پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه هفتصد و پنجم درس خارج فقه

ارث

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
ٱللَّهُم صل علی محمَّد و آل محمَّد

به طور مختصر اختلافاتی که ما در باب ارث به عنوان اصلی نه در فروع، به عنوان اصلی با سایر فقهاء شیعتا و سنتا، سنتا و شیعتا داریم از این قراره که البته مبنای این اختلافات استناد به نص یا ظاهر مستقر کتاب الله است.

البته مقادیرشو بحث کردیم و مقادیرشو هنوز بحث نکردیم. از جمله آنچه بحث کردیم وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَی.

 و از جمله اینکه نوه با وجود والدین و با عدم وجود پدران و مادرانش با والدین ارث­بر هستند که قبول نداریم. و از جمله که ملحق است به این مرحله این نوه در مرتبه دوم است نه در مرتبه اول از مراتب ارث. یعنی نوه همسان ارث می­برد با برادران و اجداد بلاواسطه. و از جمله این است که نواده­های پسری و نواده­های دختری رو فرق گذاشتند آقایون فقهاء که نواده­های دختری، دختری ارث می­برند ولو پسر باشند و نواده­های پسری، پسری ارث می­برند ولو دختر باشند و به عکس. این رو هم قبول نداریم.

(سوال) اون فقط راجع به اخته. (سوال) ما بحث ترجمه آیه می­رسیم بحث ترجمه آیه می­رسیم چون نصه اما اونی که تحت عموم قاعده و ضابطه قرآنی است يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ در بعد اولاده، در بعد اخوه نیست، در بعد مادر و پدر نیست و لذا مادر و پدر احیانا یکسان می­برند احیانا عرض می­شود که پدر از مادر بیشتر می­برد.

خب و از جمله تقسیم ماترک است از برای زنان که آقایون فقهاء به …هم تقریبا الّا قلیل می­فرمایند که زن از کل ماترک ارث نمی­برد ولکن ما عرض می­کنیم از کل ماترک ارث می­برد. از جمله هبه است. هبه، اگر پسر بزرگ داشته باشد میت، پسر بزرگ اضافه بر سهمش از ماترک اختصاصات پدر را، شمشیر را، اسب را، حالا ماشین را که اسب نیستش که، ماشین اختصاصی پدر رو، اسب رو، انگشتر رو، عصای اختصاصی پدر رو ارث می­برد اضافه بر آنچه که از ماترک گرفته. اینم قبول نداریم.

و از جمله اینکه در حال حیات هم مانند بعد الممات يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ باقیست چنانکه بحث کردیم.

و از جمله که خیلی عجیب است بقیشم عجیبه منتها مراتب تعجب فرق می­کند میراث به ولاء است. ولاء ضمان جریره ، ولاء عتق و ولاء ضمان جریره که ضمان جریره بیمه است بیمه جان، تعبیر امروز ما بیمه جانی است یعنی کسی که از نظر نسب و از نظر سبب ارث­بر نیست اصلا یا اینکه ارث­بر هست ولکن در طبقه ارث نیست در هر صورت اگر ولاء ضمان جریره داشته باشد یا ولاء عتق داشته باشد ارث­بر هست. اینم برخلاف نصوص آیات تقسیمات ارث است قبول نداریم. این هشت مورده.

حالا بحث ما در باب ولد الزنا بود. اولا این نکته رو عرض کنیم بعد از وسائل الشیعه روایتشو مفصل خواهیم خوند. (سوال) بله روایتشو می­خونیم. بله بله همش توضیح میدیم. آنچه را که توضیح عرض کردیم توضیح نمیدیم، آنچه را که توضیح ندادیم توضیح میدیم.

ولد الزنا، ما سوال می­کنیم از فقهاء، فقهایی که می­فرمایند ولد الزنا نه وارث است و نه مورث با اقسامی که داره البته آیا به حساب ولد الزنا بودن است صرفا؟ یا نخیر به حساب ولد الزنا بودن نیست صرفا، به حساب اینکه معلوم نیست از کدام پدره؟ چون معلوم نیست ولد الزنا از کدام پدر است بنابراین ارث­بر بودنش و ارث­دهنده بودنش مردد است و معلوم نیست.

 اگر از باب اصل ولد الزنا بودن است چند اشکال داریم. اشکال اول و اشکال مرکزی این است که نه دلیل از کتاب دارد و نه دلیل از سنت حتی روایتی که دلالت می­خواد داشته باشه. روایاتی که آقایون استدلال می­کنند که ولد الزنا ارث­بر نیست حتی خود اون روایات ارث­بر نبودن ولد الزنا رو به عنوان ولد الزنا نیست، به عنوان مشتبه بودنه که آیا مال این مرد است یا مال اون مرده؟ این اولا.

ثانیا اگر ولد الزنا، به این دقت کنید آقایون، اگر ولد الزنا به عنوان ولد الزنا ارث­بر نیست خب چه از پدر چه از مادر. آقایون میگن از پدر ارث نمی­بره. میگن ولد الزنا نه به پدر ارث می­دهد و نه از پدر ارث می­برد اما مادر از مادر ارث می­برد به مادر ارث می­دهد. چه شد؟ اگر ولد الزنا به عنوان ولد الزنا بودن … به عنوان ولد الزنا بودن ارث­بر نیست و ارث­دهنده نیست چه فرق است بین پدر و مادر؟ مگر اینکه قائل باشید ولد الزنا نه از مادر زانی ارث می­برد و نه از پدر زانی. اینم قول نداره اگرم قول داشته باشه این برخلاف نصوص است کتابا و سنتا که زنا اصلا مطرح نیست در موانع ارث. حتی در روایتی که الان امروز تتمشو خواهیم خوند شخصی که ولد الزنا است منعش از مورث بودن یا وارث بودن از لحاظ ولد الزنا بودن نیست بلکه از لحاظ مشکوک بودن پدر است.

 مشکوک بودن پدرم در کل ولد الزناها نیست. مشکوک بودن پدر چند بعد داره که دیروز عرض کردم، تکرار می­کنم یا مشکوک بودن پدر چند نفر هستند با این زن زنا کردند در وقتی زنا کردند که این اوقات متقاربه و معلوم نیست این بچه از این است از اون است از اون است مشتبهه. در این صورت فرض کنید که ارث نداره که بعدا خواهیم عرض کرد که ارث خواهد برد منتها به طور تقسیم، حالا فرض کنید ارث نداره.

ولکن صورت دوم، صورت دوم اینکه یک نفر با این شخص زنا کرده و نطفه مسلما مال این مرد است. اصلا روایات شامل این مورد نیست که یک نفر با این زن زنا کرده دیگری زنا نکرده و قضیه شبهه درکار نیست. روایت نمی­گوید ارث نمی­بره بلکه می­گوید ارث می­بره. فقط در جایی که قطعا می­شود گفت ارث نمی­برد در جایی است که به سنت قطعیه ولد ملحق به یکی از پدرها شده است که اَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ اَلْحَجَرُ هم اینجا رو فقط شامله.

در جایی که شوهر دارد این زن مقارن … مقارن با عمل جنسی شوهرش یک مردی از روی عمد از روی خطا بحثه، یک مردی زنا کرده است با این زن مقارن با عمل جنسی شوهر که این نطفه و این فرزند معلوم نیست که مال شوهر این زن است یا مال مردیست که با این زن زنا کرده. در اینجا اگر ما نص نداشتیم که اَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ اَلْحَجَرُ می­گفتیم تقسیمه اما نص داریم نص قطعی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم داریم که اَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ اَلْحَجَرُ، اَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ اَلْحَجَرُ دلیل است بر بعد سوم یعنی این حدیث نفی می­کند ولد بودن ولد الزنا را از زانی و اثبات می­کند ولد بودنش رو از برای شوهر.

کمااینکه در باب ملاعنه همینطوره. در باب ملاعنه وقتی که لعان از طرفین حاصل شد و فرزندی هم در کار بود و انتساب این فرزند برحسب ادعا و تهمت شوهر به زنا بود این فرزند ملحق است به مادر ارث می­دهد و ارث می­گیرد از مادر اما از پدر به نص قطعی سنت منقطع است. انقطاع کلی دارد از پدر حتی در باب ازدواج، حتی در باب ازدواج هم انقطاع کلی عرض می­شود که دارد. در کل ابواب مخصوصا در باب ارث انقطاع کلی دارد.

حالا تتمه روایاتی که در باب ارث ما دیروز شروع کردیم وسائل الشیعه عرض می­شود که جلد عرض می­شود که کتاب … جلد هفدهم از اجزائی که  بیستم. صفحه 566.

عنوان باب: باب ان ولد الزنا لا یرثه الزانی ، و لا الزانیة این عجیبه و لا الزانیة. باب ان خب فتواشون می­شود نقض دارد که باب ان ولد الزنا لا یرثه الزانی ، و لا الزانیة ، و لا من تقرب بهما ، و لایرثهم بل میراثه لولده، أو نحوهم ، و مع عدمهم للامام ، و أن من ادعى ابن جاریته ، و لم یعلم کذبه قبل قوله ولزمه .

روایت بعدشو خوندیم ولیکن به طور تفصیل کل روایت رو در نظر می­گیریم. اولا در این روایات تناقض وجود دارد در فتاوایی که آقایون فرمودند در این روایت تناقض وجود دارد و اونی که قدر مسلم است از این روایات دو بعد است. یک بعد در باب زنا و یک بعد در بعد ملاعنه. در باب زنا در اون ضلع سوم احتمالات مشارکت در ایجاد نطفه که شوهر این زن با این زن مقاربت کرده و مردی هم مقارب و قریب با این زمان با این زن مقاربت کرده و این نطفه معلوم نیست که مال شوهر است و یا مال عرض می­شود که غریبه است که اَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ اَلْحَجَرُ اینجا رو می­گیره و اینجا مسلما این ولد ملحق به شوهر است ملحق به غیر شوهر نیست.

اما روایت دیگر درش تناقض داره. حالا روایت اول عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قال أَيُّمَا رَجُلٍ وَقَعَ عَلَى وَلِيدَةِ قَوْمٍ ، وَلِيدَةِ قَوْمٍ کنیز یک آدمی، کنیز یک مردی نه کنیز زن، زن که عمل جنسی انجام نمیده، کنیز یک مردی، کنیز یک مرد زن اون مرده بنابراین أَيُّمَا رَجُلٍ وَقَعَ عَلَى وَلِيدَةِ قَوْمٍ حَرَاماً ثُمَّ اِشْتَرَاهَا بعد خرید، فاِدَّعَى وَلَدَهَا این که زنا کرده است قبل از خریدنش بعد خریده مال اونه، قبل از خریدنش زنا کرده ادعا کرد که ولدش مال خودشه و مال اون مالک قبلی نیست.

فَإِنَّهُ لاَ يُورَثُ مِنْهُ شَيْءٌ یا لا يُوَرِثُ مِنْهُ شَيْءٌ از او ارث نمی­برد یعنی کسی که زنا کرده است از این ولد ارث نمی­برد چرا؟ اَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ اَلْحَجَرُ. چون مشکوک است که از نطفه مولی قبلی است یا از نطفه این مردی است که با او عرض می­شود که زنا کرده.

فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ اَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ اَلْحَجَرُ وَ لاَ يُورَثُ وَلَدَ اَلزِّنَا یا و لا يُوَرِثُ إِلاَّ رَجُلٌ يَدَّعِي اِبْنَ وَلِيدَتِهِ …

 حالا به تتمه حدیث کاری نداریم پس اصل حدیث قبوله. اصل حدیث یک فرض از سه فرض زنا که این زنا و این عمل وطی عرض می­شود که شوهر یا مولی در زمانی انجام شده که نطفشون مشترک است بینهما. به نص حدیث مستفیض ثابت از رسول الله صلوات الله و سلام علیه انقطاع نسب می­شود بین این فرزند و زانی. آقا بین فرزند و مادر چی؟ نخیر. پس چه عنوان کرده است شیخ ال… که مادرش هم؟ نخیر از مادر ارث می­برد، به مادر ارث می­دهد چون مادر معلوم است اما پدر چون معلوم نیست و مشکوک الطرفین است نص تثبیت کرد اثبات کرد تثبیت کرده است که پدر همون پدر واقعی است و عرض می­شود که پدر زانی پدر نیست. پس پدر زانی نه ارث­دهنده است برای این فرزند و نه ارث­گیرنده. این یه حدیث. پس این حدیث اون دعوایی رو که آقا کردند اینجا و فقهاء دیگر می­کنند اثبات نمی­کنه اونکه قبول است اثبات می­کنه.

حدیث دوم: محمد بن الحسن اشعری قال: كَتَبَ بَعض أصحابنا إلى أبي جَعفَر الثاني علیه السلام امام نهم معي يَسألُه عَن رَجُلٍ فَجَرَ بِامْرَأَةٍ ثُمَّ إِنَّهُ تَزَوَّجَهَا بَعْدَ اَلْحَمْلِ بعد الحمل با او ازدواج کرد خب فَجَاءَتْ بِوَلَدٍ هُوَ أَشْبَهُ خَلْقِ اَللَّهِ بِهِ.

خب اینجا مطلقه دیگه. فَجَرَ بِامْرَأَةٍ این امراه شوهردار است یا شوهردار نیست مطلقه دیگه. قبلا مقید بود. يَسألُه عَن رَجُلٍ فَجَرَ بِامْرَأَةٍ ثُمَّ إِنَّهُ تَزَوَّجَهَا بَعْدَ اَلْحَمْلِ فَجَاءَتْ بِوَلَدٍ هُوَ أَشْبَهُ خَلْقِ اَللَّهِ بِهِ. با شباهت ولد می­خواد ثابت کند که این مال اینه. از این هُوَ أَشْبَهُ خَلْقِ اَللَّهِ بِهِ این مطلق مقید میشه چرا؟ برای اینکه اگر این مرد فقط با این زن زنا کرده و مرد دیگری با این زن جنب نشده اشبه باشد اشبه نباشد بچه خودشه. پس این با اشبه گفتن می­خواد بگد که این شبیه به شوهر واقعی نیست بلکه شبیه است به زانی چون شبیه است به زانی پس زانی می­تواند این فرزند را ملحق به خودش بکنه.

بله (سوال) بله؟ بله خود زانی. رَجُلٍ فَجَرَ بِامْرَأَةٍ ثُمَّ إِنَّهُ تَزَوَّجَهَا کنیز نه اینجا کنیز نیست اینجا زنه. با زنی زنا کرد بعد تَزَوَّجَهَا بَعْدَ اَلْحَمْلِ.

(سوال) بله؟ نخیر زانی موجود نیست. زوج اول، زانی زوج دومه زوج اول رو عرض کردم. ببینید اینجا عرض کردیم مطلق است در صورت اول (سوال) از ضلع فعلی این شوهردار بوده از فرع استفاده نمی­کنیم. فرع این است که عَن رَجُلٍ فَجَرَ بِامْرَأَةٍ ثُمَّ إِنَّهُ تَزَوَّجَهَا بَعْدَ اَلْحَمْلِ فَجَاءَتْ بِوَلَدٍ  … اینجا استفاده نمی­کنیم که این زنی که باهاش زنا کرده این مرد، شوهردار بوده یا نه؟ استفاده نمی­کنیم ولی بعد استفاده می­کنیم.

هُوَ أَشْبَهُ خَلْقِ اَللَّهِ بِهِ اینو چرا میگه؟ اینکه این فرزند أَشْبَهُ خَلْقِ اَللَّهِ است به زانی اینو برای چی میگه؟ برای اینکه اونو ملحقه به خودش بکنه پس یعنی کسی دیگه هم در کار بوده کسی دیگر، پس شوهر داشته شوهر داشته منتها شبیه به شوهر نیست و شبیه به زانی است.

فَكَتَبَ بِخَطِّهِ وَ خَاتَمِهِ «اَلْوَلَدُ لِغَيَّةٍ لاَ يُورَثُ» یا لا یورِث. نه ارث می­دهد و نه ارث می­گیرد. ارث (سوال) قاعده الفراش بله بله وقتی این زوج داره. اگر زوج ندارد قاعده الفراش نمیاد اگر بله (سوال) اینجا زوج داشته قاعده الفراش میاد قاعده الفراش میاد و این حدیث درسته. منتها این اَلْوَلَدُ لِغَيَّةٍ لاَ يُورِثُ و لا یورَث نسبت به کی؟ نسبت به زانی واسه به مادر که نیست شامل مادر نیستش که. چرا؟ این حدیث ثابت می­کند که اَلْوَلَدُ لِغَيَّةٍ یعنی لغی این معلوم نیست کجاست معلوم نیست معلوم نیست فرزند کدوم مرده اما فرزند کدوم زن است که معلوم است که.

 بنابراین (سوال) مطلقه ولکن این مطلق نسبت به پدر است چون صحبت کردیم پدره صحبت کردیم پدر است که پدر می­گوید که أَشْبَهُ خَلْقِ اَللَّهِ بِهه حالا که أَشْبَهُ خَلْقِ اَللَّهِ بِه است آیا ارث می­برد از این بچه و ارث می­دهد؟ یا ارث نمی (سوال) اگر هم امام مطلق بفرماید این لا یورِث و لا یورَث در صورت شبهه است که معلوم نیست پدرش زانی است یا غیرزانی اما … مادر که شبهه نیستش که. مادر معلومه کیه وقتی مادر معلوم است کیه چون اصل زنا مانع ارث نیست بلکه شبهه مانع ارثه. کمااینکه اَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ اَلْحَجَرُ چی می­خواد بگه؟ شبهه است دیگه. این نص مستفیض ثابت اَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ اَلْحَجَرُ برای شبهه است. نفی می­کند از زانی و اثبات می­کند از برای غیرزانی. اما جایی که شبهه­ای در کار نیست مادر، شبهه در کار نیست. یا دو مصداق دیگر که شبهه در کار نیست راجع به پدر. پدر زانی است و این زن شوهر نداشته شبهه نیست اَلْوَلَدُ لِلْفِرَاش رو شامل نیست. یا نه پدر و عرض می­شود که زانی باهاش هم­خوابی کر­دند اما احتمال داده نمی­شود از پدر باشه فاصلش زیاد بوده اینجا هم مشمول نیست. بنابراین اَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ اَلْحَجَرُ در صورت شبهه است فقط و نصوص ما فقط در صورت شبهه نفی می­کند.

حدیث سوم: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَمْ دِيَةُ وَلَدِ اَلزِّنَا كَمْ دِيَةُ وَلَدِ اَلزِّنَا قَالَ يُعْطَى اَلَّذِي أَنْفَقَ عَلَيْهِ مَا أَنْفَقَ عَلَيْهِ قُلْتُ فَإِنَّهُ مَاتَ وَ لَهُ مَالٌ مَنْ يَرِثُهُ.

درست عرض می­شود که اصل عکس مطلبه. ولد الزنا هر ولد الزنایی در مثلث شامله دیگه، در هر سه مورد ولد الزنا مشتبه باشد، متعین باشد، منفی باشد، مثبت باشد همه رو شامله.

فَإِنَّهُ مَاتَ ولد الزنا مرد  وَ لَهُ مَالٌ مَنْ يَرِثُهُ آیا مرد زانی زن زانیه مشتبه باشد، مشتبه نباشد در مرد، در زن و زانی که مشتبه نیست وارث هستند یا نه؟ قَالَ اَلْإِمَامُ. این در یک بعد قبول است و در دو بعد دیگر قبول نیست. در اون بعدی که قبول است در صورت شبهه است بین اینکه نطفه شوهر است که شوهر داشته باشه یا نطفه زانی. اما در دو بعد دیگر قبول نیست چرا؟ برای اینکه به نص يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ اولاد انسان چه زنا باشد چه غیرزنا هم وارثند و هم مورث.

حدیث چهار: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : فِي رَجُلٍ وَقَعَ عَلَى وَلِيدَةٍ حَرَاماً ثُمَّ اِشْتَرَاهَا فَادَّعَى اِبْنَهَا از فَادَّعَى اِبْنَهَا استفاده می­کنیم که این شریک داشته، شریک نداره اگر زنی که شوهر نداره کسی هم با اون نخوابیده و یک زانی با او خوابیده ادعا نیستش که، قطعیه دیگه. پس فَادَّعَى اِبْنَهَا دلیل است بر اینکه شریک داشته یا شریک زنا (سوال) بله؟ نه نه شرعی نیست ادعا کرد که ابنشه یعنی نطفه اونه شرعی کجاست؟ شرعی رو از کجا میارید شما؟ (سوال) کی گفت از زن شرعی؟ شما دارید میگید اون نمیگه نخیر کجاست؟ فِي رَجُلٍ وَقَعَ عَلَى وَلِيدَةٍ حَرَاماً ثُمَّ اِشْتَرَاهَا فَادَّعَى اِبْنَهَا ادعا ابنها ادعا در بعد شرعیه؟ کی میگه؟ نخیر ادعا اینه که (سوال) بله؟ نه آخه، عزیزم قبل از شراء زنا کرده زنا قبل از شراء است نطفه مال قبل از شراء است بعد از شراء که نه. ببینید وَقَعَ عَلَى وَلِيدَةٍ حَرَاماً ثُمَّ اِشْتَرَاهَا بعد از اینکه باهاش زنا کرد خرید. حالا می­گوید این نطفه مال منه و این ولد مال منه. اینکه ادعا کردنش در صورت اختلافه. در صورتی که این زن شوهر ندارد با کسی دیگر نخوابیده اختلاف نیست که ادعا کند ادعا در صورتی است که مخالفی در کار باشه مدعی باشد منکری. پس این فَادَّعَى اِبْنَهَا دلیل است بر اینکه این زن یا شوهر داشته یا شریک در زنا داشته.

قَالَ فَقَالَ لاَ يُورَثُ مِنْهُ از لاَ يُورَثُ مِنْهُ استفاده می­کنیم که به وجه عام لاَ يُورَثُ مِنْهُ. چه شوهر شریک باشد چه شوهر شریک نباشد. ولکن از … حدیث إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ اَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ اَلْحَجَرُ استفاده می­کنیم که شوهر داشته و شریک بوده است در نطفه با شوهر پس زمینه همون زمینه اوله یعنی شوهر با مرد اجنبی با این همخوابی کردند و این ولد معلوم نیست ولی ادعا می­کند که این ولد مال منه.

وَ لاَ يُورَثُ وَلَدَ اَلزِّنَا یا وَ لاَ يُورِثُ وَلَدَ اَلزِّنَا الاَّ رَجُلٌ يَدَّعِي اِبْنَ وَلِيدَتِهِ. مگر رجلی که ادعا کند ابن ولیده خودش را. این ابن مشترک است بین دو نفر، یکی ابن شوهر، یکی ابن زانی. ابن شوهر رو که مورد ادعا شوهر است ملحق به شوهره چون اَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ و عرض می­شود که زانی این ابن ملحق به او نیست چون لِلْعَاهِرِ اَلْحَجَرُ.

حدیثی دیگر: عن علي بن الحسين عليهما السلام قال: أيما ولد أيما ولد زنا أيما ولد زنا أيما ولد زنا هر ولد زنایی ولد في الجاهلية فهو لمن دعاه من أهل الاسلام. اهل اسلامی که شوهرش باشه. هر فرزندی که قبل از اسلام این عرض می­شود که مولود شده است و مولود از زنا شده است این ملحق است به کسی که ادعا کند از اهل الاسلام یعنی مسلمان و شوهر، شوهر مسلمان ادعا کند ولد مال اونه، مال اونه و مال دیگری که زنا کرده نیست.

حدیثی دیگر: عَنْ يُونُسَ قَالَ: مِيرَاثُ وَلَدِ اَلزِّنَا لِقَرَابَاتِهِ مِنْ قِبَلِ أُمِّهِ عَلَى مِيرَاثِ اِبْنِ اَلْمُلاَعَنَةِ. خب این خوبه حرفیست که ما زدیم. ولد الزنا قرابت با امش داره پس هم مورث هست نسبت به ام هم وارثه. پدر مشکوکه پس نه مورث است و نه وارثه.

عَلَى مِيرَاثِ اِبْنِ اَلْمُلاَعَنَةِ. ابن ملاعنه هم همینطوره در لعانی که عرض می­شود که پدر لعان کرد و مادر با لعانش جواب داد منقطع می­شود این مادر از شوهر بدون طلاق و فرزندی هم که هست این فرزند هم منقطع می­شود از شوهر ولی با مادر چیه؟ ارتباط دارد. با مادر ارتباط دارد فرزند مادرشه اونم مادرشه و وارث و مورثه ولی به پدر نه.

(سوال) رو قطع که نه. اون دسته­ای که مورد شبهه باشه یعنی ادعا کرده پدر که این رفته خوابیده با کس دیگه یه فرزند درست کرد ….

عرض می­شود که حدیث دیگر: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ فَجَرَ بِنَصْرَانِيَّةٍ فَوَلَدَتْ مِنْهُ غُلاَماً فَأَقَرَّ بِهِ . خب با زنا فرزندی درست شد اقرارم کرد.

ثُمَّ مَاتَ فَلَمْ يَتْرُكْ وَلَداً غَيْرَهُ. خب ببینید اینجا یکی از اون فروع ثلاثه است که مشمول اَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ نیست یعنی مشتبه نیست. ببینید تمام روایات این مورد اشتباه رو داره میگه. مورد اشتباه هم چند بعدیه که عرض می­کنیم. ولی یه موردی که اشتباه نیست اینجاست. سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ فَجَرَ بِنَصْرَانِيَّةٍ فَوَلَدَتْ مِنْهُ غُلاَماً. ولدت منه یعنی این ولد از زناست قطعا. نه شریک در زنا دارد نه شریک در زوجیت دارد نه شریک در عمل جنسی دارد.

فَأَقَرَّ بِهِ ثُمَّ مَاتَ فَلَمْ يَتْرُكْ وَلَداً غَيْرَهُ أَ يَرِثُهُ قَالَ نَعَمْ . بنابراین پدر ارث می­برد. این ولد الزنا که در بعد عدم اشتباه است هم ارث می­برد و هم ارث می­دهد.

حدیثی دیگر: عن حنان بن سدیر قال: سألت أبا عبدالله علیه السلام عن رجل فجر بامرأة یهودیة مثل اون اون مسیحی این یهودی، فأولدها ثم مات ولم یدع وارثا؟ قال: فقال: یسلم لولده المیراث من الیهودیة، اینم همونه چون شریک در عمل جنسی ندارد و شبهه در کار نیست.

قلت: فرجل نصرانیه فجر بأمرأة مسلمة فاولدها غلاما ثم مات النصرانی وترک مالا لمن یکون میراثه؟ قال: یکون میراثه لابنه من المسلمة. ابن من المسلمة باشد، من الیهودیه باشد، من النصرانیه باشد چون شریک ندارد و شبهه در کار نیست بنابراین هم ارث می­دهد و هم ارث­بر هست.

عرض می­شود که حدیثی دیگر: أَنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ كَانَ يَقُولُ: وَلَدُ اَلزِّنَا وَ اِبْنُ اَلْمُلاَعَنَةِ تَرِثُهُ أُمُّهُ وَ أَخْوَالُهُ وَ إِخْوَتُهُ لِأُمِّهِ أَوْ عَصَبَتُهَا.

اما نفی بقیه رو می­کند. ولد الزنا مادرش و کسانی که ارتباط از طریق مادر دارند برادران مادری، ام اخوال یعنی عرض می­شود که برادر مادر، برادران مادری، خواهران مادری، عرض می­شود که خواهر مادر تمام که از طریق مادرند چون از طریق مادر شبهه نیست. از طریق پدر می­خواد نفی کنه ولی ما نفی از طریق پدر رو قبول نداریم مگر در جایی که یک بعد از ابعاد ثلاثه که شریک باشد شریک مقارن یا شریک حلال یا شریک زنا که حرام است.

اما حدیث دیگری هم هستش که از جمله در باب شرکت در زنا. حالا این بعد روشن شد که اگر ولد الزنا بود و شبهه بود شبهه بین زانی و بین عرض می­شود که شوهر بود ملحق به شوهر می­شود ملحق به زانی نمیشه. اما اگر ولد الزنا بود و شریک نداشت ملحق میشه هم به پدر و هم به مادر روایت هم همینطور است. و اگر ولد الزنا بود و عرض می­شود که شریک داشت اینجا چیه؟ شریک داشت منتها شریک حرام، شریک زنا. دو نفر مرد با یک زن معاذ الله زنا کردند و این زن شوهر نداره و فرزندی درست شد در این چه باید کرد؟ در اینجا هم می­شود گفت و هم روایت داریم که بعدا خواهیم خوند در این کتاب نیست در تفسیره  بعدا … که اگر یک فرزند مشترک است محتمل است بین دو نفر یا سه نفر دو نفر حالا، بین دو نفر مشترک است و محتمل است هم ارث می­دهد به اون دو نفر هم ارث می­برند دو طرف به طور … چرا؟ برای اینکه فرض، فرض می­کنیم که یک کسی پدرشو نمی­شناسه ولی قطع دارد یا اینه یا اونه. حلاله­ها حلال، مثال دارم عرض می­کنم پدر رو نمی­شناسه ولی قطع دارد یا این است یا اون است و نمی­تاند روشن کند کدامه. در اینجا ارث نمی­دهد و ارث نمی­برد؟ ارث می­برد از هر دو، ارث می­گیرد از هر دو و ارث می­دهد به هر دو چرا؟ برای اینکه بین امرین مثلا شما بدهکارید به یک نفر مشترک است بین این و اون. نصف به این می­دهید نصف به اون یکی…

­(سوال) اون فایده نداره اون دلیل شرعیه. خب این (سوال) بله؟ خطا درش هست. خطا درش هست در تزریق نطفه خطا درش هست در خون خطاست ولو خطا کم باشه و کمرنگ باشه. (نظر) بله.

عرض می­شود که بنابراین نتیجتا در باب ولد الزنا، ولد الزنا نه از باب ولد الزنا بودن محروم از ارثه از باب شبهه است. کمااینکه ولد الملاعنه از باب شبهه است که نفی می­شود عرض می­شود که از پدر کذلک در باب زنا هم نفی می­شود از پدر بنابراین کل حرام نیست. ولد حیض و ولد نفاس و ولد حال احرام و ولد حال صوم و این­هام ملحق نخواهد بود بعضیا خواستند ملحق کنند که ای

اون­ها هم عرض می­شود که حرامه. این مال این.

بحث دوم (سوال) بله. بله این بچه محتمل است … دارد که اَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ اَلْحَجَرُ در صورتی است که فراش و عاهر باشه فراش و عاهر چه فراش جلو باشد عاهر بعد، چه عاهر جلو باشد فراش بعد، چه مقارن باشند مقارن که معنی ندارد در هر صورت این احتمال داده بشد از فراش است …

 (سوال) نه عنوان ولد الزنا براش صدق می­کند نه محروم از ارثه برای اینکه ملحق به فراشه. اما اونجایی که مسلما زناست مسلما زناست و شبهه نیست در اینجا ملحق … در اونجایی که عرض می­شود که شبهه است این حرف رو ممکن است بزنند.

خب بحث دیگر که از موارد هشتگانه متنی البته، از موارد هشتگانه اصلی متنی است نه فرعی که ما اختلاف داریم با فقهاء این است که ولد ولد با پدر ارث­بر است یا نه؟ این یک.

ثانیا این باب عرض می­شود که 7 صفحه 449 وسائل الشیعه باب « أن أولاد الأولاد يقومون مقام آبائهم عند عدمهم، و يرث كل منهم نصيب من يتقرب به» دو بعده­ها اولا يقومون مقام آبائهم اگر شخص مرده پدر یا مادر دارد فرزند دارد نوه ندارد یقومون، این یک بعده.

بعد دوم اینکه و يرث كل منهم نصيب من يتقرب به. پسر دختر دختری ارث می­برد، دختر پسر پسری ارث می­برد. این دو دعوا در این روایات هست و حتی اگر روایات متفق القول در این مطلب باشند میگیم خلاف نص یا ظاهر مستقر قرآن است قابل قبول نیست حالا بماند.

حدیث اول: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: بَنَاتُ اَلاِبْنَةِ يَرِثْنَ إِذَا لَمْ یَكُنْ بَنَاتٌ كُنَّ مَكَانَ اَلْبَنَاتِ .

خب این بَنَاتُ اَلاِبْنَةِ يَرِثْنَ، یرثن با کی؟ با ابوین ارث می­برند؟ احتمال. یا نخیر همانطوری که دختر انسان ارث­بر است در حال حیات اگر دختر دختر انسان باشد و دختر نباشد ارث­بر است دیگه واضحه که. اینکه واضحه اونی که غیرواضح است و مورد بحث است این است که آیا دختر دختر با پدر و مادر که هم­طبقه نیستند ارث­بر است یا نه؟ این روایت می­گوید ارث می­بره ولی قابل قبول نیست برای اینکه اقرب ارث می­برد غیراقرب ارث نمی­بره. و حتی روایتم داریم که سوال می­کنند از امام علیه السلام که آیا نوه با پدر و مادر ارث می­برد یا نه؟ فرمود یرث الاقرب ان­شاءالله. ببینید یرث الاقرب، اقرب کیه؟ اقرب پدر و مادر بلاواسطه هستند یا نوه؟ حالا یا نداشتیم (سوال) بله بله عرض کردم بله اینجا هم داریم. در روایت اینطور هست ولی فرض کنید نداشتیم روایت اطباق داشته باشه برخلاف کتاب الله قبول نمی­کنیم.

حدیث دوم: عن أبي عبد الله عليه السلام قال: ابن الابن يقوم مقام أبيه. اینم همون شد.

سوم: عَنْ أَبا الحسن عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: بَنَاتُ اَلاِبْنَةِ يَقُمْنَ مَقَامَ اَلاِبْنَةِ إِذَا لَمْ یَكُنْ لِلْمَيِّتِ بَنَاتٌ وَ لاَ وَارِثٌ غَيْرُهُنَّ. غیر اینا وارث نباشه.

بنابراین نوه ارث می­برد و قائم مقام فرزنده اگر وارث دیگر نباشد. وارث دیگر باشد چی؟ یعنی ابوین. اگر ابوین باشند این حدیث نص است در رای ما که اگر نوه­ای در کار باشد و پدر و مادر در کار نباشد نوه ارث می­برد ولکن اگر وارث دیگری مانند پدر و مادر در کار باشد نوه ارث­بر نیست. 

و بَنَاتُ اَلاِبْنَةِ يَقُمْنَ مَقَامَ اَلاِبْنَةِ. خب این حدیث دومی، بنات مساله دوم:  بَنَاتُ اَلاِبْنَةِ يَقُمْنَ مَقَامَ اَلاِبْنَةِ إِذَا لَمْ یَكُنْ لِلْمَيِّتِ اولاد، دختران پسر اگر پسر در کار نباشد پسری می­برند عرض می­شود که و به عکس. اینو قبول نداریم برای اینکه لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ. و عجیب این است که در کل مسائل روایت اختلاف دارد. اگرم اختلاف نداشت که مصداق و مرجع قرآنه.

عرض می­شود که بله حدیثی دیگر: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: بَنَاتُ اَلاِبْنَةِ يَقُمْنَ مَقَامَ اَلاِبْنَةِ إِذَا لَمْ یَكُنْ لِلْمَيِّتِ بَنَاتٌ وَ لاَ وَارِثٌ غَيْرُهُنَّ. این مثل همونه.

وَ بَنَاتُ اَلاِبْنِ يَقُمْنَ مَقَامَ اَلاِبْنِ. فقط در یه جهت اختلاف داریم ما، در اون دو مساله در جایی اختلاف داریم که لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ در اینجا هم نقض بشه که دختران پسر، پسری ارث می­برند و پسران دختر، دختری ارث می­برند. اینو قبول نداریم ولی قسمت اول رو قبول داریم.

حدیثی دیگر: عن أَبِي عبداللَّه قال: ابْنُ الِابْن إِذَا لَمْ يَكُنْ مِنْ صُلْبِ الرَّجُلِ أَحَدٌ قَامَ مَقَامَ الِابْنِ. أَحَدٌ یعنی پدر و مادرم نباشند، قَالَ وَ ابْنَةُ الْبِنْت إِذَا لَمْ يَكُنْ مِنْ صُلْبِ الرَّجُل أَحَدٌ قَامَتْ مَقَامَ الْبِنْت.

ولکن مِنْ صُلْبِ الرَّجُل ابوین رو خارج می­کنه چون ابوین از صلب رجل نیستند. بنابراین إِذَا لَمْ يَكُنْ مِنْ صُلْبِ الرَّجُل یعنی اگر که فرزند نباشد اصلا و نوه باشد ارث می­برند. آیا نوه با ابوین ارث می­برد یا نه در اینجا نه نفی می­کند و نه اثبات.

حدیثی دیگر: إِنَّ اللَّهَ أَدْخَلَ الْوَالِدَيْن عَلَى جَمِيع أَهْل الْمَوَارِيث فَلَمْ يَنْقُصْهُمَا اللَّهُ شَيْئاً مِنَ السُّدُسِ و أَدْخَلَ الزَّوْجَ وَ الْمَرْأَةَ فَلَمْ يَنْقُصْهُمَا مِنَ الرُّبُعِ. این مورد بحث ما نیست.

حدیث دیگر: قال أبو عبد اللّه عليه السّلام “بنت الابن أقرب من ابنة البنت”.

چرا؟ بنت الابن أقرب من ابنة البنت. آیا فرزند پسری انسان اقرب است از فرزند دختری؟ این حرف ابویه، اقرب نیستند. فرزند بلافصل چه پسر باشد چه دختر باشد فرق نمی­کند. بنابراین بنت الابن أقرب است از ابنة البنت این اصلا قبول نیست خلاف نص قرآنه.

حدیثی دیگر: قَالَ إِنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ كَانَ لاَ يَأْلُو أَنْ يُعْطِيَ اَلْمِيرَاثَ اَلْأَقْرَبَ. طبق نص قرآن. این ابا ندارد خلاف شهرته، خلاف سنیه، خلاف شیعه است، خلاف فلانه اقرب باید میراث ببره پس اقرب اگر … باید میراث ببرد پس با پدر و مادر نواده­ها ارث­بر نیست.

قُلْتُ: فَأَيُّهُمَا أَقْرَبُ قَالَ اِبْنَةُ اَلاِبْنِ. اِبْنَةُ اَلاِبْن اقربه اینو قبول نداریم. ابنة الابن از ابنة البنت اقرب است اینو قبول نداریم بلکه نوه چه دختر باشد چه پسر باشد هر دو علی حد سواء عرض می­شود که ارث می­برند منتها با مراعات لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ.

حدیثی دیگر عن ابا الحسن موسی بن جعفر علیهم السلام قال سالته ان بنات الابن و جد بنات الابن و جد فقال للجدِّ السُّدُس و الباقي لبنات اَلْابن. این درسته که با جد ارث می­برند. نوه­ها با جد ارث می­برند. نوه­ها با پدر و مادر ارث­بر نیستند. اون حرفی که دیروز عرض کردیم و امروزم اشاره کردیم که نواده­ها در رتبه دومن و در طبقه اول نیستند این حدیث تصدیق می­کند که و مات الابن و جد فقَال «لِلجَدِّ اَلسُّدُس و الباقي لبَنَاتِ اَلْابن»

خب این بحث تمام، که ولد الزنا ارث­بر هست و ارث­بر نیست در ابعاد گوناگون و نواده­های انسان با عدم وجود اولاد ارث­بر هستند اگر ابوین نباشند. اگر ابوین باشند ارث­بر نیستند و بعد راجع به موانع دیگر. از جمله موانع ارث کفر است آیا کفر به چه دلیل از موانع ارث است؟ کفر و قتل. راجع به قاتل بودن و کافر بودن و ابعاد گوناگونش صحبت می­کنیم.

اللهم الشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا بما تحبوا و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا. و السلام علیکم ٱللَّهُم صل علی محمَّد و آل محمَّد