بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اللهم صل علی محمد و آل محمد
بحث متعت نسا بحثیست که حدود ده پونزده از نظر منسوخ شدن و یا منسوخ نشدن نسبت به اون هست و از نظر اصل متعت نسا یا سلب کلی و یا ایجاب کلی و یا مرحله بینهما نیز اقواله. بعضیها که عده ای از اهل تسنن باشن سلب کلی کرده ان و مسلما میگویند که بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یا در زمان حیاتشون این مسلم بعد وفاته این نقض شده یا خود پیغمبر بزرگوار در زمان حیات نقل فرمودن یا بعد از وفات اون حضرت نقل شده است و بعضی ها ایجاب کلی قائلن که مثلا میگویند حتی ممکن است بر دختر یک روزه را گفتن عقد منقطع کنیم عقد دائم یک اصلا زمینه ایست از نظر شهوانی در کار بعضی ها طریقه بینابین رفته ان در فتوا که متعت نسا هست اما شرایط سنی داره و شرایط دیگر داره شرایط سنی دارد و شرایط مهر دارد و شرط مدت دارد و چه دارد و چه دارد.
ما بجای اینکه برویم دنبال اقوال برحسب عمومات آیات نکاح تایید شده است که عقد منقطع که عقد خاصیست هم در ضمن عمومات آیات نکاح است و هم نص آیه سوره نص بحث میکنیم سوره نسا آیه بیست و چهارم البته در آیه بیست و سوم محرمات را خداوند ذکر فرموده است چه محرمات نسبی و چه محرمات سببی و چه محرمات رضائی.
محرمات دیگر هم در بعضی دیگر از آیات قرآن ذکر شده بعد والمحصنات من النسا زنهایی که محصنه هستند حرام است انسان با اونها ازدواج کنه کدوم محصنات یعنی عفیفات محصنات محصن و محصنه در قرآن شریف چاهار مصداق دارد احصان و محصنه حفظ شده در بعد ازدواج البته ولذا در ابعاد دیگر مطلب دیگریست در اینجا و المحصنات من النسا یعنی زنای شوهردار انسان با زن شوهردار ازدواج کنه یعنی چه این حرامه اما یکی از معانی محصنات حرائره در بعضی آیات با زنی که کنیز نیست حره است ازدواج نکنید میتونید دیگر از معانی محصنات عفائفه زنهایی که عفیفه هستن و همچنین محصنات نسا که محرمه است یعنی زنهایی که بوسیله شوهر داشتن حفظ شده ان از حاجات جنسیه.
بعضی احصانها درونیست بعضی از احصانها برونیست احصان درونی اینست که این زن و یا این مرد از نظر درون بقدری تقواشون قویست که دنبال کارهای غلط جنسی نمیرن احصان برونی دوجور است یک احصان برونی شخصیست زن شوهر دارد و یا مرد زن دارد. شوهرداشتن زن جلوگیر است از انحراف طبعا و زن داشتن عرض میشود که مرد هم جلوگیر است ازاینکه انحراف پیدا کند. بعد دوم عرض میشود که خارجی احصان این است که این مرد و یا این زن در یک مجتمعی هستن که این مجتمع همش دعوته به عفاف میکنه همش نهی میکند از امور تخلفات جنسی اینم احصان. احصان بوجه العام یعنی نگهداشتن محصن و محصنه نگهداشته شده در امور جنسی یا محصن بودن و محصنه بودن ازنظر درونی عفاف ازنظر برونی شوهر داشتن و زن داشتن ازنظر برونی در اجتماعی که در اون اجتماع زندگی میکنن.
خب الا ما ملکت ایمانکم این آقایون معنی داره بعدا آیا انسان دارای متصل است یا منفصل اگر استثنا در اینجا متصل باشد یعنی زنهایی که کنیز شما هستن و شوهر دارن میتوانید با زن شوهردار ازدواج کنید اینکه غلطه که این آیه رو توجه کنید آقایون فکر کنید ما بحثمون این نیست فعلا کتاب الله علیکم و احل لکم ما وراء ذلکم اوحل لکم ما وراء ذلکم نفس است که تمام زنها بر مردهایی و مردهایی بر زنهایی غیر اونچه اینجا ذکر شد خصوصا و غیر اون زنها و مردهایی که در آیات دیگر ذکر شده است که قبلا بحث کردیم احل لکم ما وراء ذلکم اما چجور ان تبتغوا باموالکم محصنین غیر مسافحین کسانی هستن زیادم هستن وقتی بهشون گفته میشود که و حرم ذلک علی المومنین چیکار میکنی که نکاح غیر زانی با زانی غیر تائبه نکاح زن عفیفه با زانی غیر تاعف که قرآن میفرماید و حرم ذلک علی المومنین این چیکارش میکنی اگر بخوان قرآنی جواب بدم که میدم و یک جملش بر سر زبانهاست میگن آیه نقص شده با چی نقص شده خب گروهی هستن که پاسخ پیدا نمیکنن بعضیا میرن سراغ این جمله مبارکه و احل لکم ما وراء ذلکم میگن احل لکم ما وراء ذلکم نفی کرده است و حرم ذلک علی المومنین رو یعنی مطلق نص را نفی کرده است این یک.
دوم محرز باید بشد که اون که میخواد ناسخ باشد بعد نازل شده اونیکه منسوخ قبل آیا آیه مبارکه نور قبلا نازل شده که و احل اگرم نفیه نفی کنه این دوم
سوم اول و دوم را ما به میان نمیاریم برحذر میگیریم سوم خود آیه احل لکم ما وراء ذلکم ان تبتغوا باموالکم محصنین غیر مسافحین کم کین کم مرد ها نسبت به زنها و زنها نسبت به مردا.
اگر مردی با مال خودش ازدواج میکند با ماوراء ذلکم بعنوان احصان و زنی از ماوراء ذلکم ازدواج میکند با مردی بعنوان احصان زانی کیه زانی محصنه مردک زانی پول میده برای زنا محصنه برای احصان کاری میکنه برای عفافه یا نه دامن میزند به مردی که میرد معاذالله فاحشه خانه و یه زنی صیغه میکنه و پولم میده این دامن میزند به بی عفتی یا زنی که با یک مردی که زانیست فرض کنید ازدواج دائم یا منقطع این دامن میزند به زناکاری. مثل اینکه آقایون فرصت ندارن بعدشم نگاه کنن ان تبتغوا باموالکم محصنین غیر مسافحین احصان دو بعدیست مسافحه هم دوبعدیست با سین احصان مردی که میخواهد با زنی ازدواج کند با این ازدواج هم خود را حفظ کند از زنا و هم زن را و زنی که میخواد ازدواج کند با مردی در این ازدواج هم خود را حفظ کند از زنا هم مرد را.
خب اینو عرض کردم بحث اصلی و مفصلش قبلا شده بحث در این آیه مبارکس فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجورهن فریضه سه احتمال در اینجا هست سوره نسا آیه بیست و چاهار فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجورهن فریضه سه احتمال یک اینکه بحث دنبال حلیت ازدواج با نسا است اگر ازدواج دائم داشته باشیم این یه احتمال احتمال دارد که نخیر فما استمتعتم در اختصاص ازدواج منقطع است سوم فما استمتعتم هم ازدواج دائم رو میگیرد و هم ازدواج منقطع رو این سه احتمال.
بنابر مبنای احتمال سوم این دو نکاح که هردو مصداقن از برای نکاح آیا مصداق اجلاع و اعلای در فما استمتعتم به منهن نکاح دائم است که نکاح منقطع در ضمن باشد یا نکاح منقطع است که نکاح دائم در ضمن باشد این چاهار احتمال اون احتمالی که ما از خود آیه با انصاف و با دقت بدست میاوریم آخرین احتمال است که این فما استمتعتم شامل نکاح دائم و منقطع هست اما محور حکم و محور دلالی از ابعاد گوناگون نکاح منقطع است درحاشیه اش نکاح دائم با اینکه اگر لفظ مطلق نکاح یا عام نکاح ذکر شود مصداق اجلا و اعلا کدامه؟ نکاح دائم اگه گفتن فلان شریف مصداق اجلا صحیح واقعیست یا به شرطه؟ صحیح واقعیست
در نکاح هم اگر گفته شود فلان کس با فلان زن ازدواج کرد نکاح انجام داد مصداق اجلا و اعلا نکاح دائم است و نکاح منقطع هم در ضمن مگه برای کسانیکه میخوان زنا میکنن مطلب دیگری نکاحه بعض النکاحه چون موثقه اما در این آیه مبارکه قضیه بعکس است اصلا یا فما استمتعتم به منهن احتمال سوم است که در انحصار نکاح منقطع باشد آیه کمااینکه آیه در اصل یا ارجع پس این آیه البته این از باب موضوع عرض میکنم اصل موضوع که بعد بحث میکنیم این آیه مبارکه در این چاهار احتمال یه احتمالش که قابل پذیرش هست گرچه مقداری صحبت دارد اینست که مراد از فما استمتعتم به منهن هردو است.
بنابراین اما احتمال قوی تر که از خود ملامح آیه و از جملات آیه استفاده میشود این است که نکاح منقطع است یا نکاح منقطع است فقط و یا نکاح منقطع است در اصل و نکاح دائم در ضمن نکاح است رو آیه آیه فکر کنید اکتفا به آنچه را که ما در تفسیر نوشتیم نفرمایید من اشتباه نمیکنم در تفسیر مفصل نوشتم حدود سی صفحه اینجا برای رفع خستگیتون وقتی که در لبنان داشتم کامپیوتری اینو عرض میشود که حروفچینی میکردن دخترا اینکارا رو میکنن اونجا یه دختره امد گفت جناب دکتر شما در نکاح منقطع زیاد نوشتین گفتم به نفع شما نوشتم چون تعداد شما بیشتر از مرداست آیا تعدادی که نمیتونن ازدواج کنن چون از مردها بیشترن سماق بمکن یا تو خیابون برن یا ازدواج کنن بالاخره قانع شد این سی صفحه ما راجب نکاح منقطع نوشتیم عرض میشود که بله
حالا این فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجورهن فریضه یا نکاح منقطع فقط مراد است در اینجا یا نکاح منقطع اصل است و نکاح دائم در عرض میشود که در حاشیه قرار میگیره این اشاراتی که از نظر آیه عرض کردم و دسته بندی آقایون فکر کنید تا شنبه من جوابی عرض میکنم و آقایون هم فکر بفرمایید تا یکشنبه بله تا یکشنبه معذرت میخوام.
خب از نظر اقوال ببینید یه وقتی ما از آیه چنین میفهمیم اما روایات برادران سنی که برخلاف جواز نکاح منقطع فتوا میدهن نوعا روایات اونها مطابق حرف اونهاست روایت اونها اینطوره خب اینجا بحث داریم باهاشون میگیم اگه تمام عالم پر از روایت شیعه و سنی شود برخلاف یک اشاره مستقر قرآن فتوا بدهد قبول نیست ولی اینجا اینطور نیست اینجا اقوال و روایات سنی مانند شیعه و شیعه با سنی همه اتفاق دارد متفق الفتوا متفق الروایه است براینکه این آیه فقط نازل شده است در متعت النسا حتی میخونیم روایتشو.
ابن عباس وقتی آیه رو میخونه احیانا اینطور میخوند میگفت فما استمتعتم به منهن الی اجل مسمی فآتوهن اجورهن فریضه الی اجل مسمی جزو آیه نیست میخواد بگد اونقدر واضح است که این آیه مخصوص است به متعت النسا که الی اجل مسمی بیاری مسئله ای نیست کمااینکه نظیرش یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک بقدری فی علیا واضح بود که ابن عباس و کی و کی قرآن یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک فی علیا در قرآن نیست ولی فی علیا میاورد بعضی وقتا نه همیشه میاورد برای چی برای اینکه انقدر روشن بود که آیه تبلیغ مربوط است به نص خلافت علویه صلوات الله سلام علیه که اینا منکر نبودن مخصوصا در زمان پیغمبر اکرم این روایتی که در این باب هست آقایون به تفسیر مراجعه خواهید فرمود ما در اینجا مقادیری رو نقل کردیم هم از اقوال و هم از رواایت.
عرض میشود که عن البخاری حدیث مفصله کاری نداریم حدیث خیلی مفصله اقوال من اول براتون نقل میکنم در صفحه چارصد و بیست و هشت جلد ششم المجلد ثابت الفرقان پاورقی صفحه چارصد و بیست و هفت عن ابن عباس انها محصنه یعنی لم معنا چون یک معنی احصان اینست که حرف همیشه هست و کان یقرع فما استمتعتم به منهن الی اجل مسمی فاتوهن اجورهن الی آخر وقد اختلف فی نسخ ببخشید وقد اختلف فی نسخ المتقطع النسا به خمسه عشره والخمس پونزده قول ازبرای سنی هاس که فقط یکیش قبوله اونم که نقل نشده بقیه که نقل شده چقد مونده چقد نمونده چنین چنانه خب این پونزده قول رو ملاحظه میکنید کان رخصتا فی اول الاسلام ثم لها عنها رسول الله صلی الله علیه و سلم یوم خیبر دو لم تکن مباحتا الی عند الضروره فی اوقاته ثم حرمت آخر سند حجه الوداع اینهم سوم لایحتاج الی الناس و انما ابیحت الایام نفی میکنیم که اگه نفی بکنن باقی بشه میگه فقط سه روز پیغمبر بزرگوار حلال کرد و بالقطاعها تنته الحباء اینم درسته چاهار کانت مباحتا ثم نهی عنها فی قضرت اینهم پنجم ابیهت عاما اوفاها حرب اوفا ثم نهی عنها ششم ابیهت فی حجه الوداع ثم نوحی عنها هفتم اوریحت ثم نهی عنها یوم الفجر هشتم اوریحت یوم الفتح و نهی عنها یوم نهم ما حلت الا فی عمره القضا عمره قضا به حساب اینکه مسلمونا عمره قضا انجام بدن و دیگه اونجا کسی همراهشون نبوده و مباح شد که همونجا اونم مدعه سیاه مدعه زنای مشرکه رو مثلا که اینا در برن دهم فی زنا لم تبحتحته فی الاسلام قال النهار ان حسب النهار حضرت علیه عایشه سلام الله علیها ایشون تحریف بقیه وقتی فرمودند یازده اریحت ثم نهی عنها فی خیبر ثم اذلت فیها یوم الفخر ثم حرمت و الی حین صلاه صلاه تحریم دوازده اوریحت فی صبرالاسلام ثم حرمت یوم خیبر ثم اریحت فی غزوه ثم حرم سیزده اریحت فی صدر الاسلام و ام اوفا گیج شدن چی میگن اینها مثل اینکه بعضیا طرف قلم دارن هی میخوان بنویسن ما طرف نداریم میخوایم سند اونهارو نقد کنیم که غلطه العلم مغطه جاهلیه اوریحت فی صدر الاسلام و ام یوم الفجر قضا بحرمت یوم خیبر و غزوه تبوک و حجه الاسلام چهاردهم اریحت ثم نسخ ثم اریحت ثم نسخت ثم اریحت ثم نسخت این تسلسل عبارت عرض میشود که پونزدهم اریحت سبعا و عام العوسا و غزوه حج فی الوداع راجع احکام القرآن سه صد و هشتاد و دو صحیح مسلم یک سیصد و نود وچاهار زاد المعاد یک یک چارصد و سی و چارصد و چهل و سه فتح الباب که بالاسر منه هدیه کرد وقتی که ناهار رو گفت ایشون نه شیعس نه سنی فتح الباری نهم صد و سی و نه ارشاد هشت چارصد و چهل و یک و شرح بله خب دیگه اون حدیثه به نفع ما شد برای اینکه در این فتوای فقها من از این فتح باری زیاد نقل کردم و خب گفته شده وشرح صحیح مسلم لنبوی شیشصد و بیست چاهار چارصد و سی و شرح یک زرقانی دو بیست و چار این اقوال.
این اقوال البته همشون روایاتی دارن و مثلا ادله ای به خیال خودشون دارن اما اقوال ببخشید روایات عرض میشود که گم کردم پیدا میشه الان بله خب این اقوالی که اخراج شده فالقول الاول اخرج این اقوالی که اینها فالقول الاول اخرج حدیثه خمسه من ائمه صحائا فی صحائا و غیرهم من الحدیث این این پونزده قولی که نقل کردیم که صحیح بخاری صحیح مسلم سنن ابن مهاجر سنن دائمی صحیح سرمدی سنن موسائی و لقد اختلفوا فی تحریمها یوم خیبر و من قائل انه صحیح کالباقی ایام و حکاح عنها زرقانی فی شرح الماده صفحه بیست و چاهار و من قال منه شی لا احد من اهل سیره و روایه العسر شصت و روضه عن سه دویست و سی و هشت و ثالثا یقول انه غلطا و لم یقع فی باهم دعوام دارن البته و لم یقع فی غزوه خیبر تمطع بالنسا یسری ابواء و حکاه عن زرقانی فی شرح المواحد دو دویست و سی و نه و فی شرح الموثق سه بیست و چار و رابع عن یقول ان التاریخ فی الحدیث انما هو النهی عنه حمرا اهلیه لا فی النهی النکاح المنقع فتوهم بعض الرباط و جعله ظرفا لتحریمها اصن غلط نقل کردی قاله ابن عینه کما فی سنن البیقهی هفت دویست و یک و زاد المعاد یک چارصد و چهل و دو فکیف خفیها هذا الوقت عن فاحشه کبیره من العلما و منه الشافعی و ذهبوا الی تحریمها یوم خیبر الی آخر.
اونوقت کسانیکه باز رای به حلیت دارن جابر بن عبدالله انصاری ابوسعید الحدیبی ابن رشد فی بداعه المجتهد همشون تمسعنا فی رسول الله دارن در اینجا چون معرکه آرا زیاد است ما اینو محول میکنیم به جلسه بعدی و فعلا روی آیه اون مقداری که لازم است ما فکر میکنیم و قبل از اینکه فکر کنیم مسئله عرض کنیم برادران که شاید قبلا هم گفته باشم مثل اینکه
ما این دوسالی که در مکه مکرمه بودیم و خیلیم سخت گذشته چند مرتبه ما رو در اشراف دینی دعوت کردن اشراف مسجدالحرام که وزیر قضا اونجا بود و دیگران و دیگران امام هم هست در اونجا بود به من کلمه الواحد گفتن ما شما رو قبول داریم چون متعصب نیستید شیعه اید اما شیعه رافعی شیعه متعصب نیستید بعضی مسئله هست ما قبول نداریم بعضیا رو اصلی بعضیا هیچکدوم بعضیا هردو چون اینجوره میخوایم سوال کنیم شما متعت النسا رو قبول دارید یا نه گفتم بحث میکنیم گفتن اخه هرکس قائل متعت النسا باشه قائل به زناست گفتم قرآن اجازه زنا داده؟ اگر زناست شما که قبول دارید فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجورهن فریضه که قبول دارید این راجب همه قبول دارید گفت بله گفتم چیزی که همه قبول داره خدا اجازه زنا داده پس زنا نیست بگید نص شده یا نشده اگرم نص شده نکاح نص شده زنا که نص نشده ساکت شدن بعد گفتن خب نص شده من گفتم نص شده آیا خود شخص پیغمبر بزرگوار میتواند این حکم الهی که در قرآن نص دارد نقض کند سنت میتواند قرآن را نقد کند به روایت بحث کردیم بعضیا گفتن میتونیم بعضیا نمیتونیم.
یادم است با یک استاد الجزیره ای یا کجایی در عرض میشود که فرودگاه سوریه ما بحثمون شد گفتم چیکار میکنی گفت من فقه مالکی درس میدهم گفتم مالک یملک نفسه فی الفقه گفت نعم گفتم چطور نعم آیا سنت قرآنو نقد میکند گفت نعم گفتم و اذا المالک لایملک گفت چطور بحث کردیم گفت من وقت ندارم میخوام سوار شم سریع میخوام برم دو سه ساعت نشستا آیه خوندم براش نص آیه سوره مبارکه کهف و آیاتی دیگر که عرض میشود که حض میکند التجاع را و ابداع را به نص قرآن شریف اتل ما اوحی الیک من کتاب ربک لا مبدل لکلماته و لن تجد من دونه ملتحدا گفتم پیغمبر ملتحدی غیر از قرآن نمیتونه داشته باشه چطور اینو نقد کنه گفت من دو سه نفر بودن استادای دانشگاه گفتن بعدا گفتم بعدا نمیری گفتن حالا ایشون میخواد بخوابه نخوابید البته ایشون چایی میخورد و ناهار میخورد.
در جلسه اشراف دینی گفتم خود پیغمبر بزرگوار نمیتاند نص کند تا چه رسد خلیفه المسلمین عمر رضی الله تعالی عنها جمیعا البته اونجا اون نقد کند صبح شد گفتن چطور میشه فلان گفتن به عقیده من بدترین اهانت به خلیفه مسلمین عمر شده فریاد میومد مسجدالحرام دادوقال میکنی چرا به خلیفه المسلمین عمر نسبت فقه دادن نسبت کف دادن ضل دادن گفت چی میفرمایید آقا گفتن سه آیه در سوره مبارکه مائده هست و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون ظالمون کافرون سه تا آیس خیلی فاصله کم صفحه صد و چهل و هفت خب این معنیش چیه من براش توضیح دادم گفتم کسی که در موقف حکم و بیان حکم الهیست اگه در موقف است که پس سکوت کند این کافر است ظالم است یا تا چه برسه کسی که در موقف حکم کردن و فتوی دادن است و در خلاف ما انزل الله حکم کند چی میشه اظلم و اکبر شما داری جار و جنجال همینطوری شما دارید خلیفه المسلمین رضی الله تعالی عنه که نیست شما دارید خلیفه المسلمین رضی الله تعالی عنه را شما دارید افسق و اکبر و اظلم میکنید واویلا وافریادا ما دسته راه میندازیم پیاده راه میریم گریه میکنیم میکنیم.
خب پس چی گفتم گفت آخه شیوخ گفتن گفتم سیوخ گفتن شیوخ نگفتن چرا اهانت به خلیفه المسلمین کردن خلیفه المسلمینو دارن از اسلام خارج میکنن و بدترین کفر و بدترین ظلم و بدترین فسقو نسبت میدن و حتی خود این حدیثی که جعل کردن دلیل است براینکه پیغمبر نص نکرده این داده برای شما برای اینکه نقل حدیث من متعتان کانتا فی ضمن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم حلالا و انا احرم احرمهما این است که در زمان پیغمبر متعت الحج و متعت النسا حلال بوده پیغمبر حرام کرده کانتا فی ضمن یعنی تا آخرین لحظه دیگه و انا احرمهما یعنی ابوبکرم حرام نکرده عمرم تا حالا حرام نکرده حالا داره میکنه.
کاری که پیغمبر نمیتوانست بکنه و پیغمبر در زمان خودش نه با کتاب و نه با سنت با سنت نمیتونه نه با کتاب و نه با سنت نص نکرده و آیه بطور استمرار باقیست و تبعا احکام الهی الی یوم القیامه باقیست چه آنچه را کتاب تنصیف کرده است که اصل است و آنچه را که سنت دارد مخالف قرآن نیست الی یوم القیامه هیچ شخصیتی نمیتواند حتی خود پیغمبر نص کنه چطور شما نسبت به خلیفه مسلمین عمر نص کردی این بدترین فحش است بدترین هرزه است بدترین ناسزاست که خلیفه المسلمین دوم شما دادی و از پیغمبر سوم بعدا بعنوان شوخی اون امام مسجدالحرام گفت خب آقا بله اینطوریه دیگه مثل اینکه باید عوض کرد ولی حالا میشود ما ازشما استفاده کنیم که چنین جریانی بشه گفتم ما مهمانیم از به ما بدید شما که مهمان.
ببینید اگر با منطق انسان صحبت کند یعنی اگر قال الله پیش بیاد اصلا کسی که قال الله رو میفهمد کسی که عربی میفهمه کسی که میخواد بفهمه کسی که نمیخواد تحمیل کنه بر قرآن اگر قال الله پیش بیاد کسی که قرآن رو قبول دارد قبول میکند و من نمیفهمم چرا عده ای قبول نمیکنن و اینا میگن ما شیعه هستیم ما فقهای بزرگواری که قال الله قبول نمیکنیم برای آقا شما آیه میخونید میگد روضه نخون یعنی روضه خونا توجه نمیخوام بگم سنیا بهتر از ما شیعه هان غلط کردن اما خب بعضی از شیعه ها من نمیدونم چین بعضی از شیعه ها عین شیره ان شیره نشده ان شیره خمر شده ان برخلاف نص قرآن رای دادن فتوا دادن و تقلید کردن و مقلد مقلد قرار گرفتن.
حالا برگردیم به حرف اصلیمون که آیا این آیه نمیخوایم بگیم فتوا داده ان شیعه نمیخوایم بگیم خودشون قبول دارن سنیا نخیر چون قرآن همونطور که خداوند مستقل است در عبودیت و در ربوبیت کتابشم مستقله گدا نیست همونطور که خدا خداوند خودش فقیر نیست و گدا نیست که ازبرای خالقیت محتاج بشه نخیر خداوند که خلق کرد جهان را بوسیله نور محمد خلق کرد نور محمد کی خلق کرد نور خدا بود باید اینطوری به قضیه خدا که در خالقیت که فقیر نیستش که در خالقیت و ربانیت نه وکیلی دارد نه نایب دارد نه معاون دارد اینا نداره رسول داره عبد داره عبد بالا بره میشه این خدا که در ربانیت مستقل است در کتابش مستقل نیست یعنی خدا مطلبی رو که در قرآن خواسته بگه بلد نبوده بگه حتما باید حدیث بیاریم محادثه بیاد معنا کنیم.
بله مطالبی در قرآن نیست خیلی کم و حدیث متواتر قطعیست چشم میزاریم ما رکعات نمازهای یومیه هیفده تاس اشکالم نداره نه اون ابوابه اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم اطیعوا الرسول قبول داریم ولی قرآن متفق الدلالس در باب متعت النسا اگر آیه دلالت ندارد حدیث فایده ندارد مگه حدیث ادل از قرآن است مگر صاحبان حدیث گرچه معصومین باشن قشنگتر از خدا حرف میزنن مگر قرآن بیان لناس نیست مگر حجت بالغه نیست معنی حجت بالغ بودن دوبله است یک باید جوری باشد که بشود کل مراد خدا رو فهمید و الا نابالغه فرمایش جنابعالی با کسی در صورتی بلوغ دارد که برسد به او صددرصد بفهمی چی میگی و الا نابالغه این یک
دو اون مطلبی را که به روشنی خداوند بیان میکند چه در کتاب چه در سنت چه هردوباید جوری باشد که اگر ما دنبالش بریم بیابیم اما اگر دنبال پنجاه شصت میریم و نمی یابیم مگر چنتا حدیثی که یقین آور نیست حکمه خدام که خدا حکم خدا حکم بالغس باید بلوغ داشته باشیم.
آیا خداوند نمیدانسته است که اون حدیثی که مثلا صادر شده است از معصوم نمیدانسته است این حدیث معارض جعل خواهد شد و این حدیث نخواهد رسید و این نخواهد آورد این میدونسته میدانسته و بخل کرده خداوند نه بخیل است نه جاهل است نه عاجز است آیا خداوند نتوانسته است بعضی از احکام رو کتابا یا سنتا یا هردو به متکلم برساند که فتوا کنیم بشینیم صحبت کنیم بشینیم محرز کنیم بشینیم خودمون جعل کنیم این عجزه ولذا در باب ریش تراشی ما عزم ریش تراشی داریم حرمت نداریم از مسائل عام البلواست که دلیل بر حرمت داره اگر حدیثی پیدا کردن دلالت نداره دلالتم داشت در مسائل عام البلوا باید که حجت بالغه الهی رسا باشد رسای در دو بعد در بعد بیانی و در بعدی که یقینا صادر شده است از معصوم.
خب این آیه آیه مثل آیه یا ایها الرسول بلغ یا ایها الرسول بلغ توش علی نیست ولی علی ازش درمیاد روایت نداره قول نداره فرض کنیم عنوان اصل متن جریان ولو اسم ندارد بالاتر از اسم دلالت دارد این آیه مبارکه اگر دلالت کند واقعا بر متعت النسا یا به وجه خاص فقط متعت النسا یا به وجه مدت هم متعت النسا رو بگیرد هم عقد دائم چه عقد دائم اصل عقد منقطع فرع چه عقد منقطع اصل عقد دائم فرع در این سه بعد هریک از این سه بعد را آیه بتواند خودش دلالت کند انسان دیگه این حکم الهیست اگر نتونستیم از آیه از نظر لغوی و از نظر جمله ای از نظر ادبی معنوی مطلبی بدست بیاریم روایت چیکار صد روایت یعنی مطلبی در یاد داریم نمیشه اگر روایاتی ثابت کرد با خیلیم زیاد سند زیاد مرد زیاد و چه ثابت کرد که عقد منقطع برای زنان داریم اما آیه دلالت نتوانسته بکنه پس میفهمیم خداوند نخواسته است که بگوید این متقت النسا حلاله خدا نخواسته روایت چیکار میتونه بکنه روایت در حاشیه آیس.
پس روی آیه باید ما دقت کنیم آیا این آیه دلالت داره خب بعضیا حالت مخرب دارن خودشونم میگن میان میگه ما قبلا حرمت علیکما امهاتکم چه و چه و چه و چه مگر نکاح دائم نیست مثلا مام که وارد نباشیم میگیم بله که خب بعد بلافاصله فما استمتعتم صحیحه فما استمتعتم به منهن که ما رضوا چه احل لکم ما وراء ذلکم ان تبتغوا باموالکم محصنین غیر مسافحین فما استمتعتم تفهیمه آیا خداوند تسریع میکند حلیت نکاح منقطع را بر حلیت نکاح دائم نکاح دائم نکاح تر است یا منقطع این یه جوابش بله حالا رو این حساب ما میخوایم تحکیم کنیم اونچه رو که اینا ممکن است بگن گفتن یا نگفتن.
ممکن است بگن که آیا اگر نکاح منقطع ثابت شد دائم به طریق اولی ثابت میشه یا اگر نکاح دائم ثابت شد منقطع به اولی اگر اول منقطع ثابت شد نکاح دائم به طریق اولی اما اگر دائم ثابت شد اگه ثبت شد اون که ناقص تر ازین ثابت میشه خب در اینجا اگر که آیه تفسیره میخوام بعنوان تفسیر که فما استمتعتم به منهن یعنی همون طوری که نکاح دائم چنین است پس نکاح منقطع اون جواب داره که اشاره فرمودن که مگر حرمت باب نکاح نیست کی گفته است باب نکاح فقط دائمه باب نکاح دائم است منقطع است البته دوام مصداق اجلاست ولکن این فرق یا قسم منقطع ازون دو قسم را فرموده یا اگر هردو را فرموده است قسم منقطع این مصداق اجلاست بدلیل خود ابعاد آیه.
در خود آیات نکاح در کل آیات نکاح که لفظ نکاح ما داریم و لفظ زواج داریم زوجنا انکحنا آیات مختلف داریم یکدونه آیه ما نداریم که تمتیع و تمتع درش ذکر شده پس خاصیه فما استمتعتم این یک نکاح خاصیه یا نکاح خاص منحصر به غیر دائم است یا نکاح خاصیست که مصداق اجلاش منقطع است و مصداق کمترش نکاح دائم تازه فما استمتعتم بعنوان لفظ استمتعتم رو نمیگیره این یک جهت
دوم فما استمتعتم به منهن در بعد رسول شد در بعد معنوی آیا در نکاح دائم شرط است استنتاع مردی با یک زنی ازدواج دائم میکنه شرط است که بهره برداری جنسیم بشه شرط بله نخیر برای ارثشه میخوام بشم میخواد یه زنی بیاره کلفتی کنه مثل برادر ما که یه زنی گرفت شکل بوزینس اما برای ما کار میکنه غذا میپزه محرمش کردیم ببینین در نکاح دائم هرگز شرط نیست که تمتع بشه این مطلب مسلم است هم از آیات درمیاریم هم از روایات هم از نکاح دائم اصلا تمتع شرط نیست این آیه شرطه نه میگد باهم تمام اینا باهمدیگه تمتعه دیگه تمتعه هر سال ما هم همینو عرض میکنم تمتعه میگه اگه نباشه یه دختری که نه صداشو شنیدی نه خودشو دیدی اون در آمریکاس شما اینجایین شما عقد منقطع میکنید که مادرش حلال بشه نمیشه چرا چونکه فما استمتعتم نیست نکاح دائم که نیست در منقطع هم شرط است
استمتعتم استمتعتم حداقل اقلش صداشو بشنوی شما حرف بزنی آخه بعضیا اینجوری هستن دیگه بعدشم با صدام یجوری یجوری میشن یه طلبه میگفتش که من نگاه نمیکنم چون اسم اونجاها میاد من حالم خراب میشه خب بعضیا اینجورین حالا فما استمتعتم به منهن این رو اگر از خود این آیه با خصوصیاتی که در خود آیات میتونید مطلبی استفاده کنید بسم الله قشنگ بیاین به جنگ اقوال و احیانا روایاتی که در پونزده قول و پونزده جور روایت مدعا و ادله ای که ادعا میکنن قشنگ به جنگ اونها ما میریم با اونها بهتر میتونیم بحث کنیم تا با خودمون با اونها بهتر میتونیم بحث کنیم اونها وقتی که بحث آیه میاد در مرکز محوری اصلی کل حجاز پذیرفتن هم در هم اما در بعد سوم که فحش به ما میدادن اگر استدلال به قرآن کنی رجحانه دیگه نمیخوام بگم سنیا بهتر از ما هستن غلط کردن اما این چه شیعه گریست این چه شیعه گریست که هم کتاب الله را گذاشته کنار و هم سنت رسول الله برد کنار این چطور قابل قبول خواهد بود.
بله نکاح فقط برای نه بحثای زیاد میخوام بگیم این اصل اگر مسلمان باشه حالا ما میگیم اگر راحت باشی اگر در نکاح دائم که هیچ نصی نه از کتاب نه از سنت نه از فتوا نه از شیعه نه از سنی نمیگد که در اونجا استنتاع شرطه ولیکن اینجا میگه فما استمتعتم یعنی اگر انسان زنی را عقد منقطع کند که نه او را دیده نه صدایش را شنیده نه چی نه چی نه چی نه چی این محرم نخواهد شد صد نارم مهر چون فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجورهن نمیخوام به اجر استدلال کنیم که بعضی میگن اجر نخیر اجر دلیل نمیشه برای اینکه آیات اجر در نکاح دائم در قرآن زیاد داریم به این ما استدلال نمیکنیم ما نمیخوایم دلیل زیاد کنیم دلیل یکی باشه دلالت کنه
اما اگر شما داری چنتا دلیل هرکدوم فایده نداره بسیار از آقایون مفسرین و غیر مسفرین هستن که به لفظ اجر استدلال میکنن میگن روایت داریم هن مستاجرات یعنی زنانی که عقد منقطع میشه مستاجراتن این آیه بعنوان برخورد بهش برخورد میگن این آیه میگد که فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجورهن پس این آیه نخیر در آیات متعدده ای که بعدا صحبت خواهیم کرد در تفسیرم آوردم در آیات متعدده ای نکاح دائم رو اون صدق و مهر رو میگوید اجر اجر اجر اجر اجر اجر پس اجر در انحصار نکاح منقطع نیست بلکه در نصوصی از قرآن شریف برای نکاح دائم هم ذکر شده ما آنچه رو که دلالت نداره چرا دنبال او بریم آنچه را دلالت داشت دنبال او بریم و نمیخوایم به دلالت کنیم خب وقتی انسان میخواد به دلالت نظرم است که در جلسه پسر مرحوم رضوان الله تعالی علیه خب بعضی از اعلام تشریف داشتن از جمله مرحوم شهید صدر در یه بحثی که بین من و ایشون و آقای صدر بود آقای خوئی اصرار داشتن که چنین من رفتم گفتم آقا چنین چرا چون شما دلتون میخواد نص که دلالت نمیکنه این نص که دلالت نمیکند شما میخوای به دلالت کنی این نصو دلالت رسوندن نص غلط است خودش این تعبیر خیانت نکردم این خودش خیانت است کافیه
اللهم اشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا بما تحبوا و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا اللهم صل علی محمد و آل محمد