پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه چهارصد و هفتاد و هشتم درس خارج فقه

روزه

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین  وصل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

 در مفطرات صوم چه صوم رمضان باشد و چه غیر رمضان چه واجب و چه مستحب بعضی از مفطرات مسلما به نص کتاب و سنت از مفترات ند و بعضی از مفترات به نص کتاب و سنت از  مفطرات نیستند و بعضی  از  آنچه به عنوان مفطر حساب شده است و به آنها فتوا داده شده است یا به نحو اغوا یا به نحو احوج  دلیلی بر مفطر بودن آنها از کتاب و سنت نداریم از هندسه مفطراذ مثلثه الاضلاع است یکی از چیزهایی که به عنوان مفطر و مفطر خیلی غلیظ و  مفطر خیلی مهم حساب شده است و تا آنجا که ما اطلاع داریم از کتب فقهای قدیم و متاثر و متاخر و تا کنون که مفطر  است این است که عمداً انسان در حال جنابت و به دنبالش حیض و یا نفاس که هر دو حدث اکبر است عمدا انسان غسل نکرده وارد طلوع فجر به شود البتهذبشود البته آقایون در این فتوا گیر فلسفی که در دلالت فقهی آیات هست هم دارند که قبلا عرض کردم و  اشاره می کنیم آیاآقایون می فرمایند که مقدمه واجب وجوبش  ترشح می کند از خود واجب مادامی که ذی المقدمه واجب نشده است وجوب و بلکه رجحان نیز ترشح نمی کند از  واجبهواجب  به مقدمه چون هنوز وجوبی نیامده است چون واجبی نیامده اینجا رو گیرند جواب هم ندارن میگن تعبد مثلا اون حرف رو اول نزنید تا اینکه  مجبور به تعبد بر خلاف عقل بشید اینها گمان کردند با داخل کردن علت و معلولات و سبب و اسباب  مسببات در احکام الهیه که جز قرار ربانی چیز دیگه ای نیست میگن قبل از اینکه طلوع فجر صادق بشود در ماه رمضان یا هر روز دیگر وجوب برای صوم هنوز نیامده وقتی که وجوب برای صوم هنوز نیامده چطور واجب است انسان قبل از وقت وجوب صوم طهارت کبرا داشته باشد نه جنوب باشد و  نه هائل و نه نفسا در صورت  امکان چطور میشود که قبل از اینکه سبب  وجوب  طهارت بیاد که وجودوجوب صوم است که آغاز صوم است چطور میشود که طهارت کبرا  واجب بشه اینو گفتند و موندن توش ولی ما نمیمونیم توش به دو جهت نمیمونیم   یک جهت اینکه مقدمات و ذی المقدمات وجوبشون وجوبه شرعی و قرارداد  شرعی و وجوب عرفی ست قضیه سبب و  مسببه  

و ترشح  و علت و معلولی و از این حرفا نیست بارهام عرض کردیم یک دوم  در اصل این مطلب ما بحث داریم  چرا انسان در حال جنابت و یا حیضی که قابل برطرف شدن است و یا نفاسی که قابل برطرف شدن است نفاس تمام شده حیض تمام شده جنوب شده و می تواند غسل کند چرا اگر می تواندغسل کند عمدا غسل نکند تا طلوع فجر بشود شما میگید که این روزه باطل است باطل است و باید ادامه امساک داد و بعد از رمضان باید قضا گرفت و کفار نیز چون شما شرط مهم از شرایط صحت صوم را انجام نداده اید مثل  عمداً خوردن عمدا آشامیدن و عمدا  سایر مفتراتیکه میگویند انجام دادن در ناهار صوم که افطار عمدی موجب قضا و کفاره مفرده است و  اگر  افطار عمدی افطار به محرم موجب قضا و کفاره جمع است اگر ما به قرآن توجه کنیم نص قرآن است بر اینکه همانطوریکه اکل و شرب تا لحظه قبل از طلوع فجر جایز است عمل جنسی هم تا لحظه قبل از طلوع فجر جایز است به نص آیه که قبلاً اشاره ها کردیم و حالا بحث اصلی می کنیم و آیا تا لحظه‌ای ثانیه ای که  قبل از طلوع فجر اگر امکان داشته باشد بفهمد  انسان  تا ثانیه ای  قبل از طلوع فجر اگر انسان مشغول عمل جنسی است و در حال عمل جنسی میخواد فجر طالع نگردد عمل جنسی رو رها کرد گناه کرده نص  قرآن میگه نه خوب اگر غسل واجب است کی غسل کند غسل را باید بعد از طلوع  فجر بکنه خب غسل بعد از طلوع فجر برای چیه برای روزه است دلیلی نداره برای نماز است  خوب تا قبل از اینکه طلوع  افتاب بشه غسل می کند چه برای حیض یا نفاس یا  جنابت و نماز را می خواند نص آیه اینطوره البته قبل از نزول این آیه مبارکه مدنیه صوم به این ترتیب بود که آغاز افطار که آغاز شب  است که

ثم اتم الصیام الی اللیل

خب مفطراتی که حرام بود در حال روزه اینجا دیگه حرام نیست و انجام میدن اما بین المغرب و طلوع فجر صادق دیگه حرمت باقی میموند یعنی فقط افطار شما بکنید بعد دیگه هیچی اینطور بود که تفاصیلش رو در آیات   مشاهده فرمایید و اینجا لازم نیست ما بحث کنیم ولکن بعدا

علم الله انکم کنتم تختامون انفسکم فتاب علیکم

 این در چه چیزی وارده چون در میان اکل  و شرب و عمل جنسی اونی که بیشتر مهم است بیشتر شهوت انسان به او متوجه است بیشتر از دست انسان در می رود عمل  جنسی ست ممکن است انسان اکل و شربی نکند تا مدتی اما خیلی سخت است که عمل جنسی انسان ترک کند تو همون مدت یا هر مدتی و لذا قرآن شریف می فرماید که

علم الله انکم کنتم تختامون انفسکم فتاب علیکم

 که خدا دانست که شما  به خود هاتون خیانت میکنید و این عمل جنسی را بین مغرب و طلوع فجر صادق انجام می دهید چنانکه در روایات دارد عمر  این کار را کرد وکی کارو کرد و کی این کارو کرد

فتاب علیکم

که تاب علیکم

 رجوع حکمی ست  یعنی خداوند حکم را نقض کرد اجازه داد که این کار رو بکنید

فالآن

 از حالا از حالا که این آیه نازل می شود آیه مبارکه صد و هفتاد و هشت سوره بقره

فالآن باشروهن

خود قرآن را هم باز کنید براتون مطلب روشن تر میشه من این رو باز کردم تفسیر برای روایتی که بعداً میخونیم صد وهفتاد و هشت سوره مبارکه بقره در خدمت قران هستید آقایون بله عرض میشود که

ایام معدودات

فمن کان

بعد

شهر الرمضان

بعد

و اذا سالک عبادی

بعد

احل لکم  لیله الصیام رفصوا الی نسائکم

 این حلال نبود قبل از نزول این آیه

الرفص الی نسائکم

حلال نبود خوب سوال آیا خوردن آشامیدن هم حلال نبود نه نفع میکنه نه اثبات اگر هم خوردن و هم آشامیدن و هم عمل جنسی بین مغرب صیام و طلوع فجر صادق حرام بود اگرم حرام بودن اونو ذکر کرده فقط

الرفص الی نسائکم

که بسیار بسیار مهم تر از اونهای دیگر اینو ذکر فرموده پس این  مهمه اونهام مهمه ولی مهم تر عبارت است از

الرفص الی نسائکم

انسان جلوگیری  از خوردن و آشامیدن رابین مغرب  مغرب  علیه الصیام تا طلوع فجر صادق خوب می کند اما شب جلوگیری اونم در اون هوای گرم مکه و مدینه و کجا که آیات اونجا نازل شده در مدینه در آنجا که انسان میره احساس می کند اصلا جوون شده و یه وضع دیگه ای داره اصلاً اون هوا چه جوری است و اون آب چه جوری است که انسان احساس شهوانی جوری دیگه میشه اصلاً و و خیلی مشکل است جلوگیری کردن همه می دانند حتی پیرمردها اینطوری اند  اون وقت در اونجا شب که شب

هن لباس لکم و انتم لباس لهن

 باهمم بخوابن در یک اتاق و یک جا ولی

الرفص الی نسائکم

 نباشه ولذا

علم الله انکم کنتم تختامون انفسکم فتاب علیکم

بعد عرض می شود که ملاحظه کنید

احل لکم لیله الصیام رفص الی نسائکم هن لباس لکم و انتم لباس لهن

خوب چرا

علم الله انکم کنتم تختامون انفسکم فتاب علیکم و عفی عنکم

این بی حسابه این

کنتم تختامون انفسکم

محور جریان و اصل جریان

تختامون انفسکم

در

الرفص الی نسائکم

بود خصوصا در اون هوای گرم و اون مزاج گرما و اون وضع گرم و خصوصاً در شب اما خوردن آشامیدن  نفرمود اگرم خوردن آشامیدن ممنوع بوده اینجا بحثش نیست چون  اونی که اهم ذکر شده فرض کنید ممنوع بوده است یا نبوده اگر نبوده است که خوب ذکر نشده اگرم ممنوع بوده است و با اشاره از بعد استفاده می کنند از بعد با اشاره استفاده میکنه اگر ممنوع بوده است که ظاهرا ممنوع بوده اما اونی که نصا ذکر شده است

احل لکم لیله الصیام الرفص الی نسائکم

نفرمود والاکل و الشرب

 اکل  و شرب بعدا با اشاره ذکر شده چون اهم مفطرات عبارت است از عمل جنسی حالا

احل لکم لیله الصیام الرفص الی نسائکم

بسم الله  خب  لیله الصیام  

کیه خود قرآن تحدید می‌کند

که بین مغرب است اول شب تا

حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر

خب این همش لیله ست پس

به عنوان اطلاق به عنوان عموم  حتی شما می توانید در هر لحظه ای از  لحظات بین اول شب که مغرب است و تا لحظه قبل از اذان صبح و طلوع فجر صادق

الرفص الی نسائکم

انجام بدید استثنا خورده

 نه استثنا نخورده این یک بعد

علم الله انکم کنتم تختامون انفسکم فتاب علیکم و عفی عنکم فالآن

 از حالا به بعد

باشروهن

کی یعنی

لیله الصیام

الآن باشروهن

لیله الصیام

چون اول لیله الصیام خب افطار می کرد انسان ولی بعدش تا طلوع  فجر صادق خوب ممنوع بود

فالآن باشروهن باشروهن

امره منتها امره علیه حذفه دیگه قبلا حرام بود این مباشرت در لیله الصیام الان در لیله الصیام این مباشرت جایز است احیاناً  واجب است احیاناً راجح است احیاناً مرجوح است  حالا هرچی بلاخره حرام نیست

فالآن باشروهن

 خوب چرا باشروهن هر جا که خداوند نسبت به مباشرت با زنان و عمل جنسی با زنان  صحبت می کند اون  محور اصلی که از اصلی ترین محورهای ازدواج است در بعد انفصالی و نه  در بعد اتصالی این است که

قدکم انفسکم در برابر زیاده روی و قدکم انفسکم مثلا

نسائکم حرث لکم فاتوا حرثکم ان شئتم و قدکم انفسکم

 اینو میگه اینجا هم اینطوری اینجام با اینکه مفطرات رو داره میگه ولکن بعد از مفطر اول

فالآن باشروهن

 میگد

وابتغوا ما کتب الله لکم

 خداوند به نفع شما واجب کرده است چیو فرزند درست کردن رو منتها لکم  پس اولاد درست کردن

کتب الله

خدا تثبیت کرده است که باید اولاد درست کنید منتها به شرط  لکم اگه علیکم بود نه اگه نشد نه ضرر داره نه لکم این دو جهت را باید حفظ کنید  خوب بعد چی

و کولوا

 این هم  امر بعد الحضر است واشربوا

ما از کولوا و اشربوا استفاده می کنیم که الان کولوا و اشربوا قبلاً کولوا و اشربوا نبود قبلا تجویز نبود پس نصا  در دو بعد  استفاده می کنیم  که عمل جنسی با زنان در حلال و در لیله الصیام حلال و در ناهار حرام اشارتا استفاده می کنیم که کولوا و اشربوا شبو در بعد سلبی در لیله الصیام قبلا حرام بوده و حالا حلال شده و از مفتراته  و کولوا و اشربوا

تا کی حتی یتبین  مگر حتی نص در غایت نیست مگر غایت خودش بیان میکند که ذی الغایت نصه  در اینجا یه قبل از حتی داریم یه بعد از حتی بعد از حتی مباشرت  زنان عمل جنسی و اکل و شرب حرام بعدش قبلش هر سه  حلال  خوب این قبلش لحظه قبل از طلوع فجر این  قبل از حتی هست یا نه همانطور که لحظه قبل از طلوع فجر صادق اکل و شرب  جایز است عمل جنسی هم جایزه آیه که اینو میگه آقایان چی می فرمایند  یعنی تا اون لحظه ای که تبیین میشه یعنی در حالت تبین دیگه نه مثلا

اتم الصیام الی اللیل

یعنی شب داخله نه ببینید در الی و حتی  دو چیزه یه مرتبه غایت  جز ذی الغایت است یا  خارج از ذی الغایت  اینجا خارج از ذی الغایته اینجا تبین فجر صادق این خارج است یعنی در  حالت تبین دیگه نه اکل   باشد نه شرب باشد نه عمل جنسی باشد اینطور میشه عرض می شود که در اینجا آقایون چندتا حرف دارند یک حرف این است که ما روایتی داریم از ائمه علیه السلام که نخیر طهارت کبرا شرط است از  برای صحت صوم  حتی اگر انسان جنوب شد بعد خوابید  بعد بلند نشد اگر اختیاری در کار است در اینجا  کفاره هم مثلاً دارد خواب دوم چنین خواب سوم چنین و الی غیر ذلک تا چه رسد اگر انسان بیدار باشد و با حالت بیداری که اشکالی هم در کار نیست مع ذلک غسل نکند که اونجا  بدتر این صوم باطل است و قضا دارد کفر دارد این حرف آقایان بعد اگر بخواهیم که آیه رو پیش بیاریم می چسبند به آیه ولی اون مقدار که اونها میچسبند  به آیه  ما بیشترش می کنیم تا اگر جواب داده شد

یخر علیهم مستق به فوقهم

بشه

به قرآن که کاری ندارند فقط اگر کسی  قرآنی بخواد استدلال کنه میان جلو کما اینکه در بسیاری از جاها اینطوره  اگر انسان می گد که

حرم ذلک المومنین

میگه حرم یعنی محروم است یعنی مرجوح است

یا فرض کنید که

و بعورتهن احق من رد فی ذلک

میگه این اخلاقیه یا

عسی ان ربه فقضا

میگه تکلیف همینه یا فلان میگه امر به شادیه  نه هی ببینید چسبونک درست می کنند مث اینکه کلید شریعت دست اونهاس که هرجا دلشون نخواد که فرض واجب باشه میگه اخلاقیه میگه ارشادیه میگه چنینه

لغتو خراب میکنه ادبو خراب میکنه بیان نصو خراب میکنه ظاهرو خراب میکنه همه رو خراب میکنه چرا برای اینکه اون فکر و خیال خود را آباد کند حالا در اینجا اگر انسان آیه رو بخونه میگن آقا مگه ما در اصول نخوندیم که استثنا عقیب جمل  متعدده فقط به آخری میخورد به قبلیها نمیخوره پس در اینجا

فالآن باشروهن اوله وابتغوا ما کتب لکم که دنبالشه و کولوا و اشربوا اینجا به اولی که فالآن باشروهن نمیخورد بلکه به بعد میخورد اینو میگن دیگه خب جواب دو جوابه یه جواب که در بحث اصولی این مطلب گقتیم اگر استثنایی قیدی بعد از چند چیز که همه اونها قابلند مستثنی منه باشند واقع شد قاعده این است مخصوصا در قرآن که ابلغ البلیغ و افصح الفصیح است این است که به همه باید برگرده زیرا اگر این استثنا و این قید در اختصاص بعضی دون بعضی بود باید دنبال همون بیاد قام زید و بکر و عمرو عرض می شود که ضاحکا اگر ضاحکا فقط  به آخریه باید بگی  قام عمروا صاحکا و زید و بکر که اون مخصوص ذکر مخصوص بومشه قاعده فصاحت اینه اگر مطلبی را می گویند برای فهموندن طرف نباید گیج کنند طرف رو آقاجون  اگر این قیدی که میزنید این  قید مال آخریه فقط شما  آخری رو اول بیارید قیدشم بیارید بعد بقیه رو بیارید که این قید رو نداره  راحت پس چرا شما می آید قید رو آخر میاد و حال این که اولی رو هرگز شامل نیست مگر نصی داشته باشیم مطلبی هست که در بعضیها نص داریم و قرینه قطعیه داریم  که بابا این این قید فقط به این میخورد به او نمی خورد به او نمی خورد و الا قاعده ادب صحیح و ادب  فصیح تا چه رسد ادب افصح و ابلق این است که قیدی که میارند  چه قید زمانی چه قید  شرطی باشد هر چه  باید به  تمام جملات عرض می شود که بخوره در اینجا به هم میخوره این  اولاً ثانیاً شما میگید به آخری میخوره خوب پس به  اشربو میخوره به کولوا نمیخوره آخری اشربوا  ست دیگه چون سه چیز داریم دیگه

فالآن باشروهن و ابتغوا ما کتب لکم و کولوا و اشربوا

 خوب به اشربوا میخوره پس بنابراین نه اولی نه دومی عمل جنسی را نگفت حتی یتبین خوردن هم حتی یتبین نیست  شما عرض می‌شود که نسبت به عمل جنسی پس مطلق است  نسبت به خوردن مطلق باید سراغ روایت بریم اما نسبت به شرب  رو شرب حساس برای اینکه  شرب دسته سوم رو شرب حساس شما شربتون فقط تا طلوع فجر صادق اما عمل جنسی نه حدش  این نیست اما اکل حدش این نیست میگیم پس حد نداره پس بنابراین شب و روز همش بخور همش عمل جنسی انجام بده این حد اصلا نداره میان چی میگن میگن نه کولوا  رو هم به اشربوا  اتصال میدیم به حساب روایات میگیم چطور روایاتی که  متناقض هم هست برخلاف روایات دیگر هم هست شیعتا   و سنتا اونارو میاید قرینه قرار میدیم کولوا هم به اشربوا اتصال پیدا بکند ولی اونی که اهم است از کلو و اشربوا  از  وقتش معین نشده چه عمل جنسیه عمل جنسی مگر اهم مفطرات نیست آقایان و لذا اینجا فقط عمل جنسی در جریانه

فالآن باشروهن و ابتغوا ما کتب

بله ولی قبلاً عرض میشود که

علم الله انکم کنتم تختامون

 مال چی بود مال اکل و شرب  نبود بلکه مال عمل جنسی بود که اول آیه هم می فرمود دیگه همین رو دارم عرض می کنم اول فرمود

احل لکم لیله الصیام الرفصوا

 رفص مهمتر است که ذکر شده این رفص که مهمتر از ذکر شده این احق است که حدش  معین بشه یا اکل و شرب جواب بدید بین عمل جنسی و اکل و شرب که هر سه مفطر است آیا اونی که اهم است باید حد مفطریت را  اولش را و آخرش را بیان کند این اهم است یا اونی که اهم نیست  اونی که اهم است باید ذکر کنند پس چطور شما می گید که این

حتی یتبین

مال شرب است و اکل هم با روایت بهش متصل میکنیم و اما

رفصوا الی نسائکم

 که عمل جنسی ست نه چون روایت داریم این خلاف نصه چرا برای اینکه اون که محور قضیه است در افطار صوم عبارت است از عمل جنسی عمل جنسی حد آخر ندارد قرآن فقط در کل قرآن همین یک آیه است در مفطریت این چند چیز در این یک آیه هم حتی مربوط به  عمل جنسی نیست یعنی شما تا طلوع فجر از طلوع فجر هم تا غروب در بیست و چهار ساعت مرتب مشغول عمل جنسی باشید اینطور نمیشه حربه نکنند  اگر به شما گفتند که در این کار در اون  کار در اون کار تا فلان ساعت هر سه را با هم گفتند بگید که نخیر اون  آخری در فلان ساعت که در بزنید و اما اولی و دومی که بیاد تو خونه درو بشکنید  باز کنید بشینید فلان این نه بابا اونی که اهم است که این اهرا و الیق است که حد برایش معین بشه  اگر حد برای او معین نکنند این آدم دیوانه ست اصلا کسی که این حرف بزنه تا چه رسد یک  کلام فصیحی و یک کلام بلیغی تا چه رسد ابلغ کلام و افصح کلام تا چه رسد که این آیه منحصر به فرد است در کل قرآن در بیان این عمل جنسی از مفطراته  خب اولا و ثانیا و ثالثا اولا روایت  در اینجا متناقضه ثانیا اگر ده ها و صدها روایت صحیح  و سند داشتیم  مگر می تواند  بر خلاف  نص قرآن کاری انجام بدهد اون هم راجع به عمل جنسی که محور اصلی مفطرات است و روی این عرض میشود که

علم الله انکم کنتم تختامون انفسکم

 وارد شده حالا اینو تحدید می کنه حالا که دارد تحدید می کند میگه بله شب حرام بود اما حالا حلال  میکنم وقت هم معین میکنیم تا هر وقت که بخواهید اما راجع به اکل و شرب  فقط

حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر ثم اتم الصیام الی اللیل

 حرف دیگر آقایون ممکن است  بزنند که  بعضی هاشون که به خود آیه نگاه می کنن برای که حرفشون ثابت بشه میگن آقا در اینجا اصلا جمله جدا شد چرا این سه تا جمله جمله اول جداست چرا

فالآن باشروهن

بعد

وابتغوا ما کتب الله لکم

 چیکار به روزه داره شما اولاد بیارید نیارید چیکار به روزه  داره میگه چون

وابتغوا ما کتب الله لکم

هست پس  جمله اول جدا شد اصلاً  حتی  اگر قیدی و استثنایی غایتی بعد از جمله اخیر بیاریم به همه برگرده اینجا  به اولی برنمیگرده  چون اولی جدا شد جدا شد به

 وابتغوا ما کتب الله لکم

جواب اولا  و ثانیاً بلاخره سه جمله ست دنبال هم اگر چنانچه حتی مربوط به اولی اصلا نیست اولی باید بدون حتی  جدا ذکر بشه و حتی فقط از  برای کولوا و اشربوا و اشرف بیاد اولا ثانیا کی میگه

وابتغوا ما کتب الله لکم

جداست نخیر

وابتغوا ما کتب الله لکم

 چیزیست که  همیشه  خداوند در ازدواج بیان میکنه  یعنی انسان یک حرف اصلی دارد یه حرفی هم دنبال حرف اصلی هر وقت این حرفی را با حرفهای اصلی دیگر می زند اون حرف فرعی که  دنباله حرف اصلی اول است  خوب باید بیاره  توجه بده  در اینجا مثلاً در همون بابی که اشاره کردیم که

نسائکم حرث لکم

بسم الله

فاتوا حرثکم عنا شئتم و

قد موا چی کار داره خوب باید باشه معلوم  بشه من  که ازدواج فقط برای کار جنسی حیوانی شهوانی اینها نیست بلکه یکی از محورهای اصلی ازدواج عبارت است از فرزند صالح لکم  درست کردن پست در اینجا ذکر

وابتغوا ما کتب الله لکم

 این جایی  رو خراب نمیکنه پس از چند به کهد یکیم بود کافی بود از چند بعد بسیار قوی عمل جنسی و جنابتی که نتیجه عمل جنسی است قبل از طلوع  فجر صادق هیچ منافاتی با صحت صوم اصلا ندارد اولا

احل لکم لیله الصیام الرفص الی نسائکم

 همه رو میگرفت ثانیا

فالآن باشروهن حتی

ثالثا در میان این سه چیز اونی که خداوند ذکر کرده  است در لیله الصیام

رفصوا الی نسائکم

هست نفرمود

احل لکم لیله الصیام الرفص الی نسائکم و الاکل و الشرب

 اکل و  شرب را که تحت شعاع هستند اینو ذکر نفرمود و بالاخره آیه شریف نص است در  اینکه حتی یتبین مربوط به هر سه است و اگر جای اگر چند تا لو میزاریم و اگر این حتی مربوط به جمله اخیر است  از شربه فقط اکل  نیست

و حتی اگر اکل هم اضافه کنید که اکل و شرب  فقط حتی یتبین قیدشه و اعم است برای عرض میشود که عمل جنسی نیست میگیم عمل جنسی که اهم است در چند بعد هم ذکر هم واقعا اهم است این باید اول و آخرش اولا ذکر  بشه نه اکل و شرب اکل و شرب بله باید ذکر بشه و  نمونه این عرض می شود که هست زیاد در قرآن شریف که بعضیها عرض می شود  که اهم را استثنا میکنند ولی مهم در قرآن ذکره مثل قضیه ارث عرض میشود که

من بعد وصیه یوصی بها یوصین بها توصون بها وصی بها ادین

این دو تا شش مرتبه ذکر شده و حال آن که این معلومه اما استثنای دیگر که آقایان فتوا میدین که مستثناست  از ماترک زوج نسبت به زوجه عرض میشود که اون اعیان اعیان رو استثنا می کنیم این اعیان که استثنا میکنید اولاً برخلاف عدالت و بر خلاف ذوق  سلیم کل است این احوج است به استثنا اگه استثنا میشه یا اونیکه  که معلوم است و شش مرتبه در قرآن کریم ه خب بابا به جای شش مرتبه پنج مرتبه اون ذکر بشه یک مرتبه این چطور اون اصلا اشاره نمیشه در کل قرآن  و این مبنا آیاتی رو نص  میکند در خیلی از جاها مثلاً فرض کنید در باب غربت رضاییه نص می کند که غربت رضایی در دو تاست زیرا اگر در بیشتر بود

هن من الرضائه

میفرمود و قس علی ذلک فعلا تفعلا این از نظر قرآن حالا از نظر روایات ما بعد از اینکه از قرآن این مطلب رو میفهمیم  دیگه روایات چیکار میتونه بکنه موفق است که رو چشم مخالف است که زیر پا مردد است که باز کاری نداریم اما مع ذلک در اینجا بنده در متن اینطور  نوشتم صفحه دویست و چهل و سه

و هذا هو نص القرآن بسماح الجماع حتی الفجر فضلا عن البقاع علی الجنابه

آیا خود جماع مهمتر است یا بقاع بر جنابت است خود جماع مهمتره دیگه این قاعده س دیگه

و هو دونه حضرا لوکان

اگه حضری در کار باشه

ثم و لا الموقع الحدیث

زمینه ای ندارد اصلا نقشی ندارد حدیث

هنا اللهم الا نص القرآن

اونم که نمیشه

و لا ینسخ بحدیث الله وحده حدیث عن رسول الله صل الله علیه و آله و سلم وفقا آیه

و این  عجیبه این در بعد حدیث عحیبه روایاتی که از رسول الله  سنی و شیعه  و شیعه و سنی نقل کردن در این باب میگد  خود پیغمبر احیانا جنوبا عمدا  وارد  طلوع فجر صادق می شد یک روایت که بر خلاف این باشه از رسول الله نقل نشده پس چطور میشود که اون موقع قران دیگه حالا

فمن طریق اصحابنا ما رواه شیخ فی الصحیح عن حبیب خفانی عن ابی عبدالله علیها السلام قال کان

کان  یعنی همیشه همیشه مث اینکه تو مخ جاهلیین بود که نمیشه یه کاری که تو مخ جاهلیت باشه پیغمبر باید استمرار بده تا از بین بره

کان رسول الله صل الله علیه و آله و سلم یصلی صلاه اللیل فی الشهر الرمضان ثم یجنب

خب معلومه که استمناک نمیکرده معلومه عمل جنسی بوده  و بیشترم با عایشه غربته  جوان تر بوده یا با دیگران برحسب قاعده عدالت حالا بالاخره عمل جنسی بوده

ثم یوخر غسل متعمدا حتی یطلع الفجر

همیشه استحباب هم ندارد برای اینکه پیغمبر نماز شب خونده  حالا دیگه کاری نداره نه نماز شبه نه  قران خوندنه کاری دیگه نداره فقط کاری که داره عمل جنسی انجام میده برای اینکه احل لکم و بعدا هم نه رجحانی دارد نه وجوبی دارد  که ایشان غسل  کند چرا  برای اینکه وقت نماز صبح که نشده نمازشب هم که خونده قرآن هم که  خونده آیا اگر کسی در حال عبادتی نیست نه عبادت مستحبه نه عبادت واجبه  نه چه نه چه واجبه تا جنوب شده بره غسل کنه کی گفته این حرفو لابد بوده که اینطوری شده یا نه اگر نبوده میخواد به ما آه و فهم کنه ما که متاخرین هستیم و خیال میکنیم این حرام است و  روزه رو باطل میکنه برای اینکه به ما آه و فهم کنه کان این کان یا برای اونوقته یا برای بعده  یا برای حالا که کسانیکه این خیال رو از نظر فتوا می کنند و قرص هم فتوا میدن بابا

کان رسول الله یصلی صلاه اللیل فی الشهر الرمضان ثم یجنب ثم یوخر غسل متعمدا حتی یطلع الفجر

التهذیب یک چهارصد و دوازده

الاستبصال سه هشتاد و هشت سند هم صحیحه اگر اینها سنی هستند سندم صحیحه

و ما رواه فی صحیح عن عیسی بن قاسم قال سالت ابا عبدالله علیه السلام عن رجل اجنب 

مثل اینکه در اون موقع این حرف بوده از کجا آمده این حرف از جاهلیت آمده از یهود آمده بوده بالاخره اونایکیه بخوان اشغال کننده خراب کنن قضیه رو بوده

ما رواه فی صحیح عن عیسی بن قاسم قال سالت ابا عبدالله علیه السلام عن رجل اجنب  فی الشهر الرمضان من اول اللیل و اخر الغسل حتی یطلع الفجر

 بله برای اینجا مرجوح  هست چرا برای اینکه خوب آدم غسل کنه که نماز بخونه که دعا بخونه که چه کنه خوبه بله اما وجوب رو میخوایم بحث   کنیم

قال یتم الصوموه و لا قضا علیه

الاستبصال سه هشتاد و پنج

التهذیب یک چهارصد و یازده

 و ما رواه فی صحیح سام عن ابی القاسم انه قال انه سال عن ابا عبدالله علیه السلام عن رجل ینام فی الشهر الرمضان

اما این هم مطرح بوده خوابید و مغتنم شد

ثم یستیقظ

 بیدار شد تنبلی کرد نرفت غسل کنه

ثم ینام

درست همون محور مسئله که آقایون فتوا میدن به اینکه اگر این عمدی باشه نوم اول و نوم دوم نوم سوم و غسل نکنه به حال  جنابت واحد طلوع فجر بشه میگن قضا و کفاره است

قال لاباس

اصلا اشکال نداره ما نوشتیم ذلک

و روایته اخواننا فی ذلک السماح هی کلمه واحده عن رسول الله صل الله علیه و آله و سلم کما فی طور منصور

بعد اینجا نوشتیم

مع مختلفه عن اهل بیت علیهم السلام

عن اهل بیته نه عند اهل بیته

 روایات دومی ببینید اون سه روایت  صحیح که معلومه روایت سونیا مطلقا  مگر کسی بیاد بگه چون   موافق سنی هاس پس قبول نمیکنیم میگیم که موافق قرآن است آخه چون کسانی که این

اول مرجحات قرآن کاریش ندارن

میگه چون این فتوا موافق سنی هاس  و برخلاف بعضی از روایات ماست پس ما برخلاف سونیا فتوا بدیم آقا برخلاف سنیا فتوا برخلاف نص  قرآن هم  هست

مع مختلفه عن اهل بیت علیهم السلام فارقین هنا من  طریق اصحابنا روایات متحافه فی وجوب قضا و الکفاره یک او القضا دو او لا قضا و لا الکفاره  سه متحدا فی صحه ذلک الصوم بالبقا علی الجنابه

 روزه درسته فاسد نیست چه بگد قضا ندارد چه بگد قضا دارد چه بگد که قضا و کفاره دارد همشون میگن روزه صحیحه و شما دارید میگید روزه باطله و باید  هم ادامه بدین بر امساک و بعدا هم  قضا و هم کفاره نه در مرحله اولی بلکه در مرحله خواب دوم بعد خواب دوم و بعد خواب سوم

و هی معروضه علی الکتاب و السنه و نتیجه هی الحلم دون ایه ریب

در بعد  نوشتیم  که

حیث یعرض علی الآیه فساحه الاسم الطاهره بریه عن مخالفه کتاب و السنه

ثم و لا موقع هنا لحمل روایات مانعه علی التقیه

کسی بیاد بگد که آقا این روایتی که هست گفتند یا قضا یا قضا و کفاره و چه ابن تقیه ست میگیم تقیه از کی تقیه از خدا کردن خدا که میگد که اشکال نداره اگر روایت هم میگه اشکال داره از خدا تقیه کردن از ترس اینکه مبادا خدا بزنه بکشه اینهارو از خدا که نباید تقیه  کرد باید موافق حکم خداوند عمل کرد تقیه کجاست تقیه  در اون جایی است که مثلاً همه سونیا مطلبی رو میگن اینکه همه سنیا مطلبی رو میگن اینکه همه سنیا مطلبی رو میگن در شیعه هم روایتی است  برخلاف اون  هیچ مرجعی برای شیعه نداریم در اینجا خوب ما میگیم که برخلاف سنی ها عمل میکنیم اما اگر چنانچه بترسد امام علیه السلام از سنی ها که برخلاف رای اون ها که بقا بر جنابت  مبطل نیست برخلاف رای اون ها بگد که اونا میگن که مبطل نیست اگر برخلاف  آن رای اونها بگد باید بگد مبطل  آقا این مبطل بودن که تقیه نیستش که اگر بگد مبطل نیست مبطل نیست تقیه ست اگر مبطل هست تقیه ست که تقیه نیست این برخلاف کتابه اگر مبطل نیست تقیه ست خوب مبطل نیست مطابق  نص قرآن مطابق نص قرآن و مطابق سه حدیث صحیح از طریق اصحابه پس تقیه در اینجا هیچ موردی اصلا ندارد.

اللهم لا تقیه شقیه حیث اصل فی الاختلاف هو الکتاب المصرح بالحلیه

اللهم اشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف قرآن العظیم و وفقنا لما تحب و ترضی و جنبنا عما لا تحبه و لا ترضی و سلام علیکم .