جلسه دویست و ششم درس خارج فقه

نماز

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله الرّب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَىٰ وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ

مگر نه این است که ما هم لغت عربی را چه در حدیث و چه درغیر حدیث بخوایم معناشو بفهمیم به کتاب لغت مراجعه می کنیم. آیا قرآن در نظر ما قرآنی ها به اندازه کتاب لغت ارزش ندارد؟ قرآن که فسیح ترین و بلیغ ترین لغت را و جمله را کلام را آیات را اتصالات آیات را اتصالات سور را در بالاترین قله فساحت و بلاغت که نظیر ندارد تا چه رسد فوق آن باشد، کتاب لغت هست. کتاب ادب است. صرف است. نحو است. معانیست. بیان است. فلسفه است. عرفان است. می گیم فلسفه اون چیزی حوزه ای رو یادمون نمیاریم ها. فلسفه قرآن. عرفان است. منطق است. عقیده است. فقه است در کل ابعاد. اصغر و اکبر. این جمله رو من چرا عرض کردم؟ برای اینکه. من از برادران سوال می کنم. برادران بزرگ و پدران عزیز فقیه ما، ادام الله ضلالهم العالی احیائاً و رحمت الله علیهم امواتاً که وقتی در باب صلات وارد می شوند صلات را به معنای دعا می گیرند چرا؟ چرا؟ اصل صلات دعاست؟ خوب چرا؟ اگرم در بعضی از کتب لغت تفسیری یا فقهی یا هر چه صلات را به معنای دعا گرفتند برای ما حجت نیست قرآن صلات رو به معنای دعا نمی گیره. طوری که دیروز و پریروز عرض کردم صلات مصدر صلی یصلیست و فعل لازمش صلی یسعا صلاحاً و صلی یسعا صلاحاً به معنای ایقاد است و ایقاد دو جوره. ایقاد الوقود. ایقادان به وقودین اثنین. ایقادٌ نار و ایقادٌ نور. ایقاد نور مهم تره. روشن کردن نور مهمتر است مخصوصاً نار که ظاهر است در نار جسمانیه، اما نور اهمش و اعظمش نور فعل جسمانیه است. راجعوا سورة النور التی ثمیت باالنور لآیت النور السورت الرابعه و العشرون من  القرآن.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

الله نور سماوات و الارض. آیه خیلی هم مشکله هم واظح. مشکل است برای کسانی که مشکل دارند. در تفکر قرآن. واضح برای کسانیست که ذوب می شوند در قرآن. الله نو سماوات و الارض. مثل النوره کمشکات المشکات فیها مصباح المصباح فی زجاجة الله نور السماوات و الارض. مثل نوره کمصباح فیها مشکات یا کمصباحٍ فیها مشکات. کمشکات فیها مصباح. درست؟ المشکات فی زجاجة. بله؟ المصباح فی زجاجة و الزجاجة کانها کوکبٌ دریٌ یوقد من شجرةٍ مبارکتٍ زیتونة یکاد لایزید لاشرقیة لاغربیة یادم رفته. ما چقدر بدبختیم واقعاً. چرا قرآن رو حفظ نیستیم. بیاید در قرآن حفظ کردن سنی بشیم.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.

اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهو

بله؟ الزجاجة کانها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لالهم

 وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ 

فی بیوتٍ دنبالش فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ فیها … یسبح لَهُ فِيهَا بالرجال … یسبح له بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ. حالا آیه نور. الله النور. به شیطان نور نمی گن. این نور نور جسمانی نیست. نورم به معنی منور نیست خدا بلد بود منور بگه فرمود نور. خود آیه خوشو معنی می کنه. نمی خوام بحث کنیم اینجا. نه اینست که ما در ظلماتیم. در ظلمات در ابعاد گوناگون هستیم. باید از ظلمات خارج بشویم. باید به نور پیوند شویم. باید کل ارتباطاتمون را که حجاب است عن الله اضاله کنیم. باید وقودی داشته باشیم که او رو ایقاد کنیم. ما در بیابون که انگشتم نمیتونیم آتیش بزنیم با کبریت. باید یه هیزمی علف خشکی باشد که او وقوده او رو آتش بزنیم. پس ما در زندگی خودمون چند چیز لازم داریم. ما باید مستوقد باشیم. باید وقود داشته باشیم. و باید وقود رو ایقاد کنیم. نحن نعیش مثلث من الحیوات الانسانیت و فوق الانسانی ایمانیه. نستوقد. ما باید که وقود پیدا کنیم که گیرانه باشد. هرچیزی گیرانه نیست. آب رو که نمی شه سوزوند. اما نفت می شه گیرانه باشه. پس باید بگردیم چیزی که وقود است و می شود او رو آتش زد یا می شود ایقاد نار کرد یا ایقاد نور کرد حالا در نور داریم بحث می کنیم. وقوود نور مهم تر است. استیقاد کنیم یک وقودی که گیرانه نور است. گیرانه روح را من و ما و ما ها و من ها پیدا کنیم. گیرانه نور رو این گیرانه نور را با دستوری که خداوند داده و راهنمایی که خداوند فرموده روشن کنیم. نمی شه این تیرآهنو روشن کرد. نمیشه چنار خشک رو روشن کرد. … روشن کرد. شرایطی دارد. حالا. بیننا و بین ربنا سبحانه و تعالی ظلمات فوق ظلمات بعدها فوق بعد. اذا اخرج یدهوا لم یکد یراها و من لم یجعل الله لهو نوراً و ما له نور. خداوند در درون ماها فطرت های نورانی عقل های نورانی فکر های نورانی دریافت های نورانی قرارداده است. این فطرت الله التی فطر الناس الیها ذالک دین القیم رو محور قرار بدیم. بر  مبنای فطرت پاک بی غبار بر مبنای عقل دریافت کننده با دست چپ از فطرت و با دست راست از الله. دنبال وقود بگردیم. دنبال وقود بگردیم. وقود باید ربانی باشد. شمام اون نوری که ما به سویی بخوایم توجه کنیم رب است. اما الی الرب و اما الی المربوب. مربوب هر که می خواد باشه. ما الی الربیم. یا ایها الناس انک کادهن الی ربک کدهاً فملادیح. کده صحیح انسانی علی ذوق ایمان باید داشته باشیم. همانطوری که ما را خداوند خلق کرده است تکویناً وقودهای ما را هم در راه معرفت الله که راه نور است و دریافت نور است باندازه استطاعت خودمون وقود رو هم باید خدا معین کن. چطور این وقود رو روشن کنیم. وقود النور را. چجور شعله نور بهش بدیم تا بوسیله نور این شهوت ها این حیوانیت ها این خودخواهی ها خوبینی ها خود راهی ها من و این و تو این ها تمام ظلمات حجاب های ظلمت و حجاب های نور همه برد کنار. اونوقت خدا را ببینیم. با چشم سِر و نه با چشم سَر. با چشم سِر نه به طور احاطه نه به طور وصول نه محیطیم نه واسط بلکه بر حسب آنچه رسول الله که قمه کل موجودات است دستور دارند، ایشون دعای مسر آخرم نتونست … مگر مسیر الیه منتها دارد؟ مگر مسیر الیه معرفتاً و عبودیتاً که خداست انتها دارد؟ ماها و من ها انتها داریم، اما می شود خداوند به ماها ادامه حیات بدهد از دنیا به برزخ از برزخ به جنت جنتم آخر ندارد. آیا در برزخ و جنت و رسول الله و محمدیون صلوات الله علیهم اینا واقفن؟ واقفند در سیر معرفتی؟ واقفند در سیر عبودیتی؟ نه واعبد ربک حتی یاتیک الیقین. … می گه که من یقین دارم من عبادت نمی کنم پس پیغمبر به یقین نرسیده. یقین موت نیست. معنی می کنن یقین موته. آقا بعد از موت بیشتر است عبادت. بعد از وصول به معشوق بیشتر …. تو خانتون این راه رو طی می کند که بیشتر با دیده قلب و با دیده بصیرت حق سبحانه تعالی را در بعد امکان زیارت کند. امکان دارد در دنیا با این موانع با این قشاوات با این ظلمات که می زند کنار شیطان اظلم به یظلی اذناها بیده حامده. و وقتی پیغمبر مرد نخیر. نه عبادتیست نه معرفتیست نه سیریست. سیر تکلیفی نیست سیر اوتوماتیکه. ما سیر تکلیفی داریم. برای پیغمبر تو اینجام تکلیف بود. تکلیف بر پیغمبر اینست که بگه نماز نخون. سروقت نماز نخون. توجه به خدا نکن این تکلیف است. ما … با او. و اعبد ربک حتی یعتیک الیقین. یقین ذودرجات لالها نهایتا کمن … ربنا سبحان تعالی لا حد له و رسول الهدی صلوات الله علیه و رسولیون و رسالیون علیهم الی طول خط حیات مثلث ذریة … و عقباً فی الجنة الی غیر نهایت کما یرید الله تعالی عن یکون السالکین سلوک الی الله. محمد سلوک الی الله. سلوکی در بعد دنیا مطلبیست در برزخ مطلب بالاتریست در آخرت که اغیار رفتن کنار که تو جنت دیگه اغیاری وجود ندارد در جنت برزخی اغیاری نیستن محدوداً و در جنت اخروی اغیاری وجود ندارند. در اونجا رضوان من الله اکبر. جنت رضوان است. کی می گه سیب و گلابی نمی خوره؟ بشره خوب. یاکل… در دنیا هست. فالکملف علیه تکلیفٌ واحد او تکلفاً واحد ایقادٌ لالنور. ایقادٌ لاالناره. آقا تو بیابون که ما داریم راه می ریم تاریکه ستاره هام ابر گرفته ماهم چنین شده خوب ما باید یه چیزی داشته باشیم که بشود روشنش کرد تا تو چاله نیفتیم پدرمون درنیاد راهمونو بریم. حالا باز در ظلمات زندگی که همه ماسی الله حجاباً و حاجباً جز ضالین الی الله و حاملین رسال الله و رسل الله باید چکار کنیم؟ باید چراغو از خدا بگیریم. اون چراغی که خاموش نمی شه. چراغی که باد خاموشش نمی کنه. شیطان نمی تونه فوتش کنه. یریدون للطفهوا نورالله باتواههم و اعطاهم مطیع و … الی یتم. دو آیه ست. ما باید که وقود را وقود النور لم کلم هذا الوقود النار وقود النار شی آخر. وقود النور. وقد النور گیرانه روشنایی را گیرانه نور را. هم گیرانه را از خدا باید بگیریم هم طرز روشن کردنش رو. عبادات وقود النور است. کل العبادات هی وقودات النور. مگر اینطور نیست؟ در جلبه سلبی ظلمت را سلب می کند. من عرفان نمی بافم آقایون. من یک چیزی بین حلالین عرض کنم. یکی از بزرگان علمای عرفای جامعه بین جهتین در استان فارس بود نمی گم کیه. اون دو سالی که من مکه بودم در مدینه ایشونو زیارت کردم گذرنامشون گم شده بود و ولی خوب مثل اینکه گم نشده بود. خیلی مرد کاملی بود. کسی ما رو با ایشون آشنا کرد. به ایشون گفتم من در آیه نج در سوره نجم راجع به آیات ثم الدنی فتدل الله فقان قاب القوصین او اثنی چیزایی رو در محور عرفان قرآن نوشته ام. گفت می شد بدی من نگاه کنم. گفتم این نسخه اصلیست بله به شما می دم. اون اصلی از اصول معرفت هست. چند ماه اونجا بود ما هم که دو سال اونجا بودیم. گرفت و گفت اگر می شه فردا یا پس فردا. ما هم پس فردا رفتیم. ایشون زیاد اعتنایی به کسی نداشت. ولی این ضربه که رفتم ایستاد آمد دم در احترام کرد چه کرد چه کرد چه کرد. مال دوازده سال و اونم دو سال چهارده سال پونده سال پیشه. و اما بنعمت ربک فحدث. خدایا می دانی نمی خوام خودمو تعریف کنم می خوام کتابتو تعریف کنم. ما در ضمنیم در حاشیه ایم. گفت آقا من نگاه کردم شما عرفانو کجا دیدی؟ گفتم در یک کتابی که معروف نیست مورد تصدیق نیست مورد قبول نیست مورد بحث نیست اسمش قرآنه مولفش خداست. هذا عرفان القرآن و لیس العرفان الخرفان البشر المحدود. از قرآن ما استفاده می کنیم. ما لغت را از قرآن، ادب را از قرآن، ادب معنوی و رسمی را از قرآن باید استفاده کنیم. آیا ایاک نستعین به ما چی می فهموند به ما چی عام الفهم می کند؟ مستعان اصلی الله است در تکوین معلوم در تشریع معلوم در فهم شریعت الله که محور اصلیش قرآن است استعانت از کتاب الله استعانت الله است. ازم نداره. نستعین القرآن الی الله و علی … القرآن سنت الرسول الله صلی الله علیه و آله و سلم. ما باید ایقاد نور کنیم. وقود رو خدا معین کرده. صلات وقود است. صوم وقود است. جهاد وقود است. حج وقود است. امر به معروف وقود است. نهی از منکر وقود است. همه اینا وقوده. اینها دو بعد دارد یک بعد بعد صلبیست و یک بعد بعد ایجابیست. اما صرف پیکر صلات؟ پیکر صوم؟ پیکر جهاد؟ پیکر زکات؟ پیکر حج؟ خوب ما تو تلویزیون می بینم هم نماز را می خوانند با لغت عربی هم رکوع و سجود می کنند. تموم؟ خوب دیدیم ما. نه. این پیکر این وقوده. اذکار و حرکات صلات سیق و صور صلات وقوده. سیق الصلاته و صورها. سیق العباده و صورها وقود. گیرانه است. این گیرانه است. این در خارج صلیتها که چطور می گیم صلیت الظهرت. نمی گیم صلیت لیل. صلیت الظهرت. نماز ظهر را که چهار رکعت است این صلیت چکار کردم؟ این وقود را در خود لفظش را قولی کردم و عملش را عملی کردم. اما نور می خواد. صرف اینکه چیزی رو تو خونتون بذارید و سرما بلرزید. این که نمی شه که. هیزم باید بیارید خونتون روشن کنید. این الفاظ صلات را که ایاک نعبد و ایاک نستعین و اعمال صلات را که قیام است و رکوع است و سجود است و تشهد و سلام اینم باید بیاریم در لفظمون الفاظش را و در عملمون اعمالش را. باید روشن کنیم. این وقوده خودش روشنی نمی ده. پیکر صلات الفاظ صلات بدون معانی. بدون تحقق معانی. رکوع خوب ژاپنی ها هم در مقابل هم رکوع می کنند. سجود می کنن. اینا نیست. این الفاظ صلات نیت صلات الفاظ صلات تکبیر صلات. رکوع صلات تشهد صلات سجود صلات. اینا وقوده. این پیکره این پیکر در کل آوردم آقا باید که روشن کنم با چی؟ اقم الصلات الذکر. باید عمق پیدا کند این نماز از حمق باید خارج شود از ظلمات باید دور گردد. این عمق پیدا کند. نیت رو درست بکنم. الله اکبر درست بگویم. حمد را درست بخوانم. سوره را درست بخوانم. رکوع را درست کنم. و سه رکن دارد نماز از نظر فقه معرفت. من که ام؟ او کیست؟ چه می کنم؟ ارکان الصلات معرفیه. من انا؟ من ربی؟ و ماذا اقود؟ ماذا افعل؟ سه رکن معرفتی دارد که باید بگردیم و پیدا نکنیم. خوب. مطلبی که می خوام امروز عرض کنم حضور برادران. و همش برا ما نوئه. برا من که نوئه. نه اصطلاحات. بین الحلالین عرض کنم. مربوط به حرف ماستا. مربوط به بحثمونه. بین حلالین هنوز بحثمونه. امام رضا علیه السلام که بعدا از … به نیشابور تشریف آوردند و دعوت کردن مأمون در نیشابور چقدر قلم های … مبالغه است در آوردند که امام رضا یه مطلبی را از جدت رسول الله نو نقل کن. کانوا ینتظرون. الامام الرضا علیه السلام ان ینقل لهم حدیثاً جدیداً جداً قریا. چه کار کرد؟ حضرت چیز جدید نگفت ولی من می گم گفت. جدید نگفت. چیزی بود که همه می گن. مسلمان شدن با اونه. کلمت لااله الا الله حسنی و من دخل حسنی امن من عذابی. تموم شد. بعد یه خورده دور شدن. این هام دور شدن. اینا که نوشتن ااا بعد از هرگز یه امام معصوم تشریف آوردن در عرض می شود که نیشابور و کجا و و ما نشستیم نوشتیم و با قلم هایی چنین چقدر خودمونو محیا کردیم و هر چی نویسنده در این شهر چندین صدهزار نفره بود جمع شدند و شروع کردن نوشتن کلمت لااله الا الله حسنی فمن دخل حسنی یا فی حسنی امن من عذاب. حضرت یه خورده دور شدند این ها هم دور شدند. حضرت دور شدن مکاناً اینهام دور شدند مکانتاً. گفت چی شد؟ حضرت قرار بود یه چیز جدید نقل کنه برا ما جدید اصلاً نبود. اونام همینطوره. اونام همینطوره. … اونام باید معنی کنیم. چون فاصله زیاد شده. … حالا این معاونین چه کار کردند؟ ابتعتاً عنهم هیهتم شیدا نار. ثم نظر علیهم قال لشرطها و شروطها و من شروطها. خدا یه استعداد بده صحبت کنیم. باز نمی خوام خودمو معرفی کنم. پنجاه و چهل و هشت سال پیش. اون سالا رفته بودم منبر. اولین وقتی بود که منبر رفته بودم. منبر ها … یه جا از من سوال کردن این به شرطه ها و شروطه ها چیه؟ خوب جوابش مشکله آقایون. کلمت لااله الا الله حسنی فمن دخل حسنی امن من عذابی بعدش مهمش به شرطها و شروطها. و انا من شروطها. گفتم شرطش این است که این لا اله الا الله تحقق پیدا کند در قلب و عقل و روح و فکر و قول و عمل ما. کافیه؟ نه و شروطها در اسلام چهارده تا شرط دارد محمد الی علی و فاطمة و الحسن و الحسین الی المهدی صلوات الله علیه.چهارده شرط داره. و انا من شروطها من ازون چهارده تام. پرونده بسته نمی شه ازین استفاده می کنیم که چی؟ آقا لا اله الا الله هم جدید است هم قدیم است. قدیم است در بعد پیکره و لفظ. حرف. جدید است در معنا. موحد چندتا پیدا می شه؟ در سوره یونس در سوه یوسف خدا می فرماید و ما یومن اکثرهم لالله الا بمشرکون. یعنی من ها و ما ها. نه اون شرک حرام که نه فقط. اون شرک هایی که مثلاً حرامم نیست. اگر خدا و حاج تقی بخواهند که نمی شود اون شرکه ولی بت پرستی نیست. خدا و حاج تقی بخوان؟ حاج تقی کیه؟ پس این هم جدید است هم قدیم. قرآنم همینطوره. قرآن که محوره. صاحب الامر صلوات الله علیه یاتی بدین الجدیدٍ و کتابٍ جدید عن العرب الشدید. العرب من الاعراب. یعنی الذین هم بعیدون عن التمدن السلامیٍ. و اتحب عن القرآن العظیم. انگلیسی باشد عرب باشد فارس باشد لندنی باشد فرانسوی باشد چینی باشد می نی باشد هر چی می خواد باشد. پروفسور باشد دکتر باشد آیت الله باشد حجت الاسلام مباشد ثقة الاسلام باشد اینا از دور قرآن که دورن از معرفت قرآن از معنای قرآن از حقیقت قرآن که دورند اعربن. یعنی از اعراب اشد کفرا و نفاقاً و اعلم عن ما یعلم حدودنا عن ضلل الله علی رسوله.  غلط معنا نکنید عرب ها. عربام بعضی اشتباه می کنن. عربا اشتباه می کنن بعضی وقتا. یه موقع از من سوال کردن که شما اگر بیرون نمی رما خود مطلبه اگر شما تونستید پول به اهل حوزه بدید می دید؟ گفتم بله. گفتن شرط داره؟ گفتم یه شرط. گفت چی؟ گفتم … باشه. گفتم به شرط اینکه ترجمه تحت الفظی همه قرآن را بدانند الا عرب باشد. ترجمه تحت الفظی قرآن رو ما نمی دونیم. به حد عوام در نظر امیرالمونین نرسیدیم. فالعبادت للعوام و الاشارت للخواص و لطائف لالاولیا. و لحقائق لاانبیا. تو صد تا یکی. چه عرض کنم پولا می مونه مثل اینکه باید بین شما تقسیم بشه فقط. شمایی که اهل کتاب الله هستید. و کسانی هم که در جاهای خودشون در درسهای خودشون در مطالعات خودشون در کتاب الله محشور اند و ارتباط دارند و محور کارشون کتاب الله است. ایقاد نور باید بکنیم. خوب. الصلات من صلی یصلی صلات التبدیلا من اصلات و الصلات هو الیقود. الیقود بین الیقود نار و یقود النور. العبادات کلها وقودات النور. اینطور هست آقایون یا نه. ا این حرفا رو نشنیدیم. خوب ما از قرآن می شنویم. ما تحقیق لغوی کردیم از قرآن حضور برادران دیروز و پریروز عرض کردیم. خوب همه عبادات. تمام عبادات فردی اجتماعی قولی عملی درونی برونی اجتماعی و و تمام آنچه را که عبادت است وقود است. گیرانه نور است. منتها این پیکره صوم و منظر است فقط تو شیکمم نون و نمی دونم سبزی و اینا نمی کنم اما شکم روح خالی از معرفت است. این صیام حساب دارد. صلات پیکره صلات پیکره صوم پیکره جهاد خیلی ها رفتن جهاد. همشون واقعاً شهدای فی سبیل الله اند؟ خوب بعضی ها شهدای فی سبیل الله اند بعضی شهدای فی سبیل بطن و شهره هستند. حج می رن. عرض می شود که امر می کنن نهی می کنن. ولی همه اینا وقوده. العبادات کلها وقودات النور. عبادت من .. غلط است خدا باید بگد که چجور کن چجور کن چجور. خدا باید بگد که چه قولی  چه فعلی چه حرکتی چه چیزی این گیرانه نور است به سوی من. و خدا باید بگوید چه جور این گیرانه را بگیران که تلالو نور کند. تلالو نور کند. فکل العبادات عباداتٌ عن وقودات النور. او وقودات نار النور نار من نار هی نسی الظلمت. فصلی الحجب و النور حتی الطریق معرفیاً و عبودیاً الی ربنا سبحانه و تعالی. دو بعدیه دیروز عرض کردم. حالا من یه بعد دومش که بعد ذی المقدمه ای که بعد اصلیست دارم عرض می کنم. نمی خوام وقتتون تلف شه مگه وقتتون تلف می شه آقایون با این حرفا؟ من خودم یه خورده آدم می شم. برادرا که انشالله آدم هستن. مسلمان می شیم و در سلوکمون الی معرفت الله یه مقداری  پاهامون استوار تر و محکم تر و قوی تر می شه. خوب فکل عبادات الصلات. منتها دو صلات داریم. صلات من صلاح و صلات من الصلی یصلی. صلا این وقودیست که ایقادش کار مشکلی نیست. … اما یه وقودیست که مشکل است وقود النور. صوم را صلات را حج را جهاد را امر را نهی را ذکر را فکر را دعا را درس را تدریس را اینها را انسان که وقود است برای نور این وقود النور ها رو ازش استفاده نور کند. نوری که این حجب ظلمات را بزند کنار. و بتواند ببیند حقایق را. بالاترین حقایق رویت معرفتی حق و رویت عبودیتی حق سبحان الله و تعالی است اینا همش و قوده. الا ان الوقود … او صلاته. یه وقوده عادی داریم وقود نور عادی. عبادات غیر از صلات. غیر از حج من صلاته. صلاتم هر صلاتی. چه صلوات یومیه صلات آیات صلات عیدین صلات جمعه صلات بر اموات همش صلاته. منتها، این ارکان مخصوصه یا به اضافه بر اون دعاهای مخصوص بر میت اسمش صلات است از صلی یصلی چون وقود قوی تر است چون گیرانه نور در اینجا قوی تر است. گیرانه نور در صلات ها قوی تر است در صوم نه در جهاد نه در امر نه در نهی نه در زکات نه در خمس نه. اونام دارن به این حد ندارن. گیرانه نور بعضی وقتا یه خورشیدی است بعضی وقتام شمع کوره ایست. بعضی وقتام روشنی ندارد وقوده. مام به جای اینکه روشنش کنم تاریک ترش کردم. سه بعد. بعد اول عامة العبادات التی امرنا بها امرنا بها هی وقوداتٌ ربانیة. لابد لنا من ایقادها. این پیکره ها رو باید جان بدیم. این پیکره ها باید جان بدیم که جانش انما الاعمال به ایجاد و انما لکل اما روات من کنت پیکرته الی الله و رسوله و حجرته الی الله و رسوله و من کانت حجرته الی دنیائه و شیوه ها … مهاجر الی الله باشیم. دور خودمون نگردیم. می دونی بعضی خرها و گاوها از ما آدم ترن؟ من با چشمم دیدم. شمام دیدید. کوفه ما نجف که بودیم می رفتیم کوفه عرض می شود که اینکه دم شط کوفه یه ناروهایی هستش که گاوو اونجا بستن چشمشم بستنو یه طنابم بهش بستن این طناب در یه دایره ایست این هی آب می شه آب می شه. به جای اینکه با موتور بکشند این موتور حیوانیست. اون گاو از خیلی از ما آدم ها آدم تره. چرا؟ خیلی آدم تره. اجازه بدید شما. اول از خودم شروع کنم. این گاوو اگر چشمشو نبندند یه دور بیشتر نمی گرده. آخه دور خودش چرا بگرده؟ سیر باید منی الی باشد نه منی علیه. این گاو یه دور دور خودش می گرده بعد وامیسته اگرم بزنیدش دور دوم چرا بگرده؟ ولی چشمشو می بندن. چشم گاو را می بندن. یقممو قمدون ان فقر حتی یحول حوله. می شه استقا من. اما اگر نبندن چی؟ پس این گاو چشم بسته دور خود می گردد ما با چشم باز دور خود می گردیم. خانه من لانه من زن من فرزند من خدای من همش من من من من. من اونقدر کلفت و زمخت می شویم که خدا هم اگر برخلاف میل من حرف بنه نخیر. و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابته خیر معن به فان اصابت به قرب الی وجهه الی آخر. خسرت دنیا و الآخرت. ذلک هو … در حوزه داریم حرف می زنیم. منبر روضه نیست. مداحی نیست. ما در صلات باید بحث کنیم. منتها برادران بزرگوار دیگر فقیه یک آیه رو عنوان می فرمایند اولاً آیه بقره حافظوا الی الصلوات و الصلات الوسطی مطالبی می فرمایند نه ما می خوایم بیشتر در فقه معرفتی و فقه اکبر بحث کنیم تا وقتی به اندام نماز رسیدیم روحشو درست کرده باشیم. روحشو قبلاً درست کرده باشیم. اول نار را اول نور را که این نور بوسیله همت ما فکر ما دقت ما جدیت ما جهادت ما مطلب لا اله الا الله نفی ظلمات ایجاب اونوقت بتونیم این وقود نور را شعله و لذا حالا می تونیم ما بعضی جاهاشو بفهمیم. فی روایات. از نو و استعینو بالصبر و الصلات. الصلات یعنی رسول الله. تعیین درسته. رسول الله هو وقود النوره. مگه اینطور نیست؟ متنها لزومی نداره روشنش کنیم. خود روشنه. رسول الله وقود النوره لا انور رسول الهدی صلوات الله علیه بعد ربنا. وقود نور است. پیکره صلات وقود نور است. پیکره صوم همچنین. منتها گفتم سه بعد دارد. یک بعد کل العبادات وقودات نور. وقودات نار صلب للحجابات و الظلمات. وقودات النور حتی نسلک صبراً ربنا. ان هذا صراط المستقیم فاتبعوا و لاتتبعوا صبراً حسبا و غرقا عن سبیله. پس همه عبادات وقوده. بعد. بعد دوم. درجه دوم عبادات دعاست دعا هم وقوده. الدعا وقود. یقول الامام الصادق علیه السلام الدعا مخی العبادت. دعای راست و حسینی ها. کی آدم دعا می کنه؟ موقعی که دمش لا تله باشه. معمولاً دعا نمی کنیم. کسی که پول دارد حال دارد مال دارد چه دارد چه دارد خوب چرا دعا کنه؟ خوب داره. اونی که نداره و به هر جا دست و پنجه می زنه نمی رسه فاذا رکعو فالبعد دعو الله مخلصین له الدین فلما له … الی بر اذاهم مشرکون یکفر بما عاطیناکم. دعا مخی عبادت است.این دعا داد بیرون. یک دعایی اتوماتیکیه که من نمی خوام مثلا خدا نکرده. ولو اصلاً دریاست. دارم خفه می شم. هر هلی کوپتری هر طیاره ای هر شناگری هر هری نیست نیست. اینجا ولو این شخص غرق شده مشرک باشد ملحد باشد اون ظمیر فطریش روشن می شه. یرا عنه یتعلق قلبهو بنقطة مجهولة کان یجعلها و کان یتجاهلها اینجا ظمیر فطرت زنده می شه. و قرآن شریف برای ذکر است فقط ذکرٌ و انه ذکرٌ لک و لقومٍ و لصوف … یکی از ذکر ها ذکر فطرته این فطرت را که غشاوات و غبارهای هوس و هوی و شیطنت و حیوانات شهوانیت گرفته است. غشاوات منیت ها و انیت ها گرفته است اینو بزنیم کنار اقم وجهک فی الدین حنیفا فطرت الله التی فطرالناس علیه العدل اونه. اون فطرته. این فطرت. این فطرت که این دوجور می شه در کنار غبارات. یه جور غبار روبی و خاکروبی این فطرت که فطرت الله التی … به ذکر به کار به زحمت به عبادت به دقت به جهان این خیلی خوبه. یه مرتبه نه. طرف در می ره اصلا. یا اهتمام نمی کنه. توجه نمی کنه کافره ابوجهله ابولهبه ابوفلانه ابوبهمانه ابوسلطانه اینا چی؟ این که داره در میره جعلوا اصابعهم فی آذانهم من السواعق هذر الموت والسشو سیاقهم مستکبر ذکر این چیست؟ اینا حجت داره. چطور؟ آیات متعدده ای در قرآن شریف فاذا رکبوا بالفوت دعو الله مخلصین له الدین چیست؟ این کشتی که دچار طوفان شده است و دارد غرق می شود و غرق شد و هیچ نجات دهنده ای نیست لما فقط ساعت الاسبع. و لماً قطعة الالباء اینجا چی می شه؟ یا الانسان رباطاً وثیقاً کان یتجاهلهوا او کان یجهلهوا تعمداً و تعنداً. اینجا بگید آقای خدا من … بودم. نماز نمی خونه روزه نمی گیره زنا می کنه چه می کنه چه نمی کنه ولی وقتی که دمش لا تله گیر می کنه آی خدا نذر سید الشهدا نذر ابوالفضل نذر رقیه نذر سکینه چیه؟ این فطرت وقتی که تمام بند و بیل ها از بین رفت و انقطاع حاصل شد اونجا ناخودآگاه بدون اراده بدون اختیار بدون فعالیت بدون جدیت بدون جهاد رفتن فلالله حجت البالغ الی صورت مگه اینطور نیست؟ اون کافر کافر کافر صد برابر ابوجهل و ابولهب اگر در چنین وضعیتی گیر بیان این فطرت به خودی خود غشاوات می ره کنار و تعلق حاصل می شود. الدعال مخل العبادت. چرا؟ دعا چه اتوماتیکی باشد مثل اینکه گفتم. منتها مخل العبادت داریم فی مخال ول می کنن. فاذا نجاهم الی البر فاذا هم مشرکون. یه مرتبه نه. آدم مومن است. قل ما یعبدکم ربی لو لا دعاکم فقد ذکرتم و سوف یکون لالله ما و اذا سالک عبادی انی فانی قریب اجیب دعوت … اذا دعان فالیستجیبونی والیومنونی لالهم یشهدون. این چی؟ خیلی حرفه یه اشاره می کنم. دعا رو انسان وقتی که از خدا می خواد به طور نیمه اضطراری و اختراری مخصوصاً اختیاری مطلق اونجاییست که تمام اسباب ظاهری و باطنی منقطع شده است به اختیار مخصوصاً به اراده. با فعل این همه رو نادیده گرفته الله اکبر همه را کنار فقط انی وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض خلیلی فی الارض و ما انا مستمند در روایاته. و ما انا من المشرکین. در آیه مستمند نداریم. خوب ببینید شایدم داشته باشیم. ما خیلی جاهلیم. حالا. من اونطوری که یادم است مستمند در آیه نیست. داره خیلی خوب پس ما خیلی نفهمیم. نداره بازم نفهمیم. ببینید ملاحظه می کنیم. ایشالله اگر خدا توفیق داد ما سیزده رجب که منزلمون به مناسبت امیرالمومنین جشن خواهیم داشت من دارم فعالیت می کنم که یه دونه … به آقایون به عنوان هدیه ای داده بشه. و برای بیست و هفت رجب که مربوط به رسول الله صلوت الله علیه یدونه بشارت الارضه که خودم دارم می خرم نیست پیدا نمی شه. دعا کنید بتونیم این کارو بکنیم که ما با قرآن و با اهل قرآن بیشتر عرض می شود که نزدیک بشیم. خوب ببینید این دعا. سوم. فوق الدعا و فوق الکافة العبادات الصلات و عن الصلات کلها صلات. صلات. صلات عمود الدین عماد الیقین و و و و و قرة العینی الصلات. حالا در صلات ما داریم بحث می کنیم. و بر مبنای این آیه که آیه ای محوریست. حافظوا علی الصلوات و الصلات الوسطی و قومو بالله القانطین. آقای ادبی بیاین ما ادیب بشیم. با ادب بشیم هم ادیب بشیم و هم با ادب. چرا نفرمود احفظوا صلوات؟ لم یقل احفظوالصلوات لم یقل احفظوا علی الصلوات. حافظوا فاعلی فاعل مفعالتاً. تتظی فاعلً اوالاً و مفعولاً ثانیاً ثم المفعول الاول فاعل ثانیاً. اینطور نیست؟ یارب تزید… اما تزاد و زید … با هم شروع کردن. اما یارب تزید یعنی من شروع کردم. ها؟ شارک تزید عرض کرد از من بود اونم قبول کرد و الا عرض می شود که شرکت مثلا. یا مطلب دیگه. حالا در عبادات ما دو گانه ای مشاهده می کنیم. دو گانه ای که یک گونه است به طرف یک گانه چطور؟ الصیام و لیس صوم. صائم یصائم صیاماً. تماماً بوده. صیاماً. صیام طرفینیه. جهاد طرفینیه. جاهد فی الله یعنی جاهد اعدالله فی الله. اولاً جاهد نفس امارة بالسوء ثم دخل فی الجهاد للاعدا الله طرفینی. صوم طرفینیه. صیام. یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام. نه کتب علیکم الصوم نیست. کتاب صوم ننویسید کتاب الصیام. صیام معنا داره. اینجا فقه معرفت دارد صیام. صوم نیست فقط. صیام. یعنی طرفینیه. من و روزه. من روزه را حفظ کنم تا روزه مرا حفظ کند. اوفو بعهدی اوفو بعهدکم. چه خوش بید مهربانی هر دو سر بید یک سر مهربانی بی پدر بید. اینجام صلات حافظوا علی الصلوات. و الذین هم علی صلواتهم یحافظ علی صلاتهم هم داریم. صلواتهم یحافظون. محافظه علی الصلوات. پس محافظه حتما حافظوا معنا می کنیم. حافظوا حافظون محافظ فاعل اول کیه؟ ما با چی؟ با وقود نور که صلات که چی کار کنیم؟ ما نماز را کاملاً حفظ کنیم نگهبانی کنیم از غیر صلات از قضارات از بعدها از ظلمات تا صلات هم ما رو حفظ کند. مگه در صوم اینطور نیست؟ یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب لالکم الذی الاکم.  تتقون. این تقوا از کجا میاد؟ از شما نمیاد شما روزه رو درست بگیرید تا روزه هم شما رو درست بگیرد. در جهاد هم شما با اعدا خدا با نفس اماره بالسوء درست کشتی بگیرید تا اون قشنگ زمین بخورد.اینطوریه دیگه.

الهم شرح صدورنا به نور علم و ایمان و معارف القرآن العظیم واغفرنا  لما تحبون و تالله و جنت ما اما لا تحب و لا ترداه اسلام علیکم.