جلسه دویست و بیستم درس خارج فقه

نماز (اوقات نمازهای پنجگانه)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اللهم صل علی محمد و آل محمد

دو سه تا بحث موند که یکیش اوقات صلوات بود یکیم جمع یا تفریق بین ظهرین و عشائین بود و در اوقات صلوات هم باز دو‌ بحث بود یک بحث اینکه اوقات خاصه ای ازبرای چاهار صلاه داریم برای صبح نه چون صبح از طلوع فجر است تا قبل از طلوع شمس و شریک نداره اما ظهرین با هم شریکن هم ظهر وقت خاصی دارد و هم عصر و بینهم مشترکین و همچنین عشائین تفسیراتی در کتب فقهیه است که ما لزوم نداره کاری باهاش داشته باشیم فقط بعضی از مطالب است که خب برمحور قرآن ما میتوانیم استدلال کنیم اینها بحث یک صحبت اینست که نماز مغرب که برحسب آیاتی مانند من عانا اللیل فسبح و اطراف النهار لعلک ترضی یا ظلف من اللیل که جا نداریم برای نماز مغرب و عشا عشا البته اون لفظ خاص عشا ما داریم ولی برای نماز مغرب آیه ظلف من اللیل و من عانا اللیل

آیا میشود گفتش که اول وقت نماز مغرب غروب القرص است نه چون وقتی قرص شمس غروب میکند از عانا اللیل از عانا نهاره تتمه ظهرشمس موجوده مخصوصا وقتی که قرص شمس غایب شده اما نورش هست شبه این روزه بنابراین به این ایات ما استدلال میکنیم که اول وقت نماز مغرب همان مغرب است غروب الشمس نیست و ما با برادران سنی که صحبت میکنیم که اینها با غروب قرص هم روزه را افطار میکنن و هم نماز مغرب میخوانن راجب روزه دلیل خاص داریم ثم اتموا الصیام الی اللیل و غروب قرص لیل تغییر پیدا نمیکنه

راجب نماز مغرب هم ایاتی که در قران شریف اشاراتی نسبت صلوات خمس دارد و یا تسلیحاتی اشاراتی که هست بطور مجمن یا من عانا اللیل است یا ظلف من اللیل عه بالاخره لیل درمیانه نماز شبه معلوم است که نماز مغرب مال شب است مال روز که نیست نماز روز معلوم است چیه این از ضروریاته و ابتدای شب عبارت از غروب قرص حالا راجب صلاه عشام ما صحبت کنیم بعضی اشاراتی راجب این مطلب که اصلش گذشت که اوقات خاصه ای دارن صلاتین مشترکین در انتظار وقت مثل ظهرین و عشائین آیا آخر وقت نماز عشا که اختلاف است بین برادران فقیه قدیما و حدیثا اختلاف است که ایا نماز عشارو که در نصف شب میفرماین باید خوند غسق البته خودش نصه حالا در نصف شب باید خوند ایا اول شب را مغرب الشمس و آخر شب را طلوع الفجر حساب کنیم چنانکه عده ای فرموده ان خب طبعا اینجا یک ساعت کمتر میشه دیگه یک ساعت کمتر است نصف شب بعنوان غسق بعنوان ظلام میشه اگر بین الطلوعین دو ساعت باشه یخورده کمتر بعضی وقتا

یا نه مبدا ومنتهی در لیلی که نصفش را به تصریح قران وسطش را میزان باید قرار دارد عبارتست از علیک سلام از مغرب الشمس مغرب الشمس ازنظر ابتدای ضلال و قبل طلوع الشمس بحساب الضلال ببینید همونطوریکه اول لیل را ما غروب شمس نمیگیریم هوا روشنه ده پونزده دیقه فاصله داره اخر شب را هم ما طلوع القرص نمیتونیم بگیریم درست است قبل از طلوع القرص ما نماز صبحو ‌باید بخوانیم اما اخر شب را ما طلوع قرص بگیریم غلطه

چون قبل از اینکه قرص شمس ظاهر شود بلکه قبل از ظهور قرص شمس نور انوار شمس میاد بیرون بعد خود شمس میاد بیرون ازوقتی که روشنایی بحسب انوار شمس وتاثیر شمس آمد بیرون و هوا روشن شد این عرض میشود که این نهایت اللیل نیستش که. نهایت اللیل حداقل اینست که همون مقداری که در بدایه اللیل ما سخن میگوییم که یک ربع بعد از غروب شمس است در نهایه اللیل هم تقریبا یک ربع قبل از طلوع شمسه یعنی بین الظلامین بدایه الظلام و نهایه الظلام اونوقتی که شب آغاز میکند و اونوقتی شب انجام میشود ازنظر تاریکی اینهم قول دوم

وقتی که ابتدای تاریکی شب شد این لیله دیگه اول مرحله شب اونوقتیست که آغاز تاریکیست آغاز تاریکی یعنی بعد از غروب الشمس غروب القرص بعد از حدود یه ربع ساعت که آغاز تاریکی رو ما حس میکنیم اینکه بین است که

حالا توجه کنید راجب عرض میشود که غسق اللیل ببینید من اول فرمایش اون اقایونی رو که میفرمایند منات در لیل نسبت به صلاه اللیل که نصف اللیل است منات از نظر ابتدا مغرب است و ازنظر انتها فجر است دلیل آوردن ازجمله ادله اون بزرگواران اینه که میفرماین مگر صلاه الفجر الصلوات لیلیه است نخیر الصلوات نهاییه است نص فجرم خودش اسمش روشه والصلاه القداه هم بهش میگن صلاه صبح هم بهش میگن گرچه وقت ممتد است بین الساعتین از آغاز طلوع فجر تا قبل الطلوع شمس اونو باید بعد بحث داشته باشم

از آغاز لیل تا قبل از طلوع شمس رواین حساب وقتی قرآن شریف میفرماید که اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل و قرآن الفجر قرآن الفجر فجر را از لیل جدا کرد چون قرآن الفجر فجر را از فجر تا طلوع شمس رو از لیل جداکرد پس تنزیلا نه حقیقتا ما یک لیل حقیقی داریم و یک لیل تنضیبه داریم مثل محرمات دیگه یک محرمات نسبیه حقیقیه داریم قرآن ذکر کنه و دو محرم عرض میشود رضائیه داریم که تنضیفی هستن و امهاتکم اللاتی ارضعنکم و اخواتکم بیشتر چی تنضیب دلیل میخواد دیگه تنضیب اینکارو نمیکند که در تمام موارد صددرصد تنضیب نه تنضیب زورش به دلیله میگه اینجارو ملحق کن خب بقیه چی بقیه هیچی اگر اینجا رو‌ملحق نمیکردن ملحق میشد؟

خب نه اگر مادر رضائی را یا فرض کنید خواهر رضائی را ملحق به مادر نسبی یا خواهر نسبی نمیکردند آیا ما حرام میدانستیم خب نه چون معنی تنضیب اینه که ملحق میکنن انچه را که برحسب دلیل اصل ملحق نیست ملحق میکنن طبق مطالبی که شریعت مقدسه میداند حالا در اینجا البته بیان آقایون همش این نیستا من دارم مطلبو قوی میکنم که بعد خواستین جواب بدین این درست ریشه کن بشه مطلبو عرض کنم من یادم رفت عرض میشود که این اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل و قرآن الفجر مطلب رو تا اونجایی که امکان دارد عرض میکنیم ازنظر قرآن اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل و قرآن الفجر ان قرآن الفجر کان مشهودا یه قرآن الفجر از این وقت طلوع فجر را جدا کرد جدا کرد

خب اینکه جدا کرد حقیقتا او را از ظلام لیل جدا کرد وقتی که طلوع فجر است حقیقتا تاریکی نیست چطور اول شب یه ربع که از غروب قرص گذشت تاریکیه اون تاریکه اما طلوع فجر که خیلیم تاریکتر از اونه پدر جد تاریکی این تاریک نیست خب تاریک که هستش که شکی نداره تاریک درخانمونو تاریک کردیم نخیر آسمان تاریکه آسمان زمین تاریکه پس تنضیب در اینجا مطلبه حرف اول تنزیل لازمه که منزل شود از طلوع فجر تا قبید طلوع الشمس بمنزله نهار وقتی منزل شد بمنزله نهار و روی حساب و قران الفجر که صلاه فجر که اسمش صلاه صبح میذارید در اینجا وارد شد بنابراین غسق اللیل معنیش معلوم شد کدوم لیل غسق اون اللیلی که قران الفجر تعبیرش میکنه الیل که غسق اللیل که نیست اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل خدایا کدوم لیل اون لیلی که بعدا دارم میگم و قرآن الفجر از قرآن الفجر میگه تنزیلا لیل نیست چون تنزیلا لیل نیست بنابراین منات آخر لیل به حساب غسق و به حساب نصف و میانه واقعی منات اخر عبارتست از قبید طلوع الفجر و مرات اول عبارتست از عرض میشود که مغرب الشمس این حرفیست که آقایون بزنن

بعد میان میفرماین چه بفرماین خب ما واژه رو استدلال میکنیم با آقایون و روایاتی هم که از رسول الله صلوات الله علیه و از ائمه معصومین علیهم السلام به ما میگن نصف اللیل نصف اللیل نصف اللیل لیلیست که قران بحساب تنضیب قسمتیشو چیده اگر آزاد بود عبارت لیل خب اول تاریکی را تا آخر تاریکی میگرفت چنانکه همه میدانن اما چون قرآن تنزیلا این عرض میشود که طلوع فجر را جدا کرد بنابراین الیل در منطق شرع عبارتست از اینکه اولش معلوم اخرشم قبید طلوع الفجره این فرمایشی که اقایون میفرماین

میگیم اولا و ثانیا که هردوش قویست البته ثانیش قویتره من ثانیشو اول میگم که اول نذاشتیم تعجب اور نباشه ثانیش قویتره که چی قرآن نفرمود که الی نصف اللیل فرمود الی غسق اللیل غسق چی غسق منته الظلام است من شر غاسق اذا وقب نهایت ظلمت شب وهمونطوریکه در روایتم داریم همونطوریکه روز منته الظهر دارد کیه لدلوک الشمس که شمس در وسط السما در افق ما قرار میگیره وقتی شمس در افق ما در وسط السما قرار گرفت این نصف النهاره این بالاترین روشنایی خورشیده که قشنگ در وسط افق قرار گرفته یه خورده که رفت اونطرفتر کم میشه کم میشه کم میشه کمااینکه قبل از اینکه برسه اینجا این داشت زیاد میشد زیاد میشد از اون طرف زیاد میشد زیاد میشد تا ظهر بالاترین زیادی بعد از اون لحظه کم میشه کم میشه کم میشه تا میشه غروب

همونطوریکه خورشید در نهار منته الظهر دارد شب هم منته الظلام دارد منته الظلام اینست که خورشید وقتی غروب کرد هی تاریکی هی تاریکی هی تاریکی هی میره پشت هی میره پشت هی میره پشت تا میرسد به وسط در اونور که خورشید به وسط رسید این منته الضعه در مقابلش افق ما چیه منته الظلامه یخورده اونطرفتر رفت اینجا اینطرفتر میره یعنی چه یعنی این منتهی الظلام منهدر میشه میاد کم کم پایین و لذا در روایت دارد که عندالسقوط النجوم نجوم سقوط کرد یعنی چه یعنی این عرض میشود که درخشندگان اسمانی ستارگان درخشان کم کم رو به تاریک تر شدن میروند همونطوریکه خورشید ازونور کم کم این ستارگان وقتی که از نصف واقعی ظلام دارد میذاره کم کم ستارگانم نورشون کم کم کم کم کم کم کم میشه و هربیننده ای این مطلب رو میفهمه پس غسق نص دارد صدهزار حدیث اگر ما داشتیم که منته اللیل در بعد آخر نماز عشا فجر بود میگفتیم خیلی باید صدهزار بعضیا گرد کفش این آیه نمیرزه آیه غسق گفته کتاب روشنه اگر خدا فرموده بود که اقم الصلاه لدلوک الشمس الی نصف اللیل اونجام حرف داشتیم ما حالا حرف اولمون دوم زدم دوم اول دوم رو ‌اول میزنم که مطلب قشنگ روشن بشه که کتابا نص است غسق اللیل که غسق یعنی منتهی اللیل منتهی ظلام اللیل

آیا اون بالاترین قله تاریکی شب نصف شبه واقعیست یا تنزیلی آقایون نصف شب واقعی که معین است که از اینور شیش ساعت فرض کنید شبا دوازده ساعته ازینورم شیش ساعت که اولش عرض میشود مغرب باشد اخرشم یه ربع به طلوع خورشید باشد این دوازده ساعت نصف واقعی شب که منهدر اللیل است که غسق اللیل است که منهدر النجوم است این عارض است از ساعت اگه شیش غروب بشه ساعت دوازده آیا این غسق نصف واقعی شب هست یا نه غسق تاریکی نصف حالا چرا نصف تنزیلی اما اگر نصف تنزیل مراد بود که باید از ساعت دوازده بگذره بشه ساعت یک بعد نصف شب یک بعد از نصف شب به حساب اینکه شما فجرو در نظر نگرفتید ببخشید یک قبل باید که ساعت یازده بشه چون فجرو آخر گرفتید اگر فجر را آخر گرفتید که دو‌ساعت در اینجا حساب میشه بجای اینکه ساعت دوازده که نصف واقعی شب است که غسق اللیل است میشه ساعت یازده پس یک ساعت آخر وقت نماز چون این تنزیل برخلاف نصه

میان میگن فلانی بجای فلانی مثل اون تنزیل هایی که مثلا در باب محرمات رضائیه میگد عمه رضائیه خاله رضائیه دختر رضائیه و و و اینها هم ملحقن به عمه و خاله و دختر سببی میگن ملحقن این چرا میگی تنزیل میگی تنزیل نصه اخه تنزیل که خلاف نص نمیتونه باشه اگر نصی از قرآن شریف بود و تنزیل قرار میداد بسم الله تنزیل فقط دوتاست امهاتکم اللاتی ارضعنکم و اخواتکم من الرضاعه خب در اینجام اولا تنزیل نیست کجا این آیه یا آیات دیگر خداوند فرموده است که عند الطلوع الفجر صبح است یعنی روشناییست ها اگه ابتدای روشنایی میخواد بفهمد خب از طلوع فجر تا طلوع شمس چند ساعته دوساعت خب چطور با اگر ابتدای طلوع شمس که هنوز شب است بحساب صبح است پس ابتدای غروب شمسم دوساعت از شب گذشته باید که اول شب باشه اینطور میشه چه فرق میکنه اخه میگه فرق داره اقا تاریکی تاریکیه چه تاریکی اغازین و چه تاریکی پایانی اینکه نمیشد که ما مخلوط کنیم حتی اگر تنضیبی هم در کار بود که از طلوع فجر تا قبید طلوع شمس جزء روزست میخواد بگه با اینکه تاریکه روزه روز است به چه حساب به حسابی که نماز روزو اینجا میخوانیم میگیم اگرم تنزیل بود برای نماز فجر بود نه ازبرای مجموع لیل بود تنضیب محدود به حضور خودشه دیگه این جواب دومو دارم عرض میکنم

جواب اول اینکه غسق اللیل نص است و هیچ دلیلی نمیتواند در مقابل غسق اللیل حرف بزنه اقا ساعت یازده غسق اللیل است پنج ساعت از شب گذشته هفت ساعتم به طلوع خورشید داریم این غسق اللیل است این هیچ جا غسق اللیل نیست هیچ ذی شعوری هیچ کسی که کور نیست و چشم داره نخواهد گفت که اینکه منتهی الظلام منتهی الظلام یکساعت دیگه مونده یک ساعت دیگه مونده است که منتهی الظلام بشه این دلیل نصی ما از قرآن شریف.

و اما از نظر تنضیب لیل یعنی چه لیل یعنی چه تاریکی هست یا نه خب ازونور چی اونورم ابتدای تاریکی واقعی باید دوساعت از شب گذشته بشه دیگه چه فرق کرد با هم بله فقط مطلبی که هست اینه میگن تنزیل اولا این تنزیل نیست شما از کجای کتاب و سنت در میارید که از طلوع فجر تا قبید طلوع شمس تنزیلا شب نیست بگرد جوابی پیدا کنید ما تا یکشنبه که شنبه است هیچکس شب نمیدونه پس کجای کتاب و سنت شب نمیکردن یا روز نمیکردن روزه خب دوساعت از از اول شب شبه یا روزه شب یعنی چه صبر کنید صبر کنید اون افکار افکار تقلیدی اسلامی رو بزارید کنار از همه مردم سوال میکنید بله شبه شبه بله بله ببینید ما صبر کنید شما صبر کنید شما توجه کنید یخورده شد شاید بیان ما قاصر بود

میگی از همه مردم چشمشون باز میکنن سوال کنید ایا وقتی که اذان صبح مسلمونها شما ازاونکه سوال میکنید مسلمان نیستا اذان صبح مسلمانها الان هنوز شبه یا روزه شبه همه میگن شبه ما هم اگر در این مسئله مبتلای به این ابتلای خوبیست البته ما ام اگه در این مسئله نمازی را به نام نماز صبح در فجر نماز بخونیم نباید بخونیم میگفتیم چی میگفتیم شبه روز که نیستش که قرانم با ما داره حرف میزنه میگه اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل تا اینجارو ترمز کنیم

غسق اللیل کیه نصف واقعی تاریکی نصف واقعی تاریکی کیه؟ ساعت دوازده واضحه دیگه بعد و قران الفجر قران الفجر میگه فجر روزه میگه داره نشون میده خب روز میشه خب اول شبم داره نشون میده شب بشه اول شبم که خورشید غروب میکنه این اولش که تاریکی کمیه ولو نشون میده میخوام شب بشم شب واقعی شب واقعی از دوساعت از شب گذشته میشه دیگه چه فرقی داره با هم اینو آقایون عنایت بفرمایید پس ببینید اولا و ثانیا و ثالثا اولا غسق اللیل قبلا فرمود غسق اللیل ما مطلب رو گرفتیم غسق اللیل نصف تاریکی شب است و نصف تاریکی شب هم منهدر الیل است لغتا و روایتا و هرچه باید که قرآن الفجر شب بشه قران الفجر چیه میگه وقتی که طلوع فجر صادر شد نفرمود صبح شد طلوع فجر صادر شد اونجام یه نمازیست که باید خوانده شود خب اگر که باید خوانده شود در شب میخوانیم؟ خب بله در شب میخوانیم منتهی در شبی که تازه شروع دارد میکند به صبح شدن بله شما اگر قبل از طلوع شمس نمازتونو بخونید صبح خوندید فجر بخونید صبح نخوندید شما عندالفجر خوندید این اولا تنزیله

ثانیا تنزیل قبول تنزیل فرموده است دلیلم داره ها تنزیل فرموده است حق سبحانه و تعالی از طلوع فجر را تا قبید طلوع شمس منزله نهار برای چه؟ برای نماز صبح و برای چیز دیگر هست برای چیای دیگرم تنزیل است در این نصف شبم تنزیل است خب دلیل میخواد خب نداریم در باب تنزیل خیلی زور بزند اون مورد تنزیل محکوم به حکم خاصه اما نمیتونیم تنزیل بگیریم بگیم در تمام موارد تنزیل است همه موارد که اقا من وقتی که شب بود تامادامی که تاریک است تامادامی که شب است بیدارم نکن بنده صبح طلوع فجر بیدار کنم عه اقا که هنوز جایی رو نمیبینم که. اون منطق فتوایی و شرعی که میگد نماز صبح را اول طلوع فجر خوند اون منطق مطلب دیگریست ما داریم بعنوان عموم مردم صحبت میکنیم مسلمان غیر مسلمان شب کی است و روز کی است

بنابراین اولا غسق اللیل ثانیا تنزیل نیست و ثالثا اگرم تنزیل باشه تنزیل محدود است به حدود خودش دیگه در این مثلا شب دارای نماز مغرب است و دارای نماز عشا است و بعدم قرآن الفجر نماز صبح است نماز فجره برای نماز فجر اگر بخواهیم که دلیل نداریم اگر بخواهیم که اینطور گمان کنیم که از طلوع فجر تنزیلا صبح است تنزیلا صبح که هست تا نماز فجر خونده بشه میگیم تنزیل مال اینجاست فقط مال قبل نیست ثانیا حرف داریم چرا تنزیل خداست

خدایا بگه ما از طلوع فجر تا قبید طلوع شمس تاریکیه از طلوع فجر که خیلی تاریکیه من میگویم این صبح است چه بگویم نماز صبح بخوانیم خب مگه لزوم داره مگه لزوم داره بگه خدا از کسی میترسه نخیر حالا میگه وقتی که طلوع فجر شد شما دورکعت نماز اونهم نماز فجر نماز فجر نماز تاریکیست نماز تاریکی رو ما اسمشو گذاشتیم نماز صبح و لذا در روایت دارد که صلاه القدات نگید چرا نگید حساب داره دو جهت داره یک این که بابا نماز همون در تاریکی فجر باید خوند و دیگر اینکه قرآن شریف صلاه قدات ندارد من بعد صلاه الفجر یا قران الفجر که تعبیر فجر کرده است اگرم قبل غروبها و قبل الغروب دارد این بعنوان منته الوقته

پس بنابراین نمازی که میگیم نماز صبح دو وقت دارد یک وقت در تاریکی یک وقت در روشنایی وقت در تاریکی تنزیل نشده است به روز بلکه شب است و وقت در روشنایی خودش البته روز است و مطلبی نخواهد بود این از نظر استدلال به ایه

و اما از نظر خب بگن خب خب بگن شکافته شدن صبح شکافته شد صبح صبحه صبر کنید شکافته شد صبح صبحه نه خب اول شب چی اول شب شکافته شد شب شکافته شد شب به چی اول شبه یا اینکه اول ذرت زیاده اخه صبح اول شب با اخر شب فرقش چیه بفرمایید شما چه فرق داره این فکر بفرمایید میفهمم تنزیل بفرمایید فوقش تنزیله اگر ملائکه تا النهار قبول کنیم میگم تنزیله تنزیل است برای نماز صبح برای کل شب که تنزیل نیستش که بابا قبول دارم ملائکه نهار خب باشن نخیر در اونجایی میان که هم شبه هم روزه فرض کنید بین الطلوعین هم شبه هم روزه ما هم شبشو میگیریم برای غسق اللیل هم روزشو شما میگیرید هم شبشو برای غسق اللیل ما میگیریم پس هم شبه هم روزه دیگه خب بابا اگر ملائکه تا لیل والنهار هستن پس هم شبه هم روزه بابا در حین فجر این شب است یا روزه هم شبه هم روزه هم شبه پس غسق الیل اینجارو ‌میگیریم هم روزه خب نماز صبح میخونیم اینکه دلیل نشد که این احتیاط خلاف نصه با این سه دلیل که عرض کردم احتیاط خلاف نصه واما رو‌ایاتی که در اینجا هست البته ما راجب دلوک شمس بحث نکردیم و صحبت خواهیم کرد

اینجا بنده نوشتم که در صفحه‌ دویست و نودو پنج نود و پنج ببخشید آیه نود و پنج و غسق اللیل غایه الظلامه فی منتصفه و منهدره کم اللیل غاسق هو المبل ولان بدایه اللیل هی مغرب الشمس دقائق بعد غروبها و نهایته بدقائق قبل طلوعهم ما صدق اللیل بدایه ونهایه و منتصف اللیل هو الوسط بینهما لا بین المغرب او طلوع الفجر اینکه غسق نیستش که نه تنزیلا نه دروغه تنزیلش دروغه در در میشه فانه لیس غسق اللیل معما کان وسطا لمن لما یسمی لیلا شرعیه اگر قبول کنیم و تفسیر غسق اللیل و منتصفه فی احادیثه تفسیر اللغوی دون الاصطلاح شرعیا خاص یک حدیث سه صفحه دیویست حدیث سیصدو هفتاد ان تهذیب الاحکام بیسناده عن ضرار عن ابی جعفر باقرعلیهم السلام قال سالته اما فراض الله من الصلاه فقال خمس صلوات فی اللیل و النهار فقلت هل سلماهن و بینهن فی کتابه فقال نعم ائمه مردمو یاد داده بودن که به کتاب مراجعه بشه نه اینکه امام شما خودتون بفرمایید نه به کتاب مراجعه بتونن با دیگرانم بحث کنن نعم قال الله عزوجل لنبیه اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل و دلوکها زوالها

چقد قشنگ امام صحبت میکنه دلوکها زوالها این زوال شمسه شبم زوال لیله بعد خواهم فرمود و دلوکها زوالها در اون بالاترین قله که رسید بعد داره میاد پایین و دلوکها زوالها و فی ما بین دلوک الشمس الی غسق اللیل اربع صلوات السلماهن و بینهن و وقتتهن و غسق اللیل تصافه حتی اگر تنزیل هم بود یک جا امام میفرمود اگر تنزیل یا تنزیل خاص برای نماز صبح یا تنزیل عام بحساب کل لیل که بابا عرض میشود که از طلوع فجر شب نیست و شب در منطق شب از اول مغرب است تا طلوع فجر یکجا اشاره میکرد خب نکردن وچرا دلوک نه قرآن این حرفو میزند و نه سنت ببینید عرض میشود که

شرعی ثابت کردی شما مگر شرعی ثابت کردید شما کجا گفت کتاب فجر الصبح فجر صبح فجر یعنی صبح فجر اقولوا فی تفسیر العیاشی زراره و همران و محمد بن مسلم عن ابی جعفر باقر علیه السلام تفسیر الغسب بالانتصاب و مثله فی انزرار ابی عبدالله علیه السلام خب در اینجا باز فغسق اللیل هو بدایه زواله والهداره کزوال الشمس شمس همونطور که شمس زوال داره لیل هم زوال داره همونطور که شمس انتزال نور دارد لیل هم انتزال ظلمت دارد چون مقابل همن این کرس این کره ای که است اینطور خورشید که اینجا قرار گرفته میاد اینجا زوال میشه این پشت که قرار گرفته این وسط قرار میگیره این نزدیک زوال اینجاست اینجام زوال منتصف اللیله زوال منتصف اللیل غسق اللیل عه

عرض میشود که فغسق اللیل هو بدایه الزواله و الهلاله کزوال الشمس کما یری عن الامام الصادق علیه السلام فی جواب السائل زوال الشمس نعرفهه بالنهار فکیفلنا بلیف قال علی السلام لللیل زوالا کزوال الشمس زوال یعنی چه کلا ازبین میره نه داره از بین میره همونطور که خورشید داره کم میشه نورش شبم دارد کم میشه ظلمتش این دارد کم میشه ظلمتش درست نقطه مقابل دارد کم میشه نوره خورشید در افق مقابل حالا ملاحظه کنید قال علی السلام لللیل زوال کزوال الشمس قال فبای شی نعرفه خب شب تاریکه چراغم نیست فلانم نیست ما با چه چشمی تمییز بدیم که این عمق شب رسیده و حالا داره عرض میشود که غسق میشه

قال بالنجوم اذا الهدرت یعنی چیه کواکب نفرمود بالنجوم اذا الهدرت درخشندگان آسمان این درخشش ستارگان آسمان اول شب با بعدش با بعدش یا وسط شب با بعدش فرق میکنه هرقدر که به وسط ظلام نزدیکتر میشه درخشش بیشتره وقتی که به وسط رسید تا یخورده اونور کمتر بشه ظلام درخشش کمتر میشه پس اون چشمهایی که به اسمان دوخته میشه و نور ستارگان رو ملاحظه کردی که داره کمتر میشه از همان وقت غسق اللیل عه این کدوم لیله و الا ساعت یازده که ستارگان مگه خلن که بیان نورشونو کم کنن چرا کم کنن

خب برای اینکه درست مقابلش خورشید اونوره اینورم بالنجوم اذا انهدرت و عمل امام الباقر علیه السلام دلوک الشمس زوالها و غسق اللیل بمنزله الزوال النهار چقدر ما رو بنده رو فهم میکنن ها خیلی جالبه عبارت سندم نمیخواد دلوکش یک دلوک شمسه که زوال شمسه یکیم دلوک اللیل عه که زواله لیله زوال یعنی ابتدای کمترشدن بالاترین قله که رسید حالا کم کم کم بشه قال المام باقر علیه السلام دلوک الشمس زوالها و غسق اللیل بمنزله الزوال من النهار بنده نوشتم اذا فالاشبح الاقوا اعتبار الغسق وسط بین بدایه الظلام و نهایتها البته ما دیگه روایات بیشتریم در این باب لازم نداریم و بنده هم اگر حالا اینو مینوشتم احود اقوا نمینوشتم نوشتم القویه قول الواحدا که غسق اللیل نصف واقعی شب است بحساب نص ایه مبارکه غسق این مربوطه به نماز عشا

حالا بله حالا اگر چنانچه ما شب دوازده ساعته رو در نظر بگیریم شب دوازده ساعته که ابتدایش مغرب الشمسه نه غروب الشمس بله وقتی که میشه روزه رو خورد و انتهای شب یک ربع مونده به طلوع خورشید که تاریکی به همون مقدار است که در مغربه همون مقداری که در مغرب ابتدای تاریکیست همون مقدار هم در عرض میشود که قبید طلوع الشمس مقدار تاریکیست بینهما واقعی ساعت دوازده در اونجایی که شیش غروب میشه و شیش هم عرض میشود که خورشید نزدیک طلوع بشه ما اگر ساعت تا ساعت دوازده نماز عشارو بخونیم خوندیم بعد چی

خب بعد کی اینطور میگد که یا اهوت است و یا اقواص یا بین عامد و غیر عامد فرق میکنن چنانچه از برادران بزرگوارمون در حاشیه خوندیم و دیگه اسم نخواهم برد چون اسمها یمقداری عرض میشود که برای بعضی دیگران ناراحت کننده است ما اسم نمیبریم برادران بزرگوار فقیه ما سندشون چیست ما استفاده میکنیم که در مقابل این آیه که داره وقت معین میکنه بابا الی غسق اللیل الی غسق اللیل مگر منتهی ایه نص نیست اقایان نصه وقتی منتهی الایه نصه خب بعد از غسق اللیل چه غسق رو‌اونطور که ما عرض کردیم و چه غسق رو اونطور که اونا میفرماین اونا میفرماین از نصف شب گذشته از نصف شب گذشته اگر عامدا کسی بخواند این نیت میخوره اگر عامدا نباشد این ادا بوده میگیم چه عامدا باشد چه عامدا نباشد سهوا باشد جهلا باشد تماما قضا برای اینکه وقت هیچ نماز واجبی بین غسق اللیل و طلوع فجر نیست همون طوریکه بین غروب قرص شمس و مغرب شمس هم وقت هیچ نماز واجبی نیست و کمااینکه بعد از طلوع شمس تا زوال شمس وقت هیچ نماز واجبی نیست اوقاتی را که خداوند مقرر کرده است برای نماز

ما نمیتونیم الحاق کنیم با اجماعم نمیتونیم الحاق کنیم که نیست با هیچ چیز نمیتوانیم الحاق کنیم اوقاتی را که خارج است از حدود مقرره در قرآن شریف که نص است ظاهرم فقط نیست نص است در اینکه بابا لدلوک الشمس در دلوک الشمس اگر انسان قبل از ظهر نماز ظهرو بخونه ولو یه رکعت درسته آقایون اشتباه کرده آقا اشتباه کرده بهش گفتن اینطور خیال کرده فهمیده که اقا چون ساعت دوازده ظهر ساعت دوازده ظهر میشه دوازده و‌رب ظهر میشه این شروع کرد ساعت دوازده نماز ظهر رو‌خوندن بعد فهمید عه این نماز قبل از ظهر واقع شد این درست است خب این نه ادا است نه قضا است ادا نیست که وقت نیومده قضا نیست که قضا بعد از این است که شما نماز ادا رو نخوندی و وقت ادا گذشت اونوقت بعدا قضا بخونی

و اگر روایت متواتره بین الفریقین هست که من ادرک الصلاه من ادرک رکعت من الوقت فقط ادرک وقت کله این خود ادرک مطلبو میفهمونه من نظرم هست که مرحوم آقای بروجردی در مسجد بحث میفرمودن خیلی بحث فرمودن تا این من ادرک اولم میگیره یا نه اون حرفی خودش کسی که برسد به یک رکعتی از وقت تمام وقت را رسیده است این دو‌بحث داره یه بحث اینکه ایا در حال اضطرار است این یا در حال عادی هم درحال عادی انسان بدانه بذاره بذاره نماز عصرو‌یه رکعتو مونده بخونه خب این نمیشه این بحث اول

بحث دوم که عجیب است اینه که این من ادرک ایا اطناق دارد حتی اونجایی که انسان یک رکعت از نماز فریضش را قبل از وقت خوند سهوا حالا این به اندازه یه رکعت به ظهر مونده شروع کرد الله اکبر نماز ظهر بعد نمازو‌ خوند سه رکعت در وقت واقع شد یا یه رکعت در وقت باشه سه رکعت قبل از وقت اینطوری میشه رکعتا سه رکعت قبل از وقت واقع شد و‌یه رکعت در وقت ایا من ادرک اینو میگیرد یا نه اقای بروجردی خب صحبتهایی فرمودند و بالا رفتن و پایین اومدن و بعد نوشت و فلان ما حضور مبارک ایشون و دیگران عرض میکنیم خود من ادرک مطلبو حل میکنه من ادرک ادرک کجاست تو که دنبالش داری میدویی قبل نمیگه عقبگرد رو نمیگه اخه عقبگرد که ادرک نمیشه که دارید دنبالش میدویید ادرکه مگه در زکات چیه عرض میشود در تزکیه الا ما زکیتم یعنی ادرکتم زکاتا یجوریست که نشد درست خودتون داره جون میکنه تا چه رسد که بقیه جونشو بگیره نمیشه همینطور عادی بشینید و عرض میشود که در خود ادرک که اولا اضطرار است جوریست که به همه نماز نمیرسی در وقت ثانیا دارید میدویید که برسید میدویید که برسید میدویید دمره میدویید یا ازونور میدویید خب ازونور میدویید حالا در باب من ادرک رکعت من الوقت فقط ادرک الوقت کله در اینجا خب معین است دیگه عرض میشود که غروب شمس و غسق اللیل معلوم طلوع شمس معلوم است آخر وقتها معلوم و اول وقتها هم عرض میشود که معلوم

دو مطلب دیگری میماند که بعدا راجب دوشنبه فردا چون وفات امام هادی علیه السلام عه و این جلسه هست و ما راجب اون حضرت ومعصومین صحبت خواهیم کرد انشالله گرچه من حال ندارم ولی مادامی که نمردم من صحبت خواهم کرد. عرض میشود که پس فردا ما راجب قبله صحبت خواهیم کرد و یه بحثی در قبله خواهیم داشت که بازهم در میان جهال جنجال انگیزه که ایا قبلتین قدس بوده یا مکه ما عرض میکنیم مکه هفت هشتا دلیل در قران داریم.

مطلبی که تتمه است باید عرض کنم اینه همون ایا قبل از طلوع شمس چی میخواد بگه ببینید مگر قبل غروب شمس و قبل غروبها معنیش چه بود قرص خورشید غروب نکرد اما اگر قرص خورشید غروب کرد نور هست وقت نماز چطوره گذشت دیگه حالا قبل طلوع شمس چطوره قبل طلوع شمس خورشید هنوز ظاهر نگردیده قرصش ولی نور شمس هست نماز بخونیم یا نخونیم؟

بهتر این نیست که آقایون روش فکر بفرمایید من حالا بگم که چی مثلا شما فکر کنید حالا فکر کنید به ادله مراجعه کنید که اگر  اینو نمیشه قیاس کرد به عرض میشود به غروب شمس ها ما طبق قرآن دلیل بایدبیاریم ایا خورشید که قرصش عرض میشود که طلوع نکرده اما نورش اومده بیرون معاکسه با غروب این نور که آمده بیرون و روشن کرده اما قرص در افق خیلی روشن بعد زیاد نیست این یه مطلب

مطلب دیگر که تا فرصت داریم عرض میکنیم حضورتون اینو فکر بفرمایید کم کم فکر کنید مطلب دیگر اینکه مگر ما اوقات معین و خاصه ای برای صلوات نداشتیم کما اینکه اونروز خوندیم اول ظهر به اندازه ای که نماز ظهرو ‌میخونیم نه چاهار رکعت چاهار دو یه رکعت برحسب تکلیفی که و همچنین اخر عصر به اندازه ای که عصرو‌ باید بخونیم و عرض میشود که نماز مغرب همچنین نماز عشا همچنین اینها اوقات خاصه دارن نماز صبح است که همش مال خودشه دیگه اون شریک نداره اما عشائین و مغربین اولا و اخرا اولی وقت خاص اول اخری وقت خاص اخر دارد هم بر مغربین هم در عشائین در اینجا شمس هست که من یه وقت خاصی بله حالا ببینید الی دلوک الشمس نداریم لدلوک الشمس اون مال ظهره معنی وقت خاصی از کجا درمیارید از قرآن درمیارید خب

مثلا الی غسق اللیل وقت خاص کدوم نمازه آقایون؟ عشا قرآن الفجر وقت خاص اول کدوم نمازه؟ صبح قبل غروب قبل طلوعها قبل طلوعها قبل طلوع شمس این وقت خاص آخر کدوم نمازه؟ صبح پس وقت خاص معین شد ما در اونجایی که وقت خاص بشری نه در نماز که بحث نداریم که چون شریک نداره ولی در اونجا که شریک داره مثل نماز عرض میشود که عصر و نماز ظهر ظهر صبح که شریک نداره مغرب و عشام هست بله وقت خاص داره بله خب مغرب به مقداری که اولش مغربو انجام بدی عشا بمقداری که عشارو ‌انجام بدی ظهر همچنین عصر همچنین حالا راجب ظهر و عصر صحبت میکنیم که هردو نص داره عرض میشود که اینکه لدلوک الشمس میفرماید حالا بحث داره خود لدلوک ولی اونکه مسجله ازهنگامی که خورشید آغاز زوال میکند و از قله نور نور پاشی خودش