پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه صد و هشتاد و ششم درس خارج فقه

غسل

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اعوذ بالله من الشیطان رجیم و إِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا چند مسعله یقین ضابطی و اصلی در بابه غسل و همچنین وضو مونده است که عرض کنیم و علکیم ان تفرعو ،‌ در خیلی از موارد ما روایات رو چه متضاده باشند و چه نباشند نقل نمیکنیم آقایون لطف بفرمایند مراجعه کنند به مفصلات مانند مفصلول شیعه و ماننده جامعه احادیث شیعه استاد بزرگوارمون اقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه و همچنین سایر کتابها

و حقیقت امرهم شورا بینهم باشه اونچه را که ما دیدیم بر مبنای اون عرض میکنیم اشارتن چون حالته ضابطی نداره و جهاته ضابطی رو حضور برادران بر محور قرآن اصلن و سنت فرعن عرض میکنیم با امهات مساعل رو هم بحث میکنیم و علیکم ان تفرقو

چند مسعله مونده یک آیا غسل جمعه واجبست یا نه ؟‌ دوم آیا چه واجب باشد و چه واجب نباشد کافیه از وضوست یا نه ؟‌ سوم اذا ترتبدل انسان بین البوله و المنی حکمش چیست ؟  چهارم اگر انسان وضو گرفت بعدل بول ولاکن استبراع نکرده است اگر چنانچه بعدل بول استبراع نکرده و وضو گرفت بعد رطوبتهای مشتبهه بین بول و غیر بول خارج شد چنانکه مشهور میفرمایند همین رطوبت مشتبه نجسست یا هم وضو لازمست یا نه

بعدن نظیر همین در بابه غسل اگر انسان جنب شد جنبه با خروج منی البته اگر جنبه با خروج منی شد اگر چنانچه بعد استبراع  از منی به وسیله بول نکرد  که استبارعه از منی بولست استبراعه از وضوعم که خرطاطه ، اگر استبراعه از منی به وسیله بول نکرد بعد غسل کرد و بعد از غسل رطوبت مشتبهه بینل منیه و غیرل منی خارج شد آیا محکوم به نجاستست که انهو منی و کذالک محکوم غسلست چون حدثه اکبرست یا نه ؟

در تمام این مساعل که عرض کردیم اختلافات زیاده و ما در مساعلی که اختلاف هست تبعن بحث میکنیم مساعلی که اتفاقیست چرا بحث کنیم بله بعضی وقتا بحث میکنیم در بعضی از مساعلی که از نظر فتاوای فریقین مخصوصن اتحادست خب بازم بحث میکنیم چون میبینیم که برمحور کتاب فریقین اینجا درست نفرمودن مثله قضیه محرماته رضاعیه که بارها اشاره کردیم و خواهیم رسید انشالله به طور مفصل که فقهای فریقین میفرمایند محرماته رضاعیه دوازدهتاست چاردهتاست بیشترست چه ،‌ اما ما عرض میکنیم محرمات رضاعیه فقط دوتاست

وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ این بحثیست که جای خودش خواهد آمد ،‌حالا مخصوصن در مواردی که فقهای عزیز اسلام اختلاف دارند چه بینه شیعته و سنه ،‌ چه بینه شیعته انفسهم انفسهم خب در اینجا ما اون قول فصل را که از نظر استنباط از قرآن شریفست باید عرض کنیم و اگر این عراعض رو میکنیم کجاست توی صندوقخانه که نیست یواشکی که نیست ما یواشکی نمینویسیم بعد بمیریم بعد حالا هرچی میخوان بکنن

در قلب بزرگترین حوزه اسلامست روی کره زمین اینطور دیگه ‌، بزرگترین حوزه اسلام از نظر کمیت و از نظر کیفیت و از نظر موقعیت که در قلب جمهوریه مبارکه اسلامیست در قم و در خانه خدا و در محور کتاب خدا بحث میکنیم و انشالله ترسی نداریم جز از خداست

از مخالفت کردنه با اجماعات یا شهرتها یا روایاتی که اجتهادن میبینیم برخلاف کتاب الله است خب ترسی نداریم انشالله ترسمون 0508 به اینکه از خداست ، ترس از برادران عزیز فقیه نداریم اونها هم چنین انتظاری نمیتونن داشته باشن بارها عرض کردم شخص که میخواد اجتهاد کنه 0521 اجتهاد از شیخ انصاری که نیستش که ‌کمااینکه خود شیخ انصاریم تقلید از دیگران نمیفرمودن

حالا در این مساعل مسعله اولا آیا وضعه غسله جمعه چیست ؟ دو مسعه دارد غسله جمعه یکی ایا غسله جمعه واجبست یا نه ؟‌دیگر اینکه اگر هم واجب نباشد و مستحب باشد غسله جمعه در فرض ثانی مستحب و سایر اغساله مستحبه حتمیه ثابته آیا کافیه از وضو هستند یا نه ؟

در اینجا بعضی از روایات به چشم میخورد که غیر از غسل جنابت وضو میخواهد جنابت خاص ،‌و بعضی از روایات دسته دوم به چشم میخورد که غیر از غسل واجب وضو میخواهد ،‌ دسته سوم قسمتی از روایات که بسیار هم هست عددن و عوددن دلالت میکند بر اینکه کلن غسل بما هو غسل چه واجب باشد چه مستحب باشد به شرط اینکه ثابت باشد استحبابش شرعن این کافیه از وضوست

ما نسبت به واجبش از کتاب الله مطلب رو میفهمیم و إِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا جنبن تمامه احداثه ملزمه را گرفت اون حدثهای کبیره ای که انسان رو درو میکند از نماز و فَاطَّهَّرُوا در اینجا تبعن وجوب را میرساند که از فَاطَّهَّرُوا استفاده میشود در مقابله وضو که این غسل کافیه از وضوست و گذشت

اما اگر چنانچه ندانیم که غسل جمعه واجبست یا مستحب پس نمیتوانیم به آیه به این سادگی ها استناد کنیم ،‌چون آیه شریفه فرمود إِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا اگر دورید از نماز دوری که جز با غسل کردن از بین نمیرود یعنی همانطور که فَاطَّهَّرُوا واجبست ، إِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا هم زمینه این واجبست ،‌چی واجب میکند بر انسان غسل را اون دوریه از صلات که مقادیرش رو قرآن فرموده است و مقادیرش رو هم سنت حتمیه اسلامیه من دونه خلافین یتفقول به بیان کرده است

اما این راجبه غسل واجب که معلومست که إِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا این حدثه اکبر حتمن دنبالش وجوبه طهارت میاد، حالا چه حدثه اکبر منفصل باشد متصل باشد زمانی باشد عرض می شود که اختیاری باشد غیر اختیاری باشد که دیروز تفصیلن عرض کردیم تکرار نمیکنیم

خب حالا راجبه غسله جمعه اگر چنانچه وجوب داشته باشد چنانکه از روایات عدیده ای ما استفاده وجوب میکنیم نسبت به غسله جمعه چه روایات شیعیه و چه روایات سنیه استفاده وجوب میکنیم جوری که حتم میکنیم غسله جمعه واجبه ،‌و اگر بعضی از روایات رو بش استدلال کردن وجوب ندارد یا دلالت ندارد یا حالتی ندارد که بخواد شک ایجاد کند

بعضی وقتا معارضی هست که استدلال بهش میکنن اما دلالت ندارد،‌بعضی وقتا معارضه یک در مقابله صدست ،‌با اینکه دلالتی هم احیانن ندارد اگرم دلالت داشته باشد جوریست که در انسان ایجاده احتمال پروپاقرص کند و اینجا لیث لک بهی علم ایجاد کند که لاتقفو بیاد ،

حالا روایاتش رو آقایون عنایت بفرمایید اونطوری که در تفسیر الفرقان صفحه صدو هفتادو یک در پاورقی بنده نوشتم ،‌نوشتم که اصحیح ان حکم ابن الحکیم الماضی فی غسل الجنابه این قبل گذشت حالا عین اون الان میاد و فی الصحیح ان محمد بن مسلم ان الباقر علیه سلام قال : الغسلو یجزی ان الوضو این راجبعه جمعه نیست ها راجبه مسله اولیه که غسل کافی از وضوست کلن ،‌ الغسلو یجزی ان الوضو و ایو وضوعن اطهر من الغسل الغسل رو ننوشته واجب که هر غسلی

چه اونجایی که غسل ثابته اگر واجبست که معلوم و اگر مستحبم هست که معلوم الغسلو یجزی یا یَجزی ان الوضو اونوقت استدلال و ایو وضوعن اطهر من الغسل ،‌نفرمود اطهر من غسلل جنابه خاص نفرمود اطهر من الغسلل واجب اطهر من الغسل ،‌ما از اینجا یه مطلبی رو میتونیم بفهمیم اینکه خداوند در آیه ماعده فرمود و إِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا این جنبن عرض می شود که دنبالش فَاطَّهَّرُوا میاد اطهار غسله

اطهار به ماهو اطهار کافیه از وضوست ، چه اطهار واجب باشد که در اینجاست و چه صدقه اطهار میکند که غسله و واجب نباشه ممکنست با کمک این صحیحه این احتمال رو بدیم نمیخوام استدلال کنیم یعنی مخالفه آیه نیست ، اگر فرض کنیم موافقه آیه نباشد مخالفه آیه نیست میشود این حرفو زد که و إِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا این فَاطَّهَّرُوا یعنی غسل کنید غسل کنید و این غسل معلومست که خب کافی از وضویه

آیا غسله بما هو غسله بما هو فَاطَّهَّرُوا کافیست یا غسله واجب ،‌این روایت میخواد القای خصوصیت کنه و القای این خصوصیت عرض می شود که کار مشکلی هم نیست ، این یک روایت ،‌دیگر …

ولاکن این طهارت ایا خصوصیت دارد غسل واجب 1142 از وضو یا غسل بما هو غسل کافیه من دومی رو عرض میکنیم بعنوان احتمال عرض کردیم نه واسه استدلال میخواستم بگم به آیه مخالفه نیست

دوم و فی الکافی و روی انهو لیس شیعون من الغسل فیهه وضو الا غسلو یوم الجمعه فان قبلهو وضو ، در بعد اول این حدیث همین مطلبیست که داریم بحث میکنیم که تمام غسل ها کافی از وضوست ،‌بعد میفرماید الا غسل یوم الجمعه این لیس شیعون من الغسل یعنی شیعون من الغسلل واجب ‌که نفرمود که شیعون من الغسل اغساله لیالیه قدر اغساله مستحبه ثابته ، غسل زیارتون نبی صلوات الله علیه  غسل زیارته اعمه غسلایی که ثابته

این لیس شیعو نمن الغسل استقرارست استقراقه ثلبست و سلب میکند از کل مایسما غسلن چه واجب باشد و چه مستحب باشد این که وضو ندارد الا غسلو یوم الجمعه فان قبلهو وضو ،‌ به جمله اخیره استدلال میفرمایند اون گروهی از فقهای عزیز اسلام که میفرمایند غسله جمعه کافی از وضو نیست چه غسله جمعه واجب اشد و چه غسله جمعه مستحب باشد استناد میفرمایند به این حدیث که کافی از وضو نیست

ولی این جواب داره ،‌ببینید این قبلهو وضو چرا ؟‌ اون غسلی که کافی نیست یعنی وضو هم باید باشه چرا قبلهو ،‌احدی از فقهای اسلام نگفته نمیخوام استناد کنم احدی به این جمله نشده است استناد کند ،‌ و اینم جملتول یتیمه قبلهو چی میخواد بگه ؟‌ قبلهو بعدهو مطلب دیگریست بعدهو قابله تعویله که بعد میگیم ،‌اما هیچ غسلی ما نداریم واجبن و مستحبن که این وضو داشته باشد لیس شیعون من الغسل فیه وضو فیه قبلو میگیره بعدم میگیره با غسل که نمیشه

الا غسل یوم الجمعه اگر نبود اینجا فان قبلهو وضو مطلبی بود که خب اونم جواب داشت ولاکن الا غسل یوم الجمعه فان قبلهو وضو نخیر وضو قبل از اون واجب نیست قطعن پس چی میشه مستحبست ممکنست مستحب باشد قبل از غسله جمعه انسان وضو بگیره پس وجوب اثبات نمیکنه چون اگر وجوب باشد چیزیست که هیچکسی احتمال نداده است از فقهای اسلام و این روایت روایت یتیمه ایست اولن در این دلالت و ثانین روایات بسیار زیادیست که از نظر دلالت و از نظره سند وضو را در غسله جمعه رفض میکند

وانگهی مطلب دیگر آیا غسله جمعه مهمترست یا غسل لیلایه قدر ، یا غسل زیارت نمیخوام استدلال کنم ها این یک تبعینی ست در حقیقت ، خب بعدش ،‌و ان علی بن یقتین فی الصحیح ان ابی الحسن الاول قال : اذا اردت ان تقسله للجمعه فتتو وغتسل همون شد اضافه ای نداره که

اینم ادب مهم نیست و ان عبدالله بن سلیمان تا اینجا سه حدیث بود چهار حدیث ،‌دو حدیث اول دو صحیح اول ایو وضوعن ان قا من الغسل استدلال بود با استدلال استفاده میکنیم که غسل بما هو غسل کافی از وضوست آیا وضو پاکتون میکند یا غسل ،‌خب غسل

اگر غسل ثابتو صدور هست پس کافیه از وضوست استدلال داشت اما …

قال الغسلو یجزی ان الوضو الغسل چیه ؟‌ در دومیش سوال نداریم در دومی فی الصحیح ان محمد بن مسلم ان الباقر علیه سلام قال الغسلو یجزی ان الوضو سوال نداشت که

شرط کسی که سوال کرده حاعز سوال کرده چیکار میکنید ؟  آخه شما میخواید تحمیل بفرمایید ، نمیشه که …

آقا الغسل ببینید آقا الغسل تو چیزی نخوابیده اگر گفتن آدم توش نخوابیده حتمن محمد بن عبدالله باشه ، ابوجهلم شامله خب منو شمارم شامله این توش نخوابیده هیچی

چی ؟ این مطلب دیگری بود نخیر ،‌این جای دیگست ببینید اون دو روایت که …

کی گفت ؟ متن کدوم روایت میگه ؟ ولی بعضیام خلاف اون نص داره چیکار کنیم حال میخونیم حالا میخونیم

ما هم تومه صغرا را گرفتیم هم تنبه کبرا را ، یادتون هستش که دوتا جزیره رو اینجا هم صغراش درسته هم کبراش ببینید …

بحث میکنیم دیگه اینجا که سوال نیستش که اینجا مگر سعال باشه یعنی سرفه کنیم ما سعال باشه سوال که در اینجا نیست ،‌ملاحظه کنید ،‌خب و فی الصحیح ان ابی الحسن خب حدیث دیگر و ان عبدالله بن سلیمان ببینید اون دو حدیثی که گفتش که قبلز غسله جمعه وضو است دلالتش گیر داشت ، خب و از جهات دیگم داشت ، اگر دلالتش گیر نداشت استدلال و علت درش ذکر نشده بود اما حدیثی که معللست ایو وضوعن ان قا من الغسل در صحیحه ای اطهر من الغسل در صحیح دیگر با کمال استجاب میفرمایند مراد غسل جنابت که نیست کله غسله غسل بما هو غسل انقای من الوضوست

حالا و ان عبدالله بن سلیمان قال سمعتو ابا عبدالله علیه سلام یقول :‌ الوضوعو بعد الغسله بدعه بعد چیه ؟‌ بعد یعنی بعد از اینکه غسل انقای از وضوست بحاسبه حدیث بعد از اینکه غسل کافی از وضوست به حساب آیه ، پس وضو بدعتست چه قبل بگیرید چه بعد بگیرید این بعد بعد زمانی نیست بعد وضوعیست

بعد از مرتبه غسل که از نظر آیه چنانست و از نظر روایت ایو وضوعن انقا من الغسل شمه فقهو حدیثو عنایت بفرمایید ایو الوضو بعدل غسل بدعه ‌،قبلو بگیرید بدعته ، بعد بگیرید بدعته با …

الغسل ، چیه ؟‌جنسه ، این اله شما جنابته فقط ؟

کجا ذکر شده ؟‌کجا ذکر شده ؟‌ خب ما اینرو داریم معنا میکنیم آخه برسیم به روایت دیگه ،

مثه اینکه منو شما شیش ماه متولد شدیم عزیزم داریم همرو میخونیم که ، ما برخلاف اونچه رویمون هست داریم همرو میخونیم و ان سلیمان بن خالد فی الصحیح ان الباقر علیه سلام مثله چی ؟‌ الوضو بعد الغسله بدعه و ان الحسن علی بن ابراهیم بن محمد ان جدهیه ابراهیم محمد ان محمد بن عبدالرحمن الهمدانی یا همدانی کتب الا ابی الحسن ثالث اما یازدهم یسعلهو ان الوضو لصلات فی غسلل جمعه ،‌این بحثه خودمون

و کتب لا وضو لصلات فی غسل الجمعته و لا غیره ،‌اینجا چی میفریمایید شما لا وضوع لصلات فی غسل الجمعه

ما عمل میکنیم ما نشستیم اینجا ، صبر کنید بینم نخیر صبرکنید مگر ما نشستیم ایجا که هرکس عمل کرد عمل کنیم خب ازونا سوال میکنیم چرا عمل کردین

صبر کنید ،‌نهچرا عمل کردین و نه چرا عمل کردیم ما خودمونم آدمیم دیگه مگه فقط اونها آدمن ببینید شهرتهایی که مثلن در مسعله ای هست که برخلاف کتاب الله است ما بگیم از شهرت بترسیم یا از اجماع بترسیم یا حتا از اطباق بترسیم گیر کنیم نخیر ما از خود اجماع سوال میکنیم شما چرا برخلاف کتاب الله فتوا دادین

به جای اینکه ما تبعیت کنیم تبعیت نمیکنیم رفضم میکنیم با کمال احترام،‌اینجور نیست که ما نشستیم چرا عمل کردن چرا عمل نکردن سند ما اصن نداریم اصن به سند ما کاری نداریم ، ما سند مند هیچکار نداریم برای اینکه اصل کتابی داریم اصله کتابیه ما فرمود که فَاطَّهَّرُوا جنابت هم برحسب استدلالاتی که لغوین وکتابین عرض می شود که شد این کل بعد انصلاته ،‌بنابراین ما کتابن استفاده میکنیم حداقل اغساله وجابه درش وضو نیست

خب ببینید …

عقل چیه عقل چیکارست عقله ججاهله دخالت کنه در فروع ببینید توجه کنید ،‌فکتب لا وضوع انصلات فی غسل جمعه و لا غیره ، این توجه کنید این عدم اعتنا نیستش شما پدر ما هستید ،‌ولی خب مطلبو میدونید شما اجازه بدید که دنبالشو عرض کنیم تا ببینیم به کجا میرسه و ان حمال بن عثمان ان رجلن ان ابی عبدالله علیه سلام فی رجل یغتسلو للجمعته او غیر ذلک ایوجزیهه ان الوضو فقال و ایو وضوعن اطهرو من الغسل عمومیت داره

عمومیته نص و ان عمار ثاباتی فی الموثق قال سوعله ابا عبدالله علیه سلام ان رجل اذاغتسله من جنابتن او یوم جمعتن او یوم عیدن حل علیه الوضو قبل ذلک او بعده فقال لا لیس علیه قبلو و لا بعد قد ایعهو الغسل والمرعتو مثلو ذلک اذااغتسله من حیضن او غیر ذلک فلیس علیه الوضو لا قبل و لا بعد قد اجزعهل الغسل هرچی ما روایات میکنیم یا کلن غسله یا میگن غسل جنابت غسله جمعه غیره جنابت غیر جمعه اصن بدعتست نه قبلش نه بعدش خب چیکار کنیم اینارو ؟ بریزیم دور برای خاطره اون دوتا حدیثی که نشد اصن بش ما توجه کنیم سندن که کاری نداریم از نظر اینکه عرض می شود که قبلهو وضو این قبلو احدی از علمای اسلام اصن احتمال نداده است

خب اقول اینجا بنده نوشتم و قد یعیدول اجزا ان اخبارول وارده فی احکام حاعزو و نفسا در اخباری که راجبه حاعز و نفسا واردست در کل کل اخبار بدون استثنا ،‌نمیخونم براتون بعد نگاه میکنیم کله اخباری که وظیفه حاعز را و وظیفه نفسارو ذکر کرده میفرماید فغتسل فتسلی وضو چیه دیگه ؟

فغتسل فتسلی خب من اینو وضونیست اگر وضو بود چرا فرمودن فتسلی ، این مال اینجا ،‌بعد روایات مستفیضه صحیحه ی متضاتره ای که خوندیم و یا نخوندیم که ایو وضوعن انقا من الغسل مارو به پله دوم میبره پله دوم اینست که نه تنها غسل واجبست که کافی از وضوست بلکه غسل مستحبم کافیه از وضو هست پس غسله جمعه چه واجب باشد و چه مستحب باشد کافیه از وضو هست

اما بحث دوم که غسله جمعه واجبه اصن ،‌و فی مرسل المهدی الکتاب العروس ، ان ابی عبدالله علیه سلام لا یدرک غسل الجمعته الا فاسقون ترک مستحب ،این فسق آورست ؟  و من فاطهو غسل الجمعته فلیغزهی یوم ثبت غسله جمعه وجوبش دو بعدیست یک بعد اصلی و یک بعد فرعی

بعد فرعیشو ما از روایاتی میفهمیم که از اعمه اهل بیت علیه سلام و از رسول الله صلوات الله علیه  روایت شده که اگر کسی به نماز جمعه میرود حتمن باید غسله جمعه بکند ، و لاکن این دلی نمیشد که اگه نماز جمعه نمیرود یا واجب برش نی غسله جمعه نکند نخیر ، غسله جمعه دارای وجوب دو بعدیست یک بعد از برای نماز جمعه و یک خودش

و هیچ غسلی اینطور نیست ، غسل مسه میت اینطوره , اگر انسان غسل مسه میت نکند اگر واجب نباشد برش صلات مثلن در حال حیض باشد زن یا نفسا باشد این طوریه ؟ نه هیچ غسلی از اغسال واجبه تبعن ما نداریم که فی نفسه واجبه باشد اما غسل یومول جمعه برحسبه احادیثه متعدده ای فی نفسه واجبه

بله اگر نماز جمعم بخوند این وجوب دوم دارد این یکی ،‌مستدرک جلد یک صفحه صدو پنجاهو دو و موثقتو ان عمار ان الصادق علیه سلام ان الرجل ینس غسل یوم الجمعته حتا سلا، قال ان کان فی وقتن فعلیه ان یغتسل و یعید الصلاه البته این صلات صلات جمعه اگر باشد یا صلات غیر جمعه باشه اگر این صلاته جمعه است بدون غسله جمعه نماز جمعه خونده و بعد بر وقته نماز جمعه دوم وقت باقیست که جای دیگر برود و نماز جمعه رو انجام بده خب بخونه و اگر نه وظیفه اون صلاته ظهرست یا تعینن یا تخیرن صلاته ظهرو اگر وقت باقی مونده است غسل کند

پس معلوم میشد که این غسلیست که اگه یادشم بره نمازش درست نیست ، باید دوباره نمازو بخونه ، قال ان کان فی وقتن فعلیه ان یغتسله و یعده الصلاه و ان والوقتو فقد جاز صلاتو اینم عصیان بوده وساعل ابوابه اغساله مصعینه بابه هشتم حدیث یک

و ان الباقر علیه سلام لا تدع الغسل یوم الجمعه و انهو سنه ،‌سنه یعنی چه ‌؟مگر سنت رسول الله همش مستحبه سنت در مقابلش فریضست فریضه ما اوجب الله فی القرانست سنت ما سنه رسول الله بالوحیه ،‌ما سنه رسول الله به الوحی یکیش چیه یکیش هیفده رکته ، این نماز های یومیه که واجبست هیفده رکته سنهو رسول الله است به وحین من الله واجبه کسی نمیگه مستحبه پس سنت معناش استحباب نیست اون ندست که معناش استحبابه

فانهو سنه ، یعنی سنتن مستمرتون الرسول صلوات الله علیه  و الغسلو دنبالش ، این دنبال همین حدیثه و الغسلو واجبن یوم الجمعه ، کاری به نماز نداره نماز بخوانید یا نماز نخوانید و فی الدعاعم صفه ی دیویستو هیجده و روینوها ان الابی جعفر الباقر علیه سلام انهو قال و لا تدع غسل یوم الجمعه فانهو من السنه لا تدع نهیست ، تحریمه ترکست پس وجوب فعلست پس من السنه سنت واجبه است

و انا فی ابن عمر سمعتو رسول الله صلوات الله و آله وسلم   یقول من جاع الی الجمعته فالیغتسل جامعه احادیثه شیعه استاد بزرگوار بروجردی جلد سوم صفه ی یازدهم این ازون احادیثیست که وجوبه دوم از برای غسله جمعه ثابت کرده است

و فیه ان الحسین بن قالب قال سالتو الاول علیه سلام تقیه نمیکنه نمیتونه بگه ابی الحسن اول ، کیف سار غسل یوم جمعته الواجبن وقال ان الله تبارک و تعالی اتم صلات فریضیته به صلاتو نافله ، و اتم صیام فریضته به صیامه نافله و اتم وضو الفریضته به غسل یوم الجمعه نفرمود نافله

چون اتمام واجبه مهمتر با واجب پایین تر این صحیحست لزومی ندارد که اتمام واجب مخصوصن مهمتر با نافله باشه ،‌ و اتم البته این جمعه جمله بعدز چیه بعدز کیف سارقو غسلو یوم الجمعه واجبنه ،‌که اول وجوبش این مطلب ثابته پس بنابراین و اتم وضو الفریضه به غسل یوم الجمعه ما کان فی ذلک من سهون اون تقصیرن او نقصانن و فیه ان عبدالله مغایره انهو علیه سلام قال سالتهو ان الغسل یوم الجمعه فقال واجبون الا کل ذکرن و انسا من عبدن او حرن و فیه قال نبیو صل الله علیه و آله وسلم الغسلو یوم الجمعته واجبون علا کل مسلم و فیه انفقه رضا علیه سلام بعدم ان الغسل جمعته سنتن واجبتن لا تدع فی سفر و لا فی خطر

خب این مقدار ثابت نمیکند که در مقابلش در مقابل این همه احادیث که در دو بعد خوندیم این این اطمینان نمیاورد که غسله جمعه واجبست ، یا اگر هم مستحبست اگر هم مستحب باشد ثابت نمیکند که غسله جمعه کافیست از وضو این مسعله دومش

مسعله دیگه ،‌ اینجارو خیلی آقایون عنایت بفرمایید چون مقداری وحشت زاست ، ببینید …

من همرو خوندم، ما همرو خوندیم ،‌اوناییکه مخالفه دوتا اول خوندیم ، اگه دارید به بنده اطلاع بدین عرض کردم خوندم دیگه این دوتای اول ، هیمنه ،‌اگه هست بیاریم من استفاده میکنم حالا یه مطلب که برادران عنایت بفرمایید ببینید اون حرف اول رو من تکرار نمیکنم ولی با توجه به این جهت اگر اجماعست اگر شهرست اگر اطباقست اگر چه است اگر چه است ما به قرآن توجه میکنیم دیگه ،‌

مسعله ای دیگری که العان باید عرض کنم و بعدن مسعله بعدیست اینه که اگر انسان به این مستحب عمل نکرد استبراع از بول نکرد بعد عرض می شود که وضو گرفتو نماز خواند ، یا وضو گرفت نماز نخونده و بعدن رطوبت مشتبه ای خارج شد حکم چیست ؟ میدونیدد همه میگن چیست و اگر استبراع از منی نکرد انسان ازش منی خارج شد نه مطلقه جنابت ،‌ انسان ازش منی خارج شد و استبراع از منی نکرد استبراع از منی مقداری بول کردنست بر اینکه اون منی که در مجرا هست بیرون بیاد اینکارو نکرد

و بعدن غسل کرد نمازم خوند یا نماز نخوند حالا که غسل کرد نماز خونده یا نخونده بعدن اگر رطوبت مشتبه بل منی بیرون آمد حکمش چیست ؟‌

البته این مسعله اتفاقی نیست مثله صدوق رضوان الله تعالی علیه مثله شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه مثله سیدو سند در مدارک مثله کثیر متعخرین که حالا کتابشون دستمون هست یا نیست کاری نداریم اینها فرمودن که نخیر اون حرف درست نیست این رطوبت مشتبه چه بعدل بول باشد و عرض می شود که و چه بعدل جنابه باشد این غسل رو باطل نمیکند

حالا نجس هست یا نیست مطلب دیگریست ،‌خب اینکه مقداری سد بشکنه به حسابه اقوال ولو احتیاج به اقوال نبود اما در اصله مطلب ما صحبت میکنیم ،‌ سوال ، ما راجبه منی صحبت میکنیم فعلن که این مهمتره آیا خروج منی بدونه هیچ شرطی جنابت آورست که غسلش واجبست یا شرط دارد ؟‌

روایتو ملاحظه کنید آقایون شرط دارد ،‌ببینید اگر انسان صحیحول حالست نه مریض اگر انسان صحیحول حالست و بینش عادیست اون ما لزجی که از اون بیرون میاد این ماعل لزج دارای شش شرطست تا اینکه حدثه اکبر ایجاد کند شش شرط سه شرط داخلی و سه شرط خارجی

برحسبه روایات برحسبه اقوال سه شرط داخلی و سه شرط خارجی در آدمه صحیح آدمه مریض نه ،‌ در آدمه مریض فوران شهوت دفق عرض می شود که سست شدن اینا لازم نی خودش سست هست مریض دیگه حالا مریض چی چی هست که حالا شهوت اورو وادار کند که خروج منی بشد دفعم بشدو سستم بشدو

شش شرطست در اینجا ،‌یعنی شش کیفیت در این که حکم کنید به این آب که این آب حدثه اکبر آورست من مطالعه کرده عرض میکنیم ها همینطوری بیخود صحبت نمیکنم درست دقت کردم همه روایتو تمام روایتو که در وساعله شیعم هست در جامعلو احادیثست در حداعقست که بیشتر از هردو روایت داره تقریبن

حداعق اینطوریه ها من یادمه مرحومه آقای شاه آبادی رضوان الله علیه استاد بزرگه مرحومه آقای خمینی که استاد ما هم بودن کوچیک بودیم ما ایشون فقیه بسیار نازنینی بودن در عین اونکه عارف بودنو فیلسوف و فرمایش ایشونم درست بود حالا من عرض میکنیم درسته میفرمودن حداعق این بهترین فقه مفصل شیعست البته در بعد سنتی من قبول دارم نه در بعد کتابی

این بهترین فقه مفصله شیعست اینم میفرمودن و درست بود که تفسیر داریم که حتا از وسایل شیعه بیشتر حدیث داره مراجعه بفرمایید شما حداعق شیخه یوسف بهرانی از وساعل شیعه بیشتر حدیث داره بیشتر جدیت کرده است از صاحب وساعل احادیثو پیدا کرده

خب حالا ببینید دوجور کیفیت از برای اینکه حکم کنمی به این مایه ای که از انسان خارج شده است منیه محدثه به حدثه اکبرست و غسل آورست دوجور کیفیت شرطست یک جور کیفیته داخلی و یک جور کیفیته خارجی

کیفیته داخلی سه خصوصیت دارد و کیفیته خارجیم سه خصوصیت دارد ، کیفیته داخل اینست که این آب غلیظ باشد مثه آبه عادی که منی نیستش که مگه مرض داشته باشه این غلیظ باشد یک ،‌دو بو داشته باشد بوی خرمای نرسیده بوی خاصه ، اینم رنگ ،‌رنگم تار ،‌رنگ تاری شفاف که خب نمیشه این ستا کیفیت داخلی برای شخصه صحیح عرض میکنیم و ستا کیفیته خارجیست کیفیته منفصل کیفیته منفصل منفصل از منیست اما متصل به شخصست چطور ‌؟

این ستا کیفیته منفصل اینست که ان شهوتن باشد مبدعن ، به دفقین باشد فعلن ، و فتور باشد بعدن ، که این مثلث سه زاویه است این مثلث است مثلثیست کیفیته دوم ، کیفیته دوم که کیفیته خارجیست سه زاویه دارد زاویه اول قبلز خروج این آبست که سبب خروج این آبست که شهوتست ، شهوت بده این آبو بیرون نه مریضی

این سببه دوم با خود این آبست با فشار فواره بزند بیاد بیرون این دو ، سبب سوم که بعد از این فتور بیاره سستی بیاره این سه ،‌این سه شرط را برحسب روایته زیاده زیادزیاد و این روایتم فرق میگذارد بینه شخصی صحیح و غیر صحیح

در شخص غیر صحیح میفرمایند که همین سه شرط داخلی کافیست ،‌که صدق منی میکنه برای اینکه این شخصه مریض شهوت چی است مثلن تا دفع باشد تا فتور باشد خودش فاتره خودش بی دفقه خودش مثلن شهوته اینجوری ندارد این آدمیست که خودشم الان زیاده تا چه رسد شهوت باشد

مگه بعضی از مریضیایی که حالا چه عرض کنیم مریضی که اینطور باشه ،‌خب این شد آقایون ،‌نتیجه شما به روایات مراجعه بفرمایید که این مطلب براتون روشن تر بشه نتیجه ببینید در بابه أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ که ما شک نداریم ،‌که أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ جماعه با زنه چه قبلن باشد و چه دبورن باشد گرچه در دبولن اختلافه ولاکن اختلاف با خود آیه حل میشه لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ کسانیکه ملامسه و عمل جنسی با زنان میکنند منحصر به جلو که نیست بعضیم عقبم میرن حالا حلالست یا حرامست ما عرض میکنیم حرامه

ولی بعضیا حرامم انجام میدن اگرم که اجتهادشون معاذلله یا تقلیدشون که معمولن خب ببینید ، پس او لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ ثابت کرد یک بعد جنابت جنسی را جنابت جنسی دارای دو بعدست یک بعدش لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ قرآن ثابت کرد اما خروج منی رو قرآن ثابت نکرد

خروج منی رو باید حدیث ثابت کنه ما راه دیگه نداریم که اگر ما این عمل جنسی با نساع این حدثه اکبرست که ما نمیگفتیم که حدثه اکبرست که ما غلام کتاب و سنتیم کتاب چی فرمود ؟‌ کتاب در بعد خصوصی و بیان  یکی از مصداقها که مصداق اجناست فرمود او لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ ، و در بعد عمومی که بعد ضابطی بود فرمود إِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا

خب إِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا یک شاه فردش لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ اما خروج منی هم همینطور است ؟‌خروج منی به قول مطلق چنین شش کیفیتو داشته باشد چه نداشته باشد اینطورست آیا هر منی این حکمو دارد نه ، آیا هر رطوبت غیر منی از انسان خارج میشود بولست ؟ که باید وضو گرفت نه ،‌همچنین ببینید آیا هر رطوبت غیر لزجی از انسان خارجی میشود اونطور که بول دارد نه وضعیو مدیو چه هم هست

و آیا هر رطوبت لزجی از انسان خارجی میشود حکم منی رو دارد نخیر شاید رفض باشد شاید مز باشد شاید چه باشد ببینید پس باید این مطلب همانطور که در کتاب ثابت شده است که إِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا در سنتم ثابت بشد که این خروج این آب لزج موجبه اینست که انسان حدثه اکبر سر زده ازش و غسل کنه این باید ثابت بشه یا نه ؟

چی ثابت شده اونی که برحسبه روایات ما ثابت است اینه که اگر چنانچه این انسان صحیحست این شش شرط باید باشد اگر صحیح نیست اون سه شرطی که منابست ندارد با مرض خب نباشد ان شهوتن نیست دفقن نیست فتورن و سستی نیست ولی آدم میداند اینکه ازش خارج شده است این منیست خب میداند منی است چون بوش آنست رنگش آنست لجازست آنست لجازست اما یک سه چیز دیگر درش نیست چون نمتونه باشه

حالا اگر این آدم صحیح باشد برحسب نص کل این روایات که ملاحظه خواهید فرمود اگر انسان صحیح باشد مخصوصن خیلی قوی باشد چه باشد چه باشد این آدم داره راه میره عرض می شود که ازش یه رطوبتی خارج شد و این رطوبت که خارج شد ولو قطع کند ماده منویست ،‌مگر برا  این حدثه اکبر میاره مگر غسل میاره مگر حدثه اصغر فقط ماله منیه ،‌نخیر ، اگر منی رو از انسان بیرون بیارن با یک آمپولی اونچا چطور ؟ اگر از بیضه انسان منی بیرون بیارن یا از تراعب زن منی زن رو بیرون بیارن اینا باید غسل کند ؟‌

اینجور نیست که خروج ما یصدق علیه منی نه خروج مایستق علیه المنی ازمجرای جنسی زن یا مرد حالا مرد داریم بحث میکنیم از مجرای جنسی مرد که از جلو این خروج باید بکند منی این اگر صحیح باشد سه شرط خارجی دارد ان شهوتن که اصالتنه ،‌که سببنه و دفقین که حالته فعلیه و فطورین که بعده اگر نه شهوتست نه دفقست نه فتورست ، اینا نیست بعدش

تازه یقیننم نداریم منیست آقایون توجه بفرمایند اینم سوال کنید از برادران بزرگوار فقیه از مرده هاشون سوال کنید ،‌سوال کندی  در کتابها چی مرقون فرمودن ما این سوالو از کل حوزه های علمیه داریم سوال میکنیم جواب بدن ما ببینیم چی میشه و از برادران دیگر فقیه که زندن سوال بفرمایید ما استناد میکنیم به خود آنچه را که استناد میفرمودن و میفرمایند

ببینید این منی چند پله دارد یک ، منیه ی انسان صحیح با شش شرط یک ،‌دو منی که این انسان صحیح نیست پس اون سه شرط اول نیست اما سه شرط دیگرست منی هست از انسان صحیح آمده بیرون منی هست اما اون سه شرط نیست حکمه منی دارد؟ نه ،‌این دو ، اگر انسان منی ازش خارج شد بعد بول نکرد یعنی استبراع از بول نکرد چون استبراع از بول نکرده بعدن رطوبت لجزی ازش خارج شد که رطوبت مشتبه است مشتبه بینل منیه و سایر لزوجاته طاهره است در اینجا شهرت میفرمایند که هم این رطوبت نجس است و هم باید که غسل کرد چطو میشه همچی چیزی ؟‌

ما چند دلیل داریم که این حرف درست نیست ،‌اولن به کتاب که ما مراجعه میکنیم کتاب در ابعاد گوناگون و در آیات گوناگون رفض میکند این فتوا رو چرا ؟‌برای اینکه مگر نفرمود إِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا ، إِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا باید محرض بشه یا نه مگه شما محرز شد که این رطوبت مشتبه ای که خارج شد این منیه تازه اگرم محرز میشد فرقی نمیکرد

اگرم محرز باشد که این رطوبتی که الان خارج میشد منیه شما آدمه سالمی هستید ولی نه شهوتستو نه دفقستو نه فتورست بگید نجس است کاری نداریم یا نه ،‌اما چرا حدثه اکبر بیارد و چرا غسل بیارد ؟

استبراع نکرده شبهست ،‌ کرده که نه / خیلی خب در مجرام بوده حالا از مجرا اومده بیرون نمیدونم ، مشتبه معنیش اینه ببینید این منی که فرض کنید اولن در مجرام معلوم نی بوده فرض کنید مونده یقین کردیم میگیم منی در مجرا مونده ، مگر انسان بول میکند بول در مجرا رطوبتش نمیمونه اگه وضعه مج بیاد با این بوله در مجرا مگه این ملاقات نکرده ملاقات در داخل که منجس نیست که

ملاقاته در داخل منجس نیست چون نجسه در داخل نجس نیست اونی که شما میدونید ، حالا میگن ما چند پله در اینجا داریم ببینید اولن اگر نظر به کتاب کنیم نظر به سنتم من زودتر عرض میکنیم ما یک تناقضه مربع داریم در روایات ، نه مثلث نه مثنا تناقضه مربع داریم در روایات نبست به اینکه آیا بدونه استبراع از بول یا بدونه استبراع از منی اگر رطوبته مشتبه ای خارج شد ایا این رطوبت مشتبه محکومست به نجاسته بولی وضو به نجاست منوی غسل یا اصلن محکوم نیست این دو روایت

سه ،‌محکوم نیست اما وضو بگیر اما  غسل کن ما یک تناقضه مربعی در اینجا داریم سندم کاری نداریم اصلن ،‌چون محور کتابی داریم ما چون در اینجا محور کتابی داریم در اینجا به سند کاری نداریم ما ،‌برادران فقیه ما عرض میکنیم ما دنبال سند میرویم دنباله شهرت نمیرویم دنباله اطباق نمیریم وقتی که اصله کتابی داریم این آیات با احادیث عرض الا کتاب الله چی میخواد بگه ، اقا ما در موقعی اینور اونور میگردیم از حاجاقا و حاج علی میپرسیم کربلایی فلان مشهدی فلان که محک نزدیم اما محک دستمه من با یک بقچه اسکناس رفتم تو بازار حاجاقا شما خب آدم خوبی هستید این طلاست یا نه بله ، خب بله چیه ،‌بله و فلان

این با محک نمیونه اصلن شما اشتباه دارید میکنید وقتی که ما محک دستمونه فلان یعنی زهر مار البته وقتی که ما محک دستمونه محکه کتابی دستمونه این عرض باید بکنیم در کتاب وقتی عرض میکنیم بر کتاب کتاب یجا میگه إِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا این کلیش

در اینجام که جزعی میخواد حرف بزنه میفرماید که أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ این نه لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ هست نه محرزست وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا چون اگر محرز بود که وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا قبول میکردیم ولی احراز اینست که منیعی باشد که از صحیح دارای اون سه شرط منفصل هم باشد اینا هیچکدوم نیست تازه شما اشتباهش دارید میگید این اولن

ثانین مگر قرآن نمیفرماید در سوره اسرا متعسفم که دیرو یادم هست که یکی از برادران در یه جایی که بودیم میفرمود که قرآنو نمیشه فهمید من که قرآنو نمیفهمم گفتم شما نمیفهمید ما نفهمیم ؟‌خدا که فرموده است بیان للناسه که زیانه لکله شیعه، اگر حدیث نباشد قرآن نمیشه فهمید عجب

اگر نوکر آقا این مسعله ای که از اقا سوال کردید گفت آقا مطالبی گفت به زبان فارسی خودتونم گفت اگر نوکر آقا چای ریز آقا نگه قبول نیست اگه بگه قبوله ؟‌اخه اصل با چای ریزه ؟‌! تازه چای ریز بودنشم ثابت نیست معلوم نیست که این حدیث از کی نقل شده است

ببینید در قرآن شریف از جمله حرفایی که خیلی واقعتن زنندست و کشندست در میانه ما عرض می شود که همینه ،‌که کتاب الله تعالا این ظهورش حجت نیست یا ظهور ندارد یا ضنیست یا عرض می شود که چه ، ببینید یا اینکه این حرف که مرحومه شیخ رضوان الله علیه در رساعلم فرموده اند فرمودن زن حجتست اینکه لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ 4447 این در بابه وصوله حقاعقه