جلسه دویست و چهل و نهم درس خارج فقه

نماز (نماز و روزه مسافر)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اللهم صل علی محمد و آل محمد

ما فقیهان کلا در کل تفقهاتمون یا حدیثی هستیم یا قرآنی یا هم قرآنی و هم حدیثی. ما راجع به قصر نماز مسافر و افطار صم در سفر در این مثلث بحث میکنیم و در هر سه مرحله اش فتوا همان است که عرض کردیم حتی اگر ما صرفا حدیثی هم باشیم هشت فرسخ میزان قصر صلاه و افطار صم نیست تا چه رسد که صرفا قرآنی باشیم یا هم حدیثی باشیم و هم قرآنی. امروز مروری میکنیم بطور اجمال بر احادیث در بعد مسافت زمانی و در بعد مسافت متراژی

اولا مجددا عرض کنم ما چند احتمال در قصر داریم. در بعد احتمال چه قائل داشته باشد و چه قائل نداشته باشد زیاد باشد یا کم باشد احتمال اول که مبنای نظرات فقیهان شیعه است اکثرا و نه اتفاقا اکثرا و نه اجماعا اکثرا و نه ضرورتا این است که اگر کسی چاهار فرسخ برود و چاهار فرسخ برگردد الا در مواردی خاص مانند سفر معصیت یا سفری که نمیداند به اندازه چاهار فرسخ است و یا موارد دیگر در اینصورت نماز قصر میشود ازنظر رکعاتش یعنی نماز های چاهار رکعتی قصر میشوند ازنظر رکعات و روزه هم مستلزم فی یوم یا بیاض یوم یا مسیر فی یوم که حداقلش یک روز راه است یعنی روشنی روز و حداکثرش یک شبانه روز راه است یک روز راز یک روز راه برمبنای روایات بیاض یوم و یک شبانه روز برمبنای مسیر فی یوم چون یوم شامل شب و روز هر دوست ولکن بیاض یوم فقط روز است.

حالا در این پله دوم و احتمال دوم در قصر باز احتمالاتی هست چه قائل داشته باشد و چه نداشته باشد. اول احتمالات رو عرض میکنیم تا ببینیم که با کدام یک از این احتمالات احادیث ما احادیثی که قابل قبول است تطبیق دارد و ثالث دارد حالا سوال آیا مسیر فی یوم شرطی دارد یا بی شرط است؟ مسیر فی یوم یا بیاض یوم بعقل بالسیر و عقل المسیر است دو بیشتر است بیشتر وسایل سفر روز و بیشترین مسافران در این دو شرط در کار نیست. روایات در اینجا دو گونه است یک قسم از روایات بیاض یوم و سیر فی یوم میگوید که و عقل بالسیر والغالب علی المسیر قسم دیگر ساکت است اغلبینش در کار نیست وانگهی آیا این مسیر فی یوم چه به اغلبین باشد چه مطلق باشد موجب قصر کمی صلاه است یا موجب قصر کیفی صلاه است یا موجب قصر در هر دو جهت است اینها احتمالاتیست.

مرحله سوم آیا این مسیر فی یوم اضافه بر اونکه مبنای اغلبین دارد یا ندارد آیا مبنای عسر و خوف هم دارد اگر یک روز راه با خوف بود حکم قصر است درهر بعدی از ابعاد قصر کما کیفا یا هردو ولکن اگر خوف نبود قصر نیست. احتمال دیگر اینست که اصلا کلا نه سواره فراسخ نه بیاض یوم نه مسیر فی یوم نه اغلبین نه غیره اغلبین هیچ کدام موجب و یا مجوز قصر صلاه نه کما و نه کیفا و افطار صم هم نیست و این رای اخیریست که ما سالیانیست بر این رای استواریم. که کلا سفر بما هو سفر مقتضی قصر نیست مگر خوفی در کار باشد. این خوف در سفر باشد در حذر باشد خانه باشد بیرون باشد جنگ باشد باشد تنها خوف است که موجب است الزاما نماز قصر کیفی شود و روزه هم در صورت خطر و در صورت ضرر ولو جنگی در کار نیست در صورت خطر و ضرر چه در سفر باشد چه در غیر سفر روزه هم اثقال میشود.

حالا من باب نمونه ما روایاتی رو در این جهت براتون میخوانیم. در صفحه چاهارصد و نود وسائل الشیعه جز پنجم حدیث یک عن الرضا علیه السلام سندو کاری نداریم چون ما متنی هستیم سندی نیستیم. عن الرضا علیه السلام عن الفضل بن شاذان عن الرضا علیه السلام انه سمعه یقول انما وجبت تقصیر فی ثمر فراسخ لا اقل من ذلک و لا اکثر لان ثمر فراسخ مسیر فی یوم للعامه و القوافله والاثقال فوجبت تقصیر فی مسیر فی یوم ولو لم یجد فی مسیر فی یوم لما وجب فی مسیر سند وذلک لان کل یوم لکون به هذا الیوم و انما هو نجیر هذا الیوم ولو لم یجد فی هذا الیوم فما وجب فی نجیره ذا کان فیه مثله لا فرقه بینما روایات مسیره عرض کردیم چند قسمه. بعضی مسیر فی یوم مقید است به اغلبین اغلب السیر و اغلب المسیر اغلب وسائل و اغلب مسافران. اگر اغلب مسافران در یک روز راه هشت فرسخ رفتند ثابت یا ده هزار کیلومتر رفتند این اغلب برای کل منات است. برای کل مکلفان که در حال سفرن در مسیر فی یوم میزان مسیر فی یوم عامه اکثر وسائل سفر برای مسافرین یعنی اگر شما اقلین شما با هواپیما برین سوریه دو ساعت راس سه ساعت راه است شما هم محکوم به اغلبین چون اغلب با ماشینه اگر اغلب با ماشین است اون اغلب حاکم است حتی بر شما که به جای یک روز راه دو ساعت راه رو پیمودید این البته قابل قبول نیست بعد عرض میکنیم.

بنابراین قید اول هشت فرسخ هر چه باشد چه یه روز راه چه کمتر چه بیشتر هرگز قابل قبول نیست چرا؟ برای اینکه روایات متعدده ای که از نظر سندم معتبر است معلل کرده انما القصر فی فراسخ لانها مسیر فی یوم سوال آیا هشت فرسخ و یک روز راه در صورت نابرابری کدام مقدمن؟ در صورت برابری مثل زمان سابق زمان سابق هشت فرسخ راه یک روز راه بود و یک روز راه هم هشت فرسخ بود اینو بحث میکنیم. ولکن بعدا که اختلاف پیدا کرد هشت فرسخ راه با یک روز راه یک روز راه تقریبا هشتاد برابر هشت فرسخ راهه با وسایل عمومی ماشینی که حد متوسط هزار کیلومتر در یک روز راه میره هزار کیلومتر تقریبا هشتاد برابر عرض میشود که هشت فرسخه در اینجا باید چه کرد؟ یا مثل صاحب حدایق عرض میشود سید نور الدین صاحب مدارک و دیگران و دیگران که ما در تفسیر الفقها نقل کردیم اینا میگین که بعضی میگن تاخیر است اگر هشت فرسخ زیادتر شد هشت فرسخ خود میزان مستقلیست مسیر فی یوم هم میزان مستقله بنابراین مکلف مسافر مخیر است بین هشت فرسخ که اگر هشت فرسخ بود قطعا قصر است اگر بیشتر بود مخیر است مکلف به اینکه هشت فرسخ را بگیرد که قضیه به طور اختیاری عرض میشود که تمام.

حالا در این روایات سه دسته است یک دسته مسیره یوم است بدون هیچ قیدی یک دسته مسیر فی یوم است با این قید و این قید دو بعدی. یک قید خوف است برحسب دو روایتی که خوندیم که ان اهل مکه یتمون صلاتهم صلاتهم فی عرفات قال ویحهم ویلهم و ای سفر اشد منه اشد منه پس یا مسیر فی یوم بی قید است یا با یک یا دو قید است اگر مسیر فی یوم بی قید باشد یا این که این بی قید را اصلا قید نمیزنیم یا قید میزنیم اگر قید نزنیم بعضی روایاتو گذاشتیم کنار روایاتی که اصالت دارند متنیت دارند ازنظر اشتراک که این باید در صورت خوف باشد و یا روایتی که قید دیگر میکنند که به عقل باشد ما هم اغلبین رو قبول نداریم ولی خوف رو قبول داریم قید اغلبین را قبول نداریم ولی قید خوف را به دلیل قرآن و به دلیل روایاتی دیگر قبول داریم. اما غیر اغلبین عرض کردیم اینجا ما سه جور روایات داریم یه جور روایات ثمن فراسخ بدون مسیر فی یوم یه جور روایات مسیر فی یوم بدون ثمن فراسخ یه روایات توامان ثمن فراسخ لانهم مسیر فی یوم این لانهم مسیر فی یوم هم گاه قید اغلبین دارد گاه قید اغلبین ندارد به طور متصل و به طور منفصل گاه خوف است و گاه خوف نیست.

ما میگیم کتابا و سنتا و توجیحا از نظر روایاتی که این قید را جور دیگر بیان کرده میگیم که در صورت خوف است که قصر است قصرم در کم نیست و در کیف است و این قصر از خوف است چه سفر باشد و چه سفر نباشد روایت دیگر بله بله بله شنید که حضرت فرمودن که فقط تقصیر صلاه در هشت فرسنگ است نه کمتر از این و نه بیشتر اگر روایت به همین جا ختم میشد خب هشت فرسنگ همیشگی بود ولکن لان ثمن فراسخ مسیر فی یوم هشت فرسخ اگر میشود در اون زمان فقط نه در زمان های بعد در اون زمان از هشت فرسخ نه کمتر و نه بیشتر ولی لان لان ثمر فراسخ مسیر فی یوم للعامه والقوافله و الاثقال پس این مسیر فی یوم مقیده مطلق نیست مسیر فی یومی که برای مردمان عادیست و قافله هاست و بارکن هاست اثقالا اما اینجا اقل منات نیست. اگر اقلی مسیر فی یوم پیاده رفتند یا با وسیله اسب رفتند با شتر رفتند این دو اقل منات نیست بلکه اکثر مناته. آیا اکثر فقط فقط برا اکثر مناته؟ نخیر اکثر هم برا اکثر منات است هم برا اقل یعنی شما که با اسب تازی سریع السیر میروید و عرض میشود که یک روز راه رو به جای هشت فرسنگ بیست فرسنگ میروید شما نه شما مشمول این جریان نیستید بلکه شما هم مشمول قاعده اکثری عوام عرض میشود که قوافل هستید این حرف قابل قبول نیست.

از امام رضا علیه السلام نخیر اگر ده فرسخ بود کمتر از ده فرسخ ما میگیم شکسته نیست چون مسیر فی یوم اگر مسیر فی یوم به میزان معمولی باشد خب هشت فرسخه ولکن اگر میزان کمتر باشد چاهار فرسخه بیشتر باشد بیشتر عرض میشود اگر کمتر باشد عرض میشود که سه فرسخ و چاهار فرسخ نباشد این قصر نیست اگر هم بیشتر باشد بیشتر قصر نیست بنابراین اگر این قید باشه مطلب فرق میکنه این اگر هشت فرسنگ مسیر فی یوم است مسیرا برای اکثره حالا اگر اقلی که این اقل دو دسته ان. یک اقلی که مسیر فی یوم را خیلی آرامتر میره پیاده میره دو فرسخ این منات نیست و اگر اکثری که مسیر فی یوم را عرض میشود که شونزده فرسخ بره کمتر از شونزده فرسخ چیه؟ اینا میگن که قصره هشت فرسخ قصره ولیکن اون کسی که بیشتر از عرض میشود که مسیر فی یومش میره میگن که اون شونزده فرسخم محکوم است به حکم هشت فرسخ چون محکوم است به حکم هشت فرسخ بنابراین بین هشت تا شونزده رو اونو میان قصر میکنن روایت میگه قصر نکنید.

ما یه اعتراض داریم میگیم احکام دو قسمته یه احکام عمومیست اجتماعیست یه احکام خصوصی آیا نماز از واجبات خصوصیه یا از واجبات عمومیه؟ خصوصیه مثلا بنده که دارای فلان شرایط هستم و دارای فلان شرایط نیستم آیا نمازم مطابق شرایط سلب ایجاب اکثر باید باشه مثلا اکثر مردم فرض کنید غیر مسافرن و من مسافرم آیا نماز من که مسافرم برحسب فتوا میگما من که مسافرم مطابق اکثرشون مسافر نیستن یا فرض کنید اکثر مردم بیمارند و قدرت وضو گرفت ندارن قدرت غسل کردن ندارن قدرت قیام و قعود ندارن ولی من همه قدرتو دارم آیا من مشمول اکثرم حکم اکثر در باره شخص اقل وجود نداره چرا؟ برای اینکه این نماز حکم شخصیست. نماز من غیر نماز شماست. اینطور نیست که نماز من در شرایط سلب ایجابی باید محکوم شرایط سلب یا ایجابی اکثر باشد این اکثر در این روایات قابل قبول هرگز نیست چون بر خلاف منطق فقه اسلامی است. فقه اسلامی میگد که احکام خاصه شرایط سلب و ایجابیش مخصوص خود شخص خاص است نه محکوم به عامه اگر اکثرا بیمار بودند و من بیمار نبودم من روزه نگیرم اگر اکثرا نمازشون عرض میشود که مثلا شرایط نماز صحیح ندارن من شرایط نماز صحیح دارم من نماز صحیح انجام ندم اینطور نیست. بنابراین اکثر صیف و اکثر مسیر هرگز منات نیست یک

دوم آیا چه اکثر و چه غیر اکثر مسیر فی یوم که هرکس برای خودش مثلا فرض کنید که امروز من و بعضی اشخاص مثلا اشخاص مخصوصی اشخاص عرض میشود که اقلی اینا مسافرت میکنن با هواپیما مسافرت میکنن حالا مسیر فی یوم با هواپیما دور کره زمین بیشتره پس کمتر از دور کره زمین مسیر فی یوم برای اینجور اشخاص نیست کسانی هستن پیاده میرن الانم کسانی پیاده میرن اگر یک روز راه پیاده رفت و یک روز پیاده یک دو سه فرسخ بود این مسیر فی یوم است پس اگر مسیر فی یوم منات است مسیر فی یوم شخصیست شخص در یک روز راه با چه وسیله ای نه اکثر اکثر منات نیست اکثر هرگز منات نیست برای اینکه این شخصی که میخواد نماز بخوند در سفر آیا مسیر فی یومش با هواپیماست که یک روز راه دور کره زمین میگردد یا مسیر فی یومش پیادست که در یک روز راه دو سه فرسخ راه میره اولی مربوط به خودشه دومینم مربوط به خودشه حالا قال رسول وانگهی روایات دیگری هم در مقابل این روایات مقید هست که اصلا اکثر منات ذکر نکرده اصلا اصلا صحبت اکثر نیست بلکه انما جعل القصر فی ثمن فراسخ لانهم مسیر فی یوم دیگه به عقل بالسیر عقل ندارد اینو بخوایم بخونیم مفصل میشه اشاره میکنم فقط

مثلا فرض کنید که بله قد سافر رسول الله صلی الله علیه و سلم اذا ذی حشب و هو مسیر فی یوم من المدینه یکون الیها بریذان اربعه و عشرون میرن فقصر و ابتر فسار سنه پس مسیر فی یوم مسیر فی یوم بدون هیچ قیدی ذکر شده بنابراین این سه مسیر فی یوم مسیر یوم با قید اغلبین قابل قبول نیست مسیر فی یوم مطلق هم ازنظر دیگر قابل قبول نیست برای اینکه این مسیر فی یوم مطلق که شخصیست و نه اغلبین است در صورت خوف است به حساب آیاتی که شرط کرده خوف رو و این روایت که خوف رو شرط کرده. خب عرض میشود که حالا ما اگر بخوایم راه معتدل بریم معتدل فتوایی ها نه معتدل واقعی معتدل واقعی و واقعی واقعی اینست که اصلا نه هشت فرسخ نه مسیر فی یوم نه اغلبین نه غیر اغلبین شرط نیست بلکه فقط خوف است که اون هم خوف کاستی در کیفیت صلاته در کمیت صلاه هرگز کاستی حالا اگر ما بخواهیم فقیهان سنتی باشیم و به قرآن هم مراجعه نکنیم باید چه کنیم؟ هشت فرسخ درسته؟

نخیر پس یه زمانی در هر زمانی هر کسی یک روز راهش چقدر است اگر یک روز راهش عرض میشود که هشت فرسنگ است هشت فرسنگه هشتاد هشتاد هشتصد هشت هزار دو روز این فتوا برمبنای روایات مسیر فی یوم است که یک قید دارد یک قید سلبی داریم ما یک قید ایجابی قید سلبی که اغلبین قابل قبول نیست مسیر فی یوم طبق اکثر وصایص سیر و و اکثر مسافران حاکم بر این اقل نیست که یا بیشتره یا کمتره این یه قید قید ایجابی داریم که خوفه اگر خوف داشت مسیر فی یومه ولی اگر خوف نداشت یکی دور کره زمین بگردد خوف ندارد موجب قصر نیست نه در کم و نه در کیف.

خب این فتواییست که برمبنای فقاهت حدیثی قابل قبول است اما اگر فقاهت ما قرآنی حدیثی باشد اصلا مسیر فی یوم میره اینو توجیه میکنیم چرا در یک روز راه نماز قصر بود؟ برای اینکه در یه روز راه عسر بود خوف بود در سابق الزمان کسانی که سفر میکردن یک روز راه بود یا بیاض یوم یا شب و روز یک روز راه در راه حمله هایی میشد دزدانی بودند مخالفانی بودن کسانی که خطر داشتن ازنظر جانی ازنظر مالی بنابراین ایستاده بدون حرکت با رکوع و سجود و تشهد نمیشد نماز بخونن حداقل اینست که اگر این انسان ایستاده نماز بخوند رکوع هم بی حرکت ولی سجود نمیکنه اگر سجود بکند ممکن است که عرض میشود بهش حمله بشه.

بنابراین قصر از کیفیتی نوعا در کار و در یک راه این توجیهه ها نمیخوایم این حرف اگه این توجیه پذیرفته است پذیرفته است اگه پذیرفته نیست قابل قبول نیست ما حتی المقدور توجیه میکنیم که چون یک روز راه در اون زمان های گذشته که هشت فرسنگ بوده است در یک روز راه برخوردهایی خطرهایی جانی مالی و غیرهم در کار بوده در این خطرها یا کیفیت نماز کلا ازبین میره برا دویدن فان خفتم برای جان است یا نه کیفیت ما از نماز سجده بکند خطره دو سجده خطره یه سجده هم خطره رکوع خطره بنابراین این اخطار به اندازه خودش از کیفیت نماز میکاهد از قیام میکاهد احیانا از رکوع میکاهد از سجده کردن میکاهد از ایستادن بی حرکت میکاهد این کاهش های کیفیتی در مسیر فی یوم این است که راه ها خطرناک بوده چون راه ها خطرناک بوده است از جهت خطرناک بودن برای دفع این خطرها عرض میشود که قصر بوده است این توجیه برای این توجیه قابل قبول نباشد و روایتی این توجیهو نپذیرد ما اون روایتو میپذیریم نفی قضیه از طرفینی

خب حالا ما نداریم حالا عرض میکنیم حالا عرض میکنیم در هر صورت اگر ما کتابی صرف باشیم اصلا به سنت توجه نکنیم پس نماز یه رکعت از کجاست دو سجده از کجاست؟ رکعات نماز کیفیت نماز بدون رکعت بودن در حال در حال ایستادن یا فرض کنید که در هر رکعتی یه رکوع در هر رکعتی دو دو سجده در دو رکعت یه تشهد این از کجاست این نمیشه ولی اگر کتابی باشیم در اصل و سنتی باشیم در فرع نظر همینست که عرض کردم. یعنی اول با توجیهاتی با ادله مناسب عرض میکنیم که اگر مسیره یوم منات است اغلبین منات نیست وانگهی چون خطر داشته است عسر داشته است عرض میشود که معذور بودن ازین جهت معین شد که اینکار بکنه ولذا در بعضی روایت دارد که مخیر است مسافر چه قصر کند چه اجماع چرا؟ مخیر است اگر موجبات قصر است قصر کند اگر موجبات قصر نیست قصر نکند ما اگر کل روایات رو در نظر بگیریم این تناقضات متعدد و توافقات متعدد در روایت هست خلاصه مطلب این است که با خوف قصر در کیفیت اما اگر خوف نباشد نه در کیفیت است و نه در کمیت است نه در زمان است نه در مکان است در هیچی نیست.

حالا من به آیات قرآن که آیات محوریش از جمله آیه صد و یک سوره نسا است و آیه عرض میشود که بقره است قبلا قبلا حساب میکرد حالا حساب نمیکند اون میگد که اگر ما بخوایم میانه رو باشیم در فتاوا ببینید میانه رو در فتاوا یک میانه رو سنتی یک میانه رو قرآنی میانه روی قرآنی همینست که مسیره شرط نیست سواره شرط نیست مسیره شرط نیست حالا شرط نیست ولیکن در میانه روی سنتی ما میگیم باید مسیر فی یوم به اغلبین نباشد مسیر فی یوم بر مبنای خوف باشد اگر در مسیر فی یوم یا ده اگر ده روز راه صلاه خوف نباشد اصلا قصر نیست اگر سنی باشد فقط ولیکن ما قرآنی هستیم در اصل و سنی در فرع در قرآن توجیه غلط است ولی در سنت توجیه درست است. ما روایات رو توجیه میکنیم آنچه قابل توجیهه و آنچه قابل توجیه نیست برخلاف قرآن است برخلاف موازین است قابل قبول نیست.

حالا شما آیه صد و یک سوره نسا رو در نظر بگیرید سوره نسا آیه صد و یک بله ما در این آیه یک تحلیلات و یه سوالاتی داریم آقایون فکر کنین روش ببینید و اذا ضربتم فی الارض ضرب چیست؟ آقا این ضربو مصوری کردیم ضرب مصوره نیست اولا آیا ضربو متعدی به نفس هست یا نه؟ بله پس فی چیکارس اینجا ضربتم ارض که نیست وانگهی ضربتم ارض سفر نیست ضربتم ارض نه سفر نه جنگه ضربتم فی الارض زدید در زمین چیو زدید مضروب محضوف ضربتم انفسکم فی الارض خود را در زمین زدید خود را در زمین زدن یعنی سیر خطرناک کردن چه در داخل وطن چه در خارج وطن چه در خانه اگر در خانه هجوم کردن در خانه را باز کردن اصلا حرکت میکند این حرکت حرکت اضطراب آمیز است میزنید در زمین خود را به زمین و زمان میزنید چه دفاع کنید از خودتون پس ضربتم فی الارض غیر ضربتم ارضه از زمین را زدید زمین قابل زدن میشه.

پس این یک نکته ضربتم مفعولش محذوفه و این ضربتم در کل قرآن و این سفر نیومده و اگر ما سفر بود میفرمود که و اذا سافرتم آیا سافرتم مختصرتر است یا ضربتم فی الارض؟ سافرتم و آیا اگر سافرتم بود قدر عرض میشود که طریق اولویت ضربتم بود یا به عکس ضربتم فی الارض در حال خطره آیا در حال خطر قصر کردن نماز واجب است میگد تهدید کرده اگر در حین خطرم باشد قصر واجب است از دانی به عالی میرون یا از عالی به دانی؟ اگر سافرتم بود از سافرتم میشد استفاده ضربتم بکنیم اگر سفر کردید ولو بدون خوف اگر سفر کردید نماز را قصر کنید اولا سافرتم مختصرتر است و ضربتم فی الارض مفصل تره و ثانیا اگر سافرتم بود به قیاس اولویت قطعی ضربتم هم مشهونه برا اینکه اگر سفر عادی بدون خوف بدون ترس میره به مقصد سفر غیر عادی با خوف با ترس به طور قطع میره مقصد مثلا ولا تقل لهما اف اگر بهش ولا تضربهما از لا تضربهما لا تقل لهما اف استفاده نمیشد ولکن از لا تقل لهما اف لا تضرهم استفاده میشد بنابراین این بعد دوم.

فلیس علیکم جناح چرا نفرمود یجوب علیکم؟ با اینکه برای حفظ جان واجب است کاستی از نماز و کاستی از هر چی چرا برای اینکه مسلمون رو اینجا عرض کردم مسلمون ها به قدری به نماز علاقه مند بودند که حتی در خطر کشته شدن حاضر نبودن که از نماز کاستی ایجاد بشه. سوال آیا این اصراری که مسلمون ها در تکمیل نماز داشتند و برای نفی این اصرار فلیس علیکم الجناح آمده این مهم تر است یا مسافر؟ برای مسافران بدون مرض بدون حرج بدون خطر روایت دارد که واجب است قصر چطور برای مسافر که خطری هم در کار ندارد واجب است قصر و تعبیر وجوب داره ولکن برای کسی که در جنگ است و خطر جانی دارد لیس علیکم جناحه؟ من الصلاه عرض کنم بعد چک کنید من الصلاه الصلاه اگر صلاه چاهار رکعتی باید ذکر بشه الصلاه دو رکعتی سه رکعتی چاهار رکعتی رو شامله وانگهی حتی صلاه چاهار رکعتی را اگر کیفیتش را در یه رکعت میتوانی انجام بدید بقیه نمیتونی انجام بدی فقط در یه رکعته فقط در یک رکعت در نیم رکعت در کمتر اگه کسی نمیتونه انجام بده انجام بده و بقیه رو بدون کیفیت بره ان خفتم ان یفتنکم

اگر بترسید ببینید اولا سفر جنگ است ثانیا هر جنگی نیست ممکن است شما سفر جنگ یا حذر جنگی یا در داخل وطنتون یا در خارج وطنتون یه جنگ گرفت البته توضیحات و تفسیرات بیشتری داره بعد عرض میکنم یه جنگ گرفت حالا به جنگ رفتن سه بعدیه یا خوف دارید یا خوف ندارید اگر خوف ندارید شما غالبید کشنده اید کشته نیستید خطری به شما نیست اینجا ولو سفر جنگه یا حذر جنگه اینجا قصره بنابراین ان خفتم اگر در موارد مختلف که خوف است و عدم عم است و بینهماست فقط در صورت خوف لا لیس علیکم جناح بعد ان یفتنکم.

یفتنکم چیه؟ فتنه چیه؟ فتنه در لغت اینست که فتنت ذهب بالنار اگر طلایی مخلوط با فلزای دیگر بود برای جدا کردن طلا از فلزای دیگر تو آتش میذارن پس فتنه آزمونیست آتشین بعد ببینید و این آزمون آتشین رو به خود قبول کرد پس در آزمون آتشین است نه صرف خوف صرف خوف نیست فقط بترسه دلش نخیر اگر آزمونی آتشین باشد که عقلا و عرفا ممکن است صدمه انسان ببیند یا کشته شدن یا زخمی شدن در اینجا فلیس علیکم جناح ان الکافرین کانوا لکم عدوا مبینا حالا این قصر چیه؟ ببینید نماز دو کیفیت دارد و یک کمیت. کیفیت خودی و کیفیت برونی کیفیت درونی و کیفیت درونی نماز با کمیتش این کمیت درونی ایستادن رکوع کردن سجود کردن تشهد با حالت راه نرفتن حرکت نکردن طولی این کیفیت درونیست.

کیفیت برونی جماعته ولذا آیات جماعت فاذا کنت فیهم کیفیت درونی نماز واجب است کیفیت برونی نماز یعنی در مثلث نباید یکی کمیت رکعات چاهار سه دو واجب دوم کیفیت درونی که عرض کردیم واجب سوم کیفیت برونی یعنی جماعت برحسب آیاتی که از جمله آیه صد و یکم این جلسه خواهیم خواند نماز را حتی المقدور به جماعت باید خوند حتی اگر کل رکعات را نتوانستید با جماعت بخونید یه رکعت را دو رکعت را نماز چاهار رکعتی رو یک دو سه سه رکعتی رو یک دو دو رکعتی رو یک هر مقدار که امکان دارد از نماز که خوفی در کار نیست بخونید و بقیه رو به طور فردی بخونید. بنابراین اینجا محور ان تقصرو الصلاه قصر از صلاه است و صلاه دارای سه بعد است چطور دو بعد مفعوله عنه یک بعد مذکوره چطور یک بعد که بعد رکعاتی باشد میگید چاهار رکعت دو رکعت اما بعد کیفیت درونی و بعد کیفیت برونی مفعول عنه هر سه بعد مشهونه. منتهی در این سه بعد بعد کمیت منات نیست چرا؟ برای اینکه چیزی که انسان را فرار میدهد از خوف فرار میدهد از خطر چیه؟ آیا کاستی از کمیته یا کاستی از کیفیته؟ شما از کمیت هر چه هم بکاهید و از کیفیت نکاهید خطر هست اگر چاهار رکعتی نیم رکعتم بخونی یه ذرم بخونی عرض میشود بمب میاد انسانو هلاک میکنه بنابراین این کمیت نیست که کم و زیادش خوفو کم و زیاد میکنه کیفیته. کیفیت یعنی به جای ایستادن دویدن به جای رکوع رسمی اشاره کردن سجود رسمی اشاره کردن تشهد اصلی اشاره کردن و ادله ای بر این مطلب داریم بعدا عرض میکنم خب بعدش

و اذا کنت فیهم تا آخر و بعدش و فاذا قضیتم الصلاه خب کدوم صلاه رو؟ این صلاتی که قصر کردید قصر از کیفیت نماز برونی و درونیش کردید این چون نماز قاصره ولو واجبه این نماز نماز مقام نیست چون اقم الصلاه یعنی با هر سه کیفیت نماز به پاداشتن چون معذور بودید و در صورت خوف کیفیتی را یا کل کیفیت نماز رو ترک کردید فاذا قضیتم الصلاه فاذکروا الله قیاما و قعودا و علی جنوبکم یعنی جبران کنید چون نماز اقم الصلاه لذکریست نماز برای ذکر است چون نماز برای ذکر است بنابراین چون این ذکر نماز ازنظر کیفیت نقصان نقصان پیدا کرد ازنظر خطر بنابراین اینو جبران کنید فاذکرو الله قیاما و قعودا و علی جنوبکم

نخیر اون یه رکعت جماعته بقیه فراداست بعد عرض میکنیم یک رکعت فاذا سجدوا سجده اوله دیگه فاذا سجدوا این یه رکعت عرض میشود که فلیکون سجد سجدوا صدقش در سجده اول ‌کافیه یا نه؟ بله دیگه سجده واحد سجده ببینید بله باید بلند شه و سجده دوم رو اشاره کنه بله این باید بحث کنیم مثلا فرض کنید که اگر خانه ما در یک خیابون بلوار همین پنج چراغ قرمزه گفتن که شما به چراغ قرمز رسیدید دست راست ولو چندمه اوله دومه سومه چهارم اوله اینجام فاذا سجدوا سجدتین بعد از سجده سجده اوله یعنی به کیفیت نماز با یک رکعت با رکوع و سجده اجرا کند کیفیت عرض میشود جماعتی بعد بقیه را فرادی انجام دادن با نفی کیفیت یعنی سجده دوم اشارست رکوع با اشارست همش با اشاره بله از هر دو حساب میکنیم بعد عرض میکنیم من اینجا اشاره مطلبو دارم عرض میکنم عرض میشود که بله خب

ببینید فاذا قضیتم الصلاه این نمازی که با عذر حتمی کیفیتش از بین رفت هم جماعتیش و هم فراداییش هم کیفیت درونیش بعضا هم کیفیت جماعتیش بعضا ازبین رفت فاذکروا الله قیاما و قعودا و علی جنوبکم جبران کنید کمااینکه در نماز حائض و نفسا که عرض میشود که معذور از نمازه روایت دارد که جبران کند یعنی رو به قبله بنشیند و ذکر الله بگوید به مقدار صلاه که بعدا خواهیم عرض کرد.

حالا انجام دادی قضا انجامه انجامه قضا قضای صلاه موقع ادا نیست یعنی وقتی که این نماز رو ان الصلاه کانت علی المومنین کتابا موقوتا مثلا این جواب کسیه میگد که خب ما نماز را ان الصلاه کانت علی المومنین کتاب موقوتا وقت نماز ازبین نباید بره ولو نماز دست و پا شکسته ولو فاقد طهورین ولو چه نماز در وقت ازبین رفته یعنی بعد عرض میکنیم بعد حالا فاذا اطماننتم ببینید اطماننتم در مقابل ان خفتمه دیگه یا انسان در حال اطمینان است یا در خوف سوم داریم نه خوف نه اطمینان داریم اصلا یا در حال اطمینانه بنابراین در حال خوف قصر است از کیفیت در حال اطمینان فاقیموا الصلاه مگه قبلا اقامه صلاه نبود قبلا اقامه نبود چون اون صلاتی که مامور بوده است با حفظ دو کیفیت و کمیته این دو کیفیت با عذر ازبین رفت بنابراین اقامه نشد درسته معذور بودید در اقامه نداشتن ولکن اقامه داشتید فاقیموا الصلاه اقامه کنید یعنی نماز را به پا دارید با حفظ کمیت و کیفیت چرا؟ ان الصلاه این جواب اینست که چرا اون نماز ناقص را ما تاخیر نکنیم بعد از وقت ان الصلاه کانت علی المومنین کتابا موقوتا.

آیه دوم سوره بقرست که عرض میشود که آیه دیویست و سی و نه نخیر قضیتمه اقمتم نیست برای اینکه اون نماز اون نماز دست و پا شکسته اقامه نبود که بله بله بله بله بله بله بله حالا حالا این ولذا امره حالا قضیتم خاص در موقع امر هم همینطوره اگر قضیتم مقابل اقمتم نباشد انجام ولیکن همیشه اقیموا الصلاه فاقیموا الصلاه الصلاه دیگه فاذا فاذا اطماننتم فاقیموا الصلاه یعنی قبلا نماز رو دست و پا شکسته بخونه مجبورا ولی اقیموا الصلاه ان الصلاه.

حالا سوره بقره آیه دیویست و سی و نه حافظوا دیویست و سی و هشت دیویست و سی و نه حافظوا علی الصلوات و الصلاه الوسطی و قوموا لله قانتین قیامه ببینید قضا نیست لله عه فان خفتم اگر بترسید از قیام و اقامه صلاه با شرایط عرض میشود ‌که کلیش که دو کیفیت جمعیتیه فان خفتم فرجالا او رکبانا جمع راجل و راکبه فاذا امنتم اونجا اذا اطماننتم بود بنابراین اگر عمد داشتید در آیه بقره اگر اطمینان داشتید در آیه نسا کلا چه مسافر چه مسافر نماز باید کامل بخونید پس این دو آیه نص است در جهاتی که نماز مسافر به عنوان مسافر هیچ قصری نه در کمیت نه کیفیت نداره در این دو آیه بیشتر کنید در این نکاتی که عرض کردم فکر کنید ببینید چی میشه.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

بله کیفیتی که از طرف خدا به وحی تعلیم شده یک بعدش قرآنیست و یک بعدش سنت قطعیست این بحثم بحث خواهیم کرد که آیا این نمازها رو عرض میشود که دو رکعت دو رکعت خدا کرده و بقیه رو پیغمبر درست کرده این قابل قبول نیست بحث میکنیم بعدش. ما نمیدونستیم که کی نماز بخونیم ما اصلا میدونستیم باید نماز بخونیم قبل از وحی قرآنی اصلا اصل نماز کیفیت نماز رکعات میدونستیم اصلا این باید بحث کنیم

بله بله بله این بحث بعدی ببینید یا اینکه مشقت حرجیست یا مشقت عسریست یا مشقت فوق جانیست سه مشقت داریم یا یسر است سفری به راحتی انسان انجام میده و خیلیم راحته وقتم زیاد تره نماز بیشتر بخونه این یسره یا مشقت حرجیست در مشقت حرجی جایز است از کیفیت کاستن کمیت نه چون حرج در کمیت شما چاهارصد رکعت نماز بخونید خوابیدید ولی از کیفیت اگر مشقت حرجیست رکوع سجود حتی قیام بدون عصا در اینصورت عرض میشود که حرام نیست ولیکن مستحب است که این مشقت تحمل کنه ولیکن اگر مشقت عسری بود عسرم دو جوره یا عسریست که قابل تحمل است یا قابل تحمله اگر عسر قابل تحمل است شبیه حرجه ولیکن اگر عسر خطریست خوف جانیست خوف مالیست خوف عقلیست در اینصورت فان خفتم فاذا بنابراین در بعد ان خفتم است که واجب است انسان قصر کند ولکن در بعد یسر واجب است قصر نکنه و در بعد حرج رجحان دارد که قصر نکنه این بحثای بعدیست که بعدا خواهیم عرض کرد.

بله بله عرض کردم خیلی کم نمیگیم جنگ نباشه اینارو فردا عرض میکنیم که ما ضرب در قرآن عرض میشود که چند آیه داریم و سفرم چند آیه داریم توجه کنید لفظ سفر سفر است لفظ ضرب ضرب نیست اینا گاه اوقات هم ضرب الارضه هم سفر گاه نه ضربه نه سفر گاهی اوقات سفر است و ضرب نیست گاهی اوقات ضرب است سفر نیست این چاهار بعده ضرب است که پا به زمین کوبیدن ضربتم انفسکم فی الارض ضربتم فی الارض مفعول عرض میشود که چون ضربتم متعدیه دیگه خود را به زمین زدن خود را به زمین و زمان زدن برای این خطره یا خطر جنگه یا زحمت تجارته کمااینکه بعد که ضربتم در کل قرآن در عرض میشود که حرکت حرکت خیلی مشکل حرکت خیلی مشکل مخیف را میگن یا خوف خیلی قطعیست و خوف جانی یا خوف ضرره مثل تجارت مثلا ضربتم کلا در قرآن سافرتم نیست برا اینکه ممکن است سفر نباشه سفرم ممکن است خطری بنابراین من وجه بین ضرب و سفر من وجهه گاه جمع میشن گاه توقف نمیکنن گاه ضرب سفر نیست گاه سفر ضربه بنابراین استناد به آیه ضربتم به سفر