بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی آله الطاهرین
از مهمترین بحث هایی که درباره نکاح است.از نظر محوری بر مبنای قران وحتی از نظر حاشیهای بر مبنای سنّت و احیانا بر مبنای هر دوی کتاب و سنّت، ما بحث داریم در نفی اثبات آنچه را اثبات کردهاند نفی و آنچه را نفی کردهاند اثبات در این مسائل. یکی از مسائل بسیار مهمش، مُحَرّمات رضاییه بود که اون روز مقداری صحبت کردیم. از نظر تفسیرالفقها(تفسیر علامه حلّی) بحثش بعد میاد…
ما تمام فروعی را که در باب مُحَرّمات رضایی آقایون آوردهاند، همه رو بحث میکنیم. مسائل قبلی هست که اون مسائل قبلی رو طبق تفسیر الفقها عرض میکنیم. ایشون در صفحه 115 تفسیرالفقها؛ 1:48 ما عرض میکنیم وَسَعَ که شرط نیست. اگر زنی را عقد کرد(دائم یا منقطع) یا به ملک یمین مالک او شد که مالکیت دو بُعدی بود(هم مالکیت نسبت به خود زن و هم مالکیت نکاحی و ازدواجی) چون قابل انفصال است در اینجا وَسَعَ لازم نیست بلکه اُمَهات نسائکم به قول المطلق، این از این پرسش. بُعد دیگر: اگر چنانچه با یک زنی انسان معاذالله زِنا کرد آیا مادر این زن حرام میشود یا نه، آیه نوعا میگوید که حرام میشه ولاکن اُمَهات نسائکم جوابگوست که حرام نمیشه. برای اینکه نسائکم یعنی زنِ انسان در هر سه بُعدش یا نکاح دائم یا منقطع و یا ملک یمین نکاحی. نفرموده که؛ اُمَهات النسا نه، اُمَهات نسائکم یعنی زنان شما. آیا زنی که انسان معاذلله با او زنا میکند زن اوست؟! خب نسائکم میگه زن او باید باشه. پس آیه نَصّ است در اینکه درصورتی مادر یک زنی بر انسان حرام است که او زن انسان باشد(چه به عقد خالی باشد، چه عقد با عمل جنسی باشد)واما اگر چنانچه عقد نباشد و زنا باشد این از اُمَهات نسائکم خارجه وکسی نمیتواند بگوید که خب اونجارو اضافه میکنیم ما، اُمَهات نسائکم اضافه کنیم اُمَهات نسائی که نسا شما نیستند(این نسا برخلاف این، اضافه بلاخره بر نص است) چون اگر در اینجا مراد از نسائکم زنان شما فقط نبودند بلکه هر زنی بود، عبارت عوض میشد: اُمَهات نسا. اُمَهات مَن نَکَحتَهم. 4:00 اینکه راجب به نساِ آقا این طور میگفت؛ ﴿وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ﴾ {نسا: آیه 22} نَكَحَ در اینجا مطلق بود(عقد بود، عمل جنسی، حلال، حرام و… بود) یا فرض کنید راجب به اَبنا؛ ﴿وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ﴾ {نسا: آیه 22} نفرمود که؛ واللَّاتِی نَکَحَهُنَ أَبْنَائِكُمُ که هم زنا باشد و هم نکاح باشد، نه خیر. وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ که اگر فرض کنید پسر انسان با یک زنی زنا کرد، این بر پدر چرا حرام بشه؟! چون این حلیله فرزند که نیست(حلیله فرزند، اون زنی که مُحَرّم است و این فرزند با او زنا کرده 4:48 خارج میکنه. خب حالا این أُمَّهَاتِ نِسَائُم دو جور هستند؛ یک وقت هست که مادر این زن است از طریق حلال یا مادر این زن است از طریق زنا. یک زنی معاذالله زنا داده و دختری از زنا دارد، اگر دختر این زن را که از زنا بوده است انسان باهاش ازدواج کند، مادر او حرام میشه؟ آقایون میگن نه ولی قرآن میگوید بله. شما أُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ نمیگفتید أُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ از طریق نکاح(از طریق عقد دائم یا منقطع یا هر چه…). أُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ آیا صدق عمومت میکند. این زنی که انسان باهاش ازدواج کرده و از راه حرام از یکی که متولد شده که مادرش، مادرِزِنا است و این دختر هم دختر از زناست، آیا اون مادر این نیست؟ و این دختر اون نیست؟ نفرمود و أُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ المُحَلّلات که از طریق حلال مثلا این دختر متولد شده، نه خیر. پس این أُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ مثل أَخَوَاتِكُمْ. اینکه قرآن میگوید أَخَوَاتِكُمْ حرام است یعنی خواهر شما از طریق حلال باید باشه؟ نه خیر. خواهر از طریق زنا، خواهر از طریق حلال، هر دو زنا، هر دو حلال، یکی زنا، یکی حلال. یک پسر متولد شده از طریق حلال ودختری زنا، پسر از طریق حرام، دختر زنا، هر دو زنا، هر دو حلال. مادامی که صدق خواهر بکند، خواهر به قول مطلق چون خواهر بودن مربوط به صُلبه و مربوط به حلّیت حرمت نیستش که. اگر حلّیت در اینجا شرط بود، قید میشد و عبارت هم زیادتر نمیشد. بنابراین أُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ در اینجا دو مطلب دارد که ما با آقایون اختلاف داریم. یک مطلب، مطلب اول است که أُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ باید مادرِزن شما باشند. دوم: این مادرِزن ، مادر از طریق حلال لازمه باشه بلکه مادر او از طریق زنا باشه، معلوم است که این مادر اوست، اگه معلوم نباشه که هیچی. اگر معلوم باشد معاذالله این زنی که انسان باهاش ازدواج کرده و شهوت ازدواج هم هست، ازدواج صحیحه، معلوم بشود که این زن از این مادر از طریق زنا درست شده، مادر این زن حرامه؟ خب بله چون أُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ در اینجا هست. بعد میگوید؛ و 7:18 هم ما نمیتونیم قبول کنیم. چرا؟ برای اینکه دخترِزن اگر مَدخولُن بِها باشد این دخترِزن بسیار خب حرام است برای اینکه این دخترِزن ما در دو بُعد در اینجا بحث داریم؛1: این دخترِزن که حرام است به شرط اینکه با این زن عمل جنسی انجام داده باشد. در صورتی میتواند این دختر را بگیرد که عمل جنسی انجام نشده، به نَصّ آیه: ﴿وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ﴾ {نسا: آیه 23} در این دوباره بحث میکنیم. اگر چنانچه با این زن عمل جنسی انجام نداده است(چه زن عقد دائم چه منقطع چه ملک یمین) فرقی نمیکنه، این دختر این زن بر انسان حلال است. حلال است چیه؟ حلال است که اگر این مادر را طلاق داد با دختر ازدواج کنه؟ این زنه طلاق نمیخواهد؟ فرض کنید طلاق نمیخاد، آقایون میگن طلاق میخاد، خلافا للکتاب والسنت. قرآن که نَصّ استقراقی است، اما در سنت یک روایت دقیق هم نداریم(نه در شیعه ونه در سُنی) ما یک روایت دقیق نداریم که اگر زن شما دختری دارد و هنوز با این زن عمل جنسی انجام نشده است، شما اگر میخاید با دختر او ازدواج کنید باید بلا مادر این رو طلاق بدی و بعد با دختر ازدواج کنی(جنبه ایجابی در این آیه به طور استقراقی هست). فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ موضوع اینه. اگر مادر این دختر که زن شماست مَدخلوا بِها نیست، نسبت به این دختر لَا جُنَاحَ است. اگر مَدخلوا بِها باشد جُناح است. در مَدخلوا بِها جُناح است ما حرف داریم و در غیر مَدخلوا بِها جُناح نیست، در هر دو حرف داریم. حالا اولی رو عرض کنم: در مَدخلوا بِها که جُناح است، با این دختر که رَبیبه انسان است و دخترِزن است ازدواج حرام است، خب دخترش چی؟ آقایون میگن دخترش و دخترِ دخترش و تا آخر حرامه. چرا؟ برای اینکه بین بِنت و رَبیبه چیه؟ عموم خود را نگه داشته، بله؟ ممکن است این بِنت انسان باشد و رَبیبه نباشد، این نمیشه چرا که بِنت انسانه و ربیبه است اما اگر ربیبه باشد، بنت انسان نباشد. این طور نیست که بنت و ربیبه با هم برابر باشند. اگر چنانچه دخترِزن مَدخلوا بِها حرام بود کلا چه بلافاصله یا فاصله، میفرماید که؛ وَبَنَاتُ اَزواجَکم اللَّاتِی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ، اینطور میگفت. فرمود؛ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ اینکه فرمود رَبَائِبُكُمُ، یعنی دخترِزن بلافاصله اما دخترِزن ربیبه نیستش که! اینجا رَبَائِبُكُمُ چند تا ربیبه؟ دخترِزن انسان ربیبه است، دخترِدخترش ربیبه نیستش که. نفرموده که وَرَبَائِبُكُمُ و بَناتِهم، نه. وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ بنابراین 10:53 چون جده هم اُمهاته، اُمَهات صدق میکنه ولی ربیبه خاصه آخه. ببینید معمولا دخترِزن در دامن کسی تربیت میابد ولی دخترِدخترِدختر تا نوه صدق ربیبه یک در هزارم نیست. پس لفظ ربیبه انصاف داره، اولا ببینید در اینجا اگر چنانچه خصوصیت نداشت ربائب، چرا ربائب فرمود؟ فرمود که؛ وَبَنَاتُ اَزواجَکم اللَّاتِی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا ، بنات هم بنت و بنت و بنت و تا آخر هر چه بود میگرفت تا نوه و نتیجه و… ولی در اینجا رَبَائِبُكُمُ فرموده. ما راجب به آیه البته باید بعد بحث کنیم ولی این سیر رو امروز میکنیم تا از فردا و پسفردا روی آیاتی که سوره. این مقدار رو ما فعلا حاضر داریم که ربیبه اخذ از بِنته، دخترِزن اعم است از دخترِزنی که این خصوصیت رو داره، اینو ما داریم بحث میکنیم. دخترِزن خاص با دخترِزن فرق نداره(دخترِزن مطلق است که خود این رو و نوه و… ولیکن دخترِخاص است که اینها رو داره) دختر خاص که دارای این حالت است پس این حالت 12:24 هر دختر زنی نیست، این از این وره که اینجا اختلاف داریم، از اون طرفش هم عرض شودکه؛ إِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ، نَصّ قرآنه دیگه. ملاحظه کنید؛ سوره نسا، ببینید، وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ، کافی نیست این؟ این فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ مگه استقراق نفی جنس نیست؟ خب این هیچ گناهی اصلا به وجه العام در کار نیست که اگر شما با دختر زنتون که با اون زن عمل جنسی نکردید، هیچ اشکال و مانع و گیری و شرطی در کار نیست که با این دختر ازدواج کنه، آقایون تقریبا اجماع کردند و تحقیقا که نه نمیشه. اینجا باید اگر میخای دختر این زن رو بگیری که با این زن عمل جنسی نشده، باید این زن رو اولا طلاق بدی و بعد دخترش رو بگیری، (بلکه بعضیا میگن که طلاق که، حالا این باشه تا بعد). این زن رو باید طلاق بدی تا دخترش را بتوانی بگیری، ما میگیم این طلاق بدهید نه در قران است و نه درسنت، در سنت اصلا اشارهای وجود ندارد و در قرآن هم که استقراق نفی جنس است. فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُم به طور کلی خب، اول جناحه، ما یک جناح داریم و یک لاجناح. جناح مطلقه و لاجناح هم مطلقه. جناح استقراقه و لاجناح هم استقراقه. جناح استقراقه؛ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ، دخترِزنی رو که با او دخول کردید به هیچ وجه من الوجوح نمیشود ازدواج کرد. این از اون طرف، طرف سَلبیش. فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ اگر دخول نشده است، فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ این شرط رو از کجا میارید شما؟ مگر اینکه اینطور بگه، خب دوباره عرض کردیم و تکراره، البته اشکالی نداره چون مطلب مهمه. بگید که؛ ب اگر انسان زنی دارد و دخترش هم میشه ازدواج کنه، اگر اون زن رو طلاق نده و دختر رو بگیره، پس جمع شد بین مادر و دختر دیگه. اشکال آقایون اینه؛ وقتی جمع شد بین مادر و دختر، میگیم مگر جمع بین مادر و دختر حرام است؟ نه بلکه مادر زن رو داشتن حرام است. جمع ان تجمعوا بین الاختین، اون جمعش حرامه نه خواهر را داشتن. اولا جمع بین زن و مادرش در نکاح کی گفته حرامه؟ ثانیا جمع نمیشه، چرا؟ برای اینکه تا دختر رو گفت؛ انکحتوا نفسی ایّاکَ علی المَهر، (ر) که تموم شد، زن جدا شد. پس مادرزنی اینجا صدق نمیکند. سوال دوم: خب آخه بدون طلاق، انفصال؟ دلیل میخواید؟ اینم دلیل، چطور اگر روایت بود. اگر روایت بود که بدون طلاق در اینجا انفصال حاصل میشود به علت این که این مادر زنه قبول میکردید اما قرآن که میگه لا جناح، قبول نمیکنید؟! 15:44 مادامی که این دختر زنش نشده، مادامی که زنشه یا نه؟ هست دیگه، نه طلاق داده و نه انفصاله. اون آنی که مثل قضیه ملک یمین دیگه؛ اگر کسی مادرش ملک کسی بود ومادر رو خرید، اون آنی که مادر رو خرید همون آآآآن انعطاق میشه بدون(ِ). چرا؟ چون نمیشود مادر انسان مملوکیت انسان باشد. چون نمیشود مادر انسان مملوکیت انسان باشد انعطاق هم دارای اِطق است. خب نطیر هم تازه نداریم. 16:44 عقد بر این دختر چرا نشود؟ مانعش چیه؟ 17:01 باشه، مگه جمع حرام است؟ نشد. مگه جمع حرامه؟ ببینید. مگر جمع حرام است بین مادر و دختر؟ اولا جمع نمیشه ثانیا مگه جمع حرامه؟ نمیشه برای اینکه تا دختر رو عقد کرد، فوری مادر منفسق میشه، حالا فرض کنید که جمع هم شد. اگر جمع هم شد، آیا جمع بین مادر و دختر حرام است یا مادر ززن داشتن حرام است؟ یا دخترِزن داشتن حرامه؟ دخترِزن داشتن که حرام نیست بلکه در یک بُعد حرامه، این بُعد که نیست. دخترزن داشتن در صورتی حرامه که زن مدخلوا بها باشه(این که نیست) پس دخترِزن حلاله. چی حرامه؟ مادرِزن. مادر زن که حرامه، شما که دارید دخترِزن رو ازدواج میکنید، مادر زن که 17:43 چون مادرِزن رو قبلا گرفتی، اون که حلال بوده و حالا هم که داری دخترِزن رو میگیری، مگه دخترِزن حلاله؟ حرامه. مادرِزن قبلا مادرِزن نبوده خب گرفتی، دختر زن هم حلاله پس چی حرامه در اینجا؟ میگید که اگر دخترِزن رو بگیره، این مادرش مادرِزن میشه، میگیم تا بخاد مادرِزن بشه منفصل میشه دیگه، اشکال درونش چیه؟ اشکالتون سر اینه کی میگید بله این آیه خب مثلا باید احراز بشود که این در مقام بیانه تا قبول کنیم، میگیم آقا استغراقه. اون حرفی رو هم که آخوند ملا کاظم در کفایه میگه که باید که کسی که عام میگوید 18:24 در مقام بیان باشد، اون در استقراق که نیستش که اولا. ثانیا قرآن همش بیانه، قرآن بیان للناس است، تبیان لکل شی است، اصلا خدا نمیتواند بیان نباشد. خدا میگه 18:36 یعنی بیا، دیگه هیچی، دیگه نمیشه اصلا، عاقد در مقابل بیانه. 18:43 تا 19:35 وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ آخه این میدونید. یک مرتبه 19:41 لزوم ندارد که اینطور باشه، خب طلاق میگیره احتیاطا. میگه احتیاط چرا باید بکنی؟ حالا که شده باید چکار کنیم؟ اینکه ازدواج با این زن باطل است چون مادرش زنِ اوست. بحث سر این است که باطل است یا صحیح است. ما میخایم به 19:55 آیه عرض کنیم صحیح است، چرا؟ برای اینکه اولا استغراق در یک بُعد حرمت است و بعد استقراق در بُعد حلیّت. استغراق در بُعد حرمت 20:05 بله؟ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ این عرض بشود که حرام است. این که حرامه استثنا هم دارد؟ نه استغراق است. در حلالش هم 20:17 نداره. عرض شود که؛ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ در چی؟ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ که دختر این زن را که با مادرش عمل جنسی انجام ندادی، بگیری. نگفت کی؟ حالا نه بعد؟ نه، حالا بعد نداره. فَلَا جُنَاحَ هم استغراق زمانیست و هم استغراق مکانی است، استغراق برعقد دائم است، در عقد منقطع است، در ملک یمین است، استغراق در مواردش که بزوره و استغراق درکل زمان(همون آن که این زن رو میخاید دخترش رو بگیرید، با اطلاع یا بی اطلاع، میخای دخترش رو بگیری و با این زن کاری انجام نشده، همون آن فَلَا جُنَاحَ. آیا کمرش بیل خورد 21:06 که استقراق داره؟ یا کمرش شُل بیل خورده؟ کسی نگفته، خب نگفته. یک نفر گفته که پیدا 21:13 در اینجا که من بحث میکردم با آقای خمینی در نجف، ایشون گفتند 21:20 اجماع در مقابل اشاره کتاب بیخود است بلکه ضرورت هم بیخود است. آقایون اگر اجماع میکنند باید به دلیلی اجماع کنند، خب دلیلشون چیه؟ اگر دلیل کتابه که کتاب برخلافشون است و اما اگر دلیل سنت است که اصلا نداریم. یکدونه روایت ما در اینجا نداریم. ببینید مثلا کسی یک خواهری گرفته. خب مادامی که این خواهر، زنشه، خواهر دوم رو نمیتونه بگیره. چرا؟ برای اینکه خواهر دوم چرا نمیشه گرفت؟ چون محقق جمع است، بله؟ چون جمع حرامه دیگه. 22:16 در اینجا چیه؟ در اینجا اگر دختر این ِزن غیر مدخول رو بگیره، محققِ جمع است؟ اینجام حرامه. دختر اون زن رو گرفته حلال بوده، الان دخترش رو بگیره حلاله؟ 22:30 عرض میکنم محقق جمع است یا نه؟ چرا خواهر دوم حرامه؟ برای اینکه خواهر دوم رو گرفتید، تا گرفتید دو تا خواهر با همه، چون محقق جمع است، اونی که قرآن میگوید حرامه چیه؟ تجمعوا است. اما ما در هیچ آیهای نداریم اصلا و نه اشارهای که جمع بین مادر و دخترش 23:04 نه اول امهات نسائکم بود چون تا حالا این دختر رو نگرفتی، و نه حالا که این دختر ازدواج کرده امهات النسا شد تا خاست امهات النسا بشه، منفصل شد دیگه (مثل زن مرتده و شوهر مرتد) شوهری که مرتد شود و زنی که مرتده یا مشرکه گردد در اینجا طلاق میخاد؟ نه خیر. ما موارد بسیار زیادی داریم که بدون طلاق، انطلاق حاصل میشه. در باب زنا هم این حرف رو میزنند. 23:37 یعنی این کمر آیه شکسته که یک دلیل خاص نیست. روایات دلیل خاصاند که خیلی هم صددرصد نیست اما قرآن کمرش شکسته؟ فلا جناح یعنی هیچ مانعی نیست. شما داری مانع میتراشی 23:57 شما دارید مگه، قران که نمیگه عزیزم. قرآن که نگفته اول مادر رو طلاق بده، شما داری میگی(شما که خدا نیستی و خدا هم شما نیستی). قرآن میگوید؛ فَلَا جُنَاحَ هیچ اشکالی ندارد. ما فقهای اعزام اسلام شیعتا و سنتا میگیم بله جناح است. لا جناح آقا، خود گفتن جناح، جناح است(خود گفتن اینکه این حرام است جناحه) قرآن میگه لاجناح: هیچ اشکالی ندارد و کجاش اشکاله در اینجا؟ اشکالی که کردند اینکه جمع بین مادر و دختر حرام است. خب آخه بدون طلاق این زن جدا میشود؟ میگه بله. اولا ما نمونه زیاد داریم و ثانیا اگر هم نمونه داریم به نَصّ استغراقی آیه بدون طلاق این مادر جدا میشه، چون مادر زن رو هم از اول ازدواج حرام است و هم در بین نکاح 24:54 نه خیر جمع حرام نیست بلکه مادر زن داشتن حرامه. ببینید اگر بگیم که دختر رو گرفت و با اینکه دختر، زنش است و مادر هم مادرزن زنشه، ما نمیدونیم زنشه، ما میدونیم آنا(لحظهای) منتظر میشه. مثل همون قضیه انعطافه دیگه. انعطاف از مادری که انسان خرید ونمونه زیاد داریم مثلا: ببینید شما در باب ارتداد یک اختلاف دارید. اصلا ما روایتی و آیهای نمیخایم که اگر مردی مرتد شد این بلا صلاح انفصاله. چرا؟ برای اینکه داشتن مرد مرتد برای زن مسلمان حرام است(هم ابتدا و هم استمرارا). حالا در اینجا؛ ازدواج با مادرِزن، مادرزن در انسان باشد حرام است در کل مراحل. 1: زنی رو انسان گرفته، مادرش رو هم بگیره، حرام است یا نه این مادرزن نبود از اول، حالا که دخترش رو شما گرفتی(تا گرفتیم، این مادرزن شد) داشتن این حرام است، چه کنیم؟ طلاق بدیم؟ طلاق چی رو بدی؟ مادرِزن، زن انسان است، این تا مادر زن شد(آنااا) این طلاق حاصل میشه یعنی هیچ آنی در کار نخواهد بود که 26:21 با اینکه زن هم زن انسان است. پس این کتابا که تثبیت میکند از نظر استغراق، سنتا در کار نیست و اگر هم در سنت ما صد حدیث داشتیم، در مقابل قرآن (رودخونه اینجا عمق آبش کمه و میرسیم به قسمتی که عمقش بیشتر باشه) قابل قبول نبود. خب 26:42 اگر بخواهد تحقق بدهد، این تحقق دادنش حرام است یعنی نمیشود. حالا مثال میزنم. اگر که دو تا خواهر نشستن و گفت انکحتوا نفسی ایّاکما، تحقق جمع هر دو با هم هست یا نه؟ این حرامه یعنی چه؟ یعنی این نمیشه. و اگر کسی این کار رو کرد و دو خواهر رو با هم ازدواج داد، هر دو زنا است، این یک مورد. مورد دیگر هم ایشون میفرماید؛ که خواهر رو گرفته و بعد خواهر دوم رو نمیشه ازدواج کنه مادامی که او هست. چرا؟ برای اینکه اون محقق جمع است، چون محقق جمع است و این جمع ممنوع است بنابراین این حرام است. میخواهد بگوید که این انجام نمیشود. حالا در اینجا چی انجام نمیشود؟ در اینجا وقتی خواست دختر این زن رو بگیره، چی انجام میشه که ممنوعه؟ جمع؟ نه. فقط مادرزن خواهد شد استمرارا(به عنوان استمرار مادرزن خواهد شد) همانطور که مادر زن رو بودن از اول حرام است(منعقد نمیشه) استمرار هم نخواهد داشت(منقطع الآخر میشه). از اول انجام نمیشه؟ ببینید از اول اصلا حاصل نمیشه، اینجا حاصل بوده و مادرزن نبوده، وقتی که دختر رو گرفتید نمیگذارد حاصل بشه(نمیگذارد مادر زنی رست بشه، اون آنی که این دختر زن شما میشه، این مادر به طور کلی منقطع میشه). وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ اینجا ما باید که همه وجودمون فریاد بکشه. ببینید مگر ما در این آیات چکار داریم میکنیم؟ فقهای بزرگوار شیعه و سنی، در این آیات خداوند چه کرده؟ ببینید، در این آیات بحث مَحرَمیّته؟ نه. بحث ارثه؟ نه. بحث حُرمت ازدواجه، ببینید خداوند مواردی را که ازدواج حرام است دارد بحث میکنه، آیا ازدواج انسان با پسرش حرامه؟ ازدواج خواهر با خواهر حرامه؟ آخه ازدواج نمیشه، موضوع نیست اصلا. شما چِتونه که اومدین اینقدر ملحق کردین، الحاق اول، الحاق دوم…. و همینطور تا 14 و 15 تا. یعنی از اول اینه؟ حُرّمَت علیکم، که چی؟ صحبت جریان زن و مرده، اصلا اونی که موضوع بحث است ارتباط زن و مرد در بُعد ازدواج زناشویی است، اینو داره نهی میکنه. نمیخاد نهی کند که شما اگر مرد با پسرت ازدواج کنی حرامه(یا شما مادر با دختر ازدواج کنی حرامه) یا خواهر با خواهر ازدواج کنه حرام است، اینا اصلا بحث نیست، شما چرا اینارو اضافه کردید؟ حُرّمَت علیکم اُمَهاتکم، بَناتکم 29:51 کم، مذکر(مادرش). کم، مذکر(دخترش). اخواتکم، کم مذکر(خواهرش). عماتکم، کم مذکر(عمش). خالاتکم، کم مذکر(خاله). بَنَاتُ الْأَخِ است، ببینید شما مذکری، بَنَاتُ الْأَخِ است. صحبت مذکره. نه مذکرِمذکر، نه مونثِ مونث، نه خواجه با خواجه و …. اینجا فقط مذکر با مونثه. اونی که اینجا محور تحریم است اینه، شما میخواهید الحاق را فوق اصل بگذارید خیلی عجیبه هااا. اولا اصل از این جهت. شما میخواهید که ملحق کنید تمام موارد رضایی را به موارد اصلی، بابا موارد اصلی 7 تا است، چرا بالاتر بردی؟! موارد اصلی: (أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ) شما میگید که بله پسر رضایی، این دیگه چیه؟ شما دو تا اشتباه خیلی بزرگ کردید(همه فقهای بزرگوار) با مراحل مختلف؛ یکی این ات که شما ملحق کردید کل موارد 7 گانه رضایی را به کل موارد 7گانه اصلی. دوم: نه تنها این، بلکه این مواردی که اصلش ازدواج بین زن و مرد است و فرعش ازدواج بین زن و مرد است، شما از بابت ازدواج هم بیرون رفتی(پسر رضایی، برادر رضایی، خواهر رضایی، دو تا خواهر که از یک شیر خورد میشه خواههر رضایی، پس اگر کسی بخواهد با این دو تا خواهر ازدواج کند میگید جمع بین اختین کردی) آقا اینا خواهر رضایی هستند.. میگن حرامه دیگه. حالا در 31:34 مفصل میاریم که اگر دو تا زن که خواهر هم نیستند، از یک زنی شیر خوردن با شرایط، شما میگید خواهر رضایی شدند، حالا که خواهر رضایی شدند پس شما این دو تا دختر رو نمیتونی ازدواج کنی. آخه خواهر رضایی بودن این دو تا یعنی چه؟ یعنی این خواهر با اون خواهر ازدواج حرامه، صحبت این نیست اصلا. ببینید این دختر مشتی بقال و دختر مشتی نقال، این دوتا بچهاند و شیر ندارند، کنار زنی هر دو شیر خوردند، این دو تا که با هم هیچی نیستند، خب حالا برای کی حراماند اینا؟ ازدواج اینا با کی حرامه؟ ازدواج اینا با هم دیگه حرامه؟ که بحث 32:29 خب این دو تا خواهر رضایی یعنی چه؟ چون رضایی بودن دو نفر چی رو حرام کرده؟ رضایی بودن دو نفر، ازدواج بین این دو نفر رو حرام کرده. آیا بین این دو خواهر ازدواج حرامه؟ 32:43 خب. شما بگی خواهر رضاییاند، اگر گفتید خواهر زضایی هستند یعنی یک نفر مرد نمیتواند این دو دختر را که از یک زن شیر خوردهاند(و با هم ارتباطی ندارند) نمیتونی؟ خب چرا نمیتونی؟ مگه اینا حرمت رضایی دارند؟ میگید اخوت رضایی! اخوت رضایی ما نداریم. ما حرمت رضایی داریم بین امثال 7گانهای که قبلا فرمودن و بعدا بین دو جهت که جهت مساحره است. وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ این دوتا عرض بشو که هست و بعدش هم وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ الی آخر که بعضیا اصلی و ذاتی و همین کلی است و بعضیا هم حالت انتقاد میتونه داشته باشه. در اینجا وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ، اینجا واویلاست. شما از هر فقیهی از فقهای شیعه و سنی هم احیانا سوال کنید که اگر فرض کنید یک پسری از زن انسان شیر خورده، این پسر، پسر رضایی زن شما میشه یعنی با او 33:52 آقایون میگن بله. بابا این پسربچهای که از زن شما شیر خورد، این فرزند رضایی زن است(فرزند رضایی مرد هم، از مرد هم شیر خورد؟!!) اینکه میخاد حرمت درست کنه 34:10 تا 34:38 دارم به عکسش رو بحث میکنم. ببینید در باب حرمت رضایی، حرمت ازدواجه دیگه بله؟ 34:45 حرمت رضایی عین نَسَب ایجاد میکند 34:52 یعنی هم توارثه، هم محرمیته 34:55 این که نیست. 2: حرمت رضایی نایب مناب ارتباط نسبی است. همانطور که در ارتباط نسبی 7 تا بود و بیشتر بود، ارتباط 35:09 هم عین ارتباط نسبی، اینم که نیست.3: اونی که حرمت رضاییشو گرفته، حرمت ازواج بین مذکر و مونثی است که با هم یکی از این دو ارتباط دارند(یا مادر رضایی است ویا خواهر رضایی است و بقیه نه) حرمت ازدواج بین این دو. پس این معنا ندارد که یک پسری از زن انسان شیر خورده طبق شرایط، بعد این پسر معلوم است که به زن شما حرامه(محرم است و توارث نیست) محرم است و حرام است با او ازدواج کنی ولاکن این پسر رضایی 35:44 یعنی چه؟ این حرمت رفت و گرفت. این حُرّمت که اولا 35:53 چرا نمیتواند؟ همینو میخایم بحث کنیم. اجازه بدید شما. عرض شود که اگر اولادی داشتیم، مرد از خود این زن قبوله، از غیر این؛ این مرد یک پسری دارد از زن دیگر بله این میره کنار. بعد دختری از زن ایشون شیر خورد، اگر دختری از زنش شیر خورد آیا بین اون دختر و این پسر رابطه رضایی است؟ چرا؟ آیا أُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ است؟ نه. أَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ؟ نه. نیست چون که از نظر مادر که اینها محرم ندارند که، (چون فروع زیاده و من اینی که خیلی بیّن البطلان است رو داشتم عرض میکردم. ببینید در این آیه ای که عرض بشود وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ اینجا رو داریم بحث میکنیم(یعنی زنِ پسرِ انسان). اولا قرآن میگوید که؛ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ، پسرهای صلبیه. چون پسر سه جوره: 36:57 (پسر صلبیه، پسر رضایی، پسر خوانده ) آیه دو تارو زد کنار: وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ فرزندانی که از صلب شماست(یعنی پسر رضایی نداریم و غلطه، پسرخوانده هم غلطه) این 37:14 برای اینکه اگر میگفتند ابنائکم، آدم پسر خوانده رو هم در نظر میاورد و رضایی رو هم در نظر میاورد، رضایی رو فقها 37:24 حالا ببینید این اولا. ثانیا پسر رضایی مرد یعنی چه؟ آخه پسر رضایی، این پسری که از زن شما شیر خورده است، این پسر رضایی ن میشه در بُعد حرمت ازدواج. آیا پسر رضایی مرد هم میشه در بُعد حرمت ازدواج مرد با این پسر؟! حالا اگر دختری از زن انسان شیر خورد، این دختر آیا دختر رضایی مرد است؟ یعنی چه؟ چون اینجا این اشکال برطرف میشه که بله میشود حرمتی ایجاد شود(حرمت ازدواج) بین این دختری که از زن شیر خورده است با مرد، میشه اما قرآن اینو نگفته. قرآن فقط دوتا گفته: وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ. 38:24 چه اشکالی داره؟ ببخشید دختر واقعی اینارو میشه ازدواج کنی ولی اینو نمیشه!؟ این چه حرفیه. توجه کنید. بابا زن شما اگر دختر واقعی دارد ، با اون شخص میشه با این دختر ازدواج کنه(دختر واقعی زن). با دختر رضایی نمیشه؟ 38:44 این که از ربیبه کمتر است!! این که نه صلبی است و نه ربیبه. برای اینکه ربیبه یعنی دختر واقعی این زن، این دختر واقعیاش نیست بلکه دختری است که ازش شیر خورده. این دختری که از زن شیر خورده کسی بیاد بگه: این دختر، دختر رضایی خانم است. یعنی چه؟ خیلی عجیبه هااا، همش عجیبه. این دختری که از این زن شیر خورده و این زن اولاد نداره، این دختر دختر رضایی این زن است یعنی چه؟ یعنی اگر این دختر شوهر کرد، این شوهر میشه داماد اون زن(داماد رضایی). این حرفا چیه؟ دختر رضایی زن یعنی چه؟ یعنی ازدواج این زن با این دختر حرام است توجه میفرمایید! ازدواج این زن با این دختر حرام است یعنی چه؟!!! بنابراین پر طوفان ترین مواردی که در کل فقه، علیه کل فقهای شیعه و سنی داریم، همین بحث است که تتمهاش برای بعد…