّا زید) فقط زید رو استثنا کرده. اما در غیر زید مطلب منفی ست. آیا اینجام اینطوره که اگر انسان مریض نبود و مسافر هم نبود، کلاً این واجد ماء است و باید وضو یا تیمم بگیره یا نه؟

جواب این است که این از باب نمونه است. (إِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى) [مائده: آیه ۶] چون مریض هایی هستند که آب براشون ضرر دارد که مستثنان. خب غیر مریضا هم هستند احیاناً، بله، بعد بحث می کنیم. این برای خودی.

(أَوْ عَلَى سَفَرٍ) [مائده: آیه ۶] از برای غیری، که در سفر آب نیست. خب در حذرم آب نباشه. اگه در سفر آب باشه باز وضو نگیره؟ اگر در غیر سفر آب نباشه باید وضو بگیره؟ نخیر. پس این (إِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ) [مائده: آیه ۶] از باب مصداق های نوعی ست.

مصداق نوعیِ مانعیتِ خودی از وضو گرفتن از طهارت مائی، وضو یا غسل مصداق نوعیش مرضی ست که مانعه. ولی مصداق های دیگم داره. (أَوْ عَلَى سَفَرٍ) [مائده: آیه ۶] مصداق نوعی نبودن آب و دسترسی نداشتن به آب این است که (عَلَى سَفَرٍ) باشه.

کسی بگوید که خب آیه که اینو نمیگه، آیه میگه که (وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ) [مائده: آیه ۶] که این دو تا أو دیگر برای حدثه. (فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً) [مائده: آیه ۶] (فَلَمْ تَجِدُوا) وجدان مرضی ست که با وجود آب ضرر داره (أَوْ عَلَى سَفَرٍ) [مائده: آیه ۶] وجدان خارجی ست که وجود نداره.

خب بنابراین (فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا) [مائده: آیه ۶] در چه صورت؟ در صورتی که اگر مریض نباشید، در سفر هم نباشید بنابراین تیمم راهش نیست. این سوال.

جواب از دو جهته. یک جهت خود آیه و یک جهت آیات دیگر. اما خود آیه (فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً) [مائده: آیه ۶] این عدم وجدان ماء انحصار به حالت مرض، سفر داره؟ نخیر. خود (فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً) [مائده: آیه ۶] به گونه مطلق عدم دسترسی به آب است. نمی تواند آب را استعمال کند، یا آب هست مانع داره، یا آب نیست که نمیتونه.

عموم عذر استعمال آب است چه برای وضو، چه برای تیمم. چه مرضی باشند چه مرضی نباشد علی سفر باشد یا علی سفر نباشد.

این دلیل خودی ست بر اینکه (إِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى) [مائده: آیه ۶] فقط نمونه معمولی ست در اشکال خودی. و (عَلَى سَفَرٍ) [مائده: آیه ۶] نمونه معمولی ست در اشکال برونی. اشکال درونی و اشکال برونی.

وانگهی در استثنا، درست است که مستثنا منه نص در انحصار است و استثنا که میکنن، آنچه خارج از مستثنا منه هست خارج از حکم مستثنا منه. ولیکن این ظهوره، نص نیست.

(ما جاءنی إلّا زید) (ما جاءنی إلّا زید) میگد زید آمد. اگر دلیل دیگری نداشتیم که غیر از زید نیامده میگیم فقط زید آمد. اما اگر زید دیگری نسح دیگری داشتیم که غیر از زید، عمر هم آمده اون نسح مقابل این ظاهر خواهد بود. چون إلّا زیداً عرض می شود که نص است در استثنا از مستثنا منه. ولکن ظاهر است در اینکه غیر زید مشمول جاء نیست.

اما اگر نصی داشته باشیم که اون نص این ظاهر را از بین ببرد، نص مقدمه. در اینجام همینطوره. در اینجا نصوصی داریم که عذر را، عذر خودی را در انحصار مرض و عذر غیری را در انحصار نبودن ماء قرار ندادیم. مثلاً

(صحبت حضار)

پاسخ، شرطی و استثنا مثل بعض اونا شرطین خلاف شرط ظاهر اذا لم یکن نصُ، ولکن نص (9:42) نعم

(إِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ) [مائده: آیه ۶] بعدش (فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً) [مائده: آیه ۶] یعنی ان لم تکونو مرضی ولم تکونو علی سفر، بنابراین اینجا تیمم نکنید با آب. و حال اینکه موارد دیگری هم هست در کار چه موارد خودی و چه موارد غیری.

یک جوابش این است که (فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً) [مائده: آیه ۶] وجدان و عدم وجدان ما محوره. وجدان ما چه وجدان خودی و چه وجدان غیری. وجدان خودی این است که آب هست اما مانع خودی دارد. وجدان غیری این است که آب نیست بنابراین اگرم اشکال خودی ندارد نمی تواند غسل کند و نمی تواند وضو بگیرد. این از (لَمْ تَجِدُوا)

پس (لَمْ تَجِدُوا) [مائده: آیه ۶]. (فلم تجدوا قائدتاً عاماً نفیاً اثباتاً اذا لم تجدوا ماء تیمموا، اذا وجدتم ماءً أو مرضٍ أو سفرِ أو غیرهما) پس حکم غیرهما، خب این اول.

ثانیاً ما آیاتی نص داریم، که از اون نصوص استفاده می کنیم که اگرم مریض نباشید، اگرم مسافر نباشید، علت دیگری که در کار باشد اون علت ملزمه حرام است وضو بگیره و غسل کنه.

مثلاً فرض کنید که آبی هست منم مریض نیستم، آب زیاده یک استخر آبه، و استخر مال مردمه، منم نه مریضم نه مسافر، صاحب استخر آب اجازه نمیده من از این آب غسل کنم یا تیمم، در اینجا نه مریضم و نه مسافر، ولی آب ملک من نیست.

بنابراین (لَمْ تَجِدُوا) هست یا نه؟ میگیم (لَمْ تَجِدُوا) هست و نیست؟ (لَمْ تَجِدُوا) نیست که آب هست. (لَمْ تَجِدُوا) هست برای اینکه آب هست، ولیکن شرعاً استعمال آب مال دیگران، این حرام است بدون اجازه.

بنابراین حرمت استفاده ی از مال دیگران چه آب و چه غیر آب، این نصوصیت دارد در آیاتی از قرآن و سنت قطعیه که نمی شود درش تصرف کرد.

یا فرض کنید که آب هست و طرف هم اجازه میده، ولیکن منت میزاره. آب وجود داره، منم جایی هستم که آب غیر از اون آب نیست، ولیکن با منت این آب میده. آیا در صورتی که آب را با منت به من بدهد، اینجا هم (لَمْ تَجِدُوا) هست یا نه؟ بله، (لم تجدوا ایمانیاً) (قل فلله عزت و رسوله). مومن حق ندارد که با ذلت تیمم کند، با ذلت وضو بگیرد، با ذلت غسل کند، نه با آبش، نه مکانش، نه اوضاع دیگر.

بنابراین نصوص دیگری هستند که این (لَمْ تَجِدُوا) را توصیف می کنند. یعنی شخص مومن اگر آبی مال دیگری ست که اجازه می دهد با منت یا آب مال دیگری ست که اجازه نمی دهد ولو با منت و بی منت، در این صورت (لَمْ تَجِدُوا) عرض می شود که صدق می کند. بنابراین این (لَمْ تَجِدُوا) وسعت زیاد دارد این یک جهت.

جهت دوم. سوال، آیا این (لَمْ تَجِدُوا مَاءً) [مائده: آیه ۶]، (لَمْ تَجِدُوا) در اول وقت (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] یا نخیر (لَمْ تَجِدُوا) در کل وقت؟

جواب، (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] مقصود اول وقته، بله اول وقتم شامله. (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ هذه الجملهُ المبارکاً اول الوقت، وسط الوقت، آخر الوقت) درسته، ولکن (إِذَا قُمْتُمْ) مخصوص اول وقته؟ نخیر.

حالا اگر در اول وقت آبی نیست، اما در بعد الاول، وسط یا آخر، آبی هست اینجا (لَمْ تَجِدُوا) هست یا نه؟ (لَمْ تَجِدُوا) در مطلق وقت صلاه است، نه در اول وقت صلاه.

همانجور که (إِذَا قُمْتُمْ) از آن اول تا آن آخر رو شامل است، (لَمْ تَجِدُوا مَاءً) هم که ماء شرط است از برای محدث اصغر وضو، از برای محدث حدث اکبر غسل این شرط است در کل وقت.

بنابراین (لَمْ تَجِدُوا مَاءً) [مائده: آیه ۶] در کل وقت. رو این حساب فروعی در اینجا است که ما بعدشو عرض می کنیم. مثلا در اول وقت، در اول وقت آب نیست مریضه یا سالمه ولی آب نیست، ولیکن در آخرا آب پیدا میشه، اینجا نه مریضه، نه (عَلَى سَفَرٍ) [مائده: آیه ۶] هست، بله آب فعلاً نیست ولی آب در آخر وقت هست. در اینجا در اول وقت نماز خوندن باطله. برای اینکه شرط رو می تواند ایجاد کند بعداً. و صلاه اول وقتم که واجب نیست. صلاه از نقطه اولی اول وقت، تا نقطه آخر واجب است.

بنابراین مادامی که شرط صحت صلاه که وضو یا غسل است عرض می شود که حاصل نشده، که آبی که می شود که باهاش طهارت مائی کرد نیست، در این صورت صلاه در این صورت باطله.

ولکن به عکس اگر قبل از وقتید شما، می دانید مطمئنید در طول وقت از ظهر تا غروب آبی اصلاً پیدا نمیشه. آبی که جایز باشد بشه باهاش وضو بگیری اصلاً پیدا نمیشه، می دانید و این هم می دانید که اگر وقت شد حتی تیمم می تونید  بکنید، قابل تیممه. آیا کسی که می داند در وقت از اول تا آخر  قابل تبین است.

همونطوری که وضوی قبل از وقت واجب بود در صورتی که در وقت آب نیست. همونطورم تیمم در وضو هم و تیمم بدل از غسلم واجبه. تیمم بدل از وضو یا بدل از غسل واجب است برای اینکه مقدمه است و مقدمه چون ذی المقدمه واجب است، پس مقدمه هم در این صورت عرض می شود که واجب است.

خب بعضی دیگر (فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا) [مائده: آیه ۶] ماء چه مائی ست؟ (فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا) [مائده: آیه ۶]؟ آیا ماء مطلق مائه؟ ماء ناپاک، ماء پلید، ماء پاک؟ نخیر برای اینکه (لَمْ تَجِدُوا) خطاب به مسلمانه، مومنه، مومنی که میخواد نماز بخونه.

آیا مومنی که می خواد نماز بخوند، آب نجس استعمال می کند برای وضو یا برای غسل؟ نخیر. به دلیل آیه ای که (وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ) [الاعراف: آیه ۱۵۷] (وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ) در سوره اعراف (وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ) [الاعراف: آیه ۱۵۷] خبائث حرام است مخصوصاً در عبادات.

اگر انسان با آب کثیف بد بوی گندیده بدون ضرورت، صورت را بشوید حرام است. تا چه رسد برای وضو یا برای غسل. بنابراین این (مَاءً) [مائده: آیه ۶] مقید است به چند قید.

یک، ماء مطلق بودن، که اگر مضاف باشد ماء نیست. دو، این ماء مطلق باید که متجنس نباشد، چون متجنس طیب نیست و استفاده از متجنس هم عرض می شود که برای صلاه مخصوصاً حرامه. سه، این ماء باید طیب باشد یعنی اگر آبی هست که زیادم هست، پاکم هست ولی اونقدر چرک و کثافت و گند و آشغال درشه که آدم تهوعش میگیره با این آب وضو کنه یا غسل.

آیا وضو و یا غسل، با آبی که انحصاری ست و این آب طیب نیست، بلکه خبیث است، آیا برای وضو و غسل جایزه؟ نخیر. دو حرمت داره، یک حرمت مقدمه صلاه، حرمت دیگر اصلاً استعمال آبی که خبیث است و یا غیر آب، استعمال آب خبیث، زمین خبیث، لباس خبیث، زن خبیث، شوهر خبیث، مکان خبیث در غیر ضرورت حرامه.

اگر زنی خبیث است که زندگی با او خبث آور است ازدواج با او حرامه. و همچنین اگر مردی خبیث است ازدواج زن طیب با اون مرد حرام است. اگر هر دو خبیث اند بازم حرامه. خبث چه مکانی، چه زمانی، چه لباسی، چه غذایی، چه فکری، چه علمی که خبث علمی زیاده البته، چه فکری و چه علمی، چه عقیدتی چه ظاهر بدنی، خبث کلاً حرامه مگر در صورت ضرورت.

بنابراین اگر ماء مائی ست خبیث، یا خبیث است از نظر ذاتی که گند و بود دارد، یا خبیث است از نظر مالی، مال مردم است اجازه نمیده، یا خبیث است از نظر بُعد دوم به معنی مائی ست که طاهر است و نظیف است و چشمه است و صاف است اما این ماء مال مردمه، با منت نشون دهنده خبیثه. پس خبث چه خبث ذاتی دارد که آب گندیده است یا خبث ایمانی دارد که آب مال مردم است یا با منت است. بنابراین (فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً) [مائده: آیه ۶] تمام این ها را عرض می شود که شامل است.

(صحبت حضار)

چون آب نیست. آب وضو آب نیست. آب، مثلاً گلاب. گلاب آبه؟ صدق آب میکنه؟ آب این صدق آب برش بشه. اگه یه شیشه گلاب براتون آوردن گفتن آب آوردیم شما می پذیرید آبه؟ آب داریم و گلاب داریم.

بله یک آبی ست که بوی عِطر میده، بوی عِطر گلاب میده ولی آبه هنوز، اون مطلبی نیست. یا آبی که مقداری عرض می شود که گردو خاک داره توش. یا آبی که مقداری شوره، مثل دریای شور ولیکن آبی که مضاف است و آب صدق آب برش نمی کند این از (مَاءً) [مائده: آیه ۶] خارجه.

خب (فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا) [مائده: آیه ۶] از این (طَيِّبًا) دو استفاده می کنیم. یک استفاده این است که در فرع که تیمم است، طیب بودن ماء یتمم به که شرط است در اصل شرط نیست، در آبم طیب بودنش شرطه. اضافه بر این دلیل (طَيِّبًا) صعیداً، دلیل دیگر برای اینکه اگر طیب نباشد آب و خبیث باشد اصولاً استعمال خبیث حرام است مخصوصاً در عبادات، چه مقدمه باشد چه مؤخره.

(فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا) [مائده: آیه ۶] خب تیمم به معنی غَسله. سوال، آیا اگر از استعمال آب معذور بودیم، هر عذری از اعذار، البته عذرم دو جوره.

یک مرتبه عذر حرجی ست، یه مرتبه عذر قصری ست. اگر عضر عسری باشد، چه عسر نبودن آب، عسر مرض، عسر عرض می شود که منت، عسر گران بودن، مثلاً فرض کنید که شما در بین راه مکه و مدینه سابقاً حالا که اینطور نیست. سابقاً که آب کم بود در بین راه مکه و مدینه اینا به مقدار یک وضو آب را به ده لیر، پانزده لیر، بیست لیر می فروختن. خب حالا در اینجا چند حالت داریم.

این آب هست، منم مریض نیستم در سفر، می تونم با این آب وضو بگیرم و یا در صورت لزوم غسل کنم، ولکن این آب را با قیمتی در اختیار ما میذارن که مقدور من نیست، عسره دیگه، پس اینجا وضو و غسل واجب نیست.

یا نخیر مقدور من هست این آب رو بخرم، ولیکن این یارو سوء استفاده می کنه، چون در اینجا آب نیست آب را چند برابر قیمت میخواد بفروشه، مثلاً این آبی که فرض کنید یک ریال ارزش داره، میخواد پنجاه ریال بفروشه، سوء استفاده از قحطی آب و نبود آب و احتیاج من به وضو یا غسل.

بنابراین در اینجا منم دارم، منم پنجاه عرض می شود که ریال یا بیشتر دارم و بدهم ضرر نمی کنم. آیا این جا واجب است یا راجح است یا جایز است یا حرام است خریدن این آب. آراء مختلفه. ما عرض می کنیم که در اینجا حرام است خریدن این آب، چرا؟ به دو جهت.

یک جهت اسرافه. شما مالی که یک ریال می ارزه، پنجاه ریال می خرید. این اصلاً معامله درستی نیست. ثانیاً ایکال بالباطل است. یعنی مردم را به مفت خوری و زیاده خوری عرض می شود که مبتلا کردن. پس از دو جهت حرام است اما

(صحبت حضار)

اون بحث دیگری ست بله بله بله. مثلاً فرض کنید که اگر حیضی ست، یک سگی ست داره میمیره شما آب دارید به اندازه خوردن سگ و وضو سگ مقدمه. سگ اینو بخوره بحث دیگری ست.

(صحبت حضار) به بحث همونجاست، شما پول دارید بخرید ولی دیگران پول ندارن بخرن، وقتی شما خریدی اون آقا هم تشویق میشه به همین قیمت به دیگران بفروشه.

بله چند بُعد داره، از چند نظر می گوید که حرامه. بنابراین آب هست، من سالمم مریضم نیستم، عرض می شود که اشکالی هم نداره، قیمت معمولی آب در اینجا فقط پنج ریاله یا کمتر یا بیشتر. ولی این پنجاه ریال میخواست اینو بفروشه. در اینجا هم اسراف است، هم بیع، بیع سفهی ست اولاً. بیع سفهی ست حرام است. ایکال بالباطل است و به دیگران ضرر زدن است. از چند بُعد عرض می شود این خریدن آب در این صورت حرامه.

خب حالا، سوال، (فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا) [مائده: آیه ۶] تیمم دارد که شما دست به صعید بزنید و بعد به صورت بزنید بعد به دستتون بزنید، تیمم غیر از عمله. نفرمود که فجعلوا عرض می شود که ایدیکم علی صعیدا طیب نخیر (تَيَمَّمُوا) [مائده: آیه ۶] تیمم قصده. قصد کافیه؟

آیا در وضو که عمل شرط بود در تیمم معمولی که تیمم معنیش عوض شده دیگه. در تیمم معمولی آیا قصد خاک شرطه؟ اگر در وضو قصد شستنه، قصد غسلتین و قصد مستحین کافی بود، در تیمم هم قصدش کافی بود. ولیکن در این وضو غسل که کافی نبود.

بنابراین عمل بعد از نیابت عمل است. یعنی عمل وضو و عمل غسل با عرض می شود که ماء اگر (لَمْ تَجِدُوا مَاءً) [مائده: آیه ۶] این منتقل به غَسل نمیشه منتقل به عمل میشه. این اولاً.

ثانیاً خود تیمم یعنی چی؟ یکی یمّوست یکی (تَيَمَّمُوا) [مائده: آیه ۶] یمّوا یعنی غسل کنید تیمم اضاره بر غسله. یعنی بسیار بسیار کوشش و کاوش کنید.

آیا این خاک که جلوی من است، این آجر که جلوی من است، این برگ که جلوی من است و من واجب ماء نیستم. این خیلی خیلی زیاد قصد و کوشش و کاوش میخواد؟ دیدنش کافیه دیگه، پس خیلی عمله. (تَيَمَّمُوا) [مائده: آیه ۶] عمله، یعنی جویا شوید، سه بُعد داره.

اولاً قصد کنید. ثانیاً دنبال این قصد جویا شوید. جویا شوید که صعید طیب پیدا کنید. بعد از صعید طیب با این قصد وافر و با این جویایی وافر چیکار کنید؟ (فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ) [المائدة: آیه ۶] مِن قصده؟ از این صعید طیب که شما تیمم می کیند و اعمالش هم انجام میدید، مِن، یعنی باید صادر باشد این عمل مسح صورت و عمل مسح یدین صادر باشد از (صَعِيدًا طَيِّبًا) [مائده: آیه ۶].

صدور از (صَعِيدًا طَيِّبًا) [مائده: آیه ۶] یعنی شما دست بزنید، اگر دست نزنید فقط ببینید، فقط خیال کنید، فقط قصد کنید که این نه تیمم است نه (مِنْهُ) ست. بنابراین هم از (تَيَمَّمُوا) [مائده: آیه ۶] هم از (مِنْهُ) استفاده می کنیم که باید که از این (صَعِيدًا طَيِّبًا) [مائده: آیه ۶] استفاده کرد.

حالا صعید چیه؟ ما خارج از وضو خودمون سه چیز داریم. یا صعید است، یا مستوا است یا قاعده ناظره. یا بلندیست یا زمین صافه یا قاعده. اونجا چرا فرمود قاعد؟ برای اینکه اصولاً کثافت ها رو در قاعد میریزن. روی زمین یا روی تپه نمیریزن که، کثافت ها رو، نجاست ها رو قاعد داره، به این جهت قاعد میریزن.

در مقابل قاعد چیه؟ در مقابل قاید دو ضلعه (26:43).

یک، زمین صاف جلوش تیمم کنی. یک زمین بر آمده، چرا (صَعِيدًا طَيِّبًا) [مائده: آیه ۶] فرمود؟ این است که اصولاً مکان های مرتفع روش کثافت قرار نمی گیره، کسی نمیاد روی تپه، رو کوه، روی فلان عرض می شود که روی دیوار عرض می شود که قاذوراتش رو بذاره، اصولاً روی جاهای بلند یا کثافت نمیریزن یا اگه بریزن، بارون میاد سیل میاد برطرف میکنه.

بنابراین صعید فرمود به این جهته. پس صعید اشاره است. اشاره است به اون محلی که انسان میخواد دست هاش رو بزنه و صورت و دست ها رو باهاش عرض می شود که مسح کنه.

به دلیل (طَيِّبًا) [مائده: آیه ۶]، (طَيِّبًا) تبیینه، مراد این است که چیزی که پاک باشد، منتها چیز پاک و پاکیزه، هم پاکی باشه هم پاکیزع. چون (بین الطیب و القذر بین الطیب و النجس عموم المطلقی. کل طیباً لیس نجساً ولکن لیس کل نجساً و طیب بعض الانجاس طیبا بعضا نجساً)

مثلاً اگه متوجه باشید این فرش متجنسه، با چند بار سقل به قول آقایون. این فرش متجنسه ولکن طیب هست بله. برای اینکه چیزی از نجاست درش پیدا نیست. بنابراین طیب أخص است از عرض می شود که غیر نجس.

ممکن است نجس نباشد، ولیکن مستخبث باشد. نجس نیست برای اینکه این خبیثه چرکه کثافته آشغاله، پس (طَيِّبًا) أخصه. این (طَيِّبًا) نشانه این است که در مثلث صعید و مستوای ارض و عرض میشود که گودی اگر طیب باشد کافیه.

بنابراین شما اگر خاک را در گودی پیدا کنید. خاک پاک صاف طیب در کجا پیدا کنید؟ این طیب. ولو صعید نیست. چون صعید اشاره به طیب بودنه. اگر در مستوای ارض پیدا کنید طیب است. اگر در بلندی پیدا کنید باز طیبه ولکن به عکس اگر در بلندی صعید غیر طیب باشد این صعیده ولی طیب نیست حرامه. در بلندی یا در مستوای ارض یا عرض می شود که در ته چاه یا ته چاله.

بنابراین محور جسمی ست و جنسی ست که طیب باشد، اگر جسم و جنسی چه خاک باشد، چه برگ باشد، چه تخته باشد چه آجر باشد، سیمان باشد، هر چه باشد، غیر از مأکول ملبوس، چون مأکول ملبوس از تیمم عرض می شود که خارجه. از مسجد خارجه از تیمم خارجه، به دلیلی که بعد خواهیم گفت.

اگر نه مأکول است و نه ملبوس است، هر چه هست باید که استقذاری ازش نشه، طیب باشه. منتهی طیب دو بُعده. یک طیب خاصه که انسان خوشش میاد، یک طیب عام است که قذر نیست. چون طیب در مقابل خبیثه دیگه.

اگر خبیث نیست طیب است در دو بُعد. یک بُعد قوی که خیلی انسان خوشش میاد. یک بُعد عرض می شود که متوسط که بدش نمیاد انسان. اگه بدش نیاد بنابراین خوشش میاد در قدر عرض می شود که اقل یا خوشش میاد در قدر اکثر.

کما آنکه طیبات من النساء، طیبات نساء زنانی هستند که معلوم نیست زنا کارند، اگر معلوم باشد که زنا کار نیست طیب اعلاست. اگر معلوم نباشد زنا کار هست یا زنا کار نیست، ازدواج با او حلاله، حکم طیب برش ما وارد می کنیم.

کذلک در صعید اگر چنانچه معلوم است که این طیب است که روشن است، همه بهش توجه دارن. اگر معلوم است که طیب است ولی حد ادناست، یعنی خبیث نیست این هم برای وضو و تیمم و اصلش برای تیمم بعدش غسل بدل از وضو کافیه.

خب (فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا) [مائده: آیه ۶] حالا آیا، این مطلب یادم رفت. در (فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً) [مائده: آیه ۶] آیا وجود ماء شُل شرط است یا اگه یخم باشه؟ یخ و برف، یخ است و برف است و زمستان است میتونید آب کنید وضو بگیرید یا غسل کنید، چونکه (مَاءً) موجود یا صبر می کنیم بارون بیاد یا صبر می کنیم آب بیاد یا صبر می کنیم یخ رو آب می کنید یا صبر می کنید برف رو آب می کنید. سوال.

(صحبت حضار) به شرط آنکه بشه آب کرد

بشه آب کرد، اگه نشه که نداریم.

حالا اگر چنانچه یخ و برف را نمی توانید آب کنید، چیکار کنید؟ یخ و برف را به اعضای وضو می مالید و به اعضای غسل. چون هم در وضو هم در غسل اسباق شرط نیست که آب بریزی نخیر فقط  مقداری فوق رطوبت، یخ رو به اعضا بمالید برف رو به اعضا بمالید.

(صحبت حضار) غسل نمیشه که

بله؟

(صحبت حضار) غسل نمیشه که

عدلاً غسله. برای اینکه عدلاً غسل این است که صدق فوق مسح باشه، ببینید اگر مسح باشد یه مقداری رطوبته، ولیکن اگه یخ رو یا برف رو انسان باز کند مقداری تر میشه همون مقدار کمه تر شدن کافیه. بنابراین در وضو و غسل وجوه بالفعل آب شرط نیست.

بلکه اگر بتوانید آب تهیه کنید به هر جور یا خود آب رو مستقیم تهیه کنید یا یخ و برف را آب کنید یا یخ و برف را بمالید به عضو

(صحبت حضار) نمیشه حاج آقا اگه شما بخوای غسل کنی تا بخوای آستین بزنی بالا یخ بکشی، این دستم یخ میکنه

اگه بشه. اگه بشه، اگه بشه، اگه نشه. اگه عسر باشه حرامه، اگه حرج باشه مستحب فقط. در صورتی که محرض باشد استعمال آب برای وضو یا عرض می شود که غسل اینجا واجب نیست مستحبه. چنانچه عسر باشد یعنی ضرر دارد در انسان ضرر حالی دارد ضرر بیماری دارد، هر ضرر دیگر دارد، در این صورت عرض می شود که حرامه.

یعنی غسل کردن و وضو گرفتن در صورت عسر حرام است و انسان عرض می شود که فاقد طهور مایی ست. یعنی چی غسل کند یا نکند فرفی نمیکنه. فقط اگر غسل کند یا وضو بگیرد در صورت عسر یه کار حرام انجام داده به جای کار واجب که مقدمه واجب است، واجب است این یه کار حرام عرض می شود که انجام داده.

(صحبت حضار) استاد جریان شرط نیست؟

بله؟ اصلاً جریان شرط نیست، نخیر، چون سه بُعده یا مسحه یا غسل ادناست بدون جریان، یا غسل اعلاست با جریان. غسل اعلا که با جریان است استحباب داره ولکن صدق غسل کنیم کافیه.

در روایتم زیاد داره. عرض می شود که اگر بمالید به دست مقداری که صدق تر بودن بکند به مقدار ادنی، در روایت زیاد داریم کافیه. چون غسل دارای مراتبه دیگه کمانکه مسح دارای مراتبه غسل هم عرض می شود که دارای مراتبه.

خب

(صحبت حضار)

حالا بحث می کنیم. بله؟

(صحبت حضار) یک پارچه رو خیس کنی بکشی

بله میشه. بله.

(صحبت حضار)

بله همه میگن همه میگن. 

(صحبت حضار)

حالا بحث دیگر این است که آیا در وضو غسل تیمم البته بحث تتمه تیمم بعد عرض می کنیم. وضو غسل تیمم آیا استعانت از دیگری جایز است؟ یا جایز نیست؟ اگر انسان ضرورتی ندارد و خودش می تواند وضو بگیرد یا غسل کند یا تیمم بدل از وضو و غسل، اگر دیگری کمک کند درسته یا نه؟

جواب این است که (فَاغْسِلُوا) [المائدة: آیه ۶] امر به کیه؟ امر خود مکلفه. (فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا) [المائدة: آیه ۶] (وُجُوهَكُمْ) و (أَرْجُلَكُمْ) مخاطب کیه؟ مخاطب ما هستیم.

بنابراین اگر کلاً کسی مرا بدون عذر وضو یا غسل بدهد یا کمک کند در بعضی اجزا این وضو و غسل عرض می شود که باطل است و اگر به نیت صلاه باشد این حرام میشه. پس از خود آیه اینکه عرض می شود که ماها به آیات زیاد توجه می کنیم برای اینکه به آیات زیاد توجه نشده و کل فروع بلا استثنا، کل فروع از آیاتی مخصوصاً آیه وضو که منحصر به فرده، کل فروع با دقت و کاوش عرض می شود که استفاده میشه.

حالا این مسأله رو ما راجع به اقوال و راجع به روایت اصلاً احتیاج نداریم. وقتی که بشود از استخر استفاده کرد شما به جوب چیکار دارید دیگه. ما از استخر و از اقیانوس مواج بی کران خدا استفاده می کنیم. وقتی که مخاطب در وضو و غسل و تیمم خود مکلفین هستند، بنابراین غیر مکلف مخاطب نیست.

اگر غیر شما، شما رو وضو بدهد بعضاً یا کلاً. غسل بدهد بعضاً یا کلاً، تیمم بدهد بعضاً یا کلاً، پس شما عمل واجب رو انجام ندادین. شما وضو نگرفتین غسل نکردین تیمم. چه بعضاً باشد و چه عرض می شود که کلاً باشد، مگه در صورت احتیاج.

اینجا سه بُعده. بُعد اول خود خویشتن را عرض می شود که طهارت مائی بگیرید. بُعد دوم کمک بگیرید در بعض. بُعد سوم کمک بگیرید در کل. بُعد چهارم هیچ نشه، اصلاً نه کمکی در کل نه کمکی در بعض نه خود نه شی در اینجا منتقل به (فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا) [مائده: آیه ۶] پس (فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً) [مائده: آیه ۶] تمام مراحل رو شامل یعنی شما که نمی یابید آبی که خود غسل کنید یا وضو کمک بگیرید.

اگر با کمک هم نمی یابید اون وقت منتقل به مرحله بعدی می شود که (تَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا) [مائده: آیه ۶] پس جای تیمم اونجایی ست که اصلاً به هیچ وجه شرعی و عرفی و یسری غیر حرجی یا غیر عسری، نتوانید شما طهارت مائی را انجام بدید.

حالا این تفسری ست در کتاب های مفسری ما نوشتیم از جمله خود الفرقان است و تبصره الفقهاست و رساله مفسر است و کتاب های دیگر ما که

(صحبت حضار)

مثلاً فرض کنید که وقت تنگه انسان به علل عذری نتوانسته آب تهیه کنه یا آب هست.

(صحبت حضار) نه آب هست ولی تا بیاد وضو بگیرد

بله آب هست ولیکن این مقدمه است بر مقدمه. نمیشود که ذی المقدمه فدای مقدمه کنیم. بنابراین اینجا فاقد طهورت است و فاقد طهورت واحد است. اگر آب عرض می شود که هست ولی وضو گرفتن یا غسل کردن تفریق می کند وقت صلاه رو این حرامه اصلاً.

یا اگر آب هست و عرض می شود که وسیله تیمم هست ولی چه تیمم چه وضو چه غسل تفریق می کند وقت صلاه رو اینجا فاقد طهارته.

کمانکه اگر آب هست خاکم هست، اما آب مال مردمه قابل استفاده نیست، و خاک هم طیب نیست خبیثه و در طول وقتم چنینه، در این صورت شما فاقد طهورین اید، در فاقد طهورین هم اصل وجوب نماز که از بین نمیره، بحثش بعداً خواهد اومد. اصل وجوب نماز باقی ست ثابته و عرض می شود که و فروع دیگری که بعداً انشاالله بحث خواهیم کرد.

السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

اللهم صل علی محمد وآل محمد