جلسه دویست و سی‌ام درس خارج فقه

نماز

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيم

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِهِ الطَّاهِرِين

(إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ) [جمعه: آیه ۹] ندای به سوی چیزی و یا ندای برای چیزی. آیا (کم شدن صدا)

خود اون شخص در وقت آمد نزد شما باید صداش کنید؟ یا صدا کردن او برای آمدن اوست؟ نماز هم که حضور در معراج رب سبحانه و تعالی ست، این اطلاع و احضار می خواد.

اما اگر کسی رو اطلاع ندادند که وقت شده و ترغیب نکردند که در وقت نماز نماز بخوان، اگر ایستاد بدون مقدمه احضاری که یک ماهیت اصلی ست، ندارد.

اصولاً اذان و اقامه که قبل از نمازند از واجب غیر رکنی هستند و یا واجب نیستند. معنی واجب رکنی مانند طهارت از حدث است. واجب رکنی قبل از صلاة داریم عرض می کنیم.

در صلاتم همینطوره. یک واجب رکنی قبل از صلاة یا فی الصلاة داریم که اگر انسان به هر وجهی از وجوه ترکش کند، اون واجب باطل است. در صلاة مانند سجدتین، مانند رکوع، مانند تکبیرة الاحرام و از این قبیل. و قبل از صلاة که استمرار در صلاة دارد، مانند طهارت از حدث.

اگر کسی غفلتاً سهواً جهلاً یا هرچه، بدون طهارت مائیه نماز بخواند، این نمازش باطل است. اما طهارت از خبث اینطور نیست.

طهارت از خبث این واجب رکنی نیست. ولکن طهارت از حدث واجب رکنی ست و واجب رکنی دلیل می خواد. کما اینکه اصل وجوب چیزی دلیل می خواد چه قبل از نماز، چه در نماز، رکن بودن یک واجبی هم دلیل بر رکن بودن در بُعد وجوب می خواد.

حالا ما بحثمون در اذان و اقامه است و سه احتمال در اینجا هست. احتمال اول این است که اذان و اقامه از واجبات رکنیه مقدماتیه هستند. حرف دوم این است که نخیر از واجبات غیر رکنیه هستند. حرف سوم این است که از واجبات نیستند.

کسی که مدعی ست از واجبات رکنیه است حرفش اینه و استنادشم به این حرف است که اگر کسی نسیاناً اذان و اقامه رو انجام نداد و شروع به نماز کرد، در نماز که متذکر شد، نماز را بشکند و برگردد اذان و اقامه را بخواند، این معنیش چی چیه؟

این حرف که مستند به حدیثی ست که خواهیم خوند، معنیش این است که اذان و اقامه از واجبات رکنیه هستند. چرا؟ چون زمینه این حرف و زمینه این حدیث، جایی ست که نسیاناً اذان و اقامه را نخوانده است.

شخص ناسی که مکلف نیستش که. شخص ناسی مکلف نیست نسبت به واجب غیر رکنی، تا چه رسد غیر واجب.

پس این اذان و اقامه باید واجب رکنی باشند که در هر حالی از حالات، ترکش موجب بطلان صلاة است یا موجب جواز ابطال صلاة است.

(صحبت حضار) ببخشید این دلیل نمیشه اگه کسی عمداً ترک کنه

اینا می گن اگر عمداً ترک کنه اصلاً نماز نمی تونه بخونه. این دسته اشخاص اینو میگن

(صحبت حضار)

بله بله

(صحبت حضار)

آقایون رو عرض نمی کنم. نوعاً عرض می کنم.

آقایون نوعاً در حاشیه عُروه همانطوری که دیروز بعضی برادران اشاره فرمودند، آقایون نوعاً یا واجب فتوایی نمی دانند یا احتیاط واجب می دانند. به حاشیه عروه مراجعه کنید.

(صحبت حضار)

نه احتیاط واجب عرض می کنم.

حالا ببینید، ما به طور مطلق داریم بحث می کنیم. این که اذان و اقامه واجب اند دلیل می خواد. بالاتر از اون، اینکه واجب رکنی هستند دلیل فوق الدلیل می خواد.

اگر ما نه بر رکن بودنشان و نه بر واجب بودنشان دلیل نداشتیم، چنانکه نداریم، نه کتاباً و نه سنتاً، بنابراین عمداً می شود اذان و اقامه رو ترک کرد. با توجه به این مثلثی که عرض می کنیم. ما دو مثلث در اینجا ترسیم می کنیم.

مثلث اول، حالت حکمی اذان و اقامه که آیا واجب رکنی اند؟ آیا واجب غیر رکنی اند؟ و آیا واجب نیستند؟ این یک مثلث.

مثلث دوم، آیا اذان و اقامه برای اطلاع دادن دیگران است برای حضور جماعت؟ یک، یا نه برای اطلاع دادن دیگران است کلاً ولو جماعت نباشد؟ دو.

سه، نخیر اگر هم جماعتی نباشد و دیگرانی هم نباشند و شما در یک جای خلوتی می خواید خودتون نماز بخونید، در اینجا هم اذان و اقامه بگید خودتون، برای آماده باش خودتون، این هم یک مثلث است در باب اصل وضع و حکمت و حساب اذان و اقامه.

راجع به دومی عرض می کنیم. (حَیَّ عَلَی الصَّلاة) یعنی چه؟ بشتاب به سوی صلاة. (حَیَّ عَلی الفَلٰاح) (حَیَّ عَلَىٰ خَیْرِ ٱلْعَمَل) به خودت داری می گی شما؟ خودتون به خودتون دارید می گید بشتاب؟ مگر انسان خودش رو امر می کند؟ یا خودش رو نهی می کند؟ وانگهی آدمی که خودش ایستاده می خواد نماز بخونه وضو گرفته و شرایط رو، مقدمات رو انجام داده می خواد نماز بخونه.

مثل آدمی که سر سفره نشسته. سر سفره نشسته است و گرسنه است و می خواد غذا بخوره، بشتاب به سوی لقمه زدن. مسخره است این. خب گفتن نمی خواد، اگرم بگید نشتاب و نخور، این می خوره.

حالا کسی که می خواد نماز بخواند، آماده شده است، وضو گرفته است برای نماز خواندن و آماده شده، بگد که (حَیَّ عَلَی الصَّلاة)؟ کیو میگه؟ خودش رو؟ خودش که در خود حیّ هست.

(صحبت حضار)

آخه معنی باید داشته باشه.

(صحبت حضار)

آخه باید معنی داشته باشه.

(صحبت حضار)

چرا، برای جماعت برای دیگران، نه برای خودم. برای خودم دارم بحث می کنم.

(صحبت حضار) شتاب به طرف نماز در کل ابعاد، در بُعد لباس، در بُعد

درست همه اینا شد. همه این کارا رو من کردم، تمام شتاب ها را از برای واجبات و مستحبات مقدماتی نماز انجام دادم عملاً، می خوام بگم (اللّهُ‏ أَکْبَر) نماز ظهر. دیگه (حَیَّ عَلَی الصَّلاة) می خوام چکار من برای خودم؟ پس برای غیر می خوام.

بعد، مگر توقیفی در کار باشد. توقیفی در کار باشد که نخیر حتماً اذان و اقامه رو، حتماً یعنی حالا، راجح است وسنت است اذان و اقامه رو بگویید ولو جماعتی نیست، ولو کسان نیستند، این مطلب دیگریه.

ولکن آیا طبع اذان و اقامه که جانش عبارت است از (حَیَّ عَلَی الصَّلاة) این تحریز دیگران است به نماز. اطلاع دادن به وقته و لذا (إِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاة) [مائده: آیه ۵۸] (نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاة) اعلام وقته.

(اذان اعلامٌ فریض و اقامت اعلام أقرب). این بنا به اعلامه. کسی می خواد اعلام کند از برای کاری، اگر کسی برای خود اون کار حاضر است و می خواد انجام بده، اعلام چی؟

بله، کسی خواب است، کسی مشغول شغله، اذان بگیم (حَیَّ عَلَىٰ خَیْرِ ٱلْعَمَل) (حَیَّ عَلَىٰ خَیْرِ ٱلْعَمَل) مردم بشتابند به سوی نماز بسم الله.

اما کسانی که الان اینجا نشسته اند و میخوان نماز بخوانند و امام مقرر است، مأمومین هستند، ما حتماً، در حتم داریم بحث می کنیم. حتماً فرضاً یا بالاتر فرض رکنی ما این حی علات رو در عرض می شود که اذان و اقامه بگیم، این برای چی؟ مگر شرع ممکن است بر ما ایجاب کند؟ بله رجحان بسم الله.

رجحان، رجحان به این معنا که ما در رجحان که بحث نمی کنیم. راجح است که (اللّهُ‏ أَکْبَر) (اللّهُ‏ أَکْبَر) یه تهیه قلبی است، بسم الله کما اینکه تهیه قلبی کلاً لازمه.

عرض می شود که

(صحبت حضار)

نه استحباب به این معنا که من که میگم (حَیَّ عَلَىٰ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد). (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد) چیه؟ وقتی که می خوام نماز تنها بخوانم.

(بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيم قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد) [الاخلاص: آیه ۱] یعنی چی؟ چرا قل می گن؟ ها. اینکه می گفتن بگو مرگ بر شاه، یعنی نه فقط من می گم، من می گم شما هم بگو. ما باید عادت کنیم چیزی که می گیم، هم خودمون بگوییم ولو تنها باشیم و هم اگر کسی باشد بشنود که اونم بداند که باید بگوید. این، این خصوصیت رو داره.

ولکن حساب وجوبی در اذان و اقامه نخواهد داشت. حالا ببینید، بُعد اولی که احیاناً ادعا می شود و کمتر بهش فتوا میدن یا اینکه احتیاط مطلق می فرمایند آقایون، این که اذان و اقامه از واجبات مقدماتیه رکنیه است.

دلیلشون هم حدیثی است که براتون می خونیم. ملاحظه بفرمایید. بنده این حدیث رو در جلد، یعنی جز شیش و هفتم که اواخر مائده است نقل کردم.

(صَحیحة اَلْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَم قَالَ إِذَا اِفْتَتَحْتَ اَلصَّلاَة فَنَسِيتَ أَنْ تُؤَذِّنَ وَ تُقِيمَ ثُمَّ ذَكَرْتَ قَبْلَ أَنْ تَرْكَعَ فَانْصَرِفْ فَأَذِّنْ وَ أَقِمْ وَ اِسْتَفْتِحِ اَلصَّلاَةَ وَ إِنْ كُنْتَ قَدْ رَكَعْتَ فَأَتِمَّ عَلَى صَلاَتِكَ) الوسائل ابواب الاذان ابواب التاسع عشرون الحدیث الثالث، این حدیث.

حالا حدیث رو ملاحظه کنید. چی می خواد بگه حدیث؟ ( إِذَا اِفْتَتَحْتَ اَلصَّلاَة فَنَسِيتَ) زمینه نسیان رو میگه، علم رو که نمیگه. اگر در زمینه نسیان، نسیان که مکلف نیست مگر نسیان عمدی باشه.

اگر انسان نسیان کرد و اذان و اقامه رو نخوند به عنوان مقدمه، بعد شروع به نماز کرد، میگد قبل از اینکه رکوع کنید. چرا قبل از اینکه رکوع کنید؟ آیا قبل از اینکه رکوع کنید یعنی قبل از اینکه رکنی انجام بدید؟ خوب تکبیرة الاحرام رکن نیست.

سوالاتی داریم ما در این حدیث. قبل از اینکه رکوع کنید. واجب است (فَنَسِيتَ أَنْ تُؤَذِّنَ وَ تُقِيمَ ثُمَّ ذَكَرْتَ قَبْلَ أَنْ تَرْكَعَ فَانْصَرِفْ) (فَانْصَرِفْ) امره. واجب است که نماز را ابطال کنید. (11:48)

انصراف عن صلاته. واجب است نماز رو رها کنید. رها کردن دو معنا دارد. یا نماز خودش باطل شده است چون یادتان آمد اذان و اقامه نگفتید بگویید، بگید یا نماز را ابطال کنید. از ذیل حدیث می فهمیم که نماز را ابطال کنید. چطور؟

عرض می شود که (إِذَا اِفْتَتَحْتَ اَلصَّلاَة فَنَسِيتَ أَنْ تُؤَذِّنَ وَ تُقِيمَ ثُمَّ ذَكَرْتَ قَبْلَ أَنْ تَرْكَعَ فَانْصَرِفْ فَأَذِّنْ وَ أَقِمْ وَ اِسْتَفْتِحِ اَلصَّلاَةَ). چی می خواد بگه؟ می خواد بگه این نمازتون باطل باید بکنید یا باطل شد؟ باطل شد نمی شه بگیم. چون اگر باطل شد بخواد بگه، دنباله غلطه.

(وَ إِنْ كُنْتَ قَدْ رَكَعْتَ فَأَتِمَّ عَلَى صَلاَتِكَ). اگر رکوع کردی، نماز را تمام کن. سوال می کنیم آیا اذان و اقامه واجب رکنی هستند و یا واجب رکنی نیستند. هم هستند و هم نیستند که نیست.

اگر اذان و اقامه واجب رکنی صلاة اند، وقتی شما نسیان کردید و نماز را شروع کردید، حتی در سجده اخیرم باشید، یادتون بیاد، این نماز را یا باطل است یا ابطال کنید. چرا شما می گید (قَبْلَ أَنْ تَرْكَعَ)؟

پس واجب رکنی نیستند. نمیشه گفت واجب رکنی هستند نسبت به چیزی و واجب رکنی نیستند نسبت به چیز دیگه. پس واجب رکنی نیستند. وقتی واجب رکنی نبود، واجب ذُکری می شه. اون مثلثی که ترسیم کردیم.

(امَّا واجبُ الرُّکنی واجبات رکنیات امَّا واجبات غیر رکنیه و امَّا راجحان). پس واجب رکنی نیستند به دلیل خود حدیث. حالا کاری نداریم که این حدیث عرض می شود که قابل قبول است از نظر صدور یا نه، حالا نظر می کنیم به این حدیث.

پس واجب رکنی نیستند. واجب غیر رکنی اند. در واجب غیر رکنی عند النسیان شما تکلیف ندارید که.

در واجب غیر رکنی، مثل فرض کنید که کسی ندانسته با لباسی نماز خوند که نمی داند این لباس متنجس است نماز خواند و در بین نماز یا نماز رو خواند و تمام شد. بعد فهمید با لباس متنجس نماز خوانده، نماز باطله یا نه؟ طهارت از خبث که واجب رکنی نیست، بلکه واجب ذکری ست.

بله، اگر می دانست متنجس است، بعد باهاش نماز خوند و بعد فهمید نماز باطله، چرا؟ برای اینکه این نسیان عمدی ست، نسیان تغافلی و عرض می شود که عدم توجهه.

حالا در اینجا. اگر چنانچه واجب رکنی باشد قبل از رکوع و بعد رکوع فرق ندارد. اگر واجب غیر رکنی باشد نسیان موجب سقوط حکم است. وقتی که نسیان کرد اذان و اقامه رو بگوید، بعد قبل از رکوع یادش اومد، امر می کند نماز رو بشکنید.

ما عرض می کنیم به دلیل (لَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ) [محمد: آیه ۳۳] این نماز رو نباید شکست چون باطل نیست. اگر باطل بود معنیش این است که واجب رکنی ست، خود حدیث میگه واجب رکنی نیست.

و اگر باطل نبود پس واجب رکنی نیست. حالا که واجب رکنی نیست و نماز باطل نیست، نماز را ابطال کن که اون واجب غیر رکنی را انجام بدی، این خلاف نص قرآن است (لَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ) [محمد: آیه ۳۳].

من به چه حساب عملی که صحیح است و درست است برای کسب یک رجاحتی در مقدمه، نماز رو ابطال کنم؟ بنابراین این درست نیست.

ثُمَّ این حدیث معارض داره. (هُنا مُعارِضَات عِدَّة بالنسبه هذهِ الصَحیحة، الصحیحة غیر الصحیحه و هی صحیحة زرارة) (15:22)

(قالْ سَألْتُ أَبَا جَعْفَر من باقر عَلَيْهِ السَّلاَم عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ اَلْأَذَانَ وَ اَلْإِقَامَةَ حَتَّى دَخَلَ فِي اَلصَّلاَةِ قَالَ فَلْيَمْضِ فِي صَلاَتِهِ فَإِنَّمَا اَلْأَذَان سُنَّةٌ). از واجبات نیستش که. سنت نمی خواد بگه واجب سنتی ست چون ما واجب دو جور داریم.

یک واجب فریضه ای داریم، چیزی که قرآن بهش امر می کنه. قرآن هم به اذان و اقامه امر نکرده، (15:57)

یک واجب در سنت داریم که قرآن بهش امر نکرده، این واجب دست پایینه. این مراده؟ نه.

چون اگر واجبی بود که در سنت واجب شده، این واجب اگر رکنیت دارد که چه نسیان کنیم چه نه و اگر رکنیت ندارد، (فَلْيَمْضِ فِي صَلاَتِهِ) درست است، اینو می خواد بگه. اگر دلالت بر وجوب کند، وجوب غیر رکنی ست و این دلالتم ندارد.

می فرماید که (عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ اَلْأَذَانَ وَ اَلْإِقَامَةَ حَتَّى دَخَلَ فِي اَلصَّلاَةِ قَالْ فَلْيَمْضِ فِي صَلاَتِهِ فَإِنَّمَا اَلْأَذَان سُنَّةٌ) همون آدرس قبلی.

(و صحیحة الدَاوُدَ بْنِ سِرْحَان عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَم فِي رَجُلٍ نَسِيَ اَلْأَذَانَ وَ اَلْإِقَامَةَ). درست همون مقابلش نَسِیَ است، امر نداره. (حَتَّى دَخَلَ فِي اَلصَّلاَةِ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْءٌ) (أقولُ فقد یدل انما الاذان سنة علی اذان فرق الاذان و الاقامة فانهِمَا معاً مورد سؤال فی الروایة)

(و فی صحیحة مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَم قَال فِي اَلرَّجُلِ يَنْسَى اَلْأَذَانَ وَ اَلْإِقَامَةَ حَتَّى يَدْخُلَ فِي اَلصَّلاَةِ قَالَ إِنْ كَانَ ذَكَرَ قَبْلَ أَنْ يَقْرَأَ فَلْيُصَلِّ عَلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ لْيُقِمْ وَ إِنْ كَانَ قَدْ قَرَأَ فَلْيُتِمَّ صَلاَتَهُ)

این حدیثم مثل همون حدیث اوله، منتها وضعش بدتر از اون ها خواهد بود.

خب حالا، ما دلیل قرآنی بر وجوب اذان و اقامه که نداریم هیچ، بلکه (وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاة) [مائده: آیه ۵۸] خودش میگه من واجب نیستم. میگن فلانی رو دعوت کنید و بنویسید براش. آقا فلانی می داند، قبلاً هم بهش گفتم و خواهد آمد، حالا این نوشتن برای او و تلفن کردن و دعوت کردن موضوعیت داره؟ نه. این یک طریقیت داره.

حالا اون چیزی که ولو واجب باشد، اگر طریقیت داشته باشه و ما این طریق را طی کرده ایم، الان ایستاده ایم نماز می خونیم. بنابراین (نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاة) [مائده: آیه ۵۸] عنوان وجوب نخواهد داشت.

فقط (نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاة) [مائده: آیه ۵۸] اینجا و در اونجا هم (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَة) [جمعه: آیه ۹] عرض می شود به عنوان طریقیته.

و بین هلالین مطلبی داریم که در باب صلات جمعه عرض خواهم کرد. مفصلش رو، مختصر اینجا. ما با آقای خویی رحمت الله بحث داشتیم راجع به وجوب تعیینی نماز جمعه یا وجوب شرطی. ایشون می فرمودند که (إذَا اُقیمَتْ وَجَبَتْ حُضورُ عَلَی الأحْوَطْ). احتیاط مطلق، در رسالشونم دارند.

(إذَا اُقیمَتْ وَجَبَتْ حُضورُ عَلَی الأحْوَطْ) بنده عرض می کنم، عرض می کردم که نخیر (اقامَتُها واجِبة) نه (إذَا اُقیمَتْ)

به ایشون گفتم شما استدلال به چی می کنید؟ فرمودن به آیه نماز جمعه (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَة فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ) [جمعه: آیه ۹].

(فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ) [جمعه: آیه ۹] که امره، این متفرع است بر (إِذَا نُودِيَ). ایشون میفرمودن (إِذَا نُودِيَ)یعنی وقتی نماز جمعه رو شروع کردی. (نُودِيَ لِلصَّلَاةِ) که شروع نماز نیست. (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ ِغیر أقَمْتُمُ الصلاة).

گفتم آقا این چه حرفیه شما می زنید که؟ من در علی شاطعِ الجمعه نوشتم، در تفسیر سوره جمعه هم مفصل دارم و اشاره کردم، اسم نبردم که (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَة) [جمعه: آیه ۹] لاَ نداءِ للصلاةِ اسلامیاً إلّا الاذان ثُمَّ الاقامة وَ الاذان و الاقامة قبلَ الصَلاة).

شما می گید که (إِذَا نُودِيَ) یعنی وقتی که محیا شدن برای نماز جمعه و خواستند نماز جمعه بخوانند، اونوقت واجبه، اما اگر محیا برای نماز جمعه نشدند واجب نیست.

قرآن می گد (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا) [جمعه: آیه ۹] (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا یَشْمَلُ الأئمة وَ المَأمومین علیک (19:48) هر دو رو می گه.

(إِذَا نُودِيَ) یعنی (إذَا اُذِّنْ) یعنی وقتی که اذان روز جمعه گفتن. اذان روز جمعه رو گفتن یعنی وقتی وقت داخل شد. این وقت داخل شدن محوره، چه اذان بگویند و چه اذان نگن.

آیا اگر اذان نگویند نماز واجب نیست؟ خب، وقتی وقت داخل شد (فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ) [جمعه: آیه ۹] (فالیسعی الأئمةُ لِاقامة).

(فَاسْعَوْا) شامل همه مومنین میشه. آیا ائمه مومنین نیستند؟ این (فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ) [جمعه: آیه ۹] یعنی (فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ) اعتماماً فقط؟ نه یه مجموعه ایست نماز جمعه. امام دارد و مأمومین.

همانطوری که مأمومین مأموریت دارند، امام مأموریت داره و در باب صلاة جمعه خواهیم عرض کرد، کسانی که صلاحیت امامت در نماز جمعه را دارند، باید خود را آماده کنند و کسانی که صلاحیت وجوبی اعتمام دارند، باید خود را آماده کنند.

ائمه جمعه مأمومین فراهم کنند. مامومین جمعه ائمه فراهم کند. یعنی این ها باید که با هم کمک کنند. اینجور نیست که امام بنشیند و بگه نه من فلان نه. یا مأموم بشیند بگد امام نیست، نخیر.

همانطور که نماز جماعت در صورتی که واجب باشد، آیا نماز جماعت واجب فقط بر مأمومین واجب است، اگر امام بود؟ بر امام واجب است، اگر ماموم بود؟ نخیر باید تشکیل نماز جماعت بشه که بعضی ها شایستگی امامت دارند و بعضی ها شایستگی مأمومیت دارند و این دو باید که انجام بشه.

اگر وضع و خطابه لازم است، هم بر واعظ لازم است که وعظ کند، هم بر کسانی که باید متخذ باشند لازم است که اتحاذ کنند، نه اینکه واعظ بره بالا منبر بشینه هیچکس نباشه.

یا موعظین عرض می شود که برن بشینن و واعظ نداشته باشن. این وجوب بر هر دوست. این رو به عنوان یک بین الحلالین عرض کردیم و در باب صلاة جمعه انشالله عرض خواهیم کرد مفصلش رو.

حالا این مربوط به اذان و اقامه.

اذان و اقامه نه کتاباً و نه سنتاً دلیل بر وجوب ندارد و ما احتیاط مطلقم نمی کنیم. رحجان دارد، شکی نداره و لاسیما در باب جماعت. و لاسیما موقعی که مردم خواب اند و لاسیما اذان صبح. در اینجا اختلافی با برادران سنی داریم.

اختلافی که با برادران سنی داریم در اذان است در اقامه نیست. در اذان برادران سنی در نماز صبح به جای (حَیَّ عَلَىٰ خَیْرِ ٱلْعَمَل) میگن (الصلاةُ خیر من النوم) و ما می گوییم (حَیَّ عَلَىٰ خَیْرِ ٱلْعَمَل) اونا (حَیَّ عَلَىٰ خَیْرِ ٱلْعَمَل) ندارند.

ما بحثمون هم با اون هاست، هم با برادرای شیعه. هم کم کردن از اذان اسلام حرام است، هم زیاد کردن در اذان اسلام حرام است.

همانطور که (حَیَّ عَلَىٰ خَیْرِ ٱلْعَمَل) رو خلیفه ثانی برداشت و به جاش گفت (الصلاةُ خیرُ من النوم) بگویید، این بدعت است و باطل است (وَ مِمّا وَرَدَ في أذانِ صَلاةِ الصُّبح الصَّلاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوم إِنَّما الِاخْتِلافُهُ خَليفَةِ الثّاني عُمَر، الخَلیفة الثانی عُمَر اختلفت هذا. لماذا؟ استصلَحَ هذه) گفت مصلحته، (استصلَحَ).

گفت ما اگر بگیم که (حَیَّ عَلَىٰ خَیْرِ ٱلْعَمَل) در صبحم بگیم، خب مردم خیر العمل رو نماز می دونن و به جهاد نمیرن. ما می گیم عرض می شود (الصلاة خیر منَ النوم). (حَیَّ عَلَىٰ خَیْرِ ٱلْعَمَل) نگیم تا مردم از جهاد نمانند.

چه ربطی به صبح داره آقای عمر؟ خب ظهرم هست، عصرم هست، خب مغربم هست، عشا هم هست، گفت نه ما در اونام نمی گیم. ما اصلاً (حَیَّ عَلَىٰ خَیْرِ ٱلْعَمَل) رو از بیخ نمی گیم.

و لذا در اذان ها و اقامه های پنج نماز اصلاً (حَیَّ عَلَىٰ خَیْرِ ٱلْعَمَل) ندارند. منتها به جای (حَیَّ عَلَىٰ خَیْرِ ٱلْعَمَل) (الصلاة خیر من النوم) می گویند برای اینکه مردم را از خواب بیدار کنند و تشویق کنن به نماز.

میگیم این هر دو غلطه. هم ترک (حَیَّ عَلَىٰ خَیْرِ ٱلْعَمَل) در کل صلوات غلطه، شما اصتصلاح کردید که اگر بگیم (حَیَّ عَلَىٰ خَیْرِ ٱلْعَمَل) در اذان اقامه مردم جهاد را ترک می کنند، اکتفا به نماز می کنند. تو بهتر شعورت می رسه آقای عمر یا پیغمبر؟ یا خدا که این حکم رو تشریع فرموده؟

اینکه از مسلمات است سنتاً و شیعتاً که (حَیَّ عَلَىٰ خَیْرِ ٱلْعَمَل) داخل اذان و اقامه است و اذان و اقامه خیرُ الاعماله. الصلاة عمود الدین و عماد الیقین که شکی ندارد. اونجام که می گه (الصلاة خیر من النوم) هم تعبیرش نمی خوند با ارکان اذان و اقامه، می گه (الصلاة خیر من النوم) اصلاً شکست اصلاً، کمرش شکست. یعنی کمر این تشکیلات صوتی و موسیقی اذان و اقامه اصلاً شکسته میشه.

عرضی که برادرای شیعه داریم این است که شما (أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیًّا وَلِیُّ ٱللَّٰه) رو برای (24:27)

آیا شما در وقتی که حمد می خوانید (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين) [فاتحه: آیه ۱] (اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى فَاطِمَة وَ عَلَى زَيْنَب، وَ عَلَى سکینه) میتونیم بگیم؟ نماز باطله.

عبادات توقیفیه. از اول بعثت رسول الله صلوات الله علیه، تا اون وقتی که نواب أربعه واسطه بودند در نقل حدیث از امام ولیّ امر صلوات الله علیه و الی زمان هذا، یک حدیث ولو کور و کچل، ولو مرسل، ولو خیلی ضعیف، از هیچ امامی و از هیچ غیر امامی که از امام نقل کنه نداریم که یکی از ارکان و اصول اذان و اقامه (أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیًّا وَلِیُّ ٱللَّٰه) خب نداریم.

خب نداریم چرا زور می گید، می خواید اضافه کنید. که اگر کسی نگوید، این شیعه نیست.

(صحبت حضار)

إلّا در اذان و اقامه، چون اگر در اذان، ببینید استحباب داریم.

روایت داریم که هر وقت مرا یاد کردید، علی را یاد کنید، کلی، الّا فی الاذان و اقامه. چرا؟ برای اینکه در اذان و اقامه تمام نصوصی که از رسول الله و أئمه معصومین علیه السلام روایت شده است، شهادت ثلاثه ندارد.

این ندارد، یعنی به حرف خودشون عمل نکردند؟ خود محمد به حرف خودش عمل نکرد؟ خود علی به حرف خودش عمل نکرد؟ خود ائمه علیه السلام که می فرمایند که وقتی پیغمبر یاد شد، علی را یاد کنید، این یک کلی ست، خب این کلی استثنا می خورد دیگه.

مثلاً فرض کنید که در روایت داریم که (مَنْ ذُكِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيَّ فَقَط جَفَانی) هر کس که اسم من پیغمبر نزد او ذکر شد و صلوات نفرسته جفانی .

حالا من دارم نماز می خونم (إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِين) [فاتحه: آیه ۵] یه مرتبه شما گفتید محمد، بگم (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد)؟ استثناست دیگه. نماز یک جریان خاصی دارد سلباً و ایجاباً.

خب جریانات عامه هم داره. ولی جریان خاصی دارد سلباً و ایجاباً، هم در مقدماتش هم در خود نماز. بنابراین من یادم است در فصل رقیه صلوات الله علیها یه نفری نماز می خوند، کیه کاری نداریم. شیعه ای پول داده بود به سنیا که جاش نماز بخونه، حالا کاری نداریم.

یه نفر برای این اذان و اقامه گفت. وقتی که به علی ابن عبدالله می رسه اشهد ان علی ابن ابی طالب داماد رسول الله از این حرفای قاطی پاتی. بعد و أشهد أن زینباً و أشهد أن رقیتاً و أشهد أن سکینتاً د د د یالله. این مسخره بازی چیه مثلاً؟

اونچه را که به ما امر فرمودند و مقرر فرمودند همون رو انجام بدیم.

مثلاً در تشهد نماز (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد) بله، اما اگر بگیم (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ و عَلَی علیٍ و علی فاطمة و عَلیَ الحسن و عَلیَ الحسین) در جای دیگر خوب است ما قربان خاک کفششون میریم.

اما در نماز آخه. هر خوبی رو که در هر جا ما نمی تونیم بذاریم که. این مرحله اذان و اقامه. در قنوت، قنوت بله، بسم الله، اما در خود ارکانی که ما انجام می دیم چی؟ شما قبل از اذان و اقامه و بعد حالا بعد کار نداریم.

قبل از اذان و اقامه بشینید شصت هزار بار بگید (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد) … اما شما بگید الله اکبر الهم صلی علی علیٍ الله اکبر الهم صل علی فاطمه الله اکبر الهم صلی علی … مسخره است این دیگه.

این هم به همین مقدار مختصر ما طی می کنیم. ولو بعضی از جهالی که اینجا تشریف ندارند نیستند بگن دشمن امام علی ست. خب. رجاء.

رجاء یعنی این که احتمال بدیم ما یقین داریم که جز این نیست. نه مستحباً نه و اجباً رجاء مثل آقای حکیم رضوان الله علیه فرمودند نماز جمعه حرام است.

در زمان غیبت. اما به قصد مطلوبیت به رجاء … می گیم آقای حکیم رضوان الله علیه آقا اگر حرام است شما امید دارید مطلوب باشد حرام؟ نفهمیدم رجاء مصونیت بابا شما فتوا می دید حرامه وقتی که نماز جمعه در زمان غیبت به فتوای شما حرام است و اگر یکی مقلد شما باشد بخواند این حرام انجام داده و از عدالت افتاده می گد و رجاءت المطلوبیه.

آخه رجاء مطلوب اینه که نمی دونید حلال است یا حرامه. آقا اگر نمی دانید حلال است یا حرامه بسم الله بگید رجا المطلوبیت حالا در باب اذان و اقامه ما رجا مطلوبه داریم یعنی اینکه احتمال می دیم احادیثی دارد که عرض می شود که شهادت ثلاثه را بگید. احادیثی دارد که نگید.

احادیثی ندارد بگویید یا نگویید. احتمال می دیم. احتمال می دیم فرض کنید اگر قبول کردیم از باب رجا مطلوبیت ولکن در جایی که کتاباً کتاباً که جای خودش سنتاً که در کل آیاتی که در باب اذان و اقامه است از شیعه و سنی از پیغمبر و ائمه یک دونه ندارد که اشهد ان علی بگید این نگفتن معنیش چیه

امکان دارد که ائمه نفرمایند رسول الله نفرماید رسول الله که نماز اقامه می گفت چی می گفت؟ می گفت (أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیًّا وَلِیُّ ٱللَّٰه)؟ بله محمد رو باید بگید.

مأموره ولی اشهد علی یا خود امیرالمومنین اشهد ان علی ولی الله. آخه این رو اگر می گفتند. ببینید ما یه سنت قولی داریم. یک سنت عملی داریم یه سنت تحقیقی داریم.

نه در سنت قولی نه در سنت عملی نه در سنت عرض می شود که چی تحقیقی ما نداریم اصلاً شهادت علی. بله؟ که چی؟ کتاب بله. که چی؟ خب. بعد چی شد؟ بله در روایتی خیلی مسخره است.

همین رو عرض می کنم. تمام فقهای اسلام شیعتاً و سنتاً نقل می کنند. منتها بعضی ها که می خوان مریداشون کم نشه یا مسخرشون نکنن یا اذیتشون نکنن یا هو نکنن یا تو مسجد چاقو نکشن … می گن بله

من نظرم هست که پسر مرحوم کاظم طباطبائی رضوان الله تعالی علیهما ایشون شایستگی مرجعیت داشت بعد از رفتن سر نماز گفتن آقا اشهادت الثالثة شرعیة عن بدعت. قال بدعت … این بازی رو درآوردن ولی ما این پی هارو به تنمون مالیدیم.

آنچه حلال است می گیم حلاله آنچه حرامه می گیم حرام است. اینجور نیست که ما بیایم تقیه کنیم از شیعه از کسانی که ما می خوایم از من تقلید کنند. منو سگ بخوره می خوام از من تقلید نکنند. من حرف خدا رو زیر پا بذارم؟ من نمی تونم این کارو بکنم.

خب. این بحث مختصر راجع به اذان و اقامه. اما مطلب بعدی که به ترتیب… (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد) برای چی؟ داریم بله این واجبه. و اما الهم صلی علی محمد و علیٍ نماز رو باطل می کنه. بله؟ نمی شه.

بعد بله در حال نماز آقا شما که دارید حمد می خوانید در ببینید خب نیست. خب نیست. ولی توی عرض ما نیست.

خب حالا. اینم یه مطلب

مطلب دیگه خود صلاة. ما در اونچه را که برادران بزرگوار همه اختلافی ندارند که ما حرفی ندارند اگرم اجماع دارن بر مطلبی که ما مخالفیم عرض خواهیم کرد. و اگرم اختلاف دارن باز عرایضی خواهیم داشت. این مقدماتی بود که از برای صلاة ما عرض کردیم…. نه ایشون گفتن رجحانش. حالا خود صلاة.

تکبیرة الاحرام که افتتاحیه صلاة است لاریب فیها که واجبه اما این عرض ما اول عرض به فقهای عزیز اسلام داریم که می فرمایند هفت تکبیر مستحب است قبل از شروع به حمد.

این هفت تکبیر یکیش تکبیرة الاحرام. یکیش. می فرمایند که شما می خواید اولی رو نیت کن دومی رو نیت کن آخری رو نیت کن هر کدومو نیت کن تکبیرة الاحرامه. ما اینجا عرض کردیم که. نه می فرمایند. ما … ما اینجا عرض داریم. ما می گیم شما اگر تکبیر اخیره را نیت تکبیرة الاحرام کردید خب معلوم بود قبلی هام مستحبه.

اما اگر شما تکبیر اول را نیت تکبیرة الاحرام کردید بقیه چیه؟ بقیه مقدمات تکبیرة الاحرام است؟ بقیه جز صلاة است؟ بقیه چیه؟ آخه این هفت تا که برای ما مشروع است به عنوان مقدمات تکبیرة الاحرامه این هفت تا شیش تاش مقدمه است و یکیش مؤخره است شما چرا به عکس می فرمایید؟ پس شیش تا رو به عنوان مقدمه.

(اللّهُ‏ أَکْبَر) آماده باشه دیگه.

من سفر اول که به حج مشرف شدم خوب ابتدای کار بود برای طواف. گفتم اول طواف نمی کنم. اول یه خورده می گردم ببینم چجوری می شه بعد طواف کردم.

حالا شما که می خواید (اللّهُ‏ أَکْبَر) راست و حسینی و حسابی رو برای نماز بگید، اول چند تا (اللّهُ‏ أَکْبَر) بگید امتحان. (اللّهُ‏ أَکْبَر) (اللّهُ‏ أَکْبَر) شیش تا شیش تا رو که رفتی اون هفتمی مرحله اخیره است و خود تکبیرة الاحرامه اما خب نصوصم همینطور دارد که این هفت تا واجب یک تکبیرة الاحرامه بقیه حالت مقدماتی و تهیه ای دارد.

پس این چه فرمایشی است برادران بزرگوار فقیه می فرمایید که جایز است شما یکی از این ها رو … یکی از این ها رو نیت تکبیرة الاحرام بکنید. می گیم اگر آخری رو نیت تکبیرة الاحرام بکند قبلی ها این ها مقدمه است اما اگر اولی یا قبل از آخری یکیش رو نیت تکبیرة الاحرام بکنه اونوقت بعدی ها چیه؟ بعدی ها مبطل صلاته. بعدی ها بیجاست.

اگر شما در ضمن (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ) [فاتحه: آیه ۱] (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين) [فاتحه: آیه ۲] بگید (اللّهُ‏ أَکْبَر) (إِيَّاكَ نَعْبُد اللّهُ‏ أَکْبَر إِيَّاكَ نَسْتَعِين) (اللّهُ‏ أَکْبَر) نماز چیه؟ باطله.

بنابراین در این هفت تکبیره الاحرم گفتن هفت تا تکبیرة الاحرام نیست یکی تکبیرة الاحرام اصلی ست که آخری خواهد بود هفتمیه و بقیه هم عرض می شود که فرعی ست. بعداً راجع به حمد و سوره مطلب عامی ما داریم.

اون مطلب عام که مخصوصاً در حمد و سوره حال بقیه اذکار صلاة نکته دیگه ایست. مخصوصاً در حمد و سوره جایز نیست که صلاة اصلش توقیفی ست، وقتش توقیفی ست، کفیتش توقفی ست، مادش توقفی ست، الفاظش، اعمالش، سلوکش، تمام توقیفی ست.

یعنی انی ارید ان اعبد کما ارید. اونطور که خدا می خواد ما باید او رو عبادت کنیم بنابراین باید از شرع مقدس دستور برسه زمانش، مکانش، لباسش، وضعش، ظاهرش، باطنش، لفظش، همه این ها باید که دستوری باشه. حالا از جمله ضروریات اسلامیه.

مما اجمع علیه المسلون ضرورتاً و الکتاب ناطق به ذالک و سنت کذالک انهوا لا تکفی ایت السورة الصلات الّا الحمد. السورة بداعیه. اولیش. شما همه قرآنو بخونید حمدو نخونید باطله. حمد.

خب حالا که این حمد رو باید بخونیم حمد کیو بخونیم؟ حمد آشیخ رضای چار حصاری رو بخونیم؟ ما یه همسایه ای داشتیم در تهران در عرض می شود گلوبندک چهار راه … بود که اخباری بود بعد اومد قم آخر سر. ایشون می گفتش که غیر صراط من انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و غیر الضالین. این شد حدیث. حدثه حدیث که نیست.

یه حدیث رو ایشون دیده و ترجیح داده است این حدیث به قول خود محتمل رو بر نص متواتر قرآن. آقا این قرآن را کسانی نقل کردند و این نقل ها گوناگونه قرائات سبعه قرائات عشره و روایات چنان و روایات چنان اما اونی که اثبت است بلکه اثبت از کل ثابت است در قرائات قرائت متواتره قرآنه دیگه.

اونیکه در قرآنی ست که خطاً کتباً تفسیراً در طول تاریخ اسلام از صدور حفاظ منتشر شده است به کتابت و بعد و بعد و بعد اینه.

(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ) [فاتحه: آیه ۱] (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين) [فاتحه: آیه ۲] (الرَّحْمَنِ الرَّحِيم) [فاتحه: آیه ۳] (مَالِكِ) [فاتحه: آیه ۴] نه ملک آقایون در ملکه بحث دارند. این یه بحث. سه بحث در اینجا هست.

یک مالک او ملک او نجمع بینهما. انا اقول اذا تجمع بینهما فقد ابطلت صلات. اذا قلت ملک فقد ابطلت صلاتک اذا قلت مالک صلاة صحیح. مالک مطابق قرآنه.

آقایون بزرگوار ما مثل آقای حکیم و دیگران اومدند مقدمه چیدند که در قرآن مالک بیشتره یا ملک؟ ملک بهتره یا مالک؟ حمل مصلحتی. نخیر ملک بهتره ملک قوی تره ملک چنان تره پس ملک می گیم. می گیم آقا این حرفا رو برا کی شما دارید می زنید؟

قرآن یه جا می گد مالک جایی می گد ملک جاهای متعدده مالک جاهای متعدده ملک. خب شما بگید که این مالکی که در سوره مبارکه حمد است میاید با این صحبت ها می خواید ملکش کنید. این غلط اند غلط است که بعداً بحث خواهیم کرد. و از قضا دو روایت متنقاض از رسول الله صلوات الله علیه نقل شده.

در سوره حمد در جلد اول الفرقان من نوشتم مراجعه خواهید فرمود. یه روایت این است که کان رسول الله صلوات الله علیه یقرأ ملک یوم الدین روایت اخری کان رسول الله یقرأ مالک یوم الدین. هم در شیعه هم در سنی. خوب این تناقضه.

اگر کان یقرا ملک کان یقرا مالک غلطه اگر کان یقرا مالک کان یقرا ملک غلطه خب این چه کار می کنیم؟ می گیم کان یقرا مالک صحیح. … قرآن مالک. و کان یقرا ملک غلط ولو مرة واحدة. اگر یه مرتبه هم شما بگید رسول الله این کار رو کرده بر خلاف نص متواتر عرض می شود که قرآن شریف خونده.

البته این یک نکته است که بحث مختصری خواهم کرد. دوم… اون با اینجا فرق داره اون با اینجا فرق داره. برای اینکه پیغمبر بزرگوار اینطور نیست که بعضی وقتا سوره حمد و قرآن رو بخونن بعضی وقتا سوره حمد خودشون رو.

سوره حمد قرآن رو همیشه می خوندن قرآن مالکه. این فرق داره با اونجا. جوابش این است که این چیزی که از کتاب اومده از صدور حفاظ اومده از صدور حفاظ مالک اومد یا ملک؟ مالک اومده چون مالک در تمام قرآن.

عرض شود که حالا این حرف اول.

حرف دوم غیر مغضوب صراط انعمت علیهم غیر مغضوب علیهم و غیر الضالین بگیم؟ کما اینکه در یه روایته یا نه (صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ) [فاتحه: آیه ۷] معنا فرض کنید یکیه فرض کن معنا یکیه

اگر وحدت معنا کافیه پس ما به زبان انگلیسی نماز بخونیم. وحدت معنا کافیه؟ ما همه عبارات تغییر بدیم نخیر. خدا خواسته است وحدت در ابتدا در معراج عرض می شود که صلاة انجام بشه. ما مأموریت داریم حمد بخوانیم حمد چی؟ حمدی که خدا نازل کرده.

حمدی که خدا نازل کرده است از کجا پیدا کنیم غیر از کتاب الله؟ شما ببینید اینور اونور گیر و گور که الصلاة عرض می شود صرات من انعمت علیهم پیدا می کنید و غیر مغضوب علیهم و غیر الضالین که آقا این معناش چیز دیگر است کما اینکه خنده داره من نقلش کنم.

سوم سوره بعدالحمد بحث داریم. آیا بعدالحمد سورة الواحدة باید خوند یا اگر چند آیه از سوره بخونیم کافیه؟ این یه مطلب است که بعداً صحبت می کنیم.

ثُمَّ در این (كُفُوًا أَحَد) [الاخلاص: آیه ۴] چهار قرائته. کفواً احدا کفواعاً احد کفاً احد کف عن احد هر چهار تا جایز است چنانچه قرآن می فرماید؟ یا فقط اونی که قرآن می گد جایزه؟ قرآن می گد کفواً احد.

(كُفُوًا أَحَد) [الاخلاص: آیه ۴] معنا مثل معنا الصلات الباقیه و لکن لا تختلف. ما هم در معنا و هم در لفظ باید که تبعیت کنیم از حکم خدا. خداوند که فرموده است سوره ای از قرآن بخوانید یکی از سوره های قرآن سوره توحیده.

ما سوره توحید را اونطور که خداوند نازل کرده است باید بخوانیم نه اونطور که قرائت فلان قرائت فلان قرائت فلان. اصلاً این قرائات تواتر نداره.

آقایون می گن تواتر داره نداره. شما بررسی کنید تواتر نداره. ثانیاً اگر تواتر داره، اگر مطلبی رو پونصد نفر گفتن یه مطلبی رو هزار نفر یه مطلبی رو ده هزار نفر یه مطلبی رو بیلیارد نفر گفتن بلیارد نفر… چی؟ … گفتم از صدور رجاله.

جواب آقای محمدی رو دادم. از صدور رجال. ببینید این نقطه ها و این حرکت ها از کجا اومده؟ از همونجایی که خود حروف آمده. حروف از صدور رجال آمده درسته؟

اگر من گفتم اذا کانت ننوشتم که اذا کانت وقتی می نویسند اذا کان می نویسند اذا ک ان نمی نویسن. اذا کان. چرا؟ برای اینکه همین صوت همونطوری که حروف را مقرر می کند نقطه ها رم مقرر می کند و زیر و زبر  را هم مقرر می کند.

عین همانی که در صدور رجال بود همان منتقل شد به کتب و اینکه می گن امیرالمومنین قرآنی داشت غیر از این قرآن این از شوخیای معروف است که خلاف نص خود قرآن است در ابعاد گوناگون که موقعی بحث می کنیم و الانم بحث کردیم.

حالا ما سوره مبارکه حمد رو اونطوری که در قرآن متواتر که فوق کل تواترات است می خونیم. و هر روایتی هر حدیثی ولو تواتر ولو هرچه تواتر باشه تواترش به اندازه قرآن که نیست

اون صراط من انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم  و الضالین که شیخ … می گفت که در نمازشم می خوند نماز مردم رو باطل می کرد این یکی دو تا حدیث پیدا کرده. آقا یکی دو تا حدیث در مقابل نص قرآن حدثه. این حدثٌ حائلٌ فی التحریف. شما هی چسبیدید به بیضه و عورت این احادیثی که عورتند برای اسلام. و جعل شده. 

و در مقابل قرآن صف آرایی کردند و عرض می شود که جبهه تشکیل دادند. ما هر جبهه ای که در مقابل قرآن است رو جبهه رو باید بشکنیم. هر جبهه ای از هر کسی می خواد باشد در هر بُعدی از عرض می شود که ابعاد.

(صحبت حضار)

اینم جواب می دیم. اینم جواب می دیم. اون تقیه است اون تقیه است.

این دو جواب داره فرمایش شما. حالا عرض می کنم. نه. سنی ها دو دسته اند. سه دسته اند. یک دسته بسم الله را می گویند در حمد. بلند. یک دسته بسم الله رو می گویند یواش. یه دسته نمی گن. وهابیا نمی مگن. اصلاً نمی گن. نه یواش می گن نه بلند.

ما دلیل داریم علیه اون ها عرض خواهیم کرد.