بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله طاهرین
بر مبنای آیه مبارکه وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ ۖ و همچنین آیه ششم سوره مبارکه طلاق که بحث خواهیم کرد آیه ششم سوره طلاق و آیه بقره این دو آیه آیاتی هستند که احکام شیر دادگی را تبیین میکنند اصولا چنانچه اشاره شد فرزندی که از بین زنو مرد متولد میشود بر عهده هردوی اینهاست یعنی اینها شرکت سهمین دارند در شیر دادن این بچه .
منتها یک سهم که سهم اصلی است مربوط است به مادر که شیر در پستان اوست و سهم دوم مربوطست به پدر که نفقه با اوست اگر پدر نفقه را ندهد این گونه نیست که بر مادر استمرار نداشته باشد وجوب ارضاع، و اگر هم مادر ارضاع نکند و شیر ندهد و از فریضه خودش تخلف کند اینطور نیست که بر پدر واجب نباشد استرضاع.
عرض میشود که بله حالا در تتمه بحث آیه مبارکه ولوالدات که آیه دویست سیو سوم بود به اینجا رسیدیم وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ ۗ این استرضا چه استرضاع از والده باشد و چه اگر زیر بار نرفت استرضاع از غیر والده باشد وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ جریان شیر دادن به وسیله شیر خوار سه مرحله ایست دو مرحلش در قرآن تنفیض شده است در این دو آیه یک مرحلش مرحله اضطراریست
مرحله اولا اینست که مادر باید به فرزند خودش شیر بدهد مرحله دوم اینست که زن دیگری را استخدام کند از برای شیر دادن و درصورت عدم امکان این دو مورد بچه که نمیتواند بی شیر بماند و نمیتواند غذای دیگر بخورد بنابراین منتقل میشد به مرحله سوم که شیر حیوانات حلال گوشت است
شیر حیوانات حلال گوشت در قرآن شریف تسریح ندارد اما انچه که مسلم است اینست که این بچه بدون غذا که در انحصار شیر است نمیشود بماند مرحله اول که مرحله فریضه اصلیه است و مرحله دوم فریضه انتقالیه بدلیه است که زن دیگر و مرحله سوم را ما استنباط میکنیم از جریان ضرورت استمرار حیات طفل که با لبن الما باید باشد.
وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ اون مالی که اجز است و مزد است از برای شیر دادن دادن اون مال و بالمعروف ،و بالمعروف دارای دو بعد است یک معروف ماده اون مال است یک معروف کیفیت اون مال است.
ماده اون مال که مثلا ماهی هزارتومن ماهی دو هزارتومن کیفیت با کمال احترام باید داد نه اینکه تو با ترس میری جلوی طرف که اهانتم بهش بشه نه اینکه اون مطالبه کنه سَلَّمْتُمْ شما باید بدهید.
کما انکه در باب دیت الدم همینطور است اینگونه نیست که صاحب الدم مطالبه کند تا طرف بده بلکه شما باید تسلیم بالمعروف کنید احترام طرف رو باید کاملا مراعات و ملاحظه کنید و پول را از نظر ماده همون مقدار که معروف است و شایسته استو اجرت المثل است و از نظر کیفیت هم باید با کمال احترام باشه
وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ اتقوالله چه زنها چه مردها چه زن دوم همه اینها باید پرهیزگار باشند در جریان شیر دادن به بچه که هرگز ظلمی به بچه نشه حالا آیه شیشم سوره مبارکه طلاق که صفحه پونصدو پنجاهو هشته قرآنیست که در خدمتون است .
پونصدو پنجهاو هشت عرض میشود که سوره طلاقه آیه ششم أَسْكِنُوهُنَّ آخه سوره رو عرض کردم. سوره طلاق که صفحه پونصدو پنجاهو هشته آیه ششم که صفحه بعدیست . أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ ملاحظه بفرمایید آیه بقره عمومیت داشت این زن در حال زوجیت باشد بعد از طلاق باشد طلاق رجعی باشد طلاق باعن باشد در عده باشد در عده نباشد در هرصورت چو نعهده دار شیر دادن به بچه است در اونجا هم بر زن واجبست که اورو شیر بده و هم بر مرد واجبست اگر زن مطالبه مزد کند به او مزد بده مخصوصا پس از طلاق
اما آیه مبارکه سوره طلاق اصلا در باب طلاقه که بینهما عمومن و خصوصن مطلق اینجا فقط در مورد طلاقه و شما توجه دارید که اصولا زن مادامی که در عرض میشود که عرقه زوجیت مردست دیگه مطالبه مزد شیر نمیکنه اینطور مته به خشخاش نمیذارد که حتی شیری که من به فرزند میدهم با ینکه این شیر از غذاییست که در خانه شوهر میخوره مزد این شیر دادن رو از تو بگیرم
در صورتی که نفقه خوار مردست و در صورتی که بر خود زن هم واجبست که شیر بده حتی اگر مرد پول شیرخوارگی را ندهد پول این عمل ارضاع را ندهد بر زن واجبست وجوب از زن هرگز از بین نمیره اما این جریان بعد از طلاق وضع دیگری پیدا میکنه وقتی که زن طلاق گرفت اونوقت است که بچه در اینجا مظلوم تر واقع میشه
کجا باشه پهلو پدر باشد پهلو مادر باشد جای دیگر باشد و این بچه که در حال شیرخوارگیست خب زن که جدا شد از شوهر خب این طبیعت مطلب اینست که ممکنست که اگر بخواد به بچش شیر بده مزد بخواد اینجا زمینه مزد خواستنست روی این جهت ملاحظه بفرمایید آیاتی که از اول طلاق يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ 0758 ذلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَيْكُمْ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ همه اینها درباره طلاقه قضیه قبل از طلاق نیست قضیه طلاق بعد از زوجیته
بعد أَسْكِنُوهُنَّ کیارو؟ همه زنهایی که بچه دارند حامله هستند یا وضع حمل کردند بچه دارند نخیر، أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ زنی که طلاق دادی و الا زنی که شما طلاق ندادید ازکنوهن نمیخواد زن گرفته خب میاره پهلو خودش با هم زندگی میکنند دیگه یا میرد نزد او یا جای سوم یا پهلو خودش این یه مطلبیست که ضروری و بین است نیازمند به تذکر نیست.
أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مال بعد از طلاقه دو سه دلیل در این مطلب هست یکی همینیست که عرض کردن دیگری اینست که اصلن بعد از طلاقست بحث، أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ این سکنتم چند جوره گاه اوقات من هی سکنتم ینی در خانه خودتون همونجا که سکونت داری زن را بیرون نکنید در همونجا استمرار بدهید سکونت زن را اگر این تفاصیل در بعد طلاق میاد اینا یک مقدمه مختصری اشاره عرض میکنم.
وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ ۚ این زن را که طلاق دادید مضارعی قرار نگیرد شما با زن زن با شما که ضرری به زن بخوره ضرری به این زن مطلقه بخوره که اگر در عده رجعیه هست شما بدون اراده اصلاح بلکه بدتر با اراده اضرار به این زن رجوع کنید برا اینکه این زن نتواند شوهر کند
دو آیه در این مطلب هست یکی آیه بقره است که وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَٰلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا ۚ که بحث کردیم در اینجام وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ مضاره نسبت به مردو زن در حالی که زن رو طلاق داده مضاره حاصل نشد که تضیقی بر زن قرار گیره و این تضعیق دوجوره یک تضعیق بر خود زنست در مورد عده رجعیه ، میتونه رجوع کند قبل از اینکه عده تمام بشه برای اینکه نتواند این زن شوهر کنه و چه
قرض اصلاح هم نیست بلکه قرض اضراره یکی هم نسبت به فرزند لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ که قبلا خوندیم .
خب وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ تا اینجا چجوری بود تا اینجا مطلب اینست که چون زن سه حالت داره زنی که طلاق دادین حالا قبل از طلاق هم نه این زنی که طلاق دادی چون بحث عده هست بحث نفقه است بحث ارضا است بحث چه هست این سه حالت داره یک حالت اینست که این زن قطعن حامله نیست مثلا مدتهایی با این زن هم بستر نشده و قطعا حامله نیست قطعی که صددرصد موافق واقعه دیگه عده نیستش که عده اونست که أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ عده نداره
ولذا طَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ در اول سوره مبارکه است ببینید إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ ۖ در زمینه عده است همه این حرفا اگر عده ای در کار بود عده باعن بود عده رجعیه بود عده ای بلخره در کار بود که زن نمیتواند در این عده شوهر دیگر بکند در اینجا طبیعیست که مرد باید نفقه اورو بده اگر حاملست نفقه بیشتره اگر وضع حمل شد نفقه ارضا هم باید بده
بنابراین أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ در این نقطه اولا نیست که زن اصلن عده ندارد نقطه دوم نقطه دوم زنیست که قطعا عده دارد چون قطعا حامله است اینو بحث میکنیم وسط اینست که زنیست که نمیدونیم حامله است و نمیدونیم حامله نیست عده دارد یا نه؟ بله در رجعیه عده رجعیه است در غیر رجعیه عده باعنه ولی خب عده است
چه عده رجعیه باشد چه عده باعن باشد در این مدتی که به حساب اینکه این زن از این مرد طلاق یافته است و مرد اورو طلاق داده نمیشود گرسنه بماند اگر رجعیه است که به طریق اولا و اگر عده باعن است طلاق خلع است طلاق مبارات است بلخره عده است در اینجا حتما باید که اسکان از طرف مرد نفقه از طرف مرد کلیات داره البته تفسیر رو گفتیم عر میکنیم بعدا أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ
این مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ فرق میکنه یه مرتبست که عده رجعیه است اصلا از خانش نباید بیرون کنه طبق نصه آیه دیگری لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ ۚ اون که بینه اما در اینجایی که زن عده باعن دارد عده است طلاق باعن است و عده در طلاق باعن است .
که یا حامله است طلاق باعن یا قطعی الحمل نیست اما طلاق خلع استو مبارات احتمال حمله خب در اینجا که نباید این زن پهلو این مرد باشه پس مِنْ وُجْدِكُمْ اوسعه یک بعده نفرمود که أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ یا فی ما سَكَنْتُمْ یا فی بیوتکم نخیر أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ اون مقدار که قدرت دارید و خود هاتون سکونت میکنید اون زن را هم در اونجایی که مانند اونجایی که سکونت میکنید اسکان بدهید
اگر عده رجعیه است در خانه خود باید با هم باشند دیگه لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَٰلِكَ أَمْرًا باید با هم باشند تا بلکه رجوع بشه اما در اینجا که رجوعی در کار نیست چه بین اونا کلیه باشد چه بینونت بعضیه باشد بینونت کلیه اینست که رجوع اصلا نیست نه از مرد نه از زن بینونت بعضی اینست که طلاق مبارات است یا خلع استو احتمال حملست که 1402 عده عده رجعی میشه
در هر دو صورت که عده عده طلاق بائن است این مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ خارجه از بیت زوجیت خواهد بود خب بعد وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ ۚ وَإِنْ كُنَّ سوم، گفتیم سه بعد داره دیگه یک قطعا عده ندارد اسکنوهن یعنی چه دو احتمالا عده دارد خب اسکنوهن ، اینی که احتمالا ببخشید احتمالا حمل دارد چون احتمالا حمل دارد بنابراین حتما عده دارد رجعیه باشد اونجور غیر رجعیه باشد جور دیگر
بلعخره نفقه اسکان و نفقه زندگی این زن با شوهره اما إِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ چون دو بعد در اینجا بیشتر نیست که یک بعد میدانیم حاملست یا نه ، أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ یک بعد میدانیم حامله است دلیل چی میشه دلیل وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّىٰ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ هرچی میخواد باشه
این زن را که طلاق دادی اگر از شما حامله است هرگونه طلاقی باشد طلاق رجعی باشد طلاق باعن باشد باعن قعطی باشد باعن غیر قطعی باشد در کل این صور مادامی که این زن حامله است باید که شما نفقه شو بدین چون در حال حمل که نمیتانه ازدواج کند که
وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّىٰ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ بعد چی فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ اینجا سواله ، از فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ کسی بیاد استفاده کند که خب ارضاع این زنی که مطلقه است شیر دادنش به بچش واجب نیست چون فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ۖ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ ۖ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَىٰ کسی اینجا خیال کنه
آیه مربوط بعد از طلاقه چون اصلا تمام آیات از اول تا اینجا طلاقه اسکنوهن طلاقه همه طلاقه ، حالا فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ مگر آیه بقره وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ ۖ همرو نمیگرفت قبل از طلاق بعد از طلاق اصولا والده بودن فرض میکند واجب میکند بر والده که این فرزندو تا بیستو یک ماه شیر بده بقیش مربوطست به اراده زوج
ببینید دیرو عرض کردیم من فکر قاطی میشه نمیتونم مطلبو بگم اونو که دیروز عرض کردیم اگر مطلبی هست باز عرض میکنم ، حالا اینجا کسی اینطور خیال کنه میگد فان ارزنلکم آیا بین آیتین تعارض است تناسخ است .
آیه قبلی که واجب کرد بر والدات يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ ۖ واجب کرد نه وجوب عادی بلکه فرضه ما یه وجوب عادی داریم یک فوق الوجود داریم که فرضه و صیغه عرض میشود که مضاره بلخره فعل فعلی که دلالت بر انشا میکند و 1720 انشا است این دلیله بر فرضه خب وقتی که فرضست چطور فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ اگر شیر دادن به نفع شما لَكُمْ ببینید، فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ به نفع شوهرست به نفع پدر این فرزند است که این مادر شیر بده خب معلومه
نگفتم نباید، گفتم چه اجرت بدن چه اجرت ندن باید شیر بده من نگفتم اجرت نباید بگیره عرض کردم از واجباتی که گفتم بله از واجباتی که من طبق نص بحث میکنیم ببینید فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ حالا در مورد دوم که بحث طلاقه فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ این کجاست بعد از طلاقه بعد از طلاق معمولا مطالبه اجر دارد زن یا نه؟ اگر مطالبه اجرم نداره هبه ندارد خب این قدر مسلمه که اگر مطالبه اجر دارد واجبست بر پدر اجر او را بدهد.
اگر گرفتن اجر حرامست دادنشم حرامست و باید این زن حتما شیر بده پس این تاییده دومست بعد از آیه بقره که اجر بر این واجبه گرفتن مطلبی نیست و لا سی ماه بعد از طلاق
سه ماه در اینجا نیست که وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّىٰ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ بعد از یضعن حملهن سه ماهه یا بیست یکماهه خب پس …
نفقه نه ولی برای چی فان ارزنلکم این برای …
هردوش لکمه، هردوش لکمه چه اون بیست یکماه لکمه چه اون سه ماه لکمه منتها لکم اول لکم واجبست لکم دوم لکم مستحبست.
لکم اول لکماست یعنی هم به نفع زنست هم به نفع مردست در بعد اول منتها واجبه ولی لکم دوم لکم مستحبه ما چون در اینجا حتی یضعن ضید را شما بدرقه کن تا به دم در رسید وقتی که به دم در رسید اونوقت چنین یعنی حرام، نه دیگه از در به اونطرف
در اینجا فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّىٰ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ ۚ فَإِنْ أَرْضَعْنَ کی؟ یعنی این مطلب بعد ازحمله،بعد از حمل بیست یکماه صبر کنید که شما فرمودین سه ماه بعدی حالا فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ بنابراین از همون آغاز ارضاعست که این وجوبه حالا فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ سوال، مگر زن حق دارد که شیر ندهد فان،ان نداره،ما دوتا ان داریم یک ان در بعد وجوبست یک ان در بعد واقعست .
اگر ان در بعد وجوب باشه دلش خواست شیر بده مزد بگیره دلش نخواست شیر بده مزد نداره طبعن این در بعد وجوبه ولیکن ارضعن بعد وجوب نیست بعد واقعه اگر شیر دادن از این زنان وجوبو عدم وجوب نداره پس منافات نداره این واقع با وجوب
چون معمولا طلب اجره چرا برای اینکه بعد از طلاقه ، ببینید.
در زمان حمله،در زمانی که حمل تمام شد بعد از طلاقه وقتی که حمل تمام شد بچه دار شد دیگه اینجا رزقه کسوه نیستش چون عده نیست که ببینید در اینجا عده ای وجود نداره فقط چیه فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ رزقوهن نیست کسوتوهن نیست اجرش چیه اجر شیر دادن
اجر شیر دادن با نفقه کل زن فرق دارد. نفقه کل زن چندین برابر اجر شیر دادنه حالا توجه کنید 2128 این نمیخواد بگد این ارضاع واجبست یا واجب نیست نظر به وجوبو لاوجوب ندارد وجوبش را بعنوان فریضه ما از آیه بقره استفاده میکنیم.
چی میگه؟
میفهمم ولکن این مادامی که در حال زوجیت است زن مالشه اصلا اون هردو بعدو میگیرفت هم قبل از طلاقو میگرفت هم بعد از طلاق محور قضیه قبل از طلاق بود بعد از طلاق هم میگرفت حالا این آیه در این بعد تعیین میکنه تبیین میکنه که اگر بعد از طلاق بود و ارضاع شد در اینجا فقط اجورهن ، رزقهن کسرتهن نمیشه رزقهن و کسرتهن در دوجاست
یک قبل از طلاق دو در مدت حمل قبل از طلاق شوهر داره و نمیتونه شوهر کنه در مدت حملم که نمیتونه شوهر کنه پس رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ اما بعد از اینکه حمل شد و طلاق داده، چون أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وقتی که این وضع حمل شد دیگه عده ای در کار نیست عده که در کار نیست میگه چه طلبی داره از من مفرقات کلی فقط طلبی که است اینست که فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ۖ عرض میشود که وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ و الی آخر حالا
این فان ارزعن نمیخواد بر این حکم بکنه حکم سرجاش وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ الی آخر اون سرجاش و تنافی هم در کار نیست فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ میخواد واقع بشه خب مگر زنها که مادرها که واجبست به بچشون شیر بدن همه شیر میدن
حتی در حال زوجیت ابا میکنندو مزد میکننو از این حرفا تا چه رسد بعد از طلاق بعد از طلاق به طبیعت الحال جای ان هست که تخلف کند زن از واجب شیر دادن قبل طلاق تخلف کردن زن از این عمل واجب رنگی ندارد اما بعد از طلاق که اختلاف موجب شد که از هم طلاق حاصل کنند اصلا فراق های خیلی بالای باعن اتین حرفا در اینجا زمینست که زن بگه من بچرو شیر نمیدم خب مزد بده تا شیر بدم
تازه اگر مزدم بدی احیانن فرض کن نمیدم در اینجاست که فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ اگر مصالحه شما واقعن به مصلحت مرده اگر این بچه از مادر خودش شیر بخورد بهترست از برا زنو مرد یا از دیگری شیر بخوره
فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ سه بعد داره حالا عرض میکنم سه بعد داره، اگر این زن بعد از طلاق شیر داد سه بعد داره یا مطالبه نمیکند و نمیخواهد فاتوهن زمینه نداره اگر یه حمالی بار شمارو برد یجایی گفت پول نمیخوام بازم بدیم، این زمینه ندارد
زمینه کجاست فقط دوجای دیگست یک این یک حالت عادی و طبیعیست که بعد از طلاق اگر نبخشد مزد شیر دهندگی را پس این میخواد حالا یا بگد یا نگد اگر نگفت و ما نمیدانیم بخشیده یا میدانیم نبخشیده اما نگفت عرض میشود که آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بالاتر اگر گفت من با مزد شیر میدهم باز فَآتُوهُنَّ است پس فَآتُوهُنَّ دارای دو بعده و هردوبعدش در جاییست که نبخشیده
یا نبخشیده و مطالبه میکند یا نبخشیده مطالبه نمیکند در هردو صورت فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ۖ چه منافاتی بین آیاتین است پس به طور کلی وجوب شیردهندگی به فرزند عرض میشود که تا بیستو یک ماهی بیست و یک ماهگی برحسب اونچه که عرض کردیم بر حسب آیه این عرض میشود که وجود داره
و حق دارد زن مزد بگیره منتها قبل از طلاق این حق را نمیخواهد اما بعد از طلاق معمولا هست و منافات هم با وجوب ارضاع ندارد حتا مطالبه و اگر چنانچه منافات داشت فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ۖ یعنی چه اگرفلان کس حرام است مال ربا بخورد من جایز است بهش بدم؟ فلان پولی قرض به ربا میخواد حرامست بخوره من جایزه بدم من حرامه بدم اصلا
از باب نهی از منکر بنابراین نباید بهش بدم در اینجام همینطور فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ۖ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ همانطوری که در حالی زوجبیت اعتماد داشتین مرد چیزی میگفت اگه درست بود عمل کنه زن چیزی به مرد درسته عمل کنه بعدم همینطوره چون بچه در بینه اگرم بچه در بین نبود باز چنین بود اما چون بچه در بین است باید به طور مشترک نسبت به این بچه اینها مسئولیت خود را انجام بدن اینطور نیست که بچه فقط بعهده مادر است و اینطور نیست که به عهده پدرست به عهده هردوست منتها چون نفقه دهنده پدرست عرض میشود که اگر مطالبه شد یا بخششی نشد در باب ارضا باید که مزدشو بده وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ ۖ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَىٰ
اگه تهاتر میکنه میگه پول نمیدم اگر میگید پول نمیدم درسته زن واجبه شیر بده اما اگر نداد چی ،باطله فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَىٰ یه مدعی باید بیاد هیچ منافات با هم ندارد واجبست زن شیر بدهد چه پول به او بدهند چه ندهند چه قبل از طلاق چه بعد از طلاق
چه کمتر چه هرچه ولکن وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ اگر هردو نسبت به یکدیگر مشتتون رو بستید زن میگد من اصلا نمیدهم یا اینقدر پول زیاد من میگه من نمیدم اینقدر کم اگر تعاصری در کار بود و اعتدال نبود فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَىٰ سوال اگر تعاصرنبود اگر حقه ارضاع این زن ماهی دو هزارتومن باشه مردم دوهزار میده تعاسری در کار نیست بله تعسر در کاره اگر چنانچه زن بگد که من دوهزار که معمولست بیشتر میخوام غلط میکنه باید دوهزارو بگیره شیر بده
اگر مرد بگد دوهزارو نمیدم کمتر میدم باز بیخود میکنه در اینجا وجوب نه از زن متفع میشه و نه از مرد اما توافق واجبین سلبن و ایجابن در صورتیست که یا توافق دارند و یا تعاسر دارند.
بعد لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ انفاق ،انفاق هم در بعد نفقه است هم در بعد شیر دادنه وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ ۚ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا ۚ سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا الی اخر
خب این ها مقادیری از بحث که در مبنای این دو آیه راجبه شیر دادن و شیرخوارگیست اینجا نظری رو روایت میکنه
اون در باب شیر در باب طلاقه ، اون مقداری که خواستید استفاده کنید اینست که حملو فصال ثلاثن شهرنه ،و این چند آیه رو که با هم ذکر میکردیم بیست یکماهو عرض میشود که سه ماهو شش ماهو عرض میشود که اینها دارد.
اگه گفتند که مطلقا بعد میگن به همونا برگشت اضافش چی میشه،این غیر از اینجاست
ببینید یا خودش باید نص باشه یا ضمیری در کار نباشه یا ضمیری به اون نص بر نگرده اما اگر ضمیر هو به زید برگشت دیگه امرو نمیگیره در اینجا این ضمیر هو همش به شکل مطلقات داره برمگیرده
عرض میشود که جلد پونزدهم وساعلو شیعه صفحه صدو هفتادو پنج ما دو سه روایت در اینجا داریم البته فتاوا مطلب دیگریه فتاوا عرض میشود که نوعن نمیگن واجبست این زن شیر بده مگر بهش مزد ندی واجب نیست
این برخلاف آیاتی است که ما خواندیم
حالا روایت اینجا کتابن و سنتن بر زن واجبست شیر بدهد و اگر مطالبه مزد کرد بر مرد واجبست مزد بدهد و اگر مرد مزد نداد این وجوب بر زن مستمرن بر او خواهد ماند منتها طلب داره در باب نفقه همینطوره
در باب نفقه اگر زن نبخشد بالاترین اینکه مطالبه نفقه کنه اگر مرد نفقه نداد این نفقه دین است بر عهده مرد که بعدن اگه مرد باید از ارثش بدن در اینجا واجبست بر زن شیر بدهد در صورتی که نبخشد یا مطالبه کند یا چه مخصوصا بعد از طلاق در اینجا بر عهده مرده اگر داد نداد به عهدشه بدهکاره
بدهکار و بعدن اگر مرد باید که از مال او داده بشه . روایت در اینجا چند جوره یه مطلب که دیروز عرض کردم حالا ببینید مگر بر زن واجب نیست شیر بده چرا، خب شوهر اگر زن شیر نداد چرا فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَىٰ خب مجبورش کنه مگه در باب امر به معروف نباید مجبور کرد بله باب امر به معروف و نهی از منکر سه مرحله دارد مرحله اخیر اینه واداشتن به این پستان را گرفتن به دهان بچه گذاشتن این جوره دیگه
این سواله، جوابش اینست که بله این درسته قاعده کلیست اما آخه بعضی وختا امر به معروف تحقق پیدا نمیتونه بکنه اگر این زن داعمن تو خونست که این بچه تا وق زد کسی تو دهنش شیر بهش بده، میگه امکان دارد چنین امکان خیلی کمرنگه و واقعا نمیشه نمیتواند مرد شیر خوارگی این بچه را تضمین کند اگر زن نمیخواد مگه این بیست چار ساعت تو خونه بشینه هروقت بچه ونگ زد یا هروقت خواب بود بیدار شد این نمیشه اصلا چون نمیشد فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَىٰ
حالا اینو برا این جهت عرض کردم که هم اصالت داره و هم نسبت به این روایت که هنوز نگفتم ، باب شصتو هشتم از ابواب احکام اولا 3132 این قبول نیست چون نمیشه
3148 نمیشه اجبار کرد . زمینه اجبار نیست .
یعنی باید داعمن این مرد تو خونه باشه تا این پستونو بگیره به دنه بچه میشه شما اینکارو میتونید بکنید ، نمیشه
نمیشه که ، مثل اینکه این زن روزه خواره اگر زن روزه خواره این مرد از باب نهیی از منکر چون اقربه دیگه این همینطور بشیند تو خونه نزاره نه آب بخوره نه عرض میشود که غذا بخوره نمیشه چون
حالا مطلب دیگر میگیم فرض کنید که حالا اینجور باشه که میشه ، میشود که این زن را اجبار کرد در شیر دادن اینجا چرا فرض به این حر و غیر حر قاعل شده میگه که 3237 خب چرا؟ بابا دلیل یکیه مگر ولوالدات ینی والدات حرات ، امل ولاد از والدات نیست ، از موجوداته این چه حرفیست شما دارین میزنید پس این روایت قابل قبول نیست .
هرکیم زور بزنه درست کنه میبینید که نمیشه این رفت کنار،
حدیث بعد باب هفتاد این احادیثی که بعد میخونیم تمام موافق آیاته ،باب هفتاد صفحه صدو هفتادو شی عرض میشود فقط … چون موافق و مخالف آیه ، 3321 خب ، این مطلب نه نفی میکند جریان مارو نه اثباط میکنه ، اون بحث حولین که وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ ۖ من اراده مال کاملینه ،بعد از حولین اگه زن خواست شیر بده اولا لزومی نداره و مردم لازم نیست چیزی رو اینجا بده
3357 قبل از حولین، خب حدیثی که مماس است با جریان بحث ما اینه، 3412 ببینید 3418 همان که آیه میگه عرض کردیم دیگه میشود که به صیغه مضارع است 3425 ارادم نیست ارادا در بعضی موارده اراده در بعضی موارد 3451 حالا مقصود اینه که 3455 الی آخر پس این فرضه 4501 از جمع بین آیات ثلاث ما عرض میشود که استفاده کردیم
حدیث دیگر حدیث پنجم همین بابه ، 3511 این دلیل دوم،آیا ظلم کردن به کسی جایزه،مخصوصا بچه ،به آدم بزرگ که میتونه دفاع کنه ظلم کردن حرامه به بچه که نمیتونه دفاع کنه این بچه که غذاش در پستان مادر داره اگر مادر بهش نده یا کم کند این جوره
باید خود مادر بده ،آیه و روایت میگه باید خود مادر از شیر خودش بده به این حساب بناست شما امروز چلو کباب بدیم بعد نون خشک که کپک زده مثلا این جور به شما نیست دعوتتون کردیم مثلا
ولی این بچه ای که این شیر مادر مال اونه اصلا
اونجایی که هم بچه داره هم حامله شده عجله کردند و این ضرر داره ولی در جایی که ضرر داره مطلبیم نیست در اینجا واقعا جوره پس واجب را ترک کرد واجب الهی رو و جور علی السبیل خب از طرف پدر جور بشه اشکال داره از طرف مادر اشکال نداره؟ هم پدر و هم مادر باید که این بیست یکماهرو منتضم باشن مادر در بعد ذاتی خودش و پدر در بعد اینکه عرض میشود که پدرست
بنابراین کتابن و سنتن این مطلب ساقطه و شما از فقهای بزرگوار سوال کنید چطور میفرمایند که در این بیستو یکماه واجب نیست و رجحان داره و در صورتی واجب میشود که شوهر عرض میشود که مزد شیرو بده و زن هم بتواند شیر بده
بحث بعدی ما راجع به حضانت است که اونم بحث خیلی جنجال انگیز استو ، حضانت که دوسال و هفت سال این جریانش چیه پس آیتن و روایتن آقایون فکر کنید البته آیاتش همین حولین کاملین استو ثلاثن شهرن از این آیات استفاده میکنیم که حداقل حضانت چقدره و اما راجع به دختر که هفت سال است اینجا باید چیکار کنکیم
واقعا پسر همیشه دوسال است دختر همیشه هفت ساله یا اینکه این موارد فرق میکنه یا اگر پسر دوسال باشه و دختر هفت سال یعنی بعد از دوسال پسر و بعد از هفت سال دختر بچه تحویل شوهر داده میشه و اصلن مادر رنگشو نبینه اینجوریه؟
کمااینکه بعضیا اینکارو میکنند اصلا مادر رنگشو نبینه اصلا یا قضیه حضانت است . که انشالله بعدن خواهیم عرض کرد