جلسه پانصد و هفتاد و دوم درس خارج فقه

حجاب

581

بسم‌ الله ‌الرّحمن ‌الرّحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
ٱللَّهُم صل علی محمَّد و آل محمَّد

در روایت است که المعاصیهم الله و من حام حول الحما اوشک ان یدخل فیها مطلبی است که حقا درسته و به وجه العام باید گفت.

گناه خودش گناهه و دو چیز دیگر هم نسبت به گناه به عنوان مقدمه وجود دارد.

یک: آنچه ممکن است که حجاب شود بین مکلف و گناه باید تحقق پیدا کنه واجب. واجب است انسان گناه را ترک کند و آنچه ممکن است که انسان را از گناه بازدارد در بعد حد تکلیف حتی به حد عسر هم برسه فرض کنید احیانا باید که این جلوگیری حاصل بشه.

دو: چیزهایی که انسان را به گناه می­کشاند باید جلوی این­ها گرفته بشه. پس یک سلب است و یک ایجاب.

حالا حجاب هم از همین بعده. حجاب زنان نسبت به مردان و حجاب مردان نسبت به زنان یک جریان خاصی نیست. چون زنا حرام است پس حجاب از زنا باید تحقق پیدا کنه و مهمترین گناهی که درش حجاب لازم است عبارت است از زنا. گناه­های فرعی رو عرض می­کنیم گناه­های شرک و این حرفا رو عرض نمی­کنیم. گناهان فرعی معاصی غیر عقیدتی بزرگترینشون که جاذبه طرفینی درش بسیار زیاد است جاذبه زن و انجذابش و جاذبه مرد و انجذابش در بعد زنا بسیار زیاده پس حجاب طرفینی در اینجا باید قوی­تر باشه هم حجاب درونی و هم حجاب برونی. ما در حجاب برونی داریم بحث می­کنیم. حجاب برونی زن بر محور قرآن چقدر است و حجاب برونی مرد هم در قرآن چقدره.

در آیات سوره نور و همچنین سوره احزاب حجاب زن آمده است اما حجاب مرد نیامده چرا؟ آیا می­تواند مرد منهای عورتین برهنه در مقابل زنان تو خیابون راه بره؟ خب نمی­تونه نمیشه. اما اونی که در باب حجاب آمده است حجاب زن آمده است در این آیات سوره نور و آیاتی هم از سوره مبارکه احزاب. اما راجع به مرد قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ صحبت فرجه. فرج را حفظ کنند نگاه بهش نشه کلا و نگاه به فرج نکنند. نه نگاه کنند به فرج مماثل و نه غیر مماثل و همچنین نه مماثل و غیر مماثل به فرج او نگاه نکنه. حجاب الفرجه نسبت به مرد و زن هر دو حجاب الفرجه. اما حجاب بقیه بدن در این آیات که بحث می­کنیم و در آیات سوره احزاب برای مرد نیست. برای مرد نیست که سینه را بپوشان، بازو را بپوشان، ران را بپوشان اما از برای زن هست چرا؟ به دو جهت (سوال) آخه اون روز که تشریف نداشتید ما صحبت کردیم باید بعد صحیت کنیم. تشریف نداشتید اینو مفصل صحبت کردیم حالا مرحله بعدی هستیم.

 حالا بر اون مبنایی که ما از آیات استفاده کردیم تا اینجا حجاب مرد در قرآن به چشم نمی­خورد به دو جهت.

یک: آیا نگاه کردن مرد به زن او را به زنا بیشتر نزدیک می­کند یا نگاه کردن زن به مرد؟ معلوم است مرد به زن. جاذبیت زن چندین برابر است نسبت به جاذبیت مرد. چون اینجور است و لذا مردها به دنبال زنان میرن برای ازدواج، مردها به دنبال زنان میرن برای کارهای بد. زن دنبال مرد رفتن این یه قضیه استثنائی است خیلی کم. حتی در باب زنا معاذ الله زن­های زانیه دنبال مردها نمیرن ولو خود رو زینت کنند. مرد است که می­رود دنبال زن و معاذ الله انتخاب می­کنه چون محور در قضیه حجاب ضروری که جلوگیری بکند از زنا نسبت به مفاتن زن است و جاذبیت زن است ازین جهت حجاب نسبت به غیر وجه و کفین از برای زن مفروض شده. همین هم برای مرد؟ نه برای اینکه اگه مرد سرش پیدا باشه باز گیج می­کنه زن رو؟ ولو زن سرش پیدا باشه چی؟ اگر مرد گلوش پیدا باشه زن رو گیج می­کند؟ نخیر. اگر مرد دستش تا اینجا پیدا باشه؟ بله یه جاهایی است که خب اون حساب دیگری دارد که بعدا عرض می­کنیم. پس این یک محور.

محور دوم جهت عمومی است. چرا حجاب نسبت به زن واجب است؟ برای اینکه منتهی به جای دیگه نشه چون اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ. خب درست است این در زن نسبت به مرد ضعیف­تر ولی همین ضعیف­تر هم به حساب وجوب حجاب از مفاتن از جاهایی از مرد غیر عورتین که نظر کردن به اون­ها نزدیک به زنا می­کند ولو کمرنگ­تر است و بسیار ضعیف­تر است اون رو هم به وجه العام واجب می­کنه حتی در موارد استثنائی. اگر چنانچه مردی یوسف است از نظر جمال در میان زن­هایی داره راه میره اگر دیدن اون زن­ها موجب بشد که مطلب به جای بالا بکشه اصن در میون زن­ها نباید بره اصن باید صورتشو بگیره. و این کمه البته خیلی کمه. استثنائی رو ما بحث نمی­کنیم.

پس به وجه العام به دو حساب است که حجاب مرد در قرآن شریف به وجه خاص نیامده است اما حجاب زن به وجه خاص آمده است.

مطلب دوم این است که خب این حجابی که هست برای جلوگیری از زناست هم حجاب زن است و هم حجاب مرد است در جهت برونی. حجاب زن است بپوشاند آنجا را که می­شود إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها. حجاب مرد است که خود را بپوشاند از نگریستن به چهره زن. و این حرف غلط است بارها عرض کردم که صورت زیباتر از فرض کنید جاهای دیگر. اینم صد در صد قبول نیستا چون بعضی جاهای دیگر صحبت زیبایی نیست ولی جاذب­ترند اما صورت زن زیباتر است. این صورت زیباتر است ملازمت با جواز نظر که ندارد. یک قسمت حجاب زن تا اونجا که می­تواند الّا وجه و کفین و یک قسمت مرد که نظر از روی شهوت به زن نکند.

پس حجاب طرفینیه. هم حجاب درونی طرفینی است و هم حجاب برونی طرفینی است. حجاب درونی طرفینی است زن عفاف داشته باشد خود را در معرض مرد قرار نده و حجاب مرد هم همینطور. حجاب برونی طرفینی است که مرد تمام زن تمام بدن را حجاب کند الّا وجه و کفین که لازم نیست و زن هم از نگاه کردن روی شهوت یا بدتر ریبه یا بدتر جای دیگر عرض می­شود که این ممنوع باشه.

حالا در این آیه مبارکه حجاب مفروض را خدا داره صحبت می­کنه حجابی که بوده. حجابی که وجود داشته است که خمار بوده اما گلوها باز بوده. سرتاسری و چادر بوده اما جلوها احیانا یا دکمه نداشته یا هر چی بوده جلو نه جلوی جلو برای اینکه روبه­رو رولباسی است خب زیرلباسی هست زیرجامه هست چه هست ولکن خب رولباسی معنیش این است که زیر لباسه. درست است زیر لباسه ولکن ممکن است این عرض می­شود که رولباسی که چادر سرتاسری که از شانه است یا از سره حالا، این چادر سرتاسری اگر جلو باز باشد احیانا بادی مادی چیزی بزنه کنار و نه جای اصلی پیدا باشه ولو اون برآمدگی­ها، اون زینت­ها، اون جهاتی که موجب جذب مرد است و انجذاب زن است پیدا بشه.

در اینجا می­فرماید که وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ ابداء، وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ کدوم زینت رو؟ این وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها، ظَهَرَ مِنْها چیه آقایون بفرمایید الان؟ الان ظَهَرَ مِنْها چیه؟ در اون حجابی که بوده است در مکه یا استمرار حجاب شریعت اسرائیل شریعت تورات یا اینکه سنت رسول الله اون حجابی که بوده چی بوده؟ گلو هم پیدا بوده است احیانا. بله دیگه چون وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ نیومده هنوز و جلوی بدن هم احیانا لباس زیر باز زینت پیدا بوده درسته؟ اونا ما ظَهَرَ مِنْها نبوده؟ چرا. پس ما ظَهَرَ مِنْها چون وَ لا يُبْدينَ به که میگه؟ به کسی که مقداری از زینت پیداست مقداری پیدا نیست چه زینت اصلی بدن چه زینت فرعی بزک و لباس­های زیبا، هر زینتی حالا در زینت بحث می­کنیم ما. این وَ لا يُبْدينَ کِی داره میگه؟ موقعی که هنوز نفرموده است که وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ. جیوب بازه. موقعی است که هنوز نفرموده است که يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ادنا نشده. پس اون زینتی که به خودی خود باز است گلو باز است. مقادیم بدن زن احیانا بازه. پوشیده چیه؟ پوشیده همونی است که در عهد مکی بوده.

 وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها خب کلا؟ خدایا کلا؟ هر چه ظاهر است. خب وجه و کفین که معلوم اما گلو هم که هنوز وَ لْيَضْرِبْنَ نیومده. مقادیم و جلوی بدن زن هم که با اون زینت یا لباس یا چه، لباس زیرین اونم نیومده. که خب بله فعلا اینطوره چون خورده خورده مطلب بیان.

وَ لْيَضْرِبْنَ یعنی یک حجاب دیگر دو حجاب دیگر آمد نسبت به ما ظَهَرَ مِنْها. اول خب حجاب اونطوری بوده. با حجاب اونطوری وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها ابداء یعنی آنچه را پیدا نیست. آنچه را پیدا هست که مطلبی نیستش که. اونی که مسلّم عندالکل است کتابا و سنتا وجه و کفینه. اونی که نه خب مرحله قبلی حجاب است گلو پیدا باشد و مقادیم بدن پیدا باشد این ما ظَهَرَ مِنْها است. ولکن این ما ظَهَرَ مِنْها در اینجا تخصیص می­خوره و محدودتر میشه وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ در اینجا و در سوره احزاب يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ. پس دو تا دیگر از ما ظَهَرَ هم انداخت پس سه مرحله است.

مرحله اول همون حجابی که داشته­اند در مکه و دو بعد باز بوده وجه و کفین یک و گلو و مقادیم بدن دو. مرحله دوم عبارت است از اینکه نخیر حجاب دوم میاد یعنی از ما ظَهَرَ هم انداخت. آنچه را که پنهان است که بحث نیست صحبت اونا نیست. این من که اصرار و تکرار دارم به حساب بعده­ها که این محرم بودن در چه حده اینو می­خوایم بحث کنیم. محرم بودن در چه حده مراتب دارد یا یک حد خاصه. ببینید اون حجابی که کلا بوده است و اسلام تثبیت کرده است و تاکید کرده همون روسری داشتن و سرتاسری داشتنه ولی گلو پیدا بودن و مقادیم پیدا بودن. مرحله دوم خب اینجا وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها دیگه روسری رو برنداره چادر رو برنداره پیراهن رو درنیاره چه چه این­ها نباشه.

 إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها و از خود ما ظَهَرَ مِنْها هم تخصیص. وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ، با در اینجا چیکاره است آقایون؟ از نظر ادبی؟ با برای تادیه است اینجا؟ نه چون ضرب متعدی به نفسه. نفرمود و لیضربن خمرهن. وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ. و خمرهن نمیشه چرا؟ اگر روسری را اگر و لیضربن خمرهن بود یعنی روسری رو بردار همشو به گلو بزن سرلخت بشه اینطور نیستش که. بِخُمُرِهِنَّ یعنی بعض این خمار. بعض کدومه؟ بعض یعنی این روسری رو گذاشته اینطرف افتاده اینطرف افتاده پشت هم افتاده. پشت افتاده گیسوان رو گرفته، اینطرف و اونطرف افتاده گلو بازه. پس بعض از این خمر را، بعضی از این روسری را باید چیکار کنه؟ وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ. نفرمود علی صورهن و جیوبهن. صورهن که نمیشه اون روز عرض کردیم. وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ یعنی این گلوها هم.

پس این یکی از ما ظَهَرَ مِنْها رفت کنار. یکی از ما ظَهَرَ مِنْها یعنی ما ظَهَرَ مِنْها اول که به طبیعت الحال بود که وجه و کفین که کنار، ما ظَهَرَ مِنْها دوم که حجاب کامل نبود اینجام وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ نسبت به بالا و در آیه احراب يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ. خب چی موند؟ فقط موند وجه و کفین. کجا در این آیات و آیات احزاب وجه و کفین رو گفته بپوشون؟ خمار که پیچه نیستش که، خمار که نقاب نیستش که. اصولا کسانی که نقابم می­زنند پیچه می­زنند غیر روسریه. یک روسری دارند و یک نقاب دارند اما روسری رو جمع کردن یا چادر رو، چادر را یا روسری را جمع کردن که سه بعد را بپوشاند. یک بعد سر را، یک بعد عرض می­شود که جیوب را گلوها رو، یک بعد هم صورت رو.

پس این وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ نشد که. برای اینکه اون اولیش که سر رو بپوشانند که بوده، دومیش که جُيُوبِهِنَّ فرموده، سومیش که صورت را نفرموده. نفرموده و نه نفرموده فقط که امکان دارد مثلا در روایت باشه که نیست. نخیر بلکه چون اصولا روسری پوشاننده صورت نیست و اگر هم روسری باشد که پوشاننده صورت هست و باید باشه چرا فرمود عَلى جُيُوبِهِنَّ؟ وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ یعنی این گلوها را که از مفاتن زن است و اگر مرد نگاه کند چه می­شود اون رو هم عرض می­شود که بپوشاند.

بعد (سوال) پوشیده نبود بله بالاتره. جیوب باز بوده بله جیوب باز بوده بله. (سوال) خب اونکه بالاترشه اون که بالاتره که. چون خمار و سرتاسری به وجه و کفین کاری نداره اصلا. تازه اینجام که میگه بپوشان بپوشان جُيُوبِهِنَّ ، به صورت کاری نداره اصلا. باید به صورت …

ببینید … میگن که چرا وَ لا يُبْدينَ تکرار شد؟ میگیم ها ابداء و زینت دوتان و این دوتا دو مرحله دوتا میگه. ابداء زینت اول وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها، ما ظَهَرَ دو بعدی است. یکی عرض می­شود که وجه و کفین است که همیشه مستثنی است، یکی ما ظَهَرَ در بعد دوم است که عرض می­شود که  جُيُوبِهِنّ که گلوهاست در اینجا و در آیات احزاب مقادیم بدنه.

خب بعد وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ کدوم زینت رو؟ زینتی که ابداء می­کنند. یعنی غیر از وجه و کفین که اشکال نداشت و غیر از گلو و سینه و مقادیم بدن که اشکالشو اینجا ذکر فرمود که اینم استثناء شده میگه وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ ابدائه. آنچه را که خود به خودی خود پیدا بوده است یکیش رو خداوند استثناء کرد که گلو و مقادیم بدنه و وجه و کفین رو استثناء نکرد.

حالا وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ یعنی چه؟ یعنی غیر از وجه و کفین را ابداء نکردن. و این زینت دو بعده. یک زینت اصلی است که کل بدن زن زینت است مگر خب یکی هم لباس­های خاص زینتی که می­پوشد زن عرض می­شود که گردنبند است و چه است و چه است، چیزهایی که به خود می­آویزد یا خودش رو پودر و ماتیک و فلان، غیر از صورت البته. اون چیزهایی که زینت عرضی یا زینت ذاتی.

این زینت عرضی و زینت ذاتی دو جوره. یک زینت عرضی و ذاتی داریم که پوشیده است. زینت ذاتی پوشیده الا الوجه والکفین تا اینجا زینت ذاتی است. یک زینت عرضی است که زینت روی او زینته. زینت عرضی دیگر داریم که صورت را ماتیک مالیدن و سرخاب مالیدن و پودر مالیدن و چه. خب اون لا يُبْدينَ در اونجا معنیش چیه؟ معنی لا يُبْدينَ در اونجا چیه؟ یعنی با وجه به عنوان وجه فقط می­تواند مواجه بشه اما این وجه را زینت بدهد این ابداء است از برای نامحرم. پس با صورت زینت کردن حتی در بعضی روایات دارد که اونم راست و لطیفه أيُّما امرأةٍ استَعطَرَتْ و خَرَجَتْ فهِي زانِيَةٌ و كُلُّ عَينٍ زانِيَةٌ . زنا نیست یعنی جذبه. خودشو معطر کنه. اگر زن خود را معطر کند بیشتر جذب نمی­کنه؟ خب معلومه. اگر زن خود را بیشتر درست کنه بیشتر جذب نمی­کنه؟ میگه در مقابل نامحرم خود را درست نکردن، عطر نزدن، زینت ظاهر نکردن، زینت باطن نشون ندن. اون مفاتن که موجب عرض می­شود که جذب مرد است به کار ننداختن.

حالا این وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ بعد ابداء زینت إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ. سوال: این إِلاَّ چی می­خواد بگه؟ إِلاَّ در دوازده مرحله چون دوازده استثناست. دوازده مورد در اینجا استثناست چند موردم در سوره احزابه چند مورد دارد در سوره نسائه. همش اینجا نیست. یعنی تمام محرم­ها اینجا ذکر نشدند مادرزن اینجا نیست، عمو نیست، دایی نیست، اینا نیستن در اینجا. اینو بعدا باید بحث کنیم که چرا اینطور شده و چجوری موضع شده.

حالا در اینجا این دوازده موردی که وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ مراد از اینا چیه؟ آیا عورتا رو هم می­گیره که برای شوهر معلوم ولی آباء برای پدرم مثلا؟ غیر از شوهر. از این دوازده قسم یک قسم کل بدن زن براش باز باشد مطلبی نیست ولکن بقیه أَوْ آبائِهِنَّ ، آباءِ بُعُولَتِهِنَّ اینهام اگه ابداء کند همه رو اشکال نداره؟

این دو جواب داره. یک جواب خاص اینکه اصولا مگر عورت زینت است آقایون؟ اون غایت … زینت نیست و اگر زینت بود اونم بیرون مینداختن اون زن­هایی که اونجا اونطوری هستن بیرون نمیندازن. زن­های خیلی فاحشه خیلی بده خیلی چنین و چنان در اروپا و امریکا و کجا اونو بیرون نمیندازن. این یه چیزیه که ترکیب نداره عرض می­شود که بله یه ذی المقدمه­ایست که مقدماتش خوش ترکیبه ذی المقدمه ترکیب نداره ذی المقدمه اصل جریانه. بنابراین زینت اون نیست. پس این خروجی موضوعی دارد عرض شود که این خروجی موضوعی دارد. اظهار نکند زینتش را من در فلسفه ال… نوشتم لو کان جمیلا لما تترن. اینطوریه دیگه. اونا که به هیچی بند نیستن و هیچی رو قبول ندارند اگر اون جمیل بود همونم مینداختن بیرون. حالا چه حیوانی باشد از مردها که اونم بیرون بیفته برای جماله، اونم جمال نیست عرض کردم این عموم و خصوص من وجه هست بینهما. بین عورت و سایر زینت عموم و خصوص من وجهه. حالا پس این یک جهت.

جهت دوم: بله اینجا مطلق است الّا ولکن الّا مراتب دارد. ابراز زینت برای شوهر کلی است و برای بعضیا هم بقیه جزئی است. معلوم است که از برای شوهر می­شود عورت رو یعنی باید این کار رو کرد و الّا جور دیگه نمیشه که با حجاب و با پرده و این حرفا که نمیشه با مرده. پس این مراتب دارد حجاب. پس این إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ این عورت خروجی موضوعی دارد. کمااینکه مرد هم خب عرض می­شود که وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ از کی؟ از زنشم حتی؟ اینجور نیستش که.

خب عرض می­شود که بله وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ. بعولت کیان؟ بعولت شوهرای با ازدواج دائمند فقط؟ یا به ازدواج منقطع هم؟ یا نه عرض می­شود که مالک این زن، که این زن کنیزه، مالکش؟ قرآن فرمود نفرمود لازواجهن چون اگر می­فرمود لازواجهن ما زوجیت اصلی به نظر میآوردیم که نکاح دائمه یا خیلی حدت کند زوجیت فرعی هم که نکاح منقطع. دیگه امه به نظر نمیومد. فرمود بُعُولَتِهِنَّ حساب داره. لفظ بعل که ذکر شده حساب داره و لذا وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ في ذلِكَ ، ازدواجهنّ نفرمود. ازواج جایی داره، بعوله جای دیگر. بعولت این اعمه. بعل یعنی چه؟ بعل یعنی مسلط. کسی که بر کسی مسلط است این بعله. حالا اینجا تسلط تسلط جنسی است طبعا. تسلط جنس مرد است بر جنس زن. تسلط جنس مرد بر زن به عنوان حلال در اسلام خب سه بعدی است دیگه. بعد اول ازدواج دائم است و دوم ازدواج منقطع است و سوم ملک یمین است با شرایطی که هست. و لذا بُعُولَتِهِنَّ فرمود.

وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ: خب این معلوم کلی، أَوْ آبائِهِنَّ منتها ابداء زینت در آبائهنّ نه تنها عورت داخل نیست بلکه همسایه­هاشم داخل نیست. همسایه­های عرض می­شود که عورت مثل ران­ها اونم اونجورای خاصی که احیانا هست، مثل ران­ها، مثل پستون­ها، مثل نمی­دونم چی. اینطور نیستش که این­ها برای آبائِهِنَّ باشه نه. اون مقداری که براشون گمراه­کننده نیست، اون مقداری که گمراه­کننده نیست پیدا باشد چون اصل حجاب برای این است که به جای بد نکشه دیگه. خیلی کم پیدا می­شود که یک پدری دختر خود را ببیند و لخت لخت و خراب نشه کارش مثلا. این وضع نوعی رو داره بحث می­کند. جایی که به طور نوعی و اگر نشان بدهد این به جای بد نمی­رسد نه نزدیک و نه دور. خب این اگر ران­ها و چه و این حرفا باشه که … پس أَوْ آبائِهِنَّ این به حد آبائه.

أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ: چرا اینجا آباءِ بُعُولَتِهِنَّ معلوم، آباءِ بُعُولَتِهِنَّ آیا فقط پدر بلاواسطه شوهر است؟ نخیر پدر پدر، پدر مادر ،پدر پدر تا آخر یعنی اگر چندین جد امی یا ابی یا ابوینی هم در کار باشد این­هام جزء محارم خواهند بود.

أَوْ أَبْنائِهِنَّ. در أَبْنائِهِنَّ من چیزی نوشتم در تفسیر که قبول ندارم. عرض می­شود که و اون چیز این است که ابناء چند جوره. یک ابناء صلبی داریم، آقایون میگن یه ابناء رضاعی. ابناء رضاعی ما قبول نداریم که. ابن رضاعی معنا ندارد اصلا. اگر یک پسری از زن کسی شیر خورد و شیر کامل خورد برای اون زن حرام است با اون زن نمی­تونه ازدواج کنه بعد از رفع مانع. ولکن آیا پسر رضاعی مرده؟ نه. پسر رضاعی معنا ندارد چون حرمت رضاعی حرمت ازدواجه (نظر) همین جواب همینه. پسر رضاعی، ببینید اینم از ضروریاتی است که ما هم که به این مرحله رسیده­ایم و خدا رسوند ما هم در اون موقع گمراه بودیم. یعنی جوری ضرورت دارد در بین کل مسلمین حرمت رضاعی که از هفت تا به چهارده تا رسوندند. ما میگیم دوتاست. اینو باید اعتراف کرد دیگه، به خطا باید اعتراف کرد منتها خطی اونجوری خطایی که ضرورت بوده. دیگه ضرورت دنبالش نمیرن. وقتی که علامه بزرگوار فتوای مشهور خیلی مشهور بین فقهاست که اذا شهد الولد علی والده لا تقبل شهادته دنبال قرآن نمیره ولی خداوند این عنایت رو فرموده است که ما توی بحر قرآن وارد شدیم و الان نسبت به بیشتر ضروریات ما حالت تشکک داریم. خب یکیش همینه در تفسیر نوشتم ولی قبول ندارم. در تفحیص الفرقان با اینکه مختصر است در اونجا این مطلب به طور صریح ذکر شده.

آباء صلبی است، ابناء صلبی است. ابناء صلبی است نه ابناء رضاعی. ابناء رضاعی یعنی چه؟ ما سه جور ابناء داریم. ابناء صلبی یعنی بر حسب تصورها، ابناء صلبی، ابناء رضاعی، پسرخوانده­ها. پسرخوانده­ها که هیچ وَ ما جَعَلَ أَدْعِياءَكُمْ أَبْناءَكُمْ ذلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْواهِكُمْ الی آخر اون هیچی.

ابناء رضاعی که آقایون قبول دارن تا قرع و انبیق قبول دارن. من نظرم این است که با آقای خمینی بحث می­کردیم در نجف راجع به این مسئله، ایشون می­فرمودند همونطوری که فقها همه می­گویند اگر انسان یک پسر رضاعی داشت و این پسر زنی گرفت بعد طلاق داد زن رو یا مرد این زن عروس انسان حساب میشه چرا؟ برای اینکه او فرزند رضاعی بوده. بهشون گفتم دو نص قرآنی بر خلاف این مطلبه. یک نص قرآنی که من اصلابکم قرآن دارد وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ اینکه صلبی نیستش که، یک. دوم اصن خروج موضوعی دارد این ابن نیست برای اینکه حرمت رضاعی حرمت ازدواج است همونطور که اشاره فرمودید. حرمت رضاعی حرمت ازدواج بین زن و زنه؟ مرد و مرده؟ نه مرد و زن. خب در اینجا اگه پسری از زن شما شیر خورد و رضاعی کامل بود این دیگه فرزند رضاعی مرد شدن یعنی چه؟ یعنی این مرد نمی­تونه باهاش ازدواج کنه؟ پس این فرزند رضاعی هم نیست اگر هم رضاعی درست بود دیگر رضاعی، بله دخترم بله در دختر ممکنه این حرف رو بزنن که غلط هم هست.

(سوال) بله؟ چه …. (سوال) هیچطور نمیشه نخیر نه اون­ها میگن اصن حرامه. اونوقت راجع به دختر حالا پله دوم راجع به دختر اگر دختری از زن انسان شیر خورد اون دختر بر زن حرامه؟ غلطه. اون دختر بر (سوال) پسر نه من زن رو دارم میگم، پله دوم (سوال) بله؟ نه دیگه اینو می­خوام بگم حرام نمیشه دیگه. همینو داریم عرض می­کنیم ببینید این دختری که این زن شخص اولاد پسر نداره اینجا رو داریم فرض می­کنیم، دختری رو شیر داد، این دختر رو شیر داد دختر رضاعی زنه یعنی چه؟ یعنی با زن نمی­تونه ازدواج کنه؟ غلط. دختر رضاعی مرد است یعنی چه؟ غلطه چون قرآن می­گوید وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ . این نه امه نه اخته.

پس دختر حالا اینجا تصورا درست بود تصورا که نصی اگر میومد که دختر رضاعی شما بر شما حرام است و محرم است. اگر نصی میومد قبول میشد چرا چرا؟ چون باب ازدواج بین مذکر و مونثه. اما در پسر شما چی می­گید دیگه؟ پسر عجیبه. در پسر رضاعی که برخلاف دو نصه یکی حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ. ایشون گفتند که خب اینجا خواسته است ادعیا رو خارج کنه. گفتم فساهتیه باید بگید حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذينَ مِنْ غیر ادعیائکم. اگه می­خواد دوتا بمونه هم صلبی و هم رضاعی بمانه باید که بگد من غیر ادیائکم. چرا فرمود وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ ؟ مِنْ أَصْلابِكُمْ هر دو رو خارج کرد هم پسرخوانده رو خارج کرد، هم پسر رضاعی به خیال شما. و از قضا اینجا از جاهاییست که کتاب بر خلافشه سنتم موافقش نیست. فقط حرفیست که آقایون دارن می­زنند.

خب پس این أَبْنائِهِنَّ ما در اینجا که به طور اتوماتیکی ضروری ما نوشتیم در تفسیر قبول نداریم. (سوال) متعارض رو قبول نمی­کنیم که ولی نیستش که متعارض باشه خوشمزه اینه که اصن نیست در روایت. فقط آقایون چرا آقایون گفتند برای اینکه آقایون اینطور گفتند که أَبْنائِهِنَّ ابناء اعم است از ابناء صلبی و ابناء رضاعی پس این عروس انسان میشه. بابا وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ. این مراجعه به قرآن نکردند همینه دیگه. این عرض می­شود که أَبْنائِهِنَّ.

خب أَبْنائِهِنَّ که صلبی است چه بلاواسطه باشد چه باواسطه باشد. نوه پنجم بعضیا هستن نوه پنجم الان دارند چهارم دارن، نوه چهارم پنجم هرچندم این براش محرمه دیگه چرا؟ برای اینکه ابن الابن ابنه، ابن البنتم ابنه. بعضیا هم ابن الابنند هم ابن البنتند. خب به اون حسابای حلال البته.

أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ: أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ از أَبْنائِهِنَّ خارج شد یعنی شوهرش یک پسری دارد پسر طبعا از زن دیگر است حالا که این زن رو گرفته پسر این شوهر نسبت به این زن محرمه. آیاتی هم داریم که وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ که در اونجا اعم از عقدم هست. حتی اگر پدر زنا کرده است معاذ الله با یک زنی شما و اون زن ازدواج نمی­تونید بکنید اون مطلب دیگریه.

أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ: اینجا هم در تفسیر اخوان اشارتا … شده برادران رضاعی. گرچه ما برادر رضاعی داریم فرض کنید که یک پسر و یه دختر هر دو از یک زن شیر خورده­اند حالا چه هر دو رضاعی باشند چه یکی رضاعی باشد و دیگری اصلی باشد در هر دو سه صورت اینجا حرمت ازدواج هست. ولکن آیا إِخْوانِهِنَّ اینجا رو می­گیره؟ چرا بگیره؟ إِخْوان یعنی چه؟ اخت یعنی برادر. برادر اون است که یا از پدر شماست یا از مادر یا از هر دو. اخوت اصلی است در اینجا، اخوت جعلی نیست اخوت جعلی بخواد دامنش اینجا رو بگیره دلیل می­خواد. (سوال) صبحکم الله بالخیر پس بنابراین همه خواهرانند همه برادرانند. رو اون حساب که همه آزادیم.

ببینید أَوْ إِخْوانِهِنَّ بعضیا میان صیغه خواهر برادری می­خونن خب این غلطه این اخت نمیشه که این ادعیائه. ادعیا در فرزند نیست صیغه خواهر و برادری. ما صیغه خواهر برادری نداریم اصلا.

(سوال) اخ … نمیشه بله.

أَوْ إِخْوانِهِنَّ که این باز اخوت صلبی است دیگه نه اخوت ادعیا است نه اخوت رضاعی. بله در اخوت رضاعی چیه؟ این خواهر و این برادر که هر دو رضاعی هستند اینجا نمی­خواد بگد که ابداء زینت اشکال نداره اینجا که نمیگه ولو جای دیگه باشه. بله این دوتا با هم محرمند صد در صد، با هم ازدواج نمی­تونن بکنند صد در صد ولی ازدواج نمی­کنند رو ما از آیه نساء استفاده می­کنیم که أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ درسته؟ اما آیا اگر دو نفر نتوانند با هم ازدواج کنند حتما محرمند؟ سوال دو نفر حرام است با هم ازدواج کنند محرمند حتما؟ یه زنی که همیشه زانیه است میشه ازدواج کرد باهاش؟ نه. محرمند؟ یه زنی که افضا شده است اگر دختری رو گرفته ازدواج کرده افضا کرده است و این فاصله می­گیره از او تا آخر عمر محرم است؟ نه ملازمت نداره. این حرمت ازدواج با محرم بودن ملازمت نداره. بله محرم بودن صد در صد مطلق با حرمت ازدواج ملازمت داره از این طرف . کسی که صد در صد هر کاریش کنی هرجور بشه محرم است و ابداء زینت براش اشکالی نداره در اینجا ازدواج همیشه حرامه اما از اینور نیستش که اگر ازدواج حرام باشه حتما محرمه.

مثال زنان پیغمبر وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ. امهات در چه بعده؟ سه بعد ما داریم یکی امهات در بعد اینکه حرام است ازداج، دو در بعد محرمیت، سه در بعد توارث. اینجا یکیش بیشتر نیست. أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ فقط در چه بعده؟ در بعد حرمت ازدواج است و الّا محرم که نیستن هیچی غلیظ­تر باید باحجاب باشند وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ببینید. پس ام بودن دارای سه بعده یک بعد را راجع به زنان پیغمبر ثابت کرده.

حالا در اینجا هم پسری که از زنی شیرخورده است این پسر رضاعی است یعنی چه؟ یعنی حرام است با او ازدواج. محرمند؟ ثابت کنید. حرمت ازدواج که محرمیت رو ثابت نمی­کنه. بله محرمیت صد در صد حرمت ازدواج رو ثابت می­کنه ولی حرمت ازدواج محریمت ثابت نمی­کنه چون نقض داره و اگر بخواد محرمیت فتوا بدیم محتاج به دلیلیم که بعد باید بحث کنیم.

(سوال) نمی­خوایم بگیم محرم نیست می­خوایم بگیم از اینجا استفاده نمیشه. من عرض نکردم محرم نیستش که. می­خوایم بگیم با دلیل دیگر باید ثابت شه. بله؟ (سوال) همون فرمایش ایشونه محرم نمی­گیم نیست می­­خوایم بگیم ازدواج بین این دو حرامه اما محرم هست یا نه از جای دیگه باید استفاده کنیم اینجا نیست. اینجا فقط حرمت ازدواجه. ببینید اینکه حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ چیو چی داره خدا میگه؟ حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ چی چیو داره تحریم می­کنه؟ ازدواج رو. وقتی که تحریم کرد نسبت به صلبی تحریم کرد که هفت بخشه هفت قسمه بعد وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ … وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذينَ مِنْ چی رو داره تحریم می­کنه اینجا؟ ازدواج رو. اما آیا حرمت ازدواج علی طول الخط مقتضی است صد در صد با محرمیت؟ نخیر چون ما مواردی داریم که حرمت ازدواج هست و محرمیت نیست. نمی­خوام نفی کنم می­خوام بگم از جای دیگر باید استفاده کنیم که این ابتدای بحث هست.

أَوْ بَني إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني أَخَواتِهِنَّ: این إِخْوانِهِنَّ، أَوْ بَني أَخَواتِهِنَّ هم همینطور، أَوْ نِسائِهِنَّ

سوال: ما تاکنون نشنیده بودیم که زن به زن نامحرم باشه چطور استثناء شد در اینجا؟ می­شود این زن مسلمان ابداء کند زینت خود را اونی که پوشیدنش واجبه می­شود ابداء کند برای زنان خودشون. مگه زن زن می­گیره؟ معنیش که زن گرفتن که نیست نه. پس نِسائِهِنَّ چیه؟ نِسائِهِنَّ یعنی زنانی که با او ارتباط خاص دارند نه هر زنی. زنانی که با او ارتباط خاص دارند کین؟ دو جور زنند. یک جور زنان کافرند، یک جور زنان مسلمان. اگر زنان مسلمانند که نِسائِهِنَّ محسوبند نِسائِهِنَّ به حساب ایمان، نِسائِهِنَّ به حساب صداقت نیست، نِسائِهِنَّ به حساب ایمان این ابداء زینت اشکال نداره.

 و اگر آیه نبود ما می­تونستیم بگیم که این زن می­تونه زینتشو به زن­های مسلمان دیگه نشون بده؟ این دلیل می­خواد دیگه چون اول منع کرد دیگه. فرمود که وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ نسبت به کی؟ کل. اینکه وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ در اینجا به عنوان کل یعنی تمام موارد رو منع کرد دیگه یا در آیه يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ یعنی نسبت به کل. اگر بُعُولَتُهُنَّ رو استثناء نمی­کرد چی می­گفتیم؟ نه پس بُعُولَتُهُنَّ هم استثناء کرد. ببینید بُعُولَتُهُنَّ کی که

خب آیا بعوله نزدیک­ترند به اینکه زینت پیدا باشه یا زنان مسلمانی که با این­ها هستند؟ خب بعوله. بعوله رو استثناء کرد. وقتی که بعوله رو استثناء کرد پس نِسائِهِنَّ یعنی کی؟ یعنی زنان مومنه که ارتباطشون با این زن مومنه به حساب اصل ایمانه یعنی اگر برای زنان مومنه این بی­حجاب باشه اشکال نداره پس کافره چیه؟ نخیر. روایتم داریم خوب هم هست که نسبت به زن یهودیه، زن نصرانیه، زن بت­پرست این باید حجاب داشته باشه. در روایتم نکته خوبی داره حالا اینجا هم نمی­گیم کلیت داره که این زن یهودی، زن نصرانی میاد این خانم رو می­بینه بعد میره برای شوهرش تعریف می­کنه این چنین بود چنان بود که باید چنین و چنان باشه. حالا کاری به جهت حکمت نداریم ولکن او النساء که نفرمود که. اگر النساء فرمود می­فهمیدیم همه زن­ها نسبت به این خانم محرمند اما أَوْ نِسائِهِنَّ. نِسائِهِنَّ نه زنانی که دوستند با ایشون چه کافر چه مومن نه، نِسائِهِنَّ بر مبنای ایمان. نِسائِهِنَّ یعنی کل زنانی که مسلمان هستند نسبت به این خانم محرمند یعنی زنانی که مسلمان نیستند نه. اونوقت اینجا عموم … معنی میده.

خب سوال اگر این خانم مسلمان یک مملوکه­ای دارد در خانه و این مملوکه مشرکه است، مملوکه مشرکه است بالاخره مسلمان نیست این مملوکه­ای که مسلمان نیست حالا این خانم از این کلفتی که، کنیزی که مملوکه اوست از این هم باید حجاب کند؟ سوال پیش میومد. جواب أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ این اشکال نداره. در ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ خیلی غوغا است مثلا بعضی اینطور خیال می­کنند، روایتم متضاربه بعضی میگن که اگر یک مردی مملوک باشد از برای این زن بینشون هیچ محرمیتی وجود ندارد این زن می­تواند ابداء زینت کند برای این مرد. ا این غلام چاق و چله خیلی چنین خیلی چنان خیلی فلان این خانم براش مثلا محرم باشه بعضیا گفتن اینو. بعضیا میگن نخیر مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ این فقط مخصوص به زن­هاست و و حرف­هایی. خب در اینجا خود آیه بیان می­کنه أَوْ نِسائِهِنَّ کل زنان مومنات اشکال نداره. موند زنان غیر مومنه، زنان غیر مومنه اشکال داره أَوْ یعنی الّا الّا چون أَوْ به او می­خوره دیگه الّا ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ من النساء چون نِسائِهِنَّ که مومنات بود خارج شد موند کافرات، از کافرات هم مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ استثناست و الّا این دو استثناء یعنی دو تا قید داره یک قید همین که زمینه ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ نسبت به زنان کافره است که کلا نامحرم بودند میگه نه زنان کافره­ای که مملوکه این خانم هستند برای او نامحرم نیستند این یک قید. قید دوم خب چطور می­شود یک مردی که از اولی الاربه من الرجال چون باید بره غیر اولی الاربه، مردی که مردانگیش بسیار کامله بسیار قویه خیلی هم جاذبه داره خیلی هم انجذاب هست این قابل استثنا هرگز نیست به دو دلیل: یک دلیل که مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ در رابطه با زنان است پس زنان مملوکه، رابطه دوم اگرم این عمومیت داشت و اطلاق داشت و قرینه­ای نداشتیم خب معلوم است که مرد اجنبی هرچه باشد و هرکه باشد این … و فوران جنسی بین مرد و زن خواهد بود بنابراین حجاب در اینجا لازمه. حتی در بعد سوم هم. در بعد اول و دوم که هیچ در بعد سوم هم که کلا حجاب باید بین مرد اجنبی و زن اجنبی مگر اونجایی که غیر اولو الاربه أَوِ التَّابِعينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ.

اللهم الشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا بما تحبوا و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا. و السلام علیکم ٱللَّهُم صل علی محمَّد و آل محمَّد