جلسه چهارصد و دوم درس خارج فقه

عقود (تجارت‌های حرام)

بسم الله الرحمن الرحیم

لحن که کلما یلحی است به مراحل گوناگونش این به قول مطلق حرامه و قابل استثنا نیست. حالا یا ملحی صداست چه صدای انسان باشد چه صدای ویالونو عرض می شود که تار و این حرفا باشد یا ملحی عمل است مثل رقص. هر نوع رقصی که ملحی باشد. چه این چیزایی که به طور نوعی ملحیست چه چیزایی که به طور نوعی ملحی نیست ولکن انسان رو به ملحاح میاره. مثل تکاثر مثل مال مثل اولاد مثل چه الی آخر. که این مثال ها جمع است از برای امور ملحیه و امور غیر ملحیه. بنابراین ما بحث در غنا می کنیم به جای این که بحث در لهو بکنیم که این کارو کنیم، بحث در لهو نفرمودن راجع به لهو … اصلا نفرمودن.ایشون راجع به غنا بحث کردن.مد دارد ندارد اون لغت می گه این لغت می گه اون عالم می گه این عالم می گه بالا می رن پایین می رن ولی خوب سرنخش اولا و اخیرا به خود لهو می خورد اگر لهو است حرام اگر لهو نیست حلال اگر مردد است بین لهو و غیر لهو این مردد الحرمه است بنابراین حکم حرمه ما نمی تونیم بکنیم. ولی حالا شما صفحه ی 214 تفسیر رو باز کنید ولیست حرمه الهو لتفتسد ما یشتراه و یضل و یعذب. هرکدوم استقلالا حرامه. لهو حرامه لهو مشتراه فوق الحرامه لهو مشتری مضل سه بعدی حرامه لهو مشترای مضل هازو 4 بعدی حرامه. اینجا 4 تا حرام جمع شده نمی شه گفت همونطور که اونجا عرض کردیم، نمیشه گفتش که چون این چهارتارو باهم فرمودین حرامه بنابراین یکیش حرام نیست نخیر به چند دلیل .. حرامه.یکی از ادله: اولئک لهم عذاب مهین.

مگه هر رقاصی عذاب مهین داره؟ عذاب مهین خیلی مهمه. هرکسی که می رقصه هرکسی که می خوانه و ملتحی می شه؛ نه. عذاب مهین مال درجه اولیای لهوه که درجه ی اولیای لهو سالوسی باهاش جمعه لهوی که یشتری پول داده، یضل دوتا سوم هازو و یتخذها هزوا. فلیست الحرمه اللهو لیختصتلها و یضل و یهزو و انما ذلک اسفل درکات حرمت فیه و کل ما یلهی او ما شانه یلهی. همون چیزی که عرض کردم. اینو آقایون نمی فرماین ها،… یلحی بالفعله. اگر یک مرکبیست یا نه یک عملیست که تکرارش ملحی است پس مجموع این عمل ملهی است پس حرام است چرا اثم است و ی… عن الواجب.

شفاعه السیئه است اثم است ذنب است و اون چه را که قبلا ما استدلال کردیم در مفاسد محرمه. پس اگر یک کسی 5 مرتبه فلان صدا را گوش بدهد یا فلان رقص را ببیند یا چه این حالت لهو درش ایجاد می شود یه مرتبه نه اول تنها نه دوم تنها نه 5 مرتبه اگه درش حاصل بشه تخمین بزند که این الحاو می کند حرام است. او ما شان عن یلهی او ما محرم یلهی الله من غناء تلحی او رقص ملهی عن ماذا من الملهیات، عن ماذا من الملحیات ترجمه؟

اینجا دیگه مقدمه الحاوه. چرا. این همون بحثی که قبلا. ببینید اگه یه کاری 5 مقدمه داره یک مقدمه شو انجام  بدید یک مقدمه از نظر حرام انجام دادید.

حضار

می فهمم.

حضار

می فهمم.

ببینید الحاو حرامه یا نه؟ خود الحاو هم مقدمه است هم ذی المقدمه. هم الحاو مقدمه است که انسان رو اعراض بدهد از واجبات هم ذی المقدمه اس برای اینکه ذی الحاح میاره. یچی که ذی الحاو میارد چه صد درصد بیارد چه درصد بیارد مقدمه حرامه ، مقدمه حرام حرامه دیگه.

حضار

نه

حضار

ببینید شما که چطوری این حرفو می فرمایید، ما که تو شرایع خوندیم که مقدمه حرام چه موصله باشد چه غیر موصله حرامه. مقدمه واجب چه موصله باشد چه غیر موصله واجبه، چرا؟ برای اینکه من یکتب شفاعه حسنه من یکتب شفاعه سیئه ، عه سوزن چیه اینا. اثم اونه که انسان رو کند می کند از واجب. یه مرتبه چیزی که انسان جلوگیری از واجب می کند حتما اون مقدمه ی موصله است یه مرتبه نه کند می کند اون دیگه موصله نیست.

حضار

جواب. ببینید آیا در این مرحله ی اولی هیچ بخشی از الحاو وجود نداره؟

حضار ندارد

دومم نداره؟سومم نداره؟ چهارم نداره؟ پنجم نداره؟ چی؟ الحاو کدومه؟ چون این 5 تا باهم دیگه

همینو عرض می کنم.

حضار

جواب شما اینه که این تکرار این مفرداته.

اگه هر کدوم از اینها تاثیر ندارن یه مرضی دارن که تکرارشون این کارو می کنین. ببینید اگر هرکدام از اینها بعض التاثیر در الهاو نداشته باشن پس چطور مجموعا تاثیرشو داره؟ بفرمایید شما.مجموعه است. یعنی خارج از این الهاوه؟ آیا این 5 تا سببیت و ما هرکدوم در الحاو دارن یا ندارن اگه ندارن که پس الهاو نمیشه . فرض است که الهاوه. مثل اینه که روغنی به شما بمالن. بابا روز اول کاری نکرد دوم کاری نکرد پنجم کاری کرد انسان می گه روز اول کاری نمی کنه نکرد دوم کاری نمی کند سوم نمی کند خوب پنجم نمی کنه. چرا خوب هرکدوم بعض التاثیر دارن. این که خوب پنج روز روغن بمالی این هرکدوم بعض التاثیر دارن اول یه خورده بعد دو خورده بعد صد درصد. اینجام همینطوره

حضار

بله؟

حضار:اینجا مثال فرق می کنه.واقعا اثر داره

اونجام واقعا اثر داره

حضار:…

شما جواب اینو بدید. اولا مجموع یه جا جمع نمی شه. امروز فردا پس فردا 5 روز. روز اول هیچ تاثیری ندارد. تاثیر اصلا ندارد خوب دوم ندارد سوم چهارم پنجم اثر الهاو هرکدوم پس دارد.

پس هریک از این روزهای 5 گانه اثر دارد اما این اثره بالفعل نیست. جمع که بشه این عرض می شود که علت تامه خواهد بود. پس علت تامه ی لهو پنج چیزه هرکدام بخشی هستند پس آیات اثم آیات ذنب آیات شفاعه سیئه آیات ائانه بر اثم آیات توان بر اثم تمام این آیات رو می گیره. بنابراین منتها شانیت چجوره شانیت این که معلوم نیس ممکن است این . ولیکن امکان … نخیر. آدمی که یه مرتبه پیش میاد کاری رو، یه چیزی رو به ما گفته بودن یه نفر در آلمان در کجا با صدای … شروع کردن به گفتن،  بر ما گفتن که ما می ریم دم مدرسه دخترو می بینیم زلفش کجه بعد میبرن منکرات بعدش چیکار می کنن ، این … .ما گفتیم حرام علی حرامه این مسخره کردن حجابه این تشجیع، تشجیع و کمک کردن است به بی عفتی و هرکسی بهش بده این شهوتش گل می کنه خودشم دلیل بره سراغ این حرفا مثلا. حالا. اگر یک کلمه باشد دو کلمه باشد پنج کلمه باشد اینجاش باشد نه مجموع راه انداخته این صدا با اون وضع با اون جریان مجموعا انسان رو به طرف شهوت دعوت می کند. حالا الهاو شانی هم شانی که روش حساب بشه نه شانی که کمرنگ باشه و اما ما یذکروالله من اصوات حسنه و اعمال فراجح و ما لا یذکر و لا یلهی فاوان یواه، لا یذکر سر و صدا خوبه نه تذکر می ده نه الهاو می کنه یه شعری می خونه که نه به جهنم می گه نه به آتش به هیچکدوم. از بقالی داره حرف می زنه مثلا. این الهاو نداره الا ان لا یانی غرض عاقلا فلغو لا یباح الا علی …

آدم عاقل کار غیر عاقلانه میکنه اینجوریه دیگه درست نیست. افلا تعقلوا؟ افلا تعقلوا چیه ؟عاقلانه باید کار کرد. اگر انسان برخلاف آنچه مقتضای عقل است کار کند لغو است لغو کلا حرامه منتها لغو حرمتش کمتر از لهوه. لغو است و لهو است و بعد بالاتر و بالاتر. مگر لغو نباشه غرضم حالا یه. انسان می ره یه دو چند کیلومتر راه میره هیچ کارم نداره ها این عاقلانه است

حضار

می خواد بگه اینطور نکنید دیگه لهو است به لهو نیوفتی لعب است به لعب نیوفتی و زینه و تفاخر نیفتی و تکاثر نیوفتی الان داره نهی میاد در حقیقت. حالا ما در بحث لغو هم خواهیم آمد که لغو این صدای چیز و میگن گنجشک لغا عصفور. چرا میگن لغا؟ برای اینکه جیر جیر می کنه نمی فهمیم. بکنه نکنه برای کی میکنه من اذیت میشم اصلا.

حضار

این هدف عاقلانه نباشه مثلا این هدف عاقلانه داره قطعا. چرا برا اینک این آدم انقدر … اولا وقت نمی گیره این کار. وقت نمی گیره.

حضار

این وقت نمی گیره. ثانیا این تسبیح دستشه ذکرم نمی گه میخواد بگه من با تسبیح آشنایی دارم و اهل ذکر هستم خوب همیشه میگم ذکرو بعضی وقتا میگم بعضی وقتا نمیگم مثلا.

حضار

اگه اینطور باشه بله. مسخره اس این. کسی که اصلا نماز نمی خونه ذکر نمیگه کار شیطانی تسبیح دستشه. این خود تسبیحه خود کار خود … حرامه اصلا. خوب ببینید ما دائر مدار الهاو هستیم فالغنا المفسر به قول الزور و الهو لیس محرما ککن حیث .. حیث تغنی بالقرآن محمود و سائرتغنی بذکرالله مشکورکما یروی عن رسول الهدی صل الله  تغنوا بالقرآن فانه من یتمنی بالقرآن فلیس منا. این در روایت دارد که فاجتنبوا قول الزور. از قول زور اجتناب کنید.و قول زورغنائه. این مصداقه. یکی از مصداق های غنی قول الزور غناست حالا هر غنایی. ببینید ما در تعبیر فارسی

حضار

بله برعکسش معنای عکس می ده اینم معنای درست می ده. تغنوا بالقران این می گه لهو نیست. اما اگر که با صوت … صوتی که هر بلایی سرش بیاری رقاصی میاره. خوب با قرآن رقاصی؟ با قرآن مسخره کرده اینارو. مثلا مثل اون روایته که ثمن ازرت سخت.لا بئس بثمن ازره چیه معنی؟ ثمن ازره سهد اونجاییست که استفاده از ازره نمی شه اصلا. کسی … نمی خوره که ولی استفاده نمی شه اصلا. فلکن لا بئس بالازره  اگه ازره رو بفروشین به ازره فروش … کیشمیش کجا؟ این لا بئس. اما اگه ازره بفروشی به آیت الله … این خودش داره. به بقال بفروشی. پس این هم صوت هم لا بئس. در اینجا لا تغنوا بالقرآن خوب کسی که با صدای خیلی زیبا و عالی می خواد قرآن بخونه، اما اگر کسی می خواد با صدایی که ممهز است در لهو و رقاصی صوت یلهی علی دون ختم بذاته یلهی فاذا اوذی فاذا هذالصوت بالقرآن صارت الهاو با قرآن با قرآن رقاصی.با شعر فلان و وفلان رقاصی یک گناه است اما آیات قرآنو بخواند مثل یه کسی می گفت ما این کارو می کنیم چطوره؟ انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هوالابتر.

گفت با این چیکار می کنی؟ گفت می رقصیم . گفت خوب پس خاک تو سرت دیگه. این ذنب علی ذنب.

خوب درست است قرآن دارای وزن است اما وزنی که لهو آور و رقص آور و مسخره باشد که نیست اینو در کجا می خوندن؟ اینو در یه جایی می خوندن که یه عده مومن بودن یه عده غیر مومن. غیر مومنین آیات قرآن می خوندن که بخیالونن به مومنین که ما با قرآن کار داریم. می رقصیدن می خوندن این نمیشه. این ظلمات بعض علی بعض می شود.

حضار

آخه طفل مکلف نیست.طفل مکلف نیست. ما غیر مکلف رو داریم بحث می کنیم.

حضار

می فهمم ولی غیر مکلفه دیگه فرق می کنه.غیر مکلفه. طفل مکلف نیست. اون طفلی که مکلف نیست ما نمی تونیم بگیم براش حرام است یا برش واجبه ما در مکلف داریم بحث می کنیم. البته در لغو گفتیم ما بحث خاص داریم.چون این بحث رو یا نشده یا اگر شده حالا هر مطلبی قرآن شریف آیات متعددی دارد و اذا مروا بالغو مروا کراما و و و آیاتی که.. . حالا ما اون قله ی بحث محرمات رو داریم می کنیم که عبارت می شود از لهو حالا این لهو عرض می شود که در.. مختلفه در صدا هست در سیما هست در ساز و آواز هست در قمار هست که قرآن تعبیر قمار نداره. میسر.انمالخمر والمیسر. یسالونک عن الخمر و المیسر. قمار نگفته .قمار نگفته به جهات متععدی که ما یه بحث خاصی در میسر خواهیم داشت که یکی از ابعادش عرض می شود که قماره. میسر به ما هو میسر محرم. خمر بما هی خمر مشتر و مذکر محرم. اینه. نه اینکه میسر و قمار از نوع برد و باخته.ما اینو بارها اشاره کردیم و بعد مفصل صحبت خواهیم کرد. بعضی وقتا دو حرمت سه حرمت چهار حرمت جمعه مثل همینجا. من الناس من … الحدیث

چندتا حرمته ؟چهارتا. در اکل به باطن گاه اکل به باطن است بدون لهو. به زور یخه اشو می گیره یه چکم می زنه پولشو می گیره. لهو نیستش که .این اکلو باطل کرده. گاه اوقات لهو است اکل به باطل نیست مثل شطرنج. گاه اوقات هم لهو است وهم اکل به باطل است حرمت فوق حرمت. گاهی اوقات نه لهو است نه اکل به باطل است.

این چهاربعدو دارد که بعدا ما در باب قمار که از فروع لهو است بحث خواهیم کرد که قمار یا به تعبیر بهتر قرآن که قرآنی هست میسر ، میسر بما هو میسر لهوه که دارای چهار اشکال است دو اشکال بشری و دو اشکال الهی. انما یرید الشیطان. ببینید. سوره ی مائده. انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوه والبغضاء. بشری. فی الخمر و المیسر. و یصدکم عن الذکر والصلاه الهی. چهار تا اشکال داره. دوتاش بالا و بالاتر. بشری و دوتاش بالا و بالاتر. الهی. در الهی بالاش عبارت است یصدکم عن ذکرالله. بالاترش عن الصلوه. چون صلوه ضمه الذکر. در بشر انما یرید الشیطان نمیخواستم ولی این اشارتا عرض می کنم. انما یرید الشیطان عن یوقع بیاندازد شمارو بینکم العداوه. عداوه عادی.والبغضاء بالاتره. بغضا بالاتره از عادی کما اینکه عن ذکر عن صلاه. ذکر الله واجب است صلاه اوجب واجباته. ما ذکر مستحبم داریم. و ذکر واجبم داریم در لبیک و این حرفا ولیکن ذکری که در صلوه است چون صلاه اوجب واجبات است. ببینید. خداوند اصلا اشاره نکرده است که. انما هستا انما .. چیز دیگه نیست این. شیطان نمی خواد با میسر شما گول همدیگرو بخورید. جای دیگه هم بخورید. ولکن در میسر انما هستش برادر عزیز که شما میگید که این شطرنج بدون برد و باخت حلاله. انما قرآن اریم مطالعه کن قرآن رو چیز دیگه نیست یرید الشیطان بشریت عن یوقع بینکم العداوه والبغضاء فی الخمر والمیسر

حضار: اگه برد و باخت باشه عداوت میاد اگه نباشه

اگه نباشه هم هست. هست خیلی هم هست.حالا عرض می کنم خیلی هم هست. و یصدکم عن الذکر الله عن الصلوه یصدکم عن الذکرالله و عن الصلوه چون مال دادی یصدکم عن ذکر الله؟ اگر مال کسیو خوردن یصد عن ذکر الله؟ یا به کسی مال دادی. ما این البته بحثاشو باید … خیلی بحث بسیار عالی و برائیست که در برابر فرمایشاتی که بعضی از مرحومان فرمودن باید دید. باید صحبت کنیم و بحث هم فقهیست و سیاسیت. خوب حالا این به عنوان … بود عرض کردم. والغنی المفسر به قول الزور و اللهو لهو را به غنی معنی کردند. قول زور را به غنی معنی کردند. لهوی عن الغنی. لهو خوب یکی از لهو ها غناست. قول الزور یعنی غنی. خوب قول زور یکیش غناست. قول الزور یعنی..

ممکن است انسان بشینه دروغ بگه غیبت بکنه کفر بگه با صدای بم این غناست؟ ولی قول زور. ببینید قول زور دروغ گفتنه زور دروغه. دروغ را با صدا بگی بی صدا بگی. بگید نگید بنویسید اشاره کنید عملی کنید که دروغ باشه. العمل الزور والقول الزور و سکوت الزور و الکتابت الزور تمام اینها .همش دروغه دیگه پس اینکه قول زور را تفسیر به غنی کردند تفسیر به مصداق من المصادیقی که مورد بحث بوده و لهو را تفسیر به غنی را تفسیر به لهو کردند که غنی لهو است لانه من لهو غنی چون از لهوه . این بیانیست که اینجا اشاره کردم که باید واضح تر عرض کنم. ببینید ما یک آواز یک صدا داریم صدای خوش یک آوازه خوانی. غنا آوازه خوانیه. الغنا الصوت الملهی و ان الصوت اعم از ملهی و غیر ملهی . فرق نمی کنه که هر دو رو شامله. حالا میگم فلان کس خوان است فلان مرد آوازه خوان است فلان زن آوازه خوان است آوازه خوانی در دو بعد این ملهی است. یک خودش یه وضعی داره که الهاو می کند. دو آواز آوازو کجا آدم می خونه تو رختخواب می خونه؟ تو حموم خودش می خونه صداش بلند بشه؟

نه آواز را در مجلسی که رقص است موسیقیست تار است تنبور است منبور است که …

ولذا روایاتی که بعدا خواهیم خوند سی چهل روایته از وسائل الشیعه. روایاتی که غنی رو منع کرده همش ملزمات داره. مجلس غنی مجلس بربط. مجلس عرض می شود که تذویر با ذ مجلسی که درش خوانندگی هست رقاصی هم هست ساز هم هست شهوت مجموع اینها محرم. اما این خوانندگی که در این مجلس به حساب جمع حرام است اگر این خوانندگی خوانندگی ایست که ذاتا ملهی نیست طبق اون تقسیم که گفتیم ذاتا ملهی نیست اگر قرآن را با این صدای عالی بخواند ملهی نیست بلکه مذکره. این چرا حرام باشه؟ پس ببینید ملهی است یا وضع صداست یا خود ماده ی کلامه یا وضع حرکته یا وضع عمله هرچیزی که ملهی باشد شنیدنی باشد عرض می شود که دیدنی باشد عملی باشد هر چه می خواهد این به طور مطلق عرض می شود که حرامه. بنابراین ما اینجا اینطور نوشتیم و منصرف هم نیستیم از نوشتن این استمرار دارد. فصرف الوقت ص 215 فصرف الوقت بالتعرف الی معنی الغنی المختل فیه لغوا الاقوال قدکم نفس… قد این بزرگوار این بوده این تو لهو الحدیث افتاده آدم راه رو همینطوری دور کنه. اگه شما از اینجا بخوای بری تهران دور کره زمینو بگردی بری اونجا. هیچ کاری هم نداری تپه می خوای بری. این لهوه دیگه این سفر لهوه ولو حواستم جمع نباشه. قصورا یا مقصرا. اینجا

حضار

چرا اشتباه کردن؟ این اشتباهو چرا کردن؟ چرا؟ نخیر برای اینکه از محور دور شدن. فلذا روایتیم که نقل می فرماین آقایون می گن لانه من الغنی. لانه من لهو. بابا  تو قراره لهو کنی تو با غنی چیکار داری اصن؟ اصلا ما در آیات غنی نداریم. در قرآن شریف که مرکز و محور کل بحوث ماست ولی لفظ غنا نداریم. لهو داریم.

حضار.

اونچه هست چی؟

حضار

اونچه هست چی؟اونچه هست چی؟ اونچه هست خدا بهتر گفته یا من گفتم بهتر؟ جوابتو دادم من. اونچه هست لهوه. لهو شامل غنا و منا و رقص و موسیقی و حالا همینا هست خوب سراغ اون برید انما علینا و….خوب چرا ما این کارو نکنیم؟ نمیخوایم بگیم شیخ بزرگوار مثلا اینجور نه خوب تعبیره شیخم اینطور می گه. شیخم مثلا به … اعتراض می کنه لیس هذا من کما من المحصلین یعنی … محصل نبوده. خوب این لهوه دیگه. خوب در بحث اینطوره ما یواش ترشو گفتیم. ما یواش تر گفتیم اونم به سند قرآن گفتیم. فصرف الوقت فی التعرف الی معنا الغنی المختلف فیه لق الاقوال قد یکون نفسه من لهو الحدیث

حیث العصر المحرم فی الغنا و غیره هواللهو. فقد یحل الغنی کما فی القرآن فقد یحرم غیر الغنی کمی فی رقص. فی الرقص الملهی وما اشبه. فبین لهو والغنی اذا مکاسب که نخیر این لهو غنا خود لهوه. لا غنی اعم از لهوه. لهو اعم از اونه… وجهه. فمن لهو الحدیث ما یلهی فی نفس الحدیث دون غنائه. از قضا مورد آیه هم همینه. نمیخوایم بگیم شان نزول مخصصه نه. اصن مورد من الناس من یشترو الحدیث چیه؟ پیغمبر قرآن می خوندن اینا رفتن قصه رستم و اسفندیار گوش می دادن. حالا آیا لحن قرآن در پیغمیر پیغمبر در قرآن خوندن زیباتره یا لحن این درویش که تو قهوه خونه داره قصه رستم و اسفندیار می گه؟ پیغمبر ابلغ است بیانش و بهتر مطلب رو با فصاحت و بلاغت یا لحن زیباتری یا اونها؟ پیغمبر! پس مال پیغمبر غنی بوده به این معنا. اما اینها برای اینکه سرگرم شده بودن به قصه رستم و اسفندیار و این خرافات و مذخرفات و اساطیر الاولینو که قاطی کردن و دلو گرم می کنه و اینها فلذا باز ماندند از شنیدن آیات قرآن. پس واویلا بر کسی که بازبماند نه از شنیدن فقط از اتجاع به قرآن که دیروز عرض کردم. به اونجا رسید.

حضار

نخیر. طرب یکی از طرب ها لهوه. مگه هر طربی لهوه؟ انسان شوخی می کنه طرب داره. نداره؟ راه می ره صفا می کنه طرب داره.مگه هر طربی. میگن الصوت المطرب اینم دروغه. الصوت الذی فیه ترجیع. اونم دروغه. یکی از تمام این تعریفایی که .. خودشون موندن اصلا. خود این آقایونی که لغوی  تعریف کردن اینا مودندن. میگن اینو نمی خوایم اصن این دست اندازه رو نمیخوایم اصن. این ویرگول اصلا لازم نیست. بلکه اگر چنانچه یلهی عن ذکر الله یلهی عن الصلوه یلهی عن الاوجب کما اینکه تفاسیرشو دیروزو پریروز عرض کردم. بله. فمن لهو الحدیث ما یلهی بنفس الحدیث دون غنائه کالقصص الاسطوره المزخرفه المخصوصه فی المکاهی و ساحر النوادی المناسب لها و من شئون نزول الآیه. و حالا روایت. … الرجاعه باقر علیه السلام فی الآیه فهو نضربن الحارث بن علقمه بن کلده بن بنی عبدالله بن قصید و کان النذر اذا راویه الاحادیث الناس خیلی قصه بلد بود.

قصه می گفت. قصرا.همان که دراصول کافی دارد که دخل النبی صلوات الله علیه المسجد فاذا جماعت قد احاطوا برجل. فقال ما هذا . قیل علامه. قال ومن علامه.

قالوا اعلم الناس باحادیث العرب و اشعارهم و کذا. قال لا انما العلم ثلاثه. هذا علم لا یضر من جهله و لا ینفع من علمه. ترجیح می دن ضرر بده….

ثم قال انما العلم ثلاثه. آیه المحکمه او فریقه الاعادله او سنه القائله. این همون قضیه اس تقریبا شبیه اونه که کان..اذا راویه راویه مبالغه اس. اینجا صفت مبالغه است خیلی روایت دارد.

حضار

در روایت داره؟ بله من اشتباه خوندم. ذا روایت الاحادیث الناس و اشعارهم یقول ما عز و جل و اذا تتلی علیه آیاتنا ولی مستکبرا کان لم یسمعها، کان ….

فبشره بعذاب علیم. صدای دلکش قشنگش داره از اون تو …اما صدای قرآن اگه بیاد نمیشنوه گوشش گوش خره. چرا؟ برای اینکه آشنا به اون صداست مانوس به اون صداست. دل اورو اون صدا گرفته.عرض می شود که فمنهما یلهی بغنائه سواء اکان معناهم ال هی مثله ام لم یکن اینم یه قسمشه. پس ذاتا ملهیه. معنا ملهی باشد مثل اون که ملهی علی.. یا لم یکن معنا ملهی نباشد این باز..

کما من الغنا ما لا یلهی .. ککلما یحمل المعانی و الحالات الملهیه.

تمام صداهایی که معانی حالات ملهی نداره. خود صدا هم لهو نیست با این شرط. اما یحمل المعانی المذکر کالغنی بالقرآن و سائر المعارف الالهیه بمواعد شعریه مواعد شعریه او من صوره ام ماهیه واشتراع له الحدیث… مشتراع … او آلات واشتراع …. بحدیثه او غنائه و یدفع له ثمنا الی آخر فی سبیل الله.این ما فی سبیل الله رو قبلا بحث کردیم. الله له سبل. این سبلی که برای حق.. تعالی است که وان هذا صراطی مستقیما فالتبعوه. ولا تتبعوا السبل تتفرقکم عن سبیله.

حضار

اصلا نمی خواد. آواز خوانی. خود آواز خوانی.

حضار

چی بگم؟ نه اون غناء داریم تا غناء. غنای مقصوره و غناء باهم فرق دارن. اصلا لغتا باهم فرق دارن.

حضار

غنی ثروتمند بودنه غناء آوازه خوانی. فرق داره. اصلا از ریشه فرق داره مثل نبوئت و نبوت.بینهم الرساله.

نبوئت از خبره نبوت از … باهم اینجام غناء که هدف ما تو درس غناء مقضوره است.

ممدوده و مقصوره دوتا لغته اصلا دو معنای مختلف داره.

حضار

مثل اینکه اینا لغت توجه نفرمودن.

حضار

گفتیم که غناء یعنی خوانندگی غنی ثروت. چون غنا رو همگی میدونین دیگه. غنی یعنی ثروت. غنا رو همه بلدین دیگه غنی یعنی ثروت. ولی غناء یعنی خوانندگی. اینجا ثروت نیست. خوب حالا نتیجه ی مطلب این است که ما فعلا یا شانا اگر صد عن سبیل الله …صد عن سبیل الله صد عن ذکر الهه ایجاد عداوت والبغضاء که مال عرض می شود که میسر. اون چیزایی که انسان را به خود سرگرم می کند یا بالفعل یا به شان … که انسان را به خود سرگرم می کند و این سرگرمی انسان را شل می کند از کارهای الهی. یا باز می دارد از کارهای الهی . یا نه یک واجبیست که من امام عرض می شود که مسجدی هستم که حالا مقرر شد که روزهای جمعه نماز خونده نشه. بنا به قرار صحیح. بنده چون خیلی علاقه دارم که حتما هر روز نماز بخوانم به قول آقای ملکی می فرمودن که می گفتن شما با اینکه کسالت دارید چرا میرید نماز؟ گفتم دو علت داره یکی اینکه وقتی ظهر وقتی مغرب میشه این پیشونی عرض می شود که می خاره. دوم اینکه اگر من نماز برم به هر جون کندنی خوب میگن این هست ولی نماز نرم یه روز نرم … پر می شه. حالا کسانی هستن که میگن خوب من یه روز نرم نمیشه. میره نماز ظهر می خونه باجماعتش و نماز جمعه که واجب تعیینی است به نظرش نمیره. این نماز ظهر جمعه… حدیثه. چرا؟ برای اینکه نماز ظهر جمعه که عادت داره به خود مشغول کرد اونو و این ذکر الله از اونی که اوجب است و متعین است عرض می شود که مانع شد. پس این قضیه کلیت دارد. ما در تمام امورمون باید که در فکر. اگر من در فکر چیزی باید باشم حتما اما فکرهای دیگر تحت الشعاعه پایین تره. اگر من در فکر های دیگری بکنم اما در اون فکراهایی که باید باشم اگرم در اون فکر باشم … حدیثه. اگر من روی احادیث فکر می کنم رجالش را عن فلان عن فلان عن فلان نسائش را همه رو فکر می کنم 24 پنج جلدم رجال می نویسم و و و اما به قرآن نمی رسم تمام این رجال شما لهو الحدیثه. تمام روایتی که فکر کردی لهو الحدیثه. برای اینکه ثقل اکبر کتاب الله است شما ثقل اکبر رو رها کردید اصلا بهش کاری ندارید ضل الضلاله اش کردید لا یفهمش کردید زیر لگد لهش کردید اصلا توجه ندارید در فقهتون که مادر حوزه هاتونه. همش حدیث.میان به شما تهمت می زنن می گن این آقایون وهابی ان. فلانی ان میگیم شما اهل سنت اگه باشید ما اهل کتاب خوب سنت غنی تره یا کتاب گفتن کتاب گفتم پس هردو گمراه هستیم منتها شما گمراه ترید با این که شما اهل سنتم نیستید. چون سنت اونیست که .. کتاب الله بشید. شما محور رو بگیرید اگه محورو گرفتید به سادگی اصلا گر و گر مثل ما .. گر و گر…

ما سند داریم.

اگر … در تفسیر بهشون بدهد …. سیئه و فلان اون برای دیگران که مقیدن به این عرض می شود که عناوین. و الا ما نه سیئه می خوایم نه ضعیفه می خوایم نه موثقه می خوایم نه حسنه می خوایم نه متواتره می خوایم نه مرسله می خوایم اینارو نمی خوایم اصلا. ببینید پس واقعیتا تلخه خوب باشه. اگر چنانچه من من عالم میشه عالمم نباشم متجاهلم من عالم ثقل اکبر رو هیچ کار ندارم در طول عمر. حتی در آیات فقهی که مادر حوزه هست مادر درساس کاری ندارم فقط میرم رجالش. اون رجل کی بوده اون موثق کی بوده روی احتمالات این حدیث 16 تا احتمال داره اون حدیث چقدر داره و فلان فقط این. این لهو الحدیثه. چرا. برای اینکه فرض کن واجب. فرض کن واجب. اگرم واجب. همون واجب شمارو از اوجب واجبات بازداشت. سرگرم شدید فرض کنید به واجب. اما اون چیزی که واجب است علی فرض احتمال و علی فرض چیز شمارو از اوجب بازداشت. حالا روایاتی که در باب غنا هست اول یه مقدمه ای داریم. ببینید روایت لهو داره غنا دارد قول الزور  دارد باطل دارد همه اینهارو داره. تمام اینها رو روایات داره. ولکن ببینید یه مرتبه یه کسی یه کسی در مجلسی گفت تو ساکت شو. رفتن بیرون نقل کردن گفتن ایشون گفته تو ساکت شو. پس تو ساکت شو این اهانت است و این بزرگوار اهانت کرده.ولی خوب مجلس … است دیگه.

مجلسی بوده است که نماز جمعه می خواندند و در نماز جمعه واجب است استماع و اگر ماموم عادل نماز شب خون چه و چه و چه حرف بزند امام باید بگد تو ساکت شو. امام نگه اشتباه کرده. ما در نماز جمعه جمکران مرتب معمولا مردم … آقا این ساکت شید حرام است و ..

خوب در اونجا واجبه بگم. اما اگر با کسانی ایشون دارن صحبت می کنن تو ساکت شو این اهانته. پس تو ساکت شو بعضی وقتا واجبه بعضی وقتا حرام. حالا غنا. این هاهای هاهای خوندن این اگر در جلسه ای باشه که با این هاهای هم رقص است هم ساز است هم تنبور است که مرده شور ترکیبشو ببرن جمعا این مرکب انسان را از خدا دور می کند ودل انسان را می میراند خوب این حرام است. ائمه هم همینو دارن میگن. ائمه خوانندگی با قرآن رو که تذکر بیشتر می ده که نفرمودن که. ائمه اون صدای بسیار زیبایی که با اشعاری که این اشعار شهوت انگیز است صدای شهوت انگیز شعر شهوت انگیز رقص شهوت انگیز ساز و آواز شهوت انگیز شهوات بعضها فوق بعض باهم جمع شده تمام روایتها رو اینها نظر دارن. شما نمی تونید بیاید بگید که روایت می گد غنا حرام است پس اگر

مجردا کسی صدای بسیار عالی تمام خصوصیاتی که برای غنا گفتن ترجیع هست هاهای هاهای هست مدح هست هرچی بگید هست. هرچی تو مکاتب فرمودید اون بالاش هست. اما باهاش قرآن داره می خونه و مذکره است. دلیل اینه شما با فیض کاشانی دعوا داری. که فیض کاشانی گفته است حلاله شما می گید حرامه. که فیض کاشانی حل کرده است قضیه رو در یه بعد ولی در یه بعد اگر چنانچه این لهو به خودی خود لهو است اما اگر مرقوم می شود با تذکر که لهو نیست بلکه مذکره است به چه حسابی میگید حرامه. حالا وسائل الشیعه جلد تجارت که جزء چهاردهم باشد چند باب پشت سر همه مربوط به همین غناست. صفحه ی 225 باب 99 باب تحریم الغناء ایشون می گه حتی فی القرآن. ما می گیم که آقای شیخ ممد حسن شما این حرفها چیه میزنی اصلا. شما اول فتوا داری می دی قبل از این که یه روایت بخونی حتی فی القرآن. خیله خوب. اگر غنائی که به قرآن اهانت باشد اذا تغنیت بالقرآن فهذه تغنی ملهی حتی مع القرآن تلهی بالقرآن هذا حرام علی حرام.قبول دارم. اینو هیچ کس نمیگه حلاله. اینو هیچ لامذهبی نمی گه حلاله. تا چه برسه به اینکه یه فقیه بیاد بگه حلاله.باب تحریم الغنی حتی فی القرآن و تعلیمه و اجرته و الریب و والمنه.

حدیث اول زید الشحام قال ابو عبدالله علیه السلام بیت الغنی لا تومن لا تومن فیه الفجیعه و لا تجادوا فیه الدعوه و لیاکل الملا بیت الغنا. بیت الغنی که این اخص است نه یک کسی که صدای خوب داشته باشد ولو با تمام خصوصیاتی که شما می گید. نخیربیت الغنی. بیت الغنی چیه یعنی جای رقص و طرب و خواندن و نواختن و این حرفا. خوب معلومه دیگه اصن اون وقتا. حالاشم  حالا که تمدن و این حرفا بالا رفته از اون وقت احیان کثیر است. در اون وقتا که خلفا مثلا مامون و هارون و مارونو اینها بیت غنی می رفتن اولا جواری یعنی به لخت با صدای قشنگ با چشم و ابروی چنین که تیر چراغ برقو به حرکت در میاره معذرت می خوام دیشب یه چیزی بود که به دستگاه صدا و سیما اعتراض کنید شما.خیلی عجیب بود. من دیشب منتظر اذان بودم بازش کردم دیدم یک خانومی داره صحبت می کنه. البته خانوم بسیار بسیار زیبا درجه اول.اون کاکلشم بیرون. داره صحبت می کنه.دو بعد حرام باهاشه.یک داره صحبت می کند راجع به تقلید نسل تجدید نسل خانوم. کیا هستن؟ یه مشت پسرو یه مشت دخترو یه مشت مردو زن. این تیر چراغ برق حرکت می کنه خاک بر سرتون کنن لزوم داشت که حتما این زن زیبا بی حجاب صحبت کند راجع به تجدید نسل راجع به فلان جای مرد و زن صحبت کند و یه عده ای دختر و پسر و مرد و زن نشستن؟ نگاه کننده براش ملهیست تا چه برسه به دیگران. اینو به دستگاه فرستنده شما می گید دستگاه فرستنده اسلامیست و جمهوری اسلامیست و خون ها داده شده براش ما چرا ساکت بشینیم .. خوب تلفن بزنیم  این چیه بازی درآوردید شما؟ اون امام بزرگوار مظلوم که به رحمت خدا رفت اگر بود اعتراض می کرد حالا که او سرکار نیستش که اونایی که سرکار هستن یا عقلشون نمی رسه یا هرچیز ملاحظه می کنن

حضار

چه عرض کنم حدیث.. زیاده. بیت الغنی. دوم واجتنبوا قول الزور. قال قول الزور الغنا. نه هر غنایی.برای اینکه قول الزور دروغه. آیا اگر کسی شعر سعدی رو بخواند قرآنو بخواند قرآن دروغه؟ نه صدای خیلی قشنگ تری خوند.دروغه؟ بابا قول الزور غناست نه این ملهیست. اون غنایی که ملهیست قول زوه. منتها غنای ملهی دو جوره. یک غنای ملهی قول زور است یعنی چه چه می کند چهچه می کند چهچه می کند هیچیم توش نیست نه بد نه خوب.این زور یعنی باطل. یه مرتبه نه این چهچه هم ندارد ولکن حرفی که می زند قصه رستم واسفندیار سهراب که سرگرم می کند مردم رو و از کتاب الله باز می داره. غناست اونم قول زوره. پس یکی وزنش زوره یعنی باطله. یکی مادش زوره عرض می شود که این دروغه.

حضار

مطرب نباشه لهو نیستش که.منتها بین لهو و اطراب ..

ممکن است که. ممکن است اطراب باشه لهو نباشه. ممکن است که

می فهمم چه طربی؟ طربی که ملهیست. مگه هر طربی بده؟ مگه خندیدن شوخی کردن. آخه هر طربی اون طربی که اون طربی که انسان سرگرم کند جوری که از واجب بیوفته. پس اون طرب خاصه طرب عام نیستش که. پس برحسب ملهی طرب. پس اینجا چیز می شه.اگر ما هی بخوایم دنبال طرب و دنبال غنا و دنبال منا بریم عرض می شود که این خودش چیز میشه لهو میشه. ما خود لهوو بحث می کنیم. خود لهوو که بحث کردیم ما غنی میشیم دیگه راحتیم گر و گر این حدیث قبول اون قبول نیست.

حضار

مگه ما خودمون نمی فهمیم؟ مگه ما خودمون نمی فهمیم؟ مگه ما نمی فهمیم؟ مگه خودمون نمی فهمیم که چیه؟ اونی که دل را می گیراند و می میراند و چه می کند شما نمی فهمین؟ ان الانسان علی نفسه بصیره. یه شخصی که از امام صادق سوال کرد که من حالم خوب نیست روزه بگیرم یا نه؟ فرمود اگه می تونی بگیر نمی تونی نگیر. عرض کرد چطور؟ فرمود ان الانسان علی نفسه بصیره. تو نسبت به خودت آگاه تری.حالا کاری نداریم که امام معصوم علم غیب داره اما می خواد بگه تو خودت به خودت آگاه تری. تو خودت می دونی ضرر داره یا نداره.من می فهمم این لهوه یا نیست. یه چیزیش می شه یا نمیشه. اگریه چیزیش میشه فعلا یا شانا شل می کند اونو در واجبات اون حرامه. ولی نه این حرفا نیستش مثل یه پیرمد صد و چند ساله ای که اگه همه عالم بخونن وهمه عالم برقصن این چیزیش نمیشه. اون چیزی نیست.خودش این کارو نمی کنه ولیکن دیگران کاری می کنند این هیچیش نیست. شخص معیاره دیگه.

 منتها اگر در جمعی هستن که برا من چیزی نیست برا شما چیزی هست خود نشستن من  کمک در مجلس معصیته. برا شما معصیته بر من معصیت نیست ولی نشستن در مجلس معصیت خودش گناهه.

حضار

جز شرایطه.

نه فعلا نه شرعا.این شرایط کم پیدا می شه ها. پیرمرد 120 سالشم باشه بالاخره یه کاریش می کنه. حالا چون ما پیر شدیم می فهمیم دیگه.صفحه ی بعد 226.

خوب اونم هست که اونم ولی تکرار ما نیست.بله. حدیث دیگر عن ابالحسن از معمر ابن خلاء عن ابالحسن رضا ع قال خرجت وهن  ارید داوود بن عیسی بن علی. کان ینزل بئر مامون علی … غلیظان. رایت امراه عجوزا معها جاریتان. و معها جاریتان. دوتا دختر کنیز. فقلت یا عجوز اتواقهاتان جاریتان. قالت نعم. ولکن لا یشتریهما مفلک. قلت و لم؟ قالت لان احداهما مغنیه و لاخره ضامره  یکیش خواننده است یکیش نوازنده است… که بدرد نمی خوره. من اینو به کسی می خوام بفروشم که این صدا میخواد و رقص می خوادو نمی دونم تئاتر می خواد وعرض می شود که زدن و این حرفا می خواد. یا خواندن.ولی این به درد تو نمی خوره البته این عجوزه یه مقداری عاقل بود گفت تو که بخواهی به درد نمی خوره. براکه ایناست و گرونتره.چون یکیش خواننده اس یکیش نوازنده گرونتره به چی ترو بفروشم؟ به دیگری که اهل خوانندگی و نوازندگیست می فروشم گرونتر. خوب پس این جاریه به چه حساب حرام خواهد بود؟ جاریه به حساب خوانندگی و نوازندگی مگر این که اضافه قیمت بر حساب خوانندگی و نوازندگی در کار نباشه اون یه مطلب دیگریه.

چون اینجام بحثه البته.حدیث دیگر محمد ابن مسلم عن ابی جعفر الباقر علیه السلام قال سمعته الیهود.الغناء مما وعدالله علیه.. اون غناء نه هر غنایی در طول تاریخ اون غنا نه غنای عبدالباسط و فلان. اون غنایی که خوانندگیه باهاش نوازندگیه باهاش رقصندگیه باهاش. اون غناء و… و من الناس من یشتری لهو الحدیث مگه هر غنایی لهوه.پ؟ اون غنا نه. من الناس من یشتری لهو الحدیث و یضله عن سبیل الله و…و یتخذها هزوا اولئک لهم عذاب مهین.

البته استدلال ما به آیه تایید م یکنه همون عرض مارو که اینا هر بندیش از چهار بند حرامه. والا یه طرف میاد که غنا این چهارتارو نداره که. یضل نداره یستهزء نداره چی نداره یکتبی نداره مثلا. جوابش همونیست که عرض کردم. خوب احادیث دیگه هست که ان شالله بعدا باهم عرض می کنیم. اللهم اشرح صدورنا بنور ال…و معارف قرآن العظیم….. والسلام علیکم.