بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله طاهرین
از جمله تعجبات فقهی ما از برادران بزرگوار فقیه شیعتاً و سنتاً این است که نسبت به آیه محرمات رضاعیه از دو تا که مورد نص است خیلی بالاتر رفتند اما نسبت به خود این دوتا که بعد دوم باشد و أخواتکم من الرضاعه بر حسب نص تبصره علامه حلی و دیگران، یه قیدی زدند که اونی که نمونه ی اصلی أخواتکم من الرضاعه هست بیرون کرده است چی میگه این؟ حالا بحث می کنیم، لذا دنباله بحث قبل رو داریم بعدم فرمایش علامه را میخوانیم چطور؟ آیا فرد اول أخواتکم من الرضاعه کدام است؟ وأُمهاتکم التی أرضعنکم این چی میشه؟ مادر رضاعی. یعنی یک پسری پسر نه دختر، پسر بحث دیگه ایه چون صحبت حرمت بین مذکر و مونثه أُمهاتکم یعنی پسری که از زنی شیر خورده است بر اون زن نکاحش حرامه این دیگه. أُمهاتکم التی أرضعنکم کی ها خواهند بود؟ زن هایی که به این پسر که پسر اجنبی است شیر دادند. پسر یک شخصی از شیر یک زنی به حد معین خورده است و قرآن تعبیر می کند و أُمهاتکم التی أرضعنکم. حالا سوال؟ و أخواتکم کم چیه؟ این فردی که این پسر اجنبی که از زن اجنبی شیر خورده است کم میگیره یا نه؟ فرد اول دیگه، ببینید دقت کنید. اما بعضی وقتا انسان نمیخواد فکر کنه چون برخلاف همه اس خوب باشه خوب همه هم برخلاف ما هستن. وأُمهاتکم التی أرضعنکم مادر های شما پسران که به شما شیر داده اند این محور است یا نه و أخواتکم کم میگیره یا نمیگیره؟ میگیره دیگه. فرد اوله. مادر مادر شما پسری که از این مادر شیر خوردی و خواهر های شما از همین شیرخوارگی خواهر شما از این شیرخوارگی چیه آقا همانطور که شما پسری از یک اجنبی از یک زن شیر خوردی یک دختر اجنبی از این زن شیر میخوره این فرد اوله علامه میگه نه این حرام نیست این یعنی چی این فرد اول را بعدا بحث می کنیم این فرد اول که مصداق اول در میان هشت مصداق است در میان هشت مصداق که اونو تقسیم کردیم مصداق اول که هیچ حرفی نمیتونه برش باشه این دیگه تکرار نمیخواد دیگه و أُمهاتکم التی أرضعنکم کم و أخواتکم یعنی خواهر های شما. از چی من الرضاعه یعنی از همین شیرخوارگی از همین شیرخوارگی شما پسر از این زن خوردی و اجنبی هستی از همین هم یک دختری شیر بخورد که اخواتکم من الرضاعه پس این پسر و دختر هیچ کدام پسر و دختر این زن از نظر ولادت نیستند بلکه هر دو از نظر شیرخوارگی، شیرخوارگی هستند. این را علامه بزرگوار در بحثی که حالا خواهیم کرد میفرمایند: نخیر، این دو تا با هم عرض می شود که می توانند ازدواج کنند، این خواهر و برادر رضاعی. حالا، حالا، ببینیم اینو که مطابق فرد اجلای نص آیه است. اما عماتو و و خالاتو دختر خواهر و دختر برادر و و و تا چهارده تا تا بیشترمیاد. حالا دنباله بحثمون من شبهه ای کردم که در روز اول شبهه رو عرض کردم در روز دوم مقداری جواب دادم امروز هم مقداری دیگه جواب میدم اگه جواب پسندیده اس، آقایون توجه فرمایید ببینید وأُمهاتکم التی ارضعنکم هم زن هایی که به شما پسرهای اجنبی شیر دادهاند. اون وقت و أخواتکم من الرضاعه سه بعد دارد: بعد اولش که بینه أخواتکم من الرضاعه، یعنی دختر هایی که از همون شیرخوارگی خواهر شما شدن یعنی هر دو به حساب شیرخوارگی هستند پسر از نظر شیرخوارگی پسر این زن است دختر از نظر شیرخوارگی دختر این زن نیست خواهر شماست. چون و أخواتکم من الرضاعه اینجا چی میگن، میگن نخیر. دختر دختر زنه. خوب اینجا دو بعد مراضات داریم یک بعد الرضاعه بعد اول مراضعه، مراضات نه بعد اول مراضعه هم شیری، میگن همشیری باهم ارده شیر خوردن دیگه واقعیت مطلب اینه. اگر این پسر از این زن شیر خورد که پسرش همینه. اگر اون دختر اجنبی هم از همین شیر خورد. نه سال قبل، نه سال بعد از همین شیر خورد این مصداق اول المراضعه است بعد اول نیست، هست. بعد دوم گفته بودیم که نخیر این پسر امسال از این زن شیر خورد و شد پسر رضاعی و اون دختر سال دیگر یا سال قبل از همین زن شیر خورد اینا مراضعه است ولی مراضعه در یک زمان نیست در دو زمان. اینم گفتیم ملحقه چرا گفتیم ملحقه؟ عرض کردیم چهارشنبه برای اینکه اگر این اخواتکم من الرضاعه اگر الف لام عهد ذکر باشد یعنی همون ولی ذکر نیست چون اگر الف لام عهد ذکر بود باید تنزیه بشه. من هذه الرضاعه یا تلک الرضاعه، من الرضاعه، پس الرضاعه آزاد شد. الرضاعه از این که عهد ذکر باشد که از همین شیرخوارگی امسال که این پسر شیر خورده، پسر بزرگی شده اون دخترم از همین شیر امسال شیر خورده، ولکن آیه که بیان لِلناس و قرآن بیان لِلناس چرا الرضاعه میگه که انسان چندتا احتمال بده؟ خوب، اگر مراد همین شیرخوارگی است که مراد مراضعه بالفعل باشد وأخواتکم من هذه الرضاعه. اینهم جواب. پس دخترانی که حالا پسران مطلب عکس قضیه است. عکس قضیه دیگه، چون دختری شیرخورده بعد پسر خورده. ولی محور آیه چیه؟ محور آیه اینه که پسر خورده است و بعد هم دختر ملحق می شود عکس هم ملحقه ولیکن این برادر فامیل میشه و این خواهر اونه. اگر این فرد برادر اونه خب اینم خواهر اینه نمیشه این برادر اون باشه و خواهر این نباشد که. اگر اون هم قد اونه اینم هم قد اونه دیگه. اینو تطبیق میدیم به این مطلب که وأُمهاتکم التی درست دقت کنید! وأُمهاتکم التی أَرضعنکم، این زنی که به شما شیر داد شما پسر شیرخواره این زنید وأخواتکم من الرضاعه اس حالا اگه دختری هم از این همین شیر یا شیر دیگری از همین زن خورد أخواتکم من الرضاعه اس. حالا بر عکس ایشون. اگر دختر شیر خورد فعلا و بعد پسر شیر خورد در اینجا معاکسه است؟ اینهم حسنش اوله. اما در سوم بحث داریم. سومی را من جواب ندادم که اگر الرضاعه این جنس مراضعه اس اولش عهد ذکر بود اخواتکم من الرضاعه یعنی خواهران شما از همون شیرخوارگی، این رفت کنار. دوم مراضعه بود یعنی خواهران شما از هم شیر خوردن که اون شیر خورده اس شما هم شیر خوردید باهم، قبل، بعد با فاصله، غیر فاصله، یک شوهر، دو شوهر آقایون میگن دو شوهر باشه نه، میگن دو تا شوهر باشه نه، ما میگیم آره. شوهر که شیر نمیده، زن است که شیر میده اونی که شیر میدهد اون محور است. من نمیدونم، قضیه حسن و حسین و هر سه دختران معاویه اس در این مسئله. خوب باشه، خوب باشه، کی شیر داده؟ آقا أُمهاتکم فرمود أبائکم نفرمود. این مادر شماست چون شیر به شما داده. خوب دیگه، این مرد اینجا چه کاره است؟ مرد شیر داده؟ مرد نه به زن شیر داده نه به شما شیر داده. حالا بحث میکنیم عرض کردم قضیه حسن حسین و هر سه دختران معاویه است. در این مسئله ای که ضرورت فقه اسلامی، اگر هر نواری پاک شد اینا رو نزارید پاک شه، در این مسئله ای که ضرورت فقه اسلامی و به ما بالاتر از اونچه که در تذکره الفقها بحث کردیم، بحث داریم میکنیم. در این مسئله حسن و حسین هر سه دختران معاویه اس اونی که مورد نص آیه است، آقایون بیان می کنن اونی که برخلاف نص آقایون داخل کردن. حالا سومی، سوم اینکه من الرضاعه، جنس رضاعه باید باشد نه مراضعه. یعنی چه؟یعنی اگر پسری از زنی شیر خورد و أمهاتکم التی ارضعنکم. دختری هم از این زن شیر خورد اما اگر چنانچه پسری از زنی شیر خورد، پسری که از این زن شیر خورده درست و این زن یک پسر، یک دختری دارد که از این زن شیر نخورده، دوتا نخوردند. میگن أخواتکم من الرضاعه در بعد اول نیست. چون هر دو شیر نخوردن با هم. در بعد دوم نیست، با فاصله هم نخوردن چرا؟ برای اینکه اونی که به پسر واقعی این زنه خوب شیر نخورد. اونی که دختر شیرخواره این زن است خوب شیر خورده. اینجا أخواتکم من الرضاعه هست یا نه؟ اگر کم رو پسری باشد که اجنبی بوده از این زن شیر خورده بگید این نیست اگر کم را اعم بگیریم. أخواتکم، مذکرها. اصل شیر خوارگی، گاه خواهر بودن و برادر بودن از لحاظ زاد و ولد حاصل میشه. اینکه بحثی نداریم اگر پسر و دختری از یه رحم یا از یک صلب یا هردو از اون رحم و اون صلب آمدند در هر سه بعد خواهر و برادران این اصله اینکه بحثی نیست دیگه. زنا حتی باشه، زنا باشد، حلال باشد، حرام باشد، چه باشد چه باشد اگر مسلماً این پسر و دختر از یک رحم اند ولو پدر دو تا از یک صلب اند ولو مادر دو تا بالاتر از یک صلب و از یک رحم هم اند. پسر و دختر هر سه بعدش در این مثلث خواهر و برادر هستند دیگه اینجا جعل در کار نیست. کجا جعل در کاره؟ جعل جایی که ولادت در میان نیست. وچنانچه الحاق میکند و ملحق میکند، اونی که فرزند شما نیست ملحق می کند به شما اونی که خواهر شما نیست از یک پدر نیستید از یک مادر نیستید ما رو به شما ملحق میکند چیه؟ الرضاعه. این حرف سوم ماست. درسته دقت کنید، اخواتکم، کم اعم از این پسری که اجنبی است یا پسری که اصلی است. الرضاعه یعنی شیری که از این زن خورده می شود. شیری که از این زن خورده میشود، گاه دوتا باهم اجنبیست، گاه با فاصله اجنبی است، گاه نخیر یکیش اصلی است دیگری اجنبی است. این یکی که اصلی است پسره پسر این زن زاییده شیر نخورده است از این زن، شیر چیز دیگه خورده. اما یک دختری که دختر این زن نیست و خواهر این پسر هم نیست، آمده از این زن شیر خورده، اینجا اخواتکم من اصل الرضاعه هست یا نه؟ بله! بله دیگه، الرضاعه اینه دیگه. اگر اولی و دومی بود، اگر مراد اولی و دومی بود، قید میخواد. فرمود وأخواتکم من الرضاعه شیرخوارگی است که اخوت ایجاد میکند. این شیرخوارگی اخوت ایجاد میکند، چند جوره: یک، پسر و دختر هر دو شیر خوردن در یک زمان. دو، پسر و دختر هر دو شیر خوردن در دو زمان. سه، یکی شیر خورده است ودیگری فرزند واقعی است. الرضاعه در کار نیست اینجا اونی که میخواد ملحق کند بله دیگه، پس به این حساب ما از آیه به طور ظهور یا دقت بیشتر کنیم به طور نص، میفهمیم که هر سه بعد شیرخوارگی الحاق آور است اما بعد از أُمهاتکم التی أرضعنکم وأخواتکم من الرضاعه این داشته باشیم آقایون حالا متن آیه را باز کنید. صفحه صد بیست و هشت جلد دوم تذکرة الفقها. آوردید؟ اولین حرف علامه بزرگوار اینه و یحرم منهم ما یحرم بالنسب یعنی چه؟ یعنی کلاً قبول نداریم میشه طبق حدیث میگه ما حدیث را قشنگ تقیید می کنیم به نص آیه ما نوشتیم بل فی موضعین إثنین فقط ما صدقا طبق چی؟ طبق أمّ من الرضاعه أُمهاتکم التی أرضعنکم که مقداری که صدق کند که أمّ است و أخت. إذا کان النکاح حلاً میگیم چرا؟ نکاح از کجا اومده مگر که قرآن که فرمود أمهاتکم ألتی إرضعنکم. حالا یک زنی است که از زنا شیر داره، زنا یا زنی که … حالا این مطلب را بعد میگم حالا نمیگم زنی که معاذالله زنا داده است بچه داره و شیر داره اگر یک پسری را دادند به این زن از زن از شیر این زن خورد و أخواتکم من الرضاعه نیست؟ یا اینکه در باب ارث، اگر فرض کنید یک زنی به زنا فرزندی زایید، ارث نمیبرد؟ فرزند شه دیگه. نگفت من حل. اگر قیدش من حل، اگر در حال احرام، در حال صوم، در حال اعتکاف، در حال چه اگر عمل جنسی شد، این بچه ولو در حرامه پس ارث نمیبره، این را شما از کجا میارید شما؟ میدونم، میدونم، شما میگید شرطش حلیته وانگهی اگر هم شما روایتی دارید اولاً معارض است این روایت، ثانیاً، بر خلاف نص قرآنه. قرآن چی میگه؟ أمهاتکم ألتی إرضعنکم، اگر نفرمود أرضعنکم اگه فرمود در اول حرّمت علیکم امهاتکم امهاتکم فقط پسری که از ازدواج حلال آورده است میگیره، که اگر این زن معاذالله رفت زنا داد و پسری زایید این پسر حرام میبره؟ شما میگید حرامه که، شما میگید حرامه که. در باب نسب فرزندش هست یا نه؟ خب تموم شد. اگر فرزندش هست، أوصیکم الله فی أولادکم بالذکر و الی آخر. خب تا اینجا که تلفیقه در اصل فی هذه طریق طریق به اصله. در اینجا و أمهاتکم ألتی إرضعنکم، صحبتی نیست که شیر از کجاست؟ یک شوهر است، دو شوهراس سه شوهراس که بعداً میاد، آقایون فکر می کند ما قبول نداریم، اولاً، ثانیاً شیر از حلال است، شیر از حرام اس، این حرفارو نداریم که. شیر از زاییدن حرام باشد یا از زاییدن حلال باشد، حرام زنا باشد، حرام در حال احرام باشد، در حال صوم باشد، چه باشد، بالاخره صدق کند که این پسر از این زن شیر خورده. اگر یک پسری دو سال متوالی از یک زن که زاییده است به زنا، یک پسر اجنبی دو سال متوالی از این زن شیر خورده، این أمهاتکم ألتی إرضعنکم نیست؟ پس این النکاح شما از کجا میارید؟ گمان نکنم جمله ای باشد که ما برش اعتراض نداشته باشیم، از فرمایشاتی که رأس علمای بزرگ شیعه و سنی در اینجا به طور مختصر بیان می کند. عرض می شود که أذا کان النکاح ما میگیم أو شبهةٍ و سفاحٍ حیث اصل القرآنی هو الرضاعه یوماً و لیلةً أو انبت الحم و شدّ العظم أو کان خمسة عشرة رضعة کامله من الثدی لا یقضل بینهما رضاع أخری، بینها باید باشد بینهما درست نیست. خوب حرف اول را قبول داریم. بله، یوماً و لیلاً یک، روایت داریم قبول میکنیم. أو انبت الحم و شدّ العظم قبول می کنیم. أوکان خمسة عشرة رضعة قبول میکنیم ولی محور وسطیه. أمهات کجاست؟ که از این شیرخوارگی استخوانی محکم بشه و گوشتی بروید، اونا أماره اس. کما اینکه در باب سفر اینطوره. در باب سفر که سابقاً قبول می کردیم حالا قبول نداریم مسیرة یوم بأغلب السیر و غالب المسیر محوره منتها در اون زمان یه روز راه هشت فرسخ بود حالا یک روز راه هشتاد فرسخه. پس یکیش اصله و دیگری علامت. اصل، اگر بپذیریم درست. اصل این است که یک روز راه با بیشترین وسایل سیر. اما نماینده یک روز راه با بیشترین وسایل سیر چی بود؟ هشتاد فرسخ. حالا چقدره؟ بیشتره. با طیاره چقدره؟ خیلی بیشتره. اینجا هم همینطور، اینجا چه چیز معین شده ؟ اون چیزی که معین شده أنبت الحم و شدّ العظم وسطه، یوماً و لیلةً که این کار رو بکنه و طبعاً بکنه، بچه ای که شیر زیاد نمیخوره یک شبانه روز شیر بخوره، حالا اگه نکرد؟ اگه نکرد، أو کان خمسة عشرة رضعة کامله من الثدی. مطلب دوم که داریم می فرماید که لا یفصل بینها، اگر بین این پانزده رضعه یا یک شبانه روز یا شدّ العظم و انبات الحم یه دو قطره از شیر همسایه خورد، این باطل میکنه؟ چرا باطل کنه؟برای چی؟ از کجا میاری این حرفو؟ برای اینکه نص قرآن أُمهاتکم التی أرضعنکم، مثال: اگر یک بچه ای یک شبانه روز به عنوان شدّ العظم و انبات الحم شیرخورده است از یک زنی و فاصله هم نشده است این بچه رضاعی تر است یا یک بچه ای که دو سال خورده ولکن در این بین یک قطره این، یک قطره اون، دوسال خورده کدوم بچه تر است؟ کدوم دو تا بچه رضاعی است؟ بچه رضاعی بودن این زن این است که چیزی از اون زن به جسم این بچه چه از نظرلحم و چه از نظر عظم وارد بشه. بنابراین این هم اگر روایت دارید بر خلاف قرآنه. مثالی که من زدم مثال میگه غذایی دیگر غیر شیر این به حساب نیاد، اینجا که به حساب میاد قاطی میشه میگه قاطی نمیشه و آقایون کلاً میگن، میگن هیچ چیزی نباید فاصله بشه نه غذایی نه شیرخواره ی دیگر. فرض کنید که ما یک قطره شیر بز انداختیم تو حلقه این بچه باطل شده. مثل قضیه زکات ها در قضیه زکات اینطوره. مثلاً در قضیه زکات آقایون میگن اولاً نه چیزه. اونوقت این نه چیز رو بلایی سر این نه تا آوردند که هیچی نموند، علی موند و حوضش، حوضشم نموند. مثلاً اگر زراعتی است فلان مقدار گندم یا جو می دهد ولی یک زراعت است اگر شما پانصد مزرعه داشته باشید که از هم جداس و هر کدام به تنهایی عرض میشود که نصاب نیست حرف شما معقول، یا گوسفند هایی که در طول سال مال شما باشه اگر شما به تعداد زکات دارید اما برای کلاه شرعی میگه این مال بچه ام فعلا این مال اون دخترم فعلاً بعداً پس میگیریم. پس کلاه سر زکات صد درصد، کلاهی که قشنگ تا نوک ناخن پا آمده. میگن آقایون دیگه… نخیر اینطور نیست، خوب من میدونم که عرض می کنم، آقایون میگن اینطوریه، آقایون میگن اینطوریه. خوب، بعدش، پایین صفحه تشریف بیارید آقایون، و لو أرضعت امرئه صبیین بلبن فحلین لم ینشر حرمه، چرا؟ اگریک زنی دو تا بچه اجنبی رو فرض جایی می گیریم که بین باشه، دوسال ممتد، حالا بچه زاییده و بچه مرده مثلاً یا بچه اش شیرش نمیخوره ولی دوتا پسردیگر یا یک پسر و دختر که میزان دو پسر فعلاً دوتا پسر اجنبی از این سمت دو سال تمام شیرخوردند، فاصله ای و هیچ شیری و غذایی نشده این دو پسر حرام بر این خانوم نیستند. آقا أُمهاتکم التی أرضعنکم کمرش تیر خورده اینجا رو نمیگیره؟ مصداق خیلی بینه! بابا چطور صدق نکرد در اینجا در اینجا که شد العظم و انبات الحم چندین برابر شده یعنی دریک شبانه روز شما شبانه روز ضرب در دو سال کنید، دوسال میشه دو تا سیصد شصت و پنج ، میشه هفتصد، آقا کسی که هفتصد برابر شیر خورده شدّ العظم و انبات الحم نشده، پانزده تا هم نشده، چیم نشده، اما کسی یه شبانه روز خورده شدّ العظم و عرض میشود که انبات الحم در مقدار ادنی شده است اگر آیه مورد نص دارد که مصداق خیلی بینش اینه که شد العظم و انبات الحم در طول دو سال شده شما میگید که اگه از فحلین باشه نه، آخه فحلین چه کار داریم. فرض کنیم شد یه زنی فحل نداره فرض کنید یه زنی شیر به پستانش آمد و فحل هم ندارد و اتفاق افتاده ها این شیر داد همینجور فحل ندارد میگه که ایشون أُمهاتکم التی أرضعنکم نیست بابا در أُمهاتکم التی أرضعنکم اصلاً مرد در کار نیست صحبت مرد و مذکر در کار نیست صحبت مونث در کاره، مگر شیر مرد است که از شیر مرد که خورد العظم و انبات الحم از نیروی مرد شد؟ نه، شیر مال مرده یعنی چون مرد این کار رو کرد پس شیر در زن ایجاد شده کرده، شیر مال زنه یا مال مرده مال مرده؟ ماله زنه معلومه. اگه مال مرده چرا پول بده؟. و لو أرضعت امرئه صبیین بلبن فحلین لم ینشر حرمه، ما میگیم إلا بینهما و بین المرضعه خب این جوابمون نیست که و مع الشرایط تصیر المرضعة أمّاً خب بیان کنید ،فی حد الازدواج، تازه ما در محرمیت یک بحثی داریم حالا بحث کنیم بعداً که آیا پسر رضاعی زن که حرمت ازدواج هست، محرم هم خواهد شد یا نه؟ اینو بحث داریم البته محرم خواهد شد بعداً دلیل میاریم و لکن مرحله سوم آیا توارثی هم در کار هست یا نه؟ نه. اگر این پسر این زن که پسر رضاعیه، ازدواج حرام است و چه هست اگر این پسر فرزندی براش درست شد بلافصل یا نوه، آیا این فرزند برش حرامه؟ میگن حرامه، چرا حرامه مگر زن که این پدر وقتی کوچولو بود شیر داد، به بچه شم شیر داد؟ آخر أرضعنکم نیست آخه، اگر این زن به کسی شیر نداده بازهم الحاقه؟ خوب به این پسر شیر داده پسر بچه بوده شیر داده این پسر بر این زن که مادر رضاعیه حرامه. حرام در بعد ازدواج اصل مسلمه. حالا اگر این پسر رفت زن گرفت و فرزند صلبی از این پسر متولد شد آیا اون پسر با این عرض می شود که مادر رضایی پدرش محرمن اینها؟ یا اینکه حرامه ازدواج و چرا حرامه؟ حرمت ازدواج مال أرضعنکم بابا این که أرضاع نکرده شیر نداده است که….. خوب قبول نمیکنیم این روایت رو هم معارض روایتی دارد هم مخالف نص قرآن است. و مع الشرایط تصیر المرضعة أمّاً ما نوشتیم فی حد الازدواج و ذولبن أباً، عه! نشد که. ببینید یعنی این پسری که از این زن شیر خورد و عرض می شود که فحل واحد، این پسری که از این زن شیر خورد این پسر پسر رضاعی این زنه و پسر این مرده، نفهمیدیم! آخه چرا پسر این مرده؟ حرمت در باب ازدواج دیگه، از اول بخونید حرمت علیکم أمهاتکم فلان این حرمت چیه؟ این حرمت نسب نمیخاد زیاد کنه. حرمت میخاد بگه که این نسب ها بین مذکر و مونث شون ازدواج حرامه. آیا حرمت ازدواج بین پدر صاحب شیر و این پسر؟ ببینید این پدر و پسر میتونه باهم ازدواج کنه؟! اینا محرم باهاش، محرمه، ازدواج حرامه؟ این حرف چیه که میزنید شما؟! و لا یصبحها أباً و لا الرضیعه و لا الرضیع، نه دخترش نه پسرش. دختر که بر زن حرام نیست چون ازدواج دختر با زن معنی نداره. بر مرد هم حرام نیست چون قرآن فقط دوتا را گفته نگفته بناتکم من الرضاعه. لأنّه لیس هو المرضع یکیش که شیر داده مرد نیست زن شیر داده. ثم و لاازدواج بینه و بین الرضیع بین این دو نفر که ازدواج در کار نیست. ولیست الرضیعة بنتاً له فی حقن الرضاعه بنفس آیة الحاصره. خوب…هیچی نیست، هیچی نیست. ممکن است یک زنی یک دختری از یه جایی شوهر کرده و پسری، اگر زنی ازدواج کرده قبلاً و پسری زاییده بعد طلاق گرفته ازدواج دیگر کرده آیا این پسر این زن پسر این مرده؟ یا پسر خودشه؟ ولی مرد چی؟ مرد که هیچی نیستش. آقا این مردی که زن گرفته زنش پسر داره، نسبت این پسر چیه با این مرد؟ پسرشه؟ محرمه مثلاً؟ ازدواج حرامه؟ چیه؟ هیچی نیست. که اگر این پسر عرض می شود که ارتباط مایی در کار باشد، بسم الله. هیچ ارتباطی در کار نیست. اگر دختر باشه، باشه، میفهمم چی میگی مگر تأثیر ماست که…. خیلی خوب… نه چرا اونم هست… قیاس… میکنیم نه نقده قیاس نیست، ما یه نقد داریم یه قیاس داریم، نقد، میگه اگه اینطوره باید اینطور باشه بعد بالاتر از قضا بالاتره حالا این هیچ ارتباطی در کار نیست شیر داده مثلاً، این شیر از مرد مثلاً، با این که شیر از مرده مرده حالا اون یه خورده شیر موجب حرمت نیست، توجه میکنید نه شیر است، هیچی نیست، وقتی هیچی نیست به طریق اولی ست. بعد میگه که و أخواتها أحوالها خواهرهای این زنی که شیر داده دایی این پسره وأعماماً عرض می شود که و أخواتها ، أخواتهما باید باشه أحوالاً و أعماماً و أولادهما أخوه هما باید باشه أخواتها أخواتهما باید باشه هما میگیره عرض می شود که خواهر های این ها احوالاً و اعماماً فرزندان این دو باید أخوه باشند أخوه را قبول داریم ولکن خواهر این مرد عموی این شیرخواره، خواهر این زن خاله ی شیرخواره، اینها یعنی چه؟ بعد می فرماید و یحرم أولاد صاحب لبن ولادتاً و رضاعاً علی المرتضع و أولاد مرضعه ولادتاً لا رضاعاً، لا رضاعاً که اول عرض کردم. بله؟ جواب دادم من اینجا، نوشتم بل لا حبولة و لا أخوة بالرضاعه ألا ما قال الله فأولاد صاحب لبن لیسوا إخوة للرضیع و لا الرضیعة. جواب دادیم اینجا، من به حساب اینکه که جواب دادیم نخوندم. حالا اینو تقریباً آخرین مطلب ما هست که رکن قضیه است که اونی که نسخ خیلی بینه قدر مسلم آیه است آقایون خارج کردند و بقیه رو داخل کردند. و یحرم أولاد صاحب لبن ولادتاً و رضاعاً علی المرتضع، پسری که از زن این آقا شیر خورده این پسر که از زن این آقا شیر خورده، اولاد این آقا که فرزند صلبیش باشه، دختر چه فرزند رضاعیش باشه عرض می شود که اینها حرام است و علی المرتضع، میگیم چرا حرام است؟ بله. اینجا آقایون میگن بل أولاده من المرضعة فقط. أولادی که این مرد از این زن شیر دهنده دارد بر این حرامه چرا؟ لأخواتکم من الرضاعه اما اگر مرد دخترانی از زنان دیگر دارد، اون دختران از زنان دیگر بر این پسری که از زن خورده چرا حرامه؟ به چه حساب؟ نه مادرش یکیه، نه پدرش یکیه، از نظر ولادت منتهی به یک صلب و رحم نیستند. توجه کنید میگه و یحرم أولاد این مرد دارای فرزندان اصلی است یا فرزندان رضاعی، بله؟ اگر دارای فرزندان اصلی است که فرزندان رضاعی معنایی نداره حالا فرض کنید قبول کردیم، اگر این مرد دارای فرزندان اصلی است از زن دیگر، فرزندان رضاعی از زن دیگر یحرم علی المرتضع بر این دختری عرض می شود که از زنش شیر خورده اون پسرانی که اون مرد یا از زن یا رضاعاً از غیر زن ولو حراماً چرا؟ چه ارتباطی داره؟ و أولاد المرضعه ولادتاً لا رضاعاً این عجیبه ببینید و أولاد المرضعه فرزندان این زنی که شیر داده است اگر فرزندان خودش اند یه پسری خود این زن داره بر دختری که این زن شیر داده حرامه. اما لا رضاعاً، لا رضاعاً که این بعد اول بود. اگر چنانچه این زن به یک پسری شیر داد و به دختری هم شیر داد این پسر و دختر بر هم حرام نمی شوند، اینا حرام نمیشن ولی این مصداق اجلی اول در بعد اول از مثلث احتمالات است در أخواتکم من الرضاعه کدوم الرضاعه شما که از این زن شیر خوردید و پسر این زن شدید، اگر یک دختری هم مانند شما شیر خورد این مصداق از اول از هشت مصداق حرام، اون مصداقی که اصدق المصادیق است در حرمت رضاعی که آقا می فرماید که: لا رضاعاً ما میگیم: بل أولاده من المرضعة فقط کأولاد من غیره ثم و یحرم أولاد مرضعة علی الرضیعة رضاعاً قضیة أخواتکم.
اللهم إشف صدورنا بنور الإیمان و القرآن، اللهم وفقنا لما تحب و ترضی و جنّبنا عمّا لا تحب و لا ترضی.