پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه صد و هفتاد و پنجم درس خارج فقه

غسل

بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمد لله الرّبّ العالمین و صلّ الله علی محمّدٍ و علی آله الطّاهرین. اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم. و ان کنتم جنباً فاطّهروا. بعضی مواقع ما در تامّلهای عبارات فقهای بزرگوار اسلام ساعاتی و روزهایی فکر میکنیم و چون معصوم نیستند و معصوم نیستیم احیانا آخرش معلوم میشود که این تامّل برای این بوده است که صاف اشکال نکنیم. خود ایشون هم اشکال داشته. اما قرآن همش تامّله منتهی تامّل به عنوان تدبّر است. به عنوان تفکّر است. و افلا یتدبّرون القرءان ام علی قلوبهم اثقالها. مقدمه ای که در متن قضیه ست که میخوام عرض کنم حضور مبارک برادران اینه که سوره مبارکه آخرین سخن وحی آخرین است. آخرین وحی که قرآن شریف است مکّیّا و مدنیّا سوره مبارکه مائده در چند ماه اخیر رسالت مدنیه نازل شده است و چون آخرین سخن وحی است از آخرین وحی بنابراین جهاتی درش هست. البته خدا علمش که تمام شدنی نیست و تبلور یافتنی نیست اما چون با مکلفان سخن میگوید تبعا مکلفان باید قدم به قدم جلو آیند بر محور انوار و هدایات وحی و بعدا آخرین سخن وحی که آخرین جهت تربیتی و تعلیمی را نسبت به کل مکلفین جهان هستی دارد دیگه اگر اجمالی قبلا بوده یا نسخی لازم بوده یا تبلور و ترفیعی لازم بوده یا توسعه ای لازم بوده است تبعا در آخرین سخن وحی هست. از این جهت است که سورة المائدة ماسحة غیر ممسوحة .اگر در خود سوره مبارکه مائده احیانا تماسحی باشد که ظاهرا نیست مگر در باب اطلاق و تقیید و عموم و خصوص احیانا اما سرجمع آخرین سخن وحی نسبت به سخنهای گذشته وحی قرآنی حالت هیمنه دارد. حالت شمول و حالت نظر دارد. و این حالت رو ما در سه بخش میفهمیم. یک بخش این است که در بعضی از آیات مائده حالت ماسحیت مییابیم نه نسخ معروف اصولی. که نسخ اعم است از اینکه تباین کلی باشد یا تباین جزئی باشد تباین جزئی هم یا از یک طرف باشد یا از دو طرف که عموم و خصوص الوجه است یا نه اطلاقی قبلا بوده است در مائده تقیید شود بعد از گذشتن زمان عمل که نسخ است یا عموم بوده است که در مائده تخصیص گردد که بعد از گذشتن زمان عمل نسخ است. اون نسخ اطلاق است که نسخ عموم است یا به عکس اگر مخصصی خاصی بر مقیدی احیانا باشد قبل از مائده اون خصوصیت خاص را بعد از زمان عمل گذشتن زمان عمل تعمیم بدهند که این تعمیم توسعه است. نسخ توسعه ایست. یا اگر قبلا مقید بوده است در مائده مطلق کنند با فاصله زمان عمل که در تمام این پنج شش مورد نسخه. سوره مبارکه مائده در سه بخش تا اونجا که ما میفهمیم و من فکر کردم تقسیم میشه. یک قسم که آیاتی که احیانا حالت نسخی دارند نسبت به بعضی از آیات گذشته. یک قسم آیاتی که حالت تبیینی دارند. بیان بیشتر. گرچه در آیه قبلی هم فکر میکردیم میفهمیدیم اما همه کس فهم نبوده است. این حالت تبیینی دارد. و یک قسم حالت ترقیه دارد. افرادی را اضافه میکنند. عناوینی را اضافه میکنند که یا قبلا فهمیده میشده است از برای اخصین یا برای اخصین هم فهمیده نمیشده است و اینجا اضافه شده. فهمیده میشده است برای اخصّین یا خود یا از خود آیاتی که مورد برخورد است یا از آیات دیگر و در اینجا سر جمع ذکر شده. حالا راجع به طهارات ثلاث چنانکه میدانید ما دو آیه داریم. آیه چهل و سوم سوره مبارکه نساء مدنیه است و آیه ششم سوره مبارکه مائده که مدنیه است اما مدنیه مائده بعد از مدنیه نساء است که معلومه. در آیه مائده هر سه بخش از اختصاصات و امتیازات سوره مائده هست بطور اجمال. مثلا از باب نسخ. البته معنی نسخ اینجا این نیستش که آیه ای از آیات مائده آیه ای از آیات صور دیگر رو فقط نسخ کنه. نخیر سنت رو هم نسخ کنه. بر اثر چهل حدیث از طریق شیعه و احادیث بسیاری نیز از طریق برادران سنی وضو قبل از نزول آیه مائده در مسح سر تبعیض نبود تعمیم بود و یا قصد هم بود و نسبت به مسجدها و مسجد بعض چنانکه بعضی از روایات داشت یا غسل کل بود. و لکن آیه مائده هم نسبت به سر تبعیض مسح بیان میفرماید و هم نسبت به پا به استیعاب عرضی و استیعاب طولی تا کعبه. از آیه مبارکه مائده که وضو را دارد و آیه نساء وضو را ندارد جمله وضو در آیه مبارکه مائده مسح میکند قسمتی از وضو رو. حالا صورت الدرس کیفیتی داشته یا نداشته داشته و نداشته فرق نمیکنه چون در اینجا مطلق است. این ثابت نیس که قبلا کیفیت خاصی بوده و لا فاغسلوا بوجوهکم و ایدیکم الی المرافق میرفته. این که ثابت است برای ما از نظر روایات فریقین اینست که پا رو قبل از مائده میشستن. رسول الله میشستن. بعضی مواقع هم مسح بعضی از چراک نعل میکردند. اما عمده شستن است. این یه قسمت که وضو اصلا نبوده است در قرآن حالا این که آمده. این وضویی که در آیه مائده آمده است وضوی قبلی را در مسحتین نسخ کرده است. این یه قسمت. قسمت دوم در بحث تیمم است. در بحث تیمم هم آیه نساء میفرماید و هم آیه مائده میفرماید فامسحوا بوجوهکم و أیدیکم منتهی در مائده منه دارد در نساء منه ندارد. در منه در جای خودش بحث کردیم ما عرض خواهیم کرد که این منه مردد بین امرین است. یا منه میخواد نسخ کند آنچه را در سوره نساء است یا مقین است ماسح نیس. آیا در نسخ ما اطمینان شرط داریم یا نه؟ باید یقینا معنا ماسح باشه یا نه؟ اگر یقینا ماسح نبود و از رو احتماله بود احتمال غیر ماسح اینجا احتمال تبیینه. چطور؟ چون منه در اینجا یا اینکه حالت تبیین تبیین دارد یا حالت نشع دارد. حالت نشعش اینست که فامسحوا بوجوهکم و أیدیکم منه. از منه درمیاد که اثری باید از تیمم در دست شما باشد که از تراب باشد. که از تراب هم به دست شما نشسته باشد که منه باشد. قبول میشه یا تبیین میشه یا تبیین میشه. اما ببخشید تبعیض میشه یا نشع میشه. و اما اگر منه تبیین باشد چطوره؟ تبیین بشه چی میشه؟ ما از خود آیه نساء میفهمیم منتهی همه نمیفهمن. از آیه نساء اینطور میفهمیم. فامسحوا بوجوهکم و أیدیکم از چی؟ از تیمّموا دیگه چون قبل تیمموا ذکر شده. فلم تجدوا ماءً فتیمّموا صعیداً طیّبا. صعیدا هم فقط خاک نیس که بعد با صحبت اینو. تمام وجه الارض است این طاهره. خاک باشد شجر باشد مدر باشد گر چه باشد؟ غبار داشته باشد. نکند این مسح به چی؟ به غباری که به دست آمده نه به اصل مسح این رو عرض میکنم. {صحبت حضار} ببینین این عرض میشود {صحبت حضار} آخه مسحی میخواد که قبلا ترتیب اثر شده باشه. اینجا ترتیب اثر باید بشه دیگه. ترتیب اثر در وضو شده. {صحبت حضار} مگه هر صعیدی غبار دارد؟ مگه هر صعیدی غبار دارد؟ {صحبت حضار} احتمال. احتمال میره. احتمال اینکه … پس ماسح نیست قطعا. اگر ماسح بود توجه بفرمایید به این اگر توجه کنید. اگر منه در اینجا ماسح بود که در آیه مائده فرمود و ان کنتم مرداء علی سفر أو جاء احدٌ منکم من الغائط أو لامستم النّساء فلم تجدوا ماءً فتیمّموا صعیداً طیّبا فامسحوا بوجوهکم و أیدیکم منه نداره که. این که منه. این که منه نداره فامسحوا بوجوهکم و أیدیکم منه. اگر منه بخواد بگد که باید این مسیری که به وجوه و ایدی کنیم اثری از اون تیمم داشته باشد در دست این شد ماسح. چرا؟ در اینکه ما این اثر را در آیه مائده نمییابیم چون منه ندارد. در آیه مائده که اینا رو ندارد. فامسحوا بوجوهکم و أیدیکم دیگه منه ندارد. پس معلوم میشود که این صعید طیب چه غبار داشته باشه چه نداشته باشد. حالا. اگر در آیه مائده راه و یا {صحبت حضار} حرفمو بزنم. اگر در آیه مائده این منه میخواد نسخ کند عدم منه را در اونجا. عدم منه در اونجا مطلق میگذاشت مسح را چه چه در ماسح غباری باشد چه نباشد. چنانکه صعیدا مطلق بود. منه هم نداشت مطلق بود. اگر در اینجا منه بخواد تقیید کند تقیید مسح کند و تقیید صعید بکند باید نسخ باشد. ماسح باید نسخ بشه دیگه. ماسح که نسخ نیست. مخصص مگر نباید نسخ باشه؟ مگه نباید ظاهر بشد؟ مردد باشه چی؟ مقید مخصص بالاتر از هر دو ماسح ماسح که میخواست یک حکمی رو بردارد و حکم دیگه جاش بذارد باید نص باشد یا نه؟ همانطوری که ممسوح نص است باید ماسح هم نص باشد. حالا ملاحظه کنید. در اینجا. ضلع دوم از مثلثة الزّوایای امتیازاتی که در سوره مبارکه مائده است پیاده شده است در آیه طهار الثّلاثی که منه در مائده. اگر نسخ باشد کافی نیست چون احتمال تبیین هست تبیین برای کسانی که نمیتوانن بفهمن حوصله فهم ندارن دقت نکردن. چطور؟ ببینین ما خودمون از کسانی هستیم که میفرماید از آیه نساء. چطور از آیه وضو رو فهمیدی؟ {صحبت حضار} متعارضه. {صحبت حضار} متعارضه. جامع متعارضین که نمیشه برسه که. اگر تبیین باشد شرط نیس غبار باشه. اگر تبعیض یا نشع باشد باید غبار باشه. تعارضه. بله عرضم درسته قبول دارم. حالا که داره تعارض بشه چی؟ حالا ببینین توجه بفرمایین در سوره مبارکه نساء که فرمود فامسحوا بوجوهکم و أیدیکم ما منه را به عنوان اینکه باید در اثر این تیمم باشد میفهمیم نه اینکه دست نزده به زمین شما به صورت بمالید. نخیر دست زده به زمین در مبنای زدن دست به زمین بایستی که وجوهکم و ایدیکم رو مسح کنین. اینو که ما میفهمیم ولی همه نمیفهمن. خداوند در سوره مائده که آخرین سخن وحی است از آخرین وحی میفرماید فامسحوا بوجوهکم و أیدیکم منه. پس منه اونی که واضح است باید بیان میکند اونکه اینو فهمیدیم… اونی که واضح نیس و ظاهرم نیس تا چه برسد مسح باشد چه برسد ماسح باشد اینست که منه چنانچه بعضی از فقها استدلال فرمودند که منه یعنی باید به دست انسان غباری بچسبه. مگر ما در آیه وضو نفهمیدیم که باید با رطوبت باقی در دست سر و پا رو مسح کرد؟ از کجا فهمیدیم؟ از اینکه هنوز فاغسلو وجوهکم و أیدیکم الی المرافق و امسحوا برءوسکم . با چی؟ با دست. خب اینجا این ماسح چیزی نداره چون که قبلا ذکر شد که صورت و دستها رو بشویید. نمیشود که انسان صورت بست و باید خراب بشه که. با آب شسته پس چیزی درش هست. در اصل مسح نه شرط است که نه در ماسح چیزی باشد نه در ممسوح اما اگر قرینه ای باشد که در ماسح هست مسح یعنی باید از ماسح ادا کنیم اگر قرینه ای هست که در ممسوح چیزی هست یعنی از ممسوح به ماسح اثر کنه. اگر در هر دو هست هر دو اگر هیچ کدوم نیس هیچ کدوم. این دو. سوم. این سوم رو بیشتر دقت بفرمایید. تمام قطعات در این سوم هست که تبیین مسح نه مسح که عرض کردیم. عرض میشود که تبیین هم که عرض کردیم. سوم تبلوری هست و توسعه ای هست آنچه را اونجا فرموده نشد در آیه نساء اینجا فرموده است. چطور؟ ببینید. البته عمده مطلب جسته گریخته یا بطور مرتب عرض کردم ولی اونی که میخوام امروز عرض کنم اینکه در سوره مبارکه نساء فرمود چه؟ فرمود یا ایّها اللّذین آمنوا لا تقربوا الصلاة و انتم سکاری حتّی تعلموا ما تقولون و لا جنباً الّا عابری سبیل حتّی تغتسلوا. جنبا معنیش معلوم شد. یکی از برادران اشاره فرمودند. بعدا بهشون عرض کردم چیزی. حالا عرض میکنم. معلوم میشود که و لا جنباً الّا عابری سبیل حتّی تغتسلوا جنابت در رابطه با آب است؟ اگر آب نبود خب اما جنابت که معنی بعد است مراد از جنابت و بعد بعد معرفتی بعد علمی بعد اخلاقی بعد عقیدتی بعد عملی بعد چه نیست؟ چرا؟ در اینکه فرمود که و لا جنباً الّا عابری سبیل حتّی تغتسلوا از حرفام اثر دراومد. اغتسال است نه افتخار. اغتسال است که این جنابت را از بین میبرد. جنابت به معنی بعد است. کدام بعد را اغتسال از بین میبرد؟ بعد فکری را؟ بعد اخلاقی را؟ بعد وامستی را قبلا ذکر فرمود. بعد کسالت را؟ بعد ریاء را؟ بعد مکان را که غصبیه؟ بعد لباس را که غصبیه؟ نه. حتّی تغتسلوا کدوم بعدها رو از بین میبره؟ بعدی که با آب از بین میبرد. میرود که یک بعد با اغتسال است. درست شد؟ این معین شد دیگه. پس ما از آیه نساء چی فهمیدیم؟ از آیه نساء دو بعد فهمیدیم. بعد حدث اکبر یکیش منتهی به غسل نیست. بعدی که به وسیله سکر حاصل میشه. لا تقربوا الصلاة و انتم سکاری حتّی تعلموا ما تقولون. فقط تعلموا ما تقولون کافیه. وقتی بعد انسان غسل پیدا کرد با سکر سکری که نمیداند چه میگوید انسان اگر نمیداند با بچش چه میگوید این بعید است از انسانیت تا چه سر ندارد با خدا چه میگوید. اون پیشنهاده رفت. نماز جماعت خوند. گفت یا ایّها الکافرون اعبد ما تعبدون. مستیست. آیه نازل شد که یا ایّها اللّذین آمنوا تو رو هم جزء مومنین حساب کردیم. لا تقربوا الصلاة و انتم سکاری حتّی تعلموا ما تقولون اگر مستی جوریست که ندانید چه میگویید اونم در محضر معراج الصلاة این کفر است. احیانا کفر میگوییم. نداند انسان با خدا چه میگوید؟ اگر من با بچه دو ساله بخوام حرف بزنم باید بدانم چه میگویم. اگر ندانم چه میگویم بچه دو ساله مرا مسخره میکند. مفتضح است. خب ببینید این اولیش. یا ایّها اللّذین آمنوا لا تقربوا الصلاة و انتم سکاری تا کی؟ حتّی تعلموا ما تقولون شد؟ اون دوریه بود. این دوریه رو قبلا گفتیم. رفقایی هم دارد که به جای خودش اشاره کردم. بله. و لا جنباً. کدوم جنب؟ اون جنبی که ما از آیه مائده میفهمیم نه… چرا؟ و لا جنباً الّا عابری سبیل حتّی تغتسلوا. اون جنابتی که اغتسال اون رو از بین میبرد اولا خب بعدا تیمم. جنابتی که اولا اغتسال از بین میبرد جنابت ریا است؟ جنابت مکان غصبی است؟ اگر انسان در مکان غصبی نماز بخونه با غسل درسته؟ جنابت کسالت است؟ اذا قامو الی الصّلاة قاموا کسالی جنابت لباس غصبی است؟ جنابت بعد روحی است؟ جنابت ظلمات عرض میشود که حجابهای ظلمت و حجابهای نور و حجابهای بینهماست؟ اینا که با آب برطرف نمیشه. پس مراد اینجا اون جنابتیست اون دوری از صلاتیست که با اغتسلوا از بین میره اولا اگر آب باشد فلم تجدوا ماءً فتیمّموا تیمم بعد غسله. درست شد؟ اما آیه مائده چی میگه؟ اینو عنایت بفرمایید برادران. من صبحایی که نماز میخونم راه میرم مقداری توی بلوار امین و اون خاصیت داره. هیچ خاصیتی اشکالی نداره برای بدن خوبه. این که فکر میکنم من چه بگویم حضور برادران. آنچه را که نوشته ام و آنچه را و آنچه را فکر کردم و آنچه را مطالعه کردم تبلور میدم فکر میکنم و ظاهرا بلااستثنا مطالبی به نظرم میاد که یادداشت میکنم و حضور برادران عرض میکنم. شما فکر بفرمایید. در آیه مائده این بعد سوم اینجاست فرمود که و ان کنتم مرداء علی سفر أو جاء احدٌ منکم من الغائط أو لامستم النّساء فلم تجدوا ماءً فتیمّموا صعیداً طیّبا این معلومه اما قبلش چی فرمود؟ و ان کنتم جنباً فاطّهروا. فاغتسلوا نیس. فاطّهروا حسابه. ببینید ماده اطّهروا هیئت اطّهروا با ماده و هیئته. حتّی تغتسلوا شرطه. این بیخود فرسوده شده. مثال. اگر به کسی بگویند شستشو کن خب اقل شستشو کافیست اما اگر بگن خیلی خوب شستشو کن اقل کافی نیست. خوب شستشو کن. دوبله میشه. خیلی خوب سوبله میشه بالاتر میره. مگه اینطور نیست؟ اگر به کسی بگن دستو آب بزن خب معلومه دستو به آب میزنه. بگن دست رو حسابی به آب بزن این فرق کرد یا نکرد؟ پس دومی هم ناسخ اولیست یا مطلب دیگریست؟ حالا من اینجا سوال میکنم ازتون از برادران. بفرمایید. ببینید در اینجا که میفرماید که و ان کنتم جنباً فاطّهروا حتّی تغتسلوا نیس. و لا جنباً الّا عابری سبیل حتّی تغتسلوا نیس. با حتّی اغتسال درمیاد اغتسال هم از جنابت چیه؟ جنابت حدث اکبر است؟ حدث اکبر چه جنابت معمولی باشد لباس باشد استحاجه کثیره باشد بسم الله اما اون ظلمات روحی نیست. بعدهای روحی نیست بعد مکانی نیست قطعی بعد لباسی نیست که لباس رو غصب بگیریم. اما در اینجا چی؟… نشد اخمرّ ابن سعتر شد. اخمار… اینجوری که نمیشه آقایون. ما از نظر سطحی داریم بحث میکنیم. از جیب خودمون نمیخوایم مطلب بیاریم که. مگر قرآن را نباید با ابزار ادبی فهمید؟ ما یک ابزار ادبی قوی معرفتی تفکری و تدبری داریم هر دوش رو باید عمل کنیم. خب باید پله اول رو ما بریم که پله دوم رو بتونیم بریم. پله اول و ان کنتم جنباً فاطّهّروا. ببینید طهارت در اینجا چیه؟ ماده س. اطّهروا باب افعلّاله. افعلّال اطّهروا. اطّهرَ یطّهرُ اطّهار. اطّهارا عرض میشود که افعلّاله خب. این اطّهروا صورت است هم هیئت دارد با عرض میشود که با فاغتسلوا هم هیئت هم باب افتعاله. باب افتعال یه مقداری یه تکلف هست اما باب افعلّال بسیار است. از نظر هیئت فرق میکنه. {صحبت حضار} افعلّال رو عرض میکنم. فاغتسلوا این باب افتعاله؟ اغتسلوا افتعاله؟ و لکن اطّهروا چیه؟ باب افعلّاله. شما که سریعتر از ما باید باشید. تفعّل هم قبول. تفعّل تقبله. افتعال هم تقبله. انفعال هم تقبله. مقداری زحمت کشید ولی افعلّال چی؟ افعیلال چی؟ افعلّال این ابعاد بالاتری رو بدست میاریم. پس در اینجا داریم که… ببینین در جمله مائده با جمله اسراء فرق دارد چون آخرین سخن وحیه باید تبلور بده. درسته یا نه آقایون؟… فاطّهّروا و ان کنتم اینجام جنباً بود. اینجام جنباًئه ولی جنبا اینجا جلوتر از اونجاس. اونجا جنابتش کمتره اینجا جنابتش واضحه یعنی روح و جسم و هرچه حالا. و ان کنتم جنباً فاطّهروا. این فاطّهروا از لحاظ ماده طهارت آیا این طهارت بسته به آب است؟ هرچی میخواد برد انسان خودش را مختص به آب است؟ خب جسمش بله روحش چی؟ مکانش چی؟ لباسش چی؟ فکرش چی؟ عقلش چی؟ طهارت کدومه؟ طهارت ظاهریست بلکه عمده طهارت طهارت روح انسان است. مثلا قرآن شریف میفرماید که انا یا ایّها یا بنی آدم انّا انزلنا علیکم لباساً یواری سوءاتکم و ریشاً و لباس التّقوی ذلک خیرٌ لکم این چی میخواد بگه؟ میگه لباسی برای شما فرستادیم ریش داره میگه از این ریشا نه ها. لباس و ریش. لباس اونیه که به بدن میچسبه عورتو حفظ میکنه و ریش لباس زینت روشه. و لکن لباس التّقوی ذلک خیرٌ اینجا این لباس ظاهری عورت ظاهری را میپوشاند اما و لباس التّقوی داره ذلک خیرٌ. لباس التقوی که عورتهای روح را میپوشاند او مهمتر است. انسان انسانیتش مهم است. رو به رو هست درست است انسان باید بر محور نورانیت و نور زندگی کند اعمالی که روی جسم انجام میدهد درست است که همونطور که روح سالم است جسم هم باید سالم اما از ظاهر عنوان باطن عمده باطنه. اون کسانی که میگن ما صوفیاها از عالم دگری آمده ایم عالم همه صورند ما استواریم عالم غلط کردند و غلط کردند و استوار خداس. اینا خیال میکنن که ما واسط شدیم که نماز واعبد ربّک حتّی یأتیک الیقین. حالا برگردیم. ببینید طهارت طهارت از نظر سعه اوسع است از… دیگه. مگه اینطور نیس؟ از نظر حقیقت معنا اغتسال به عرض میشود که و لا جنباً الّا عابری سبیل حتّی تغتسلوا فهمیدیم اون جنابتی را میگوید که با آب برطرف میشود که بدن آدم نجسه بدن آدم خبث نمیشه. انسان عرض میشود که حدث اکبر سر زده اینا رو درستشان میکنه اما بقیه رو دیگه شامل نیس چون با آب که فکر خراب از بین نمیره کسالت از بین نمیره ریا از بین نمیره چه از بین نمیره اما در اینجا. فقط که ان کنتم این طهارت اوسع است از اغتسال. اغتسال طهارت ظاهر آور است اما تطهیر طهارت مطلق آور است. ابزارش بیشتره. جنبا که این مطلب رو رسوند که جنبا الّا عابری سبیل خود جنبا اگه به جنابته باید آزاد میذاشتن همه. و لکن الّا عابری سبیل حتّی تغتسلوا. مگر آقایون یکی از مراحل جنابت تغتسلوا رو نمیگیره؟ چون با غسل کردن مستی از بین نمیره حتّی تعلمون ما تقولون هم حاصل نمیشه. پس در اینجا جنابت محول شد به اون جنابتی که تغتسلوا با آب برطرف میشود که افعال ظاهری دارد اما در اینجا و منکم فطّهّروا از لحاظ ماده اوسع است… را نسبت به روح نسبت به جسم میگیره. قبول داریم بعدا مواقع خاصیه جنابت ظاهری را بیان فرموده. بعد را معنی برای بعد گرفت. قبل. خودش مطلبیست. {صحبت حضار} نه. همین حالا عرض کردم. خاص بعد از عام است. {صحبت حضار} نخیر. این خاص بعد از عامه. مثلا عام بعد از خاص داریم هم خاص بعد از خاص داریم هم خاص اینا رو داریم که در اینجا فاطّهرواست. جنباً فاطّهّروا. چون آورده اینجا آزاده. یعنی همه فاطّهروا داریم. چن بعد داریم. اون بعد بنده عرض میکنم شما توجه بفرمایید. و ان کنتم جنباً فطّهّروا. اطّهار از نظر اوسع است از اتساع ولی هیئت چی؟ هیئتا اغلب اصول مس الماء کافیه حد عدناش مجزیست و کافیست اما در اینجا چی میگه؟ میگه فاطّهّروا. اگر مراد از اطّهار همون اغتسال بود اما در اینجا میفرماید فاطّهّروا اگر این فاطّهّروا فاطّهّروا هم همون طهارت مایی رو بخواد بگه پس اگر قطعا با رفتن به زیر آب غسل میکردیم حالا باید با پنجاه زیر آب. این هم بر خلاف ضرورت کل مسلمین است که بهش هیچ اعتقادی نداریم خیلی ولی هست و هم واضح است که اگر ما بود که آیه مائده آیه نساء رو اگر معنای فطّهرواست ها؟ کیفیتی که بعد مادی یعنی یه مرتبه که میشوری خیلی بشور بعد عددی اینه که یه مرتبه نشور. چن مرتبه بشور؟ ولو هر مرتبه مقدار اقل شستن بشور. مگه اینطور نیس؟ بله؟ مأوة الئاوی یعنی چی؟ یعنی شترهای ما که صدتان هر کدوم چن مرتبه مردن؟ یا نه نیست عُددیست یعنی یک عمل است اما خیلی غلیظ است و خیلی شدیده. شستن است یا نه؟ همینجور ساختن یا نه؟ در اینجام دو احتمال وجود داره در خود این ماده و هیئت. و ان کنتم جنباً فاطّهروا چی میخواد کنه؟ او تغتسلوا شستن آب است شستن با آب است و ان کنتم جنباً فاطّهروا. فاطّهروا همین شستنه؟ اگر همونه پس چرا مبالغه شد؟ پس چرا زیاد شد؟ این زیادی چیست آقایون؟ {صحبت حضار} افع الله. {صحبت حضار} افع الله {صحبت حضار}. فاطّهّروا. فتطهّروا نیس. آقا اطّهّر یطّهّر. {صحبت حضار} اطّهارا {صحبت حضار} اون که اون که فتطهّروا. {صحبت حضار} نخیر اینطور نیست. مجازیست. اگرم باشه مجازیست. فاطّهّروا اطّهاره با فاغتسلوا ببینید فاطّهّروا باب افتعال بود. فتطهّروا کما که فاغتسلوا. {صحبت حضار} تفعّل هم نیس. افتعال هم نیس افعلّاله. راست و حسینی بخوایم فکر کنیم افعلاله. احمرّ یحمرّ احمرارا اطّهّر یطّهّر اطّهارا. چه فرقی کرد؟{صحبت حضار} اوه نه نه نه. {صحبت حضار} شما عقلیش هم. {صحبت حضار} افتعل اطّهر {صحبت حضار} این که اطّهر نیست. آقا فرمود. نه این که اطّهر نیس. {صحبت حضار} اطّهّر دو تا تشدید داره. {صحبت حضار} آقا میشه اطّهر. آقا طهور میشه اطّهر. این که اطّهّرست. {صحبت حضار} دو تا تشدید داره. بله. فاطّه میگم این آقایون توجه کنین. بذار ما به چهل سال قبل برگردیم. اینطوری نیستش که پنجاه سال قبل. فاط {صحبت حضار} ان کنتم یری فاطّهّروا. فاطّهّروا دو تا تشدیده. فاطّهروا نیستش که افتعال باشه که. فاطّهّرواست. ببینید {صحبت حضار} آقا فاطّهّروا دو تا تشدیده. {صحبت حضار} باب تفعّل نمیتونه باشه. {صحبت حضار} خب حالا. توجه کنید این تغییر صیغه. تغییر صیغه که از مبالغه بیشتر از افتعال فهمیده میشه از افتعال که ما مبالغه نمیفهمیم ولی اگه تفعّل هم بود که نیست اونجا ما مبالغه میفهمیم. چه تفعّل باشد که نیست مبالغه است چه افعلال باشد که هست مبالغه س. بالاخره مبالغه س. ما در این جهت مشترکیم. این مبالغه س. حالا آیا این و ان کنتم جنباً فاطّهروا مبالغه بر عدد است؟ اینه که ما عرض میکنیم. که جنب اعدادی دارد یا نه مبالغه در عدد نیس مبالغه در کیفیت است. یعنی اگر قبلا فاغتسلوا بود حالا نه اغتسالتون باید خیلی مبالغه داشته باشد. یا  اینه یا اولیه. اگر دومی بخواد بشد نسخه مگه اینطور نیس آقایون؟ اگر دروغ بخواد باشد نسخ است و نسخ نصوصیت میخواد جز اون میخواد هیچ کدوم. اما اگر عدد بشد عدد بشد ان کنتم جنباًئه که دیروز عرض کردم تایید میکنه. چطور؟ و ان کنتم جنباً یعنی دوری از صلات یا دوری از محضر حق یا دوری از هر دو. این دوری دوری جسمیست دوری مکانیست دوری لباسیست دوری معنویست دوری عرض میشود که با احدٌاث متعدده مختلفه که غسل جنابت معمولیست. غسل عرض میشود که غسل حرث و استحاجه کثیره و غسل مس میت و مستمرا همه رو میگیره. میگیره مگه؟ بله. فاطّهروا درسته دیگه. چرا؟ ببینید تکلیف سنگینتر شد. در سوره مبارکه نساء تاکید شده ظاهر را یا لباس را یا بدن را یا غسل و یا مثلا فلان اما اینجا خیلی راحتتر شد. طهارت روح طهارت روح خیلی مشکل دارد که جسم نیس. طهارت جسم رو هر بچه ای هم میتونه. کاری ندارد که. اما طهارت روح است چقد مصیبت میخواد. عرق آدم درمیاد که پدرجد انسان در میاد که بتونی یه رکعت نماز بخونی. ریا رو از بین ببر ظلمات رو از بین ببر پاک پاک پاک ان الصّلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر. حداقلشه انسان عرض میشود که بتواند انجام دهد بالاترش که هیچی. پس چی شد؟ نتیجه عرضی که من کردم. عرضی که کردم این بود ذکر بفرمایید. و ان کنتم جنباً فاطّهّروا. جنبا تمام بعدها را میگیرد غیر از بعد حدث اصغر که قبلا ذکر شد. همه بعدها رو میگه. تمام. پس در تمام بعدهایی که با آب برطرف میشود غسولاتی نیست اینجا اختلاف حل شد که غسل حیض وضو نمیخواهد غسل استحاض وضو نمیخواهد استحاجه کثیره وضو نمیخواهد غسل مس میت وضو نمیخواهد اینا واجباته. در مستحبات هم خواهیم بعدا عرض کرد که در این عرض میشود که سنت. این مال این. پس و ان کنتم جنباً فاطّهّروا. زحمت دارد. زحمت دارد چجور. هم زحمت عددی دارد هم زحمت عُددی دارد. زحمت عددی دارد که غیر از آنچه را جنب در سوره نساء فرمود اضافه شد. اینجا جسمی نیست که فاغتسلوا. و عُددی دارد و اینکه شما در جنابتهای جسمی و در بعدهای جسمی میتونی با آب از بین ببری. باید تیمم کنی. آقا در جنابت روح چی؟ در جنابت عقل چی؟ در جنابت فکر چی؟ در جنابت معرفتی چی؟ اون جنابتها با آب از بین نمیره خیلی زحمت دارد. خیلی مصیبت دارد. چون سوره مبارکه نساست. سوره نیس که. آخرین سخن وحی است. اون بالاترین قله معرفتی را تا الان در اختیار ما میگذارد. و ان کنتم جنبا فاطّهّروا. اما و ان کنتم مرداء. مطلب دیگه هست. داریم مصداق عمومی بیان میکنیم. و ان کنتم مرداء همه مریض میشن. او علی سفر همه مسافرت میرن. او جاء احدٌ منکم من الغائط همه هر روز میرن. او لامستم النّساء زن دارا میرن. خب این اینطور نیس که قبلیو بعدیو تقیید کنم. آخه چرا باید تقیید کنم؟ {صحبت حضار} میرسیم. فلن تجدوا مال آخریست. {صحبت حضار} بله. {صحبت حضار} ببینید فکر نکرده صحبت نفرمایید. {صحبت حضار} الان الان خب خب خب بعد چی؟ بعد اون بعد اون نمونه ای که همگانیس داره میگه مثلا او لا مستم النّساء چرا فرمود؟ مگه منی بیرون بیاد این جنابت نمیاره؟ اونی که معمولیست فرمود. اونی که معمولیست و تقریبا یا تقطیعا همگانیست که عرض میشود که و ان کنتم مرداء علی سفر او جاء احدٌ منکم من الغائط او لامستم النّساء فلم تجدوا ماءً فتیمّموا از چی؟ از اونی که مربوط به این دو مرحله س یا اینکه فرض کنیم جاء احدٌ منکم من الغائط وضو نشد تیمم. او لامستم النّساء وضو یا تیمم. این فقط بعد جسمانی رو آخر سر میگه مگه قبلا کلی فرمود؟ مگر اینجور نیستش که خود گویندگانی که خیلی دقیق صحبت میکنند کلیاتشو میگن بعد میان… ولی از معدود نمونه هایی هست که فقط نمونه ها همینه. مگه اینطور نیس؟ از کجا میگه؟ و قاعده کتاب بیان همینه. قاعده قرآن شریف مخصوصا در آخرین سخن وحی همینه. جوری صحبت میکند که شمول کند تحلیق کند. شامل باشد بر کل مواردی که قبلا فرموده است یا نفرموده .اگرم فرموده است کسانی که توجه نکردن حالا توجه کنن. و ان کنتم مثلا فرض کنین در آیه سوم مائده. در آیه سوم مائده چیکار کرده؟ چنتا رو اشاره کرده؟ تحریم میته و دم و لحم خنزیر در سه آیه یکی در سوره مکی انعام و سه تا هم در سوره عرض میشود که مدنیه نساء و انعام و عرض شود و در سوره مدنیه نساء و سوره مبارکه مائده و بقره هست. اما در مورد تفسیر داره. حرّمت علیکم المیتة و الدّم و لحم الخنزیر و ما اهلّ لغیر الله والمنخنقة و الموقوذة و المتردّیة و النّطیحة و ما اکل السّبع الّا ما ذکّیتم و ما ذبح علی النّصب. ببینید. وراجی نیست. مطالبی که احیانا نفیس هست تبیین فرموده که این سخن آخرین از برای همه روشن باشد و حجت داشته باشه. حالا برگردیم. و ان کنتم جنباً فاطّهّروا. ما استفاده های بسیار بسیار زیادی تا اینجا که عقلمون رسید از آیه مبارکه عرض میشود که کردیم منتهی باید گدایی کرد. در حضور شیخ انصاری چه لزومی دارد ما گدایی کنیم؟بعضی اوقات ممکنه اون از ما گدایی کنه اگه ما بالاتر از اون باشیم مثل اونا باشیم یا پایینتر از اون بشیم. مردم هم از شما گدایی میکنن ولی ما همه در حضور حق گداییم. همه در حضور حق گداییم. از نظر تکبیرش از نظر بیان شرحش ما باید که همونطوری که از خداوند تکدی میکنیم و درخواست میکنیم و قال ربّکم ادعونی استجب لکم انّ اللّذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنّم داخرین. قل ما یعبأ بکم ربّی لولا دعاوکم فقد کذّبتم فسوف یکون لزاما. خب این چیزیه که ما از خدا میخوایم اما در معرفت چی؟ این اهدنا الصّراط المستقیم که میگیم چیه؟ مگه ما در راه مستقیم نیستیم؟ چرا. یعنی ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. باید دائما تفکر کنیم در آیات مقدساته ربانیه. از امام رضا علیه السلام سوال کردن که آقا شما در سه روز قرآن رو ختم میفرمایید؟ چجوره؟ خود امام رضا قرآنه اما حرف خوندن. سه روز ختم میکنید. فرمود چون تفکر میکنم در آیاتش پس قرآن بینهایته دیگه. کلام الله است منتهی تفکری که امام معصوم میکند به صد درصد میرسه درصدی باقی نمیمونه ولی ما برامون درصد باقی میمونه بعضی که هیچی از صد ما عرض میشود که وارد نیس. حالا و ان کنتم جنباً فاطّهّروا. فاطّهّروا با ان کنتم جنباً مطلب روشن و در اینجا اینو میخواد بگه تفسیر مائده. تفسیر مائده هم مراجعه بفرمایید. روایات هم دو دسته س که آیا با سایر اغسال وضو لازم هست یا نه؟ نخیر لازم نیست. از خود این آیه هم میفهمیم که یکی از دو تکلیف انسان محدث دارد یا تکلیف وضو دارد برای رفع حدث اصغر یا تکلیف غسل دارد برای حدث اکبر اما جمع بین وضو و غسل ما نداریم. فقط یک جا داریم که اونم به نص سنت است و مخالفت با نص آیه هم ندارد و کلام تتمّة و کلام من الله ترتیبٍ ما تعالی اللهمّ اشرح صدورنا بنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفّقنا لما تحبّه و جنّبنا عنها و ما تحبّه و ما صلاح…