پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه چهارصد و نود و نهم درس خارج فقه

عقود (سبق، رمایه و شرط بندی)

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اللهم صلی علی محمد و آل محمد

الفصل الرابع فی السبق و الرمایه:

البته ابعادی از این بحث رو در ضمن بحث های دیگر فقهی ما داشتیم. اما از اینجا بحث مستقل محوری راجع به سبق و رمایه. اصولا میسر اگر عبارت باشد از وسیله  یسر و آسانی برای انجام حرام یا ترک واجب، این کلا حرام است. میسر. در قرآن لهو داریم و میسر داریم و هر دوی اینها از حرام هایی است که مقدمات حرام های دیگر هستند. ما یک حرام های اصلی داریم و یک حرام های مقدماتی داریم. همونطوری که حرام های اصلی حرام اند، حرام های مقدماتی هم نیز حرام اند و همانطوری که در حرام های اصلی مهم و اهم احیانا پیش میاد، در حرام های مقدماتی هم اینگونه است. اگر در حرام های اصلی انسان مبتلای به دو حرام اصلی شد. یکی حرام تر است و دیگری کمتر. البته نباید هیچکدام رو انجام بدهیم. اما ملجاء است، مضطر است که مبتلای به انجام یکی از این، یکی از این دو حرام بشه و گرنه اون رو میکشند. یا اینکه خطری دیگری که تجویز می کند فعل حرام پائین تر رو، پیش میاد. در اینجا حرام بزرگتر رو انسان ترک می کند و حرام کوچکتر واجب میشه. واجب میشه، نه اینکه حرام کوچکتر راجح باشه و جایز باشه. نخیر، حرام کوچکتر واجب میشه در اینجا.

حالا، در باب لهو و میسر. چه میسر باشد، چه لهو که اینها برابر نیستند باهم. بعضی وقت ها میسره، لهو نیست. بعضی وقت ها لهوه، میسر نیست. بعضی وقت ها هم لهوه، هم میسره. بعضی وقت ها نه لهوه، نه میسره که لهو حدودش معلوم و میسر هم حدودش معلوم است.

لهو ما یلهی عن الله عن ذکر الله عن الوجبات، از وظائف شرعیه یا قطعا انسان را اعراض بده که این اعراض موجب دخول حتمی در حرام، چه فعل حرام و چه ترک واجب بشه. گاه اوقات انسان رو شل می کند در انجام واجب و در فعل حرام، هر دو لهوه.  در باب میسر، از یسر میاد انچه وسیله یسر و آسانی ورود در فعل حرام و ترک واجبه. همونطوری که فعل حرام، حرام است، وسیله ای که آسان می کند برای انسان ورود در حرام رو، حرامه. مقدمه حرام، حرامه.  و همونطوری که فعل واجب، واجب است، همچنین واجب است که انسان خود رو آماده برای انجام واجب بدونه. اگر کاری رو انسان انجام بده که به آسانی واجب ترک شود، این هم میسر است و حرام است. و قرآن شریف در سوره مائده راجع به خَمر و میسر و انصاب و ازلام  میفرماید ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ  فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ﴾ [المائدة: 91]  گفته مال نیست. مال مردم رو به آسانی خوردن میسر است، قبول. اما عداوت مردم رو جلب کردن، اما اعراض عن الله، اعراض عن ذکرالله، اعراض عن الصلاه مهم تر است. آیا مردم مال مردم رو خوردن، این حرمتش بیشتره؟ یا اینکه مهم تر از مال، عقل را، ناموس را، دین را، واجب را، اینها رو انسان زیر پا بگذارد. قرآن شریف در یکجا قِمار نداره و حتی در یکجا، میسر مالی ندارد. بلکه میسر حالی مقدم است بر میسر مالی و حتی در روآیات، من تفتیش کردم والا کامل ندیدم. حتی در روآیات، اگر قِمار را حرام میکنند، اونچه به چشم نمیاد، درست و بعضی وقت ها هیچ. اینه که برد و باخت مالی باشد. محور در حرمت این است که قمار میسر است و میسر وسیله آسان کردن ورود در حرام، یا ترک واجب است. این به طور کلی حرامه. ورود در حرام البغضا والعداوه، ﴿يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ﴾ [المائدة: 91] ترک واجب. فعل حرام عداوه والبضاء در بین مردم و ترک واجب عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ .

واجباتی که نسبت به حق داریم، انسان رو منع می کند یا دور می کند. واجباتی که نسبت به خلق داریم، انسان رو منع میکند یا دور می کند. محرماتی که نسبت به حق است، ترک ذکرالله است و ترک صلاه است، تاکید می کند. محرماتی که نسبت به خلق داریم که عداوت بَغضا است، ایجاد می کند یا تاکید می کند یا ادامه میدهد و محکم می کند. اصلا صحبت برد و باخت مالی نیست. فقط در دو آیه است که میگوید ﴿لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ﴾ [البقرة: 188]، ﴿لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ﴾ [النساء: 29] چه در میسر باشد، چه در لهو باشد، چه عادی باشد، چه دزدی باشد،کم فروشی باشد، ربا باشد، هر چه میخواد باشد. آقایونی که بدون توجه به این آیات، اصرار دارن که شطرنج اگر درونش برد یا باخت نباشد، حرام نیست. بلکه اگر برای تقویت فکر باشد کار خوبی است. اینها توجه کنند به آیات مقدسات قرآن. در کل قرآن ما برد و باخت نداریم. قمار نداریم.  لهو است و میسر است و در لهو و میسر هم صحبت مال نیست. بله ﴿لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ﴾ [المنافقون: 9] اینها مطلب دیگریه که خود مال، انسان رو الهاء کند. اگر مال، انسان رو الهاء نکند که نیست. فقط دو آیه سوره بقره و سوره نسا، لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ به هرجور که میخواد باشه. این بدون حق اگر انسان مال کسی رو بخورد یا مال خود را به کسی بخوراند، بدون حق و باطل. این به طور کلی عرض می شود که حرامه. برگردیم.

آیا، سوال. آیا میسر استثناء دارد یا نه؟ اگر چنانچه یک معامله ای بین دو نفر باشد، کاری بین دو نفر باشد، برد و باخت باشد حالا، برد و باخت باشد، مسابقه ای بین چند نفر باشد، اگر در این مسابقه، سبق میسر بکند، با سبق میسر قابل استثناء هست یا نه؟ این یک، دوم، اگر قابل استثناء باشد، حدودش کدام است؟ اول انسان فکر کند که قابل استثناء نیست، میسر قابل استثناء نیست. مثلا در مسابقاتی که مسابقات استعداد جنگی، مسابقات هواپیما، کشتی های جنگی، تحت البحری جنگی، توپ های چنگی، شنا برای جنگ و و، هر مسابقه ای  که برای تقویت نیروهای جنگی بشود، این عداوت میاره؟ نه. کسانیکه با هم مسابقه میگذارند چه هوایی، چه زمینی و چه فرض کنید وسایل تیراندازی، چه هرچی، برای اینکه تشویق بشوند و تقویت بشوند، آیا اگر کسی جلو افتاد، با کسی که عقب افتاد، با هم دشمنی پیدا میکنند؟ خب نه. چون راه، راه خداست. { صحبت حضار}

پله اول بحث این است که اصلا سبق و رمایه که در سابق بوده، الان عرض می شود که خودروهای زمینی و هوایی و دریایی یا اسلحه اتوماتیکی یا دو یا شنا یا سایر چیزهایی که برای انسان تقویت نیروهای جنگی است، اصلا میسر نیست. این پله اوله. میسر نیست. چرا؟ به کسانی که این کار رو می کنند، اونها رو داریم عرض می کنیم. کسانی که در دو، در شنا، در مسابقه هوایی، در مسابقه چه، مسابقه چه، و چه و چه شرکت میکنند بر، منظور نیروهای جنگی است که نیروهای جنگی مسلمون ها قوی باشد که در برابر کفار ضعیف نباشند، اینها برای اسلام، برای خدا این کار رو میکنند. اگر من برای خدا عقب افتادم چی میشه؟ برای خدا کشته میشه؟ اگر برای خدا به من فحش دادند چی میشه؟ اگر برای خدا صدها بار من را تکه تکه کردن که از قرآن کنار بگیرم چی میشه؟ مطلبی نیستش که. اگر کسانی مسابقه میکنند در راه خدا، پولی هم در کاره، هر کس که جلو افتاد اینقدر پول مال اوست، اون طرف میده، دولت میده، شخص سوم میده، این نه عداوت است. نه بغضا است. { 10:21} ذکر الله است. ذکر الله بر زبانشونه، بر عملشونه. صلاه در جای خوده، در جبهه و جنگ میخوانند، با هم هم دشمن نمیشوند. چرا؟ چون راهی را که دارند میروند، راهی است برای نجات دادن اسلام عزیز. مثل یک جایی که یک کسی رو دارند میکشند، دو نفر با هم مسابقه میزارند، هر کی جلوتر رسید و این مسلمون رو نجات داد، اینقدر بهش داده خواهد شد. حالا کسی که جلوتر افتاد، با کسی که عقب تر افتاد با هم دشمن خواهند شد؟ نه. هر دو چون قدم در راه خدا گذاشته اند، بنابراین عداوت و بغضا در بین متسابقین نیست که خَلقی است و ﴿يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ﴾ [المائدة: 91] هم نخواهد بود. این مرحله اول. مرحله ثانی، میگیم فرض کنید میسر. فرض کنید میسر. البته عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاة نه. چون ذکر الله و صلاه اهم واجبات است که هیچ چیز جلوی اونها رو نمیگیره. یعنی دَوران امر بین اهم و مهم، هر جا درست باشد، هیچوقت دوران امر بین صلاه و ذکر الله و کار دیگر که ما کار دیگر رو مقدم بداریم و ذکر الله و صلاه رو ترک کنیم نیست. مگر در اونجا که جان انسان در خطر باشه مثلا. جان انسان در خطر باشه. اونجا مطلب دیگره  { 11:40}در مرحله باطن نه، بلکه در مرحله ی ظاهر.

 حالا این استثنائی که آقایون در باب سبق و رمایه کردن که قمار و برد و باخت و مسابقه با شرط مال یا غیر شرط مال، چه شرط مالی باشد، چون حرمت محور برد و باخت، برد و باخت مالی نیست. ما این رو قمار نمیگیم، حرمت محور برد و باخت و مسابقه چه مال باشد چه نباشد همین چهارتاست که خداوند در سوره  مائده فرمود که دوتاش خَلقی است و دوتاش ربانی. ما میگیم اول استنثاء نیست. اگر در سبق و رمایه و چه، در وسایل جنگی، چه درونی که قوت بدن باشد و برونی که قوت هواپیما بردن و چه بردن باشد، اینها از برای تقویت جنگی واجب است. آیه محوری هم ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ﴾ [الأنفال: 60] که واجب است مسلمونها، حالت استعداد و حالت اعداد و آمادگی از برای کفار رو داشته باشند. حال جنگ باشد، نباشد. بالاخره کفار بدانند که این مسلمانان رو هر وقت خواستند بهشون حمله کنند، مسلمانان کاملا همیشه آماده هستند، این واجب است. برای حفظ مسلمون ها و برای حفظ اسلام، یه چنین آمادگی واجب است و این آمادگی، از ابعاد تقویت این آمادگی، مسابقات در خودرو  هوایی و زمینی و رو دریایی و زیر دریایی و عرض می شود که تیر افکنی و عرض می شود که بمب و چه و این حرف هاست که هر مقدار مصرف بشه، اما تقویت نیروهای جنگی بشود، این واجب است. حداقل راجح است. اسثتناء از میسر نیست. حالا اگه باشه، اگه باشه، فرض کنید که در یک مسابقه ای که نیروهای جنگی ما قوی میشه و اعداء و عدو ما که دشمن است از بین میبریم، آیا عداوت دشمن نسبت به ماها خطرش بیشتر است؟ یا اینکه ما یه خورده از هم دلگیر بشیم، چون من یک ذره جلو افتادم تو عقب افتادی؟ اینجا دوران امر بین اهم و مهمه. میگیم اگر، اگر پله دومی اتفاق افتاد در مسابقات، در این مسابقاتی که مال هم در کاره و برد و باخت مالی هم در کاره، ولی این مسابقات { 14:00} نیست، در اینجا دوران امر بین اهم و مهمه. پس در اینجا استثناء خواهد بود، اما استثناء به حساب دوران.  پس یا استثناء منهای دوران است یا استثنای منقطع است که اول عرض کردیم یا استثنای متصله و آیه ای محوری در این بحث، آیه مبارکه سوره  انفال است. آیه شصت و اعدوا لهم، صفحه دوازده، جلد دوم﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ﴾ [الأنفال: 60] چرا لَهُم؟ چرا عَلَیهِم نیست؟ ببیند، علیهم در جایی است که هر چه بکنیم اونها حالیشون نیست، وقتی جنگ شد میایم می کشیمشون. علیهم شد، ولی یک وقتی نه، دو بعدیه. ما خود را، ما مسلمون ها خود را آماده کنیم که اگر با ما جنگ خواستند بکنند که ما غالب باشیم یا مغلوب نشیم. یا ما جوری خود را آماده کنیم که اصلا خیال و فکر جنگ کردن با ما را نکنند، پس لهم شد. اگر کفار با ما جنگ نکنند، لهم است یا نه؟ پس لهمه. چون در یک بُعد لهم است و در بعد دیگر علیهمه. لهم در اینجا ترجیح داره، هر دو رو مگیره. اگر علیهم بود یک بعد بود. ولی لهم دارای دو بعده. اگر ما استعدادهای جنگی داشته باشیم این لهم است. منتها در بعضی موارد علیهم است و در بعضی از موارد لهمه. تازه، در اونجائی هم که علیهمه، لَهمه. اگر کافر زودتر کشته بشود که کمتر گناه کند به نفعشه؟ یا دیرتر کشته بشود؟ معلومه دیگه. اگر دیرتر کشته بشود به ضررشه، زودتر کشته بشود، به نفعشه. پس باز لهم شد. پس در هر دو بعد لهمه. یک بعد لهم صد در صد است که اصلا فکر جنگ کردن با ما رو اینها نداشته باشند. در چه صورتی این فکر رو ندارند؟ موقعی که ما اونقدر آماده هستیم، اونقدر محیا هستیم از نظر نیروهای که مکافه است و مقابل اونهاست که اصلا فکر جنگ کردن رو در مورد ما نمیکنند. پس این لهم شد. حالا یا مسلمون میشن یا نشن، بالاخره این لهم است که با ما جنگ نکنند و حتی اگر با ما جنگ کردند و ما بر آنها غالب شدیم، یا نه غالب و نه مغلوب،  بالاخره عده ای از آنها اگر کشته بشود در این جنگ، لهم است.  چون اگر دیرتر کشته بشوند، گناهشان بیشتره، پدر صاحب بچه بیشتر در میاد، پس لهم بی حساب نیست. این توجیه نیست ها، خودش وجیهه. منتها ما نقاب از چهره افکار باید بذاریم کنار، تا این وجیه رو دریابیم. و اعدوا لهم { صحبت حضار}

اگر حکومت امر کرد که این ارتش باید با فلان مسلمان های فلان جنگ کنه، نمیرن جنگ کنن. نمیرن جنگ کنن که هیچ، بلکه جلوی جنگجویان دیگر رو هم میگیرن. چرا؟ برای اینکه اِعداد و اسعداد قوی در اثر مسابقه براشون حاصل شده. ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ﴾ [الأنفال: 60] مَا اسْتَطَعْتُمْ، انچه میتوانید. و لذا این فکر جمهوری اسلامی خوب است که حتما باید مردم حتی زنها، به شرط اینکه شرایط محفوظ  باشه، حتما باید که بتوانند برند جنگ، بتوانند برند جنگ کنند. ارتش بیست میلیونی آقای خمینی هم معنیش همینه. منتها در راه صحیح مصرف شه، این وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ کل میخواد، هر کسی. ببینید، اعداد فکری، اعداد بدنی، سواد، اقتصادی. این صحبت جنگی فقط نیست. ببینید، اگر ما از نظر جنگی خیلی قوی هستیم، بسیار خوب. ولی از نظر سیاست ضعیفیم، فرهنگ ضعیفیم، علم ضعیفیم، اقتصاد ضعیفیم، کشاورزی ضعیفیم، أَعِدُّوا لَهُمْ نشد. ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ﴾ [الأنفال: 60]  قوه عامه. قوه اقتصادیه، سغافیه، سیاسیه، فکریه، عقیدیه، بدنیه. همه است و مراحل دیگر. تمام قوت هایی که دیگران بر خود محیا میکنند از طریق باطلف ما از طریق صحیح این قوت ها رو حاصل کنیم. از هر نظری از نظرهای زندگی و زندگی ساز، ما دوبله باید استعداد برای خودمون ایجاد کنیم. یک، خودمون میخوایم زندگی درست کنیم. دو ارهاب برای دیگرانه. بلکه مرحله بعدی که اگر جنگ هم پیش آمد، ما تفوق داشته باشیم از تمام قوا. در تما قوا که قوای جنگی، قوای اقتصادی، چون جنگ اقتصاد داره دیگ، قوای سیاسی، با جنگ سیاست میخواد، قوای فکری، باز میخواد. یعنی در حقیقت اینها با هم توام اند، دست به گردن هم اند. تمام نیروهایی که انسان می تواند، مخصوصا بر محور کتاب و سنت، به عرضه به خرج دادن و کار کردن، مسابقه گذاشتن و چه وچه، این یک واجبی است که مربوط است به کل مسلمونها. بنابراین اگر مسلمانان عالم چنین نکردند، کل مسلمون ها مقصر خواهند بود. اگر بنده و شما این کار رو کردیم و پیش نبردیم، تقصیر من و شما نیست. ما کار خودمون رو کردیم و دیگران که باید که استعداد برای خودشون حاصل کنند نکردند.  ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ﴾ [الأنفال: 60] خب، رباط الخیل برای چیه؟  {صحبت حضار}

﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ﴾ [الأنفال: 60] یک نمونه است. خب، سوال، مگر رباط الخیل، یعنی اسب های مرتب مربوط مجهز، فقط برای جنگن مگه؟ نه. برای اسب دوانی هم هست، برای مسافرت تجارتی هم هست. برای چه هم هست. بله، یک نمونه اش هم عبارت است از اسب دوانی. و الا اگر مراد از رباط الخیل، فقط رباط الخیل جنگی بود، خب چرا تیرها و کمان ها و اینها رو اصلا رو ذکر نفرمود؟  پس معلوم است که همانطور که من قوه {صحبت حضار}

اگر چنانچه دشمن از نظر قوای دیگر خیلی بالاست و ما از نظر قوای دیگر خیلی پائینیم، خب ما محکومیم دیگه. ولکن اگر ما از نظر قوای غیرجنگی هم قدرت داشته باشیم، ارهاب میکنیم اونها رو، یعنی اونها رو بیشتر دور میکند که به ما سلطه پیدا کنند، یا با ما جنگ کنند؟ یا اینکه سلطه اقتصادی پیدا کنند؟ ببینید اگر امریکا بخواد سلطه اقتصادی یا سیاسی یا فرهنگی بر ما پیدا کنه، جنگ هم نیست ها، جنگ نیست.  { 23:45} سلطه سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی پیدا کنه، اگر ما سلطه مون بسیار بالا باشه و قوی باشه که در مقابل اون ایستادگی کنیم ارهاب هست یا نه؟ بله دیگه. پس ارهاب فقط در کشتن نیست. کشتن فرهنگ، کشتن عقیده، کشتن سیاست، کشتن  اقتصاد، کشتن فکر، کشتن اخلاق، کشتن چه، اجتماعیات، تمام اینها. ما حالت ارهابی باید پیدا کنیم که این حالت ارهابی دارای دو بعده. یا اونها میان جلو که حساب شون رسیدگی میشه، یا نمیان جلو چون میترسن. پس این من قوه، کل قوای عرض می شود که زندگی ساز رو و تقویت زندگی رو شامله، اونوقت من رباط الخیل هم که یک نمونه است، نمونه فقط رباط الخیل جنگ نیست. برای اینکه اگر مراد رباط الخیل جنگ بود، دوتا اشکال در اینجا وارد بود. یکی اینکه رباط الخیل در انحصار جنگ نیست، این یک. مثلا فرض کنید جناب سلیمان که سان دید، این جنگ که نمیکرد که. سان دید رباط الخیل هم بود، اولا. ثانیا،آیا مهم تر از رباط الخیل تقویت بدنی و تقویت سلاح نیست؟ اگه انسان رباط الخیل داره، ولی اسلحه نداریه، عرضه سواری نداره، عرضه جنگ نداره، عرضه زدن نداره، چه فایده ای داره؟ پس این رباط الخیل، گوشش میگرد یک قسمتی از قسمت های چیزهای جنگی رو. بعد ﴿وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ﴾ [الأنفال: 60] تُنْفِقُوا صراحت بر این مطلب داره که این اِعداد در کل قوا، محتاج پول دادن و مصرف کردنه. خب، یکی از مراحلش این است که اگر ما بخواهیم مسابقه ای در خودرو های هوایی و زمینی یا دریایی داشته باشیم، یک پولی رو قرار بذاریم برای اینکه صرف اینکه اگه کسی جلو افتاد بارک الله، این کافی نیست. اگر جلو افتادید ما براتون یک خونه میخریم یا یک چی میخریم. پس این ﴿وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ﴾ [الأنفال: 60] تجویز این است که مالی هم در کار باشه. چنانچه حال، چنانچه فکر، چنانچه چه. مال هم در کار باشد تا اینکه اعداد از برای ارهاب حاصل بشه. والسبق و الرمایه صالح الحرب هنا من المعدات {25:59} ارهابیه و حربیه. ارهابی، همیشگی، حروبیه، در حال جنگ. و هنا ما تنفقوا من شیء تحریض علی الانفاق فی سبیل القضاء علی الاعداء مطلقا و هو من سبیل الله فالجعل فیها { 26:17}. جعل یعنی قرارداد. این مال، مال اون کسی که جلوتر بیفته. در هواپیما، در ماشین، در توپ، در زره پوش، در چه و این حرفها. مهما کان فی غیرهما و غیر الاعدادات الحربیه مهدورا. درسته. در غیر اعدادت حربیه و در غیر استعداداتی است که برای تفوق مسلمین اگه خوب است، مهدوره.  مهدوره یعنی نه اینکه مالی در کار باشه فقط، نه. مال باشد، نباشد. اگر مال باشد دو بعد مهدوره. اگر نباشد یک بعد.  والسبق و الرمایه تحلقان علی کافه العدالات الحربیه دون الاستثناء. این سبق و رمایه به عنوان، عنوانه. به عنوان نمونه است. ایشون میفرماید انما یصحان فی السحان والحراب ولسیوف. در سحان کمان، حراب اونی که کمان میزارن والسیوف، شمشیر. این انما مال زمان خودتونه. این اِنَما رو برای زمان خودتون فرمودید. بلکه اگر کل زمان های اسلامی رو در نظر بگیریم انما اینجا در کار نخواهد بود. بلکه هر وسیله ی جنگی، هر وسیله جنگی در جنگ بدنی و هر وسیله ی ارهابی در قوه ها و قدرت های سیاسی و فرهنگی و چه عندما کانت هی فی دورالحرب ولکن الآن لیست الرمایه کما کانت من ذی قبل الا مضحکه { 27:46}با تیرکمون بریم با امریکا جنگ کنیم، در مقابل توپ و در مقابل عرض می شود چه و این حرفها بل هی اسلحه الاتوماتیکیه { 28:00} ل هی اسلحه الاتوماتیکیه اما هی من مدافع { 28:12} بل هی الیوم المراکب الجویه والبحریه والبریه بکافه انواعه صالحه للحروب ما الان حرب رو داریم بحث می کنیم.ولیست اعدوا امرا فقط ضد اعداء المسلمین السابقین فقط مال سابق که وسایل هم مال سابق؟ نخیر. این مال همه  مسلمین در همه ی زمانها والتشمل صوره التاریخی والارض الجغرافی فلیس هوالیوم ما کان من ذی قبل حیث لا یفید الا ضحکا و سخریه کفار بدل من کونها ارهابیه حربیه نیست تا چه رسه ارهابی باشه. فالقصد من جعل السبق و الرمایه جع اون مالی است  که قرارداد میکنند از برای کسی که میبره فالقصد من جعل السبق و الرمایه استثناء من المیسر استثنا ء رو بحث کردیم، یا منقطع است و یا متصله و ظاهرا از منقطع اون طرف تر نمیتونیم بریم. برای اینکه این میسر هست، یعنی میسر نیست اصلا. برای اینکه آسان نمی کند عداوت را، آسان نمی کند { 29:28} بلکه تقویت می کند. تقویت می کند، چون در راه خداست فالقصد من جعل السبق و الرمایه استثناء من المیسر استثناء واجب اعدادیا بدیل الحرمت میسرا انما هو تقویت السواعد الارهابیه والحربیه بازوهای ارهاب و حرب رو تقویت میکنه { 29:50} سطح البحریه و تحت البحریه والمرکبات الفضائیه والبریه الاتوماتیکیه و هی غدا کما یسواء ارهاب المحرم ما حالا اینها رو داریم میگیم، ولی غدا هم میگیم. علامه بزرگوار غدا رو نفرمود. ما غدا رو هم عرض میکنیم و هی غدا کما یقول اونطوریکه درسته. بعدا، هر چه درسته. اگر امریکا یک وسیله ای درست کرد که با یک شلیک تونست یه شهری رو داغون کنه، زیر و زبر کنه، خب ما هم در مقابل امریکا این کار رو خواهیم کرد. دون تقید فی مثلث الزمان بما کان زمان گذشته از اسلام، زمان حال ما و زمان آینده،  بل هو اعداد الآن ای کان ذلک و لان تقدیم الشرع این بعد دومه. اگر میسر باشه. اگر میسر باشد اهمه. و لان تقدیم الاهم عند الشرع  واجب او هو راجح علی المهم فقد یجوز او سجب السباق من معدات الحربیه والارهابی مهما کان فیها جعل او محرم فی تلک مصلحه المصلحه {31:42} جعل باشه، باشه. مصلحاتی است کهگروه مسلمون ها رو اصلاح میکنه و اینها به پای خود نگه میداره. ولن یبتصر فی جعلها علی الابعد فالابعد جعل من غیر المتسابقین. یک کسی میاد احتیاط میکنه. میگه بله حالا که الضرورات تقدر بقدرها. حالا که دوران امر بین اهم و مهمه، اهم این است که انسان در مقابل، مسلمان در مقابل کفار قوی باشند و اگر قوی نباشند این حرامه، و مهم این است که بین ما عداوت و بعضاء و چی حاصل بشه. کسی بیاد بگه که خب،  ما اقل اکتفا میکنیم. این مالی که قرارداد میشه بین متسابقین نباشه، بلکه این مال از شخص ثالث باشه. … چه بین متسابقین باشد، چه از دولت باشد، چه از شخص ثالص باشه و در روآیاتی ما داریم که اگر از بیت المال داده بشه. خیلی خوبه، راست هم هست. برای اینکه متسابقین شاید پول ندارند، قدرت ندارند. این کسانی که میخوان با هم دیگه مسابقه دو، یا شنا، یا طیاره، یا هر چی بدهند، چیزی ندارند که بین هم باشه. خب شخص سوم باشه یا اینکه فرض کنید که بیت المال. اما تخصص به این ندارد که حتما باید از غیر اینها باشه، یا انسان بگد چون این برد و باخت حرام است و اکل باطل، نخیر اکل باطل نیست. این اکل بر حقه. اگر انسان رفت جلو افتاد و در جنگ قدرتش بیشتر بود، اکل بالحقه، اکل بالباطل نیستش که. جعلا من غیر المتسابقین و  من {32:37} اختصار بر این نمیکنه. تشویقا و ترغیبا الی الحروب الواقعه او المتوقعه، حربی که الان هست یا انتظارش هست. حالا و یجوز رو داریم که بحثی نیست. ویجوز ان یکون العوض دینا و عینا، اون مالی که قرارداد میکنند برای برنده، چه دِین باشد بعدا بهتون میدیم یا عین باشد الان {33:03} و ان یبذله اجنبی او احدهما من از بیت المال. یجوز از بیت الماله. خب بلکه این بالاتر از یجوزه. این بیت المال برای امور عامه است و این عرض می شود که اعدادات حربی هم از امور عامه است. ما عرض میکنیم بل هو اشبه بالضوابط الشرعیه و لکی لا یحصل ما یحصل من المیسر من عداوه والبغضاء شحنا او یقل  اگر هم عداوتی بغضائی چیزی فرض کنید در کار شد، اینجا از متسابقین نمیگیرند، بلکه از بیت المال. اینجا درسته. دیگه احتیاط نیست بلکه اینجا قول قویه. ما حتی المقدور از عداوت بغضا باید تجنب کنیم، از اصلش و از مقدارش تجنب کنیم. اگر عداوت و بغضائی احیانا در اینجا حاصل میشه، از بیت المال، از پول نقد، از پول چه، از پول چه، زکات، خمس، اینها از برای متسابقین قرار میدیم. {صحبت حضار} الا عندالاضطرار فله حکمه علی {34:10} بیت المالی نیست، شخص سومی نیست، اینها هم که با هم مسابقه میگذارن فرض کنید در ایمان ضعیف اند، عداوت کوچیکی پیدا میشه، ولیکن دوران امر بین اهم و مهم. اهم این است که قوای ارهابی و حربی مسلمون ها این در حقیقت اصالت داشته باشه { 34:32} فقد اذ تثنی المیسر بالسبق و الرمایه البته این استثناء، استثنای متصل خواهد بود چون منقطع رو قبلا اشاره کردیم فقد اذ تثنی المیسر بالسبق و الرمایه  لمصلحته هی .. من مضار المیسر و الیراء الاقل ضررا و ضرارا فی … سبقات الارهابیه والحربیه. این تتمه ای دارد که آقایون مطالعه میکنید شاید اشاره ای فردا اکر زنده باشیم. اللهم الشرح صدورنا بنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا لما حبوه و ترضی و جنبنا ان ما لا تحبوه و لا ترضی و السلام علیکم اللهم صل علی محمد و آل محمد