بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین
ما مسلمان شده ایم که چنانکه اصل اسلام را با دلیل پذیرفته ایم آنچه را هم که به اسلام نسبت میدهند علیکم السلام با همون دلیلی که اسلام را پذیرفته ایم بپذیریم مسلمان شده ایم که از وحی الهی کتابا و سنتا آنچه ثابت است و اطمعنان داریم بپذیریم مسلمان نشده ایم که از دیگران بپذیریم ولو هر که باشند علیک السلام و در هر مقامی از مقامات باشند مگر آنچه آنچه را میفرمایند مستندش کتاب و یا سنت قطعیه باشه اگر مستند کتاب و یا سنت قطعیه باشد و ما در اجتهاد رسمی یا تقلید اجتهادی پذیرفتیم قبول میکنیم و الا عندالله مسئولیم.
تمام امت اسلامیه نسبت به ما یسجد علیه اثباتاتی دارند و سلبیاتی دارن سلبیات اونها یا سلبیات فتواییست و یا سلبیات عملیست. اگر از سلبیات عملیه باشد گرچه فتوای سلبی هم نداشته باشن باز یک وحدتی بین فریضین یا فرق مسلمین هست شما از هر سنی سوال بفرمایید از هر فقیه و یا عامی سنی سوال بفرمایید که ما بر پلو سجده کنیم میگه نه بر گوشت و گوشت کوبیده و عرض میشود که بر تنبان و بر پیراهن و بر قبا و بر لباده سجده کنیم میگد نه از آغاز اسلام تا کنون و ظاهرا بعدا نیست عملا هیچ مسلمانی در حال اختیار و در غیر حال هرج بر ماکول بالفعل بالفعل و ملبوس بالفعل سجده نکرده است.
ولی فقهای سنی میگویند در مسجود علیه شرطی نیست یک جهت جهت فتواییست و جهت دیگر جهت عملیست جهت فتوایی اینست که مسجود علیه نجس نباشد و یا خبیث هم نباشد و مال مردم هم نباشد جایز باشد بر او تصرف کردن اما جهت عملی عبارتست از اینکه بر ماکول بالفعل و ملبوس بالفعل سجده نمیکنن حتی بر دست بر کف دست هم معمولا سجده نمیکنن با اینکه نه ماکول است و نه ملبوس است از ازنظر عملی نفی سجده بر ماکول و ملبوس بالفعل مسلم عند الکل است.
و یک مسلم دیگر اینست که چنانکه دیروز و پریروز عرض کردیم حضور برادران ازنظر کتاب و سنت متواتره از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مسجود علیه شرطی جز خبیث نبودن و نجس نبودن ندارد اما در بعد دوم سنت که ناقلش ائمه اهل بیت علیهم السلام هستند این دو شرط را ما میبینیم که نباید ماکول بالفعل و ملبوس بالفعل باشد و عبارتی که تواتر معنوی دارد در میان پونزده راوی از چند نفر از ائمه علیهم السلام که میخوانیم عبارت مشترک فیها با اینکه اختلافاتی در بود و نبود بعضی از شرایط مسجود علیه دارند اما اتفاق در سلب و نفی صلاحیت سجده بر ماکول بالفعل و ملبوس بالفعل دارند پونزده روایته.
اینجا سوالاتی از ما میش مثلا خب ما باید جوابگوی سوالات باشیم اگر یک فرد سنی از ما سوال کرد بتونیم جواب بدیم نگیم چون قال الصادق فقط اونم میگه قال ابوحنیفه باید بجایی برسد که قابل قبول باشد اگر برادران سنی از ما سوال کردن که ما از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هیچ روایتی نداریم که ملبوس بالفعل و ماکول بالفعل ممنوع باشد و شما روایاتی را از ائمه اهل بیت خودتون اهل بیتی که معصوم میدانید نقل میکنید بنابراین ما ازنظر مبدئی به حساب پیروی از کتاب و پیروی از سنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ماکول بالفعل و ملبوس بالفعل برامون مستثنی نیست این سوال.
جواب جواب اینست که ما کتابا و سنتا این مطلب اسلامیا برا ما ثابت است که همونطوری که کتاب الله حجت اولیاست و ثقل اکبر است و حجج قرانیه حجت است ازبرای کل مسلمانها بعد دومی هم هست که ثقل اصغره. در بحثهایی که بر محور آیات قدسیات ولایت و روایات متواتره ولایت و عصمت ائمه اهل بیت علیهم السلام داریم اینطور ازبرای ما مسجل و مسلم است بعنوان حجت بالغه الهیه کتابا و سنتا که همونطوری که قول غیر منسوخ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم که قرآن نسخ نکرده حجت دوم است بعد القران همینطور هم آنچه را که ائمه معصومین علیهم السلام من غیر تقیه بیان فرمودن و من غیر نصا بینه. من غیر تقیتا بیان فرمودن بعنوان بیان حکم الهی بیان کرده ان او را قول رسول الله میدانیم ولو امام باقر علیه السلام نفرماید که قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نه ما قول اینها را
چون اینها راویان از رسول الله اند کمااینکه رسول الله راوی عن الله عه رسول الله یک ذره نه کم میکند و نه زیاد میکند ان انت الا رسول که بحثهاش گذشته است و آقایون میدانیم معنای رسول بودن و انحصار مقام دعوتی رسول الله در رسالت این نامه رسانه نامه رسان یک الف نمیتونه اضافه بکنه یک الف نمیتونه کم کنه. اگر نامه رسان ماذون باشد از طرف نویسنده نامه کلمه ای اضافه کند یا کم این فقط نامه رسان نیست این هم نویسنده نامه هست هم نامه رسان ولو درصد نویسندگی نامه یک درصد باشد اما وقتی خداوند منحصر میکند مقام دعوت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را که ان انت الا رسول لیس لک من الامر ما ینطق علی الهوی ان هو الا وحی یوحی
نطق رسالتی و نطق دعوتی اون حضرت نطق زبانیش نطق عملیش نطق تقریریش بیانگریش نسبت به احکام باید و نباید تمام بر محور وحی است و قلب رسول الله زبان رسول الله عمل رسول الله ترک مستمر رسول الله فعل مستمر رسول الله اینها دستگاه های گیرنده وحیند در بعد اول و دستگاه فرستنده وحین در بعد دوم. چنانکه رسول الله خودش نیست بلکه رسول است همونطور هم ائمه معصومین علیهم السلام رباط عن رسول الله اند یک بابی استاد الاعظم آقای بروجردی رضوان الله علیه در جامع الاحادیث منقطع کرده است که اگر امروز بود اون لات و حمالهایی که به مسجد قرآن هجوم میکردن و میکنن به اونم هجوم میکردن ایشون یک بابی تاسیس فرموده که ائمه رباطن منتهی دو راوی ما داریم یه راویست که اشتباه میکند سرش کلاه میره غلط نقل میکند درستم نقل میکنه یه راوی که صددرصد آنچه را مروی عنه گفته است نقل میکنه یک ذره اشتباه درش نیست. همانطوری که رسول الله صلوات الله علیه راوی عن الله است اصلا خطا درش نیست و اشتباه درش نیست تا چه رسد عمد یک حرف کم و زیاد نیست ائمه اهل بیت علیهم السلام هم اگر در موقف تقیه نباشد نص نمیگیم چون نص همان رسول الله عه اگر در موقف تقیه نباشند آنچه را که میفرماین چه نسبت بدهند به رسول چه نه همش از رسوله از خودشون چیزی ندارن.
اینها متعلم متعلم در بیت رسالت رسول الله صلوات الله علیه اند رسول الله شاگرد اول خداست و ائمه علیهم السلام شاگرد دوم خدا هستند اینها شاگردهای بالواسطه حقند در بعد بیانگری احکام الله و اونچه دارن از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم دارن منتهی سلمان ها و ابوذر ها و مقداد ها و عمار ها و اینها و اینها اینها صددرصد آنچه را رسول الله صلوات الله تلقی از خدا کرده لست تلقی نتوانستن بکنن اما اختصاص یکی از اختصاصات علی و فرزندان معصوم علی و عیال علی علیه السلام فاطمه سلام الله علیها گرچه اون در مقام ولایت شرعیه به این معنا که بیانگر حکم باشد نیست یکی از اختصاصات اینها اینست که راویان از رسول الله اند راویان معصوم ما یه راوی فاسق داریم یک راوی عادل داریم یک راوی معصوم اینا فاسق نیستن عادل هم نیستن فوق عادلن که معصومن این خطا و اشتباه در روایت اونها نیست.
اینو من برای چی عرض کردم برای این به اون برادران سنی که این سوال را از ما میکنن آقا این تقییدو از کجا میاری؟ قرآن که ندارد از رسول هم که ما روایتی نداریم شما شیعه ها از ائمه از آل رسول دارید چرا ما باید قبول کنیم؟
میگیم ها این چرا قبول کردن دوجوره خدا را چرا باید قبول کنیم چون خداست رسول را چرا باید قبول کنیم چون رسول الله است این مال همه مسلمین ائمه اهل بیت را چرا باید قبول کنیم چون راوی معصوم از رسول الله اند خب ما نفهمیدیم سنی اینطور بگه ما نفهمیدیم اینها راوی معصوم رسول الله اند مثل کسی که نفهمیده پیغمبر پیغمبره مقصری کسی که نفهمیده خدا واحده مقصره اینها حجت بالغه الهیه است همونطوری که توحید حق سبحانه وتعالی با حجت بالغه الهیه آیات انفسیه و افاقیه ثابت است و اگر کسی نپذیرفت یا قاصر است یا مقصر است رسالت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را هم عن الله کسی که نپذیرفته است یا قاصر است و یا مقصر است.
اینجور نیستش که این آدم مختار است و میتواند مع ذلک نرسد به رسالت رسول الله همینطور هم خلفای معصومین رسول الله صلوات الله علیه رو اگر کسی نپذیرد بعنوان رباط معصوم این مقصر است پس رو اون برادران سنی که اینطور اعتزار میکنن که ما روایاتی که ثابت میکند استثنا ماکول بالفعل و ملبوس بالفعل را از رسول الله صلوات الله علیه نداریم میگیم نداریم به حساب روایات شما تازه روایات شما روایات معصومین از رسول الله نیست داریم بحساب روایات ما روایات ما راویانش ائمه معصومین از رسول الله اند برادر سنی چرا ابوهریمه از پیغمبر نقل کند قبول میکنی اما امام صادق نقل کند قبول نمیکنی گیر میکنی چرا عایشه از رسول الله صلوات الله علیه نقل کند قبول میکنی اما ام سلمه و خدیجه و فاطمه نقل کنن از رسول الله قبول نمیکنی؟ تلک اذا القسمه روی این مقدمه معرفتی و اصلی ما به برادران سنی عرض میکنیم که شما باید قبول کنید که استثنا ماکول و ملبوس بالفعل از رسول الله است زیرا رباط معصوم از رسول الله روایت کردن در پونزده حدیث بدون اختلاف حالا مطلب دوم.
یه مرتبه است که
جواب جواب جواب جواب ما روایاتی که از امام صادق نقل میکنند و برخلاف کتاب است قبول نمیکنیم و روایاتی که از ابو ابو نقل کنن موافق کتابه قبول میکنیم و بالعکس. در صورتی ما روایتو قبول میکنیم که مطابق میزان باشد ولکن ما جوابی که به اونا میدیم اینه آقا جان ابوهریره اگرم عادل است اشتباهم میکنه حتی سلمان هم حتی ابوذر هم حتی مقداد هم حتی که هم، اما ازنظر ادله ای که از کتاب و سنت ما داریم و بعنوان حجت بالغه الهیه بر ما ثابت است و مثبت است علی اشتباه نمیکند فاطمه اشتباه نمیکند حسنین اشتباه نمیکنن اینهایی که هرگز اشتباه نمیکنن شما به اندازه ابوهریره قبول ندارید این حرفه آقایون ما که تعصب که نداریم که
بله خب هم قبول ندارن ببینید دو جواب یک عصمت را قبول ندارن اون سنی که عصمت رسول الله رو قبول نداره قاصر است یا مقصر اینجاهم همینطور اون سنی هم که عصمت استمرار رسول الله رو قبول ندارد مقصره چون کتابا و سنتا این عصمت ثابته ببینید یه مرتبه مطلبی را من خودم از شما میشنوم و شما که صددرصد درست میگید باید قبول کنم اما اگر از کسانی بشنوم که شما معین کردید که هرچه از من نقل میکنن من گفته ام اگه من رو قبول نکنم چیه من شما را انکار کردم یکی از بهانه های بدتر از گناه مشرکین این بود به انبیا گفتن خود خدا بیاد بگه چرا ملائکه نمیان عجب حرفیه اگه خود خدا رو میشد ببینید که خب خود خدا میگفت خب خدا شما نمیتونید خود خدا رو ببینید اگر میشد خداوند به دلها و قلبهای گندیده شما وحی کند که حالت نورانی نبوت داشته باشید نبی نمیفرستاد همون عذر را اگر برادران سنی و شیعه بیارن فرق نمیکنه ها چه شیعه این حرفو بزند چه سنی هرکی میخواد بگه. مطلبی را که میدانیم خدا فرموده یا باید بدانیم یه مرتبه میدانیم خدا فرموده نص قرآنه نص سنت متواتره یه مرتبه نه باید بدانیم حسن علی جعفر مطلبی از ملا باقر نقل کرد اگه ملا باقر خودش میگفت اطمینان داشتیم ولی چون حسن علی جعفر نقل کرده نه میگیم بابا خود ملا باقر گفت هرچی حسن علی جعفر گفت من گفتم پس اگر شما اینو دومی رو انکار کردید ملا باقرو انکار کردید.
حالا همون طوری که اطیعوا الله و اطیعوا الرسول میگوید آنچه را که خداوند در کتاب فرمود باید بپذیرید و وحی صددرصد خداست رسولم هرچه فرمود باید بپذیرید و اولی الامر منکم اولی الامر منکم هم برحسب خود آیه و آیاتی دیگر و روایات متواتره ای که ثابت کرده است استمرار عصمت رسول الله صلوات الله علیه رو در دیویست و پنجاه و چند سال از علی تا ولی امر صلوات الله علیه و من بینهما علیهم السلام اینو باید بپذیریم. پس یک اون چیزیست که چون من مسلمانم میپذیرم مسلمان عادی کل مسلمانها خدا واحد است پیغمبر هم هست و چنین، یک چیزیست که نه کل مسلمونها نپذیرفتن ولی باید بپذیرن مقام عصمت و خلافت معصومه ائمه علیهم السلام وقتی که باید بپذیرن اونکه نپذیرفته است یا قاصر است یا مقصر با قاصر که مطلبی نیست به مقصر میگن اگر ابوهریره و ابوفلان و ابوبهمان از رسول الله صلوات الله علیه استثنا ماکول و ملبوس بالفعل رو نقل نکردن خب ملا تر از اونا نقل کردن معصومین نقل کردن وحدت کلمه معصومین علیهم السلام است که رباط معصوم از رسول الله صلوات الله علیه هستن که پیغمبر این رو استثنا الا الماکول بالفعل والملبوس بالفعل حرف دوم
حرف دوم که سنی میگد که آقا پونزده تا چاهارده تا روایته چاهار پونزده تا روایت که نیست مطلبی نیست این ثابت نمیکنه جواب
خب جواب اول نمیخوایم بهش ارتکان کنیم اونا یک روایت ابو داشته باشند قبول میکنن ما نمیخوایم به اونها تکیه کنیم ما میگیم که اگر مطلبی را از ائمه اهل بیت علیهم السلام کلمتا واحده عده ای نقل کردن و مخالفش را هرگز نقل نکردن چی ثابت میکنه آقایون؟ فرمودن دیگه حجت بالغه معنیش چیه قل فلله حجت البالغه فلو شاء لهداکم اجمعین هم بعضی میگن که پنج نفر شیش نفر ده نفر تواتره پونزده نفر حداقل تا اونجایی که دسترس ماست بیشتر هم پونزده نفر از چند امام از ائمه معصومین بلاخلافا در این جهت که عرض میکنم که یا استفاضه اجمالیه است یا تواتر اجمالی پونزده نفر یا بیشتر از رباط مانند زراره مانند حلبی مانند ابوالعلی مانند محمد مسلم مانند که مانند که که خواهیم خوند از ائمه اهل بیت نقل کرده ان که اونها میگن الا الماکول الارض و ما انبتته الا ما اوکل اولبس الا الماکول والملبوس این الا ها که دارد یک قدر متیقن داره ما دو قدر متیقن داریم در روایات یک قدر متیقن ملبوس و ماکول قدر متقین متیقن ملبوس و ماکول بالفعل ملبوس و ماکول بالفعل این تواتر اجمالی دارد در کل این روایاتی که از ائمه معصومین علیهم السلام ولو از یک امام چند امام نقل کرده ان.
خب بنابراین ما خاطرجمع میشیم چون خلاف نداره بله اگر پونزده نفر اونجور نقل کردن هشت نفر چاهار نفر پنج نفر جور دیگه خب این حجت بالغه نبود دیگه حجت بالغه رسا باید باشه رسا اینست که لاتقف ما لیس لک به علم خب اینجا در که عده ای اونجور عده ای اینجور فرض کنید سی درصد اونجور هفتاد درصد اینجور خب هفتاد درصد اطمینانه هفتاد درصد که یقین نیست باید صددرصد باشد یا قریب صددرصد ما صددرصد یا قریب صددرصد اطمینان داریم که رای ائمه اهل بیت علیهم السلام راجع به ما یسجد علیه این استثنا رو دارد الا الماکول والملبوس بالفعلش قدر متیقن است ازین روایات استفاده میکنیم بقیه چی؟
بقیه نه راجب قیل دو روایت داریم یکی میگیم نه یکی میگیم اره راجب پنبه دو روایته پنبه ای که هنوز نکردن نرشتن و لباس نکردن راجب برف دو جور روایت داریم دو دو سه سه اختلافه بقیه را قبول نمیکنیم بقیه را رجوع میکنیم به اصل کتاب به اصل سنت اصل کتاب نسبت به مسجود علیه مطلق است و اصل سنت هم مطلق است که جعلت هی الارض مسجدا و طهورا اونیکه حجت بالغه الهیه است برای ما در باب مسجود علیه که ازطریق ائمه اهل بیت علیهم السلام روایت شده الا الماکول والملبوس الارض و ما انبتته الا الماکول والملبوس.
حالا تتمه اون روایتی که دیروز عرض کردیم و بقیه روایات ملاحظه بفرمایید
جوابتونو دادم من خب باید بگن جوابتون دادم دیگه یک میگوینده یک باید بگوینده میگیم این میگویند نیست این باید بگوینده چرا؟ بدلیل کتاب و سنت ابوهریره رو قبول میکنن امام صادق علی امام حسن اینارو قبول ندارن این چیشد عجب حرفی وقتی که خب اینم ثابته اینم ثابت است در اینکه ائمه اهل بیت رباط استقلال ندارن استقلال که هیچ کس نداره رباط اینها رباط از رسول الله اند چه بگن رسول فرمود چه نه کسی که شاگرد فلانیست و هرچه دارد از فلانی دارد چه بگد قال فلان چه نگه قال چه بگه قال محمد مالکی چه نگه خب معلوم است این مال ابن مالکه مثلا حالا این خب ببینید کبری رو قبول دارن کبری رو قبول دارن خب ما میگیم صغری و کبری رو قبول ندارن ولی باید قبول داشته باشن یا نه جواب منو بدیدن نه جواب منو بدین تردید نه باید به دلیل عرض کردم من یه مقدمات برای این عرض کردم که ببینید ببینید یه مرتبه یه مطلبی رو که بنده چشمم همه چشمم همه خودمم نمیدونم اما نمیدونم که اتاق هست یا نه خب نمیدونم اتاق هست ولی باید بدونم یا نه چشمو باز کنم همچنین چشمشون باز بود ولی نسبت به فرمایشات ائمه کورکورانه رفتار کردن اینه یعنی وقتی امام صادق مطلبی رو گفت نه اما زراره ابوهریره گفت بله خب جواب، جواب اینست که تکرار نمیخوام بکنم جواب اینست که در میان رباط از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم پونزده نفر از مسلمونها از چند نفر از ائمه اهل بیت که اونها رباط از رسول الله اند این قضیه را نقل کردن منتهی این سوال شما بفرمایید که خب چرا از رسول الله روایت نشد در بین سنیا این دو جواب داره سوال خوبیست.
یک اولا روایات سنیا خیلی کمتر از ماست هرچرا که رسول الله فرمودن که اونها نقل نکردن خیلی کمتر از مان ما عرض میشود که چاهارده معصوم نقل میکنیم اونها از یک نفر این یک جهت
دو راجب ماکول و ملبوس این مطلب مهم نیست چطور برای اینکه هیچ سنی در طول تاریخ اسلام بر نون و پلو و ابگوشت و گوشت و اینا سجده نکرد عملا اینو اول عرض کردم بودید یا نبودید بر ماکول و ملبوس بالفعل هیچ وقت سجده نکرده حالا ابوحنیفه یه حرفی زده است معلوم نیست درست نقل کرده باشن ازش که برفضله سگم میشه سجده
چی میفرمایید شما نه این جواب دوم بود عرض میکنم نه من سوالو مطرح کردم جواب دادم اگر ایشون سوال بفرماین شما که پس این چطور شد ائمه اهل بیت فقط نقل کردن و رباط دیگر از رسول الله نقل نکردن ائمه اهل بیت نقل کردن فلانی دو تا شاگرد داره یکیش هرآنچه را گفته است میدونه یکیش بعضیارو حالا اونیکه هرانچه را گفته است چیزایی رو نقل کرد که اونای دیگه نقل نکردن یعنی دروغه نه خب این همه رو این تمام آنچه را که استاد گفته میداند اصولش را فروعش را همه رو ولی بعضی دیگر خیلی سطحین و بعضی رو میدانن حالا چون اونهایی که بعضی نمیدانن اینو نقل نکردن و اما کسانی که همه رو میدانن نقل کردن ما میگیم چون که بعضیا نقل کردن اینو نگفتن نه میگیم آقا اینکه همه رو میدونن نقل کردن
حالا راجب استثنا ماکول و ملبوس ائمه اهل بیت علیهم السلام حالا که ما شیعه ایم داریم بحث میکنیم سنی هم بودیم مقصر بودیم اگه این مطلبو قبول نداشتیم ائمه اهل بیت نقل کردن الا الماکول والملبوس حالا اونا نقل کردن خیلی چیزا رو نقل نکردن خیلی چیزها رو بنده از اول تا اخر مفتاح الفروع سنه رو در این تفسره الفقها دقیقا از اول تا اخر دیدم نمیرسه به هزار روایت ولی ما شیعه ها صدهزار روایتم بیشتر داریم نمیخوام بگم روایت اونها همه غلط روایت ما همه درست نه مال ما غلط و درست قاطی مال اونها هم غلط و درست قاطی ولی مال ازنظر تعداد بیشتره چون مصدر ما چاهارده معصومه اونها بیست و سه سال فقط زمان نقل روایت داشتن از رسول الله اونم ابوهریره کی و کی و کی ولی ما بیست و سه سال را اضافه کنید بر دیویست و پنجاه سال سیصد سال تقریبا پونزده برابر ازنظر زمان و ازنظر عدد مروی عنه چاهارده برابر ما داریم یا سیزده برابر داریم اگر روایات فقهیه از زهرا سلام الله علیها مثلا کم باشد یا نباشد
حالا ما عرض میکنیم که اولا و ثانیا اولا ائمه اهل بیت علیهم السلام نقل کردن ما اطمینان داریم و اگر کسی هنوز سنی باشد چرا اطمینان ندارد از ائمه علیهم السلام بطور ثابت نقل شده است و بدون خلاف چطور شما روایت ابوهریره که قبول کنید قبول نمیکنید و این ها معصومن این ها که معصومن در همه چیز فرض کنید عادلن فقط در همه چیز و معصوم نیستن دیگه از ابوهریره کمتر نیستن که از ابوفلان و ازعایشه کمتر نیستن بابا خدیجه و فاطمه که از عایشه کمتر نیستن چطور شما روایتی که عایشه منحصر به فرد است در نقلش از رسول الله روی سر میذارید روی چشم میذارید اما روایتی که فاطمه نقل میکند خدیجه نقل میکند ام سلمه نقل میکند علی نقل میکند حسن و حسین نقل میکند اینهارو شما توجه ندارید و در روایات سنی بین است ما شیعه ها روایات برادران سنی نقل میکنیم اونا روایات مارو نقل نمیکنن در الفرقان روایاتی که من از سنی نقل کردم تمام روایاتی که در دسترسه و از شیعه هم نقل میکنیم ولکن در تفسیر فخر الدین رازی و طبریو مبری و نبریو اینها شما باید بگردید یه قال الصادق پیدا کنید اصلا اینا مثل اینکه لولو فرض کردن ائمه رو نمیخوان علوم رسول الله صلوات الله علیه بطوریه صددرصد که ائمه اهل بیت نقل کردن در دسترس قرار بگیره حالا یا قصورا یا تقصیرا.
اما مطلب دوم اینجور نیست که ما تعصب داشته باشیم و بخوایم تو سر برادران سنی بزنیم نخیر برادران شیعه هم سر دارن منتهی سر نمیزنیم سر اونا نمیزنیم ما عرض میکنیم برادران شیعه شما در مسجود علیه قیدهایی اوردید این قیدا رو از کجا آوردید اون قیودی که بعنوان حجت بالغه الهیه از ائمه اهل بیت نقل شده است از رسول الله ولو نگن عن نسبت ندن این الا الماکول والملبوس و قدر مسلم بالفعل معدنو شما از کجا میارید چرا شما معدن رو داخل فرمودید در لفظ رسول الله صلوات الله علیه نه از طریق سنی نه از طریق شیعه لفظ معدن استثنا نیست چرا شما در معدن گیرید و چرا برادران بزرگوار فقیه ما در نوشته های مفصل و مختصر خودشون روی لفظ معدن اولا بحث کنم معدن چیه ظاهره باطنه ظاهرو باطنه مرحله دومه مرحله سومه اقا اصلا از بیخ خر ما دم نداشت از کرگی دم نداشت اصلا معدن نداریم در روایات ما اصلا چی چی ملبوس غیر معدنه ملبوس به امر از معدنه ببینید ملبوس و معدن من وجهه شما چرا معدن میگید بگید ملبوس مثلا سنگ مرمر خیلی عالی که معدنه گچ که معدنه آهک که معدنه زغال سنگ که معدنه اینا ملبوسن یا ماکولن؟ پس شما چرا لفظ معدنو مثل این در باب
بله نفت معدنه اما ملبوس نیست ماکولم نیس ها اون فاصلس بالفعل ما داریم بحث میکنیم ببینید
مثلا در باب لحم در باب غنا بحث میکنن شیخ بزرگوار شیخ انصاری رضوان الله علیه چقدر راجب غنا بحث میکنه غنا غنا این چجوریه صوت چجوریه کجاست بالاست پایینه ما اگر خدمت شیخ بزرگوار بودیم عرض میکردیم آقا رو غنا بحث نفرمایید اونجام که دارد میکند میگد لانه من الهو مرکزش لهوه قرآن شریف میگد لهو حرامه آیات لهو لهوو حرام کرده و اگر از امام معصوم علیه السلام نقل شده است و قبول هم میکنیم اونجایی که میشود قبول کرد عرض میشود که شطرنج را موسیقی را این حرام است لانه من الهو غنا حرام است لانه من الهو پس هر غنایی نیست غنا یعنی چی یعنی صوت مگه ما صوت نداریم ما همه صوت داریم مثلا در روایات از رسول الله صلوات الله علیه تغنوا بالقران فانه من لم یتغنم بالقران فلیس منا خیلی زیبا قرآن را بخوانید با صدای بسیار عالی بخوانید قرآن را و اگر کسی بتواند اینکارو کنه و نکند لیس منا قرآن همونطور که لفظش زیباست معناش زیباست همه چیزش زیباست باید زیبا بخوانید زیبا بفهمید زیبا عمل کنید بعضیا خیال میکنن قرانو یجوری آدم بخوند که مثلا خیلی مقدس وار است که بد بخوانه قرآن رو شما خوب رو بد کردید.
خب ببینید بله اونو عرض نمیکنیم آقا عبدالباسط قران میخونه شما رقصتون میاد من نمیفهمم حتی امه کلثوم وقتی که خوب شد و قرآن خوند هیچ کس رقصش نمیاد همه یه حالت معنوی بهشون دست میداد ام کلثوم قرآن خون شد بقدری زیبا قرآن خونده که اگر شما گوش بدید یک حالت معنوی دستتون میده بابا یک صوتیست که مال رقصه خب قرآن را به صوت رقص نباید خوند مگه همه صوتا مال رقصه اگر قرآن را به لحن بسیار زیبا با قرآن هم لغتش اعلاست هم معناش اعلاست هم موسیقی اعلاست اون موسیقی و وزنی که در تحریرات آیات هست منقطع النظیر است در کل کتابهای آسمانی و زمینی اصن پیدا کنید شما پیدا نمیشه اصلا این تعبیر رنان و فنانی که قرآن شریف دارد که شعر نیست نص معمولی هم نیست قرآن همونطوری که در لفظش منحصربفرد است در معناش منحصربفرد است در القا در وزنم منحصربفرده هم که خدا لایشبه شخص و لاشی کتاب الله لاش هی کتاب در هیچ بعدی از ابعاد مطلب دیگریست
حالابرمیگردیم اینجا شما چرا راجب معدن صحبت میفرمایید که معدن نداریم آخه ما نه در کتاب معدن داریم نه در سنت معدن داریم چرا رو معدن بحث میفرمایید الارض و ما انبتته اگر بر انبتته گیری الا الماکول والملبوس آیا معدنیات بعنوان انها معدنیات از ماکول و ملبوسات بالفعلن حتی به شان نه شانا ماکول و ملبوسن و نه بالفعل پس چرا شما گیر میکنید که آیا بر گچ معدن گچ میشود سجده کرد یا نه بر آجر میشود یا نه.
این تعبیر من الارض یا من السماعه الارض و ما انبتته اینو ما دیروز عرض کردیم حالا باز عرض میکنیم به احترام شما ببینید الارض و آنچه از ارض روییده میشود آیا طلاو نقره و آهن و مس و هرچی اینها از روییدنی ها و از منتوجات ارض است یا از منتوجات سما است چه منتوجات درونی ارض چه منتوجات برونی ارض منتوجات سطح الارضی منتوجات تحت الارضی یکی ارض است که خاکه یکی از منتوجات سنگ از منتوجات ارضه معدنیات کلا از منتوجات ارضه نفت از منتوجات ماهیها و چیزهای دیگرس تمام نباتات الارضه حتی خدا میفرماید والله انبتکم من الارض نباتا بنده و جنابعالی از نبات الارضیم اونوقت استثنارو ما عرض میکنیم الا الماکول والملبوس ما فقط دو الا داریم الا المالبس او اوکل اونیکه بالفعل ملبوس است و بالفعل ماکول است خب معدنیات ملبوس و ماکول نیستن.
یا فرض کنید گچ که بپزن میگید از ارض خارج شد از ارض خارج نشد دیروز عرض کردیم اگرم از ارض خارج شه سما که نمیشه از ارض دور شد ولکن نزدیک شد به ماکول و ملبوس اگر پختید چند واسطه یک دوسه چاهار چند جور کردید جنس ارضی را خاک را یا سنگ را یا قیر را یا هرچه را شما چند واسطه بشری دادید و یه چیز جدیدی شد این چیز جدید من الارض است یا نه با واسطه بر بگید نخیر صدق من الارض نمیکنه میگیم ماکول و ملبوسه خب این که حذفه دیگه استثنا حذفه وقتی که نه از ماکول است و نه الملبوس است و لاصیما بالفعل پس خود استثنا بیانگر معنای عرض میشود که مستثنی منه عه
حالا بله نه ما در صغری اینو دادیم نه کبری صغری کبری همه محرمن با ما در تنب صغری تنب کبری این ارا بعضیا شروع کردن تنبون صغری تنبون کبری
حالا این روایت کجاش ملبوسه خب بکنن سنیا لا اله الا الله ما میگیم الا چنتا مگه هرچی سنیا بگن غلطه مگه هرچی من که نمیخوام به اون استناد کنم میخوام بگم که این موکت کسی موکتو تنبون میکنه قبا میکنه میپوشه بالفعل که نیست اگر به شان بشه پس برای موکت خب ما که نباید در حوزه علمیه بهتر از شیعه بترسیم یا از سنی بترسیم میگیم سنی کمه اگرم هست از سنی چرا بترسیم ما ما در حوزه امدیم که بفهمیم مرادات الله را هیچکس نگوید همه کس بگوید بعضی بگویند بعضی نگویند قال الله و قال رسول الله و قال المعصوم ازبرای مطرح است بعد اول و بعد دوم و سوم روایتی که من دیروز خوندم این رو باز تاکید میکنم که قسمت اول را قبول داریم قسمت دوم را نه. روایت در صفحه پونصد و نود و یک جز سوم وسائل الشیعه بود حدیث اول تا رسیدیم اینجا روایت اینطور بود.
هشام ابن الحکم انه قال لابی عبدالله علیه السلام اخبرنی عما یجوز السجود علیه و اما لایجوز قال السجود لا یجوز الا علی الارض او علی ما انبتت الارض الا ما اوکل او لبس بالفعل فقال له جعلت فداک من علت فی ذلک قال لان السجود خضوع لله عزوجل این لان رو فقط در این حدیثه اگر در صد حدیثم بود میگفتیم صدتا دروغه حالا ملاحظه کنید قال لان السجود خضوع لله عزوجل فلا ینبغی عن یکون علی ما یوکل و یلبس بابا مگر بر مایوکل و مایلبس اگر کسی بخواد نماز بخونه سجود کرد سجود عبادتی کرد بر ما یوکل و یلبس یا سجود احترامی کرد سجود لله است علی یه ل داریم یه الی داریم یه علی چرا قاطی میکنید ل و الی و علی رو شما قاطی کردید عقل این کسی که این جمله بعدی رو جعل کرده است نه خیال کرده است که به نفع مقام عصمت داره صحبت میکنه عقلش قاطی شده
لان السجود خضوع لله عزوجل فلا ینبغی عن یکون علی ما یوکل و یلبس لان ابناء الدنیا عبید ما یاکل و یلبس به ما چه آقا همسایت عرق خوره پس شما پشتش نماز نمیخوند بابا من سلمانم حمزه من پیغمبر بزرگوار پیغمبر بود و ابولهب و ابوجهل چون ابولهب و ابوجهل مشرکن پس پیغمبر عادل نیست چیشد اخه گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدن کله مسگری مسگر چه گناهی داره اخه لان ابناء الدنیا عبید ما یاکلون و یلبسون و الساجد فی سجوده فی عبادت لله عزوجل بسم الله اوناییکه اگه بر فرش یا بر چه بر نون سجده کردن که برای عبادت که نی برای احترام نی خب سجده کردن به زمین سجده از باب هندسی خضوع است نه از باب فیزیکی از باب فیزیکی بر چه سجده کرد خب بر هرچی سجده کنه اگر عبادته خب خاکم باشه عبادته سوسکم باشه عبادته هرچی باشه عبادته سجده از باب هندسی مطرح است در اینجا یعنی حالت حالت پیشانی گذاشتن بر پست ترین چیز زمین هندسی باشه نه فیزیکی ازنظر فیزیکی هرچی باشه علتم ندارد حکمتم ندارد فقط الا الماکول والملبوس یا الا ما اوکل او لبس که بالفعله اصلا بحث فیزیکی در کار نیست در اینجا که جنس چی باشه. فلا ینبغی عن یدع جبهته فی سجوده علی معبود ابناء الدنیا یه عبارو خاخام یهودی میپوشید میرفت شراب میخورد ما عبارو خریدیم ازش و پاکم هست حالا نماز نخونیم چرا لان الخاخام الیهودی لبسه چه ربطی بهم داره.
یک دروغهایی در احادیث ما جعل کردن و یک بیشعورهایی این دروغها رو قصورا یا تقصیرا قبول کردن که لجن زدن به ساحت قدس ائمه علیهم السلام کمااینکه لجن زدن به ساحت قدس ربوبیت بنام اسلام ضد اسلام و بنام عقل ضد عقل بنام شعور ضد شعور اینها رفتار کردن و ما باید اسلام رو از اول مطالعه کنیم کتاب صحیح صددرصد اسلام قرانه و جرم بزرگ حوزه قرآن ما الفقران اینست که رو قرآن کار میکنیم ولذا باید یهودی باشیم اسراییلی باشیم دشمن مولا علی باشیم چه باشیم و توی عوام الناس حوزه هم پخش کردن که فلانی چرا دستش بهم خورد اونجا چون دشمن مولا علی بله
عرض میشود که فلا ینبغی عن یدع جبهته فی سجوده علی معبود ابنا الدنیا الذین ما نه عبادت میکنیم نه غرور داریم نه چه میکنیم بابا بعنوان هندسی سر میذاریم زمین حالا روایتی که بطور اشاره عرض کنم و این چند دیقه ملاحظه کنید
این صفحه پونصد و نود و یک رباط رو من عرض میکنم که پونزده روایت ما تا اونجایی که دست داریم قدر استثنا الماکول والملبوس در حاشیه وسائل قدرم الاستثنا الماکول والملبوس جماعه دون خلاف فی روایاتنا کل هشام ابن الحکم عن الصادق علیه السلام حماد ابن عثمان عن هو علیه السلام عباس ابن معروف عن هو علیه السلام الاعمش عن هو علیه السلام بیشتر از امام صادقه چرا؟ برای اینکه خب ائمه را مجال نمیدادند که حرفشونو بزنن زمان امام صادق بین سگ و گرگ دعوا بود بنی امیه بنی عباس در خلافت این مجالی پیدا کرد امام صادق که در مسجد النبی درسی بگه والا همین امام صادق هم وضعش به جایی بود و بعدا رسید که یارو از بصره اومد به مدینه یا از کوفه به مدینه مسئله داشت این برای اینکه مسئلرو سوال کنه خب جاسوس زیاد بود یه طبق خیار گذاشت سرش ای خیار ای خیار ای خیار دم در خونه امام صادق و اسماعیل اومد و به اسماعیل یواشکی گفت من مسئله دارم حضرت اومدو بعنوان خیار فروختن مسئله رو سوال کرد و بعد رفت خیارارو فروخت و رفت عرض میشود بصرشو خونشو اینطوری بود جریان و تاریخم تکرار میشه.
و الخسال عن علی علیه السلام و عمر ابن عزینه و الفضیل و برید ابن معاویه عن احدهما علیه السلام و البعد ابن عبدالملک و القاسم ابن مروه و محمد ابن مسلم و ابن ابی الاعلی و تحق العقول و زراره و حمران و الحلبی این پونزده نفر پونزده نفر از چند نفر از ائمه علیهم السلام روایات گوناگونی نقل کردن راجع به استثنا نسبت به ما یسجد علیه اونیکه تبلور و تواتر معنوی دارد در بعد اول الماکول و الملبوسه در بعد دوم ما اوکل و ما لبس است که بالفعل ملبوس باشد و بالفعل ماکول باشد و الا بعد خواهیم آمد.
در روایت قطع دو جور روایت داریم یه جور روایت میگد که بر قطع بر پنبه غوزه پنبه سجده نکن خب چرا اینکه اوکل و لبس که نیست نه اوکله نه لبس باید اینو بریسن اولا بعدا لباس کنند فلان چنتا روایت داریم ولو یکی فرض کن روایت مقابل داریم که نخیر بر پنبه سجده کنید بر کتان هم سجده کنید بر قیر هم دو جور روایت داریم در بعضی روایت میگد بر قیر سجده نکنید بر در بعضی روایات میگد بر قیر سجده کنید لانه من نابتات الارض ببینید لانه من نابتات الارض قیر معدنه و این معدن نفت و قیر از نابتات الارضه کل معادن از روییدنی های عرض میشود که زمینه.
آخه اینو دیروز عرض کردم حضور شما حضور شما عرض کردم که یه چیزایی رو ما نمیدونیم خدا به ما میفهمونه ازجمله ما نبات الارضیم نمیدونیم هستیم یا نه خدا میگه والله انبتکم من الارض نباتا ما بدلیل این آیه وقتی فرمود الا الماکول والملبوس و قبلا فرمود که الارض و ما انبتته به دو دلیل ما جزو ما انبتته هستیم و میشه سجده کرد یک ما انبتته هستیم دیگر الا الماکول والملبوس نه ما ماکولیم نه ملبوس آدم خور کیه مثلا ما نه ماکولیم نه ملبوس
چیو بیان کردن چیو قیر بوده اون وقت ازقضا بله ولکن قیر اونوقت بوده در زمان رسول و در زمانهای قبل چاه نفت اینا منتهی به این وسعت نبودن خب نشه خب قیر بوده ولذا میذارن میذارن قیر میشه دیگه مثل اینکه فرض کنید که ماستو میزارن آباش میره میشه ماست خشک و میشه کشک و مشک و این حرفا قیرم همینطوره اهنم بوده آهن خب کی ذوب آهن داشته آهن درست کنه خب مطلب ما به اینجا رسید فردا روایتو میخونیم و اونچه را که بنده عرض خواهم کرد هر چه موج در حوزه های سنی و شیعه درست کنن مطلبی نیست برای اینکه موج ما در اوجه و محور ما کتاب الله و سنت رسول الله عه بر هرچیز میشود سجده کرد الا سه چیز نجس خبیث ماکول و ملبوس بالفعل. ماکول و ملبوس بالفعل بر این نمد موکت بر این رادیو بر اون فلان بر اون بهمان منتهی خب ترجیحاتی در کار هست که انسان باید که بحث کنه و ما