پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه ششصدم درس خارج فقه

محرمات نکاح

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

عوذ بالله من الشیطان الرجیم الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ ۚ وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ چنتا بحث دیگر اینجا درایم و بعد اگر شنبه زنده مانیدم منتقل به بحث روایی میشویم شیعتن و سنتن . یک بحث اون شبهه ایمان که دو روز قبل حضور برداران عرض کردیم در تعارض بین عامین که این مورد که اگر انسان با زن زانیه ای شخص غیر زانی با زن غیر زانیه میخواهد ازدواج کند که به وسیله این ازدواج اون زنا را ترک خواهد کرداین مجمع عامه عامه باب نهی از منکر اینجا چه فرق میکند شما باید نهی از منکر بکنید چه این نهی از منکر به وسیله ازدواج با زانیه باشد و چه به وسیله دیگر باشد اون عامه که اینجا فرض رو میگیره

و عام آیه مبارکه سوره نور الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً الا اخر که اگر شما زانی نیستید کلن با زانیه نباشد ازدواج کنید چه باب نهی از منکر باشد که این زانیه به وسیله این ازدواج ترک خواهد کرد چه ترک نخواهد کرد . پس مسعله مورد بحث ما که ازدواج مرد غیر زانیست با زن زانیه یا بلعکس ازدواج زن غیر زانیه با مرد زانی در صورتی که عنوان نهی از منکر زنا را دارد چه بلفعل ترک کند چه بعد از ازدواج ترک کند و متنبه گردد این توارد عامین کتابیین است بر این مورد

و آیا اگر عامین کتابیین که نمیشود یکی رو نقض کنه اگر دو عامست غیر کتابی ممکنست یکی رو قبول نکنیم یکی رو قبول کنیم یکی قوی باشد یکی ضعیف بادش چه اما دو عام کتابی را که هیچکدام را نمیشود دست ازدواج خب در اینجا آیا تفاقد میکنند عامین کتابیین در اینجا در این مورد تساقد میکنن اگر قابل تساقد بود اون وقت حکم این بود که نه آیات نهی از منکر شامل اینجاست که واجبست با این زن ازدواج کنید تا ترک زنا کند و نه آیه الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً شامل اینجاست که حرام است تو غیر زانی با زن زانیه ازدواج کنی

اگر این دو شامل نبودند تساقط عامینست و قاعده چه خواهد بود هم وجوب رفت کنار و هر حرمت رفت کنار وقتی هم وجوب رفت کنار و هم حرمت رفت کنار قاعده چیه حلیته ولی ما این حرفو نمیتونیم اینجا بزنیم عامین تقاسط نمیکند ممکنست یک عامی رجحانی بر عام دیگری داشته باشد که در مورد تساقط به اون عام راجح عمل کنیم و عام مرجوح در این بعد عمل نمیکنیم عامین محللست و دیگری محلل نیست دو عام محلل در مورد تساقط عمل میکنیم به عام غیر معلل عمل نمیکنیم

اما در قرآن شریف اصلن این حرف غلطست این احتمال غلطست که دو عام در قرآن شریف داریم که این دو عام عرض می شود که این دو عام منم وجهن من وجهش مصداقش همیست که ما داریم عرض می کنیم که این مسعله حکمش در قرآن بیان نشده است . در یک آیه به وجهن عام فرموده است حرام است که الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً در آیات دیگر به وجهن عام فرموده است و نهی از منکر یکی از مصادیق نهی از منکر که مرحله سوم نهی از منکرست اینست که عملن وادار کنیم این زن ترک کند زنا را عملن وادار کردن اگر فقط به این وسیله باشد که با او ازدواج کنیم یا دائم یا منقطع یا ملک یمین نمیشود که این دو آیه بگیم زبان ندارن و اگر زبان دارن زبانشو بذاریم کنای بگیم تساقت دلیلین

تساقط دلیلن معنا ندارد اصلن تساقط دلیل معنی ندارد اگر بگید ترجیح بدین احدو دلیلن رو بر دیگری که سندش اقواست در قرآن این مطلب ،‌پس حرف دوم باید بزنمی یا ما میفهمیم جواب اینو یا نمیفهمیم نمیهمیم که هیچی نفهم که نباید حرف بزنه ،‌و اگر میفهمیم خب من حالا اینطور فکر کردم که ببینید این آیه مبارکه الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً چرا نهی کرده است که مردی که زناکار نیست با زن زناکار ازدواج کند در هر سه بعد چه نکاح دائم چه منقطع چه ملک یمین و چرا نهی کرده است که زن عفیفه با مرد زناکار ازدواج کند چرا ؟

چون زنا در میان است . بعلت زنا. چون طرف زنا میکند یا زنا میدهد و شما پاکید با او ازدواج حاصل نکنید. زنا در میان است اما اگر این ازدواج خودش زنارو از بین ببره چی ، اصلن خود این ازدواج موجب شود که این زن دیگه زنا نکنه ، پس بنابراین در اینجا این آیه شامل نیست اصلن وانگهی در آیات نهی از منکر مگر ما سه مرحله نداریم مرحله اولا قولست مرحله ثانیه عملست مرحله ثالثه متارکه است .

یا به عکس حالا یکی از اعمالی که موجب ترک زناست اگر این باشد که چنانچه با این زنی که حالا همه جاییست و میگد که من وضع زندگیم نمیگذرد چه میشه چه میشه اگر اورو شما میخکوب کنید و ازدواج دائم یا منقطع منقطع که سالمتره دائمش که مشکله

ازدواج منقطع به این زن بکنید که این زن دیگه از هرجایی بودن نجات پدا کند آیا شما نهی از منکر عملی کرده اید یا نه پس آیات نهی از منکر حتمن شامل اینجاست اما آیه مبارکه نور اصن اینجا شامل نیست. اگرم شمولی داشته باشد از 0750 هست. دو مرحلست دیگه یا از عفو شمولنست یا شمول ندارد .

شمول ندارد چرا ؟‌برا اینکه چرا عرض می شود که نمیشود مرد عفیف با زن زانیه ازدواج کند نکاح کند ، به علت زنا . اما نهی از منکر میخواد علتو از بین ببره میخواد زنارو از بین ببره وقتی که با این ازدواج میخواد زنا از بین بره ازدواجی که زنا را از بین ببرد دیگه مشموله لَا يَنْكِحُ  إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً مشمول حُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ نیست.

چرا حرام باشه ؟ نرفته باشه . نرفته باشه . نه حالا به توبه میرسیم از توبه بالاتر هست. نه ما از توبه بالاتر رفتیم من فکر کردم باز از توبه بالاتر رفتیم حالا عرض میکنم ببینید ، صبر کنید صبر کنید ما یه مقدار در باب نهی از منکر حرف مزنیم فعلن در باب نهی از منکر تا چه مرحله ایمان نهی از منکر باید کرد

احتمالن تاثیر باید داشته باشه یقینن تاثیر کنه خب یقینن تاثیر یقینن منکرو ترک میکنه یک ،‌دو احتمالن ترک میکند سه اصلن ترک نمیکند منکر را . ولاکن این تکرار نهی حجتست . ما سومی رو کاری نداریم. کاری نداریم. ولی اولو دوم مخصوصن اول اگر کسی را نهی از منکر کنید با این جریان عملی منکر را ترک میکند اگر با او هم غذا شوید دیگر عرق نمیخورد ولی حالا میخوره اگر امروز با او بروید ناهار بخورید ادم عرق خوریه ها پاکم هست اگر رفتید امرو با اون ناها خوردید دیگر عرق نمیخورد .

اگر با او همنشنی شدید مقداری دیگر چنین چنان نمیکند آیا این همنشین  شدن و این هم غذا شدن با او از باب نهی از منکر واجبست یا نه ؟ واجبه ، حالا حالا میرسیم.

حالا عرض می کنیم حالا این پیونده ازدواجی که خودش منکر را از بین میبرد میگه اگه ازدواج اگه عقد کنی من اینکارو ترک میکنم خب حالا  یا ترک میکنه یا نه اگه نکرد که ازدواج درست نیست اگه کرد چی اگه کرد داریم بحث میکنیم اونچه که مسلمه اگر این ازدواج کرد دله این زن آرام شد چه شد که حالا رفتو خانه شوهرو فلان این قطعن ترک میکند در این زمنیه که ترک بعد از ازدواجه ازدواج در اینجا چرا حرام باشد ؟‌دو حرفه

یک ، برا اینکه حُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ تو صبر کنید حرفمو بزنم و حُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ تو که مومن هستی و زناکار نیستی چرا با زناکار میگه من که با زناکار که ازدواج نمیکنم که ترویج زناو تاکید زناو و همبستری با زناکار نه من در اینجا میخوام زنا از بین بره این آیه حُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ میگد مومن کسی که زناکار نیست نباید با زناکار ازدواج کند . به علت زناکار بودن . من دارم علتو از بین میبرم حداقل اینست که دلالت آیات نهی از منکر در مورد تعارض اقواست .

از دلالت و حُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حداقل اقواست چرا برا اینکه آیات نهی از منکر میگد منکرو میخوام از بین ببرم ببینید توجه کنید آیات نهی از منکر میخواد من منکر میخوئام ریشه کن کنم به هر طوریه ایه و حُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ میگه تو مشروب به شخصی کار منکرو انجام میدهد شدی میگم من مشروب نشدم که منم منکر انجام بدم اونم ادامه بده نه

من با او ازدواج کردم که این منکر را که آیات نهی از منکر میگد از بین ببرید من به این وسیله از بین ببرم پس اصله ازدواج اینجا حرام نیست.

این عمل منکر نیست. چون چون در صورتی ازدواج با زانیه منکرست که و که و که عرض می کنیم حالا چند جهته یک اصولن مگر قاعده کلی این نیست که اگر کسی کار منکری انجام میدهدد آخرین مرحله باید ترکش کرد قصابه شراب میفروشه گوش نخرید فلان کسه غیبت میکنه باهاش ننشینید آخرین مرحله دیگه

پس آیات نهی از منکر برای ریشه کن کردن منکره ، خب آیه و حُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ به علت اینکه منکری در کار هست یعنی اون منکره خود ازدواج که منکر نیستش که ازدواج کردن با زنی که این زنا انجام میدهدو ترک نکرده است توبه نکرده است این تعیین زناکار است .

با هم بودنست تایید زناکار است تاکید زنای اوست. اگر تایید زناکار نبود تاکید نبود اختلاطو نتخه نبود نه اختلاط نتخه است نه زیر پرچم زناکار رفتن است نه تایید زناکاری کردنست نه تشویق او کردن است بلکه به عکس زنا را از بین بردنست اصلن حُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ شاملش نیست اگرم بخواد شامل باشد خیلی کمرنگه عام در این بعد به طور خیلی کمرنگ اما آیات نهی از منکر خیلی بین حتا كَانُوا لَا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ ۚ چی میخواد بگه ؟

ببینید كَانُوا ما یک امر داریم و نهی یک تعامل و تناهی در امر و نهی اگر کسی میخواد کسی را نهی کند یا امرکند شخص عامر باید فاعل باشد اونچه را امر میکند شخص ناهی باید تارک باشد اما اگر این دونفر که همدیگرو امر میکنن هردو تارک واجبن هردو نماز نمیخونن هردو عرق میخورن در اینجا امر و نهی نیست تعامل و تناهیست

تَواصَوْا بِالْحَقِّ تعامره تَواصَوْا بِالصَّبْرِتناهیست و مورد خاص نهی خداوند مزمت میکند عده ای  از علمای اهل کتاب رو که كَانُوا لَا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ ۚ تنهای چیه ؟‌عن  عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ ۚ منکری رو که هم اکنون انجام میدن یا باید که بعضی انجام ندن که بعضی انجام میدن نهیش کنن یا اگر همه انجام میدن پله دومه وجوب یعنی این عرق میخوره اون میخوره ولی  این عرق خور او رو نهی کنه اونم اینو در اثر تناهی نهی حاصل بشه و ترک تحقق پیدا کنه

در کجا ،‌به این شرط به شرطی که اگر این دو نفر منکرو انجام میدن اگر هردو یکدیگر را نهی  کنند تاثیری در کار باشد مسخره نباشه بگیم دوتا دارن عرق میخورن این میگه نخور اون بیشتر میخوره این نه چون أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ تنسون نباشد این در اخرین مرحله که من در رساله دارم هم در تبصرول فقها این بحثو داریم که تنسونه نباشه اگر این فاعل منکر فاعل منکر دیگری را نهی میکند و اونم ای رو تناسی نیست نسیه نیست این اورو نهی میکند اونم ایرو نهی میکند

و احتمال تاثیره دریکی تاثیر کرد این واجبست است نه ؟‌حالا که یک بعده حالا یک نفر دارد کار منکرو انجام میده این نفر که زنست یا مردست کار منکر زناست انجام میده اینطرف میگه این کارو نکن چه چه چه مقدمات نهی از منکرو انجام میده البته شرط داره ها اگر بتواند با مقدمات دیگر اورا از منکر باز دارد اونها مقدمه ولی نشد یه زنیست که توی معذرت میخوام فاحشه خونست یا چه است فلان پالونش کجه و مزه کرده بهش پول میگیره از این حرفا

اگر یان زن را شما ادم بتوانید تحت پوشش نگه دارید و او رو مثلن ازدواج منقطع یا هرچه بکنید که این دیگه پالونش کج نباشه و استمرار به اینکار ندهد ولو عملن در این صورت شما اورو از منکر باز داشتید بنابراین و حُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ اینجا نمیاد اصلن اگرم بیاد خیلی کمرنگ میاد

نمیاد اصلن چطور برا اینکه حُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ به چه حساب اصالتن حرام بود نکاح زانیه یا فرعن نکاح زانیه ، فرعن نکاح زانیه اصالتن که حرام نبود که ، اگه حرام باشه محقق نمیشه معلومه دیگه

خیلی محقق نمیشه اینو باید بحث کنیم که حالا عرض می کنیم حالا ، قبول داریم . با زانی ازدواج نکنید آیا حرمت این حرمت اصله ازدواج با این زنست یا چون زناکاره ما کار داریم.

ما کار داریم ،‌نه این اخه بحث اوله اون بحث دومه آیا این نکاح با زانیه که حرام است این نکاحه ذاتی حرام است یا به علتی حرام است . به علت زنا حرامه دیگه . اگر نکاح  میکنه که علتو از بین ببره پس اینجا حرمت چرا بیاد اصلن چون حرمت برا چی بود ،‌حرمت برای اصل این ازدواج که نبود این با این با هم نزدیک میشن حالا نمونه هایی عرض میکنم مثلن …

بله ،‌نه ، صبر کنید شما . ببینید ما حرفمان اوصع از ببینید ازدواج محقق نشد کجا در اونجایی محقق نمیشود که مورد 1757 نیست . در منکر 1800 نهی انل  منکر مرحله ثالثش چیه ؟‌اینست که شما عملن کاری بکنید که منکر ترک بشه . عدله نهی از منکر تمام مراحلو میگیره ،‌خب حالا در اینجا به چه حسابست حالا یه مقدماتی عرض می کنیم مثلن تایید این مطلب این تایید جلو میندازنم تا بعد تکمله مطلبو

ببینید وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ خب آیا این از مرتبه دوم نهی از منکر این نیست که وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ یعنی با هم در رخت خواب بخوابید ولاکن اعتنا نکنید این حرام است دیگه . این اگر عمل جنسی کند با این تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ چی میشه ؟‌ حرامه دیگه

نگفتن خب نگفته باشند خدا که میگه وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ یا نه ؟ بعدش وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ واجبه یا نه ؟ پس اگر دست به سرو صورتش بماله یا عمل جنسی بدتر انجام بده این کار حرام کرده

زنشه کار حرام کرده . خب چرا نباید اینکارو بکنه برا اینکه این از اون نشوز مخیف دست برداره برای دست برداشتن از نشوز مخیف به مراحلی که نشوز مخیف دارد که یکیشم مثلن زناست این برا دست برداشتنه این حرامه وَاضْرِبُوهُنَّ ،‌این وَاضْرِبُوهُنَّ واجبه ، فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا ۗ و ان خفتم بعدش ببینید همینطور مراحل طی میکنه

این مراحل طی کردن برا چیه همشم واجب واجب حرام واجب حرام برای اینکه آخر سر استمرار پیدا کنه زوجیت و اگر ان خفتم بعد فبعثو حکمن بعدم که عرض می شود که و ان یتفرقا کلن من سعته الا اخر . این کی نمونه .

ببینید زنی که خوف نشوز هست برای اینکه نشوز از بین برود حرام است با او همبستر شدن تا چه برسه با او ازدواج کردن اما نه خوف نشوزست نه استمرار زناست بلکه اگر او با او ازدواج کند حالا لفظن فعلن کاریم در کار نیست با او یه انکحتویی بگوید و او خود را زن این بداند بعدز این بلافاصله این ترک خواهد کرد این عمل منکر را در اینجا حرم ذلک علی المومنین نمیاد اصلن یا کمرنگست یا نمیاد .

سوم نداره نماید اصلن مرحله اولا نمیاد چرا ؟ برا اینکه چرا اصولن ازدواج با زن زانیه حرام بود؟‌برا اینکه این کمک کردن به اوست در راه او رفتن کم کردن تشویق کردن خلاف نهی از منکره ، بدترین ببینید اگر با زن زانیه کاری نداشته باشد و نهی نکند و مجانبت نکند ازدواج نیست ها اگر مرحله اولا تمام شد ثانیه تمام شد و مرحله سوم رو انجام نداد یعنی بقال بهش نفروخت عرض می شود که این واجبه دیگه بقال نفروشه عطار نفروشه فلان اگر نخیر این مرحله اخرو انجام نداد ازدواج نکرد ها این انجام ندادن مرحله اخر نهی از منکر مگه حرام نیست وقتی این حرام است ازدواج کردن با او حرمت بالاتری دارد

اینکه داخل جو زوجیت عرض می شود که به او شده . اگر یک زنیست که میگه نخیر من تا ازدواج نکنم توبه نمیکنم و واقعنمن همینطور است چون ممکنست که میگن که توبه کردم بعد زنا شد ازدواج میکنم. نه ،‌ما میخوایم این جاهایی که جای حساسه بریم ببینید این اتفاقم زیاد میوفته که فلانی رفت با فلان زن صحبت کرد چنین کرد چنان کرد اون گفت والا چنینست چنانست چنانست چنانست من دربدرم فلان اگر معوایی من پیدا کنم من دیگر اینجا نخاهم رفت که اینم ابعادی  داره عرض میکنیم.

ابعاد بالاترش هست زنیست که توبه نمیکنه اما اگر این زن رو باهاش ازدواج کنید میره تو خونش دیگگه راه به بیرون نداره و اجبارن فرض کنید فرض کنید که اجبارن این زن دیگه زنا نمیتواند انجام بدهد تازه اینم بحث میکنیم توبه نکرده فرض کنید توبه نکرده ما این که عرض کردیم مرحله بالاتر فرض کنید زن توبه نکرده این زن توبه نکرده اما سفت گرفتیمش تکون نمتونه بخوره ولی صفت گرفته تکون نباید بخورد محرم باشه

اینکه شما سفت بگیرید تکون نمیذارید بخوره باید محرم باشه و نگذارید بره . خب پس قرض چیه قرض اینست که این زن استمرار زنا برای او حاصل نشود . بالاشم ما میتونیم بریم ولی ما همین دم دستیارو داریم بحث میکنیم.

2233 همه اینها روایت داره همه اینارو روایت داره ولی ما حالا با آیات داریم بحث میکنیم پس در مورد عرض می شود که توارض عامین اولن عام نهی از منکر در اینجا نص یا شبه نصست و ثانین عام و حرم ذلک علی المومنین در اینجا اصن نمیاد یا خیلی کمرنگ است یا اصلن نمیاد .

و این البته احادیثم به ما کمک میکند که فلیسد بابه ، منتها این فلیسد بابه چند جوره ، یکی از فلیسد بابست که ما میتونیم قبول کنیم یعنی این زناکار توبه هم نکرده باب بازه هنوز وقتی که ازدواج کرده ،

یحسن داره یسدم ظاهرن داره، حالا میبینیم . هردوش یه معناست . یا بابشو درست کنه یا بابشو ببنده در هر دو صورت 2320 همه اینا بله . یسدَ دیگه ببینید یعنی بعد از ازدواج دیگه یسد اینه . قبل از ازدواج که یسد نمیشه قبل از ازدواج بل یحسن که نمیشه چطو یحسن این نشده قبول نکرده بلکه با ازدواج فلیحسن ها فلیحسن یا فلیسده یا عبارت دیگر که سرجمع این معنارو میده که این راه زنا را بر او ببندد.

این تعویل بسیار بسیار زیباست میخواد بگد که علت حرمت ازدواج با زانیه زناست ، با این ازدواج شما زنارو ضرر میزنید ، شما دارید علت حرمت را از بین میبرید . علت حرمت در بعد خود اون زن و علت حرمت در بعد ازدواج با اون زن یا بلعکس مردو شما دارید به طور کلی از بین میبرید . خب حالا این مرحله اولا

مرحله بعدی ، مرحله بعدیه چیه ؟ نه اینکه نهی از منکر دارای مراحلیست دیگه ، خب یکی از مراحل اینست که ما احتمال میدهیم حالا این قصده یقین داریم یقین داریم که ایشون توبه خواهد کرد . یقین داریم اگر توبه نخواهد کرد ما کاره یقین با او خواهیم کرد نمیزاریم کاری انجام بدهد توبه رفت کنار بازم یقین داریم که محکم اینو میگیریم تو خانه و مجال بیرون رفتن بهش نمیدیم درست شه درستم نشه بلخره جلوی زنارو ما گرفتیم یقین داریم که اینجوریه و مراحل بعدی

میخوایم بحثو بزاریم برای شنبه چون مطالب دیگری بود که مربوط به اینجا بود بعد بحث میکنیم. حالا صحبت کردیم که اصولن حرمت ازدواج و نکاح با زانیه در بعد دوام یا در بعد انقطاع یا در بعد ملک یمین به چه حسابست ؟

چنتا حساب داره چه حسابه ‌،چنتا حساب داره یک حسابش همون که ما از اون آیه نسا استفاده کردیم که وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ الا اخر یکی ، دو مگر تعیید منکر نیست؟ ما سه بعد در باب منکر داریم یکی بیتفاوت بودن حرامه یکی نهی از منکر کردن واجبه یکی مهر به منکر کردن حرامه

اوفق موافقات با منکر زنا ازدواجه ، شما قبل از ازدواج اصلن اگر آخرین مرحله اینست که با او غذا نخوردن با او حرف نزدن به او سلام نکردن حتا به او جواب ندادن موجب ترک منکر بشه واجبه ، شما میخواین با او ازدواج کنید اگر ازدواجی که مجوز و مبرر ندارد و او رو واجبست نمیدارد از کارش این ازدواج اگرم نص نداشتیم حرام بود.

فرض کنید ما آیه نورو نداشتیم فرض کنید ولاکن از باب وجوب نهی از منکر حرام بود ازدواج با این زن چون مرحله اخیره نهی از منکر متارکه عملیست این چه متارکه عملیست که شما موافقت همگانی شرطیه، چیه، شما قبلن با فاصله پنج متر ده متر غذا میخوردید حالا بغل همدیگه غذا بخورید این که نمیشه که

پس این خودش یکی از منکراتیست که آیات نهی از منکر به طور کلی ایرو از بین میبرد. این یک . دو دو مطلبیست که آقای موسوی فرمودن در دو روزی که با هم بحث کردیم مرحوم آقای حاج سید احمد خمساری خدمتشون شرفیاب شدم یه موقع دیدم ناعب نمازشون انجا هستو خب یمقداری بحث کردیم نخواستم زیاد ایشون استاد منم بودنو پیر مرد بودنو واقعن از نظر تقوا از نظر علم به نظر من درجه اول بودن حتا از دیگران هم که خیلی بالا بودن من به ایشون عرض کردم که شما چطور احتیاط مطلق فرمودین در باب ازدواج با زانیه غیر 2713 که توبه نخواهد کرد .

بیانی که ایشون فرمودن بیان یلی خوبه ولی کافی نیست برای اینکه خب انسان با زنی که میخواد ازدواج کنه مگر میداند این زن زنا کرده است پس اطمینان به حرف او نخواهد داشت که در عده است یا نیست حامله است یا نیست ممکنست در عده باشه عده وفات باشد عده ازدواج باشد عده حمل باشد خب وقتی که لا یعلم الا من قولها و این قولش قابل اعتماد نیست پس انسان نیمداند که این زن در عده است یا نیست نمیداند حامله است یا نیست .

در عده طلاق وفاتست یا نیست بیان ایشون خیلی بیان خوبیه چون نمیداند پس اهبت مطلقست که با او ازدواج نکند به ایشون عرض کردم که نخیر پس اقواست با او ازدواج نکنه اشکال اول ما بود. اقواست بلکه قوین قول واحدست که با او ازدواج نکند چرا برای اینکه مگر نباید که محرض باشد که میشود ازدواج کرد محرض باشه .

احراز یا خودتون بدانید یا از حرف او بدانید خودتون که نمیدانید از حرف او هم که نمیدانید حرفش قابل قبول نیست زن فاحشه زنهای دیگه خیلی حرفشون قابل قبول نیست زنی که فحشا داده این زن حرفش خب این زن برای اینکه مشتری رو از دست نده میگه خب بله من اصلن چیزی رو حمل نکردماصلن باکره هستم اصلن پس این قابل قبول نیست حرف این زن

من به ایشون عرض کردم شما پس 2835 خب زیاد اینجا اصرار نکردم فرداش رفتم خدمت ایشون کسی نبود به ایشون عرض کردم که قرآن که تصریح دارد وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ شما چیکار میکنید ؟ حالا حرف دیروز سر جای خودش که احوض بدرد نمیخوره باز خوبه که احوض گفته ایشون احوض مطلق که آقای گلپایگانی اینجوری فرمودن گفتن که خب وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ نص است در حرمت

فرمودند خب در روایاتی هست که جاعزه و شاید ائمه به آیاتی برخورد کرده اند که اون آیات نص کرده است این آیه رو گفتم فرمایش دیروز بهتر بود امروزی خیلی عجیبه . تکرار بفرمایید تکرار کردن گفتم والا قرآن که همینه دیگه ، آیاتیم که در باب نکاحه معینه هزارتا دو هزارتا صد هزارتا نیست که ما گم بشیم شاید ائمه استناد به چی کرده باشند شاید نظر شما به همون باشد که دیگران میگن که  وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ حالا بعضیا میگن

گفتم وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ  عرض می شود که محصنین غیر مسافحی داره، که حفظ کردن خود و زن اولن ثانین مطلقه مگر با مطلق میشه نصو نقض کرد با مطلق مگر میشد نص را نقض کرد وانگهی، اگر مطلق این مطلق بعد از نص باشه و بشود نقض کرد خب مثلن ، اما وقتی که معلوم نیست که وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ مقدمست یا أُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَٰلِكُمْ پس این رفت کنار

بعد فرمودن که خب مثلن گفتن بله در آیه مبارکه مائده این مطلب تعیین شده اگرم ما نداشتیم قرآن را که آیا ناسخی دارد این آیه یا ندارد و ما گیچ شدیم شاید چون ما نمیدانیم و ناسخ را نیافته ایم اما سوره ماعده که وآخرو ما نزلت هست سوره مائده نص آیه ماعده تحریم یا فوقی کرده یا همون مثبت تحریم کرده

وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ  که وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ  احل رو چه رفته ،‌محصنات ، محصنات کیان سه بعد داره اینجا دیگه یا زانیه است یا محصنه است یا مشکوکه البته اونجوری  3043 یا زانیه است یا محصنه یا مشکوکه ،‌زانیه رو قرآن حرام کرد در سوره عرض می شود که نور ، محصنه رو فقط تعدیل کرد پس مشکوکه هم به دلیل محصنه باید حرام باشه مشکوکه زانیه نیست خب محصنه هم نیست قرآن فرمود که وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ الا آخر

اینجا که رسیدیم فرمودن حرف شما درسته و من فتوارو عوض میکنم خب این عدالت خودش واقعن، مثه اون شیخ عبدالله بن عمید که وزیر شاخصیه وزیر قضای شاخصی بود که پنج دقیقه فتواشو راجبه اهل کتاب عوض کرد بعد به ایشون عرض کردم که ولاکن یه مطلب دیگری رو ما خدمتتان عرض می کنیم و اون اینست که این محصنات همون حرفی که پریروز زدم

این والمحصنات اون مرحله ظاهرو میگذاره محصنات در مقابل زانیاته یعنی زنی که معلوم نیست زنا داده است یا نه ولیکن مشکوکست در بعد اینکه زنا کار بدانیم پس ازدواج نه در بعد اینکه زناکار بدانیم پس عرض می شود که پس حد باشه در این بعدا نیست . محصنات این حد اوسع احصان رو میگیره به دلیل آیات نور

آیات نور وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ اونارو اونارو محصنه میگیم . در بعد حد شما دیدین سه نفر شاهد عادل ولی در بعد عدل محصنست وقتی که در بعد حد محصنه باشه در اونجایی که هیچکس ندیده و شما احتمال میدی محصنه نیست ؟

نمیخوام قیاص کنیم ها در بعد حد این محصنه است وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ المومناتِ الغافلات این یکیست وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ …

میفهمم میفهمم ولی تعبیر محصنه نیست. ما دنبال تعبیر غلام تعبیریم . وقتی قرآن به زنی که زنا داده استو شاهد دیدن میگه محصنه در باب حد البته لفظ محصنه بهش اطلاق میکنه در باب حد نمیتاند لفظ محصنه اطلاق کند در بابی که ازدواج حرامه وانگهی مگر قاعده اولیه زن چیه قاعده اولیه زن اینست که زنا داده ،‌یا نه ،

مادامیکه ندیدی میتونی بگی زنا داده زنی که دست میده چه میکنه فلان میکنه ولیکن نیدید زنا میکنه و یقین نداری این محصنه است یا زانیه ، محصنه است .

اگه من یقین کنم که برای ازدواج حرامه در ببینید من مثال در بعد حد زدم در بعد حد قرآن میگه محصنه حالا ما کاری به اونجام نمیخوایم به اونجا استدلال کنیم ولو …

در بعد زنا اون که نیست در بعد حد بله ، ولی در بعد زنا در بعد زنا اصن به اینم استدلال نکنیم فرض کنیم میگیم محصنه محصنه آیا قاعده در زنهایی که نمیدانیم زنا کرده اند یا نه قاعده اینست که بگیم زنا کرده یا زنا نکرده ؟‌

نکرده دیگه . ثابت نشده . وقتی زنا نکرده محصنه نیست خب محصنه مراحلی داره یکی از مراحل محصنه اینست که این زن هشتاد درصد هفتاد درصد چه چه چه پالون کجه ولیکن یقین نداریم باز محصنه است محصنه استدر باب چی در باب اینکه آیا میتونیم نهی از منکر کنیم این زنی که شما هفتاد درصد میگین زنا سی درصد نه ، میتونه نهی از منکر کنیم ؟‌

منکری اینجا ثابت نیست نهی از منکر نیمتوانیم بکنیم ازدواج میتونی بکین بله ،‌بله مرجوحه اشکال ندارد مرجوحست به حسب …

در بعد حد ، نه نشد ببینید ثبوت زناکاری در بعد حد چهارتا اما اگر یان سه تا شاهد عادل عرض می شود که از عدالت افتادن فاسق شدن ولی این فاسق خودش این فاسق فاسق هست لا تقبلو لا مشاهده ابدا هست ولی این فاسق خودش دیده است این زنا داده باهاش ازدواج میتونه بکنه نه دیگه

فایده نداره اگه یقین پیدا کنه بله ببینید اگر بله همینطوره ، اگر از باب مشورت اگر یقین کنیم آخه یکی از مواردی که غیبت جایزه همینه دیگه 3550 اگر یقین کنید ولاکن اونها چه بگه اصلن چون حق ندارد بگد ولی اگر گفت مثلن اگر گفتن و به این آدم ثابت شد چون ثبوت شخص از نظر روعیت است یا از نظر علمست دیگه و این صرف…

میفهمم میفهمم اما اگر شما یک چند نفری که ولو عادل هستن خیلی خب اینا گفتن ما دیدیدم چنین و مطمئن شدین در نظر شما زانی هست یا نه حدو کاری نداریم همیقدر که در نظر شما زانی است ازدواج با او حرام میشه دیگه ازدواج با او حرام میشه .

حرامه چرا گفتن گفتنش چرا گفتن چرا واجبه ، نه نشد ببینید در اینجا چطوره ،‌ خیلی خب ، خب در چی در خود زنا که این اعتراف ، ….

رمی دیگه رمی در بعد اصله زناست در بعد حد عرض نمیکنم در بعد اصل زنا رم نیست که هست . باید تعمل کنید. خب عرض می شود که حالا یه مطلب دیگه ببینید اگر زن زانیه باشه و انسان نداند که در عده است یا بریع است امکانه در عده ی عرض می شود که حمل بودن در اینجا وجود داره یا نه خب اختلاط میا حاصل نمیشه ممکنه یه زنی رو بگیره و نداند که عده حمل است یا نه اختلاط میا حاصل میشه یا نه جلوی اختلاط میارو اون قدر قرض شرع گرفته که عده رو بر همین جهت معین کرده عده زن چرا مرد عده نداره زن عده داره چون مرد حامله نمیشه زن حامله میشه .

چون عرض می شود که این اختلاط میاع نشود از این جهت است که این عده رجعی داره منتها در اون موردی که قطعو یقینه صددرصد موافق با واقعست که چار پنج ماه با این زن نبوده اگر این زن بیست سالم باشه طلاق بده اینجا عده نداره چرا ؟‌برا اینکه احتمال حملی در کار عرض می شود که به طور کلی نیست .

ش