پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه ششصد و سی و هفتم درس خارج فقه

نکاح (شیر خوارگی)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله طاهرین

حق شیرخوارگی ، فرزندی که از دوانسان متولد میگردد که ظرف ولادتش زنست، و نطفه ای که با نطفه زن فرزند می شود نطفه مردست، این فرزند دارای حقوقیست جسمانی و حقوقی قرآنی هست.

از جمله حقوق جسمانی این فرزند اینست که تا بیستو یکماه وجوبن، و تا دو سال رجحانن و استحبابن حق شیرخوارگی رو دارد. شیرخوارگی فرزند دارای ابعادیست، بعد فطری و بعد طبیعی و سحی، و بعد دلالتی قرآن و سنت.

در هر سه بعد واجبست که مادر فرزند خودرا تا حدی شیر بدهد . آیاتی که در این باره هست مفصل ترین آیاتش آیه دویستو سیو سه سوره مبارکه بقره أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِبِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ   وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ ۖ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ ۚ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ ۚ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَٰلِكَ ۗ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا ۗ وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ ۗ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ دو سه آیه دیگر هم در باب حق شیردادن و شیرخوارگی هست که بحث میکنیم.

اولن ما از نظر فطری و طبیعی صحبت کنیم، این شیری که خداوند مقرر کرده است در پستان مادر و این فرزندی که متولد شده است و نه آبی و نه غذایی میتواند مصرف کند از برای ادامه زندگیش همینطور بماند؟ یا از شیر مادر استفاده کند یا از شیر زن دیگر و یا از شیر حیوانهای حلال گوشت از این سه مرحله خارج نیست

ضرورت شیرخوارگی بچه شیرخوار تا یک مدتیه که بحث میکنیم تا یک مدت معینی که ضرورت دارد و باید شیر بخورد و نمیتواند از آب استفاده کند و نه از غذاهای غیر شیر این بین سه مرحله است

نخستین مرحله شیر مادر است اگر باشد و مرحله دوم شیر زن دیگرست اگر بشود و مرحله سوم شیریست از حیوانی حلال گوشت که البته در بعد طبی بحث دارد خودش و جاش اینجا نیست

پس این یک ضرورتست نقطه درخشان اولا در شیرخوارگی طفل اینست که شیرخوارگی او یک ضرورتیست و این ضرورت دارای سه مرحله است مادرش ، زن شیر دهنده دیگر و یا از حیوانی حلال گوشت

حالا کدام مقدمست؟ آیا مقدم اینست که از زنان شیر دار دیگر استفاده شود از برا این بچه ، بچه از کجا آمده این بچه از زنان دیگر متولد گردیده است تا اونها موظف باشند یا لازم باشد که از اونها خواهش کنیم در برابر مزد معینی به این بچه شیر بدهند این بچه از درون این زن ورود کرده استو متولد شده است و خداوند همچون شیری را که در پستان این مادر قرار داده است برای این فرزند قرار داده

اگر این زن باردار نمیشد و فرزندی بوجود نمی آورد هرگز شیر نداشت، همگان و مخصوصن کسانی که زن دارند و آشنایی دارند با جریان شیر سلبن و ایجابن میدانند که اگر زن بچه ای نزایده باشد و حامله نباشد این اصلن شیر ندارد اگر چیزی هست نمیشود به او گفت شیر

این شیر را که مقرر کرده است در پستان مادر، خداوند متعال این که خداوند این شیر را در پستان مادر مقرر کرده است از دو حال خارج نیست یا از سه حال سومیش که بیخوده ، سومین اینست که بیخود این شیر مقرر شده

یعنی چه؟ چرا شیر در پستان مادر هست هنگامی که فرزندی در کاره، و هنگامی که فرزندی در کار نیست اصلن نیست بنابراین چرا اصلن شیر در پستان مرد نباشه، چون مرد شیر دهنده نیست شیر در پستان زنست در زمینه ای که حامله استو بعدن بچه ای متولد میشه

پس این بعده اخیر غلط است که بیخود این شیر درست شده معاذلله خدا اشتباه کرده ، اما دو بعد دیگر یک بعد اینست که این شیر را خداوند در پستان مادر برای مادر قرار داده مگه مادر شیر خودشو میخوره اینم غلطه

بعد سوم این شیر را برای شیر خواره ای مقرر کرده، آیا برای شیرخواره ی مقرر شده شیرخواره ی خودش یا شیرخواره ی دیگران ، شیرخواره های دیگران که خودشان مادرها دارند مگر در موارد استثنایی

این شیری را که خداوند در پستان مادر این بچه یا بچه ها مقرر کرده است معلوم است بین است که برا این فرزنده، در یک جمله مختصره این حرف رو باید زد که شیرخوارگی بچه از مادرش و شیردهندگی زن به فرزندش که از او متولد شده در دو بعد فریضه است ، یک بعد تکوینی و یک بعد تشریعی

البته بین البعدین بعد صحیح هم است که اطبها و پزشکان هرچند پزشکی جلو میره و علم 0745 این مطلب رو بهتر روشن میکنه ، خب از نظر تکوینی تکوین شیرست در پستان مادر در وقتی که مادر حامله است و بعدن بچه متولد میشود تا حد معینی بیش از دو سال یا نیست یا خیلی کم اتفاق می افتد که باشه این حد تکوینیست

به این حد تکوینی اضافه می شود که این بچه ای که متولد میشود غذاییی لازم داره و غذایی نزدیکتر و بهتر و از نظر صحی شایسته تر از شیر پستان مادر نیست .

بنابراین در دو بعد تکوینی یکی اصل تکوین شیر و دوم اینست که این بچه نباید گرسنه بماند آبش شیر است و غذایش شیر است حتی دارویش شیر است که اگر چش بچه ناراحتی پیدا کند یا گوشش قطراتی از شیر با شرایط در گوش بچه یا چشم بچه با شرایط یا زخم بچه میریزند و این بهبودی حاصل میکنه این در بعد تکوینی

0850 شیرخوارگی اصل شیرخوارگی برای فرزند از طریق مادر این یک واجبیست تکوینی و صحی و حتی عاطفی . از نظر حفظ صحم آقایون ملاحظه بفرمایید آیه هم که صلیح راجع به این بحث میکنه از نظر حفظ صحه از تمام پزشکان شما سوال بفرمایید آیا بهترین غذا از برای فرزند چیست ؟ میگن شیر پستان مادر

این مادر با اون مادر با اون مادر با اون مادر شیرهاشون طبعن فرق میکنه بر حسب مزاجهای خودهاشون و مزاجهای فرزندانشون همونطوری که هر دارویی برای هر مرضی خوب نیست هر شیری هم برا هر بچه ای خوب نیست حتا شیر زنهای دیگر اگر لازم شد به این بچه بدن هر زنی درست نیست

حتا اگر در مرحله سوم شد بنا شد شیر حیواناتی رو بدن هر حیوانی نیست، شیر خر رو به بچه بدن درست نیست شیر اسب درست نیست شیر شتر خوب نیست ، شیر گاو خوبه ، شیر گوسفندم خیلی صحی نیست بنابراین اینجور نیست که هر شیری را بشود به هر بچه ای داد

حالا، خب حالا تفصیل نمیگیم اشاره کردم من ، حالا این شیری که خالق الاطباع در پستان مادر مقرر کرده است برای این فرزند پس بهترین غذاست از برای این فرزند پس از شیر دیگری یا از شیر حیوانات استفاده کردن در غیر ضرورت این برخلاف صحت استو برخلاف عرض می شود که بهداشته

و بهترین شیر برحسب علمو صحه و بر حسب روایات بهترین شیر عبارتست از شیر پستان مادر خود این فرزند این اشاره از نظر تکوینی و از نظر صحی و از نظر فطری و عاطفی، از نظر قرآن ، خیال میشود حتا در فتاوا، که واجب نیست که مادر به فرزند شیر بده، مگر اینکه پدر مزد بده این معموله بین فتاوا که اگر این مادرنخواهد به فرزند شیر بدهد مگر با مزد حتمن باید پدر مزد کل شیرخوارگی رو به این فرزند بده کل میگن آقایون ها از اول از روز اول که این فرزند متولد میگردد اگر این مادر مزد بخواهد از شوهر و لاسی ما شوهر بتواند مزد بدهد در اینجا لازمست شوهر مزد بدهد تا مادر شیر بده که اگر شوهر بتواند و با توانایی مزد ندهد آقایون میفرمایند مادر لازم نیست شیر بده

حتا میتواند عرض می شود که پدر این بچه یه مرزع دیگری انتخاب کند یا شیر حیوان رو در نظر بگیره کاری به رجحان نداریم کاری به وجوب داریم اما قرآن برخلاف میگه ، آیه دیویستو سیو سه سوره بقره ، آقایون همه قرآن دارید

وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ در تفصیل مفصلن بحث کردیم اما اون هنگامی که تفصیلو نوشتیم با این هنگام فرق دارد نمیخوام بگم غلط میگن ایشون نخیر تبلوراتیست و یک نکاتیست که احیانن بر انسان اشراق میشه و شایدم فله باشه

مرحوم آقای 1229 بسم الله الرحمن الرحیم یکی از آقایون که الان مرجع تقلیده گفت آقا تو در بسم الله اشکال داری، ما هنوز بحث نکردیم که ، میخوایم بحث کنیم .

عرض شود که بله، با استحقاق ، ما وجوب داریم بحث میکنیم نه استحقاق وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ یک چرا والامهات نفرمود؟ مگر والده اخص از ام نیست . حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ فقط مادرهای بلاواسطه را حرام میکنه یا مادر مادر مادر همشون

ام صدق بر مادر بلاواسطه و مادر و مادرهای معلواسطه میکنه ولی والده نخیر ، والده ینی تولید کننده تولید کننده ینی فرد که به طور مماس فرزند رو زایده است ولذا والامهات نفرمود این یک

دوم اگر میفرماید والامهات کسی احیانن حساب میکرد که مادرهای رضایی هم امهاتند. چون أُمَّهاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ  ام یک سعه ای دارد یک سعه ی اصلی دارد و یک سعه ی ترتیلی و جعلی دراد سعه اصلی اون مادر بلاواسطه و مادرهای معلواسطه رو میگیره این سعه اصله

سعه فرعی دو سعه فرعی در قرآن شریف عرض می شود که موجوده ، یک سعه فرعی که مادر رضاعیست و یک سعه فرعی که زنان پیغمبره، النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ اگر ام در اینجا بود بنابراین زنان پیغمبر به همه بچه های مسلمون شیر باید بده

1402 نه والامها، این پس ام که دارای سه مرحله است یا چهار مرحله ام در بعد اصلی دارای دو مرحله است یک ، ام بلافصل، دو ام معلفصل این مرحله اصلی ،در مرحله فرعی و جعل شرعی هم دارای دو مرحله است یک مرحله ی خیلی ضعیف که وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ زنان پیغمبر که مادران امت اسلام هستند از زنو مرد در بعد حجاب نیست ، در بعد ارث دادن و ارث گرفتن نیست در بعد فقط حرمت ازدواجه

حرمت ازدواجه با زنان پیغمبر ، پیغمبر باشند و طلاق داده باشند یا فوت کرده باشند و زنها باشند این یک بعده فقط این امهات است پس امهاتی که بین الامرین است اینست که و أُمَّهاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ اضافه ی بر حرمت ازدواج این پسری که از این زن شیر خورده اضافه بر این محرمیتم هست اما ارث نیست یز دیگه نیست پس این سه مرحله راجع به امهاته که مرحله اول امهاتی هستند که امهات اصلی هستند که دو بعدیست یکی بلافاصله که والداتند یکی معلفاصله که مادر مادر مادر تا آخر تا هرچی عرض می شود که بالاتر

ولذا در اینجا رو حساب فرمود والدات چون مقام یرزعن مقام شیر دادن است شیر دادن مادر رضاعی نیست مگر واجبست بر زنی که شیر دارد به هر بچه ای که شیر نداره شیر بده ، امهات والدات اینجا مادر عرض می شود که ازواجو امهاتهم نیست بلکه در همون دو بعد مادر واقعی بودن فقط بعد نزدیکش مرادست که مادر بلاواسطه باشد ولذا والوالدات فرمود

این یه نکته، البته اینو در تفصیل مراجعه میکنیم . وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ  لیرزعن نیست امر که نیست حالا چون امر نیست ما میگیم که خب این عرض می شود که فعل مستقبل است و فعل اخبارست و ما از اخبار استفاده وجوب نمیکنیم، این دو جواب داره یک جواب اینست که بعضی از واجبات واجبات عادیست، بعضیا واجبات خیلی بالاست

اگر واجب واجب عادیست امرست ، این کارو بکن حرام حرام عادیست این کارو نکن. اما اگر خب این کارو بکن این کارو نکن مردم همه انجام میدن ؟ نه عده ای بله عده ای نه اما اگر بخواد بگه این واجب اونقدر بالاست که ان همه دارن انجام میدن ، مرحله اولای وجوب اینست که واجبست.

مرحله ثانی وجوب اینست که این واجب رو عمل کنند به لفظ عمل میکنند خداوند اگر واجبات بیان کرد ینی اینکه واجب مقام وجوبش بالاست

مثلن فرض کنید وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ در نکاح زانیه و انکاح زانی به غیر زانیه این حرمه خبره اما این خبر از امر و از انشا بالاتر است البته دلیل لازم داریم که خبر مراد از خبر عرض می شود که عاکد از انشاع باشه انشا باشه ما دلیل لازم داریم ما با دلیل داریم حرف مزنیم خب حالا اینجا میفرماید که وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ  خبرست فقط؟ خب دروغه ، آیا همه زنان فرزندانشون شیر میدهند .

آیا همه زنان خود را متعهد میدانند و موظف میدانند که شیر بدهند ، مخصوصن حالا، حالا که زن میخواد هیکلش درست باشه و بونیش درست باشه میگه اصلن من شیر نیمدم

شیر یا زن دیگر یا حیوان حلال گوشتی رو خب یرزعن کم کم داره کمرنگ میشه و خیلی کم میشه پس این اخبار غلط است . اخباری که میگن به طور مدقق از چیزی ینی این محقق میشد الا در استثناعاتی که ضرورت هایستو موانعی در کاره مثل وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ اگر وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ در نکاح زانی و انکاح زانی اگه حرمه اخبار باشد خب دروغه

واقعنم دروغه که وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ این ینکح و لا ینکحو اینه که اخبار باشه دروغه حرمه هم اخبار باشه دروغه ، همه اینا انشاعه، حرمه تحریم بالاست و لاینکحهو هم این نهی عرض می شود که نکاح و انکاح در بعد زانی و زانیه

خب ، حالا در اینجا وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ  شیر میدهند الف لامم ، الف لامه سر الوالدات که جمع آمده ولو کان فاعله ولکن اینجا استقراقه، کل زنانی که فرزندی را زاعیده اند کلن فرزندان خود رو شیر میدهند . اگر اخبار باشد که این دروغ است پس این فوق الانشاست ینی واجبست که مادران فرزندان خودرا حتمن شیر بدهند منتها این یرزعن دارای دو بعده یک بعد وجوبست که بحث میکنیم بیست یک ماهه ، یک بعد استحباب است سه ماه اضافه که دو سال میشه در بعد وجوب چه شوهر این زن پدر این بچه چه مزد بدهد چه ندهد چه مطالبه مزد بکند چه نکند حتا اگر هم واجب باشد پدر در اون بیستو یک ماه مزد بدهد و بتواند مزد بده اما ندهد آیا وجوب شیر دهندگی از زن برطرف میشد یا نه ؟ نخیر

آیه رو توجه کنید وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ کاملین چرا اینجا امد؟ چون حولین دو بعد داره فلان کس چند وقته اینجاست خب ممکنه یه ماه کمتر باشه دوسال است یا نه؟ دو ماه کمتر سه ماه کمتر دو ساله دیگه اگر فرمود حولین کاملین ینی دوتا دوازده ما بیست چهار ماه پس کاملین ینی لازمه.

وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ ۖ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ ۚ ببینید لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ قید هست یا نه اگه گفتند که به زید هزارتومن بدهید اگر آمد ینی اگر نیامد چی دیگه لزوم نداره کسی اینجا اینطور بگه ، بگد وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ ۖ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ  من کیه؟ مرد خب دست اول پدر این فرزنده اگر این پدر این فرزند خواست که شیرخوارگی تکمیل پیدا کند در اونجاست که وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ  کسی حرف بزنه

میگیم نخیر در اینجا لمن الاده به کاملین میخوره به اصل نمیخوره . شد دو مرحله داره شیر دادن به بچه دو مرحله داره یک مرحله اصل شیر دادن یک مرحله دو سال بودنشه، دو سال بودنست که لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ  نه اصلش ، حالا ببینید وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ  تا اینجا وجوبه که ، واجبست که مادران به فرزندان خود دوسال شیر بدهند

دو سال کامل، اما کمال دوسال قید داره نه اصل دوسال، کمال دوسال توجه کنید، کمال دوسال قید داره نه اصل دوسال ، اگر گفتند فلانی اگر دوسال موند در اینجا به قید اینکه تا روز آخر باشد اینقدر بدید ینی اگر کمتر بود اینقدر نباشه .

حولین دوجوره، یا حولین کاملین یا حولین غیر کاملین ولی صفت که هست ولکن تغییر میکنه یا نه دو صفحه بعده، کاملین دوسال تمام ینی بیست چهار ماه اگر دوسال تمام باشد لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ  دوسال کمتر باشه چی؟ اگر دوسال کمتر باشه وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً  چی استفاده میشه از این آیه وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً  حملش و جدا کردنش از شیر  سیماه است سی ماه در چه صورتی؟ این حداقل سی ماه سیماه در چه صورته ، اگر شوهر ماهه باشد بیست چار ماه شیره ولی بیشتر شیش ماهست؟ نه.

اگر نه ماهه باشه چقدر ، بیست یک ماه درسته ، پس اینکه اقلبیته چیه بیستو یک ماه پس اونی که واجبست اون مقداری که از مدت شیرخوارگی واجبست چقدره؟ بیست یک ماه چون اکثر حمل ها نه ماهه، اقل حمل ها شش ماهه آیه وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً هم حمل شوهر ماه رو میگیره هم حمل نه ماه رو میگیره در بعد حمل نه ماه چند مادر شیر شدست سی ماه ، بیست و یک ماه

پس اونی که واجبست از شیرخوارگی چقدره؟ بیستو یک ماه

حالا در اینجا ، ببینید اصل مطلب از آیه بیارید 2317 لمن اراده به کاملین میخوره به حولین نمیخوره ، چون دو اصله، یک دوسال واجبه دو دوسال تمام آیا قید به تمام میخورد یا به اصل خب به تمام میخوره دیگه ، بله ، 2337 اکرمهو به فقیه میخوره اگر برای اصل علم دلیلی بر وجوب اکرام نیست اصلن اکرام نیست در اینجا وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ ۖ لِمَنْ أَرَادَ ، لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ  نه لِمَنْ أَرَادَ الرَّضَاعَةَ  ببینید از چند جا 2358 میشه

کسی که بخواهد شیر دادن تمام شود ینی چی ، ینی دوسالشه ، نفرمود لِمَنْ أَرَادَ الرَّضَاعَةَ   اگر لِمَنْ أَرَادَ الرَّضَاعَةَ   بود غلط بود اصلن پس دو بعد از آیه استفاهد میشه که این سه ماه دیگر بر زن واجب نیست اما اگر پدر این بچه بخواهد که این سه ماهم داده بشه البته مزد بخواد باید مزد بدیم مزدم نخواد که مطلب دیگریه

ولی اگر بخواهد تصمیم داشته باشد این پسر که این سه ماه دیگرم شیر بخوره تا حولین کاملین بشه زن باید شیر رو بده اگر مزد بخواهد مزد سه ماه اگر مزد نخواد بدون مزد حتمن باید شیر بده و ما از دو جای آیه استفاده میکنیم که این بیستو چهار ماه بیست یکماهش در هر صورت واجبست زن شیر بده مزد بدهن ندهن، مزد بخواهد نخواهد در صورت امکان باید این زن شیر بده

اما از بیست و یکماه که گذشت اون سه ماه دیگش چی میشه؟ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ ۚ  نه لمن اراده رضاعن مثلن آیه نظیر وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ  چرا نفرمود حجو و اتم لله ، چرا؟ اتمو چرا فرمود اتمو دو بعدیه یعنی چه

خب از آیات دیگر ما استفاده میکنیم که حج واجبه عمره واجبه حج واجبه وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا ۚ  وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالًا  معلوم است که واجبه ولکن، اگر انسان حج را شروع کرد واجبست تکمیل کند یا نه؟ اگر انسان عمره رو شروع کند واجبست تکملی کند یا نه این دلیل دوم میخواد ، دلیل دوم همین آیه ، وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ  واجبست که حج تتمین بشه تتمین برا کیه برا کسی شروع میکنه

کسی که شروع میکند ینی بعد اعلاش اینه کسی که شروع کرد به حج محرم به حجه محرم به عمره شده واجبست که ادامه بده ولذا فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ  ینی چه ؟ ینی حجو برید ینی محرم شد کسی که محرم شد دیگه حق ندارد از احرام بیرون بیاد مگر اینکه اعمالش رو چه حج باشد چه عمره در هر حجی بایست که در صورت امکان انجام بده

اگر شیش ماهه متولد شد حولین کاملین چقد میشه ، میشه چقد؟ بیست چار ماه اگه نه ماهه متولد شد چی میشه ؟ بیست یک ماه

وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ ۖ لِمَنْ أَرَادَ  حولین لمن ارادست ، مقیده ، ینی دو سال شیر دادن چه شوهر ماهه متولد بشه چه نه ماهه دو سال شیر دادن واجب نیست ببینید قید میکنه ، وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ ۖ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ  مستحبش رو واجب نیست زن شیر بده مگر اینکه پدر این بچه بخواهد و این اراده دو نقش داره ، یا صرف ارادست که من میخوام این بچه رو تا سه ماه دیگه شیر بدی یا نخیر زن میگد من مزد میخوام و مزدم بده و این عرض می شود که شیر بده

اما در بعد اول دیگه من اراده نیست این زن لازمست که در کمتر از حولین کاملین که بیست یکماه است برحسب آیه وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً  آیه سوم، وَ فِصالُهُ فِي عامَيْنِ ببینید در سوره لقمان وَ فِصالُهُ فِي عامَيْنِ لعاملین نفرمود فی عامین این فی عامین دومعنا داره یک معنا اینست که دو سال تمام در فی عامی نداره یکی اینه کمتر از دوسال سه ماه کمتر باشه فی عامین چرا فرمود فی عامین ببین وَ فِصالُهُ فِي عامَيْنِ  در یک بعدش فصالهو فی عامین که واجب انجام شده بیست و یکماه در یک بعدش فاصلو فی عامین در بیست چار ماست که مستحب هم انجام شده

و این مستحب که انجام میشه اگر زن به دلخواه خودش داد که مستحبه اگر شوهر اراده کرد و به شرایط این اراده هعمل کرد اینجا واجب فرعی خواهد شد بر زن واجب اصلی بر مادر اینست که بیستو یکماه شیر بده و مستحب اینست که بعد از زمان شیر بده

و واجب فرعی اینست که لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ  با این شرایط که اگر مزد بخواد مزد نخوادم این مردم حق دارد چون در این بچه زنومرد هردو شرکت دارند

خب سوال، اگر زن مزاجش جوریست که اگر شیر بده مریض میشه ، عسره، حرجه، اینجا چیه؟ استثنا چون این ضابطست دیگه قاعده کلیست دیگه وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَ  نمیخواد بگه زنی که اصلن شیر نداره بلکه خودشم باید شیر بخوره باید شیر بده نخیر زنی که شیر دارد و شیر دهندگیش عسر ندارد ضرر ندارد حرج ندارد چون اگر حرج داشت وجوب از بین میره اگر عسر داشت چی ؟ حرام میشه

اگر عسر باشه زن مریض بشه به بچه شیر بده ینی زن مریض بشه تلف بشه چه بشه که این بچه شیر بهتری بخوره که اینکه نیستش که از باب دوران امنم درست نیست ، خب سوال، اگر زنیست که مریض نمیشه حرجی نیست عسری هم نیست اما سستی میکند در مصرف کردن غذاهایی که شیر آوره، و میتواند جوری زندگی کند و جوری غذا بخورد و جوری مصرف کند بدون عسرو حرج که بتواند شیر بده ایجا واجبست یا نه

خب بله، چون یرزعن، یرزعنه که نفرموده کسی که شیر داره بده ، نفرموده وَالْوَالِدَاتُ اذا کان لهن لبن يُرْضِعْنَ نخیر، وَالْوَالِدَاتُ  يُرْضِعْنَ  وجوب مطلقه مثالش وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا ۚ  آیا زادو راحله میشه نه درست نگفتند زاد و راحله بله ، اگر زاد نباشد یا راحله نباشد یا هیچکدام نباشد استطاعت نیست در اینجا لمن استطع شامل نی اصلن اما من استطع لسبیلا ینی بالفعل باشه بالفعل باید طیاره اینجا باشه در خونه بلفعل مال ، این حرفا نیست که اگر گفتند شما اگر توانستید به مشهد مقدس مشرف شوید نه الان پول دارید، نه اگر بتوانید بدون عسرو حرج پول تهیه کنید  ماشین تهیه کنید ترن تهیه کنید همه اینها من استطاعست دیگه ، در باب استطاعت حجم که اگر آقایون فتوا دادن نوعن که زادو راحله شرطه که اگر کسی زادو راحله ندارد اصلن ندارد نه خودش نه مالش این واجب نیست ، این درست نیست اصلن آیه دیگر که این رو بیشتر توضیح میده که وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالًا وَ عَلى‌ كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ  رجال که یعنی رجله پیاده هارو اول انداخته ،  اول پیاده ها بعد شتران لنگ بعد چی؟ بتواند ، معنی بتواند بلفعل مال داره نیست اگر کسی بتواند روزی هشت ساعتو روزی ده ساعت کار کنه حرج نیست عسر نیست روزی ده ساعت کار کنه دو ساعت اضافه مقدار مال عرض می شود که برای حج لازمست تهیه کنه این برش واجبه ده ساعت کار کنه اگر استطاعت داشت اگه حرج باشه واجب نیست

اگر عسر باشد که حرامه، در اینجا وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ  نفرمود وَالْوَالِدَاتُ التی عند هن لبن اینارو نداره ، نخیر، زنهایی که بچه زاعیده اند صرف اینکه بچه زاعیده اند و بچه از رحم اونا اومده صرف این ایجاب میکنه که باید دو سال کامل به شرط و بیستو یکماه بدون شرط فرزند خودرا شیر بدهند اگر عسری نیست اگر حرجی نیست کما اینکه در باب صوم كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِن قَبلِكُم لَعَلَّكُم تَتَّقونَ  آدم ضعیف شد کاریم میکنه ضعیف تر بشه مثلن بدتر نمونه خیلی بارز ضعیفتر بشه که رمضون اومد روزه نگیره، درسته این ، نخیر ، واجبست شما روزه بگیرید حالا که واجبست که شما روزه بگیرید چیزایی که مانع است از روزه گرفتن باید برطرف کنید اگه بتوانید

چیزهایی که ایجاب میکنه از نظر مزاجی شما روزه بگیرید باید اینها رو تهیه کنید اگر حرجی نباشد ، عسری نباشد، مثلن در باب نماز جمعه داریم ، در باب نماز جمعه روایته از امیرالمومنین صلوات الله علیه میفرماید که روزه پنجشنبه رو حق ندارد کسی مسهل بخوره، این مسهل ضعیفش کنه جمعه نتونه نماز جمعه بره خیلی لطیفه ها

مثاله البته ، روز پنجشنبه مسهل نخورد ضرورت داشته باشه مطلب دیگریه ولکن روز پنجشنبه خود را ضعیف نکند که جمعه ضعیف باشد و نماز جمعه نتواند برود. البته اون وقتا خیلی مشکل بود اون وقتا تو گردو خاکو آفتابو چه اینحرفا باید انسان قوت داشهت باشه

حالا چیزی که برای انسان واجب کردند باید مقدمات این واجب را تا اونجا که میتواند انجام بده و موانع حصول این واجب رو برطرف کنه مگر حرج باشد که از وجوب به استحباب تبدیل میشه یا عسر باشد که تبدیل به حرام میشه

در اینجام وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ  واجب میکند بر زنی که فرزند زایید حتمن غذای اورو باید بدی کمانکه اگر کسی زن میگیره خب باید جوری باشد بتواند نفقه اورو بده اگر نتواند نفقه زنو بده چرا زن بگیره اصلن

بعضیا خودشونم زیادین ، بعضیا هستند که دست به دهانشون نمیرسه خودشونم زیادین حالا کسی که بچه ای درست کرده باید تعهد داشته باشد تا اونجایی که میتواند این بچه را از شیر خودش عرض می شود که سیر کند و ارضاع کند بنابراین حق ندارد خودشو ضعیف کنه اگر ضعیفه باید تا اونجایی که امکان دارد جوری کند که این شیر بدرد بخوره

غذاهایی که شیر آور است زندگی که شیرو کم نمیکند نه اینکه همینطور ادامه بدهد به کارهای طاقت فرسای زیاد که اون شیری هم که هست خشک بشه و لازم باشد خود این زن شیر بخورد که شیر بده

خب ، وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ ۖ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ ۚ  سوال، آیا این ولوالدات که فرمود این زنهاییست که بچه ای تولید کردند و طلاق داده شده اند در عده اند یا غیر عده یا نه زنی که شوهرش موجوده ، هیچکدام نیست در اینجا بله در آیه دیگر که 3437 بعد خواهیم بحث کرد که این مربوطست به بعد از طلاق ولی این آیه کاری به طلاق اصلن ندارد بله قبلش وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ  قبول ، همین حد خودش گفته حالا که ولوالدات نفرمود ولوالدات المطلقا ، مستقله، والوالدات المطلقات نیست نه زنهایی که بچه ای زایده اند مطلقه باشند مطلقه نباشند شوهرشون مرده باشد زنده باشد هرچی میخواد باشه این واجب والده بودن است نه واجب شوهر داشتنه

حتا نه واجب شیر داشتنه، واجب والده بودن است به طور مطلق و مستقرق صددرصد که باید به فرزند خودشون شیر بدن وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ ۖ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ ۚ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ  نه فقط من اراده که پدر این بچست نخیر، اگه پدر این بچه مرد اگر پدر این بچه مرد وراثی در کار بود برخلاف همه فتاوا تقریبا اگر پدر این بچه مرد حالا طلاقم نداده مصداق بینش، پدر این بچه مرد و طلاق هم نداده است این زن را که طلاقم بده مطلبی نیست ولی حالا مصداق خیلی بین طلاق هم نداده است این زن رو این زن وارثه این بچه هم وارثه وارثهای دیگری هم هستند آیا در اینجا رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ  از بین میره؟

وقتی که شوهر مرد دیگه شوهر نفقه ای معنا نداره که به این زن بده آیا لباسش مکانش غذایش زندگیش این زن مادامی که بچه رو شیر میدهد که بیست یکماه است بعنوان فرض اون سه ماهه اضافه بعنوان عرض می شود که استحباب اونوقت لمن اراده اگر شوهر خواسته ، شوهر خواسته است که این زن حولین کاملین شیر بده در اینجا نفقه این زن با کیه

ما دو آیه داریم یک آیه وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِيَّةً لِأَزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْراجٍ  این مال خود زنه تا یک سال حق نداره زن رو از خانه این مرد بیرون کنید سکونت در این خانه به حساب ارث نیست به حساب زن بودنشه سکونتش غذایش همه چیزش این مربوط به ارث نیست ولو ارث زیادیم عرض می شود که داشته باشه . این مال اونجا

اما، اگر این زن فرزند هم داشت نفقه اضافه دارد وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ  رزقو کسره اینها در کل ابعاد زندگی عرض می شود که بالمعروف باید که به این حالا در این مولود آقایون فکر کنید که ببخشید وَعَلَى الْوَارِثِ  این وَعَلَى الْوَارِثِ  مِثْلُ ذَٰلِكَ  سه جور وارثه داریم یک وارث خود مادره آیا خودش به خودش بده ؟ یک وارث خود فرزنده ، از مال او بدن، وارث سوم بقین، آیا میشود گفتش که عرض می شود که وَعَلَى الْوَارِثِ  مِثْلُ ذَٰلِكَ   این وارث هرسه رو میگیره، هم زن را که از خودش به خودش بده و هم بچه رو که از خودش به خودش و هم دیگران

این آقایون فکر کنید خب نمیشه معلومه وَعَلَى الْوَارِثِ  مِثْلُ ذَٰلِكَ   ینی این زن خودش به خودش بده ، نفقه بچه را خودش به خودش بده نه، این وَعَلَى الْوَارِثِ  مِثْلُ ذَٰلِكَ   ینی کسانی که وارث هستند پسر باشد دختر باشد زن دیگر باشد عرض می شود که پدر باشد مادر کسانی که وارث بودند طبقه اول باشد دوم باشد سوم کسانی که ارث بر هستند باید سرجمع آنچه را که این پدر واجب بوده است بدهد در اون سه ماه ضروری

در اون بیست یکماهم اینطوره چرا ؟ برا اینکه در اون بیست یک ماهم خب مدت این زن که چهار ماهو ده شبست باید که حجاب داشته باشه و عده نگهداره

حالا این البته تفاسیریست که بعدن عرض میکنیم . خب عرض می شود که این فعلن تا اینجا آقاون آیه رو خوب مطالعه بفرمایید .

یه گزارشیست که باید بدم من، راجع به اون جزوه ی مشت نمونه خروار که دو جزوه نوشته بودن آقایون که هستید یک فحش های زیادی داده بودند ما در فاتحه اول مرحوم آقای صدر رضوان الله علیه در مسجد اعظم نشسته بودیم بعدش سید اومد پهلو من نشست نگاه کردم دیدم آشنا به نظر میاد شک کردم که این همانست که من فکر میکنم یا نه ؟

من سوال کردم که آقای لنگرودی که از فضلای بسیار مبرقند مجتهدینن مجتهدین عظام سنتی حوزه هستند که در مسجد الروزبهه نماز میخونند این 3939 شکل او بود.

گفتم شما اینجا هنوز نمازمیخونید گفتند نه من اون نیستم من برادرش هستم. گفتم شما صاحب 3950 گفتن چرا گفتم منم محمد … تهرانی هستم ، معلوم شد نه او منو میشناسه نه من اورو ، او که مرا نمیشناسه و من اورا نمیشناسم که کتابای منو ندیده در اون جزوه ی مشت نمونه خروار که آقایونم دیدین فحش های زیادی ایشون مرحمت فرمودند و ازجمله سه فحش خیلی قوی

به  ایشون گفتم خب بهتر نبود شما به جای اینکه دلیل رو با دلیل جواب بدین به جای این بهتر نبود که فحش نیدن عقلن هیچی نگین یا با دلیل دلیلو جواب بدید یا فحش ننویسید چرا این کاغذارو ، گفتند چه ، با خدا

گفتم شما اونجا مقرون فرمودین که صاحب رساله توضیح المسائل نوین که هزار هزارش به هندو پاکستان رفته و ای اهالی هندو پاکستان هواستون جمع باشه که خطرناکترین افکار در این رساله هست و ایشون عرض می شود که ستون پنجم انگلستان است گفتم شما 4058 میدونید چیه که من ستون پنجمم این خودشون بالا و پایین رفتو ناراحت شدو از این حرفا گفتن که نه من اورو میشناسم نه اون من را

گفت بله چون بالاخره بعضی اشخاص هستند که اینها ارتباط با سیاستهایی دراند خودشون نمیدونند گفتم بنابراین شما هم فکر کنم 4116 خوبه همه ستون باشند بی ستون وجود نداره از این گذشتیم ولکن مسئله دوم سومتون چیه ، که درسم داده میشه

ببینید چه بلایی حوزه های مبتلاست که یا جواب علم را با علم نمیدن با هو و جنجالست یا با فحش و این اولین باریست که در طول پنجاهو دوسال طلبگی من یه آدمی که حساب میکنه عالم است و چه هستو گفتم حرف دوم که شما نوشتید در اون جزوه که این لامذهب ترین افراد کل تاریخ اسلام است و حتا از سلمان رشدی لامذهب تره و دیگه حالا بعدن الا یوم القیامه مثل اون لامذهب ظاهرن نمیشه بیاد این خطرشم از سلمان رشدی بیشتره ، چی نوشتند گفتم تو نشر شده و گفت شماره تلفن مرحمت بفرمایید من بهتون تلفن کنم ننوشتم گفتم در تمام کتابام شماره تلفن دارم که هرکس سوالی دراه بکنه و اگر اشکالی داره بکنه ولیکن من دیدم شما اینجا بدون اینکه تلفن بفرمایید مرتب فحش بدین

و سومین مطلب اینست که مرقوم فرمودین که این بیسواد ترین افراد کل تاریخه ، و از این بیسواد تر وجود نداره و کجا درس خونده خیلی بالا رفتو پایین که این دوتا نیستو گفتم خب حالا ملاحظه کنید خدا نشالله امثال شمارو زیاد کنه اینو برین زیاد نشر کنند که برای حفظ حوزه خیلی خوبه آبرو میدهد به حوزه ، مطلبی بود که بعضی برادران سوال میکردند خواستم که گفته باشم در حضور جمع و درس بشه بعدنم بشنوید که تو حوزه مام چه میگذره

چقدر خوب بود که کسانی که عالم هستند معلومه ، کسانی که عالم هستند فحش نمیدن اگرم سوالی بشه میگن خب نظره ، ولی کسی که به صورت آقایون ریشو اباعو این حرفا این فحش های هرزه ای که به شیطان میگفتید فحش داد ، چگونه این سواد داره آخه شیطان اعلم علمای اصوله اعلم صلحای فقهه، این که سواد نداره اونوقت شما به اینا فرمودید در قلب حوزه خطرناکترین فرد در کل تاریخ اسلام