بسم الله الرّحمن الرّحیم و الحمدلله ربّ العالمین و صّلی علی محمّد و آله الطّاهرین
در دنباله ی بحث از محتملات اربعه فقه که به حساب اصطلاح ما فقه پویا و فقه معمولی فقه سنتی و فقهی که بعضی از برادران درست کردند فقه پویا و فقهی که بعضی از نابرادران دلشون میخواد فقه تشریعی بشری بحث میکنیم.
این مقدمه امروز که حضور برادران عرض میکنم این مقدمه تقلید و مقدمه شرعیست. اصولاً الله و رُسُل و شریعت الله اینها برخلاف طبع شهوت حیوانیت انسان هاست. اگر خداوند بخواهد و میخواهد بشر را معتقد به اصول و فروع دین بکند باید فقه را راه همه کس فهم و راه ساده کند.اگرچه درجاتی دارد مراحلی دارد اما شخص ابله مکلّف هم باید بفهمد. ابله سرعقله ولی دیوانه نیست ، دیوانه نیست عرض شود که ماتکلیف هم نیست اما ابلهه. اون هم باید اصول و فروع دین را بتواند بفهمد. قاعده ی عقلی تقبل شریعت خداوند که در اصول دین و چه در فروع دین این است که خداوند آنقدر آسان آنقدر بیان آنقدر تبیان آنقدر روشن كالشمس في رابعة النهار و رائعة النهار بیان کند که انسان به هر طرف بچرخد قابل درک باشد. کمااینکه ادله ی بر مثبتات گوناگون ما گوناگون است، ضعیف است، قلیل است، کم است، زیاد است، متوسط است. اما ادله بر وجود و توحید حق والاتعالی تمام جهان خلقت است و تمام قوی است و تمام آشکار است و تمام بیّن است و تمام تبیان است. ما هستیم که چشمای خود را به همین طریق وجحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علوا بقول معروف و تقبل شریعت این گیر و ویر ندارد. چاه و دره و دریا و کوه و اینهایی ندارد. اگر انسان با فطرت انسانی و عقل انسانی و حس انسانی و دریافت انسانی حتی در سطح سفیه جلو برود حداقل این دریافت را طبعاً دریافت خواهد کرد. شریعت که در سه بُعد خلاصه میشه. یک بعد بعد رسالت است. کسی که ادعا میکند من رسولالله هستم و واقعاً رسولاللهه باید رسالت او کاملاً روشن و صد در صد مُبیّن گردد والا اگر مخفی باشد مردم قطعا نمیرن دنبال اینو و کسی زیر بار آن نمیرود. و هزار رسل اللهی قبل از خاتم الانبیین صلی الله علیه وآله و سلم، تمام معجزات بصریِ حسی داشتند. اما معجزه خاتم الانبیین صلوات الله علیه جمع بین بصری و بسیرتیست. بصریست .بصر یعنی متوجه به آیات و مقدسات قرآن حتی زالنفس بالاترین مراحل اعجازه. و چون مقتدا خاتمیت شریعت اسلام خاتمیت دلیل بر این شریعت است که معجزه این شریعت است طبعا این معجزه هم باید همیشگی باشد و همگانی باشد و همه کس فهمی باشد کسانی که بخواهند بفهمند بتوانند بفهمند تا این که راه پیدا کنند. پس بُعد اول از مثلث شریعت حق مخصوصا شریعت اخیره به آسانی بشود دریافت کرد و پذیرفت. درست عسر نباشد ناممکن نباشد.دریافت شرع نه در اصل است و نه در فرع است نه ناممکن باشد نه اسر باشد نه حرص باشد. اگر انسان گام های صحیح بر مبنای فطرت و عقل و حس بردارد و تخلف نکند از اینها این حتی عرض کردم درحد سفاهت بتواند گام اول پذیرش و اعتقاد به شریعت را بردارد. این مرحله دیگر است. این ضلع اول از مثلث شریعت که باید آسان باشد. یادتان باشد.
ضلع دوم بیان شریعت. شرع که دارای احکامیست، احکام را باید جوری بفهماند که هیچکس به اندازه ای لغت و تعویق نکند و مخصوصا قرآن شریف که از نظر بیان و تبیان در بالاترین پله اعجاز است یعنی هر چه بشر و غیر بشر بداند به این روشنی نمیتواند مرادات خودش رو بیان کند که بدون گیر و گور بدون اختلاف واقعه یی اختلاف به حق و بدون احتمالات غلط ، احتمال هست ولی احتمال غلط نه. حالا پس قرآن که کتاب اصلی و ناموس بزرگ شریعت اسلامی است ضلع دوم شریعت است تقریر مرادات خداوند. این تقریر باید به قدری روشن باشد به قدری واضح باشد که کسانی که لغات عربی را بر مبنای صحیح و عربی را بر مبنای صحیح و تفکر صحیح و مدح صحیح بیابند و کلید فهم قرآن را که این کلید های ظاهری و باطنیش که به جای خود، بتوانند احکام قرآن را بفهمند و الا اگر خداوند جوری احکام را در قرآن بیان کرده که ما نمیتوانیم بفهمیم فقط عده ای بفهمند یا شک داریم یا ظن داریم. حجتی با این که خود حجته بعضیا قبول نمیکنن. اون چه صریح و صحیح و روشن است گروهی هستند که وجحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما وعلوا قبول نمیکنند.
شخص عاقل اگر مرادی دارد و میخواهد مرادش تحقق پیدا کند این فکر میکند دقت میکند جدیت میکند که این مراد را چطوری مطرح کند که طرف بفهمه ، کسی که به نوکر بگه آب بیار نمیگه شُل بیار. که بعد بگه نه ، آب بیار.نه، میگه. اگه آب سرد بخواد میگه آب سرد میخوام اگه آب گرم بخواد میگه آب گرم میخوام، اگرعاقله. دیوانه هم سرش درد بگیره میگه من میخوام دکتر برم نمیگه میخوام برم مهندس ساختمان. دیوانست .اگه دیوانه سرش درد بگیره پاش درد بگیره دلش درد بگیره همون دیوانه در عین دیوانگی میگه منو ببر نجار!؟ نخیر ، منو ببر پزشک. پس حتی دیوانه تا برسد عاقل عادی تا برسد عاقل بالا تا چه رسد کسی که خالق العلوق است و در بالاترین قله بیانی و روشن بیانی باید قرآن را برساند این گنگه. نمیشه فهمید . این پله دوم .
پس سهل باشد فهم آیات . نه برای عربی بلد نیست هیشکی عربی بلد نیست که چی ، کسی که زبان ندارد کور دارد ، کور است زبان ندارد کوره لغت بلد نیست ،این یعنی چی؟ آقا این کلید دست هرکس دهید این درب را باز میکند بچه هم باشد درب را باز میکند کلید نباشه یه آدم نیرومند هم میتونه در را باز کند در را بشکند. کلید فهم قرآن را که در بعد ظاهری لغت صحیح قرآن است و عدد صحیح قرآن است را اگر انسان بره و دقت کند، نمیخوام بگیم که بی دقت. این راهی که انسان میرود برای بدست آوردن محبوب که فقه هم معنیش اینه و تفقه معنیش بالاتره و چه چیز مجهولی را با ظلم کردن و چیدن چیزهای معلوم بدست آورد نگاه میکند میبیند نه این راه راه رفتن نیست. هرچی هم بره و فکر کنه و دقت کنه احتمال است خلاف است میبینه فایده نداره. ولا دقت میخواد فکر میخواد اما قطعاً صد درصد با فکر صحیح و دقت صحیح امکان پذیر نیست. نمیشود که در قرآن که خداوند همه رو باز و لخت بگه و مارو بی عرضه و بی تفکر بی تعقل. عرض شود که راه معینه مثل وقتی که به شما یه آدرس میدن آدرس به قدری روشنه و راه طویله و صد کیلومتره ولی آدرس اونقدر روشنه ولو کوچه و پسکوچه اما که اگر طبق آدرس برین قطعا به مقصد میرسی اما اگر یه آدرس حتی اگر دو تا کوچه اونور تر ممکن است یک سال دیگه هم نرسی. قرآن شریف آدرسهای درک و فهم مرادات الهی داده است از نظر لغت از نظر عدد از هر نظری چه خود آیات چه آیات با آیات که اگر کسی در این راه برود قطعا این راه ختم به صراط مستقیمه. طریق نیست صبیر نیست صراط عادی نیست صراط مستقیمی. بهترین صراط همینه، صره الطعام لقمه که تو گلو رفت دیگه تموم شد و پرت نمیشود بیرون، دیگه رفت. اگر این خط باشه دیگه پرت نمیشی بیرون. خداوند یک صراط مستقیم مقرر کرده است از نظر تفهم احکامش و تفهم احکامش که اگر این صراط مستقیم و راه صاف رو کسانی بروند منحرف نمیشن. یعنی باید گفت صد در صد منحرف نمیشن اگر اندکی انحراف بود تقصیر ماست نه اینکه راه راست نبوده که ما نرفتیم و ما روی علل درونی و بیرونی غلط و روی عادات و خیالات و روی جهالت ها و روی گفتن ها و روی فکر کردن ها و روی خواستن ها و روی ترجیح دادن ها و روی این عوامل غلط درونی و برونی ما راه رو کج رفتیم کسی که به من آدرس داده تهران از اتوبان جوری برو بعد ده هزار نفر بگن نخیر تهران از راه کاشان برو از تو دره پیاده هم برو ده هزار نفر اگر این ده هزار نفر که علت برونیست سراغ من بیاد من اتوبان تهران را فراموش میکنم ماشین هم فراموش میکنم و همه رو فراموش میکنم.خب این ضلع دوم مثلث شریعت الله تعالی هست. ساده به این معنا نه که بی زحمته، اینکه جوری که بخواد انسان برسد میرسد ، و فوقش این است که واَمرُهُم شورىٰ بَینَهُم.
سوم ، سوم عمل به این شریعت آسان است. کما که در آیه آخر سوره بقره به عنوان دعا ذکر شده لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها آیه ۲۸۶ لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَهاسه سه بعدی است تکلیف به پذیرش به رسالته، تکلیف به فهم و احکام رسالته ، تکلیف به عمل احکام رسالته، یسر است. نه عسر است نه حرج فقط تا اینکه بلکه طاقت و فکر عالی انسانی را به طور وسع، نه تمام شب و روز فکر کند غذا نخورد نیاشامد نخوابد، شب و روز فکر کند صد در صد نیرویش را تا دارد مصرف کند تا آیا بفهمد یا ، نخیر! وسعها. عسر مادون الحرج است همانا که حرج مادون العسر است. لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها ۚ لَها ما كَسَبَت وَعَلَيها مَا اكتَسَبَت ۗ رَبَّنا لا تُؤاخِذنا إِن نَسينا أَو أَخطَأنا ۚ رَبَّنا وَلا تَحمِل عَلَينا إِصرًا . یسر در کتابا سنتا در سه بعد یسر است بعد تقبل شریعت در بعد تقبل شریعت در فهم شریعت و در بعد عمل به شریعه که ما همه رو کامل گفتیم.
داخلی همین حوزه پنجاه سال بمون آخرش الاغ احمق. نمیدونم چرا کدوم بدبختیهه مارو گرفته. آیا شریعت الله انقدر سخت است انقدر زحمت است که هرچی کتاب نوشتن بخون فکر کن دقت کن بحث کن بنویس بالا پایین آخر سر نفهمیدم چی شد بالاخره این شریعت؟!
بابا اگر یک آدم دیوانه ای ، دیوانه ، نوکری دارد. این آدم دیوانه چیزی لازم دارد اسم نوکرش رو میاره و میگه، الاغ من را بیار، نمیگه من …؟ من را بیار. آیا انقدر معاذالله دیوانه کردن صاحب شریعت ما را؟ این فقه سنتی بعضیها، انقدر دیوانه کردن این تفهم احکام شریعتو. اصلا نمیفهمیم. در آیه انما…؟ روایات مختلف، چه باید کرد؟چی باید بگیم؟ حالا گیر و گورهایی درست شده . از جمله گیر و گورهایی که درست شده و تمام این گیر و گور ها به حساب اینه که فقه پویا کنار رفته. این کتاب کلا کنار رفت در حاشیه هم اگر باشه لگد میخوره به عنوان حاشیه هم قبول نداریم. حاشیه امن تره را قبول میکنیم حاشیه سوزی را قبول میکنیم حاشیه حاشیست ولی قران در متن نیست در حاشیه هم اگر باشه ؟ نه روضه نخون. یه آیه ای در همین مورد بود که میگفت روضه نخون. رفت کنار. سنت قطعی هم که تا کتاب نباشه نمیشه نمیشه فهمید. خب میریم سراغ روایات.
روایت اقوال. خب این روایتو بیست و پنج – شش جلد رجال داریم ،یکی گفته بود ۶۰ رجال حدودا ۶۰۰ جلد ، چون به تعداد افرادی که نقل کردن بنویس ننش کی بوده باباش کی بوده حالش کی بوده عکس چندتا زاییده چندتا سقط کرده. انقدر شریعت ما مشکل است؟ اگر چنانچه بنده بخوام بفهمم حاج آقا گلپایگانی در این مطلب چه میفرمایند باید من بیست سال همینطور از فلان از فلان از فلان نمیخوام حاج آقا گلپایگانی نباشد، اصلا نمیخوامچ آیا خداوند در بیان للناس و تبیان لکل شئ که بهترین بیان است فسیح ترین بیان است بلیغ ترین بیان است عرض شود که نتونسته بیان کنه ، در سنت قبلی هم نتوانسته که حکمشو بیان کنه، رجال ،این میگه موثقه اون میگه نه، این میگه وسط افتاده، اون میگه نه ، این میگه مستند اون میگه غیر مستند. این میگه عمل کردن این میگه عمل نکردن. انقدر مشکل است.! این شریعتی که در هر سه بعدش حتما باید سهل باشد. سبُعثت علی الشریعة السمحة السهلة . این شریعت که در ضلع اولش تقبل شریعت که حجتش حجت بسیار بین است قرآن و در جلد دوم تبین شریعت یعنی بیان شریعت و نفهم ما از شریعت و در بعد سوم عمل هر سه آسونه ، آیا شرع میاد کاری کنن همه ؟ فرار کنن؟حتی مسلمونا فرار کنن؟ علی اشخاصی چیزفهم حوزه که نمیخوان رنگ قالت قالت به خود گیرند میگویند: کافر است .که چی مثلا؟ حرف هایی که خلاف عقل خلاف حزب خلاف ادب خلاف همه چیز انسان ، این حرف ها رو به عنوان که اجماع است یا شهرت است یا ضرورت است میزنند . که چی؟ مسلمان کافر میشه کافر کافر تر میشه. چرا انقدر ما معضل کردیم راه شریعت را؟ این یهوده ها ،قضیه یهود چیه؟ قدیم یهود اون شخص رو کشته بودن که داریم در سوره بقره ، که سوره بقره به حساب آن بقره است. موسی فرمود که فلانی بیاد بقره بکشه ، خب خداوکیلی اگه بیاید بقره رو بکشی مرادش بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ که نبود از اول. اگه من که آب میخوام آب یخ میخوام چرا نگفتم ؟ گفتم یه مایعی بیاور ، خیلی هم راحته ولذا در اینجا در روایات دارد، که این یهودی ها اگر لگد نمینداختن اگر غیب نمیوردن خدا هم این غیب را تسریع نمیکرد.خداوند از اول غیب نیاورد ، خداوند بر اینا مشکل کرد چون خود بر خود مشکل کردن. آیا مطلق در …؟ بیان است ؟ بابا خدا شریعت خود را بهتر میتونه بفهمونه یا من بهتر میتونم بفهمونم؟ خدا که شریعت خود را بهتر میخواد بفهمونه چون او میخواهد شریعت را به من القا کند پس او بهتر از من میخواد بفهمونه . خداوند یچیزی میگه که کل مطلب من رو گفته. یک صدمشو مراد. یک جمله گفته که شامل این صد مورد میشه جای دیگه هم نگفته. اینجا گفته که چنین عامه آیا این در مقام بیان بوده باید احراز بشه . بابا خدا میگه هذا بیا للناس قرآن همش بیانه . بیان نبوده چیه ؟ اگرم ما شک کنیم یک عاقلی در مقام بیان بوده یا نه باید بگیم مقتضای عقل میگه در مقام بیان بوده. و الا میخواد گتره بگیره میخواد چرت بگه ، میخواد روضه بخونه میخواد حرف بزنه که ما گوشمون احراز بشه از جمله. اینارو من عرض میکنم و شدت ندارم در بیان خداشاهده. اگه شدت داشته باشم سکته کنم خدا شاهده از ناراحتی واقعا سکته کنم، باید مرد باید قالب تهی کرد از این موانعی که ایجاد کردن بین مسلمانها و شریعت الله بین مکلفین و شریعت الله . یک طلبه ای میگفت من خوندم بقیه رو، رجال نخوندن.گفتم نسا بخون اول بعد رجال که چی مثلا آخه؟ شما بیست و پنج – شش جلد رجال بخونی که چی بکنی؟ مرحوم آقا خمینی رضوان الله علیه، خیلی آدم خوب و نازنینی میخواد آیات الاحکام بنویسه یه جلد تفسیر بود و بعدم دنبال نداشت عللشو گفتم بهتون. گفتم آقا جون رجالشو چرا نمینویسی؟ گفت رجال چیه مثلا شما رجال مال پیرزناست. شوخی میکرد باهامون. رجال برای چی آخه؟ آقای بروجردی که انقدر رجالش قوی بود گفتش چون محقق اردبیلی دو جلد نوشته همون رو که طبقات رجالشه رو چاپ کنید و چاپ کردن و طبقات من رو چاپ نکنید. گفتیم این انصاف نیست. رجال برای چی نوشتی ؟ خب این سند برای چه فایده داره ؟ سند این حدیث اگر صحیح اعلایی صد در صد است اما واحده، یقین آوره یا مستفیض و متواتر بر خلاف نشر و ظاهری از قرآنه بدرد نمیخوره. شما باید بگردید پیدا کنید زمینه ای که در آن رجال سند به درد میخوره و من پیدا نکردم تاکنون. رجال سند به درد بخوره؟ هیچ جا به درد ننمیخوره. لذا در روایات عرض داریم در روایات عرض وقتی سوال میکنند امام…؟ علیه السلام روایت میکنند …؟ اصلا گردن رجال رو زده روایت امام…؟ و حضرت میفرمویند …؟ چیه ؟ شما روایتی که نقل کردن از ما چه موثوق باشد چه موثوق نباشد سند عرض بر کتاب الله است. بهترین سند کتاب اللهه. اگر …؟ به صورت متواتر عرض، ظاهر طرف. اگر موافق با کتاب الله است قبول کنید ولا کسی که آورده مورد فقیر باشه.و اگر مخالف با کتاب الله است رد کنید ولا کسانی که آوردن اینها غنی باشن. پس سند چیکاره است؟ شما انقدر در سند معطل میکنید انقدر در رجال معطل میکنید. و این شریعت سهله سمعا را انقدر در تفهمش مشکل میکنید ، خداوند آسون گرفته و شما دارین مشکل میکنید و این چیزهایی که در حوزه های ما ایجاد شده است متاسفانه قصورا یا تقصیرات یا جمعا یک حجاب ها و مانع های بسیار بسیار زخیم ایجاد کرده. کی امام صادق به أبي حمزه و أبوبصير گفته برین اینارو بخونید؟ کی این حرفا بود اصلا کی در روایت ما عرض شود که یکی از امام سوال کند آیا امر وجوب است یا استصحاب مقدمه واجب واجب است یا حرام، مقدم واجب واجب است یا حرام یا مقدم حرام حرام است یا واجب ؟ کی این حرفا بوده اصلا؟ ما اینارو درست کردیم.اصول ما فقه ما لغت ما ، ادبیات ما فلسفه ما خرفان ما تمام این ها که بشری نیست مانع از کتاب و سنت قرار گرفته . ما که در برابر فقه سنتی قرار گرفتیم و فقه پویا دنبالش و فقه بعدی دنبالش. فقه پویا محال کرده است فهم احکام خدا رو. این برادری که نوشته تقصیر ندارن تقصیر با ماست. میگوید که برداشت ها مختلف است از شریعت ، شریعت عوض نمیشه. شرع خدا و حکم خدا و بیان خدا واجب خدا حرام خدا شاید ۵۰-۶۰ بار تکرار کرده در کتاب قبض و بسط تئوریک شریعت که من همه رو مطالعه کردم. اینها عوض نمیشن. برداشت ها گوناگون است. چنانکه در علوم مادی و تحلیلی برداشت ها گوناگون است از نظر عوامل درونی و برونی در علوم شرعی هم برداشت ها گوناگون است از نظر عوامل برونی و درونی. میگیم اگر این برداشت های گوناگون , گوناگون بودنش تکاملیست در بعد حکم وعلل الاحکامه و اگر اختلاف برداشت های درونی و بیرونی روی تقصیر از من زد رفت کنار کسی این حرفارو نداره. میگه خب اینها مقصر هم نیستن در برداشت ها ، همانطوری که سابقاً آب را ماده تقطیر میدیدم خب نمیدوستن، بعدها هم هاش دو اُ میبینن و بعدا هم همون عبارت رو میبینن.مثال میزنیم. در بعد شریعت هم احکام شریعت هم عوض بشو نیست. برداشت های شرعمداران از این کتاب و سنت و اینها فرق میکند چون عوامل درونی و عوامل برونی موجب میشود این برداشت ها فرق کنه. بعد اگر کسی سوال کند که اینها مقصرن ، نه دیگه چاره نیست ، عوامل درونی و بیرونی در تکامل تفکر و در تکامل نفقه قاطی میکنن. اینها صبر کنید ، علم روز و علم مادی رو بر علم فقه قاطی میکنید. این تفکرات انسان که بر مبنای عوامل درونی و بر مبنای عوامل برونیست به طور اتوماتیکی انسان رو وادار میکرد که برداشت های گوناگون یا متحافظ ومتضاد درست کنه.
سوال.
پس راحتی شریعت چیست ؟این که محال شد.
در موضوعات فرق میکنه ، اینم ما بحث کردیم و باز اشاره میکنیم ، در موضوعات تفقه هست ، قبض و بسط هست. ولی در احکام نیست. مثلا اگر قبول کردی این حرف رو که در مسیر قیام نماز را قبض و روزه را افطار کنی مسیرة آلبوم سابق ۴-۸ فرسخ بوده اما مسیرة یوم الان ۲۰۰ کیلومتره…حکم همونه موضوع عوض شده. ما موضوع رو یعنی قبض و بسط در تئوریک شریعت را در موضوعات قبول داریم ولی بعضی ها خیلی متهجرند یعنی فکر میکنند.پس اگر در برداشت احکام از ادله شریعت که خودش اقرار داره که شریعت عوض بشو نیست و حکم خدا عوض نمیشه ولی برداشت ها به حساب علل درونی و بیرونی که متضاد ، متناقض و متفاوت است و فرق میکنه اینها معزورن بنابر میگوییم خدا بیخود کرده خدا که بلد نیست شریعت را به یه زبانی بفرستد که با این زبان همگان از راه سریع بتوانند بفهمنند اصلا نفرسته بنده یه چیزی رو یجایی گذاشتم به کسی نگفتم همه برن بگردن ۸۰ سال برین بگردین و بعد همه مرحوم شن. خداوند این قرآن را فرستاده للناس .إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ در کتاب ذکر کرده هم فقه سنت هم فقه پویا هم فقه شریف و شریعت اینا ملعونن اینها محرومن از رحمت خداوند که خداوند در کتاب بیان کرده ، یکی میاد میگه که بله خب ، روایت داریم ، شهرت داریم و بله اونها بهتر فهمیدن. یکی میاد میگه که بله روایت داریم یکی دیگه میاد میگه ما برداشت هامون گوناگون است و علل عوامل درونیست و برونیست واین حرفا. هرکسی یه بوقی میزد و تمام این بوق ها بوقهای خلافی که در فقه سنتی میزنن بیشتر است . اگر در فقه پویا میگه ما قبول داریم فقط کتاب و سنت بقیه رو قبول ندارد ، این اشکالش یکیست . شما که میگید فقط مصدر کتاب و سنت است و کتاب و سنت احکامش عوض نمیشه اما برداشت ها به حساب عواملی درونی و بیرونی مختلف است پس نمیشود به واقعه رسید این یک اشکاله. اما فقه سنتی دو اشکال داره چون فقه سنتی اضافه بر این برداشت های گوناگون به حساب عوامل درونی و بیرونی ادله رو هم مختلف کرده کتاب که بسیار ضعیف ، سنت ، عقل ، اجماع قیاس استحان استثلا و… را اضافه کردن. پس این ها دوبله کردن. قوز بالا قوز کردن …؟ تفهم شریعت را و برطرف کردن اختلافات رو اینها قوز بالا قوز کردن ، اضافه بر این کل این موارد، هیچ شورا رو قبول ندارن.