جلسه پانصد و شصتم درس خارج فقه

نکاح

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ ۚ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّىٰ يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ عرض شد و تکرار لازم نیست که درستست که از امر ما وجوب می فهمیم اما اینجا امر در دو موقفه تحقق حضر و یا احتمال حضرست

اگر گروهی احتمال بدن چیزی حرامست بهشون گفته شود اینکارو بکنید یعنی حرام نیست نه اینکه از حرمت به وجوب میپره فقط اینکه این کارو بکنید تجویز که این تجویز حرمت متخیره رو از بین میبره ، حالا وقتی که امر شد اینکارو بکنید و اون حرمت متخیره از بین رفت در چهار حکم دیگر در اینجا این امرو انجام بدی شدت داره

یا وجوبست به دلیل یا استحبابست به دلیل یا اباهه است به دلیل یا مرجوحیت است که به قول معروف مکروه بودنست به دلیل در اینجام چون زمینه زمینه ای بود که یا حضر میکردند بعضی ها یا حداقل این تخیل در کار هست که انسان که نون نداره خودش بخوره پدرو مادرم فرض کنید ندارن یا اگرم دارن برا خودشون دارن و زن گرفتن که هم مهر دارد هم نفقه دارد هم چه دارد و هم چه داره پس ما نبودن مال تحقق فقر من بعضی از فقرهای خیلی بالا بنابراین ازدواج کردن باید حرام باشه

چون ازدواج کردن متخیرن و محتملن باید حرام باشه و انکحو، انکحو میگه نخیر حرام نیست ما این حرام نیستو در دو بعد حل میکنه که انسان فکر کند خب این چطور حرامیست با اینکه نفقه دادن واجبست مهر دادن واجبست پس چطور حرام نیست؟  در دو بعد مطلب رو حل میکنن از نظر ضابطه ای و قانونی ، وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ ۚ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ اگه از فقر می ترسید خب خدا غنیش میکنه شما ندارد اونم نداره خب خدا غنی میکنه

شما دارید خب شما بدید از یه راهی باید برسید، یا راه ظاهریست که خودش داره إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ نیست یا راه ظاهریست که شما پدرو مادر دارید خب بدید یا این دو راه ظاهری هردو مسدودست هیچی در بساط ندارد نه شما که انکحو خطاب به شماست و نه ایاما خب يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ  مگر در مواردی که انسان صددرصد بداند که احتمال غنا در کار نیست اون مطلب دیگریست این از این طرف

طرف دوم اینکه خیال نشه حالا شما هیچی نداری پدرو مادرم ندارن خداوند غنی میکنه اما خب بعضی وقتام هستش که خدا صلاح نمیدونه غنی کنه وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ از این طرف عفاف کنن و خودداری کنند الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نه از نظر اقتصادی خودشون این ایاما و نه از نظر اقتصادی پدرو مادر ، نه خود دارند و میتوانند داشته باشند نه پدرو مادر دارن و میتوانن داشته باشند در اینجا وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّىٰ يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ، وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ بله ،

همینطوره آقای ، بله، وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّىٰ يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ بعدش چیه ؟‌آیه چندم بود؟ آیه سیو سه سوره نور ، بله ، خب چرا ما هممون بیسوادیم انقدر

آیه سیو سه ،‌عرض می شود که بله، آیه سیو سه ، بله ، وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ ، وَاسِعٌ عَلِيمٌ مال قبله وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّىٰ يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ الی آخر خب پس این دو بعدیه مطلب دیگه ،‌که تکمیلش مربوطست به بحث محرمات نکاح و محللات نکاح ، عرض کردیم خود نکاح از نظر احکام خمسه اینطور نیست که کل احکام خمسه درش تدبیر کنن

واجب داریم حرام داریم راجح داریم مرجوحم داریم مباح چی ،  النكاح من سنتي که مباح نمیشه که ، اگر این نکاح حرمت ندارد خب این سنتیست این سنتیست یا واجبست یا راجح است اما مباح بودن دیگه چیه مباح که سنتی نیست . مباح که شرع نه نقش ایجابی دارد و نه نقش سلبی دارد پنجا درصد است سلبو ایجابش اینکه سنتی نیستش که فرض کنید که بلند شم یخورده راه برم برگردم نه رجحان دارد نه مرجوح سنت اسلامه ، این سنت انسانیه بنابراین ما نکاح مباح نداریم ، بله نکاح واجب داریم حرام داریم راجح داریم اونجایی که شما ضرورت جنسی ندارید ضرورت تاسیس عائله ندارید ضرورت تشکیل اولاد ندارید ضرورت اجتماعی ندارید که این چهار جورو پیغمبر داشت ،‌مخصوصن ضرورت اجتماعی

ضرورتهای گوناگونی که ایجاب میکند نکاح رو یا ضرورت جنسیست یا ضرورت ایلادست ، یا ضرورت تشکیل عائله است که دوتای اولش فردیست سومیش مقداری اجتماعیست چهارمیش سیاسیست و نوعی که پیغمبر بزرگوار تمام ازدواجاش محور اصلیش جریان سیاسی بود.

فلان کس شوهرش کشته شده فلان کس یهودی بوده فلان کس مرتد شده فلان کس چی شده برای جمال دادن و عزت و عزمت دادن به جهات و اینکه یک مومنی شوهرش مرتد شده حالا دنبالش نمیرن با عزمت دادن و چه که مطالعه بفرمایید شما به طور مختصر یادداشت کردیم در کتاب آیات رحمانی در جواب سلمان رشدی، خب این چهار جهتست گاه این چهار جهت هرچهارو ملزمه گاه هیچ ملزمه گاه دوتاش ملزمه گاه ستاش ملزمه وجوب ، احیانن رجحانه،‌الزامی در کار نیست اگر ازدواج نکنند از نظر جنسی منحرف نمیشه

اگه ازدواج نکنن از نظر فرزند کم نخواهد بود آخه بعضی وقتا فرزند مسلمون باید زیاد بشه ، در لبنان یه موقعی بود که مسیحیا بیشتر از کل مسلمونا بودن بعد برابر شدن بعد کمتر شدن چرا ؟‌چون مسلمونها مرتب ایلاد مرتب ایلاد مرتب ایلاد الان سه چهارمه لبنان مسلمانند و بیشتر از سنی شیعه هستند، این خوبه باید در دو بعد ما کثرت بدهیم در جو کفر و الحاد و اشراد در دو بعد باید قوت بدهیم اسلام رو یک بعد افکار اسلامی را بعد دوم کسانی که حامل افکار اسلامی میتونن باشند

اولاد زیاد کنیم که 0848 اباهی بکن الامم چرا ؟‌در صورتی که قدمو لانفسکم باشه نه اینکه مارو عقرب درست کنی،‌قدمو لانفسکم یعنی افرادی که ما درست کردیم پدرو مادر از نظر جسمی محمترش از نظر روحی تربیت بشوند خود و دیگران اورو در تحت تعلیم قرار بدیم که وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَيلِ یک قوت قوت عقیده فکریست علمیست و یک قوت قوت افرادیست عدتن و عودتن مسلمونها در طول تاریخ اسلامی معموریت دارن که عده و عده تعداد را عدد ، و عده استعداد را فکر را ایمان را عقیده را عمل صالح را اینهارو این باید که اعداد کنن

تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ الی اخر ، خب این مراحلیست،‌اما مکروهو مرجوح داریم بله ، مرجوح داریم ولی در عین مرجوح بودن این سنتیه مگه انسان نمازشو سربین حمام بخواند نماز واجب میشه این مکروه نیست واجبستو مکروه دیگه این واجبه ، اما مرجوحه یعنی چی یعنی جای دیگر مسجد خانه بهترست از سردین حمام توی حمام نماز خوندن منافات نداره مکروهیت با استحباب

ما میگیم مرجوحه ، مرجوحیت با استحباب در بعدی مرجوح در بعدی مستحب در بعدی مرجوح در بعدی واجب ، این منافات ندارد که بنابراین اگر انسان زن بگیره نه وجوب دارد نه ضرورت دارد نه رجحان دارد نه از نظر جنسی انه از نظر ایلاد نه ولی خب حالا اینکارو میکنه دیگه اون وقت 1035 به جای روزی چند ساعت کار بیشتر باید کار کنه زحمت بشکه بدوه اینور اون ور ترک واجب نخوهد کرد اما خود را جوری به زحمت میندازه که در اینجا خب مرجوح خواهد شد مسجد

پس ما نکاح مباح نداریم ، یا راجحست لزومن واجب یا رجحانن استحباب ، یا مرجوحست لزومن حرمت یا مرجوحست رجحانن که مرجوح و یا به تعبیر معمولی مکروه بشد وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ حالا  مطلب دوم ، وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ حسابش اینه چرا به خود ایاما نمیفرماید که انکحو ، خود پسر یا دختری که ضرورت دارند برای ازدواج یا رجحان دارن برای ازدواج چرا به خود پسر نمیگیم برو زن بگیر یا خود دختر برو شوهر کن ، چرا چون ایاماست ،‌ایاما یعنی ازبها ازبها نوعن تو خونه پدرو مادرن دیگه نوعن داریم عرض می کنیم دیگه نه که کلن ، پسر زن نگرفته و دختر شوهر نکرده کجاست خب جاش خونه پدرو مادره دیگه خب آیا قدرت حالی و قدرت مالی و قدرت فعالیت اجتماعی پدرو مادر ها بیشترست در زن دادن پسر و شوهر دادن دختر یا خود پسرو دختر معلومه دیگه

اونی که دسترسیش بیشترست خب وظیفه اون زیادترست دیگه در چند بعد ، یک اینکه اونها آگاه ترن آشنا ترن بهتر میتوانند انتخاب کنن شوهری برای این دختر زنی برای این پسر البته کلیت نداره به طور قاعده عرض می شود که ضابطه ای به طور عنوان قاعده ای این اول

ثانین ، خب انتظارم چنینست که اگر پسر اذب در خانه پدرو مادرست یا دختر اذب در خانه پدرو مادرست برای رفتن از این خانه زندگی دیگر تشکیل دادن خب قاعدش اینست که اولیا این کارو بکنن این دو

سوم کی قدرت مالیش بیشترست پسر و دختر اذب در خانه که هنو تو خانه هستند یا پدرو مادر که دارن او رو تربیت میکنن و به او زندگی میدندو مکانو چنین حرفا میدن خب ملومه دیگه پس و انکحو

درسته خود اینهام انکحو، انکحی انکح ، انکحو انکحن درست بعله ولاکن اون جهاتی که رجحان دارد از برای کسانیست که در اینجام معمور هستند و  وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ خب  ، ایاما کیا هستن ایاما جمه ایمه ایم یعنی اذب پسر اذب و دختر اذب منتها ازب معذب ، اگر پسر اذب پنج سالت چطور ونم اذبه دیگه پنج ساله که زن نگرفته دختر اذب چارسالست چطور ببینید ، اذب با ذی موذب یا معذب جوری که ازدواج برش واجبه یا ازدواج برش راجحه دیگه خب دراینجا پس زمینه کیا هستن

ایاما کسانی که اذب درجه اول هستن ما یه عضب درجه دومم داریم ها عضب درجه دوم پسریست زن گرفته زنش فوت شده طلاق داده دختری شوهر کرده شوهرش مرده طلاق گرفته اینم عضبه ،‌این دو سوم، اگر مادر انسان مرده پدرش عضبه باز انکحو خطاب به کی میشه به پسره میشه دیگه

اگر پدر مرده مادر هست اگه لزوم داره انکحو دیگه اگرم مادر مرده پدر هست اگه لزوم داره خب انکحو دیگه اینجا خطاب بر میگرده ببینید پدر که اولن هرجام بره میگن نه نمیشه اونی که دستو بال داره و کار خانه میشه دست او باشد مانند پسرانو برادرانو که و اینحرفا انکحو اینکه خودشه که ، این دسته سوم اضبه دسته چهارم کسی که زن داره شوهر داره پسری که زن داره دختری که شوهر داره که انکحو در اینجا نیست .

نمیخوایم بگیم حرامه حرام که نیستش که کسی که زن داره زن بگیره گه بتونه اضالت کنه  فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۚ  پس بنابراین محور امر در آیه که تجویزست و این تجویز با چهار بعد میخواند وجوبو حرمتو رجحان مرجوحیت تعیین موضع نمیکنه این مربوطست به عذاب امت که روایتم ما زیاد داریم اکثرو اهل النار العضاب  روایت از پیغمبر اکرم صلوات الله علیه

اکثرو الاهل النار العضاب یعنی چه اینا دستشون در میره دیگه چشمشون دستشون پاشون جای دیگه اون حرفا خوابشون نمیبره نمیتونن درس بخونن اکثرو اهل النار العضاب یا النکاح من سنتی فمن رقب ان سنتی فلیس منی،‌یا رکعتان یسلیهما متزوج خیرن من سبیعن رکع یسلیها اعظم و یا زیاد داره خیلی

منتها حواستون باید جم باشه که وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حالا در یستعفف صحبت کنیم حالا الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ این پسر مخصوصن دختری دنبال میرن پسر دنبالش میرن این پسر مخصوصن این پسر که خود هیچ ندارد پدرو مادر هم ندارن نمیتوانن دارا بشد زمینه جوریست که هیچی در هیچ خب دست نگه دار ترمز کن چه لزوم داره اگه انسان  بیل نداره خب زراعت نمیکنه ، تخم نداره خب تخم نمپاشه نمیکاره عرض می شود که یا فیلو میخوابونه

عرض می شود که وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا استعفاف مراتبی داره ، مرتبه اول استعفاف زن دائم نگیره خب منقطع تناسبه دیگه اگر انسان بتونه ازدواج دائم بکنه خب ازدواج دائم مثال ، اگر انسان استاعت حج نداره و استتاعت عمره داره بره یا نره ، بله وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلهِ به این آیه  ما استناد میکنیم و آیات دیگر حج که چون خود عمرم حجه چون حج چیه حج یعنی زیارتول بیت مگه زیارتو بیت در عمره نیست ،‌اگر کسی استتاعت عمره دارد و استتاعت حج ندارد عمره برش واجبه منتها اگه تمتع باشه بعدن اگه استتاعت حج تمعت پیدا کرد این عمره به جای خودش باید مجددن حجو عمره تمتع انجام بدهد مراتبه دیگه

اگر کسی نمتونه خانه بخرد خب خانه اجاره کنه اینطور نیست که بی خانه باشه اصلن در اینجام همینطور ضروری ترین ضرورات زندگی مخصوصن برای عضبها و جوان ها پسرها و دختر ها که دخترا بیشتر مظلومن البته ضروری ترین این ازدواجه خب بند اول نشد دوم دومی نشد سوم سومی نشد همینطور تا آخر

حالا مراتبش ، این تفصیلن ما در در تفسیر بحث کردیم آقایون مراجعه میکنید مرحله اولا اینست که اگر لا یجدو نکاحا دائماً خب ولش کنه استعفاف کنه بیاد نکاح منقطع اگر لا یجدو نکاحا منقطعا حالا که البته نیست این نکاح فرض میکنید که امه  خب امه که حالا نیستش که حالا اگر اگر لا یجدو نکاحن که توش یه کارایی هست ،‌خب بعضی وقتا اینطوره دیگه میشه نکاح دائم یا منقطع که تو جریان هست خب بسم الله اما اگر صرف اینکه این دختر دانجشو با این پسر دانشجو در دانشگاه همدرسن با هم محرم بشن که در ظاهر چنین چنان ،‌خب این نه نکاح دائم میکنه که توش جریانی هست نه نکاح منقطع که توش جریانی هست بلکه نکاح منقطه این دختر و پسر دانشجو یا این دختر پسر طلبه یا هرچی یا در اداره که نه اون پسره میتونه ازدواج کنه نه دائم نه منقطع که جریان باشه نه پسر میتونه نه دختر در اینجا از امام باقر علیه سلام سوال کردن که یابن رسول الله ما عقد منقطع بکنیم برای اینکه بعضی وقتا برخورد داریم چنین افراد فرمود خدا برا همین قرار داده عقد منقطع رو کسی که دستش نمیرسد به عقد دائم عقد منقطع در عقد منقطعم اگر هم فیها خالدون نشد خب در ظاهر چون عرض می شود که خود ظاهرم مطلبیست

اینکه انسان هم از بالا محروم باشه هم از پایین نمیشه هم نبیند هم نچشد هم نبوسد این نمیشه البته این وَلْيَسْتَعْفِفِ مرحله سوم که حالا کنیز وجود ندارد وَلْيَسْتَعْفِفِ ، وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا یعنی این نکاح منقطع فقط لذت دیدن،‌صحبت کردن که نصف قضیست ظاهرن جوونها بلدن من نمیفهمم

نصف قضیست دیگه ، بخش زیادی از قضیه دارد مطالبیست که نمیتونم بهتون بگم ، بگم، یکی از علمای پیرمرد هشتادو چن سالش بود این یک دختر هیجده ساله گرفته بود بهش گفتن تو که حالی نداری گفت بله من حال ندارم ولی همینقدر نفسش به شام من میخورد من نفسم حال میاد

عرض می شود که خب این مرحله سوم وَلْيَسْتَعْفِفِ ، آخه در دین که حیا نیستش که بعضیا میگن که این عرض می شود که وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ مراد از قرع ،‌خدا گفته قرع نفرموده حیض برا اینکه حیا کرده ، خدا که از حق حیا نمیکنه خدا حیضم در قران داره اون کسی که گفته نه خودش حیض شده

حالا این مرحله سوم استعفاف وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ حالا مرحله چهارم ، چهارم زن گرفت این آقا به حساب اینکه عرض می شود که وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ به حساب يُغْنِهِمُ اللَّهُ زن گرفت ، البته اینطور میشه ‌کمااینکه یه کسی دیرو عرض کردم که رسول الله سوال کرد که صلوات الله علیه من فقیرم فرمود برو زن بگیر فقیرم زن بگیر فقیرم زن بگیر رفت زن گرفتو خوب شد حالا بعضیا نشد ، خدا که نذر نکرده بود

حتم نکرده که حتمن پولدار بشه ، اونم پولداری که خانه و فرزرو مرزرو برزرو نه عادیست، خب حالا این ادم بحساب اینکه خداوند وعده دادست که اورو غنی خواهد کرد از فقر خب نشد چیکار کنه این زن این مرد اول این مرد گرسنه بود حالام گرسنه دوبله شد دوتایی باید گرسنگی بخورن از نظر شکمی و چیزای دیگه که مطلب دیگریه این دوتایی باید گرسنگی بخورن ، این دوتا گرسنگی بخورن خب این زن نمیتونه اینجا دوام زندگی بده و این مردم نمیتونه با گرسنگی وَلْيَسْتَعْفِفِ طلاق بده خودشو طلاق وَلْيَسْتَعْفِفه ، خودداری کردن در میان راه یه مرتبه خودداری در اول راهه دائم نه دو منقطع ، منقطعم با جریان جنسی نه جریان ظاهری

اونم نشد نه دائم نه منقطع نه دائم در یک بعدش نه منقطع در بدو بعد گیر نیومد در اینجا ابتداعش حالا اینکارو کرده ، این کارو کرده در بین راه دیگه موند، این آدم میخواست از تهرون بره شابدلو عظیم خیلیم قبراق بود بین راه گیر کرد خب ماشین سوار میشه یا بر میگرده این آدم ازدواج کرده حالا که ازدواج کرده نمتونه ادامه بده ، فردام بچه میادو مچه میادو نمتونه ادامه بده شرعن وظیفه دارد که در اینجا إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما  که شقاق ایجاد کند.

إِلَّا أَنْ يَخافا أَلَّا يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ یا نه هردو گرسنه ، یه گرسنه شد دو گرسنه خب یه گرسنه بهترست یا دو گرسنه اون میره شوهر میکنه گرسنگی رفع میشه اینم ، ولذا خداوند وعده در اینجا عرض می شود که بعله، وَ إِنْ يَتَفَرَّقا  در آیه وَ إِنْ يَتَفَرَّقا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ کجا ، اونجایی که تفرق لازمست ،‌بعد ازدواج ، اونجایی که بعد از ازدواج تفرق لازمه وَ إِنْ يَتَفَرَّقا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ  نشد شما مردو زن با هم زندگی کنید از نظر اخلاقی یا نفقه یا مادی استعفاف موجبست وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا این استمرارش شد

استمرار نکاح را این ادم قدرت ندارد حالا که استمرار را قدرت ندارد از همینجا ول کنه اون وقت يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ اون مرد از سعه خدا و این زن از سعه ای که خداوند میده خداوند غنی میکنه ، ‌کمااینکه يَا عِبَادِيَإِنَّ أَرْضِي وَاسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ  اگه شما دیدید در کرمونشاه نتونیستید دین خودتونو حفظ کنید خب برید جای دیگه

حالا موردی اونجا هست یه شرط نخیر زمین خدا وسیعه همچنین زمینه ازدواج هم و جریان زندگی زناشویی وسیعه،‌این زن با اون مرد نتونست طلاق او نمرد اون مرد با این زن نتونست طلاق اون زن ، اگر نه اون میتونه شوهر کنه نه اون مرد میتونه زن بگیره خب هیچی ، وَلْيَسْتَعْفِفِ این مرحله آخر رو هم عرض می شود که میگیره

خب وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ سوال، چرا الایاما منکم صالحین توش نیومد، اما راجبه من عبادکم و امائکم که غلامو کنیز هست صالحین امد چرا ؟ مراد از صلاح چیه ،‌مراد از صلاح دو صلاح است دو صلاح است ، یک صلاحه اسلامیست منکم این موجوده دیگه ، وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ پسرت را دخترت را که تبعن مسلمانند چون منکمست خب مسلمان باید ازدواج داد ، و اما اگر اصلن یک عبد کافر داره یک امه کافر داره حتمن باید ازدواج داد این 2456 پس این یک بعده

بعد دوم اگر این پسر مسلمان را و این دختر مسلمان را ازدواج دادید جوری نباشد که ننگ بر شما و کل بر شما و بازی بر شما ،‌این راجبه احرار نیست راجبه احرار نیست اما اگر عبدی دارد یا کنیزی دارد یان  عبد یا این کنیزو ازدواج داد بعدن بره و برگرده 2521 قوز بالاغوز میشه

2522 در مسلمان هست و در غیر مسلمان 2528(صدای یک فایل دیگه روی این فایل قاطی شده )

و این مرد که اسیر شدن و مشرک هستند و کافر هستند در خانه های مسلمان ها که اینهارو اسیر کردن بمانن نه برای فقط مملوک بودنو کلفت بودنو نوکر بودنو خاک تو سر شدن نه این مجلس داخلیست اگر شما یه فرزندی رو پسر یا دختر مدرسه شبانه روزی میزارید احانته، این احانت نیستش که شما مدرسه شبانه روزی میزارید برای چی برای اینکه شبو روزش تحت مراقبت و تعلیم و تربیت باشه خودتان از عهده نمیاید یا براتون مشکله از نظر اسارت اسیران جنگیه مسلمان ها با کفار مشرکین یا غیر مشرکینم همینه که این زن و این مرد مملوکه شمان حیوان نیستند که مملوکه شما باشن که

حیوان که نیستند، مملوکه شماست یعنی اینها در مدرسه شبانه روزی اسلام هستند و باید تحت تعلیم و لذا روایت قضیه چقدر روایات داریم الی ذوعل آیات ،‌که به عکس ما فهمیدیم به عکس ما عمل کردیم به عکس نوشتیم به عکس گفتیم که شما همون ترتیبی که به دخترتون قاعلید از نظر زندگی به کنیزم همینطور ، خب یه اضافه ای که اون کنیز مثلن حلال به انسان باشه ، همون ترتیبی که بر پسرتون قاعل هستید برا برادرتون برای عبد سر سفرتون بنشانید احترام کنید تحمیل نکنید و چه و چه اگرم مسلمان شد 2910 اگر مسلمان شد آدمی که کافر بود که نه چون این بچه مادامیکه در مدرسه شبانه روزی تکمیل نشده بیرونش کنن که چی

ناقصه ، وقتیکه تکمیل شد دیپلم گرفت لیسانس اون وقت آزاد، این اسیر زن و مرد هم که کافرست اگر در خانه مسلمان ها تربیت اسلامی شد و مسلمان شد اون وقتست که میتواند آزاد باشد به طرق مختلفه ای این می تواند ازاد باشد و باید که احیانن ازاد بشه احیانن راجحست که رجحان به وجه کلیست و وجوب احیانیم در بعضی موارد که نذر کرده عهد کرده چه کرده کفاره مثلن از این حرفا

این معنای اسارته ، بنابراین وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ نکاح دادن از خانه بیرون فرستادن که زندگی جدید مستقله زناشویی را این کنیز یا غلام درست کردن کلن یا بعضن اگر صالحین باشند مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ  خب إِنْ يَكُونُوا یکونو به همین میخوره إِنْ يَكُونُوا یعنی ایاما ، پسرانو دختران خودتون پسر دختر خاهر برادر و اینا همه اونی که تحت سلطه شماست چون انکحو فقط پدرو مادر نیستن که چو ندر خانه ها در عائله ها دو بخش است یک بخش مسلط که فرمانداری دارن فرماندهی دارن متنن یک بخم که تحت فرمانند و در این خانه زندگی میکنن

اونی که قدرت بیشتر دارد و امکان زیاد تر دارد امر به او متوجهه حالا این امر که متوجهه گاه به پدرو مادر میگن نسبت به فرزندان ، گاه برادر بزرگ برادر کوچیکتر پدرو مادری نیست یا قدرتی ندارن گاه برادر بزرگ برادر کوچکتر گاه برادر کوچکتر برا برادر بزرگتر برادر کوچکتر تاجرست ملیاردره برادر بزرگتر هیچی نداره هیچ ، اون کسی که مکنت دارد قدرت دارد از نظر حالی از نظر مالی از نظر سیطره در زندگی نخوابیده حتمن پدرو مادر باشند گاه پدرو مادرن گاه دختره گاه پسره گاه دایی گاه عمست گاه خالست گاه عموست

انحصار پدرو مادر ندارد این وظظیفه وظیفه کلیست که در هر خانواده ای که تشکیل میشود از دو بعد اون بعدی که دست بلندتری دارد و قدرت زیادتر دارد اون بعد أَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ ولذا اینجام میرسه که اگر کسی مادرش مرد و پدرش احتیاج به زن دارد انکحو ، یعنی پسر باید بره زن بگیره حتا واجبون نفقست ها این پدر واجبن نفقست برونی و درونیش ،مادرم همینطوره اونی که احتیاج داره البته

اون پدرو مادری که همسر رو از دست دادن یا هرچه و احتیاج به ازدواج دارن یا احتیاج واجب دارن یا احتیاج راجح خب انکحو وجوب نفقه نفقه واجب ما داریم نفقه مستحبم داریم دیگه ، بله ، یا واجبون نفقه انسان باید نون بده فقط نونو آب ، یا نه ابگوشتم باید بده ، وجوب نفقه فقط در بعد اونکه زندگی انسان حفظ کنه که فقط نیستش که هم وجوب نفقه در بعد واجب و هم در بعد راجح این از نظر درونی از نظر برونی ، پدریست که زن لازم دارد خب بگیر براش

مادریست که شوهر لازم دارد خب بگیر خواریست که شوهر لازم دارد برادری که زن لازم دارد ،‌در اونجایی که ایاما باشن که زنیست که شوهر ندارد ولو مرده طلاق ،‌یا مردیست که زن ندارد ولو مرده یا طلاق ،‌ اما آیه ساکتست از کسانی که زن دارند کسانی که زن دارن تبعن زنانی که شوهر دارن که معلومه دیگه محصنه هستند مردانی که زن دارن آیه نسبت به اینا ساکته ما باید راجبه اینها به آیه سوره نسا بریم وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَىٰ فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ که بحیش بعدن میاد که در چارتا منحصره ،‌ فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا  که بحث بسیار عمیق و مفصلی دارد و قبلن صحبت کردیم ولیکن استترادی بوده بعدن باید به طور موضوعی ما بحث کنیم که دوتا دوتا سه تا سه تا چارتا چارتا بعضیا جمع کردن میگن دو دوتا چارتا سه سه تا نه چار چارتا شونزده تا جمعش چنتا میشه میگن این همه رو بگیریم

نه اینطور نیست دوتا دوتا ، در برابر کل المومنینه ، یعنی شما شما شما دوتا دوتا ،‌سه تا سه تا چارتا چارتا والا مگه خدا بلد نی حرف بزنه اگر مراد دو دوتا چهارتا داشته باشه و یادت نره سه سه تا نه تا چار اونجا سیزده تا چار چارتا شونزه تا شونزه تا و سیزده تا سیو نه تا بله، اگه میخواد بگه سیو نهتا خب میگفت سیو نهتا میگفتش که من واحدتن الا تسعو ثلاثین مگه کسالت داشت که اینطوری حرف بزنه اینطوری حرف زدن که نیستش که مثه اینکه ادم سر سفره نشسته و خب زمینه جوریست که شما میتونید چهل لغمه بخورید میگید یکی یکی دوتا دوتا یعنی چه از یک تا چهل تا اینجا خدا میفرماید که وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَىٰ فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ یه نفرو که نمیکشه ، که این یه نفر سیو نه تا بگیره

فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ یعنی همتون ، مثه فقسلو وجوهکم مگه انسان چنتا صورت داره ، وجوهکم و ایدیکم اینجام خطاب به مجموعست که  وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَىٰ فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ دوتا دوتا دوتا ، ثلاث سه سه سه و رباع چار چار چار اون وقت بعدش فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا عدل شرطه اول قسط چون یتاما بودن عدل شرطه فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً،‌ فَوَاحِدَةً چی یعنی زن دائم دیگه ،‌ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ که خیلی اینجا چیز داره

یعنی به یکیم باید عدل کنید اگر نسبت به یک زن دائم عدل نشد بکنید مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ متعه ، منقطع منقطع اگه عقد دائم لنشد فرعش ، اگه نشد مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ با دست خالی خودتو نگه دار مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ چون مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ یعنی اون قدرتی که داری ، اگر این وسایل نبود وسایل ازدواج نبود چهارتا هیچ سه تا هیچ دوتا هیچ یکیم نمتونست از عهده بر بیاید دائمش نه منقطعم نه ، که مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ هم منقطع رو میگیره هم کنیزو میگیره اگه اینها هیچکدوم نبود خب باید اینجا شما خیلی باید که یک کارایی بکنید که دیگه هیچی به جای بد نیوفتید ماست بخورید

به جای موز ماست بخورید به جای ابگوشت اشکنه خیلی کم روغن مثلن بخورید ، ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا