613
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
ٱللَّهُم صل علی محمَّد و آل محمَّد
مطلبی که به عنوان سوال حضور برادران دیروز عرض شد که تفکر کنیم تکرار میکنیم و جوابی که من فکر کردم عرض میکنم.
اگر اصل علت حرمت ازدواج بین مومن و مشرکه و کافر و مسلمه أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّار باشه بنابراین چنانکه در شرایع سابقه هم احیانا برای انبیا و غیر انبیا بوده است که مرد کافر زن مومنه و مرد مومن زن کافره احیانا این حکم در شریعت اسلام هم جاری باشد بر مبنای أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّار. اینو دیروز عرض کردیم.
(سوال) بله بله … باشه.
خب ولی اینجا یک اعتراض و یک جواب در کار هست بر این حرف. اعتراض این است که نص قرآن شریف در سوره بقره وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا خب این مربوط به مشرکه (سوال) بله؟ بله عرض میشود که قرآن رو باز کنید آقایون. سوره بقره آیه چند بود؟ 221
بله وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ مگه نص نیست؟ نسبت به مشرکات لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ. خب اگر مشرکه ایمان نیاورده است و در حال اشراک هست نکاح مشرکه باید حرام باشه و این آیه ناسخی هم درش وجود نداره در قرآن شریف.
بعدش وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا. به مرد مشرک شما زن مسلمان را به ازدواج نیاورید حَتَّى يُؤْمِنُوا تا آخر.
بعد أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ أللهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ الی آخر آیه.
خب ما اینجا دو مطلب داشتیم دیگه. یه مطلب این بود که آیا میشود مرد غیر مشرک که اینجا نهی از انکاح مشرک شده، مرد کتابی یا موحد غیر کتابی یا موحد کتابی، بالاخره کتابی، به مرد کتابی آیا میشود زن مسلمان را به ازدواج داد در صورتی که دعوت الی النار در کار نباشد؟ اگر مرد کتابی نتواند قدرت نداشته باشد که دعوت الی النار کنه بلکه زن مسلمه او را دعوت الی الجنه میکند آیا میشود از باب امر معروف، نهی از منکر و چه و چه استثنائا بگیم که این مرد کتابی میتواند با این زن مسلمه یا مرد مشرک با زن مسلمه ازدواج کنه؟ چیکار باید بکنیم اینجا؟ میگیم اینجا خلاف نصه دیگه، خلاف نصه. چون نص میفرماید که نسبت به مشرکین شما ازدواج برای مرد مشرک نسبت به همه مسلمان رو به طور کلی نفی کرده در اینجا. وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا این مشرکه کلا. مادامیکه ایمان نیاوردند این اصلا نمیشد بهش زن مسلمان رو داد.
خب اونوقت اضافه شده است بر مشرکین در سوره عرض میشود که تحریم بله؟ در سوره تحریم لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ ممتحنه لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ کی؟ کافر. به مرد کافر نه مشرک، به مرد کافر نمیشود زن مسلمان داد. پس از آیه بقره استفاده میکنیم که مرد مشرک را نمیشود زن مسلمان داد و از آیه ممتحنه استفاده میکنیم که کل کفار، چه مشرک باشند و چه غیر مشرک.
آیا میتواند أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّار در اینجا استثنائی بیارد؟ که اون نوعیت داره. این چون نوعیت دارد سلطه مرد بر زن که مرد بر حسب سلطهای که بر زن دارد میشود او را دعوت به نار کند اما در بعضی موارد اینجا به عکس شد. یا سلطهای نبود نه از مرد به زن و نه از زن به مرد، در اینجا میشود استثناء قائل شد؟ دیروز به عنوان شبهه عرض کردم که مثلا بله اما از خود آیه که نص است اولا، حالا دومشم عرض میکنیم، نص است اولا وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا چه دعوت الی النار باشد چه دعوت الی النار نباشد دعوت الی الجنه باشد این نص تمام این موارد رو میگیره.
و نسبت به وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ، نسبت به لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ ما ناسخی نداریم. اونی که هست در سوره مبارکه مائده هست که وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ بسم الله. اما نسبت به مشرکات ما آیه نداریم که آیه رو نقض کند یا فرض کنید که تخصیص بده. بنابراین نسبت به نکاح مشرکات به وجه العام این حرامه چه دعوت الی النار باشد نباشد، دعوت به جنت باشد نباشد این نصه. این مرحله اولی است.
مرحله ثانی: مرحله ثانی این است که حکمتی که ذکر میشود از دو حال خارج نیست. یا حکمت به نیت صد در صد است چون حکمت اعم از علته علت اخصه، یا حکمت علیت صد در صد است هر جا که این علت باشد این حکم هم هست چه مورد نص موجود و چه موارد دیگر حکمت اونیست که اکثرا اونجوریه. معنی حکمت اینه. حکمت غیر علت، حکمت در مقابل علت، علت حکمت اگر صد در صد است … در صد نیست در صد است یعنی در نوع موارد چنین است. چون در نوع موارد چنین است کلا حرام است. اگر گفته بشد چون در نوع موارد چنین است کلا حرام است کل از بین نمیره. یعنی اون مواردی که این حکمت هم درش نیست اون هم محکوم به این حکم هست. معنی حکمت اینه دیگه. در صورتی که علت صد در صد نباشد اگر علت صد در صد حکم این است که ذکر شده است که مثلا در سوره مبارکه مائده نسبت به خمر و میسر و انصاب و … انَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَ الْبَغْضَاءَ في الخَمْرِ وَ الْمَيْسرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَن ذِكْرِ اللهِ وَ عَنِ الصَّلَوةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتهُون بیّنه این علته که لحو بودنم به این حساب است چه.
اما اگر چنانچه حکمت است اگر حکمت نبود تعبیر این نبود. أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّار کلیت داره؟ نه کلیت که نداره. خود أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّار صد در صد است؟ خب نه بعضی وقتا مرد دعوت میکنه بعضی وقتا زن دعوت میکنه بعضی وقتا نه مرد دعوت میکنه نه زن دعوت میکنه پس این خودش نشانگر و مبیّن این مطلب است که این کلیت نیست. اگر زن غیر مسلم اگر زن مشرکه با مرد مسلمان ازدواج کند يَدْعُونَ إِلَى النَّار کلیت نیست. اگر مرد غیر مسلمان، کتابی با زن مسلمان ازدواج کند دعوت الی النار کلیت ندارد بلکه دعوت الی النار چیه؟ این اکثریت داره.
(سوال) اون نص داره آخه. اون نص داره اون نص داره. (سوال) نشد اونم نص داریم که علتش علت حرمت شراب فقط … نیست اونم دلیل داریم.
ما از نظر قاعده کلی اونجایی که میفهمیم این حکمت صد در صد است که تعبیر علت ازش میشه خب هر جا که این علت باشد این حکم هم هست هر جا نباشد… . اما اونجایی که ثابت نیست علت است یا ثابت است حکمت است ببینید سه مرحله است. یا ثابت است علت است یا معلوم نیست علت است یا حکمت است یا معلوم است که حکمته بله؟ حالا اینجا دو تای اخیره. در اینجا أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ علت نیست چون دعوت الی النار صد در صد نیست. المشرکین اگه بخوان مومنه رو مسلمه رو بگیره دعوت الی النار صد در صد نیست المومنون بخواد مشرکه رو بگیره دعوت الی النار این بیّنه دیگه صد در صده. یا ما احراز میکنیم که این حکمت است و صد در صد نیست یا اگر خیلی بخوایم پایین بیایم میگیم نمیدانیم علت است یا حکمت است. به نمیدانیم نمیرسهها، نخیر میدانیم که این علت نیست و میدانیم که صد در صد نیست.
حالا در احکامی که اینجوره مثلا ما زیاد داریمها مثلا راجع بله صلوات جهریه در صلوات جهریه و صلوات اخفاتیه … در روایات ذکر شده که سابقا در موقعی که این حکم صلات عرض میشود که وارد شد که نماز مغرب و عشا رو عرض میشود که بلند بخوانید و نماز صبح رو هم چنین حمد و سوره رو بلند بخوانید اما نماز ظهر و عصر رو اخفات بخوانید چیزی که ذکر شده در روایت چون چراغ نبود چراغ که نبود در تاریکی مردم نماز میخوندند اگر کسی میومد میومد مثلا در اون مسجد یا جایی که نماز میخونند نمیفهمید کسی هست پا میذاشت رو گردنش مثلا … مثلا. خب حالا که اینطور نیستش که. این حکمته. این استمرار دارد چون صد در صد نیست ولی در همون موقع هم ممکنه چراغ روشن کنند در همون موقعی که این سبب وارد شد مگه همه جا تاریکه؟ مگه در همه مساجد جای نماز همه جا تاریک بود؟ مگر همه جایی هم که تاریک بود و چراغ نبود مردم میومدن پا رو جای … مسجد میذاشتن؟ این حکمته. این نوعیت داره ولو در اون موقع نوعیت داشته و بعدا هم نوعیت نداره اما این حکم را مقرر فرمودند که نمازهای جهریه قسمتی لیلیه و نمازهای اخفاتیه قسمتی که نهاریه است.
در اینجام أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّار این یک بعدش در مورد بحث ما این است که حکمتی است که درصدش بالاست. بعضی وقتا درصدش کمم میشه. حکمت درصد بالا نسبت به مرد مخصوصا. اگر مرد یهودی یا نصرانی باشد زن مسلمان را ازدواج کند معلوم است که این مرد سیطره دارد بر اون زن نوعا، زن بر اون مرد سیطره داشته باشد این کم است، هر دو مثل هم باشند الاکلنگی باشه مثل هم باشند پنجاه درصد این هم کمه. اما سیطره مرد بر زن اصولا از نظر … و چه و چه و چه این نوعا مرد بر زن سیطره دارد و غلبه دارد پس أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّار.
پس ما برمیگردیم به اون مسئله دیروزی که امروز هم اشاره کردیم که اگر نص قرآن است در این دو سوره نص قرآن است که مرد کافر نمیتواند با زن مسلمان ازدواج کند بله أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّار ولکن علت نیست. یا مرد مسلمان با زن مشرکه نمیتونه ازدواج کنه يَدْعُونَ إِلَى النَّار در اینجا خفیفتره، زن مشرکه دعوت الی النار کند مرد مسلمان را خفیفتره الّا اینکه دیروز عرض کردیم چرا مرد مسلمان زن مشرکه رو میگیره؟ با اینکه زن کتابیه هست زن مسلمان هست؟ لابد یه مرجحاتی داره. چیه اون مرجحات؟ قدرت این زن در دعوت به اشراک خودش زیادتر خواهد شد مثلا، این یک جهت. جهت دوم اصولا مگه در ازدواج کفو بودن شرط نیست؟ اگر دو نفر میخوان شریک مالی بشن در این شرکت مالی سنخیت شرط است یا نه؟ کسی که هیچ شعور ندارد اصلا اقتصادی، کسی هم که درجه اول اقتصادیه شریک بشن؟ غلطه. شریک شدن مالی درش سنخیت شرط است. سنخیتی که بتوانند ادامه بدن این جریان مالی رو.
در ازدواج مخصوصا دائم، حالا منقطع مطلب دیگری است، در ازدواج دائم خب سنخیت لازم است بین این دو که به جای خراب نکشه به گناه نکشاند به انفصال نکشاند. این سنخیت در بین مسلمان و مسلمان معلومه. اونم نه کلا البته، هر مرد مسلمان و هر زن مسلمان نیست. بین مسلمان و مسلمان از نظر مبدا، بین مسلمان و کتابیه تا اندازهای، به عکس نه. اما بین مسلمان و … مشرکه فاصله زیاده. مسلمان که مراحلی را طی کرده است و در دیون کتابی دیون اصلی رو پذیرفته است این با زنی که اون رو به قبله میایستد این رو به بت میایسته. با این مفاصله چطور میتونن اتصال به هم داشته باشند؟ اما در صورتی که مرد مسلمان باشد و زن کتابیه باشد این نزدیکترند به هم ولاسیما میتواند این مرد زن را دعوت الی الاسلام کند و اگر هم نتواند زن نمیتواند مرد را دعوت الی الکفر کند که اگر زن مرد را دعوت الی الکفر کند ولو زن مسلمه باشد این نکاح باطل است این نکاح حرام است و درست نیست.
بنابراین ما نمیتوانیم در مقابل این دو نص بیایم بگیم که نخیر تشکیک کنیم که میتواند مرد مسلمان با مشرکه ازدواج کنه.
و اگر کسی سوال کند که امه رو چی میگید؟ میگیم این نص داره. نص داریم نسبت به امه ازدواجش نه، نص داریم و اونم حساب داره. چرا امه چرا دختری که در جنگ اسیر مسلمانها شده است این مملوک اون کسی که اسیرش کرده میشود حساب دیگری دارد.
کمااینکه قمار به طور کلی برد و باخت حرام اما برد و باخت در … جنگی و در عرض میشود مسابقههای جنگی این خوبه ولو برد و باخت. ولو برد و باخت باشه این جریان اهم و مهمه برای اینکه وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ برای اینکه بتوانید شما قدرت سرعت سیر هواپیما، تحت البحری، بری و چه و چه یا تیراندازی یا شنا اینا رو داشته باشید مسابقه میکنید و پول قرار میدید. در اینجا جریان اهم و مهمه. اهم در اینجا عرض میشود که مقدمه.
در جریان زنی که مشرکه است و اسیر شما شده است اینجا مدرسه شبانهروزی در حقیقت اسلام تشکیل داده که اینو بحثشو قبلا کردیم یه موقعی و حالا اشارتا عرض میکنم. که این زنی که حالا مرد رو مطلب دیگهایه این زنی که اسیر شما شده است و در دست شماست از سه حال خارج نیست یا باید بکشند او رو خب چرا؟ یا زندان کنند چرا بیت المال رو بخوره؟ یا آزاد کنن در بلاد مسلمانها چرا؟ ممکنه جاسوس بشه. چهارم این است که در خانه شما باشد مانند دختر شما مانند زن شما. این از حدود زندگی بهرهمند بشه و کم کم و کم و کم در اثر بروز اخلاقی و اسلامی ایشون مسلمان بشه. و لذا وقتی که مسلمان شد چه زن کنیزه چه مردی که عرض میشود که این عبد شماست وقتی که مسلمان شد أعتق رقبة مومنة در روایات در آیات رقبة مومنة رقبة مومنة چرا؟ چون فارغ التحصیل شده. این یک مرحله.
(سوال) بله؟ اون بله گذشته بله؟ دو آیه نه، اون اولیش که دومیش که نصه لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ این که نصه. نسبت به أُولئِكَ (سوال) أُولئِكَ حکمته بله. اونوقت این اولئک که حکمته این مطلب رو دیروز عرض کردم و باز عرض میکنیم این حکمت در اونجایی که هست يَدْعُونَ إِلَى النَّار هست، این حکمت در اونجا که هست علته. ببینید این حکمت در اونجا که هست علت است در اونجایی که نیست خب حکم رو نفی نمیکنه. چون این حکمت در اونجا هست علته بنابراین اگر یک زن شیعه اثنی عشریه چه چه چه با یک مرد شیعه ازدواج کنند اما موجب بشود که این مرد فرض کنید عرقخور است و مال برده است در این … چه است این زن رو به روز سیاه بنشاند و دعوت الی النار. جایزه این ازدواج؟ دعوت الی النار … دیگه. دعوت الی النار است دعوت انحراف. اگر این ازدواج موجب دعوت الی الانحراف باشد این باطله. کمااینکه اگر دو نفر با هم شریکند هر دو مسلمانند ولی یکی کلاه سر او میگذاره، ربا میخوره، ربا میخورونه چه میکنه، این شرکت از اول باطل است. اگرم اول معلوم نبود بعد که معلوم شد این شرکت … حاصل میکند.
در باب ازدواج همینطوره. ازدواج یک سنت اسلامیه است که یا مستحبش یا واجب است یا هر چه. اما اگر بخواد این زناشویی در اول یا استمرار زناشویی بعد از اینکه ازدواج شد موجب بشد که حدود خدا زیرپا بره إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ در اینجا چی میشه؟ در اینجا واجب است که اصلاح کنند و اگر نکنند در اینجا واجب است طلاق. که اگر زن و شوهرم راضی نباشه ….. راضی نباشند اینجا حاکم شرع طلاق میده. کمااینکه ما دیروز طلاق وارد کردیم جایی. طلاق … شرعی نه سال است بین این دو فاصله است و تمام ضررها و اذیتهایی که تصور میشد این مرد نسبت به این زن کرده و داره میمیره این زن. خب ما به این مرد تلفن کردیم و دیدیم که داره لگد میندازه با اینکه خیلی ملایم صحبت میکردیم ……… گفتم نخیر جنابعالی ……….. و اینو من فردا طلاق میدم. طلاق دادیم امضا کردیم و …
ببینید اینجور نیستش که أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّار در بعد حکمت اگر تحقق پیدا کرد در صورت تحقق ما اینو لاسیبیل بذاریم نخیر أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّار اینکه ببینید آخه نمیشه با ……….. دو تا دو تا شهر ما چهار تا، تهران پنج تا، نمیشه. أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّار این دعوت الی النار هر جا باشد علت است. در بعد حکم أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّار حکمت است حکمت به حساب موارد اکثری که دعوت الی الناره. موارد اقلی هم که دعوت الی النار نیست باز چیه؟ حرامه. حمل بر موارد اکثری. کسی که شنا بلد نیست تو دریا رفتنش حرامه، نزدیک دریا رفتنم حرامه چرا؟ المعاصیهم الله فمن حام حول الحمی اوشک ان یدخل فیها.
حالا اوشک هم نباشه حالا که وقتی که منع شد مثلا نگاه کردن معذرت میخوام نگاه کردن به سراپای بدن زن برهنه که محرم نیست حرام است. اصل حرمت چیه؟ به اونجاها نرسیده حالا که به اونجاها نمیرسه. به اونجا نرسیده پیرزن 120 ساله است زن 20 ساله است ولو این پیرمرد هیچی نخواهد شد ولی نگاه کردن حرامه. صحبت این نیست که در اینجا علت فقط، نخیر حکمت است و حکمت حکمت اکثری است.
در اونجا کل ازدواجهایی که چه در مرحله آغازینش و چه در مرحله استمرار اگر هیچ چارهای در کار نباشد که این لابدّ من است و حتمیست که حدود الهی زیر پا میرود در اینجا این ازدواج اصلش حرام و عرض میشود که استمرارش هم طبعا حرام خواهد بود.
خب دنباله مطالبی که مرحوم علامه حلی دارند. در جلد دوم صفحه 130 عرض کردیم که اول فرمودند:
و لا یجوز للمسلم ان ینکح غیر الکتابیه اجماعا و فیها قولان که اینو بحث کردیم.
خب بعد و لا لمسلمه، متن بعدی، و لا لمسلمه ان تنکح غیر المسلم بحث کردیم. و ان کان غیر کتابیا که آیهشه، و لو ارتد أحد الزوجين اینجا رو بحث میکنیم حالا. احد الزوجین اگر براشون ارتداد حاصل شد.
آقایون بین ملی و فطری فرق گذاشتند حالا عبارت رو میخونیم. و لو ارتد أحد الزوجين من نوشتم ملیا به حساب قرینه قبل، و لو ارتد أحد الزوجين قبل الدخول انفسخ فی الحال.
اگر زوجین هر دو مسلمان بودند یکیشون ارتداد از اسلام پیدا کرد انفسخ. اینجا تبیین لازمه. ببینید این زوج و زوجه هر دو مسلمان بودند اگر زوجه مرتد شد یعنی از اسلام به اشراک رسید خب باطله دیگه اما اگر زوجه مسلمه یهودیه یا نصرانیه شد چرا انفسخ است؟ آخه ارتد مگه هر دو رو نمیگیره؟ ارتد مگه مخصوصه؟ نه این زوجین مسلمین که اگر ارتداد پیدا کردند قبل از دخولش با بعد از دخولش فرق دارد، ملی با فطریش فرق دارد در تمام موارد ارتداد رو شما معنا کنید. شما همینطور دارید میگید و لو ارتد. اگر این زن مسلمه ارتداد پیدا کرد مشرکه شد بله یا انفساخ هست یا چه. اگر مرد مسلم ارتداد پیدا کرد یا مشرک شد یا کتابی شد این طبعا باطل میشه. پس نسبت به زن اوسع است از نسبت به مرد.
حالا چه ملی باشند چه فطری باشند. راجع به ارتداد بحث خواهیم کرد مفصل که حرف البته ما زیاد داریم در اینجا.
حالا ملی به این معناست که ولد و ابواه مسلمان یا ابوه مسلم، پدرش مسلم یا احد ابوین ولو مادرش مسلم که سه مرحله داره. یا هر دو مسلمانند یا پدر مسلمانه یا مادر مسلمانه چون این ملحق میشد به اشرف ابوین. اونی که متولد شده است در میان پدر و مادر یا یکی که مسلمانند این اگر بالغ شد مرتد شد این مرتد فطری است.
مرتد ملی کسی است که نخیر پدر و مادر مسلمانند نیست نخیر هیچی نیست این سه بعد نیست بلکه این آدم مکلف شد مسلمان شد بعد از مسلمان شدن که در ملت اسلام وارد شد از اسلام ارتداد پیدا کرد. یا اینکه مشرک شد یا یهودی شد یا مسیحی یا هرچه. این محور ارتداده.
(سوال) اشکال در چند جهت وارده عرض میکنیم حالا. ببینید ایشون میفرماید که و لو ارتد أحد الزوجين قبل الدخول انفسخ فی الحال. میگیم کلا چرا انفسخ؟ برای اینکه احد کجا بود؟ اگر زن مرتد شد مرتده شده است و کتابیه شده است چرا انفساخ؟ اگه مرتده شده است مشرک شده است انفساخ. اگر مرد مرتد شده است چه کتابی شده چه مشرک انفساخ. پس در این چهار بعد یک بعدش ایراد به ایشون وارده. پس کلا چرا فرمودند و لو ارتد أحد الزوجين (سوال) نداریم …. این موردی که میفرمایید نداریم یا اگر این زن مسلمان بود و یهودی یا نصرانی شد باطل بشه. و اگرم داشتیم قبول نمیکردیم به دلیل آیه مائده.
(سوال) چرا دلیل میخواد. اگرم ما دلیل داشتیم قبول نمیکردیم چون آیه مائده چی میگه؟ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ (سوال) صبر کنید مگر وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ این در انحصار کسی است که از اول کتابیه بوده؟ (نظر) میدونم ولی حالا اهل کتاب این هست یا نیست این زن یا نه؟ … ببینید وَ الْمُحْصَنات یعنی زن عفیفه کتابیه را میتوانید شما ازدواج کنید یا استمرار چون خود ازدواج با استمرار، استمرار دنبال ازدواجه که ازدواج مهمتر از استمراره. ازدواج یا استمرار هرجا استمرار حرام است ازدواج هم حرام است اگه از اول بوده، هر جا ازدواج حرام است استمرار هم حرامه. حالا در اینجا اگه یه زن مرتده شد مسیحی یهودیه این کتابیه هست یا نه؟ خیلی خب ابتداش جایزه؟ بله خب استمرارشم. نمیخوایم قیاس کنیمها همون.
حالا پس در این مربع ما یک یک ضلعشو به ایشون ایراد داریم که اگر زن مسلمه ارتداد پیدا کرد و یهودی یا نصرانی شد چه اشکال داره؟
(سوال) آخه اینا مشرک نیستن که، این کتابین. (نظر) اینا کتابین آخه. یهودی اهل کتابه.
حالا ایشون میفرماید که بعد میفرماید که قبل از دخول انفسخ فی الحال و یقف بعده علی القضا العده الّا ان یرتد الزوج عن خصلته فینفسخ فی الحال.
فرق گذاشته در این فرق هم ما ایراد داریم. ایشون میفرماید که اگر ارتداد فطری باشد در همان آن انفساخ حاصل میشه. البته در سه بعدها در یه بعد نه. برای اینکه زن ارتداد به شریعت کتابی پیدا کرد که انفساخ نیست. ایشون میگوید اگر ارتداد عن فطره باشد در همون حالی که احد الزوجین مرتد شدند انفساخه طلاق نیست معطلی هم نیست. هیچ معطلی و طلاقی هم در کار نیست. این حرف درسته ولیکن نسبت به زنی که ارتداد پیدا کرده و کتابی شده است اون رو قبول نداریم.
بعد راجع به ملی، قبلش ملیه دیگه به دلیل …..
و لو ارتد أحد الزوجين قبل الدخول نسبت به ارتداد فطری قبل دخول، بعد از دخول هرچه میخواد باشد فرق نمیکند ولیکن نسبت به ارتداد ملی میگوید که اگر قبل الدخول ارتداد پیدا کرده است در اون سه بعدی که قبول داریم انفسخ فی الحال، قبول داریم انفسخ فی الحال. و یرتد بعده یعنی بعد از دخول علی القضا العده. اگر بعد از دخول ارتداد حاصل شده در اینجا باید عده برطرف بشه انفصال حاصل نمیشه. میگیم چرا؟ مگر ارتداد انفصال ایجاد نمیکنه؟
ارتداد این (سوال) فرق میکنه فرق میکنه ببینید میگد که اگر عده هنوز تمام نشده است انفصال نیست، عده که تمام بشه انفصاله. این تعبیر ایشون اینه دیگه. میگد که (سوال) نسبت به غیر آخه. عده دو بعد داره: یک بعد نسبت به شوهرش (نظر) بله؟ چطور؟ خیلی خب (نظر) بله خب، میخواد بگه عبارت چی میگه؟ و لو ارتد أحد الزوجين قبل الدخول انفسخ فی الحال. اینجا عده نیست دیگه اینجا عده نیست. خب و یقف بعده یعنی بعد الدخول، و یقف بعد الدخول علی القضا العده. اگر عده منقضی بشه یعنی در اون حالی که بعد از دخول اون مرتد شد در اون حال فاصله هست طلاق نیست فاصله هست طلاق نیست. عده که تمام شد فاصله کلا تمام فاصله کلا ایجاد میشه ولکن اگر در ضمن نتیجه اینجاست اگر در ضمن عده ایشون برگشت و از ارتداد خارج شد مسلمان شد میگه این زوجیت باقیه اما میگه در ضمن عده برنگشت زوجیت باقی نیست.
میگیم چرا؟ به چه حساب؟ برای اینکه اگر ارتداد حاصل شده مصداق خیلی بیّنش عرض میشود که ایشون بعد از دخول ارتداد حاصل کرده مرد یعنی مرد مسلمان که زن مسلمان داره این مرد مسلمان برگشت مشرک شد یا مسیحی یا یهودی خب در اینجا لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ نمیگه؟ این لا هُنَّ، ببینید اصن نص آیه اینه. نص آیه در ضمنه . لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ در سوره ممتحنه وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ کجا رو میگه؟ بعد از ازدواج رو. یعنی این زن که ازدواج کرده بوده است با یک مرد کافر و حالا اومده است در مدینه، اینجا لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ نص اینه. وقتی که نص اینه بنابراین در اینجا انفصال هست. انقضای عده یعنی چه اصلا؟ مگر آیه دارد که بعد از دخول و قبل از دخول؟ اعم است از اینکه که قبل از دخول باشد بعد از دخول باشد هر چه میخواد باشد.
الّا ان یرتد زوج عن فطره فیفسخ فی الحال. میگیم چه فرق میکنه؟ زوج فقط زوج اگر زوج ارتداد فطری است فی الحال منفسخه. در کجا؟ در اونجا که بعد از دخوله. میگیم چه بعد از دخول، چه قبل از دخول، ارتداد فطری، غیر فطری، عرض میشود که در اونجایی که ارتداد حاصله و ارتداد موجب انفصال است انفصال فی الحاله. دیگه انتظار بعدی رو ما نخواهیم داشت که بعد یعنی چه مثلا؟
ما میگیم و للحال فی الارتداد مطلقها فطریا و ملیا قبل الدخول و بعده هو الانفساخ فی الحال قویه تلک المفاصله علی ای حال. این مفاصل حاصل شد دیگه که نصوص آیه است.
و لا یحق لمرتد مطلقا الرجوع فی العدی اختصاصه بالطلاق. آقایون میگن که اگر این زن در حال عده است اینطور میفرمایند که حالا انفصال حاصل شد در هر جایی که انفصال حاصل شد قبل یا بعد، فی العده بعد در یک جا انفصال حاصل شد آقایون میفرمایند که اگر این مرد مرتد ملی است در ضمن عده اگر برگشت مسلمان شد میتواند به این زن رجوع کند. جوابش چیه آقایون؟ این حرف قبوله؟ این مرد منفصل نشد این مرد به جهت ارتداد منفصل نشد یا نه؟ در جایی که منفصل شد داریم بحث میکنیم. این مرد وقتی که مرتد شد منفصل شد از این زن مسلمان. منفصل شد یعنی چه؟ مثل اینکه مرده نه اینکه طلاق داده. طلاق که نیستش که. مثل اینکه مرده. حالا طلاق که نیست. وقتی که منفصل شد اگر در ضمن عده که عده هنوز تمام نشده چون بعد از دخوله، در ضمن عده این مرد برگشت مسلمان شد حالا میتوند در این ضمن عده رجوع کند یا نه؟
(نظر) بله؟ احسنت جوابش همینه. انفساخه طلاق که نیست. ما در باب طلاق داریم که وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ في ذلِكَ در باب طلاقه فقط. در انفساخ که نیستش که. پس آقایون که میفرماید که میشود رجوع کند در عده این حرف برخلاف نصه چون نص در قرآن شریف فقط در مورد عرض میشود که رجوع در عده است نسبت به چی؟ نسبت به طلاق. نسبت به موت که رجوع ندارد. نسبت به طلاق رجوع دارد در مواردی اما نسبت به اونی که نه انفصال به موت است و نه انفصال به طلاقه، به انفساخ است در انفصال به انفساخ عده دارد اما عده رجوع نیست عده بائنه. ما عده بائن چند جور داریم دیگه. یکی از عدههای بائن همینه که این مرد با این زن عمل جنسی انجام داده است و عرض میشود که مرتد شده است، به وسیله ارتداد مصداق حاصل شده انفساخ که حاصل شد فی الحال، در اینجا خب طلاق طلاق بائن است. طلاق بائن به این معنا که خب نمیتوند به این زن در عده رجوع کند.
عرض میشود که بله بعد میفرماید که و عده مرتد عن فطره عده الوفات و ان غیرها عده الطلاق. باز چرا؟ اگر مرد ارتداد فطری پیدا کرد عدهاش عده وفاته اربعه اشهر و عشرا. و ان غیرها عده الطلاق.
ما میگیم بل هما عده الوفات فقط من حیث تقسیم ترک مطلقا. اگر آخه این عده در چند جهته دیگه. من حیث تقسیم ترکه است از لحاظ تقسیم ترکه به طور مطلق این عده وفاته و از لحاظ اینکه این زن بتواند ازدواج کند در … طلاق. نسبت به خود زن که بتواند ازدواج کند عده عرض میشود که طلاق است هر دو یا عده وفات است هر دو.
بل هما عده الوفات فقط من حیث تقسیم ترکه. مهما کانت عده الطلاق من حیث حل الزوج الاخر. تقسیم میکنیم، از نظر تقسیم میفهمیم که عده … و از نظر اینکه ازدواج دیگر بکنه عده …
(سوال) بله؟ آخه ایشون اینطور میگه میگوید که و عده المرتد عن فطره عده الوفات، اینجا عده وفاته. خب در عده وفات زن حق دارد در خانه شوهر باشد نفقه بخوره یا نه؟ تقسیم ترکه رو این حسابه. آره دیگه ما که از نظر نص آیه بقره میگیم تمام ولی در مادامیکه که این زن در عده مرد است نفقهخوار هست یا نه؟ در ترکه باید اینو منها کنن دیگه. خب عده وفات رو منها کنند یا عده طلاق رو؟ بله؟ خب عده طلاق که نیستش که. از نظر تقسیم ترکه عده وفاته ولی از نظر ازدواج چرا عده وفات باشه؟ عده طلاقه.
بعد اینجا که ولو اسلم زوج الکتابیا ثبت اقض قبول. این رو کدوم حساب؟ به حساب … . اگر زن و مردی هر دو کتابی هستند ولکن مرد مسلمان شد میگیم مرد که مسلمان شد زن که کتابی است به نص آیه مائده ازدواج درسته اما اگر مرد عرض میشود که یک مرد کتابی با یک زن مشرکه ازدواج کرده بود این مرد کتابی مسلمان شد اونوقت این زن مشرکه چی میشه؟ انفصال حاصل میشه انفصاله.
و قد تقدم حل ازدواج له مطلقا ولو اسلمت دون قبل الدخول انفصال الی آخر.
اللهم الشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا بما تحبوا و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا. و السلام علیکم ٱللَّهُم صل علی محمَّد و آل محمَّد