بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اللهم صل علی محمد و آله محمد
در باب لباس مصلی ابعاد سلبیه و ابعاد ایجابیه ای داریم از جمله ابعاد سلبیه اینست که لباس مصلی و یا در لباس مصلی اجزای میته نباید باشد اجزای غیر ماکول الحم نباید باشد و اجزای میته ولو از ماکول الحم در صورتی که میته حیوانیست نباید باشد این بحث است در میان فقها بزرگوار اسلام رضوان الله علیهم و ادام الله ظلالهم
حالا راجب میته بحث میکنیم این میته چند حالت دارد این دستکشی که این کمربندی که این لباسی که از پوست حیوان است یا یقین دارد انسان که میته نیست خب این بحثی ندارد یا یقین دارد میته هست این هم بحثی ندارد یا مشکوکه اگر هم مشکوک است به میته هست یا نیست یا اماعیه شرعیه دارد و آزار مسلمین است ید مسلم است شهادت از بین مسلمین است این هم ملحق به یقینه اما اگر هیچ کدام از ادله ثابته چه امارات باشد و چه غیر امارات در کار نیست علیک السلام کمربندیست که از بلاد غیر اسلامیه آوردن و دستکشیست که و لباسیست که از پوست حیوان است و ما نمیدونیم آیا این حیوان ذبح شرعی شده است یا ذبح شرعی نشده و این شک جا داره.
چون وقتی از فرانسه یا انگلستان یا بلاد دیگر غربی پوستی می آورن اینجور نیست که صد درصد یا درصد زیادش ذبح اسلامی باشد حداقل اینست که انسان شک میکند آیا این پوستی که از خارج آمده است و من در حال نماز میخوام با خودم داشته باشم آیا این ذبح اسلامی شده است به این معنا که این پوست ها از صادرات بلاد اسلامیه است به بلاد غربیه که در اونجا درستش کردن دستکش کردن چه کردن چه کردن یا اینکه نخیر ذبح خود اونها و چون ذبح اونها ذبح شرعی نیست بنابراین حکم میته بار میشود بر اجزای حیوانی این حیوان اجزای حیوانی عرض میکنم به این حساب است که مثلا پشم گوسفندی که این مرده است پشمش که نجس نیستش که اینکه اجزای غیر ماکول الحم به قول مطلق اون مطلب دیگریه مثلا گربه مثلا فرض کنید که خوک مثلا حیوان دیگه اینها حتی اجزای غیر حیوانیشونم ممنوع است در صلاه. ما فعلا داریم بحث میکنیم در میته و اجزای میته ای که محلل الحم است اونم
حالا اون بحثی که در طول تاریخ فقهه اجتهادی اسلامی به جملتها او بامتها فقها را دچار حیرت کرده است بحث ها طویل عریضی فرموده ان و کتابهایی تالیف فرموده است به نام لباس مشکوک که اصلش بحث از استصحاب عدم تزکیه است که با استصحاب عدم تزکیه یا عدم ادله یا عدم چه یا عدم چه اون بحث هایی که دارند میخوان ثابت کنن که این حیوانی که مشکوک است میته است یا نه با استصحاب اثبات میکنیم که میته است. ما این سوالو امروز داریم که آیا کتابا و سنتا اگر ما در ادله کتاب و در ادله سنت دقت کنیم آیا این بحث اصلا جا دارد یا نه یه مرتبه بحث جا داره خب بحث میکنیم یه مرتبه بحث جا ندارد.
بنابراین ما مقداری از اوقات طلاب علوم اسلامی رو بگیریم و کتابهایی در این باب به نام لباس مشکوک اینها بنویسیم اصلا جا ندارد ما میخوایم عرض کنیم جا ندارد چرا؟ برای اینکه یا این جلد جلد میته است قطعا که معلوم باهاش نماز
نمیخونیم یا جلد میته نیست ماکول الحمیست که مسلمان او رو ذبح کرده اینم باهاش نماز میخوانیم یا مشکوکه آیا حکم مشکوک چیست آیا اگر یک جلدی مشکوک بود که ذبح اسلامیست یا ذبح غیر اسلامی چه کنیم؟ اینجا دو مطلبه یه مطلب طهارت و نجاست این جلد است و مطلب دوم جواز و عدم جواز صلاه است در این جلد بسیاری از برادران عزیز فقیه ما در حرف اول با هم موافقیم میفرماین مانعی ندارد میگیم طاهر است چون کل شی طاهر حتی تعلم انه قدر قاعده طهارت اثبات طهارت را میکند چون احتمال طهارت میدیم.
این جلد مشکوک معنی مشکوک بودنش اینست که احتمال میدهیم ذبح اسلامی باشد پس طاهر است آنچه را که احتمال طهارت او رو دادیم و سابقه نجاست ندارد که استصحاب کنیم این رو حکم به طهارت میکنیم بله بعضی از فقهای عزیز اسلام مانند آقای خمینی اینجارم زیاد فرمودند اما اکثر قریب به اتفاق فقها شیعه ما و غیر شیعه تفکیک قائلن در اینجا که میگن در باب طهارت اصاله الطهاره جاریست ولی در باب مزکی بودن که شرط است در نماز که اون اجزا اجزای مزکا باشد اصل عدم التزکیه است در باب طهارت و نجاست اصل طهارت است ولکن در باب مزکا بودن و نبودن اصل عدم التزکیه است اصل عدم التزکیه رو آقایون با یک بیاناتی و با اختلافاتی که باهم دارن از جمله مرحوم آقای بروجردی در چهل و چند سال پیش که در مسجد بحث میکردن و بنابراین اصاله عدم تزکیه اصل ازلیست و ما ازلیت در عالم ماده و در عالم امکان نداریم از نظر فلسفی ردش کردند.
حالا ببینید نه نه نه چون نخیر چون بیشتر از اون جلودی که پوستهایی که به خارجه از خارجه میاد به بلاد ما بیشتر از بلاد اسلامی به اونها عرض میشود که صادر میشه بیشتر اینطوره حداقل شک داریم حالا ما میگیم که آیا در باب شک اگر معلوم باشد که میته است شرع حکمش را بیان کرده نماز نخونین اگر معلوم باشد که مزکات است شرع گفته است بخورید و نماز بخوانید و اگر مجهول باشد که آیا مزکات است یا غیر مزکات آیا شرع حکمشو بیان نکرده میشه؟ میشود شرع در این مثلث در دو زاویه حکم را بیان کند در یک زاویه محول کند به اصول فقهایی که اصولیین هستند و با هم اختلاف دارند و مقدار زیادی از زمان را و مقدار زیادی از اوراق کتابها را مصرف میکنن در نوشتن لباس مشکوک این نمیشه شارع حکم رو بیان نکند و ما با استصحاب درست کنیم استصحاب عدم تزکیه
ما عرض میکنیم که این بحث اصلا جا نداردچرا؟ اولا قرآن قرآن شریف در چاهار سوره راجب حرمت میته و دم و لحم خنزیر و ما اهل لغیر الله به یا اهل به لغیر الله که اختلاف داره در بعضی از آیات بحث کرده و مفصل ترین و مشروح ترین آیات در این زمینه آیه سوره مائده است و چون سوره مائده آخر ما نزلت هست بنابراین تبییناتی در سوره مبارکه مائده هست و نقد هایی احیانا احیانا تبییناتیست احیانا نقدهایی در سوره مبارکه مائده هست از جمله این تبیینات این آیه مبارکه سوره مائده است آیه سوم حرمت علیکم المیته و الدم و لحم الخنزیر و ما اهل لغیر الله به والمنخنقه والموقوذه والمتردیه والنطیحه و ما اکل السبع الا ما زکیتم و ما ذبح علی النصب و ان تستقسموا بالازلام ذلکم فسق الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم واخشون الی آخر
خب در این آیه راجب میته ما داریم بحث میکنیم راجب میته میگد حرمت حرمت اینجا و حرمت سوره بقره و حرمت سوره نحل و حرمت سوره انعام که بعضی وقت ها به تعبیر حرمت بعضی وقت ها به تعبیر دیگره آیا قل لا اجد فی ما
اوحی الی محرما علی طاعم یطعمه الا ان یکون میته او دما مسفوحا او لحم خنزیر الی آخر این تحریم رفته است روی میته خب روی چی چیه میته رفته؟ این بحث مفصلا گذشته اونیکه اینجا احتیاج داریم اینکه تحریم رفته است رو میته آیا رفته است روی میته رو موضوع رفته دیگه موضوع حرام است؟ نه اگر فرمود حرمت علیکم الامهاتکم یعنی مادر حرام است نه یعنی اموری که نسبت به مادر انجام ممکن است بشود از آنجایی که انجام دهنده مرد باشد و انجام دهنده که مادر است زن است این امور کلا حرامه و لذا اگر پسر نطفه خود را منفصلا بدهد در راه مادر قرار بدهد این حرام است استفاده از آیه میکنیم اونجا درست اینجا چطوره؟
اینجا که حرمت علیکم المیته یعنی میته همه کار ها با میته حرام است خوردن پوشیدن نوشیدن عرض میشود نماز خوندن و باهاش راه رفتن روش خوابیدن همه این ها مثلا حرام میگیم نه اینجا اینطور نیست دلیل داریم در اینجا دلیل اول حرمت علیکم المیته معلوم است که حیوان مرده این حیوانی که برا خوردن است وقتی فرمود حرمت علیکم المیته بعدم دم فرمودن که دمم از اجزائه حرمت علیکم المیته و الدم در کدوم حیوانات دارم میگم؟ در حیوانات حلال گوشت حرام گوشت جای خودش داره در حرام گوشت که چه زنده باشد چه مرده باشد چه ذبح شرعی کند چه نکند کاری نداریم این حرمت علیکم المیته یعنی این حیوان در صورتی که ذبح شرعی نشده است یا به خودی خود مرده است یا خفه کرده ان یا چه که مصادیقش که بعدا ذکر میکند این حرمت این اکله منتهی اکل مراحلی داره
مثلا خمر که حرام است این حرمت خمر ده بعد دارد بعد محوریش شرب خمره بله خوردن خمر خوراندن خمر خریدن برای خوردن فروختن برای خوردن حمل کردن برای خوردن اجاره دادن برا خوردن و و و این ده تا رو رسول الله صلوات الله علیه از آیه تحریم خمر استفاده میکنه تحریم رفته است بر محور شرب منتهی هر چه انسان را به شرب نزدیک کند و برای شرب نسبت به این خمر محاولاتی باشد بیع باشد اجاره باشد شرکت باشد چه باشد چه باشد تمام اینها حرام
حالا در اینجا حرمت علیکم المیته این میته خوردنش و خوراندنش و خریدن برای خوردن فروختن برای خوردن و اجاره دادن برای خوردن اجاره گرفتن برا خوردن و و و الی آخر این حرف اول ما کسی بگه شما از کجا این حرفو زدید چرا؟ چون حرمت روی موضوع رفته وقتی روی موضوع رفت مگر از میته فقط برای خوردن استفاده میشه گوشتش برای خوردن خونش برا خوردن پوستش برا کفش برای کلاه برای دستکش برای کمر بند برای چه این یه راه جواب جواب اینست که میفرماید و لحم الخنزیر در هر چاهار آیه حرمت علیکم المیته و الدم و لحم الخنزیر و ما اهل لغیر الله به چرا فرمود لحم الخنزیر آیا خنزیر بدتر است یا میته خنزیر بدتره دیگه. چون لحم فرمود پس معلوم شد بحث برا خوردنه این نص است در این چاهار آیه در این چاهار سوره مبارکه که بابا اونی که محور بحث است خوردن است و لذا لحم الخنزیر لحم الخنزیرو که کسی نمیاد کفش کنه که کسی نمیاد دستکش کنه کمربند کنه کلاه کنه لباس کنه فلان کنه لحم الخنزیر البته لحم الخنزیر که فرمود نمیخواد بگد که پوست خنزیر حلال است پوست خنزیر که برای خوردن که نیست موی خنزیر برای خوردن نیست اینی که فرمود لحم الخنزیر این نص بسیار بین است که بحث سر خوردنه
خب حالا قرآن پس چی رو حرام کرد؟ حرمت علیکم المیته اگر بدانید میته است و اگر ندانید میته است چی گفت حرم حرمت رفت رو موضوع المیته موضوع المیته در صورتی که بدانید میته است اما اگر ندانید میته است و بلکه نتوانید
بدانید که میته هست مخلوط است میته با غیر میته آیا اون دستکشی که اون فرض کنید که لباسی که از پوست حیوانه و من نمیدونم از میته است یا نه چون از خارج اومده اینجا چرا حرمت بیاد حرمت رو موضوع خودش میاد دیگه کمااینکه قرآن شریف میفرماید اطیعوا الله و اطیعوا الرسول اطیعوا الله فی محکم کتاب اطیعوا الرسول در آنچه از رسول ثابتا رسیده اما اگر عن فلان عن فلان عن فلان عن رسول الله چیزی رو همون قبول کنیم نه اطیعوا الرسول اگر ثابت باشد از رسوله و یکی از وسایل سقوط اینکه از طرف رسول است اینکه مقابل کتاب الله نباشد کتاب الله محور است و محک است با کتاب الله باید سنجیده بشه.
حالا پس قرآن شریف حرمت رو اولا برد روی اکل ثانیا اگرم حرمت روی کل کارهایی که نسبت به میته انجام میشه بود باز هم ما جواب داشتیم حرمت در صورتیکه بدانیم میته است اگر بدانیم میته هست حرمت نه اگر هم ندانیم چون در صورت دانستن حکمیست و در صورت ندانستن حکمیست. اگر موضوع میته را دانستید حرم فرض کنید که سعه دارد و حتی پوشیدن در نمازو و چه و چه شامله این یه مطلب.
مطلب دوم اینکه ما نسبت به ممنوعات صلاه در آیات مبارکات قرآن دقت کردیم و آنچه را فهمیدیم حضور برادران عرض کردیم بیشتر میفهمید توجه بفرمایید و دقت کنید اما آیا در قرآن ما اصلا آیه ای و یا اشاره ای لمحه ای داریم که شما پوست حیوانی که میته است در نماز نپوشید ما نداریم نداریم نه عموما داریم و نه خصوصا آیا از خبائث است آیا از غرب که یک کمربند بسیار عالی و زیبایی درست کردن و قطعا هم از حیوانیست که درش این از خبائث است نجاست مطلب دیگری نجاست چیز دیگس اون بحثه دیگه داره میته بودنو داریم بحث میکنیم.
آیا میته به ماهی میته از خبائث است اگر گندیده باشه و کثافت و فلان مطلب دیگری این گوسفند عرض میشود که فرض کنید جلد گوسفندی که ذبح شرعی شده ولی بوی گند و کثافت و فلانو حالا تنش میکنه میخواد نماز بخونه این نماز باطله چون و یحرم علیهم الخبائث اما میته به صرف اینکه این میته است این نماز باطل است از خبائث است نه نجاست مطلب دیگریه. پس از نظر قرآن این مطلب حتی در ثابت المیته بودن هم منع از استصحاب و همراه داشتن در صلاه نیست این کتاب.
و آیاتیم که به وجه عام هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا به وجه عام یا اینکه اهل لهم الطیبات یحرم علیهم الخبائث یهل لهم الطیبات طیب چیزیست که طبع انسانو استخباث نمیکنه آیا طبع انسان چندشش میشه از اینکه یک لباس میتیه خیلی تمیز و نظیفو در نماز بپوشد نه پس در قرآن شریف هیچ اشاره ای نه کلا نه جزئا نه اشارتا نه لمحتا نسبت به اینکه شما اجزای میته رو در نماز نپوشید نداریم.
مطلب دیگرو عرض کردم ما در میته داریم بحث میکنیم نجاست میته یک بحث است میته بودنش بحث دیگره اگر میته باشد هم نجش است و هم میته دو بعد دارد مانعیت بعضی وقتا نجس است میته نیست بعضی وقتها میته است و نجس نیست مثل میته دریا مثلا ببینید ما رو عنوان داریم بحث میکنیم عنوان میته. آیا میته که نجس است استخباث دارد نه باید به دلیل توسل کنیم آیات نمیگد که شما با چیزی که متنجس است نماز نخوانید مگر خبیث باشه پس میریم سراغ سنت
حالا سراغ سنت سنت سنت ما دو قسم روایت داریم یک قسم روایات که خیلی کم است میگد ما علمت انه زکی اونی که میدانی تزکی شده است و ذبح شرعیست با او نماز بخوان یعنی چه؟ یعنی اونی که نمیدانید که تزکیه شده است نماز نخوان مفهوما اینطوره دیگه این یه دسته خیلی کم دسته مقابل داریم میگه نه اونی که نمیدانید که تزکیه شده است یا نه بخور نماز باهاش بخوان معامله طاهر و معامله مزکات با او بکن دو دسته شد فرض کنید این دو دسته باهم مقابل مقابل هم می ایستن تعارض میکنن و در مورد اختلاف تساقط میکنن.
مورد زقش چیه مورد اتفاقش که روایات با هم تقابل دارند ما علمت انه میته لا تصل بسم الله موردی که اختلاف دارند اینست که اگر مشکوک بود بعضی از روایات مثل موثقین که خواهیم خوند میگد که نه محکومه و قسمت زیادی از روایات میگد که نخیر شک داری بخون بله نه میخونیم حالا من دیدم روایتو مسلم صحبت نیست اونی که شک دارید به عنوان اینکه شک دارید نه چون مسلمه اصلا به سوق مسلم کاری نداریم روایت میخونیم حالا نه سوق مسلمو گفتیم سوق مسلم ید مسلم شهادت مسلم اونا بحث دیگره نه اونی که نه سوق در کاره نه ید مسلم در کاره نه شهادت مسلم در کاره یه سفره ایست پهن کردیم توی بیابونی زرتشتی هم هست مسیحیم هست مسلمم هست فلان
حالا دسته دوم از روایات درست عرض میشود که انگشت گذاشتست روی این مورد مشکوک میگوید آنچه را که نمیدانید که مزکاست یا مزکا نیست حتی بخور باهاش نماز بخون پس حکم رو بیان کرد هیچ وقت به استصحاب عدم تزکیه ما نخواهیم رسید چرا کتابا که توجه کردید ما اگر به حساب کتاب بخوایم بحث کنیم به حکم کتاب حکم میکنیم که اصلا میته باهاش نماز بخونی مطلبی نیست ولکن سنت قطعی میگوید سنت قطعی بین شیعه و سنت سنت قطعی میگوید که اگر میته باشد با او نماز نخوانید چشم اطیعوا الله و اطیعوا الرسول در اینجا اطیعوا الرسول است که سنت قطعیه بین شیعه و سنت میگوید با میته نماز نخوانید یعنی اینکه ثابت است میته است.
اما اونیکه بحث است در مورد مشکوکه اگر مشکوک است که این میته است یا نه چه کنیم؟ ما از چند جا سوال میکنیم یکی از کتاب از کتاب سوال میکنیم اگر چیزی مشکوک است که میته است یا نه حکم میته براش بار کنیم لا تقف ما لیس لک به علم ما که نمیدونیم میته است چرا حکم میته بار میکنیم قرآن میگد لا تقف ما لیس لک به علم تو که نمیدانی میته است پس چطور حکم میته براش بار میکنی این مال کتابه روایات روایات دسته دوم میگد اونجایی که مشکوک است و نمیدانید میته است یا نیست حکم میته بار نکن بخور بپوش پاک بدان و چه و چه و چه این دو دسته از روایات باهم تعارض میکنند.
حالا از دو سه حال خارج نیست یا روایات دسته دوم غلبه دارد بر روایات دسته اول چون دسته اول مفهوم است و ظاهر و دسته دوم نص است دسته اول کم است و دسته دوم زیاد است بنابراین حکم میکنیم در مورد مشکوک به روایات دسته دوم که اونیکه نمیدانید مزکاست هیچ اصلا عرض میشود که تاثیری در شما نکنه یه مرتبه نه برابرند با هم که نیستن برابرن باهم خب تساقط میکنن وقتی تساقط کردند لا تقف ما لیس لک به علم وقتی تساقط کردند روایات میگد اگر میته بود نماز نخوان اینجا که مشکوک است ما که نمیتونیم مشکوک را ملحق به معلوم بکنیم پس برادران عزیز فقیه احیا و امواتا در جایی که کتاب اونجور بحث میکند و در جایی که سنت حالا میخونیم اینجور بحث میکند و حکم
مورد مشکوکو بیان کرده اگرم حکم مورد مشکوک رو بیان نمیکرد ما همشو باید استصحاب کنیم استصحاب که نمیتونه حکم درست کنه اگر حکم مورد مشکوک را بیان نمیکرد میگفتیم لا تقف ما لیس لک به علم حکم میته بر این مشکوک المیته بودن نمیدادیم اما حالا که در روایات دارد این مطلب رو و حکم مشکوک رو بیان کرده است یا اون روایاتی که حکم مشکوک رو بیان کرده است غالب است و مسلط است بر روایت دسته اول یا با هم برابرن و تساقط میکنن پس حکم چه میشود اونی که قدر مسلم است ما میگیریم از نظر سنت که اگر میته است نماز نخوان.
بنابراین با کل چرم هایی که شبرو هایی که از خارجه میاد و مشکوک است که آیا اینها میته است یا مزکاست ما با اینها نماز میخوانیم و طاهر هم میداریم و اما روایاتی که در این باب هست من جامع المدارک مرحوم آقای حاج سید احمد خوانساری قدس الله روحه ذکیه رو باز میکنم جلد اول صفحه دویست و هفتاد.
نیست نیست نخیر نیست میفهمم میفهمم ولکن تمام اون چرم ها و شبره هایی از خارج میاد این ذبح خود اونها نه نشد مخلوطه عزیزم ببینید این درصد ازقضا اینطوره ازقضا اینطوره ازقضا اینطور نیست ببینید عرض میکنم ازقضا اینطور نیست اکثریت ساحقه یعنی تقریبا بیشتر از پنجاه درصد یا پنجاه چهل درصد چهل پنجاه درصد از پوست ها و چرم هایی که از خارج میاد اینا صادر شده از پاکستانه از هندوستانه از ایرانه از افغانستانه از کجا کجا چون اینا خودشون نمیتونن درست درست کنند صادر میکنن بعد اون درست میشه شک مادامی که ما یقین نداریم شما یقین دارید مطلبیه ولی خب ما که نمیتونیم یقین داشته باشیم ولو ده درصد باشه عرض میکنم حتی اگر ده درصد این این چرم ها و شبرو ها احتمال بدیم ده درصد اسلامیست باز ما شک داریم ظن نود و نه درصد کی چنین ظنی ممکنه داشته باشه ما شک داریم و همه علما بزرگوار ما هم در اون زمان هاییم که این صادرات مسلمان بوده میگن لباس مشکوک همشون کتابی که مرقوم فرمودند مانند لباس مشکوک لباس مشکوک مال چیه مال چیزیست که از خارج میاد از خارج میاد مشکوک است
حساب مشکوک بودنم همینه که مقادیر زیادی صادر میشود از بلاد اسلامی به اونجاها الان من در آلمان بودم یک محله محله ترک ها و مسلمون ها فقط گوشت را از محله ترک ها میخرن به قدری ذبح دارن در اونجا در آلمان در فرانسه در کجا در کجا الانش حالا قبلشو چی الانش همه جا مسلمون ها هستن و بیشتر مسلمون ها هم خودشون ذبح میکنند و محله خاص دارن محله های خاص بنابراین در خود قلب اروپا و امریکا هم ذبح های اسلامی وجود دارد مثل مسلمون ها و اگر اون هم نبود از عرض میشود که بلاد اسلامی این عرض میشود که همچنین صادر میکند یعنی نوعا بلد نیستن
حالا روایت دیگری دارد ما یک دونه روایت فقط داریم موثقه که از مفهومش استفاده میشود که باید بدانید چون اینجا عرض کردم ببینید یه مرتبه راجب میته شرط است مزکا بودن یه مرتبه اینطوره یه مرتبه نه شرط است مانع است میته بودن فرقم نداره اگر مانع است میته بودن پس میته باید محرز بشه اما اگر شرط است مزکا بودن اگر شک کنید که میته است یا نه شرط حاصل نشد چون شرط است مزکا بودن ما چی استفاده میکنیم؟ ما استفاده مانعیت میکنیم از روایات جز مفهوم خیلی مختصر یه روایت که براتون الان عرض میکنم.
ملاحظه بفرمایید اینجا مرحوم اقای خونساری مرقوم میفرماین متن که نافعه الرابع فی لباس مصلی لا تجوز الصلاه فی جلد المیته ولو دبغ و کذا ما لا یکل لحم ولو زکیه ودبغه ولا فی صوفه و شعره ولو کان قلم سوتا او تکتا یجوز استعمله لا فی الصلاه لا فی الصلاه ایشون میگد اما عدم جواز الصلاه فی جلد میته مطلقا فی جلد المیته مطلقا علیه ان نصوص المتفی و بل المتواتر ففصحیح عن محمد بن مسلم عن ابی جعفر للباقر علیه السلام قال سالته عن عن الجلد للمیته ای البص فی الصلاه اذا دبغ جلد للمیته ببینید مانعیت استفاده میشه قال لا ولو دبغ سبعی مر چی استفاده شد؟ جلد میته دباغی بشود نشود دباغی مطهر و در صلاه نیست از این صحیحه چی استفاده شد؟ استفاده شد که مانع است خب وقتی استفاده شد مانع است در مورد مشکوک که صدق جلد میته مشکوکه بنابراین مانعیت باید محرز شه و مانعیت نیست این ماله اولش و منها مرسل بن علی عمیر ان علی عبدلله علیه السلام فی المیته قال لا تصل فی شی من و لا فی شسعه میته را تصل فیه مشکوک چی مشکوک در اینجا ثم انه مع الشک بعد میاد سراغ روایت دسته دوم.
روایت دسته دوم میگد که بعد بله عرض میشود که و ان این روایت در وسائل الشیعه ابواب لباس مصلی باب دو حدیث یک میفرماید که در ذهن موثقه ابن بوکیره فقط همین یه روایتو داره آقایون در ذیل مولقه ابن بوکیر این لمحه شرطیت عدم میته بودنه چیه فان کان مما یوکل لحمه فالصلاه اول میفرماید ان کان ما لا یوکل الحم نه بعدش و ان کان مما یوکل الحم فالصلاه فی وبره و بوله و شعره و روثه و البان و البانه کل شی منه الجائز اذا علمت انه زکی و قد زکاه الذبح یک دونه روایت در کل روایات اسلام شیعتا و سنتا داریم اینه و اینم میخواد تلویحا و مفهوما دلالت کنه که چی میگد که و قد زکاه الذبح اذا علمت انه زکی اذا علمت انه زکی میتوانید درش نماز بخوانید و قد زکاه الذبح
سوال ما از فقهای بزرگوار که استدلال رو ایراد میکنن سوال میکنیم میگیم اگر به این روایت میخواید عمل بفرمایید این شرط کرده است که چی؟ شرط کرده است زکی باشد پس حکم مشکوکو بیان کرد چرا شما استصحاب میکنید اونجا که ما شک داریم که این زکی است یا غیر زکی چرا استصحاب عدم تزکیه میکنید تا او را غیر مزکا کنید نخیر حکم مشکوک بیان شد در اینجا چرا؟ برای اینکه وقتی فرمود که شرط است مزکا بودن در مشکوک که مزکا بودن محرز نیست حکم مشکوک چیه حکم مشکوک المیته بودن بما هو مشکوک چیه؟ اینست که نماز باهاش نخونید شما چرا زحمت استصحاب عدم تزکیه که انقدر مبارزات و اختلافات درش حاصل بشه بله میفهمم این کار برا چی میشه و چرا اختلاف میکنیم چرا اختلاف میکنید و چرا اصلا استصحاب عدم تزکیه برای چی شما میخواید اینو غیر مزکا کنید چرا؟ نخیر مشکوک المزکا بودن حکمش بر حسب این موثقین است که چی نماز باهاش نخونین پس شما میخواین چیکار کنین
حالا در مقابلش در مقابل در مقابل همین یک دونه عرض میشود که موثقه اخبار متعدد است منها صحیحه الحلبی قال سالت ابا عبدالله علیه السلام عن الخفاف یا الخفاف غلط میشه اینجا خفاف جمع خوف عن الخفاف التی تواف فی السوق فقال اشتری و صل فیها حتی تعلم انه میته به حین موضوع چیشد کاری به سوق نداریما بله میفهمم ببینید عن الخفاف التی تواه به حساب اینکه کسی با کفش خواست نماز بخونه با نعلین مثلا اون کسانی که فتوا میدن دیگه بله دیگه با نعل عربی خواست نماز بخونه آیا ببینید نماز خوندن با کفش دو بعد داره.
یه بعد اونه که ما عرض کردیم فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی ولو خیلی تمیز باشه بعد دوم میته بودن مزکا بودنه اینجا بحث دوم اصلا اینجا بحث سر میته بودن و مزکا بودنه اینو ملاحظه کنید عن الخفاف التی تواه فی السوق فقال اشتری و صل فیها ما در صل فیها در یه بعد اشکال داریم که دیروز عرض کردیم اما از نظر میته بودن داریم بحث میکنیم میفهمم ما روایت داریم استدلال میکنیم که آقایون دارن استدلال میکنن دیگه بله ما میگیم در این بعد اگر یه روایتی نقل شد از معصوم قسمتیش قابل قبول قسمتیش نه قسمتی که قابل قبول است قبول میکنیم قسمتی که نه میگیم آقام نفرموده مگه غیر از اینه؟ اگر از یه آدمی یه صفحه مطلب نقل کردن قسمتیش به اون نمیخورد قسمتی میخورد ما نمیخوره میگیم که دروغ گفتی میخوره میگیم گفتی.
اینجام از نظر میته بودن داریم عرض میکنیم اگر معلومه میته است یا میته نیست حکم چیه اشکال ندارد ما این جهت داریم استدلال میکنیم اشتری وصل فیها حتی تعلم انه میته پس علم مناته پس چیشد پس فقط میته بودن مانع است نه مزکا بودن شرط است پس شما استصحاب عدم تزکی برای چی میارین؟ اولا نداشت اینو آقای خوانساری فرمودن من رد کردم اولا نداره فی سوق المسلمین ثانیا مناتو سوق قرار نداده نفرموده که لانه من سوق المسلمین فرموده نه فرموده حتی تعلم انه میته منات اینه منات علم علم و جهل. مادامی که مجهولی که مجهول است که این زکیس و غیر زکی اشکال ندارد کاری به سوق نداریم و اگر سوق منات بود سوق رو میفرمود نفرمود که سوق المسلمین توجه بفرمایید التی تواه فی السوق کدوم سوق کی گفت عه اولا ثانیا اگر سوق منات است چرا حضرت منات را ذکر نفرمودست جای دیگه جای دیگه ما داریم استدلال میکنیم جای دیگه اشتری و صل فیها حتی تعلم انه میته یعنی منات علمه اگر علم ندارید که میتست اشتری و صل هم اشتری و هم صل این اولا و منها
روایت علی بن ابی حمزه ثعلبا علی عبدالله علیه السلام ان الرجل یتقلب السید و یصلی فیه قال نعم فقال الرجل ان فیه الکیمخت فقال و ما الکیمخت فقال نه اینکه امام لغت بلد نیست میخواد اون منظورش چیه آخه و ما الکیمخت فقال جلود دوابا منه ما یکون زکیا و منه ما یکون میته چرا برای اینکه مخلوط زندگی میکردن آخه بلد بلد اسلامی صرف نبود که مسیحی بود یهودی بود زرتشتی بود مسلم بود چه بود چه بود مخلوط بود دیگه و سوقم یک سوق نبود مثل بیروت که سوق ها مختلف داره حالا عرض میشود که فقال جلود دوابا منه ما یکون زکیا و منه ما یکون میته فقال ما علمت انه میته فلا تصل فیه پس علم مناته.
ببینید علم مناته اگر موضوع علمه اگر بدانید میته است نماز نخون یعنی اگر ندانید میته هست نماز نخون استصحاب کن خب چرا استصحاب نیست حکمو بیان کرده امام با قبلی نه با قبله قبلی موثقه موثقه مفهوم موثقه مفهوم داشت این نص معارض اون مفهومه من که گفتم بهتون که ما تا حالا سه روایت خوندیم روایت اول موثقه ابن بوکیر بود گفت اونی که میدانید نه به اونی که نمیدانی نخون گفت اونی که میدانید که زکی است بخوان نه به اونی که نمیدانید نخوان مفهوم بود ولکن این دو تا نص اون مفهومو از بین برد گفت اونی که یعنی قضیه رو به عکس کرد قضیه مفهوم رو در مقابل نص آورد میگد فقط مانع غیر مزکا بودن است نه اینکه شرط است که مزکا باشد مانع غیر مزکا بودنه یعنی آنچه را که میدانید که زکی است قبلا گفت نماز بخون به اون میگد آنچه را که نمیدانید هم بخوان قبلا گفت آنچه را میدانید نماز بخوان از مفهوم استفاده کنیم مثلا آنچه را نمیدانیم نخوان ولی میگه نخیر آنچه را نمیدانید که به عین زکی است
نماز بخوان بخر و نماز بخوان هم در صحیحه قبلی و هم در این روایت اینکه من قبلا اشاره کردم که دو دسته روایت داریم یکیش روایت یتیمه ایست که به مفهوم میخواد دلالت کند و در مقابل روایات متعدده ایست که با نص میخواد اون مفهوم رو از بین ببره حداقل اینست که تعارض کنن و تساقط کنن دیگه
و منها حمر السکونیه علی عبد الله علیه السلام قال ان امیر المومنین علیه السلام سال ان سفره وجدت فی الطریق مطروهه را نه بازاره نه خونه مردمه نه معلومه سفره رو مسلمون انداخته اینجا نه سوقه نه ید نه مده اینا نیستش که سال ان سفره وجدت فی الطریق مطروهه یکثر حمها و خبزها و جبنها و فیها زکی عاقبت داره خوردن مومنست گرسنه ای اینجا چیکار کنیم حالا فقال امیر المومنین علیه السلام یقوم ما فیها قیمت گذاشت ثم یوکل لانه یفسد حالا صاحبش کیه راضیه یا نه بابا فاسد میشه خب و لیس له بقا فاذا جاء طالبها غرموا له الثمن اینو فرمود حضرت بعضی به حضرت ایراد کردن ایراد و سوال قیل له یا امیر المومنین لا یدری سفره مسلم ام سفره مجوسی نه سوقه نه یده نه شهادته سفره پهنه و این نه معلومه سفره مجوسیست نه سفره مسلمه اینجا چیکار کنیم؟ فقال هم فی سعه حتی یعلموا اینها در وسعتن تا بدانند پس منات علم شد این سلست این سلست در اکلها حالا در نماز مطلب خفیف تره در اکل مطلب مهم تره در اکل هست که آقایون میگن اصالت عدم تزکیست و این حرفا ولی جواب اکل رو هم میده فقال هم فی سعه حتی یعلموا این هم عرض میشود که حدیث.
این سه چاهار حدیث که نص است در اینکه میته بودن مانعه میته بودن مانعه یعنی بدانیم میته هست در مقابلش اون ذیله عرض میشود که موثقه این بوکیر گفت ما علمت انه زکی فصل فیه بعد دیگه چیزی نگفت ما علمت انه زکی فصل فیه یعنی اونی که نمیدانی نخون خب دو احتمال داره نخیر ما علمت انه زکی فصل فیه خوبه و ما لم تعلم انه زکی دو جوره یجوریش مفهومش که شما میگیرید که لا تصل نخیر خوب نیست نخونی بهتره این احتمال هست یا نه اونوقت این احتمال را تقویت میکند و نص میکند این چاهار روایات که ما خوندیم سه تا بعدا و یکی هم قبلا صحیحه که منات علمه.
بنابراین کتابا دلیل بر این مطلب اصلا نیست بلکه به عکس است که لا تقف ما لیس لک به علم و ازنظر سنت هم ملاحظه میفرمایید روایات متعارضه و یک روایت یتیمه موثقه ابن بوکیر است که مفهومم حتی ندارد و اگر مفهوم داشت و حتی اگر هم نص داشت نص او در بیان اینکه این شرط است مزکا بودن اگر این بیانو نصا داشت این شرط است مزکا بودن در مقابل سه چاهار روایت معتدله که شرط مزکا بودنو برداشته میگه مانع است میته بودن و بیانم کرده مانع است میته بودن که بدانید و اما اگر ندانید میته هست یا نه اینجا حکم مزکا براش بار کنید.
پس از همه بزرگواران فقهای اسلام این سوال را ما میکنیم و جواب رو انتظار داریم بشنویم مادامی که در قلب حوزه بحث میکردیم ولی آنها نگذاشتند خب ما میگفتیم که برید سوال کنید حالا که در خانه بحث میکنیم و الوات مثل اینکه در خانه هنوز هجوم نکردن ما از برادران بزرگوار و عزیز که این راه زیاد را طی میفرمایید و قدم بر چشم ما میذارید سوال میکنیم بفرمایید از فقهای بزرگواری که در حوزه های ما تشریف دارند سوال کنید شما به چه حجت لباس مشکوک مرقوم میفرمایید به چه حجت استصحاب عدم تزکیه میکنید بابا استصحاب اصل است در مقابل دلیل
چیکارست مادامی که ما دلیل داریم دلیل کتابی و دلیل سنتی بر مطلب داریم اصل یعنی چه؟ بنابراین ما فتوا میدهیم بر اینکه لباس های مشکوکه هم طاهر است و هم نماز خوندن در اونها جائز است برا اینکه فقط مانعیت را ما به سنت استفاده میکنیم اما شرطیت عدم تزکیه رو شرطیت تزکیه رو ما استفاده نمیکنیم.
اللهم اشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم
و السلام علیکم
به یاری خدا فردا انشاالله جشن میلاد امیر المومنین صلوات الله و سلام علیه هست ما از ساعت نه در خدمت برادران هستیم و یه مقداریم بنده خودم صحبت میکنم گرچه ما پنجاه سال است صحبت میکنیم و کتاب علی والحاکم شاهد بود که شاهد بود که شاهد بود ولکن