پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه دویست و سی و نهم درس خارج فقه

نماز (سجده)

و علی آله الطاهرین

اسلامیات ما در یک تقسیم بسیار مختصر و اخصر به دو ‌بخش تقسیم میشه یک بخش اسلامیاتی که از ضروریات عامه اولین و اوسطین و آخرین است و یک بخش اگر هم ضروری هست یا نیست اینطور نیست که کالشمس فی رایعه النهار برای همه معلوم باشه. حالا زمینه جعل احادیث و افکار مخالفین با شریعت قدسیه الهیه کدام؟ البته دومیست اسلامیاتی که ضروریت صددرصد زمینه ها بشوند گرچه خداوند راه نجات را مقرر فرموده است و بر محور بیان للناس که اول دسته اول که ضروریات حتمیه قطعیه اولین و اوسطین و آخرین هست قطع امید میکند از کسانی که میخواهند مطالبی بر خلاف اسلام جعل کنن قطع امید میکند و این در اجتماعات ما هم هست.

دزد اگر بخواهد جایی دزدی کند جایی را انتخاب کند که گیر نکنه بشود دزدی کنه بشود مالی را بردارد و فرار کنه و گیر نکنه علیکم السلام علیکم السلام اما جایی که پاسبانان و پاسداران و حافظان بسیارن علیکم السلام اقایون جواب بدید من صحبت کنم. دزد در جاهایی که زمینه دزدی وجود ندارد و به مقصد دزدی خود که نمیرسد هیچ بلکه جانش را و یا عرض و مالش را از دست میدهد اونجا دزدی نمیکنه این بین الحلالین یک مقدمه ای بود ازبرای جریان اختصاص سجود بالله سبحانه وتعالی همونطوری که علیکم السلام الوهیت خدای یگانه از ضروریات اولیه اسلامیه است و ما هیچ حدیثی ولو ضعیف ندا

ولذا راه دزدی را بر دزدان عقاید این ضرورت قطعیه اسلامیه توحید به این معنا بسته است حالا وحدت حقیقت وجود عرض میشود مراحل دیگر مطالب دیگریست که گنگ شونده ان گویندگان و گنگ کننده، اما مطالب واضحه ضروریه اسلامیه مانند توحید حق سبحانه وتعالی که یک خدا هست و بیش از یک خدا نیست به همین سادگیست در این سادگی و در این مرحله محوری خود هرگز زمینه اختلاف ندارد ولذا شما در روایت هم باشد پیدا نمیکنید که خدا بیش از یکیست بله ممکن است در مطالب دیگر که جای گنگی است و جای اشتباه است و جای چه است مطالبی رو جعل کنن و البته کسانی که میخواهن اسلام را از مصدر صحیح بفهمن با مراجعه به کتاب الله غلط بودن اون مطلب رو میفهمن اما بعضی از مطالب است که هیچ زحمت ندارد اصل اسلام را که انسان دریافت و پذیرفت دیگه خوف ازاینکه سنی یا شیعه یا جاهل یا که یا که جعل کنن احادیثی رو و گروهی که حسن نظرشون نسبت به احادیث و عادتشون نسبت به احادیث بیشتر از کتاب الله است گمراه شوند بحث ما از قبیل است.

سجده ملازم است با عبودیت بلکه از بارزترین و ظاهرترین مظاهر عبودیت است همونطور که معبود واحد است مسجود له هم واحد است.

در حدود پنجاه سال تفحص کردم که ایا اصلا روایتی ما داریم که سجده بغیر خدا میشود کرد این اسلامی باشد روایت ولو لفظا اسلامی پیدا نکردم این معنا داره این معنا داره. برای مطالب دسته دوم که البته عرض کردم و تکرار میکنم با مراجعه به کتاب الله و سنت قطعیه رسول الله مطلب روشن خواهد بود که غلط جعل کردن اونها بله چه راجع به قسمتی از اصول معارف اسلامیه و چه نسبت به فروع اسلام و روشن معبودیت حق سجود است و سجود بغیر الله نمیشود کرد این حتی یک روایت ضعیف هم ندارد حالا مقداری از جلد اول براتون میخوانم شاید همتون نداشته باشید.

یا نسبت به یعقوب قرینه قطعیه است قرینه قطعیه است از اصل اعتقاد توحیدی که معبود فقط واحد است و مسجود طبعا واحد است قرینه قطعیه است از خود آیاتی که قسمتیش دیروز ما خوندیم قرینه قطعیه است از جو توحیدی

کل روایاتی که در باب سجود وارد شده است این همه قرائن قطعیه است پس له دوم برای چی بیاد و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم له نیست لله هم نیست یا خروا له سجدا خروا له بالله سجدا نیست للهش یک چیزی کالشمس فی رایعه النهاره بگذریم از بعضی از مفسران یا مستفسران قرآن یا نویسندگان در این زمینه که تشکیل فرموده اند یا جور دیگر فرمودن ما

و جو اولی اسلام را مخصوصا درنظر میگیریم که نگارنده و نمایش دهنده این جو اولی اسلام در متن و اول قرآن شریف است بعد سنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم این جو اینجوری بوده کمااینکه الله واحد است معبودیت الله هم معبود واحده است معبودیت واحدس و سجود هم که از مهمترین مظاهر عبودیت است در ظاهر که نظیر ندارد که رکوع هم قبل از اوست که چه هم قبل از اوست اینهم در اختصاص به حق سبحانه وتعالاس ولذا یک دونه روایت ولو ‌ضعیف ولو از هر منحرفی چون منحرفین زیادن که روایاتی رو جعل کردن یا عبارات رو‌عوض کردن یا اضافه کردن یا کم کردن یا اصلا از بیخ جعل کردن اما

بله همونطور رایتهم فی سبیل رایتهم لی لله ساجدین همونم اینطوره این سومی که ایشون اشاره فرمودن و الشمس والقمر عرض میشود که رایتهم لی ساجدین در خواب دیده است رایتهم لی ساجدین این ساجدین چیه میخواد بگد که تمام این پدر و مادر و برادران نسبت به من شکرا لله خاضع خواهند شد چنانکه شد تعبیرش چی لم فخروا له همون فخروا له سجدا خب

گذشته از اونکه طبیعت الحال در مغز توحیدی و فکر توحیدی مقتضی این معناست که چنانکه معبود منحصر به فرد الله است مسجود له منحصر به فرد هم الله عه حالا برای اینکه مقداری هم با روایات از نزدیک آشنا بشیم من در جلد اول الفرقان صفحه دیویست و نود و نه در پاورقی روایاتی را به مناسبت این ایه اذ قلنا للملائکه اسجدوا لادم نقل کرده ام.

جو اسلام نه جو شرک که ما مشرک نیستیم ما که مشرک نیستیم نه ازقضا اونها موحد بودن فرزندان یهود موحد چه مشرک بودن اینجا دیگران بحث نیست ما صحبت بحث فرزندان یعقوب و زنش و فرزندان دیگرش یازده تا همشون واحد بودن و خروا له سجدا ما که در جو شرک بحث نمیکنیم. ما میگیم در جو اسلام اسلام به معنی الاعم عرض میکنیم ها اسلامی که توش عرض میشود که همه فرق هستن منتهی در بدو اسلام درنظر میگیریم اسلام که وارد شد در زمان بیست و سه سال پیغمبر و زمان دیویست و پنجاه و پنج سال ائمه در حضور معصومین علیهم السلام ببینید در حضور معصومین اولا و روایاتی که از معصومین علیهم السلام نقل شده است ثانیا یکدونه روایت نداریم که سجده لغیر الله عه ما اینو داریم بحث میکنیم.

حالا روایاتی که اینجا اشارتا عرض میکنم  اونارو ‌ما بحث نمیکنیم که اونارو بحث نمیکنیم ما جو اسلامی رو داریم بحث میکنیم ما در جو اسلامی ما میخوایم روایات اسلامی را روایاتی که در کتب اسلامیست بله روایات ریاآمیزو شرک آمیزو منحرف و این حرفا ما داریم که بحث دومیست. ما در بحث اول داریم بحث میکنیم یعنی اسلام دوجور عرض میشود که احکام دارد اصلی و فرعی یکجور احکام اصلی و فرعی که قابل عوض شدن نیست ولذا ببینید از نظر فرعیات نمازهای پنجگانه چند رکعت است از هرکس سوال کنید هیفده رکعت یکدونه روایتم نداریم شونزده رکعته یا هیجده رکعته چرا برای اینکه این فرع از فروعی است که کالشمس فی رایعه النهار است و جای این نیست که دزدها برون کم و زیاد کنن خب دزد ولو بیشعور هم باشد جایی همت میکند بره دزدی کند که بشود دزدی کرد یا اگه دمشو بگیرن یقشو بگیرن جانشو بگیرن مالشو بگیرن انسان حالا در باب تکرار نمیکنم سجود که بزرگترین مظهر از عبودیت واحده حق سبحانه وتعالی است از این بابه حالا روایت ملاحظه کنید اگر یکدونه روایت بود در کتب حدیثیه بنده نقل کرده بودم چون مقیدم که هرچه روایت هست برحسب فرموده امیرالمومنین صلوات الله علیه من اعترض وجوه الاقوال عرف مواضع الخطا البته این مال بعده ها بعد ازون که انسان مطلب صحیح و مراد حضرت حق سبحانه وتعالی را از کتاب گرفت بعد بله چی میگن چی میگن مرحله دومه این چی میگن اگر کسی حرف باطلی هم زده باشد از باطل او انسان میتواند حق خودش تقویت کند یا اگر حرف درست نگفته است میتواند از باطل او حق را بفهمد به لقمان گفتن ادب از که آموختی گفت از بی ادبان این خودش یک بصارتیست و یک دقتیست که ازبرای اهل تفتیش و تحری است.

حالا راجع به تفسیر آیه الی جلد بیست و نهم صفحه صد و نود و سه صد و نود و چاهار ولیکن اینجا امهات چرا نقل کرده سجدوا فیه بحث فصل عن السجود اما روایت ربا احمد حنبل سنیها فی مسنده چاهار سیصد و هشتاد و یک ان معاذا لما قدم من الیمن سجد للنبی صلی الله علیه و آله و سلم طبق وعده خودشون الان هم ژاپنی ها سجده میکنن یا رکوع میکنن اصلا همه کارشون رکوعه سلام میکنه رکوعه بالاتر از رکوعه خب مشرکین وضعشون اینه همونطوری که وضع موحدین است که سجده لله میکند وضع مشرک هم سجده لغیر لله میکنن منتهی این سجده لغیر لله از بتهاشون به دیگران هم که احترام میکنن این رسیده خب ان معاذا لما قدم من الیمن سجد للنبی صلی الله علیه و آله و سلم فقال یا مها ما هذا این چیه قال ان الیهود تسجدوا لعظمائها و علمائها و رایت النصاری تسجدوا لقصصها و بطارقتها قلت ما هذا قالوا خب اونا این کارو میکنن حالا اونایی که اینکارو میکنن شما چرا در مقابل من که پیغمبر اسلامم اینکارو میکنی من که از بطارق و قصص و اینها نیستم قلت ما هذا ما هذای دوم قالوا تحیت الانبیا اونها نسبت به علما و بزرگانشون سجده میکنن احتراما خب ما شمارو شخص بسیار بزرگواری میدونیم ولذا از یمن امدم برای زیارت شما چون شخص بزرگی هستید ولو ایمان آوردم یا نیاوردم وقال کذبوا علی انبیا بر کل پیغمبران دروغ گفته ان نسبت دادن که پیغمبران امر کردن یا نسبت دادن به پیغمبر که راضی هستن مسجود له عبودیتا و حتی احتراما که شما دارید بحث میکنید قرار بگیرن حدیث دوم

بله صفحه دیویست و نود و نه حدیث دوم جساس جلد اول صفحه سی و پنج عن عایشه و جابر ابن عبدالله و انص ان النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال ما ینبغی لبشر ان یسجد لبشر نمیشه اصلا حالا بشر که بالاترین مقاماته تا چه رسد غیر بشر و لو صله لبشر ان یسجد لبشر لامرت المراه ان تسجد لزوجها من عظم حقه علیها خب حالا حق مرد چقدره کاری نداریم ولکن حق مرد عظیمه و زن باید احترام کنه البته در زمینه های صحیحش و روا ابن ماجه و احمد بن حنبل فی مسنده چاهار سیصدو هشتاد و یک و شیش هفتاد و شیش و پنج دیویست و بیست و هشت و روا ما فی معنا ابو داوود فی سننه نکاح چاهار این قسمتی از احادیث سنی قسمتی از احادیث شیعه

تفسیر البرهان جلد یک صفحه هشتاد و‌یک ان تفسیر الامام الحسن العسکری قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمایشاتی بعد ولم یکن سجدوهم لآدم یعنی ل معبودیت و عبادت نه دیگه انما البته ما نص نکردیم که حدیثو اگه قسمتیشو قبول داریم همرو قبول کنیم ممکنه کسی حرف بزنه منبر بره صحبت کنه درس بده قسمتی قبول میکنیم قسمتیو نه چون از بسم الله تا آخر آقا گفته همرو قبول کنیم نه همچین چیزی نیست اینجام همینطوره ولم یکن سجدوهم لآدم انما کان آدم قبله لهم یسجدوا لنحو قبله غلطه اینجا برای اینکه آیه میفرماید اسجدوا لآدم الی ادم که نیست اگر الی آدم بود قبله بود اگر به آیه میخواید استدلال کنید اگر مطلب دیگر میخواید بکنید میخواید بگید که اولا دلیل ندارد ثانیا جواب نیستش که شما میخواید جواب بدید با عرض میشود که جواب یک غلط رو با غلط دیگر میخواید جواب بدید این قبول نیست و کان این حرف دوم درسته و کان بذلک معظم مبجلا ولا ینبغی لاحد عن یسجد الاحد تتمه حدیث قبلی که خوندیم ولو امرت احدا ان یسجدها کذا لغیر الله لامرت ضعفا شیعتنا و سائر مکلفین من شیعتنا ان یسجدوا لمن توسط فی علوم رسول الله بسیار عالی خب اگر آدم مسجود له احتراما حتی واقع شود خب کسی که فوق آدم است که رسول الله صلوات الله علیه است و ائمه معصومین علیهم السلام اند خب باید مجاز باشیم در برابر اونها سجده کنیم نداریم اصلا هیچ نداریم بلکه آیات کتاب نصا نهی میکند از اشراک بالله در سجده حدیثی دیگر

وافی باب المعالت عن ابی عبدالله علیه السلام قیل له آتنی یدک اوقبلها فعطاها دست ثم وجهک فعطاه بسم الله ثم قال و رجلک پاتو بده ببوسم یعنی پارو بلند کنه ببوسم مثلا یا بیفته فرق نمیکنه که منتهی پارو بلند کنه این سجده کمتریست پا زمین بشد بیفتد پارو ببوسه سجده بیشتریست وسجده شما فقط سجده صلاه درنظر نگیرید به خاک افتادن به خاک افتادن یا زمین رو بوسیدن یا پیشانی به زمین سائیدن یا چهره به زمین سائیدن یا چه و چه همه اینها نهایه الخضوعه ثم قال ورجلک قال هل بقی شی بقی شی بقی چیزی برای خدا موند ثم قال لا یقبل وجه احد ولا رسول الله ببخشید ولا یدو الا رسول الله او من ارید به رسول الله کی من ارید به رسول الله؟ اونیکه قدر مسلم است اوصیا معصومین رسول الله صلوات الله علیه و قرینه بر این مطلب حدیث دیگر است در همین وافی که قال لا یقبل وجه احد ولایده الا رسول الله او وصی رسول الله.

بعد در حدیث دیگر نوشتم فی حدیث لا اذکروا مسنده ان عجمی اراد یهوی علی قدم رسول الله صلی الله علیه و سلم فقال تنح دعا کفاعل العاجب و در تفسیر فخر رازی جلد دوم صفحه دیویست و دوازده عن الثوری عن سلماک الن هانی قال دخل الجاسدی و علی نصاری اونقدر علم امیرالمومنین او را مبهوت و مقهور کرده بود با اینکه عظیم نصاراست خواست سجده کنه مقام عظیمه دیگه اوناییکه عقل دارند و شعور دارن سجده رو کاری نداریم عقل دارند و شعور دارن ولو مذهبشون یا دینشون با طرفی که مورد احترام باید باشه فرق داشته باشد میخواست سجده کنه با علم دشمن نیستن فقال علی علیه السلام اسجد لله ولا تسجد و لاتسجد لی من کیم سجده مال خداست و همچنین و همچنین. روایات دیگری که در جای خودش نقل شده حالا ما در باب سجده حالا سجده صلاتی که محورش است و سجده در غیر صلاه سجده صلاه.

در باب سجده یه سجد الیه داریم خدا مقرر کرده ومن حیث خرجت فول وجوهک شطر المسجد الحرام هم سجده هم قیام هم رکوع و هم همه مراحله و یک سجده علیه داریم بر که سجده کنیم اگر ما دلیلی از کتاب و سنت نداشته باشیم بر اینکه در سجده علیه شرط خاصی دارد مسجود علیه ما گیر میکردیم احتیاط یعنی چه؟ آیات مطلقات وجوب السجده و جواز السجده میگد صدق سجده باید بکند حالا وقتی که ما پیشانی گذاشتیم رویه فرش یا روی اجر یا روی الماس یا روی طلا یا روی نون یا روی گندم یا روی کتان یا روی برنج یا روی آبگوشت تلیت کرده هرچی اونجایی که نجس نیست و ‌اونجایی که خبیث نیست این سجده است یا نه؟

بله پس درسجده الیه دلیل خاص داریم آیاتی که ومن حیث خرجت فول وجهک شطر المسجد الحرام ولکن راجع به مسجود علیه هم در قرآن شریف مطلبی داریم؟ خب نداریم در قرآن ما هرچه تفتیش کنیم و هرچه جدیت کنیم راجع به مسجود علیه جهت خاصی نداریم فقط یک چیز بقیرو از سنت باید پیدا کنیم اون یک چیزی که جهت خاص دست در مسجود علیه و یحرم علیهم الخبائث خوردنش پوشیدنش ازدواج کردنش اشامیدنش سجده براش کردنش که بالاترین مرحله است ایا عمل سجده لله مهمتر است یا فرض کنید که انسان یک لباس خبیث را بپوشد یک آب خبیثی را بخورد با یک لباس خبیثی چه کند.

این ویحرم علیهم الخبائث تحریم میکند در برخوردها و اعمالی که انسانها دارند که باید اون عملی که انسان انجام میدهد با خبیث نباشد خود عمل خبیث نباشد قول خبیث نباشد فکر خبیث نباشد لباس و کفش و مکان و زن و چه و اینها خبیث نباشن تا اونجا که امکان دارد و ضرورت نیست انسان اگر با خبیث بخواد عملی انجام بده حرامه و مهمترین اعمال که در بالاترین قله اعمال است اینست که انسان سجده بر خبیث میکند خب این آیه بخصوصها نیست اما بوجه عام ما استفاده میکنیم از و یحرم علیهم الخبائث که نمیشود بر چیزی که خبیث است حالا یه خبیث نجس اصطلاحی باشد خب همه آقایون میفرماین دلیلشم روی آیس مگه نجس خبیث نیست جایی که بول کردن خبیث نیست جایی که فرض کنید حضرت که ابوحنیفه میگه مانعی نداره خب خودش سجده کنه به ما چه.

اما راجع به اینکه مسجود علیه گذشته است که خبیث نباید باشد که نجاست و خباثت مخصوصا من وجه اند و این عام و خاص من وجه کلا نمیشود مورد سجده قرار بگیرد چون نجس هم خبیث است گرچه هر خبیثی به اون اصطلاح آقایون نجس نیست اما شرایط دیگرم هست بر چیزی که مالیت دارد سجده نکن بر چیزی که معدنیت دارد سجده نکن برچیزی که ماکول است یا مشروب است مثلا فرض کنید سلج برف برف هم ماکوله هم مشروب چون دهنش ادم آب میشه براین سجده نکن این دلیل میخواد. ما اگر دلیل قاطعی بر این مطلب داشتیم وسایل الشیعه اگر دلیل قاطعی بر این مطلب داشتیم از طرف رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم که دلمون گرم بشد و خاطرجمع بشد که مورد نهی از قبیل این آیه قرار نگیریم که ولا تقف ما لیس لک  به علم  ولا تقف ما لیس لک به علم نباشد البته میپذیریم و این جا بین الحلالین مطلبی عرض کنم اگر چنانچه رباط سنی برادران سنی از رسول الله مطلبی رو نقل نکردن یا کردن اگر نقل نکردن دلیل بر اینکه رسول الله نفرموده است نیست و اگرم نقل کردن دلیل بر اونکه فرموده است نیست چرا؟

برای اینکه تامین و تضمین نشده است اقوال برادران سنی و حتی شیعه ما اونیکه تضمین شده برحسب حدیث ثقلین ثقل اکبر است بعد ثقل اصغر است انی مخلفطیکم الثقلین یا تارک فیکم الثقلین برحسب تواتر حدیث احدهما اتول من الآخر احدهما اتم من الآخر احدهما اکبر من الآخر احدهما اعظم من الآخر پنج نص است در تواتر حدیث و در محور مستفاد از آیاتی که در این زمینه است که این دو هستند هم شانه منتهی یکی برادر بزرگتر است علیکم السلام و یکی برادر کوچکتر است و تواسیل بحث که مربوط به جای دیگس قبلا عرض کردم حالا اینو میخوام عرض کنم.

ببینید همونطوری که کتاب الله مضمون است و مضمن است و نمیشود اگر کسی به آیه ای استدلال کرد بگه حدیثش کو خب ثقل اکبر بردار بزرگتر گفتن قبول نیست حدیث چیه همینطورم اگر حدیثی قطعا از ائمه معصومین علیهم السلام صادر شده بدانیم قطعا امام صادق فرموده است نمیگیم که شما از کجا نقل کردی از رسول معلوم است دیگه برای اینکه نه لایسالون الا عن الرسول صلوات الله علیه دو مصدر دارن ائمه ما چنانکه رسول الله صلوات الله علیه دو مصدر داشت مصدر اول رسول الله کتاب الله است و مصدر دوم سنت رسول الله است ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی از ائمه علیهم السلام طبق حدیث ثقلین و طبق آیاتی که اشاره دارد یا اشاره وسیع دارد یا اشاره خاصه دارد نسبت به ائمه معصومین علیهم السلام اینها ورثه علم رسول الله هستن.

ولذا در روایت زیادی ما داریم که امام معصوم میفرماید که اگر از من باقر روایتی نقل شد میدانید که من گفتم اگر میدانید روایتی رو من گفتم خب میدانید حساب داره دیگه میدانید به صرف سند که نیتش که بدانید که حضرت فرموده ما کتاب الله مثلا اگر میدانید حدیثو من گفتم اگر از پیغمبر نقل کنید اشکال نداره چون مصدر ما یکیه اگر از علی نقل کنید اشکال نداره اگر از پسرم اگه از نوم اگه از امام زمان نقل کنید اشکال ندارد احادیث متواتره بر این مطلب هست و قبل از تواتر این مطلب مسلمه اگر چنانچه رسول الله مطلبی رو فرمود از خداست علی هم از رسول الله از خداست حسن هم همینطور فاطمه همینطور حسین همینطور بنابراین اگر ما قدر داشته باشیم که حدیثی از امام رضا علیه السلام عه قطع داریم امام رضا فرمودن و سندی ما نداریم نسبت به این حدیث که امام زین العابدین فرمودن قال الامام زین العابدین علیه السلام از قول اونه دیگه مگر آنچه را امام رضا میدانست امام زین العابدین نمیدانست اگرم شما نشنیدید دیگران نشنیدن ولی رایش و قولش این بود.

روی این حساب هست که ما روایاتی که ثابت است از ائمه معصومین علیهم السلام روایت شده است میگیم قطعا وحی رسول الله چنین بوده ولو از طریق سنت به ما نرسیده این جواب اون حرف است که بعضی از برادران سنی بگن که ما از رسول الله روایتی در کتب خودتون نقل نکردیم که الا الماکول و الملبوس خب نقل نکنید نقل نکردن شما دلیل بر اینکه حضرت نفرموده نیست چون شما خیلی روایت کم دارید کمااینکه نقل کردن شما از رسول الله صلوات الله علیه دلیل براینکه فرموده شما تضمین ندارید بله مطلبی تواتر باشد مطلبی دیگریه ولکن صرف اینکه فلان ابن فلان از فلان ابن فلان نقل کرد ولو اینها موثق باشن ولو چه این برای انسان اطمینان آور نیست اگرم اطمینان آور باشد اطمینان عصمتی نیست.

اما اگر ما یقین داشته باشیم مثلا در حضور امیرالمومنین صلوات الله علیه حضرت مطلبی فرمودن تقیه هم نیست دیگه سوال نمیکنیم آقا از کجا دارید میگید خب معلوم است معلوم است که از مصدر وحی است ولذا امام زمان صلوات الله علیه که چند روز دیگه خواهیم داشت از اون حضرت روایت اولنا محمد و اخرنا محمد اوسطنا محمد کلنا محمد همه از یک منشا اند و همه از یک مبدا اند اسما گوناگون است هیکل ها گوناگون است زمانها گوناگون است ارواح متعدد است اما عقلیت وحی و اون چراکه رسول الله از حضرت حق سبحانه وتعالی گرفت این وحدت دارد اختلاف ندارد این چاهارده معصوم خب اون سه چاهار چاهارتا امام اختلاف دارن اون سه تا خلیفه اختلاف دارن علمای سنی اختلاف دارن علمای شیعه اختلاف دارن چون معصوم نیستن حالا یا اختلاف قصوری باشد یا اختلاف تقصیری باشد یا هردو باشه.

حالا این بین الحلالین برای این عرض کردم ما روایاتی از ائمه از ائمه معصوم علیهم السلام داریم که مطمئن و خاطر جمعیم که فرمودن و بعضی از روایات بعضی از روایات هم داریم که مطمئن نیستیم فرمودن وبعضی از روایات متعارضم داریم سه جور.

راجع به اینکه مسجد ما که بطور مماس سجده میکنیم بحث سر مماسه دیگه والا شما فرض کنید که یک نایلونی میذارید یه مهری میذارید روی ابریشم مهرو میذارید روی طلا اگر این مهر سجده کنی هرچی ام نازک باشد که مطلبی نیست یه مقدار مختصری خاک یا یک مهر خیلی نازک یه میلی متری میذارید رو ابریشم و روش سجده میکنید اشکال دارد اشکال نمیکنه نه در سجده ای که سجده مماس است اینجا بین شیعه و سنی اختلاف هست سنیا میگن شرطی ندارد اصلا خیلی میخوان شرط کنن میگن که نجس نباید باشد و من ندیدم بگن خبیث نباید باشد شیعه ام ندیدم ولکن ما نظر به قرآن

شیعه اقوال زیاد است به مفتاح مراجعه کنید هرچه را من عرض میکنم قول داره حالا قولم نداشت مطلبی نیستش که اگر ما استناد به کتاب الله میکنیم و اگر استناد به سنت رسول الله صلوات الله علیه میکنیم یا به کسی گفته است یا کسی نگفته کی گفته اقا خدا گفته اگه حرف خدارو نشود فهمید که خدا نفهم است که این غلط است که ما انقد عوام زدگی داشته باشیم که آقا فلان حرفی که شما میزنید که محرمات رضایی دوتاست کی گفته خدا گفته خدا در سوره نسا فرموده است کسی که نگفته خب خدا گفته به عقیده من به اجتهاد من خدا فرموده است و فرموده خدا در مقابل تمام گفته ها هیچ است نمیخوام اونهارو رنگ کنیم بر تقصیر بین قصورا و تقصیرا یا چه یا چه یا چه برخورد امیر و اونطوری که شاید و باید با کتاب الله نداشتن و مثل اینکه بنا نیست داشته باشن.

حالا روایاتی که ببینید این روایاتی که از ائمه اهل بیت علیهم السلام وارد شده است راجب اینکه شرط و مایی در مسجود علیه است تواتر معنوی دارد تواتر معنوی حالا این روایت که میخونیم یک قسمت که عرض میکنیم تواتر معنوی دارد که مسجود علیه بالفعل ملبوس نباشد بالفعل ماکول نباشد این تواتر یا استفاضه معنوی دارد. یکدونه روایتم ولو ضعیف از طریق ائمه اهل بیت نداریم که به نان میشود سجده کرد گندمو کاری نداریما بالفعل اونیکه بالفعل ملبوس است و بالفعل عرض میشود که ماکول است نمیشه اما مثلا راجب پنبه پنبه را قبل از اونکه عرض میشود نخش کنند و پارچش کنند دو روایت داریم میشود سجده کرد زیاد نمیشود کم ما کاری به زیاد و کم نداریم. گندم گندم را قبل از اینکه آماده برای خوردن بکنن میشود سجده کرد نمیشود هردو رو داریم ولکن بعد از اونکه گندم آماده خوردن شد چه برشته شد چه آرد شد این نمیشود سجده کرد به قول مطلق.

ببینید ما تواتر معنوی داریم اینجا اینه تواتر معنوی یا استفاضه معنوی که اطمینان بخش است و غیر علم نیست ازطریق ائمه اهل بیت علیهم السلام که ثقل اصغرن این مطلب هست که تغییر میکند آیاتی را که به طور مطلق امر به سجده کرده است اینکه الا الماکول بالفعل والملبوس بالفعل بقیه چی؟ اونیکه بعدا میشود ماکول و ملبوس شود یا بعد نزدیک یا بعد دور نه نیست اگرم هست مشکوک اونیکه قبلا ملبوس یا ماکول بوده است قبل یا نزدیک اما حالا نیست چه بعدا بشود چه نشود اینهم یا نیست یا تعارض به روایته. اونیکه میشود عرض میشود که مطمئن بود و میشود تقیید کند آیات مطلقه راجب سجود رو و البته اینم توجه داشته باشید به این زودی نمیشود به آیات تقلید کرد آیات مطلقه سجود در اصل سجود اطلاق دارد در مسجود علیه که مطلبی نیست در مسجود الیه چنین در مسجود الیهش اون آیاتیست عرض میشود که مسجد الحرام تقیید میکنن در مسجود علیهش اطلاق اونجوری ندارد نه نص در اطلاق است نه ظاهر در اطلاق است بلکه بعکس میشود گفت محمل در اطلاقه چرا برای اینکه مسجود علیه این شبه مطلب است که خب من سجده کنم بر طلا سجده کنم بر چلوکباب سجده کنم بر گوشت مثلا این یک چیزیست که از اول داخل اطلاق یا نمیاد یا اگر بیاد این از اطلاقات مهمل در اطلاقه

مثل احل الله بیت در احل الله البیع ما میدانیم و اطمینان داریم که خدا همه بیعها را نفرموده چون اگر همه بیعها مراده احل نمیخواد این حاصله خب بیع ها را همه انجام بدن خدا میگه همه رو قبول داریم خب گفتن نمیخواد خب نگید نگید وقتی که نگفتید همرو قبول دارید این احل الله تاثیث باید باشد تاثیث چیه آیا تاثیث اینست که کل بیعه؟ خب دروغه و تاثیث نیست هم دروغه هم تاثیث نیست آیا تاثیث اینکه عرض میشود که یه قیودی دارد احتمالا بازم نه قیودی دارد قطعا خب بله تجاره عن تراض و و و آیات و سنت قطعیه ای که قیودی ازبرای صحت بیع و تحلیل بیع درست کرده اینجا اطلاق اهمالی دارد.

اطلاق اهمالی چیه اونیکه مطلق است بطور اهمال دو بعد دارد یک بعد هرجا شک کردید به این اطلاق تمسک کنید چون ضابطه است یک بعد دوم یقین داریم قیودی هست دنبالش بگردیم ببینید یقین داریم قیودی هست دنبالش بگردیم این نص است در عدم اطلاق استقراری اولی نص بود در اطلاق امهات نسائکم یا اینکه و حرم ربا دومی ظاهر بود در اطلاق استقراری مثلا ولکن سومی این مهمل است در اطلاق. مهمل در اطلاق دارای دو بعده یک بعدش اینست که ضابطه است همرو که نمیتونه بگه اوناکه حلاله خب یک قاعده عامه گفته است که شما آزاد باشید ولکن یقین داریم قیود داره ما باید دنبال این قیود بریم پس اگر قیودی از کتاب و سنت بطور قطعی استفاده کردیم ازبرای بیع این قیود معارض با اطلاق ندارد

من همینطور جواب اقای خویی رو دادم ما با ایشون بحث داشتیم در این موضوع که خب حدیثی که عرضه بر کتاب باید کرد ایشون فرمودن خب کل مقیدات و مخصصات معارض با عمومات اطلاقاته گفتم نخیر مقیدات و مخصصاتی که با نص عموم اطلاق یا با ظاهر اون اطلاق مخالفه اگر از غیر قرانه قبول نمیکنیم از قرآنه نسخ یا از قرآن است نسخه اگر از غیر قرآن است مخصصات و مقیدات نسبت به اون عمومات خواصه که نصن مخالفیم قبول نمیکنیم ظاهرن مخالف ظاهره قبول نمیکنیم فرمودن اونهایی که نه نصن نه ظاهر چی گفتم مخالفیم مثلا در این احل الله البیع احل الله البیع نه نص است در اطلاق و نه ظاهر است بر اطلاق مهمل است بر اطلاق. قدر داریم ولو باید کنیم قدر داریم این بیع قیدی دارد قیودی دارد چون اگر قیدی نداشت خب احل چرا گفت پس قطعا قید دارد. قطعا قید دارد قضیه بعکس میشه یعنی نه تنها ظاهر نص نیست در اطلاق اطلاق استقراقی و نه تنها ظاهر نیست در اطلاق استقراقی بلکه نص است در عدم اطلاق بلکه باید دنبال قیود رفت بعد که قطعا قیودی در کتاب و سنت هست که باید دنبالش رفت.

پس اگر شما تجاره عن تراض در قرآن دیدید این تجاره عن تراض معارضه ندارد با این احل الله البیع برای اینکه احل الله البیع انتظاره احل الله البیع انتظار دارد قیودی که حتما هست برید پیدا کنید اینی که گفتم خب سکت الله تعالی و بعدم مطالبی بود که خب ما مبنائا خیلی اختلاف داریم با برادران عزیز فقیه بسیار اختلاف داریم اونقدر زیاد اختلاف است در مبانی فقهیه و حتی در مبانی فلسفیه و عرفانیه و اصولیه و حتی ادبیه و حتی چیه و چیه و چیه که ما از اول باید اسلام رو مطالعه کنیم معترضم نیستم معترض به جو اسلامی خودمون هستیم که لون قرآنی در میان این جو اسلامی نبوده است یا اگر بوده است فرض کنید از دست رفته حالا.

نه اونو جوابشو دادیم نخیر اونو جوابشو دادیم چون خب این عرض میشود که در باب مطالعه کنید این حرم ربا رو ما در احل الله البیع اینجا اثبات کردیم که این مهمله در اطلاقه و در حرم ربا نص از اطلاقه مثل امهات نسائکم عین اون حالا روایتی که در این باب هست کتاب الصلاه جلد سوم جز سوم وسائل الشیعه ابواب ما یسجد علیه ظاهرا بیشتر از حدیث اول نمیتونیم بخونیم چون وقتمون داره تمام میشه.

حدیث اول محمد ابن علی ابن الحسین باسنادی هشام ابن حکم صحیحه است انه قال البته ما سند نمیخوایم همونطور که مبنا رو‌توجه دارید انه قال لابی عبدالله علیه السلام اخبرنی و عما یجوز السجود علیه و عما لا یجوز پس معلوم میشود که این راوی تو ذهنش هست که این مسجود علیه قیودی داره خب امام قال السجود لا یجوز الا علی الارض او علی ما انبتت الارض ارض و ما انبتت الارض خب تا اینجا چیکار کنیم؟

ارض که معلومه همه ارض آیا معادن فوق الارضی ارض ارض نیستن معادن تحت الارضی ارض نیستن اخه ارض دیگه ارض که گفته میشد تمام آنچه را که روی ارض است و زیر ارض است و توی ارض است و در حال اولی ارضیت است و در حال ثانوی از گچ و پختن و در حال ثالثیه است در هرحالی ارضه بالاخره از ارضیت بیرون نرفته از حالت اولی ممکنه بیرون بره ممکن است که شما خاکو بردارید و گل کنید و خشت کنید و بپزید و آجر کنید از ارضیت بیرون رفت؟ نخیر از حالت اولیه ارض بیرون رفت خدام اینکارو میکنه مگر خدا خاکو برنمیداره سنگش کنه پس بگید این سنگ قبلا خاک بوده است پس از حالت اولیه خاک بیرون رفته است بر سنگ سجده نکنید خب خدا اونکارو میکند خب به ما اجازه اینکارو بکنیم پس اینو از اول توجه داشته باشیم که اگر بعضی از فقها میفرمایند که شما اگر گچ رو ‌پختی روی گچ نمیشود که سجده کرد یا تیمم چرا برای اینکه از ارضیت خارج شده از کدوم ارضیت از ارضیت چی چی خارج شده از اصل ارضیت خارج شده که دروغه سماء شده یعنی نخیر یا اینکه از حالت اولیه ارضیه بابا از حالت اولیه ارضیه همه چی عوض شده خاک سنگ شده ریگ شده شن شده چه شده چه شده فرض کنید که حالت اولی میخواد ماهی فرض کنید که ماهی نفت میشه بر نفت سجده نکنید

خب انبتکم من الارض نباتا پس ما نبات الارضیم اقا دوره خب خدا دورو فرموده نزدیکش کرده دور خدا نزدیکه پس ما نبات الارضیم حالا ما ماکولیم یا ملبوس آقایون ادم خوراکی یا پوشاکی عرض میشود که پوشاکی هم در

او لبس یعنی چی اوکل حالت فعلی اولبس حالت فعلی اوکل و لبس ما زیاد داریم روایات که حالت فعلی درنظر گرفتن و همچنین اکتفا میکنیم بقیرو ملاحظه کنید ببینید این چند حالت است که در این یه دیقه عرض میکنم که قبلا هم اشاره کردم

ماکول و ملبوس قبول و سنت قطعیه است از لسان ائمه علیهم السلام از رسول الله صلوات الله علیه که ماکول و ملبوس و استثنای ماکول و ملبوس از آیات مطلق سجود این تقیید مخالف با مطلق نیست بلکه مطلق اهمال دارد و دارد این انتظار قید دارد این انتظار رو این روایات مسلمه حل میکنه ولکن ما اوکل او لبس و به تعابیر دیگر. اگر فقط این باشد چیکار میکنیم آقایون؟

اونیکه الآن میشود خورد امکان خوردن هست و الان میشود پوشید خب این نمد چی این نمد پوشیدنیه این زیلو چی این پوشیدنیه این فرشی که نخ فرنگ است قبلا هم آمادگی داشته است اول پنبه و پشم بوده در حال پنبه و پشم بودن که ماکول و ملبوس نبوده که نمیخوایم تو ‌دعوا نرخ تعیین کنیم میخوام مطلب یه مقداری گشایش پیدا کنه و باز بشه تا بعید بریم چی باید بگیم این که ماکول و ملبوس نبوده بعدم نخش کردن پنبه رو یا پشمو باز ماکول و ملبوس نبوده ملبوس که  نبوده بعد این نخ پشم را یا نخ غیر پشم رو برداشتن فرش درست کردن هیچ وقت ملبوس نبوده است الان هم ملبوس نیست هیچ وقتم نخواهد شد. هیچ دیوانه ای در عالم ما نداریم که این فرش که زحمت کشیدن درست کردن وردارن این نخ هاشو پشماشون بردارن بهم وصل کنن تنبون درست کنن یا قبا درست کنن یا عبا درست کنن تتمه بحث انشالله بر محور روایت انشالله فردا.

اللهم اشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم

حدود یک ربع دیگرم ما بحث عربی قرانمون شروع خواهد شد.