جلسه پانصد و هشتاد و هفتم درس خارج فقه

محرمات نکاح

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی آله الطاهرین

اللهم صل علی محمد و آل محمد

از انحرافات عمیق فقه ما، در همین زمینه مُحَرّمات و نکاح است که اون روز اشارتا عرض کردیم و امروز تفصیلا. تقریبا سیزده جور نکاح است که … روایاتی و کل ابواب، درصد روایاتش زیاده، مخالف کم. ولیکن در کل اقوال تا آنجایی که ما اطلاع داریم، این سیزده جور نکاح رو تحریم کرده، برخلاف نَصّ قرآن و بعضی از نکاح‌هایی را که قرآن تحریم کرده است، اینها تحلیل کرده است. اونروز به جریان فنی قضیه تناسخ ما رسیدیم، باید که من توضیح بدم. در آیه نساء خداوند پونزده مورد را ذکر فرموده که نکاح اینها حرام است و در آیاتی دیگر از کل قرآن نیز نه مورد را خداوند تحریم فرموده که تفصیلش رو عرض می‌کنیم. حالا از نظر نقطه فقاهتی پونزده مورد در سوره نساء، آیه نساء و نه مورد در آیاتی دیگر در کل قرآن که جمعا بیست و چهار مورده، بیست و چهار مورد خداوند نکاح مردی را با زنی که {01:52} است تحریم کرده. آقایون آمدند سیزده مورد دیگر اضافه کرده‌اند بر تحریم که خب این قابل قبول نیست. اما اگر از ما سوال کنند، از ما سوال کنند چرا سیزده مورد دیگر که روایات داریم که اینها هم نکاحش مُحَرّم است و روایات داریم، چرا این قابل قبول نیست؟ ما جواب میدهیم چون خلاف نَصّ قرآن است. در آخرین کلمه‌ای که از آیه نساء، خداوند تکلیف کل نکاح‌ها را به عنوان حِلّیّت تبیین فرموده است، می‌فرماید ﴿وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ  فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً﴾ [النساء: 24] این نص نیست؟ اگر گفتند فلان و فلان و فلان و فلان و فلان مجتهد {02:57} این مطلقه، اینکه نَصّه. چون این بله و بقیه نه. اگر در بقیه هم بله بود، خب ذکر می‌کرد. اینکه ذکر نکرده است و گفته بقیه نه، یعنی حکم بقیه با این، تباین دارد. در اینجا وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ قرآن داشته باشید، بهتره خب. ﴿وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ﴾ [النساء: 22] بعد ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ﴾ [النساء: 23] و الی آخر که این جمله اش الان مورد بحثه.

عرض شود که، بله. اول، نساء آباء. خب، در نساء آباء، قبلا عرض کردیم اگر مَا نَكَحَ باشد ﴿وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ﴾ [النساء: 22] نَكَحَ اعم از حلال و حرام. اینجا آقایون حرف دارند. برحسب بعضی از روایات، میگن اگر پدر انساءن نظر شهوت آمیزی به زنی کرد و نکاح نبود، نه حلال، نه حرام، پسر این آدم نمیتونه با این زن ازدواج کنه. یه وقت نترکه. خب ما نکح نیست در اینجا. ولو بفرمایید ما لمس، ما {04:30} آخه یه جمله میگفتی یارو رو بگیره. وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النساء، حُرمتی که در هست، اگر نکاح کند پدر با این زن یا عَقدی یا عملی یا زنا یا حلال که اون روز مفصلا بحث کردیم که نکح در اینجا چون مقابل سِفاه نیست اعمه. چون نکاح {04:50} اگر زنی را به خود منضم کرد در بُعد زناشویی یا با لفظ، عمل نکرد. یا با لفظ و عمل. یا بی‌لفظ و عمل. یعنی بدون نکاح و عمل که همش نکاحه، وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النساءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ. شما چرا اضافه دارید می‌کنید؟ میگه اگر منظوره الاب هم باشد حرامه. اگر پدر انسان به یک زنی از روی شهوت نگاه کرد، این نکح است؟ مگر در لغت شما نکح است که میگی حرامه؟ این یک. بعد، دو ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ ﴾ [النساء: 23] تا میرسیم به اینجا  ﴿وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ﴾ [النساء: 24] محکم … خداوند فرض کرد، {05:49} ثابت کرد که باید ملتزم باشید که اینها حرامه. خیلی خب، بسم الله. باز هم هست؟ نخیر، ﴿وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ﴾ [النساء: 24]، چی شد؟ استغراق سَلبه دیگه. استغراق سَلب حُرمت و استغراق ایجاب حِلّیّت. وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ، اون سیزده تایی که آقایون میگن، همش مَا وَرَاءَ ذَلِكُم است.

خب،آیا می‌تواند روایات هر چه باشد، اقوال هرچه باشد، می‌تواند قرآن را نسخ کند؟ خب آیه نصه دیگه. آخه آیه مطلق نیست که تقلید کنید. تقلید هم هم دلیل میخواد، دلیل قرص. عام نیست که شما تخصیص کنید، نص است. کما اینکه در مَا تَرَكَی که زن از مرد می برد، این مَا تَرَكَ نص است در کل مَا تَرَكَ، مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ یوصی بها، یوصون بها، تُوصُونَ بِهَا، یوصَى بِهَا ، هر نصه دیگه، آیه نصه. در اینجا ﴿وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ﴾ [النساء: 24] یعنی تمام زن‌ها. حالا اگر معاذالله یک مردی با یک پسری عمل جنسی عن لوات انجام داد، آقایون می‌فرمایند بر حسب اجماعشون، بر حسب روایات زیاد که دخترش- خواهرش- مادرش حرام. آقا جز ماوراء دیگه. امیرالمونین در اینجا بر حسب روایاتی که خیلی کمه، یه دونه است. استدلال کردند که، جواب سائل، سائل بعد از ده پونزده تا روایت، یا بیشتر یا کمتر که میگوید حرامه، خواهرش حرامه،  دخترش حرامه، مادرش حرامه، یک روایت آخر سر، مرسل هم هست. سوال می‌کنند از حضرت که آدرسش رو در وسائل من {07:28} که آیا این حرام است یا نه؟ فرمود چطور حرامه؟ و یَقول الله تعالی ﴿وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ﴾ [النساء: 24] { 7:35} چون بعد از مُحَرّماته، می‌گوید آقا ده هزار تا آدم اند اینجا؟ میگیم بله. این ده هزار تا آدم، این و این و این و این، مجتهدند و بقیه نه. {07:50} این غلطه دیگه. مگر اینکه طرف بیاد بگه من اشتباه کردم. {07:58}  در اینجا وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ، یعنی تمام اون سیزده موردی که آقایون میگن حرام است، اگر با عمه‌اش زنا کرد، دخترش حرام است. اگر با خاله‌اش زنا کرد، دخترش حرام است. اگر با کسی لوات کرد، دخترش، خواهرش، مادرش حرام است. اگر، تمام اینها بی‌خوده. تمام اینها با یک پارو میره تو روزدخونه قم. چرا؟ چون خلاف نَص است، خب ما اینو میگیم.

 حالا اینها از ما سوال می‌کنند، میگن آقا این اینطوره؟ پس، اون نه مورد دیگر رو چکار می‌کنید؟ چون نه مورد دیگر رو قرآن شریف عرض می شود که تحریم کرده، این نه مورد دیگر که عرض می شود که قرآن تحریم کرده است که مواردش رو من عرض کردم، خب، چکار کنیم این نه مورد رو؟ آیا این نه مورد دیگر که خدا تحریم کرده که با این پونزده مورد میشه بیست و چهار مورد، این چیه وضعش؟ تنافی نداره؟ {صحبت حضار} اینها روایت است، سنت نیست، چون سنت بر خلاف قرآن نیستش که، پیغمبر بر خلاف قرآن حرفی نمیزنه. روایته نه سنت. توجه کردید، اینها روایته، اونا حرفهای آقایون است. حرفهای آقایون و روایتشون مال خودشون، چون خلاف قرآنه، هیچ وقت پیغمبر و ائمه نمیان بر خلاف قرآن حرفی بزنند، پس این پس به کجا خورد؟ به این. حالا ملاحظه کنید، اون نه موردی را که از قرآن استفاده می‌کنیم که تفصیلش رو عرض می‌کنیم فردا ان شاء الله، حالا این اصل مطلب رو عرض کینم. اون نه مورد دیگر که غیر از این پونزده مورد که جمعا بیست و چهار مورد میشه، اون نه مورد دیگر را که قرآن در آیات مختلفه ای از سُوَر  مختلفه ای تصریح کرده است یا اشاره قوی کرده است که حرامه، آیا اون نه مورد، اون آیات، ناسخ آیه نساء اند؟ یا منسوخ اند به آیه نساء؟ یا هیچ کدوم؟ بلاخره سه احتمال بیشتر نیست که. اون احتمال خیلی خیلی خیلی بالای بی‌دلیل که شما دلتون میخواد این باشه، {09:58} که تناسخ در کاره یا به آیه نساء نسخ کرده اون نه مورد را، چون آیه نساء بعد از اون نه آیه وارد شده، بنابراین اون نه مورد هم حلاله، چون تناسخ در کاره. این هم یه حرفه دیگه. یا به عکس، اون نه مورد، بعد از آیه نسائه، پس اون نه مورد نسخ کرده است آیه نساء رو در این اضافه. این هم  یک احتماله. احتمال سوم این است که تناسخ در کار نیست. سه احتماله دیگه. احتمال سوم این است که تناسخ در کار نیست.  چرا؟ ﴿وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ﴾ [النساء: 24] یعنی حلال شده است از طرف خدا برای شما، ازدواج‌ها با کل زن‌های غیر از اینهایی که ما گفتیم، مقداری اینجا گفتیم {10:52} یه خداست دیگه، دو خدا که نیست. یک کتابه، دو کتاب که نیست. این هم یه احتمال. من نمیخوام بگم حتما اینه، ولی این یه احتما. یه احتمال عدم نسخه، یه احتمال {11:00} آخه نسخ دلیل می‌خواد. اگر بخوایم بگیم فلان حکم نسخ شده، باید بدانیم قطعا که این آیه‌ای است میگید ناسخه، بعد نازل شده تا تناسخ باشه. ثابت کردید؟ ها؟ آیا آیه نساء، در مورد تناسخ، آیا آیه نساء بعد از همه اون نه آیه است که همه رو نسخ کرده و به جای بیست و چهار تا، پونزده تا است؟ و یا به عکس؟ آیا اون آیات بعد از آیه نساء است که آیه نساء را نسخ کرده، توسعه داده؟  یک نسخ توسعه است، یکی تضییقه. یکی توسعه است، دیگری تضییقه. اگر آیه نساء بعد از اونها نازل شده است، پس تضییق نساء پونزده تا داشت، اونها هم نه تا داشت، نه تا رو برد کنار. آیه نساء اون نه تا … یا اگر اون آیات بعد از آیه نساء هستند، اون آیات تضییق، توسعه و توسعه میدهند. یعنی میگن که در سوره نساء پونزده تا با اون نه تا، پس تناسخه. بله؟ تناسخ در کار است، در صورتی که اولا بدانیم کدام جلو است و کدام بعده و در صورت دوم بدانیم که واقعا تناسخه. احتمال زیاد اینه که تناسخ نباشه. چطور؟ ﴿وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ﴾ [النساء: 24] آن زنانی که غیر این زنان هستند که چی؟ که ما در قرآن ذکر کردیم. پونزده تا اینجاست،  نه تا، جای دیگر. این احتمال نیست؟ احتمال خیلی قُرص است،.چون این احتمال هست و قرص هم هست، اگر قرص هم نبود، بالاخره چی شد؟ درصد تناسخ، پایین رفت. باید صد درصد {12:44} باشه دیگه. صد درصد باید یا این طرف یا اون طرف. یا بدانیم که آیه نساء بعد از اونهاست که نه تا، رفت کنار. یا بدانیم که اون آیات نه تا، بعد از نساء است که نه تا اضافه شد. یا نه تا رفت کنار، یا اضافه شد. چه نه تا برود کنار، چه نه تا اضافه بشه، اون سیزده تای شما، سَرِش بی کلاه است. ببینید، چه این نه تا، نسخ از اون ور باشه و چه از این ور باشد. چه نه تا اضافه بشود میشه بیست و چهار تا سیزده تا نیست. چه نه تا کم بشود، میشه پونزده تا باز سیزده تا نیست. ز هر طرف {13:18} که بر حسب نص قرآن، حتی در صورت تناسخ. اما ما اینجا احتمال بسیار قوی میدیم که تناسخی در کار نباشه، بلکه مطمعنیم.

چطور مطمعنیم؟ مگر نه این است که در باب نسخ باید حتمی باشد که این بعد از اونه؟ خب حتمیه اینجا؟ معلوم است که این آیه نساء بعد از اونهاست؟ معلوم است که اونها بعد از آیه نساء اند؟ نه. و در باب نسخ، اگر واقعا تناسخی در کاره، چون ﴿قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ﴾ [الأنعام: 149] حجت خداوند بالغه است. در منسوخ بالغه، در ناسخ بالغه، این که نابالغه؟ اینکه معلوم نیستش که. این چیزی که معلوم نیستش که آیه نساء بعد از اونهاست، تا نه تا رو نسخ کنه، پونزده تا بشه. معلوم نیست که اونها بعد آیه نساء اند تا پونزده تا، بیست و چهار تا بشه. میگه نه، پس احتمال نسخ ما نمی‌دیم. احتمال هم بدیم قبول نیست. اولا یقین داریم نسخ نیست. چون در باب نسخ باید قطعا ناسخ بعد از آیه نساء بیاد، یقین داریم. ثانیا مماشات کنیم. احتمال {14:20} مگر با احتمال نسخ، میشه نسخ گفت؟ سوم، فرض کنید نسخه. فرض کنیم. چرا؟ اولا یقین داریم این تناسخی نیست.  ثانیا احتمال می‌دیم. ثالثا قطع ‌کنید، قطع کنید که نسخه {14:38} قطع کنید که تناسخه. یعنی آیه نساء در یک بُعد، بَعد نازل شده است و نسخ کرده است اون نه تا رو، پس پونزده تا شد. یا آیات دیگر بعد از نساء نازل شده، پونزده تا شده بیست و چهار تا. پس سیزده تا در هردو صورت است که سرش بی کلاه است. اگر تناسخی باشد در قرآنه، دیگه نمی‌تواند سنت، قرآن را نسخ کند، دیگه نمی‌تواند روایات، قرآن را نسخ کند. پس اگر روایاتی داریم، داریم، که راجبع به این سیزده مورد تحلیل کرده است، اکثر روایات و اقلش نه. البته همین هم اختلافه ها. در هر دانه دانه از این موارد که یکیش رو عرض کردم، در هر دانه دانه، روایات، حرام است، حرام است، حرام است، بعد حلاله. {15:20} فضول زیاد بوده. کسانی که جعل کردند، سند جعل کردند، متن جعل کردند، غلط جعل کردند. آخه، از حضار سوال کنید، اینها اصلا  به فکرشون نمیرسه که سند هم میشه جعل کرد. بابا سند که آسونتره جعلش. متن رو یه بیلمزی میتونه جعل کنه. سند رو کسی که اشخاص رو بشناسه، فلان راوی، فلان راوی، فلان راوی، ثقه، ثقه، ثقه، ثقه ها رو جمع میکنه، سقط میکنه قضیه رو. یعنی یک متن رو جعل میکنه، بعد برای اینکه این متن رو باور کنند، یک مطلبی رو نقل میکنه {15:50} که آقا، آقای فلانی گفت، از فلانی، از فلانی، پس چنینه. مثل همون جریان الکافی کافه لشیعتنا. کی، از کی، از کی، از امام زمان … هم متن جعل،  گاه سند جعله، متن درسته. گاه متن درسته، سند جعله. گاه هر دو جعله. گاه هر دو درسته. {صحبت حضار} میگه قرآن کافی نیست. ولی کافی کافیه. یعنی تناقض کافیه، ولکن بیان خیلی روشنه، بَیّن کافیه. خب ببینید، بینید ز هر طرف که شود کشته، سود قرآن است. قرآن را با حدیث نمی‌توان نسخ کرد، یک. قرآن تنفیص کرده است که مُحَرّمات ازدواج یا پونزده تا اند، یا بیست و چهار تا. چه پونزده تا باشد، چه بیست و چهارتا باشد، تناسخی باشد، نباشد، بالاخره قرآن با قرآنه. ولکن ما یک احتمال از این سه تا می‌گیریم. بعد از این سه احتمال، یک احتمال. حتی تناسخی نیست، یقین هم داریم تناسخ نیست، احتمالش هم به درد نمی‌خوره، اگر هم باشه به درد نمیخوره، ولکن اینطور، ﴿وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ﴾ [النساء: 24] ذلکم، این خطاب بعیده یا قریبه آقایون؟ قریبه یا بعیده؟ بعیده. بله هذا که نگفت. بعیده باشه چی میشه؟ یعنی اینهایی که میگفتیم و همه قرآن. ذَلِكُمْ یعنی اینهایی که اینجا گفتیم و همه قرآن. {صحبت حضار} وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ، میگوید، زید و عمرو و بکر و اینها همه حاضر اند؟ و بعد عده‌ای اندکه در آمریکان، آفریقان و استرالیان و بعد بگد که همشون، همشون رو به تعبیر بعید. ببیند اگر قریب بگه، بعید رو نمیگیره. اما اگر بعید بگه، قریب و بعید رو قاطی میگیره. هر دو رو میگیره دیگه. بعید خاص که نیست که. نمیتونه بعید خاص باشه. چرا؟ چون بعید خاص میشه {17:47} یعنی اینی که گفتیم وَرَاء اینها رو نمیگیم ها. ما وَرَاءَ اونهایی که جای دیگر میگیم. نخیر. وَرَاءَ هر دو. ﴿وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ﴾ [النساء: 24] یعنی آنچه، زنهایی که وراء این دسته اینجا هستند که قریبه و دسته هایی که در نه جای دیگر قرآن ذکر شده است و بعیده، وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ، این هم تَبیین. اگر ما این تبیین رو نداشتیم؟ اگر ما این تبیین رو هم نداشتیم، به همون مرحله اولی و ثانی و ثالثه، سرجمع کلمه واحده، اون سیزده موردی که آقایون ذکر کرده اند، غلط، یک. دو، عجیبه، ببینید اینها در وسائل الشیعه، روایاتی هست، ابتداش رو عرض می‌کنم. ابواب ما یحرم بالمساهره و نحلها. صفحه 310، جلد 14 که کتاب النکاحه. حالا از اول بسم الله شروع می‌کنیم. چقدر غلط کاری کردند در جریانی که قرآن داره یا نداره. مثل اینکه قرآن رو مطالعه نکرده، کسی که این روایات رو جعل کرده. متن رو جعل کرده، سند رو جعل کرده و چقدر هم بهش اعتماده. در روایت اول، محمد بن علی بن الحسین فی {18:58} عن الحسن بن الحمزه العلوی عن محمد بن یزدا عن عبدالله بن احمد عن سهل بن صالح عن ابراهیم بن عبدالرحمن عن موسی بن جعفر عن ابی جعفر بن محمد، سند درست شد. سند جعله. صحیح هم باشه جعله. متن، قال سئل ابی حضرت  خودش هم نمیگه ها. آخه امام که مسئله میخواد بگه  از خودش میگه یا از امام میگه؟ از خودش میگه، خودش امامه دیگه. اگر آیت الله برجردی بخواد مسئله بگه، فتوای خودش رو میگه یا فتوای یکی دیگر رو میگه؟ آقای آ شیخ محمد هاشم رو میگه مثلا؟ خودش رو میگه دیگه. حالا،  عن جعفر بن محمد قال سئل ابی عن ما حرم الله عز و جل من الفروج فی القرآن و اما حرم رسول الله فی سنته، اول دعوا است. خدا در قرآن فروجی رو حرام کرده و فروجی رو نه. انوقت در قسمت دوم، پیغمبر فروجی را در سنت حرام کرده، نمیشه، چون فروجی که در قرآن حرام شده است نَصّ است، لیس الا است. پس اگر فروجی بخواد در سنت باشه، این خروجه، فروج نیست. این خروج عن النصه. مخالفت با نص. قال الذی حرم الله عز و جل من ذلک اربعه و ثلاثون وجه. خداوند حرام کرده ابعه و ثلاثون، سی و چهارتا. بعد نصف میکنه. حساب یه خورده بلده. سیزده تاش در قرآن … و فی القرآن و {20:28} فاما التی فی القرآن. فالزنا، نکاح رو داریم بحث می کنیم. مگر اینکه کل فروجش حرامه، مطلب دیگری است. فرج زنا حرامه، فرج نمیدونم چی حرامه، چه حرامه، اون مطلب دیگری است. حالا، ونکاح {20:43} بسم الله، قال الله عز و جل ﴿وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ﴾ [النساء: 22] چرا گفتید  و نکاح؟ اگر {20:52} حالا، ﴿أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ﴾ [النساء: 23] ببینید، این قبول دارد که در قرآن، مُحَرّمات رضاعی دو تا است. خب، یک قسمت رو قبول داره و یک قسمتش رو نه. خب ﴿مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ﴾ [النساء: 23] یعنی اگر یک خواهری رو صیغه کرد و بعد تموم شد، اون دیگری رو میتونه. اینها همه اش روایت داره مخالف. ﴿إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ﴾ [النساء: 23] و الحائض حتی تطهر. قال الله عز و جل ﴿وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ﴾ [البقرة: 222] همه رو قاطی کرده، محرمات سِفاهی، محرمات نکاحی. حالا، والنکاح فی الاعتکاف، قال الله عزوجل ﴿وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ﴾ [البقرة: 187]، نشد، نکاح فی الاعتکاف حرام نیست. بلکه عمل جنسی در اعتکاف حرامه. اگر کسی رفت تو مسجد، یک عده زن اعتکاف کردند و یک عده مرد و این ازدواج کرد با این زن و نکاحی در کار نبود که این حرام نیستش که. نکاح که حرام نیست. بلکه و لا، مگه نکاح مباشرته؟ مباشرت اخصه. وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ و اما التی فی السنه، فالمواقعه فی شهر الرمضان. آقا در قرآن هم که هست.  اگر شما عمل جنسی حرام رو کلا میگید و نه نکاح، نه عرض می شود که نکاح‌های مُحَرّم رو که همین طور هم هست. اینها نکاح‌های محرم و عمل جنسی محرم {22:33} میگیم شما میگید که و اما التی فی السنه، فالمواقعه فی شهر الرمضان نهارا ﴿فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ  وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ﴾ [البقرة: 187] نمیفهمونه که در روز رمضان عمل جنسی حرامه؟ عقلش نرسیده {22:58} جالبه ها. خیلی بینه دیگه، هر بچه طلبه، بچه عربی که زبان عربی بدونه، می‌گوید که خداوند دو بخش کرده است عمل جنسی را در رمضان، یک بخش، قبل از طلوع فجر یا اذن. بخش دوم، بعد از طلوع فجر، حرام. میخواید شما بگید که نمیفهمیم حرامه؟ خیلی نفهمی میخواد که فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا تا کی؟ مباشرت و هرچه شد، حَتَّى يَتَبَيَّنَ یعنی بعدش هم هست؟ بعدش هم بخور، هم بخواب. چقدر بیشعور بوده کسی که این روایت رو جعل کرده. و تزویج الملاعنه بحث می کنیم بعد از لعان. و التزویج فی العده، قبول نداریم.  تزویج فی العده رو در قرآن حرام کرده خداوند، آیاتش کجاست؟ بله؟ ﴿وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ﴾ [البقرة: 235] اینکه در حال عِدّه، اصلا تصمیم نکاح نگیرید، تا چه برسه خود نکاح. ﴿فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ﴾ [الإسراء: 23]، میگه اُف بره پدر و مادر نگو. یعنی زدن عیب نداره؟ اون که بالاتره که. در اینجا این که تصریح‌تر از تصریح است و نص تر از نص قرآنی است که نکاح فی العده حرامه. میگد که میفرماید ﴿وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ﴾ [البقرة: 235] تصمیم نگیرید نکاح را در عدّه، ﴿حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ﴾ [البقرة: 235] شما میگید در سنته، در قرآن نیست؟ خب والمواقعه فی الاحرام، باز در کتاب هست، فَلَا رَفَثَ وَلَا ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ  فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ﴾ [البقرة: 197] رفث چیه؟ کثافت کاری جنسیه. مهمترش، اونه دیگه و مقدمش خود عقد کردنه. مگر عقد کردن، مقدمه ای از برای جریان جنسی نیست؟ مَحرَمیّت، زناشویی. خب این رو پش قرآن گفت، اینها همه اش نصه. خب، والمُحرِم یتزوج او یزوج، این هم همین طور، یتزوج او یزوج فلا رَفَث، این فلا رفث و لا فسوق و لا جدال، تمام مُحَرّمات حالت اِحرام رو شامه. والمزاهر قبل عن یُکَفّر. این هم حرامه. قرآن، در آیات زهار این مطلب بین است و خیلی  هم بین است از اون چه که ایشون میگه که مزاهر حرامه. و التزویج المشرکه، بدبخت سوره بقره ﴿وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ﴾ [البقرة: 221]، دیوانه این چیه جعل کردی تو؟ ولا، میگفتن که در روایت دارد که عُمَر چون سوره بقره رو دوازده سال طول کشید تا خوند، اگر برخلاف آیاتی از سوره رو بیاد حرف بزنه، چون نخونده. ولی سوره بقره رو خونده بود، میگیم عمر بدبخت تو سوره بقره رو هم درست نخوندی. چون برخلاف سوره بقره فتوا داده. حالا این بدتر از عمر هم میگوید: و تزویج المشرکه، آقا تزویج المشرکه که از این اَعلام داری نقل میکنی تو، این که بدتر از، طبق نص خیلی بچه فهم قرآن، همه کس فهم قرآن است که ﴿وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ  وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ  وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ﴾ [البقرة: 221] و تزویج الرجل امرأه قد {26:27} بحث می کنیم. و تزویج العمه علی الحره قبول نداریم، تزویج العَمَته علی الحُرَّه جایزه اگه حره اجازه بده. اگر هم اجازه نده و حرام باشه، باطل است. وتزویج الزمیه علی المسلمه، باز قبول نداریم، وتزویج الزمیه علی المسلمه، فوقش این است که این زنی که شما دارید مُسلمه است، اجازه بده و اگر هم اجازه نداد، دلیلی بر بطلانش نداریم، حرام باشه. وتزویج المراته علی عَمَتها این هم خلاف قرآنه قبول نداریم. وتزویج المراته، عَمَشو شما دارید، اون وقت عرض می شود که دختر برادر یا دختر خواهر رو بگیرید، این هم برخلاف قرآنه، قبول نداریم. برحسب اون روایات اولی هم که عرض کردیم. {صحبت حضار} وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ، نَصّ بود برای اینکه همه حلاله، کافیه یا نه؟ تا، چی شد؟ ﴿فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ﴾ [النساء: 25] خب این قرآنه، سوره نور. فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ، این هم اگه اذن نباشه چیه؟ عرض می شود که در باب سیادت یکدونه روایت فقط ما داریم در کتاب زکات در وسائل الشیعه، فقط یکدونه، یک شعر جاهلی و یک روایت، اون رو رد کردم. اون روایت این است که؛ فاما المنسوبون امهاتهم الی هاشم فقد قال الله تعالی فیهم {27:37} لآبائهم. دیوانه پس حَسَنین هم از ادعیا هستند، بله دیگه؟ چون حسنین از طریق مادر، از طریق پدر که نیستند. وتزویج العنه علی من یقدر علی {27:58} باز رو این حرف داریم. خود سوره مبارکه عرض می شود که نور و آیات دیگر، نص داریم که ﴿لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ﴾ [النساء: 25] کی می‌تواند با {28:12} کند؟ منْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ، اگه خَشِيَ الْعَنَتَ نباشه. اگه به زحمت نباشه خیلی، همینطور خودش رو نگه داره، این تزویج العنه حرامه. چی میگید شما در سُنَته. وتزویج العنه علی من یقدر علی {28:30} شما ملاحظه می‌فرمایید؟ که چقدر غلط در این روایته؟ خب صحیح هاشو قبول داریم. خب، بعدا این عرض می شود که ابوابی که بنده دیروز یادداشت کردم، این ابوابی که این سیزده مُحَرّم را مقرر کرده است، دونه دونه آقایون یادداشت بفرمایید.

{29:08}اِبن، اگر پسر کسی، با زنی زنا کرد در باب نکاح صفحه 319، حدیث چهار دارد {29:22}اِبن حرام است بر اَب. خلاف نص قرآنه. قرآن می‌فرماید ﴿وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ﴾ [النساء: 23] این آیه با دوتا فتوا مخالفه. یک، قرآن می گد که زن پسر شما، بر شما حرامه. نه کسی که پسر شما با اون زنا کرده. اون زنش نیست. حَلَائِلُ، عزیزم. ﴿وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ﴾ [النساء: 22] این مطلقه {29:49} شما به حساب روایت {29:52} وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ، خدا بلد نبود که اگر خاص حلائل نبود، بیشتر بگه؟ والنساء الاتی تا آخر. اینجا میگد، وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ، این یک مخالفت. دوم، شما فقها همتون میگید که اگر پسر رضاعی، پسر رضاعی یعنی دروغه {30:13} یک پسری از زن شما شیر خورده، بعد پسر رضاعی شماست. یعنی چه؟ یعنی حرام است با این پدر ازدواج کنه؟ این حُرمت در باب رضاعه، حُرمت ازدواجه، این اولا. ثانیا، قرآن می‌گوید الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ، زنِ پسران صُلبی شما، اگر هم پسر رضاعی داشتیم، فایده نداشت. {صحبت حضار} نه، برای خود این مرد، نه ببینید: نه، نه، ببینید، وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ، وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ، بحث سر چیه؟ بحث سر این است که زنِ پسر انسان بر انسان حرامه. اما زنی که پسر با او زنا کرده این هم حرامه؟ این که حَلَائِلُ نیستش که، برای اینه، انوقت {31:07} الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ، اگر هم پسر رضاعی ما داشتیم، اگر اینجا الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ. چقدر قرآن مظلومه. سه، دخترِ برادر یا دخترِ خواهر، وسائل صفحه 377 حدیث یازده. اینجا از امیرالمومنینه، جلد نکاحه دیگه، جلد نکاح، جلد چهار. اینجا شش هفت تا روایت هستش که همه طبق همون فتواهای آقایون که دختر خواهر و دختر برادر زن، بدون اجازه اون، حرامه. بعضیا این است که اصلا با اجازه زن هم حرامه، درست؟ . یک روایت داره، یعنی غلط. یک روایت دارد که امیرالمومنین در {31:49} آقایون قبول ندارند چون مُرسله. لابد چون قرآن هم مرسله. چون حدیث استناد به قرآن کرده، قرآن غیر قابل قبوله! خب دختر یا خواهر و مادر {32:02} ، صفحه 339، حدیث پونزده. میگوید حرام است. ﴿أُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ﴾ [النساء: 24] حلاله. حُرمت منکوحه در عدّه، یا ذات البعل، اگر یک زنی رو انسان در عده زنا کرده باهاش، یا ذات البعل یا در عده نکاح کرد. در عده نکاح کرد، در عده زنا کرد، ذات البعل بود، این ذات البعل بود، این دانسته یا ندانسته نکاح کرد، خب آقایون میگن که در صفحه 344 حدیث هفده و 341 حدیث شونزده و احادیث دیگر میگد که این حرامه و حُرمت ابدی است. روایات متناقضه. روایاتی که می‌گد حلاله، کمه. اون روایتی که می‌گوید حلاله، کمه، ولکن موافق نص قرآنه. چون جز پونزده مُحرم در سوره نساء و نه مُحرم در سوره‌های دیگر نیست. بلکه وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ، تحلیل میکنه. اگر کسی با زنی که شوهر دارد یا زنا کرد، یا عقد کرد. یا زنی که در عده است، دانسته یا نادانسته، زنا کرد یا عقد کرد، مادامی که در عده است و مادامی که شوهر داره، حرامه. بعد که عده تمام شد و شوهر اون رو طلاق داد یا مُرد، بعدا شرایط که انجام شد، چرا تا ابد حرام باشه؟! خب ازدواج تجدید میشه. نکاح تجدید میشه، مخصوصا در اونجایی که لفظا هم شرط نیست. فهمیدن دوتایشون و قرار شده که با هم باشند. تموم شد دیگه، این نکاح مجده.

 حُرمت ازدواج با خواهر منقطعه در عده فِراق: صفحه 368 حدیث 1یک و دو، صفحه 366 حدیث بیست و چهار که این خیلی مفتضحه. از همه مفتضح تره که در عدّه بائنه، مختلعه و مبارئه، اونجا میتونی خواهرش رو بگیرید، این خواهر رو طلاق داد، این طلاق بائنه، خلع یا مباراته، میتونی خواهرشو بگیری در عده، ولی اونجایی که اصلا عده نداره، ببخشید، اونجایی که بینونت صد درصده. اونجایی که بینونت صد درصد نیست، در طلاق خلع و مبارات، میشه این خواهری که طلاق داده‌ای، در عده خلع و مباراته، با اینکه می‌تواند رجوع الی ما بذلت بکنه، در اینجا میتونی خواهرش رو در عده بگیری، اما در اونجایی که بینونت و مباینت، صد درصد است، یکی دوتا هست، میگه نه خلاف نص قرآنه ﴿وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ﴾ [النساء: 23] نه بُعد اوله، نه دومه، سوم هم که جمع الاختین نیست.

بعد، حِلّیّت ازدواج با زانیه غیر تائبه. در صفحه 335، حدیث یازده. میگه حلیت، ظهور در حلیته. ما امر می‌کنیم برای اینکه حلال است اگر این زن زانیه رو بگیره و توبه بکنه. اگر هم قابل این تاویل نبود، میگذاریمش کنار. چون خلاف نص آیه نساء، آیه نور و آیه مائده است. دیگر، صفحه 328 حدیث نه. خرمت امراه زنا بها الاب زنا بها الابن علی الاب که قبلا عرض کردیم. اِبن، زنا کرده، خب {35:11} نیستش که چرا حرام باشه؟ صفحه ،328 حدیث نه. حُرمت الاُم {35:18} مادر زن که نیستش که. اگر با یک زنی زنا کرد، میگن مادرش رو حق ندارد ازدواج کنه. چرا؟ این مادر زنه مگه؟ قرآن میگه اُمَهات نساءئکم. اُمَهات نساءئکم ، نساء که نیست {35:32} بعد، حِرمت بِنت ال، عرض می شود که، بله این رو قبلا گفتیم که دختر و خواهر و مادر کسی که موطوئه باشد حرامه، این هم در صفحه 322 حدیث شش. حُرمت اولاد مرضعه ابنک علیک. این هم نیست. اولاد مرضعه اِبنک. این تا هُم فیها خالدون رفت. خب عرض شودکه خیلی رو این میشه حرف زد. گرچه ما هر چه میدونیم، باید حرف بزنیم. چون اونقدر تحجر در افکار ما واقع شده، اونقدر انحراف از فقه قرآنی در میان ما هست که باید شب و روز فریاد بزنیم. {36:19}

اللهم الشرح صدورنا بنورالعلم و الایمان و معارف القرآن العظیم ووفقنا لما تحبه و ترضی و جنبنا ان ما لا تحبه و لا ترضی. و السلام علیکم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم