جلسه چهارصد و بیست و یکم درس خارج فقه

عقود (تجارت‌های حرام)

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اللهم صلی علی محمد و آل محمد

ما سه عنوان داریم در این بحثی که اونجام میدهیم. یک عنوان معونته الظالمین است که شیخ بزرگوار انصاری عنوان فرموده اند و سایر فقها هم همچنین. یک بحث اوسع است که برخورد با ظالمین، چه معونت باشد، چه چیزهای دیگر باشد، این حکمش چیه که اوسعه. بحث سوم، برخورد با عاصین . کسانی که عصیانگر اند. کسانی که گناه می کنند که این نسبت به ظالمین داره. ما در بحث دوم بودیم. در برخوردی که با ظالمین داریم، این برخورد مثلث است دارای سه ضلعه. مثلث برخوردن دارای سه ضلعه که اولش این است که ما برخورد کنیم با ظالم که نهی از منکره. بحث دوم این است که با ظالم برخورد  کنیم نه نهی کنیم و نه کار ظلم بکنیم. هیچ کار نکنیم. سوم این است که با ظالم برخورد کنیم و به او کمک کنیم. این سه بعد است نسبت به برخورد با ظالم. این از نظر عملی. از نظر حکم، عقیده، فکر، هم مراحلی دارد برخورد با ظالمین که عرض کردیم. ده عنوان در حدود پانزده آیه شریفه قرآن موجوده. فعلا آیه چهل و هفت، سوره اعراف مبارکه اعراف قرآن را باز کنید. راجع به اعرافه که وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌآ آیه چهل و شش، ﴿وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ  وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ  وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ  لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ﴾ [الأعراف: 46] اصحاب الاعراف که یک حقا یک بخش بسیار مهم و محوریشون، عبارت هستند از اولیاء امور شریعت در درجه اولی که خداوند این ها را بین الجنته و النار قرار میدهد که اینها حاکمت داشته باشند به اذن الله.کسانی که در نار میرن، به حکم اینها باذن الله، در جنت میرم به حکم اینها  باذن الله. این یک بعدشه. ابعاد دیگرش تفسیرش سوره اعرافه. حالا، وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ  وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ این هم یکی از عدله است که اینها امتیاز دارند. همه را با چهره شان میشناسند وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ  لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ،  ﴿وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾ [الأعراف: 47] ما از مع القوم الظالمین میخوایم استفاده کنیم. یکی از  عنواینی که عناوین سلبی است در برخورد با ظالمان ما باید داشته باشیم، چه ظالمان  شخصی بر خود و چه ظالمان که ستمگرند نسبت به دیگران، معیت با آنها نباید باشه. معیت با ظالم. ظالم از  نظر علمی، از نظر عقیدتی، از نظر اخلاقی، از نظر عملی، درونی، برونی، دراون ابعادی که ظالم است، ما معیت نداشته باشیم.

 معیت دارای چند بعده. گاه اوقات دو نفر با هم اند، همتراز، برابر. این مع اوست، اون هم مع اینه. گاه نه، یکی اصل است و  دیگری فرعه. یکی راس الزاویه است و دیگری تبعه. این هر دو، معیته. حالا، هر دو معیت در اینجا منفی است. قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ. اینکه لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ  یعنی اونجا  فقط؟ در دنیا اشکال ندارد؟ خب اونجا نتیجه دنیاست. بد دنیا، به سوی آخرت ، خوب دنیا به سوی آخرت، واجبش به سوی ثواب واجب، حرامش به سوی عقاب و همچنین و همچنین. که الدنیا مزرعه الآخره. پس اینکه قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ، انما هذه الآیه المبارکه تنفی المعیته مع الظالمین. معیه فی العلم الظالم فی العقیده ظالمه فی الاخلاق الظالم فی الفعل الظالم. معیت در حاشیه او. خب، گاه اوقات هست که نخیر، به او کمک نمی کنیم. چون سه بعد  ذکر کرده اند شیخ انصاری که دو بعد را قبول کردن و یک بعد را قبول نکردن و ما بعد سوم رو مهمتر از بعد دوم میدانیم. کسی است که این  نه در ظلم ظالم بهش کمک میکند و نه از عمله و اکره ظالم است که  جزو ابزار کار اوست. بلکه در بعضی طاعات، بعضی وقت ها به او کمک میکنه که نتیجتا وجهه میدهد به ظالم.  این معیت نیست؟ این بالاتر است که. اگر کسی زور بدهد به ظالم، وجاهت بدهد به ظالم، آن هم ظالم به نام دین، ضد دین. به نام عدل، ضد عدل کار کند، این معیت نیست؟ این کمکه که از کمک اولی بالاتره. اگر در فقط شراب خواری به ظالم کمک کند، پیاله دستش بدهد، شراب برایش بخردف چه کند، فلان، این در یک ظلم کمک کرده است. آن هم  به نام  ظلم. در یک ظلم، به  نام  ظلم.  در دو بعد گناهش کمتر است از اونجایی که صفوان  جمال مثلا، شتر برای راه  حج عمال هارون الرشید بفرسته، این نه خودش ظلم است و نه  در ظلم است. اما قدرت  میدهد به ظالم که به چهره حاجی بفرست، پدر حاجی را  در بیاورد. به چهره دین، ضد دین کار کنه. این  دو بعد، محرم تر است. پس چطور شیخ بزرگوار انصاری، این رو گذاشتند کنار و راجع به دومی دارند بحث می کنند؟ این سوی رو نفی کردند.

در مکاسب  مراجعه بفرمایید. میگن اگر کمک به  ظالم در ظلمش نه که این مسلم است. همه گفتند نه، کمک ظالم  است در غیر ظلمش ولکن جزو اعوان او و عمله و اکره او حساب میشه، ظلم هم نمیکنه. این رو میگد ترجیح داره. عده ای از علما میگن حرامه، عده ای میگن نه، من میگم حرام.  ولی سوم را  میگن حرام نیست .. اوست…  بعضی وقت ها کار خودش، کار خاصی داره، تاجره، ماجره، چیه. ولی در بعضی از کارهای عبادتی و واجب به او کمک می کند، مثل شترهای صفوان جمال، ایشان میگد دلیل بر حرمته. این رو نداریم. این در دو بعد حرام تره.  یک، قوت داده است به ظالم. فقط در شراب خواری نیست. دو، قوت داده به ظالم که با چهره نور، ظلمت ایجاد کند. با چهره حاجی فرستادن، از حج منع کند. با چهره نماز به پا داشتن،  جلوی امام صادق علیه السلام ، امام کاظم را بگیرد. با چهره اون جبه رسول الله یا اون پوست تخت رسول الله که گفت بریم  پیدا کنیم، پوست تخت رسول الله را احترام کند، ولی امام کاظم را به زندان بیفکند و اون حضرت را مسموم کند و بکشد. این که بالاتر است که. پس معیت اینجا رو میگیره. این معیته. این بدترین معیته. ما یک معیت داریم با ظالم که در ظلم معیت دارد. یک معیت داریم که در ظلم معیت ندارد، جزو عمل و  اکره اوست. یک معیت که معیت در  مقامه. به اون مقام میدیم، وجهه میدیم، عنوان و زور میدیم که به نام اسلام، ضد اسلام، به نام عدل، ضد عدل که ظلم انجا میده.

 و  از جمله معیت،انسان بشیند در مجلس ظالم. اینجا رو هم میگیرد. شخصی است که دارد عده ای رو بهشون ظلم میکند، کتک میزند، فحش میده، انسان بشینه. نه کمک کنه به فحش، نه دوست داره فحش رو. فقط میشینه نگاه میکنه. این معیته دیگه. روایت هم ما زیاد داریم که شما در مجلسی که خدا گناه میشه در آن مجلس ننشینید. ﴿فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾ [الأنعام: 68] بله، مگر در صورتی که شما نهی کنید. اگر به عنوان نهی از ظلم است، به عنوان تقلیل ظلم است. مثل بعضی از وزرا هارون الرشید اسمش چیه؟ علی ابن یقطین. ایشون برای تقلیل ظلم عنوان نمیداد به هارون. اصلا هارون گله میکرد میگفت کانه که تو مثل اینکه طبق حرف های موسی بن جعفر داری کار میکنی اونو دوست داری. اگر من بر تو احترام قائل نبودم، میکشتمت. اینجور. عنوان به اون نمیده. این تقلیل ظلم است تا اونجا که بتواند رفع ظلم است و تا اونجا که مثلا نتواند، تقلیل ظلم است، عدل را بیشتر انجام دادن. جلوی ظلم ها را گرفته است. این واجب است. نه اینکه حرام باشه. این معیت نیست. یه مرتبه انسان با ظالم میرود، بزند سرش رو بشکند. این معیت نیستش که. یه مرتبه نه، با ظالم میرود که او را منع کن، این  اشکال نداره. ولی با ظالم میرود، هیچی نمیگه. نه میگه نه، نه میگه آره. با ظالم، مردم وقتی دیدند دنبال این آقا چند نفر دارند راه میرن، میگن پس با او هستند و لو در ظلمش با او نباشند ولی  به او احترام قائل اند. به او حب قائل اند. دنباله رو او و در حاشیه او هستند. پس این . ربنا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ تمام معیت ها را می گیرد. با او بودن، چه در جریانات درونی و چه  در جریانات بیرونی. فلان دزدی که از مال، مال مردم را میدزدد و میخورد، شب برود خانه او بنشین، نگاه کند، نخورد و نه تاکید دزدی کند، نه منع کند. این با  دزده. و یکی از موارد  نهی از منکر هجران و دوری کردن است از کسی که کار منکر میکنه. مرحله، یکی از مراحه. مرحله اول امر و نهی است. امر به  واجب متروک و نهی از  محرمی که اون فرد انجام میده. مرحله اول. مرحله دوم {10:38} با  سیلی، با شلاق، تا اونجا که امکان دارد البته بعد از بیانه. مرحله سوم، این هم فایده نکرد؟ پس  باهاش رفت و آمد  نکنید. سلام نکنید. جواب ندید. جواب سلام ندید. زهرا سلام الله علیه، چراجواب سلام شیخین را نداد؟ الشیخان سلم علی الزهرا سلام الله علیها و ما ردت الجواب {11:00} رد  جواب المسلم  واجب او {11:00} دوران الامر بین المهم والاهم اعتبرهما انهما لا یجب و لا یجور رد السلام علیهما. میخواد این را پایین بیاره، کوچک کنه. شما مشرک نیستید. کافر نیستید. ولی عمل مشرک و کافر را دارید انجام میدید. در دوران امر بین اهم و مهمه. نمیشه گفتش چون زهرا سلام الله علیه جواب سلام ابوبکر و عمر را نداد نداد ، پس ما جواب سلام مستر فلان را ندهم. نخیر جواب سلام مستر فلان را میدیم، این اشکال نداره.  انیجا استثناء است از باب جریان امر بین اهم و مهمه. بنابراین معیت با  ظالمین، حداقلش این است که من به ظالم کمکی نمی کنم همون از او دور هم نمیشم. اگر ظالم از ظلم خود دست بر نداشت با تمام مقدمات اولی و ثانیه، من ترک می کنم او را و ول می کنم. آخر رها می کنم ﴿أَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ﴾ [الأعراف: 199] اعراض می کنم. وقتی که نشد، خب ولش می کنیم هکه او را تنها میگذاریم. {صحبت حضار} و لذا بنی امیه چرا همه ملعون اند؟ کسانی که در زمان امام حسین نبودند، چرا جزو قتله امام حسین اند که قتله امام حسین رو کردند؟ صحبت نیت نیست این. این عقیده منحرفه. عقیده اونقدر منحرفه که یا لیتنا کنا معک مال همینه اصلا. یا لیتنا کنا معک مال منافقینه. یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما. مال منافقین. {12:33} .. والمجاهدون المسلمون غلبوا و اخذوا اموال من المغلوبین قال المنافقون الذین ترکوالجهاد یا لیتنا کنا معک فنفوز فوزا عظیما. ولکن {12:50}  یا لتیناکنا مع الامام الحسین علیه السلام فنفوز بشهادتنا نهن فوزا عظیما. این معنی دوم است که ما این معنی دوم رو گرفتیم. سوره الانفال الآیه الخامس والعشرون. وَاتَّقُوا فِتْنَةً  واقعا انسان کلافه میشه این قرآن رو مطالعه نکنه آدم، خب گناهه. مطالعه کنه مسئولیتش خیلی بالا میره این آیه خیلی از آیاته وَاتَّقُوا فِتْنَةً  آیه بیست و پنج، الآیه الخامس والشرون﴿وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَاتُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ [الأنفال: 25] الفته الابتلاء الاعذاب احیانا لا تخص هذه التادیبات بالذین ظلمو منکم خاصه. البته برای  ظلم یک حسابی داره خدا. ظلم به غیر البته. ظلم به نفس نه.کسی که در  عالم ظلم به غیر میکند، به نوامیس خمسه ظلم میکند نفسا عقلا، عقیدتا، مالا، عرضا، تعدی  میکند به دیگران، همین جا خدا مقداری جزاش رو میده، مقداری البته. حاله طویل باشد مدت یا قصیر باشد مدت، همینجا. الله تعالی اقتسم معاصی الی قسمین الظلم بالغیر و غیره بنصف غیر الظلم بغیر الجزا بعد الموت هنا ما فی شیء الا قلیل ولکن اذا ظلم الانسان غیره فی ای من النوامیسن الخمس ربنا سبحان و تعالی هنا یجازیه شیئا ما حتی یبین انه لا ظلم الیوم کما لا ظلم بعد الیوم. حالا، وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً. یعنی چه؟ فتنته  عذا  یصیب الذین لم یظلموا. خب کدومه الذین لم یظلموا؟ آیا عدل است؟ که خداوند یک فتنه ای، عذابی بفرسته. به عنوان عذاب، عده ای که ظلم کردند بچشند، چون ظلم کرده اند، عده ای هم که ظلم نکردند بلکه عدل کرده اند بلکه نهی از منکر کرده اند اونها هم بچشند؟ این که نمیشه. نمیشه. چون ظلم {15:13} جو الظلم من الظالم و جو السکوت  ان منع الظالم و جو الرد الظالم اذا الانسان  یظلم تبعا هذا هو الراس الزاویه راس الزاویه فی استحقاق العذاب و اذالانسان ینهی عن الظلم هذا راس الزاویه من الایمان راس الزاویه .. ظلاله الظلم راس الزاویه فی الایمان المنع عن الظلم سکو به حاجبها. این هم که نمیشه با اونها برابریشون در عذاب. عذاب بیاید، هم اون کسانی که ﴿اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ﴾ [البقرة: 65]  باشند. هم ﴿الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ﴾ [الأعراف: 165] میشه؟ خب سه دسته میشن دیگه. در قضیه یوم السبت سه دسته. فرقه امر بالسوء فرقه نهاهم عن سوء فرقه سکتوا ما سکتوا بل نهوا عن ناهین عن السوء لماذا تنهون. خب، این سه فرقه، یک فرقه سالم موندن. عرض می شود که خداوند کیا را عذاب کرد ؟ یک جمله مختصره که شامل هر دو است. اون کسانی که کانوا يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ نجات داد. ﴿ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ﴾ [الأعراف: 165]  اینها جنات، بقیه چی؟ بقیه، عذاب بعید. چه کسانی که  در یوم السبت، اون کار رو کردن، حقه زدن و چه کسانی که نهی از سوء نکردند بلکه بالاتر نهی کردند نهات السوء رو از نهی. ﴿لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ﴾ [الأعراف: 164]  ببینید اینجا هم همینطوره. وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً. لا بلکه فرقه دوم، جزء ساکتها. جایی داره ظلم میشه، شما هم میبینید، میتوانید  نهی کنید، اگر هم نمی توانید، خب برید. از محیط ظلم ﴿لَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾ [الأنعام: 68]. از محیط ظلم بروید. اگر می توانید نهی کنید، نهی کنید، واجب است برید نهی کنید. اگر نمیتوانید نهی کنید، و نهی شما اثر نمی کند، خب بروید از اونجا. اما اگر در اونجایی که ظالم دارد  ظلم میکند در آن قضیه ای که، در اون خانه ای که، در اون اجتماعی، در اون جایی که ظالم دارد ظلم می کند و شما می توانید نهی کنید و نکنید، اگر اونجا بمانید چیه؟ وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً. بلکه شامل اونها میشه. چرا؟ چون ساکت  شده اند دیگه که این فرقه دوم هستند.

واعلموا ان الله شدیدا عقاب بالنسبه ظالمین لا بالنسبه الظالم نفسه فقط بل بالنسبه للذین لم ینهو عن السوء سکتوا عن السوء و شارکوا فی مجلش السوء من دون مشارکه فی السوء. نشسته نگاه کرده {صحبت حضار} بله، یا آن روایات را باید معنا کرد یا باید زد کنار، قبول نکرد. چون آیه است دیگه. آیه که بین صریحه که حتی اون کسانی که میگن چرا نهی کردی؟ میگوید {18:40}  اونوقت کیا عذاب شدند؟ کسانی که ترک کردند نهی از منکر را با اینکه معذرتا بود. اگرترک از نهی از منکر جایز بود، پس چرا خدا عذابشان کرد؟ پس این خلاف فتوای فقهاست و خلاف اون روایت است، اگر درست معنا نکنیم. اما اگر درست معنا کنیم، مطلب دیگریه. توجیه کنیم مثلا. {صحبت حضار}

آسوره الهود الآیه السابع والثلاثون. سوره هود ﴿وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ﴾ [هود: 37] این هم از یه ناحیه. گفتیم ده عنوانه. خداوند خطاب کرد به نوح علیه السلام وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا کسانی که بر شرک باقی موندند، مانند پسر نوح و مانند زن نوح که زنش صریحا قبلا مستثنی شده بود ولکن  پسرش تا اینجا مستثنی نبود صریحا. وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ چی میخواد یگه؟ خب، کسی  ظلم کرد، حالا دارند میزننش، بریم شفاعت کنیم، حرامه.  کسانی که ظلم کرد، عده ای که ظلم نکرده اند چنین بهشون احترام میشه، چنین بهشون مال داده میشه، چنین بهشون ماوا داده میشه. بگیم آقا این هم چون پسر منه. من رییس کل کجام، این هم پسر منه.  وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ، حرام است که انسان نسبت به ظالمین شفاعت کند، میانجیگری کند. بله، مگر در بعضی مواقع. در بعضی مواقع است که اگر انسان نسبت به ظالم میانجیگری کند، ظلم را  ترک  می کند، مطلب دیگریه. ﴿ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ  نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ﴾ [المؤمنون: 96] یا ﴿ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ﴾ [فصلت: 34] این مطلب دیگریه. اگر ما به ظالم احترام کنیم، محبت کنیم، از ظلمش صرف نظر کنیم، شفاعت کنیم، چه کنیم، چه کنیم، از ظلم صرف نظر می کند این از راههای نهی از منکره. اما اصل قضیه چیه؟ اگرچنانچه نه، این کارها را بکنیم و ظلم بمونه همونط و یا بیشتر بشه، کم نشه، این چس شد؟ این از برخوردهای حرامی است که  نسبت به ظالم می شود داشت. آیه دیگر باز سوره هود. دو آیه دارده.  113 و 117.  113، 113  رو ما بحث کردیم، دیروز و پری روز. و لاترکنوا را بحث کردیم. 117: (آیه 117 سوره هود): ﴿وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ﴾ [هود: 117] پس اهلاک برای مصلح نمی آید. در مقابل مصلح کیه؟ الانسان قریه عن اجتماع ام الانسان فی هذه القریه مصلح او مفسد او لا هذا و لا ذالک. کاری نداره. یا  مصلح است، خود کار صالح میکند، دیگران را به صلاح وا میدارد، دعوت به صلاح میکند، صلاح علمی، صلاح عقلی، صلاح اخلاقی، عقیدتی، عملی و و و خب معلوم است این. این دوبله مرقوب عند الله است. هم خود صالح است، هم دیگران رو صالح می کند. دسته دوم کسانی هستند که افساد میکنند. این مشغول افساده. اصلاح که هیچف افساده. این هم معلومه. اونی که مصلح است در درجه بالاست. مورد رحمت الهی و اونی  که مفسد است، البته در درکات. بینهما ولا یصلح و لا یفسد، نه زنا میکند و نه زناکار را منع میکند. نه ظلم میکند و  نه ظالم  را منع میکند، نه دروغ میگوید و نه دروغگو را منع میکند. اینها عذاب بهش شامله. چرا؟ ببینیدآیه چی میگه وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ ظلم ما کیه؟ مال کسانی است که در قریه ظلم میکنند. چه ظلمی؟ ظلم اجتماعی. مهم ظلم اجتماعی هست.

عرض می شود که در اوائل سوره مبارکه اسراء آیه ای است بسیار مهم  و بسیار مورد بحث و دقیق که البته ما بخواهیم اون بحث را در  اینجا بیاریم خیلی به طول می انجامد و اینجا تماس زیادی البته ندارد. ﴿وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا﴾ [الإسراء: 16] اهلاک قریه مال چیه؟ خداوند اهلاک میکند قریه را. در اونجا که اهلاک می کند {صحبت حضار}

حالا ﴿وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ﴾ [هود: 117] ظلمی که در  مجتمعات میشود که استحقاق  اهلاک درش هست، آیا این استحقاق اهلاک، فقط  مال ظالمینه؟ نه. الا ﴿ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ﴾ [هود: 117] اگر اهل این قریه مصلح باشند و لو ظلم در  این قریه باشد، خداوند مصلح بودن در  این قریه رادر نظر میگیر و اهلاک نمیگنه. اما اگر اهلها مصلحون نباشه. یعنی این گروهی افساد میکنند و گروهی دیگر ساکت اند. یک دسته ای سوار اسب شیطان اند و میدرند و میخورند و میزنند و چنین می کنند و فلان می کنند، اینها وایسادن اون وسط نگاه می کنند و میگن نه شما کاری نداشته باشید، آخه چه کار داریم ما و {25:17} هر دو را خدا هلاک میکنه. اونها را که افساد کردن، چون افساد کردن. اینهایی که افساد نکردند، چون ساکت شده اند از جلوگیر از  ظلم. اقلا فریاد نزدند. پس این هم یکی از  آیاتی است که  برخورد  با ظالم رو به طور سلبی میفهمونه. ما یک بعد ایجابی داریم در برخورد با ظالم که کمک کند با ظالم در ظلم. یک بعد سلبی داریم که نهی کند از ظلم. یک بعد سلبی طرفینی داریم که نه امر به ظلم میکند و نه نهی از ظلم. خودش هم ظللم نمیکنه. خودش نماز شب و نماز صبح و روزه و همش روزه است، همش روزه. ولی ظالم ها ظلم می کنند هیچ کاری نداره اصلا. حرفی نمیزنه، صحبتی نمیکنه. {صحبت حضار}

اولا حرف جایی می رسه. اگر بنده قدرت ندارم فلان شخص را که در فلان دادگاه ظلم کرده است را از قضاوت بیاندازمش. میتوانم به برادرم بگم که این ظالم است. برسونید این مطلب رو که ای دولت جمهوری مبارکه اسلامی این ظالم است، از کار بندازید. نمیتونم؟ این رو میتونم من ملتخش کنم. میتونم از آبرو و حیثیت بیاندازم که وقتی از آبرو و حیثیت افتاد دولت مبارک جمهوری اسلامی که بعد از چهارده قرن به وسیله غیر معصوم درست شده است، این اقلا حساب وضع خودش را بکنه و این را از کار بندازه.

خب، آبه دیگر، سوره مبارکه قصص، آیه بیست و یک ﴿فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ﴾ [القصص: 21] موسی از مدینه خارج شد، برای اینکه دو رجل با هم عرض می شود دعوا می کردند. هذا من شیعته و هذا من عدوه، فقفزه، موسی یک مشت زد، مشت موسی هم که مشت موسی بود، زد و عوض اینکه یارو رو بزنه کنار، کشتش. انوقت موسی مجبور شد در بره. فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّب. خائف بود از این وضع شهر که بابا در این شهری که در خانه فرعون من بزرگ شدم، حالا که هم اومدم بیرون، عرض می شود که به کمک یک اسرائیلی، یک قبطی  یک نفر را کشتم دو  ترقب در کاره. یک ترقب شر، یک ترقب خیر. ترقب شر که که اینها میان دنبالش میگیرنش. یک ترقب خیر خدا که حفظ کنه برای اینکه به وظیفش عمل کرده.  موسی به وظیفش عمل کرده. ﴿قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾ [القصص: 21] این هم یک برخورد. آیه چند؟ آیه بیست و یک سوره قصص. قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ . من را نجات بده از ستمکاران. نجات از چی بده؟ نجات بده از اینکه دنبال من بیان. {27:53}کسانی که میخواستند موسی را بگیرند و بکشند ظالم بوده اند. چرا؟ موسی که ظلم نکرده که. اگر این قبطی، کاری هم نمی کرد، چون مشرک بود این احترام نداشت خونش. تا چه رسد که مشرکی با مسلمی، موحدی گلاویز شده و میخواسته او را بکشه، ما باید کمک کنیم واگر کمک نکنیم حرامه دیگه. منتهی اگر ما کمک کردیم، بر این مبنا نیست که ما بکشیم طرف را . نه. به اون مقداری که جان این مسلم را نجات بدیم، موحد رو. اما اگه مشت خورد، بدون تقصیر، مشت خورد، چون محکم بود مشت به اون زدیم و طرف کشته شد، این گناه نیست اصلا. این ملاحقه ای و قصاصی در کار نیست چون  طرف مشرکه. {صحبت حضار} چون این اشتباه که شد، گناه که نبود. اشتباه شد. اشتباه ده سال بعثت موسی را عقب انداخت بعد فرمود ﴿جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى﴾ [طه: 40] بعد که رفت ده سال باشعیب بعد برگشت، جئت علی قدر. این ده سال تاخیر مال چیه؟ و لذا ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي﴾ [القصص: 16] ظلمت غیری نگفت، ظلمت نفسی. انتقاص شد در زمان دعوت. یعنی ده سال {29:06} تاخیر شده. چرا؟ برای اینکه درشهری که انسان بهش نعمت دادن، چیکار کردن، در دربار فرعون بزرگش کردند، چه کردند، اونوقت بیاد همون رو بکشه. ولذا فرعون وقتی که توبیخ میکرد حضرت موسی را گفتش که ما اینقدر به تو خدمت کردیم، نعمت دادیم، چه کردیم ﴿وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴾ [الشعراء: 19]  تو به ما ظلم کردی. گفت نه به تو ظلم نکردم. عرض می شود که ظلمت نفسی. چرا؟ برای اینکه تاخیر از دعوت بود. این البته در باب عصمت و در باب تنزیه الانبیا به طور تفصیلی خواهد آمد. {صحبت حضار}

 قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ کما اینکه آیات دیگری هم داریم که نجات یافتن از قوم ظالمین این یک قاعده کلی و ضابطه عمومی است. بله، یک محورش اینجاست. حالا، برخورد با ظالم. اگر بودن با ظالم، همراه بودن، هم سخن بودن، هم غذا بودن، همکار بودن، همراه بودن، چه بودن با ظالم، ما را هم در محیط ظلم قرار بده و ما را هم از وظایف الهی دورکند و ما را هم لکه دار کند به ظلم، حتی متهم کند به ظلم، این معیته دیگه.. ما قبلا آیات معیت را خواندیم که معیت با ظالم به طور مطلق حرام است. {صحبت حضار}

این دو بعده، یک بعد بیرون بریم. یک بعد اینه که پیروز بشیم. پیروز بشیم بیشتر از نجاته. نجات میخواهد ما را اذیت کنه، ما فرار کنیم. پیروزی این است که نخیر، گذشته از اون ما غالب بشیم. آن مرحله بالاتره. که عرض می شود که نجنی، هر دو مرحله را میگیره، منتها مرحله صد درصد و خیلی بینش عبارت از نجات ازخطره احتمالا.

حالا، هر بودنی با ظالم که انسان را به حساب ظالم بیاره که اگر خطری وارد شد در بعضی روایات دارد. شما اگر در مجلس ظلم باشید و شما ظلم نمی کنید، اگر یک مصیبتی بیاد بر همتون شامل خواهد شد. چون در مجلس ظلم بوده اید. بودن در مجلس ظلم، مگر در یک صورت، این جایز نیست. در صورت نهی از ظلم. این مطلب دیگری است.  این هم این آیه. {صحبت حضار}

آیه پنجاه و نه سوره قصص، الآیه خمس و الخمسون سوره القصص، بله، پنجاه و نه ﴿وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا﴾ [القصص: 59] خدا هلاک نمیکند کسی را به گناه، مگر اینکه بفهمونه گناه کردند، با چی؟ با رسالت. رسول بفرسته، بفهمند، گناه کرده اند حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا که این آیه با بعضی از آیات دیگر می رساند که اصولا بعضی از رسل باید در  ام قری باشند و امروز هم رسالت قرآنی باید در ام قری باشه که اکنون قم است و در وسط قم باید بشه. حالا پول نداریم بخیریم چکار کنیم؟ وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى {صحبت حضار}

ببینیداین یک رسالت وحی است و عصمته، معلومه. در تلوش چی؟ همانطوری که رسول هر قومی باید در ام و در مرکز باشه که در دسترس باشه، همچنین کسی که نائب مناب رسوله، از علمای ربانی و شرع مداران، شرع مدار میتونه بره تو ده قایم بشه؟ بره تو ده؟ نه باید در مرکز در دسترس همه باشه. و لذا امیرالمومنین وقتی که به خلافت ظاهری رسیدند، فرمودند که خونه من در نمیخواد. {35:55} {صحبت حضار}

ولکن این حق عادل است، ظالم رو باید یه کاری کرد بره گم شه و این حق عادل است که باید در مرکز باشه تا بشود، آب باید در دسترس باشه، نمیشه آب رو عرض می شود که کنتری، قیراتی کرد که اگر شما اینقدر پول بدید آب میخورید و الا اگر پول ندید، تشنگی می میرید. آب و هوا. همچنین رسالت الهی. رسالت الهی مثل آب و هواست که این همگانی است و همگانی باید در دسترس همه باشد و در مرکزی که همه دستشون به او برسد. خب، ﴿وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ﴾ [القصص: 59]  ظالمون کی اند؟ فقط اونی که ظلم میکنه؟ نخیر. اونی که ظلم میکنه و اونی که سکوت میکنه. چرا؟ و اهلها مصلحون رو قبلا خوندیم. یک ظالمون داریم، یک مصلحون داریم، یه غیر مصلح و عرض می شود که یه مفسدون داریم، ممصلحون داریم و یکی دیگه نه مفسد است نه مصلح. کسی که نه مفسد است، نه مصلح است، در جو افساد و  فساد و می تواند اصلاح کند و می تواند نهی از منکر کند، این هم مشمول عذاب رب العالمینه. جزو ظالمینه.  ببینید، اونجا می گد مصلح نیست. اگر مفسد است و مصلح نیست ظالمه. اگر نه مفسد است و نه مصلح است، باز هم ظالمه. به دلیل اون دو آیه. این دو آیه رو با هم ضمیمه کنید. {صحبت حضار}  اگر  اهلش مصلح باشند ما عذاب نازل نمی کنیم. اما اگر اهلش مصلح نباشد. مصلح نباشند، دو بعد داره. یک بعد مفسد، یک بعد نه مصلح، نه مفسد. اگرنه، بله دیگه. مثل خود ماها دیگه. من نمیخوام تور بندازم ماهی بگیرم. اگر ماهاکه دعوت قرآن را پذیرفته ایم و دانسته ایم اگر اسلام است، همینه. اگر ساکت باشیم از آن موج انحرافی که حوزه ما دارد، به سوی غیر قرآن، ما هممون ظالمیم. خدایا ما را از ظالم بودن نجات بده. {صحبت حضار}

آیه، سوره صافات آیه بیست و دو ﴿احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ﴾ [الصافات: 22] سابقه بحث در این آیه هست. اونهایی که این بحث رو نبودند فکر کنند. ﴿احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ ، مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ ، وَقِفُوهُمْ  إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ﴾ [الصافات: 22-24]  سوال، کما سئل .. سید کاشانی من شکن الآمریکا ان رایت کتاب. سئل سوالین. سوال الاول هذا یقول ربکم فی قرانکم محشر الذین الظلمو احشر الذین الظلموا و ازواجهم الذین الظلموا یحشرون علی سواء الجحیم ولکن لیش ازواجکم {32:12} این آقای کاشانی فارسی صحبت کردند؟ با من صحبت کردن، گفتند شما جواب بدین. جواب این نکته؟ بله چون شما اهل کتابید جواب بدید. گفتم شما اهل کتاب نیستید؟ گفتند ما کارمون زیاده. آقا سید ابوالقاسم کاشانی. بله. احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ، ازواجهم زن هاشون نیستند.  الذین کانوا یقارنون و یعاونون و یعینون الذین ظلموا. الذین ظلموا بعضهم راس الزاویه فی الظلم. شرابخوار است. شراب درست کن است. بعضی ها پیاله میاره، درست میکنه، فلان میکنه. این ازواجهمه. خب این رو باز توش مقداری ما بحث داریم. {صحبت حضار} حتی کسی که عرض می شود که در شراب فروشی میره و میشینه رو صندلی هیچی هم نیمخوره، تشویق هم نمیکنه. این ازواجهمه. جزو اونها حساب میشه، معونتی هم در کار نیست. اللهم الشرح صدورنا بنورالعلم والایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا لما تحبه و ترضی و جنبنا ان ما لا تحبه و لا ترضی والسلام علیکم

اللهم صل علی محمد و آل محمد