جلسه دویست و بیست و دوم درس خارج فقه

نماز (قبله)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم سیقول السفهاء من الناس ما ولاهم عن قبلتهم التی کانوا علیها قل لله المشرق و المغرب یهدی من یشاء الی صراط مستقیم

این لله المشرق و المغرب در دوجای قرآن شریف ذکر شده یکی اینجا که ایه صد و چهل و دومه و دیگر ایه صد و پونزدهمه که ولله المشرق و المغرب فاینما تولوا فثم وجه الله ان الله واسع علیم

آیه دوم که قبل از این آیه است که آیه صد وپونزدس این به وجه مطلق است و بعد از ایه مساجد الله ذکر شده و من اظلم ممن منع مساجد الله ان یذکر فیها اسمه یک چنین منعی درکار بوده و سعی فی خرابها اولئک ماکان لهم ان یدخلوها الا خائفین لهم فی الدنیا خزی و لهم فی الآخره عذاب عظیم.

خب میخواد بگد مکان خاص مطرح نیست ازبرای اتجاح الی الله همونطوریکه جهت خاصه هم اصالت ندارد اونکه اصالت دارد اتجاح العبد است الی الله و مخصوصا در حالت صلاه. درست است اتجاح الی الله در حالت صلاه مقرر شده است در وجوب ثانوی که حیثما کنتم فولوا وجوهکم شطره باشه اما اگر نشد چون بعضی از واجبات یک بعدیست بعضی از واجبات دوبعدی و چند بعدیست همانطوریکه در باب طهارت صلاه اگر وضو نشد تیمم اگر وضو و تیمم نشد هیچکدام نماز رو‌باید خوند اگر نماز را نشود به اون حالت موجوده مطلوب خواند خب از رکعات از هیئت یا از ماده صلاه کم میشه و نماز ترک میشه لاتترک الصلاه بحال همونطورهم در اتجاح الی الله در حالت صلاه اتجاح الی الله در حالت صلاه که ازنظر قلبی مسلم است و مرغوب اصلیست ازنظر قالبی هم باید اتجاح الی الله باشه. ولکن بعد اولی که همگانی و همیشگی و همه مکانیست در اتجاح الی الله این است که خدا مکانی ندارد پس جهت خاصه ای ندارد به هرطرف که انسان توجه کند توجه خدا در اونجاست این وجهه اصلیه عامه توجهات عباد الله است الی الله.

اما در حالت نماز که عمود الدین و عماد الیقین است در قرآن شریف ما دو دستور داریم پیغمبر سه دستور دارد و کل مومنین بالله دو دستور دارن عرض میشود که اینم عرض میشود که ومن حیث خرجت فول مال رسول الله عه اما و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره کسی بیاد حساب کنه که اگر ما نتوانستیم به شطر مسجد حرام توجه کنیم و قبله رو ‌نفهمیدیم نماز میخونیم اگر هرچه جدیت کردیم بصورت میسوره و بصورت معتدله ما قبله رو‌بدست نیاوردیم ایا نمازمون باطل است یا نخیر ولذا در ضمن آیات ملاحظه بفرمایید التی کانوا علیها کعبه بیت المقدس غیر غیر همش مال خداست منتهی اینکه همش مال خداست در اصل شما به هرطرف توجه کنید توجه به حق است

اما خداوند گاه میفرماید که به این طرف توجه کنید گاه میفرماید به این طرف گاه اول که کعبه مکرمه است گاه مستمر است ازبرای مسلمین و قبل از مسلمین هم و گاه توجه به بیت المقدس گاه امتحانیست نه اون حق است این باطل و نه این حق است اون باطل هردو‌حق است یکی حق است اصالتا که عنوان ثانی توجه الی الله است که ازطرف کعبه مکرمه باشد دومی حق ثانیست فرعا و امتحانا که توجه به بیت المقدس بشد.

پس اولین جواب دندان شکنی که به سفها من الناس داده میشه اینه وسیقول السفهاء من الناس ما ولاهم عن قبلتهم التی کانوا علیها ما ولاهم خب ما و این قل لله وجه المشرق و المغرب همش مال خداست مشرق مال اوست مغرب البته مشرق بغلشم میگیره مغربم بقلشو میگیره رب المشرقین و رب المغربین یعنی چه؟ مشرقین یعنی مشرق و شمال مغربین مغرب و جنوب مثلا اینطور حالا قل لله المشرق و المغرب هرجا چهار جهت رو شامل است.

جوابه جواب داره میده چرا حالا عرض میکنم هم این آیه دلیل هست و هم آیه قبلی که حالا میخوایم بحث کنیم محور بحث اینه فعلا که اگر کسانی از سفها من الناس اعتراض کنن که چرا مسلمونها از قبله خودشون که برحسب اونچه فهمیدیم از ایات کعبه مکرمه بود بعد از سیزده سال حالا که در مدینه امدن چی باعث شد که اینها از قبله خودشون به قبله ما که بیت المقدس است توجه کردن؟ جواب اول این قل لله المشرق و المغرب کاری که میکنه خدا میکنه همونطوریکه کعبه قبله ای که خدا مقرر کرده بیت المقدسم خدا مقرر کرده هردو مقرر شده خداست. خدا در مدتی میفرماید اونجور در مدت موقتم اینجور بعدم مستمرا الی یوم القیامه برگرد به حالت قبلی

بله هم به غیر قبله نمیشود هم میشود ببینید اگر قبله را یکی حساب کنیم از اول تا اخر اگر شما نماز بطرف غیر کعبه بخونید باطله اما نه قبله دست خداست اولا وبالذات قبله ای در نماز لازم نیست شما اینما تولوا فسمی وجه الله در آیه قبلی ان الله واسع علیم در اینجام یهدی من یشا الی صراط المستقیم منتهی یهدی من یشا الی صراط المستقیم حساب داره خداوند میخواد هدایت کند هدایت امتحانی هدایت اصلیه فرموده است مسلمین را عده ای مسلم شدن و در مکه مکرمه خب نماز بطرف بیت المقدس بطرف کعبه میخوندن حالا که به طرف مدینه آمدن هم این مسلمان این مسلمانها و هم کسانی که در مدینه تازه مسلمون شدن از یهود و غیر یهود اینها باید ابتلا بشن و امتحان بشن هدایت الی صراط مستقیم بشن.

پس دوبعد داره مطلب دراینجا یکی چرا چی باعث شد که اینها از قبله اصلی خودشون به قبله دیگر که قبله ماست توجه کردن میگه ما شما نیست تمام قبله ها مال خداست اگرم خدا قبله معین نمیکرد به هر جا ما نماز میخوندیم حالا که قبله معین کرد مدتی اون مدتی این مدت زیادتر اون مدت کمتر این فرق نمیکنه این جواب دندان شکن است ازبرای سفها من الناس

بعدم قبله بیت المقدس چیه بعدم قبله بیت المقدس چون نصه دیگه چی میفرمایید شما این مرحله اولی پس سه چیز ما داریم یک لله المشرق و المغرب ایه قبلی اینما تولوا فسمی وجه الله این قاعده است بعنوان قاعده این ایه صد و پونزدهم سوره بقره و لله المشرق و المغرب فاینما تولوا فسمی وجه الله چرا ان الله واسع علیم خدا ذیق نداره شما اگر به یه طرف توجه کردید یه طرف دیگه یکیشون طرف خدایی یکیشون طرف خدانیست نخیر تمام مشرق و مغرب و شمال و جنوب و جهات سته و تمام ابعاد عالم وجود مورد توجه وعنایت و قدرت و علم حق سبحانه و تعالی این قاعده اولی.

منتهی چرا خداوند کعبه مقرر فرمود حکمت داره چرا بعد ازکعبه مقداری بیت المقدس باز حکمت داره چرا از بیت المقدس برگشت به کعبه حکمت داره اینجا دو حکمت در کار است حکمت اول اینست که خداوند مقرر میکند مسلمونها به جهت خاصه ای توجه کنن این اصلیه که کعبه باشد حکمت دوم حکمت ابتلائیه است برای اینکه ابتلا بشن امتحان بشوند مسلمانهایی که همه حیثیتشون به مکه مکرمه بود و حالا اومدن به مدینه که چند ماهی بطرف بیت المقدس شما سجده کنید و ما جعل القبله التی کنت علیها الا لنعلم من یتبع الرسول ممن ینقلب علی عقبیه خب حالا ببینید.

در این آیات پنج خطاب ما داریم سه خطاب به شخص رسول الله صلوات الله علیه است که فول وجه شطرا که سه وجه ولی مسلمونها دوخطابس حسابم روشنه چون اصل محور کسی که تولی وجه میکند و مسلمونها بدنبال او باید وجه را برگردانند از کعبه به بیت المقدس او رسول الله صلوات الله علیه عه. ولکن برای مسلمونها دو مرتبه ذکر شده ملاحظه کنید و ما جعل القبله التی کنت علیها الا لنعلم من یتبع الرسول الی قد نری قد نری تقلب وجهک فی السما فلنولینک قبله ترضاها فول

خطاب اول اولین خطاب در تحول قبله از کعبه مکرمه به بیت المقدس به رسول الله صلوات الله علیه فول وجهک شطر المسجد الحرام خطاب دوم مربوط است به کل مکلفین و اینجا یه مقداری توجه بفرمایید همونطوریکه رسول الله صلوات الله علیه رسول الله الی کل العالمین است ملائکه جن انس و کسانی که میشناسیم مسلمان است دیگه و ما ارسلنا الا رحمه للعالمین ناس فقط نیست عالمین تمام عوالم هستی و عوالم وجود که مکلف هستن اسمانیها زمینی ها جن ها ملک ها انسانها

مگر ملائکه مکلف نیستن ملائکه مکلفن این همه که خداوند امر کرد به ملائکه مکلف نیستن نهی کرده مکلف نیستن درسته ملائکه به حساب اینکه جسدشون جسد ما جسد مانند ما نیست بنابراین عباداتی و اعمال تکلیفی که مربوط به خاص جسد انسانیست برای ملائکه نیست کمااینکه عباداتی که مربوط به خاص جسد انسانه برای جن اون عبادت خاص نیست حالا عرض میکنم امن الرسول بما انزل علیهم من ربه رسول ایمان اورد ملائکه و اولوالعلم ایمان اوردند میفهمم ایه دیگه بله عرض میشود که کل آمن بالله و ملائکه جای خودش ولکن آیاتی که تقوای ملائکه را ایمان ملائکه را ثابت کرده است این آیات در قمه اولی یا در قمه وسطی ثابت میکند که همانطور که رسول الله و رسل مومن بالله بودن و عبادت الله دارن طبعا ملائکه الله مومن بالله اند و عبادت الله دارن میشه نداشته باشن ملائکه الله عابد نباشن ملائکه الله که کار عبادتشون بیشتر میتواند تا غیر ملائکه چون غیر ملائکه حاجات جسمانی دارن و چون حاجات جسمانی و تجاری و اجاری و نکاحی و اکل و شرب و نوم و این حرفا دارن بنابراین قسمتی از اوقاتشون مصرف میشود در غیر عبادت مثلا الا الاخصین که مطلب دیگره

ولکن ملائکه الله برحسب نصوص متواتره قطعیه قرانی رسائل کتاب الله اینا ایمان بالله داشتن در بالاترین مرحله تقوی الله داشتن در بالاترین مرحله و یکی از چیزایی که کل بندگان خدا که اینها دارای عقل اند و دارای معرفتن واجب است داشته باشن چیه؟ عبادت الله است مهمترین عبادت الله چیه؟ صلاه لله است میشد ملائکه صلاه لله نداشته باشن ما که نمیگیم توی عجب یعنی اختیار ندارن اقای طباطبایی فرمودن و ما عرض میکنیم ایشون اشتباه فرمودن ملائکه الله اتوماتیکن یعنی خدا کشکی گفتش که قلنا للملائکه سجودنا بعد قالوا کذا سوال کردن این سوال کردن خدا ازخودش سوال کرده چی چی گفت

مگر تمرد فقط مال جسمه تمرد عقلی که بیشتره که اینم آقای طباطبایی فرمودن درست نیست بله اعتراض نیست سواله این سوال یعنی اینا اختیار داشتن سوال کردن یا اتوماتیکی دست میلرزه دست که لرزید خورد تو سر کسی این دست نزد تو سر کسی لرزیده عجب حرفی این از شما خیلی دوره میگم اعمال عصیانی که مربوط است به بدن نمیتونن داشته باشن چون بدن ندارن اما اعمال عصیانی که مربوط به عقله تخلف عقلی داشتن یکی از تخلفات عقلی ملائکه همینه قالوا اتجعل فیها من یصرف فیها خدا به زبونشون گذاشت اتوماتیکی بگن اجبارا پس خدا اشتباه کرده پس خدا اشتباه که اونم خدا این اینو بزبان توجه کنید اقایون توجه کنید ایا خدا به زبان ملائکه گذاشت که اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدما و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک اقا صحبت صحبت گناه نیس این خوب بود یا بد اختیاری بود یا اضطراری جواب منو بدید این اختیاری بود یا اضطراری بود پس مکلفن ملائکه مکلفن و اگر مکلف نباشن که من مثل اجرن دیوارن ملائکه مکلفن منتهی معصوم بودن بشر از معصوم بودن ملائکه مهمتره چرا برای اینکه ملائکه اون قوای نفسانیه حیوانیه نکاحیه اکلیه شربیه این جهات جسمانی رو ندارن اما اون جهات عقلیه رو دارن مگر انحرافات عقلی ما نداریم مگر عصیانهای عقلی ما نداریم آیا عصیانهای عقلی عصیانتر است یا عصیانهای جسمی؟ عصیانهای عقلی عصیانتره اینها دارای عقلند و قوه عقلشون قویتر است و قوه نفسانیه جسمانیه بمعنای بشری ندارن بنابراین ملائکه الله مکلفن کی میگه مکلف نیستن اینا مختارن مختارن و مکلف به عبادت الله اند حالا بشن خب بشن

حالا اینا که عبادت الله میکنن میشود که و اینما کنتم خطاب به اونها نباشه چرا؟ مگر پیغمبر ما رحمت للعالمین نیست مگر پیغمبر ما پیغمبر خود ملائکه نیست مگر ملائکه از عالمین نیستن مگر عالمین جمع عالم نیست مگر عالم ذو العقول نیست مگر حداقل سه تا نیست گوش کن یخورده مگر حداقل سه تا نیست عالمین ایا ملائکه جزو ذو العقول نیستن اونها که آبا عقولن ملائکه مختار نیستن این یک اشتباهی که شده است و علامه بزرگوار استاد عزیزما آقای طباطبایی اصرار دارن ما اصرار برخلافش داریم برای اینکه ما به آیات مقدسه قران مکررا و زیاد استناد میکنیم که ملائکه مامور بودن منهی بودن

لایعصون الله ما امرهم ویفعلون اصلا لا یعصون غلط است برای کسی که نمیتونه عصیان‌ کنه اقا کسی که مثل این میگه این دیوار عصیان‌ نمیکند خب یعنی چه اخه لایعصون نفی عصیان در موردی که ما امرهم غلط است نسبت به کسی که عصیان‌ نمیتواند بکند کسی که فعل و ترکشو اتوماتیکیست کسی که اختیار ندارد این لایعصون الله ماامرهم و هم بامره یفعلون و یفعلون ما عرض میشود که یامرون و ازاین قبیل آیات دلیل است براینکه اینا اختیار دارن تکلیف دارن امکان عصیان دارن اگر امکان عصیان نباشد معصوم که خب این چنار خونه مام معصومه. معصوم یعنی کسی که میتواند گناه کند اما بعصمه داخلیه و بعصمه الهیه این گناه را عرض میشود که نمیکند و الا اگر معنی معصوم این باشد که این نمیتواند گناه کند اصلا قدرت ندارد معصوم نیستش که اصلا خارج از لفظ معصومه.

حالا در اینجا ما منتظر نیستیم کسیم گفته باشد اما توجه کنید اینکه میفرماید که قد نری تقلب وجهک فی السما وجه کیست؟ وجه رسول الله است که اوجح وجوه کل کائنات است علی الاطلاق و این رسول است بر جبرئیل ها بر میکائیل ها بر ملائکه الله بر جن بر انس بر تمام موجودات ذوالعقولی که خداوند در کل عوالم وجود افریده این رسول کل.

حالا نه این یه شرط داره چون خبر وحی به رسول الله رسیده بود که همین ساعاتیست که بناس قبله از کعبه عرض میشود که از بیت المقدس موقت به کعبه اصلی برگرده و لذا قد نری تقلب وجهک فی السما این تقلبم تقلب وحی بوده یعنی پیغمبر در انتظار وحیه ولذا تقلیب وجهک نیست شما به تفسیر مراجعه کنید حساب تقلیب وتقلب فرق داره تقلیب وجهک نیست تقلب اینو اتوماتیکی این چهره اینطور اینطوری میشه که جبرئیل بیاد و وحیی که بناست بیاد بیاد که از بیت المقدس قبله موقت به قبله اصلی که کعبه است این عرض میشود که برگرده.

حالا ملاحظه کنید قد نری تقلب وجهک فی السما فلنولینک قبله ترضاها قبله اصلی است فول وجهک شطرا المسجد الحرام تموم این خطاب اول به رسول الله بعد و حیث ما کنتم کی کنتم یعنی اهل مکه فقط که مدینه امدن اهل مدینه ای که ایمان اوردن نخیر رسالت این رسول که قدی نری تقلب وجهک السما این رسالت جهان شمول است نه جهان کره ارضیه تمام عوالم هستی کل مکلفین و عقلا و کل کسانی که میتوانن اهل معرفت از روی اختیار باشن و بالاترین قله معرفت در میان عارفین صلاه لله است اینها مخاطبن

بنابراین و حیث ما کنتم حیث چیه حیث ما کنتم من هذه الکره الارضیه حیث ما کنتم من الکره السماوی اولوی والثانیه و الثالثه و الرابعه و الخامسه و السادسه و السابعه هرجای عوالم وجود هر که هستید و هرچه هستید مادامی که دارای اختیار و دارای تکلیف و دارای معرفت هستید امر داره میشه امر به کی میشه امر به کسی نمیشد که اتوماتیکی نفی دارد یا اثباتی دارد اختیاری ندارد معنی ندارد شما امر به جدار کنید امر به حیوانی که نمیتوند مثلا امرشما رو‌بفهمه پس اینکه میفرماید عرض میشود که و حیث ما کنتم حیث مطلق است کل مکان ها را درکل مکان ها معرفتهای عارفین بالله و کسانی که دارای اختیارن شامله

و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطر بعدش و ان الذین اوتوا الکتاب لیعلمون انه الحق ربه از خدا من در تورات دیدم و در بشارات نقل کردم ملاحظه خواهید فرمود که در تورات دارد این تحویل قبله و در تورات دارد که قبله مسلمین که شریعت اخیره را دارند عبارت است از کعبه مکرمه اما در یک فطره خاصه ای بعنوان هم امتحان این مسلمین جدد و هم برای امتحان که مشرک بودن در مکه و مسلم شدن و هم برای امتحان یهودیایی که در مکه در مدینه مسلمون شدن این قبله تحول پیدا میکنه و ان الذین اوتوا الکتاب لیعلمون انه الحق من ربهم و مالله بغافل عما یعملون و ان عطیت الی تعالی عرض میشود که اهان الحق من ربهم

خود عرفا حالا ببینید ایه صد و چهل و هشت بله خب صبر کنین بینم حکمت برای فرد فرد کلا باید باشه یا برای بعضی که ضعیف الایمانن؟ برای همه که نبود که واسه علی بن ابی طالب که پشت پیغمبر پیغمبر ازونور شد فوری شد برای اونم امتحان بود یا نه برای ضعفای الایمان؟ ضعفا الایمانه دیگه خب وانگهی مگر ملائکه الله پشت پیغمبر بودن این پایین ملائکه الله در جاهای خودشون مشغول نماز بودن خب ملائکه الله مشغول نماز بودن به طرف بیت المقدس بفطره الخاصه چون شریعت شریعت قرآن است بعدا وقتی که تحول قبله شد اونام مجبورن به طرف کعبه مکرمه سجده کنن.

حالا مرحله ثانیه ببینید و لکل وجه هو مولیها هرکسی یک وجهه ای دارد وجهه معرفتی وجهه عملی البته اجبارا نیستا یا ایها الذین امنوا امنوا هرمقدار بریم جلو خداوند مارو جلوتر میبره هرمقداریم بریم عقب عقبتر میبره و لکل وجه هو مولیها لکل فرض لکل امه لکل شرعتا لکل جماعه لکل کتلت که مراحل مختلفی دارد وجهه خدا هو مولیها این وجهه چه وجهه ظاهری باشد و چه وجهه باطنی حالا در وجهه ظاهری یهود مامور بودن مثلا مدتی یا هرچه به بیت المقدس توجه کنن بسم الله نصارا به عرض میشود که شرق توجه کنن بسم الله مسلمین مامور بودن در سیزده سال مکه به کعبه مکرمه بسم الله حالا در مدینه مامورن که چن ماهی به بیت المقدس بعدا باز مامورن به کعبه پس هرکدام رو که تولی براشون حاصل میشود در وجهه ظاهری مولی اونها خداست فاستبقوا الخیرات شما در خیرات استحباب کنید اونیکه خیر است از نظر حق دنبال او برید یه روز اینجا یه رو‌زاونجا یه روز اونجا رنگها گوناگونن و وجه های ظاهری گوناگون است اما تمام چون امر الله است یک رنگ بیشتر نخواهد داشت این ما تکونوا یات بکم الله جمیعا هرجا باشید در اخر و در اول و در وسط یات بکم الله جمیعا ان الله علی کل شیء قدیر و من حیث خرجت

خطاب دوم خطاب دوم به رسول الله صلوات الله علیه و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجد الحرام و انه للحق من ربک از باب خدا بطرف مسجد الحرام باید و این للحقه یعنی حق ثابت در باب قبله در حکمت اصلیه اینست که به مسجد الحرام باید توجه کرد و اگر یه فطره ای حاصل شد اون فطره بعنوان عرض میشود که الا لنعلم من یتبع الرسول و مالله بغافل عما تعملون این مال شخص رسول الله شخص رسول الله تا اینجا دو خطاب داره بعد و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجد الحرام سه تا.

پس پیغمبر بزرگوار سه خطاب داره در تولی وجه و حیث ماکنتم خطاب دوم است بکل مکلفین عالم هستی منتهی ذیلهاش فرق میکنه مثل فبای الاء ربکما تکذبانه ها یک ایس بیش از ده بار در سوره الرحمن تکرار شده ولی هرجا یه مطلبه در اینجا ببینید هرکدومش زیلی دارد که من نگفتم بحساب اینکه به تفسیر مراجعه بفرمایید و نخواستم که انچه را در متن بحث وارد نیست بیارم هرکدوم یه جهت خاص داره مثلا در اون اولیش فول وجهک شطر مسجد الحرام و حیث ما کنتم و ان الذی اوتوا الکتاب یه مطلب در اینجا و من حیث خرجت فول وجهک شطر مسجد الحرام و انه للحق این خطاب خاصه بعد سه و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجد الحرام و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره لئلا

ببینید این مطلب سوم سه مطلب را با تکرار یک خطاب که برای رسول الله سه خطاب است و برای مردم دو خطاب است و اگر برای رسول الله حکمت شده است از باب ایاک هست لالا یکون الناس علیکم حجه اگر استمرار پیدا میکرد قبله بیت المقدس که والزاریات بود که این یه مقداری باید باشد که اونهایی که ایمانشون باید ظاهر بشه کاملا ظاهر بشه اونهایی که داشتن و تردد داشتن تردد اونهاهم ظاهر بشه الا الذین ظلموا منهم فلا تخشوهم واخشونی ولاتم نعمتی علیکم ولعلکم تهتدون کما ارسلنا

حالا اینجا بحوثی راجب وجه است ما دیروز اشاره کردیم اما ملاحظه کنید لفظ وجه در قرآن شریف برحسب قرائن گوناگون و جاهای مختلف وجوه گوناگونی داره بعضی وقتا وجه انسان کل انسان ظاهر انسان باطن انسان وجه فطرت باطن وجه فطرت است وجه عقل است وجه صدر است وجه قلب است وجه سر است وجه خفیه وجه اغفال و در ظاهر وجه حس است وجه عرض میشود که بصر است وجه سمع است تمام وجوه خمسه ظاهره و وجوه سبعه باطنه که جمعا تقریبا عشره کامله میشه این در باب ایه فطرت است و ایه که فاقم وجهک لدین حنیف این فاقم صورتتو در دین بگن مگه دین یک صورتیه یک جسمیه کمااینکه انا انزلناه فی لیله القدر این نزول قرآن را که بعضیها اومدن رو ‌قران یه مطلب جدید بیارن و ما متاثریم چرا اینجوری فرمایش میکنن یا به قرآن نمیرسه کسی یا اگر برسه چجوری انا انزلناه فی لیله القدر یعنی این قران رو‌همشو نازل کردیم در لیل قدر در بیت معمول اقا قرآن معناس معنا که بر جسم وارد نمیشه که مگر معرفت بر پشت بام و دیوار فرش وارد میشه مگه معرفت تو ‌رختخواب میره معرفت بر قلبی که جای معرفت است و لذا نزل به روح الامین علی قلبک لتکون من المنظرین بلسان عربی مبین پس انا انزلناه فی لیله القدر اگرم در روایت دارد بیت مامور بیت دو‌بیت است یک بیت ظاهر است که جسم انسان درش استراحت میکنه یک بیت معرفتیست مثلا انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت این همین در و دیواره انما یرید اهل بیت رسالت محمدیه اهل بیت رسالت محمدیه بعد اعلاش عبارت است از بیت وحی و جو اون زاویه اولاش رسول الله صلوات الله علیه عه بعد زوایای دیگر وجوه ظاهره وجوه باطنه باید که اقامه شود بسوی دین دین چیه؟ فطره الله التی فطرالناس علیها در ایه سی روم ملاحظه بفرمایید یا ایه زر که با این ایه سی روم که ایه فطرت است باهم هماهنگی دارد.

بعضی وقتام باز وجه کله مثلا کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال والامرام یعنی چه؟ خب باید بگید دوبعده کسانی اتجاح الهی دارن مطلبیست هرکس اتجاح الهی دارد هرمقداراتجاح الهی دارد به هون مقدار هم با الله ولذا جنت اخر ندارد اما نار اخر دارد اما وجه ربک یعنی چی وجه ربک ذات رب است دربعد اول ذات اول است در بعد اول خدا صورت دارد دست دارد پشت دارد کمر دارد ریش دارد سر دارد پا اینا که ندارد که کله وجه بکله یواجه وبکله یواجه بکله یواجه کل نه اینکه اجزا داره خداوند به علمه و قیومیته مواجه است با کل جهانیان لا یعذب عنهم مثقال ذره فی الارض و السماوات این مواجه مواجه است حق سبحانه و تعالی با کل ربوبیت ها نسبت به کل مربوبین در حالتی که مربوبین وجود دارن قبلا هم ما چطور ما که مواجه هستیم با خدا فقط با چهره ظاهر مواجهیم پشت سرمون نمیبینم با جسم مواجهیم قلبمون نمیبینه

این یارویی که خیلی مقدس بود و امان از این مقدسها این در سی چهل سال پیش منزلش مارو دعوت کرده بود رفت تو حوضخونه رفت تواب و اومد بیرون گفت آقای صادقی من یکاری کردم این خوبه دیگه گفتم چطور گفتم تو حوضخونه هیچکس نبود لنگمو بستم که خدا نبینه اون گفتم خدای تو کوره معلوم میشه که اگه لنگو‌ببندی نمیبینه لنگو نبندی میبینه حالا بعضی خداروکور میدونن از کوری معرفت یا یارو رفته بود منبری یه ساعت حرف میزد یک ساعت من بدبختم مجبور بودم بعد ازون صحبت کنم بعد ازاون صحبت کردم گفتم همه حرفای ایشون باطله که حضرت فاطمه روز قیامت به خجالت میشد که خدا میبیند زنانگی منو بابا چه لباس باشد چه نباشد خب خدا میبیند چه فاطمه را چه حسن را چه حسین را چه محمدو چه مشرق مشرق حالا این وجهی که حق سبحانه و تعالی نسبت به ما دارد تمام ذات حق وجه است برای ما مطابق ایات سنریهم ایاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق مام همه وجودمون وجه است چی چی از ما پنهان است برای حق انا اقرب الیه من حبل الورید یار نزدیکتر ازمن به من است این عجبتر که من از وی دورم

خب در باب وضو هم وجه داریم اذا قمتم الی الصلاه فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم این وجوب یعنی چی این فقط صورته این وجوبیه نه باطنو میگیره نه ظاهرو میگیره فقط این صورت چرا برای اینکه مایواجب الانسان و یواجه از حیث دیدن و دیده شدن اولیش چیه عبارتست از صورت لذا پشت سرو نمیگن وجه مثلا مغز سرو نمیگن وجه پارو نمیگن وجه در اینجا میفرماید که و من حیث خرجت فول وجهک و حیث ماکنتم فولوا وجوهکم این وجوه چیه ایا به همه وجوب به تمام وجود به طرف مسجد الحرام باشیم اینکه نمیشه مگه مسجد الحرام خداست اگر خدا بله ما به تمام وجود باید متوجه حق باشیم اما خداوند برای ما وجهه ظاهری و قبله ظاهری قرار داده است جهت خاصه ای دارد که جهت جنوبیش مسجد الحرام این مسجد الحرام که وجهش جهت خاصه دارد و جهت جنوبیست نسبت به مقدار زیادی از مردم کره زمین این یه جهت جسمانیست پس منم باید وجه جسمانی را به اونجا توجه بدم البته وجه قلبی میگم ایاک نعبد کعبه که مراد نیست نخیر ایاک نعبد همون خالق کعبه و خالق کل تاعفین مراده اما این وقتی که وجه را من مامورم به طرف عرض میشود که مسجد الحرام و شطر المسجد الحرام انجام بدم این وجه ظاهری

حالا وجه ظاهری کدامه؟ و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره این فقط صورت این صورتو اینطوری کنید بقیه بدن اینوری باشد کج و کوله وایستید بطرف خانه خدا و شطر مسجد الحرام کج و کوله بایستید نه وجه کل مقادیم انسان است در اینجا چون بحث بحث وجه ظاهر است و بحث وجه ظاهرم مقصود شستن وضویی نیست که صورت باشد بلکه مقصود توجه جسمانی مایواجه بالانسان ویواجه بوجه عام است یه مرتبه ما یواجه بالانسان وما یواجه بوجه خاصه این صورته یا شستنه یا چه و یواجه این مقادیم بدن انسان از صورت گرفته تا پاها این ظاهر جلوی بدن انسان عبارت از عرض میشود که وجه انسان

حالا سوال آیا اینو فکر کنید آقایون تا شنبه اگر زنده موندیم البته فردام ما جلسه اصول استنباطو داریم مادامی که شیطان رجیم مارو به خانه خدا نمیزاره بریم و چنین و چنان است ما در منزل خدمت برادران هستیم در طول تاریخ با قرآن شریف چه ها کردن و حالام دارن چه ها میکنن و مطالبیست که من نمیتونم بگم خودتون میفهمین

عرض میشود که ما همونطوریکه برای نماز ماموریت داریم خب طهارت داشته باشیم لباسمون چه باشه عرض میشود طهارتمون چجور باشه الفاظمون چه باشه وقتمون چه باشه قبلمون همینطور اینطور نیست من از کل برادران فقیه سوال میکنم که شما این مسئله رو ‌مطرح میفرماید در کتابهای استدلالی که اگر کسی ندانست قبله کدام طرف است به چاهار طرف نماز بخواند بعضی میفرمایند بعضیا اکثرا یعنی بعضیا میفرمایید که به سه طرف بعضیا میفرمایید به دو‌طرف بنده عرض میکنم به یه طرف

حالا این چار قل کاری نداریم شما که میفرمایید که اگر ما وجه قبله را یعنی شطر المسجد الحرام را نیافتیم به چاهار طرف بخوانیم آقا کی از اول وقت آیا در تیمم از اول وقت میفرمودید اگر کسی اول وقت معذور است از استعمال طهور مائی همون اول تیمم کند اگر اول وقت ایستاده نمیتواند و آخر وقت می‌تواند اول وقت نشسته نماز بخواند اگر اول وقت عذری دارد که به حساب این عذر یا از رکعات نماز یا از هیئات نماز یا از طهارتش یا از چه کاسته میشود به حساب عذر این کل وقتو باید در نظر گرفت یا باید آخر وقت که انسان نماز بخونه یا نخیر اول وقت و وسط وقت معلوم است که در تمام شرایط اجزای صلاه اینجوره که بین الوقتین شما باید نماز کامل انجام بدی اگر اول بعد الاول بعد الاول نشد به مقدار انجام نماز آخر وقت که میتوانید نماز را بخوانید اونوقت است که اگر عذر هنوز باقی مانده نماز رو با عذر بخوانید

پس چرا اینو ذکر نمیفرمایید شمابرادران بزرگوار فقیه چرا در باب وضو ذکر فرمودید در باب مثلا لباس در باب مکان ذکر فرمودید اما در باب فول وجهک شطر المسجد الحرام یا حیث ماکنتم فولوا وجوهکم شطره چرا اونجا ذکر نفرمودید میفرماید اگر انسان قبله را ندانست و نفهمید به چاهار طرف نماز بخونه البته اونم دلیل ندارد یک روایت ضعیفه ایست برخلاف نص قران است که بحث خواهیم عرض کرد و‌ روایت قویه ایست موافق نص قران است که میگد یه نماز بیشتر نباید بخونیم نه چاهار نماز است نه سه نماز است نه دو نماز است بلکه یک نمازه اما ما از چاهار نمازیا سوال میکنیم اگر ما بخوایم که نماز ظهر و عصر را که هشت رکعت است بخوانیم ظهر شده نمیدانیم این هشت رکعت را چاهار تا هشت رکعت سی و دو رکعت کی بخوانیم وقتی کسی سی و دو رکعت وقت به آخر وقت سی و دو رکعت به اندازه سی و دو رکعت نماز وقت تا آخر وقت داریم خب ممکن است به اندازه هشت رکعت به اخر وقت مونده ما قبله رو‌پیدا کنیم اگر احتمال میدید که قبله رو میتونید پیدا کنید شما به چه حساب سی ودو‌ رکعت نماز میخونید که هیچکدوم نمازتون درست نیست چون در هیچکدوم قبله معین نیست ما سوالاتی داریم از برادران بزرگوار فقیه در این موضع.

و مطلب دیگر آقایون که میفرماین قبله رو‌شما با شهادت عدلین میتونی بدست بیاری چرا اگر عدلین شهادت دادن اما عدلینی هستن که یجور عدلینی هستن که اینا وارد نیستن به سمت گفت از اینطرفی برای من یقین حاصل نشد برای من که یقین حاصل نشد عرض میشود که حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره چیکار کنیم این فولوا وجوهکم شطره چی میگه فولوا وجوهکم شطره یعنی بدانید اگر با دو نفر ندانید چه کنیم اخه با دو نفر ندانستیم عادلم هستن ولو عادلن در نماز شب خوندن و واجبات انجام دادن و محرمات ولی اینو وارد نیستن

ببینید اصولا شهادت عادل در باب خیلی خب قبله شناس هست و عادل دیگران هم قبله شناس هستن و عادل درسته در جور دیگر میفرماین چیکار کنیم پس صرف اینکه عادل باشن کافی نیست ممکنه یک نفر بیاد شهادت بده من یقین پیدا کنم عادلم چندان نیست اما یقین داره منات بر حسب ایه چیه که و حیث ماکنتم فولوا وجوهکم شطره باید شطر را بدانم یا نه بله اینو آقایون روش فکر کنید

مطلب دیگر اینکه روش فکر کنید اینه که ببینید ما دو زاویه داریم از برای توجه به قبله یک زاویه وجه یک زاویه شطرالمسجدالحرام زاویه وجه تقریبا ربع الدایره است چهل و پنج درجه بله ربع الدایره چهل و پنج درجه شطر المسجد الحرام نفرمود المسجد الحرام شطر المسجد الحرام شطر المسجد الحرام حداقل دو‌ ربع الدایره داره دوتا ربع الدایره میشه چی نصف الدایره نصف الدایره نود درجه نود درجه چی میشه میشه بین المشرق و المغرب قبله اما این سوال پیش میاد اگر من میدانم که المسجد الحرام اینجوریه ولی شطرش هم صدق اینجوری میکنه هم اینجوری هم اینجوری هم اینجوری تا نود درجه حالا که من میدانم اون میدانم رو ترک کنم به اونهایی که شطر واسع است بهش توجه کنم؟ البته نه چرا؟ برای اینکه شرط که فرمودند برای توسعه است توسعه برای عذر است اگر ما در خود مسجد الحرام باشیم میتوانیم یک سانتیمتر از کعبه مکرمه انحراف پیداکنیم؟

نمیتوانیم کسانی که میتوانند به خود کعبه عرض میشود که درنماز سجده کنن حق ندارن یخورده اونطرفتر و کسانی که به خود مسجد الحرام در خارج مسجد حرام میتوانن توجه کنن یک سانتیمتر اونورتر نمیشه پس معلومه این ترتبیه به این معنا اگر عین الکعبه شد عین نشد المسجد الحرام نشد شطر شطر مراحلی دارد الشطر المتعین این شطر درسته تمام این نیم دایره شطره یعنی اینطوری اینطوری اینطوری تمام شطر اون بابه اما اگر مامور بشین که به طرف باب ولی برای توسعه گفتن شطر الباب و جهت الباب ما مادامی که خود باب را بتوانیم بهش توجه کنیم نمیتونیم اینطرف باب رو یا اونطرف باب رو یک توسعه ایست مقرر کردن و لذا ایه که میفرماید که اینما تولوا فسمی وجه الله ان الله واسع علیم برای چی میگه برای کسانی که قبله رو‌نمیدونن یا نه سوال کردو بهش گفتن قبله اینجوره اونجورم نماز خوند بعد معلوم شد اینجور نیست اینما تولوا فسمی وجه الله المشرق و المغرب فاینما تولوا فسمی وجه الله.

نه این آقایون میگن واجبه و احتیاط خلاف این احتیاطه اینو آقایون میگن واجب است طبق نص روایت بله آهان ببینید اگر ما ندانیم قبله چجوره لازم است به طرف مسجدالحرام سجده کنیم؟ نه شطر کافیه یا نه؟ بله شطر پس به دو وقت است ما نمازمون کافیه شطره دیگه شطر مگه دوتا نود درجه نیست این طرف و اونطرف بالاخره این طرف و اون طرف که ما نماز میخونیم اگر بخوایم اگه لازم باشه تعدد صلاه شما شطرو معناش رو‌یادتون رفت وجه ربع دایره چهل و پنج دایره شطر ربع دایره چهل و پنج درجه نود درجه نود درجه برای کیه؟ برای کسی که نمیتواند برای کسی که نمیتواند به خود مسجد الحرام به شطر واقعی توجه کند این شطر مطلق خواهد بود این شطر مطلق نود درجه است وقتی این شطر مطلق نود درجه است برای کسی که نمیداند خب دونماز کافیست ولی ما نص حدیثی داریم و دلیل قرآنی داریم که به یک طرف نماز خوندن این عرض میشود که کافیه البته روایت مربوط به بعده چون فرصتی بله خب این صد و هشتاد نیست دور دایره سیصد و شصت درجه ما نداره برای نمیگه که ببینید ما وقتی که به شطر توجه کردیم به نود درجه نود درجه چقده نود درجه حداقل.