جلسه پانصد و شصت و ششم درس خارج فقه

نکاح

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

در صفحه صدو هشتم متن علامه بزرگوار اینجور است که ولا یلطفتو الا دعو الزوجیه به غیر بینتن او تصدیقن این مطلب اول ، اگر چنانچه در دعوای زوجیت وفاقی در کار نبود ، اگر زنومردی با هم هستند یا در یک خانه یا هرچی و یکیشون ادعای زوجیت دارد و دیگری انکار میکند زوجیت رو حالا ما مدعی رو قبول کنیم و منکر رو اینجا دارای احتمالاتیست ،‌ مرحله اولایی که باید بحث کنیم که بعدنم خواهد امد ولی حالا بحث میکنیم اینه که آیا در عقد اولیاعی به وجهن عام داریم یا نه

یک بخش از اولیاعه عقد انسان ینست که باید پدر دختر اگر دختر پدر دارد پدر اجازه بده بحث کردیم که لزوم نداره این یه بخشه ،‌ بخش دوم اولیاعه اصل عقد نه ، اولیاع تثبیت عقد ، که اگر چنانچه شاهدین عدلینی در کار باشد اگر بعدن زوجین اختلاف کنند در اینجا شاهدین شهادت میدن به نفع کسی که مدعی زوجیته

زنومردی با هم ازدواج کردن عقدی حاصل شد و شاهدینی مستحبه دیگه واجب نیست سنیا میگن واجبه ما میگیم مستحبه شاهدینی حاضر بودن و شهادت دادن تقلین که بعدن شهادت بدهند القاعن که این عقد بین فلان و فلان حاصل شد ،‌خب این شهادت مستحبه اما این شهادت منتج است در کجا ، در جایی که بین زوجین اختلاف بشه ، یا در جایی که شهادت دیگری بیاد و بخواد بگد این زن شما نیست

و همچنین جاهای مشابه ، این نافعه ولی وجوب ندارد بله رجحان دارد که در موقع عقد شاهدینی باشند برای جهات مختلفه ای از جمله اگر اختلافی بین زوجین حاصل شد که شاهدین بیان شهادت بدن و مطلب تثبیت بشه اما اگر شاهدین نبودن عقد باطل نیست . برادران سنی بین دو قولند یک قول اینست که عقد باطله اصلن اگر شاهدین نباشد قول دیگر اینست که عقد صحیحه اما حرام است شاهدین نباشد . شبیهشم ما داریم ها اگر کسی با زنی زنا کنه حرامه با زن خودشم در حال حیض یا نفاس یا احرام یا روزه عمل جنسی انجام بدد زنا نیست اما حرامه

میشه زنا نباشد و حرام باشه، مثالش همین بود . که این که شاهدین در باب عقد به نظر برادران سنی لازمست در هر دو بعدش ما شاهد داریم یه بعد اینکه باطل باشه اصلن مثله کسانی که از ما میگویند اگر پدر دختر اجازه ندهد عقد باطلست ،‌البته بعضیا میگن عقد باطل نی اما حرامه بعضیا مثه ما میگن عقد هم صحیح است هم حلاله پس این چند جور هست اینطور نیست که اگر شرطی از شروط نباشد حتمن عقد باطله باشه

ممکنه شرطی از شروط نباشد عقد صحیح باشد اما حرام باشه حالا در اینجا اگر شاهدینی در کار باشد آقایون سنا میگن این وجودش لازمست برای صحت عقد دسته دیگرشون میگن که شاهدین لازمست برای حلال بودنش عقد صحیحه اما حلاله

بعضیا میگن چی نوشتن در رسال که این خیلی خنده داره واقعن یه کسی رساله نوشته هرکی هست نوتشه من چیزای تازه ای دارم از جمله اینکه از باب قاعده الزام اگر یک زن شیعه ای زن مرد سنی شد بدون شاهدین در اینجا از باب قاعده الزامی می شود این زن شیعه را بدون طلاق باهاش ازدواج کرد . این آقا قاعده الزام نخونده مثه اینکه بعضیا میخوان مرجع بشن علف خوردنم بلد نیستن

توی رساله نوشته آوردن برای من رساله ها که من حرف تازه دارم زن شیعه را که به دون شاهدین به عقد یک مرد سنی در آمده است چون در نزد اونها باطلست بنابراین میشود این زن را بعنوان زن این شوهر باش ازدواج کرد این چنتا اشکال داره این چنتا اشکال دارد یک اشکال اینست که حتا اگر یک زنی شوهرش مرتد شد باید استبرا کنن بعد ازدواج کنن باهاش چون ارتداد شوهر فصل ایجاد میکنه باید استبرا کنند یعنی اگر احتمال حملستو اینها باید صبر کنن این چن ماهی که مقرره این مگید برو ازدواج کن

اولن ثانین ،‌باب قاعده الزام اونست که نسبت به طرف نظری بدین اونم با خصوصیاتی اما ما شیعه ها که شاهدینو نه شرط در صحت میدانیم نه شرط در حلیت پس این زنی که زن این سنی شده است درواقع در نظر واقعی ما شیعیان کتابن و سنتن زن اوست شما میگید برو زن اورو بگیر حالا در میان برادران سنی شاهدین شرطست یا برای صحت یا نه شرط برای صحت نیست شرط از برای جواز این عقد حرام اما صحیح

نمیخوایم بگیم درست نادرست این عرض می شود که اختلافات بینشون هست ولی در شیعه در شیعه میگن که نه شاهدین شرط صحت عقدست و نه شرط جواز دنباله عقده ، ولاکن رجحان دارد چرا رجحان دارد یکی از رجحان هاش اینه که اگر بعدن بین این زنو مرد اختلاف شد یکی گفت تو مرو نگرفتی دیگری گفت من تورو نگرفتم یا شوهر اینکارو کرد یا اگه هردو اینکارو کنن مطلب دیگری شد که اون بحث دیگری داره عرض میکنیم

اگر یکی از این دو انکار کردن اون گفت زن من نیستی یا این گفت من زن تو نیستم در اینجا شاهدین به درد میخوره شاهدین بیان شهادت بدن نزد حاکم شرعی که این ازدواج در حضور ما حاصل شد پس اون زن یا شوهری که منکر عقدست حرفشو قبول نمیکنیم این انکار در مقابل شهادت از بین میرود این اگه شهادت باشه

دو ، اگر چنانچه احدول منکرین شاهد داشته باشه فرض کنید عهدول منکرین شاهد بر نفی دارد اما از برای اثبات ازدواج شاهدی بوده است کدوم مقدمه خب شاهد اول مقدمه شاهد اول تثبیت کرد ازدواج رو به شاهدین عدلین قبلن گذشت

بعدن یکی از این دو یا زن یا شوهر شاهدین بیارن بر عدم ازدواج ، اولن شهادت بر عدم معنا نداره ثانین اگرم شهادت بر عدم معنا داره باید شهادت دوم شهادت اول رو از بین ببرد چطور میتانه از بین ببرد شهادت اول ثابتست و هیچ چیز نمیتونه شهادت اولو از بین ببره حتا انکار زوجین اگر زوجین هردو هم توافق کردن بر اینکه ازدواج نشده قابل قبول نیست بلکه در محکمه شرع به شهادت اولا ثابته

خب حالا این جا فرمایش علامه بزرگوار متنی این بود که ولا یلطفتو الا دعو الزوجیه بغیر بینتن او تصدیق ،‌ این لا یلطفت کجاست ؟ یه جا دو نفر زنو مرد هردو متوافقند که زوجیت حاصل شده پس دعو زوجیه نیست در اینجا هردو قبول دارند که زوجیت حاصل شده پس دعو زوجیه من عهدهما نیست هردو اتفاق دارن این یک ،‌جور دیگه زنو مرد با هم اتفاق دارن که زوجیت حاصله اما بینن در کار نیست.

بینست که گفتیم . زنو مرد اتفاق دارن زوجیت حاصله بینن ندارن اما یک بینه ای از جای دیگری آمد که بابا تو زن او نیستی من میخوام بگیرمت ببین ،‌این بینه اومد در اینجا که بینه آمد که این بینه میخواد این دعوای زوجیت از طرفین رو صلب کند از بین ببرد این چجوره، خب این دو جوره یه مرتبست این زنو مردی که ادعیا زوجیت دارن با همن زندگی دارن میکنن که ظاهر بلکه نص ظاهر عمل و نص عمل اضافه بر اعتراف زوجین خارجه جریان زندگی میکنن اینست که زنو مردن پس هیچ بینه نمتونه کاری بکنه هرچه بینه قوی باشد هرچه قوی باشد بینه در مقابل ظاهر یا ظاهر کننص عملی کاری نمتونه بکنه

بینه در مقابل شکه ما که شک نداریم که این زنو مرد که با هم دارن بعنوان زنو شوهر زندگی میکنند و با هم اختلافی در اصل زوجیت ندارن و هردو قبول دارن که زوجیت حاصل شده بینه چیکار میتونه بکنه بینه در حال شکه ما شک نداریم که بینه در حال شکست که اون مرحله شکو از بین میبرد نفی میکند یا چه میکند اما در اینجا ما شکی نداریم

پس این عبارت علامه که ولا یلطفتو الا دعو الزوجیه به غیر بینتن در جای اختلافه ، اگه هردو اتفاق دارن که اگر چنانچه زنو مردی هستن یا با همن یا نیستن که فرق میکنه و یا به طور مطلق این زنو مرد زن میگه من زن اون هستم یا مرد میگه من شوهر این هستم یکدوم هردو نه اگه هردو بگن مطلبی نیست

زنیست میگه من زن فلانیم یا به عکس مرد میگه من شوهر فلانیم خب اینجا قبول کنیم به غیر بینتن قبول کنیم خب نه آخه دلیل میخواد ایشون میگد به غیر بینتن او تصدیقن یا باید بینه باید در کار باشه ،‌یعنی این مرد که ادعای زوجیت میکند با اون زنی که منکره بینه داشته باشه قبول میکنیم اون زن که ادعای زوجیت با این مرد میکنه بینه داشته باشه قبول میکنیم این در جایی که اختلاف دارن دیگه توافق دارن که بینه معنا ندارد که خب ایشون میگد به غیر بینتن او تصدیقن یا هردو تصدیق کنن میگیم اگر هردو تصدیق کنن که در اینجا دعول زوجیه معنا ندارد  که لا یلطفت باشه این دوتا که هردو تصدیق دارن زنو شوهرن با هم اختلاف با هم در اصل زوجیت ندارن در اینجا عرض می شود که که بینه لزوم ندارد تصدیقم که خود عملشون تصدیقه اصلن پس تصدیق میخواد چیکار

مگر نسبت به غیر ولذا ما نوشتیم منهمان او غیر المدعی ایاها معه ، اگر این دو نفر با هم زندگی زنو شوهری دارند یا بینه دراند یا ندارند اگر بینه دارند که دعوای خلاف نمیشه کرد اگرم بینه ندارن ولی هردو تصدیق دارند باز دعوای خلاف فایده نداره فلان کس بیاد بگه که این زن زن منست ، آقا شما بینه داری میگه نه مگه تو بینه داری تو بینم داشتی فایده نداره

اگر اون شخص ثالث ادعای زوجیت میکنه بینهم داشته باشد بدرد نمیخورد در صورتی که این دو عنوان زنو مرد  و زنو شوهر با هم زندگی میکنن اون بینه در مقابل این هیچی نیست چرا ؟‌برا اینکه خود زندگی کردن مگه ظاهر حال مسلم حجت نیست این اظهر ظواهر که دوتا زنو مرد  مخصوصن در بلاد اسلامی که خیلی قید در کار هست دوتا زنو مرد  در یک خانه با هم دارن زندگی میکنن زندگی زناشویی معذلک یه نفر از خارج میاد میگد که این زن منست بینم داشته باشه، هرکارم بکند این قابل قبول عرض می شود که نیست این یه بحث

خب پس به وجهن عام این مطلب رو باید توجه داشت که ثبوت زوجیت ببینید البته نیاز به دلیل داره دیگه یک زنو مرد  با هم متفقول قول هستند که زوجیت حاصل است این یک ، دو زنو مرد  با هم دارن زندگی میکنن زندگی زناشویی اگر بعد یکشون گفت نه قبول نمیکنیم چرا برا اینکه اون نه در مقابل این جریان مثبتست که با هم زندگی زناشویی دارن سه ،‌ زنو مرد  با هم دارن زندگی میکنند و یا زندگی نمیکنن اما هردو تصدیق دارن زوجیت رو بینه دیگر برخلاف این زوجیت اصلن مصموع نیست .

اصولن مگر در عمل مسلم  اصالت صحه در کار نیست آقایون ، بله اصالتل عداله حتا ما داریم اصالتول عداله اصالتون صحه اصالتون اسلام در بلد اسلامی در بلد اسلامی که بلد بلد اسلامیست که اکثر مسلمانند اگر یه نفر ادعای اسلام کرد قبول میکنیم ادعام نکرد میگیم مسلمانه باید کفر در اینجا ثابت بشه اگر اصالتول صحه در کار نباشد و اصالتول عدالت در کار باشد تمام زندگی به طور کلی مختلع اما اگر بیاد بگد که خب آقا شما که با این خانوم دارید میری حرم خب این کیه شماست میگه زن منه دلیلت این حرف شد ؟

یه طلبه اینطور شده بود با زنش میرفت حرم بعد یه پاسداری رسیدو بود گفته بود آقا این کیه گفته بود زنه منه گفت بود دلیل گفته دلیل الان بهت میگم ترق زده بود تو گوشش خوابونده بود زمین مرتیکه احمق این حرفا چیه میزنی

پیشانیم  بچسبونم که این زن منه شوهر منه اصالتول صحه در عمل مسلم که بابا این زنو مرد  در یه خانه زندگی میکنن با هم دارن راه میرن باید که همیشه قواره بهشون بچسبونن یا شاهدا دنبالشون باشن محضرو شاهدا و آقا ماقا ننه و همه کسانی که در عقدن دنبال باشند این چه ی هوری فکر کردنه یعنی چه ، پس بنابراین شاهد نمیخواد شاهد کتبی شاهد لفظی شاهد چه ،‌که این دوتا زنو مردن مگر در موقعی که این دو نفر با هم زندگی نمیکرده اند بعد یکی ادعا کرد که اون زن نمنه اون میگه نه اون ادعا کرد که این شوهر منه این میگه نه در اینجاست که خب قاعده چیه عرض کردیم زنو شوهری باید ثابت بشه

ولی ثبوت زنو شوهری وقتی شد به ظاهر امر مسلم که با هم زندگی میکنن یا هردو ادعا دارن اعتراف دارن اختلاف در اصل زوجیت ندارن در اینجا به هیچ بینه ای هیچ ادعایی هیچ مردکی هیچ سند محضری حتا آقا سند محضریست که طلاق گرفته است اما این دوتا میگن ما طلاق نگرفته ایم ممکنه به زور طلاق دادن مطلب این نیست که سندو مندو با گفتنو شهادتو با قسمو مسمو این حرفا درست نیست

 و وای بر اون جمعیتی که اصالتول فساد درش باشه اصل اینست که شما زنو مرد  با هم محرم نیستید پس برید شلاق بخوربید برید سند بیارید همه چی خراب میشه ، نه مفرطین این حرفو میزنن نه مفرطنی عرض می شود که خب بحث دیگر در صفحه صدو ده از جمله مکروهاتی که مرجوحاتی ما نمیگیم مکروه چون 1628 داره از جمله مرجوحات آمیزش با زن والوتعو فی الدبر ما میگیم بله حرمو قطعن محرمو مطلقا کما بین فی محله مام تکرار نمیکینم که ما به نص قرآن شریف و روایاتیم که علا ضوعل قرآن داریم وتی فی دبر در زن کلن حرام است در باب حیض در باب نفاس در باب چه در هر حالی از حالات به طور کلی حرامه چون نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّىٰ شِئْتُمْ والروایاتول مجوزتو له تعنی احیانیتل اعظم مال عزله عرض می شود که عزل بحث دیگریست که عرض می کنیم

بله، و اینجا هردو مراده ، انا زمانی داریم و مکانی نداریم ، اون عینست که مکانیه و انا زمانیست . و اگر زمانی شد مکانی رم میگیره گفت نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّىٰ شِئْتُمْ نگفت حِرثکم گفت حرثکم آیا حَرث بودن زن تخم پاشیدن شما تو زمین کویر تخم میپاشید نه زمینی که این تخم سبز میشه حالا تخم پاشیدن نسبت به زن تخم کدومه ؟‌

اونی که از تخم مرد میاد بیرون اون تخمه اون کجا پاشیده میشه اگر معذرت میخوام در ، مطلب دیگه ای شد نه ببینید میگوید که نساع مهمه ، بله ، اون بحث دومه ، ما بحث اول داریم میکنیم اصولن عمل جنسی با زن از کدوم طرف جایزه کدوم طرف اینو میخوایم بحث کنیم .

اونی که خداوند تحلیل کرده است و غیر او حرامست از باب عمل جنسی عبارتست از عنوان حرث لکم چون  چرا چون قبلن فرمود که وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ يَطْهُرْنَ  لاتقربوهن چیه حدعقله لا تقربوهن یعنی عمل جنسی با این انجام ندید پشت عمل جنسی نیست ؟  نیستش یا هستش

عمل جنسی چه پشت چه جلو انجام ندید خب وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ يَطْهُرْنَ فاذا تطهرن فاتوهن این امر امره عقیبه حضر هست یا نه امر عقیب حضر حکم میبره به قبل دیگه حکم قبل چی بود لا تقربوهن ،‌یعنی با زن عمل جنسی نه از اون طرف نه از این طرف انجام ندید حتی یطهرن  فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ ۚ که خداوند امر کرده است این تجویز کرده است اون جور فاتوهن کجا امر کرده در کل قرآن شما بگردید فقط یه ایه داریم ایه بعدیه

نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّىٰ شِئْتُمْ این امر تجویزه ، این امر وجوب که نیستش که تجویزه ،‌خب پس جایزست با زنان از موضع حرض که در روایت داریم موضعل انجاع موضعل اخصاع موضع حرض انسان از پشت این مجاز نیست. این بر حسب …

خب ، بعله ایشون میفرمایند در باب طلاق ولده ، ولاکن خدا که اینطور نفرموده که خدا که اینطور نفرموده که اصلن نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ نه اینکه نساوکمی که میخواهید فرزند درست کنید ،‌نشد ببینید نشاعوکمی که میخواهید ولد درست کنید حرصه نه نساعوکم نساعوکم هر زنی عقیمه باشد حالا اقیمه ، یه زنی که عقیمه است اما این زن عقیمه موضع امکان حرضیتش کجاست جلوست ،‌پس زن عقیمه هم از پشت نمیشه زنی که ولوده است ، و میخواد انسان ولد درست کنه باز حرصن از جلوست زنی که ولودست انسان نمیخواد به عللی یا حرام یا حرام به عللی یا حلال یا حرام نمیخواد ولد درست کنه ولاکن اگر عمل جنسی انجام بشه از موضع چیه از موضع حرصه پس اونی که تجویز شده است فقط موضع حرص اس تکلن در کل مراحل اگر از موضع دوم که امادگی برای حرص بودن ندارد امکان حرص از برای اون نیست قرآن تجویز نکرده خب چه باید کرد

این بحث مستقلیست که ما بعدن بحث کنیم و قبلنم بحث کردیم . خب عرض می شود که مطلب بعدی و یحرمو دخول بالمراته قبل تسع سنین او عشر اینم یه مطلبیست که خب شایعه حالا یه خورده تحلیلش کنیم دختر قبل از نه سال رو دخول نباشد کرد ، حرام است ، مطلقا حرامه اون وقت بعد وقتی که نه سال شد مطلقا حلاله اگر یه دختر فرانسوی یه دختر استانبولی یه دختر امریکایی که نه سالشه و این نه سال به اندازه دختر پنج ساله و چار ساله ماست میشه کاری کرد انقدر کوچولوعه که اصن باید عروسک بازی کنه اونقدر آخه جسم اینجایی که سرد تره جسم کوچیکه من دیدیم

دیدن درست البته اونجاهایی که عرض می شود که سرد سیره جسم کوچیکه خب دختر نه ساله در مکه واقعن میتونه شوهر کنه احیانن اما دختر نه ساله که نه سالش تمام شد هدر بلاد سردسیر در سیبری در کجا در کجا این کوچولوعه به اندازه دختر چار پنج ساله ماست اینو میشه کاریش کرد اما دختر هشت ساله ای که در مکه است در اون هوای گرمو در اون چنان دختر هشت ساله اونجا که خیلی بزرگتر است از دختر نه ساله سیبری با او نمیشه چی شد ؟

پس نمیشه یه سره حرف ازدواج ،‌این که در بعضی روایات دارد نه سال در بعضی ده سال حساب داره این حساب مربوطست به باب ابضاست ما دو باب داریم دو چیز داریم که مانع است از عمل جنسی با دختر ، یکی اینکه قابل تحمل نی براش ،‌دختری که کوچیکه قابل تحمل برش نیست عمل جنسی با او اصن حرامه ،‌ برای اینکه در شرع ما عسر نیست حرج هم نیست خدا اگر عمل جنسی حرج باشد تجویز کرده است تا چه رسد عسر باشد اگر چنانچه یک دختری که به حساب کوچکی عرض می شود که کمی سنش یا کوچیکی بدنش ضعف بدنش یا هرچی نه ساله یا هرچی این دختر اصلن تحمل عمل جنسی اونم با یه مردی که یه متر جریان داره نیم متر جریان داره یکی رفت خدمت پیغمبر بزرگوار گفت انی احمل مالا یحملو رجال خستگیتون رفع شه روایت داره

گفت انی احملو ما لا یحملو رجال من چیزی حمل میکنم که هیچکس نداره حضرت فرمود علیک به سوداعن ان تنته فرمود تو یه زن سیاهه قد دراز بگیر حضرت میشناخت میدونست . اینکه سیاه زن سیاهه و قدشم بلنده و گردنشم درازه رفت اینکارو کرد بعد گفتش که کفتنی یا رسول الله ، حالا اگر در صورتی که یک دختری تحمل ندارد عسرست واقعن یا پایینتر حرجست در این صورت جایزه این کارو بکنه انسان 2354

طرف گفت چون زنه منه کلی نمیشه به طور کلی اگر عمل جنسی حرج باشد اصن بر مردم همینطور اگر مرد خودشو میکشه نمتونه کاربی بکنه حالا باید کاری بکنه حتمن چارماه یه مرتبه حتمن خب نمیتونه آخه حالا ما در زن داریم صحبت میکنیم این زن که حالا سنش هرچقدره این اصلن تحمل عمل جنسی رو اصلن ندارد یا عسر است یا حرج است . خب دراین صورت این سن دیگه نمیخواد بالای نه باشه پایین نه باشه بیست ساله باشه هرجور باشه خب نمیشه این عمل جنسی با این موجب خطرست موجب ضررست موجب حرج است موجب چه

این یک،دوم افضا افضا معنیش اینست که عرض می شود که اورت زن با معذرت میخوام اورتینش یکی بشن یعنی مرد کاری کنه که دربو داقون بشه زن و این دوتا عورت یکی بشه این دیگه زن نیست نه مرده نه زنه این حرامه افضاع حرامه حالا علت اینکه در بعضی روایات دارد نه سال یا ده سال اگه قبل از نه سال یا ده سال عمل جنسی انجام بشود این حرام است دو علت است

همینطور چشم بسته که نمیگن که دو علته یکی افضا چون دختر اونم دختر در غیر حجاز ،‌ حالا در حجازشم همینطور دختر در حجاز که هوا گرمست اگر مادون نه سال باشد نوعن افضا میشود و اگر افضا هم نشود عسرست یا حرجست اگه نه عسر است نه حرج است نه افضا است دهتر نه سالو نیمه رو شما گرفتید چند روز مونده به نه سالش در حجاز نه افضا شد نه مفضا شد چیزی نشد حاملم شد باز حرامه اینجا اینطور نیستش که

ما اصلن در اصل باب تکلیف بحث داریم که مکرر به حضور آقایون عرض کردم از اصل باب تکلیف تکلیف مراحلی دارد تکلیف عبادات تکلیف صومع تکلیف حج تکلیف جهاد تکلیف خمسو زکات تکلیف امر به معروف نهی از منکر هرکدوم تکلیفی دارد ابعاد دارد تکلیف نمیشه یه سره کرد دختر نه سال شد در کل امور مکلف پسر پونزده سال دروغه هردوش دروغه که این در بحث تکلیف ما بحث کردیم و بحث خواهیم کرد حالا در باب ازدواج هم تکلیف شرطه آیا تکلیف این نه سالو پونزده سال چی شد دختر نه ساله در ایران خب اینو ما یه پسر پونزده ساله بیوفته به جونش خب این افضا میشه ده سالشم افضا میشه یازده سالشم افضا بعضی وقتا سیزده سالشم افضا میشه دربو داقون میکنه بچه مردمو

خب اینو نوعن شما بگید وقتی که مکلف شد دختر نه سال تمام و پسر پونزده سال دیگه اینجا ازدواج درست روزه بر هردو نماز بر هردو ازدواج هردو و هردو و هردو ،‌این حرف عجیب غریبیست پس اینکه این قبل از نه سال و قبل از ده سال ما میگیم نه قبل از نه سال نه قبل از ده سال اصن سن مطرح نیست سن مطرح نیست استعداد جسمی مطرح است اگر استعداد جسمی دارد دختر نه ضررست نه حرجست نه افضا است عمل جنسی انجام بده ولو هشت ساله

 و اگر استعداد جسمی نیست ولو دوازده ساله سیزده ساله پونزده ساله حرجست ضررست عسر است و یا فرض کنید که افضا است ما شنیدیم که دختر چارده ساله افضا شده حالا یا طرف خیلی ناجور بوده یا بلخره خودش ناجور بوده یا هردو ناجور بودن دختر چارده پونزده ساله افضا شده خب افضای دختر چارده پونزده ساله حلاله اما اگر یه دختری که فرض کنید مادون نه سالست انسان ازدواج کرد عمل جنسی انجام داد افضا نشد ضررم نداشت خطرم ندید خوب بود این حرامه این حرامه این حرامه که افضام نشد و ضررو خطر حرج اینا نبود اما اون حلاله که افضا شد پدر ساب بچه در اومد تا اخر عمر دیگه این نمتونه شوهر کنه اینم یه بحث

پس این و یحرمو الذخول رو بعد ویجوزو نظر الا من یرید تزویج بها اشراها اینم یه بحث ، انسان میخواد زن بگیره میشه نگاش کرد یا نه آخه نگاه دو جوره یه نگاه عادیست مثه ادم به گل نگاه میکنه مثلن به سمبل نگاه میکنه اگه شما به گل نگاه کردین چیزتون میشه نه دیگه به گل نگاه کردین این یه بحثیست که باید مفصلن بگیم حالا موازین بحثو عرض میکنم اصولن نامحرمها مختلفن دیگه محرم ها مختلفن هم نازل محرم ها مختلفن و هم محرمها مختلفن در بعد محرم بودن آیا مادر زن با مادر یجور محرمن ؟ به نص قرآن نخیر

حتا در آیاتی که محرم هارو ذکر کرده مادر زنو ذکر نکرده چرا حساب داره خیلی بحث مهمه محرم بودن مراحل داره مثلن انسان با زنش محرمه صددرصد ، با مادرش محرمه درصدش بحث نیست با خواهرش محرمه کمتر شد با دختر خواهرش باز کمتر شد با مادر زنش کمتر شد مراتب ،‌نسبت به زن هیجاشو نپوشونه ولی نسبت به مادر خب دستش پیدا بشه پاش پیدا بشه پستانش پیدا بشه از همون پستان شیر خورده مطلبی نیست الا در جای استثنا اما نسبه به دختر خواهر نوه خاهر نسبت به مادر زنه خیلی ترگل ورگل اینا مراتب داره ما از قرآن و سنت مخصوصن از قرآن مطلبو استفاده میکنیم ژ

هم محرمیت مراتب داره هم نامحرمیت حالا راجبه نامحرم داریم بحث میکنیم نسبت به نازل محرم کسی که محرم نیست و زن در مقابل او حق ندارد زینت کند و حق ندارد غیر وجهو کفین را ابراز کند که وجهو کفین مستثناست حق ندارد غیر وجه کفین را چه با زینت اونها چه به غیر زینت اینها ابراز کند این نظر خب حد پایینشه راجبه نظر ، نظر کردنه به زن نامحرم چند جوره ،یه مرتبه نظریست که هیچ طورم نمیشه احتمالنم هیچ طور نمیشه داره وضع میکنه صحبت میکنه آدم پنجاه شصت سالست دخترام نشستنو نگاه میکنه بحثم میکنه هیچیم نمیشه هیچ وقتم به هیچ جایی نمیرسه این حرامه ؟

این حرامه؟ که شما چادرو چاق چورو روپوشو پرده و مرده این حرفا چون ما بین افراط و تفریط هستیم این حرامه نه اگه اینطور شد دو میگد که نخیر سهمن من سهام ابلیسه تیر که ادم میندازه بعضیاش میخوره بعضیش نمیخوره حالا این نظری که میکند به زن اگه روی شهوت باشد روی لذت باشد روی خوشامد باشد زن غیره اگر زن محرمه غیر زن خودش باشد که حرمتش بیشتره به مادر اگر نظر شهوت کنه که بدتره اونو بحث نداریم حالا در صورت به غیر محرمهای رسمی نسبت به زنهای غیر محرم رسمی اگر نظر ان شهوتن بکند امکان بجای بد رسیدن هست یا نیست ؟

خب هست دیگه ، ولذا در روایت دارد النظرو سهمن من سهام ابلیس و رب نظرتن قصیرتن اوجبت حصرتن طویله به اونجا میخواد برسه تازه اگه به اونجا نرسه اگه صددرصد به اونجا نرسه باز نگاه کردن اشکال داره ما نمونه در قرآن داریم مثلن در قرآن شریف راجبه طفلی که مادون تکلیف ازدواج است میگد که این نامحرمه اوالطفل الذین لم یظهرو پس ظهرو چیه اوالطفل الذین لم یظهرو علی اورات نسا اون طفلهایی که مادون سن تکلیف هستند مادون سن تکلیف زوجیت هستند اما غلبه ای بر اورات نسا علمن و عملن ندارند چون ظهر علیه یعنی علمن و عملن

علم که نیست و عملم کهنیستش که علمو عمل هردوست ،‌اما اگر طفل دوازده ساله پسر ده ساله پسره ما شنیدیم و اطلاع داریم که پسر دوازده ساله ده ساله با یه دختر یه کارایی هم انجام دادن و کارشونم انجام شده مثلن این نامحرمه دیگه و لذا قرآن قید میکنه اوالطفل الذین لم یظهرو الی اورتن نسا ولی در طرف مقابل التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ اون اشکال نداره

اگه یه مرد هایی هستن غیر اولی اربعن شهوت نداره اصلن شهوت ندارد اصلن سروگوشش نمیخجنبه اصن کاری ازش نمیاد نمیشه یا سنشه یا مزاجشه یا هرچه این محرمه ، این محرمه مثه پدرزن محرمه مثه عرض می شود که مثله مادرزن محرمه مثه کی محرمه حالا مراتب داره محرمیت این محرمه که یا به عکس یا به کس در عرض می شود که وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ ۖ وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ زنی که بازنشست است از ازدواج ازدواج نه حلیت یه زن هشتاد سالشه میخواد شوهر کنه که پول از شوهرش بگیره مثلن این زواج نیست ما ازدواج داریم میگیم

بازنشستگی از ازدواج نه از محرمیت بحث اینه آخه وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ زنانی که بازنشستگی دارن از ازدواج مردی دنبال اونها نمیرن بدرد مردی هم نمیخورن البته استثنا هم داره اینجا بعضیا هستن که به ضمیر هی نگاه کنن جنب میشن اونو کاری نداریم ما جمله رو کاری نداریم ما به طور نوعی داریم بحث میکنیم یه طرفی گفته که من باب حیضو نفاسه زنارو مطالعه نمیکنم چون هروقت مطالعه کردم جنب شدم اونو که ما بحث نمیکینم ما آدمای عادی رو داریم بحث میکنیم

حالا  وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا زنهایی که به طور عادی اینها بازنشستگی دارن از حالت ازدواج فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ اینها حرام نیستش که 4301 ولی ثیاب رو اینو لباسه حجاب رو لباسی که برای حجاب لازمست اینو بردارند نه لخت لخت بشن که چون دو لباسه دیگه یه لباس زیرست که پوشاننده عورته یه لباس روست و یه لباس رودرروست لباس زیر که مال خوابه لباس پوشنده عورتم یه چیزی روش میپوشن لباس پوشنده حجاب که در قرآن جلابیب دارد عرض می شود که خمور دارد چه دارد چه دارد که به استثنای وجهول کفین رو عرض می شود که میپوشه حالا این فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ یعنی لباس حجاب را

نه حتا لباس زیر را باید لخت شه مثلن این نیست . أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ سرتاسر آیاتی که راجبه محروم نامحرم است اینه سرتاسر به اون جای بد نرسه نزدیک نباشه درصد مورد اعتمایی به حساب جای بد رسیدن نباشه جای بدم عمل جنسی که نیست بوسیدنست دویدن دنبالشه دست زدن است چه کردن اینام هست همه اینام هست اگر نظطر به اون جاهای بد چه جاهای بد زل مقدمه ای  وچه جاهای بد مقدمه ای نرسد این حرمت ندارد .

اگر برسد حرمت دارد حالا فعلن این بحث رو ما اشاره میکنیم بعد بحث رو مفصلن باید وارد شیم که بحث خیلی مهمیست . حالا میخوایم عرض کنیم . حتا در روایت داریم روایت دارد که حتا میتواند به پستونهاش نگاه کنه ولی باید بحث کنید چجوریه اخه یعنی باید مدرسه دخترانه واسته نگاه کنه بگه لخت شی نگاه کنه نگاه کنه هرکدوم خواست نه حساب داره باید رو حساب

والا یه کسی به جای اینکه ازدواج کنه بگه من میخوام برم یکی از دخترای این هشتصد تا دختر تو این مدرسه میره هی نگاه کنه نگاه کنه بگه لخت شین ببینم بلخره یه چیزی بشه این نمیشه

بعله یکی از شرطش ،‌فقط مونده یکی از شرایطه این طبق شرایطه اینطور نمیشه ما همینطوری چیز کنیم اگر شمای ماست میخوای بخری باید نگاه کنی ماستو یا نه باید بچشی اینجا چشیدنیه البته اونجا چشیدنی نیست شما میخوای یه جنسی بخرید باید بدونید چی میخرید یا نه اگر ندانید که سرتون کلاه میره حالا       در روایت دارد ان ماهیت قلادتون فنظر الا ما تقلدها بابا یک گردن بنده باید که جوری نباشد که این گردن بند گردنو بشکنه گرندبند پدر ساب بچرو درآره این استدلال میکنن معصومین علیه سلام بر این مطلب که بابا نظر به کسی که فقط این مونده همینطوری که اشاره فرمودن فقط این مونده که من اینو ببینم سایر جهات درسته ها خانوادگی وضع چنین سن من اینها درسته اون آخر سر اون نقطه آخر نقطه آخرو من ببینم شاید دید نخواست شاید اون نخواست شاید این نخواست ببینم چجور دیدن

دیدن که اون تمام اینجارو بگیره همش فقط یه مجسمه پیدا بشه اون مجسمه زیاده ،‌صورت پیدا بشه خب اینکه وجهول کفین که مستثناست برای همه خب سرم پیدا باشه دیگه نه جاهای دیگه البته باید دید جاهایی که انسان میتونه بقیه رو بفهمه  قص علی ذلک فعل له تفعل له میشه خب صورتو ببینه باش حرف بزنه ولذا یکی از کارهای بسیار عالی که العان در بین مومنین مرسومه اینه که اگر میخواد یه دختر با یه پسر ازدواج کنه اول اینا محرم بشن که قاطی منهای آخر بشن منهای آخر البته منهای آخر قاطی بشن ببینن که با هم جورن یا نه اگر جورن که خب ازدواج عقد دائم اگرم جورم نیستن مطلبی نشده هیچطور نشده نه از شیر خورده اون نه از اون چی شده کسریم در کار نیست

حالا این مطلب رو،‌حالا کسی که انسان میخواد باش ازدواج کنه این جایز است مسلم است در اسلام شیعتن و سنتن که نظر الا من یرید نکاحها جایزه ولاکن شرایط سلبی دارد و شرایط ایجابی که باید بحث کنیم . بله ، چاره ای نیست . منتها به جای بد نرسه

اگه 3802 که این آجره انسان به یه دختر خوشگل نگاه کنه جوانم هست عضب هست زنم نگرفته شب تا صحبم بیداره همش اون وقت این نگاه نکنه که این آجره که به آجرها نگفتن ازدواج کنید به انسان ها گفتن ،‌منتها رعیبه نباشه

آخه ما یه نظر عادی داریم یه تلزع داریم یه رعیبه نظر عادی که ازدواج ها نمیخواد این نظر ریبه هم که محرر است کلن ریبه اونست که انسانو میکشونه همینطور ولی نظر تنزد ریبه مرحله بعدیه ریبه اونجاییست که انسان دستو پاش گم میشه این ریبه تلزع اینست که انسان بهره میبره منتها بهره بردن دو جوره یه مرتبست که میخواد بهره ببره یه مرتبه نه خاهی نخواهی اتوماتیکی بهره برده میشه غیر اتوماتیکیش نمیشه گفت محرم است و الا اگر حرام است نظر پسر جوان به دختر جوان این در باب ازدواج کلن باید محرم باشه دیگه