بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله الرّب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
بحث اصلی راجع به غیبت بود اما به طور کلی این بحث دارای مواردیست که این موارد کلاً برخورد مسلمان ها با یکدیگراست. دیروز عرض کردم که برخورد با یکدیگر یک برخورد صحیح اسلامیست یک برخورد ناصحیح یک برخورد نه صحیح و نه ناصحیح ما در برخورد ناصحیح داریم بحث می کنیم. خوب اول باید این مطلب برامون روشن بشه که اگر خداوند در قرآن شریف امر و نهیی به عنوان برخوردهای اجتماعی بین مومنین کرد آیا می شود که شیعه بگوید الذین آمنوا فقط ما هستیم و غیر ما نه که سنی هم در مقابل بگه الذین آمنو فقط ما هستیم غیر ما نه. که اگر در این آیه مبارکه و لا یغتب بعضکم بعضا این کم در بعض غیبت کننده و غیبت شونده این روایت باشد از شیعه ها و در آیه اخوانکم مراد اخوت شیعه ای مراد باشه اخوت اسلامی مراد نباشه. ما از بیخ باید اینو بحث کنیم که اصولاً امکان دارد و اینجور هست که خداوند وقتی یا ایهاالذین آمنوا فرمود و به مومنین اوامری فرمود یا نواحی فرمود یا ارشاداتی نسبت به او میداشت این فقط مومنین در نظر ماست یا در فقه ماست که مومنین یعنی شیعه اثنی عشری. اما اگر کسی سنی باشد ولو هرقدر ایمان داشته باشد ولو اشتباه کرده. یا نه اشتباه نکرده مگر همه مومنین اشتباه نمی کنند؟ مگر مومن شیعه اشتباه ندارد تقصیر ندارد گناه ندارد گناه اصلی ندارد گناه فرعی ندار؟ خوب داره دیگه. اگر شما الذین آمنوا رو فقط در بعد عقیدتی عملی نه در بعد عقیدتی می گیرید و بعد عقیدتی الذین آمنوا را اضافه بر مراحل ثلاثه اصول دین مرحله امامت و ولایت ائمه را شما شرط می دانی خوب این که بر خلاف کتاب است و بر خلاف سنت است و اگر چنین چیزی باشه خوب سنی ها هم در مقابل ما بایستند بگن که یکی از شرط های الذین آمنوا اینست که به کلیه اصحاب اسلام باید اعتقاد داشه باشه و چه نباشه چه نباشه که اونها مارو کافر بدونن ما اونها رو کافر و در این بین این الذین آمنوا رو ما شیعه ها بگیریم در مقابل سنی ها سنی ها در مقابل ما پس بنابراین هم سنی وظیفه داره شیعه را اذیت کند ناراحت کند فحش بدهد غیبت کند تهمت بزند سب کند چه کند و هم سنی شیعه را. آیا اسلام چنین وجهی برای ما ایجاد کرده؟ در بعضی آیات حتی منافق مشمول الذین آمنوست. منافق. بله. اگر منافق در مقابل مسلمه در مقابل مومنه در مقابل متقیات فرق می کنه. … اجتمعا افترقا افترقا اجتمعا. ولکن در اون تکالیف عامه عامه عرض می کنما. در تکالیف عامه که اگر کسی انجام نداد با دانستن این که این تکلیفه و باید وادارش کرد و اینجا الذین آمنوا داره مثلاً یا ایها الذین آمنوا اذا قمت الی الصلات فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم. منافقین مراد نیستند؟ منافقین مأموریت ندارند. حتی کفارم ماموریت دارند در این وجه عام. اما اینجا کسانی که این ایمانو آورن و این ایمان زمینه این است که بشه به اونها امر و نهی کرد بگیم که نخیر منافقین اصلاً نماز برشون در بعد اسلامی واجب نیست. در بعد اصل تکلیف. در بعد اسلامی بر منافقین نماز واجب نیست و این فقط خطاب به شیعه های اثنی عشریست. یا از نظر عملی بخواد بگیم. روایتم داریم که اگر کسی شراب بخوره این ایمانش برطرف شده. کسی که شراب خورد ایمان نداره یا ایها الذین لاتقربوا صلات و انتم سکاری. خوب خطاب کرده به اون کسانی که عرق می خورند مست می کنند در حالت مستی نمازم می خونن. در حال مستی نماز می خونن. قل یا ایها الکافرون اعبدوا ما تعبدونم می گن. به جای لا اعبدوا ما تعبدون. پس قرآن شریف نطاق واسعی کرده است که ما یک اسلام داریم و یک ایمان داریم هر کدوم مراحلی دارند. ایمان دارای مراحلیه شکی نیست. ایمان علمیست ایمان عقیدتیست ایمان اخلاقیست. مراتب داره. شکی درش نیست. نمی دونه. ولو تقصیراً نمی دونه. و الا مرتد می شه. اگر یک شیعه اثنی عشری یک مستحبی از مستحبات قطعی که پیغمبر گفته این کارو بکنید چی می شه؟ اون شیعه مستحبی مرتد می شه. ما که اینو بحث نمی کنیم. اینجا می گیم این آدم نمی دانست. نه اینکه معاند با خداست اگر کسی معاند با خداست خدا گفت قبول ندارم پیغمبر گفت قبول ندارم این مطلب که خارجه یعنی ارتداده. ما قصدمون اینجا نیست. اینجایه که این آدمی که در میان پدر و مادر اجتماع سنی زندگی می کند حتی احتمالم نمی ده چیزی درست باشه. حالا احتمالم بده. احتمالم بده ولی این مناعد با حق نیست. کسی که پونزده شونزده ساعت روزه می گیره نماز می خونه چه کار می کنه این مناعد با حق نیست. خوب این الذین آمنوا نیست؟ ولکن اون شیعه اثنی عشری که شراب می خوره عرض می شود که قمار میکنه خمرم زناء هم می کنه دزدی هم می کنه ولی شیعه اثنی عشریه. اینم الذین آمنوست. ما باید دوستان رو از اول روشن کنیم که در کل منکراتی که اسلام نهی کرده چه فردی چه اجتماعی و کل واجباتی که اسلام امر کرده است چه فردی چه اجتماعی آقا تکلیف چیه؟ یعنی هر کسی؟ خوب این چند جهت داره. یکی همینی که عرض کردم. که الذین آمنوا آمنوا در قرآن چیست؟ آمنوا بالله و رسله و الی آخر سوم نداریم. در قرآن داریم سوم. می رسیم حالا به این. ایمان با اسلام فرقش اینه. ببینید اسلام اعم از ایمانه دو اهمیت داره. مام می خواستیم بحث کنیم حالا. ببینید اسلام یعنی تسلیم اولین قدم تسلیم در برابر حق چیه؟ زبانی. بله کسی که زبانی منکر باشه این در هیچ بعدی از ابعاد تسلیم نیست. نه ظاهراً نه باطناً نه عقیدتاً نه علماً نه عملا نه … این هیچی اینو کاری نداریم. اما قدم اول در ورود در جرگه حق این است که زبان قبول کند. زبان که قبول کرد می گه پس این کارم بکن اون کارم بکن تو قبول کردی. اگه کسی که قبول نداره نمی شه تحمیلش کرد. این مرحله اول. حالا این زبان که قبول کرد از چند حال خارجه. سه حال. یا اون کسی که در زبان قبول کرد مقداری هم در قلب آمد. این درجه اول ایمان است. یا نه اصلا در قلب هیچی نیامد. اونی که اصلاً در قلب هیچی نیامد دو جوره. یه مرتبه نفاقاً و عناداً و عمداً در قلب نمیاد منافقه. یه مرتبه نخیر این نه منافق است نه مومن است ابتدای کارشه حالا قبول کرد ببینه چی می شه. آیات اعراب همینو می گه. و قالت الاعراب آمنوا قلم قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ این لفظ اسلام ایمانه ها وقتی که این که اقرار کرد اسلام آوردید در قلب شما هیچی وارد نشد این که ایمان نیست ایمان مال قلبه ایمان که مال زبان که نیست که در این بعد توجه کنید قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ. ایمان در قلب که برسد آمنّا. کم وارد شد زیاد وارد شد هر چی وارد شد اینجا منافق می ره کنار کسی هم که زباناً گفت، شهادتین گفت ولی در قلب وارد نشد عنادم داره داخله. اونی که عناد نداره داخله اونی که عناد داره داخله ولی در این آیه لما داریم اینجا. یعنی کسانی هستند که به طور سطحی ایمان آوردند و شهادتو لفظاً اقرار کردند در انتظارند که بعداً قلباً باور کنند این باور در قلب وارد شود. اینا چی اند؟ اینا مسلمند مومن نیستند. در این بعدا. اما بدتر از اینها رو قرآن مومن می گه در بعضی موارد. تکالیف عامه ایجابی و کالیف عامه سلبی تمام اینها متوجه است به کسانی که شهادتین گفتند منافق باشه مسلم غیر … ولا مومن باشه. مومن باشه هر درجه از درجات ایمان داشته باشد پس موارد فرق می کنه. شما در کل قرآن مخصوصا در تکالیف عامه یک دونه آیه و یک دونه اشاره پیدا کنید که خداوند وظیفه وضو وظیفه نماز و وضو به … فرموده و وظیفه سلبی لا تجسس لا … اذیت کردن و اینها رو فقط محول کرده به کسانی که در درجه کامل اعتقاد شیعه اثنی عشری هستند. این بحث اولیست که در کل آیات ایمان شامله. در کل آیات ایمان. بعضیا فقط لفظ که هست ولو منافق باشه بعضیا لفظ هست اگه منافق نباشه به قلبم وارد نشده باشه می گیره. بعضیا. لفظ هست منافق نیست به قلب وارد نشده می شه بشه. در این آیه نمی گیره ولی در آیات دیگری که بعد تکالیفه می گیره. بعضیا هم هست که نه مادامیکه این در قلب وارد نشده هیچ نمی گیره ما سوالو در همینجا طرح می کنیم. ما می گیم که اون کسی که مسلمان شد سنی باشد علوی باشد ملوی باشد هر چی باشه این از زمانش وارد شد به قلبش چیزی ولو کلاً نیست … منافقه که یا منافق هست و هیچی تو دلش نیست. نه موافقه نه مخالفه. آیا این سنی که با این تشکیلات و طول و تفسیر نماز می خواند و روزه می گیرد و فلان و فلان این فقط لفظ است ولی هیچی نداره؟ آره دیگه همون مقداری که از اونچه را در لفظ گفته در دل آمده است … بر ایمان است. منتها ما ایمان کلی داریم ایمان جزئی داریم ایمان شامل داریم ایمان غیر شامل داریم. ایمان شامل ایمان عقیدتی فرعی داریم ایمان اعمالی داریم تمام مراحل رو از ایمان می گیریم. عقیدش نقصان داره ولی عقیدست. قلب نقصان داره ولی قلبه عمل نقصان داره ولی عمله. لفظ رو درست گفته اقرار و اعتراف کردست که شهادتین گفته. پس چی اند؟ بله پس چی اند؟ بله ولی حرام است. همینو داریم بحث می کنیم. همینو می خوایم بحث کنیم ما. وقتی قرآن می گوید یا ایها الذین آمنوا لایغتب بعضکم بعضا. آمنوا که را می گوید. کسانی که وارد در این جرگه شدند حداقل اقل اقل اولی و دومی و سومی اند. اولی نفاق بود. جایی که نفاق اومد. منافق حق داره غیبت کنه؟ حالا نفاقو میذاریم کنار. دومی دومی که عرض می شود که و قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِنْ اینجا لن تومنوا در اون بعده در اینجا مشمول … نخیر برای اینکه اول مسلمون شده مخالفم نیست هنوزم ایمان در قلبش نیومده این مأمور به لایغتب هست یا نه؟ تازه حالا اینو بذارید کنار. فرض کنید که منافق رفت کنار. اینی که … رفت کنار مرحله سوم. مرحله سوم شیعه و سنی هر دو هستند. شیعه و سنی نه منافقند و نه این طور است که هیچی در قلب وارد نشده. در قلب وارد شده. کم وارد شده. این حداقلو می گیره که. ما بالاترشو می گیریم. المنافقم می گیره. و بعدم مرحله وسطو که لما یدخلونم می گیره. ما اون دو تارو گذاشتیم کنار. اون دوتارو که بذاریم کنار شیخ بزرگوار انصاری شما می گید که شیعه هم باید باشه. اینو از کجا آوردی؟ اگر کل خطابات قرآن در امر به واجب و نهی از می رسیم به روایات می رسیم به روایات. روایاتی که می گن مومن نیستند مثل آیست که می گه مومن نیستن. آیه اگر گفتش که فلانی مومن نیست یعنی در یک … نداره ناقصه. روایتم همینم. قرآن که تعبیرات گوناگون در ایمان داره بعضیا منافقن دیگه بعضیا دومیشو می گیره بعضیا سومیشو می گیره بعضیا همشو می گیره دیگه. پس صدق ایمان به طور مطلق درکسی که حتی منافق باشه می گیره تا چه رسد به کسی که نخیر نه اینطور نیست. اینطور نیست دروغه اگه کسی اینطور گفته. کسی که عقیده به خدا و رسالت و معاد دارد مقداری هیچی ندارد؟ خوب داره دیگه. یعنی ایمان کامل نداره. و الا دروغه دروغه عقیده دروغه. این که بگیم عقیده در قلب وارد شده نداره. خوب داره. تقصیر هم باشه. تقصیر باشه که عناد آور نیست. این آیه این آیات که می توند کاری کند می تونه به مسئله سوال کنه. می خواد که کار شرعی کند می توند به مسئله سوال کند نمی ره. به امیدی که شاید درست باشه. این مقصر هست کتکم می خوره اما مومنه بازم. ایمان اون حد نیست که وادار کند بره سوال کند مثلا. حتی مقصر شما می گیرید. تا چه رسد قاصر. اگر کسی قاصر است در یک جمعی که همه سنی بودن و چنین بودن و چنان حالا اینطور شده بیایم بگیم که ایشون مناعد حق است؟ مناعد حق هیچ مو هیچ می گم هیچ مومنی مناعد حق نیست. هیچ مومنی هیچ مسلمی مگر منافق. ببینید فقط منافق است که مناعد حق است. کافر که معلومه. کافر که خارجه. و منافق مناعد حقه. اما مراحل بعدی مناعد حق نیستند. بین قصوره و تقصیر. اینا قصورن یا تقصیرن یا قصور و تقصیرن. این قصور ها و تقصیر ها و قصور و تقصیرها کلاً از جرگه ایمان مارو بیرون نمیاره. ایمان هست منتها ناقصه. ایمان اونقدر همت نداره بره سوال کند از مسجد. همینجا عرض می شود که به وظیفه خودش اینطور که می فرماید عمل می کنه الابختکی. شاید موافق آیه بود شاید نه. این محور ایمان داره. کسانی که ایمان دارن به فلان شخص اگر خونش هر جای دنیا باشه میرن؟ نه اگر خونش وسط وسط باشه خوب میرن سراغش چارصد بار. اما اگر دور دور باشه خوب چار بار. این مناعد نیست با حق معاند نیست با رسول الله. ولی بعضی وقتا اوج حرم می شه از حرم بلند می شه میاد و پیغمبر نیست بر می گرده طبق ایمان میاد طبق ایمان برمی گرده. بعضی اوقات خونش بغل خونه پیغمبره… اینا مراتب ایمانه. حالا ثانیاً وقتی که آیات قرآن نازل شد در ایها الذین آمنوا سنی و شیعه داشتیم؟ سنی و شیعه بعد از وفات رسول الله اومد. بعد از وفات رسول الله یا ایها الذین آمنوا نازل شد؟ خوب نه قبل. قبل الذین آمنوا کی ها بودن؟ اونی که بعداً شیعه خواهی شد بعداً سنی خواهی شد نه. اینارو از کجا آوردن؟ اسلام اکتفا می کند به اینکه شما ایمان بالله … بذارید کنار. ایمان به رسول یه مرتبه می ذارید کنار. و جمله آخر. و بر این سه تا اعتماد داره. مثلاً ان الذین آمنوا و الذین هادوا و النصاری و الصابئین و من آمن بالله و الیوم الآخر. حتی رسالتم نیاورده رسالت نیامده در اینجا. و لهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون فقط ایمان و محور اصلی ایمان در بعد اول اللهه در بعد دوم الله و یوم الآخره در بعد سوم و ملائکة و رسوله. می گه حالا حتماً من باید مرجع فلان آقارو قبول کنم. مثال دارم می زنم. اگر قبول نکنم من کافرم. هر کسی منکر اون آقا باشه ایشون کافره. ایشون اگر باشه حرف آقا باشه که قضیه خیلی قاطی می شه و شلوغ میشه. خوب این هم مرحله دوم واگر روایاتی ما داشتیم که می خواد بیان کند که اگر کسی به امیرالمومنین و ائمه علیه السلام ایمان ندارد مومن نیست یعنی مومنی که خدا می خواد درجه کامله نیست. ایمان درجه علمی و عقیدتی و اخلاقی دارد در جه عملی دارد یکی از درجات عقیدتی ایمان ایمان به عرض می شود که امیرالمونین صلوات الله علیه. ببینید قرآن شریف نسبت به اون پنجاه تیراندازی که در جنگ احد تخلف کردن از امر رسول الله. بالاتر ازین؟ صریح. صریحاً برخلاف رسول الله اون محالو گذاشتند و در جنگ احد شکست خورند مسلمان ها. قرآن چی می گه؟ می گه با اینا رفاقت کن لو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک عرض می شود که و استغفر لهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت. اینارو داره می گه اینهایی که خیلی از سنی ها بدتر بودند دیگه. مگر سنی ها بر خلاف صریح رسول الله کار می کنند؟ معاند باشه بله. ولی برخلاف صریح کلام رسول الله جنگ را به نفع کفار و به ضرر عرض می شود که مسلمین انجام داد و این صریح امر که از اینجا تکان نخورید هرچه شد اینها رفتند دنبال غنیمت و . این اصلی اصلی تر از ولایته. از ولایت اصلی تره چرا؟ پیغمبر می گه مخالفت می کنه یعنی چی؟ مخالفت با خداست دیگه. منتها ایمان داره دیگه. می فهمم ولی رسالتو کم کردند. رسالت کم شد. ایمان به رسالت ناقصی دارد. ناقص است. آیا ایمان به رسالت اینجا ناقص تره یا اونجایی که قصوراً به امیرالمومنین نه نقصی رو اثبات می کنیم. بالاتر است. پس تقصیراً اینا در این جرگه نشون داد که هستن. چه قصورا باشه چه تقصیراً اگر به اصل توحید و اصل رسالت و اصل معاد ضرر نخوره. مثلاً اون فلاسفه ای که می گن ما معادمون معاد روحانیست و جسمانی نیست خوب اینها اینطور از آیات کشفم دارند. که معاد معاد روحانیست جسمانی نیست. چطورن اینا؟ آیا اینها گمراه ترن یا سنی ها که معاد جسمانی را قبول دارند معلومه دیگه چون معاد روحانی باشد خیلی وضع ناجور می شه خیلی وضع قاطی می شه. خوب عرض می شود که حالا ما در قرآن شریف آیاتی راجع به محرمات اجتماعی داریم. در سوره مبارکه حجرات و در جلد بیست و هفت بیست هشت ما عرض کردیم عرض می شود که . بله یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظن. قبلش آیات قبلی را نگاه کنید یا ایها الذین آمنو از آیه یازده به بعد کسانی که در خدمت قرآن هستید قرآن هست اینجا. یا ایها الذین آمنوا لایسخر قوم من قوم. خوب اگر سنی از شیعه مسخره کند عیب ندارد؟ شیعه هم از سنی مسخره کند عیب ندرد. الذین آمنوا فقط برای شیعه است برای ما فقط سنی است برای اونا. عسی ان یکون خیر منهم و لا نساء من نساء عسی ان یکن خیراً منهن و لا تلمزوا انفسکم. انفس کیا هستن؟ آیا سنی ها از خود ما نیستن با ما بیشتر رفاقت دارن و نزدیک ترن یا با مشرکین و مناعدین و یهود و این حرفا؟ انفسکم ابعاد اصلی و محوریست که با ما شرکت دارن این انفسکم اینه. میگه ولا تلمذوا. عیب جویی نکنید. یه مرتبه عیب قاصر است یه مرتبه عیب مقصر است. اگر قصور دارد طرف عیب داره عیبشو برطرف کنید اگر مقصر است تدبین کنید اصلا نهی و تایید کردن بدون حجت این از جهالته خودش. و لاتنابزوا بالالقاب. القاب بد رو شما وسیله سنگ پرت کردن و جبهه گرفتن قرار ندید. فلان شل فلان کور فلان کچل فلان خر این کارارو نکنید ولو کسی که خریت خیلی مضر به اسلامه باید معلوم شه که خیلی خره. بئس الاسم الفسوق بعد الایمان و من لم یتب و الئک هم الظالمون بعد یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظن که بحث کردیم در بحث لهو. ان بعض ظن اثم و لا تجسسوا. تجسس حرامه تحسس خوبه. تحسس احده از تجسس. تحسس دنبال خیر گشتن است خیرات مردم رو بگردید پیدا کنید و بگید خیره. ولی و لا تجسسوا. عیوب مردمو نرید پیدا کنید و لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یأکل لحم اخیه میتاً فکرهتموا و اتقو الله ان الله تواب رحیم. خوب اینو آقایون مطالعه بفرمایید ما در اصل غیبت بحث می کنی. حالا. راجع به این کم اول ما بحث می کنیم که آیا مخاطل کم که غیبت کننده و غیبت شده است می شود فرقه خاصی از مسلمانان باشد. شیخ انصاری در رسائل صریحاً فرمود اینطوری است. عبارات ایشون. شما که مکاسب دارید مراجعه کنید. در صفحه چهل و یک از مکاسب محرمی. عرض می شود که از صفحه چهل شروع می کنیم. بله. ثم ان ظاهر ظاهر الاخوار اختصار حرمت الغیبة بالمومن. مومن رو معنی کرده شیعه. و یجوز الاغتیاب المخالف کما یجوز اللعنه و توهم من آیة و بعض الروایات لمطلق المسلم مدهومٌ. این توهم است که یا ایها الذین آمنوا همه مسلمان ها رو می گه این توهمه. لمطلق المسلم. ما که مسلم نگفتیم مومن داریم می گیم. ایشون مثل اینکه آیه رم بد فهمیدن. آیه مومن می گه اسلموا نداره. و توهموا عموم الآیات کمطلق کبعض الروایات المطلق المسم مدهومٌ بما قلنا بضرورت المذهب من عدم الاحترامه. کجاش ضروریه مطلبه؟ آیا ضروری مطلب ما تقیه نیست؟ تقیه الحب و تقیة العرض می شود که خطر. اگر بترسید تقیه است حب تقیه است. خوب وقتی که ما ضرورت مسئله این است که با اینها اینجور معامله کنید با محبت معامله کنید با محبت معامله کردن صورت واقعی قلبی داره یا صورت ظاهری؟ صورت ظاهری. در معامله شرکت کنیم … پس غیبتم بکنیم به جهت اجتماعی داریم بحث می کنیم. جهت اجتماعی اینست که ظهور دارد. نه اونکه در باطن است در باطن هر چه می خواهی باش. در باطن اولیا الله رو انسان دوست داره اعداالله رو دوست نداره ترجیحاً. و لکن از نظر ظاهر که معاشرتیه ضرورت خلاف اون چیزیست که شیخ انصاری می فرمایند. اگر هم ضرورتی باشد و ایشون گمان کند … در باطن خوب انسان با عمر بدش میاد با قوم عمرم بدش میاد. اما در ظاهر عمر آتیش زدن شبیه عمر گرفتن رقاصی کردن به سنی ها فحش دادن این که فاصله را زیاد می کنه. اینهمه ما لغت تقیه داریم که مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِي اَلصَّفِّ اَلْأَوَّلِ كَانَ كَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي اَلصَّفِّ اَلْأَوَّلِ این چیه؟ یا … این مخفیه یا عمل ظاهریه؟ پس در اعمال ظاهری با اونها همچون برادر باید عمل کنیم و هیچ تخلفی نسبت … ما نباید داشته باشیم. بله. زیاده. وحدت … فقط شیعه هان سنی ها نه ولی سنی ها بیشتر از ما به قرآن توجه دارن. از بس عجله داریم ما گیجیم که چرا یک کلمه … نوشتن. به محض روایات مطلق المسلم مفهوم … مذهب من عدم احترامهم و عدم جریان احکام اسلام علیهم. احکام اسلام بر سنی ها براشون … در کجای اسلام چنین. آیا در میان سنی ها چنین ضرورتی هست که مارو مسلمون ندونن؟ نه وهابیاشون یه غلطایی می کنن احیاناً. این حرفا چیه؟ و عدم جریان احکام الاسلامیه الّا قلیلاً من ما یتوقع استقامت قبل المعاش المومنین. آقا استقامت نظم معاش مومنین برای چیه؟ بیعشون شراعشون اجارشون نکاحشون. درسته. پس غیبتو چه بکنیم؟ خوب اینم نظم و معاشه. مگه معاش فقط خوردن و آشامیدن و زن گرفتنه؟ معاش اینا که فقط نیست. مهمتر از خوردن و آشامیدن و زن گرفتن یه مرتبه انسان از … کی گفتم قبوله؟ نخیر قبول نیست. گفتم اگر. گفتم اگر ببینید دو بعده یکی اینکه در باطن چنین. می گیم که آقا اگه در باطن چنین شما در مسائل ظاهری دارید بحث می کنید. قضیه غیبت کردن و معاشرت کردن و این حرفا مسئله برخورد ظاهریست نه باطنی شما در باطن … بیارید. در باطنم ما ولی اولیا الله هستیم ولو سنی باشی اما قاصره بدبخت. اگر سنی باشه قاصره. بهشتم خواهد رفت اگر عناد با هم نداشته باشیم. این مسئله دیگریست. ولی ما مطلب دوم داریم بحث می کنیم. مثل عدم الانطقاع انفعال مالی و الهی داریم میگیم. این ظاهره این طهارت سیاسی. و هل زوائدهوا و من ناکئهوا این خونش حرامه مثلاً سنی کشی حرامه این ظاهره وگرنه باطن بکش. … دفع فتنة. و نسائهم وقتی فلان شخص سنی را انسان نمی تواند ازدواج کند خوب ظاهره مطلبه دیگه. چون لان لکل قومٍ نکاح. آقا لکل قومٍ یعنی مسلمون ها دیگه آقای شیخ انصاری. و نحن ذالک معنا تمثیل المسطور فرائن مختصٌ لمن سنة القوت. خوب اخوت … حالته. ما یه اخوت انسانی داریم یک اخوت ایمانی داریم اسلامی. اخوت انسانی که برای همه انسان ها ثابته اما بعد از اسلام اخوت عقیدتی آیا اخوت عقیدتی فرق مسلمین با هم ندارند؟ شما انقدر زین است که اخوت عقیدتی بین شیعه مرتضی علی را که چنینه چنانه که حتی اون خصوصیات برخلاف اخوت اسلامی شما جزو شیعه مرتضی علی میارید خوب این قضیه خیلی بالا می گیره. فلا یعموماً وجب تبریهن کیف کان. هر جا کیف کان اون اشکاله مهمتره. کیف کان حالا اشکال فی المسئله. بعد ملاحظه در روایات ملاحظه در روایات وجوباً مگه فقط گفت شیعه؟ کجا گفت شیعه؟ مومنین مسلمین. و فی حکم حرمتها و فی حال غیر المومن که نظر شارع. غیر مومن ما می گیم غیر مسلم شما می گید غیر شیعه. غیر شیعه در نظر جاهد چه حالی داره؟ همون مراحلیست که عرض کردم. اگر قاصر است که هیچ اگر مقصر است خوب مقصرم که اگر تقصیریست که قابل عفوه قابله چی بالاخره این اهل جهنم ابد العابدین نخواهند بود. بعد می گن که ثم ظاهر این مرحله سوم دخول السبیل الممیزه عن متأثر بالغیبة لو صنعها. چرا؟ لانوا بعض الروایات المدبرین. بعضی از مدبرین می گن که غیبت کردن حرام است نه واسه مکلف واسه عموم داره. ایشون می گن. عموم داره این غیبت کردن از صغیر شیعه هم اگر عموم داره عموم نسبت به صغار سبیل عموم ندارد؟ در قرآن عموم داره و … داره. و غیرها … علی اتیان الناس و اکل لحمهم مع صدق اخا … کما … تعالی. عجیبه اینجا. هر کس می خواد بدونه اینجاعوض کنه. کما یشهر … من قل صلات و عن تخالت فیهم فاخوان فی الدین. در قرآن دین ندارد در قرآن دین نیست. در قرآن که نیست ما جایی داریم اخوان فی الدین عرض می شود که ملاحظه بفرمایید. یک آیه داریم که اخوانکم دارد دین ندارد همون که ایشون نقل کرد. و یسئلونک عن الیاتاما قل اصلاح لهم الخیر و ان تخالطوهم و فاخوانکم فی الدین ایشون فرمودن که و ان نخیر قال تعلی و ان تخالطوهم … فی الدین. فی الدین نداره. اخوتم درش نرفته اصل اخوت ثابت می کنه اگر کسی با من برادری و انسانیت دارد اخوهم لوط اخوهم صالح اخوهم نوح اگر اخوت و برادری با انسان دارد شرایط و وظایف انسانیت اینجا عرض می شود که مطلق است. اینجا لفظ دین اصلاً ما نداریم ایشون دین اضافه کردند خواستند ثابت کنند که اطفال شیعه اخوت دینی دارند پس آیه حجرات می فرماید و لا یغتب بعضکم بعضاً ایحب احدکم عن یاکل لهم الاخی میتاً فکرهتموا اخوت ایمانی نسبت به اطفال شیعه هم نیازه. دو اشتباه بزرگ فرمودند یکی ایمان رو در انحصار شیعه قرار دادند دوم اینکه فی الدین در آیه رو اضاف فرمودند. اونوقت در مقابل دو آیه است که اخوان فی الدین داره و هر دو مکلفین است. چطور؟ مثلاً در سوره نهم آیه یازده فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ. اخوان المکلفین بود؟ اوناییکه مکلفن یا مشرکن اگر تا بود یعنی موحد شدن و اقامو الصلات و آتوا الزکات. اقاموا الصلات و آتو الزکات در صورتی که مسلمان باشند نه اینکه موحد غیر مسلم. موحد بشند از نظر عقیدتی از شرک دست بردارند و اقاموا الصلات و آتوا الزکات دیگه ولایت و این حرفا اینجا مطرح نیست. و اخوان فی الدین. پس این آیه بر خلاف اون آیه ای که ایشون نقل کردن با اضافه ای که اشتباهاً اضافه فرمودند این آیه درست … فرمایش ایشون … که اخوت دینی ثابت است در اونجایی که اصلش تا بود. و فرع اصلی دینی اقاموا الصلات و آتوا الزکات. اونوقت آیه پنجم سوره احزابم داریم که و ما جعل ادعیائکم ابنائکم. ادعیا کیا هستند؟ پسر خوانده. آیا پسرخوانده ها همه صغیرند؟ پسر خونده ایست که بزرگ شدیه کبیره. در یتاما همه صغیرن. که اینجا شیخ انصاری فرمود اگر. اگرشو اینجا نقل می کنیم. می گد که کما یشهد … تخالطون فی الدین مضافً الی امکان الاستدلال بالآیه و ان کان خطاب لصغیر. این ان کان رو شما از کجا آوردی شیخ بزرگوار؟ بابا این ان غلط است. احتمال بدید چون یتاما که مکلفین دیگه نیستند. و آیه و انتقال … راجع به یتاما یسئلونک عن الیاتاما قل اصلاح لهم الخیر و ان تخالطوهم و فاخوانکم این یتامی است یتامی صغارن اصلاً احتمال کبار نیست. ایشون می گن که بله اگر خطاب برای مکلفین باشد بنا عن عدل الاطفالهم منهم تقریباً. اطفال شیعه رو ما می گیم از مکلفین اند تقریباً که سه چهار تا اشتباه رو ایشون این فقیه بزرگوار کردند. حالا در آیه سوم ادعوهم لآبائه. این ادعیارو توی ادعیا نه خود مکلف نه خود غیر مکلف بله؟ ادعوهم لأبائهم هو … فان لم تعلموا آبائهم فاخوان فی الدین. کدوما رو میگه؟ دو دسته اند. مکلف و غیر مکلف. مراد مکلفینه غیر مکلفین. چون اگر غیر مکلف که صغیر است و کوچک است اخوت فی الدین دارد که اون بالا گفت. اون بالا گفت فان تخالطون فاخوان فی الدین. نگفت. اگه مخالفه اونم با یتامای مسلم. ببینید آخه ادعیام مهمتره یا یتامای مسلم؟ … اخوان مومنین دو دسته اند یک اخوان دینی اند مکلفین یک اخوان غیر دینی اند بشری اند غیر مکلفین. و اگر مراد این بود که اخوت هر دو مراده فی الدین نمی آورد. نه بشریست که صحبتشو نکرده اگر چنانچه دینی بود مقید می کرد اخوان فی الدین. ببینید فرمود یا ایها الذین آمنوا. پس بر نطاق ایمان داره بیان می کنه. لیس بعضکم بعضا. … کیه؟ مکلف. … کیه؟ مکلف مگه صغیر مکلفه؟ اصلاً از اول آیه نمی گه صغیرو نمی گه اصلاً. یا ایها الذین آمنوا چه غیبت کننده چه غیبت شونده هر دو مخاطبند مخاطب که مکلف است غیر مکلف نیست. غیر مکلف از اول نمیاد. خوب ببینید، در این آیه پنجم سوره احزاب ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ ۚ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ. سوال بچه ای که این بعنوان ادعیای یه پسری یه دختری حالا. که عموماً پسرخوانده است دختر خوانده است. و این صغیره. آیا این نزدیک تر است به ما که نمی دانیم شیعه است سنی است هر چه. یا بچه ای که این بچه مسلمانیست باباشم می دانیم کیه باباشم مرده. یا این نزدیک تر است به ما؟ دومی نزدیک تره. پس چرا راجع به اونی که نزدیک تره اخوانک فرمود فی الدین نیاورد. اما در اینجا فی الدین گفت. به چه علت؟ به علت اینکه اینجا مراد مکلفین اند غیر مکلفین اخوان فی الدین نیستند. اونوقت شیخ بزرگوار اومده می گه که یا قرآن دم دستشون نبوده یا اصولاً به قرآن کاری نداشتند چنان که فقها کاری ندارند اینطوری استدلال فرمودند که مضافاً علی امکان الاستدلال طف ان کانت خطاب للمکلفین… علی عدل الاطفال منه تقلیداً اینم دروغه و ان کان دعوا صدقً مومن علیه مطلقا. چطور به بچه شیعه پنج ساله شیش ساله مومن بگیم اما مرد هفتاد ساله امام مسجد حرام مومن نگیم. تقلید می خوای بگی؟ چطور تقلید در اونجا هست در اینجا نیست؟ بعد می گد و فی الجملة عرض می شود که بله وفی الجمله لانهوا لما ذکرنا سراً … رب عن الخلق بین … ما اینجا مطلب دیگه داریم. می گیم که شما استناد فرمودید در حرمت غیبت طفل صغیر ممیز شیعه اینکه اذیت می شه. آقا اذیت می شه غیبت درست نمی کنه. مگه هر کی اذیت کردند غیبت می کنن. اگر شما یه مورچه ای رو اذیت کنید بی خود غیبتشو کردید؟ اذیت اعم از غیبته. ما یک بعد غیبت داریم که غیبت موضوعی دارد و احکامی دارد و خصوصیتی دارد. این غیبت حرام است. اما اگر چنانچه شما کسی را اذیت کنید و غیبت نکنید. غیبت نیست اذیته. این اذیت حلاله؟ نه. اگر یک بچه پنج شیش ساله شیعه یا سنی. کافر بت پرست یک بچه مادون … بت پرست رو شما اذیت کنید بزنید تو سرش مسخرش کنید این صدق حلاله؟ اگه صحبت اذیته صحبت شیعه و سنی نیستش که چه شیعه باشد چه سنی باشد خر پرست باشد هرچه پرست باشد اذیت اصولاً شما حیوان را اذیت کنید حرام است. چطور شما به استناد حرمت اذیت می بینید که با صرف نظر بقیه ادله اگر خطاب شاملش نباشد اگر عرض می شود که اکثریت نباشد اگر چه نباشد می گیم بالاخره صدق ایذائه. صدق ایذا غیبت آور نیست حرمت آوره. و این صدق ایذا که حرمت آور است این در اختصاص بچه شیعه نیست بچه سنی باشد بچه کافر باشد بچه بت پرست باشد بچه هر چی می خواد باشد بچه مکلف نیست و شما اذیت کردن هیچ موجود جانداری که اگر اذیتش کنید خوب این طبعاً اذیت می شه خوب این آجر که نیست این به طور کلی حرامه. اونوقت به طور کلی آیاتی که در باب برخوردهای محرم داریم ملاحظه بفرمایید. قرآن شریف. خوب این آیاتی که خوندیم تجسس بود عرض می شود که سوءظن بود غیبت. ویلٌ لکل همزةٍ لمزة اینم که هست. ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة و الذین آمنوا اینم هست. لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا بعد ایذا ایذا به وجهٍ عام حرام است. و الذین یوتون مومنین و المومنات به غیر مکتسبوا. حالا مکتسبوش بحثه. یه مرتبه است که این آدم مستحق ایذا هست. به عنوان عدالت یه چک زده یه چک می خوره. یه مرتبه نه. این کاری که نکرده. اینی که کاری نکرده شما اذیتش کنید. درسته. حتی اگر کسی کاری کرده است در پنهان و شما بعداً ملتفت شدید، بعداً شما برید اینو اذیت کنید که این کاری در پنهان کرده اینم حق ندارید. البته اینا فروعی دارد که باید بحث بشه. و همچنین يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَىٰ فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا سوره احزاب آیه شصت و نه. و همچنین وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ. يَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَقَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ. چون مراتب ایذا حرمتش با مراتب با درجات اشخاص فرق می کنه. و همچنین آیات دیگر که راجع به ایذا هست. پس ما در بحث غیبت وضعمون روشنه. اولا و ثانیاً و ثالثاً. اولاً غیبت کننده و مورد غیبت صرفاً مسلمان باشه کافیه. منافق مطلب دیگریه. منافق که اگر شناختید منافقه باید که تشییعش کرد حتی شیعه ای هم اگر دانستید این گمراه کننده است تشییع باید کرد این موارد استثناء اصلی یا فرعیست. این بعد اول که کل مسلمین الّا منافقین اینها عرض می شود که غیبت کردنشون و غیبت شدنشون به طور کلی حرامه.
صغار. صغار شیعه و صغار سنی و صغار بت پرستا و یهود و نصارا اگر اذیت بشن حرامه بعنوان غیبت نیست. ما یک حکم ضابطه کلی داریم که بعنوان ضابطه ارتیام حرامه که باید بحثشو فردا کنیم. و حکم استثنائی داریم. ما محرمات داریم که استثنا داره. واجباتی داریم که استثنا داره بعضی از واجبات و محرمات که استثنا نداره. خدا پرست بودن که استثنا نداره الّا و در فلان مورد بت پرست باشیم. نداریم. زنا کردن استثنا نداره. بعضی از واجبات واجباتی که کل افراد رو داره استثنا می گیره استثنا نداره و بعضی از محرمات اینطوره ولیکن بعضی از واجبات و بعضی از محرمات بعنوان ضابطه کلی واجب است الّا مانع. به عنوان ضابطه کلی حرام است الّا مانع. غیبت از باب دومه از محرماتی که بعنوان ضابطه حرام است اما استثنائات هم داره استثنائات در مورد اهم و مهمه. یا از جهاتی که در آیات و روایات غیبت
الهم شرح صدورنا به نور علم و ایمان و معارف القرآن العظیم واغفرنا لما تحبون و تالله و جنت ما اما لا تحب و لا ترداه اسلام علیکم.