بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله طاهرین
أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ ۖ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ ۚ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا این بحث دارای دو بخشه، بخش اول حکم والدات در باره شیردهندگی نسبت به فرزندانشون و بخش دوم وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ که بخشه اوله، بعد وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَٰلِكَ مثل ذلک که بخش دومه
کسانیکه در این جریان هستند چند کسند، اول سه کسند بعد بجای یکی از این سه کس کس دیگری تبعیت میکند ، یکی والده دیگر فرزند سوم مولودوله که پدر این فرزند است دوتای از اینها نسبت به این فرزند وظیفه دارند اما اگر مولودو له که پدرست از دنیا رفت و علی الوارثه مثل ذلک، در تمام این جریانات ما بحث داریم و دقت داریم .
بر میگردیم به بحث اول جمله به جمله وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ معنای والدات اینست که بچه متولد شده است که لفظ والدات برش صدق کنه یا نه حاملست . اگر زنی حامله است این جز والدات هست یا نه گرچه بالفعل از والدات نیست عمر هست از والدات بالفعل نیست چون هنوز بچه متولد نشده، ولکن اگر در صفت مشبه یا اسم فاعل هنوز تحقق پیدا نکرده و زمینه تحقق موجودست صدق میکند یا نه؟ قطعا صدق میکند
ولوالدات آیا در انحصار زنانیست که بچه هاشون متولد شده و لازمست که به این بچه ها شیر بدهند تا مدت معینی یا نه قبل از اینکه بچه متولد گردد تبعا قبل از اون که به حالت شیرخوارگی برسد که هنوز متولد نشده قبلو هم شامله چرا قبلو شامل نباشد ؟
وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ ، يُرْضِعْنَ مستقبله، وَالْوَالِدَاتُ اسم فاعله و جمع محلا بلام است ، البته دیرو عرض کردیم که امهات نفرموده چون امهات اشمله، ولکن والدات زنانی هستند که بدون واسطه والده هستند
والده چه ولدست چه تتلد در هر دو صورت از والدات اند، یه مقدمه ای رو که اشاره کردم دیروز عرض کنم حضور برادران، اضافه بر ارثی که زن از شوهر خودش داره چند استحقاق مالی هم در کاره، حالا ارث میبره یا نبره فرقی نمیکنه
زن ارث ببرد یا نبرد ممکنست زن معاذالله قاتله باشد نسبت به شوهرش ممکنست کتابیه باشد غیر مسلمین باشد خب ارث نمیبره
زن چه ارث ببرد از شوهرش و چه ارث نبرد از شوهرش حقوق مالی بعد از مرگ شوهرش دارد، در زمان حیات که بینه در زمان حیات شوهرش زن چه مسلمه باشد و چه کتابیه باشد هرچه باشد و هرکه باشد این حقوق مالیه و نفقه دارد
اما بعد از وفات شوهر که بعضی ارث نمیبرند و بعضی ارث میبرند چه این زن بعد از وفات شوهر ارث بر باشد یا ارث بر نباشد چند چیزست که از نظر مالی به این زن التفاظ دارد
یک، وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً تا آخر، آیه این مطلب رو در سوره بقره است تصویب میکنه وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ ۚ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ یک سال، اگر تا یک سال این زن در بیت زوجیت باشد این زن چه ارثب بر باشد ارث بر نباشد قاتله باشد قاتله نباشد حتی، مسیحیه باشد یهودیه باشد مسلمه باشد هرچه باشد بعنوان زوجیت نه بعنوان والده بعنوان زوجیت حق دارد این زن یکسال در این خانه زوجیت بماند و مخارجی که دارد از نظر مسکن از نظر لباس از نظر غذا و از نظر حوایج عادی باید به او از مال شوهر داده بشه این کلیتشه این یک
اگر زنی شوهرشو کشت از زوجیت خارج شد قاتلست؟
خب این یک مورد مورد دیگر اینکه اگر این زن حامله باشد اگر زن حامله باشد و شوهر مرد هنوز حامله است هنوز بچه متولد نشده است این دوبعدی حق مالی دارد این زن ولو وارثه نباشه، یک بعد اینکه حامله مادامی که وضع حمل نکرده است در عده این مرد است ، مادامی که در عده این مرد است حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ بنابراین مخارج به عهده شوهره، اگر شوهر زندست که میده اگر نیست این مربوط است به ماترک این دو
سوم، اگر این زن فرزند شیرخواری دارد مادامی که شوهر است معلومه وقتی که شوهر از دنیا رفت این زن بعنوانی که شیر دهنده است در اون مدتی که برش واجب نیست شیر بدهد ینی از بیستو یک ماه به بعد از بیستو یک ماه به بعد مدتیست که واجب نیست شیر بده بلکه لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ در اینجام اگر من أَرَادَ اولی که شوهرش مرده و علی الوارثه مثل ذلک باید ورثه بدن، در هر سه بعد کاری به ارث نداره
کما اینکه بعد چارم، بعد چارم در سوره مبارکه نسا وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا ارثه؟ یتاما و مساکین این کسانی که وارث نیستند حالا درجه دومن الان اوله درجه سومن الان دومه یا هیچ درجه ای نیستند وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ در قسمت ماترک خطاب به کیه؟
خطاب به وارثینه، کسانیکه وارث هستند گمان نکنند که این ماترک همش مال اونهاست که فقط وصیت ارث وصیت و دین مستثنا باشه نخیر استثنای سومم بر حسب نص این آیه است که وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَىٰ اینا غیروارثین دیگه و الا خطاب به کی میکنه خطاب به خودشون میکنه؟ خطاب به خود وارث میکنه که اگر بودی بهت بدن، اگر نبود هم بهت بدن نه، اولول غربایی که وارث نیستند بالفعل چه اصلا وارث نیستند یا طبقوشون طبقه ارثیست وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا عرض می شود که خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا این چهارم
پس ماترک فقط ارث نیست ماترک چند بخشه یک دین ، دو وصیت، سه یک سال زنی که در خانه شوهر حق دارد بماند ، چهار این مقداری که واجب نیست زن شیر بدهد به فرزندش و این مربوط است به شوهر ، پنج اگر حامله است اگر زنی در عده قرار دارد عدست دیگه شوهرش مرده عده آخره
شوهرش زندست عده رجعیه، در عده رجعیه عده وفات حتی عده باین، در عده رجعیه و عده وفات و عده باین غیر رجعیه وفات در اینجام آیا این حق نفقه دارد این زن یا نه ، خب بله
در این مدتی که نمیتواند ازدواج اینجور نیست که این گرسنه بزارد البته عدله و آیاتش گذشته و خواهد آمد در باب طلاق بحث میکنیم اینو به طور اجمال دارم عرض میکنم. خب حالا بیام تو بحث خودمون
اینکه میفرماید وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ ۖ الوالدات اعم است از اینکه بچه متولد شده است یا متولد نشدهاست بچه ای در رحم دارد و تحقق والده بودن بالفعلش بعده و الان بچه رو عرض می شود که بارداره، این یک اعم
اعم دوم که این والداتی که واجبست يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ مطلقات باشند 1024 یا شوهراشون زندن و طلاقم داده نشده در هر سه زاویه این مثلث زوجیت ولوالدات در اینجا این حق براشون هست لهن و علیهن، علیهن وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ واجبست که شیر بدهند به فرزندانشون حولین کاملین، اونوقت لمن اراده رو کاملین میخوره دیروز عرض کردم
لمن اراده نمیتانه کسی استعاله کند که بله اگر پدر این بچه بخواهد که شیرخوارگی تکمیل پیدا کند شیرخوارگی بشود به کسی زیاد نخواهد بدهد روی این اگر يُرْضِعْنَ ، نخیر اگر میخواهد به غیر وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ کاملین قیده، بعد لمن اراده رو چی میخوره ؟ قید میخوره. ماقید بلاقید که نمیخوره اصله حولین کاملین، حولین اصلش واجب، ولی حولین دو بعد داره یک بعد حولین کمتر از دو سال ، اگر یکما کمتر باشد دوماه کمتر باشد سه ماه کمتر باشد صدق دوسال میکند یا نه، حولینه، چرا کاملین فرمود
کاملین میخواد بگه دوسال ینی بیستو چهار ماه، بیستوچهارماه واجبست که زن بچشو شیر بدد به شرط، لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ ۚ اما اگر کمتر از بیست چارماه شیر بده و صدق دو سال کند انیجا واجب بلاشرط است یا نه، خب بله اصل شیر دادن فِي عامَيْنِ وَ فِصالُهُ فِي عامَيْنِ در سوره لقمان
اصل شیردادن در دوسال نه خود دوسال اصل شیر دادن در دو سال که با نظر کردن به سه آیه باهم مطلبو توجه میکنیم که بیست یکماهه اصل شیر دادن در دو سال بر زن واجبست چه مرد مزد بدهد ندهد مزد بخواهد نخواهده مطلقه باشد نباشد مرده باشد زنده باشد هرچه باشه در هر صورت والده واجبست که به فرزند خودش شیر بده و با اون مقدماتیم که از نظر تکوینیم عرض کردیم
اما کاملینش لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ ۚ چی من اراده، من اراده خود زنه؟ خود زن که بحث داره میشه که واجبست شیر بده من اراده کیه؟ من اراده پدرشه که وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ این من اراده لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ دو بعد دارد یک بعد اول دارد یک بعد دوم
بعد اول من اراده پدر این بچست بعد دوم وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَٰلِكَ ۗ که بعدن توضیح داده میشه و علت اینکه فرمود که وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ به همین حسابه قید نزد که ببخشید اینکه فرمود لمن اراده اعمست از مولودو له اینطوره دیگه
کسی که بخواهد این رضاعت و این شیرخوارگی تتمین پیدا کند این اعم است از اینکه پدر فرزند باشه که موجوده موجود لهه یا نه ؟
وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَٰلِكَ ۗ ببینید تمام رو حسابه ها وقتی که دقت میکنیم ما بی حسابیم توجه نمیکنیم وقتی که دقت میکنیم تمام الفاظ عام بودنش خاص بودنش مقید بودنش موصوف بودنش غیر موصوف بودنش شرط به اصل موصوف خوردن نه وصل ، شرط به وصل خوردن اینا تمام استفاده میشه
حالا وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ واجبست که زن دو ساله کامل به شرط لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ اگه نخواد، شوهر اتمام رضاعت نخواد
لمن اراده ینی بچه بخواد، ینی بچه بخواد، میفهمم ولی چی بخواد تکمیلش رو ببینید اصل رضاعت واجبست که زن بچه شیر بده حق بچست تا آخر حق بچست از اول تا اخر حق بچست ولکن این حق بچه رو واجبست که زن ادا کند در یک بعدی ولو شوهر بخواد یا نخواد و در بعد دیگر اگه شوهر بخواد هردو را آیه میگه
ببینید وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ نفرمود، حولین کاملین ، لمن اراده رو چی میخوره آقایون ، خب کاملین میخوره البته توضیح زیاد دادم من دیروز حالا باز اشاره میکنم چون مطالب دیگریم داریم ، پس این لمن اراده قیدست ، قید وجوب حولین نیست ، قید وجوب حولین کاملین است .
حولین که بیست چار ماهه بخش میشه یک بخش یک ماهه از آیه دیگر استفاده میشه یک بخش بیست چار ماهه دربیست یک ماه بر مبنای آیه وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً استفاده میکنیم که بیست یک ماه حداقله وجوبه شیرخوارگیست که باید مادر به بچه بده اون حولینه و این کاملین
در حولین غیر کاملین لمن اراده نمیخواست در حولین کاملین لمن اراده میخواد. اگر چنانچه مولودو له که پدر بچه است بخواهد که این شیرخوارگی دو سال کامل حولین کاملین بشه در اینجاست که بر مادر به شرطی واجبست و بدون اون شرط واجب نیست .
اگر أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ واجبه، واجبه فرعیه واجب اصلی نیست واجب اصلی بیستویکماهه، و اگر مَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ نباشد، در این صورت نه بر پدر واجبست که این اراده رو بکنه، که مزد بده مثلا نه بر مادر واجبست بدون این من اراده که این بچه رو حولین کاملین شیر بده
خب، ببینید ما عرض کردیم ما سه آیه داریم در این جریان یک آیه محور این همان آیه ایست که داریم بحث میکنیم آیه دیگر وَ فِصالُهُ فِي عامَيْنِ از شیر گرفتن این بچه در دوسال است قبل از دو سال نیست در یک سال نیست وَ فِصالُهُ لعامَيْنِ نیست . وَ فِصالُهُ آخر العامَيْنِ نیست فصاله فی عامین، فی عامین دو بعد داره، یک بعدش 1653 خب شرط داره یک بعدش کمتر از اتمام رضاع است که کمتر از دوساله ینی بیست یک ماه پس فِصالُهُ فِي عامَيْنِ که اگر بعد از تکمله دو سال شیر بدهد این نه وجوب دارد بر پدر و نه وجوب دارد بر مادر و نه حرمت رضاعی میاره
حرمت رضاعی در ضمن دوساله اونی که وجوب دارد در ضمن دو ساله اصلا و تکمیل دو سال است فرعا که مَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ ۚ وَ فِصالُهُ فِي عامَيْنِ فی عامین که فرمود برا همه ، جدا کردن این بچه از شیرخوارگی در ضمن دوساله ، ضمن اول بیست یکماه که تمام شد که اصلیست و ضمن دوم که بیست چهار ماه که تمام شد که مَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ ۚ
حالا، وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ ۖ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ این بعد اول، خب وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ بچه معلوم شد ، بچه رو واجبست شیر بدهد در بعد اول بدون شرط در بعد دوم با شرط لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ اما خود زن چی؟ آیا نفقه این زن مادامی که از والدات است چه بچه متولد شده است و چه بچه متولد نشده ، اگر بچه هوز متولد نشده است فرض کنید که این پدر طلاق داد این عرض می شود که این شوهر طلاق داد این زن رو یا مرد، و الان این زن حاملست یکماه معلومه، هشت ماه این زن طول میکشه تا بزاید بعدم بیست و یکماه وجوبست که خودش
بعدم علی الوارث اگر أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ ۚ بشه این به دو سال بیشتر خواهد کشید ، کم است زیادست هرچه هست مادامی که الوالدات هستند و شیر به این بچه میدهند که بیستو یکماه واجب چه این سه ماهی که مربوط است به لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ در کل این مدت نفقه با کیه؟ نفقه و وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ اگر زندست وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ طلاق یافته نیافته، مرده نمرده، هرچه هست
بخیله هرچه ، این در این مدت رزقهن اول مربوط است به يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ ۚ و بعدن مربوطست به چی ، مربوطست به اینکه آیا خرج این زن را مادامی که حاملست و شیر میدهد به عهده کیست البته بعضی وقتا جمعه، زنیست که حاملست ، زنیست که حاملست شوهرش مرده مگر یکسال حق ندارد در خانه شورهر بماند حاملم نبود همینطور بود
اگر زن حامله نباشد و شوهر مرده است و مطلقه نبوده است این زن حاملم نبوده بچم نداره شیرخوئارم نداره، یکسال حق دارد طبق آیه بقره در این خانه بماند که اونجا عرض میشود نفقش با عرض می شود که ماترکه
و اگر حامله باشد نفقه حمله، اگر مرده باشد نفقه ارضاعه چون مادامی که ارضاع میکند این بچه رو به بچه دیگر نمیتونه شیر بده و مادامی که ارضا میکند این بچه رو عرض می شود که در عدست به دیگری نمیتونه شیر بده
و مادامی که در خانه شوهر است یکسال حق دارد لزومی ندارد جای دیگه بره پس در کل این مدت به عناوین مختلف یا یک یا دو یا سه عنوان این عرض می شود که حق نفقه خواهد داشت حالا، وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ چقدر، لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا ۚ ینی اینکه میتونه اینی که وسعت داره چه وسعتی ، ما دو وسعت داریم یک وسعت مالی داریم یک وسعت حالی، کسی هست که از نظر مالی میلیونره بخیله، وسعها وسع خالی نیست، اون آیه دیگر که د رجای دیگر مربوط به نفقست ، نخیر لاتکلفو اون مقدار که شما سعه مالی دارید نه سعه ی بدوی دارین شاید اینقدر بخیلیست که خودشم نمیخوره
نخیر این نیست معناش اینست ه شما چقدر مال داری، اون مقداری که سعه مالی دارین به اون مقدار تکلیف دارین که به این زن شما در مادامی که ارضاع میکنه و شیر میده چون اینکه بر خورد زن واجبست چه اونکه بر شما راجع است در این مدت عرض می شود که نفقه باید بدین
لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا ۚ بعد، لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ ۚ ولد در کارست، این ولد که در کارست زمینه اضراره ، مادامیکه ولد در کار نباشد اضرار چندان نقشی ندارد چندان رنگی ندارد اما اگر این زنو شوهر با هم اختلافی دارند میخوان به هم ضرر بزنند گاه به وسیله گاه بی وسیله بهترین وسیله اضرار فرزنده ، میگد اگر چنین نکنید فرزندت چنان اونم میگه اگر چنین نکنی فرزندت چنان
این فرزندی که مربوط به هردوست و هردو بهش عطوفت دارند مهربانی دارند و واجباتی برای پدر و مادر نسبت به فرزند هست در اینجا وسیله ی اضرار قرار میده ، لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ ببینید لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ الوالد بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ ینی وَلَا یضار مَوْلُودٌ لَهُ الوالد بولده طرفینیه، این فرزند در بینه، این فرزند که در بین و شیرخواره هست و حقوقی بر گردن پدر و مادر دارد نکند که مادر به وسیله این فرزند بخواد به پدر ضرر بزنه بگه من اینقدر میگیریم شیر میدم اگه اینقدر ندی شیر نمیدم اذیت میکنه، وسیله نمیتاند بشد این فرزند از برای اجحاف های مالی یا اجحاف های غیر مالی ، چه اجحاف اخلاقی ، اجحاف معاشرتی، اجحاف مالی، اجحاف چه هر اجحافی را که بخواد فرزند وسیله بشه این غلطه و همچنین به عکس
و لا عرض می شود که مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ ۚ
تا اینجا تمام، بعد سوال ، اگر چنانچه این عرض می شود که شوهر مرد یا زنده بود آیا تکالیف فرق میکنه، خب چه فرق میکنه وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَٰلِكَ وارثه چی؟ چند اختلافه، ببینید این عرض می شود که شخصی که مولوده هست مرد، چون وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ بود دیگه این مرد ، حالا که مرد چند احتمال در کاره ، چون مرد بنابراین وظیفه ندارد کسی که نفقه این زن رو بده، در مدتی که شیر میدهد و چه شیر واجبست خودش و شیری که واجبست که لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ چون در مادامیکه این شیر میدهد و این مادام تا حد دوسال است واجبست نفقه او را مولود له بده ، اگر مولود له مرد کسی عهده دار نیست ، روی این حساب، کسی عهده دار است اصله ترکه عهده داره
همونطوری که عرض می شود که دین از اصل ترکه است ، و عرض می شود که وصیت از ثلث است، ولی دین از اصل ترکست ، اینم از اصله، کمانکه اون یکسالی که زن در خانه شوهر میتونه بمونه از اصل ترکه
حالا اینجام احتمال دومه که اون نفقه ای که برای این زن شیر دهنده باید داده بشه چون خود مرد مرده است ، اینجا میگیم بر اصل ترکه است دیگه احتمال دوم نخیر، بر اصل ترکه نیست بلکه وقتی که این ترکه تقسیم شد هرکس به سهم خودش و این هرکس به سهم خودشم دوجوره یا هرکس به سهم خودش یعنی این ورثه این که هستند هرکدام به سهم خودشون در دادن این نفقه شرکت دارند و از جمله خود این زنست و از جمله خود این بچست ، این زن اگر ارث برست و این بچه هم ارث بره کسانی که ارث برند در مثلثی هستند که دو ضلعش یکی این زن و یکیم این بچه
از خود ماترک از خود ارثی که حق این زنست و ارثی که حق این بچست ازون هم مقداری دنگی برداشته میشه کماانیکه از دیگران و داده میشه از برای این زن ، اینا احتمالاتی که داده میشه حالا خدام از آیه میفرماید، ببینید آیا یان حقی که این زن داشت حق از دیگری به نفع خودش داشت یا مشترک بود؟
در زمانیکه این مرد زنده بود وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ اینطور نبود که هم پدر بده هم زن بده هم بچه اگه مال داره نخیر این رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ برعهده کی بود؟ بر عهده خود این پدر حالا بعدن وَعَلَى الْوَارِثِ وارث همرو میگیره؟ اگر وارث همه را بگیرد ینی چه؟ ینی همین بچه که وارثه هم این زن شیرده که وارثه ، هم دیگران که وارثه، هرسه سهیم اند در اینکه دنگی نفقه این زن رو بدهند
خب نمیشه به چند جهت نمیشه البته احتمال است ولی به چند جهت نمیشه یک اینکه این وارث نائب کیست؟ در دادن این نفقه، وارث هرکی هست این وارث ینی اینی که میفرماید وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَٰلِكَ مگر این استمرار اونچه واجب بود بر شوهر نیست ؟
اگر بر شوهر واجب بود و استمرار آنچه بر شوهر بود دیگه استمرار بر شوهرو بر زنو بر بچه که نبود که سه بعدی که نبود که فقط یک بعده این یک بعد نمیتواند وقتی که این شخص مرد ماترک رو ما بگیم که در کل ماترک ، کل ماترک هم زنست و هم فرزندست که شیرخاره و هم دیگران
نمیشه هرسه اینهام نایب باشند ، هرسه نایبند از مردی که خصوصن او لازم بود بده ؟ نه ، در میان احتمالاتی که در اینجا هست که عرض کردیم که چهار احتماله اون احتمالی که میشه دراورد اینه وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَٰلِكَ واجبست شخص وارث مثل همان راکه عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ است بده، خب کل وراث، کل ماترک، نه ، کل وراث نه، اون سهمی که این بچه دارد به اون سهمی که این زن دارد از اونها نباید کم شود ینی واجبست بر زن که از ارث خودش به خودش نفقه بده، واجبست بر بچه که مکلف نیست که از سهم خودش برای این مادرش داده بشه ، حرامه
اگر از سهم این بچه که صغیرستو شیرخوارست یکی صننار ورداره حرامه، واجبست واجب، خیلی جالبه، واجبست که این مادر از سهم الارث این بچه برداره خرج خودش کنه نیست ، بلکه این مربوطست به بقیه ورثه نه کل ماترک است و نه عرض می شود که نه ماترک اینست که سهم سهم باشه و از بچه و از مادر باشه بلکه ما سهم بچه را ما سهم مادر را کماانکه دین را کماانکه ثلث را جدا میکنیم بقیه به هرکس رسید باید که بین خودشون تقسیم کنند و اون مقداری که نفقه این زنست به طور دنگی بپردازند.
وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَٰلِكَ ۗ فَإِنْ أَرَادَا باز آقایون فکر کنید البته احتمالاتم عرض کردم استنتاجم اینطوری عرض کردم حالا فکر کنید فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ بنده در تفسیر اینطور نوشتم که فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا فصال از شیرخارگیست ، خب احتمال نمیدید که فصال هردو باشه هم فصال از شیرخارگی باشه هم فصال طلاق ، بله ارادا بله ،
حالا اونجایی که زندن داره بحث میکنه فَإِنْ أَرَادَا چی ، زنو مرد دیگه، نه زن و بچه نه بچه و مرد خب زنو مرد ، زنو مرد محور بحثند اگر این زنومرد اراده کردند فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا ۗ البته اون احتمالی که خیلی نزدیکست خب همینه چون فصال در جای دیگر قرآن دارد وَ فِصالُهُ فِي عامَيْنِ طلاق که نیست ،فصال ببینید جدا شدن این بچه از شیرخوارگیست، ولیکن آیا در اینجا فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا الفصال مرادست ، یا فصالن، هر فصلی، فصال ینی فصل ، اگر زنوشوهر خاستند جدایی را ، جدا کردن را یک جدا کردن که در اینجا بینه، جدا کردن بچه از شیرخوارگی ، کی؟ این ارادا کی امکان داره اینو باید بحث کنیم، کی، اصلا با هم توافق کنند زنو مرد که این بچه زن شیر نده، یا بیستو یکماه که واجبست زن شیر بده بعدن اگر مرد خواست که شیر بده مثلن مزدی بده اونم اگر اراده فصال هردو کردند . این دو
سوم اینکه ارادا فصاله ینی فصالن علی النکاح، چرا این احتمالو باید ندیم ما، فصالن این چه قیدش میزنه ما قیدی در کار نداریم، بله قیدی که ممکنست خیال بشه و گفته بشه اینست که قبلن بحث مربوطست به شیرخارگی ، بعدنم شیرخوارگیست أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ ۗ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ولکن اگر ضمینه قبلن شیرخوارگیست و بعدنم شیرخوارگیست این دلیل نمیشه که فَإِنْ أَرَادَا فِصَالً در اختصاص شیرخوارگی باشد چه لزومی دارد
آیات استقلال دارد در معنا کماانکه مثلا از باب نظیر يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هذا وَ اسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ اعرض مذکر یوسفه واستغفرو مونث کیه، ذلیخاست
در اینجا فَإِنْ أَرَادَا فِصَالً چون ما دو ضمینه داریم، حتی دومی نداشتیم میگفتیم دو زمینه، یک زمینه اینکه بخواند بچه رو از شیر بگیرند قبل از دو سال، با شرایط زیر، دو اینست که بخواهند بچه رو از شیر بگیرند و چه و چه زمنیه جدایی زن از مرد در اینجا زمینه خیلی بینه، در زمینه جدایی زن از مردست که جدایی بچه از شیر مطرح میشه مادامی که که هستند چرا این زمینه باشه
اگر این قید دوم 3140 خوشه دوم رو باز این مطلب از اطلاق آیه اینطور میشد فَإِنْ أَرَادَا اگر بخاهند فصالن یا جدایی طلاق را یک، یا جدایی بچه را از شیر خوردن چه در مدتی که بر زن واجبست و چه مدتی که واجب نیست عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ هردو ترازی کنند هم مرد حاضرست و هم زن حاضرست طلاق را و با مشورت طلاق حاصل بشود فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا ۗ اینرو تایید میکند آیاتی که در باب عقد و در باب طلاق بحث میکند کمااینکه قبلن من عرض کردم
همونطوری که در عقد نکاح چه دائم و منقطع زومرد هردو رضایت دادند و عقد هم عقد لازمست پس در طلاق هم باید هردو تایید کنند نمیتواند زن استقلال کند و نمیتواند مرد استقلال کند اگر مرد استقلالن بخواد طلاق بده ینی عقد لازم را یطرفی بهم زدن کمااینکه اگر زن بخواهد طلاق بدهد خودش را بدون رضایت مرد یعنی این عقد لازم یطرفه باشه ، بله در موقعی که إِلَّا أَنْ يَخافا أَلَّا يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ یک، دوم مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ سوم يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ در این سه بعد
در این سه بعد یا جایز است طلاق و یا واجبست طلاق اما بدون تشابه که نمیشه، باید که اینها هردو راضی باشند رضایت بر مبنای مشورت باشه اگر با هم مشورت کردند بحث کردند صحبت کردند رضایتم حاصل شد که طلاق داده بشود فلاجناح این یک ، دو بعد اول که عرض می شود که مورد بحثو استفاده است و ظاهرن کل علمای تفسیر و فقه هم بعد دوم رو فقط گفتن و بعد اول رو اصلن کسی نگفته تاکنون
خب از آیه این مطلب رو میتونیم استفاه کنیم حالا بعد دوم که اگر بنا شد که این بچه رو در بعد اول شیرخوارگی واجبست یا در بعد دوم که عرض می شود که رجحان دارد اگر با هم ترازی کردندو تشاور کردند که این بچه رو ما کمتر شیر بدیم، یا شیر ندیم، میفرماید که فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا ۗ گناه ندارد، کی گناه ندارد، ینی اگر زنوشوهر با هم مراضات کردند مشاورت کردند که این بچه رو اصلا زن شیر نده درسته؟ درست نیست ، چرا؟ برای اینکه وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ تناقض میشه، پس در حولین کاملین استثنا پذیر نیست
بعله استثناعات در بعد حرج است که وجوب از بین میره در بعد عسر است که اونجا عرض کردم اونجا او را که میکنه، اما اگر حرجی در کار نباشد عسری در کار نباشد ، مرضی خطری ضرری برای زن در کار نباشد اگر با هم تشاور کنند که این زن چاقو چله بماندو شیر ندو، بهتر باشدو فلانو، نه حرجی استو نه عسری هستو نه چیزی هست در کار، اینجا تشاور و عرض می شود ترازی فایده ندارد
پس بعد اول رفت کنار، فقط بعد دوم، اونی که قابل تشاور و ترازیست بعد اوله، در بعد اول چه تشاور باشد نباشد، ترازی باشد نباشد، اگر نه حرج است نه عسر واجبه، بیست یکماه، اگرحرجست واجب نیست ، اگر عسر است حرامه، لمن اراده مال قید بود مال کاملین بود .
پایین مطلب دیگریه، پایین میگد که آیا میشود در اون بعدی که واجب نیست بر زن و واجب نیست بر مرد استماع بقیه است میشود در اونجا با هم تشاورو ترازی کنند که خب شیر ندند برای اینکه عرض می شود که میشه ولی واجبه، واجب نیست ، نه بر زن واجبست نه بر مرد
بله این بحث 3534 اگر بخواهد عرض می شود که این خواست رو با شرایطی که دارد مزدو فلان این حرفا اونوقت مرد آیه وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً چی داریم صحبت میکنیم در حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً عرض می شود که شهرن، اگر حمل شش ماه است سه سال چند ماه میشه ، بیست چهار ماه، اگر حمل نه ماه است ، سه سال چقدر میشه بیست یک ماه ، اکثر کدومه آقایون ، نودو چند درصد اونجاییست که نه ماهه
خب، اگر بعد از کل این جریانات اینا اراده فصال دارند اون بعد سومی که شما دارین میگین اینجا نداره برای اینکه نه زن شیرخواره اونهاست نه اونها شیرخواره این زنند نه زن زن اونهاست نه اونها شوهر این زنند ، نه اونها همشون مردند بعد مرگ شوهر که چی، با کی با برادر شوهر با پدر شوهر با مادر شوهر پسرش ، چی ؟ نه شیرخوارگی نه ازدواج ، چون فصال از ازدواج است یا فصال از شیرخوارگی ، نه شیرخوارگیست نه ایشون شیر میده به اونها نه اونها شیر میدن به این نه ازدواج در کاره ، بحث این حرفا نیست
خب حالا، و ان ارادا، ارادا دو بعد داره بعد اولی که در اینجا است ، بعد دوم که اشاره کردم عرض میکنم که اگر این دوتا که متعهدن یک این زن، دو علی الوارثه، وارث، خب وارث صاحبه دیگه، همانطور که زنوشوهر در حالی که شوهر زندست اگر اراده فصال دارند عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ خب اگر شوهر مرد بجای شوهر وارثه، وارث میگد که حاال بیست یکماه شد بقیه را ما نمیخوایم اگر با تشاور بود با ترازی بود اشکال ندارد.
در کدوم؟ در قسم دوم، هم وقتی که شوهر است در قسم دوم تشاور و ترازی معنا دارد هم در قسم دوم که سه ماه بقیه است ، در سه ماه بقیه مرد رفت، وارثم اراده نکرد البته با تشاور، با تشاور ترازی بینول قطبین، که قطب زن شیردهنده و قطب کسی که نفقه رو بده اگر شوهر هست که هست اگر نیست عرض می شود که کسی که ، اگر نظرتون این بعد این درسته، نظرم هست در بحث حکومت اسلامی آقای خمینی شرکت میکردیم به حساب سیاسی من زیاد اشکال داشتم ، ایشون نمیخواستند به رو خودشون بیارن خیلی منصف بودن البته
اگر مراد شمام همینست که من عرض می کنم بله، گفتم بله مراد من همینچیز که شما میفرمایید ولیکن آیه خلاف اینو میگه چون آیه خلاف اینه فرمایششون رو برگردوندن
حالا شما همون قسمی که منحرف میکنه گفتی، فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا ۗ وَإِنْ أَرَدْتُمْ که این بحث بعده