پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه چهارصد و سوم درس خارج فقه

عقود (تجارت‌های حرام)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین، ما روایاتی رو در باب غنا میخوندیم و البته استمرارشم هست. ما تذکراتی داریم که حضور برادران عرض میکنیم. مرحوم شیح انصاری رضوان الله تعالی علیه در مکاسب محرمه یک بابی هم برا حرمت لهو باز کرده. یه نیم صفحه ای. و از برای غنا یه سه، چهار صفحه ای بحث کرده. در باب غنا که خب معطل شدن و بعد عرض کردیم. ما به ایشون عرض میکنیم و اگر جای ایشون بودیم این کارو میکردیم، که اصلا باب غنا رو مفتوح نکنید، باب لهو رو مفتوح کنید و لهو این حالت محوریت و ضابطه ای دارد و عرض میشود که این هم غنا را، هم رقص را، هم موسیقا را، هم قمار را، میسر را، و همه رو عرض میشود که شامل میشه. ولی ایشون باب لهو را مستقلا عنوان کردن و به جای اینکه برای حرمت لهو از آیات مستقیم استفاده کنند، یا اینکه از ادله ی قوی بدانند، رفتن سراغ روایات. این روایت دلالت دارد، اون دلالت دارد، اون ندارد، آیا لهو حرام است، آیا حرام نیست، بالاخره حرام است، اجماع است، چه نیست. خب مستقیما آیات دلالت دارد بر حرمت لهو. ثم در معنای لغوی باز ایشون گرفتار شدن، یه لغوی میگد اینطور، یه لغوی میگد اونطور، یکی میگه لعب است، یکی میگه لغو است، یکی میگه مغو است، چی است. خب لغو معلوم است ما ینع الانسان المومن اما یتوجه علیه. معنی لهو معلومه، لغوم معلومه، عرض میشود که اینهام معلومه.

سر جمع بحث اصلی از نظر آیات راجع به لهو نفرمودن، یه نیم صفحه ای بحث کردن، اون نیم صفحه هم همینطوره. هی بالا میره، پایین میره. روی لغت است و روی روایت است و روی شهرت است و روی اجماع است و چه و این حرفا. حالا، یه مطلب دیگه، مطلب دیگه در باب لغو، ایشون نقل میکنن از لغوی و از علما و از چه، و از روایات، که آیا لغو حرام است؟ حرام نیست؟ مکروه است به قول آیه ای که یعنی مرجوح است. بعد میگد که لم اجد خلافا که لغو حرام نیست، فقط یه نفر و اون علی فرموده است که حرامه، و الا بقیه میگن حرامه. خب لغوم به نص قرآن حرامه. آیاتی در نصوص قرآن شریف هست که، لغو حرامه، که اونم ما بحث میکنیم. در لغوهم باید یه معنی کرد که این معنی لغو نباشه، معنی خود لغو باشه. یه مرتبه معنی لغو، لغوه، معنی لهوم لهوه، معنی غنا لغوه، ما معنی لغو نه برای غنا، نه برای لهو، نه برای لغو، برای اینها نمیکنیم. لغو هم از محرمات است بر حسب نصوص قرآن، لهو است، لغو است، میسر است، و از این قبیل عناوین مختلفه ای که در قرآن شریف ما داریم. حالا دنباله بحث، این غنا که با مد الف درش بحث کردن انقدر زیاد، عرض کردیم روایاتی که در این باب هست، همش نظر دارد به غنا لهو. حالا یا غنا لهو به مفرده لهو است، یا وقتی زمینه میشود این آوازه خوانی با حرف هایی که میزنن، این حرف ها گمراه کننده است، یا هم اضافه میشود با رقص و موسیقی، که اینها گمراه کننده است. سر جمع گمراه کننده است. که اگر به مفرده باشد، گمراه کننده نیست، خب این لهوه. چون لهو حرام است.  به قول مطلق ما لهو غیر حرام نداریم، لغوم همچنینه. اما غنا بعضی وقتا حرام است بعضی وقتا حلال است، بعضی وقتا راجح است، بعضی وقتا عجیب وجوب است، که اگر آن دل کسی رو که منحرف است به دست بیاریم، خیلی زیبا قرآن رو میخونیم، بعد زیبا براش معنی میکنیم، و دل او متوجه به حق میشود. بنابراین وقتی‌ که محور و پایه عوض شد، گاه پایه آهنه، گاه پایه خاکستره. پایه خاکستر اگر میلیون ها تن باشد، بالاخره خراب میشه. ولی پایه اگر آهن باشد، یک شاخه آهن باشد، بالاخره آهن است و مستقیم اینو نگه میداره. ما به جای اینکه انقدر وقت مصرف کنیم و انقدر بالا و پایین بریم، روی آیات لهو دقت میکنیم و تمام فروع را، چه آقایون یا به عنوان غنا، یا به عنوان لغو، یا به عنوان قمار، یا به عنوان میسر، یا به عنوان چه، بحث میکنن، ما احکامش رو به طور کلی میتونیم به دست بیاریم.

دنباله روایاتی که ما درش صحبت میکردیم، عرض میشود که البته باب قمار هم باب مستقلی حسابش کردن، ولی قمارهم بعد لهوی دارد، و بعد اکل بالباطل دارد، بله. صفحه ی دویست و بیست  شش، بیست و هفت، عن ابی عبدالله علیه السلام فی قول الله تعالی وجتنبوا قول الزور قال قول الزور الغنا، اگر فقط قول الزور الغنا است که خود این زوره. و اگر هر غنایی قول الزور است، اینم زوره. این دو تا زورو میذاریم کنار، میگیم از مصادیق قول الزور، الغنا، این غنایی که آوازه خوانیست و ملهیست و مطربیست. و الا هر غنایی اینطور نیست. حدیث دوم، عرض میشود که عن ابی عثامه عن ابی عبدالله علیه السلام قال الغناء غش نفاق، نفاق زشت میکنه دیگه. نفاق ظاهر خوبی داره، باطن بدی داره. غنا هم چون که حرامه، ظاهر زیبایی داره، چهچه میزنه، خیلی دلو آباد میکنه، چنین میکنه، به شهوت می رسانه، ظاهر خوبی داره، ولی خب باطنش دور شدن از خداست. غنا اینطوری بده. اما اگر چهچهی که با قرآن باشد و مذکِر انسان باشه، هم ظاهرش خوبه و هم باطنش خوبه.

حدیث دیگر، سئل ابو عبدالله علیه السلام عن الغنا فقال هو قول الله عزوجل و من الناس من یشتری لهو الحدیث ببینید، امام توجه به قرآن میده، این استدلال به قرآن میکنه، خودش حرف نمیزنه. غنا چیه؟ هو قول الله عزوجل و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم  فقط غنایی که لهوه. حدیث بعد عن ابی عبدالله علیه السلام قال سئل علی الغنا و ان الحاذق و قال لا تدخلوا بیوتا الله معرض ان اعلی، از اهل بیوتی که معد از برای ساز و آواز و رقص و موسیقی و عبدالباسط داره قرآن میخونه قرآن خونام نشستن داریم گوش میدیم، هی هم خدا اعراض میکنه کتابشو قشنگ بخونن. عمده ی انحراف همینه، لفظ غنا رو گرفتن رو لفظ هی چیز کردن، ترجیح است و (؟) و چه این حرفا. بدون اینکه این بزرگان که غنا نشنیدن اصلا و نمیدونن چیه، یا صوت عر عر خر شنیدن یا فرض کنید که صدای روضه خون شنیدن، بدون اینکه توجه کنن هی رفتن توی لغت. آیا این تریجح داره، مطرب است، چه هست. ترجیح داره، مطربم هست، ولی ترجیح مطربیست که اون کلمات الهی رو به دل بیشتر می نشاند و نزدیک میکند. اینطور میشه ولی اشکاله.

عرض میشود که عن یونس قال سئلت الخراسانی، نمی تونست بگه که امام رضا، ترسیده بود دیگه، مثل زمان آقای خمینی، (؟) شاه مخالف بود دیگه. حالا ما باید کتابامون همش (؟) کتابا اثباتی نباید بکنیم اصلا، اسم خود مولف رو نباید ببریم، چرا؟ برا اینکه این تفسرة الفقها را فلان آخوند یه وری میگه این مزخرفات است. خب این جواب داره دیگه، مزخرفات جواب. پس (؟) اونوقت شاه بعدم گدا. قال سئلتم خراسانی علیه السلام عن الغنا و قلت ان العباسی ذکر انک ترخصص فی الغنا،. ما اجازه دادیم، یکی از وکلای معمم مجلس در مجله ی دانشگاه چن سال پیش نوشته بود که، (؟) سلام الله علیها مهم ترین خواننده (؟) و حضرت سجاد علیه السلام مهم ترین شطرنج باز (؟) حضرت جواب هر دو رو داد، کذب (؟) ما (؟) من که نگفتم که غنا حلاله. سئل یعنی الغنا فقلت ان رجل اتی ابا جعفر علیه السلام فسئله عن الغنا فقال یا فلان. چون جورواجور ائمه حرف میزدن. یه کسی که تصدیق داشت قبول داشت فوری میفرمود نه حرامه. این مال سحت و خودش، ولی کسی که درابتدای کار، قدم اوله، نمیشه در قدم اول که اون حرف آخرو زد. این قدم اول بوده اینجوری حضرت جواب دادن. فسئل الغنا فقال یا فلان اذا من یدالله بین الحق و الباطل فاین یکون الغنا قال مع الباطل (؟) غنا حق است یا باطل؟ اگر این حرف آخر باشه اشکال داره، ولی حرف اوله، چون حرف اوله اشکال نداره، ولی حرف آخر باشه اشکالش اینه. میگیم ما یه حق داریم، یه باطل داریم، یه مباح داریم. حق، ووجب، مستحب. باطل، حرام، مکروه. مباح نه حقه نه باطل. ببینید، مباح حق است، نه در مقابل باطل. ولی حق در مقابل باطل نیستش که، مباح نه حق است نه باطل. پس اگر این قدم آخر بود و واقعا دلیل میخواست باشد این جوابو داشت. خب بله دیگه، اینطوره، معمول اینطوره دیگه. ببینید، همونه دیگه، بله، عرض کردم. و در میان سنیا، مخصوصا وهابیا، این تا رو تنبور غنا حلاله و ائمه در مقابل اونا قرار گرفته بودن. حالا اون کسی که از اونها سوال میکنه، حضرت چی باید بگه؟ بگه من میگم حرام است؟ به آیه لهو الحدیث تمسک بفرمایند احیانا، (؟) احیانا باز دم دست تر، وقتی خداوند بین حق و باطل (؟) کرده باشد، این با حق است یا باطل؟ نمیتونیم بگیم با حقه؟ خب با حقه. ولی خب این اگر دلیل آخر است که جواب داریم که. برا اینکه الغنا که لهو است، حالا استناد به قرآن که نکرده اونجا، الغنا که لهو است، آیا این لهو حق است یا باطل؟ اگر دلیل آخر اون دلیل حسابی راست و حسینی، میگد که نه حق است نه باطل. مثل مباحات، ولی اینو نگفت، چرا؟ برا اینکه این منصوب به کتاب الله هست، این لهو الحدیث است و حرام است و چه است و این حرفا، منتهی به روایاتی اینها که جعل شده بود تمسک میکردن به اینکه نخیر این حرامه.

حدیث دیگر، عن عبدالاعلی قال سئلت ابا عبدالله علیه السلام عن غنا و قلت انهم یزعمون انه رسول الله صل الله رخص (؟) جعناکم جعناکم حیونا حیونا فقال ان الله عزوجل یقول و ما خلقنا السماوات والارض و ما بینهما لا (؟) لو عربا لهواً عرض میشود لعب رو به حساب لهو آورده. لعب به حساب لهوه، لعب لهوی. لو عربنا ان استخذ لهوا لستخذنا من لدنا ان کنا فاعلین بل نقضه علی الباطل فیجنبه فاذا هو الزاهق (؟) مما رجل لم یحضر مجلس، مجلس پیغمبر که نبود، مجلس جور دیگر بود. شما نقل میکنید که پیغمبر فرمود که جعناکم جعناکم حیونا حیونا، این جعناکم جعناکم حیونا حیونا، اون مطلب غلط نیست، ولکن با اون وزن رقاصی که با تار و تنبورو رقص و این حرفا خب این غلطه دیگه، اونوقت پیغمبر این غلطو اجازه داده، این نمیشه. لهو، لهوه، بله ولی لهوه. برا اینکه پیغمبر بزرگوار آمد و اگر اون لهو به حساب رقص و به حساب لغو بود، پیغمبر اول منعشون میکرد. پیغمبر (؟) پس اینطور نبوده کسی (؟) بله.

عرض میشود که حدیث دیگر عن الرضا علیه السلام عن آباء عن علی علیه السلام قال علیه السلام سمعت رسول الله صل الله علیه و سلم یقول اخاف علیکم استخفافا بالدین و بیع ال و قصیعة الرحم و ان تتخذ قرآن مضامین تقدمون احدکم و لیس باولکم بالدین خب این جمله، و ان تتخذ قرآن مضامین این نمیگه که قرآن رو با صدای خوب بخونین، نه. قرآن رو مثل نیلیک بخونی، مثل قرنین. مثل قرنین میخونن، میرقصن، چنین میکنن، چنان. قرآن میخونید برقصونید. قرآن با صدای رقص، با وزن رقصی این حرام علی حرامه. بله این ممنوعه. اما اگر به این بخواد شیخ بزرگوار انصاری استدلال کند، علیه محدث کاشانی و غیر، نمیتونه توسل کنه. چون محدث کاشانی نمیگه که اتخاذ قرآن مضامین و مانند این. میگد شما اگر با صدای بسیار بسیار عالی قرآن را بخوانی و این تذکر انسان را بیشتر کند این حرام نیست، حرف بسیار خوبیه. این اتخاذ مضامین که نیستش که. یه مرتبه اتخذ قرآن رقصاً، اتخذ قرآن شعراً، اتخذ قرآن، این اتخاذ حق است به صورت واجب.

حدیث دیگر، عرض میشود که محمد بن ابی عِباد یا عُباد و کان مستحصراً بسماع، سماع چیه؟ شنیدنه، عرض میشود که صداها، آوازه خوانی ها و یا موسیقی ها. و یشرب النبی قال سئلت رضا علیه السلام عن السماع فقال لاهل الحجاز فیه رای و هو فی حی بالباطل و لهو هر دو رو فرمود. اهل حجاز رای دارند، در پرانتز داره اهل حرام. اینا رایشون این است که این حلاله، ولکن هو فی حی بالباطل و لهو و دلیل آوردن از قرآن و اذا (؟) لغو (؟) کراما. هر دو از استدلال به آیه لغو کردن بر حرمت غنا. بر حرمت سماع، آوازه خوانی که ملهیست. این دلیل دوم است بر اینکه آیات لغو دلالت بر حرمت لغو میکنه. اگر این نبود که خود آیت الله هم ما بعدا خواهیم خوند، که لغو به طور مطلق حرامه. نه لغو فارسی، لغو عربی. لغو ما یلغ‌ الانسان اما یتوجه علیه همونطور که لهو ما یلح الانسان اما یتوجه علیه الغا میکند انسات رو، لغو اصلا باب الغا.

حدیث دیگر سئلت جعفر بن محمد عن قول الله عزوجل فاجتنب رجس من الاوتان واجتنب قول الزور قال الرجس من الاوتان الشطرنج بعدا میاریم، شطرنج خیلی حرف داره. یکی از مسائل (؟) این است که در باب قمار خواهیم عرض کرد، در باب نرد و شطرنج و اربعه عشر و چه و چه، تمام حالا، قرآن سر جای خودش محفوظه. که میسر داره و لهو و. تمام احادیثی که هست خود اینو حرام کرده نگفته اگه پول در کار باشه، نگفته اگر یک پول برد و باختی در کار باشه، برد و باخت صحبت، اصلا خود این عمل حرام است، لانه لهو، لانه لهو، لانه، لهو، لانه لهو، لانه لهو، بله؟ آلتو ما کار نداریم، اگر، صبر کن، گذشته از اون بله، آلت قماره. ولکن اون بزرگواری که می فرماید که اگر برد و باخت نباشد ولو با آلت قمار باشد اشکتل نداره، ما با اون حرف داریم. مگر شطرنج رو تحلیل نفرمودن که برد و باخت نباشه؟ آلت قماره دیگه؟ آقا جان شطرنج آلت قمار نیست، از آلات خیلی حتمی و حتمی قماره. حالا، اگر کسی فرض کنید با آلت خاص ثمار، با آلت خاص قمار بیاد کار حلال بکنه. این آلت خاص قمار هست یا نه بالاخره؟ بله. حالا ما بحث میکنیم ما، به باب قمار می رسیم بحث میکنیم، ما کشتیمونو با ایشون خواهیم گرفت خیلی دوستانه. این حرف اصلا تا چه حد میتونه درست باشه، امکان درست بودنش تا چه حده، اینو بحث میکنیم. عرض کردم این اشاره بود. تمام روایاتی که راجع به شطرنج است که قله ی محرمات قمار و میسر است، یک دونش اشاره نداره که برد و باخت در کاره. بلکه اگرم مطلبی داره، چون لهو است، چون لغو است، چون چنین است، چنین است. حالا این می رسیم بعدا، که بحث بعدیمون راجع به عرض میشود که میسره، نه قمار. در قرآن فقط میسر داریم. سه جای قرآن میسر داره، و لفظ قمار در قرآن اصلا نداره، در بعضی موارد که ازلام و انصاب مطلب دیگریست که حالا می رسیم. خب ،و فی المغنَه، مغنِه عن الساز والاحترام شر الاصوات الغنا، همون غنا عرض‌ میشود که و همچنین حسن بن هارون قال سمئت ابا عبد الله علیه السلام یقول الغنا یورث النفاق و یعقب الحق، باز همونو داره میگه.

حدیث دیگر، عن ابی عبدالله علیه السلام قال الغنا فقال الغنا اجتنب الغنا اجتنب قول الزور فما زال یقول اجتنب الغنا، اجتنبوا (؟) المجلس و علمت انه یعنی من مسئول بودم. هی تکرار میکنه، اجتنب الغنا، اجتنب قول الزور که هر دو با همه. خب اینها تکراریست، ولکن سرجمع ملاحظه کنید، نه پول در کاره، برد و باخت در کار نیست، چه در باب قمارش، در باب غنا باب التحریم استعمال الملاحی بجمیع اصنافها ببیعها و شرائها، اینم یک بابه. باب تحریم سماع الغنا و الملاحی اینم یک بابه. باب تحریم العب شطرنج و لهوه. اینو یکم تعریف میکنیم بعد، فردا انشالله راجع اصل میسر و قمار ما بحث میکنیم. و این فراموش نمیکنید که محور بحث ما عبارت است از لهو. هر چه لهو است، قماری که لهو است، میسری که لهو است، غنایی که لهو است، خواندن، نواختن، ساز، و رقص و هر چه لهوه. بعضیا خیال میکنن که، با یه بزرگی صحبت بود از جمله بزرگان فقها،‌ میگفت حدیث داریم از پیغمبر بزرگوار، که رقص‌ مطلقا حرامه. گفتم پیغمبر بزرگوار هیچوقت نمی فرماید که رقص مطلقا حرامه. آیا اگر عایشه برا پیغمبر می رقصید که شهوت جنسیش در راه باشه، این حرام بود؟ زن خودشو بزک کند، چه کند، چه کند، چه کند، چه کند، که با مرد باشه، و مرد چه کند، چه کند، با زن باشه این حرامه؟ این حلاله. بعضی وقتا اصلا واجب میشه، اگر زن برا مردش برقصه و این مرد را از نماز دور نمیکند، از چه دور نمیکند، بلکه به عمل جنسی نزدیک میکند، اونم محتاجه. اینو از آقای بزرگوار سوال فرمودیم پس زن برای مرد برقصه حرامه. به چه حساب؟ به حساب اینکه از پیغمبر بزرگوار روایت دارد که زن برای مرد برقصد، زن مطلقا برقصد حرامه، نخیر. رقص زن در میان زنان و مردان که یدخل رجال علی النساء و نساء علی الرجال، این مرد رو به شهوت میاره و به شیطنت میاره، این حرام میشه. اما اگه زن برا شوهرش برقصه یا شوهر برا زن، مردش یه کاری که حرام نیست بکنه که به شهوت بیافتد دو تاییشون که مطلبی نیست، از راجحاته.

 اینجا در باب تحریم لعب به شطرنج و نحو، اصلا یک اشاره راجع به این مطلب ندارد که پول در کار باشه، مثلا، زید الشحام قال سئلت ابا عبدالله علیه السلام عن قول الله عزوجل فاجتنب الرجس من الاوصان واجتنب قول الزور قال الرجس من الاوصان الشطرنج این مصداق بین و بارز شطرنج الرجس من الاوصان است. خب وصن انسان رو سرگرم به خودش میکنه، شطرنج هم همین کارو میکنه.

حدیث دیگر، عن ابی عبدالله علیه السلام قال الشطرنج من الباطل علت خوندنش تو یک اشاره اصلا ندارد که اسنفاده مال در کار باشه. خود موضوع حرامه. حدیث دیگر، عن ابی عبدالله علیه السلام فی قول الله عزوجل اجتنب الرجس من الاوصان واجتنب قول الزور قال الرجس من الاوصان هو شطرنج و قول الزور الغنا، شطرنج بدتر از غنا، این غنا که رقاصی و مقاصی و این حرفاست، چه قماری؟ حالا بحث میکنیم. حالا روایت رو ما میخونیم. اصلا صحبت قمار نیست، صحبت قمار نیست.صحبت لهوه. اصلا اینجا صحبت قمار نیست. در روایت ما و در آیات ما صحبت قمار نیست اصلا، صحبت میسر است و صحبت لهو است و این حرفا. حالا در قمارم بحث میکنیم، قابر رجل اذا تقالب، قابر تقالب، تقالب در ماله فقط؟ وقتی این آقا با اون آقا کشتی گرفت در یک زمین، همه دست زدن خندیدن، این تقالبه مال در کار نیست. حالا می رسیم، حالا می رسیم. می رسیم حالا، بله، به همه اینا می رسیم. عرض میشود که ما اختلاف خصوصی با هیچکس نداریم، مخصوصا با اون بزرگوار که عرض میشود قائل به امور مبارک اسلامیست. ولی اختلاف از این جهت داریم که اگر یه حرف غلطی بود، هر کس بزنه غلطه. ما که هنوز بحث تکردیم، بحث خواهیم کرد. من همه ی حرف های ایشونو دیدم، و میدونم چی فرمودن، و بعد هم حرف هایی که در مقابل داریم خواهیم عرض کرد.

حدیث دیگر، عن عمر بن یزید ان ابی عبدالله علیه السلام قال ان الله عزوجل ان الله عزوجل فی کل لیلة شهر رمضان الا من افضل علی مسکر او مشاخن او صاحب شاهین اوتو بای شئ صاحب شاهین قال الشطرنج، شطرنج داره و بازی میکنه. حدیث دیگر عن زراره ان ابی عبدالله علیه السلام فرمود صور علی الشطرنج و ان لعبة شبیه و التی یقال لهال لعبة و ان لعبة الصوت فقال ارایت کاذا (؟) حق و الباطل معی ما تکون این همون حرفیست که قبلا زدیم. کسی که اول مطلب است، قال مع الباطل قال فلا خیر.

حدیث دیگر، عمر بن یزید عن ابی عبدالله علیه السلام قال یقتل الله فی شهر الرمضان الا لصلاة صاحب مسکر، مسکر فروشه، مسکر درست کن، یا میخوره، او صاحب شاهین او مشاهن، صاحب شاهین شطرنج دار. این دیگه توش پول در کار نیست ها. قال (؟) عن ابی عبدالله علیه السلام انه سئل عن الشطرنج فقال دعو المجوسیة اهل حال عنه الله

حدیث دیگر، علی بن جعفر عن الرضا علیه السلام قال جاء الرجل الی ابی جعفر عن الباقر علیه السلام فقال یا ابا جعفر ما تقول فی شطرنج التی یلعب بها فقال اخبر لی ابی علی بن حسین همین علی بن حسین که آقایون (؟) که اولین شطرنج باز (؟) بود ها. اخبر لی ابی علی بن حسین عن الحسین بن علی همین امیرالمومنین علیه السلام قال قال رسول الله صلوات الله علیه من کان ناطقاً و کان منطقه بغیر ذکرالله کان الله و من کان صامتاً و کام سمته بغیر ذکر الله کان ساعیا ثم سکر فقال الرجل (؟) حتی اگر ساکت باشد و ذکر الله نباشد، اینجوریه. تا چه رسد کسی که شطرنج بازی کنه و شطرنج قطعا لهو است، بلا استثنا لهو است.

حدیث دیگر عن (؟) عن ابی عبدالله علیه السلام قال لها رسول الله صل علی  عن العب بشطرنج و نرد.

حدیث دیگر (؟) عن ابی عبدالله علیه السلام قال سئل لشطرنج و نرد فقال لا تقربوهما قلت فالغنا قال لت خیره فرق کرد. اون لا تقربوهما مثل زنا که لا تقربوا زناست این لا خیره.

 حدیث دیگر، عبدالواحد المختار قال سئلت اباعبدالله علیه السلام قال عن الهو و شطرنج و قال ان المومن لمشغول عن الهو

حدیث دیگر، ابی الجارود عن ابی جعفر الباقر علیه السلام (؟) انما الخمر و المیسر و الاصنام و الازلام رجس من عمل شیطان آقایونی که (؟) جلد مائده رو این آیه رو مورد نظر قرار بدین که بتونیم فردا ان شاءالله روش بحث کنیم. آیاتی که راجع به میسر است، از لهو مقداری گذشتیم، مقداریم بحث داریم. آیاتی که راجع به میسره و در قرآن لفظ قمار اصلا نداریم، لفظ میسر، و میسرم توش پول نخوابیده اصلا به نص خود آیه، توش پول نخوابیده. إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ قال اما الخمر فکل مسکر من الشراب (؟) فامالمیسر و النرد و الشطرنج و کل قمار میسر. اینی که قمار است میسر است، اینی که قمار نیست که باهاش کار نداریم. ممکنه قمار نباشه، ولکن اکل بالباطل باشه، ولکن چی باشه. و اما الانصاب و الاوصان التی کانت تعرض المشرکون و اما الازلام و (؟) لتی کانت (؟) و المشرکون من (؟) فی الجاهلیه کل هذا بیعه و شرائه و الانتفاع بشئ من هذا حرام من الله محرم و هو رجس من عمل شیطان و قرن الله الخمر والمیسر مع الاوصان. خمر و میسر رو و اوصان رو در آیه مائده خداوند قرینم قرار داده.

حدیث دیگر، عرض میشود که خب، این بحث هایی که راجع به احادیثه، حالا، بببنید، راجع به لهو یه تتمه صحبتی ما داریم، که دیروزم سوال شد. مثلا در سوره مبارکه جمعه قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ اول وَ إِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا تجارت درست بعد لهو درست وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا در اینجا لهو حرامه دیگه چون یلهی عن صلاة خب تجارتم حرامه. تجارت ولو ممحد بر لهو نیست، آخه یه چیزی ممحد بر لهوه، لهوه. یه چیزی ممحد بر لهو نیست، اما در اینجا ملحی شد، تجارة برای اینجا تندیس مذمت میکنه. وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا این مال اول، بحث میکنیم. که تجارت اوله. قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ از بده گرفته. اونی که نزد خداست حداقل بهتر از لهوه، از تجارتم لهتره. که اینجا لهو جلو افتاد، به حساب اینکه اون حرام تره رو میخواد بگیره، اول تجارت جلو افتاد، اونی که حرمتش کمتره پس حرامه. اونی که حرامم نیست، حرامه. تجارت که حرام نیست هم اگر باز دارد از عرض میشود که صلاة جمعه که واجب است، این حرامه. و در مطلب بعدی آیه بعدی قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ لهوه، بله؟ آیه رو از سر میخونیم آیه جمعه، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ، ذروا البیع چیه؟ حرامه بیع. بله دیگه، ذروا البیع دیگه، پس حرام شد. و مهم ترین تجارت بیعه وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ، و اذا راوا تجارة فعل (؟) اول میگه حرامه، بعد دنبال حرام میگه اینا اینجورین وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ در سه بعد تحریمه. پس تجارت، بیع، در جایی که مزاحم با واجب است، که صلاة جمعه است، پس این تجارت الحد عن صلاة جمعه. بیع الحا عن صلاة جمعه، بدتر از تجارت بیع لهو رسمیست. پس قرآن هم لهو رسمی رو حرام کرده، هم لهو غیر رسمی رو. در لهو غیر رسمی این یک آیه است، و آیاتی که لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم بذکر الله، مگر اموال و اولاد اینا لهو رسمی ان؟ نه. ولکن اگر مال الحا کند به ذکر الله، و عرض میشود که اولاد الحا کند. ما اینجا رسمیت مال و اولاد برا الحا نیست، برا زندگیه. اگر مال و اولاد الحا کنند حرامه. پس از این دو بخش از آیات قرآن استفاده میکنیم که، هر کاری که، هر‌ حرفی که، هر کاری که، هر فکری که، هر عملی که، هر چیزی که، انسان را از واجب بالفعل یا واجب تر باز دارد، این لهوه. (؟) چه لهو رسمی باشد، چه الان لهو است، الان شما اشتغالتون به نماز ظهر، موجب است که نماز جمعه ای که برتون واجب است نرید، بنابراین نماز ظهر شما لهو است. مسجد ضد مسجد، نماز ضد نماز، قرآن ضد قرآن، معاذالله. خب این بحث لهو و وجه کلی.

حالا، بحثی که منتقل به اون خواهیم بود، بحث قمار است، و اینو آقایون مراجعه بفرمایید، مسائلش چی، عرض میشود که مکاسب شیخ بحث قمار رو به لفظ قمار داره. ما میگیم اولا شما لفظ میسر بیارین چرا قمار میارین. حالا در روایتم میسره، قمار خیلی کمه، اونی که محوریت دارد، کمانکه در باب غنا محوریت لهو داشت، در باب قمار هم محوریت میسر داره، روی میسر شما صحبت کنید. و آیاتی که در سوره مبارکه بقره است و در سوره مبارکه مائده است، میسر میگه. مثلا، که سه جام میسر ذکر شده، یکی در سوره مبارکه بقره که اونم مطالعه بفرمایید، که يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ اسم کبیر هست، منافع للناسه. خب اینکه که از منافع للناس در میسر میخوام فکرم باز بشه، (؟) یکیشم چنین میگه، یکیشم چنین میگه… فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا و مهم تر از این آیه مائده است إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ انما الخمر والمیسر، میسرم رجسه. خمر به قول مطلق رجسه، سلمان بده، شیطان بده. و میسر هم به قول مطلق رجس است، میسر به حساب معنای لغوی که خواهیم داشت، و معنی که از آیه استنباط میکنیم. إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ که هفت ضربه به این چهار چیز خورده. در هفت باب حرمت این چهار چیز از نظر آیه ثابته. اینو مراجعه به آیه مائده بفرمایید، در سوره، در عرض میشود که سوره مائده، و انشاالله بحثشو مفصل خواهیم کرد. بله انما یرید الشیطان که حذف شد، إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ حالا یکیش (؟) و البغضاء فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ بالاترش وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ کاری به مال نداره. اگر من در قمار باختم نماز نمیخونم؟ چه ربطی به مال داره، این (؟) اولش وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ دو تا بشری و دو تا الهی. دو رکن زندگی صحیح بشری هست، و دو رکن زندگی صحیح مع الله. دو رکن زندگی صحیح بشری که بعد ایجابی داره، بعد سلبی. بعد ایجابی، ایجاد محبت کردن، وحدت داشتن، رفاقت داشتن، دوست بودن، (؟) مقابل، ایجاد بغضاء کردن، ایجاد عداوت کردن، با لفظ، با عمل، با هر کاری. اگر ایجاد عداوت بین مومنین بشود حرامه. ایجاد بغضاء بشود که بالاتر از عداوت است، حرامه. با مال باشد، با نوشته باشد، با حال باشد، با هر چه میخواد باشد. میسر، این اسم مکانه، یعنی جایی که، کاری که، در جایی که آسان کند حرام را. دشمن درست کردن این یکی از وسایل آسانش میسر است، قمار است، یکیش خمر است، یکی ازلام است، یکی انصاب است، که اینجا خداوند دو تا رو در این چهارتا ذکر فرموده. إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ این مال بین بشری.

و یصدکم عن ذکر، پس هر چه انسان رو صد کند از ذکر الله (؟) یا کُنْد کُنَد که اثمه، اثم است، ذنب است، که کند میکند. که ذنب مال (؟) یا اینکه اصلا باز دارد از ذکر الله و بالاتر از ذکر الله صلاة است، این به طور مطلق حرامه. پس بحث ما راجع به بعدی از ابعاد لهو خواهد بود که میسره، و میسر که در قرآن فقط تعبیر میسر است، تعبیر قمار نشده، و ما نگاه کنیم که آیا عرض میشود که موارد مختلفه ی میسر چجور است، چه صدق قمار بکند یا نه، چه این قمار آلات خاصه ی قمار با برد و باخت باشد، یک، آلات خاصه ی قمار نیست و برد و باخت نیست، ولی قماره، دو. آلات خاصه قمار است، برد و باخت نیست، سه. آلات خاصه قمار نیست و برد و باخت است، چهار. این چهارتا رو عرض میشود که صاحب جواهر و شیخ انصاری و همچنین بعدا آقای خونساری و دیگران ذکر فرمودن و درش بحث هایی دارن، و انشالله مقداری صحبت خواهیم کرد.

اللهم الشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا بما تحبوه و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا والسلام علیکم و رحمه الله.