بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله الرّب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
همانطوری که در باب لهو و میسر ما یک بحث اجمالی کلی رابطه اتیاع داشتیم … راجع به غیبت و تهمت و افترا و کذب و استداع و ایجا و عرض می شود که اینها ما یک بحث فقهی داریم. ما یک وظایفی امام الله داریم که عبادات حق سبحان الله تعالی است و طبق وحی و دستور باید عمل کنیم. خاص الله و بعد من یعاند الله. لااله الا الله مختصرش همینه. یک جریانی بین المکلفین انفسهم با هم شده. چون صراط مستقیم دارای دو بخش است بخشی اش اصلی است و دیگری فرعی است. بخش اصلی صراط مستقیم این است که ما هر کاری می کنیم مطابق رضای حق سبحان الله باشه. که خود این دو بعده. یک بعد است که برخوردی موافق و یا مخالف با غیر خدا در کار نیست. من نماز می خونم من روزه می گیرم من چه می کنم من چه می کنم، کاری به کسی ندارم. و یک بعدیست که اون هم صراط مستقیم است در بعد فردی که او خلق غیاد الله. و خلق خدا و آفریده خدا غیاد الله اند. پس هر کس غیاد الله را … کرد در راه حق خداوند … حالا ما نسبت به مومنین داریم بحث می کنیم. حالا نتاق المومنین چجور است بحث دیگریست. آیا مومنین فقط شیعه اثنا عشری هستند یا کل مسلمین حتی منافقین یا کل مسلمین غیر منافقین کل مسلمین شیعه و سنی که ایمان الله دارند منافق نیستند و لن یاکل … نیست این مطلب دیگریست. حالا ما در بین مومنین و … باید صحبت کنیم اینجا با مضمون شیخ بزرگوار انصاری ما بحث داریم در رابطه با بحث که غیبت مومن حرام است ایشون می فرماید اگر که سنی باشد غیبتش حرام نیست بلکه واجب است این یه بحثی داریم. حالا نسبت به مومنین مگر دو فرع از فروع اسلامی ما تولی و تبری نیست؟ چرا؟ تولای اولیا الله و تبرای عن اعدا الله. ما نسبت به مومنین سه حال می تونیم داشته باشیم. یک حال اینه که تولی داشته باشیم دوست داشته باشیم دنبال کارشون باشیم. کارگشا باشیم کمک باشیم کما اینکه قرآن شریف آیات متعدده ای را در این بحث دارد المومنین و المومنین و المومنات بعضهم اولیاء بعض. دنبال کار یکدیگرند. نقصان هایی که کسانی از مومنین دارند قصوراً یا تفسیراً دیگران که این نقصان ها را ندارند و قدرت دارند چه نقصان علمی و چه عقیدتی و چه اخلاقی و چه عملی چه مالی چه حالی اون نقصان هایی که در زندگی بعضی از مسلمان ها هست که اکثرشون مطلقه اینطور هستند اکثریت کسری دارند کسانی که این کسری را ندارند. اضافه دارند و می توانند این اضافه را برای دیگری مصرف کنند کلامشون را قدرتشون را مالشون را علمشون را فهمشون را هر چه این یه قاعده کلیست. والمومنین و المومنات بعضهم اولیاء بعضٍ منتها یک قسمتش برای انسان است که یامرون به معروف و انها عن المنکر. قبل از … چیه؟ قبل از … دعوت به خیره. در تمام ابواب کمک رسانی مومنان اگر بالفعل قدرت دارند باید بالفعل این قدرت رو مصرف کنند برای کسانی که کمبود دارند و … کم دارند. و اگر بالفعل قدرت ندارند قدرت تحصیل کنند منی که می توانم مال بیشتری تهیه کنم چرا تنبلی کنم؟ می توانم مال بیشتری تهیه کنم تا کسانی که نمی توانند حتی لقمه نان شب به دست بیاورند من واجب است تهیه کنم. کسانی که نمی توانند جهاد برند مریض اند چه اند بنده که می توانم قدرت و نیروی بیشتری بدست آورم باید بدست بیارم چون و اعدو لامتم و تاتم کسانی که نمی توانند معارف الهیه رو بدست بیاورند قدرت فکری ندارند استعداد ندارند قابلیت ندارند خوب من که می توانم من باید بروم دنبال کسب مهارت الهیه کسب کنم هم برای خودم هم برای دیگران. این یک قاعده عامه است که والمونین و المومنات بعضهم اولیاء بعض. خوب این یک بعد. بعد دوم نقطه مقابله اذلاله. با زبان و با قلم و با مال و با دست و با پا و با مشت و با چه و با چه مومنین را اذیت کردن بدون مقابل یکی چک تو گوش آدم می زنه خوب در مقابل چک می خوره. کسی که کاری به شما نداره چی؟ کسی که به مال شما ضرر نمی زند ضرر می زنید. کسی که لفظی به شما نگفته لفظ می گید. کسی که علیه شما چیزی ننوشته می نویسید. کسی که شما را ناراحت نکرده ناراحت کنید. این مقابله این مطلقا به طور کلی حرام است. غیبت باشد تهمت باشد افترا باشد استعدا باشد حضا المومنین باشد که ما از حضا المومنین تماما داریم بحث می کنیم. حضا المومنین باشد تمام اینها از محرمات است. بینابین چطور؟ اگر من نه ضرر به مومن می رسانم نه نفع حلاله؟ خوب نه. من تا اونجا که می توانم در سلب ایجاب باید توان خود را بعنوان مومن مصرف کنم. توان صلبی خود دیگران را نیازارم و نگذارم کسی آنهارا بیازارم. توانی سلبی است. توان سلبی چه توان ظاهری باشد و چه باطنی باشد متصل باشد منفصل باشد تا اونجایی که من می توانم از خود دفع زیان کنم و خود به دیگران ضرر نزنم و می توانم که نگذارم به دیگران ضرر بزنند خوب واجبه در این سه بعد واجبه دیگه. توان سلبی این جوره. توان بسیج شود به من ضرر نخورد یک من به دیگری ضرر نزنم این دو اگر کسی به دیگری خواست ضرر بزنه من جلو بگیرم سه. این سه بعد در توان سلبی. در توان ایجابی من کارهایی که به سود من در بعد ایمان هست انجام بدهم یک. دو نسبت به دیگران به سود اونها کار کنم در هر بعدی از ابعاد سه اگر خود دارایی ندارم قدرت مالی ندارم قدرت طبی ندارم قدرت قلمی بیان ندارم به اون کسانی که نقصان دارند و کمبود دارند کمک کنم کسانی را که دارای قدرتند وادارم که به اونها کمک کنند. یامرون لهم همین است. أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ. فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ. وَلَا يَحُضُّ نمی گه خود ببینه. خودش که نمی دید حق را اگر خودش ببینیه حق واجب است وادار کردن و لا یحض عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ. فویل لالمصلین الذین الی آخر. که این مطلبیست بنده داشته باشم بدم من دارم بدم ندارم تهیه کنم اگر هیچ کدوم نیست دیگران را وادرا کنم که این کمبودها را جبران کنند و این حفره ها را و این نقصان هایی که در کار هست برطرف بشه تا فواصل مسلمین کم گردد و تعامل مسلمین زیاد گردد این واجب کلیست هم در بعد ایجابی و هم در بعد سلبی پس اینطور نیست که بر من فقط غیبت کردن مسلمان حرام باشه. تهمت زدن حرام باشه افترا حرام باشد اجا حرام باشد تمام … اجا حرام باشد … کردن حرام باشد فحش دادن عرض می شود چه نه بلکه باید احترام کنم اگه غیبت کردن جلو بگیرن تهمت زدن جلو بگیرم فحش دادن جلو بگیرم نگذراند این مومن نه از طرف من و نه از طرف دیگران آسیبی به آبروی او و به حرز او و به عرض می شود که وضع او برسه. اینطور نیستش که فقط بنده غیبت نکنم اما گوش کن غیبتو. یا نه نه غیبت می کنم نه گوش می کنم اما اگه کسی غیبت می کنه من کاری نداشته باشم. هم من غیبت نکنم هم گوش نکنم در محیط غیبت نباشم و کسانی هم که غیبت می کنند به اون شرایطی که در باب غیبت هست البته و الا بعضی نهی از منکرها خودش منکره. یه کسی دارد از کسی حرف می زنه به نظر خودش این حرام نیست. چون می گه … خودش نهی از منکر خودش منکره. باید اول معلوم بشد که در نظر او نظر سائب البته نه نظر غلط معلوم باشد از نظر او کذب است تا من نهی کنم معلوم باشد که غیبت است تا من نهی کنم. این مراتبی است که از باب خودش در باب نهی از منکر و امر به معروف بحث شده و بر باب غیبت و جاهای دیگر خواهد آمد. خوب این یه وجه کلی وجه عام. حالا در برخورد با مومنین در این سه بعد یک بعد که حرام قطعیست ایدا است غیبت است افترا است تهت است استدا است چه است چه است به طور قطعی حرامه. اگر کسی مستحقه در باب اعتباری. نه اینکه بگی چون اون غیبت کرده منم غیبت کنم نخیر نه. اون یه تلنگر زد تو یه تلنگر بزنی. اگر نزنی بهتره. البته اینها خصوصیت دارد که ما بحث می کنیم. این بعد اولش بعد دوم. من از طرف من تعدی به مسلمانی نیست اما همینطور ساکت باشم؟ نخیر جلوی تعدیات دیگران را نیز باید بگیرم. اگر مسلمانی به مسلمانی تعدی کرد باید بگیرم. این مرتبه دوم. مرتبه سومی که واجب است ولایت هر مسلمانی است نسبت به مسلمان دیگر این ولایت دو بعدیست یک کسی که بالاتر است یکی که پایینتره اینی که پایین تره باید کمکش کرد. این بالاتر. داریم علمی فرض می کنیم. این عالم است و اون عالم نیست این عالم ولی او غیر عالمه غیر عالم هم ولی عالمه منتها ولایتش فرق می کنه. الله ولی الذین آمنوا نحن اولیا الله … منتها الله ولی دنبال کار ماست ما اولیائیم دنبال او هستیم. ما بعنوان گدا دنبال او هستیم که بگیریم او بعنوان دارا و اله دنبال کار ماست که به ما عطا کند هر دو ولایته که این ولایت دو بعدیه. اما در اینجا المومنین والمومنات بعضهم اولیائهم بعض یامرون به معروف هم آمر به معروف ولی است هم مأمور. هم ناحی عن المنکر ولی است هم منحی. آمر به معروف ولی است دنبال او می رود که او را وادار به معروف کند. تارک معروف ولی است دنبال این می رود که نصحیتش کنند. طرفین. علی العالم یعلم و علی الجاهد عن یتعلم. در بعد علم در بعد مال در بعد عقل در بعد عقیده در بعد هر چه. از جهات است دارنده دنبال ندارنده که کمک کند و ندارنده آماده برای دریافت از دارنده. نه گدایی. برای دریافته. معلم به دنبال متعلم که به او تعلیم کند متعلم هم بدنبال معلم. که هردو وظیفه دارند. که اگر معلم وظیفه رو ترک کرد اینطور نیست که متعلم وظیفه ندارد. متعلم وظیفه دارد که معلم را وادار کند که تعلیم کند و بالعکس همینطور. اینها یک مثلثی از هندسه برخورد اسلامی مسلمان ها را با هم عرض می شود که تشکیل می دهد. حالا این اذیت ها چند بعدیست. یه مرتبه کسی را اذیت می کنی که فقط او اذیت می شه. یه مرتبه نه او را اذیت می کند و دیگران هم اذیت می شوند. اگر در حضور جمعی گفته شد فلانی زنا کرد واقعا هم زنا کرده معاذ الله. غیبت در جایی است که یه امری واقع شده باشد و الا تهمت و افترا قائل شده. یک کسی را کسی دیده است که این زنا کرده و در حضور جمع می گد فلان کس مخصوصاً که فلان کس خیلی هم مقام بالا داشته باشد که خطرش بیشتره دیگه. زنا کرد. اینجا اضرار دو بعدیست. یک اضرار فردیست و یک اضرار اجتماعی. اضرار فردی آبروی شخص را که کتمان کرد در گناه بردی. و خدا ساتره. خداوند کتمان می کند اسرار را در عالم … شاید این برگرده شاید درست شه شاید چه. اولاً. ثانیاً کتمان می کند شرور اشخاص را که دیگران یاد نگیرند این شر رو. چون شر هر قدر زیاد تر بشه مردم بیشتر به شر توجه می کنند. خیر هم هر قدر زیاد تر بشه مردم به خیر بیشتر توجه می کنند. پس این خداوند کتمان می کند کاتم السر و خطیئات است. ما هم باید کتمان کنیم. و الّا. الّا مراحلی دارد. الّا باب غیبت مراحلی دارد باب چه مراحلی دارد باب کذب مراحلی دارد که تمام اینها استثنائیات دارد در دوران هم بین عرض می شود که مهم و اهم. خوب این یک ضرر است به فرد که اون فرد را آبروشو انسان برده چون در سر کاری را انجام داده بود. دو تشیع الفاحشه است و لذا آیات غیبت چند لحن داره. یک آیه در سوره حجرات. و لا یغتب یا در همون آیه لا تجسس. اما بعضی تجسس رو واجب می دانند. لا تجسس از خفایای امور مسلمان ها تجسس نکنید مگر مسلمانی که یعنی آدمی که یه آدمی که احتمال می دهد انسان می خواهد کاری کند که به طور کلی داغون بشه تشکیلات اسلامی. اون مطلبیست دیگه نه آدمی که یواشکی تریاک می کشد می خورد. یواشکی چه کار می کند کار خودشه. لا تجسس. و لا یغتب بعضکم بعضا. ایحب احدکم عن یأکل لحم اخیه میتاً و کرهتموا. این اصل … البته استثنائات داره. آیه دیگه. ویل لکل همزةٌ لمزة. اینم عیاب و غیابه. هم عیب جو را می گیرد که اعم از غیبته هم ارتیا رو می گیرد که اعم از عیب نیست. چون عیب است که انسان اگر غیبت کنه اشکال داره و الّا اگر بگید کسی نماز شب می خونه مخفی هم هستا، منتها اینکه بد نیستش که. بین غیاب و عیاب نفوس متلقه. بله؟ برای اینکه خود اسمه. اگر ما تعریف کنیم از کسی که اون آدم متقی و عادله بدش بیاد خوب غلط کرده بدش بیاد. یعنی چی؟ چیز خوب باید … بشه. … بعنوان ایمان. شخص مومن …ایمان بدش میاد آیا … ایمان بدش میاد انسان اگر مومنه؟ غلطه که. چیز دیگه شد نه چیز دیگه شد. اولاً اگر ریا داشت می رفت تظاهر می کرد. اینم باز … وقتی می گد که یابن رسول الله من می ترسم ریا بشه که نماز شب بخونم می ترسم ریا بشه که صلوات بفرستم ریا بشه که ذکر بگم. فرمود ذکر بگو ترسم نداشته باش. تویی که می ترسی ریا باشه با ریا مخالفه اصلاً. کسی که می ترسه ریا بشه با ریا مخالفه. بعضیا هم اینطور فکر می کنند می گن که ما لا اله الا الله فقط می گیم برای اینکه دهنمون تکون نخوره که ریا نشه. بله لااله الاالله خوبه. یا ایها الذین آمنوا کم الله ذکراً کثیراً فسبح درسته قبول ولکن اگر زبان انسان در حرکت ذکر الله باشد بدون ریا عمل انسان چون می ترسد ریا باشه. شما از آنچه می ترسی داخلش وارد شدی. چون کسی از ریا می ترسد خوب ریا نمی کنه. تبری می گفت من نماز … خوب تره نمی دونم. تو حجرش نماز می خوند. چهل سال پیش. خوب چرا؟ خیلی نمازه … گفت می ترسم که من بعد نماز ریا باشه. گفتم بابا پس همه اینا ریاکارن. کسی که نماز می خونن ببین شیطان چجوری کلاه سر آدم میذاره. حالا. ریا که اون ریا جهت داره. یعنی اون زمینه ای که امکان ریاست اگر انسان مبارزه کرد ریا نشه اون منطقه اخلاصه درسته. اما خود ریا نیست که زمینه ریاست. بله خود ریاست. حالا ببینید. مثلاً ما در باب غیبت دیگه. در باب غیبت ما چند بعد چند جور آیات داریم. آیات سوره حجرات که عرض کردیم. سوره همزه ویل لکل همزةٌ لمزة. الی آخر. آیات ایذا داریم. غیر از اونا ایذا نمیشه. خلاصه اگر یک طفل پنج ساله یک کاری کرد بعد کسی اونو گفت خجالت کشید ایذای این بچه حلاله؟ آقا ایذای مورچه حلال است که ایذای انسان حلال باشه؟ مورچه دانه ای را برداشته یواش یواش می ره تو لونش. برش داری بکشی. این حلال نیستش که. حالا غیبت نباشه. خوب حالا غیبت که نیست. اگر یه طفلی را شما یه طفل دو سه ساله ای را یک کاری کرد به طور خفی خطری هم نداره اومدی گفتی پدر مادر و چنین و چنان شد آبروش رفت جلو بچه ها. این ایذا هست یا نه. آخه صحبت این نیست که اگر غیبت نبود حلال.نخیر غیبت نیست ایذائه. عرض می شود که غیبت نیست استهزائه غیبت نیست افترا است غیبت نیست چه است خلاصه غیبت فقط این نیست که مرحوم شیخ بزرگوار می فرماید که اگر که این عرض می شود که اذیت شود غیبته نخیر اذیت شود غیبت نیست اذیت شود ایذائه. اینو جوابشو خود شیخ انصاری دادند می گن این ضمن مقاصد آمده. یعنی اون کارهایی که انسان انجام می دهد هیچ جایی در فقه نداشت مگر که ایذا. کارهایی که انسان انجام می ده. والا با غیبت کردن سودی حاصل نمی شود. خوب حالا این جواب داره کاری نداری ولی بحثو باید کرد اینجا. حالا ببینید آیات ایذا. آیات ایذا را خواهیم خوند و این کلیت داره. صحبت غیبت و صحبت افترا و این حرفا نیست. طبق ایذا. منتها ایذا هم حد داره. اگر ما بگیم فلان کس نماز شب می خونه اذیت می شه خوب بیخود اذیت میشه این مومن نیست. مثل غیبت دیگه در حدودی که خودش داره عرض می کنیم. و همچنین لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الّا من ظلم. اینها آیاتی است که استدلال در … گفتیم. و همچنین عرض می شود که ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فی الذین آمنوا لهم عذاب الیم. این آیه رو که شیخ انصاری آوردن … ما به ایشون دو کلمه عرض می کنیم. با کمال احترام. عرض اول اینست که شما رو آیاتی که ذکر فرمودید روش کار نکرید. روایات روش کار کردید. روایات که ان تذکر اخاک به ما یکرهوا از نظر ادبی لغوی چه چه احتمالات بالا رفتید پایین رفتید به که حکم کردید از که روایت کردید کار کردید. رو آیاتش کار کردید. اولاً. ثانیاً بعضی از این آیات مربوط به غیبت خاص در خصوص غیبت که نیست مثلا فرض کنید که ان الذین یحبون تشیع الفاحشه این چه کار داره به اصل غیبت؟ اگر در حضور عده ای که همشون عادل درجه اول چنین چنین چنان اند که اگر کار بدی را از کسی بشنوند در خوب قوی تر می شوند خوب … دیگه. لقمان را گفتند ادب از که آموختی گفت از دیگران. بعضی ها اینطوری اند دیگه. بعضی هستند که اگر زمین و آسمان بمبارانشان کنند اذیتشان کنند بهتر می نویسند بهتر فکر می کنند. بنده همینطور بودم. ده سال منو اذیت کردند جوون بودم بهتر می نویسم. بیست و پنج الفرقانو … بعضی اینطورند … حالا اگر در حضور برادران که تشریف دارید در صورتی تقوا جوریست که ایشالله همینجوره تقوا جوریست که اگر گفتند فلانی نماز نخوند شما نماز خون تر می شید. این تشیع فاحشه است؟ اشاعه فاحشه ابعاد دارد پس خوب بود شیخ بزرگوار انصاری یه مقداری مفسر بشند و رو آیات بحث اصلی بفرمایند و بعد از بحث اصلی در آیات اونوقت روایت داریم سادست. لزومی نداره بگیم این روایت بیشتره اون روایت کمتره این اسرهه این اطهره عرض می شود که اون فاعل بیشتر است اون فاعل کمتر دارد احتیاط کنید حالا لازم نیست و این بحثو ما با همه فقهای بزرگوار اسلام شیعتاً و سنتاً در محور آیات ما زیاد داریم. خوب این آیاتیست که در باب غیبت استدلال می شه. و در باب کل ایذا آیات ایذا که حدود بیست آیه بیشتر آیات ایذا داریم که نهی از ایذا می کند. عرض می شود که آیات افترا آیات تهمت آیات استردا آیات تایید آیات سب. وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ. الذین یدعون من دون الله حتی اونها رو سب نکنید چون سبی می تونه استثنا باشه. سب استسباب به این معنا که اگر شما گفتید که پدرت چنان اون می گه موسات چنان این می گه عیسات چنان … چنان این استسباب داره ولی اصل سب کسی که مستحق سب باشه مطلبی نیست. کسی مستحق باشه بگن ای ولد فلان و واقعاً هم همینطوریه و اون نمی گد که شما هم همینطور هستید. این استسباب که یعنی انسان آنچه را که حق است بگوید ولکن در مقابل یه باطلی انسان بیان کند که خیلی وضعش بدتر از بدتر هست. این یک وضع کلیست راجع به بحث در تفسیری از لغات طبق متن تفسیر علامه هلی و حجاب المومنین داشتیم ما. … نوشتیم و لذا ما بحث … در اینجا نکردیم در رساله هست در … هست در تفسیر به طور مفصل هست در آیاتی که عرض کردیم و آیاتی که نخوندیم راجع به غیبت و سایر محرمات و … هست اینجا به عنوان ایذا المومنین. ما می گیم ایذا المومنین فقط نه نسبت به مومن برخورد ناسالم داشتن برخورد سالم ضعیف لازم به عنوان هدایت هیچ برخوردی نداشتن غلط برخورد نا سالم داشتن اغلب و قدرت بیشتره حالا ما محور بحثو باب غیبت بگیریم. ما یه غیبت داریم یه غَیبت.غَیبت یعنی غایب بودن غیبت یعنی در غیب بودن. پنهانی سخن گفتن کاری کردن. چجوری البته یه بحوثی است که در کنار این مطلب بحث می کنیم. کسی الان اینجا نیست و شما می دانید و دید که یه کاری را کرده و خودشم بدش میاد و دیگرانم بدشون میاد. اگر بدش نمیومد که تظاهر می کرد که. رفت یه گوشه ای یه کار غلطی کرد و این کارم حرام بود خودشم می دانه بده خوب … اگر در حضور عده ای که نمی دانند فلام کس چنین کرده است شما این مطلب رو ابراز دارید. این غیبت است که نص آیه … و آیات دیگر این را منع میکه. حالا چند بعد داره غیبت. بعد اولش که معلومه. در غیاب او بودن آیا در غیاب جسم او بودن یا در غیاب معرفت او بودن. اگر کسی کر است و لال اینجا هم نشسته من دارم حرف می زنم علیه او و می گم چنین کرد چنان کرداین غیبت نیست؟ غیبته. و اگر کسی نه کر است نه لال می شنود و می بیند. از تلویزیون داره می شنود و می بیند من دارم در تلویزیون می گم فلان کرد. غیبته. اون که نیست حضور معرفتی و شناختی دارد اونی که هست حضور معرفتی و شناختی ندارد. پس مناط در غیبت این است که نداند چه می گویند. نبیند و نداند چه می گویند.اینجاست که ایحب احدکم عن یاکل لحم اخیه میتاً فکرهتموا غیبت توضیح دارد. این نیست که اگر شما در غیاب یک برادری مطلبی غیاب معرفتی او نه غیاب جسمی. کما اینکه در باب عرض می شود که خیار مجلس این بحثو ما داریم. مراد از مجلس که ذکر می شود مجلس مبایعه است. مجلس مبایعه یا با هم باشند یا تلفنی با هم مبایعه کنند یا تلویزیونی با هم مبایعه کنند یا تلکسی با هم مبایعه کنند همش مجلس مبایعه است. در تلکسی مادامیکه تلکس در راه است در مبایعه و ساکت نشدند نشان مبایعه است وقتی تلکس قطع شد مبایعه تمام شد. ایذائه بله. حرام است ایذا است چه است چه است غیبته. تجریه. برای اینکه من اگر دارم معاذ الله از کسی غیبت می کنم نمی دانم اینجا نشسته. از کسی غیبت می کنم نمی دانم نشسته بعد می فهمم نشسته. غیبته؟ یکی از عللی که غیبت حرامه اینست که شخص نیست دفاع کنه از خودش. ببینید اولاً شرط نیست که والا اگر حرمت غیبت بعنوان کشف ستره حضور باشد غیاب باشد هرچه باشد کشف ستر این موجب ایذا است نه. غیبت اضافه بر کشف ستر اینست که این ستری که کشف شد خود این آدم نیست که دفاع کند. اگر آدم خود باشد خوب دفاع می کنه. می گه من نکردم بیخود کردی. چجوری دفاع کنه؟ نه حضورو عرض می کنم یک بعدشه. فرض کنید این آدم نشسته اینجا. فرض کنید این آدم نشسته و نمی تونه دفاع کنه. حضور داره نمی تونه. غیبت هست یا نه. غیبت یک بعد که نداره چند بعد داره یک بعدشو عرض کردم. بله بله. بله. نمی شه بله. نمی داند نمی فهمد نمی شنود نمی تواند دفاع کند همه این نمی ها در غیبت تنها یک بعد که نداره. چندتا بعد شخصی دارد چند تا بعد اجتماعی دارد که باید بحث کنیم. حالا در اصل غیبت یعنی ذکرک اخاک بما یکرهوا که بهترین روایتیست که داریم ما روایت متواتره است. بر محور قرآن آیات متعدد قرآنی انسان برادر دینی خود را یاد کند در کجا؟ … غیبت نیستش که نخیر ذکر … در حضور یک فردی و یا افرادی. در حضور فردی یا افرادی انسان ذکر کند برادرش را با آنچه بدش میاد. ابعاد زیاد داره ببینید. یه مرتبه این بدش میاد چیزی رو که نمی دونستن الان دانستن. یه مرتبه می دونن. آقا اینا می دونن که فلان کس به طور مخفی نماز نمی خونه. می دوننا. آقا این چهار پنج تاها فقط. این … بود این چند نفر می دانند که فلان کس نماز نمی خونه بنده هم گفتم فلان کس نماز نمی خونه. خوب این چطوره؟ غیبت هست یا نه. آیا تذکر عیب انسانی که نزد دیگران او را معیوب می دانند بدش میاد یا نه بله. اون غیبت خیلی گردن کلفتیست. غیبت است. نمیشه گفتش که اگر چنانچه اینها بدانند غیبت نیست نخیر. اگر بدانند و ایذا باشد و ناراحتی باشد باز غیبته منتها غیبت درکاتی دارد. کمااینکه تهمت و افترا دارای درکاتی است کذب دارای درکاتی است و و و غیبتم دارای درکاتی است. یعنی بدترین درکات غیبت اینه شما یاد کنید برادری را به عمل سوئی که احدی نمی داند الّا شما و او. … یک دو اطلاع پیدا کردیم کشف ستر او شد. سه او نمی تاند عرض می شود که دفاع کند. چهار اینها که شنیدند گفتند پس فلانی و فلانی و فلانی که چنین می کنند ما شل در مرکز می شیم. اناالذین یحبون تشیع الفاحشه همینو می خواد بگه. این حب تشیع الفاحشه اونجاییست که اگر عیب برادر را انسان گفت برای کسانی که اون کسان تحریک و تعریض شوند در این عمل فاحشه این حرمت اجتماعی داره این ادرک درکات غیبته. در بعضی ها نخیر خیلی پایین تره یعنی شخصی که در حضور جمع خاصی یا نه خود مخفیانه کاری کرده ولی عده ای می دانند. می دانند بالاخره که حاضره یا نه. می دانند اگر یکی از اینها که می دانند بله فلان شخص نماز نمی خونه اینجا اون غیبت نیست ولی غیبت است چرا؟ برای اینکه اگر اون آدم بدش میاد چرا ایذا کنیم مومن رو. بله می شود این مومن رو ایذا کرد در باب نهی از منکر ولو بدش بیاد. در باب امر به معروف ولو بدش بیاد. در باب مشورت ولی بدش بیاد. در باب چه. اون باب های که استثنائند البته . حالا که انسان می دونه هیچ مصلحتی در کار نیست مگر اینکه این مومن وقتی که یادبود به بد می شود. و اینم نمی خواد ظاهر بشه ولو ظاهره. ولی نزد کسانی که عیب این آدم ظاهر است نمی خواد تکرار شه این ایذا مومن است یا نه؟ این که خیلی بدتر از غیبته. پس ابعاد دارد باب غیبت. اولاً حضور جسم شرط نیست بلکه حضور معرفتیست. حضور معرفتی هم دو بعد داره. یک حضور معرفتی و دانستنیست که می تواند دفاع کند. یک حضوری که تلویزیونیست رادیوییست تلفنیست نمی تواند دفاع کند. اینا ابعاد غیبت را بالا و پایین می بره. تمام اینا غیبت رو بالا و پایین می برد که ذکرک اخاک بما یکره ما بحث اولی که باید اینجا بکنیم اینست که این قرآنی که می فرماید یا ایها الذین آمنوا و روایت می فرماید ذکرک اخاک مراد از الذین آمنوا چیست مراد از اخاک چیست؟ آیا فقط شیعه مرتضی علیست که سنی ها نیستند. از الذین آمنوا سوره حجرات و همچنین سایر سوره های قرآن که الذین آمنوا دارد اصلاً سنی ها مشمول نیستند که سنی ها هم می گن شیعه ها مشمول نیستن؟ اینطوریه قضیه. سنی ها می گن شیعه ها رافضی ان اصلا مسلمون نیستند اصلا نجسند اصلا فلان و بهمانند این شیعه ها بگند مگر سنی ها بنابراین قرآن مخاطب نداره. اگر سنی ها بگن مخاطب نیستند صرفاً شیعه هاست اگر شیعه بگن مخاطب نیستن … این مطلب یا نه ما مرزمونو عوض کنی یه مقداری. حتی افسق فساق شیعه که سرّاً فسق می کند. نماز نمی خواند چه چه ولی سّراً.این غیبتش حرامه اما اعدل حضور سنی ای که اگرم مقصره مثل این مقصر نیست. اعدلشو می برن دم مسجد حرام در محرمی بود که در اون دو سالی که اونجا مقیم بودم امام جماعت داشت دعای … می خوند به خیالش دعای … درسته. ما کاری نداریم درسته یا غلط در … وقتی که داشت دعا می کرد از دعا غش کرد افتاد این برای خاطر اینکه چندتا شیعه در مسجد الحرامه … اینکه نیستش که این آدمی که با این اخلاص دارد عبادت می کند روزهای پونزده شونزده ساعته تابستون را روزه می گیرد و چه و چه و چه و چه این آدم اگر یه تلنگری به کسی زد جای مخفی بگیم زد این غیبتش حلال اما اون آدم فاسقی که در سرّ حبس مثل اینکه حرث می کنه و سرّه این غیبتش حرامه این اخاک این اخاک. ما یه اخاک از نظر مذهبی داریم یه اخاک از نظر قرآنی داریم. ما از اخوت از نظر قرآنی می گیم. لفظ مومن لفظ مسلم لفظ اخ اخ ایمانی اخ اسلامی تمام اینها رو بررس خواهیم کرد روز شنبه در کل اواخ که هر جا حکمی وجوبی یا حکمی حرمتی یا حکمی هرجور نسبت به اخ داشتیم اخ مومن داشتیم مسلم داشتیم آیا فقط شیعه مرتضی علی رو شامل است یا تمام مسلمین. در یه جهاتی منافقینم شامله. در غیبت عرض نمی کنم. در بعضی جاها حتی منافقینم شامله اگر من می دانم که فلان کس منافق است واقعا می دانم منافق است خوب باید به دیگران بگم که بترسند ازش سرشون کلاه نره. این مطلب دیگه ای شد اما آیا حتی منافق رو موقعی که مسلم بهش باور می کنیم یا نه مرحوم شیخ بزرگوار انصاری چندتا مطلب دارند که آقایون مطالعه بفرمایید که هم نکته بگیرید که بعضی مکاسب چطور هست از اول تا آخرش. نکته بگیرید. ایشون می گد در باب غیبت کردن عرض می شود که طفل ممیز شیعه ما دلیل قطعیی کتاب و سنت داریم که این حرامه. و اما در باب سنی ها اینهایی که مکلفند و بزرگند دلیل قطعی داریم که غیبتشون واجبه نه اینکه حرامه. دلیل قطعی داریم که غیبتشون واجبه یکی از دلایل اینه که اینا اخ نیستند. برادر نیستند اینها مومن نیستند حتی ایشون می گد که اگرم شارع گفته اینا پاکند برای اینکه اینا بشه زندگی باهاشو کرد. پاک سیاسی اند والا اینا نجسند. و این مطلب خیلی عجیبه که حرمت اموالشون چون ظاهر اسلام برشون وارده اموالشون حلاله. یا حرمت زنشون اگر فلان ملای سنی فلان کس سنی زن گرفته این زنش که بر ما حرام است که ازدواج کنیم چون می خوایم معاشرت کنیم و الّا لکل قومٍ نکاح.آقا این لکل قومٍ نکاح یعنی حتی مسلمان هایی که سنی هستند آدم می گیره که نکاح اونا غیر نکاح ماست خوب نکاح اونا غیر ماست. همون نکاحی که ما داریم اونها هم دارن. این طور انسان مطلب رو بالا بگیره و اینطور حکم کند خوب اینو باید بحث کنیم دیگه. ما بای ببینیم که از نظر آیات مقدسات قرآن شریف که خطاب اسلام در مراحلش خطاب ایمان در مراحلش خطاب اخوت در مراحلش آیا اینجا کدومو می خواد بگه قرآن شریف که می فرماید الذین آمنوا لا تجسسوا و لا یعتب بعضکم بعضا این الذین آمنوا فقط آمنوی شیعه مرتضی علی رو می گیره؟ یعنی این میلیون ها مسلمان که در طول تاریخ ملیاردها مسلمان که در طول تاریخ بودند و اینها قصوراً و یا تقصیراً شیعه نبودند اینها الذین آمنوا نیستند؟ چیند کافرند؟ منافق اند؟ کافر که نیستند. منافق که نیستند. ایمان قشنگ در قلب او وارد نشده. ایمان اگر قشنگ در قلب صد در صد وارد نشده مومن نیست؟ یا ایمانش کمه؟ بگو ایمانش کمه. شما شیعه و سنی بگو ایمانش کمه یا ایمانش زیاده. اون شما ایمانتون انقدر زیاد است که پر شده اون ایمانش درصدش کمتره ولی الذین آمنوا هست که بالاخره. کسی که با شما برادر است ده درصد موافقه پنجاه درصد یا ده درصد اگر یک درصدم باشما توافق داره اخوت یک درصد دارد یا ندارد؟ ما در اصول اسلام که توحید و نبوت و معاد باشم احکام باشد قبلمون یکیه نمازمون یکیه روزمون یکیه و کتابمون یکیه در این امهات مسائل اسلامی ما با هم اخوت داریم اونوقت در یک چیزایی که اختلاف بین طریقین رو زیاد کرده ما اخوت نداریم این یک بحثیست که ما با این بزرگوار داریم بحث دیگر اینست که ایشون می گد اخوت دینی بین اطفال شیعه و بالغین شیعه ثابت است و اینکه خداوند می فرماید که و ان تخالطوهم فاخوانکم فی الدین اینو شما ملاحظه کنید. چندمرتبه تاحالا من گفتم. اولاً فی الدین در این آیه نداریم. فی الدین در اون آیست که فان تابوا و اقام صلات و آتو ذکات و اخوانکم فی الدین. ما یه اخوت حیوانی داریم اخوت انسانی داریم اخوت دینی داریم اینجا اخوت دینی نفرموده شما دارید استناد می کنید به اخوت فی الدین بعدشو می گه حتی اگر هم در اینجا اخوت فی الدین مقصود مکلفین اند این حرف عجیبه ها این بعد از قرآن … می گد که و ان تخالطوهم فاخوانکم فی الدین. هم کیه؟ هم کسانی که اخوانکم هستن. ایشون می گن فی الدین. و ان تخالطون یعنی شما مکلفین اگر مخالفتی کردید با اینها فاخوانکم فی الدین می گیم اولا فی الدین نیست ثانیا اگرم فی الدین باشه فاخوانکم فی الدین کیارو می گه؟ صغارو می گه ایشون بعنوان دلیل دوم می گه اولا فی الدین. ثانیاً اگر چنانچه در اینجا اخوانکم فی الدین مراد کبار باشند نه صغار حتی اگر مراد کبار باشند نه صغار ما صغار را ملحق می کنیم به کبار … این اگر از کجا اومد؟ این اگر از کسانی میاد که آیه رو مراجعه کرده به قرآن برای اینکه این تخالطون مال صغاره مال یتاماست اصلاً. … فقط یتاماست. یتاما صغاره. ایشون می گه اگر هم این هم صغار باشند ما صغار شیعه را استفاده می کنیم از اینکه خوب بچه های شیعه هم مثل شیعه اند دیگه. این اگر از کجا اومد آخه. ببینید ما سر تا پای این عبارات رو وقتی در نظر می گیریم می بینیم بعدی از قرآن به طور بین به طور واضح عرض می شود که درش پیداست. حالا در بحث غیبت شما آیات رو مخصوصاً در محور الفرقان که بحث کردیم. آیه غیبت رو در سوره حجرات ملاحظه بفرمایید آیه لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم در جای خودش و عرض می شود که من لذی یحبون تشیع الفاحشة فی الذین آمنوا لهم عذاب الیم در جای خودش آیه من کل همزه لمزه در جای خودش آیات ایذا را به طور کلی … در کل قرآن به هم کمک کنیم آقایون معجم دارید حتماً رو معجم آیات رو پیدا کنید کسانی که الفرقان دارند دارند کسانی که ندارند اینجا هست ببرند بعنوان امانت و عاریه مطالعه بفرمایند تا ما بحث هماهنگ جمعی انشالله داشته باشیم.یاتآیات
آیا
الهم شرح صدورنا به نور علم و ایمان و معارف القرآن العظیم واغفرنا لما تحبون و تالله و جنت ما اما لا تحب و لا ترداه اسلام علیکم.