الحمد الله رب العالمین صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
راجب حکم نماز جماعت با شرایطش، مانند سایر احکام با برادران بزرگوار فقیه قدیما و جدیدا ما عرائضی داریم همان طور که اونها به ما تحمیل نمی فرمایند ما هم به اونها تحمیل نمیکنیم.
واگر کسانی پیدا شوند روی بعضی از نظرات مهر شزوز بزنند و مهر تخلف بزنند و بگوینند بر خلاف چنین و چنان است این ها اهل علم نیستن اینها عوام اند، عوام کالانعام اند. فی سبیلا برای این که قاعده ی در احکام مختلف فیها یا احکامی که میشود مختلف فیها باشند برای شخص مجتهد مراجعه به کتاب الله وعرائضهی سنت رسول الله صلوات الله علیه است و از برای مقلدین تقریض روی اجتهاد سعید که تقریض کنند از کسی که برمحورکتاب و سنت فتوا میدهد بنابراین این حرف خیلی عوامی است چرا آنچرا دیگران میگویند شما نمیگویید خب اونم میگه چرا انچرا من میگویم دیگران نمیگویند این حرف هم درست نیست این هم درست نیست این نادرست اینم نادرست
علیک السلام اگر چرایی از نظر علمی و حوزه ای بتواند در کار باشد این است که چرا خدا اینطور میفرماید شما اینطور میگی؟ چرا سنت این طور است شما اینطوری میگی؟ اما چرا شهرت اینطور میگد شما اینطور میگی؟ باب الله صحبت میشه
چرا اجماع؟ کتاب وسنت چرا این طور فهمیدین؟ خب اجتهاده دیگه مگر ایراد در اجتهاد دارید ما اوزان خیر لکم مطالب علمی که هوو چاقو و جنجال و قال و غوغا و دشنه و خنجر و این حرفا که ندارد که بالضروره اتباع آیت الله بروجردی رضوان الله علیه فرمود اتباع. اتباع بالاتر از اجماع و بالاتر از اجماع اطباق ضروره است خب ما در مقابل بعضی از احکامی که ضرورت فرحین هم پیدا کرده است لحجت کتاب میتوانید بایستید چون ضروریتر از هر رویه کتاب الله است مگر این طور نیست.مگر این که ما نخوایم اجتهاد کنیم بخوایم تقلید کنیم تازه تقلید هم بخوایم بکنیم تقلید هم اگر بکنیم بر مبنای کتا ب الله در اصل و سنت رسول الله علیه نه بر مبنای چه فرموده ان چه فرموده ان برای کسیکه تقلید کنم از فرموده ها دیگه نمیشه خب در بحث نماز جماعت اون روز عرض کردیم که راجب حکم نماز جماعت که آیا وجوب است و یا رجحان است کل علمای شیعه تا اونجا که میدونیم البته کل نمیشه گفت چرا همه که نوشته ندارند همه کتاب ندارن که همه فتوا ندارن که پس اجماع به معنی اطباق نمیشه پیدا کرد. اطباق آقای بروجردی اطباق کتابیه که تالیف کردن اطباق کل نیست
تازه ضرورتش هم این طوره اونی که در فریقین ضروره است یعنی اونهایی که رای دارند و رای شون دیده میشود و میشود بدست آورد کسانی که روش ها رو ننوشتن و فرق نداره پس ضرورتی هم ما به اون معنای واقعی صد در صد نداریم. تازه اگر هم داشتیم اگر کل علمای فریقین اگر لوح بزار اینجا چند تا لوح اگر کل علمای فرقین فتوا زدن به مطلبی که من و شمایی که صاحب نظریم این خلاف حرم ذلک علی المومنین قرآنه فتوا رو قبول داری دیگه دعوا هم که نداریم که دعوا را جاهل ها میکنند قوم و جنجال را عوام ها انجام میدهند فلانی میگفت پشت سر فلانی نماز نمیخونم چرا ؟
فلانی خودش مجتهده مجتهد من کس دیگه است.مجتهدا هم باید پشت هم نماز بخونند آقا اسلام میگوید شیعه پشت سر سنی نماز بخواند
رمز وحدت است صلاه جماعت مگر این طور نیست اینا متصله حالا در روایت ما از آیاتی از کتاب الله استفاده مطلب را کردیم که جماعتی که مفرق نباشد به این شرط جماعتی که جماعت ضرار نباشد چنانکه مسجدی که مسجد ضرار نباشد ،جلسه ای که جلسه ی ضرار نباشد درسی که درس ضرار نباشد تا آخر حالا ما به جماعت جماعتی که جماعت ضرار نباشد نه این که در یک محیط خاصی یک نماز جماعت بود ده تا بخونن همه اش یه جور دیگه اس. اون جماعتی که جماعت ضرار نیست ولو سنی باشد شما در به عنوان تقیه در حب و یا تقیه خوف عرض میشود که نه تنها میتوانید نماز بخوانید بلکه واجب است نماز جماعت را بدون عذر شما انجام بدهیم ما از آیات در سه چهار بعد اینطور استفاده کردیم حالا روایات اگر ما روایتی میخونیم برای چی میخونیم برا اینکه ببینیم قرآن مخالف داره یا نه اگه مخالف باشه که قبول نمیکنه که میبینیم آیا میشود مخالف باشد یا نه آیا میشود توجیه کرد روایات رو آخه توجیه کجا میشود کرد در جایی میشود روایات رو مطابق سلیقه ی انا توجیه کرد که روایات بر خلاف قرآن باشه حالا اینطور نمیخوایم دور بریزیم اما اگر روایاتی نص است بر موافقت با قرآن شریف توجیه کنه روایات رو این تقبیح است این توجیه نیست توجیه به سود فهم من اما اگر من یک مطلبی را عرض کردم اجتهادا یا تقلیدا برخلاف نص آیه است و بر خلاف نص روایت است خودم را باید توجیه کنم آنچه را در مغز من آمده است اجتهادا یا تقلیدا که بر خلاف نص مقبول است.خودم رو باید توجیه کنم بزارم کنار و قبول کنم بنا اینکه به عکس ببخشید آدم سوار خر میشه یا خر سوار آدم میشه؟ خرکه سوار آدم که نباید بشه بعضی خرها سوار آدم میشن میدونی کدوم خرها یکی آدمی سوار خری شده هی نشسته رام نمیره نشسته میزنه نشسته میزنه دوره ی پیغمبر برحسب آیه ی سوره ی انعام باید که این آدمه دولا شه خره سوارش بشه جزای خدا که جایی نمیره که
حالا در اینجا ما داریم بحث میکنیم این از نظر ایات ماست روز سه شنبه و چهار شنبه بحث کردیم حالا روایات در روایات من بارها عرض کردم خدمت برادران که از مفصل ترین و عمیق ترین و دقیق ترین کتاب های روایی شیعه با این که فقه است حلاله علائق مرحوم شیخ رضوان الله علیه که ایشون نه اصولی بودن نه اخباری بودن بینهم بودن اینا که قرآنی نبودن در طب سنتی معتقد بودن
نه اصولی صد در صد و نه اخباری صد در صد و من قبل ها و قبل ها وقبل ها این مطلب را از بزرگان بسیار بزرگی شنیده بودم بعد تحقیق کردم دیدم درسته مرحوم آیت الله بزرگوار که استاد آقای بودنو ما بچه بودیم درسشون بودیم
ایشون فرمودند که فقیه بسیار بزرگواری هم بودن در تهران افتادیم
از شاگرد های خیلی خوب مرحوم آخوند بودن فرمودن که به نظر من
حدائق روایاتی را که جمع کرده است از وسائل بیشتر است و از کتابهای دیگر به طریق اولی بیشتر است ونه تنها بیشتر است بلکه تالیف شده حالا
این کتاب رو ما در حضورش هستیم روایات روایشون نقل میکنه البته اگر اشکال داره در بعد دیگر است که ایشون بین النفوس الاخباری است این بعد سوم است . بعد چهارمه.ما نه اصولی هستیم نه اخباری هستیم ما قرآنی هستیم محور کتاب الله است همانطوری که رسول الله
صلوات الله علیه و ائمه معصومین علیه السلام محور اصلی شون قرآنی بود. ثقل اکبر است بین ثقل اصغر بودن ما میگیم اون ثقل اکبر است و ثقل اصغر هم که در حاشیه ثقله اکبر است حالا روایت این روایات ما هر چی میخونیم خواهید دید نه تنها دلالت بر وجوب شرکت در نماز جماعت میکند بلکه بالاتر است خب ما یه وجوب عادی داریم یک فرض داریم فریضه و در روایاتی داریم که مثلا از امام سوال میکنن که این فریضه است یا غیر فریضه. به فرض در کتاب الله وجوب ش ثابت است فریضه است، اونی که درسنت ثابت است اونو سنت میگیم یا واجب نیست این منطق در روایات ما هست حالا در کتاب الله ما استفاده ی وجوب صلاه جماعت رو کردیم البته با شرایطی قبلا حالا روایات حدائق شیخ بهرامی جلد یازدهم صفحه ی هشتاد و سه من اول روایات ایشون رو میخونم مقداری اذا عرفت ذلک فعلم ان البحث فیها المقصد یقرا فی تفاوت الاول فی الجماعه فی رساله قبلا بحث هایی کرده ایشون المسئله الاولی لا خلاف بین الاصحاب رضوان الله علیه فی ان الجماعه لا تجب اصاله الا فی الجمعه والجمعه والعیدین مع الاجتماع الشرایط المتقدم فیهما
گفتیم حرفو قبول نداریم لا خلاف اصحاب فی الجماعه در جمعه عرض میشود الا در روایات جماعت اصالتا واجب نیست نه خیر جماعت اصالتا واجب است د رغیر البته در جمعه هم علیک سلام اصالتا واجبه و در عینین فرعا با اصول شرعا اون بحث دیگری است مثل علمای شیعهنه ما دوحرف داریم نه یه حرفه این که میگن لا خلاف بین العلما چیکا ر میخواد اطباق واقعی درست کنه چرا برا این که علمایی که شما فرمودین لا خلاف
همه شون که نوشته ندارن، همه شون که فتوا ندارن همه شون که پدرشون که زاهد نیست درصد علمایی که نوشته دارند و فتوا دارند اون پنجاه درصد هم نمیشه سی چهل درصد بیست درصد ده درصد بنابراین شما آرای اکثر علمای شیعه رو نمیدانید پس چطور ادعای میکنید بلا تشبیه بنی سائقه واجب چند نفر میدانند
چهار مثقال آدم اونجوری در سقیفه علیه سلام بنی سابقه بود گفتن اجماعه و این اجماع محکم است بر کل قرون اسلامی که امیرالمومنین یکی از گله هاش هم اینه چهار نفر نشستنو و رای دادنو یک نفر رو معین کردن اجماع شد چه اجماعی حالا دیگه اونطور نیست اگر چنان چه شما تحصیل اجماع کردی بالاتر تحصیل اطباق کردی چرا یک شهرت داری یک احترام منقول داری یک اجاره محصل داری یک اطباق داری یک دفعه خب اجماع منقول که به قول مرحوم آقای بروجردی مرحوم ابوالمکارم ابن زهره که همون روایاته
اجماع محصب این ها باشد اگر در عصری اجماع کردن به شما محصلین . سوم سوم عرض میشود که اطباق اطباق این است که نه اینکه در یک زمان در کل زمان های تاریخ فقه تمام علمایی که درهر عرصه ای نظر داشتن اطباق ولی به استاد بزرگوار میگوید حجت باز نیست چرا برا این که این اطباق کج وضعی میکند کج وضعی میکند درصدی از علمای اسلام این طور رای دادن بقیه چی نظیرش در صلاه مسافر که هم در تصویف بنده نوشتم وهم در کتاب نماز مسافر که اگر کسانی ادعا ی اجماع کنند که به اجماع علمای شیعه نماز در هشت فرسخ از قصر است میگیم دروغه چرا میگیم تا وقتی که ماشین نیومده بود آقایون به حساب این که هشت فرسخ ومسیر طی یکسان است گفتن هر کدوم وقتی که ماشین اومد و مسافت سیر بیشتر شد بیشتر شد فرق کرد صد برابر شد سفر با ماشین تا سفر با الاغ مثلا در اینجا هم رای دارن
فقط سه تا رای دارن که موافق نظر ما حرف زدن سه نفر یکی صاب ملائک است اگر مسیرت یوم با صاب فرق کرد مخیر است مکلم هر کدوم رو عمل کنند یکی دیگر صاحب الوسیله صاحب الوسیله نه خیر اینجا مخیره در عمل نیست مخیره در نظر است اگر اینو بگی تا آخر میگه اونو میگه تا آخر سوم شهید ثانی است عرض میشود در روم و شهید اول در تهران نمونه است اصلا اینا میگن نه خیر اگر چنان چه اختلاف پیدا کرد مقدار مسیرت یوم به اغلب سیر والقاده المسیر
روایت همین رو میگه تعداد بیشتره ضعیفتره محور اینه در کل روایاتی مه مسیره یوم و تمام فواصل ذکر شده اصل را یوم گرفتن پس اگر رای است اگر هم نیست شما چطور میگویید علما یی که فرموده اند یا فراسخ یا مسیر یوم قصره چطور به عهده ی اونا میگذارید که اگر این اگری که آقایون گفتن اگر فرق کرد مسیر صلوات الله پس اجماعه خب شما عکسه. چرا عکسه؟ برا این که کل علمایی که برای ما این روایات رو نقل کردند همه این روایات رو قبول داشتند مسیر یوم از منات است ومنات اصلی است علمایی که مسیره یوم رو نقل کردن به اغلب سر علی المسیر که منات است و منات اصلی است قبول داشتن یا نداشتن. اگه قبول نداشتن چرا نقل کردن به قول یکی میگفتش که مرحوم مجلسی مرحوم فرمودن در بحارالانوار در باب فتاوه خودش از بس وضعش خراب بود زایید هفت تا عرض میشود که گفت حالا شما نظرتون چیه گفتم والا یه نظر میگن که ایشون قبول نداشته بره بشینه یه نظر هم این است که ایشون یادش رفته توجه نکرده میخوایم خیلی تنظیم کنیم
خدا در قرآن میفرماید که خب مریم یه بچه زایید بدون شوهر اما انا یکون ولو ولد تکن صاحبه
مال مردی است که بزاد خودش بدون زن اینا خدا محاله
اینی که خدا میگه محاله مال مریم ممکنه شد معجزه بود مال این که محاله اگر بشد خلاف محاله وهم اعجزه یعنی جناب عمر از مریم بالاتر است نمیشه حرف زد که چیزی که انسان مینویسه و رد میکنه قبول داره دیگه حالا بالاترش علماء علمای بزرگوار که کتابهای استدلالی فقه مرقوم فرمودند و روایات نقل فرمودن کتاب های خالص روایتی یا کتابهای استدلالی روایتی فقهی که این مسیره یوم و قال علی المسیر روایاته که نقل کرده اند که در از اونجایی که که اذا ذهب وریدا و قد شعرا نوما اونجا هم که مسیرتش یوم دارد مسیرت یوم به اغلب سر والقار المسیر پس ما ادعا میکنیم که علمای شیعه اجماع دارند برا این که مسیر یوم و السر الغالب علی المسیر در هر زمانی به حساب خود ش مفاده غصبه
پس الان ما میتونیم نقل کنیم به اجماع نمیکنیما میتونیم نفی کنیم در مقابل حرف اوامر
میتونیم نقل کنیم که اجماع علمای شیعه که سه نمونه اش صاحب مدارک است و صاحب وسیله است و عرض میشود القاده علی المسیره که حالا رساله هایی که از پنجاه سال به قبل به بعد ماشین آمده نوشته شده و اینطور نوشتن این ها که اجماعشون که منات برگردیم به حرف خودمون
درباب جماعت در باب جماعت شما صاحب حدائق که ادعای اجماع علمای این ها میکنید این اجماع علما نیست اجماع کسانی است که شما اطلاع پیدا کردین تازه بعضی مولفات هم که بعضیا بوده پیدا نکردین، اجتماع احاطه بر کل مولفاته احاطه بر کل خصوصیات داریم
الانش که اینقدر وسائل چاپ وماپ و این حرفا زیاده و بدست آوردن محصولات با فتوکپی و زیراکس زیاده الان نمیشه ادعای اتفاق صد درصد کرد در زمان صاحب حدائق که صد وچهل پنجاه سال پیشه چاپ نبوده و وسایل هم این جور نبوده که به مولفات دست یابد انسان هر قدر هم محقق باشه ولو مرجع تقلید باشه اجماع علما و اینا میشد در دسترس باشه پس صوره در اینجاست نه اولا کل علمای اسلام رو شما تحقیق نکردین نمیتونین ثانیا اون علمایی که مولفات دارند دست شما نرسیده، جز اون علمایی که مولفات دارن و میشد به دست رسید حتی اگر کل علمای اسلام صد در صد رای داده بودند برای این که نماز جماعت وجوب اصلی ندارد ما با کمال احترام و احتزاز میگفتیم نه ولی ما رای داریم که وجوب دارد به دلیل کتاب در بعد اول و به دلیل سنت دربعد ثانی حالا بعد ثانی رو میخونیم بله اگر خلاف صبر کنید اگر خلاف پیدا میکنی اونا هم مسلمانن یکیش هم خداست روایت عرض میکنیم خدا روایات حالا نییستش صبر کنید ببینید اگر پیدا نکردید پیدا نکردن دو بعد داره یکی که اونا همه رای دارند
باز توجه نکردی ایشون ادعا کرده است که لا خلاف بین تمام علما که نماز جماعت واجب اصلی نیست میگیم لا خلاف بین کدوم علما علمایی که شما کتاب هاش رو دیدید دیگه بیشتر از این که نیست
اون بعد دوم سوم نشد اونایی که چاپ نشدن و چرا توجه نمیکنی چرا توجه نمیکنی
در زمان ایشون که گشته است و در بحرین زندگی میکرده ایشون گشته است و اون میخوانیم پیدا کردیم میگیم اینه بله حالا اون مقداری که فکر میکرده درصد کمی الانش درصد زیادی نخواهد بود خب بقیه ای که پیدا نکرده است یا رای نداشتن اونا موافق اینن؟ معلوم نیست. مخالفن؟ اونم معلوم نیست. شک کافی هست یانه؟ پس شک کافی هست در لا خلاف لا خلاف نیست بلکه لا خلاف بین اوناییکه لا خلاف به این اجماع نیست اتباقه حالا روایات ببینید ایشون میگد که لا خلاف بین الاصحاب فی ان الجماعه لا تجب اصاله اونایی که رای ندارن اصحاب نیستن الا فی الجمعه مع الاجتماع الشرایط معصوم وتجب بالعارف و شبهه وفی جائره الصلاح معبود
مستحبه وقد این مال این والمشهور
بین الصحاب من اجماع استحبابها فی جمیع الفرائض
قالت الموسی فامته هو فیه نظر الی اخر حالا دوباره
عرض میشود که بله مثل این که قبل درسته خب روا شیخ عبدالله بن ابی یعقوب صفحه ی شصت و دو عن ابی عبدالله علیه السلام قال حم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به احراق قوم فی منازله نه خونه هاشون خود قوم خونه رو آتیش میزنن که الگو باشه حالا چی شده چنین کاری کردیم خودش زنده است نه خود این قوم رو با خونه شون رو صاب خونه و خود خونه رو آتش میزنن حم رسول الله صلی الله علیه وسلم به احراق قوم فی منازلهم کانوا یصلون فی منازلهم و لا یصلون جماعه بله فاتاها رجل الاعمی همت کرد پیغمبر اراده کرد کوری گفت که من چه کنم؟فاتاها رجل الاعمی فقال یا رسول الله صلوات الله علیه انی غریق البصر و ربما اسمع النداء و لا اجد من یقول لی الی الجماعه صلات معک فقال ه النبی صلوات الله علیه شد من منزلک الی المسجد حبا والجماعه چی شد فاعل هم ندارد یک بندی به خودت ببند. خب میشد. این یک خب این حداقل بله پیغمبر هم مبالغه میکنه؟ دروغ میگه؟ اونم دروغ میگه؟ امام صادق که میگه پیغمبر اهتمام کرد دروغ گفت امام صادق؟ خیلی خب نمی تونی قبول کنی بله روایت هایی که مخالف اجماعن نمیش قبول کنی پس آیه را قبول کنید که مخالف اجماع قبول نیست پس چی خیلی خوب پس شما همه روایات را بزارید کنار آیات را هم بزارید کنار آیات اول بزارید کنار چون اصل روایت هم همینو میگه همین میخونیم روایت همه میگه در باب زکات که صد روایت در باب زکات و تجارت میگن واجبه مرحوم شیخ طوسی رضوان الله علیه و من تبع توجیه کنه به چی استناد دادن؟ به شیخ طوسی اقتدا کنیم آخه شیخ طوسی هم به آقایون روایت باید استدلال کنه دیگه وقتی آیه ای اینا میگه روایت میگه آقای شیخ شما چه بزرگواری هستی بزرگواری چقدر نمیتونیم اینو قبول کنیم ما. و ان عبدالله بن السلام فی الصحیح کاری به سند نداریم، روایت میکنیم و ان عبدالله بن السلام فی الصحیح ان ابی عبدالله قال سمعته یقول ان اناس کانوا علی عهد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ابتهوا و عن الصراط ابتهوا چیه؟ میرفتن میرفتن امام کندی میکردن و قال رسول الله صلوات الله علیه لیوشک قوم یدعون صلاه فی المسجد ان نامر بحبز و یوزع علی ابوابهم و توقد علیهم نار و تخرغ علیهم بیوتهم تصمیمش اگر این عمل حرام نبوده حرامه آقا تصمیم میگیرن یا عادت دارن شلاق بزنن کاری نکرده یه نگاه کردی بابا تسمه و شلاق کسی میتونه بگه که مستحق شلاق خوردن باشه بعد بتونی ببخشید نتونی مطلبی است اگر تصمیم بگیرید که کسی رو شما حد بزنید همین تصمیم داره بگه که استحقاق دارد. اگر استحقاق حد داره شما حق ندار ی تصمیم بگیری اونم معصوم حالا غیر معصوم خودش میبازه اما معصوم رسول الله صلوات الله علیه که اولین ناقل شریعت است در رسالت وحی الهی تصمیم میگرد که خراب کند خانه و آتیش بزند خانه های کسانی که سستی میکنند در حضور نماز جماعت و مسجد نکرد نکرد ولی کرده که این تصمیم گرفتن استحقاق دارند این ها حساب حساب تسلیم که خانه را آتش بزنند عالم را آتش بزنند تو خونه برا ترک مستحب آقا برا ترک واجب این کارو نمیکنند مگر زناکاری این کارو میکنند مگه لواط کاره این کارو میکنند مگه سارقه این کارو میکنند این بالاترین حدی است که دراسلام نظیر نداره هم خانه شو هم خودشو آتیش میزنن ما داریم همچین چیزی اصلا در حدود اسلامیه ما چنین مطلبی رو اصلا نداریم در غیر ترک نماز جماعت به حساب بیاد عرض شود که سستی دروغ گفت؟ سیاست دروغ گو بود یا رسول ؟ خب در همون بحث داریم خب در همون بحث داریم مگر اجازه هست یک بچه ای که گناه نداره بکشن اونی که از امیرالمونین نقل کرده تهمت زده به حضرت استغفرالله به خیر آقا ماکه نمیدونیم دروغ را از مردم بگیریم مبالغه یعنی دروغ معصوم مثلا بعضی ها هستن بعضیا هستن که میگن خدا جهنم نداره بعضی از ملابوعلیا هستن خدا جهنم نداره چطور خدا چه احتیاج دارد خدا اینا رو گفته که مردم کار خوب بکنن مگه خدا عاجزه دروغگوئه. هم در اسلام اگر یک عالمی دروغ بگد از عدالت میفته، اگر یک فاسق دروغ بگد فاسق تر میشه ما چطور میتونیم نسبت کلاه گذاری به خدا بدیم کما این که در باب دین شریف یعنی چه؟ این حیله ای است بشر حیله رو کسی میکندکه عاجز باشد جاهل باشد، بدبخت باشد چه باشد خدا این جا کلاه بزاره مثلا خدا اگه لقمه ی گوشت خوک رو از اون ور خوردی حلاله میگن چه مثلا ببینید سه تا جماعت داریم صبر کن یک نماز جماعت درست و حسابی که مفرق نیست. نماز جماعت رسول الله این طور نیست امیرالمونین این طور نبود ائمه این طور نیست اینا که درست نماز میخونن. این نماز جماعت و اما یه نماز جماعتی است که نه خودش مفرق الجماعته عرض کردیم که
میفهمم ایا چرا توجه نمیکنی آیا کی گفت اینو کی گفت لقد کان لکم بله جوابش رو لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه ما اسوه حسنه داریم چون شریعت اسلام برای همه ی زمان ها و همه ی مکان هاست دیگه مصلحت تلاش کردن این کارما نیست کار بله این نظر مبارک جنابعالی همونی است که ما اونروزعرض کردیم که در این عرض میشود که هندسه ی مثلثاتی زوایای نماز جماعت فقط یک زاویه اش این احکام رو داریم زاویه ی دوم هم میگیما زاویه اول نماز جماعتی که اگر نروی این موجب سیلی زدن به چهره ی مسلمین است دوم نماز جماعتی که مفرق نیست اما بعد دومه اینم باید رفت در بعد دوم بعد سوم نماز جماعت که مفرقه نماز جماعتی که مفرق الجماعات است مثل جماعات ما در مسجدالحرام دست ما بیفته
ششتصد تا نماز جماعت میخونیم اصلا نباید خوند حرام اون نماز جماعت چرا؟ خود اون نماز جماعت مفرق الجماعاته ما که حالا بحث نداریم
ما در نماز جماعتی که آقای فلان درفلان جا میخواند و تمام صحن هم پر است و تمام حرم هم پر است و نماز جماعت همین یکیه عرض میشود که مابیایم نماز جماعت نریم این در بعد دوم حداقل ترکش حرامه بعد اول چیه؟ بعد اول نماز جماعتی که مانند رسول الله مانند امیرالمونین مانند ائمه میخونند که این سیلی زدن به چهره ی امام و ماموم است که جماعت مسلمین را شما عرض میشود که قضا کردین دربعد اول و بعد دوم است بعد سوم که ما عرضی نداریم که حالا ورای الفقیه مرسلم قال قال رسول الله صلوات الله علیه و قومه و تهظرن المسجد اولی اخرکن من النظرکم
یک توجیه که نمیخواد اینم که بگن پس چرا پیامبر آتیش نزد؟ ها پیغمبر میدونی چراآتیش نزد چون پیغمبر این کارو کرد اومدن نماز اومدن دیگه وقتی اومدن آتیش زدن نمیخواد که پیغمبر این کارو کرد گوش کردن اومدن نماز مگر اونایی که معذور بودن پس کسانی که تهاوا کردن نماز اومدن این به این حساب بود که تا حالا این کارو کردی از این به بعد اگر شما حضور در جماعت مسلمین نداشته باشید آتیش میزنیم یک دونه خونه هم آتیش زده نشد چون همه آمدند تازه اگر هم نمیومدن میگفتیم پیغمبر که دروغ نمیگه ممکن است مستحب که در تکرار که یه بار یه کسی گناهی کرده یه گناهی کرد این گناه جز نهی از منکره درنهی هم میگه اگه تکرار کنی چنین کنی چنان میکنم ولی حالا فقط نهی از منکره اینم همینه. اینجام رسول الله صلوات الله علیه داره نهی از منکر میکنه میگه این چنینه چون ساده ی شریعت است عزیزم وقتی ترک منکر است فعل واجبه دیگه واجبه فعل واجب است بله اگر حرف ثابت بشه.اگر حرف ثابت نشه چی اگر شما حاکم شرعی از کجا بدونی زنا کرده حد میتونی بزنی؟ نه اینجا نهی میکنیم نهی اینجاست که اینکارو نکنیم.بعد به اونجا نرسه که اونطور بشه. تمام مراتب داره نخیر کی گفت منکره شرع شما منکره و راء الشیخ پسر معتبر عن عبدالله ابی یعقوب عن عبدالله علیه السلام این حدیث رو بیشتر توجه کنین آقایون فی حدیث العداله السبیل المتقدم فی باب الصلاه الجمعه قال علیه السلام و الساتر لجمیع عیوبه شرایطی که عدالت دارد را ذکر میکند امام علیه السلام والساتر لجمیع عیوبه حتی یحرم علی المسلمین تفتیش ما وراء ذلک من اثراته و غیبته یعنی حرامه غیبته و یجب علیهم تزکیه و اظهار عدالته فی الناس چیه؟ الطعاه فی الصلوات خمس اذا مات و رجن حاسد الی مواقیته بحضوره جماعت مسلمین حاضر بشه چیه؟ فاسقه خیلی واضح فاسق عرض میشود که به حضور جماعت مسلمین و ان لا یتخلف عن جماعتهم که این بدترمیشه چون یه تخلف داریم یه سستی داریم اگر تخلف از جماعت مسلمین باشداعراض از جماعت مسلمینه که وضعش خیلی بالاست اما اگر نه سست هر زمان،هر زمان نماز جماعت خواندی. شما رفتی خارج نماز جماعت للصلوات نماز یومیه است دیگه عزیزم للصلوات الخمس آقا توجه نمیکنید چرا للصلواه الخمس چی آهان این بعضی وقتا میره بعضی وقتا نمیره تنبلی میکنیم بله سهل انگاری میکنیم به قول ایشون. ببینید التعاه للصلوات الخمس صبر کنید توجه کنید اقا اینکه میگی شما نماز جمعه کی به شما گفته نماز جمعه نه روایت گفته نه خدا گفته نه پیغمبر. شما داری میگی، یک روایت حالا این تمام ادله نماز یومیه رو میگیره. الطعا للصلواه الخمس بعلیهن و حاسب علی مواقیهه بحضوره جماعته مسلمین در صلاه خمس و ان لا یتخلف فی الجماعتهم فی مصلی الا بالعه و ذلک ان الصلاه سترن و کفاره اللذنوب و لو لا ذلک لم یکن لاحد ان یشهد علی احد للصلاه کدوم صلاه صلاتی که در جماعت میخونی تو خونه ات میخونی نماز چه میدونم میخونی یا نه من چطور شهادت به صلاتت بدم براکسیکه نمیدونم نماز میخونه یا نه کسیکه د رخانه نماز میخوانه و من نمیدانم من چطور میتونم به عنوان شاهد عادل قبول کنم پس دوبعد دارد نماز جماعت یک بعد شخصی یک بعد اجتماعی بعد شخصی این است که معلوم باشد این آدم نما زخونه تا من شهادت به عدالتش بدم ونگم فاسقه بعد دوم این است که حضور جماعت مسلمین خودش وحدت ایجاد کننده است و ایجاد وحدت در جماعت مسلمین یه حساب خاصه اجتماعی دارد. بله و لو لا ذلک لم یکن لاحد ان یشهد علی احد فی الصلاه و ان من لم یسلم کجا؟ اصلا هیم نه لم یسل جماعت مسلمین بحث سر اینه لان لم یسلم و لا صلاح لهو بین المسلمین لان الحکم جری فیه من الله خوندیم آیات و رسوله بالحرق فی جوزه بیته سوال
این لان الحکم عرض میشودکه و لو لا ذلک لکل لاحد بعد میگد که بله انما لن یصلم فلا صلاح لهو بین المسلمین لان الحکم جری فیه من الله و رسوله بلخلق فی بیته بلخلقه مال کیه؟ مال رسول الله مال الله که نیست این یه سوال جواب جواب این است که اگر رسول الله چیزی فرمودن قطعا ساده شد از اون حضرت و قرآن اون رو نقل کرد و اثبات کرد بلکه به اثبات نزدیک تر بود این قول رسول الله من یتع الرسول فقط اطاع الله پس اگر در قرآن ندارد که اگر کسی نماز جماعت مسلمین تخلف کرد که خانه اش را آتش بزنید ولی رسول الله فرمود فرموده رسول الله فرض کنید رسول الله الله است منتها تمام خصوصیات الله بر اینه که اطیعوا الله و اطیعوا الرسول پس برای ما این طور معلوم میشه. لان الحکم جری فیه من الله و رسوله بالحرق فیه بیته قال رسول الله صلی الله علیه و سلم لا صلات لمن لا یصلی فی المسجد مع المسلمین الی از بیخ رفت کنار لا صلاه حالا ما که نمیخوایم فتوا بدیم نماز باطله اما اون صلاتی که اسلام خواسته است قدر المقدور مستطاب باید در جماعت مسلمین باشد اگر در جماعت مسلمین نباشد این یک واجب بسیار مهم اجتماعی رو اون شخص ترک کرده شما بگین مقبوله آخه شما دا رید میگید کلام پیغمبرید شما خدا به خیر کنه ماکه اونجا بحث نمیخوایم بکنیم ما میخوایم بگیم ترک واجب کرده این جا من نمیگم آیه میگه روایت میگه روایت میگد که من لم یصلی فلا صلاح له بین المسلمین این فاسقه همین فاسقه بیشتر از این ما نمیخواهیم بگیم که میخوایم بگیم کافره حالا قال رسول الله الی لمن صلی و فی بیته و رقب عن جماعتنا چی شد؟ این غیبتش جایز است چرا چون تجاوز فسق کرده یکی از تجاوزتجاوز به نماز. اگر نیامدن نماز به جماعت مسلمین فسق نیست چرا غیبتش جایزه آخه اخه غیبت جایی جایزه که تجاوز فسق کند. یک بعده یکی از موارده چند گانه ی جواز غیبت بلکه احیانا وجوب تجاهر به فسقه این به چه فسقی تجاوز کرده اگر به نماز جماعت مسلمین وارد شدن واجب نبود و ترکش بنابراین فسق نبود این چه تجاوزی کرده به نماز جماعت. خب نماز جماعت هست ایشون نمیره مسلمون هم نماز جماعت نمیاد پس تجاهر کرده است به ترک صلاه جماعته و مع المسلمین پس غیبتش جایزه غیبت در چه د راین حرام فقط حرام دیگه نه فلانی ایشون نماز جماعت مسلمین نمی آید یعنی این فسق رو انجام میده پس شهادتش مقبول نیست جانا سخن از زبان ما میگویی و من رقب الجماعه المسلمین و من همین طوره که آقا میفرماین و من رقب الجماعه المسلمین و الجبت علی المسلمین غیبته این وجوب چیه؟ سبتته اینه اگر کسی غیبتش نکرده خلاف شر کرده نه سبتت غیبته وجوب معنی سبوطه یک سبوطه لزومی داریم یک سبوط رجحانی داریم بله و من رقب عن الجماعته المسلمین من وجبت علی المومنین غیبته وسبتت بینهم عدالته و وجب هجرانه و اذا رفع الا امام المسلمین و ان هذر الجماعت المسلمین و الا احرق بیته
اینجا من یاد میکنم از شیخ عبدالله بن حمیر وزیر غذا مکه مکرمه حجاز و عرض میشود که ایشون جماعتی منزلشون بودن از ائمه جماعت منم بودم خب رفاقت داشتیم و خوب هم بود البته
امام جماعت گفت فلان و فلانو فلانو فلان درکاسبی شون میمونن و نماز جماعت نمیان ایشون گفتن برین ببینین اگر عذر دارن فبها اگر عذر ندارن باید تعقیب بشن بعد یکی اومد گفت شما چی میفرمایید گفت ما هم همینو میگیم گفت ا شما که شیعه هاتون از نما زجماعت شیعه هاتون فرارمیکنن گفت اونایی که از نماز جماعت فرار میکنن جاهل ان و لذا ملاحظه کنید شما از شیخ محمد بن سلین سوال کنید ببینید آیا نماز جماعتی در مسجد الحرام ایشون میخونن در صف اول چقدر شیعه میاد اینجا؟ گفت اسنادشو بهم گفت گفت من میرم رفضه عرض میشود یحتلون صفوفا اولی گفتم لان امامها علیه السلام امرهم بذلک حالا در اینجا که حضرهو منتها حضرهو در کجاست؟ رقب عن جماعت المسلمین گفتیم دوبعد داریم یک یک رقب عن جماعت المسلمینه این نزدیک به کفره اصلا به جای کسی که با مومن بده یا مومنه کسی که با جماعت مسلمین بد است خب جماعت مسلمین جماعت مسلمین است چرا با جماعت مسلمین بدی این حساب اسلام نمیشه براش باز کرد اما مرحله ی دومش که برای ماست مرحله ی دوم با جماعت مسلمین بد نیستن من تنبلی میکنم سستی میکنم درخانه هم نماز نمخونم د راین جا ما داریم بحث میکنیم که ترک واجب است و فعل حرام بله مگر این که شما درمنزل تون نماز بخونید بچه ها تون دختراتون پسراتون بایستن با شما جماعت بخونن بهترهم است که بهتره مع ذلک اینم یه مطلبی و عن عبدالله بن سنان فی الصحیح قال قال ابو عبدالله علیه السلام الصلاه فی جماعته تفضل علی صلاه باربعه و شده کجا میگی این مطلب ای است که شما اشاره کردین نماز غیر جماعت بخونی باطل نیست اما نماز جماعت بخونی حداقلش بیست و چهاربرابره این بیست و چهاربرابر فضیلت فضیلت وجوبی است واجب علی الواجبه که این وجوب وجوب دو بعدی اس بر حسب آنچه ازایات و روایات استفاده میکنیم و عن ضراره فی الحسن قال قلت لابی عبدالله علیه السلام ما یرون الناس عن الصلاه الجماعه افضل من صلاه خمس عشرین صلاه و قال صدقوا منتها مگر افضل استحبابه واجبه افضله افضل همیشه استحباب نیست پس شما توجیه کنید که افضل یعنی مستحب تازه اگر هم توجیه کنی که نماز جماعت افضل این توجیه غیر وجیه یعنی مستحب تازه این توجیه شما با آیا اولا و با روایات آتش زدین خانه شون چه مخالفت دارن و فی کتاب المجالس عن النبی صل الله علیه و سلم صلوات الجماعه اول من صلاه ال این حداقلشه و فی کتاب فقه رضوی و صلاه واحده فی جماعت بخمس و عشرین فیه الجماعت و ترفع له فی الجنه خمس و عشرون درجه اونم که نماز فرادی میخونه نه این که جهنم میبرن بهشت نمیبرن ولی خب اون وجوبی که داشته رو و ترک کرده اس اون مقدار البته خب نه صحیحه ما اما بنده خودم در منزل نماز میخونم پسرا جلو می ایستن دخترها و زن ها عقب می ایستن نماز جماعت میخونیم بله خب ببینید این روایات چی میگه این روایت میگد که نماز جماعت افضل است از فرادی آیا تو افضل خواندن واجب نیست دوبعد داره دیگه یک بعد این که واجب است و واجب بر مستحب افضله یک واجب نیست واجب است را آیات اولا و روایات ائمه علیه سلام ثانیا اینو تایید میکنه و بنابراین چرا دارد مرحوم شیخ طوسی رضوان الله علیه توجیه میفرماید استحباب دارد اون بعد اولشه عرض کردم دو بعده یک بعد اوله که سیلی به چهره جمعیت مسلمین نزدن است اگر جماعت این جا واحد بود